90/8/4
7:40 ص
مدتهاست که سازمانهای مختلف به منظور انجام امور فرهنگی و حتی اجرایی از روحانیون دعوت به کار نموده و آنان را در چارت سازمانی خود جا می دهند، شاید این مسئله به ظاهر مشکلی نداشته باشد اما در باطن موجب شده است تا مساجد از روحانیون فعال فقیر باشند.
اگر چه حوزه ها سعی دارند تا کمیت و کیفیت تربیت طلاب را افزایش دهند اما حتی با افزایش روحانیون نیز به خوبی از آنها استفاده نمی شود. تعداد زیادی از طلاب پس از طی مدارج علمی و معمم شدن متاسفانه در همان شهرهای مذهبی مانند قم و مشهد برای تحصیل و یا برای عبادت باقی می مانند و عملا به شهرهای خود بازنمی گردند و تعداد زیادی هم در همان حوزه های علمیه ی شهرهای خود مشغول خدمت به طلاب می شوند و تعداد دیگری نیز در ادارات نظامی و اجرایی و فرهنگی مشغول به کار می شوند و اینچنین بسیاری از مساجد از نعمت برخورداری از یک روحانی فعال و تمام وقت محرومند.
در بسیاری از مساجد نیز هم اکنون فقط یکی دو بار در روز نماز جماعت برگزار می شود و بسیاری از مساجد مثلاً برای نماز صبح و یا نماز ظهر و عصر فاقد روحانی هستند و همین بعضا موجب تعطیلی مساجد گردیده است و تازه همین حضور روحانیون در مساجد نیز متاسفانه در حد نماز باقی مانده وبه کارهای فرهنگی نمی رسد مگر یک بانی پیدا شود و هزینه های برگزاری یک مراسم را از پول چای و قند و حق الزحمه ی روحانی را تقبل کند!
کمتر حسینه ای را می توان مشاهده کرد که مانند حسینه ی سید الشهدای شیراز روحانی فعال و فداکاری مانند سید محمد انجوی نژاد داشته باشد و خودش را بدون کمترین چشمداشت وقف کار فرهنگی نماید، کمتر مسجدی را می توان یافت که مانند مسجد امیر از فیض شیخ حسین انصاریان مانندی منتفع باشد.
باور کنید بیشترین کار فرهنگی باید در مساجد اتفاق افتد، این مساجدند که نوجوانان و جوانان را می سازند و تربیت می کنند و گرنه ادارات و حوزه و سپاه و جهاد و... چه کسانی را می خواهند در سنین بزرگسالی تربیت کنند؟ این مساجدند که باید فعال باشند تا مردم ما در جوانی جذب دین شوند و گرنه جذب سپاهی و حوزوی که دیگر هنر نیست!! نمی گویم ارگانها به روحانی نیاز ندارند اما نباید مساجد از روحانیون خالی شوند و این مسئله البته دلایل ریشه ای دارد که نباید نادیده گرفته شوند و رأس آن دلایل هم این است که روحانیونی که کار فرهنگی را بلدند و برایش تلاش می کنند برای ارتزاقشان با مشکلات جدی مواجه اند.
چرا ارتزاق روحانیون این قدر محدود شده است به دو سه کار! یا کار برای ارگانها یا نماز خواندن و منبر رفتن برای نهادها و یا ارتزاق از محل وجوهات شرعیه ای که برای تحصیل طلاب در نظر گرفته می شود؟ چرا هنوز بزرگان حوزه انتقاد شهید مطهری در مورد ارتزاق روحانیون را برنمی تابند؟ چرا تعداد روحانیونی که ارتزاقشان از محل دین نیست این قدر کم است! با این که این روحانیون بین مردم عزیزترینند؟ مگر چه اشکالی دارد مثل قدیم ها، روحانی ما در کنار مسجد یک مغازه داشته باشد و وقت نماز در مسجد حضور بهم برساند؟ چرا روحانیون ما باید ناچار باشند که ارتزاقشان را از دولت و یا حوزه و یا کلاً دین تامین نمایند؟ اصلا همین شده است که مساجد ما وقت نماز بعضا تعطیلند و یا مثلا دو تا نیم ساعت در روز بازند! چه ایرادی دارد دولت یا حوزه یا نهادهای عمومی همین درآمدی را که قرار است از بیت المال یا وجوه شرعیه قرار است به روحانی بدهد تا در آن اداره حضور فیزیکی داشته باشد، در ازای حضور موثر و مفید در مسجد به او بدهند؟
متاسفانه مساجد ما بی متولی تر از خیلی نهادها بوده و با آن که از صدر اسلام مسجد کانون جماعت مسلمین و کارهای فرهنگی بوده اند و اهمیت آنها در قول و فعل پیامبر و ائمه ی ما عیان است، اهم کار در آن ها به چند رکعت نماز جماعت و مراسم لیالی قدر و شاید هم دهه های عاشورا و فاطمیه خلاصه شده اند.
