90/10/4
1:58 ع
مدتیست که شبکه افسران جوان جنگ نرم، شروع به فعالیت کرده است و حقیقتاً توانسته است تا خلأ موجود را برای فعالیتِ فعالان جنگ نرم تا حدود زیادی پرنماید، اما متأسفانه شاهد آنیم که برخی از افسران عزیز، صرفاً به روایت لینک های سایت ها و خبرگزاری های آشنا و معروف اقدام می کنند و حال این که این مطالب را بیشتر دوستان در خود خبرگزاری های مربوطه مطالعه می کنند، و حتی اکثر این مطالب در سایت های مختلف نقل شده و در نتیجه چندین بار در شبکه ی افسران منتشر می شود؛ اگر چه که این کار فی نفسه ایرادی ندارد ولی موجب شده است تا تولید محتوی غریب و مظلوم واقع شود، چرا که این حجم اخبار تکراری از سایتها موجب شده است تا مطالب وبلاگ های ارزشی، که اکثراً مثل سایت ها و خبرگزاری ها به هیچ جناح و گروهی وابستگی ندارند، زیر آوار اخبار تکراری سایتها مدوفون شوند و این مسئله نه تنها موجب سرخوردگی افسران وبلاگ نویس می گردد، بلکه موجب محرومیت دوستان از درک مطالب وبلاگهای دوستان می گردد و چه بسا مطالب و تحلیل های خوبی که پس از نشر، به دلیل تعداد زیاد آثار خبرگزاری ها، برگزیده که هیچ! حتی خوانده نمی شوند.
به منظور کمک به حل این مشکل، چندی پیش اقدام به تشکیل گروهی به نام "افسران وبلاگ نویس" نمودم تا وبلاگ نویسان ارزشی مطالب خود را در آن محل بازنشر دهند ولی متأسفانه بازدید از این گروه و نشر مطلب در آن با استقبال شایسته ی دوستان مواجه نشده است، لذا بدین وسیله از همه ی دوستان دعوت می شود تا از این گروه و مطالب آن بازدید کرده و در صورت مورد تأیید بودن مطالب، موجب برگزیده شدن آنها گردند تا در دسترس سایر دوستان نیز قرار گیرند و بدین وسیله، این شبکه بیش از پیش در خدمت تولید محتوی و آثار خود افسران جنگ نرم قرار گیرد.
اگر چه قبلاً نیز از مدیران این شبکه خواسته بودم، ولی مجدداً تقاضا می کنم تا حمایت ویژه ای از وبلاگ هایی که در خدمت تولید محتوی هستند داشته باشند و به این منظور پیشنهاد می شود تا هم فضایی خاص در سایت برای مطالب و وبلاگهای فعال در تولید محتوی ایجاد شود و هم میزان رأی مورد نیاز برای برگزیده شدن این آثار کاهش یابد و همچنین امکان رأی دادن به مطالب از محل خود وبلاگ ها مهیا گردد و هم فرصتشان را برای برگزیده شدن افزایش دهند.
از همه ی افسران و مدیران سایت نیز سپاسگزارم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/2
11:3 ع
نوشته ام، می نویسم و بازهم خواهم نوشت، با اطلاعات ناقصی که از درآمد و مایملک افراد وجود دارد، حذف افراد از یارانه ی نقدی به ضرر اقشار کارمند و کارگر تمام خواهد شد. همین که دولت هنوز نمی تواند جز از کارمندان و کارگران مالیات بر درآمد واقعی را دریافت نماید، نشان از این دارد که اطلاعات دولت از درآمدهای مردم کافی نیست و حال این که بیشترین مالیات را همین اقشار کارمند و کارگرند که در بدو دریافت حقوق، به دولت پرداخت می کنند؛ فرض کنید در شرایطی که دولت می خواهد بر اساس اطلاعاتش برخی را از دریافت یارانه ها حذف کند، آیا جز کسانی که اطلاعاتشان را در اختیار دارد، حذف خواهد کرد؟! آیا درآمدهایی که میلیونی و با یک تلفن کسب می شوند، رصد می شوند؟ آیا در ازای هر کسی که اطلاعات درآمد و مایملکش در دسترس نیست، یک نفر که تمام دارو ندارش را دولت می داند، حذف نخواهد شد؟ آیا عدالت این است که اقشار ضعیف، هم مالیاتشان را بیشتر و زودتر بدهند و هم یارانه ی نقدیشان حذف شود؟ انگار گوش شنوایی برای این مطالب وجود ندارد ولی بازهم می نویسم شاید برسد به دست کسانی که باید برسد. چگونه می توان نگفت که آبدارچی اداره ی ما خوشه ی 3 ای شد ولی بعضی مرفهین خوشه ی 2ای؟! چرا دولت بر کاری اشتباه این قدر اصرار دارد؟ آیا تاوان این ناعدالتی که یارانه ی یک مستضعف را به جای یارانه ی مرفهی حذف کنند را رییس جمهور خواهد داد؟ آیا مرکز آمار ایران درآمد بنگاهی سرکوچه ی ما را می داند؟ از کجا معلوم به جای یارانه ی او یارانه ی یک مستأجرِ خانه به دوش را حذف نکند؟ مسئله این است که شاید با حذف یارانه ی 10 میلیون نفر، چیز چشم گیری به سهم دهک های پایین اضافه نشود، اما میان این 10 میلیون نفر، اگر یارانه ی چند خانواده ی محتاج حذف شود، ممکن است با این تورم موجود، زندگی هایی از هم بپاشد و گرفتاری هایی برای افراد و به تبع آن برای جامعه ایجاد گردد؛ آیا دولت می تواند ضمانت بدهد که چنین اشتباهاتی رخ ندهد؟ آیا امکانات پایش اطلاعات، رسیدگی به شکایات و اعتراضات، کنترل مستمر وضعیت دهک افراد و مشکلات دیگری که با حذف یارانه ی بخشی از مردم ایجاد می شود، فراهم است؟ نمی دانم چند بار نوشته ام ولی فایده ای نداشته است ولی بازهم می نویسم، آقا امیرالمومنین که میزان عدالت است، مالیات را مختلف می گرفت و بیت المال را مساوی تقسیم می کرد، چگونه دولت ما می خواهد از اسوه ی عدالت پیشی گیرد؟ آیا دولت در خصوص اجرای عدالت جوگیر نشده است؟
مطالب مرتبط در همین وبلاگ:
1- به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
2- سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
3- دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
4- باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
5- کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
6-اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
7- حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
90/10/2
9:40 ع
یکی از دوستان مقاله ای نوشته است به نام "تحلیل درست دکتر از حوادث منطقه" و تیتر دوم "مدعیان بی تحلیل پرمدعا کجا و تحلیل های احمدی نژاد کجا؟!"، که اتفاقاً مورد لطف دبیران مجله ی پارسی بلاگ نیز قرار گرفته و در آن مجله به عنوان مطلب برگزیده منتشر گردیده است. ایشان پس از چند خط تحلیل، حمله ای تمام عیار را به کسانی که تحلیل آقای احمدی نژاد را در مورد اتفاقات منطقه رد کرده بودند، آغاز نمود. داستان از این جا شروع شد که حدود یک ماه پیش، آقای احمدی نژاد حوادث منطقه را نتیجه ی برنامه ریزی آمریکا برای به جلو انداختن یک میوه قبل از پخته شدن و رسیدن به تکامل آن دانسته بود، که این تحلیل مورد انتقاد شدید کارشناسان خاورمیانه قرار گرفت، و البته تحلیل آقای احمدی نژاد مستند به مدارکی نبود و یا این مدارک را مشخص نکرده بود و با توجه به این که تحلیل، تحلیل عجیبی بود از طرف خیلی ها ضعیف معرفی شد، اما آنچه که اکنون باعث شده تا این دوست وبلاگ نویس احساس کند که درست بودن تحلیل دکتر احمدی نژاد اثبات شده، این است که هنوز انقلاب مردم مصر به پایان نرسیده است و همچنان میدان تحریر محل تجمع مردم معترض است، و این درحالی است که آمریکا انقلاب مصر را تمام شده می داند. در پاسخ به دلایل و سخنان این برادر موارد زیر را تقدیم می کنم:
1- در صورتی که آقای احمدی نژاد بر اساس مستندات قوی و شواهد کافی چنین ادعایی نموده است، خوب است که مستندات خود را ارائه می داد وگرنه که بهتر بود می گفت این یک فرضیه است و البته بازهم بهتر بود که فرضیه ها از قول کارشناسان همان رشته بیان شود تا اگر بعدها خلافش ثابت شد فقط یک کارشناس زیر سوال رفته باشد نه مقام دوم یک مملکت.
2- بیان قطعی فرضیه هایی که بدون مستندات ارائه می شوند، بیش از هر چیز به فرضیه ها و یا شایعه هایی که برگرفته از نوع رابطه ی احمدی نژاد با مشایی و البته مشایی با غیب است دامن می زند.
3- لزوم طرح چنین فرضیه ای قابل درک نیست بخصوص که طرح این فرضیه منجر به این نتیجه گیری می شود که حتی انقلاب های مردمی نیز با تحریک آمریکا و غرب اتفاق می افتد و این یعنی یک اذعان تلخ و بی فایده به قدرت دشمن، و یک دلسردی برای مردم منطقه، آنهم صرفاً بر اساس یک فرضیه ی اثبات نشده.
4- از ابتدا همه ی کارشناسان و البته رهبر معظم انقلاب بر لزوم حفظ انقلاب های منطقه از شر ابرقدرتها تأکید نموده بودند که چنین مراقبتی برای مردمی که برای انقلابشان خون ریخته اند و جوان داده اند کاملاً طبیعی است به خصوص وقتی می بینند که یک دولت نظامی پایش را جای پای نامبارکِ مبارک گذاشته است. مطمئناً حراست از انقلاب اقدام طبیعی مردم مصربوده و دلیلی برای اثبات چنین فرضیه ی دور از ذهنی نیست، باید این شعور را برای مردم مصر قائل بود که همانطوری که دانستند مبارک باید برود، تشخیص دادند که دولت موقت نظامی نیز گماشته ی آمریکایی هاست.
5- همانطوری که نگارنده اذعان کرده است، آمریکا ابتدا از مبارک حمایت کرد و خواست حفظش کند ولی وقتی دید نمی تواند، تسلیم شد؛ گویی نگارنده درنیافته است که همین مسئله، دلیلی بر نقض فرضیه ی آقای احمدی نژاد است، چرا که اگر آمریکا قرار بود خودش مسئله را جلو بیاندازد دیگر روی مبارک پافشاری نمی کرد تا نزد مردم مصر، عزیز شود، نه این که با حمایت نابجا از مبارک خود را پیش مردم مصر منفورتر از پیش نماید.
6- این که آمریکا اکنون انقلاب مصر را تمام شده می داند، در ادامه ی همان مدیریت اقتضایی است و هیچ دلیلی بر اثبات فرضیه ی آقای احمدی نژاد نیست. نمونه ی دیگر این مدیریت را در تمام تحرکات منطقه می توان دید که در ابتدا آمریکا از دیکتاتورهای دست نشانده ی خود حمایت کامل و مطلق را انجام داده و در نهایت که به بن بست رسید در برابر اصرار مردم تسلیم شده و حتی در کلام با انقلابیون همسخن می شود تا بتواند با نفوذ در انقلابیون، کنترل اطلاعاتی و عملیاتی بیشتری بر انقلاب آنها داشته باشد و این مسئله بیش از این که دلیلی بر قدرت آمریکایی ها باشد به عنوان دلیلی بر مستأصل بودن آنهاست.
7- پیش بینی های غلط آمریکا حتی در اتفاقات کوتاه مدت نشانی از عدم تسلط اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا و غرب بر انقلاب های منطقه است و همین مسئله نیز دلیلی بر بطلان فرضیه ی آقای احمدی نژاد قلمداد می شود.
8- نگارنده ی مقاله متأسفانه هنوز اثبات فرضیه ی دکتر را انجام نداده، مسئله را وانهاده و شروع می کند به زیرسوال بردن منتقدین و کارشناسانی که در بسیاری موارد حتی از سیاستهای دکتر احمدی نژاد حمایت مطلق کرده اند ولی این یک تحلیل را نپسندیده اند، انگار که این دوستان ما نیز کم کم به نوعی دیکتاتوری دچار می شوند و تحمل هیچ انتقادی را ندارند و حال این که شاید این کارشناسان و یا فردی چون حقیر، چندین برابر انتقادات، دولت را تأیید نموده باشد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/1
11:49 ص
آقای هادی غفاری با اشاره به آیه ی 18 از سوره ی زمر (الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ) گفته اند که به استناد این آیه باید bbc را نیز گوش کرد و البته ای کاش ایشان حرفی نمی زدند که چون من نیز بتواند پاسخ ایشان را بدهد و پاسخ من به سخن ایشان این است:
با توجه به خود آیه و ابتدای آن مشخص است که آیه در ادامه ی آیه ی قبل است و باید ابتدا به آن آیه اشاره نمود که به همین منظور آیه ی 17 و 18 از این سوره را باهم و با ترجمه ذکر می نمایم:
آیه ی 17 زمر: وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ
ترجمه: کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند ، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند ، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم.
آیه ی 18 زمر: الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
ترجمه: آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند . آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است ، و ایشان واقعاً خردمندند.
آنچه که مشاهده می شود این است که مشخصه ی اول بندگانی که حرفها را می شنوند و بهترینش را انتخاب می کنند، این است که این افراد از طاغوت دوری می گزینند و البته چه طاغوتی بدتر از آمریکا و انگلیس و چه نمودی از طاغوتشان بالاتر از bbc و voa که تماماً در خدمت توسعه ی خوی استکباری شان است.
دیگر این که پس از یستمعون القول، به یتبعون الاحسنه اشاره شده است و این یعنی پیروی از بهترین سخن و آنچه مسلم است این که انسان از خبر پیروی نمی کند بلکه از روش و طرز فکر پیروی می کند و اگر چنین نبود، شنیدن هر تهمت و غیبتی بر اساس این آیه مجاز بود و حال این که از بدترین گناهان کبیره است.
مسئله ی دیگر این است که حتی اگر کسی قبول نداشته باشد که bbc و امثالهم جزئی از طاغوتند، فاسق بودن آنها را با توجه به سوابق شان نمی تواند انکار کند و طبق آیه ی 6 از سوره ی حجرات:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد ]دربارة آن[ تحقیقکنید، مبادا به نادانی گروهی را آسیب برسانید و ]بعد[ از آنچه کردهاید پشیمان شوید.
نمی توان خبر فاسقان را بدون تحقیق پذیرفت و البته اشاره ی دیگر آیه به این است که فاسقی برای شما خبری بیاورد و نه این که خودتان به دنبال اخبار فاسقان باشید، به خصوص این که تحقیقی هم محقق نشده و اخبار معمولاً به خاطر نداشتن امکانات ذهنی و عملی بدون تحقیق پذیرفته می شوند و یا لااقل شنیده می شوند و حتی تکرار یک خبر تحقیق نشده کم کم موجب پذیرفته شدن آن نزد مخاطب می شود.
داشتن قدرت تحلیل سیاسی، اجتماعی و البته دینی برای استفاده از این رسانه ها و آن هم برای خنثی سازی آنها بسیار لازم است و در صورتی که کسی چنین قدرت تحلیلی را نداشته باشد، مانند این است که بدون توان تحلیل کتب ضاله بخواند و این چنین آدمی نمی تواند خود را از انحراف مصئون بداند و چه بسا همین استماع اخبار bbc و voa کار را به جایی رساند که امثال هادی غفاری ها دروغ تقلب را باور کنند و چه بسا اگر قدر تحلیل داشتند همپیاله ی طاغوت نمی شدند تا بخواهند به انقلاب ضربه بزنند و اینجاست که بخشی از حکمت آیه ی 17 از سوره ی زمر (که ذکر شد) مشخص می شود که قبل از "فبشرالعباد" عبارت "اجتنبوا الطاغوت أن یعبدوها" را آورده است تا ما اشتباه هادی غفاری ها را نکنیم و بدانیم که نمی توان با طاغوت دوست بود و بنده ی خدا ماند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/1
10:35 ص
مدت هاست که تلویزیون و پلیس راه و وزیر و راه داری و شهرداری و همه و همه می گویند که رانندگان بین خطوط حرکت کنند و از تغییر مسیر خودداری نمایند، اما هرگز کسی نمی آید و دلیل عملی نشدن این مسئله را جویا شود و یا طرح نماید. انگار مسئولان ما می خواهند فقط مردم را مقصر همه ی اشتباهات معرفی نمایند اما چند سوال:
1- وقتی شما از یک خیابان یا جاده ی 4 لاینه به 3 لاینه یا 2 لاینه وارد می شوید چگونه می شود از لاینی به لاین دیگر نرفت. اصولاً چرا خیابان ها و جاده های ما این قدر به صورت قیفی تغییر لاین دارند. آیا در صورتی که مدام خیابان باریک و پهن نشود نیازی به لاین به لاین رفتن ایجاد می شود.
2- وقتی که شما در جاده ای با سرعت 100 و مجاز حرکت می کنید و ناگهان یک ورودی فرعی به همان جاده باز می شود بدون اینکه مسافتی برای همسرعت شدن فرعی مذکور با مسیر اصلی جاده در نظر گرفته شده باشد، آیا شما چاره ای جز انحراف به چپ و یا تغییر لاین دارید؟ آیا از این تصادف ها کم دیده ایم و آیا طراحان و مجریان و ناظران در قبال جان مردم مسئولیت اصلاح این مشکل را ندارند؟
3- وقتی به جای دور برگردان در تمام کشور از بریدگی استفاده می شود و یک صف طولانی قبل از آن ایجاد می شود، آیا چاره ای جز تغییر لاین برای شما باقی می ماند؟ آیا پس از دور زدن در بریدگی، ماشین های دیگر می توانند با تورم ایجاد شده در بخشی از جاده بدون لاین به لاین کردن با سرعت یکنواخت حرکت کنند و یا ناچار می شوند تا با تغییر مسیر از کنار ماشینی که تازه دور زده و سرعت کمی دارد حرکت کنند؟ آیا طراحی و ساخت روگذر و زیر گذر و دور برگردان جزء وظایف رانندگان است؟
4- آیا وقتی خیابان ها و جاده ها پر از چاله و سرعت گیرهای ناقص و غیر فنی اند و شما ناگهان یک چاله ی بزرگ 10 سانتی متری را جلوی خودروی خود می بینید چاره ای جز تغییر مسیر ناگهانی خواهید داشت؟
5- آیا وقتی با این همه نواقص و مشکلات تصادفی در مسیر حرکت شما ایجاد می شود، شما چاره ای جز تغییر لاین برای خروج از منطقه دارید؟ و آیا این تغییر لاین ها خود موجب رقابت و درگیری نمی شود؟ آیا اگر شهرداری و راه داری و پلیس و بیمه بخواهند نمی توانند با اجرای مناسب قانون، تنظیم قوانین کارساز و سرعت عمل در رسیدن به محل حادثه، از میزان درنگ ماشین ها و تغییر مسیرهای اینچنینی که منجر به ترافیک های قفل شونده می شود بکاهند؟
6- آیا وقتی که خط کشی لاین ها غلط است و بعضاً در یک لاین دو ماشین جا می گیرد، می توان توقع داشت که در ترافیک های سنگین مردم از فضای خالی بین لاین ها استفاده نکنند و صرفاً بین خطوط حرکت کنند؟
7- آیا وقتی رانندگان پرخطر، با سرعت سرسام آور از پشت یا پهلو به شما نزدیک می شود و در حال چراغ زدن است می توان تغییر مسیر نداد؟ آیا وظیفه ی پلیس در قبال این گونه رانندگان به درستی و قاطعیت انجام می شود؟ آیا این رانندگان خطرات و حوادث زیادی را برای سایرین ایجاد نمی نمایند؟
8- وقتی ایستگاه های تاکسی و سواری و اتوبوس در شهرهای مختلف فضای مناسبی ندارند و به صورت متراکم توقف می نمایند و بعضا 2-3 لاین از خطوط جاده و خیابان را اشغال می کنند می توان توقع داشت کسی تغییر مسیر ندهد تا همه ی مسافرها سوار شوند؟
9- وقتی که در خیابان ها و جاده ها تابلویی وجود ندارد و یا تعداد و محل نصب آنها نامناسب است آیا می توان به صورت اصولی و منظم، لاین حرکت را انتخاب نمود و یا ناچار به تغییر مسیر ناگهانی و حتی دنده عقب می شویم؟
10- وقتی بدون رعایت مقررات ایمنی مأموران محترم شهرداری و راه داری در هر زمانی که دلشان می خواهد مشغول تعمیر و ترمیم جاده می شوند و شما ناگهان متوجه ی حضور آنها می شوید بدون این که علائم هشداردهنده در فاصله ی مناسب نصب شده باشد می توان تغییر مسیر ناگهانی نداد؟
11- آیا وقتی در خیابانهای ما پارکینگ عمومی و در جاده های ما محل توقف و یا حتی شانه ی خاکی وجود ندارد، می توان توقع داشت که توقف افراد موجب از بین رفتن نظم حرکت خودروها نشود؟ آیا مردم می توانند برای جاده ها شانه ی خاکی بسازند یا نه؟ این کار مسئولان اجرایی است!
مطمئناً ذکر این تعداد دلیل برای کسی که تازه کارشناس مسئله هم نیست میسر است؟ پس وضعیت به مراتب بدتر از این حرفهاست و متأسفانه این مشکل نه تنها در جاده ها و خیابان ها وجود دارد بلکه در تمام امور کم دیده نمی شود. جالب این است که بدون در نظر گرفتن این موارد همه روزه مردم بیچاره هم مقصر بی فرهنگی معرفی می شوند، هم مقصر تصادفات شناخته می شوند و هم قاتل جان مردم و هم پرداخت کننده ی خسارتها! همه ی آنچه گفتم دلیلی بر عدم برخورد با متخلفان نیست بلکه برعکس به نظرم باید با متخلفانی که موجب ناامنی و سانحه برای سایرین می شوند به شدیدترین برخوردها متوسل شد که البته همین نیز از وظایف پلیس خواهد بود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.