91/7/14
3:14 ع
امروز به نماز جمعه رفتم و متأسفانه مثل خیلی از دفعات قبل، بین دو نماز یک مسئول برای سخنرانی دعوت شد، اگر چه ایشان گفتند که خیلی وقت مردم را نمی گیرند ولی اینگونه نبود و متأسفانه بین دو خطبه فقط سخنرانی انجام نمی شود بلکه بعضی وقت ها بیانیه و مرثیه و نوحه خوانی نیز انجام می شود، من این مسئله را نوعی گروکشی می دانم چرا که در واقع نماز جماعتِ عصر را به گرو می گیرند تا مثلاً شما مجبور بشوید آن سخنرانی را گوش کنی.
مسئله گروکشی در سایر مراسم مذهبی نیز وجود دارد، مثلاً شما برای سخنرانی فلان شخص مهم به مراسمی می روی ولی آنقدر پیش برنامه برای شما می گذارند که اصلاً پشیمان بشوی؛ یا در عزاداری ها و جشن های مذهبی مراسمی را که عرفاً باید یک و نیم ساعت طول بکشد را به خاطر شام دادن به دو تا سه ساعت می کشانند. مسئله ی گروکشی نمونه های دیگری هم دارد، مثلاً شما برای خواندن دعای کمیل به مسجد می روید ولی دعایی که مثلاً در بهترین حالت اجرا در عرض 45 دقیقه تمام می شود را با مخلفاتی از قبیل روضه و نوحه به دو برابر می رسانند و به این شکل شما دفعه ی بعد تنها زمانی برای دعای کمیل به مسجد می روید که تمام شب جمعه را هیچ برنامه ی دیگری نداشته باشید.
بازهم نمونه ی دیگر از گروکشی ها در نمازهای جماعت است، مثلاً شما بین فعالیت های روزانه به منظور خواندن نماز جماعت خودتان را به مسجدی می رسانید ولی می بینید که امام جماعت اصرار دارد که بین دو نماز حتماً تفسیر یا احکام بگوید و یا بین دو نماز حتماً یک صفحه قرآن تلاوت شود.
خدای ناکرده کسی فکر نکند که من با نوحه و روضه و تلاوت قرآن و اطلاع رسانی مسئولان مخالفم، نه! فقط این ها نباید به نحوی انجام شوند که معنی گروکشی داشته باشند، طوری نباشد که مستمع احساس کند برای ثوابی او را با ثوابی دیگر تحت فشار قرار می دهند؛ بعضی وقتها این کارها ثواب یا عبادت را دچار نقصان می کنند و از یک سو نیز مراسم را دلزده می کنند و یا می رانند به عنوان مثال این که از بسیاری از علما شنیده ام که مداحان را توصیه کرده اند که دعای کمیل را به صورت کامل و بدون ایجاد وقفه بخوانند و این به ثواب و البته تأثیر نزدیک تر است، امید که گردانندگان مراسم مذهبی از هر اقدامی که موجب گروکشی شود خودداری نمایند تا مردم به خصوص نوجوانان و پیران بیشتر از این مراسم استقبال نمایند.
مطالب مرتبط:
مسجد، امن ترین سنگر در جنگ نرم
مسجد، فرهنگ، روحانیون و دیدار با استاندار
مسجد، امن ترین سنگر در جنگ نرم
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
مساجدِ نیمه تعطیل و فاقدِ روحانی
نکات مهم ایمنی در مساجد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/13
6:25 ع
حمله ی اراذل و اوباش به بازار ارز در ادامه ی آشفته سازی و آشفته نمایی اوضاع کشور به اینجا ختم شد که ترکیه به این پشتوانه که ایران از داخل با مشکل مواجه است و یارای دخالت در مسئله سوریه را ندارد بی محابا به سوریه حمله کند. اکنون ضروریست که هر چه سریعتر تمام مسئولان قوا تمام تعهدات حزبی-سیاسی خویش را به کناری پرت کنند و منافع انقلاب را دنبال کنند. اکنون در گام اول اوضاع داخلی باید به آرامش برسد و فوراً نقش فعال ایران در جریانات منطقه ای از سرگیری گردد.
این فاصله ی کم بین حمله به بازار ارز و حمله به سوریه کمتر از آن است که بتوان فکر کرد این دو از یک مرکز، فرماندهی نشده باشد. اکنون شایسته است مسئولان مسئولیت پذیری بخرج دهند و بیش از ایرادات دیگران، اشتباهات خویش را دریابند و جبران کنند، حمله به سوریه و حمله به بازار ارز ایران هر دو در یک راستا و در راستای حمله به ایران است، باردیگر این که مسئولان زودتر دست و پای خود را جمع کنند و مدیریت امور را به طور کامل در دست گیرند و فوراً با اعلام راهپیمایی مردمی اتحاد مسئولان و مردم را در حمایت از ایران فریاد بزنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/12
1:43 ع
بعد از سخنان ریاست محترم جمهور در جلسه ی مطبوعاتی دیروزشان، سخنگوی کاخ سفید اذعان کردند که دولت ایران تحت فشار زیادی قرار گرفته است و این نشان می دهد که تحریم ها موثر بوده است و باید دنبال شود. برای مردم ایران که کشورشان را سال ها دچار تحریم و جنگ و فشار و ترور دیده اند و انواع و اقسام آن را با موفقیت دور زده اند و به این ها به عنوان یک افتخار ملی بالیده اند، بسیار تلخ است که بی مسئولیتی چند نفر موجب شود تا خون این همه شهدا و رنج این همه جانبازی ها در سال های مقاومت یک شبه با اظهارات مقام دوم کشور پایمال گردد. مگر رهبر انقلاب و بسیاری از کارشناسان طی چند سال اخیر به جدی گرفتن نقدینگی مازاد در کشور هشدار نداده بودند؟! مگر به جدی گرفتن جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی هشدار نداده بودند؟! مگر بر لزوم اهمیت قائل شدن به تولید ملی در راستای مبارزه با تحریم ها امر نفرمودند؟! مگر به لزوم ایجاد اعتماد و کاهش قولهای غیر عملی تأکید نمی کردند؟! مگر بارها از تفرقه افکنی ها و دامن زدن به اختلافات اعلام انزجار نکرده بودند؟! مگر دولت با گردن برافراشته بر مسلط بودن خود بر همه ی امور دم نمی زد؟! مگر حتی انتقاد به ادعای افزایش سه برابری یارانه ها را نشان دهنده حسادت منتقدان نمی دانستند؟! پس چه شده است که لجاجت ها اکنون پشت پرده ی تحریم پنهان می شوند؟!
برنامه های پولی و اقتصادی کشور از زمان طرح کارگاه های زودبازده که موجب نقدینگی و تورم شدید شد و با تغییر چند مسئول پولی و اقتصادی منتقد آن طرح (مانند وزرای اقتصادی و روسای بانک مرکزی) مصادف گردید، مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار داشت؛ دولت آقای احمدی نژاد کلاً اعتماد به نفس بالایی در گرفتن بودجه و توزیع آن داشت و همواره هشدارها در خصوص افزایش نقدینگی را ناروا می دانست، یکی دیگر از سیاست های غلط پولی دولت نامتناسب نگه داشتن نرخ تورم با نرخ سود بانکی بود که کم کم بانک ها را از وظیفه ی ذاتی خود برای جذب نقدینگی مضر و سرگردان، دور کرد، بازهم از دیگر اشتباهات دولت، تزریق نقدینگی به دلیل عدم تناسب بین یارانه های نقدی با میزان افزایش هزینه ها (و توزیع سهم دولت و صنعت نیز بین مردم) بود که موجب شد تا پس اندازهای ناشی از همان مصرف عادی (وبدون صرفه جویی) به بازار تزریق شود و به موازات آن، این قول که قرار است این مبالغ سه برابر هم بشود، نوید مناسبی برای گرم تر شدن بازار به همراه داشت، همه ی اینها و بسیاری اظهارات و اعمال نسنجیده و حاشیه ساز دولت و مجلس موجب شد تا دولت کم کم عرصه ی اقتصاد را به صحنه ی سیاست بفروشد و در نتیجه موجب بی اعتمادی مردم و بازار به توانایی دولت گردد.
امروزه کشور ما به دلیل تنظیم بودجه های انبساطی، سیاست های غلط پولی و بانکی، اجرای غیر دقیق هدفمندی یارانه ها، حاشیه سازی های بی مورد، به هم زدن امنیت روانی بازار و در انتها عدم پایبندی به اقتصاد مقاومتی به عنوان وسیله ای برای پیش بینی فشارهای احتمالی و داشتن راه های جایگزین در صورت تحقق فشار در هر حوزه، دچار مشکل گردیده است، تا اوضاع بد اقتصادی کشور غیر قابل کتمان باشد و بدتر از همه این است که آقای احمدی نژاد بدون احساس مسئولیت نسبت به کلیت نظام و حتی بدون دلسوزی نسبت به آن، بجای این که شجاعانه و دلسوزانه مسئولیت مشکلات را به سیاست های اشتباه خود و کادر اقتصادی و اطرافیان خود معطوف بداند، مستقیماً فشار تحریم ها را و به قول خودشان جنگ اقتصادی را عامل اصلی مشکلات کشور معرفی می کنند و اینچنین است که پالس مؤثر بودن تحریم به موازات پالس غیرمنتظره تمایل به ایجاد رابطه با آمریکا (که در سفر اخیر رییس جمهور به آمریکا مطرح شد)، یک علامت بزرگ مخابره کند به این معنی که دولت با سوءمدیریت، مسئولیت ناشناسی و بی بصیرتی خویش، پتانسیل وارد کردن ضربه به کلیت نظام را دارد، ای کاش آقای احمدی نژاد و کادر اقتصادی که این همه نسبت به اظهارات منطقی صحیح و بعضاً ناروای افراد و رسانه ها حساس هستند و بسیاری از مشکلات را حواله به یک تیتر یا یک سخن نسنجیده از مسئولان و رسانه ها و دلسوزان یا غیر دلسوزان می دانند، کمی هم به رویه خویش فکر می کردند.
راستی در پاسخ به دوستانی که عامل نقدینگی را در کلام رهبر معظم انقلاب جستجو می کنند این لینک ها تقدیم می گردد:
توصیههایی برای سالآخر/ضعفهایداخلی را به تحریمربط ندهید
راهی برای کنترل نقدینگی بیابید
مطالب مرتبط:
یک فرضیه اقتصادی-سیاسی
اسرائیل از ما مردم هم پخمه تر است؟!
وزارت دارایی مخل تولید
تلخ ترین فرضیه تورمی
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
موتور حاشیه سازی دولت روشن شد
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
کاش رییس جمهور بخواند
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند
نسبت مصدق با احمدی نژاد
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست
13+25=؟
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
این مطلب در رجانیوز هم منتشر شده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/10
2:10 ع
در ابتدای پروژه مسکن مهر رشت، تعدادی پیمانکار با ترک تشریفات (بدون مناقصه) و با قیمتی بیش از قیمت سراسری (مترمربعی 300 هزارتومان) برای تعاونی ها تعیین شد. در آن هنگام به عنوان بازرس تعاونی نسبت به این اقدام تعاونی مکتوباً اعتراض کردم که مسئولان تعاونی نیز کتباً پاسخ دادند که در این مسئله صرفاً تابع سیاست های استانی بوده و تحت فشار و بدون اختیار تن به این مسئله داده اند.
بحث انتخاب این پیمانکاران فقط بحث قیمت و ترک تشریفات نبود بلکه مشکل اصلی چیز دیگری بود و آن ضعف پیمانکاران بود. دراین پروژه برای هر پیمانکار بیش از دوبرابر توان شان، پروژه تعریف کردند. حقیر در همان هنگام با نوشتن مطالب متواتر و حضور مستمر در استانداری گیلان و مکاتبه با معاونت استانداری و مدیر کل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات و حتی مورد هجمه فیزیکی قرار گرفتن از سوی یکی از کارمندان ذی نفوذ در اداره کل ارزیابی عملکرد، مسئله را پیگیری کردم ولی حیف که گوش شنوایی نبود و چه می شد کرد پیمانکار ضعیف بود و کار کند پیش می رفت و در مقاطعی هم کاملاً تعطیل بود و کم کم قیمت مصالح نیز گران شد و پیمانکاران این بار تقاضای افزایش قیمت کردند و متأسفانه با موافقت مسئولان استانداری در زمانی که 8 ماه از موعد اجرای تعهداتشان گذشته بود موفق به افزایش قیمت شدند و اما دو سه روز پیش طی دیداری که از پروژه خودمان داشتم و با توجه به جلسه ی نسبتاً طولانی که به صورت مجزا با مدیر پروژه و مذاکره ای که با مدیر عامل تعاونی داشتم به نتایج جدیدی رسیدم که البته برایم خیلی عجیب نبود.
متأسفانه پیمانکاران به انتهای خط رسیده اند و قادر به اتمام پروژه حتی تا دیماه (با بیش از یکسال تأخیر) هم نیستند و علناً از تعاونی ها می خواهند تا با تفاهم و بدون کسر جریمه، قرارداد را فیصله بدهند که مسلماً با توجه به تأخیرهای به وجود آمده، اعضا هم به لحاظ تحویل دیرهنگام پروژه و هم به لحاظ افزایش هزینه های ساخت و ساز جهت تعیین پیمانکار جدید و هم به لحاظ قضایی شدن مسئله و اطاله دادرسی مواجه می شوند.
مسکن مهر رشت، نمونه کامل سوءمدیریت در گیلان
متولیان مسکن مهر رشت ناهماهنگند
وضعیت مسکن مهر و مشکلات پنهان در استان گیلان
فرصت سوزی مسکن مهر رشت+عکس
نامه به استاندار گیلان در خصوص مسکن مهر رشت
اصلاح قیمتی در مسکن مهر رشت یا ظلم به متقاضیان
وضعیت طرح مسکن مهر در گیلان
پس مسکن مهر رشت چه شد؟
امان از پیمانکاران ضعیف ولی گردن کلفت! مسکن مهر رشت
مسئولان مسکن مهر گیلان کجایند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/10
1:1 ع
اگر چه بارها به این مسئله ذیل مطالبم اشاره کرده ام، ولی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و اهمیت موضوع دوباره به واکاوی آن می پردازم و آن بحث سودبانکی است. سودبانکی بر اساس تمام دنیا باید مساوی باشد به نرخ تورم به اضافه کارمزد بانکی؛ اگر نرخ سودبانکی بیش از نرخ تورم باشد موجب یک رانت بزرگ می شود، چرا که در چنین شرایطی بانک ها در پرداخت تسهیلات بسیار سختگیرانه عمل می کنند و این یعنی گرفتن تسهیلات با سود کمتر از تورم، یک درآمد رانتی تلقی می شود، که به نسبت ذی قدرت بودن، افراد از این رانت بیشتر کسب درآمد می کنند.
در کشور ما سالهاست که نرخ سود بانکی پایین تر از نرخ تورم تعیین می شود و همواره وام های کلان به امثال مه آفریدخسروی ها می رسد، اینچنین این تسهیلات به عنوان رانت موجب کسب درآمد برای اینچنین افرادی می شود و این افراد نیز برای کسب درآمد، نقدینگی های جمع آوری کرده از سیستم بانکی را به بخشهای مختلفی اعم از زمین و مسکن و خودرو و ارز و سکه می زنند و اینچنین موجب جهش های تورمی و به هم خوردن تعادل در بازارهای مختلف می گردند. در واقع بسیاری از کسانی که به دنبال تسهیلات می روند با این تسهیلات دنبال سوءاستفاده از این فاصله بین نرخ سودبانکی و نرخ تورم هستند و هر چه این فاصله بیشتر باشد رانت بیشتری در کشور ایجاد می شود. اکنون بیشتر طبقات مرفه ما همان کسانی هستند که بیشترین استفاده از این رانت را نموده اند و یک رابطه ی مستقیم بین این مرفه بودن و بهره مندی از تسهیلات بانکی وجود دارد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/10
8:27 ص
آیا عدم برخورد با فتنه گران و جریان های انحرافی و سرخوردگان سیاسی و ظرفیت بالایی که در خصوص جذب منابع و کمک گرفتن از دشمنان ایران دارند نمی تواند موجب شود که بازارهای اقتصادی کشور به سمت های تخریب کننده ای مانند ارز برود؟! نمی خواهم طرح این سؤال موجب شود که تمام سوء مدیریت های اقتصادی کشور تطهیر شوند، بلکه می خواهم این فرضیه را طرح کنم که به نظر می رسد، سوءمدیریت های دولت در اجرای صحیح طرح تحول اقتصادی و عدم اصلاح زیرساختهای اقتصادی و حذف نکردن رانت ها و بعضاً افزودن آنها موجب گردیده است تا ناکامان داخلی و خارجی ایران بازار ایران را در دست بگیرند، علامات ناشی از فقدان مدیریت و کنترل بر بازارهای داخلی در تنظیم بازار موجب شده است تا حفره های موجود موجب وسوسه ی فتنه گران این بار در صحنه ی اقتصادی و به قصد مطامع سیاسی برای انتخابات 92 گردد.
ورود این همه حجم وارداتی نقدینگی در بازار ارز آن هم در شرایط رشد قیمت ارز از این حیث که نقدینگی کسانی که ارز می خرند تمام نمی شود، و قاعدتاً کسی تمایل به فروش ندارد، جای تعجب دارد؛ چرا که اکنون برخلاف چند هفته پیش که دولت ارز به بازار نمی ریخت در حال جبران این مسئله است و باید با افزایش عرضه، کم کم تقاضای ارز کم شده و قیمت ها به سمت سقوط و یا لااقل ثبات پیش روند.
مطالب مرتبط:
تلخ ترین فرضیه تورمی
یک فرضیه تورمی دیگر
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/9
10:24 ص
تا قبل از فتنه 88، تنها و تنها کلامی را که از زبان خیلی از روحانیون و اصولگرایان و دلسوزان می شنیدیم لزوم پایبدنی صرف به ولایت مداری بود، اما بعد از جریان فتنه بحث بصیرت و نیاز کشور به عمارها و سلمان ها زیاد شد و سایت های مختلف با این عناوین شروع به کار کردند و البته انصافاً کم هم خدمت نکردند ولی کم کم با فروکش کردن فتنه دوباره همان جریان های گذشته شروع کردند به تعبیر کردن بصیرت به همان ولایت مداری صرف، تا دوباره مفهوم حیاتی بصیرت ذیل سایه عبارت خطیر و مهم ولایت مداری پنهان شود که البته حقیر در این شرایط بازهم سعی کردم تا این دو مفهوم همسو و غیر همگون را متمایز نمایم و اینک دوباره....
علائم مختلفی از سوی حتی جریان های به ظاهر غیر همسو دیده می شود که خبر از توافقات و برنامه های پنهانی جدیدی دارد، خبر نامزدی هاشمی در انتخابات، بازگشت عامدانه خاندان هاشمی به تیتر روزنامه ها، علاقه ایجاد رابطه با آمریکا از سوی دولت، بی علاقگی قوه قضاییه به محاکمه فتنه گران (با پیغام و پسغام برای بازنگشتن به کشور) و با اهمیت قائل نشدن دولت به حل مسائل اخیر اقتصادی کشور، پس گرفتن متعدد امضاهای مهم در مجلس، زمزمه های مرموزانه اصلاح طلبان، یکی به میخ و یکی به نعل زدن های خاتمی و در آخر نزدیکی به زمان انتخابات 92، بی ارتباط به نظر نمی رسد.
دوستانی که در فتنه 88 علم بصیرت را به دوش کشیدند، هشیار باشند، اوضاع غبار آلود است، نیازی نیست که موضع گیری های عجولانه بنمایند اما مراقب رفتارها و گفتارها باشند، منتظر نمانند تا دستور ورود عمارها داده شود، عمار وجه تمایزش به ولی شناسی و شنیدن حرف دل رهبر است، بصیران یک توان ویژه دارند و آن هم شنیدن حرف دل رهبر است، بصیر بیش از این که به گوش باشد به هوش است، پس به هوش باشید.
مطالب مرتبط:
اول بصیرت، بعد معرفت، محبت و ولایت
بصیرت و ولایت همیشه مهمند
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
حس تکلیف هاشمی و سن تکلیف ما
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/9
8:16 ص
چندیست که خودم و همکارانم حین انجام وظیفه شغلی خود متوجه شده ایم که وزارت دارایی به منظور کسب درآمد مالیاتی خود، فشار بیش از حدی را بر صنایع و متأسفانه صنایع دچار رکود وارد می کند. همین دیروز خودم دیدم در شرکتی که در حوزه نساجی فعالیت می کند و با حدود 1000 نفر کارگر در حال کار است و یک برند معروف را در سراسر کشور تولید و عرضه می کند و به علت مشکلاتی مانند نداشتن نقدینگی و گران شدن مواد اولیه و نداشتن تسهیلاتی جهت بهسازی و بروز سازی با مشکلات مالی و حتی کارگری مواجه شده و این که بیش از 15 ماه است که حتی حقوق و مزایای کارگران خود را نتوانسته پرداخت نماید، با فشاری غیر قابل تحمل از سوی دارایی مواجه شده و کارخانه به ورطه ی تعطیلی کشانده می شود، جالب است مبلغی را که قرار بوده از یکی از مشتریان دولتی این کارخانه دریافت و بخشی از حقوق کارگران پرداخت گردد توسط دارایی بلوکه شده است و انگار نه انگار که حقوق کارگران بر اساس قانون جزء دیون ممتازه است.
آیا این برخورد های وزارت دارایی نشان دهنده ی حرکت در مسیر تولید ملی و اقتصاد مقاومتی است؟! این که کارخانه ای که در تأمین مواد اولیه ی خود دچار مشکل شده است (به علت گرانی ارز و نداشتن نقدینگی) اینچنین تحت فشار سازمان های داخلی قرار گیرد صحیح است؟! آیا مسئولان کشور خودشان را در این وضعیت پیش آمده برای ارز و گران شدن مواد اولیه اصلاً مقصر نمی دانند که به جان تولیدکنندگان افتاده اند؟! از سویی اکنون بیش از 2 سال است که قرار است یک تسهیلات برای سرمایه در گردش و جهت تسویه حساب با کارگران به این شرکت بدهند ولی گویی نقدینگی جز با فشار بر اقشار کارمند و کارگر و تولید کننده کنترل نمی شود!!!
یک سوال حیاتی، اصلاً برفرض این که دولت توانست مبلغی را به عنوان مالیات از این گونه صنایع کسب نماید، آیا این درآمد می تواند جبران هزینه های حقوق بیمه ی بیکاری این افراد و ایجاد شغل جدید را نماید؟! آیا برای ایجاد دو و نیم میلیون شغل نباید ابتدا مشاغل موجود را حفظ نمود؟! آیا در شرایطی که تورم و ارز و کاهش قدرت خرید و واردات کالاهای چینی به ضرر تولید و جزء مسئولیت های نهادهای اقتصادی کشور از قبیل همین اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی و وزارت صنعت تجارت و بازرگانی است بهتر نیست که دولت لااقل باری بر دوش صنایع نباشد و موجب افزایش بیکاری نشود؟!
گویی وزارت اقتصاد و دارایی بیشترین درآمدش را می خواهد از اقشاری مانند کارمند و کارگر و تولیدکننده بستاند و فکری هم برای درآمدهای کلان دلالان تلفنی و مجازی و زیرزمینی نمی نماید، افرادی که با یک تلفن چیزی را می خرند و با تلفن دیگر می فروشند و درآمدی کلان کسب می کنند و افزایش قیمت های نابجا را در تمام حوزه های ارز و سکه و مسکن و خودرو ایجاد می کنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/7
11:33 ع
کشور ما از نبود سازمانهای مردم نهاد یا همان NGO ها خیلی رنج می برد، البته منظورم سازمان های مردم نهاد با محوریت مسائل غیر اقتصادی است، نه صنوف اقتصادی. منظورم این است که مثلاً عده ای دانشمند و دلسوز کنارهم گردآیند و از چیزهایی مثل ایمنی، بهداشت و یا محیط زیست حمایت کنند.
و البته هدف اصلی من در این نوشته محیط زیست است، محیط زیست مسئله ی بسیار مهمی است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد چرا که اگر از محیط زیست چشم بپوشیم او نیز از ما چشم می پوشد و این یعنی مرگ ما.
محیط زیست محلی است برای رشد جوامع بشری، از بدو خلقت بشر و شروع زندگی اجتماعی وی، اولین آبادی ها در کنار آب برپا شده است و همین مسئله موجب شده است در کنار دریاها و رودخانه ها و سفره های زیر زمینی آب، روستاها و شهرها ایجاد شوند.
میزان وفور آب در یک ناحیه در فرهنگ و شخصیت افراد آن اجتماع مؤثر بوده و است، افرادی که در خشکی ها و کنار سفره های آب زیرزمینی می زیسته اند، با سختی و تلاش به آب می رسیدند و در نگهداری و استفاده از آن بسیار دقیق بودند و این آب که با سختی تأمین می شد، انسانهای کویر را افرادی مقتصد و سختکوش بارآورد و از آن سو جوامعی که در کنار آبهای فراوان مثل رودخانه ها و دریاها پدید می آمدند جوامعی تنوع گرا، هنرمند و خوش زی بوده اند.
با تکامل بشر و قدرت یافتن جوامع، جنگ بین قدرت های قومی و منطقه ای شکل گرفت و اینجا بود که جوامع سخت کوش و مقتصدی که از قدرت بیشتری برخوردار می شدند کم کم با معامله، مصالحه و یا مخاصمه در هدایت آب ها به سمت خویش کوشیدند. بسیاری از خرده فرهنگ ها در این شرایط به خاطر ایجاد سدها و یا تغییر مسیر حرکت آب ها از بین رفتند.
این معامله ها، مصالحه ها و یا مخاصمه ها کم کم با تشکیل دولت ها در مسائل دیپلماتیک پنهان شدند و اینچنین مناطق صاحب نفوذتر، منابع مناطق دیگر را اعم از نفت و گاز و آب به غنیمت بردند و اینچنین بسیاری از مناطقی که دارای منابع طبیعی سرشاری هستند، از آن سرمایه بهره نبرده و از فقر مطلق رنج می برند.
اکنون همین قدرت های منطقه ای و سیاسی در ایران ما نیز موجب شده اند تا برخی مناطق آبخیز، فاقد آب بهداشتی باشند ولی مناطق بیابانی و صاحب نفوذ از آب بهداشتی و لوله کشی بهره مند باشند، و البته همین مثال در مورد مناطقی که منابع نفت و گاز هستند نیز مشاهده می شود.
و اما اینک، دولت مردان ما نمی دانم در اثر قدرت کدام صاحب نفوذی دست به اقدامی غیر علمی و عجیب یازیده است، اقدامی که بزرگترین دانشمندان کشور آن را اشتباه خوانده اند. اکنون دولت ما قرار است آب دریای کاسپین را به کویر بکشاند و در آنجا مورد استفاده قرار دهد و ای کاش این استفاده از سوی علمای علم محیط زیست کشورمان نیز مورد تأیید بود تا دلمان کمتر بسوزد. مگر می شود بزرگترین و بی نظیرترین دریاچه دنیا را با کلی کشور و استان و مردم که از آن بهره می گیرند را قربانی یک تصمیم غیر کارشناسانه و غیر جمعی نمود، مگر همین چندی پیش نبود که یکی از کشورهای همسایه با ایجاد چند سد، آب رودخانه ی مشترک را از ورود به استان سیستان و بلوچستان منحرف کرد و موجب شد تا زندگی مردم در آن استان با مشکل مواجه شود و ما در آن شرایط خشکسالی چقدر تلاش کردیم تا مسئله را حل کنیم و اکنون خودمان همان شیوه را در پیش گرفته ایم، یک آب مشترک را از یک دریاچه ی مشترک به داخل کشور بکشانیم و فردا همین مسئله، کلی مشکل سیاسی و تنش زا برایمان ایجاد کند و تازه موجب شود بقیه ی کشورها هم هر کدام سرخود چنین اقدامی کنند و اینچنین نه از دریاچه ی کاسپین اثری می ماند و نه از محیط زیست مناطق همجوار آن و نه از فرهنگ مردم آن.
نمی خواهم وارد مباحث فنی بشوم و سوادش را هم ندارم، ولی تنها دریای کاسپین نیست که موجب سرسبزی استان های همجوار آن شده باشد تا با کشیدن آن به کویر آن استان ها را آباد کنیم، بلکه این رشته کوه البرز است که با نگهداری و باراندن ابرها موجب سرسبزی این مناطق گردیده است که یا دولت باید یک شبه تصمیمی هم برای انتقال رشته کوه البرز بگیرد و یا تمام آبهای انتقالی را شیرین کند، باید اینقدر آب شیرین کند که بتوان چند استان کویری را قطب کشاورزی نمود و البته شاید این اقدام مقدمه ی همان طرح عجیب توزیع باغ به همه ی مردم ایران باشد، انگار کم کم طرح های عجیب دولت ما در حال ازدیاد است، طرح های خوبی مثل مسکن مهر را نمی گویم، بلکه طرح های ابتری مانند سهام عدالت و پرداخت 1 میلیون به هر نوزاد را عرض می کنم.
اکنون که مسئول محیط زیست کشور به عنوان معاون رییس جمهور در مجلس قابل استیضاح و یا پرسش نیست، از مجلس خواهش می کنم اولاً این معاونت را به یک وزارتخانه تبدیل کند و ثانیاً هر چه زودتر و قبل از این که به لحاظ اصراف در بودجه و تخریب محیط زیست دیر شود جلوی این طرح غیر کارشناسی را بگیرند و دیگر این که ای کاش در این کشور NGO هایی برای حمایت از محیط زیست وجود داشتند تا با ورود به موقع و دلسوزانه جلوی اشتباهات غیر قابل جبران را بگیرند و یا لااقل در زمان مناسب اطلاع رسانی کنند و با ایجاد حساسیت برای دولت، مجلس و مردم جلوی تخریب های گسترده در محیط زیست را بگیرند.
توضیح این که این نوشته در پی انتشار مطلب وبلاگ "حدیث منتظران قائم (عج) با عنوان "کاسپین یادش بخیر ..." نگاشته شد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/7
11:57 ص
این درخواست را این کمترین نوکر مردم به مسئولان قوا و به قول خودتان خادمان ملت می نویسم. اکنون کشور در موقعیت حساسی قرار دارد، نقاط عطف داخلی و خارجی به هم نزدیک شده اند، اکنون زمان آن نیست که منافع ایران اسلامی فدای هیچ چیزی شود. اکنون ملت ایران شاهدند که یک اظهار نظر به جا و روا موجب آرامش روانی و اقتصادی کشور می شود و یک اظهار نظر نابجا موجب ناامیدی مردم و امیدواری دشمنان می گردد.
آقایان محمود احمدی نژاد، علی لاریجانی و صادق آملی لاریجانی! شما را قسم می دهم به همان خلوصی که وارد عرصه ی سیاست و مسئولیت کشور شدید، فرمان اخیر رهبر مبنی بر از خودگذشتگی را در دستور کار قرار دهید، اکنون با کنارگذاشتن نام ها کنارهم بنشینید و از هم یاری بجویید برای عقبایتان؛ مهم نیست که موفقیت کشور به نام چه کسی تمام شود مهم این است که کشور موفق شود، پاداش اصلی نزد خداست و مردم چیزی جز بنده های ناقابل خدا نیستند، تمام آرای مردم به یک نظر خداوند عزیز نمی ارزد و البته تمام عزت نزد خداست و اوست که به هر کسی که بخواهد عزت می دهد.
مسئولان قوا! شما را سران قوا خطاب نمی کنم که از خود گذشتگی را باید از همین عنوان گذشتگی ها شروع کرد، کرسی ریاست را باید شست و بر صندلی مسئولیت نشست، مسئولیت آن چیزی است که برای دنیا و آخرت مؤثر است، اکنون چنگ و دندان دشمنان خارجی و داخلی باید شما را با هم متحد کند، اینک گاه خودرأیی، خود محوری و خود در رأس بینی نیست، اکنون باهم مشورت کنید، باهم هماهنگ کنید، همدیگر را در خلوت و جلوت عزیز بدارید، همدیگر را در رأس بدانید والله که چیزی از شما کم نمی شود و بدانید که ملت از همه ی شما در رأس تر است و این که حواستان باشد که خدا از همه بزرگتر است و اصلاً کسی در مقابل وجود خدا، وجود ندارد، فکر می کنم با گفتن این اذکار "الله اکبر" و "لااله الاالله" هم از خودگذشتگی تان بیشتر می شود و هم موفقیت های کشور.
مسئولان قوا! از شما خواهش می کنم در مسائل مختلفی که وجود دارد از متخصصان و علمای حوزه های تخصصی هم دعوت کنید تا در محفلتان بنشینند و در هم اندیشی تان مشارکت کنند، این کار شما را پایین نمی آورد، شما را بالا می برد، کمی به سیره ی رسول اکرم در مشاوره بنگرید.
مسئولان محترم قوا! شما را به خدا قسم می دهم، حواستان به منسوبان و منصوبان تان باشد، متأسفانه اظهارات ایشان به نام شما و به کام دشمنان نوشته می شود، ایشان را به همدلی الزام نمایید، همنشینی و هم اندیشی ایشان مرهم دل ملت است، این خصوصیت را شرط مهم به کارگماری در مشاغل حساس بدانید و حاشیه سازان و تفرقه افکنان را برانید و به موقع نسبت به تبرا از اینگونه موضع گیری ها اقدام نمایید.
مسئولان محترم قوا! گاه مسئولیت می گذرد و به استناد تاریخ، احترام تان هم به فرصت مسئولیت را قدر شناختن است، از خودگذشتگی یعنی حواس مان باشد که خودمان را، یعنی نفس مان را زیرپاگذاریم و لجاجت دیگران را به سماجت خودمان عجین نکنیم، اکنون رهبر این کشور، مردم تان و مطمئناً شخص امام زمان، رحماء بینهم و از خودگذشتگی را از شما طلب می کند، اشداءعلی الکفار بودن، بدون رحماءبینهم یعنی شکست و تنهایی و تسلیم و ذلت و به کار بستن این دو باهم یعنی پیروزی و موفقیت.
مطالب مرتبط:
سخنی با سران هنوز محترم قوا!
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.