لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
1 2 >

96/1/15
7:29 ع

نظر استاد روانبخش درباره وحدت نیروهای انقلاباستاد قاسم روانبخش عزیز متنی درباره فضای انتخابات کشور نوشتند که محور اصلی آن درباره مسئله وحدت نیروهای انقلاب به نظر میرسد و سایت انتخاب که از قضا علاقه ای هم به وحدت نیروهای انقلاب ندارد، این نوشته را با عنوان «انتقاد قاسم روانبخش، شاگرد آیت الله مصباح از جمنا» منتشر نموده است لیکن با مطالعه دقیق مطلب، مشاهده میگردد که بخشهایی که به مسئله وحدت نیروهای انقلاب و تلویحاً جبهه مردمی نیروهی انقلاب اسلامی میپردازد، لزوما انتقاد نیستند، بلکه برخی توصیه و بعضی هم صرفاً آسیب شناسی هستند و بعضا هم انتقاداتی هستند که بدون ذکر نامی از جبهه بیان میشوند که در ادامه به برخی از این موارد اشاره میگردد:

یکی از آسیب هایی که استاد روانبخش در مسئله وحدت پیش بینی میکنند، مسئله سهم خواهی است، ایشان سهم خواهی را به عنوان یک آسیب احتمالی وحدت معرفی میکنند که کاملا هم صحیح است چرا که در هر وحدتی ممکن است عده ای به صورت علنی و یا حتی به صورت پنهان و تنها با نیت سهم خواهی در آینده، حضور داشته باشند ولی یقیناً صرف وجود چنین آسیبی نمیتواند، وحدت را زیر سوال ببرد، مگر این که وحدتی شکل گیرد که در مسیر آن، برای افرادی که با آن همراه میشوند سهم تعیین گردد که البته این مسئله برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، مشاهده نمیشود.

از دیگر آسیب هایی که به نظر حجت الاسلام والمسلمین روانبخش میتواند وحدت را تهدید کند، اقدامات خلاف شرع یا خلاف قانون برای رسیدن به وحدت است که خود ایشان، به عنوان مثال، دخالت نهادهایی که نباید در انتخابات دخالت کنند را مطرح میکنند، ولی خودشان در ادامه میفرمایند البته اگر نهادهای انقلابی بدون دخالت در انتخابات و به خصوص تعیین مصادیق و شرط و شروط، صرفا در بسترسازی برای رسیدن به وحدت، تلاش و دعوت کنند، آن موقع قضیه متفاوت و بلااشکال خواهد بود.

از دیگر آسیبهایی که این شاگرد علامه مصباح برای وحدت معرفی میکنند، مسئله صداقت نداشتن و تحمیل کردن است، ایشان در این خصوص میگویند: «یکی از شرایط وحدت پایدار رعایت اصل صداقت است، به طوری که از ابتدای حرکت و تصمیم‌گیری، همه با هم باشند و در جریان حرکت و تصمیم‌گیری‌ها باشند،» که البته در این باره شاید بتوان ایرادی وارد کرد مبنی بر این که آیا بسترسازی برای وحدت لزوما باید با حضور همه افراد و جریانات صورت گیرد و یا این که اگر تعدادی معدود نیز کلید چنین حرکتی را زدند نباید از همان اول ایشان را متهم به بی صداقتی نمود!

آسیب دیگری که استاد روانبخش برای وحدت متصور هستند و کاملا هم صحیح است، مسئله تحمیل گری است، ایشان کاملاً صحیح میگویند که نباید دیگران را برای پیوستن به وحدت تحت فشار گذاشت و نباید اگر کسی به آن نپیوست او را مقصر شکست قلمداد کرد، البته حرف ایشان از این جهت که هرکسی باید براساس حجیت شرعی کار کند حتماً صحیح است که متأسفانه در برخی از حامیان جمنا مشاهده شد که با چنین ادبیاتی نسبت به افراد و جریاناتی که هنوز برای پیوستن به جمنا اعلام آمادگی نکرده اند برخورد کردند که البته شخصاً در نقد ایشان قبلاً مطالبی نگاشتم.

یکی از دغدغه ها و شاید هم گلایه هایی که استاد روانبخش درباره وحدت نیروهای انقلابی مطرح میکنند، مسئله دستهای پشت پرده است که البته در این خصوص اگر کسی با مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی آشنایی داشته باشد میداند که حتی اگر و تنها اگر هم کسانی پشت پرده تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بوده اند، اما امروز شرایط از کنترل ایشان خارج شده است چرا که تصمیم گیرندگان اصلی در این جبهه، مردم انقلابی هستند که در مجامع ملی شرکت میکنند و اجرا کنندگان این تصمیمات هم 30 منتخب مردم هستند که اکنون در شورای مرکزی این جبهه مشغول فعالیت هستند.

یکی از توصیه هایی که استاد روانبخش در مسیر رسیدن به وحدت بیان میکنند، مسئله انعطاف پذیری است، ایشان این خصلت را برای شنیدن حرف موافقان و مخالفان و تسهیل در رسیدن به گزینه اصلح، لازم و کارگشا میدانند که البته کاملا صحیح است و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیز حتی با وجود این که پیوستن برخی از افراد و جریانات به وحدت را بعید میداند ولی بارها با ایشان مذاکره کرده است و از نصایح ایشان استفاده نموده است.

نکته مهمی که حجت الاسلام والمسلمین روانبخش بر آن تأکید دارند این است که حتی اگر گزینه های انقلابی به وحدت نرسند هم حق ندارند در برابر یکدیگر صف آرایی کنند و این مسئله نیز بسیار مهم به نظر میرسد، واقعا این شایسته نیروهای انقلابی نیست که یکی وحدت دیگری را قبیلگی و قدرت طلبانه و سهم خواهانه بخواند و دیگری هم متقابلا طرف مقابل را خودخواه و وحدت شکن و خائن قلمداد کند.

یکی از دغدغه های استاد روانبخش درباره وحدت این است که ما نباید مانند اصلاحاتی ها به این بیندیشیم که چه کسی رأی بیشتری می آورد و دور او جمع شویم. البته این دغدغه کاملاً صحیح است و نباید مسئله اصلحیت را فدای مسئله مقبولیت نمود ولی واقعا این مسئله را درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی وارد نمیدانم چرا که نیروهای انقلابی که در مجمع ملی اول این جبهه حضور داشتند، بر مبنای رأی آوری رأی ندادند بلکه براساس صلاحیتهای انقلابی و مدیریتی به 10 نامزد رأی دادند.

با توجه به شیوه ای که در رأی دادن نیروهای انقلابی حاضر در مجمع ملی جبهه نیروهای مردمی نیروهای انقلاب اسلامی مشاهده شد، میتوان پیش بینی کرد که هم گزینه نهایی واجد صلاحیتهای حداکثری از نظر نیروهای انقلابی باشد و هم در نهایت امکان ایجاد اجماع نظر همه نیروهای انقلابی و همه مردم روی گزینه نهایی این جبهه افزایش یابد که در این صورت واقعا دیگر نیازی نیست حتی در لحظه آخر نیز از گزینه اصلح دست برداریم و به دنبال گزینه صالح مقبول برویم و از این لحاظ بدون این که تحمیل وحدت به دیگران را صحیح بدانم لیکن تخریب وحدت نیروهای انقلابی را به صرف بددلی صحیح نمیدانم.


nazokbin

96/1/6
9:0 ص

نظر رهبری درباره مصباح انتخاب اصلح و صالح مقبول

متأسفانه همچنان بیانات علامه مصباح یزدی آماج هجمه ها یا سوءاستفاده های برخی جریانات سیاسی قرار میگیرد که این بار بیانات انتخاباتی ایشان درباره بحث انتخاب اصلح و صالح مقبول مورد حاشیه سازی این جریانات قرار گرفته است، آنجا که میفرماید:

«هر گاه تشخیص دهم کسی اصلح است، از او حمایت می‌کنم، و اگر کار به جایی رسید که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب او سبب دفع ضرر بیشتر می‌شود، دفع افسد به فاسد می‌کنم؛ اما قرارنیست از اول فاسد را ترویج کنم. در صورتی می‌توانم به کسی رأی دهم که بینی و بین الله تشخیص دهم از میان افراد موجود، او اصلح است»

برخی اشخاص اصلاح طلب مثل عباس عبدی و رسانه های این جریان عبارت «دفع افسد به فاسد» را به معنی انتخاب فساد برای به قدرت نرسیدن فاسدتر و خدشه به جایگاه شورای نگهبان قلمداد کردند در صورتی که اساسا این عبارت برای نامزدها نیست بلکه برای رفتار است؛ علامه میفرمایند کار صحیح رأی به اصلح است و کار فاسد رأی به غیر اصلح هر چند که او صالح مقبول باشد و میفرمایند که اگر قرار باشد نظام اسلامی دچار خسارت (حالت افسد) شود، آنگاه باید با انتخاب صالح مقبول از خسارت به نظام اسلامی جلوگیری نمود.

از سوی دیگر برخی از جریانات بحث اصلح و صالح مقبول را به نفع نامزد مدنظر خود مصادره کردند بخشی این طور گفتند که هرکسی باید به تنهایی، اصلح را بیابد، حال این که آن چه مد نظر علامه است صرفاً «کشف اصلح» است و چه بسا کشف اصلح اگر همه نامزدها به صورت نظام مند، علمی و بر اساس شاخصهای اسلامی، انقلابی و مدیریتی ارزیابی شوند، نتیجه جامعتر و قابل اجماعتر باشد، لذا صرف «کشف اصلح» اصل است چه این کار با شناخت شخصی باشد، چه با پرسیدن از افراد آگاه و امین و چه با طی کردن مکانیزم جمعی، جامع، علمی و نظام مند.

