91/5/10
12:40 ع
بارها و بارها دیده ام که مجریان سیما در هنگام معرفی مهمان برنامه بعد از سلام و احوالپرسی با مردم اینگونه بیان می کنند که "در این برنامه در خدمت .... هستیم" غافل از این که این جمله میلیونها نفر از مردم یک کشور را خادم مهمان برنامه معرفی می کنند و حال این که باید برعکس این رویه و مثلاً به این شکل معرفی نمایند که: "امروز به همراه .... در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم" و یا "امروز .... میهمان برنامه هستند" و اگر چه تعداد انگشت شماری از مجریان سیما این نکته را رعایت می کنند، ولی اکثراً از این گونه مسائل ظریف که نشان از ادب دارد غافلند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/7
12:32 ع
دیشب در برنامه ی ماه عسل یک معلول میهمان برنامه بود و بعد از این که کلیه از مشکلات زندگی و تنهایی و خانه نشینی و افسردگی گفت، یک بنده خدا در یک گام خیر، یک ویلچر مجهز برقی برای اون میهمان برنامه تقبل کرد. فارغ از این که چقدر اون معلول و مادرش خوشحال شدن و این که این هدیه چقدر می تونه در حل افسردگی اون بیمار مؤثر باشه، من یک کلام حرف حساب دارم با تمام مردم و به خصوص متمولینی که اهل کار خیرند:
دوستان عزیز، بیایید همیشه نسبت به اطرافمون حساس باشیم و طوری زندگی نکنیم که نسبت به شنیدن مشکلات مردم و دونستن اون ها بی حوصله بشیم. این همه آیه و روایت در خصوص این که ما نسبت به اطرافیان، اقوام، همسایه ها و همه ی مردم مسئول هستیم برای اینه که منتظر نشیم تا کسی بیاد و به ما اعلام نیاز کنه، اصلاً حفظ عزت و آبروی نیازمند خیلی مهم تر از نفس کمکه، باور کنید اگر هر کدام از ما حتی اگر توان کمک هم نداریم فقط مد نظر قرار بدیم که چه کسانی محتاج کمکند، بعضی وقت ها می تونیم با یک معرفی یا سفارش یا کمک گرفتن از بقیه مشکل مردم را حل کنیم یا در حلشون نقش داشته باشیم. بعضی وقت ها یک مریض با یک سفارش به یک دکتر یا پرسنل بیمارستان می تونه به زندگی برگرده و یا بعضی وقت ها می شه برای گرفتارهای فوریتی از خودمون و خانواده و همکارامون کمک جمع کنیم و مجموع این کمک های اندک می تونه گره ای رو از کار اون گرفتار و البته گره های زیادی را از کار خودمون باز کنه، این کارها قبلاً بیشتر رسم بود که متأسفانه الان خیلی کم شده و البته هر کسی که در احیای این سنت های حسنه مؤثر باشه، به نظر من می تونه ترویج این کارهای خیر را جزء باقیات صالحات حساب کنه.