جالب است همان طوری که بین دانشگاه و صنعت ما رابطه ی ضعیفی وجود دارد، رابطه ی بین حوزه ها و تبلیغ و تربیت نیز قوی نیست و این یعنی علی رغم این که در حوزه رشته های مترقی و به روز تخصصی مانند تبلیغ تدریس می شود اما این متخصصان اکثرا در رشته ی تخصصی شان به کارگیری نمی شوند و این یعنی اثر بخشی ضعیف و بهره وری پایین در حوزه ی تبلیغ و این حساسیت علما و حوزه و نهادهای فرهنگی را طلب می کند تا در این که محصولات حوزه ها به دست مصرف کنندگان اصلی که همان اذهان مسلمین است، می رسد یا نه! دقت و وسواس بیشتری به خرج دهند و موانع و مشکلات موجود را در جهت ارتقای جایگاه تبلیغی مساجد مرتفع سازند.
مطالب مرتبط:
مسجد، امن ترین سنگر در جنگ نرم
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
لزوم تجمیع تعهد، تخصص و بودجه در فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/7/4
1:5 ص
امشب در تلویزیون یکی از مسئولان فرهنگی-مذهبی در ابتدای ارائه ی گزارش از فعالیت های نهاد خود در آغاز سخن این چنین افاضه فرمود:
السلام علیک یا اباعبدالله صلوات الله علیهم
اگر بخواهم معنی این جمله را بصورت روان ترجمه کنم این چنین می شود:
سلام بر تو ای اباعبدالله، درود خدا بر آنان (آن چند نفر) باد!!!!
و البته این جمله را دوباره تکرار کرد و سپس شروع کرد به ارائه ی پر آب و تاب گزارش هایی از فعالیت های فرهنگی و مذهبی خود و نهاد خود!!!
نمی دانم کسی هست که خواننده این چند سطر بوده باشد و به عمق بی سوادی این فرد پی نبرده باشد، آنچه که ارائه شد مشتی نمونه ی خروار است و صرف یک مورد و دومورد نیست که منجر به نوشتن این مطلب شده است. چندی پیش در خدمت یکی از مسئولان بسیج بودم که ایشان قصد افاضه ی سیاسی نمود و چند بار به جای "لیبرالیزم" گفت: ریبرالیزم! نمونه های دیگرش متاسفانه احتمالا در ذهن همه ی ما وجود دارد که به همان سوابق ذهنی شما مخاطب عزیز اکتفا می کنم.
نمی دانم چرا بسیج، سپاه، نهادهای مذهبی و فرهنگی، سازمان تبلیغات، ادارات ارشاد و ... از نیروهای تازه نفس، متعهد، باسواد و مخلص و جوانشان استفاده نمی کنند؟! نمی دانم چرا وقتی بسیج دارای شاخه های مفیدی چون دانشجویی و هنرمندان و مهندسی و اساتید و ... شده است، هنوز فعالیتش در همان سان دیدن با لباس خاکی خلاصه شده است و هنوز از نیروهای تازه نفس، متخصص و متعهد استفاده نمی شود؟! آیا حفظ نیروهای متعهد و تحصیل کرده با وضع موجود در نهادهای فرهنگی و مذهبی و یا جذب نیروهای مفید و دلسوز کنار گود، نیاز به برنامه ریزی علمی و عملیاتی ندارد؟! آیا چیزی از پتانسیل نیروهای جذب شده تاکنون استفاده شده است؟!
