لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
1 2 >

95/6/11
8:52 ع

هدایت معنوی جامعهنگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری از علما به تکلیف حکومت اسلامی در مسائل فرهنگی این است که حکومت باید درکنار تلاش برای حل مشکلات مادی مردم و گسترش عدالت در جامعه به مقوله رشد و هدایت معنوی جامعه اهتمام ویژه داشته باشد. اگر مروری به یکی از سخنان امام خمینی در تاریخ 10 اسفند 1357 که پس از صحبت سخنگوی دولت موقت (امیرعباس انتظام)، در 8 اسفند 1357 درباره مجانی شدن پول آب و برق برای مستمندان بیان شد، داشته باشیم می بینیم که هدف اصلی از انقلاب از نظر امام، نه مسئله رفاه مادی، بلکه بهبود زندگی معنوی مردم است:

«ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.» (صحیفه امام، ج6، ص 273)

لیکن آنچه که در میان جریان های سیاسی کشور غالب است، متأسفانه نگاهی افراطی یا تفریطی دراین باره است که در سه دسته مختصرا به آن ها اشاره می کنم:

الف- برخی از جریانات سیاسی کشور نه تنها درپی جاری سازی دین و رشد و هدایت معنوی در جامعه نیستند، بلکه دقیقاً برخلاف آن می­کوشند و حتی پیشرفت جامعه را در دور شدن از قید و بندهای دینی میدانند که این نوع نگرش در اصلاح طلبان و اعتدالیون متأسفانه رایج است. این جریانات نه تنها در برابر تهاجم فرهنگی غرب ایستادگی نمیکند، بلکه مدام تلاش میکند راه تهاجم فرهنگی را با آزادی ماهواره، تطهیر استفاده از آن، حذف فیلترینگ و حذف ممیزی آثار فرهنگی بازتر نمایند. در این نگرش کسانی که تلاش برای هدایت معنوی در جامعه را از حکومت مطالبه میکنند، متوهم، بیکار و افراطی معرفی می شوند و اسلامی کردن علوم انسانی به سخره گرفته می شود.

ب- در طیف احمدی نژاد اگر چه تلاشی برای تسهیل تهاجم فرهنگی صورت نمیگیرد، اما نسبت به آن و مسئله هدایت معنوی جامعه حساسیتی هم دیده نمی­شود. در این جریان میبینیم که مشایی از ملاقات با هنرپیشه های زن استقبال می کند، در مجلس رقصی در کشور ترکیه می نشیند، با فرضیه پایان اسلام گرایی، تکامل بدون اسلام را میسر و میسور معرفی میکند؛ عبدالرضا داوری، از نام خواننده ها و فیلم فارسی های طاغوتی و آثار صمد بهرنگی ذکر خیر میکند، علی اکبر جوانفکر چادرمشکی را موجب جلب نظر مردان معرفی میکند و خود احمدی نژاد با خبرنگاران زن بی حجاب، ساعت ها مصاحبه میکند، مبارزه با بی حجابی را با عبارت معروف «دو تار مو» رد می­کند و از دست گذاشتن برشانه مادر چاوز (که داغدار بود) ابایی نداشت که همه این ها به ما می­گوید از طیف احمدی نژاد هم نمیتوان توقع هدایت معنوی و دینی جامعه را داشت.

ج- جریان اصولگرایی اما نمی تواند نسبت به هدایت معنوی جامعه و نزول معنوی جامعه بی تفاوت بماند، لیکن ضعف بزرگ این جریان، در نحوه بیان دغدغه ها و شیوه مواجهه با جامعه است چرا که متأسفانه حتی منطقی ترین دغدغه را بعضاً با بدترین ادبیات­ها بیان میکند تا جایی که مردم بعضا این جریان را دشمن می دارند! بکاربردن عباراتی مثل دیوثی، عیاشی، هرزگی و... به لحاظ تربیتی، روانی و رسانه­ای چه تأثیر مثبتی می توانند در اصلاح جامعه ایجاد کنند جز اثر عکس؟! آن هم در شرایطی که جریانات سیاسی دیگر می­کوشند با به رسمیت شناختن عرف های غلط جامعه، از این ادبیات غلط اصولگرایان سوءاستفاده کنند و محبوبیت خود را افزایش دهند! لذا جریان اصولگرایی باید یاد بگیرد که صرف تلاش برای هدایت جامعه کافی نیست، بلکه این کار باید با ادبیات و نگاه سرشار از عشق به مردم و همراه با احترام به قانون و به خصوص تبعیت از مشی امام و رهبری میسر است ولاغیر.


nazokbin

95/6/11
8:48 ع

اصولگرایی و اصلاح طلبیاز آنجا که در شناخت جریانات سیاسی و فارغ از نام و نام آوران آنها، حرف اول و آخر را محتوای فکری و آثار عملکردی این جریانات می زند، دو تفاوت بزرگ و کلیدی جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی را بیان می کنم، البته این مطلب اصلاً درپی این نیست که بگوید همه افراد یک جریان خوب یا بد هستند بلکه نگاه به کلیت جریان است و الا که در هر جریانی مفسد و متخلف قابل کشف است که البته ما همه را به یک اندازه محکوم میکنیم:

الف- مهمترین تفاوت در دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی، در جنس مبانی فکری شان است. البته در هر جریانی، افرادی پیدا میشوند که از مبانی فکری جریان خود تبعیت محض نداشته باشند که به تدریج مطرود میگردند، اما اصالت هر جریان در وهله اول به مبانی فکریشان است:

اصول در جریان اصولگرایی، خود مبانی اسلام و انقلاب هستند، لذا در این جریان، به لحاظ سیاسی و اجتماعی، نمیتوان به تولی و تبری، استکبارستیزی، اجرای احکام اسلامی در جامعه، انقلابی گری، امر به معروف و نهی از منکر، حمایت از محرومان و مستضعفان عالم، ساده زیستی مسئولان، پرهیز از اشرافی گری و... بی تفاوت بود و مدت زیادی خود را در این جریان جا داد.

و اما در جریان اصلاح طلبی شما با مبانی متفاوتی روبرو میشوید، اصالت با اصلاح براساس مبانی اسلامی و انقلابی نیست، بلکه تغییر براساس مبانی غربی درمورد لیبرالیسم، سکولاریزم، حقوق بشر، انسانگرایی، رفاه طلبی، لذت جویی و... دنبال میشود. در حدی که میبینیم در نظریات ایدوئولوگ های این جریان و افرادی مانند بشرویه، سروش، حجاریان، زیباکلام، سریع القلم و... مسلماتی مانند وحیانی بودن قرآن، کامل بودن اسلام، اجرایی بودن احکام اسلام برای اداره جامعه، عادلانه و انسانی بودن احکام اسلامی، استکبارستیزی، استقلال و... زیر سؤال برده میشود. از آثار نوع تفکرات اصلاح طلبی این است که توانسته اند انواع منحرفان اعم از دگراندیشان، خداناباوران، پیروان مکاتب ضاله، همجنسبازان، سلطنت طلبان و... را به خود جذب کنند.

ب- تفاوت بزرگ دیگری که در جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی وجود دارد نوع برخورد ایشان با عوامل مفسد و مجرم خودشان است:

مسأله ای که غیرقابل انکار است طرد مفسدین، متخلفین و مجرمین جریان اصولگرایی از داخل خود این جریان است، به نحوی که امثال رحیمی، مرتضوی، جوانفکر و... و هرآن کسی که به این جریان منتسب بوده است پس از اثبات مجرمیت شان، جایگاه خود را در این جریان از دست میدهند.

ولی در جریان اصلاح طلبی دقیقا برعکس است، افرادی مثل مهدی هاشمی، شهرام جزایری، کرباسچی و... نه تنها بعد از اثبات مجرمیت از جریان اصلاح طلبی طرد نمیشوند، بلکه به عنوان نخبه، قهرمان، بزرگ جریان معرفی میشوند و برای ایشان مظلوم نمایی و قهرمان سازی میگردد.

نتیجه: برای جمع بندی به این سخن مقام معظم رهبری اشاره میکنم که فرمودند:

«بنده معتقد به اصولگراى اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنى که از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روزبه روز و نوبه نو.»

و این نشان میدهد اگر جریانی به اصول اسلام وانقلاب اعتقاد داشته باشد و با اعتقاد به این مبانی و براساس آن ها به دنبال اصلاح جامعه با ابزار و روشهای نو برود مطلوب و پسندیده رهبری است، والا اگر اصولگرایان حتی با وجود اعتقاد به مبانی اسلامی و انقلابی دنبال به روزآوری و نوسازی نباشند و یا اصلاح طلبان بدون این که به مبانی اسلامی و انقلابی پایبند باشند به دنبال ایجاد تغییر براساس مبانی غربی و غیراسلامی باشند، هیچکدام از جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی جامعه را به کمال نمی رساند.


nazokbin

95/2/25
11:0 ع

139411301556223777156264این که سالهای سال و در انتخاباتهای متعدد اکثریت آرای مردم شریف تهران به جریان اصلاح طلب اختصاص می یابد، ولی با این وجود آرای کلی کشور برآیندی غیر از این را حاصل میکند، نشان میدهد که اولا ایران تهران نیست، و ثانیا شرایط عجیبی و غیر منتظره ای برای اصولگرایان تهران (به جز انتخابات لیستی که یک امر جدید بود) رخ نداده است که نامزدهای جریان اصولگرا بخواهند برایش داغدار باشند، اما عدم حضور نامزدهای مجرب، مومن و انقلابی جریان اصولگرا در مجلس هر چند که بر غنای مجلس تا حدودی تأثیر سوء میگذارد، لیکن از جهات دیگری یک فرصت مناسب و مغتنم می تواند برای انقلاب و نیروهایش محسوب گردد، منتها به شرط این که:

1- این افراد باید از فرصت به دست آمده برای تحلیل شرایط خود و نوع رابطه خود و مسئولیت شان با جامعه حسن استفاده را بنمایند و اگر در جایی مسیری را اشتباه رفته اند، آن را بشناسند و در صدد رفع و جبرانش برآیند و اگر در جایی مزیتی داشته اند آن را تقویت کنند.

2- دوری از کار پر مشغله نمایندگی مجلس می تواند یک فرصت مناسب برای گفتمان اصولگرایی و انقلابی گری تلقی گردد، به شرط این که این فرصت را مغتنم بشمارند و در خدمت این گفتمان از وقت و توان شان هزینه کنند و صرفا مشغول فعالیت های سابقشان نشوند.

3- نامزدهای اصولگرای بازمانده از مجلس دهم، اگر چه باخته اند اما داشتن یک پشتوانه رأی چند صدهزارتایی و قریب یک میلیونی هم پشتوانه کوچکی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت همانطوری که خود اصلاح طلبانی چون صادق خرازی هم بر اهمیت آن تأکید کردند، پس باید ظرفیت موجود را در گام اول حفظ کرد و در گام دوم به لحاظ کیفی و کمی آن را توسعه داد.

4- تلاش برای استفاده از ظرفیت های رسانه ای، تشکیلاتی و کادرسازی برای تقویت گفتمان انقلاب و رشد نیروهای انقلابی می تواند تحول و ظرفیت شگرفی را در کل کشور و به خصوص در تهران ایجاد نماید که البته به همت و تلاش ایشان نیازمند است، ظرفیتی که جریان اصلاحات نیز در سالهایی که از قدرت دور بود تلاش کرد از آن استفاده نماید و امروز این فرصت و ظرفیت برای جریان انقلابی و اصولگرا ایجاد شده است.


nazokbin

94/12/18
9:49 ع

مشایی-احمدی نژاد

مطلبی در نقد مصاحبه اخیر دکتر عبدالرضا داوری نوشته بودم که آقای کمیل دریابک به آن پاسخ دادند که در همین خصوص مواردی را بیان میدارم:

1- اولین اشتباه این دفاعیه، مقایسه آمار انتخابات ریاست جمهوری 88 در استان تهران با آمار انتخابات مجلس 94 در شهرستان تهران است!!

2- در انتخابات ریاست جمهوری 88 از 4179188 آرای شهرستان تهران، 2166245 رأی به موسوی و 1809855 به احمدی نژاد اختصاص یافت و در انتخابات اخیر مجلس در شهرستان تهران، از 3246991 کل آرا، عارف 1608926 و حداد 1096744 رأی را جذب کردند که هر دو نتیجه حاکی از مزیت نسبی اصلاح طلبان در تهران است و اختلاف موجود هم باید باتوجه به توزیع بیشتر آرا در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری تحلیل شود، پس اساساً حداد و احمدی نژاد هر دو بازنده انتخاباتهای تهران بوده اند.

3- ثبت همان آرای انتخابات 84 احمدی نژاد برای امروز او اشتباه دیگر است!! نشان به این نشان که بزرگترین دلیلی که رسانه ها و مردم تهران و حتی سایر استانها برای رأی ندادن به جلیلی می آوردند شباهت به احمدی نژاد بود و مقایسه استقبال های مردمی از احمدی نژاد در سفرهای استانی در اوایل و اواخر دولت دهم به خوبی نشان دهنده کاهش مستمر محبوبیت وی است.

4- این که در سال 84 برخی از شخصیتهای اصولگرایی در دور اول از احمدی نژاد حمایت نکردند، نمی تواند دلیل خوبی برای فراموشی حمایت قاطع برخی دیگر از بزرگان مثل علامه مصباح و بدنه اصولگرایی از ایشان باشد و جالب این که گویا اصلاً فراموش کرده اید که ادعای آقای عبدالرضا داوری که من بر آن پاسخ نوشتم این بود که اصولگرایان احمدی نژاد را کنار گذاشتند و حال این که بسیاری از اصولگرایان از قبل از سال 84 شروع به حمایت از احمدی نژاد کردند و در دولت نهم و انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز حمایت شان را قوت بخشیدند و این احمدی نژاد بود که کراراً خودش را جدا از اصولگرایان میدانست و اصرارداشت از دلسوزان و حامیان قدیمیش فاصله گیرد!