دیدن زخم های مردم و شنیدن مشکلات گرفتارها اگر چه بعضی وقت ها باعث آزردگی خاطر ما می شه ولی اگر با بی تفاوتی از کنارشون رد نشیم و هر کاری که از دستمون برمیاد انجام بدیم، موجب برکت به زندگی و شادی واقعی و روحانی در زندگی می شه و اون وقت این طوری خودمون هم بیشتر شکرگزار خدا می شیم و بهتر بندگی می کنیم و کمتر برای زرق وبرق و تجملات خرج می کنیم چرا که یادمون می آید با پول او چیز بی اهمیتی که داریم می خریم، چه مشکل مهمی رو از کدوم گرفتار می تونیم حل کنیم و خدا نکنه برای این که راحت بریز و بپاش کنیم از دیدن و شنیدن و فکر کردن به مشکل مردم فراری باشیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/25
5:17 ع
چندروزی است که به برکت یک بیماری (التماس دعای شفا)، خانه نشینم و هر از چند گاهی، گوش و چشمم به کارتن هایی که فرزندانم نگاه می کنند، معطوف می شود. کارتن هایی که با وسواس و دقت از نوع با مجوز اداره ی ارشاد خریداری کرده ایم، کارتن هایی که بدون سانسورش را خودمان هم نمی توانیم در کنار پدرومادرمان نگاه کنیم، کارتن هایی که لباس و رقص و آواز و بوسیدن و در آغوش کشیدن های شان همه چیز را برای انحراف فرزندانمان آماده می کنند اگر در ممیزی ارشاد با قیچی اصلاح نشده باشند. و این توصیه به همه که از تام و جری تا هر کارتن دیگری را که می خواهی برای فرزندانت بگیری مبادا چشم بسته باشد، که گر چنین شد چشم و گوش فرزندت چه زود از بسته بودن چشمت باز می شود به پرده دری های این فرهنگ بی حیا، و چه زود بی قبح می شود هر قبیحی در نگاه طفل بی گناه. اینچنین به ناچار آنقدرمنتظر می مانیم و می گردیم تا کارتن های روز و قابل پخش، از کانال وزارت محترم ارشاد و دوبله ی فارسی به بازار برسد و آنگاه آن کارتن را می خریم و در اختیار کودکانمان قرار می دهیم.....
و آن گاه که همین کارتن را نگاه می کنیم می بینیم که شخصیت های این کارتن چقدر زشت و بی ادبانه و با تمسخر لهجه های مختلف پارسی باهم صحبت می کنند و چه قدر پرسروصدا و گوش آزارصداگذاری می شوند. بهترین شخصیت های کارتن هایی که در این شرکت های هنری نه! بل تجاری دوبله، دوبله می شوند به لحن فیلم فارسی های قدیمی و لات های سرگذر باهم صحبت می کنند و سایر شخصیت ها هم با لهجه های مختلف از اقوام کشورمان. کلمات و جملاتِ زشت و نامأنوس در این کارتن ها انگار نمک کارتنند و اینچنین شکرستان پارسی به نمک زاری سزا به زاریدن تبدیل می شود.
و عجیب است که این دوبله ها نه تنها از سوی وزارت ارشاد با اقبال روبروهستند، بلکه در صدا وسیما نیز جایگاه خوبی دارند، این کج سلیقگی تا آنجاست که بارها کارتن ها و یا فیلم های با کیفیت دوبله ی سخیف را بر نسخه ی دوبله ی نفیس از همان کارتن که مثلاً کار آقای بهرام زند بوده ترجیح داده اند، که نمونه اش همین چند روز پیش در مورد کارتن موش سرآشپز اتفاق افتاد.
ای کاش وزارت ارشاد نسبت به هنر دوبله بیش از این حساسیت به خرج می داد تا این هنری را که یک آسمان ستاره از مفاخر را در خود جای داده است، اینچنین کم کم به قهقرا کشانده نشود. و کاش صداوسیما دوبله را به عنوان یک کیفیت در کنار افزایش کمیت در آثار نمایشی و سینمایی حفظ نماید و اینگونه نباشد که کمیت بالای دوبله ها، کیفیت دوبله های خوب را به نسیان بسپارند و به اصالت دوبله ی ایرانی که باید حامل فرهنگ اصیل و ادب ناب ایرانی باشد، بیش از قیمت و یا سایر عوامل اهمیت بدهند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/20
7:50 ع
در اوضاعی که یک مرغ با وزن متوسط 2 کیلوگرم حدوداً 15000 تومان به فروش می رسد، دیدن برنامه ی آشپزی 3 با عنوان مرغ سوخاری کره ای، به حسابِ وصف العیش، نصف العیش، شاید بد نباشد، اما اگر کسی مثل ما هوس آن نصفه ی دیگر عیش را کرد، چه کند؟!
صداوسیما کمی به هوش باشد، اگر مرهمی بر دل مرغ ندیدگان نمی تواند باشد، لااقل بگذارد کمی تب گرانی دیوانه وار چیزی مثل مرغ فروکش کند و بعد فرزندان مردم را چون مرغ سرکنده در طلب تکه ای مرغ بی تاب نماید.