چرا روحانیون ما کار فرهنگی را رها کرده اند و فقط به اقامه ی نماز و گرفتن یکی دو صندلی اجرایی اکتفا می کنند؟! چرا مساجد کار فرهنگی منسجم ندارند؟! چرا فرهنگ این قدر مظلوم شده است؟! و خیلی چراهای دیگر که پاسخش در دست حوزه و روحانیون عزیز است!
چرا به قول یکی از فعالان فرهنگی رسانه ای بودجه های مذهبی فرهنگی جای دیگر خرج می شود و فعالیتها جای دیگر انجام می شود؟!
چرا مسئولان فرهنگی - مذهبی در کشور ما لااقل از کارشناسان این حوزه ها استفاده نمی کنند؟! چرا بسیج با این همه توان در کار فرهنگی و با این همه نیروی متخصص نقش بسیار کمرنگی را در فرهنگ کشور بازی می کند؟!
همین امشب در یکی از نمایشگاه های دفاع مقدس دیدن می کردم که متاسفانه چند غرفه ی مهم جز چند پوستر تکراری چیزی نداشتند و این غرفه ها همان غرفه هایی بودند که در شرایط امروز باید از همه ی غرفه ها فعالتر می بود مثل غرفه ی بسیج هنرمندان، غرفه ی بسیج کارمندان، غرفه ی بسیج مهندسان و ...
به نظر می رسد دو دلیل بسیار مهم در ضعف فعالیت های فرهنگی که نمودش در تمام ارکان اجتماع قابل مشاهده است نقش مهم دارد که تا زمان رفع آنها هر نهاد فرهنگی دیگری را مقصر بی حجابی ها و از بین رفتن امر به معروف و نهی از منکر و سایر انحطاط های فرهنگی معرفی خواهد نمود و آن دو عبارتند از:
الف- عدم استفاده از نیروهای متعهد، متخصص و مجرب در امور فرهنگی: تا وقتی که صرف استفاده از نیروهای متعهد در دستور کار باشد هیچ پیشرفتی رخ نخواهد داد و به ناچار باید رفت به سمتی که حوزه های مهم فرهنگی، هنری، مذهبی و اجتماعی را به متخصصان متعهد در هر حوزه واگذار گردد و باید دین را با فعالیت های فرهنگی و هنری تبلیغ کرد نه به اسم کار فرهنگی و با رویکرد انتظامی.
ب- عدم تخصیص بودجه برای کارهای فرهنگی: تا زمانی که بودجه ی مناسب در فعالیت های فرهنگی (و نه ضد فرهنگی) تخصیص داده نشود، نمی توان برنامه ریزی کرد و نمی توان برنامه ها را عملیاتی نمود. مگر می شود بدون بودجه مسابقه برگزار کرد و فیلم ساخت و متخصص جذب کرد و مشتری جمع کرد؟!!! تا کی می توان توقع داشت که بار رسانه ای کشور بر دوش عده ای وبلاگ نویس و افسر جنگ نرم و طلبه و دانشجو و جوان بدون پشتوانه حمل شود؟! آیا این جوانان و افسران به همین زودی ها جذب فعالیتهای اقتصادی و امور غیر فرهنگی نخواهند داشت تا مشکلات زندگی شان را حل کنند؟!! آیا سیستم فرهنگی ما سهمی از بودجه ها را برای زحمت کشان فرهنگی تخصیص می دهد و یا صرفاً بودجه های فرهنگی صرف دو امور می شود:
1- فعالیتهای غیر فرهنگی و ضد فرهنگی که نمونه هایش را در برنامه های سینمایی، فرش قرمزها، جشن ها، سریالها و فیلمها می توانیم ببینیم.
2- فعالیتهای نمادین و بی فایده که مانند همایش های بی فایده، صرفا هدف از آنها ثبت یک گزارش تصویری برای برگزار کنندگان است تا بتوانند بودجه ی بیشتری جذب کنند و البته بودجه های قبلی را کارسازی نموده و از همه مهمتر آماری چاق کنند.
نتیجه: تا وقتی که تعهد، تخصص و بودجه با هم در کارهای فرهنگی بکار گرفته نشوند، آثار تولید شده یا ضدفرهنگی خواهند بود و یا آن قدر ضعیف خواهند بود که هیچ فایده ای نخواهند داشت. به عنوان مثال اثری مانند مختارنامه صرفا زمانی محقق می شود که هر سه ی اینها (تعهد، تخصص و بودجه) در کنار هم جمعند و نقص هر کدام از این سه مهم، موجب تولید آثاری مانند 5 کیلومتر تا بهشت و سقوط یک فرشته می شود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/6/15
10:56 ع
نمی دانم چرا تا بحث از حجاب می شود اولین چیزی که مطرح می شود بحث امر به معروف و نهی از منکر است؛ انگار مشکل جامعه ی ما تنها بدحجابی است و تنها راه حلش هم امر به معروف و نهی از منکر!! و حال آنکه به نظر حقیر، بد حجابی بیش از این که یک گناه و مفسده ی اجتماعی باشد یک علامت است، یک علامت از میزان پایبندی مردم به احکام. شاید کسی میزان پایبندی به نماز و روزه و خمس و زکات را حین قدم زدن در جامعه درک نکند اما چیزی که عیان است و آشکار، بحث حجاب است و پایبندی به حجاب مطمئناً شاخصی مهم از پایبندی مردم به احکام دین است و اگر بدحجابی را بسان تب بیمار برداشت کنیم، نباید فقط معطوف پایین آوردن آن شویم بلکه باید عفونت را از بین برد تا علامتش نیز از بین برود.
وقتی اصرار می کنیم که حجاب را و فقط حجاب را درست کنیم، در حالی که تبلیغ و اجرای سایر دستورات دین مانند کسب حلال، دوری از ربا، پرداخت خمس و زکات، پایبندی به نماز و روزه و ... بر زمین مانده است عملاً به اقدام بدی دست زده ایم، اول این که باطن جامعه را رها کرده و فقط به فکر ظاهریم و این یعنی ترویج ریا و تظاهر و دوم، این که ناخواسته به دین گریزی دامن زده ایم و عملاً نه تنها موجب تقویت دین نمی شویم که با ایجاد نارضایتی در مردم پایه های حکومت دینی را نیز سست خواهیم نمود.
در این میان چه کسانی بیشتر از همه مقصرند؟! و یا به عبارت دیگر بیشترین تأثیر را در اصلاح خواهند داشت؟ صراحتاً می گویم مدیران حوزه ها، روحانیون و مبلغان؛ حتماً خیلی ها مخالف بوده و مرا محکوم خواهند نمود اما دلایلم را به نقد می گذارم:
1- خود روحانیون متاسفانه تنها سنگری را که برای امر به معروف و نهی از منکر انتخاب می کنند سنگر منبر است که اگر چه بسیار مقدس است اما تنها برای کسانی مفیداست که به مسجد می آیند نه کسانی که گذارشان به مسجد نمی افتد.
2- حتماً روحانیون زیادی را دیده ایم که منتقد دولت بوده و حتی دولت را مقصر بدحجابی ها معرفی می کنند، ضمن قبول قصور دولت، سوال اینجاست که تا کنون چند روحانی یا طلبه را دیده اید که در این جامعه ی پر از بدحجابی به امر به معروف و نهی از منکر لسانی پرداخته باشند؟! غیر از موارد معدودی که برخی روحانیون عزیز در حین امر به معروف مورد حمله و هتک حرمت قرار گرفتند!!
3- عدم پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر از سوی روحانیون به عنوان تابلوهای دین بیش از این که نشانه ی یا علامتی از عدم شجاعت به اجرای این حکم باشد، نشانه ای است از این که این عمل را در شرایط حاضر مفید و موثر نمی دانند و یعنی یکی از شرایط اصلی برای امر به معروف و نهی از منکر را که احتمال اثربخشی است، بسیار بعید می دانند و البته خطرات جانی را نیز باید به عدم اثر بخشی اضافه نمود.
4- علی رغم این که بسیاری از مردم به صورت منظم به مساجد نمی روند ولی کسی نیست که سالی چند بار در مناسبت های مختلف شخصی یا مذهبی در مسجد حاضر نشود و این مناسبت ها فرصت طلایی تبلیغ است که باید شجاعانه، عالمانه, دلسوزانه و مودبانه در خدمت تبلیغ دین و تبیین فلسفه ی احکام و اصول و فروع آن قرار گیرد که متاسفانه این وقت های طلایی معمولاً به صورت سفارشی برای صاحبان مجلس و یا برای کارهای سیاسی پر می شوند.
5- از مهمترین دلایل عدم اقبال به امر به معروف و نهی از منکر، ورود ناکارشناسانه ی نیروهای انتظامی یا بسیج به دلیل عدم احاطه به شرایط و روش های امربه معروف و نهی از منکر است که در بسیاری از موارد موجب نتیجه عکس نیز گردیده است و حال این که با ورود شایسته و تخصصی حوزه های علمیه در شاخه های مختلف دینی، جای خالی شاخه ی امربه معروف و نهی از منکر و حتی گروه های عملیاتی آن که بجای کار در دامنه ی هدف مساجد، در جامعه ی هدف اجتماع فعال باشند، بسیار خالی به نظر می رسد. چه ایرادی دارد کاری تخصصی را که ناکارشناسانه توسط نیروی انتظامی و یا بسیج انجام می شود توسط حوزه، روحانیون و طلاب تقبل شود؟! آیا خدمتی بهتر از این برای طلاب و روحانیون می توان متصور بود؟ البته با ارفاق می توان تربیت نیروهای تخصصی و آگاه را در این زمین تقاضا نمود که یقیناً بدون حضور مستقیم روحانیون و طلاب برای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، ابعاد آموزشی آن نیز هم برای آموزش دهنده و هم برای آموزش گیرنده پنهان خواهد ماند.
6- با توجه به لزوم فرهنگسازی و کار هنری در زمینه ی تبلیغ دین و این که اکثریت جامعه ی هنرمندان کشور فاقد اعتقادات عمیق دینی و حتی پایبندی ظاهری به آن هستند، جز مشتی کارهای سفارشی و بی فایده پدید نخواهد آمد که نمونه هایش را در سریال های ماه رمضان می بینیم، اما با توجه به تخصصی شدن رشته های تحصیلی در حوزه ها به نظر می رسد، حضور مستقیم حوزه های علمیه در تربیت طلاب و روحانیون هنرمند، نویسنده، فیلم نامه نویس، کارگردان و... بسان یک فریضه، واجب باشد تا حوزه ای که به استقلال خود این قدر اهمیت می دهد، مستقلا وارد حوزه ی اثر بخش و مهم هنر گردد.
7- حضور کم رنگ روحانیون در مساجد آنهم فقط در هنگام نماز جماعت، فرصت با روحانی بودن را برای مردم کم می کند و متاسفانه طریقه ی ارتزاق روحانیون که مورد انتقاد علامه شهید مطهری نیز بود، موجب شده است تا علما بجای افزایش کیفی کارهای تبلیغی و اهمیت دادن به کارهای نفر به نفر، بیشتر به افزایش کمی و تعدد نمازهای جماعت و منابر و حضور در ادارات و سازمانها همت گمارند و حال این که حتی هدایت و نجات یک نفر به قول قرآن کریم مانند نجات تمام انسانها مهم و شریف است.
تمام آنچه آمد از باب تحلیل برای حل مشکل است و گرنه حقیر خود را ارادتمند تمام علما و روحانیون دلسوز و وارسته می داند، از نظرات دوستان در خصوص این مطلب استقبال می کنم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/5/31
4:12 ع
چند روز پیش در مسجدی منتظر اقامه نماز جماعت بودم که دو پیرمرد، دو کودکی را که آنها نیز در کنارم منتظر شروع نماز بودند را بلند کرده و به صف عقب فرستادند و خودشان جایشان ایستادند، تکبیره الاحرام نماز را که گفتند، دیگر فرصتی برای هیچ کاری نبود و من نارضایتیم را فقط با یک سوال کوتاه و مقطوع از پیرمردها و یک نگاه محبت آمیز حاوی تاسف به کودکان اظهار کردم و نماز را شروع کردم و کودکان نیز مظلومانه نمازشان را به جماعت خواندند.
در حین نماز فکرم مشغول بود و نمی توانستم متمرکز به نماز بشوم که نکند این دوکودک باهمین برخورد اشتباه دیگر به سراغ نماز و مسجد نیایند و یا این که ای کاش این دو پیرمرد نمازشان را در خانه می خواندند، چرا که لااقل با آینده ی دینی دو کودک اینچنین بازی نمی شد و ضمناً این که آیا وقتی کسی را به زور از جایش بلند می کنند و در آن جا نماز می خوانند، نمی اندیشند که نکند این مکان غصبی شده باشد؟!
نماز تمام شد و یکی از پیرمردها، شاید در پاسخ همان سوال نصفه و نیمه من از کودکان دعوت کرد تا به جایشان برگردند و در جای تنگی که بیشترش توسط آنها اشغال شده بود نماز بعدی را بخوانند.
پیش خودم فکر کردم که چه کودکانی که به همین راحتی از مساجد رانده می شوند و شاید هرگز نیز با مساجد آشتی نکنند، به همین خاطر چند نکته را برای افزایش محبوبیت مساجد برای کودکان تقدیم می کنم:
1- از معصوم توصیه شده است که در مساجد به خاطر مراعات پیرمردان و کودکان نمازهای جماعت را سریع بخوانند تا کسی خسته و دلزده نشود، اگر چه این مسئله باید بیشتر مورد توجه ائمه ی جماعات قرار گیرد ولی هیچ ایرادی ندارد اگر کسی حتی مستقیم چنین مسئله ای را به روحانیون عزیز یادآوری نماید.
2- نمازگزاران باید با کودکان با محبت بیشتری برخورد کنند و همین که کودکی اسباب بازی ها و دوستانش را رها کرده و به مسجد آمده را به اندازه ای که خودشان کارهایشان را رها کرده اند، مهم و قابل تقدیر بدانند!
3- پدران و مادرانی که کودکانشان را به مساجد می آورند، تحمل فرزندان را در نظر بگیرند و نکند که به خاطر این که یک سخنرانی را تا آخر گوش کنند و یا چند رکعت نماز مستحبی بیشتر بخوانند، موجب دلزدگی کودکان از مساجد شوند. متأسفانه این مسئله بین خانواده های مؤمنین رایج بوده و شاید مهمترین دلیل عدم استفبال کودکان این خانواده ها به مساجد باشد.
4- روحانیون، هیأت امنا و بزرگان مساجد باید آن قدر از کودکان استقبال کنند که برای سایرین الگو باشد تا هیچ جاهلی جرأت نکند در مساجد کودکان را مورد ظلم و بداخلاقی قرار دهد.
5- برخی مسائل برای مومنان دوآتشه نیز آزاردهنده است چه رسد به کودکان حساس؛ مثلاً، صدای بیش از حد و اندازه بلندگوها که بعضاً در برخی قسمتهای مساجد گوش را آزار می دهد یا عدم رعایت نظافت و بهداشت در مورد بوی بد پا، دهان یا بوی عرق بدن افراد و یا شلختگی و غیر جذاب بودن مسجد که موجب عدم جذابیت و حتی موجب ایجاد دافعه برای کودکان، نوجوانان و جوانان می شود.
6- بها دادن به جشن ها و ولادت ها به اندازه ای که کودکان مساجد را فقط جای عزاداری ندانند، موجب جذابیت بیشتر مسجد برای کودکان می شود.
7- ترتیب دادن برنامه های جذاب برای کودکان و نوجوانان مانند اردوها، برنامه های ورزشی، مسابقات فرهنگی، هنری و ... که موجب کشاندن کودکان و نوجوانان به مساجد گردد. خدا را شکر برنامه های تابستانی و غیر تابستانی خوبی در برخی مساجد در این زمینه ها برگزار می گردد که البته کافی نبوده و اهتمام بیشتر روحانیون و بزرگان مسجد را در کیفی تر شدن برنامه ها می طلبد.
8- پرهیز از هر گونه صحبت هایی که موجب عدم اعتماد یا بی علاقگی فرزندان مان به مومنان و اهل مساجد گردد. کودکان غالباً بسیار زیرک تر از آن چه که ما می پنداریم هستند و اگر کسی مرتب در خانه از روحانی مسجد و یا مومنین بدگویی کند، کودک مسجد را جای انسانهای بد یا بیکار دانسته و هیچ علاقه ای برای حضور در مسجد و اصولاً اجتماع مسلمین نخواهد داشت.
9- همانطور که افراط در حضور در برنامه های مسجد موجب دلزدگی از مسجد خواهد شد، عدم حضور یا حضور به ندرت والدین به همراه کودکان در مساجد مضر و بی فایده خواهد بود پس به نظر می رسد کیفیت و کمیت حضور در مسجد باید مورد دقت والدین قرار بگیرد.
10- بعضی مسائل ریز هستند که از نظر بزرگترها شاید هیچ جذابیتی نداشته باشند اما برای کودکان جذاب و دوست داشتنی باشند. مثلا فرض کنید در یک محفل قرآنی کودکانه، کودکان قرآن تلاوت می کنند، شاید ندانیم ولی اگر همین قرائت شان با بلندگو انجام شود و یا در جایگاه خاص قرآئت قرار بگیرند جذابیت برنامه را برای کودکان افزایش می دهد.
11- از ام الخبائثی که موجب دوری فرزندان از مساجد می شود، آثار هنری و یا غیر هنری موجود در ماهواره ها هستند که با تمام مظاهر دینداری من جمله حضور در اجتماع مسلمین مخالف بوده و اصولاً دین را نه یک امر اجتماعی که مسئله ای کاملاً فردی و برای کنج خانه ها معرفی می کنند. امکان مشاهده اینچنین برنامه هایی برای بزرگتر هایی که قدرت تحلیل ندارند نیز مضر و مهلک است چه رسد به کودکانی که هنوز توان پاسخ گویی در برابر تهاجمات فرهنگی را ندارند. اصولاً این چنین است که با ورود ماهواره به خانه ها دیری نمی پاید که خانواده ها اجتماع مسلمین را جماعتی امل و دورمانده از تکنولوژی و پیشرفت دانسته و نه تنها از مسجد و جماعت مسلمین بیزار می شوند که کم کم با دور شدن از مسجد و منبر و روحانی و مومنان، ایمان و دین نیز از خانواده رخت بر می بندد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید،در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/16
10:58 ع
شنیدیم که 4 نفر از علمای استان فارس در جلسه افتتاح چند پروژه ی اجرایی به خاطر اجرای زنده ی موسیقی سنتی، به حالت قهر جلسه را ترک کردند، اگر چه حقیر در مقام مقلد و در باب فقه خود را مجاز به ورود نمی دانم اما بر اساس فتاوای مراجع عظام از امام خمینی گرفته تا امام خامنه ای، نکاتی را طرح می نمایم:
مگر موسیقی حلال و حرام ندارد؟ مگر نمی شود موسیقی معنی گرا و حلال اجرا کرد؟ مگر در محضر حضرت امام سرود انقلابی اجرا نمی شد؟ چرا باید علمای ما در محفلی رسمی که مثلا قرار است چند دقیقه موسیقی سنتی و اصیل و بدون مفسده اجرا شود، با حالت قهر جلسه را ترک کنند؟ گیرم که موسیقی مجلس که مطمئنا مطرب هم نبوده، در شأن علما نبوده و به لحاظ شأنی راضی به حضور نبودند، آیا نمی شد که محفل را ترک کرده و پس از اتمام آن به جلسه بازگردند؟
مگر برای موسیقی در این کشور بودجه صرف نمی شود؟ مگر مجلس برای هنر و من جمله موسیقی بودجه تصویب نمی کند؟ مگر صدا و سیمای ما موسیقی حلال پخش نمی کند؟ پس چرا باید حرکتی انجام داد که همه ی ارکان نظام را با هم به زیر سوال برد؟ نمی دانم رییس جمهور چه باید بکند؟ شما بگویید؟ خوب بود لااقل همه ی علما باهم فتوا می دادند که هر گونه موسیقی حرام است و دولت و مجلس هم مکلف به تعطیل کردن آن می شدند! این گونه که نمی شود شتر سواری دولا دولا کرد! بازهم می گویم، اگر این ترک مجلس با بازگشت همراه بود، قهر تلقی نمی شد صرفا به حرمت شأنی موسیقی تلقی می شد اما حرکت انجام شده مثل این است که رییس جمهور و تمام حضار در مجلس یک حرام و یک گناه کبیره را انجام داده اند!
حقیر خود را شاگرد و دستبوس تمام مراجع و علما به خصوص آقای سید علی اصغر دستغیب می دانم که از نزدیک همواره به ایشان اظهار ارادت نموده ام، اما به عنوان یک مقلد از مقام معظم رهبری که مرجعی مجهز به فقه پویاست، ترکِ بدون بازگشتِ یک جلسه ی رسمی و حکومتی را با حالت قهر، آن هم برای یک امر شأنی جالب نمی دانم و به نوعی تقبیح سایر حاضرین در جلسه تلقی می نمایم.
اگر چه نظر حقیر این است که نظر مراجع تا آنجا که میسر و ممکن است باید تأمین شود تا موجب دلخوری این بزرگان نگردد، اما اصرار برخی علما بر برخی مسائل فقهی که جنبه ی حکومتی و عمومی دارند، مانند برخورد قهرآلود با مسئله ی نمایش چهره ی حضرت عباس در سریال مختارنامه آن هم بر اساس مجوز از مقام عظمای ولایت که مسلما فتاوایش به خصوص در مسائل حکومتی و عمومی نافذ است، جالب به نظر نمی رسد.
89/7/23
11:12 ع
آیا روحانیت هم در مشکلات فرهنگی کشور مقصر است؟ و یا فقط دولت است که کوتاهی نموده؟ آیا دولتهایی که هر کدام حداکثر 8 سال فرصت کار فرهنگی داشته اند مقصر تمام کوتاهی های فرهنگی هستند؟ و یا نه! روحانیت و مرکز تولید آن یعنی حوزه نیز کوتاهی هایی داشته و دارد؟! اگر کوتاهی های بوده، در کدام قسمت ها بوده و اگر نیازی به اصلاح و یا بکار بستن روش های جدید وجود دارد، در کدام بخشهاست؟ علی رغم تغییرات بسیار زیاد و مثبت در حوزه و تعلیم و تربیت طلاب و روحانیون آشنا به علوم روز، آیا اهداف عالیه روحانیت در امور فرهنگی به عنوان متولیان بخش عملیاتی حوزهی فرهنگ برآورده شده است؟
غور در سفر اخیر مقام معظم رهبری به شهر مقدس قم، پاسخگوی بسیاری از این سوالات خواهد بود و مطمئنا باب جدیدی در فعالیت های حوزه و روحانیت باز خواهد کرد. امید است روحانیت معظم به عنوان خط شکنان فرهنگی، امسال باهمت و کار مضاعف، در امور خطیر فرهنگی با جهشی جانانه، راه را برای سایر متولیان فرهنگی باز نمایند و این امر محقق نمی شود مگر با اجماع فکری و عملی بین سران حوزه و مراجع عظام و برنامه ریزی مدون برای نیل به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت؛ چرا که به نظر میرسد هم اکنون هماهنگی لازم برای طرحریزی و پیگیری یک برنامهی مشخص و کاربردی تبلیغی و فرهنگی وجود نداشته باشد.
قبلاً حقیر در مقالهای پیشنهاد دادم که حوزه با تشکیل ستادهای متشکل از طلاب و روحانیون، با کمک و پشتیبانی دولت و قوهی قضاییه به امر معروف و نهی از منکر بپردازند، چرا که از دلایل اصلی عدم موفقیت ستادها و گروهای امر به معروف و نهی از منکر، ناآشنایی با اصول و مراتب امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک فعالیت فرهنگی بوده که با ورود طلاب و روحانیت معظم به این عرصه، البته با برنامه ریزی مدون و شاید چند مرحله ای، مراتب امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به درستی اجرا گردد و مطمئنا در صورت ورود افراد آشنا به عرصهی فرهنگ و تبلیغ به جامعه و اهتمام فنی و اصولی به امر به معروف و نهی از منکر، مردم راحتتر پذیرای این حرکت خواهند بود و البته از سویی، روحانیت معظم نیز با مشکلات و موانع کار فرهنگی در کف اجتماع بیشتر آشنا شده و ضمن وجود زمینه درک بیشتر بین دولت و روحانیت، دولت نیز در ورود جانانه به اجرای کامل وظایف خویش جدی تر میگردد، این گونه روحانیت در مساجد منتظر مشتری آماده برای کارفرهنگی نخواهد نشست، بلکه تمام جامعه میهمان فضایل روحانیت خواهد بود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.