5- این که مقام معظم رهبری چند روز قبل از انتخابات نظر خود را به نظر احمدی نژاد نزدیک تر دانست یک واقعیت است اما دو مسئله را فراموش نکنید، اولاً رهبری فرمودند نظرمن در سه مقوله سیاست خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی به احمدی نژاد نزدیک تر از هاشمی است و ثانیاً امام خامنه ای در اواخر دولت دهم چند بار به خاطر برخی دامن زدن به حواشی و به صحنه آوردن اختلافات بین قوا به ایشان و سایر مسئولان تشر زدند و این که همین آقای احمدی نژاد در برابر حضرت آقا چند بار با تعلل و بی مهری برخورد کردند، حالا بگویید که آیا محبتها و حمایتهای آقا نسبت به رؤسای جمهور دلیل خوبیست برای این که منکر نقاط ضعفشان شوند!؟ به راستی چرا با نظرات رهبری به صورت سلیقه ای برخورد میکنید!؟ آیا همین رهبری عزیز، در کنار تأییدات، هیچ انتقادی نداشتند!؟ پس چطور است که تأییدات را تأیید میدانید ولی انتقادات را سانسور میکنید!؟

6- این آقای احمدی نژاد کاریزمای خودش را دارد قابل انکار نیست و اساساً ما نه کاریزمای ایشان و نه نقاط قوت ایشان را انکار نکردیم اما این ادبیات که بگویید احمدی نژاد به اصولگرایانی که هیچ جایگاهی نداشتند، عزت داد نه به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ اخلاقی صحیح نیست، امیدوارم یادتان نرفته باشد که گفتمان اصلاحات به خاطر مجاهدت های علامه مصباح که مدام دربرابر متفکران اصلاحات از سروش تا مهاجرانی و خاتمی و… در حال مباحثه، مناظره و روشنگری بودند، چگونه تا سالها به گفتمان بازنده و بستری برای رشد گفتمان انقلابی و حزب اللهی تبدیل شد.

7- ادعا کردید که دولتهای نهم و دهم غیر قابل جدا کردن هستند ولی آیا رئیس جمهوری که در سال 84 حکم تنفیذ را با بوسیدن دست ولی دریافت کرد با آنی که در سال 88 شانه رهبرش را بوسید با اویی که بابت عزل مشایی و عدم عزل مصلحی در برابر رهبری تعلل کرد یکی بودند!؟ آیا احمدی نژادی که اسلام را مبنا قرار داده بود با احمدی نژادی که انسان رادر تمام سخنرانی هایش به جای اسلام نشاند یکی بود!؟ آیا احمدی نژادی که از حاشیه و حاشیه سازی دوری میکرد با اویی که به یکی از قطب های حاشیه سازی تبدیل شد یکی بود!؟ آیا احمدی نژادی که در دولت نهم در تبعیت از قانون، سهمیه بندی سوخت را قانونمدارانه انجام داد با کسی که در دولت دهم تماماً با قوه مقننه بر سر عدم اجرای قوانین درگیر بود یکی بود!؟ آیا احمدی نژادی که در دولت نهم استاد اخلاقش شاگردان علامه مصباح مانند آقاتهرانی و سقای بی ریا بودند با کسی که در دولت دهم مرید مشایی شده بود یکی بود!؟ آیا کسی که در دولت نهم برای مدیرانش خط قرمز تعریف نمیکرد با احمدی نژادی که در دولت دهم برای مشایی و بقایی و رحیمی و مرتضوی و جوانفکر و … خط قرمز تعریف کرد یکی بود!؟


nazokbin

94/12/18
9:46 ع

139411301556223777156264پس از انتخابات 94 با همه مختصات و ابعاد آن شاهد برخی اشتباهات در تحلیل های انتخاباتی اصولگرایان هستیم که لازم می بینم مواردی را درباره این مسأله بیان نمایم:

1-  ائتلاف اصولگرایان اشتباه نبود بلکه امری بدیع و مبارک بود که تا آخر هم برقرار ماند که یکی از دلایل بروز این ائتلاف اتحاد جبهه مقابل در خصوص برخی شعارهایشان در تضعیف ولایت فقیه و تشکیل مجلسی از جنس مجلس ششم و یا چانه زنی با نظام تحت عنوان برجام 2 بود. پس ضمن این که باید ائتلاف را ستود بلکه باید از این ظرفیت در اداره مجلس و انتخاباتهای بعدی هم استفاده کرد، تنها باید بیش از پیش در خصوص محور قرار گرفتن مبانی اصیل انقلاب در آن تلاش نمود.

2- نوشتن برد یا باخت مطلق به پای اصولگرایان کاملاً مطرود و غلط است، به این دلیل که جریان اصولگرا و جریانات مقابل آن در استانها و شهرهای مختلف سبد آرای مختلفی داشتند، باید توجه کرد همانطوری که اصولگرایان در تهران قافیه را باختند به همان شکل اصلاح طلبان در اکثر استانها و شهرستانها صحنه را واگذار کردند که برآیند این دو جغرافیای تهران و شهرستانها همچنان در هردو انتخابات مجلس و به خصوص خبرگان به نفع انقلاب و آرمانهایش می چربد.

3- لازمه هر ائتلافی توجه به نظرات اعضای ائتلاف است و اگر قرار باشد مؤتلفه، اصولگرایان سنتی، پایداری ها و سایر اصولگرایان باهم ائتلافی پایدار و قابل پایبندی تشکیل دهند، نباید منتظر لیستی کاملاً همگن بود، پس آنهایی که دنبال وحدت اصولگرایان هستند به جای این که نام شرکت سهامی را بر لیست ائتلاف اصولگرایان بگزینند، میتوانند روی تعریف دقیقتر مشخصه های اصولگرایی مانور کنند تا کل جریان اصولگرایی با نزدیکی بیشتر درگفتمان، به لیستی همگن تر دست یابند.

4- عبارت لیست انگلیسی اشتباه نبود چرا که اولاً کسی شخصیتهای حاضر در لیست هاشمی را انگلیسی ندانست تا به اشخاص توهینی کرده باشد و برخی از افراد حاضر در لیست هاشمی کاملاً انقلابی هستند و بعضاً هم فوراً از انگلیس و حتی لیست مورد حمایتش برائت جستند، ثانیاً این لیست واقعاً مورد حمایت انگلیس بود چرا که با هدف طرح موسوم به حذف جیم تشکیل شده بود و برای این کار، مهم بود که یک لیست 16 نفره تنظیم شود که این کار حتی بدون هماهنگی با برخی از اعضای حاضر در آن انجام شد، ثالثاً به جای انکار واقعیت باید با روشنگریهای هنری و رسانه ای، چهره خبیث انگلیس و آمریکا که شاید در خاطر برخی از مردم مان کمرنگ شده باشد را به خصوص با همین بدعهدیها و خصومتهای جاریشان، افشا نمود.

5- از اشتباهاتی که متأسفانه در خلال انتخابات مشاهده شد این بود که اصولگرایانی که قبلاً در فضاهای غیر انتخاباتی کراراً پایبندیشان به عدالت جویی و فسادستیزی را در خصوص مفسدان جریانهای مختلف سیاسی ثابت کرده بودند، این بار در فضای نزدیک به انتخابات با بروز برخی رفتارهای شاید حتی دلسوزانه، خاطرات برخی بگم بگم های انتخاباتی را در اذهان مردم زنده کردند که تأثیر منفی داشت، به نظر میرسد جریان اصولگرایی باید در نوع فسادستیزی هایش بیش از پیش از چارچوبهای قانونی ورود کند و مکانیزم های رسانه ای فقط باید نقش مکمل داشته باشند و نه محوری.

6- از مواردی که متأسفانه در تحلیلها دیده نمیشود، سیاست تمرکزگرایی دولت فعلی و تعارض آشکار آن با سیاستهای تمرکززدایی در دو دولت قبلی است، عاملی که باعث شده است تا آرای شهرستانی ها و به خصوص شهرستانهای کوچک به سمت اصولگرایان متمایل باشد، مردمی که شاهد سفرهای استانی پر تلاش و رویارویی مستقیم با دولتمردان بودند، در این دولت شاهدند که سفرهای استانی به سفرهای نمادین و پرخرج تبدیل شده است که اگر قبلاً یک هفته و در اقامتگاه های دولتی انجام میشد اکنون به یک شب و آن هم در هتلهای 5 ستاره مراکز استانها ختم میشود. تصویب و برقراری فوق العاده ها و مزایا برای کارمندان ستادی نیز از عوامل عدم اقبال اکثریت کارمندان شهرستانها به حامیان دولت بود.

7- یکی از مواردی که متأسفانه درخلال برخی از تحلیل های طیف اصولگرایی مشاهده میشود، مقصر تراشی برای پایه فرض پذیرش باخت در انتخابات است، به این نحو که عده ای از حامیان متعصب احمدی نژاد، عدم بازگشت به احمدی نژاد را عامل شکست اصولگرایان میدانند و برخی از جوانان انقلابی هم شخصیت های باسابقه اصولگرایی را مقصر معرفی میکنند و همین نگرشها نیز باعث میشود تا به جای تحلیلهای کارگشا و سازنده در جهت بهبود وحدت اصولگرایان، شاهد تحلیل های مخرب و وحدت شکن باشیم در صورتی که اگر هم کسی نقدی دارد باید بدون تلاش برای محکوم کردن و مقصر معرفی کردن و با ادبیات سازنده صورت گیرد.

8- از مواردی که در برخی از تحلیلهای کارشناسان دیده شد، توجه به سابقه مجلس های شکل گرفته در دولتهای اول رؤسای جمهور است چرا که غالباً این مجالس متجانس با دولتها شکل میگرفته است ولی در انتخابات امسال به غیر از تهران، در سایر نقاط کشور این سابقه محقق نگردیده است که این مسأله خودش کفه برد انتخاباتی به نفع اصولگرایان را بیشتر سنگین میکند و زنگ خطرِ دولتِ یک دوره ای را برای روحانی به صدا درآورده است.

9- و مسأله آخر نیز عدم توجه به استفاده انتخاباتی از برجام بود، هم ظریف و هاشمی در ایران و هم کری و اوباما در آمریکا به استفاده انتخاباتی از برجام اشارات صریحی داشتند که با برخی رفت و آمدهای هیأتهای دیپلماتیک پس از برجام، این استفاده تاحدودی محقق شد لیکن با توجه به اظهارات صالحی ، ظریف و لاریجانی در خصوص عدم پایبندی طرف مقابل به تعهداتش طی این مدت، به نظر میرسد دولت در حفظ همین آرائش هم با مشکل مواجه باشد به خصوص که رکود همچنان برقرار است و جهش تورمی به اذعان کارشناسان اقتصادی در اثر نقدینگی شدیدی که دولت تزریق کرده است، در کمین است.


nazokbin

94/12/18
9:44 ع

246762_109

البته ماهم جزء حامیان احمدی نژاد به خصوص در رابطه با عملکردش در دولت نهم بوده ایم، اما درخصوص برخی اشتباهاتش به او انتقاداتی هم داشتیم که محور انتقاداتمان هم در جاهایی بود که در برابر برخی از نظرات رهبری دچار تعللهایی شدند که در این مطلب قصد ندارم عملکرد احمدی نژاد را نقد و تحلیل نمایم و در این خصوص به همان جدولی که سایت حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری در خصوص نقاط قوت و ضعف دولت های نهم و دهم منتشر کرده است بسنده میکنم.

همانطوری که بیان شد، هدف اصلی بیان عملکرد احمدی نژاد و دولتهای نهم و دهم نیست بلکه به دلیل بعضی اهانتهای مستمر برخی از حامیان متعصب احمدی نژاد به جریان اصولگرایی و برخی از شخصیت های مطرحش، این مطلب باهدف کاهش کدورت ها به محضر ایشان تقدیم میگردد:

1- اصرار بر این که جریان اصولگرایی جریانی مرده است از این لحاظ ناصواب است که می بینیم، هر چند در داخل جریان اصولگرایی بعضاً افرادی وجود دارند که رفتارشان با بدنه و اصول این جریان منافات دارد، ولی نهایتاً همین ها یا از این جریان دفع می شوند و یا تاب ماندن در آن را نمیاورند و رسماً از آن خارج میشوند که این خود نشان از پویایی جریان اصولگرایی دارد، والا هستند جریاناتی که از دگراندیش و آتئیست و کافر و همجنسباز و بهایی و سلطنت طلب و ضدانقلاب و منافقین را به خودشان جذب کرده و اصرار به حفظشان نیز دارند.

2- ما اگر چه هنوز نسبت به برخی از رفتارهای احمدی نژاد مخصوصاً در دولت دهم انتقاد داریم، اما همچنان در برخی اصول مهم انقلاب با حامیان احمدی نژاد مانند استکبارستیزی، ساده زیستی، عدالت جویی، مردمداری، ظلم ستیزی، اعتقاد راسخ به مهدویت (عج) و مفهوم انتظار، تفاهم داریم، لذا برخورد قهری دو گروه که خود را شیفته اسلام، انقلاب، امام زمان (عج) و رهبری میدانند را عیناً در جهت رضایت دشمنان اسلام و انقلاب میدانیم.

3- همانطور که امام خامنه ای اشاره داشتند، ما دنبال جریان، افراد و گفتمانی هستیم که نقاط قوت احمدی نژاد را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد، پس ضمن توجه کردن به نقاط ضعف احمدی نژاد که در جدول پیوست قابل تشخیص است، تلاش داریم کل گفتمان اصولگرایی و انقلابی گری را از این نقاط بزداییم و نقاط قوت را نیز در آن با منطق و پایبندی عملی به آنها، قوام بخشیم.

4- آن چیزی که دستاویز جریان هاشمی برای بازگشت به قدرت شد که غالباً هم با سیاه نمایی های گسترده همراه شد، در برخی از نقاط ضعف احمدی نژاد و یاران خاصش ریشه داشت، لیکن جریان هاشمی به جای برخورد منصفانه در نقد و تحلیل مشکلات کشور، تمام آثار ناشی از تحریم و سوءمدیریت ها را به پای ارزشها و گفتمان انقلاب نوشتند و نمایش دادند؛ ایشان تلاش کردند تا به بهانه مشکلات اقتصادی کشور در اواخر دولت دهم، ارزشهایی مانند استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، مردمداری، عدالت جویی، ظلم ستیزی را با واژگانی مانند ماجراجویی، افراطی گری، خودسری پوپولیستی، عوام فریبی و خشونت طلبی، دچار تحریف و تخریب نماید.

5- آنچه که امروز باید ملاک همه دلسوزان انقلاب باشد جلوگیری از تحریف و تخریب آرمانهای انقلاب است و این مهم بدون رعایت گفتمان اخلاق مدار، ولایتمدار، منطقی و فارغ از تعصبات و کینه ها محقق نمیشود، لذا حفظ و ارتقای این گفتمان تنها با تمرکز بر رعایت اخلاق سیاسی محقق خواهد شد و نه با تبعیت از الگوهایی که درآنها هدف، وسیله را توجیه میکند.

6- یکی از نکات مهم برای پاسداشت و ارتقای جایگاه آرمانهای انقلاب در گفتمان عمومی کشور این است که این آرمانها از سوی بدنه انقلابی و اصولگرایی از شخصیتهای مطرح آن به صورت اخلاقی و پیگیرانه مطالبه گردد، ما باید خودمان و بزرگان مان را به پرهیز از کینه ورزی، تعصب، اخلاقمداری، افشاگریهای خارج از چارچوبهای قانونی، بگم بگم و تخریبهای مغرضانه به خصوص نسبت به دلسوزان جریان انقلابی فرا بخوانیم و در عین حال آرمانگرایی توأم با واقع بینی را در جامعه مطالبه نماییم.