از یک سو کارشناسان و مسئولان و رسانه ها می خواهند مردم را راضی کنند که وقتی چیزی گران شد، کمتر به سمتش برویم تا با تنظیم عرضه و تقاضا قیمتش کاهش یابد و از سوی دیگر سیمای ما هوس همان چیز را در دل مردم زنده می کند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/26
12:22 ع
این که فقط گلایه کنیم و از وضعیت حجاب بد بنویسیم بدون این که پیشنهاد و تحلیل ارائه دهیم نه منصفانه است و نه فایده ای دارد، تنها موجب پیشرفت وضعیت ناهنجاری ها و جسورتر شدن هنجارشکن ها خواهد شد. چندی پیش گفتم و بازهم می گویم که امر به معروف و نهی از منکر تنها با گروهی که در این زمینه تخصص دارند میسر است. برخورد مأمورانی که خودشان و خانواده شان میانه ای با حجاب ندارند، تنها بر اساس دستور مافوق است و باری به هرجهت، و نه تنها هیچ فایده ای ندارد که احتمالاً موجب تأثیر عکس هم می گردد. پیشنهاد من این است که انسان های دلسوز و باسواد در امر دین و فقه و البته امر به معروف و نهی از منکر و با استفاده از ابزارهای فرهنگی، هنری و البته در گام های بعدی قانونی و با رفتار قابل دفاع و غیر زننده وارد شوند و هیچ گروهی را دراین زمینه از طلاب مناسب تر نمی دانم، گروهی که اگر فیلم و بلوتوث شان را اگر یک بی حجاب دید به حجاب ترغیب شود، نه بشود بهانه ای برای شبکه های ماهواره ای.
اگر قرار باشد در سنگر امر به معروف و نهی از منکر روحانیون و طلاب پیشرو نباشند، ببخشید کجا قرار است پیشرو باشند؟!
اگر قرار باشد روحانیون و علمای عزیز در محرم و صفر و رمضان فرهنگ حجاب و عفاف را با بیان لین به مردم نیاموزند، پس کی این کار را می خواهند بکنند؟! اگر روحانیون و طلاب بخواهند به کناری بنشینند و میز را بر منبر ترجیح دهند و حرف و کتکش را بسیجی ها بخورند و یا این که گروه هایی که بویی از منطق و دین نبرده اند این مهم را بر عهده بگیرند، پس چه زمان قرار است به پا خیزند و لباس پیامبر اکرم را بر تن خود معنا کنند؟! اصلاً چرا حوزه وارد عرصه ی هنر نمی شود؟! چرا روحانیون و طلاب ما باید سال ها منتظر بنشینند تا سلحشوری متولد شود، بزرگ شود و درست تربیت شود و بعد بیاید و داستانی از یوسف بسازد و عفاف را بیاموزاند؟! ما توقع تشکل و کار برنامه ریزی شده و حتی تضمینی را در این زمینه ها داریم، اگر روحانیون ما از دانشگاه های هنر ما توقع چنین خدماتی دارند که هیچ! ولی اگر چنین انتظاری را از سربیرون کرده اند، همانطور که در حوزه شاخه های مختلف فرهنگی و دینی ایجاد کرده اند، توقع داریم در زمینه ی فرهنگسازی با استفاده از ابزار هنری وارد شوند و در زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر دقیق تر نیرو تربیت کنند.