بخش دیگری از افرادی که بحث اصلح و صالح مقبول علامه مصباح را به نفع خود مصادره کردند نیز از همان اول به حساب این که اصلح قابلیت رأی آوری ندارد، مستقیماً رفتند به سراغ مقبولیت نامزدها در حالی که این هم اشتباه و همانطوری که بیان شد عملی فاسد است، بلکه باید ابتدا اصلح را شناخت و حتی برای رأی آوریش تلاش کرد و اگر به جایی رسیدیم که از مقبولیتش ناامید شدیم و در کنارش احتمال خسارت به نظام اسلامی وجود داشت، آن گاه به دنبال معرفی صالح مقبول رفت.

توضیح این که مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، علی رغم انتقاداتی که حتما به آن وارد است، کشف اصلح بر اساس شاخصهای انقلابی گری و مدیریتی که توسط یک جمع گسترده از نیروهای مومن و انقلابی، تدوین، تصویب و ارزیابی میشوند، دنبال میگردد به نحوی که جامعیت این مکانیزم برای رسیدن به گزینه اصلح، ضمن کاهش احتمال خطا، امکان ایجاد اجماع بر گزینه شناخته شده به عنوان اصلح را در طول اجرای این مکانیزم افزایش میدهد، بدون این که در لحظات آخر انتخابات، گرفتار دوگانگی انتخاب اصلح و صالح مقبول گردد.


nazokbin

96/1/4
12:47 ص

موضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامیاگر چه بسیاری از علما و مراجع از بدو تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از آن حمایت کرده اند، لیکن هنوز در مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نشانی از تأیید و رد مطلق وجود ندارد و ایشان ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی در این خصوص، عموماً در هنگامی که از ایشان برای پیوستن به این جبهه سؤال میشود، روی لزوم شناسایی و حمایت از اصلح تأکید میکنند و در عین حال میفرمایند برای دفع شر افسد و درجایی که امیدی برای پیروزی اصلح وجود نداشته باشد به صالح مقبول رأی خواهند داد و در عین حال نیز کنار کشیدن نامزدهایی که خود را اصلح میدانند ولی از مقبولیت برخوردار نیستند و موجب به قدرت رسیدن فاسدان میشوند را واجب میدانند که مجموعه این مواضع اگر چه در حمایت مستقیم از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیستند ولی به تمرکز قوا و همراهی نیروهای انقلابی و نامزدهای جریان انقلاب کمک میکند.

نکته ای که مهم است، حمایت مجدانه و موکد علامه مصباح بر گزینش اصلح که البته قابل درک و پیروی است، اما مسئله ای که وجود دارد این است که ایشان همچنان روی شخصی بودن تشخیص اصلح تأکید دارند و پذیرش هرگونه ائتلافی را منافی این اصول میدانند حال این که هم اکنون بسیاری از مریدان علامه مصباح در جمع جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی حضور مؤثر دارند و همین کشف و حمایت از اصلح را با استفاده از یک مکانیزم سیستماتیک دنبال میکنند، این که در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، چند شاخص انقلابی تصویب گردیده و برای هرکدام وزن تعیین گردد تا همه نامزدها براساس این خط کش ارزیابی شوند مطمئناً خارج از تلاش برای رسیدن به اصلح نیست.

نکته دوم این که اکثریت قریب به اتفاق اشخاصی که در این جبهه به عنوان اشخاص مؤسس، مؤثر و تصمیم گیر حضور دارند، برخلاف مکانیزمهای قبلی، نمایندگان احزاب نیستند و بسیاری از ایشان حتی سابقه حضور و عضویت در هیچ حزب سیاسی را در کارنامه ندارند و تنها به دلیل وجهه انقلابی و اسلامی خویش در این جمع ورود کرده اند و حاصل تصمیم این جمع نباید به مثابه یک تصمیم صرفا دموکراتیک حزبی و منفعت طلبانه تلقی گردد بلکه باید پذیرفت محتوای تفکر این افراد و برآیند آرای این جمع هر چند در صندوق رأی ریخته و شمرده میشود، ولی براساس شاخصهای انقلابی اسلامی است.

درک نگاهی که به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ارائه شد خیلی سخت نیست وقتی بدانیم که مجلس خبرگان که مجتمعی از فقهای مقبول و معتمد کشور هستند نیز با همین مکانیزم رأی گیری تصمیمات خود را اتخاذ میکنند بدون این که کسی نتیجه تصمیم گیری آنها را فاقد وجاهتهای شرعی و انقلابی بداند، البته با این وجود همانطوری که علامه مصباح در نشست خود با اعضای حزب مؤتلفه بیان کردند، مسئله نفوذ را باید جدی گرفت، مسئله ای که حتی در مجلس خبرگان هم باید جدی گرفته شود، ولی دلیل نمیشود که کسی کلیت مجلس خبرگان یا جمع هایی که دنبال وحدت نیروهای انقلاب اسلامی هستند را بابت نفوذیهایی که احتمالا در آن ورود میکنند را زیر سؤال ببرد.

شاید برخی افراد در این که جمع مؤسسین و سپس اعضای 3000 نفره و نهایتاً شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی واجد صلاحیت لازم باشند دچار تردید باشند اما نگاهی به جمع شورای مرکزی که محصول انتخاب نشست 3000 نفره اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی است نشان میدهد که به وجهه انقلابی و اسلامی اکثریت قریب به اتفاق حاضران در شورای مرکزی 30 نفره، حتی از نگاه سخت گیرترین شخصیتهای انقلابی نیز نمیتوان خدشه جدی وارد دانست و از این جهت حاصل و برایند چنین جمعی نیز نمیتواند منافی اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی شناخته گردد، برآیندی که شاید هم رسیدن به اصلح را بهتر تضمین کند و هم ایجاد اجماع بر وی را به خوبی تسهیل نماید.

مسلماً مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و در خصوص عدول نکردن از انتخاب اصلح جز در شرایط اضطرار و مراقبت درباره مسئله نفوذ در جمع های انقلابی برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یک نعمت بزرگ است همان طور که توصیه های بزرگانی مانند مرحوم مهدوی کنی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، موحدی کرمانی، یزدی، پناهیان و… درباره اهمیت وحدت، کار تشکیلاتی و شبکه سازی برای تسهیل کشف و ارتقای نیروهای انقلابی نیز نعمتی عظیم است به خصوص که طیف غیرانقلابی چند سالی است که از مکانیزم غیرنظام مند و اجتهادهای شخصی نیروهای انقلاب نهایت سوءاستفاده را کرده و با ائتلافهای خود بر اصول باطل، جبهه حق را به خاطر روحیه فردگرایی برای نامزدی در انتخابات و تشخیص اصلح، تحت فشار قرار داده اند.


nazokbin

95/12/7
9:1 ص

محمود صادقی اختیارات ولی فقیهاخیراً محمود صادقی نماینده لیست امید در دانشگاه خواجه نصیر در انتقاد به برخی اظهارات ائمه جمعه درباره اختیارات ولی فقیه گفت:
«بعضی از ائمه جمعه در خطبه‌هایشان آبروی اسلام را برده‌اند و میگویند که ولی فقیه میتواند زن تو را طلاق دهد و او را از تو بگیرد! آیا خجالت نمیکشند این حرفها را می‌زنند؟! کجا ولی فقیه چنین اختیاری دارد؟! ولی فقیه حافظ ناموس و اموال مردم است. این برداشتهای غلط است که آبروی اسلام را برده و ما اکنون نمیتوانیم در مقابل این نسل جوان از آن دفاع کنیم»

1- آیا اگر زنی از شوهرش طلاق بخواهد یا پدری مانع ازدواج دخترش شود، حاکم شرع اختیار ندارد حکمی برخلاف نظر آن شوهر یا این پدر بدهد؟! مطمئنا میتوند و این در حالی است که اختیارات حاکم شرع تنها شمه ای از اختیارات ولی فقیه است؟! پس این که ولی فقیه بتواند در مواردی مثل صدور حکم طلاق اعمال نظر کند، امر عجیب و غریبی نیست، لیکن هر جایی که اختیار و حقی تعریف شده است، مسئولیت و تکلیفی هم وجود دارد و این طور نیست که ولی فقیه بدون حجت شرعی از اختیاراتش در هر راهی استفاده کند. در واقع اشتباه محمود صادقی در همین جا است که بین اختیار داشتن و اقدام کردن هیچ تفاوتی نمیبیند!

2- ضمناً همانطوری که ولی فقیه حافظ ناموس و اموال مردم است، عادل و فقیه هم هست و این طور نیست که ظالمانه از اختیاراتش استفاده کند، دایره اختیارات ولی فقیه به زعم بسیاری از علمای بزرگ به اندازه دایره اختیارات رسول الله است و اگر هم برخی از علما اختیارات ولی فقیه را کمتر از حضرت رسول بدانند، این یک اختلاف علمی و فقهی است و این طور نیست که این علما و بزرگان به خود حق بدهند نسبت به یکدیگر مواضع زشت و توهین آمیزی مثل آن چه که محمود صادقی گرفته است بگیرد.

