92/8/13
2:44 ع
مدتی است که کارهای انقلابی خوبی از نسل جوان هنرمندان انقلاب به خصوص حامد زمانی می شنویم و می بینیم که اهمیت آنها در برهه های حساس انقلاب مثل فتنه 88 و مقطع حساس فعلی بیش از همیشه درک می شود که همین مسئله باعث شد تا مطلب کوتاهی در خصوص هنرانقلاب و نسل جوان آن بنویسم:
هنر انقلاب چه قبل از انقلاب، چه بعد از آن و چه در دوره جنگ و چه پس از پایان جنگ، همواره در کنار انقلاب ایستاده و در ایجاد شور و شعور انقلابی نقش به سزایی ایفا نموده است و از این لحاظ می توان انقلاب و موفقیت هایش را تا حدودی مرهون هنر انقلاب دانست. در این میان، برخی شاعران، آهنگسازان، خوانندگان، سینما گران و ... بر اثر کثرت و کیفیت تولید آثار انقلابی به هنرمندان انقلاب معروف شده اند و نام و یادشان همواره زنده کننده شور و شعور انقلاب است؛ این هنرمندان هم اکنون به مثابه ی سرمایه های نفیس انقلاب و قهرمانان ملی هستند که حفظ و حراست از ایشان کاملاً ضروری به نظر می رسد.
حراست از هنرمندان انقلاب دو جنبه دارد، جنبه ای از آن، حفظ عزت و جایگاه این هنرمندان است که به همین منظور همواره باید قدرشناسی از ایشان مورد اهتمام مردم و مسئولان باشد و جنبه ی دیگر که بسیار هم مهم است، حفظ روحیه انقلابی ایشان است که به تلاش خود هنرمندان در حفظ ایمان و تقوای الهی شان بستگی دارد؛ به همین منظور حقیر ضمن پاسداشتِ جایگاه والای هنر انقلاب و هنرمندان جهادگر انقلاب به خصوص نسل جوان هنرمندان انقلاب و شخ حامد زمانی و دوستانش که سرود ضد استکباری شان چون خاری بر چشم دشمنان آزارشان داد، از ایشان خواهش می کنم همچنان و بیش از پیش در حفظ و حراست از ایمان، معنویت و روحیه انقلابی خویش کوشا باشند و این مهم رخ نمی دهد مگر این که خودشان را تحت حمایت و نصایح مستمر اساتید دین و اخلاق قرار دهند، به خصوص که سالم ماندن در عرصه ی هنر و نیفتادن به ورطه های گناه و گمراهی در این عرصه، از شرایط معمول است و کوچکترین لغزشی از هنرمندان انقلاب در نهایت به ضرر انقلاب تمام می شود که البته ما هم برای ایشان از صمیم قلب دعا می کنیم و سلامت جسم و جان شان را از خداوند منان می خواهیم.
برچسب های مرتبط: هنر انقلاب آمریکا فرهنگ رسانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/9
4:13 ع
در این سال ها و به خصوص این ایام بارها و بارها، برخی نزدیکان و اقوام مانند نوه و نتیجه امام خمینی، اظهارات، خاطرات، خوابها و رفتارهایی را از امام نقل می کنند که بعضاً عجیب و موجب اعتراض اهالی انقلاب گردیده است؛ این در حالی است که در زمان حیات امام حتی اگر از نزدیک ترین اقوام یا شاگردان شان نیز حرفی یا رفتاری نسنجیده سر می زد، شخصاً با ایشان برخورد می کرد ولی در زمانی که آن یار سفرکرده را در میان نداریم، این اظهارات موجب می شود تا اهالی انقلاب با رجوع مجدد به وصایا و نصایح بنیان گذار انقلاب، ادعاهای این نزدیکان و مدعیان نزدیکی به امام خمینی را صحه سنجی کنند که در غالب موارد حنای آن ادعاها با مقابله با محکمات امام به راحتی رنگ می بازند. مطلب زیر شاید به ظاهر طنز باشد ولی به واقع بخشی از حرف دل این اقوام و مدعیان دوستی امام خمینی و فشارها و سختی هایی است که ایشان تحمل می کنند:
در هر صورت باید این بخش از خانواده و نزدیکان امام و اظهارات، خاطرات و خوابهایشان را درک کرد و مورد احترام قرار داد، بالاخره آنها هم دل دارند و باید با این همه سختی و مشکلات دلداری شوند.
برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی انقلاب انحراف
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
90/11/21
10:37 ع
انقلاب ما گل واژه ایست که هر چقدر ما باورش داریم، استکبار آن را کابوسی می پندارد و هنوز مأیوسانه منتظربیدار شدن از آن است. انقلاب، اسلام، امام، مردم، شهدا، عزت و افتخار چه زیبا با نام ایران عجین شده اند، گویی این معجون مقوی تر از هر دوایی ملت های مخمور و خمود را به هوشیاری می رساند؛ گویی خون هر ملتی با این معجون به جوش می آید و مغز هر ملتی با شنیدن نام آن داغ می گردد.
انقلاب اسلامی ایران هر چقدر که برای ملت های مستضعف، نوید آزادی و استقلال دارد، برای قدرت های استکباری کابوس ذلت و ضعف است، کابوسی بی انتها که آن به آن عمیق تر می شود و گویی آن کابوس آنان را به انفاکتوس نزدیک و نزدیک تر می کند.
امام و انقلاب نه به ایران، که به تمام ملت ها تعلق دارند و گویی پیشروی آن، از مرحله ی صدور به سرایت تبدیل شده است. طنین انقلاب اسلامی ایران، تمام جهان را به کرنش واداشته است و عزتش مایه عزت تمام مستضعفین و ذلت تمام مستکبرین گردیده است.
انقلاب اسلامی ایران، منقلب کننده است، منقلب کننده ای که به کوری چشم آنان که می خواستند لفظ انقلاب را از حکومت مقدس ایران پاک کنند، همچنان مقلب، محول و مدبر حکومت هاست، اکنون هر آزاده ای در هر گوشه ی دنیا، انقلاب ما را یکی از مظاهر آزادگی بر می شمارد و ماییم که متأسفانه آنچنان که باید قدرش را نمی دانیم و از شکر نعمتش بر نمی آییم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/8/1
3:10 ع
در نظام سرمایه داری برعکس نظام سوسیالیستی، اصالت بر فرد و مالکیت افراد است و قرار نبوده که این نظام منافع افراد را در برابر منافع جمع و جامعه نقض کند، این مطلب چیزی نیست که برای کسی پوشیده بوده باشد، اما آن چیزی که موجب نگاشتن این مطلب شده، این است که مدتیست در نظام های سرمایه داری مالکیت افراد، حقوق افراد و منافع مردم در برابر منافع ثروت مندان و دولتها در حال نقض شدن است، دیگر کسی از مالکیت مردم حمایت نمی کند و ثروت مندان، بانکها و موسسات مالی که عموماً به دولت ها وابسته بوده و پایگاه های حکومتی دارند، به راحتی منافع مردم را نشانه گرفته اند و اکنون این نظام ها، از تامین نیازهای اولیه ی مردم من جمله مسکن و شغل در حال عقب نشینی هستند.
تو گویی نظام سرمایه داری هم فرقی با نظام سوسیالیستی و کمونیستی نمی کند، چرا که در نظام سوسیالیستی همواره مالکیت دولت بر مالکیت مردم ارجح بود و حالا نیز در نظام سرمایه داری مالکیت موسسات و پولدارهای قدرتمندی که به قول معترضین 1% ی های جامعه هستند بر مالکیت مردم ارجح شمرده می شود. اکنون دیگر به نام منافع فرد، منافع مردم و مصلحت جامعه با همدیگر نقض می شوند و تنها تفاوتی که بین این دو نظام وجود دارد این است که در نظام سوسیالیستی، منافع دولت ارجح تلقی می شود و در نظام سرمایه داری منافع ثروت مندان ارجح است و فصل مشترک این دو نظام نیز این بوده که در هر دو نظام، مردم واقعی که همان 99% هستند، جایگاهی ندارند.
گویی نظام های سوسیالیستی و سرمایه داری با وجود تعاریف متضاد، تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند؛ انگار نظام های بشری همواره فقط در خدمت قدرت و ثروت بوده اند و آنچه که در این دو نظام فراموش شده، انصاف و عدالت است و نظامی که بر پایه ی عدالت بنا نشده باشد، مسلما نظام نیست و فقط نوعی از بی نظمی بوده و فروریختنی است.
در این زمان که نظام های نرم افزاری و سخت افزاری بشری و انسانی یکی یکی دچار فروپاشی می شوند، لزوم تعریف نظام اسلامی با تمام ملزومات آن برای دنیا آشکار و آشکارتر می شود و حقانیت دین که نزد خدا همان اسلام و تنها راه هدایت و سعادت اخروی و دنیوی بشراست بیشتر آشکار می شود، دیگر اکنون از انسانی بودن باید به سمت اسلامی بودن حرکت کرد و نباید انسانیت را در غیر اسلامیت معرفی نمود، اکنون می توان فریاد نمود که این اسلام است که می تواند بین منافع افراد و جامعه تعادل برقرار کند و اکنون وقت آن است که مسئولان دعوت به اسلام را به جای دعوت به انسان سر لوحه قرار دهند، نه این که واژه ی انسان را جایگزین واژه ی اسلام نمایند، چرا که هم اکنون جهان و البته انسان خسته از نظام های مرده و کهنه و منتظر نظام های تازه و زنده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.