و اما دولت! دولت که مجری رسمی برنامه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است، دولت چه بکند؟! پاسخ مشخص است! چرا که تکلیف در قانون بیان شده است! ترویج فرهنگ دینی و عفاف و حجاب و مفاهیمی مانند غیرت با استفاده از ابزارهای هنری و رسانه ای اگر وظیفه ی اول دولت نباشد، پس وظیفه ی چه کس و چه مرجعی است؟! آیا این همه فیلم های سینمایی که در دولت های اصلاحات، غیرت را جنون معرفی می کرد، نباید خنثی شود؟! آیا عفت و حجابی که سال ها به عنوان نماد املیسم معرفی می شد نباید احیا شود؟! آیا این که دینداران انسانهای بی عقل و بی منطق معرفی شدند نباید با همان ابزارها به خوبی بلااثر شوند؟! دولت اگر نمی تواند وضعیت حجاب را بهتر کند، آیا نمی تواند لااقل نگذارد بدتر از این شود؟! یعنی مثلاً همین حجاب درب و داغان رایج را لااقل حفظ کند؟! ما نمی خواهیم دولت عزیز حجاب کامل شرعی را الزام کند اما اگر همینطور بخواهد به تنگ و نازک و کوتاه شدن ها نیز واکنش نشان ندهد، مطمئناً چیزی به اسم حجاب در جامعه تا چند سال آینده نخواهیم داشت. اکنون کارمندان خانم هم کم کم دارند مانتوهای محل کارشان را به بالای زانو ارتقا می دهند و لااقل این ارتقا را مانع شوند اگر ارتقا در حجاب را نمی دانند و نمی توانند.
صداوسیما هم که نمی تواند همین نیروی انسانی معدود ارزشی را زیر پرچم فرهنگ عفاف و حجاب گردآورد، فکری به حال مدیران خودش بکند، بالاخره تعداد انگشت شماری کارگردان و تهیه کننده و بازیگر داریم که هنوز عفت و حجاب و حیا را ارزش می دانند، نمی دانم چرا صداوسیما همین پتانسیل موجود را نیز هدر می دهد!؟ آیا این همه زیبایی که در عفت وجود دارد ارزش به تصویر کشیدن ندارد؟! که استفاده از هنرپیشه های بی حجاب را بهترین جلوه ی بصری برنامه ها فرض کرده اند؟! آیا بهتر نیست مسئولان گرانقدر سیما اینچنین در جذب و تربیت نیروهای متظاهر، ریاکار و ضدانقلاب در درون خودشان و متعاقباً در جامعه نکوشند؟! کسانی را می شناسم که اکنون ضدانقلاب و ضدولایت فقیهند و در سیما، خانه که چه عرض کنم، لانه کرده اند و مستقیم و غیر مستقیم در خدمت فرهنگ غرب گام می نهند، کارمندان و هنرپیشگان و مجریان محجبه ای که کافی است یکبار در خیابان ببینیشان تا جایگاه حجاب را در تلویزیون این مهمترین رسانه ی کشور بشناسی!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/23
5:30 ع
شبکه ی یک سیما شروع به پخش سریالی به نام "راه طولانی" به کارگردانی رضا کریمی و بازی زیبای رضا کیانیان و افسانه بایگان نموده است، که از همه ی پدرومادرها، فرزندان و تازه عروس و دامادها دعوت می کنم تا این سریال را تماشا کنند. این سریال به اهمیت تعدیل و تنظیم مسائل اقتصادی خانواده و ایجاد تعادل بین دخل و خرج و مشکلات ناشی از عدم تعادل این دو می پردازد. اهمیت پرداختن به این مسئله آنجا مشخص می شود که بدانیم یکی از مهمترین دلایل این که بسیاری از خانواده ها دچار سردی و قطع روابط عاطفی و حتی طلاق می گردند، همین بی توجی به تنظیم و تعدیل توقعات و درجه بندی مسائل اقتصادی وحفظ جایگاه والای امنیت نهاد خانواده و اولویت دادن آن در برابر زیاده خواهی یا توقعات نابجای انفرادی اعضای آن است.
مطمئناً ساختن و نمایش چنین سریال هایی می تواند نقش به سزایی در حل مشکلات اجتماعی و خانوادگی داشته باشد که سیمای جمهوری اسلامی ایران باید با دست یازیدن به تولید بیشتر این نوع کارها، نقش خود را به عنوان سیمای ملی به نحو بهتری ایفا نماید و من در کنار انتقادات و دفاعیات خود از برخی برنامه های سیما، از ساخت چنین سریالی تقدیر و تشکر می کنم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/20
10:4 ص
دیروز جمعه، سیمای جمهوری اسلامی ایران یک فیلم سینمایی هندی با نام "گورو" پخش کرد که محصول 2007 بود. این فیلم، داستان یک جوان روستایی هندی است که پس از کسب مهارت در زمینه ی پارچه در 7 سالی که به ترکیه رفته بود، به روستای خود برگشت و پس از ازدواج، به همراه همسرش برای تجارت پارچه به بمبئی می رود و با توجه به شرایط سخت تجارت در آن شهر، در بدو ورود برای دریافت مجوز اولیه دچار مشکل می شود و به صورت اتفاقی با صاحب یک روزنامه آشنا شده و با کمک او موفق به دریافت مجوز می گردد. کم کم و با گذشت زمان، گورو با اتکا به هوش خود مسیر پیشرفت خود را با دست و دلبازی و هدیه دادن به دیگران و دور زدن قوانین مختلف آغاز می کند. او کم کم با یافتن اقبال عمومی از سوی مردم و سایر تجار اقدام به تأسیس یک شرکت سهامی با مشارکت هم صنفی ها و مردم می کند و رأسا مدیریت شرکت سهامی را بر عهده می گیرد، به نحوی که با تأسیس یک کارخانه و اشتغال هزاران نفر کار خود را توسعه می دهد. گورو در این مسیر در موارد متعدد اقدام به دادن هدیه های نامعمول با بهانه های واهی به مسئولان و صاحبان نفوذ در رسانه ها می کند و مسئولان رده بالای هند را با روشهای دغل کارانه با خود مهربان می کند، او حتی در این مسیر سالم ترین مسئولان کشور هند را نیز با زیرکانه ترین روش ها آلوده می کند، به نحوی که در بسیاری از امور از بخشش های مالیاتی، تخفیف در عوارض گمرکِ واردات، معافیت های صادراتی و رانتهای مختلف برخوردار می گردد، او با استفاده از رسانه هایی که برای خود یارگیری کرده است، رقبا را با تهمت و دروغ از مسیر خارج می کند، رقبایی که خودشان هم از همین روش ها برای مواجهه با رقبا استفاده می کردند.
با افزایش مفاسد اقتصادی، گورو به تدریج توسط همان روزنامه که با آن موفق به دریافت مجوز و شروع به کار شده بود، مورد افشاگری قرار می گیرد و این افشاگری ها آن قدر به پیش می رود که موجب سکته ی گورو می گردد و در همان حال به دلیل همان افشاگری ها به دادگاه احضار می گردد.
گورو در دادگاه به بهانه ی سکته و مشکل در ناحیه ی حنجره کمترین صحبت را می کند و همسر وی به جای او آن هم به صورت بسیار محدود از وی دفاع می کند. در نهایت و در آخرین جلسه ی دادگاه، گورو در حضور خبرنگاران در حالی که آخرین دقایق دادگاه بود، برای صحبت 5 دقیقه وقت درخواست می کند. او از گذشته می گوید و این که چگونه از روستا به شهر آمد و چگونه برای شروع به کار به سد قانون هایی که او آنها را در خدمت صاحبان قدرت خواند، گرفتار آمد؛ او توضیح داد که چگونه سیستم او را مجبور به تخلف کرده است و این که واقعاً چاره ای جز تخلف نداشته است، و در عوض او با استفاده از سرمایه ای که با استفاده از این تخلف ها توانسته بود ایجاد کند، هزاران نفر را مشغول به کار کند و سهامداران فقیر را از فقر نجات دهد؛ او در این 5 دقیقه، نظر دادگاه را به خود جلب کرد و دادگاه برای تخلفات گسترده ی وی با کلی عفو و بخشش، تنها 5 سال حبس و مبلغی جریمه مشخص کرد و در پایان نیز فیلم صحنه ای را نشان می داد که او در حضور سهامداران و کارگران مشمول مهربانی و تشویق مردم قرار گرفته است.
سعی کردم فیلم را با همان نگاهی که سازندگانش می خواستند به بیننده منتقل کنند، نقل کنم و حالا می خواهم تحلیلی کوتاه و البته نه هنری بلکه اجتماعی و اقتصادی از این فیلم داشته باشم، و اصل این تحلیل را با چند سوال آغاز می کنم:
پخش این فیلم درست در زمانی که قرار است آخرین جلسات دادگاه های مفسدان بزرگ اقتصادی آریا (و بیمه) برگزار شود، آیا کاملاً اتفاقی است؟! آیا این فیلم به نوعی تبرئه ی مفسدان اقتصادی اخیر نیست که اتفاقاً از نمونه ی هندی خیلی هم بهترند و ملی تر و مذهبی تر و زحمت کش تر و روستایی تر و خودساخته تر؟! بالاخره تعدادی از مفسدان پرونده ی آریا حتی به جبهه رفته اند و برای کشورشان جنگیده اند، متهمان پرونده ی آریا هم کلی اشتغال زایی کردند و هم پولشان را از کشور خارج نکردند! تازه کلی هم در امور خیریه و مسائل فرهنگی و ورزشی و اجتماعی شرکت کرده اند!
پخش این فیلم سینمایی در ساعت 14:30 روز جمعه از شبکه ی سوم سیما که شاید بیشترین بیننده پای تلویزیون نشسته باشد، درست در آخرین جلسات دادگاه مفسدان اقتصادی آریا (و البته بیمه) با یک دوبله ی عالی از آقای مظفری و البته با هزینه ی زیادی که برای خرید این فیلم های هندی صرف می شود، کمی غیر تصادفی به نظر می رسد، خداوند ما را از تهمت زدن به دیگران حفظ کند، ولی سادگی بخرج دادن برای کسانی که برای فاسد کردن یک کشور با رشوه و مال حرام کافی هستند، را نیز صلاح نمی دانم.
این مطلب در بولتن نیوز، جام نیوز، عمارنامه، پژواک نیوز، پایگاه سلمان فارسی، خبرفارسی، قطره ... نیز منتشر شده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/29
10:35 ص
شب جمعه ساعت از نیمه شب گذشته بود و همینطوری طبق عادت بد ما ایرانی ها تلویزیون روشن بود و من سرم در عالم مجازی بود، شبکه 2 برنامه ای در باره ی سینمای کودک پخش می کرد که بدون غلو، ناگهان کارشناسی آمد و کلاً ما ایرانی ها را به توهم توطئه در تمام امور محکوم کرد و بعدش هم آنهایی که جوایز خارجی را به دلیل توهم توطئه قدرناشناس هستند را محکوم کرد (که گویی مخاطبش تمام کسانی هستند که جایزه ی اسکار جدایی نادر از سیمین را سیاسی می دانستند و تبریک در خور شأنی نگفتند و افتخار هم نمی کنند) و در تمام این سخنان ظاهری کارشناسانه را البته با لحنی تمسخر آمیز چنان آمیخته بود که گویی نگاه عاقل اندر سفیه خود را به شدت باور دارد. خودمانیم، احساس کردم آقای ضرغامی تلویزیون دولتی را اجاره داده اند و شاید هم خودشان را!!! هنوز داغ برنامه ی هفت از دل بچه مسلمان های هنردوست پاک نشده و مثلاً در حالی که مجری برنامه در جبران آن جبرانی اشتباه عوض شد، اما سیاست صداو سیما گویی مشکل اصلی است که همچنان به قوت در ضعف خود پابرجاست.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/25
12:23 ص
امشب گزارش خبری سیما میزبان میشل روکار نخست وزیر سابق فرانسه و از فعالان حزب سوسیالیست فرانسه بود که با توجه به تقریب سیاسیش با اولاند (رییس جمهور جدید فرانسه) با محوریت مواضع سیاسی فرانسه جدید در دنیا، به برنامه دعوت شده بود، ولی متأسفانه به دلیل ضعف مجری و تک کارشناس بودن برنامه، عملاً محملی شد برای محکومیت انقلاب اسلامی ایران. آقای روکار در ایران ابتدا با آقایان جلیلی و صالحی دبیر شورای امنیت ملی و وزیر امور خارجه دیدار کرده بود و این دیدارها حاکی از اهمیت ایشان و نمایندگی ایشان از سوی دولت فرانسه بود.
جالب است که شبکه های خبری دنیا وقتی می خواهند یک میهمان مهم خارجی را دعوت کنند، از بهترین مجریان و کارشناسان خود دعوت می کنند ودر صداو سیمای ما، متأسفانه این کار صورت نگرفته و یک برنامه ی زنده تلویزیونی با تعداد زیادی بیننده ی داخلی، محلی می شود برای محکومیت و زیر سوال بردن سیاستهای چند دهه ی ایران در خصوص انقلاب، جنگ، هسته ای و ...، اصلاً میهمان فرانسوی فکر می کند، موضوع برنامه زیر سوال بردن انقلاب است و با زیرکی پاسخ تمام سوالات را به این سمت می برد.
جالب اینجاست که مجری برنامه نیز در انتها، منفعلانه از کهنه کار بودن این میهمان تعریف می کند تا شاید توجیهی بر ضعف های برنامه محسوب گردد و حال این که به جای این اقرار، بایستی از یک مجری در حد میهمان برنامه استفاده می شد. مسلماً اجرای برنامه ی سیاسی که میهمانش یک مسئول ایرانی و یا یکی از حامی خارجی انقلاب ایران باشد، با برنامه ی چالشی با میهمان کهنه کار فرانسوی، باید فرق زیادی داشته باشد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/5
10:46 ع
امشب به دلیلی مجبور شدم به یکی از خیابان های شلوغ رشت بروم و واقعاً وضعیت حجاب را اسفناک دیدم، گویی اصلاً فاطمیه نیست و اصلاً حرمتی برای فاطمه قائل نیستند، انگار نه انگار که امشب شب شهادت بانوی دو عالم است. نمی دانم شبهات دشمن موثر ترند یا اشتباهات خودی ها ولی هر چه هست حرمت این دلیل خلقت هستی را شیعیانش نگاه نمی دارند و چه توقعی از غیر شیعیان. امسال در این ایام عروسی ها برگزارشد و جالب است که کسی یک روز پس از شهادت حضرت زهرا عروس گرفته و ما را هم دعوت کرده است!!!
احساس می کنم ماهواره از سویی کارش را می کند و تلویزیون از سویی کارش را نمی کند، از سویی ماهواره هیچ حرمتی برای این ایام قائل نیست و از سویی صدا وسیما هم گیج است و بی هدف، نمی داند چه کار کند از سویی سریال طنز دارد و از سویی روضه ی زهرا!
احساس می کنم اگر فاطمیه را به سه دهه نمی رساندیم حرمت بیشتری برایش قائل می شدند، همیشه افزایش کمیت مطلوب نیست و بعضاً موجب کاهش و حتی حذف کیفیت و حتی از بین رفتن شأن و حرمت این ایام می شود. مردم اگر قرار باشد یک ماه را به عنوان فاطمیه فرض کنند دیگر احترام همان شب شهادت هم بین این سه دهه فاطمیه گم می شود. و ای کاش این ایام و لیالی محملی فقط برای سوءاستفاده ی برخی مداحان نبود و در این جلسات درس دین و اخلاق و احکام به مردم داده می شد و در کنارش روضه و عزاداری برگزار می شد اما متأسفانه همانطور که بارها گفته ام مراسم مذهبی ما از شعور به شور می گریزند و شاید همین است که کارکرد این مراسم علی رغم زیاد شدن شان از بین رفته است.
شیعه هر چه قدر که به یاد صحنه ی دست بسته ی علی و سینه ی خسته دخت نبی بگرید کم است و یک ماه و یک سال و هزار سال هم ندارد، اما کار فرهنگی در اجتماع با کار اخلاقی روی خودمان متفاوت است. شاید ما دوست داشته باشیم همواره با شنیدن نام زهرا اشک بریزیم اما کار فرهنگی این نیست که از همه چنین توقعی داشته باشیم که یک ماه را به نام فاطمیه اشک بریزند و ای کاش به جای این یک ماه، پنج روز عزاداری بود و حرف از شعر و شعور و شور بود و عفاف و حجاب را می آموختیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.