3- این که محمود صادقی نمیتواند در محضر جوانان از اسلام دفاع کند، بیش از هر چیزی، ریشه در بی سوادی و باورهای ضعیف خود او دارد، چرا که وقتی کسی خودش نسبت به مبانی و مفاهیم اسلامی دچار اشکال باشد، هرگز نخواهد توانست به اشکالات و شبهات دیگران پاسخ بگوید و چه بسا اگر محمود صادقی از پس سوالات و اشکالات خودش بر می آمد، هرگز لباس روحانیت را از تن به در نمیکرد و البته او نه تنها اهل پاسخگویی به شبهات نیست بلکه مثل همین اظهارات وی، برای دیگران شبهه هم میسازد.

4- علامه مصباح درباره همین خصوص میفرمایند: «ما هنوز مسائل بنیادی خود را درست حل نکرده‌ایم، واقعاً‌ در چه چیزهایی شبهه می‌اندازند!‌ اگر ولی فقیه گفت باید زن خود را طلاق بدهی! آخوند در خانه خود نشسته به من می‌گوید برو زنت را طلاق بده! چنین چیزی در عالم اتفاق افتاده یا نه!؟ و اصلاً جای إعمال ولایت فقیه مگر این جاست؟! ولایت‌فقیه یک مساله اجتماعی است و بر اساس مصالح اجتماعی باید امر و نهی بکند، این چه ربطی دارد که بگوید تو زنت را طلاق بده یا نده؟! این‌ها را هو میکنند که ولی‌فقیه این گونه است؛ پس چه دیکتاتوری از این بالاتر؟! این‌گونه مسائل، نه ابعاد آن درست بیان شده، نه حل شده و نه فرصتی داده شده است. 40 سال گذشت اما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم!»


nazokbin

95/10/19
7:54 ص

نظر رهبری درباره مصباح

اخیراً دو جمله تقطیع شده از علامه مصباح را با هم قیاس میکنند که در یکی از آنها اطاعت از رئیس جمهور را اطاعت از خدا خوانده میشود و در دیگری تعداد بالای رأی یک نفر را دلیلی برای لزوم اطاعت از او نمیداند که این دو جمله را متناقض نشان میدهند در صورتی که اگر این دو جملات تقطیع نمیشدند، عدم تناقضشان به خوبی آشکار بود. در نظام جمهوری اسلامی، کسی که رئیس جمهور میشود، به غیر از آرای مردم، تنفیذ و امضای ولی فقیه را هم دارد که این تنفیذ تا وقتی که جاری است، رئیس جمهور مشروعیت دارد تا در چارچوب تکالیف قانونی و شرعی خود، خدمت کند و اطاعت از او در چنین چارچوبی نیز اطاعت از ولی خدا و تبعاً اطاعت از خدا تلقی میگردد.

نظر مقام معظم رهبری در مورد استاد مصباحاگر کسی در هر نظام حکومتی، دارای مقبولیت عمومی و حائز اکثریت آرای مردم باشد اما امضای حکم او از سوی ولی خدا اعم از پیامبر، امام یا ولی فقیه انجام نشده باشد و یا حتی اگر امضا هم شده باشد ولی در اجرا، از چارچوب قانونی و شرعی مورد جواز از سوی قانون و ولایت خروج کرده باشد، دیگر اطاعت از او لازم و واجب نیست و میتواند در مواردی حتی حرام هم باشد (درصورت تناقض با حکم خدا و ولایت). در واقع طبق نظر آیت الله مصباح که منطبق با نظرات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیز هست، آنچه که برای شخصی یا کاری مشروعیت میاورد، حکم یا رضایت ولی خداست و نه صرف مقبولیت آن کار و یا شخص در بین مردم، کما این که در قرآن کریم نیز صرف اکثریت نشانگر حقانیت نیست.

در انتها به همه دوستانی که حق طلب هستند، توصیه میکنم حداقل با توجه به سوابقی که برخی جریانات سیاسی به صورت ویژه در تقطیع و تحریف سخنان علامه مصباح داشته اند، نسبت به جملاتی که از ایشان به صورت تقطیع شده به خصوص در رسانه هایی که با ایشان خصومت دارند منتشر میشود، قضاوت نکنند و اصل سخن ایشان را از منابع معتبری مثل سایت خودشان بیابند و مطالعه نمایند، این که خیلی راحت و سهل اندیشانه نسبت به سخنان تقطیع شده این عالم بزرگوار که به فرموده مقام معظم رهبری، شهید مطهری و علامه طباطبایی زمان ما است قضاوت کنیم، نمیتواند قابل دفاع باشد.


nazokbin

95/3/17
11:2 ص

mesbah-mostafaviسید حسن مصطفوی در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما گفت:
«عده اى که در انقلاب نقشى نداشتند، وقتى پلو را آوردند سر سفره نشستند.»

تهمت همراهی نکردن با انقلاب بارها از سوی هاشمی و حامیانش به شخص علامه مصباح وارد شده است و باوجود ارائه مستندات کذب بودن این ادعا، این بار از سوی کسی که هاشمی چند ماه قبل از انتخابات او را علامه! نامید، تکرار میشود که به همین مناسبت برخی از عناوین فعالیتهای انقلابی علامه مصباح به همراه منابع آن در ادامه تقدیم میگردد:

1-امضای نامه اعتراض آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام8 مهر42 (روزنامه جوان، 14شهریور 78صفحه1-2)
2-تشکیل هیأت موسسین با حضور در شورای 11 نفره (با حضور افرادی مانند مقام معظم رهبری و هاشمی و قدوسی و …) که بعد از تبعید امام ( در سال 1343) تشکیل شد و مسئول تنظیم اساسنامه و مسئول تبلیغات این شورا
3-امضای نامه جمعی از علمای حوزه به هویدا درباره اوضاع نابسامان ایران29 اسفند43 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 106)
4-حضور در جلسه علمای حوزه علمیه پس از تبعید امام در سال1343 با حضور منتظری، سعیدی، ربانی، مشکینی و هاشمی ( http://yon.ir/KHlE )
5-اداره و انتشار نشریه انتقام در سالهای 1343 تا 1344 ( http://yon.ir/bN8Q )
6-همکاری در انتشار مقاله در نشریه بعثت (44-42) ( http://yon.ir/vw79 )
7-امضای نامه جمعی از علما و فضلا به هویدا در اعتراض به ادامه تبعید امام30 آبان 44 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 130)
8-تشکیل هسته مبارزاتی با محوریت استاد مصباح و هاشمی و ربانی و چندنفر دیگراز بزرگان پس از تبعید (1343) حضرت امام. (سیدمحمود دعایی در پا به پای آفتاب، ج2، ص14).
9-همکاری در سازماندهی روحانیت غیر متشکل پس از تبعید حضرت امام 42-43 (سیدمحمود دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
10-و نوشتن نامه ی فضلا و علمای قم در پاسخ به نامه امام خمینی در تبعید (دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
11-نوشتن نامه به امام خمینی در سال‌ 1344‌ پس‌ از تبعید امام‌ خمینی‌ و فرزندش‌ آیت‌الله مصطفی‌ خمینی‌ از ترکیه‌ به‌ نجف‌ (دوانی‌، 5 و 6/ 158-159)
12-امضای نامه جمعی از فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به مراجع ایران و عراق در اعتراض به بازداشت جمعی از فضلا، فروردین45 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 188)
13-استادمصباح تحت تعقیب اواخر سال 1345 ( http://yon.ir/QJAD )
14-مستندات ساواک مربوط به تحت نظر و تعقیب بودن مستمر استاد مصباح در سال 1347 ( http://yon.ir/aYjd )
15-نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام 14خرداد49 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 196)
16-امضای نامه عرض تسلیت علمای قم به حضرت امام در خصوص فوت آیت الله حکیم در سال 49 باعنوان “آیت الله العظمی” که اعلام مرجعیت و اعلمیت حضرت امام به شمار می رفت (نهضت امام خمینی(ره)، ج2، صص1و780).
17-حمایت از امام و انقلاب با نگارش نامه‌های انقلابی، از جمله نامه‌های متعدد ایشان به زبان انگلیسی برای سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر به عنوان نمونه درباره حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و مجروح کردن عده زیادی از طلاب (نهضت امام خمینی(ره)، جلد2صفحات 308 الی 323)
18-چاپ و توزیع اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ضد رژیم امام که در اسناد ساواک نیز بعضا به آنها اشاره شده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد3 انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول، تهران، پاییز 1374).
19-میزبانی از برخی جلسات سری در خانه شخصی ایشان (خاطرات ایت الله خرم آبادی جلد1 صفحات 320 الی 323)
20-نگارش نامه تحلیلی حاوی آخرین اخبار روز برای حضرت امام خمینی(ره)، همین نامه بعدها به دست ساواک رسید و دردسرهای فراوانی را برای ایشان ایجاد نمود. (سیری در ساحل، صفحه 97)
21-ساواک در تعقیب علامه مصباح (اندیشه ماندگار، صفحه 162)
22-اعلامیه اساتید و فضلا درباره فاجعه خونین 19دی قم12 دی 56 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 239)

نظر مقام معظم رهبری در مورد استاد مصباح

مسئله قابل ذکر این که سابقه انقلابی علامه مصباح برای قبل از سال 1342 و پس از انقلاب از سوی کسی تکذیب نشده است و الا سوابق انقلابی ایشان برای این مقاطع هم بسیار و بیشمار است، لیکن آن بهانه ای که باعث تهمت عدم همکاری علامه با انقلاب شده است این بوده که علامه مصباح پیشنهاد همکاری با مجاهدین را با این دلیل که حجتی برای همکاری با این گروه منحرف نمی بیند نپذیرفت البته بعدها این گروه به دلیل سوابقشان به منافقین معروف شدند و منحرف بودن شان با خیانت به انقلاب و همکاری با صدام و انجام هزاران ترور در کشور اثبات شد. (http://yon.ir/R3vW)

و اما همه این اتهامات تنها بهانه هستند و عامل اصلی غضب و کینه نسبت به علامه مصباح که رهبری او را باعث پرشدن خلأ علامه مطهری و علامه طباطبایی خواندند، روشنگری ایشان در برابر انواع جریانهای انحرافی و پایبندی ایشان به انقلاب و ولایت است که عرصه را برای برخی که به دنبال ایجاد انحراف در مسیر انقلاب هستند تنگ نموده است.