7- اصرار به معرفی هرشخصی به عنوان پدرخوانده انقلاب از عوامل ضعف و تفرقه در جریان انقلابی است و هیچکدام از جریانات منتسب به انقلاب و اصولگرایی حق ندارند، خودشان را بزرگتر از دیگران بدانند بلکه ضمن حفظ احترام متقابل، باید به گفتمان انقلاب اصالت داد، باید به تقوای سیاسی در کنار شجاعت انقلابی توجه کنیم و نه اشخاص و اسامی؛ دیگر این که جریان انقلاب به جای اعتقاد به پدرخوانده، به ولایت فقیه اعتقاد دارد که متولی جریان انقلاب و تبیین مفاهیم انقلابی است و در عین حال این جریان به سربازان واقعی که تحت امر این فرمانده در جهت نشر انقلاب و آرمانهایش باهم رفیق باشند، نیاز دارد.


nazokbin

94/12/3
8:10 ص


JALALI-LARIJANIباتوجه به حضور آقای علی لاریجانی در ائتلاف اصلاح طلبان، این مطلب در وهله اول خطاب به ایشان و سپس به جریان انقلابی تقدیم می گردد:

آقای علی لاریجانی! ما از همان وقت که مقام معظم رهبری صراحت موضع گیری را مطالبه می کرد، شما را در قامت ساکت فتنه دیدیم، گوش به زنگ بودیم که شما را روزی در لیست اغیار ببینیم و این که امروز به همراه یار غار خود، کاظم جلالی درلیست اصلاح­ طلبان قرار گرفته ­اید، برای ما یک غنیمت است چرا که جریان اصول­گرایی بالاخره از وجود عناصری که دچار استحاله بودند و نقش نفوذی و مانع وحدت  را در این جریان سال ها ایفا می ­کردند پاک می شود، بالاخره کسانی که خودشان را رفیق اصولگرایان و شریک اصلاح طلبان قرار داده بودند، ماهیت شان هم از طرف اصولگرایان به طرد انجامیده و هم رسماً از سوی اصلاح طلبان به سر لیستی ختم شده است.

ضمناً اخیراً در مصاحبه تان گفته اید که تصویب برجام در 20 دقیقه صورت نگرفته است و کاری 2 ماهه بوده است، اما آنچه که ما به وضوح دیدیم این بود که شما در طول 20 دقیقه، حاصل بررسی دقیق 2 ماهه کمیسیون برجام با حضور مسئولان سابق و حاضر و دانشمندان و کارشناسان دلسوز هسته ای و امنیتی و اقتصادی را به دیوار کوبیدید و با ادعایی که از سوی دفتر رهبری هم تکذیب شد، طرحی را در دقیقه 90 از جیبتان در آوردید و در عرض 20 دقیقه، این طرح را جایگزین برجام کردید و به تصویب رساندید و این همت شما اینقدر بالا بود که جریان های اصلاحات و اعتدال اقرار کردند که هیچ شخصیتی از خودشان قادر به این کار نبود و این هنری بود که تنها از جانب شما با ظاهر اصولگرایی تان برمی آمد.

آقای لاریجانی! اکنون شاید بتوانید کمی از کدورت مان نسبت به خودتان بکاهید، چرا که بالاخره نقاب و پوستین را از رخ و رخت برداشتید و خود واقعی تان را نشان دادید، این که شما با رأیی که از فراکسیون حداکثری اصولگرایان، رئیس مجلس شدید ولی در خدمت جریان مقابل سال ها حرکت کردید، موجب نارضایتی ما بود و گرنه چه اشکالی دارد، شما با برند اصلاح طلبی برای رفع حصر سران فتنه بجوشید؟! و با کت و کلاه بنفش برای اعتدال و تحقق برجام های رنگارنگ شان بکوشید؟!

آقای علی لاریجانی! این چنین است که ما حضور شما و آقای کاظم جلالی در لیست اصلاح طلبان را مایه تبریک به شما و خودمان می دانیم چرا که به نظر ما همانطوری که نفاق دینی از کفر دینی بدتر است، نفاق انقلابی و سیاسی هم از کفر انقلابی یا همان ضد انقلابی بدتر است و به این لحاظ قائلیم که شما بالاخره از نفاق جریانی و سیاسی خلاص شدید و ما هم بدون این که از حضور افرادی مثل شما در جریان اصولگرایی شرمنده باشیم می توانیم خوشحال باشیم، ما امروز از جدا شدن این دندان خراب از جریان اصولگرایی و انقلابی گری ناراحت نیستیم چرا که دردهای زیادی از این دندان در برخورد با جریان انقلابی دیده ایم و امروز می توانیم با رویش های اصیل انقلابی، خلاً این دندان عاریتی را پر کنیم و بیش از همیشه بدون عناصری مثل ولایتی و لاریجانی و کاظمی که مانعی برای وحدت اصولگرایان بودند به سوی وحدت اصولگرایان حرکت کنیم.


nazokbin

94/11/21
9:37 ع

photo_2016-02-09_08-14-50مدتهاست که شاهدیم بزرگترین حربه، اهرم و ابزاری که اصلاح طلبان برای رقابت و مقابله با اصولگرایان به کار می گیرند، بحث مفاسد اقتصادی است، یعنی تلاش می کنند نشان دهند که جریان اصولگرایی جریانی مفسد است که نباید به ایشان میدان داده شود، البته قابل درک است که جریان اصلاح طلبی و اعتدالیون به دلیل نداشتن کارنامه مناسب و عملکرد قابل دفاع، ناچارند به شیوه تهاجمی، تخریب رقیب را در دستور کار قرار دهند ولی مسلماً این شیوه ها، نمی تواند اخلاقی و شرعی تلقی گردد، در ادامه و در پاسخ به این سیاست بسیاری از اصلاح طلبان، موارد زیر تقدیم می گردد:

  • به کارگماری رحـیمی توسط احمدی نژاد یا مرتضوی، هرچند هنوز هیچ جرمی از نامبردگان اثبات نشده بود، ولی موردانتقاد بسیاری از اصولگرایان قرارگرفت تاحدی که مؤثرترین افرادی­که درپیگیری پرونده­های ایشان مؤثر بودند از بدنه خود اصولگرایان و افرادی مانند علیرضا زاکانی، احمدتوکلی والیاس نادران و… بودند که بدون مصلحت اندیشی پرونده را تا انتها پیش بردند. آیا همه شخصیت های دولتهای نهم و دهم مشکل داشتند؟! چه فساد و یا تخلف کلانی در دولت نهم و توسط دولتمردانش رخ داد؟! آیا همه دولتمردان دولت دهم فاسد بودند و یا تنها یکی دونفر از آنها دارای جرم اثبات شده گردیدند که بعضاً هم اصلا ارتباطی به زمان تصدیگری مسئولیتشان در دولت نداشته است. آیا بقایی که این همه روی فسادش مانور داده شد در نهایت و علی رغم چند ماه بازداشت و بازجویی، جرمی از وی ثابت گردید؟! اصلاً قصدم این نیست که بگویم هیچ مفسده و جرمی در جریان اصولگرایی رخ نداده است که اگر هرکسی چنین بگوید دروغ گفته است، بلکه آنچه ناراحت کننده است، سیاستبازی در این خصوص است، این که تخلفات یک نفر یا دونفر را به کل یک دولت و یا به کل یک جریان تسری بدهند، آنهم در حالی که بقیه جریان این تخلفات را به شدت محکوم کرده اند یک ظلم آشکار و تهمت غیرقابل انکار است.
  • آیا جداً آمار مفاسد بدنه جریان اصلاح طلبی با آن همه مفاسدشان در خصوصی سازی های مفسده انگیز و تقسیم غنائمی که بین جریان اصلاح طلب و کارگزاران در آن سالها انجام شد قابل انکار است؟! آیا پرونده مفاسد کلان قراردادهای بیع متقابل نفتی که تاسالها محرمانه نگه داشته می شد و از قبل آن مفاسد کلانی مثل کرسنت، استات اویل و توتال درآمد قابل تطهیر است؟! آیا توزیع پول بین حدود 60 نماینده مجلس اصلاح طلب و شخصیتهای برجسته اصلاح طلبی که عموماً چند صد میلیونی بود قابل فراموشی است؟! آیا پرونده دانشگاه و مدارک تقلبی هاوایی که بین مسئولان اصلاح طلب مدارک غیر معتبر دانشگاهی تقسیم می کرد قابل انکار است؟! آیا دکتر خطاب کردن آقای خاتمی در 8 سال ریاست جمهوری وی آن هم به دروغ (وبابت یک دکترای افتخاری)، قابل تطهیر است؟! آیا آسیبی که در فقره پرونده هسته ای با ندانم کاری متولیان امر در سال 82 چه از طریق خرید تجهیزات آلوده و چه از طریق اظهارات نسنجیده برخی نمایندگان مجلس ششم و چه از طریق برخی اسناد و مدارکی که توسط برخی دیپلمات ها، خواسته و یا ناخواسته منتشر شد قابل فراموشی است؟! آیا همین بابک زنجانی و خاوری محصول رشد و تنفس در تفکر کارگزارانی نیستند؟! آیا همین بابک زنجانی که امروز او را به عنوان مفسد اقتصادی برای تخریب کل جریان اصولگرایی مورد استفاده قرار می دهند، یک شبه و در دولتهای نهم و دهم پدید آمده اند و یا زاییده  سالها مسئولیت و مدیر عاملی در بانکهای مطرح کشور و یا تلمذ در محضر افرادی مثل شخص مرحوم نوربخش هستند؟!
  • و اما در این خصوص بعضاً دیده می شود که با انتشار عکس مدال دادن خاتمی به مرحوم کاتوزیان از حقوقدانان برجسته  کشور و یا مدال دادن روحانی به شخص ظریف در کنار مدال دادن احمدی نژاد به رحیمی یا تقدیر از بابک زنجانی بر ذهن مخاطبان پیامی خاص را منتقل کنند که در پاسخ به ایشان باید گفت: اولاً بین سران اصلاحات و کارگزاران و حتی اعتدال هم سابقه تقدیر از امثال بابک زنجانی یا مفسدان یا مجرمانی که بعداً به خاطر سوابق فساد یا جاسوسی یا خیانت از کشور متواری شدند وجود دارد. ثانیاً همانطوری که آقای خاتمی از کسی مثل کاتوزیان تقدیر کرده است، آقای احمدی­نژاد از افراد برجسته و خدمتگزار زیادی اعم ازخانواده شهدا، دانشمندان مختلف، اهالی فرهنگ وهنر و ورزش و … بارها تقدیر کرده اند که تصاویرشان فراوان و قابل جستجو است، ثالثاً در خصوص این که مدال افتخار آقای ظریف چقدر برازنده اوست نیز، تاریخ همانطوری که برای رحیمی و یا افراد دیگر گواهی داده است، برای ظریف هم گواهی خواهد داد که آیا برجام و مذاکرات و ملحقات آن در جهت و برای و به نفع منافع ملی بوده است یا خیر؟!، البته در حالی که هنوز بسیاری از ابعاد مسائل مذاکرات و توافقات و نتایج آنها پنهان است، شاید نتوان سریع قضاوت کرد ولی در همین مدتی که در خصوص مذاکرات و برجام و ادعاهای پسابرجام و پساتحریم و قراردادها و توافقات بعد آن شاهد بوده ایم، حتی خود دولتمردان هم دیگر جرأت ندارند برای برجام نقش کلیدی در حل مشکلات کشور قائل باشند و دنبال شریک جرم و یا فرار از پاسخگویی در دوره پسا برجام قرار دارند.
  • اما بحث بسیار مهم و اصلی در خصوص مقایسه میزان مفاسد و جرایم دو جریان نیست بلکه در خصوص یک تفاوت بسیار بزرگ در نحوه مواجهه با مجرمان و مفسدان اقتصادی است، چرا که اصولگرایان، غالباً متخلفان و مجرمان­شان را محکوم می­کنند و حتی در جهت مجازات شان پیگیری هم می کنند که نمونه اش را در برخورد مجلس اصولگرا با تخلفات مرتضوی و رحیمی شاهد بودیم، ولی اصلاح طلبان نسبت به مفسدان طیف خود، غالباً با حمایت و تطهیر برخورد می کنند و حتی بعضاً آن ها را تا حد قهرمان بالا می برند، نگاهی به فهرست اسامی شخصیت های بارز اصلاح طلب که شهرام جزایری به ایشان پول های هنگفت داد نشان می­دهد که بسیاری از این اسامی مانند کروبی و محمدرضا خاتمی و … هم اکنون جزء شخصیت های اصلی و کلیدی اصلاح طلبان هستند و یا شخصی مثل کرباسچی که مجرم اقتصادی بود به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران و رئیس ستاد کروبی بکارگیری شد و یا مشاهده می شود که برای محکومیت و زندانی شدن شخصی مثل مهدی هاشمی با آن همه مفاسد و جرایم کلان اقتصادی، آنچنان فضاسازی راه می افتد که گویی «نلسون ماندلا» به زندان افتاده است! و یا وقتی که آقای صادق خرازی از اصلاح طلبان برجسته از لیست اسامی کسانی می گوید که به دشمنان گرا دادند فوراً محکوم به خیانت به اصلاح طلبی می­گردد و حال این که خائن کسانی هستند که به دشمن گرا دادند و یا به منافع ملی ضربه زدند. آیا نگاه حزبی اصلاح طلبان به مسائلی که چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ امنیتی، خیانت به کشور و منافع ملی تلقی می شوند قابل انکار و قابل اغماض است؟! این مسئله ای است که به مراتب بیش از میزان و تعداد و حجم پرونده های مفساد جریان اصلاح طلب قابل نکوهش است.

nazokbin

94/9/10
1:25 ع


osoolgarayan

این بار هم در مقطع حساس انتخابات و موعد تعیین رویکرد اصولگرایان، بحث وحدت اصولگرایان اهمیت خودش را نشان می دهد و همچنان مشکلات و موانعی در این راه نمایان می گردد که آنها را به دودسته تقسیم می کنیم:

1- در نهایت تعجب، اشخاصی در جریان اصولگرایی حضور دارند که کمک به جریان رقیب و ضربه به جریان خودی را دنبال کنند، ایشان در سابق هم برابر فتنه های ضدانقلاب، بعضاً تا مدتها یا سکوت کرده اند و یا مواضع غیرانقلابی از خود نشان داده اند، و اکنون نیز دارای مشخصه هایی هستند که بعضاً با مصادیق انقلابی گری در تعارض است ولی خودشان را در زمان انتخابات در جریان اصولگرایی جا می دهند و تلاش می کنند مانع رسیدن به وحدت جریان اصولگرایی و یا به بیراهه بردن آن بشوند. یکبار مثل ولایتی یک ائتلاف صوری تشکیل می دهند و بار دیگر هم شبیه آنچه که هم اکنون در حال وقوع است رسماً در مسیر وحدت اصولگرایان سنگ اندازی می کنند. علی لاریجانی از یک سو از ساکتین فتنه شناخته می شود و از سوی دیگر با جانبداری هایی که بعضاً موجب خروج وی از وظایف قانونی اش به عنوان رئیس مجلس می شود و با سفر به نیویورک برای حمایت از برجام و با تصویب 15 دقیقه ای برجام در مجلس، اصلاح طلبان و اعتدالیون را طوری راضی کرده است که او را از خود می شناسند؛ به نظر می رسد تا زمانی که امثال ولایتی، ناطق و لاریجانی، خیلی صریح تکلیفشان را با مبانی ناب انقلابی گری روشن نکنند، تلاش برای حفظ ایشان به عنوان محورهای وحدت امری اشتباه است که اشتباه بودنش بارها ثابت شده است و هرچند هنوز برخی از اصولگرایان می پندارند این افراد قابل احیا در جریان اصولگرایی هستند ولی بارها دیده شده است که این این عناصر، بیش از این که رفیق اصولگرایان باشند، در مواقع حساس، شریک یاران هاشمی و اصلاح طلبان بوده اند.
2- در به وحدت نرسیدن جریان اصولگرایی یک عامل دیگر هم نقش دارد که نه به عنوان مانع وحدت، بلکه به عنوان مانع التقاط عمل می کند، این جریان وقتی می بیند همان عناصر مذبذب به عنوان محور وحدت خود را به جریان اصولگرایی غالب کرده اند، ائتلاف با ایشان را با هدف برد انتخاباتی، یک اقدام غیرمجاز تلقی می کنند که در رأس این جریان شخص علامه مصباح قرار دارد که وحدت را فی ذاته مقدس نمی شناسد، بلکه جنس محور وحدت را عامل مشروعیت آن تلقی می کند و اگر چه بخشی از اصولگرایان ایشان را مقصر عدم وحدت این جریان در سال 92 معرفی کردند، اما بعدها ثابت شد که ائتلافی که حول محور ولایتی تشکیل شده بود یک ائتلاف صوری و هدایت شده از سوی ناطق و هاشمی بود (رجوع شود به اظهاراتعسگری و باهنر در خصوص این ائتلاف) تا در نهایت ابزاری برای تفرقه بیشتر در اصولگرایان و سوءاستفاده ائتلاف هاشمی و اصلاحات قرارگیرد و اگر چه ائتلاف سه جانبه اصولگرایان در همان روزهای اول به عنوان یک ائتلاف شکست خورده از سوی استاد مصباح معرفی شد، ولی اکثر اصولگرایان خیلی دیر متوجه این مسئله شدند و حتی زمانی که ولایتی در گرماگرم مناظره تلویزیونی بی رحمانه با اظهارات کذبش تیشه به ریشه گفتمان اصولگرایی می زد نیز بیدار نشدند.
در کنار دو عامل فوق، جریان دلسوزی نیز وجود دارد که تمام تلاششان را می کنند تا به هر قیمتی که شده، شخصیت هایی را که لقب اصولگرایی به دوش می کشند را تحت عنوان یک ائتلاف و اتحاد گردآورند تا مانع به قدرت رسیدن جریان رقیب گردند و بعضاً برای رسیدن به چنین ائتلافی حتی حاضر می شوند همان موانع ائتلاف و وحدت را محور وحدت قرار دهند، غافل از این که اولاً وحدت و ائتلاف به هر قیمتی، منافی منافع ملی و انقلاب است و ثانیاً از چنین ائتلافی به جای وحدت، زقومی جز تفرقه و شکاف بار نمی آید و ثالثاً حتی در صورتی که چنین ائتلافی برنده شود نیز نهایتاً معیارها و مشخصه های انقلابی گری تبلور نخواهد یافت بلکه تمام اشتباهات تنها به نام جریان انقلابی گری تمام خواهد شد و در نهایت نیز همان بزرگانی که برای چنین ائتلاف هایی مخلصانه تلاش کرده بودند از دیدن بدعهدی ها و تفرقه افکنی هایی از قبیل آنچه که علی اکبر ولایتی ایجاد کرد، مانند آیت الله مهدوی کنی مغموم و پریشان می گردند.
پیشنهاد : به نظر می رسد اگر بزرگان اصولگرایی گفتمان انقلابی گری را با تمام ابعاد آن محور وحدت قرار دهند هم وحدت میسر خواهد شد و هم افرادی که ساکت فتنه بودند و یا با مؤلفه های اصولگرایی مانند استکبارستیزی و به خصوص آمریکاستیزی ، پاکدستی ، عدالت طلبی ، دین محوری و ولایت مداری فاصله دارند، محور وحدت اصولگرایان قرار نمی گیرند در این صورت دست عناصر نفوذی و مذبذب نیز از خرابکاری و ضربه زدن به جریان انقلابی گری کوتاه خواهد شد.


nazokbin

93/11/12
11:10 ع

محکومیت رحیمیدر هفته ای که گذشت، نتیجه ی پرونده ی فساد مالی یکی دولتمردان سابق، یعنی آقای محمد رضای رحیمی (معاون اول دولت قبل) ابلاغ شد که این مسئله بازتاب های مختلفی بین جریان ها، رسانه ها و شخصیت های سیاسی کشور به خصوص جناب احمدی نژاد خود آقای رحیمی پیدا کرد که تبعات آن احتمالاً همچنان ادامه دار خواهد بود، لیکن بر اساس آنچه که تاکنون رخ داده است، 10 مورد در خصوص محکومیت رحیمی و حواشی آن قابل بیان به نظر می رسد:

  • اصولگرایان، اولین مخالفان رحیمی: اعتراضات به معرفی جناب رحیمی به عنوان معاون اول رئیس جمهور از سوی نمایندگانی مانند نادران، توکلی، زاکانی و … که همگی از طیف اصولگرای مجلس هستند از همان بدو این مسئله و در طول اشتغال ایشان در این سمت، مدام ادامه داشت و مطمئناً هیچ گروه و طیفی بیش از خود اصولگرایان محاکمه ی جناب رحیمی را پیگیری نکردند.
  • چرایی اطاله ی رسیدگی: یکی از دلایل طولانی شدن محاکمه ی جناب رحیمی، خط قرمزی بود که جناب احمدی نژاد برای برخی دولتمردان سابق خود تعریف کرده بود، بحث تنشی که جناب احمدی نژاد برای بازدید از اوین به خاطر بازداشت جوانفکر انجام شد، هرگز از خاطره ها پاک نمی شود، مواردی که منجر به چند مکاتبه ی سرگشاده و حتی تشر مقام معظم رهبری گردید.
  • نقش اصولگرایان در جرم رحیمی: صدور حکم رحیمی با 5 سال حبس و پرداخت حدود 5 میلیارد پول و جریمه منجر به حملات شدیدی به جبهه اصولگرایی و حتی دولت احمدی نژاد گردید در صورتی که حمله کنندگان به سه نکته توجه ندارند:

الف- اولین منتقدان و مطالبه کنندگان محاکمه ی رحیمی از بدنه ی فعال اصولگرایی بودند.

ب- جرم مورد ادعا در دولت احمدی نژاد به وقوع نپیوسته بود و قبل از بکارگیری ایشان در این دولت رخ داده است.

ج- بحث پول هایی که به نامزدهای انتخاباتی جهت تبلیغات ایشان پرداخت می شده است، اگر چه در موارد زیادی به لحاظ انگیزه ای جای اشکال دارد، اما همواره و در تمام گروه های سیاسی وجود داشته است و در این فقره نیز خود توزیع پول به عنوان جرم تلقی نشده است، بلکه محل تأمین این پول مورد اشکال بوده است، مسئله ای که در پرونده جزایری نیز موجب پرداخت مبالغ کلانی به بسیاری از شخصیت های سیاسی طیف اصلاح طلبان گردید.

  • خط قرمزی که حق نبود: نامه ی احمدی نژاد در برائت از تخلفات رحیمی هرگز نمی تواند توجیه کننده ی خط قرمزی باشد که جناب احمدی نژاد برای رحیمی و افرادی مانند مرتضوی تعریف کرده بود. اگر جناب احمدی نژاد در بدو بکارگیری ایشان و یا پس از آن به توصیه هایی که در خصوص مجرم بودن ایشان بیان می شد توجه می کردند، مطمئناً تبعات بسیار کمتری متوجه شخصیت احمدی نژاد و دولت وی می گردید و حال این که جناب احمدی نژاد نه تنها نسبت به توصیه های اصولگرایان، بلکه حتی نسبت به توصیه های مقام معظم رهبری در خصوص مشایی و یا مصلحی با شیوه ی غیر منطقی و غیر قابل دفاعی برخورد می کرد.
  • کلید واژه ای به نام “سروش آسمانی کذایی”: برائت احمدی نژاد از رحیمی منجر به انتشار نامه ای سرگشاده از سوی محمد رضا رحیمی به جناب احمدی نژاد گردید که موارد موجود در این نامه بسیار مهم بود به خصوص که معادل همین موارد، قبلاً از سوی برخی دیگر از نزدیکان سابق دولت و یا در اظهارات و بیانات و رفتارهای شخص احمدی نژاد قابل مشاهده بود، کلیدواژگانی که رحیمی در این نامه به کار برد، چند مسئله را به صراحت تأیید کرد، ایشان تغییرات احمدی نژاد را به نحوی که به تدریج تنها و تنها به اظهارات “سروش آسمانی کذایی” (شما بخوانید مشایی) التفات می نمود، مورد انتقاد قرار داد، یکی دیگر از کلیدواژگان نامه رحیمی این بود که ایشان در خصوص معرفی مشایی به عنوان نامزد ریاست جمهوری حاضر به شنیدن هیچ حرفی نبود و طوری رفتار می کرد که گویا به او الهام شده است که این عبارت “الهام” نیز از همان واژگانی بود که در بسیار از رفتارهای غیرقابل توجیه احمدی نژاد مانند عزل خانم دستجردی، تغییر متکی در حین مأموریت، تغییر چند تن از وزرای انقلابی و ولایی مانند فتاح و لنکرانی، بیان خاطره ی هاله ی نور توسط احمدی نژاد، مدیریت هدفمندی یارانه ها توسط امام زمان (عج) و به نقل قول از یکی از حضار (احتمالاً جناب مشایی) و … را توجیه می نمود.

سروش آسمانی کذایی

  • عواقب احتمالی برای احمدی نژاد: نامه ی محمد رضای رحیمی و نامه ی برائت احمدی نژاد از وی، بیانگر موارد اختلافی و حساسی بود که مطمئناً می تواند آخرین آنها نیز نباشد و در صورتی که احمدی نژاد بخواهد همچنان موجب تحریک او گردد، یقیناً شخصیتی به جایگاه رحیمی، قادر به بیان مطالب بسیار بیشتر و قابل تأمل تری نیز خواهد بود که این مسئله یقیناً برای وضعیت فعلی و متزلزل سیاسی احمدی نژاد، نگرانی های بیشتری ایجاد خواهد کرد، نباید فراموش کرد که رحیمی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و هرگونه دلخوری وی می تواند موجب بروز حملات غیر قابل جبران به وی گردد.
  • تسلیم و تبعیت اصولگرایان از رأی دادگاه: نحوه ی مواجهه اصولگرایان با حکم محمد رضا رحیمی نیز فاقد حمایت و تعصب بود و به راحتی مورد پذیرش قرار گرفت و این در حالی بود که جریان اصلاح طلب به بهانه ی این جرم، تمام اصولگرایان را زیر سوال می برند، رفتار منطقی اصولگرایان در پیگیری چندساله محاکمه ی محمد رضا رحیمی، همچنین پذیرش رأی او، نه تنها قابل انتقاد نبود، بلکه یک شاخص از عدالت خواهی این جریان به شمار می رود.
  • سوءاستفاده اصلاح طلبان: حملات و هجمه های جریان اصلاح طلب به واسطه ی محکومیت رحیمی، از این جهت که فعالان این جریان نیز پرونده های سنگین فساد دارند، جای تأمل دارد به خصوص که این جریان در بسیاری موارد با بروز سیاست دوگانه نشان داده اند که تنها وقتی آرا و نظرات نهادها و قوای دیگر را می پذیرند که به نفعشان باشد و اگر هر پرونده قضایی یا انتخاباتی، با حکم، رأی و یا نتیجه ای خلاف منفعتشان مواجه شدند، نه تنها زیر بار پذیرش آنها نمی روند بلکه به نهادها ومراجع قانونی نیز انواع توهین و تهمت را نثار می کنند.
  • نقش قوه قضاییه در برخورد با مفسدان و متخلفان: عتاب اخیر مقام معظم رهبری با لزوم برخورد با متخلفان در هر جایگاه، با صدرو حکم فردی مانند معاون اول رئیس جمهور سابق و پذیرش ان از سوی دولتمردان سابق و جریان اصولگرایی این فضا را برای قوه قضاییه آماده می کند تا نسبت به صدور پرونده های حیاتی دیگر مفاسد کلان اقتصادی کشور که بعضاً به جرایم امنیتی سنگین نیز عجین هستند اقدام جدی نماید.
  • عواقب بعدی این پرونده برای جریان های سیاسی: یکی دیگر از مواردی که پس از محکومیت رحیمی و حملات اصلاحاتی ها به اصولگرایان مطرح می شود تأثیر این فقره بر آینده ی سیاسی اصولگرایان و اصلاح طلبان است که در دو بند مجزا بررسی می کنم:

الف- همانطوری که اصلاح طلبان رأی محکومیت رحیمی را به راحتی پذیرفتند، توقع می رود همین رفتار را در خصوص پرونده های دوستانشان داشته باشند که باتوجه به خطی که قوه قضاییه در خصوص برخورد با مفسدان دیگر اقتصادی در پیش گرفته است، پیش بینی می شود که محکومیت های آینده و عدم تمکین های اصلاح طلبان، موجب کاهش محبوبیت سیاسی و جایگاه اجتماعی ایشان گردد.

ب- یکی از نقاط آسیب پذیر اصولگرایان که اصلاح طلبان نیز مدام بر آن مانور می کنند، بحث احمدی نژاد است، هرچند بسیاری از اقشار انقلابی جامعه با مشاهده ی رفتارهای آخر جناب احمدی نژاد به تدریج از ایشان فاصله گرفتند، اما همچنان نمی توان حامیان احمدی نژاد فعلی را فراموش کرد و از ظرفیت ایشان چشم پوشی کرد، محکومیت جناب رحیمی از سویی موجب زیرسوال رفتن خط قرمزهای احمدی نژاد شد و از سویی تصدیقی بود بر وجود یک نهاد تصمیم گیری غیرمتعارف و موثر در لجبازی های او به نام “سروش آسمانی کذایی” و یا برخی “الهامات” که این دو عامل یقیناً می تواند با کاهش تعصب های حامیان احمدی نژاد، موجب کاهش شکاف و افزایش وحدت گفتمانی در انتخابات های بعدی در جبهه انقلاب گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه