91/4/7
11:22 ع
شاید حدود یک هفته ی پیش بود که یک روحانی محترم به عنوان رییس مرکز آمار قوه ی محترم قضاییه، در تلویزیون دعوت بود. خیلی برایم سوال بود که بدانم رییس مرکز آمار، که مثلاً در دولت دکترای آمار دارد و بازهم عملکردش مورد انتقاد است، در قوه ی قضاییه بر چه اساسی انتخاب شده است و اتفاقاً مجری برنامه، همین سؤال را از حاج آقا کرد و ایشان در پاسخ گفت که من از دهه ی شصت در همین پست هستم و احتمالاً منظورش این بود که یعنی من به لحاظ تجربی شایسته ام. نمی دانم چقدر صحیح نقل به مضمون کرده ام، ولی با توجه به دستور رهبر معظم انقلاب به قوه ی قضاییه جهت ارتقای عملکرد خود، ابتدا یک فلاش بک می زنم به دریافت تجربی خودم و بعد ربط این مثالها را به مقدمه ام طرح می کنم:
حقیر یک پرونده در دادگاه حقوقی علیه دو ارگان دولتی که از یک تعهد محضری سه جانبه با من شانه خالی کرده اند، دارم و جالب است که بعد از تشکیل پرونده، زمان اولین جلسه دادگاه را حدود 2 ماه بعد قرار داد و من هم سرموقع در دادگاه حاضر شدم ولی فقط نماینده حقوقی یکی از ارگانها حاضر شد و با مراجعه به سوابق تحویل اخطاریه متاسفانه دیدیم که نامه ی اخطاریه آن ارگان به یک ارگان کاملاً بی ربط دیگر تحویل و رسید شده است، پس به دلیل یک اشتباه مضحک، جلسه ی دادگاه به 2 ماه بعد موکول شد و این بار علی رغم رسیدن اخطاریه، باز نماینده ی همان ارگان به جلسه نیامد و نماینده ی حقوقی ارگان دیگر هم ادعا و شکایت مرا تأیید کرده و ارگان دیگر را مقصر دانست. قاضی محترم گفت دفتردادگاه به ما گام بعدی را ابلاغ خواهد کرد و پس از گذشت بیش از یکماه از جلسه ی دوم، یک پیامک رسید که "رأی پرونده به فلان شماره صادر شده است" و من هم خوشحال به دادگاه مراجعه کردم و رییس دفتر گفت که این پیامک زودتر از نوشته شدن رأی و به صورت سیستمی و خودکار ارسال می گردد و بازهم چند روز بعد به دفتر دادگاه رفتم و چون دفتر خبر جدیدی نداشت خدمت مقام محترم قضایی رسیدم و ایشان گفت مشکلی وجود ندارد و کار در روال معمول در حال انجام است و اکنون حدود 2 ماه از رسیدن پیامک "رأی پرونده به فلان شماره صادر شد" به گوشیم گذشته است و با وجود پیگیری های تلفنی هنوز هیچ خبری از رأی نیست که نیست و تازه رییس دفتر دادگاه می گوید چیزی نیست این مسئله طبیعی است و نگران نباشم. حال احتمالاً در نظر ریاست مرکز آمار این قوه ی محترم رأی من ظرف 5 ماه از تاریخ شکایت صادر شده است و حال این که حدود 7 ماه گذشته است و رأی هم صادر نشده است و خبری از رأی نیست و رییس مرکز آمار نمی داند به خاطر یک اشتباه در نامه نگاری به راحتی 2 ماه وقت مردم تلف می شود و تازه این اولین رأی است و بعد احتمالاً به این رأی اعتراض می شود و دادگاه تجدید نظر هم داستان خودش را دارد و همه ی اینها برای یک پرونده ی ساده است که مستندات کافی و محضری و قانونی برای مشخص شدن متخلف و محکومیت وی در دسترس است.
مثال دیگرش این که یک کارگر ساختمانی 4 سال پیش در یک ساختمان در اثر سقوط از ارتفاع دچار قطع نخاع شده است و هنوز رأی دادگاه صادر نشده است که نمی دانم آیا 4 سال برای چنین پرونده ای می تواند مورد رضایت آن معمول بر تخت افتاده باشد و این که آمارها چه می گوید و آیا حرفی از این فرد در آمارها هست یا نه، جالب است که بگویم حقیر به عنوان یکی از کارشناسان هیأت 9 نفره در بررسی این حادثه نظر داده ام و اکنون بعد از 2 سال کامل مارا برای ادای توضیح به دادگاه دعوت کرده اند و البته این بحث اطاله ی دادرسی متأسفانه یک رویه ی جاری در کشور است که متأسفانه بعضاً عمر صاحب حق را قد نمی دهد که در همین دنیا به حق خود نائل گردد.
حال بحث این است که آیا مرکز آمار یک قوه می تواند بدون تخصص کافی و فقط بر اساس تجربه، برنامه ای دقیق و قابل اجرا و دفاع اجرا کند؟! به نحوی که یک آمار حقیقی و واقعی را ارائه نماید؟! و تحلیل صحیحی از عملکرد خود و رضایت مردم داشته باشد؟! جالب است همین الان که این مطلب را می نویسم، آقایان لاریجانی و رییسی و منتظری مسئولان قوه ی قضاییه و دیوان عدالت اداری در اخبار ساعت 19 شبکه 1 امروز 7/5/91 در حال دفاع و افتخار نسبت به عملکرد قوه ی قضاییه به استناد آمار این وزارت خانه هستند و من و کسانی که پرونده ای در این قوه ی محترم داریم و یا به عنوان کارشناس در این قوه رفت و آمد داریم، می دانیم در پس این آمار چه خبراست.
باور کنید نمی توان همیشه انتقاد کرد و باید منتظر ماند تا به بهانه ی هفته ی قوه ی قضاییه و پیرو امر رهبر به ارتقای قوه ی قضاییه، انتقادی نوشت و درددلی کرد و گرنه سابقه نشان داده است که درافتادن با این قوه ی قوی می تواند به تعطیلی و فیلتر شدن بینجامد.
اکنون هنگام آن است که ریاست محترم قوه ی قضاییه، در راستای اجرای اوامر رهبر معظم انقلاب که به صورت دقیق و روشن، چراغ هایی را در مسیر این قوه چه به لحاظ مسائل داخلی این قوه و چه به لحاظ نحوه ی تعامل با سایر قوا نهاده اند، با به کارگیری برنامه ریزان و متفکران و متخصصان، گام های بلندی بنهد و این قوه را که بدون صحت و صلابت عملش، هیچ ضمانتی در سلامت کشور وجود نخواهد داشت، بیش از پیش عدالت و سلامت کشور را ضامن باشند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/23
6:23 ع
تقریباً دوسال پیش بود که مجلس با تصویب یک قانون اقدام به کاهش تعرفه ی واردات خودرو نمود که به دلیل عجز و لابه ی خودروسازان به مقام معظم رهبری، ایشان ضمن این که از مجلس خواست تا فرصتی دیگر به خودروسازان بدهند، لزوم افزایش بهره وری و کیفیت و در مقابل کاهش قیمت تمام شده ی خودرو را خاطر نشان کردند ولی هم اکنون با بیش از چند دهه از فعالیت خودروسازان داخلی و علی رغم این که شاهد توانمند شدن خودروسازان داخلی لااقل به اذعان خودشان و آمار فروش شان هستیم اما انصاف این صنف نسبتاً دولتی نه تنها برای مردم کشورشان بیشتر نشده است، بلکه همچنان این بازار انحصاری را محملی برای مکیدن خون مردم فرض کرده اند.
دیگر آن زمان که صنعت خودروسازی نمی توانست محصولاتش را در داخل بفروشد گذشته است، اکنون خودروهای ساخت داخل کشور در خارج از کشور به فروش می رسند و همین تولید کننده به قیمت فروشی کمتر از نصف فروش در داخل، در حال کسب منفعت است. اکنون دیگر آن زمان که صنعت خودروسازی را باید به مانند طفلی بزرگ می کردیم گذشته است، اکنون جوانی برنا شده است و این جوان برنا الان وظیفه دارد مردمی را که سالهاست تحملش می کنند را پاس بدارد. اکنون من نمی توانم بپذیرم محصولی را که در خاک کشورم و با دست و بازوی هم وطنانم ساخته می شود را به چند برابر قیمت مصرف کننده ی خارجی بخرم و احساس استحمار نداشته باشم.
شاید آن زمان که قیمت خودرو گران تر از همه جای دنیا بود، به این توجیه که در عوض قیمت سوخت از همه جا ارزان تر است می شد این احساس را نداشت اما اکنون که یک گام از سه گام آزادسازی قیمت سوخت برداشته شده است، انصاف نیست که قیمت خودرو همان قیمت زمان بنزین 100 تومانی باشد. انصاف این نیست که خودروسازی که به بهای منفعت و تجربه ی او سوار هر چه ساخته است شده ایم، اکنون به جای کاهش قیمت، به هربهانه ای دنبال افزایش قیمت باشد. اکنون که هر کوچه و محله و خانواده به خاطر ناایمن بودن محصولات همین تولید کنندگان که ابتدایی ترین ملزومات ایمنی روز دنیا را نیز آبشن معرفی می کنند، بی تلفات نیست، رسم جوانمردی این است که مجلس و دولت مطالبه ی رهبری از این صنعت را مورد بازرسی و نظارت قرار دهند، چرا باید در کشوری که رهبری تمام نهادهای خود را از نظارت مجلس مستثنا ندانسته است، صنعتی که با جان و مال مردم سروکار دارد این گونه به کنج امنی خزیده باشد و با کاهش و افزایش تولید، بازار عرضه و تقاضا و قیمت را به انحصاری ترین حالت دچار تنش نماید.
همین صنعتی که پول خودرو را چند ماه زودتر از مردم می ستاند، پرداخت پول قطعه ساز را چند ماه که بعضاً به سال هم می رسد، به تأخیر می اندازد و اینچنین است که صنایع خودروسازی جزء بحرانی ترین صنایع کشورند و حال این که بازار خودروسازان داغ ترین و انحصاری ترین و امن ترین بازار کشور است. گویی صنعت خودروسازی ما نمی خواهد و نمی خواهد و نمی خواهد اصلاح شود، این گونه این صنعت شده است یک نماد نامبارک از یک صنعت دولتی کشور که با بهره بردن از بزرگترین رانتهای کشور، بیشترین نارضایتی را بین مردم و حتی صنعتگران دیگر (به خصوص صنایع قطعه سازی) ایجاد نموده است، خواسته ی ما این نیست که خودروساز داخلی تحت فشار رقابت با محصولات خارجی نابود شود، اما انصاف نیست که حتی به حد توانش هم نخواهد به کام مردم گام بردارد.
اکنون این صنعت در حالی که از بنیه و توان رقابتی خوبی برخوردار است، با انحصارطلبی اش موجب شده است تا هم مصرف سوخت در کشور بالا برود، هم تعداد تلفات سوانح رانندگی ما دارای رتبه ی جهانی باشد، هم نارضایتی پنهان از وضعیت اقتصادی و نفوذ رانتخواران را بین مردم ایجاد کند و اینچنین به جای این که مردم ما از این صنعت قوی وطنی خود احساس غرورملی کنند، متأسفانه مورد تحقیر هستند.
امسال سال تولید ملی است و احترام به تولید ملی برای صنایعی که تحت واردات بی رویه محصولات مشابه در حال له شدن هستند، نباید ما را دچار دلسوزی نابجا برای کسانی کند که برای جان و مال مردم، آبروی نظام و امر رهبری هیچ احترامی قائل نیستند، وقت آن است که این صنعت برنا و تنومند که محصولاتش در چند قاره بازار دارد، یادگیرد که مردم کشورش از همه جای دنیا بیشتر قابل احترامند و این که حقی بسیار بیشتر از یک مشتری معمولی به گردن خودروسازان دارند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/11/14
4:25 ع
نماز جمعه ی این هفته ی مقام معظم رهبری دو نکته ی بسیار مهم برای مسئولان داشت که از این پس، هر مسئولی را که خلاف این دو گام بردارد، احترامی به عنوان حرمت مسئول قائل نخواهم بود.
مقام معظم رهبری در سخنان بسیار مهمی در کمال تواضع از همه خواستند تا اگر در هر جایی هر ضعفی دیده می شود مقصر حتی اگر رهبری که باشد مسئولیت اشتباه خود را قبول کند و همدیگر را مقصر ندانند و درعوض هر کس به وظیفه ی خود عمل نماید. ایشان در همان سخنان کوتاه، درس های بسیار مهمی را به مسئولان و همه ی مردم دادند:
ایشان فروتنانه یک درس بسیار مهم به مسئولان دادند تا چیزی که مدت هابود از خاطره ی تاریخی مان پاک شده بود نمود پیدا کند، و آن پذیرفتن مسئولیت اشتباهات بود، مدتهاست که نمی بینیم مسئولان کشور ما از اشتباهات خویش و زیرمجموعه ی خویش عذرخواهی و مسئولیت اشتباهات خویش را قبول کنند و برعکس، هرکسی مشکلات را گردن دیگری انداخته و یا در بهترین شرایط اشتباهات کوچک خویش را نتیجه ی اشتباهات بزرگ سایرین معرفی می کند ولی مقام معظم رهبری به همه آموختند که همه باید مسئولیت خویش و زیر مجموعه ی خود را بپذیرند و خداکند شاهد باشیم که این مسئله در همه ی قوا، وزارت خانه ها و سازمان ها رعایت گردد.
مقام معظم رهبری فرمودند که نباید اصل را فدای فرع نمود و ایشان یافتن مقصر را فرع و حل مشکلات را اصل دانستند و این یعنی که مسئولان به فکر انتقام گیری و گروکشی نباشند و به جای آن، به فکر همدلی و رفع مشکلات کشور باشند و این نکته بسیار مهم است چرا که اگر قرار باشد هرکسی انجام وظیفه ی خود را منوط به وظیفه شناسی دیگران کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و ایشان با این مواضع، متواضعانه به ولایت مداران آموختند که بدون این که منتظر تعیین مقصر و عذرخواهی سایرین باشند به وظایفشان عمل نمایند.
در انتها اگر بخواهم در دو عبارت این موارد بسیار مهم را برای خودم آرزو کنم، از خداوند چنین می خواهم:
به من قدرتی دهد تا به راحتی اشتباهات خود را قبول کنم و رحمتی بخشد که از اشتباهات دیگران به راحتی درگذرم و همتی هدیه کند تا با همدلی در کمک کردن و کمک خواستن از دوستان، فقط به فکر رفع مشکلات باشم، آمین یا رب العالمین.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/4/21
1:54 ع
احساس می کنم مدتیست رییس محترم جمهور سخنانی بر زبان می راند که حتی غیر مطلعین را به شک وامی دارد که هدف از بیان این سخنان چه می تواند باشد؟ نمونه اش این که آقای احمدی نژاد درست زمانی که رهبر معظم انقلاب از زیر سوال بردن آمارهای رسمی کشور گلایه می کند، ادعا می کند که آمارهای موجود غلط بوده و برعکس آمارها، وضعیت کشور خیلی بهتر از آمار و ارقام موجود است! در حالی که از قدیم گفته اند حرمت امامزاده را متولی اش باید حفظ کند. اگر قرار باشد دولت آمارهای خودش را قبول نداشته باشد چگونه می تواند به کسانی که انتقادهای جدی به آمار دولت وارد می کنند، انتقاد کند؟! اصولا اگر آمارهای ما غلط است ایراد به چه کسی بر می گردد؟! آیا این که بگوییم آمار ما غلط است و وضع ما بهتر از آمارها است یک نکته ی قابل افتخار است؟! آیا اصلا سیستمی که آمار درستی نداشته باشد می تواند برنامه ریزی صحیح و در ادامه اجرای خوبی داشته باشد؟ اصلا کسی می تواند ادعا کند که بدون آمار و اطلاعات دقیق کاری به درستی انجام داده است؟
بحث این نیست که آمارهای رسمی کشور چقدر دقیق و صحیح است، بحث این است که وقتی رهبر معظم انقلاب از همه می خواهد آمارهای رسمی کشور را محترم بدانند، چرا رییس جمهور چنین اظهاراتی بیان می کند و شخصا اعتبار آمارها را زیر سوال می برند؟! سوال این که اگر رهبر معظم انقلاب چنین انتقادی را بیان نمی کردند، بازهم آقای احمدی نژاد آمار را زیر سوال می برد!؟ نمونه های دیگرش را نیز در مورد توصیه ی رهبر به آرامش و پرهیز از تنش های بی مورد سیاسی مشاهده می کنیم که متأسفانه برای من نشانه ی نامطلوبی به شمار می رود و آن نشانه این است که انگار کسانی که از برد در انتخابات بعدی ناامید شده اند و فرصتی را برای پس از احمدی نژاد در مبارزه با ولایت و نظام ولایی نمی بینند، قصد دارند، فاز بعدی پروژه را هم اینک به اجرا گذارند. یادتان هست که رییس جمهور محترم چندی پیش دولت بعدی را انقلابی تر از دولت فعلی بیان کرده بود ولی با توجه به شرایط موجود که با بصیرت مردم و اصولگرایان واقعی نه سنتی!!! جریان انحرافی و انحرافاتشان شناسایی شده است، دولت فرضی بعدی قصد دارد انقلابی بودنش را در همین دولت نشان دهد. انگار کسی که اولین بار دست ولی را بوسید و دومین بار شانه اش را، و بار دیگر به نشانه ی نارضایتی خانه نشین شد، به سمتی خاص هل داده می شود.
ای کاش تمام این نوشته صرفا توهمات یک ذهن بیمار باشد اما با کاش گفتن مشکلی حل نمی شود باید دعا کرد و بیدار بود!
90/3/11
11:57 ع
بیانات اخیر آقای باهنر در مورد مذاکراتِ جلسه ی سران قوا که به تدبیر مقام معظم رهبری و در حضور ایشان در خصوص حل مشکل ادغام وزارت خانه ها برگزار شده بود و نقل قول جزئیات سخنان مقام معظم رهبری و آقای احمدی نژاد در آن جلسه, انعکاس زیادی در رسانه های دنیا داشت به نحوی که به خبر اول yahoo تبدیل شد و اینچنین آقای باهنر به قیمت مطرح شدن در دنیا, با چند نقل قول که ابتدا فکر می کردیم فقط نسنجیده است, ضربه ی غیر منتظره ای به حیثیت ایران وارد نمود.
با مشاهده ی پیام اخیر دفتر مقام معظم رهبری که به نظر می رسد به این مسئله کاملاً مرتبط باشد, کمی اوضاع پیچیده تر از یک کار نسنجیده از سوی آقای باهنر به نظر می رسد, چرا که نقل قول از یک جلسه ی مهم با حضور سران قوا و رهبر معظم انقلاب آن هم با این مضمون که اختلاف جدی بین مسئولان نظام را تأیید می کند خود امری نابخشودنی است چه رسد به این که این نقل قول کذب نیز باشد.
یکی از گناهان کبیره که حتی موجب بطلان روزه آن هم با کفاره ی جمع می شود, دروغ بستن به خدا و پیغمبر و اهل بیت است که البته در شرایط غیبت به نظر نمی رسد که دروغ بستن به ولایت فقیه که ولایتش به قول امام خمینی همان ولایت رسول الله است, کم اهمیت تر باشد به خصوص در مواردی که موجب خسران به اسلام و کشور اسلامی نیز بشود. مطمئناً انگیزه ی چنین نقل قول کذبی, از یک جلسه ی خصوصی, آن هم از قول رهبر معظم انقلاب, آن هم در راستای اثبات چند صدایی در کشور را خدا بهتر از هر کسی می داند, ولی هر چه که هست از طرف ما به همان اندازه ای که پیام دفتر مقام معظم رهبری جدی است, نابخشودنی و محکوم است. اگر چه ایشان در جبران آن خطا, خیلی زود آستین را بالا زده و در مناقب مقام معظم رهبری مصاحبه نموده است ولی امید است این سخنان نیز از جنس یک قدم به جلو و دو قدم به عقب های آقای هاشمی و در راستای اثبات وجود تفرقه که همواره در کلام آن استوانه ی معظم در این چند ساله به گوش رسیده و همواره نیز مورد استقبال رسانه های استکبار واقع شده است, نباشد.
این هم اصل پیام دفتر مقام معظم رهبری:
بسمه تعالی
با توجه به برخی اظهارات درخصوص تدابیر و بیانات و مواضع مقام معظّم رهبری مدظلّهالعالی که حاوی مطالب خلاف واقع بوده و از راههای غیر موثق و غیر مستند در اختیار گویندگان آنها قرار گرفته است، ضمن تحذیر آقایان محترم از نقل این قبیل مطالب بی اساس، مؤکداً یادآوری می شود که اخبار مربوط به معظّم له صرفاً از مجاری رسمی انتشار می یابد و از رسانه ها (خبرگزاریها، مطبوعات و سایتها و …) انتظار می رود از درج مطالبی که به شیوه های دیگر منتشر می شود، جداً خودداری کنند.
89/9/24
12:56 ص
این چه حکمتی است که شب تاسوعا قلم به نام علمدار امام زمان (عج) شمشیر میزند! چگونه نگویم که آقایمان یک دستش علم است و دست دیگرش هم که از بس مهربان است، نمک ندارد.
حکم مسئولیت به هر کسی می زند، آن قدر جو گیر می شود که دست بیعتش را از یاد میبرد. آن رییس و بعضی بزرگان تشخیص مصلحت که گویی در عرض رهبرند، این از آقای رییس قوهی بی قوهی قضاییه که به قول استادمان، سگ را رها کرده و سنگ را بسته است، این آخریش هم از این آقای صداو سیما!
جالب است که قوهی قضاییه ما غیابی شکایت کردن را میپذیرد ولی دادرسی را غیابی انجام نمیدهد. بزرگان تشخیص مصلحت هم که آوازهی دوستیشان با رهبری شهره ی خاص و عام شده است و خنده دار! کار به جایی رسید که رییس این مجمع که همگی به اعتبار حکم ولایت، ارج دارند، تهدیدات آتشفشانی کردند!
امام جمعه ای که به اذن رهبر نماز جمعه اقامه می کرد، شمشیر را از رو بست! صداوسیما هم که از بس خوب کارکرده بود، رهبر معظم انقلاب آن هم به شرط، یکسال حکم رییسش را تمدید کرد و هنوز انگار نه انگار!
صدا و سیما هم که برنامههای چالشی سیاسی را بسته است که مبادا حقانیت نظام در مناظرات مشخص شود و باعث ناراحتی برخی مخاطبانش شود، و برخی برنامههای چالشی اقتصادی و ورزشی و فرهنگی را نیز طوری ترتیب میدهد که اول و وسط و آخر برنامههایشان، سیاه نمایی و تخریب باشد، به عنوان مثال آقای دکتر خوش چهره یا محسن رضایی که در صدا و سیما دعوت می شوند، عادت به تخریب دارند و این جلسات منطقا باید با حضور نمایندهی دولت باشد. یادمان نرفته که قبل از انتخابات، در اوج نهی رهبری از سیاه نمایی هایی که باب شده بود، برنامهی مثلاً ورزشی 90 با چند کارشناس ورزشی مثل چراغپور و حاج رضایی و ... البته با حمایت خود آقای غیر عادل فردوسی پور، به بهانهی ورزش، اول تمام وضعیت ورزش کشور را سیاه نمایی می کردند و بعد هم کل مدیریت کشور را. آیا حمایت فردوسی پور از قطبی که از اقوام فرح دیبا است با آن حفظ شعائر دینیش که از همسر گرفتن کره ایش پیداست، هرگز حتی در باختهای پی درپی تیم ملی منقطع شد؟ آیا آن برنامه ای که برای روزهای اول مربی گری مایلی کهن برای تیم ملی از سوی همین برنامهی 90 چیده شد، خاطرتان هست؟ چند بار تاکنون از واگذار شدن تیمهای دولتی تهرانی به سایر استانها برنامههای آتشین ساخته شده است؟ به جای اینکه اگر مشکلی در انتقالها به وجود آمده به فکر کمک برای رفع باشند، همواره مشکلات موجود در این کار خوب و تمرکز شکن را اغراق کردند و بیش از حد به آن پرداختند. این آقای فردوسی پور هرگز به این همه سرمایه گذاری عظیمی که در بخشهای مختلف ورزش در کشور انجام شده و نتیجه ی مثبتش را هم در گوانگژو دیدیم، نپرداخت و هرگز نگفت چرا سایر رشته های ورزشی که برنامهای مانند 90 هم ندارند خوب نتیجه می گیرند و فوتبال اینچنین چلاق مانده است؟ هرگز فردوسی پور نگفت که جایگاهش در فوتبال کشور چه بوده است و کجا و چه اقدام مثبتی طی این سالهای اخیر برای فوتبال کشور انجام داده است؟ آیا کم مدیرعامل و یا مربی هایی را که به لحاظ فکری مثلا حزب اللهی بوده اند و یا سابقه ای در نهادهای انقلابی کشور داشته اند، یک شبه و با یک حق دفاع 2 دقیقه ای و با مشارکت دو سه مهاجم کمکی حضوری تخریب کرده است؟
یادمان نرفته که CDبرنامهی تخریبی – انتخاباتی 90 سیاسی که همان تصاویر ورزشگاههای خراب و در دست احداث 90 ورزشی را نشان میداد و موزیک عزا پخش می کرد! همان برنامه ای که گفتند کادر همان برنامه ی 90 ورزشی ساخته است و دیگر هیچ نگفتند و البته تعهد سازندگان 90 سیاسی به برنامه ی 90 نشان از غیرت شغلیشان داشت که هیچ وقت مورد پیگیری واقع نشد و شاید با نتیجه عکس در انتخابات مورد تشویق نیز قرار می گرفت.
بالاخره این شده وضعیت کشورمان که گروهی CD سراسر توهین و تحریف در مورد شخص دوم مملکت بسازند و آب از آب تکان نخورد، ولی تمام کسانی که به آقازادهی فراری توهین کرده اند، تحت پیگیری قضایی قرار گیرند. الکی نیست که برخی توقع پیداکردند اول رییس جمهور محاکمه شود و بعد سران فتنه!!!
طی این چند روز که با حسین قدیانی برخورد شد، هم سنگران انقلابی از این حس بزرگ منشی و حکمیت قوهی قضاییه که از بس داعیهی بی طرفی دارد، پناهگاهی برای ضدانقلاب شده است و کمینگاهی برای انقلابیون، زیاد نگاشته اند ولی کمتر به صدا وسیما پرداخته شده است که قبل از شروع زمان قانونی تبلیغات انتخاباتی برنامه ای با مجری گری سعید ابوطالب که جانبدار موسوی بود پخش گردید که میهمانان مدافع همان فرد را نیز دعوت می کردند و تازه تن ندادن دولت به تبلیغاتِ قبل از زمان قانونی را مورد نکوهش قرار میدادند و به همین بهانه دولت را تخریب میکردند؛ و یا هنوز مناظره های کذایی که با آن مجری توانایش! سه نامزد مورد حمایت آقای رفسنجانی همدیگر را تأیید و دولت را تخریب میکردند را کسی فراموش نکرده است. برنامهی دیروز- امروز- فردا هم که چیزی نپایید که ابتدا خنثی و سپس تعطیل!
حال شما بگویید، چرا دوستانی که حکم مسئولیتشان را از دست مقام معظم رهبری گرفتهاند، اینچنین میکنند؟ نکند دست آقایمان نمک نداشته باشد؟ نه!! مطمئنم که این چنین نیست، چرا که مردم قدر آقا را میدانند، این آقایان هستند که نمک نشناسند.
89/8/18
9:13 ص
نکند در برابر عزتی که انقلاب اسلامی به ما داده است، جز بد و بی براه نثارش نمی کنیم!
نکند عشق به دنیا و زیبایی هایش چشم دل هایمان را کور کرده باشد!
نکند رفاه را به عزت ترجیح می دهیم!
نکند دست نظام برایمان بی نمک و نمک گیر قدرت و هیبت آمریکا شده باشیم!
نکند به دشمنان قدیمی دین و ملیتمان بیشتر اعتماد داشته باشیم!
نکند حاضر باشیم به آمریکا و انگلیس باج سبیل بدهیم ولی به لبنان و افغانستان کمک نکنیم!
نکند از دزدی های چند ساله آمریکا و انگلیس از خودمان و سایر کشورها پند نمی گیریم و برایشان سر و دست می شکنیم!
نکند دم از فرهنگ و ایرانیت و ملیت می زنیم ولی فرهنگ فارسی وان را در خانه رواج می دهیم!
نکند رسانهی دشمنان خونی برایمان بی طرف و راستگو و قابل اعتمادند ولی رسانههای خودمان دروغگو و مزدور!
نکند در ذهن مان سران فتنه شجاع هستند و بی بی سی بابصیرت!
نکند پنداشتهایم که بسیجیانی که هنوز به آرمانهای امام و انقلاب پایبندند، ساده لوحند و خود فروخته!
نکند دوست داشته باشیم آمریکا به ما حمله کند تا انقلاب نباشد و ما آزاد شویم!
نکند نمک نشناس امام و انقلاب شده باشیم!
خلاصه نکند ناشکری به درگاه خدا می کنیم!
89/7/23
11:12 ع
آیا روحانیت هم در مشکلات فرهنگی کشور مقصر است؟ و یا فقط دولت است که کوتاهی نموده؟ آیا دولتهایی که هر کدام حداکثر 8 سال فرصت کار فرهنگی داشته اند مقصر تمام کوتاهی های فرهنگی هستند؟ و یا نه! روحانیت و مرکز تولید آن یعنی حوزه نیز کوتاهی هایی داشته و دارد؟! اگر کوتاهی های بوده، در کدام قسمت ها بوده و اگر نیازی به اصلاح و یا بکار بستن روش های جدید وجود دارد، در کدام بخشهاست؟ علی رغم تغییرات بسیار زیاد و مثبت در حوزه و تعلیم و تربیت طلاب و روحانیون آشنا به علوم روز، آیا اهداف عالیه روحانیت در امور فرهنگی به عنوان متولیان بخش عملیاتی حوزهی فرهنگ برآورده شده است؟
غور در سفر اخیر مقام معظم رهبری به شهر مقدس قم، پاسخگوی بسیاری از این سوالات خواهد بود و مطمئنا باب جدیدی در فعالیت های حوزه و روحانیت باز خواهد کرد. امید است روحانیت معظم به عنوان خط شکنان فرهنگی، امسال باهمت و کار مضاعف، در امور خطیر فرهنگی با جهشی جانانه، راه را برای سایر متولیان فرهنگی باز نمایند و این امر محقق نمی شود مگر با اجماع فکری و عملی بین سران حوزه و مراجع عظام و برنامه ریزی مدون برای نیل به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت؛ چرا که به نظر میرسد هم اکنون هماهنگی لازم برای طرحریزی و پیگیری یک برنامهی مشخص و کاربردی تبلیغی و فرهنگی وجود نداشته باشد.
قبلاً حقیر در مقالهای پیشنهاد دادم که حوزه با تشکیل ستادهای متشکل از طلاب و روحانیون، با کمک و پشتیبانی دولت و قوهی قضاییه به امر معروف و نهی از منکر بپردازند، چرا که از دلایل اصلی عدم موفقیت ستادها و گروهای امر به معروف و نهی از منکر، ناآشنایی با اصول و مراتب امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک فعالیت فرهنگی بوده که با ورود طلاب و روحانیت معظم به این عرصه، البته با برنامه ریزی مدون و شاید چند مرحله ای، مراتب امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به درستی اجرا گردد و مطمئنا در صورت ورود افراد آشنا به عرصهی فرهنگ و تبلیغ به جامعه و اهتمام فنی و اصولی به امر به معروف و نهی از منکر، مردم راحتتر پذیرای این حرکت خواهند بود و البته از سویی، روحانیت معظم نیز با مشکلات و موانع کار فرهنگی در کف اجتماع بیشتر آشنا شده و ضمن وجود زمینه درک بیشتر بین دولت و روحانیت، دولت نیز در ورود جانانه به اجرای کامل وظایف خویش جدی تر میگردد، این گونه روحانیت در مساجد منتظر مشتری آماده برای کارفرهنگی نخواهد نشست، بلکه تمام جامعه میهمان فضایل روحانیت خواهد بود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/6/30
1:50 ع
به گزارش نهال نیوز به نقل از همت همزمان با بازگشت منشور کوروش به کشورمان برخی رسانهها با شیطنت سعی کردهاند این میراث ملی و فرهنگی ایران زمین که نشان از آزاد منشی و صلح جویی و منطق بیدار و دشمن ستیزی ایرانیان است را زیر سوال ببرند. هر جامعه و تمدنی از تاریخی شکل گرفته است که حکایت از فرهنگ و بینش مردم آن سرزمین دارد که در این میان تمدن چند هزار ساله ایران مهد فرهنگ و تمدن است. می دانیم که در ابتدای هر ملت و قومی آن چیزی که چهره آشکار می کند فرهنگ است و همه ملتها با فرهنگشان شناخته میشوند. این رسانهها با انتخاب گزینشی بیانات رهبر معظم انقلاب در همدان و برخی دیگر از شهر ها در راستای تخریب مواضع دولت، احساس میهندوستی و غرور ملی ناشی از آن را حاصل تفکرات بعضی اشخاص خاص عنوان کردند! و به بیانات ایشان در همدان اشاره کردند که فرموده بودند:"البته من افتخار نمیکنم که اینجا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانی هخامنشیها بوده.."،.. "سعی دارند اندیشه دولت خارج از دایرا اندیشه رهبری نشان دهند. البته فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند". این در حالی است که این رسانه ها شهر همدان را معادل سرزمین ایران قرار دادهاند و تمدن اصیل ایرانی را با تمدن بعضی شهرها همچون همدان مقایسه کردهاند. حال اگر همین رسانه ها به برخی بیانات رهبر معظم انقلاب توجه کنند به این مطلب میرسنند که ایشان در صحبت از فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی بیانات واضح و روشنی داشته اند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزو فرهنگ ملی ماست. «ملی» در اینجا، مقابل «اسلامی» نیست؛ عین همان اسلامی است. من به زبان خودم افتخار میکنم؛ من به فرهنگ خودم افتخار میکنم؛ من به وطن و کشور و گذشته ی خودم افتخار میکنم همین چند روز قبل، یکی از چهره های سیاسی ما به یکی از کشورهای مطرح اسلامی رفته بود - که من نمیخواهم اسم بیاورم - رئیس جمهور آن کشور جلوی حضار غیرایرانی و غیربومی آن کشور، که از کشورهای اروپایی بودند - نه در جلسه ی خصوصی که حمل بر مصانعه و تعارف شود - گفته بود که ما مسلمانها به ایران افتخار میکنیم؛ کشور و سرزمین ما سرزمین هنر است. یعنی هنر جهانی از هزار سال به این طرف، در مجموع مدیون ماست، مدیون زبان فارسی است، مدیون هنرمندان ایرانی است. بدترین مشکل یک کشور این است که تمدن و هویت خود را فراموش کند. ما باید امروز درصدد ساختن تمدن خود باشیم و باور کنیم که این ممکن است. من همین جا اشاره بکنم به این بناهای باستانی مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیه چیزهائی که در این استان است...یک جنبه وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجه هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشن بین ایرانی است در سالها و قرنها پیش از این. هر کس بخواهد هویت حیثیت و هویت ملت ایران را مخدوش کند، مورد تنفر ملت ایران است. از نقاط قوت ملت ایران عبارت است از سابقه کهن و ریشه دار تاریخی، فرهنگی، علمی و غیره که در وجود آن تردیدی نیست. ملتی که تازه امروز از زیر بوته بیرون آمده و تبدیل به یک ملت شده و فاقد گذشته و سابقه و علم و فرهنگ بزرگان است، نمی توان با ملتی مقایسه کرد که روزی بزرگترین دانشمندان دنیا از آن او بوده اند و این امتیاز هم نه یک بار و دوبار، که قرنهای متمادی مربوط به او بود. خدا این ملت را می شناخت که مسئولیت احیای دوباره اسلام و زنده کردن قرآن و ارزشهای اسلامی را بر دوش او گذاشت. هویت جمعی ملت ایران هم از لحاظ ملی هم از لحاظ اسلامی و از لحاظ جهانی اهمیت دارد. سخن آخر: 1- بازگشت منشور کوروش به ایران را نباید با نگاه به یک شی قدیمی اشتباه گرفت بلکه در حال حاظر که کشورمان در معرض بیشترین تهمتها و دروغپردازیهای رسانهای غرب و شرق قرار دارد تا ایران اسلامی را کشوری فاقد تمدن و بیفرهنگ و وحشی معرفی کنند این حرکت و مطالب درون منشور کوروش که در آن مطالب مفید گفته شده است را میتوان به رخ بیگانگان کشید. مگر نه آن است که مولای متقیان امیرالمومنین فرمودند: "انظر ما قال و لا تنظر من قال" بنگرید که سخن چیست و نه گوینده خبر. 2- بیان و منش رهبر معظم انقلاب را نباید بر اساس مصالح و منافع خود تعریف کرد. چرا که نشان دادن چهره رهبری با انتخاب گزینشی سخنان ایشان، نتیجهای جز تحریف سخنان و انتقال ناصواب دیدگاهشان چیزی را به همراه نمیآورد.(لازم است متذکر شود انتخاب برخی از سخنان معظم له در اینجا برای نشان دادن جامع بودن فرمایشانت ایشان است) 3-البته به نظر میرسد که هدف تعداد محدودی از سایت های خبری که با انتخاب گزینشی برخی از سخنان رهبر معظم انقلاب کرده اند، جهت دار بوده است چرا که نتیجه این اقدام چیزی جز اختلاف در صفوف مردم و ملت ایران اسلامی نبوده و در شرایطی که حضرت آیت الله خامنهای(حفظه الله) همه را به اتحاد و یکپارچگی در شرایط کنونی دعوت میکنند این گونه اقدامات به تخریب و آسیب رساندن جبهه مردم میشود چرا که لازمه وحدت، حفظ یکپارچگی ایران اسلامی است. میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
(بیانات در مراسم تنفیذ حکم دورهی دوم ریاست جمهوری آقای «هاشمی رفسنجانی»-12/05/1372)
(بیانات در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان-17/04/1383
(بیانات در دیدار جمعی از مهندسان و محققان فنی و صنعتی کشور-05/12/1383)
(بیانات در دیدار با اعضای کنگره شعر حوزه-1370)
(بیانات در دیدار برگزیدگان المپیادهای جهانی-1381)
(بیانات ایشان در شیراز)
(بیانات در دیار پرسنل هوایی-1380)
بیانات در دیدار ارتشیان-1373
(سخنرانی در دیدار با آزادگان-1369)
(در دیدار با جوانان اصفهان-1380)
همچنین اقدام ارزشی و نمادین احمدی نژاد در به انداختن چفیه که نماد اسلام، مقاومت و ایثارگری بر گردن کوروش و کاوه آهنگر، نشان از آمیخته بودن فرهنگ اسلام با فرهنگ ایرانی است.
89/6/14
12:4 ص
رهنمود های مقام معظم رهبری طی چند روز گذشته آنقدر مهم، دقیق و تخصصی بود که نشان از اشراف ایشان به مسائل روز دولت و کشور دارد، ایشان غیر از حقانیت غالب دولت در بیشتر مباحث روز، انتقاداتی نیز داشتند که اهمشان بحث خصوصی سازی و اصل 44 قانون اساسی، رایزنی های خارجی دولت و ایجاد معاونت های ویژه و برخی رفت و آمدها که فاقد اثربخشی لازم و ... بود، اما آن چیزی که جالب توجه بود این که طی این چند روز، دولت و سخن گویان رسمی و غیر رسمی، برای تک تک مباحث مورد نظر رهبر معظم انقلاب، توضیحات و گزارشهایی را در جهت دفاع از دولت ارائه نمودند که البته ضمن محق بودن دولت به ارائهی گزارش و ادای توضیح، این مسئله نشانگر موارد مهمتری است که رفع آنها از خود انتقادات مورد اشاره مهم تر است که عرض می نمایم:
1- آیا بهتر نیست تا دولت به ارائهی گزارش به رهبر معظم انقلاب و مردم اهمیت بیشتری بنهد تا نیازی به دفاعیات انفعالی به انتقادات نباشد. حال که دولت به واقع و کمی هم اغراق آمیز، خود را زیر ذره بین برخی سوءاستفاده گران می بیند، هر انتقادی که در جمع بیان شود را موجب سرشکستگی خواهد دید و این یعنی چهار پیامد بد: اول اینکه یک دولت نازک نارنجی نمی تواند بر همهی امور مسلط باشد؛ دوم اینکه از بی اعتمادی به همه، به برخی بیش از اندازه اعتماد می کند و سوم اینکه کم کم فرق دوست و دشمن و نصیحت و طعنه را فراموش خواهد کرد و چهارم اینکه مواضع انفعالی و احساسی اتخاذ خواهد نمود. پس بهتر است دولت به گزارش دادن به موقع به رهبر و ملت و نمایندگان ملت وقع بیشتری نهد، از انتقاد نهراسد، بین تیزهوشی و بی کینه بودن رابطه برقرار کند، بین استقامت و لجاجت فرق گذارد و دوست و دشمن را با یک چشم نگاه نکند.
2- آیا گوش شنوای رهبر معظم انقلاب و حمایت های صریح ایشان، دولت را به کسب نظرات و توصیه های رهبر معظم انقلاب در محافل خصوصی تشویق نمی نماید، آیا تیزبینی، تسلط، دلسوزی، تقوی، سعهی صدر و بی طرفی رهبر معظم انقلاب، کافی نیست تا ریاست محترم جمهور و وزرا بدون واسطه ریز و بم مسائل را به استماع ایشان برسانند و توصیههایشان را آویزهی گوش نمایند.
3- آیا گوشه گیری رییس محترم جمهور از شرکت و حضور به موقع و مستمر در مجالس و محافل رسمی و قانونی کشور موجب دلگیری و کدورتهایی برای دولت، مردم و نمایندگان مردم نمی شود. هر چند انتقادات حقیر به نحوهی برخورد مجلس شورای اسلامی و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام با دولت بسیار شدیدتر از مبحث موجود است اما نمی توانم از گذشت دولت در دفاع از حقانیت دولت و رأی مردم بی تفاوت بگذرم.
4- ریاست محترم جمهوری که تا کنون ساعتها از وقت ارزشمند خود و نتیجتا همهی مردم را صرف حمایت و دفاع از اشتباهات برخی نزدیکان پرهزینه خود نموده است، دیگر نمی تواند ادعای پرهیز از وقت گذرانی برای درگیری با رسانه ها و احزاب را داشته باشد، بلکه باید بدنبال وقت گذاشتن برای دفاع از حقوق دولت باشد نه نزدیکان پرهزینه و کم فایده.
5- حال که برخی مدام به صورت دلسوزانه و غیر دلسوزانه، گزارشهای انتقادی، دلسوزان و حتی تخریبی به مقام معظم رهبری و مراجع میدهند بهتر نیست دولت نیز حداقل برای توجیه و رضایت این بزرگان وقت ویژه و گوش شنوا داشته باشد.
6- مدتی است بزرگان دولت از توطئهی القای وجود اختلاف بین رهبر و دولت خبر می دهند و به شدت آن را محکوم می کنند پس بهتر است مراقب باشند که ناگاه خود را در دام این القائات نبینند.
خلاصه این که با تمام این حرفها بازهم برای اینکه برخی قطب نماهای بدبین در دولت این موارد را به بهانهی مغرضانه بودن انحرافی نشان دهند و یا برخی مخالفان قسم خوردهی دولت شاد نشوند و دولت هم دشمن شاد، مراتب ارادت ویژهی خود را به رییس جمهور مکتبی، مؤمن، ساده زیست، شجاع، انقلابی و ولایی اعلام میدارم.