جالب این است که علامه انتخاباتی که به جای فضل خود، نانش را مدیون نام پدربزرگش است، علامه مصباح را که هرگز دنبال مقام و نام و نان نبوده را به پلوخوری انقلاب متهم میکند.


nazokbin

95/3/14
5:35 ع

mesbah-mostafaviسید حسن مصطفوی در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما گفت:
«عده اى که در انقلاب نقشى نداشتند، وقتى پلو را آوردند سر سفره نشستند.»

تهمت همراهی نکردن با انقلاب بارها از سوی هاشمی و حامیانش به شخص علامه مصباح وارد شده است و باوجود ارائه مستندات کذب بودن این ادعا، این بار از سوی کسی که هاشمی چند ماه قبل از انتخابات او را علامه! نامید، تکرار میشود که به همین مناسبت برخی از عناوین فعالیتهای انقلابی علامه مصباح به همراه منابع آن در ادامه تقدیم میگردد:

1-امضای نامه اعتراض آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام8 مهر42 (روزنامه جوان، 14شهریور 78صفحه1-2)
2-تشکیل هیأت موسسین با حضور در شورای 11 نفره (با حضور افرادی مانند مقام معظم رهبری و هاشمی و قدوسی و …) که بعد از تبعید امام ( در سال 1343) تشکیل شد و مسئول تنظیم اساسنامه و مسئول تبلیغات این شورا
3-امضای نامه جمعی از علمای حوزه به هویدا درباره اوضاع نابسامان ایران29 اسفند43 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 106)
4-حضور در جلسه علمای حوزه علمیه پس از تبعید امام در سال1343 با حضور منتظری، سعیدی، ربانی، مشکینی و هاشمی ( http://yon.ir/KHlE )
5-اداره و انتشار نشریه انتقام در سالهای 1343 تا 1344 ( http://yon.ir/bN8Q )
6-همکاری در انتشار مقاله در نشریه بعثت (44-42) ( http://yon.ir/vw79 )
7-امضای نامه جمعی از علما و فضلا به هویدا در اعتراض به ادامه تبعید امام30 آبان 44 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 130)
8-تشکیل هسته مبارزاتی با محوریت استاد مصباح و هاشمی و ربانی و چندنفر دیگراز بزرگان پس از تبعید (1343) حضرت امام. (سیدمحمود دعایی در پا به پای آفتاب، ج2، ص14).
9-همکاری در سازماندهی روحانیت غیر متشکل پس از تبعید حضرت امام 42-43 (سیدمحمود دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
10-و نوشتن نامه ی فضلا و علمای قم در پاسخ به نامه امام خمینی در تبعید (دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
11-نوشتن نامه به امام خمینی در سال‌ 1344‌ پس‌ از تبعید امام‌ خمینی‌ و فرزندش‌ آیت‌الله مصطفی‌ خمینی‌ از ترکیه‌ به‌ نجف‌ (دوانی‌، 5 و 6/ 158-159)
12-امضای نامه جمعی از فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به مراجع ایران و عراق در اعتراض به بازداشت جمعی از فضلا، فروردین45 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 188)
13-استادمصباح تحت تعقیب اواخر سال 1345 ( http://yon.ir/QJAD )
14-مستندات ساواک مربوط به تحت نظر و تعقیب بودن مستمر استاد مصباح در سال 1347 ( http://yon.ir/aYjd )
15-نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام 14خرداد49 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 196)
16-امضای نامه عرض تسلیت علمای قم به حضرت امام در خصوص فوت آیت الله حکیم در سال 49 باعنوان “آیت الله العظمی” که اعلام مرجعیت و اعلمیت حضرت امام به شمار می رفت (نهضت امام خمینی(ره)، ج2، صص1و780).
17-حمایت از امام و انقلاب با نگارش نامه‌های انقلابی، از جمله نامه‌های متعدد ایشان به زبان انگلیسی برای سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر به عنوان نمونه درباره حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و مجروح کردن عده زیادی از طلاب (نهضت امام خمینی(ره)، جلد2صفحات 308 الی 323)
18-چاپ و توزیع اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ضد رژیم امام که در اسناد ساواک نیز بعضا به آنها اشاره شده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد3 انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول، تهران، پاییز 1374).
19-میزبانی از برخی جلسات سری در خانه شخصی ایشان (خاطرات ایت الله خرم آبادی جلد1 صفحات 320 الی 323)
20-نگارش نامه تحلیلی حاوی آخرین اخبار روز برای حضرت امام خمینی(ره)، همین نامه بعدها به دست ساواک رسید و دردسرهای فراوانی را برای ایشان ایجاد نمود. (سیری در ساحل، صفحه 97)
21-ساواک در تعقیب علامه مصباح (اندیشه ماندگار، صفحه 162)
22-اعلامیه اساتید و فضلا درباره فاجعه خونین 19دی قم12 دی 56 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 239)

نظر مقام معظم رهبری در مورد استاد مصباح

مسئله قابل ذکر این که سابقه انقلابی علامه مصباح برای قبل از سال 1342 و پس از انقلاب از سوی کسی تکذیب نشده است و الا سوابق انقلابی ایشان برای این مقاطع هم بسیار و بیشمار است، لیکن آن بهانه ای که باعث تهمت عدم همکاری علامه با انقلاب شده است این بوده که علامه مصباح پیشنهاد همکاری با مجاهدین را با این دلیل که حجتی برای همکاری با این گروه منحرف نمی بیند نپذیرفت البته بعدها این گروه به دلیل سوابقشان به منافقین معروف شدند و منحرف بودن شان با خیانت به انقلاب و همکاری با صدام و انجام هزاران ترور در کشور اثبات شد. (http://yon.ir/R3vW)

و اما همه این اتهامات تنها بهانه هستند و عامل اصلی غضب و کینه نسبت به علامه مصباح که رهبری او را باعث پرشدن خلأ علامه مطهری و علامه طباطبایی خواندند، روشنگری ایشان در برابر انواع جریانهای انحرافی و پایبندی ایشان به انقلاب و ولایت است که عرصه را برای برخی که به دنبال ایجاد انحراف در مسیر انقلاب هستند تنگ نموده است.

جالب این است که علامه انتخاباتی که به جای فضل خود، نانش را مدیون نام پدربزرگش است، علامه مصباح را که هرگز دنبال مقام و نام و نان نبوده را به پلوخوری انقلاب متهم میکند.


nazokbin

94/12/24
8:12 ص

smplاخیراً متنی منتسب به آقای رضا سیدشیرازی در فضای مجازی منتشر گردیده است که به اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان خبرگان اشاره دارد و مسائلی مانند فتنه 88 و بحث تشبیه علامه مصباح به شهید مطهری را در کنار هم قرار داده تا رهبری را مخاطب قرار دهد و به زعم خودش ایشان را مورد پند و نصیحت قرار دهد که اگر چه لحن و ادبیات مورد استفاده در این متن قابل قبول است اما ادعای پند مشفقانه از طریق فضای مجازی و یا با نامه سرگشاده ادعایی نیست که خیلی قابل قبول باشد لیکن به منظور پاسخگویی به این مطالب، ابتدا هریک از بندهای 4 گانه این مطلب ذکر میگردد و بعد از هر بند، پاسخش را نیز ذکر میکنم:

بند اول:‌
حضرتعالی در این دیدار فرمودید : «برخی بزرگان هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمی‌کند و آقایان یزدی و مصباح از این افرادند که حضورشان باعث افزایش وزانت مجلس خبرگان می‌شود و نبودشان خسارت است».
در انتخابات مجلس خبرگان رای مردم به افراد کاندید شده است که چه مطابق میل افراد و جناح ها باشد چه نباشد قابل احترام وتمکین است و دراین انتخاب نیز بیشتر از انکه مردم به جایگاه و سوابق علمی و فقاهتی این دو بزرگوار توجه کرده باشند به مواضع سیاسی انان دقت نظر داشته اند و چون مورد قبولشان نبوده است بالتبع رای خود را به آنان تعلق نداده اند و این مساله بمنزله نادیده گرفتن شخصیت انان و وزانت علمی انان نیست بلکه دست ردی بر مواضع سیاسی اتخاذ شده توسط انان است که بعضا رای مردم را در مشروعیت نظام هیچ قلمداد میکردند. آیا اتخاذ چنین موضع جانبدارانه ای از این دو بزرگوار به نوعی تداعی کننده این مساله نیست که مردم بالاجبار باید به دنبال کشف منویات قلبی حضرتعالی برای انتخاب افراد واجد شرایط در انتخابات ها باشند و نه عقل و درایت و شناخت و تحلیل خویش حتی اگر نادرست باشد؟؟؟ آیا اینگونه اظهار ناراحتی حضرتعالی در انتخاب نشدن این دوبزرگوار و خسران خواندن ان برای مجلس خبرگان اینده به نوعی با این فرمایش حضرت امام (ره) که فرمودند : انتخابات باید مردم پسند باشد نه خان پسند و همه احساس کنند، آن طوری که قانون و اسلام می‌خواهد عمل می‌شود. هیچ‌کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست. همه افراد ملت در انتخابات یک جور هستند چگونه قابل جمع است؟؟ آیا این مواضع به نوعی تداعی کننده نوعی تقابل نظرات مردم با حضرتعالی نیست؟؟ که میتواند توسط دشمن مورد سوء استفاده قرار گیرد که مردم تهران علیه رهبرشان در انتخابات اقدام کردند و کاندیدهای مورد دلخواه ایشان را با رای ندادن رد صلاحیت کردند؟؟؟ آیا شایسته نبود در کنار این جمله که در حمایت این دو بزرگوار ایراد فرمودید اشاره میداشتید که « البته حضور سایر بزرگان و نخبگان من جمله ایت الله هاشم رفسنجانی، ایت الله جنتی ، ایت الله موحدی کرمانی و … سایر بزرگانی که در مجلس حضور دارند خلاء وجودی ایشان را جبران خواهند نمود و سبب خواهند شد که در وزانت ان خللی حاصل نشود».

پاسخ بند اول:‌
رأی نیاوردن یک نفر لزوماً به معنی دست رد مردم به چهره واقعی و مواضع حقیقی افراد نیست، بلکه در خصوص کسی مانند استاد مصباح بیش از هرچیزی ناشی از تحریف ها و تخریب ها و دروغهایی است که مدام در خصوص ایشان اعمال شده و میشود، دشمنان و منحرفان داخلی و خارجی، همواره تلاش کرده اند با تمام رسانه ها و اعوان و انصارشان این شخصیت بزرگ را با تهمت، تحقیر، تمسخر، تقطیع، تحریف، در نگاه مردم تخریب نمایند، برچسب هایی مثل عدم حمایت از انقلاب، قهر بودن با امام، عدم حمایت از دفاع مقدس و… از نمونه های دروغ هایی بود که علیه ایشان بیان شد و پاسخ هم داده شد و یا از مواردی که بسیار مورد تحریف قرار گرفت، نظرات علامه مصباح در باب ولایت فقیه بود که عیناً شبیه نظرات امام خمینی(ره) بود ولی با انتشار گسترده متون تحریف و تقطیع شده علامه مصباح، ایشان را مثل شهید بزرگوار بهشتی، هدف تیر کین قرار دادند، در خصوص موضع گیری امام خامنه ای هم باید منصفانه تر به مسئله نگاه کرد، این که رهبری به شخصیت علمی و برجسته علامه مصباح احترام بگذارد و عدم حضورش را محرومیت خبرگان بداند بد نیست این که در برابر نظر مردم ایستادگی کند و مثل هاشمی در هر انتخاباتی اعم از 84 تا 88، که دلش با نظر مردم جور نبود ادعای تقلب و تخلف کند زشت است، در هر صورت جایگاه علمی علامه مصباح اینقدر بالا هست که چه اکثریت مردم تهران به ایشان رأی بدهند یا ندهند منافی جایگاه ایشان نخواهد بود و مسلماً همانطوری که آیت الله خاتمی در حوزه کرمان نفر اول استان شد، اگر علامه مصباح در هر حوزه ای غیر از تهران شرکت میکرد نفر اول استان میشد و قرار نیست قضاوت ما نسبت به شخصیت علامه مصباح به خاطر تفاوت آرای تهران یا شهرستان تغییر کند. آیا وقتی علامه مطهری شهید شد،‌ امام خمینی(ره) گفت «مهم نیست بقیه بزرگان خلاء ایشان را پر میکنند»؟! خب وقتی نظر رهبری این است که ایشان در چنین جایگاهی قرار دارد و نبود ایشان در خبرگان را واقعا ثلمه میدانند، چرا باید حرفی به دروغ بیان کنند؟! و البته این مسئله منافی جایگاه علمی سایر بزرگان نیست.

بند دوم:
شما فرمودید:‌ «افرادی که به شورای_نگهبان هجمه می‌کنند، ناخواسته از دشمن تبعیت میکنند/ شورای نگهبان اگر نتواند شرایط قانونی را در فردی احراز کند، نمی‌تواند وی را تأیید کند و این عمل به قانون است/ هرگونه تخریب شورای نگهبان، اقدامی غیراسلامی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانقلابی است»
ملاحظه و سوال : انچه در تمامی این دوران توسط خواص و بزرگان و دلسوزان انقلاب و نظام در قبال شورای نگهبان بیان میگردید متوجه عملکرد سلیقه ای برخی از اعضای محترم ان شورا در قبال افراد کاندید شده در موضوع رد و تایید صلاحیت ها بود که مصاحبه اخیر جناب ابراهیمیان سخنگوی سابق شورای نگهبان بر ان صحه گذاشت و نه تخریب جایگاه این شورا. آیا اعضای این شورا دارای عصمت هستند که حتی اجازه انتقاد به انان نیز روا نمیدانید و به گونه ای از عملکرد انان دفاع میفرمایید که کانا این اعضا بری از خطا و اشتباه و اعمال سلایق و علایق شخصی در تصمیم گیر ی هایشان هستند!!! همگان خاطرشان است که مواضع جانبدارانه برخی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات 88 خود دلیل و بهانه به معترضین داد تا عدالت این شورا در حکمیت موضوع اختلافات را نپذیرفته و تمکین نکنند. آیا این مواضع درست بود؟؟ مستحضرید که حضرت امام (ره) در زمان حیات خویش بارها برخی اعضای این شورا را مورد عتاب جدی قرار داده و لحن عتاب الودی را متوجه انان نموده اند که مبادا اعمال سلایق شخصی و جناحی اشان زمینه هجمه به این شورا و بی اعتبار نمودن این جایگاه را فراهم سازد که البته بیشتر از بنده بدان واقفید اما ایا طی این سالها تمامی عملکرد این شورا تمام و کمال بدون خطا بوده است که مردم ما تشنه شنیدن کوچکترین تذکر به این شورا و یا اعضای ان از سوی جنابعالی مانده اند؟ آیا رد صلاحیت های اخیر که فریاد تمام دلسوزان را بر عدم رعایت عدالت و رعایت مر قانون و حتی اعمال سلیقه شخص و اتخاذ سیاست یک بام و دو هوا دراحراز صلاحیت ها و رد صلاحیت ها رابه همراه داشته تماما اشتباه و غلط و بی اساس و غیر قانونی و غیر اسلامی بوده است اما عملکرد این شورا و اعضای ان تمام برصحت و سلامت عدالت و درستی؟؟ مسلم نامه های اعتراضیه افراد رد صلاحیت شده که بعضا از بزرگان حوزه های علمیه و اساتید دانشگاه و ائمه جمعه و جماعت و… بوده اند را ملاحظه فرموده اید که بعضا به عدم التزام به اسلام مورد رد صلاحیت وقع گردیده ا ند که فی نفسه اتهامی است سنگین. آیا اینکه هر نقدی به این شورا ونهادهای انتصابی را سریعا به تبعیت از دشمن تعبیر فرمایید نشان از بسته شدن باب هرگونه نقادی دلسوزانه از این نهاد ندارد؟؟؟ آیا نمیشود در کنار این همه دفاع از این شورا و اعضای ان مقدای هم تذکر دهید که دوستان به گونه ای عمل نکنند که زمینه نارضایتی خواص و بزرگان را فراهم نسازند که دشمن بتواند بااستفاده از اشتباهات انان و بزرگنمایی کردن انها زمینه حمله به ان نهاد ها را فراهم سازد؟؟

پاسخ بند دوم:
انتقاداتی که به شورای نگهبان صورت میگیرد جملگی به عملکرد اعضای این شورا نیست هرچند در این خصوص نیز بعضاً انتقادات و حتی تخریب های سنگینی نیز به راست و دروغ صورت می گیرد، اما آنچه بیشتر هدف است، زدن اصل جایگاه قانونی شورای نگهبان به خصوص در مورد نظارت استصوابی و بحث تأیید صلاحیت توسط این شوراست پس بهتر است واقعیت ها را انکار نکنیم و انتقاد به یک جایگاه را با چند انتقاد جزئی به چند نفر تدلیس نکنیم و بحث دیگر انتقاداتی است که عمدتاً با کینه ورزی صورت می گیرد، نه با پیشنهادهای سازنده! کسانی که به قول رهبری در هنگام انتخابات به مرض تشکیک در سلامت انتخابات مبتلا میشوند چرا قبل از انتخابات و با جایگاه های حساسی که در مجلس و دولت و مجمع تشخیص داشته اند تاکنون نسبت به رفع مشکلات و محدودیت های شورای نگهبان اقدامی نکرده اند و فقط در فصل انتخابات زبانشان تیز و دراز و دهانشان باز می شود؟! چه کسی گفته که امام خمینی یا رهبری شورای نگهبان را معصوم می دانند؟! همانطوری که هیچ دولت و هیچ شخصی غیر از معصومین، عصمت ندارند، شورای نگهبان هم معصوم نیست و بعضاً در رد یا تأیید صلاحیت ها دچار اشتباه میشود، ولی آیا اگر یک نهادی اشتباهی کرد باید کل آن نهاد یا کل یک فرایند قانونی را هدف قرار داد و در پی حذفش بود؟! آیا باید کل نظارت استصوابی و جایگاه نظارتی شورای نگهبان در انتخابات را مورد هجمه قرار داد؟! این جمله متن که میگویند “رد صلاحیت های اخیر فریاد تمام دلسوزان را درآورد” خود گویای بی انصافی و عدم تقوای نویسنده در بیان این جملات است، کلمه تمام دلسوزان و کلمه فریاد درآوردن به شدت نشانگر میزان غلوی است که انجام شده است بی آنکه به حمایت های بی شائبه بسیاری از بزرگان و دلسوزان از عملکرد این شورا اشاره ای بشود. بحث دیگر این که بخواهیم یا نخواهیم، ببینیم یا نبینیم، شورای نگهبان باتوجه به جایگاهش که ضامن اسلامیت نظام و قوانین و تضمین کننده سلامت انتخابات و جمهوریت نظام مغضوب دشمنان و بدخواهان انقلاب است و وقتی خود دشمنان از بیان خصومت خود نسبت به این شورا دریغ ندارند، چطور میتوان گفت کسانی که به این شورا هجمه میکنند (ونه نقد همراه با پیشنهاد دلسوزانه) به دشمن کمک نمیکنند؟!

بند سوم:
شما فرمودید: «باید با همه‌ی دنیا البته به‌جز آمریکا و رژیم_صهیونیستی ارتباط داشته باشیم اما باید بدانیم که دنیا منحصرِ در غرب و اروپا نیست»
ملاحظه و سوال : اینکه دولتمردان ما باید مدام مراقب توطئه های دشمن باشند و با اتخاذ تدابیر مربوطه زمینه حفظ منافع ملی کشور را فراهم سازند و راه نفوذ و.. بردشمنان این مرز و بوم مسدود نمایند هیچ شکی نیست و همچنین اینکه اسرائیل رژیمی غاصب و جعلی است نیز شکی نیست اما سوال اینجاست اگر بنا بود که تعامل با امریکا نیز جزء خطوط قرمز نظام واقع گردد چه نیازی بود که اجازه مذاکره با طرف امریکایی در موضوع هسته ای داده شد؟؟ چرا در سال های قبل دربحث افغانستان و عراق مذاکرات صورت گرفت و تعاملات دوطرفه شکل گرفت؟؟ چرا اخیرا در بحث سوریه نیز چنین همکاری در حال انجام است؟؟ واقعا اگر بناست تعامل نباشد چرا صریح و شفاف بصورت قطعی هرگونه مذاکره در هر موضوعی اعلام نمیشود تا هم مسئولین دولتی تکلیف خود را بدانند هم مردم و خواص در تحلیل عملکرد انان دچار اشتباه نشوند. آیا این موضعگیری زمینه حمله رسانه های زنجیره ای علیه دولت رافراهم نمیسازد که چرا دنبال تعامل با امریکا هستید؟؟ در صورتیکه همگان میدانند در حوزه سیاست خارجه کشور بی اذن حضرتعالی محال ممکن است که مذاکره یا ملاقات و… شکل بگیرد. سوال و ابهام دیگر اینکه ایا تاکنون در قبال بد عهدی های کشور روسیه در قبال نیروگاه اتمی بوشهر و نیز تحویل ندادن سامانه موشکی اس 300 علیرغم گذشت سالهای متمادی از این مساله و ضررهای بیشمار مالی و.. که مستقیم متوجه کشور و مردم مان نموده است موضعگیری ای به این صراحت داشته اید؟؟؟ ایا بهمین صراحت و شفافیت بر غیرقابل اعتماد بودن طرف روسی سخن در مجامع عمومی به میان اورده اید؟؟
آیا بر عدم تعامل با این کشور بدلیل اتخاذ مواضع همسو با سایر اعضای شورای امنیت در تصویب تحریم های علیه کشور و مردم مان سخنی به میان اورده اید؟؟ آیا تا کنون گزارشی از فواید تعامل با کشورهای بلوک شرق من جمله چین و روسیه به مردم اعلام شده است؟؟ جز اینکه بازار ما را با اجناس بی کیفیت خود پر کرده و بر مصرف گرایی بیشتر مردم ترغیب نموده اند.

پاسخ بند سوم:
آنچه که در مورد مذاکره با آمریکا رخ داده است در مورد یک هدف خاص و برای رفع یک ظلم آشکار بوده است که البته به اصرار این دولت و برخی از شخصیتهای دولت قبلی و با اجازه خاص رهبری شروع شد اما همانطوری که به اجازه گرفتن از رهبری در این خصوص قائل بودید پس به سایر شئونات آن هم به اجازه رهبری اقتدا کنید، قرار نیست که اگر در مورد هسته ای یا یک موضوع خاصی با آمریکا مذاکره کردیم، در مورد همه چیزی مثل توان دفاعی مان هم مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حذف احکام اسلامی هم به بهانه حقوق بشر مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حقوق!!! همجنسبازان هم با آمریکا بنشینیم و چانه زنی کنیم، قرار نیست در مورد به رسمیت شناختن اسرائیل هم مذاکره کنیم و این موارد چیزهایی هستند که آمریکا دنبال چانه زنی در خصوص آنهاست و از تحریم ایران بابت هریک هیچ ابایی ندارد، پس اگر به ولایت فقیه واقعاً اعتقادی هست، اگر به اجازه ایشان پایبندی هست، به جای اصرار و ابرام و حتی تلاش برای تحمیل، باید به قانون و شرع در مورد رعایت اوامر رهبری احترام گذاشت و تازه همین اکنون هم با وجود برجام و تعهدات طرف مقابل، همه حتی شخصیت های دولتی از بدعهدی ها و تعلل های طرف مقابل علی رغم گذشت حدود 2 ماه از آغاز اجرای برجام صحبت میکنند که خود نشانگر میزان پایبندی ایشان به توافقات و عهدهایشان است. و امام مقایسه روسیه با آمریکا از این جهت اشتباه است که اولا ما با روسیه سر مسائل داخلی کشور و حقوق مردم مذاکره نمیکنیم و آنها هم چنین دخالتی ندارند، ما با آنها معامله میکنیم که اگر همان هم محقق نشد اعتراض میکنیم و محکوم میکنیم و حتی اگر لازم شد شکایت میکنیم، اما آیا روسیه برای تعامل با ایران به همه جزییات داخلی کشور ما هم کار دارد؟! و تفاوت آشکار دیگر بحث همسایگی ما با روسیه و منافع مشترک ما در منطقه به لحاظ امنیت منطقه و حذف جریانهای تکفیری از منطقه و مورد تحریم قرار گرفتن هر دو کشور است که موجب برخی از همکاری های راهبردی در منطقه گردیده است و اما در مورد چین هم اول این که با وجود تحریم ها، چین با ایران مراودات خود را بیشتر از سایر کشورها حفظ کرد و این یک ارزش بود که هم رهبری و هم دولتمردان از آن به عنوان یک کار خوب یاد کردند و دوم این که بیش از این که به اجناس چین بخواهیم ایراد بگیریم باید به تاجرانی که به جای اقلام با کیفیت چینی کالاهای بی کیفیتشان را وارد میکردند، گلایه کرد که البته بعدها با تشکیل یک مرجع نظارت برای کالاهای چینی بخشی از این مشکل با فشار بیشتر با تجار تا حدودی مرتفع گردید.

بند چهارم:‌
شما فرمودید که:‌ «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور بوجود آوردند، نشان داد. همانگونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره های قبل، از جمله انتخابات سالهای 88 و 84 نیز سالم بودند .برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
ملاحظه و سوال : براستی آیا تاکنون کمیته ای حقیقت یاب متشکل از افراد دلسوز و معتدل از جناح های داخلی جهت تهیه گزارشی مستند ومتقن مبتنی بر اسناد معتبر اقدام به بررسی حوادث 88 نموده است و گزارش ان به سمع و نظر مردم رسیده است؟؟
– ایا تا کنون به اقداماتی که منجر به ایجادابهام و سوء ذهنیت در معترضین شد پاسخی منطقی داده شده است؟ اقداماتی از قبیل اینکه : 
– تاویل و تفسیر نمودن فرمایشات شما به اینکه نظرتان به احمدى نژاد است.
– طرفدارى اعضاى محترم شوراى نگهبان از نامزد انتخاباتى یعنى اقاى احمدى نژاد.
– طرفدارى اعضاى نیروهاى مسلح از احمدى نژاد.
– بکارگیرى ظرفیت هاى دولتى نظام در جهت انتخاب احمدى نژاد مانند توزیع سهام عدالت، یارانه و وام در سفرهاى استانى.
– ایجاد این شائبه در میان جامعه که شکست احمدى نژاد شکست نظام و رهبرى است از سوى برخى امنیتى ها و نظامى ها و منبرى ها در تریبون هاى عمومى.
– طرفدارى برخى منبرى ها از نامزدى احمدى نژاد که این منبرى ها بصورت اخص منتصب به حضرتعالی هستند و یا اینطور وانمود مینمودند و متاسفانه دفترتا نیز هیچ برخوردى حداقل علنى با ایشان نکرده است.
– برخوردهاى تند صورت گرفته همانند احکام جلب صادر شده براى برخى از فعالین سیاسى که بعضا چند روز قبل از انتخابات برایشان حکم جلب بدلایل عجیب و غریب صادر شده بود.
– برخورد تند با مردم و عدم پذیرش گفتگو با مردم.
– قطع اینترنت و اس ام اس نه تنها از التهابات نکاست بلکه بر شائبه مقابله حکومت با مردم و اینکه حتما یک چیزى شده است که نمیخواهند مردم بفهمند افزود.
– برگزارى جشن پیروزى توسط احمدى نژاد در اوج اعتراضات مردمى و بکار بردن الفاظ توهین امیز توسط احمدى نژاد همانند خس و خاشاک و …. به جاى اینکه به فروکش نمودن التهابات کمک کند به فوران التهابات افزود دیگران که در خلق ادبیات غیر فاخر گوى سبقت از هم ربودند همچون گفتن بزغاله و گوساله، میکروب و ….. به معترضان، معترضانى که فقط به نتایج انتخابات اعتراض داشتند عامدانه یا جاهلانه به سوى مخالفت با کل نظام سوق داده شدند.
– واقعه کهریزک از تاسف بار ترین وقایع طول تاریخ جمهورى اسلام کشته شدن چندین نفر در این بازداشتگاه و کشیده شدن پاى قضات و فرماندهان ارشد به این موضوع. 
– کشته شدن پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک مرتبط با پرونده در پزشکى قانونى.
– اعترافات تلویزیونى و پخش ان که حتی مورد اعتراض حضرتعالی نیز واقع شد.
مگر نه اینکه علی مطهری بصراحت اعلام کرده اند که اگر بستر مناسبی فراهم شود افرادی هستند که حاضرند اسناد متقن در اثبات تقلب صورت گرفته در انتخابات 88 ارائه نمایند. آیا تاکنون چنین بستری فراهم شده است ؟ آیا تا کنون از ایشان خواسته اید که موضوع را دنبال کنند و از مسئولین امر خواسته اید زمینه تشکیل چنین دادگاه علنی را فراهم نمایند تا مردم بعد از گذشت 6 سال از این ماجرا به حقایق واقعی ان وقوف پیداکنند؟؟
آیا تصور نمیفرمایید این مساله هنوز در اذهان مردم بصورت زخمی در استخوان و خاکستری زیر اتش زنده است؟؟ و شایسته است جهت رفع این ذهنیت اقدامی عملی صورت پذیرد؟؟
آیاتعابیری همچون مردم کوفه و مردمی اهل شهوات و اهل گناه و فساد و…. که بعد از اعلام نتایج انتخابات اخیر از سوی مدعیان اخلاق و اصولگرایی در رسانه های خود به مردم تهران منتسب کردند و ترویج دادند نشان از نجابت انان در برابر پیروزشدگان است؟؟

پاسخ بند چهارم:
برای یافتن حقایق یک انتخابات نیازی به کمیته حقیقت یاب نیست که با این وجود در همان زمان هم شورای از طرف رهبری برای حل مشکل ایجاد شد، ولی چشم فتنه گران کور شده بود و جز ابطال بدون دلیل و مدرک انتخابات چیزی را نمی دیدند، جالب است که با وجود مشاهده این اختلاف آرای بین تهران و سایر شهرستان ها هنوز متوجه ریشه توهم سران فتنه نشده اند و هنوز نمی فهمند که اگر رأی مردم تهران به یک نامزد یا یک جریان خاص متمایل بود ممکن است رأی دیگر نقاط کشور کاملاً برخلاف آن باشد که عین همین مسئله در انتخابات 88 و 94 هم تکرار شد و بحث دیگر این که برای ابطال یک انتخابات و یا اثبات تقلب و یا تخلف انتخاباتی باید مستندات محکمه پسند برای آن ارائه کرد و گرنه به صرف ادعا که نمیتوان مدعی یک تقلب گسترده مهندسی و برد با فاصله و قاطع گردید که عملا به یک باخت انتخاباتی قاطع منجر شد، ادعای برد قاطع وقتی با یک باخت قاطع 11 میلیونی جایگزین میشود یعنی ادعای تقلبی در حد و حدود 20 میلیون رأی، و جالب است کسانی که از ماهها قبل در بوق تقلب دمیدند و کمیته صیانت از آرا تشکیل دادند برای یک ادعای تقلب حدود 20 میلیونی یک برگ سند و برگه محکمه پسند هم در دست نداشتند. بحث دیگر قاطی کردن بحث تقلب و تخلف است، اگر کلید فتنه 88 را در صحبت های موسوی مبنی بر برد قاطع در نظر بگیریم متوجه میشویم که ادعای ایشان صراحتاً تقلب است و نه تخلف، ایشان میگوید که من با همین وضع موجود با اختلاف بالا برنده شده ام و در مسیر انتخابات هم حرفی از تخلفات گسترده و حتی تخلف تأثیرگذار به میان نمیاورد ولی بعدها که دست حامیان فتنه از اثبات تقلب کوتاه میشود به مسائل مسخره ای مثل توزیع سود سهام عدالت که چند ماه قبل از انتخابات شروع شد و تا حدود 2 سال بعد از آن هم ادامه داشت و یا توزیع سیب زمینی که در حال فساد بود (و در این دولت دفن شدند)، بین مردم مناطق محروم را عامل رأی احمدی نژاد دانستند!!! ارتباط یارانه با نتیجه انتخابات هم که کاملاً مسخره است چرا که این طرح در دولت دهم راه افتاد و نه در دولت نهم! جالب است که برای زیر سوال بردن انتخابات همه چیز را زیر سوال می برند و حال این که همین دولت یازدهم هم در سفرهای استانی برای متقاضیان وام در نظر میگیرد و کسی هم از آن به عنوان یک تخلف یاد نمیکند!! بحث دیگری که مطرح شده حمایت برخی منبری ها از احمدی نژاد است که این مسئله چیز عجیبی نیست و در تمام ادوار انتخابات منبری های مختلف از افراد مختلف حمایت میکنند و منبر اساساً کارکرد بخشنامه ای ندارد و در همین انتخابات هم دیدیم که منبری های مختل به نظر خودشان برای افراد یا جریانی تعریف هایی داشتند.
و اما ادعای برخورد تند با مردم اگر واقعیت داشت که روز به روز شعله فتنه بیشتر میشد نه این که به همراهی مردم در 9 دی ختم شود، نظام در یک فرایند 8 ماهه با روشنگری و فرصت برای فتنه گران نشان داد که فتنه گران جز تهمت و دروغ و هوچی گری و همراهی بیگانگان و بدخواهی برای کشور چیزی ندارند و اینها خود بهترین امری بود که موجب خالی شدن دور و ورشان گردید. و اما قطع اینترنت و پیامک برای کسانی که واقعا دنبال اغتشاش بودند امری است که حتی در کشورهای اروپایی هم رخ داده و مسبوق به سابقه است و جالب است که حامیان فتنه که شمشیر به دست و عربده در حنجره دنبال به زمین زدن انقلاب بودند چه روشنفکرانه از قطع پیامک و اینترنت گلایه میکنند!!! آیا برگزاری جشن انتخاباتی حق نامزد پیروز نیست؟! آیا حامیان نامزد پیروز بابت جشن انتخاباتی باید تخطئه شوند و یا کسانی که با دروغ بزرگ تقلب گسترده، حامیانشان را در برابر حامیان جریان پیروز قرار دادند؟! آیا چنین رفتاری اوج بی ظرفیتی بازندگان انتخاباتی نبود؟! آیا تاکنون چنین وضعی در هنگام پیروزی اصلاح طلبان یا اعتدالیون در انتخابات مشاهده گردیده است و یا خیلی راحت جشن انتخاباتی را حق خود دانسته و برگزار کرده اند؟! و با تبریک مودبانه رقبایشان مواجه شده اند؟! و اما بحث آخر هم در مورد برخی صحبت ها و ادبیات ها و یا برخوردهای فیزیکی بود که بین دو طیف درگیری وجود داشت و هرچند هر دو طرف بعضاً اشتباهاتی داشتند اما اینها همه فرع مسئله بودند و اصل مسئله آن فرمان شورش و اغتشاش بود که مردم را در روبروی هم قرار داد و البته فرع ها هم باید بررسی شوند ولی به فرموده رهبری، اصل فتنه بود.
در پاسخ به این که علی مطهری گفته است اگر فلان شرایط بشود من فلان شواهد را ارائه میکنم چرا این کار را در این 6 سال انجام ندادند!؟ ایشان که به شجاعت می بالند، ایشان که در همین مدت بارها و بارها به افراد مختلف باتوهین و الفاظ رکیک برخورد کرده اند و کسی هم کارشان نداشته است، پس چطور است که ارائه اسناد تقلب ایشان را ترسانده است!؟؟؟ چطور است که کمیته صیانت از آرا و خود فتنه گران در 8 ماهی که ادعای تقلب گسترده داشتند و تمام پیامهای دعوت به اغتشاش شان از رسانه های داخلی و خارجی منتشر میشد، اسنادی برای ارائه نداشتند و فقط مرغشان یک پای ابطال انتخابات داشت!!! ولی الان علی مطهری یک تنه برای این ادعای تقلب حدود 20 میلیونی، سند و مدرک جور کرده است؟! و همه نظام هم باید به صرف چنین ادعای مضحکی خود را بدهکار بدانند؟! و جالب این که چطور افرادی که در شب انتخابات ساده اندیشانه به خاطر اعتماد به نامزد بازنده در خیابان ریختند هنوز ساده لوحانه منتظرند تا شاید سندی، مدرکی یا حتی شاهدی برای تهمت بزرگی که 6 سال پیش با هزینه های بسیار سنگین به منافع ملی و امنیت ملی و وحدت ملی وارد کردند، بتوانند پیدا کنند؟! و اما این که هنوز ادعا میکنید مردم نتیجه انتخابات 88 را نپذیرفته اند دو پاسخ دارد اولاً که خیلی از مردم این شبهه برایشان رفع شد نشان به این نشان که در انتخاباتهای بعدی نظام با مشارکت پرشورشان دوباره مهر تأیید بر قابل اعتماد بودن به نظام را زدند ثانیاً که جریان اعتدال در انتخاباتی که همان دولت، همان شورای نگهبان، همان نظام، همان برگزارکنندگان و ناظران محلی و همان قانون اساسی مبنایش بودند با نتیجه 50?7 درصد آرا در دور اول رأی آورد و حال این که اگر نظام تنها 0?7 درصد تقلب میکرد می توانست انتخابات را به دور دوم بکشاند و ثالثاً این که تا وقتی که برخی نخبگان ساده اندیش که اول عمل میکنند و بعد دنبال سند و مدرک میگردند حاضر به پذیرش اشتباهشان نیستند، عده ای از مردم هم به تبعیت از ایشان مسائل و شبهات برایشان رفع نخواهد شد و این امری طبیعی است. و اما ادعای تجاوز در کهریزک تنها توسط سرباز پزشکی انجام شد که در موارد دیگری نیز مطالب خلاف واقع گواهی کرده بود و تازه برخی از منابع خبری نیز نوع مرگ وی را خودکشی ثبت کرده اند که در هر صورت به صرف چنین ادعاهایی و حتی ادعاهای بالاتر از اینها، نمی توان گفت یک تقلب گسترده بابت تخلفاتی که در برخی برخوردهای غلط با اغتشاشات صورت گرفته رخ داده است، پس به جای این که هر چیزی را برای توجیه رفتار زشت فتنه گران و شروع این خسارت عظما ردیف کنید، ابتدا به بزرگی خیانت فتنه بپردازید. در مورد این ادعا که احمدی نژاد به تمام معترضین توهین کرده است مشخصاً به استناد سخنان وی که بارها هم پخش شده، ایشان عیناً شرکت کنندگان در انتخابات را از اغتشاشگران جدا میکند و میگوید که همه 40 میلیونی که رأی دادند حماسه آفریدند و سپس میگوید که آنانی که در گوشه و کنار اغتشاش میکنند با جمعیت همین مردم مثل خس و خاشاک شسته خواهند شد که همین هم در 9 دی محقق گردید. و نهایتاً این که ادعای کوفی و اهل شهوت و… خواندن مردم یک تهمت دروغ بود که به حاج آقا شجونی زده شد و ایشان هم انکار کردند و هیچ سند و مدرکی هم در  خصوص مصاحبه ادعایی از سوی تهمت زنندگان ارائه نگردید. ولی در طیف نزدیک به هاشمی که شما هم از ایشان حمایت کرده اید واقعاً به شهرستانی ها بابت عدم اقبال به اصلاح طلبان و اعتدالیون (جز در برخی معدود مراکز استانها) توهین شد که البته با توجه به توهین های قبلی جریان هاشمی در زمانی که مردم به ایشان رأی نمی دادند چیز عجیبی نبود.

حرف آخر:

و در انتها با توجه به عزم نگارنده نامه، برای پند و نصیحت به مقام معظم رهبری، درخواست میکنیم یک نامه هم به شخص هاشمی رفسنجانی بنویسند و بابت عدم تبعیت ایشان در برابر قانون، تمکین نکردن از اوامر رهبری در خصوص فتنه 88، ایستادن در برابر رأی مردم در سال 88 و زیر سوال بردن رأی مردم در 84، خادم دانستن و تطهیر کردن فرزندی که جرایم سنگینش در حوزه های مختلف اقتصادی و امنیتی غیر قابل کتمان و خسارات عظیمش غیر قابل اغماض است، در خصوص این که چه کار کرده است که این چنین محبوب آمریکا  انگلیس و رجوی (سرکرده منافقین) و … گردیده است و دشمنان انقلاب رسماً از ایشان، مواضعشان و لیست شان حمایت میکنند، از این که چرا آرمان های اسلام و انقلاب مانند استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، ظلم ستیزی، استقلال، ولایتمداری را یا منکر میشود یا زیر سوال می برد و هر چه که اصلا خودتان دلتان میخواهد را از ایشان سؤال کنید، باشد که ادعای خیرخواهی و حق جویی شما کمی قابل باور گردد!


nazokbin

94/12/24
7:59 ص

photo_2016-03-11_15-47-28هاشمی رفسنجانی در کنایه به فرمایش مقام معظم رهبری درباره شباهت علامه مصباح با شهید مطهری توئیت نوشت که «شهید مطهری هرگز نردبان ترقی جریان انحرافی نشد» و ما هم در پاسخ به این جمله جسورانه این چنین میگوییم:

1- انسان موجودی مختار است و به همین دلیل هرکسی در تغییر مسیرش اختیار دارد و به همان دلیل که حضرت پیامبر(ص) بابت انحرافات زبیر که خود حضرت، وی را سیف الاسلام لقب داده بود مقصر نیست و به همان دلیل که امام خمینی(ره) بابت انحرافات آیت الله منتظری و امثالهم مقصر نیست، علامه مصباح نیز بابت تغییراتی که طی چند سال و با نزدیکی بیشتر احمدی نژاد به مشایی در رفتار وی پدید آمد مقصر نیست.

2- آقای هاشمی! مگر شما که در سالهای قبل از انقلاب برای نزدیک کردن منافقین (به اصطلاح مجاهدین وقت) به انقلاب اصرار و تلاش فراوان کرد و حتی علامه مصباح را بابت عدم همکاری در این خصوص غیرانقلابی نامیدید، هرگز خودتان را در انحرافات، ترورها و خیانتهایی که بعدها از سوی منافقین رخ داد مقصر دانستید؟!

3- آقای هاشمی! آیا شما که شخصیت و سابقه و جایگاه خود را نردبان ترقی مهدی هاشمی و گرفتن پست حساس در وزارت نفت و نهادهای دیگر کردید، هرگز خودتان را بابت مفاسد کلانی که داشت و خسارات سنگینی که با رشوه، جعل و اختلاس و… به منافع ملی وارد کرد، مقصر دانستید؟! و یا طوری وانمود کردید که انگار او خادمی بزرگ است که حقش خورده شده است؟!

4- بزرگترین اشتباه احمدی نژاد تعلل هایی بود که در برابر اوامر رهبری انجام داد و باعث آسیب پذیری وی گردید و البته شما در برابر رهبری، به مراتب بیش از احمدی نژاد، دچار تعلل و حتی تمرد شدید پس اگر شما او را منحرف میشناسید، بدانید که ما شما را بسیار بیش از وی دچار انحراف میدانیم.

5- اگر علامه مصباح نردبان ترقی احمدی نژاد شد، اما هرگز در بروز اشتباهات وی با او شریک نشد و ضمن نصیحتهای دلسوزانه محرمانه و بعضاً علنی، هرگز اشتباهات وی را توجیه نکرد، ولی شما با لجاجتها و کارشکنی هایی که با تمام اهل و عیال و دوستان تان در مسیر احمدی نژاد که رئیس جمهور قانونی کشور بود انجام دادید، او را برای افتادن در چاه لجبازی و حاشیه سازی هُل دادید.


nazokbin

94/12/7
7:52 ع


photo_2016-02-18_01-18-21علی رغم این که امسال در رأی دادن به لیست اصولگرایان تصمیم قاطع دارم و با وجود این که می دانم اکثر قریب به اتفاق اعضای لیست ائتلاف اصولگرایان کارآمد، انقلابی، متخصص، خوشنام و مقبول هستند، ولی واقعاً از جریان مقابل که انتخابات امسال را با روش حذف و تهدید پیش بردند گلایه مندم، از کسانی که با معیار حذف چهره های انقلابی و ضداستعماری و ولایتمدار، لیستشان را چیدند؛ از کسانی که با هدف تضعیف اسلامیت نظام، ائتلافی کذایی حتی بدون اجازه از برخی بزرگانی که اسمشان را در ائتلافشان نوشتند، ساختند؛ از کسانی که لیستهایشان موجب امیدواری و حمایت دشمنان خارجی انقلاب شدند، از ایشان واقعاً به تمام معنی گلایه مندم، چون که، ایشان کاری کردند که امسال به جای رأی دادن بر مبنای جستجوی نامزد اصلح، به تمرکز بر لیستِ اصلح مجبور شویم؛ این کارشان باعث شد برخی از افراد جناحین و یا مستقلی که بعضاً شایسته و حتی در حد اصلح به نظر میرسیدند و بعضاً هم به نفع لیستهای ائتلاف دو جریان کنار کشیدند، مهجور واقع شوند؛ باعث شدند تا فرصت رشد و خدمتگزاری از نخبگانی که بعضاً ناشناس بودند گرفته شود و آرزو میکنم در انتخابات بعدی دیگر شاهد چنین خط و نشان هایی علیه آرمانهای انقلاب، استقلال و جایگاه ولایت فقیه نباشیم، دیگر شاهد لیستهایی نباشیم که مورد حمایت صریح ضدانقلاب قرار میگیرد، دیگر شاهد کناره گیری و کنارگذاشتن برخی از نیروهای نخبه و کارآمد از جناحین و یا مستقل نباشیم که فدای بدخواهی ها و سیاست بازیهای برخی افراد، با انقلاب و آرمانهایش شدند.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه