92/3/1
1:8 ع
بعد از اطلاعیه ستاد مشایی و واگذاری بحث رد صلاحیتش به نظر رهبری و اختیارات رییس جمهوری در اجرای قانون اساسی، پیام رییس جمهور نیز در راستای انداختن توپ به زمین رهبری تلقی می شود این جمله ی آقای احمدی نژاد در خصوص رد صلاحیت مشایی که "اما ایشان مظلوم واقع شد ولی معتقدم در کشوری که ولایت فقیه وجود دارد حق مظلوم آنهم در این سطح پایمال نخواهد شد" و یا این جمله که "از همه دوستان و عزیزان علاقمند به بنده و مهندس مشایی می خواهم حوصله کرده و صبوری کنند چرا که با وجود مقام معظم رهبری هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد"به این مضمون قابل برداشت است:
اولاً ظلم به مشایی حتمی و در سطح گسترده ای رخ داده است.
ثانیاً ولایت فقیه اگر با صلاحیت مشایی موافقت نکند جایگاهش در کشور زیر سوال است.
ثالثاً آقای مشایی دوستانی دارد که ممکن است در صورت عدم حصول نتیجه ی مطلوب صبر و حوصله شان را از کف بدهند و اکنون فقط به توصیه مشایی و احمدی نژاد صبر کرده اند.
حقیر این سه مورد را در راستای ادامه ی سناریوی 2-3 ساله اخیر در جهت فشار بدون حد، برای تأیید صلاحیت مشایی می دانم و هشیاری مسئولان و مردم را موجب ناکامی نقشه های جریان انحرافی می دانم.
تکمیلی: راستی آقای احمدی نژاد گویا فراموش کرده اند که نظر رهبری روی معاونت ریاست جمهوری مشایی چه بوده است؟! پس چگونه توقعی دارند که رهبری او را حقیقتاً لایق ریاست جمهوری بداند و برای ایشان یک حق بیشتر از سایر رد صلاحیت شده ها قائل شود؟!
مطالب مرتبط:
اطلاعیه آقای مشایی، منطبق با فرضیه پیش بینی شده
همه سناریوهای انتخاباتی دولت روی میز است
جریان انحرافی چرا خطرناکتراست؟
92/3/1
9:40 ص
اطلاعیه دفتر انتخابات مشایی در خصوص رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان که در سایت دولتی ایرنا منتشر شده است، حاکی از همان فرضیه ایست که قبلاً در مطلب "همه سناریوهای انتخاباتی دولت روی میز است" به آن اشاره کرده بودم. در اطلاعیه آقای مشایی، چهار بند وجود دارد، بند اول این اطلاعیه حاکی از پیگری با تمام قوا از راه های قانونی است و بند آخر نیز درخواست ادامه ی فعالیت ستادهای آقای مشایی در چارچوب قانون و به دور از سوءاستفاده بدخواهان است، اما دو بند دیگر این اطلاعیه بر خلاف دو بند 1 و 4 مسائل را از دو جهت دیگر مطرح می کند، در بند اول این اطلاعیه آمده است که:
2- لذا در همین رابطه از محضر شریف رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برای ممانعت از تضییع حقوق اساسی ملت و تبلور حماسه سیاسی استمداد می طلبیم و بر این باوریم که در سایه سار حاکمیت ولی فقیه عادل یا ظلمی روا نخواهد شد یا اگر خطایی هم صورت پذیرد حتما به طریق مقتضی جبران خواهد گردید.
لذا رسماً توپ را به زمین رهبری انداخته است و در بند سوم نیز خطاب به رییس جمهور گفته است که:
3- از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران،جناب آقای دکتر احمدی نژاد نیز در همین رابطه تقاضا داریم با استفاده از جایگاه قانونی خود به عنوان مجری قانون اساسی، نسبت به رفع تضییقات احتمالی اقدام فرمایند.
که در واقع طبق همان پیش بینی که در ابتدای مطلب از سناریوهای انتخاباتی دولت بیان شده بود محقق گردیده است. لذا علی رغم ظاهر قانونگرایی که در ابتدا و انتهای اطلاعیه آقای مشایی وجود دارد، عملاً مشایی رییس جمهور و رهبری را در تقابل باهم قرار داده است، به نحوی که اگر رهبری عمل دلخواه مشایی را انجام ندهد، احمدی نژاد براساس تکلیف خود این کار را طبق درخواست مشایی انجام دهد.
92/2/21
11:19 ع
92/1/23
4:23 ع
در این چندماهه، تقریباً هفته ای نیست که رییس جمهور در سخنرانی هایش سه جمله را تکرار نکند، یکی این که رأی رهبری مخفی است و این که ایشان فقط یک رأی دارد و این که هیچ کس نباید رهبری را به نفع خودش مصادره نماید. دیروز نیز آقای احمدی نژاد در دور جدید سفرهای استانی اش که با سمنان شروع شد، دوباره همین جملات را بیان نمود و احتمالاً بازهم آنها را به کرات خواهیم شنید، او دیروز در حالی این جملات را تکرار می کرد که در همه ی تصاویر آقای مشایی در نزدیکترین مکان به ایشان قرار داشت.
این که رهبر یک رأی دارد و رأیش هم مخفیست جمله ای است که بارها خود رهبر معظم انقلاب از آن استفاده کرده اند، اما آیا آقای احمدی نژاد برای خودشان نیز قائل به این اصول هستند؟! آیا آقای احمدی نژاد به عنوان شخصیت حقوقی رییس جمهور، حق دارند از مراسم و برنامه هایی که با بیت المال اداره می شوند، استفاده ی تبلیغاتی برای نامزد و یا جناح خاصی نمایند؟! آیا ایشان حق دارند مستمراً برای نزدیکانش از جایگاه حقوقی و قانونی خودش مایه بگذارد و تقدیر کند و مدال بدهد و شعار انتخاباتی سردهد و برای تأیید صلاحیت او، برای نهادهای نظارتی خط و نشان بکشد؟!!
مقام معظم رهبری همواره و در تمام انتخابات شاخص های یک رییس جمهور یا نماینده ی مجلس را به مردم می گوید و مردم براساس انطباقی که با نامزدهای انتخاباتی انجام می دهند فرد اصلح را انتخاب می کنند، اما آیا برای رییس جمهور به عنوان مجری انتخابات همین شأن هم قابل پذیرش است؟!! آیا سایر رییس جمهورها نیز از شخصیت و جایگاه خود برای تبلیغ برای جناح و نامزدهای مورد نظر خود استفاده می کردند، آن هم به این پررنگی؟!! آیا حتی اگر چنین رخ داده باشد، این کار پسندیده بوده است یا استفاده ی شخصی از بیت المال و جایگاه حقوقی و قانونی تلقی می شود؟!!
بحث دیگر این است که رییس جمهور نه تنها حق ندارد برای نامزد مورد علاقه اش تبلیغات کند، بلکه حق هم ندارد برای سایر نامزدها به این بهانه که رهبری را برای خودشان منحصر می دانند یا هر بهانه ی دیگری، خط و نشان بکشد؛ البته منظور رییس جمهور از تکرار هشدارش به کسانی که به زعم ایشان رهبر را به نفع خودشان مصادره می کنند، شاید مثلاً دلسوزی برای رهبری باشد و شاید هم به تازگی، نقش سخنگوی رهبری را نیز به مسئولیت های قانونی خود اضافه کرده اند؟!! ولی لازم است ایشان بدانند که اگر کسی بخواهد از نام رهبری سوءاستفاده کند و برای خودش به دروغ و فریب اعتباری کسب کند، بیان رهبری و شجاعت و سابقه ی ایشان آنقدر شفاف است که درجا تذکرات لازم را خواهند داد و اما اگر منظور رییس جمهور از کسانی که رهبری را به خود منحصر می دانند، ولایتمدارانی هستند که هم در عمل و هم در دعوت از دیگران به ولایت مداری کوشا هستند، توقع ما از رییس جمهور این است که همین مواضع را از همه شدیدتر داشته باشد و در عمل و ترویج فرهنگ ولایت مداری شاگرد اول باشد و اگر نبود از ایشان یادگیرد، نه این که شاگرد اولها را دشمن بدارد.
رییس جمهور علی رغم تغییر رویه ای که به صورت شفاف در این 2-3 ساله از خود نشان داده اند، ولی هنوز می دانند آن کسی که در نظر مردم بیشتر به رهبری نزدیک تر و به ولایت پایبندتر باشد محبوب تر است، لذا کاش رییس جمهور همانطوری که با نمایش ولایت مداری 2 دوره رییس جمهور این کشور شد، دوستان و نزدیکانش را نیز به چنین رفتاری دعوت می کرد، البته کاش! چون دیگر فرصت اثبات ولایت مداری در این چندماه کمی سخت به نظر می رسد، و شاید به همین دلیل است که گمان می کنند باید نیت و اخلاص و شخصیت ولایت مداران واقعی را نیز زیر سوال برند!! و شاید هم به یاد ولایت مداری خویش می افتند که اینچنین به نیت همه ولایت مداران مشکوکند؟!
برچسب های مرتبط: مشایی انحراف احمدی نژاد انتخابات آزاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/6
11:38 ع
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر در مشهدالرضا (صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه)، از تمام گروه هایی که جمهوری اسلامی را قبول و به آن اعتقاد دارند، دعوت به حضور در انتخابات نمودند که در این مجال می خواهم بدون تعیین مصداق ها، به اهمیت مقوله ی اعتقاد به جمهوری اسلامی و ابعاد، علائم و شرائط آن بپردازم.
جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با قاطعیت و با رأی ملت ایران تعیین شده است، دارای ساختار و چارچوبی است که رعایت آن از طرف کسی که قرار است در این نظام شخصیت اول اجرایی و نقش رییس جمهور را داشته باشد، ضروری ترین اولویت و جدی ترین شرط بشمار می رود، پس از این شرط است که سایر شرایط مانند تخصص و برنامه محوری دارای اهمیتند.
1- یقیناً رکن رکین و ستون محوری نظام جمهوری اسلامی ایران براساس شرع و قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است. ولایت فقیه جاری شدن ولایت الله در زمان غیبت مقام معصوم در حکومت و جامعه به شمار می رود و در واقع اسلامی بودن نظام، با محوریت ولایت فقیه تضمین گردیده است. با توجه به میزان اهمیت اصل ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی یقیناً نمی توان توقع داشت کسی که معتقد به این اصل و تبعیت از ولی فقیه نباشد به این عرصه وارد شود. اصل ولایت فقیه آنچنان در تمام قوا و نهادهای کشور تنیده شده است که می توان گفت تمام قوا و نهادهای مهم کشور یا با تنفیذ رهبری یا تأیید یا تعیین رهبری انتخاب و از جایگاه قانونی بهره مند می شوند. در نظامی که اعتبار رییس جمهور به تنفیذ رهبر است چگونه می توان یک شخصیت متمرد یا نافرمان از اوامر رهبری یا غیر معتقد به جایگاه ولایت فقیه را متصور بود؟!
2- رکن مهم دیگر جمهوری اسلامی، جمهوریت است، جمهوریتِ نظام به رأی مردم و مقبولیت ایشان است که محقق می شود، رکن مردم نه تنها در انتخاب نظام جمهوری اسلامی که در تمام شئون آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل بوده است. مقبولیت مردمی چه در انتخاب رهبری به صورت غیر مستقیم و چه در انتخاب مستقیم رییس جمهور، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان نمود داشته است و به همین دلیل حراست و پایبندی به این رکن، چه در زمان امام خمینی و چه در زمان امام خمینی همیشه در دستور کار بوده است، به نوعی که در زمان فتنه 88 ولی فقیه اولین حامی و نگهبان حق انتخاب مردم بود. یقیناً نمی توان متوقع بود که کسی به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شود و به مردم و حق انتخاب ایشان اهتمام نورزد و به همین دلیل کسی که وارد این عرصه می شود در همان ابتدا باید خودش را تابع رأی مردم بداند و نمی توان کسانی را که سعی در بلوکه کردن حق انتخاب مردم و یا تفسیر آن به نفع خود دارد، به عنوان معتقد واقعی به جمهوریت نظام یاد کرد. اقرار به مردمی بودن از سوی کسانی که هر انتخابی غیر از خود را برنتابیده اند و یا مشخص است که برنمی تابند، یقیناً یک دروغ منافقانه است. اعتقاد به اهمیت مردم در بیان بسیار آسان است ولی آنگاه که باید فردی از مصالح خود و حزب خود به نفع آرامش و امنیت مردم بگذرد، میزان اهتمام وی به مردم مشخص می شود. نمی توان در شرایطی که سخت ترین مشکلات مردم مقوله ی گرانی است به مسائل دیگر سرگرم شد و شعار مردم دوستی داد، یا در شرایطی که مردم به اقتدار و استقلال نظام خود بیش از هرچیز اهمیت می دهند، به کسانی که به فکر زانو زدن به درگاه استکبارند، لقبِ مردمی داد.
3- از اولین اهداف تحقق انقلاب اسلامی تحت رهبری مجتهد وارسته امام خمینی (ره)، حرکت در مسیر اسلام بود که همین هدف عالیه منجر به تجسم احکام اسلام در قوانین کشور گردید و با این اصواف نمی توان توقع داشت کسی به عرصه ی ریاست جمهوری گام نهد که به احکام و حدود الهی و اجرای آنها اعتقاد نداشته باشد و نمی توان گمان داشت کسانی که قبلاً ماهیت خود را در هتک حرمت به احکام اسلامی نشان داده اند، معتقد به جمهوری اسلامی باشند.
4- از ارکان مسلم و مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، استقلال قوا و لزوم رعایت حریم قوا و روابط تنظیم شده در قانون اساسی است. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهند در رأس یک قوه قرار گیرند لزوماً باید به جایگاه قانونی سایر قوا و نهادهای قانونی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای حل اختلاف احترام بگذارند. در قانون اساسی مشخص است که هر یک از این قوا و نهادها چه نسبتی با دیگری دارد و در چه مواردی کدام بر دیگری اولویت یا حجیت دارند. در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی در همان ابتدا بگوید که مثلاً لزوم تایید نامزدها توسط شورای نگهبان را قبول ندارد یا این که اگر بگوید قوای دیگر باید از قوه ی مجریه تبعیت کنند و یا سایر منتخبین مردم در مجلس را در جایگاه متعارف قانونی خودشان محترم نشناسد و یا اگر کسی به سیاست های کلی نظام و چشم انداز کشور که با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبری تعیین می شود بی تفاوت باشد یا التزام نداشته باشد، هرگز نمی تواند در چارچوب معتقدین واقعی به جمهوری اسلامی تعریف گردد.
5- استقلال و آزادی کشور یکی از اهداف اولیه انقلاب و از اصول مصرح در قانون اساسی است، گروه هایی که خوشبختی ملت را در اسیری قدرت های استکباری معنا می کنند، هرگز نمی توانند واجد شرایط لازم برای ریاست جمهوری تلقی گردند. کسانی که مدام دم از خستگی، ضعف، لزوم روابط ذلیلانه با قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا می زنند، یقیناً شایستگی ندارند تا در رأس قوه ی مهم مجریه قرار گیرند و حتی به عنوان نامزد نزدیک به این جایگاه گردند.
6- امنیت و آرامش از حقوق مسلم و اساسی همه ی ملت هاست. اگر چه امنیت و آرامش مردم ایران تنها ذیل سایه ی استقلال و آزادی ذی ارزش است، ولی حفظ اقتدار نظام به لحاظ نظامی و اقتصادی جزء اولین تکالیف هر نظامی است که با حفظ اقتدار نظامی و حفظ اصول اقتصاد مقاومتی به خصوص در شرایط تحریم و فشارهای اقتصادی قابل تحقق است. بدیهی است در شرایطی که امنیت اقتصادی کشور بایستی براساس اصول اقتصاد مقاومتی تأمین شود، نمی توان سکان حکومت را به افرادی که به تفکرات اقتصادی غربی یا شرقی معطوفند سپرد، یا به کسانی که به زرق و برق اقتصاد غربی و تجمل گرایی چشم دارند سپرد، امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با نظام های سرمایه داری وسوسیالیستی و روشهای اقتصادی مانند تکنوکراسی محقق نمی گردد. لازم به ذکر است که نظام اقتصادی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی باید بر مبنای نمای ترسیم شده توسط قانون، اصول اولیه انقلاب و دستورات رهبری شکل گیرد، در غیر اینصورت به لحاظ رعایت اصول انقلاب و تبعیت از دستورات رهبری و همچنین قانون اساسی، انطباقی با چارچوب جمهوری اسلامی وجود ندارد.
7- از اصول ارزشمند جمهوری اسلامی ایران که از بدو شکل گیری با آن عجین بوده است، حمایت از ملت های مستضعف و مرزبندی با مستکبران است و هرگز نمی توان پنداشت کسانی که اسرائیل و آمریکا را دوست می شناسند و فلسطین و بحرین و سوریه را دشمن، به کرسی ریاست جمهوری نزدیک شوند. نه تنها تبرا از مستکبران و تولا با مستضعفین در گوشت و خون ملت ما عجین شده است، بلکه در دنیا انقلاب ما را با این مختصات می شناسند و چه بسا اگر جمهوری اسلامی ایران به این اصل الهی و انسانی معتقد نبود، اکنون نه دچار تحریم بود و نه گرفتار فشار، حال اگر کسی شعارش نه غزه، نه لبنان و یا دوستی با مردم غاصبِ اسرائیل غاصب باشد، چگونه می تواند در چارچوب معتقدان به نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گیرد؟!
یقیناً تشخیص مصداق و یا میزان انطباق با شرایط برشمرده شده فوق و یا شرایط دیگری که مورد غفلت حقیر مانده اند، به لحاظ قانونی بر عهده ی شورای محترم نگهبان است و این شورا همانطوری که تا کنون نشان داده است، به خوبی به وظایف مهم خود در احراز صلاحیت ها آگاه است و همانطوری که شعار انتخابات آزاد در راستای فشار به شورای نگهبان را ناپسند و غیرقانونی می دانم، فشار به شورای نگهبان را در جهت رد یک یا چند نامزد نیز مطلوب و مناسب نمی دانم.
مطالب مرتبط:
تفسیر عجولانه از سخنان رهبری اشتباه است
مشت کدامیک؟! شورای نگهبان یا رأی مردم؟!
راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی
برچسب های مرتبط: فتنه انحراف شورای نگهبان انتخابات آزاد ولایت مداری بصیرت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/2
2:58 ع
در سیره ی انبیا و اهل بیت با مواردی بر می خوریم که برخی اطرافیان و حتی اصحاب ایشان، با اصرار و لجاجت با مواضع خود، عملاً امکان گزینش بهترین راه را از ایشان جلب می کردند. جنس این فشارها معمولاً از تکرار لجوجانه مواضع بوده است به نحوی که پشت مقام نبی یا امام را خالی می کردند، اگر چه مقام ائمه و اولیا بری تر از این است که تحت تأثیر افراد دچار گناه یا اشتباه شوند اما وقتی انتخاب یک راه به یک پشتوانه ی جمعی نیاز داشت، عملاً با کمرنگ شدن این پشتوانه، حق انتخاب مقام نبی و امام معصوم محدود می شد؛ نمونه ی بارز این فشارها را در زمان غصب حکومت از حضرت امیر المومنین و یا صلح امام حسن سلام الله علیهما شاهد بودیم و البته همانطوری که گفتم این فشارها فقط تا جایی می توانستند گزینه های انتخابی معصومان را محدود کنند و از مرحله ای به بعد، این اولیای الهی تسلیم فشارها نشدند و حتی با ریختن خون خود و فرزندانشان و تن دادن به اسارت همسران و کودکانشان در برابرفشارها چون حسین که براو و فرزندان و اصحابش سلام خدا باد، ایستادگی کردند.
خط قرمزدر تمامی مواردی که انبیا و ائمه در مسئله ای کوتاه آمدند یا بهتر بگویم تقیه کردند، حفظ اسلام و مصلحت مسلمین بود و از هرجا که دیدند کوتاه آمدن موجب انتفاع اسلام و مسلمین نیست، تمام قد در مواضع حق خود پایمردی کردند.
در انقلاب اسلامی ایران نیز رهبرانقلاب به عنوان مقام ولایت فقیه، در مواردی به خصوص در بحث پذیرش قطعنامه در برابر فشارها ناچار به پذیرش قطعنامه شد، چرا که تبعیت برخی از مسئولان و گردانندگان جنگ از رهبرکبیر انقلاب به نوعی دچار سستی گردیده و امام را به لحاظ تضعیف پشتوانه و احتمال مواجهه ی غیرقدرتمندانه، به قول غم انگیز خودشان مجبور به نوشیدن جام زهر کردند، و البته انتخابی که با فشار لجوجانه به جای شور دلسوزانه به ولی تحمیل شود همواره جام زهربوده وهست.
پس از امام خمینی قدس سره الشریف و در زعامت امام خامنه ای دامت برکاته و عزته نیز موارد متعددی از این فشارها به رهبری وارد شد، که نمونه اش را در فتنه 88 و در بحث ابطال انتخابات مشاهده کردیم ولی از آنجا که تسلیم چنین فشارهایی شدن عملاً نه تنها موجب انتفاع به اسلام و جامعه ی اسلامی نمی شد بلکه موجب تضعیف آن و تضییع رأی مردم می گردید، با تمام قوت از ماهیت مردمی حکومت نگاهداری کردند و پیگیری معترضین را تنها از راه قانونی مطالبه کردند که با تسلیم نشدن معترضین، عملاً با ایستادگی شجاعانه و حکیمانه ی رهبری خودبخود بیش از پیش مهجور و منفور گردیدند.
پس از فتنه 88 و جوانه زدن تخم انحراف در دولت، رهبرمعظم انقلاب نسبت به برخی مسائل در همان ابتدا تذکرات محرمانه و بعضاً علنی دادند که بعضاً به سرعت جامه ی عمل پوشانده می شدند ولی بعضاً نیز با تأخیر و تعلل یک هفتگی و ده روزه و بیشتر مواجه می شدند که نمونه های این فشارها را در بحث معاونت اولی مشایی و عزل وزیر اطلاعات و تن دادن به وحدت و پرهیز از تفرقه افکنی ها شاهد بودیم که مورد آخری با تشر و تهدید ضمنی رهبری نیز مواجه شد.
اگر چه موضع مقام معظم رهبری در خصوص مشایی با مخالفت ایشان در بحث معاونت اولی ایشان کاملاً شفاف است و اگر چه اقبال عمومی مردم و به خصوص طرفداران قدیمی و کثیر احمدی نژاد نسبت به مشایی کاملاً آشکار است، اما اصرار عجیب و لجاجت متأسفانه شدید احمدی نژاد بر نامزدی ایشان موجب گردیده است که عملاً عرصه ی اعتراض احمدی نژاد به مجاری مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشانده شود و این لجاجت احمدی نژاد اگر چه برای هدفی پوچ و دست نیافتنی که همان ریاست جمهوری مشایی است، اما با ایجاد هزینه در معیشت و زندگی و وحدت و آرامش نظام، موجب امیدواری فتنه گران داخلی و سران خارجی شان و تشدید فشارهای تحریم گردیده است. برخی احمدی نژاد را تا حد اخلال و یا تعلل در برگزاری انتخابات آماده دانستند که فارغ از صحت یا اشتباه بودن آن، مقام معظم رهبری طی سخنرانی شفافی نسبت به سابقه ی مقاومت در خصوص اخلال یا تعویق انتخابات یادآوری و تذکرات موکدی دادند تا عملاً کسی به تسلیم ناپذیری رهبری در خصوص حق انتخاب و رأی مردم دچار تشکیک نگردد.
در مطلب قبلی همین وبلاگ به راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی که انتظار برای سوءاستفاده و موج سواری براساس اشتباهات و لجاجت های جریان انحرافی است پرداختم و امروز مقام معظم رهبری در حضورشان در مشهدالرضا، از تمام کسانی که چارچوب جمهوری اسلامی را قبول دارند، برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آوردند و همان شعار همیشگی و دائمی اهمیت حضور و مشارکت حداکثری را بر زبان آوردند. اگر چه این شعارها همواره و در تمام انتخابات از سوی رهبری تکرار شده اند، اما این بار مقارن بودن این شعارها با فشارها و لجاجت های احمدی نژاد در خصوص مشایی و هاشمی در خصوص نامزد احتمالی خود، یک پیام احتمالی را در ذهنم متبادر نمود.
به نظر می رسد حکمت و شجاعت رهبر معظم انقلاب در پذیرش نامزدی فردی از جریان انحرافی یا ورشکستگان سیاسی، با توجه به این که رأی نیاوردن ایشان بهترین درس به امثال احمدی نژاد و هاشمی را می دهد و رد صلاحیت ایشان، سوءاستفاده ایشان و زحمت را برای مردم ایجاد می کند، امکان دارد رهبر معظم انقلاب در راستای همان شعار حضور حداکثری و حفظ اقتدار نظام و ناامید کردن فتنه گران داخلی و کفتارهای خارجی در کمین نشسته، مبنای تصمیم گیری خود را بر مبنای چیزی متفاوت از آنچه که گمان می کردیم، تغییر دهند و اگر چه بیان همین بحث نیز از حد فهم و اطلاعات حقیر خارج بود و به عنوان یک گمانه مطرح گردید، اما بیان آن را لازم دیدم تا برادران حزب الله در اعلام مواضع خود دقت داشته باشند و نکند همان فشارهایی را که از سوی مدعیان ولایت مداری به رهبری وارد می شود را ایشان در جبهه ی دیگری بخواهند با مواضع نسنجیده ی خود وارد نمایند. مدعیان ولایت مداری باید به هوش و به گوش باشند و بصیر نه این که کورکورانه توپ را به هر طرفی شوت کنند، پس لازم است که امت حزب الله و به خصوص خواص و بزرگان مدعیان ولایتمداری گوش به فرمان باشند و قلبشان را آماده و تسلیم پذیرش امر ولایت فقیه نگاه دارند و خدای ناکرده از شنیدن اوامر ایشان که مثل همیشه مبنای شجاعت، حکمت و سنت را در دل دارد، دچار سردرگمی و ابهام در نقش نگردند، باید توجه داشت که حکم با ولی است و ایشان است که تشخیص می دهند مشت بر دهان منحرفان و ورشکستگان را شورای نگهبان بکوبد یا آرای آهنین مردم.
در کنار این مسئله که نباید در حیطه ی اختیارات رهبری وارد شد باید روی این فرمایش رهبری مانور کرد که هرکسی که وارد این عرصه می شود با این فرض مسلم آمده است که به جمهوری اسلامی با تمام اجزاء و اصولش اعتقاد دارد و باید بداند که مشروعیت یک رییس جمهور یا سایر مسئولان به تنفیذ و تأیید رهبر است و نباید جمهوری اسلامی را با یک دموکراسی که صرفاً میزان آرا در آن اهمیت دارد اشتباه بگیرد، همان اشتباه که از زبان خاتمی و اخیراً نیز احمدی نژاد شنیده می شود.
برچسب های مرتبط: فتنه انحراف شورای نگهبان انتخابات آزاد ولایت مداری بصیرت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/1
3:20 ع
سالهاست که آقای هاشمی رفسنجانی و تمام گروه ها و احزاب منتسب به ایشان در هیچ انتخاباتی نتوانسته اند به یک موفقیت نسبی نیز دست یابند و همین وضعیت را جریان منتسب به اصلاحات نیزدر خود دارند که نه در انتخابات شوراها و نه مجلس و نه ریاست جمهوری های اخیر نتوانسته اند به هیچ جایگاه مقبولی دست یابند. این دو جریان آنقدر احساس ضعف و رکود کردند که در انتخابات قبلی ریاست جمهوری عملاً با ادعای تقلب، ورشکستگی سیاسی خود را عملاً اعلام رسمی نمودند.
تحلیلی فوق ممکن است از سوی برخی صاحب نظران اینچنین با سوال مواجه شود که اگر چنین است پس چرا همچنان این جریان ها در عرصه فعالند و از صحنه کنار نکشیده اند، که پاسخ حقیر این است که اگر چه در ظاهر این جریاناتِ ورشکسته، بحث نامزدی در انتخابات را با دست پیش می کشند و با پا پس می زنند، اما ایشان ضمن مطالعه روی بازخورد اقدامات خود، در واقع دنبال یک هدف دیگر به عنوان هدف نهایی هستند، ایشان قصد دارند تا عملاً فقط در صحنه حضور داشته باشند و فراموش نشوند چرا که کشور را آبستن حوادثی می دانند که با حضور و حرکت مناسب در این حوادث امکان تقویت و احیای جایگاه قبلی خود را بیش از سکوت و قهر و تحریم محتمل می دانند، ایشان اگر هم بخواهند انتخابات را تحریم کنند زمانی این کار را انجام می دهند که بتوانند از این اقدام خود میوه ای بچینند و لااقل ضربه ای بزنند و این ابزار را نیز برای رد صلاحیت احتمالی نامزدهای خود کنار گذاشته اند.
در صورتی که برگزار کنندگان انتخابات بخواهند پا را از تکالیف قانونی خود فراتر نهند و در کار نظارت نهادهای قانونی اخلال ایجاد کنند، فضای کشور می تواند آماده ی موج سواری جریان های ورشکسته ی سیاسی گردد. جریان هایی که هم زمان با رییس جمهور و قبل از او بر طبل انتخابات آزاد و فشار بر نهادهای نظارتی کوبیدند تا ایشان نیز سهم و نقشی در فتنه ی آتی داشته باشند و از یک سو جریان انحرافی که روز به روز بیشتر در دولت ریشه دوانده است پتانسیل همراه کردن جریان های ورشکسته را در مقابله با نظام و رهبری دارد چرا که افراد و جریان های ضعیف انحرافی در برابر نظام مقتدر ولایت فقیه یک تفاهم بزرگ دارند و آنهم مقابله با ولایت فقیه و اسلام به عنوان یک حکومت دینی است.
از یک سو رییس جمهور از جریان های نزدیک و متعهد به ولایت فقیه در امر انتخابات اظهار نگرانی می کند و از یک سو شعارشان یعنی انتخابات آزاد و فشار بر نهادهای نظارتی با شعار جریان های ورشکسته ی سیاسی در یک جهت است، یک احتمال قوی این است که در صورت رد صلاحیت برخی نامزدهای این دو جبهه، اهداف و شعارهای مشترک شان بتواند تا مقطعی گروه های ضعیف انحرافی و ورشکسته ی سیاسی را باهم همراه سازد و البته این همراهی یقیناً تا زمان مناسب، آشکارا مورد اقرار نخواهد گرفت چرا که زمانی این وحدت از سوی مردم قابل پذیرش خواهد بود که بهانه ای مناسب برای توجیه وحدت این به ظاهر دو قطبِ مقابل یعنی رد صلاحیت نامزدهای شان وجود داشته باشد و احتمال دیگر هم این است که جریان انحرافی با حرکات اشتباه و نسنجیده ی خود راه را برای موج سواری و حضور ورشکستگان مهیا سازد.
پس با این تفاسیر هدف اصلی ورشکستگان سیاسی از هاشمی تا خاتمی و اعوان و انصارشان در این است که تخته موج به بغل لب ساحل انتخابات، منتظر امواجی باشند که جریان انحرافی به احتمال زیاد به عمداً و یا سهواً آنها را ایجاد خواهد نمود تا بسته به ارتفاع امواج تصمیم بگیرند در خلاف آن حرکت کنند تا مشروعیت از دست رفته خود را احیا کنند ویا در جهت آن به مبارزه با دشمن مشترک بپردازند و البته ایشان خودشان هم از اقتدار نظام کاملاً مطلعند و می دانند که مقام معظم رهبری همواره در حمایت از جایگاه قانونی تمام ارکان نظام از قوای سه گانه گرفته تا شورای نگهبان و آرای مردم تسلیم ناپذیر بوده اند و شعارهای صیانت از آرا و انتخابات آزاد هرگز خللی در اقدام استوار ملت و رهبر ایجاد نمی کند.
برچسب های مرتبط: فتنه انحراف هاشمی رفسنجانی محمد خاتمی انتخابات آزاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/30
7:40 ع
ضمن تبریک سال حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی، امیدوارم سال جدید سالی توأم با پیروزی و سربلندی برای انقلاب و اسلام باشد. در اولین پست سال 92 متأسفانه نتوانستم از کنار آخرین پیام نوروزی آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور براحتی بگذرم، پس بخش هایی از این پیام را با یک تحلیل کوتاه تقدیم تان می کنم:
نظر آقای احمدی نژاد در مورد نقش ملت در پیشرفت کشور:
ملت با پرکردن نقاط ضعف خود و با درایت و تلاش و همبستگی، قله های علمی، فنآوری و اقتصاد و فرهنگ و سیاست را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد.ملت بزرگ مسیر رو به کمال را در همه عرصه ها با شتاب بیشتر ادامه خواهد داد و رودخانه زلال ملت به اقیانوس نزدیک تر خواهد شد .
نظر رییس دولت در مورد نقش دولت در همین خصوص:
دولت نیز تا آخرین لحظه مسئولیت با همان تعهد و شتاب گذشته در جهت خدمت به مردم و به نتیجه رساندن طرحها و پروژه ها و رفع مشکلات تلاش خواهد کرد.
تحلیل کوتاه:
برفرضقبول این که مردم باید نقاط ضعف خود را با درایت و تلاش و همبستگی رفع کنند،آیا دولت نیز نباید نقاط ضعف خود را پر و به آنها اقرار کند؟! آیا این که دولت همان تعهد وشتاب گذشته را داشته باشد کافیست؟! آیا بهتر نیست که هرکسی نسبت به نقشخودش مسئولانه تر و نسبت به نقش دیگران بزرگوارانه تر و با اغماض برخورد نماید؟! بهخصوص وقتی که رهبر معظم انقلاب در کنار تحریم ها از عامل سوءتدبیرها نیز بهعنوان عوامل دخیل در مشکلات سال 91 یاد می کنند، به نظر می رسد که دولت در کنار ذکر موفقیت ها و پیروزی ها باید در خصوص مشکلات، با عذرخواهی از مردم و رهبری بابت سهم خود در ایجاد یا تشدید آن ها در تسکین آلام ملت بکوشد و البته مردم و رهبری سپاسگزار تلاش ها و زحمات شبانهروزی خدمتگزاران خود بوده و هستند، همانطوری که سوءمدیریت ها را درک میکنندو با صبر و حوصله مشکلات را تحمل می کنند.
ایکاش دولت در سال 92 در بحث انتخابات بر وظیفه ی قانونی خود تأکید ورزد وطوری موضع نگیرد که گویا قصد دخالت در حریم سایر نهادهای قانونی دخیل درامر انتخابات را دارد و این که به جای استفاده از شعارهای کلیشه ای وانتخاباتی، از تمام پتانسیل نخبگان و بزرگان کشور در اداره ی کشور و حل مشکلات استفاده کند نه این کهخودش و با دست خودش به راحتی کارشناسان و مسئولان خود را قلع و قم کند ودلسوزان خود را نیز به همراه بدخواهان به یک چوب بنوازدو گمان داشته باشد که با بهترین شتاب ممکن در حال حرکت است.
برچسب مرتبط:دولت(54) انتخابات آزاد احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/20
10:56 ع
این مطلب در تاریخ 23/6/91 یعنی حدود 4 ماه پیش و همزمان با اولین استفاده های هاشمی از واژه لزوم برگزاری انتخابات آزاد و شفاف در همین وبلاگ منتشر شد، که با توجه به تکرار تهوع آور این واژه از سوی ایشان و طرفدارانشان، دوباره عیناً تقدیم می کنم:
با توجه به افاضات جدید این هماهنگ کننده ی سران فتنه در خصوص "لزوم برگزاری انتخابات آزاد و شفاف" به نظرم آمد تا چنین انتخاباتی را از نظر خود آقای هاشمی معنی کنم:
انتخاباتی آزاد است که هر کسی بتواند در آن شرکت کند
انتخاباتی آزاد است که قبل و وسط و بعد آن همه بتوانند شلوغ کنند و آتش بزنند و بشکنند و فحش بدهند و به هر زبانی که می توانند شعار بدهند
انتخابات آزاد انتخاباتی است که فقط طرفداران آزادی رأی آورند
و اما انتخابات شفاف چیست؟
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که از اکنون با شفافیت مشخص باشد که پیروزی از آن ماست
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که صندوق ها آن قدر شفاف باشند که نیازی به شمارش نداشته باشد و همان شب انتخابات همه به ما تبریک بگویند
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که خانم مرعشی همان صبح انتخابات، نتیجه ی آن را بداند و اعلام کند.
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که اگر ادعای تقلب کردیم به صورت شفاف اسناد و مدارکش را هم در اختیارمان بگذارند نه این که مثل انتخابات قبلی این قدر غیر شفاف باشد که حتی یک دلیل نتوان ارائه نمود.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که تمام نمایندگان و متصدیان رأی گیری به صورت شفاف طرفدار ما باشند.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که از فرط شفافیت بدون اقامه ی دلیل بتوان ابطال انتخابات را کف خواسته ها قرار داد.
انتخابات آزاد و شفاف یعنی انتخاباتی غیر از تمام انتخابات هایی که تا کنون برگزار شده است، البته غیر از مواردی خاصی که نتیجه ی شفاف خود هاشمی بود.
انتخابات آزاد و شفاف در یک کلام آن انتخاباتی است که ما در آن به خواسته ی مان برسیم در غیر اینصورت هم انتخابات و هم آزادی و هم شفافیت آن زیر سوال خواهد بود.
این مطلب در سایت صادقون نیز منتشر گردیده است.
مطلب مرتبط:
حتماً برای شورای نگهبان دعا کنیم 6/10/91
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟! 2/6/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
1:0 ص
طی این چند ماه، آقایان هاشمی و خاتمی و اخیراً هم احمدی نژاد دغدغه ی برگزاری انتخابات آزاد را بین مردم مطرح می کنند و اجرای چنین انتخاباتی را طلب می کنند، جالب است، کسانی که خودشان در همین سیستم حکومتی قبلاً رییس جمهور شده اند و به عنوان رییس جمهور انتخابات برگزار کرده اند، بزرگترین دغدغه شان برگزاری انتخابات آزاد است، و هریک نیز به بهانه افزایش مشارکت مردم چنین شعاری را دنبال می کنند، ایشان طوری از برگزاری انتخابات صحبت می کنند که گویی تا کنون انتخابات ریاست جمهوری در کشور آزاد نبوده است! همین ها در انتخابات هایی که برگزار کرده اند، آن را کاملاً تأیید و از صحت آن دفاع کرده ند، پس قضیه چیست؟! آیا ایشان جدیداً چیزهایی ازگذشته شان یادشان آمده است؟! یا نه بحث چیز دیگریست؟!
قضیه خیلی شفاف است، همه ی بحث این افراد در چند مسئله ی نسبتاً مشترک خلاصه می شود:
1- هر سه ی این افراد به تأیید نامزدی خودشان یا فرد مورد حمایت شان مشکوکند. هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که احتمال کاندیداتوری دارند و محمود احمدی نژاد هم که نامزد احتمالیش اسفندیار رحیم مشایی است، این افراد به لحاظ تأیید در شورای نگهبان ممکن است دچار مشکل شوند و این سخنان به نوعی فشار بر شورای نگهبان محسوب می شود. آقایان هاشمی و خاتمی کسانی نیستند که دستهایشان در فتنه 88 برای کسی رونشده باشد، ایشان از تمام حیثیت، آبرو، سابقه و حتی نزدیکانشان برای آن فتنه مایه گذاشته بودند و و اگر چه ایشان در این چندسال اخیر هرگز در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس یا شورا دچار موفقیت نشده اند، اما اقتضای سیاست بازی همین دوز و کلک هاست، اینطوری اگر تأیید نشوند می گویند ما رأی می آوردیم و اگر تأیید شوند می گویند که نظام تسلیم شد و قبول کرد ما فتنه گر نبودیم و اما داستان مشایی چیز دیگری است، مشایی به غیر از حرف های غیر قابل دفاع و حاشیه سازی که زده است و به غیر از تأثیرات غیر قابل انکاری که روی احمدی نژاد گذاشته است (که دلیلش همین بس که همین اخیراً او را هدیه الهی و ... دانست)، یک مشکل دیگر هم دارد، او براساس نظر رهبر شایستگی معاونت اولی را هم نداشته است پس نتیجه ای که گرفته می شود این است که ایشان شایستگی ریاست جمهوری را نیز ندارد؟!، پس بر این اساس، خاتمی و هاشمی و مشایی فاقد صلاحیت برای ریاست جمهوری به نظر می رسند و این مسئله موجب نگرانی عمیق ایشان و البته برنامه ریزی برای سوءاستفاده از عدم تأییدشان است.
2- هر سه ی این افراد به نظر نمی رسد که ظرفیت باخت داشته باشند و این ادعا که انتخابات آزاد نیست می تواند برای بی ظرفیتی های آینده شان مؤثر باشد. برای همین است که هر سه جریان خودشان را و تنها خودشان را تنها ناجی کشور می دانند.
3- هاشمی، خاتمی و مشایی با توجه به رفتارها و گفتارهایی که داشته اند، جامه ی ولایت مداری و اعتقاد به ولایت فقیه بر تنشان زار می زند و چون مشکوک دانستن انتخابات در یک نظام، مقبولیت و مشروعیت نظام را زیرسوال می برد پس بدترین تهمت به نظام تلقی می شود، این حرکات می تواند بهترین راه برای خالی کردن عقده های درونی و فشار به انقلاب و رهبری باشد.
4- ضربه ای که با تهمت تقلب به نظام زده شد، در هیچ مقطعی به این کشور وارد نشد و طمع بستن به ضربه ای دیگر می تواند وسوسه ای بزرگ برای کسانی باشد که معتقدند "دیگی که برایشان نجوشد، همان بهتر که سرسگ در آن بجوشد"، پس باید بستر را برای جرزدن های سیاسیشان آماده نگاه دارند؛ اگر چه شاید احمدی نژاد، مانند خاتمی و هاشمی سابقه جرزدن انتخاباتی نداشته باشد، اما به نظر می رسند مسئولیت ناپذیری رییس جمهور در پذیرش اشتباهات و ضعف ها این هشدار را می دهد که جریان انتخاباتی ایشان نیز همان پتانسیل را در ابعادی کم و بیش، برای ضربه به نظام داراست.
در این شرایط آن نهادی که بیشتر از همه مورد هجمه است، شورای نگهبان است و این بار اما بسیار گسترده تر تحت فشار قرار دارد، البته با توجه به شناختی که از این نهاد و افراد آن دارم، یقین درام که به این افراد و جریان ها باج نمی دهد و همین مسئله موجب خشم سنگینی از نهاد شورای نگهبان و هجمه به اعضا و بزرگان آن شده است تا با تضعیف جایگاه قانونی و شخصیتی این شورا و اعضای آن، بستر برای اعمال فشار بیشتر مهیا گردد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
عمر آیت الله جنتی برکتی برای انتقلاب
شورای نگهبان خودش و مجلس را زیر سوال برد!
انتخابات آزاد و شفاف از نظر هاشمی چیست؟
ما گفتیم تحریم انتخابات را تحریم می کنیم!
چرا خاتمی رأی داد؟!
تکذیبیه دفتر رییس جمهور
مشایی این بار آمده که بماند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.