92/2/16
11:21 ع
در مقالات متعدد اقتصادی به خصوص در مباحثه ای که با آقای مهدی جاهد نویسنده ی اقتصادی سایتهای رجا و فارس و ... در خصوص علت اصلی تورم و نوع نگاه دولت به بحث نرخ سودبانکی نوشته بودم، بدون اینکه سند قابل ارائه ای داشته باشم، این را از یک نوع تفقه مخصوص مسئولان دولت منبعث می دانستم که نرخ سودبانکی پایین مثلاً تا 10 درصد را حلال و بیش از آن را ربا می دانند در صورتی که مثلاً در عقدی مثل فروش اقساطی یا جعاله میزان افزایش قیمت ملاک نیست (که مثلاً 30 درصد باشد یا 10 درصد) بلکه رعایت صحیح شرایط عقد مهم است.
امروزمقاله ای در سایت ایرنا (خبرگزاری رسمی دولت) دیدم با عنوان "ربا، عامل تورم یا راه حل؟" که در آن کراراً به جای عبارت نرخ سودبانکی از کلمه ی نرخ ربا و ربا استفاده کرده است، این مطلب برای من که بحث پایین نگاه داشتن دستورالعملی نرخ سودبانکی را به نوع تفکر به ظاهر فقهی منتسب و از دلایل اصلی افزایش نقدینگی و تورم می دانستم، یک شاهد به نظر می رسید که در این مقاله به راحتی و بدون هیچ مبنای فقهی به صرف شباهت سودبانکی در بانک های ایرانی و بانک های خارجی نتیجه گرفته شده است که سودبانکی همان رباست (در حالی که می توانند اینگونه بگویند که مثلاً ازدواج نیز یک نوع زناست چرا که خیلی شبیه هم هستند و فقط یک عقد و یا صیغه جاری شده است و تمام چیزهایش شبیه هم است!!!) و در این مقاله طوری وانمود می شود که آنها که با افزایش نرخ سودبانکی موافقند در واقع می خواهند با یک حرام خدا اقتصاد کشور را سامان دهند و این که اصولاً هیچ ربطی بین سودبانکی و نرخ تورم وجود ندارد.
با توجه به اهمیت بحث نرخ سود بانکی در اقتصاد کشور و مواردی که اکنون بین دولت و بانک مرکزی در حال گفتگوست مواردی را در رد محتوای مقاله ی ایرنا تقدیم می کنم:
اولاً، این که نظام بانکداری ما براساس نظرات فقهی بنا نهاده شده است و در صورتی که ایرادی به لحاظ شرعی در بحث سودبانکی صورت گیرد در اجرای بد و غیراصولی همان مقررات و وظیفه ی دولت در مرحله ی اول این است که دقت کند مقررات بانکداری اسلامی به صورت صحیح رعایت شود نه این که کلاً بانکداری را ربوی بداند و با این شعار، عملاً بین نظام بانکی و ربا در بازار تفاوتی قائل نباشد!!؛ یقیناً بانکداری ما بهترین و اسلامی ترین روش نیست بلکه یقیناً می توان آن را به نحو بهتر اصلاح کرد و البته این منافات دارد با این که کلاً و در هر شرایطی بانکداری ایران را ربوی بخوانیم، مسئله ای که حتی فقهای ما مشروط به رعایت کامل شرایط عقود بانکی آن را غیرربوی اعلام کرده اند. این نوع نگرش نه تنها اصلاحی در نظام بانکی ایجاد نمی کند بلکه موجب تشدید ربا در بازار و خارج از همین شرایط متعارف شورای فقهی نظام بانکی خواهد شد. (توضیحات بیشتر را در مقاله "مدام نگویید بانکداری ما ربوی است" بخوانید)
ثانیاً، اگر چه در نظام سرمایه داری افراد و بانکها به دنبال کسب درآمد از پول خود هستند و نرخ سود بانکی را با بهره پول تعریف می کنند اما حقیر ضمن قبول نداشتن آن تعریف (که مصداق رباست) قائلم که حداقل وظیفه ی بانک این است که همان ارزش پولی که فرد سپرده گذاری می کند را به فرد بازپس دهد، این که فردی اکنون پول مازاد خود را در بانک بگذارد تا مثلاً 6 ماه بعد یک خودرو برای خودش بخرد و بعد از 6 ماه نتواند همان خودرو را بخرد این با تعریف و کارکرد بانک به عنوان مرجع سامان دادن نقدینگی و حفظ پول سپرده گذاران منافات دارد، بانکها می توانند با سپرده گذاری های غیر پولی عملاً این حفظ ارزش پول را نیز انجام دهند مثلاً با سپرده گذاری با مبنای سکه طلا. البته بانکها می توانند برای سودها بیشتر از نرخ تورم، به دنبال عقود شرعی باشند که بتواند سپرده گذار را در سود و ضرر شریک کند. به گمانم چندی پیش بود که رهبر معظم انقلاب به حوزه های علمیه توصیه هایی در خصوص تفقه در دین در مسائل روز به خصوص برای حفظ ارزش پول نموده بودند و حفظ ارزش پول مسئله ای نیست که با دید منفی در برابر آن ایستاد و البته برای این کار باید از راههای مشروع استفاده نمود، به عنوان مثال اگر پول رسمی تابع یا نسبتی از پشتوانه ای مانند طلا باشد عملاً ارزش پول ملی همزمان با ارزش طلا افزایش یافته و انتشار پول نیز منوط به پشتوانه داشتن طلاست، قابل توجه این که اکنون بیشتر کشورهای دنیا از طلا به عنوان پشتوانه پول ملی استفاده می کنند و شاید نبود مشکل حفظ ارزش پول در زمانهای خیلی دور همین بوده است که پول مستقیماً از طلا و نقره ساخته می شده و اعتبارش به میزان افزایش ارزش آنها زیاد می شده است.
ثالثاً، این که بگوییم نرخ سودبانکی هیچ نقشی در کاهش تورم ندارد و یا نمی تواند داشته باشد یک نظر غیرعلمی و صد درصد غلط است، این نظر غیر علمی مرا به یاد حرفهای اشتباه دیگری مانند عدم تأثیر نقدینگی بر تورم و یا عدم افزایش نقدینگی در اثر پرداخت بیش از حد در هدفمندی یارانه ها می اندازد. مسئله ی تأثیر نرخ سود نیز در مدیریت نقدینگی یک تجربه و اصل پذیرفته شده جهانی در تئوری های مختلف اقتصادی است و منوط به اقتصاد سرمایه داری نیز نیست و ای کاش منتقدان به این اصل، یک راه جایگزین عملی برای جذب و هدایت نقدینگی برای عامه ارائه می کردند (البته نه مثل خرید معدن و باغ و مرتع که از طرح های جدید رییس جمهورند) ، مگر می شود نشست و دست روی دست گذاشت تا نقدینگی های سرگردان هر روز یک بازار را سونامی وار ویران کند؟! منکران تاثیر سود بانکی بر تورم چندی پیش را مثال می زنند که نرخ سود افزایش یافت ولی به زعم ایشان نرخ تورم تغییر نکرد در صورتی که اتفاقاً همان مثال به خوبی روشنگر این تأثیر بود، چرا که افزایش چند درصدی که هنوز با نرخ تورم نیز فاصله زیادی داشت موجب شد تا قیمت سکه و ارز که به شدت در حال افزایش بود حدود 25 درصد کاهش یافت و البته این تأثیر ماندگار نبود چون هم تغییر نرخ سود کم بود و هم مقطعی. (لطفاً رجوع شود به مطالب "کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت" و "کاش دولت همیشه علمی عمل کند" و "نظر نوبلیست اقتصاد، در مورد مشکلات اقتصاد ایران و راه حل هایش" و "مادر مشکلات اقتصادی")
رابعاً، یکی از دلایلی که منتقدان افزایش سود بانکی مطرح می کنند این است که سود بانکی زیاد برای تولید مناسب نیست، البته ضمن پذیرش این مسئله به نظر می رسد این دوستان به سه مسئله ی بسیار مهم دیگر توجه ندارند یکی اینکه اگر بانکها ارزش پول سپرده گذار را حفظ نکنند، مثل هم اکنون کسی پولش را به بانک نمی سپرد و دوم این که مگر اکنون وامی به تولید داده می شود که با افزایش سود نگران عدم پرداخت آن باشیم؟!!! و سوم این که تا وقتی که نرخ سود کمتر از نرخ تورم باشد به دلیل رانتی که ایجاد می شود تسهیلات تنها به عنوان یک رانت به جیب افراد ذینفوذ می رود نه به جیب تولید کننده و یا متقاضی وام ازدواج، می رود به جیب امثال مه آفرید خسروی! ( لطفاً رجوع شود به مطلب"آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!" )
خامساً، افزایش سود بانکی یک راه دائم و بلند مدت نیست و اگر این کار به درستی و با برنامه صورت گیرد می تواند نرخ تورم را کاهش و به تبع آن نرخ سود بانکی را نیز مجدد کاهش داد. قبلاً طی یک طرح مکتوب گفتم که اگر به صورت دوره ای مثلاً 2 ماهه، نرخ تورم و نرخ سود بانکی باهم مساوی (یا خیلی نزدیک به هم) اعلام گردند، عملاً نرخ تورم نیز هر دوماه کاهش و دوباره نرخ سودبانکی متعارف نیز کاهش خواهد یافت، این روش می تواند در عرض 1 تا 2 سال نرخ سودبانکی را به یک نرخ قابل استفاده برای تولید نیز رساند و البته دولت در این مدت می تواند برای بخش تولید یارانه ای جهت استفاده از تسهیلات بانکی تعریف کند.(لطفاً رجوع شود به مطلب "شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور " )
سادساً، این که اگر دولت به فکر کاهش نرخ سودبانکی است، باید ابتدا نرخ تورم را کاهش دهد، آیا این چند سالی که به صورت دستورالعملی نرخ سودبانکی را پایی نگاه داشت توانست نرخ تورم را پایین بیاورد و یا این که مدام فاصله تورم و نرخ سود بانکی در اثر این سیاست اشتباه زیاد و زیادتر شد؟! متأسفانه منتقدان افزایش نرخ سود بانکی، تورم را پیامد افزایش سودبانکی می دانند نه این که نرخ سودبانکی را پیامد نرخ تورم، این دوستان توجه ندارند که نه تنها افزایش سودبانکی باعث افزایش تورم نمی شود بلکه با کاهش نقدینگی موجب کاهش آن نیز می شود، کاش دولت به جای این که برای کنترل تورم اینقدر روی پایین نگاه داشتن حقوق کارمندان و کارگران و پایین نگه داشتن نرخ سودبانکی تأکید می کند روی عوامل اصلی گرانی و تورم تمرکز می کرد و به تبع کاهش تورم، هم حقوق ها را کمتر افزایش می داد و هم سود بانکی را کاهش. (لطفاً رجوع شود به مطلب "11 دلیل اصلی گرانی + راه حل های پیشنهادی")
برچسب های مرتبط: دولت ، اقتصاد ، ارز ، بانک ، شبهه ، تورم ، تولید، نقدینگی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/1/30
3:46 ع
تورم، در سال های ابتدایی دولت با مدیریت مناسب بازار و ایجاد تعادل در عرضه، تقاضا، واردات و صادرات، به میزان زیادی کنترل می شد و تا حدود 10 نیز نزدیک گردید، ولی در نتیجه ی مشکلاتی که در نتیجه ی افزایش نقدینگی و عدم امکان جذب آنها توسط بانکها (ناشی از سود پایین بانکی نسبت به تورم) و تحریم ها که منجر به کاهش درآمد دولت و افزایش قیمت ارز و کاهش واردات و گران شدن نیازهای وارداتی کشور و تنش های اقتصادی ناشی از تنش های سیاسی بی مورد گردید، با یک جهش همراه شد که مشکلات زیادی را به لحاظ معیشتی برای مردم ایجاد نمود. تورم 5/31 درصدی و 40 درصدی نقطه به نقطه، شرایط سختی را برای طبقات ضعیف و متوسط ایجاد نمود و موجب کاهش شدید ارزش پول ملی گردید. ادامه مطلب...
92/1/30
3:36 ع
مقدمه: آقای احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوری اش در بخش های مختلف، عملکرد های متفاوتی داشته است که به تفکیک قابل تحلیلند و انصاف حکم می کند که این عملکردها به دور از حب و بغض های سیاسی مورد بررسی قرار گیرند ولی متأسفانه برخی از افرادی که لجوجانه با تمام رفتارها و عملکردهای آقای احمدی نژاد از همان بدو مسئولیت ایشان مخالف بودند، هم اکنون سعی در سیاه نمایی کامل از عملکرد ایشان را دارند تا به این وسیله عدم تمکین به قانون و لجاجت های خود را در دوره ی مسئولیت ایشان، با ادعای بصیرت توجیه کنند، ایشان اصرار داشته و دارند که پدیده ی احمدی نژاد همیشه به صورت سیاه و سفید نگریسته شود تا با اثبات اشتباهات او، سیاه بودن وی نتیجه گیری شود و حال این که آقای احمدی نژاد دارای کارنامه ای متشکل از دروس متفاوت و نمرات مختلف و در ترم های متفاوت است، ولی متأسفانه برخی از طرفدران افراطی آقای احمدی نژاد که از هر کار رییس جمهور دفاع می کردند از افراط در طرفداری به تفریط در برائت جویی نیل کردند و هنوز به این بازی سیاه و سفید بینی گرفتارند و به عنوان نمونه همین اخیراً آقای حسینیان نیز از ایشان اعلام برائت جسته اند. در این مطلب به هیچ وجه نمی خواهم مسائلی را که در آینده در کارنامه ی آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد را مورد قضاوت یا پیش بینی قرار دهم بلکه به مسائلی که تاکنون در دولت ایشان به وقوع پیوسته است، به صورت مختصر و با پرهیز از نگرش سیاه و سفیدی خواهم پرداخت: ادامه مطلب...
91/12/27
11:9 ص
ابتدا پاسخ آقای مهدی جاهد به پست قبلی وبلاگ تقدیم می گردد:
با تشکر
و در ادامه پاسخ من به این نظر ایشان تقدیم می گردد:
سلام مجدد.
از مصاحبت با شما استفاده می کنم آقای جاهدِعزیز.
در مطلب قبلی شما هم این موضوع را قبول داشتید که مثلاًدر بیع فروش اقساطی میزان افزایش قیمت یا به قول متداول سود بانکی مهم نیست بلکه شرایط بیع باید درست انجام شده باشد و به همین دلیل نظرم این است که پیشنهاد من لزوماً به ربا نمی رسد و اما راستش یکی از دلایلی که من می گویم سود و تورم با هم مساوی باشند این است که عملاًدلالی با پول بانکی نصرفد و مردم پولشان را به بانک بدهند پس وقتی دلالی نمی صرفد چه معنی می دهد که دوباره بروند از بانک تسهیلات بگیرند تا دلالی کنند. خب سوالی که الان پیش می آید این است که پس بانک این پولهای جمع آوری شده را چه کند. خب جواب این است که همین الان افراد زیادی در صف تسهیلات بانکی هستند که قصد دلالی هم ندارند، افرادی که وام ازدواج می خواهند یا وام خرید خودرو یا کالا یا مسکن و یا سرمایه درگردش یا توسعه ی کارگاه که همه ی اینها به دلیل نبود اعتبار عملاًانجام نمی شود و با کاهش تقاضا در بخش دلالی،عملاًتسهیلات به قسمتهایی که بحث دلالی نبوده و فقط بحث تأمین نیازهای فرد و خانواده و تولید است پیش می رود و این هم اگر چه نقدینگی کمی اضافه می کند ولی در مقایسه با نقدینگی که در بازار سیاه وارد نمی شود، عملاًبه نفع جامعه، خانواده و تولید است.
باید توجه داشت که در پیشنهاد حقیر قرار نیست به صورت طولانی مدت سود بانکی بالا بماند بلکه هدف اصلی این است که عملاً در دوره ای مثلاًیکساله نرخ تورم پایین می آید و از آن موقع است که تسهیلات برای تولید مناسب می باشد و در حال حاضر هم عملاًتسهیلاتی به تولید نمی رسد، اگر دولت هم اصرار به دادن تسهیلات تولیدی داشته باشد نیز می تواند با یارانه ی به تولید، به صورت کوتاه مدت تا پایین آمدن تورم، بخشی از سود تسهیلات را متقبل شود.
خیلی مخلصیم
آقای جاهد بزرگوار، منتظر نظر بعدی شما هستم.
مطالب مرتبط این وبلاگ:
پاسخ حقیر به آقای جاهد بزرگوار نگارنده مقاله فارس
یادداشت آقای مهدی جاهد در پاسخ به نقد من به مقاله ایشان در فارس
در نقد مقاله فارس در مورد عامل اصلی تورم
شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/27
11:1 ص
در پست قبلی وبلاگ، پاسخ آقای مهدی جاهد نگارنده ی مقاله هدفمندی عامل تورم نیست/سیستم بانکی چگونه تورم میآفریند؟ که در خبرگزاری فارس منتشر شد، را به نقدی که در همین وبلاگ در مورد مقاله ایشان نوشته بودم منتشر کردم که مجدداً پاسخ من به ایشان (که قبلاًبه ایشان ایمیل شده است) منشر می شود، و دو پاسخ ردو بدل شده پس از این یادداشت که کوتاهند در پست بعدی منتشر خواهد شد.
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته
آقا جاهد بزرگوار، از ادب و تواضعتان در بحث بسیار مسرور شدم، خیلی وقت بود با کسی مثل شما وارد هیچ بحثی نشده بودم، ابتداءا اقرار می کنم که به لحاظ اقتصادی چندان مطالعات اکادمیک و یا فقهی ندارم و اگر چیزی عرضه می کنم جسته و گریخته از منابع مختلف مثل رسانه ها و اساتیدی مثل شما کسب کرده ام.
و اما در مورد مشکلاتی که در این سیستم هست هم نظرحقیر این است که قبل از اینکه به صورت کلی بانکها و تسهیلات و سپرده ها را محکوم به ربوی بودن بکنیم به مردم بیاموزانیم که در همین سیستم چگونه می توان به صورت غیر ربوی تسهیلات دریافت کرد. بحث حرام بودن جریمه یا اینکه بسیاری از تسهیلات به دلیل رعایت نکردن عقد معامله ربوی هستند را اطلاع دارم، که مربوط به این است که ساختار بانک برایش فرق نمی کند تسهیلات را بابت چه چیز و چه شرایطی می دهد و فقط سودش را می ستاند و متأسفانه تنها مردمند که در این سیستم باید حواسشان باشد که اگر تسهیلات خاصی می گیرند رعایت کرده و در همان مصرف متعارف، صرف بنمایند و مشمول تأخیر نشود. بحث من این است که تا زمانی که سیستم بانکی مناسب ارائه و اجرا نشده باشد نباید این سیستم را به صورت کلی ربوی معرفی نمود چرا که به این شکل مردم را به نزول خوردن و نزول دادن علنی در بازار هل می دهیم، بلکه باید نحوه ی استفاده ی حلال را یاد داد.
در مورد نکته ی اولم گویی برداشتتان این است که حقیر با ساختار ربوی موافقم و حتماً چنین نیست بلکه بسیاری از حرامهایی که در بحث صرف نشدن تسهیلات در محل مشخص رخ می دهد ناشی از همین علمی نبودن اداره ی بانکهاست. بحث این است که باید هم شرعی و هم علمی عمل کرد و به یک معنی تفقه در دین همین است که هم ارزش پول مردم حفظ شود و هم به ربا نیفتند و هم بتوانند در مواقع لزوم تسهیلات دریافت کنند و هم بانک نیز بتواند به حیات خود ادامه دهد و همه ی اینها، به شرعی و علمی اداره شدن بانکها محتاج است.
در مورد این که با افزایش سود بانکی در سال 91 چرا تورم همچنان افزایش یافت دلیل مشخص است، اولاً که افزایش سود بانکی به رقمی کمتر از نرخ تورم نمی تواند موجب کاهش تورم گردد بلکه تنها باعث شد که میزان نقدینگی بازار کمی به بانکها بازگردد و فوراً قیمت ارز و سکه حدود 20 درصد افت کرد و دیگر این که نرخ تورم ما به دلیل مدیریت اشتباه بازار ارز از سوی دولت و کاهش درآمد ارزی و کاهش ارزش پول ملی رخ داد نه به دلیل افزایش سود بانکی. ضمناً اگر چه هیچ ضمانتی وجود ندارد که سیستم بانکی یا سرمایه های آن مستقیماً وارد بازارهای موازی نشود اما می توان دلیل ورود بانکها را به سفته بازی و دلالی دریافت، بانکها وقتی که باید تسهیلاتشان با سود 15 درصد پرداخت شود و به سپرده ها تا 20 درصد سود پرداخت کنند و تورم هم مثلاً 30 درصد باشد، پس عاقلانه ترین کار این است که پولهای جمع آوری شده را در محلی خرج کنند که لااقل 20 درصد سود سپرده ها را تأمین کند و این با تسهیلات 7 تا 15 درصد سودی، محقق نمی شود پس بانک نیز مثل مردم عادی برای حفظ ارزش سرمایه اش به بازارهای پرسودتر رو می آورد و اینها نتیجه ی علمی نبودن میزان سود نسبت به تورم است و مجموعه ی همین عوامل است که موجب مواردی شده است که شما در پاسختان اینگونه آنها را شمرده اید:
افزایش میزان مطالبات معوق و مشکوک الوصول نیز یکی از نتایج همین سود کم بانکی است، وقتی فردی تسهیلاتی گرفته است که میزان جمع سود و جریمه اش کمتر از نرخ تورم است، پس به لحاظ اقتصادی برایش می صرفد تا آنجا که می تواند بدهی اش را پرداخت نکند و تا آنجا که می توان تسهیلات دریافت کند یعنی 2 مشکل اصلی و بزرگ الان بانکها در کشور ما، یکی مطالبات غیر قابل وصول و دیگری فساد 3000 میلیاردی و موارد مشابه احتمالی و ولع افراد با رابطه و متمول به دریافت تسهیلات بانکی رانتی.
در مورد این که فرمودید اگر سودبانکی را با تورم نقطه به نقطه مساوی هم و 40 درصد در نظر بگیریم عملاً تولید قادر به استفاده از این تسهیلات و بازپرداخت آنها نیست که من هم فرمایش شما را قبول دارم اما تنها راه برای کاهش نرخ تورم همین است. یعنی مطابق پیشنهادی که در انتهای مقاله ام در وبلاگم لینکش را داده بودم و احتمالاً شما وقت نکردید بخوانید باید نرخ سودبانکی و نرخ تورم را در مقاطع کوتاه مثلاً 2 ماهه برابر نمود. یعنی الان شما سودبانکی را مساوی تورم در نظر میگیرد تا 2 ماه و در پایان 2 ماه مطمئناً بانکها مبلغ بسیار خوبی از نقدینگی را جمع آوری می کنند و یقیناً نرخ تورم در همین 2 ماه به صورت قابل ملاحظه ای پایین می آید چرا که بورس بازی ها و دلالی ها و بازارهای سیاه بی رونق می شوند و شما در پایان 2 ماه می بینید که نرخ تورم مثلاً شده است 35 درصد و نرخ سود را نیز به 35 میرسانید و به همین شکل همین کار را ادامه می دهید، تا نرخ سود بانکی و تورم باهم به اندازه ای پایین می آیند که هم برای تولید کننده به صرفه است و هم برای سپرده گذار ارزش پول وی را با توجه به کاهش تورم، حفظ می نماید.
در مورد این که چرا فاصله ی زیاد بین نرخ تورم و سود سپرده های بانکی عامل اصلی تورم است دلیلم این است که این فاصله موجب می شود اولاً پولی در بانکها سرمایه گذاری نشود، ثانیاً موجب می شود بانک پولی برای بخشهای مختلف من جمله تولیدی برای سرمایه در گردش شان نداشته باشد، ثالثاً پول ها به بازار سرازیر و صرف دلالی سکه و ارز و خانه و خودروو پسته و کالاهای دیگر شوند و تمام اینها در نهایت منجر می شود به اینکه تولید کاهش و نقدینگی افزایش و تورم و سرعت گردش پول به شدت بالا برود و جمع اینها می شود تورم شدید. حقیر به واسطه ی شغلی که دارم دائماً در صنایع مختلف حضور دارم و دلیل اصلی مشکلات تولید را نداشتن همین سرمایه در گردش به دلیل نبود پول در بانک و به صرفه نبودنِ دادن تسهیلات با سود کمتر از تورم می دانم، در حال حاضر آن کارگاه هایی که توانستند سرمایه در گردش خود را جذب کنند، در شرایط گرانی ارز و تحریم اتفاقاً سودآورتر در حال فعالیتند و صنایعی که به لحاظ تکنولوژی نیز حتی قوی بودند با نداشتن سرمایه در گردش و نخریدن مواد اولیه و ندادن حقوق کارگران با بحران مواجهند.
در مورد این که رفتن پول به بانکها چگونه نقدینگی را کم و چگونه تورم را کاهش می دهد، اولاً منظورم از نقدینگی مازاد آن نقدینگی است که افراد با رد شدن از مرز آن، مشتاق به سرمایه گذاری می شوند یعنی از حد تأمین نیازهای اولیه و ثانویه شان که بیشتر باشد می تواند به عنوان نقدینگی مازاد در مصارف غیر ضرور و دلالی های خرد و کلان صرف شود و دلیلم این است که شأن حضور بانک همین است که نقدینگی مازاد مردم را جمع آوری کند و به دست تولید کنندگان کالا و خدمت عرضه دارد، اما وقتی سودکمتر از تورم است عملاً پولی به بانک نمی آید و بانک هم یا پولی ندارد و یا اگر هم داشته باشد به عنوان تسهیلات نمی دهد مگر با رشوه و پارتی بازی. وقتی نرخ بهره به تورم نزدیک باشد اولاً که خودبخود نقدینگی و تورم را پایین می آورد و ثانیاً این که پس از کاهش نرخ تورم، عملاً دلالی ها نیز نمی صرفند و تنها ارزش افزوده ای که با تولید کالا و خدمت رخ می دهد است که صرفه ی اقتصادی دارد. در واقع نظرم این است که اگر با بازی کردن با سود بانکی، تورم را مستمراً پایین بیاوریم، می توانیم هم پول را از جامعه جمع اوری کنیم و هم پس از مدتی پول را با سود کم و آسان به تولید کننده یا هرکسی که محتاج پول است برسانیم. قابل توجه این که وقتی نرخ سود پایین تر از تورم است بسیاری از وامهای دریافتی که به قصد استفاده از تورم و دلالی اخذ می شوند، متقاضی پیدا نمی کند و عملاً با تقاض ولی در غیر اینصورت تسهیلات تنها از سوی کسانی دریافت می شود که بتوانند ارزش افزوده ایجاد کنند.
دلیل این که میزان درآمد نسبت به میزان هزینه خیلی کمتر است مشخص است. قبلاً دولت فقط یارانه ی انرژی می داد و الان هم بیش از قبل یارانه انرژی می دهد و هم یارانه نقدی، آیا شما فکر می کنید با این شرایط دولت در بحث هدفمندی دچار انتفاع گردیده است؟ شاید شما بگویید که در این نوع محاسبه شما نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی را دخیل کرده اید و من پاسخم این است که بالاخره وقتی می گویی درآمد کمتر از هزینه بوده است همان عوامل هم دخیل می شوند و نمی توان از آنها پرهیز نمود.
با توجه به مطالعه ی نتیجه گیری شما می توانم بگوییم که ما چند فصل مشترک بزرگ و یک اختلاف بزرگ داریم، من هم مثل شما عقیده دارم عامل اصلی تورم تحریم ها نیست، عقیده دارم عامل اصلی تورم هدفمندی نیز نیست، و من هم عقیده دارم که عامل اصلی تورم نقص سیستم بانکی است اما اختلاف بزرگ ما در این است که حقیر می گویم نرخ سود بانکی و نرخ تورم باید آنقدر نزدیک به هم باشند که بانک مثل یک امانت دار ارزش پول افراد و در نتیجه ارزش پول ملی را حفظ نماید و این کار تنها وقتی تحقق می یابد که ماهم مثل تمام دنیا نرخ سودبانکی را به صورت علمی تعیین کنیم. یکی از مسائل شرعی و فقهی که مطالبه ی رهبری بود نیز همین تفقهی بود که موجب شود ضمن حفظ ارزش پول و سرمایه مردم از معاملات ربوی جلوگیری شود و این یعنی این که به دنبال راهکار حلال برای حفظ ارزش پول مردم باشیم نه این که از مردم بخواهیم سرمایه شان را در بانک بگذارند و روز به روز فقیرتر شوند و از بانک نیز توقع داشته باشیم سرمایه خود را با سود کمتر از سپرده به مردم بدهد و روز به روز فقیر و فقیرتر بشود و از دادن تسهیلات جز با مفاسد پرهیز نماید.
مطالب مرتبط این وبلاگ:
یادداشت آقای مهدی جاهد در پاسخ به نقد من به مقاله ایشان در فارس
در نقد مقاله فارس در مورد عامل اصلی تورم
شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/27
10:44 ص
ivhttp://www.aftabir.com/news/view/2013/mar/02/c2_1362210975.php/%D8%B5%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%87%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7
vhttp://farsnews.com/newstext.php?nn=13911216000116
پاسخ مطلب فوق را در این پست بخوانید: پاسخ حقیر به آقای جاهد بزرگوار نگارنده مقاله فارس
مطالب مرتبط این وبلاگ:
در نقد مقاله فارس در مورد عامل اصلی تورم
شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/25
10:46 ع
مطلبی علمی در خبرگزاری فارس منتشر گردیده است که سهم میزان تسهیلات پرداختی بانکها و ضریب تکرار آنها را براساس آمار و اطلاعات رسمی و جدولهای تنظیمی مورد بررسی قرار داده است و در پایان اینچنین نتیجه می گیرد:
"در نهایت می توان نتیجه گرفت که علت اصلی تورم موجود در کشور نه پیگیری اهداف عدالت طلبانه ای مانند هدفمندی یارانه ها است، و نه فشارهای ناشی از درگیری سیاسی با نظام های ظالمانه بین المللی و تحریم های بانکی و نفتی کشور. علت اصلی فشارهای تورمی ساختار ربوی حاکم بر مدیریت پولی کشور است. ربا اعلام جنگ با خداست و هم اکنون مردم در بسیاری از کشورها علت اصلی بسیاری از مشکلات نظام های اقتصادی خود را عملکرد سیستم بانکی می دانند.
دولت نهم در ابتدای عملکرد خود سعی کرد از طریق کاهش دستوری سود تسهیلات، ولع این نظام در کسب سود بیشتر را کنترل کند. اما سیستم بانکی با قدرت بی پایان خود در مدیریت سیاست های پولی کشور، چنان بهم ریختگی و تورمی در پایان سال 90 در اقتصاد کشور به وجود آورد که در نهایت دولت مجبور شد با افزایش نرخ سود بانکی موافقت نماید.
جالب است که استدلال مدیران سیستم بانکی برای افزایش نرخ بهره بانکی این بود که کاهش نرخ بهره تسهیلات سبب افزایش نقدینگی جامعه و در نتیجه تورم شده است و اگر نرخ سود بانکی را افزایش دهیم، نقدینگی از دست مردم به بانک برگشته و تورم کاهش می یابد! واضح است که چنین تفسیری از علت افزایش نقدینگی و مطرح شدن گسترده آن در رسانه ها، یا ناشی از ضعف بسیار شدید علمی کسانی است که آن را مطرح کرده اند و یا حساب باز کردن روی ضعف بسیار شدید علمی جامعه مخاطب!
کاهش نرخ تسهیلات چه ربطی به افزایش نقدینگی دارد و جمع آوری نقدینگی از دست مردم و پرداخت آن به بانک برای تسهیلات دهی بیشتر و کسب سود از آن چه دخلی به کاهش نقدینگی!؟ واقعیت آن است که هنگامی که سال هاست مردم ما با سپرده گذاری در سیستم بانکی در شرایطی که سود پرداختی آن به مراتب پایین تر از نرخ تورم و در واقع منفی است، پایه ای ترین قاعده علمی بانکداری مبنی بر لزوم پرداخت سود به منظور جذب سپرده را زیر سوال برده اند، نظام جمهوری اسلامی بهترین موقعیت برای پشت سر گذاشتن نظام ربوی بانکی بین المللی و ایجاد نظام پولی اسلامی را دارا می باشد.
واضح است که مهمترین شاخصه های این نظام پولی صفر کردن نرخ تورم، صفر کردن سود سپرده گذاری، صفر کردن سود تسهیلات و تقسیم عادلانه قدرت خرید اعتباری یا همان امکان استفاده از تسهیلات بین آحاد افراد جامعه خواهد بود. به نظر می رسد با تکیه بر پتانسیل علمی و معنوی موجود در جامعه اسلامی ایران برای ارائه تمدنی اسلامی به جامعه جهانی، و افول روزافزون نظام سرمایه داری حاکم، تعریف ابعاد نظام پولی اسلامی، آزاد کردن جامعه اسلامی از دشمنی با خدا به وسیله ربا و گسترش عدالت از طریق جایگزین کردن ساختارهای سرمایه داری با ساختارهای اسلامی، هر چند دشوار اما با توکل به خدا و اعانت از معصومین دور از دسترس نخواهد بود."
این نتیجه گیری چندین ایراد اساسی و چند غفلت دارد:
1- ساختار ربوی حاکم بر مدیریت پولی کشور از زبان کارشناس اقتصادی به عنوان دلیل نهایی تورم چند ایراد دارد اولاً این که ساختار بانکداری ما براساس تجویز علما و فقها پیچیده شده است و قرار نیست که کارشناس اقتصادی در بحث تعیین ربوی بودن یا نبودن آن وارد شود. ثانیاً ساختارهای دقیقاً ربوی بانکی در بسیاری از کشورهای دنیا هم اکنون وجود دارد ولی تورمشان در حد نزدیک به صفر است، پس نمی توان حتی با فرض قبول کردن این که ساختار بانکداری ما ربوی است، آن را عامل اصلی تورم دانست.
2- نگارنده، قدرت بی پایان بانکی را بر کاهش دستوری سود تسهیلات در سال 90 غالب دانست، اما هرگز نگفت که همان میزان کمی که بر سود تسهیلات افزوده شد، چطور فوراً نرخ ارز و سکه را حدود 20 درصد کاهش داد و آیا کاهش نرخ ارز به معنی افزایش ارزش پول ملی و کاهش تورم نیست؟! اتفاقاً به نظر حقیر مشکل از همین سیاست های دستوری در مدیریت اقتصادکشور است که بالاخره موجب می شود دولت در برابر قواعد و قوانین اقتصادی تسلیم گردد. اگر دولت ها پایه گذاری درستی در اقتصاد ایجاد می کردند و با افزایش تولید و کنترل نقدینگی تورم را کاهش می دادند می توانستند نرخ سود بانکی را نیز کاهش دهند، اما وقتی دولت عملاً سود سپرده های بانکی را طوری تعیین می کند که فاقد توجیه برای سرمایه گذاری باشد، معلوم است که پول به جای اینکه به بانک برسد مستقیماً به بازار سرازیر می شود و از دست این فروشنده به دست آن فروشنده می چرخد و حال این که اگر بانک در این وسط وجود داشت، عملاً گردش پولی نیز کندتر و کنترل شده تر و به سمت های مشخص صورت می گرفت، پس عملاً بانک مزاحم اقتصاد نیست بلکه برای گردش پولی صحیح و قابل کنترل از ضرورتهای اقتصادی هر کشور است.
3- نگارنده علی رغم این که میزان و تکرار تسهیلات بانکی را در افزایش نقدینگی و تورم موثر می داند، اما ریشه ی این حرص و ولع در دریافت تسهیلات را مورد واکاوی قرار نمی دهد. وقتی که سود بانکی به مراتب از نرخ تورم کمتر در نظر گرفته شده است، معلوم است که حرص و ولع برای دریافت تسهیلات و سرمایه گذاری در هرچیزی از ارز و سکه و خودرو و خانه و ... افزایش می یابد و حال این که اگر سود بانکی و نرخ تورم نزدیک هم می بود، دیگر استفاده از تسهیلات بانکی برای دلالی عملاً چه نفعی داشت؟ و دیگر چه کسی برای خرید هرچیز غیرضروری به دریافت تسهیلات بانکی رو می آورد؟! پس علت اصلی افزایش حرص و ولع در دریافت تسهیلات و بروز تخلفات بزرگ اقتصادی مانند 3000 میلیاردی در همین رانت تسهیلات بانکی است که در صورت رعایت مبنای علمی تعیین نرخ سودبانکی با استفاده از نرخ تورم، عملاً نه مه آفرید و نه هیچ کس دیگری برای گرفتن تسهیلات بانکی اینقدر حرص نمی زدند و رشوه نمی دادند و کسی هم برای چنین تسهیلاتی نمی توانست طلب رشوه نماید، در واقع ما با این گمان باطل که سود کم ربا نیست و سود زیاد رباست اقتصاد کشور و بانکها را دچار فساد کردیم، در حالی که معیار میزان سود رعایت اصول فقهی در معاملات شرعی است نه میزان سود.
4- نگارنده احساس می کند چون سالهاست که مردم ما به سودهای سپرده های بانکی کمتر از نرخ تورم عادت کرده اند پس ما پتانسیل خوبی برای اصلاح اقتصاد داریم اما ایشان اصلاً توجه نمی کند که همین فاصله بین نرخ سود و نرخ تورم عامل اصلی تورم بالا در کشور ماست و هرگاه دولت ها اصرار داشته اند که به صورت دستوری با کاهش نرخ سود بانکی نرخ تورم را کاهش دهند عملاً به بن بست رسیده اند و دوباره ناچار به افزایش سودبانکی شده اند، همانی که نگارنده در مورد سال 90 به قدرت بی پایان سیستم بانکی تعبیر کرده اند.
5- این که نگارنده تمام کسانی را که عامل نقدینگی را به کم بودن سود سپرده های بانکی متوجه می دانند یقیناً بی سواد و یا سوءاستفاده گر می داند جای بحث کارشناسی ندارد ولی یقیناً ایراد دارد. بالاخره نقدینگی های مازاد در هر اقتصادی باید با ابزارهای اقتصادی مانند سهام و اوراق مشارکت و سپرده گذاری بانکی جمع آوری گردد و اگر این ابزارها فاقد توجیه و سودآوری و حتی با زیان همراه باشند چگونه می توان کارکرد متعارفشان را متوقع بود؟ چرا باید از مردم توقع داشت در حالی که ارزش پولشان در حال کاهش است پولشان را در بانکی بگذارند که ارزش پولشان را بیشتر کاهش دهد.
6- نگارنده طرح هدفمندی یارانه ها را در میزان نقدینگی و تورم بی تأثیر می داند در حالی که مشخص است که این طرح خوب به گونه ای اجرا شد که میزان هزینه کرد و پرداختی های دولت در هدفمندی به مراتب بیش از درآمدِ پیش بینی شده بود و این نشان دهنده ی افزایش نقدینگی در جامعه و به معنی تأثیر قطعی در افزایش تورم است.
7- نگارنده در انتها صفر کردن سود بانکی و نرخ تورم و سود تسهیلات را موجب نجات کشور می داند و استفاده از پتانسیل علمی و معنوی موجود را برای این کار کافی می داند ولی به این قسمت که اصلی ترین بخش بحث است و تاکنون مورد ادعای خیلی از افراد هم بوده که می رسد، بحث را جمع کرده و به پتانسیل علمی و معنوی و توکل بر خداوند اکتفا می کند، گویا ما و کارشناسان ما همگی استاد انتقادند و به پیشنهاد که می رسند آن را به سایرین می سپارند.
8- بحث دیگر شبهه ای است که در مورد ربوی بودن وام ها لازم به توضیح می دانم این است که اگر تسهیلات طبق دستورات مصوب و مورد تایید علما و شورای فقهی بانک مرکزی پرداخت و بازپس گرفته شود، عملاً ربایی اتفاق نمی افتد که این مهم مستلزم رعایت تسهیلات گیرندگان و نظارت بانک است. تسهیلاتی که عنوانش فروش اقساطی است و در محل معین و برای خرید کالای مشخص صرف شود و بانک به عنوان مالک آن را به صورت اقساطی و گرانتر از قیمت نقد بخرد و به تسهیلات گیرنده بفروشد مشمول معامله ی فروش اقساطی که از عقود اسلامی است می شود نه از معاملات ربوی! و همین طور است سایر معاملات شرعی مانند جعاله و مضاربه و ....
9- ادعای ربوی بودن تسهیلات بانکی به جای دعوت به رعایت اصول و شئون آن چه فایده ای دارد!؟ جز این که موجب می شود ربای واقعی در بازار رواج یابد، آیا ما مجازیم که به بهانه ی مقابله با بد، بدتر را ترویج کنیم؟! آیا این توجیه را در بین نزول خوران کم دیده اید که به استناد همین جملات امثال نگارنده استناد می کنند و نزول و ربا خوری خود را مشروع و قانونی می دانند؟! آیا نباید نحوه ی درست و صحیح و شرعی استفاده از تسهیلات بانکی را با آموزش مردم و نظارت بر بانکها دنبال کنیم؟! آیا اینچنین بی محابا و مطلق در مورد ربوی بودن تسهیلات بانکی صحبت کردن دخالت در شئون حکومتی ولایت فقیه و فلج کردن سیستم بانکی به عنوان قلب خون رسان اقتصاد کشور نیست؟! و حتی با فرض قبول سخن نگارنده، اگر سیستم بانکی ما دچار رباست و پتانسیل علمی و معنوی دوستان هم بالاست لطف کنند به جای انتقاداتِ صرف، پیشنهاد ارائه نمایند، وگرنه یقیناً می توان همین سیستم را به نحو بهتر و پاکتری اداره نمود.
در پایان نظر شما را به مقاله ای که چندی پیش با عنوان "شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور" نگاشته بودم تقدیم می کنم، ضمن قبول این که یقیناً اشتباهات زیادی در مسائل اقتصادی بر من وارد است ولی بالاخره دوستانی که فقط انتقاد می کنند باید جسارت و شاید هم به زعم خودشان حماقت امثال مرا در دادن پیشنهاد بپذیرند و خودشان نیز در این عرصه با قدرت و شجاعت وارد شوند.
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/3
10:47 ع
همزمان با قطعی شدن آرای تعدادی از متهمان پرونده فساد بزرگ اقتصادی و ضمن این که برخورد شدید با این افراد را که موجب آلوده شدن تعداد زیادی از مسئولان و ادارات به فساد اداری و رشوه شدند را قبول دارم، اما نپرداختن به بخش دیگر این پرونده را ظلمی در حق همین متهمان و موجب تکرار مسائل مشابه می دانم.
کسانی که فساد بزرگ اقتصادی را شروع کردند، گام اولشان کارخانه ی تولید آب معدنی داماش بود، اما فاصله ی زیاد سودبانکی با تورم در آن هنگام، موجب شد تا این گروه به دریافت این تسهیلات به بهانه های مختلف از جمله تأسیس شرکتهای واقعی و بعضاً غیرواقعی و معاملات صوری اقدام نمایند. این گروه قصد نداشتند تسهیلات را پرداخت نکنند، قصد خروج سرمایه و فرار هم نداشتند، ایشان تسهیلات را می گرفتند و به ازای هر تسهیلاتی از فاصله ی بین سود بانکی و تورم، از سودکلان و بی زحمتی برخوردار می شدند، با هر تسهیلات، بهانه ای برای تسهیلات بعدی درست می کردند و با بخش دیگر وامها، بدهی های وامهای قبلی را تسویه می کردند.
اگر به خواهیم ریشه یابی این فساد بزرگ اقتصادی را داشته باشیم، غیر از طمع ورزی و سیری ناپذیری عاملان اصلی و فساد اداری رایج در بانکها، باید به اقدام غیرعلمی دولت در ایجاد فاصله ی زیاد بین سود بانکی و نرخ تورم اشاره کنیم. اگر دولت با این درک غلط و انحرافی از مفهوم ربا، سود بالاتر از 10 درصد را ربا و زیر آن را حلال فرض نمی کرد و طبق عقود شرعی (مثلاً فروش اقساطی) و مبانی علمی، فاصله ی بین سودبانکی و نرخ تورم را به صفر می رساند، هرگز نه مفسدان این پرونده و نه هیچ مفسد دیگری، تسهیلات بانکی را یک آبشخور برای طمع ورزی خود فرض نمی کرد. اگر این فاصله و رانت وجود نداشت، نه هیچ دریافت کننده ی تسهیلاتی برای آن رشوه پرداخت می کرد و نه هیچ بانکی برای دادن چنین تسهیلاتی ناز می نمود.
از سوی دیگر فاصله ی بین جریمه های دیرکرد این تسهیلات با نرخ تورم و نگرفتن وثیقه های کافی و مطمئن از بدهکاران بزرگ بانکی، مانع از بازپرداخت به موقع تسهیلات گردیده و بخش زیادی از تسهیلات بانکی عملاً در دست تعداد معدودی باقی مانده است، نقیصه ای که عامل بدحسابی بسیاری از بدهکاران بانکی گردیده است.
قبلاً، از اهمیت این ایرادات در سیستم بانکی در خروج سپرده ها از بانک ها، کاهش سرمایه ی بانک ها برای تأمین نیاز سرمایه گذاران و تولید کنندگان، جهش نقدینگی در جامعه و افسارگسیختگی تورم نوشته ام و یک راه حل کلیدی را نیز برای حل تمام این مشکلات ارائه کردم، اما متأسفانه تلفیق تفکرات غیر علمی اقتصادی و تفکرات انحرافی دینی موجب شده است، همچنان این مشکلات باقی بمانند. اصلاً فلسفه ی "وام فروش اقساطی" همین است که اگر کسی چیزی را قسطی یا بلندمدت می فروشد، ضرر نکند و کسانی که نمی توانند بصورت نقد چیزی را بخرند نیز مشکلات شان حل گردد، اما وقتی کالاها با نرخ 30 درصد گران شده اند ولی نرخ تسهیلات فروش اقساطی مثلاً 15 درصد است، یعنی بانک از دادن چنین تسهیلاتی دچار ضرر شده و به این تسهیلات گردن نمی نهد و مصرف کننده ی واقعی نیز به آن دست نمی یابد و تنها افراد با رابطه و اهل رشوه، با دریافت این تسهیلات روزبه روز پولدارتر می شوند و همان وام ها نیز برای کسب درآمد و پرداخت تسهیلات بانکی، وارد فعالیت های دلالی و احتکار در بازارهای مختلف ارز، سکه، خودرو و مسکن و .... می گردند.
مطالب مرتبط: شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور مادر مشکلات اقتصادی
برچسب های مرتبط: بانک(10) فساد بزرگ اقتصادی(6)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/22
10:12 ع
به اقتضای شغلم، طی اطلاعاتی که مستقیماً از کارگاه های مختلف کسب کرده ام، مهمترین مشکل فعلی تولید، تأمین سرمایه در گردش و نقدینگی است. هم اکنون با افزایش قیمت مواد اولیه و از سوی دیگر با تغییر روزبه روز قیمت این مواد، بیشتر نقدینگی کارگاه ها صرف خرید نقدی مواد اولیه می شود و با توجه به این که فروش محصولات همچنان به صورت چکی و مدت دار انجام می شود، تولید کنندگان با بحرانی به نام کمبود مفرط نقدینگی مواجهند. اگر چه بحران نقدینگی از زمانی که با افراط در پرداخت کارگاه های زودبازده به تفریط کشیده شد، مشکل نقدینگی صنایع تشدید شد، اما شرایط اخیر اقتصادی این مشکل را بازهم بیش از پیش افزایش داده است.
تولید کنندگان در این شرایط به منظور جبران این کمبود نقدینگی، نسبت به کاهش تولید و در نتیجه کاهش نیروی کار و تأخیر چندماهه در پرداخت حقوق کارگران و افزایش مشکلات کارگری و در موارد زیادی نیز نسبت به تعطیلی کارگاه ها مبادرت کرده اند؛ از سوی دیگر فشار روز افزون و بی سابقه ادارات مالیات و داریی در دریافت مالیات و هزینه های افزایش یافته بسته های انرژی در صنعت و کشاورزی، از عوامل دیگر کاهش نقدینگی و فشارهای اقتصادی به کارگاه ها هستند.
با افزایش بحران در صنایع و تولید، عملاً تولید کاهش یافته و ضمن افزایش بیکاری در جامعه، هزینه های اجتماعی بیکاران و بیمه بیکاری ایشان همچنین نیاز روز افزون به واردات کالاها موجب خروج ارز بیشتر از کشور و تشدید شرایط بد اقتصادی گردیده است.
هم اینک که تولید کنندگان به غیر از تأمین نقدینگی باید مشکلات ناشی از تأمین مواد اولیه و فروش محصول و تأمین ارز مورد نیاز و تأمین تجهیزات و لوازم مورد نیاز و ممنوعیت صادرات خود را نیز حل کنند، خوب است که لااقل تأمین نقدینگی مورد نیاز تولید را دولت تقبل نماید و به جای اصرار در تزریق پول به بازار، نقدینگی تولید را تأمین نماید.
با توجه به کم بودن سود بانکی نسبت به نرخ تورم، بانک ها نیز علاقه ای به تأمین نقدینگی صنایع نداشته و عملاً کارگاه ها قادر به تأمین نقدینگی خود از مجاری عادی و قانونی نیستند که تمام این موارد لزوم ورود سریع دولت و مجلس را در این عرصه نشان می دهد، تا با تأمین بودجه لازم، ضمن جلوگیری از ضرر و زیان بانک ها، تسهیلات و نقدینگی مورد نیاز صنایع را تأمین نمایند.
مطالب مرتبط:
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/17
1:30 ص
با توجه به اتفاقات مثبتی که در تنظیم بازار ارز و مبارزه با بازار سیاه آن، همچنین کنترل ارزهای تخصیصی به ترتیب اولویت و کنترل بازار صادرات، رخ داده است، به نظر می رسد رشد التهاب بازار در حال توقف است و این چاره اندیشی ها باید اینقدر ادامه یابد که توقف التهاب به آرام شدن وضعیت و بازگشت به ثبات منجر شود. همانطوری که قبلاً پیش بینی کرده بودم علی رغم کنترل بازار ارز و سکه همچنین کاهش قیمت جهانی طلا، سودآوری دلالی در این بخش ها در حال کاهش یافتن است اما با توجه به این که هنوز دولت چاره ای برای جذب نقدینگی ها ننموده است، همچنان افزایش قیمت ها در بخش های دیگری مانند خودرو بهبود نیافته است.
با توجه به کاهش ارزش پول ملی، نقدینگی های دست مردم عملاً بی ارزش و خنثی شده اند و یکی از دلایلی که رشد قیمت ها تا حدودی کنترل شده اند همین بی ارزش شدن نقدینگی است. اما این وضعیت نمی تواند کاهش قیمت ها و بازگشت به وضعیت سابق و ایجاد یک شرایط مطمئن را منجر شود مگر این که امکان جذب نقدینگی ها افزایش یابد و از سویی تولید ملی در جهت افزایش عرضه مورد حمایت قرار گیرد.
رابطه ی بین حمایت از تولید و جذب نقدینگی بسیار روشن است چرا که نقدینگی ها باید از بازار و یا نقاط مضر جمع آوری شده و به تولید سرازیر گردند و تا وقتی که شیر نقدینگی به سمت بازار باز باشد، عملاً تولید نیز قادر به تأمین نیازهای اولیه خود در تأمین مواد اولیه و بهسازی نخواهد بود. هم اکنون نرخ تورم تقریباً دوبرابر سود بانکی است و مردم ترجیح می دهند پولی را که در بانک گذاشته اند را بردارند و بروند و خرید کنند و کالاهایی را که در آینده قصد خریدشان را داشتند و حتی نداشتند را خریداری کنند و این مسئله یعنی خالی شدن دست بانک ها برای دادن تسهیلات مورد نیاز صنایع همچنین افزایش نقدینگی و افزایش تقاضا و ایجاد تورمی چندگانه، چرا که هم اکنون تعداد زیادی از صنایع از جمله خودروسازی به دلیل نداشتن نقدینگی و البته سوءمدیریت و سوءاستفاده خودروسازان، با تعطیلی تولید مواجه شده اند و همین تعطیلی تولید، تورمی لجام گسیخته را در بازار خودرو ایجاد نموده است، حال این که با بحرانی شدند بازار خودرو، عطش خرید خودرو بیشتر شده است یعنی افزایش تقاضا در برابر کاهش عرضه ایجاد گشته است. در صورت تأمین نقدینگی تولید از سویی تولید افزایش می یابد و از سوی دیگر موجب افزایش اشتغال و قدرت کشور می شود و از خروج ارز نیز جلوگیری نموده و موجب قدرت جذب بیشتر نقدینگی و استقلال کشور و واکسینه شدن در برابر تحریم ها می گردد.
اینک بانک ها که فاصله ی بین سود بانکی تسهیلات و نرخ تورم را مشاهده می کنند، بر اساس منافع اقتصادی از پرداخت هرگونه تسهیلات خودداری می کنند، چرا که پرداخت چنین تسهیلاتی مترادف با کاهش سرمایه واقعی آنها خواهد بود و اینچنین حتی خود بانک ها نیز به بورس بازی و دلالی و خرید و فروش تمایل پیدا می کنند، مگر این که به از مابهترانی چون مه آفرید خسروی ها تسهیلاتی پرداخت نمایند و البته خاوری هایی نیز این وسط سودشان را ببرند تا با پرداخت این تسهیلات موافقت نمایند؛ در چنین شرایطی بهترین راه این است که نرخ سود بانکی آن قدر به نرخ تورم نزدیک شود که دوباره قابلیت جذب نقدینگی را داشته باشد و از سویی دادن پرداخت تسهیلات آن هم بدون باندبازی و فساد اداری برای بانک ها بصرفد تا حاضر به این کار بشوند.
افزایش نرخ تسهیلات موجب خواهد شد هم نقدینگی ها جذب شود و هم کسی به خاطر فاصله بین نرخ تورم و نرخ سود به دنبال تسهیلات نگردد، بلکه تنها کسانی که امکان ایجاد ارزش افزوده ای بیش از نرخ تورم دارند به دریافت تسهیلات روی آورند و از سویی همین مسئله موجب می شود سودبانکی که بزرگترین رانت کشور است و موجب بزرگترین فساد اقتصادی و اداری کشور (مه آفرید خسری ها و خاوری ها) نیز شده است، از این حالت مفسده انگیز خارج شده و به سلامت اقتصادی کشور آن هم در جهت پویایی و اشتغال کمک نماید، نمی توان توقع داشت رانتی به این بزرگی (فاصله زیاد بین سود بانکی و نرخ تورم) وجود داشته باشد و طماعان به دنبال استفاده از آن نباشند و بانک ها نیز این رانت را جز به از ما بهتران ندهند.
یقیناً با کاهش نقدینگی و افزایش تولید، تورم نیز کاهش یافته و دولت می تواند دوباره سود بانکی را متناسب با نرخ تورم پایین آورد، اما در حال حاضر این نرخ سود بانکی تنها روز به روز شرایط را بدتر می کند. البته دولت می تواند بخشی از سود بانکی مربوط به صنایع را به عنوان یارانه تقبل نماید و آن را به حساب یارانه ای که باید برای هدفمندی به ایشان می داده است بگذارد تا هم صنایع امکان تأمین مواد اولیه را داشته باشند و هم امکان توسعه و بهسازی را. دیگر اکنون دولت باید متوجه شده باشد که با سود بانکی خیلی پایین تر از نرخ تورم نمی توان ترمزی برای کاهش سرعت تورم ایجاد کرد مگر این که موج معلق زدن ماشین اقتصاد کشور شده و آن را به دره سقوط پرتاب نماید، بلکه باید با نرخ سود بانکی کم کم روی تورم تأثیر گذاشت و سرعت تورم را کاهش داد و مانند ترمز abc از قفل شدن چرخ اقتصاد کشور جلوگیری کرد.
در کنار تمام این مسائل بحث اقتصاد مقاومتی باید خارج از یک مسئله شعاری مورد اهتمام قرار گیرد چرا که دولت باید سریعاً درصدد شناخت نقطه ضعف ها برآمده و همانطوری که امکان تحریم بنزین را با سهمیه بندی سوخت و افزایش تولید بنزین از بین برد، نقاط ضعف را شناسایی و با حل آنها و یا ایجاد راه های جایگزین قبل از هرگونه تحریم و تنشی خیال تولیدکننده ها را برای تولید بیشتر راحت نمایند.
مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.