91/12/25
10:41 ص
با توجه به این که در چند پست، به مبانی فکری و اعتقادی جریان انحرافی پرداختم و با توجه به مسائلی مانند ادعای دیدن هاله ی نور، کشف مدیریت مستقیم امام زمان در بحث هدفمندی، اظهار نظر قطعی در معرفی یاران امام زمان، ادعای شدید ولایت مداری در عین تبعیت نکردن از ولایت فقیه و برخی علائم دیگر، بالاخره یکی از طرفداران جناب مشایی که در این وبلاگ بارها به دفاع از مشایی پرداخته بودند، گفتند که مشکل از شماست که این مسائل را باور نمی کنید وگرنه این مسائل و ارتباطات غیبی وجود دارد و با ظهور امام شرمندگی برای منکران این مسائل می ماند.
فارغ از این که نظر این دوست، چقدر بر مطالبم در باب انحرافات جریان انحرافی صحه می گذارد، لازم دیدم از نگاه دینی و البته تا حدی که به مسئله اشراف دارم به رد این گونه ارتباطات و استفاده از آنها بپردازم:
در تمام داستان هایی که از قرآن مجید به خاطر داردم، غیر از داستان حضرت خضر علیه السلام که نشان می دهد برخی از اولیای الهی از اطلاعات غیبی خود مجاز به استفاده بودند، سایر انبیای الهی جز در مواردی که وحی (در بیداری یا خواب) به ایشان می شده است مجاز به چنین کاری نبودند و حتی چنین علمی نداشتند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم با دیدن خوابی که در مورد قربانی کردن حضرت اسماعیل دیدند به نوعی مورد وحی و دستور الهی قرار گرفتند، اما اینگونه به خاطر ندارم که پیامبری و یا امامی معصوم از غیب دانی خود در مدیریت و رفتار خود استفاده کرده باشد.
حضرت پیامبر اعظم صلوات الله علیه، بهترین بنده ی خدا و برترین اسوه ی مومنین، بین استفاده از غیب و مشورت، مشورت را انتخاب می کردند، حضرت علی علیه السلام اگر چه می دانستند ابن ملجم در کدام شب و در کدام مسجد چه خیالی در سر دارد ولی براساس غیب دانی تسلیم نشد، حضرت امام حسین علیه السلام اگر چه داستان کربلا و عاقبت اجابتِ دعوت کوفیان را می دانستند اما به جای رفتار براساس دانش غیبی خود، از تکلیف خود تبعیت نمود. در داستان شهادت بسیاری از ائمه صلوات الله علیهم اجمعین می دانیم که امامان ما از شهادت شان در همان شب یا روز مطلع بوده اند، اما هیچ پرهیزی براساس آن اطلاعات غیبی انجام نداده و طبق روال عادی و تکلیف خود عمل می نمودند.
بحث دیگر این که منابع غیبی همیشه از سوی خداوند نیستند، و اگر چه وحی و الهام از سوی خدا تنها برای خالصان است که صورت می گیرد ولی هستند افرار و اشراری که به واسطه ی ریاضت یا برخی اعمال خاص، از منابع شیطانی برایشان الهام می شود، پس اگر حقیری مانند من خبری از غیب آورد و محقق شد، نباید فوراً فرقه ای برای تبعیت از او تشکیل داد، چه بسا این اخبار از طریق حدس و یا راههای حرام مثل رابطه با اجنه و شیاطین حاصل شده باشد، منابع غیبی که در قرآن کریم نیز به وجود چنین ارتباطاتی صحه گذاشته شده و البته این اعمال از گناهان بزرگ و حرام قطعی می باشند و اگر کسی از راه حلال و براساس خواست خداوند به چنین قدرتهایی رسید یقین بدانید که این فرد از آنهاست که حتماً ظرفیتش را داشته است که به او داده اند چرا که:
هرکه را اسرار حق آموختند، مهرکردند و دهانش دوختند
این چنین افر ادی می شوند مثل آیت الله بهجت، نه مثل برخی دیگر که اسرار (موهوم) عیان گویند و بعد ادعای حلاج شدن داشته باشند.
حال با مثالهای فوق که یقیناً می توان خیلی بیش از آنها یافت و در اینجا قلت شان به دلیل قلت دانش من در تاریخ اسلام است، چگونه می توان نتیجه گرفت که کسی در حد و اندازه ی آقای مشایی و یا دوستان شان، بافرض (محال) براساس دانش غیبی خود از تکلیفِ شرعی و عقلی خود شانه خالی کند؟ بر چه اساسی می توان گفت که چون فرضاً چیزی از غیب به ایشان رسیده است پس می توانند رأساً به آن عمل کنند حتی اگر برخلاف شرع و عقل باشد؟ مگر این که فرض کنیم ایشان مقامی مافوق حضرت موسی و در حد حضرت خضر علیهما السلام داشته باشند؛ البته یکی از دوستان و اساتید آقای مشایی (آقای یعقوبی) ادعاهای اینطوری به صورت علنی در مورد نصیحت به حضرت موسی دارد که این گزینه را نیز می توان رد نشده روی میز نگاه داشت.
در روایات مسلم و قطعی داریم که کسی که ادعای اطلاع از برخی اخبار غیبی خاص مانند تعیین روز قیامت و یا موعد ظهور و یا ارتباط با امام زمان دارد دروغگوست، حتی علما و بزرگانی که با امام زمان ارتباط داشتند بعد از فوت شان و از سوی نزدیکان و خواص شان چنین مسائلی کشف گردید، نه این که خودشان بیایند و دوربزنند که مستقیم رابطه داریم و هاله ی نور دورمان هست و دیگر دوران تحسس (حس کردن امام زمان عج) است و می توان امام زمان (عج) را حس کرد و با او رابطه داشت.
حتی می گویند برای عرفای بزرگ که حالت های معنوی غیبی و شهودی حاصل می شود نیز آن حالت، تنها برای خود آن عارف معنی دارد و مستند است و اینگونه نیست که برای سایرین حجت و قابل اتباع باشد. در هر صورت کشف این انحرافات و تجویز دارو برای آنها کار اساتید اخلاق و علمای دین است و اگر کسی از ایشان فاصله گرفت، این بیماری انحرافی تمام شئون او را در بر می گیرد، دیگر اگر قرار شد قیمت سود بانکی را نیز تعیین کند وابسته به این حالات می شود، اگر قرار باشد کسی را عزل و یا نصب کند هم نمی تواند از این قوای توهمی استفاده نکند، بسیاری از اعمال رییس جمهور که حتی برای اطرافیان ایشان هم قابل فهم نیست احتمال قریب به یقین از همین منابع موهوم نشأت می گیرد، یعنی وزیری که نمره اش بیست است یا آن یکی که هلو بود را نیز بر اساس همان دلایل عوض می کند یا دیگری را در مأموریت عزل می کند، اگر قرار بود انقلابی را اسلامی یا انسانی بداند آن را هم به همان منابعش رجوع می دهد، اگر قرار شد فتوا دهد با مردم اسرائیل دوستیم یا نه، آن را هم به همان منابع رجوع می دهد، اگر قرار باشد بفهمد کسی یار امام زمان است یانه می تواند با استفاده از همان منابع موهوم به صورت قطعی بفهمد که چه کسی یار هست و چه کسی یار نیست.
در هر صورت تکلیف مسلمین در زمان غیبتِ معصوم، مشخصاً انجام تکالیف شرعی شان و تبعیت از علما و فقهاست و در عصر حاضر بر عصاره ی جمع علما یعنی مقام معظم ولایت فقیه است، همان مقام که به زعم امام خمینی ولایت رسول را دارد، نه این که براساس اطلاعات موهوم، غیرمستند و شهود ادعایی از عرفای جعلی و مدعیان دروغین ارتباط با امام معصوم گام بردارند و به جایی برسند که به جای امام زمان، مشایی بشود رهبرشان و شمشیر در برابر نائب برحق امام زمان بکشند. دوستان توجه داشته باشند که در ابتدا زاویه پیدا کردن، اگر چه چندان به چشم نمی آید ولی با طی مسیر، ناگاه فرسنگ ها از سبیل هدایت فاصله ایجاد می شد و همین خارج شدن از جاده ی ولایت است که می شود در هروادی سرگشتگی و حیرانی و گمراهی.
این مطلب در عصرهامون منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: انحراف مشایی هاله نور احمدی نژاد ولایت فقیه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/6
2:33 ع
دیشب آقای احمدی نژاد در مصاحبه ی تلویزیونی با خبرنگاران رسانه های مکتبوب که بخشی از آن به صورت زنده پخش گردید شرکت داشت و در بخشی از برنامه که از حالت زنده خارج شد و بعداً هم پخش نشد، خبرنگار خبرگزاری مهر، سوالات و سخنان انتقادی بر زبان راند و بعد نیز، آقای احمدی نژاد اقدام به پاسخگویی نمود. برای مطالعه ی پرسش و پاسخ مزبور می توانید به اینجا مراجعه کنید.
البته با توجه به این که برخی از این موارد واقعاً دغدغه ی خیلی از افراد بود و خودم نیز بارها به آن ها پرداخته بودم، به برخی از اظهارت رییس جمهور محترم همراه با ذکر سخنان خود ایشان، پاسخ می دهم:
1- آقای رییس جمهور در پاسخ به انتقادی که در مورد بزرگترین فساد مالی به ایشان وارد شد اینچنین گفتند: یکسری اتهامات به دولت وارد کردید، یک شخصی گفته دولت بزرگترین فساداقتصادی را داشته است، در دوره ما اتفاق افتاده، بله در دوره ما 5 جنگ همدر دنیا اتفاق افتاده! ارتباطش به دولت مهم است، خیلی ها خیلی کارها میکنند، ربطش به دولت چیست؟ فساد اتفاق افتاده چه ربطی به دولت دارد؟ زلزلههم می آید ممکن است یک عده هم یکدیگر را بکشند، ارتباطش با دولت مهم است. آیا دولت نقشی داشته است؟ خیر، من همچنان می گویم پاک ترین دولت است. همهبسیج شدند که بالاخره یک چیزی پیدا کنند که دولت متهم شود. ممکن است یککارمندی این کار را کرده باشد که این همه جای دنیا و همه دستگاه ها هست.
- حقیر سیاست های اقتصادی دولت را در این فساد بزرگ اقتصادی، موثر می دانم. اصرار بر فاصله ی زیاد بین تورم و سود بانکی موجب تولدِ بزرگترین رانت اقتصادی که حقیرنامش را "رانت بانکی" گذاشته ام شد و این رانت موجب شد هرکسی که بتواند به تسهیلات بیشتری دست یابد، از محل همان تسهیلات، بدهی های گذشته را تسویه و از فاصله ی بین تورم و سود بانکی، درآمد کلانی را به جیب بزند. سیاست اشتباه دولت موجب شد تا سوءاستفاده گران و طماعان به دریافت وام به عنوان یک درآمد هنگفت نگاه کرده و البته این فرصت نیز بدون حمایت مسئولان بلندپایه (که بعضاً فرار و برخی نیز درحال محاکمه اند) میسر نبوده است و متأسفانه این فساد با توجه به حجم و ابعاد آن از حد یک کارمند (که ایشان اشاره کرده اند) خیلی بالاتر است.
2- اما اینکه شما فرمودید یک نظرسنجی انجام شده، آقای حیدری در برنامه شانانجام دادند و 80 درصد مردم گفته اند که هدفمندی را نمی خواهند. هم خودایشان و هم خود شما می دانید که این کار غیرعلمی است. شما یک برنامه مشخصدر تلویزیون می گذارید و یک عده بیننده خاص دارد، بعد اطلاعاتی می دهید وهمانجا نظرسنجی می کنید. ما هم نظرسنجی می کنیم!
- من هم در جریان آن نظرسنجی بودم و خودم هم در همین وبلاگ یک نظرسنجی در این خصوص برگزار کردم (که هنوز می توانید در آن شرکت کنید)، نتیجه ی آن هم تاکنون با نظرسنجی برنامه پایش تفاوت معنا داری ندارد. آقای احمدی نژاد اگر نظرسنجی تلویزیونی را با آن همه مخاطب رد می کنند، بهتر است یک نظرسنجی دقیقتر بگذارند و نتیجه اش را هم شفاف اعلام کنند، این جمله "که ماهم نظرسنجی می کنیم"، بیشتر شبیه یک ادعا است، اصلاً در صورتی که دولت و مجلس اصرار به اجرای فاز 2 آنهم به صورت کامل و آخرین فاز دارند بهتر است یک رفراندوم برگزار کنند تا شاید هم امثال حقیر ضایع بشویم!
3- اینکه میگویید پول مردم یک سوم شده در جیب چه کسی رفته است؟ پس یک عدهپولدارتر شده اند. بله، کسانیکه حقوق ثابتی می گیرند در این یکساله آسیبدیده اند، قبل از این یکسال چه؟ بازهم آسیب دیده اند؟ تمام شاخص ها واندازه گیری هایی که تمام نهادها حتی مخالفان دولت تهیه کرده اند می گویندفاصله طبقاتی کم شده است، این یعنی چه؟ یعنی رفت سر سفره مردم.
- آقای احمدی نژاد در این فراز حقیقتاً مبنای علمی را از گفتار و رفتار خود زیرسوال می برد. این که ارزش پول مردم کاهش یافته باشد یعنی اصلاً ارزش پول ملی کاهش یافته است. یعنی اکنون باید با همان پول سابق نمی توان نصف سابق هم خرید کرد، نه این که مردم پولشان را مثلاً گم کرده باشند و یکی دیگر پیدا کرده باشد. ضمناً کارمندان از ابتدای دولت آقای احمدی نژاد تاکنون باضریبی کمتر از نرخ تورم حقوق دریافت کرده اند و در کل ارزش درآمدشان کاهش یافته است (حتی اگر سنوات کارمندان را نیز جزء افزایش حقوق در نظر بگیرد) و کاهش قدرت خرید برای کارمندان مسجل است حتی اگر ضریب رشد جینی کاهش یافته باشد، چرا که نزدیک شدن طبقات به یکدیگر لزوماً به معنای بهبود وضعیت همه ی اقشار نخواهد بود و بحث دیگر این که اصولاً دولت اطلاعات چندانی از درآمد افراد غیر کارمند و کارگر ندارد.
4- وقتی این همه مدرسه ساخته می شود در جیب چه کسانی می رود. بیمارستان ساختهمی شود، راه ساخته می شود، کارخانه ساخته میشود، بندر ساخته می شود. بلهمی شود، ما برای اینکه ما دولت را محکوم کنیم یکسری اطلاعات ناقص را بهمبچسبانیم و حرف های عامیانه بزنیم. می شود، آزاد است و مشکلی هم نیست.
- حقیقتاً فعالیتهای عمرانی دولت قابل تقدیر است و همانطوری که سوال کنندگان نباید از انصاف خارج بشوند، آقای رییس جمهور نیز نباید قوت در بخشی را بهانه ای برای توجیه ضعف در جاهای دیگر قرار دهند و البته همان بخشهای عمرانی نیز هم اکنون تحت الشعاع بخشهای دیگر دچار ضعف شده اند و حتی اتمام برخی از آن پروژه ها (مثل مهر ماندگار و مسکن مهر) با فشار به جاهای دیگر (مانند معیشت کارمندان) در حال انجام است.
5- نمی دانم چرا از قول مردم حرف میزنند. اینکه مردم می گویند ما نمیخواهیم، مردم خودشان زبان دارند، می توانند حرف بزنند. من هم با مردم درتماسم، شاید خیلی بیشتر از بسیاری از نهادها. یک نهاد با همه مجموعه اشچقدر با مردم ارتباط دارد؟ من بیش از آن ارتباط دارم.
- گویا آقای احمدی نژاد متأسفانه مردمی را که در پیرامون خودشان هستند را فقط مردم می شمارند و مردمی را که مثلاً در نظرسنجی برنامه پایش نظرشان را با پیامک ارسال می کنند، اصلاً مردم نمی دانند و تازه این خودش یک ادعا است که کسی بگوید من از خودتان بهتر می فهمم که شما چه می گویید، بالاخره لااقل من وبلاگ نویس اجاره نشین که خودم جزء مردم هستم، اطرافیان و اقوامم هم که جزء مردم هستند، اصلاً به بقیه کاری ندارم پس چرا دولت فقط خودش را در شناخت نظر مردم به رسمیت می شناسد؟!
6- احمدی نژاد با اعلام اینکه مشکلاتی که در یکسال اخیر پیدا شده را می شودهمه را به گردن دولت انداخت و خیال خود را راحت کرد، اظهار داشت: اما آنکسی که آن کار را می کند فرض کند فردا خودش می خواهد کشور را اداره کند،آنوقت باید پاسخ دهد و راه حلی برای آن داشته باشد. از این انتقادات زیادمی شود، ما هم همه را گوش می کنیم هر کدام وارد باشد دستشان را می بوسیم واستفاده میکنیم.
- اول بگویم که حقیر بسیاری از مشکلات اخیر را از خیانت های جریان فتنه و استمداد آنها از کشورهای استعماری و گرادادن به ایشان در خصوص تحریم ها می دانم، اما بحث دوم رییس جمهور را قبول ندارم چرا که ایشان حقیقتاً در مباحث اقتصادی و مدیریتی صرفاً به تشخیص خود و رفیق خود مشغولند و تمام کارشناسان و عالمان دنیا هم بیایند نمی توانند در زمینه ای مثل سودبانکی و نحوه ی تعیین علمی آن، ایشان را قانع کنند، حقیر در همین وبلاگ بارها پیشنهاداتی داده ام (مانند لزوم محدودیت های صادراتی، یا پرهیز از مبنا قرار دادن دهک بندی ها، پیشنهاد کاربردی در خصوص استفاده از بانک برای کاهش تورم و افزایش ارزش پول ملی و ....) که برخی از آنها البته چند ماه بعد (و چه بسا پس از مرگ سهراب) محقق شده است و برخی از آنها که اتفاقاً مورد تأیید علمای اقتصادی هم بوده است هرگز گویا خوانده هم نشده اند. البته حقیر که هیچم، این همه اساتید امین بزرگ اقتصادی وجود دارند که از آنها نیز هیچ استقبالی نمی شود یا همین برنامه پایش که علی رغم این همه درخواست جهت حضور مسئولان اقتصادی برای پاسخگویی و شنیدن انتقاد و پیشنهاد، از آن شانه خالی می کنند و حتی کارشناسان و برنامه های تخصصی نیز امر به سکوت می شوند.
7- متوسط فروش نفت در این دولت بیش از دولت قبل نیست
- البته احتمالاً آقای رییس جمهور به لحاظ حجمی فروش نفت را کاهش یافته می دانند و گرنه با توجه به افزایش چند برابری قیمت نفت، این مسئله در خصوص درآمد نفتی صدق نمی کند.
8- رئیس جمهور با بیان اینکه این به معنای آن نیست که ضعفی وجود ندارد گفت: باید مقایسه کرد، برخی از حرف ها را ما هیچ وقت نگفته ایم اما به حساب ماگذاشته اند، از جمله همین بردن پول سر سفره مردم، من هرگز چنین حرفی نزدهام، من از قول کس دیگری نقل کردم منتها طبق معمول این طرف و آن طرفش رابریدند و گفتند تو گفتی، گفتم بسیار خوب من گفته ام، من هم انجام می دهم. خیلی از کارهای دیگر را هم قول دادیم که انجام دهیم که انجام دادیم.
این مسئله ای که اکنون رییس جمهور خودشان را مبرا از آن دانستند (یعنی وعده های زیاد)، چندسال پیش از سوی رهبری نیز مورد نکوهش قرار گرفته بود، رهبری نیز فرموده بودند که اگر چه حجم فعالیتهای دولت بیشتر از دولت های قبلی بوده است اما حجم وعده های شان نیز چند برابر و غیرقابل تحقق بوده است که متأسفانه خیلی از آنها نیز تحقق نیافته است (نرخ تورم زیر 10درصد، کاهش ارز به زیر 1000 تومان، 2500اشتغال، موعدهای تحویل مسکن مهر، کاغذپاره بودن و بی تأثیر بودن فشارهای خارجی، پرداخت یک میلیون تومان به تازه متولدها، پرداخت جوایز قهرمانان ورزشی و.....)
9- من معتقدم شرایط اقتصادی کشور شرایط بسیار خوبی است. بله وقتی تورم می شودکه همه مردم ضرر نمی کنند، فقط حقوق بگیر ثابت اگر حقوقش افزایش پیدا نکند،ضرر می کند، بقیه از تورم سود می برند. فرض کنید خانه گران شده است، آیاهمه ضرر می کنند؟ یا آنها که هیچ خانه ای ندارند، ضرر می کنند. دولت مسکنمهر را راه انداخته که همه خانه دار شوند.
- وقتی تورم ایجاد می شود، ارزش پول کاهش می یابد، هرکسی هرچقدر پول نقد یا در حسابش داشته است، ارزشش کم شده است، هرکسی که خانه نداشته است دیگر به این راحتی نمی تواند خانه بخرد، حتی آن کسی که خانه داشته هم دیگر به این راحتی نمی تواند خانه ی بزرگتر بخرد، هرکسی که می خواسته پرایدش را تبدیل به تندر کند اگر قبلاً با 7 میلیون تومان می توانسته الان باید 20 میلیون تومان جور کند و..... پس اکثریت مردم ضرر کرده اند نه این که فقط کارمندان ضرر کرده باشند و البته وضع کارمندان و کارگران که به مراتب بدتر از بقیه است چرا که نه تنها در هزینه مثل بقیه گرفتار شده اند، بلکه در قدرت خرید نیز به شدت تضعیف شده اند و بحث مسکن مهر هم که ایشان به عنوان راه حل مناسب به آن اشاره کرده اند نیز اگر قرار بود یکساله و مثلاً با 5 میلیون پول نقد و 20 میلیون وام احداث شود الان بعد از چند سال به 18 میلیون پول و 25 میلیون پول رسیده و هنوز احداث هم نشده است و البته از انصاف خارج نمی شویم که مسکن مهر پروژه ی بسیار خوبی بود که می توانست بهتر و سریعتر اجرا شود ولی متأسفانه عملیاتهای اجرایی خارج از ضابطه و به پیمانکاران کم توان سپرده شد که البته همین وضع فعلی اش هم در کشور و بین پروژه های ملی بی سابقه و قابل تحسین است.
10 - احمدی نژاد با بیان اینکه این دولت به شدت ضد فساد است، گفت: ساختارها رااصلاح کرده، سیستم ها را اصلاح کرده، نظارت ها را اضافه کرده ایم، ارتباطاتمردم را برقرار کرده ایم و خدا را شکر می کنیم که تا الان به ما وصله اینچسبانده اند در ادعای سیاسی، چرا این کار را کرده اند تبلیغات است اما درعمل کسی نتوانسته ثابت کند.
- اگر چه دولت و اعضایش ضدفسادند، اما متأسفانه سیاست های شان موجب ایجاد حفره هایی شد که همان ها رانت و فساد ایجاد کرد، نمونه اش فساد بزرگ بانکی و یا این همه بدهکاران بانکی که دادن بدهی را به ندادن و مشمول جریمه شدن ترجیح می دهند (که ناشی از سیاست اشتباه پولی دولت بود)، یا نمونه دیگرش واگذاری رانت واردات خوراک دام و طیور به 4 نفر که موجب جهش قیمتی مرغ شد (به اذعان رییس جمهور) و یا مثال دیگر واردات خودرو و اشیاء لوکس با ارز دولتی تا چند ماه (تا مرداد 91) و پس از کاهش درآمدهای نفتی رخ داد و موجب فساد و اخلال در بازار خودرو توسط وارد کنندگان خودرو و استفاده کنندگان از ارزمرجع گردید و یا نمونه دیگراش عدم کنترل مناسب بر صادرات که موجب افزایش قیمت و کاهش عرضه در داخل کشور در خصوص کالاهایی که امکان صادرات داشتند گردید. بحث دیگر این که اصولاً ساختار اقتصاد ابتدا با رفتارها و برنامه های علمی اصلاح می شود نه با افزایش صرف نظارت ها. البته یقیناً در برخی قسمت ها نیز حتماً ساختارها بهبود یافته اند اما اگر این کار به صورت گسترده رخ می داد یقیناً فسادهای بزرگ اقتصادی نیز رخ نمی داد، ای کاش دولت با اجرای کامل 7 گام اصلاح اقتصادی حقیقتاً ساختارها را اصلاح می نمود.
11- گفتید بیکاری، ما گفتیم سه میلیون شغل ایجاد می کنیم، با اجازه جنابعالی 6میلیون شغل ایجاد کرده ایم، بیش از 6 میلیون شغل در این 7 سال ایجاد شدهاست، بیش از متوسط همه سال ها و همه دولت ها در کشور. بله بسیاری از جوانانمثل جنابعالی در دوره رشد جمعیت بالا هستند و هم اکنون وارد بازار کار وازدواج و زندگی شده اند. اینها آمار رسمی کشور است. بیش از یک میلیون و 200هزار نفر در این سالها وارد بازار کار، مسکن و ازدواج شده است.
- بحث افزایش آمار اشتغال با توجه به تعریف جدید سازمان جهانی کار که حقیقتاً نباید مشمول کشورما قرار می گرفت، صورت گرفته است. وقتی آمار اشتغال از مبنای محاسبه ی عادی به مبنای یک ساعت در هفته تنزل می یابد حتماً جهش نیز رخ می دهد. البته حقیر منکر شدت یافتن اشتغال در دولت نیستم اما، مقایسه ی آماری وقتی که شاخص و معیار تغییر کرده است را اشتباه و غیر مستند می دانم و حتی سیاستهای اشتغال زایی دولت را به یک لحاظ اشتباه می دانم چرا که محور سرمایه گذاری دولت در صنایع فرسوده، قدیمی و اشتغال بر بود که منجر به اشتغال های ناپایدار می گردید.
12- اما اینکه تمام مشکلات تاریخی و کارهای دشمن را جمع کنیم و بگذاریم روی سردولت، فکر نمیکنم این انصاف باشد. دولت مثل سایر دولت ها اشکال دارد، تلاشمی کنیم برطرف شود، هیچ وقت هم از تلاش خسته نشده ایم. از فشارها و بعضاتهمت ها هم خسته نشده ایم...... اما اینکه هر اتفاقی در جامعه می افتد را گردن دولت بیندازیم، خوب دیگران مگر در تصمیم گیری دخالت ندارند؟ آیا آنها نقش ندارند؟
- حقیقتاً تلاش و کوشش دولت مثال زدنی است و به این لحاظ انتقادی به دولت وارد نیست بلکه مشکل از علمی کار نکردن، حاشیه سازی و درگیری با سایر قوا و ناهماهنگ بودن با اوامر و نصایح رهبری است، همانطوری که سایر قوا را به خاطر همین دلایل مقصر می دانیم. چه خوب است که دولت، افراد را به دو دسته ی طرفدار خودش و طرفدار سایر قوا تقسیم بندی نکند، خیلی از افراد مانند حقیر انتقادات مان را همانطوری که به دولت داریم به سایر قواهم انجام می دهیم و دولت را نیز با توجه به ابزارها و اختیاراتی که دارد مورد انتقاد و البته پیشنهاد قرار می دهیم.
13- بحث دیگری که دیشب آقای رییس جمهور گفتند در مورد اشتغال بود که چون در این چند سال 800 هزار نفر بازنشسته یا از سیستم دولتی خارج شده اند، پس دولت می تواند در سال آخر دولت همه را یک دفعه جبران کند.
- حقیر به این مسئله قبلاًبه صورت کامل پرداخته ام اما خلاصه همین بس که: اگر دولت همزمان با خروج این افراد اقدام به جبران می کرد کسی این انتقاد را انجام نمی داد و این که نمی شود از مردم توقع داشت این تعلل را با اشتغال در ماه های آخردولت به مثابه ی یک کار انتخاباتی تلقی نکنند و دیگر این که وقتی دولت و سیستم های اداری سالها با این تعداد پرسنل سازگار شده است دیگر افزایش مجدد یک پسرفت در امر بهره وری تلقی می شود.
این مطلب به عنوان یک نمونه از پیشنهادهای اینجانب ارائه می گردد که دوستان در برچسبها موارد دیگر را می توانند مشاهده بفرمایند: شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد(74) دولت(53) اقتصاد(40) هدفمندی یارانه ها(31) تورم(30) فساد بزرگ اقتصادی(7) بانک(5)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/4
4:17 ع
هاله ی نور صحبتی بود که آقای احمدی نژاد در محضر آیت الله جوادی آملی به نقل از یکی از حضار در آن جلسه بیان کرد، این حاضر در جلسه که هاله ی نور را دید که بود؟ این ایده که هدفمندی یارانه ها را مستقیماً حضرت مهدی (عج) مدیریت می کند از چه کسی بود؟ این ایده که پول یارانه ها نیز پول امام زمان است و با بقیه ی پول هایی که به مردم می رسد متفاوت است و حتی نباید با آنها قاطع بشود (همین 44500 تومان) از چه کسی بود؟ این ایده که آقای احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی اسامی برخی از غیرعلیه السلام ها را ببرد بر مبنای کدام حجت بود؟ آن دلیل که برای عوض نکردن مشایی، یک هفته احمدی نژاد را ساکت کرده بود یا برای عوض کردن حیدر مصلحی او را خانه نشین کرد، کدام حجت بود؟ آن کسی که به آقای احمدی نژاد خط داد در جلسه ی استیضاح، به جای دفاع از وزیرش، سران دو قوه را مورد اتهام قرار دهد چه کسی بود؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع کرد وزرایی را که هلو بودند یا نمره شان 20 بود را یک شبه عوض کند کدام بود؟ آن حجت که باعث می شود دل دشمنان را شاد ودل مردم و رهبر را خون کند چه حجتیست؟ آن حجت که باعث شده است کارشناسان اقتصادی را آدم هم حساب نکند کدام دلیل است؟ آن حجت که اینقدر به ایشان اعتماد به نفس داده که همه را مقصر مشکلات می داند غیر از خودش را کدام است؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع می کند از برخی دستورات ولی فقیه و تکالیف قانونی خود سرپیچی کند کدام است؟
سوالات بالا می توانند همچنان ادامه پیدا کنند، اما همان 2-3 تای اولش کافیست تا من سؤال اصلی ام را از آقای احمدی نژاد بپرسم:
آقای احمدی نژاد! من به یقین رسیده ام که شما در وجود مشایی چیزی دیده اید که برای شما حجت است، و این که این حجت بعضاً از دلایل عقلی نیز فراتر می رود، پس لطف کرده و حجت تان را برای ما هم بیان کنید، چه بسا ماهم به حجت شما ایمان آوردیم، از شما نمی خواهیم صفات عالیه و متعالی ایشان نظیر "هدیه الهی، انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین" را دوباره تکرار کنید، بلکه اصل حجت یا حجت هایی را که از ایشان دیده اید را بیان کنید و حجت را بر ماهم تمام کنید، شاید ماهم به راه راست هدایت شدیم و اگر حجتی که به آن رسیده اید برای ما قابل بیان و حتی قابل اشاره هم نیست، لطف کنید از این حجت که برای ما قابل فهم نیست برای مدیریت کشور استفاده نکنید، ما به احمدی نژادی که حجتش ولایت فقیه و راهش قابل فهم بود رأی دادیم نه به احمدی نژادی که معلوم نیست حجتش چیست و کیست و مقصدش کجاست.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: انحراف(25) احمدی نژاد(73) مشایی(32) هاله نور(2)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/25
12:40 ص
امام هادی (ع) می فرمایند: از شر کسی که برای خودش ارزش قائل نیست در امان مباش
مدتی است که دیدن یک پوستر تبلیغاتی از آقای احمدی نژاد مرا به یاد حدیث فوق می اندازد، پوستری از آقای احمدی نژاد که بالای آن wanted و پایین آن robin hood نقش بسته است، البته شاید این تعابیر برای برخی طرفداران ایشان و یا خودشان جذاب و دارای کارکرد تبلیغاتی مناسبی باشد، اما به نظر من نمی تواند قابل دفاع باشد. در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نه wanted بودن جایگاهی دارد و نه robin hood دارای ارزش متعالی انسانی است و نه این که شعارهای تبلیغاتی به انگلیسی نوشته شود، قابل ستایش است.
روزی که آقای علی لاریجانی، لقب مدیریت رابین هودی را به تمسخر برای دولت به کار برد، به شخصه در همین وبلاگ مطلبی نوشتم با عنوان "آقای لاریجانی! مدیریت رابین هودی درشت گویی نبود؟!" پس چگونه است که امثال من که دل خوشی هم از این 2-3 سال رییس جمهور نداریم، باید ناراحت لقب ناشایست به رییس جمهور بشویم و ایشان خودشان خوششان بیاید؟!
ضمناً امیدوارم طرفداران تمام گروه های سیاسی احترام خودشان و رقبایشان و مردمی را که نظاره گر حرکات ایشان هستند را حفظ کنند، یقیناً با بروز رفتارهایی که در یکشنبه سیاه از دو طرف رخ داد نه احترام خودشان را حفظ کردند و نه رقیبشان را و نه مردم و البته نه کلام رهبر را. ضمناً با توجه به اصرار برخی از کسانی که نقش حامیان آقای احمدی نژاد را در سخنرانی آقای علی لاریجانی در مراسم 22 بهمن در حرم حضرت معصومه را منکر می شدند نظر این دوستان را به تصویر زیر که مربوط به مجری cd معروف ظهور نزدیک است که از فعالیتهای حلقه ی موسوم به گروه انحرافی بود جلب می نمایم:
مطلب مرتبط: تو به ما جرأت طوفان دادی !!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/4
1:35 ص
مشکلات اخیر کشور بیش از هرچیز ناشی از فتنه ای است که باعث شد سفره ی چیده شده ی مذاکراتِ بدون پیش شرط برچیده شود و این همان عاملی بود که باعث شد بساط تحریم و فشار را برای مان پهن کنند. یقیناً شرایط اخیر کشور اگر برای کشورهای بزرگ و توسعه یافته ایجاد می شد خیلی قبلتر زانو می زدند، اما اینجا ایران است و مردم با چنگ و دندان انقلابشان را حفظ می کنند. در شرایط تحریم، اداره کشور مشکل است اگر چه برای ما چیز جدیدی نبوده است اما تحریم ها هرگز در مشکلات کشور بی تأثیر نبوده اند و البته ما نیز همواره تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده ایم.
در هر صورت شرایط کشور به خاطر امثال هاشمی و خاتمی و موسوی و کروبی و خوئینی ها و ... دوباره به شرایط تحریم و فشار بازگشت و البته این بار به پشت گرمی همین دشمنان داخلی، بیش از همیشه سخت تر برقرار شد. ما دولتی که با تدبیر، تحریم بنزین را با سهمیه بندی، شکست داد را قوی تر از این می پنداشتیم که کمر زیر بار تحریم خم کند. در هر صورت اصرار دولت به انجام تمام امور براساس نظر افراد بسیار معدودی از دولت باعث شد که عملاً رییس جمهور بزرگترین طرح اقتصادی کشور یعنی هدفمندی یارانه ها را آنچنان که می خواست و با تضمین هایی که می داد و با همراه کردن اعتماد مردم و مجلس اجرا کند، رییس جمهور برای این که دولت از مسیر ترسیمی همان تعداد معدود افراد، خارج نشود بسیاری از وزرا و مسئولان را عزل کرد، آن قدر که هیچ رییس جمهوری پیش از آن نکرده بود. رییس محترم جمهور نسبت به مواضع خودش روز به روز و بیش از پیش مقاومت می کرد، آن قدر که اگر دلسوزانی می گفتند فلان فرد را عوض کنید به او ارتقا می داد و اگر می گفتند فلان فرد را عوض نکنید پیش از همه او را عزل می کرد، دولتی که این همه امکانات و ابزار و حمایت داشته است، اکنون در پایان هدفمندی یارانه ها با چند معضل مواجه شده است، هم یارانه ی سنگینی بین مردم توزیع می کند، هم فاصله ی قیمتی حامل های انرژی با فوب خلیج فارس بیشتر شده است، هم مردم و طبقه ی ضعیف در شرایط بسیار سختی بسر می برند، هم شکاف طبقاتی بیشتر شده است و هم قادر به تأمین منابع بودجه ای نفتی نیست.
متأسفانه اکنون دولت یک فرافکنی بزرگ را آغاز کرده است، دست پیش گرفته است که پس نیفتد، به جای این که پاسخگوی اشتباهات و تعهدات خویش باشد، طلب فاز 2 را آنهم با مجوز 5 برابر افزایش قیمت می کند، گویی دولت محترم می خواهد طلبکار شود و بگوید که اگر می گذاشتند فاز دوم را اجرا کنم الان کشور گلستان می شد و به همین دلیل است که شعار همدلی دولت اگر چه در نشست با نماینده های مجلس به ظاهر واقعی به نظر می رسد، اما در عمل چیزی از همدلی نمی بینیم، هر روز نشانه ای از عدم همدلی می بینیم، همین انرژی که برای برخی لجاجت ها گذاشته می شود را در نظر بگیرید، این که ساختار یک مجموعه را برای مدیری که (به خاطر مسئله کهریزک) از قوه قضاییه اخراج شد را عوض کند و درآخرهم با اینکه ایشان از سوی هیأت امنای تأمین اجتماعی عزل شده بود، مجدداً به عنوان سرپرست منصوب شود، آخر این چه همدلی است؟! ولی این همدلی ها جریان دارد، قرار نیست به همدلی واقعی برسد چرا که دولت حتی یک قدم از حرفش کنار نمی رود، دولت با این شعار فقط دو هدف را دنبال می کند یکی فشار و تسلیم طرف های مقابل و دیگری تراشیدن بهانه ای برای خرابکاری های بعدی.
ای کاش در شرایطی که مردم و مجلس و رسانه ها به دولت می گویند که اعتمادی برای اجرای فاز 2 با این شیوه ی مدیریتی ندارند، همدلی را صرف بزرگ کردن همین گوساله فاز 1 می نمود.
این مطلب در سایت بولتن منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
پایش و اجرای فاز دوم هدفمندی:
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/30
10:30 ص
اگر چه پرداختن به چنین مسائل جزئی را معمولاً دنبال نمی کنم، اما بعضی وقت ها برخی مسائل جزئی نشانه هایی هستند که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. آقای احمدی نژاد در پایان نطق اخیرشان در مجلس، از چند جلمه متوالی استفاده کردند به این مضمون که "ملتی که در دریای ثروت است نباید فقیر باشد و ملتی که قالی می بافد نباید روی حصیر زندگی کند" و این دو جمله با دو بیت متوالی از یک ترانه ی غیر مجاز از خواننده ی طاغوتی (معین) عیناً منطبق است که گویا از طرف رسانه های غربی و ایرانی مورد توجه قرار گرفته است.
سوال این است که آیا رییس جمهور هنوز نمی خواهد کسانی که در پیرامون وی قرار دارند را کمی بیشتر مورد توجه و نظارت قرار دهد؟!! بعید می دانم این جملات را شخص رییس جمهور عامدانه انتخاب کرده باشد و لااقل نمی خواهم این بدترین ظن را داشته باشم، بلکه می گویم کسی این جملات را برای ایشان تعبیه کرده است که مورد اعتماد و از نزدیکان ایشان بوده است و بعید می دانم که آن فرد نفهمیده باشد که اذهان مستمعین به سمت آن ترانه ی غیر مجاز خواهد رفت، البته کاش طرفداران سرسخت آقای احمدی نژاد نگویند که قحطی شعر بوده است، و به علامت ها توجه داشته باشند و کمی از تعصب ها بکاهند و تنها با دیده منطق مسائل را تحلیل نمایند.
مطالب مرتبط:
جنگل های بلوط یعنی پذیرش معضل نقدینگی
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/8
12:6 ص
چندی پیش آقای احمدی نژاد در انتهای مصاحبه ی تلویزیونی شان، به بهانه ی طرح یک مسئله ی حقوقی، گفتند که به عنوان رییس جمهور باید اختیاراتی قانونی خود را همانطور که تحویل گرفتند به رییس جمهور بعدی تحویل دهند. پیش خودم گفتم حال که رییس جمهور اینقدر به امانت داری علاقه دارند، من هم ادای دو امانت را به ایشان گوشزد کنم:
من و بسیاری از کسانی که به شما رأی دادیم، برای ولایت مداری تان بود، شما در قبال رأیی که ما به شما دادیم مسئولیت دارید، نگذارید که امانتی که در دستان شماست زایل شود، خون به دل رهبری کردن خیانت است در امانت ما.
امانت دیگری داشتیم دست شما به نام احمدی نژاد گفتمان سوم تیر 88، آن احمد نژاد امیدی بود برایمان، برای رویاهایمان، برای اصولگرایی، برای مبارزه با فساد، برای پایان رانتخواری، برای شایسته سالاری، برای عدالت، برای صداقت، برای یک اقتصاد و اجتماع ارتقا یافته، برای یک سیاست که عین دیانت باشد؛ آقای احمدی نژاد!!! ما همان احمدی نژادمان را می خواهیم، او را به ما پس بده، به حق آن نذر و نیازها که مردم برای آن احمدی نژاد کردند، به جان آن احمدی نژاد قسمت می دهیم، همان احمدی نژاد را پسمان بده، ما دست آن احمدی نژاد را که دست رهبرش را می بوسید می بوسیم، اصلاً من با افتخار کفش شان را می بوسم، فقط به ما پسش بدهید.
مطالب مرتبط:
امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات
یک نمونه واقعی از انحراف
لزوم دقت در پاسخگویی به سخنان از جنس مشایی
یک نمونه واقعی از انحراف
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟!
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
چگونه احساس خطر نکنم؟!
کامل اظهارات رحیم مشایی در جمع طلاب و نقدی بر آن
مشایی شهید آوینی دیگر؟!
بازهم داستان تکراری عرض اسفندیار و زحمت ما!
گاه پندگیری ولایت مداران دولت!!
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/30
11:16 ص
در مطلب سایت ایرنا با عنوان "راه عبور از تحریم ها اجرای کامل هدفمندی یارانه ها است" در دوشماره اظهارات اخیر رییس جمهور را مطرح کرده است که یک مشخصه ی بارز در این سخنان وجود دارد و آن پذیرش کلی برخی اشتباهات در دولت و شیوه تعاملات با سایرین است که جای تقدیر دارد، لذا ضمن دعوت از شما برای مطالعه کل مطلب ایشان در سایت ایرنا، پیرامون برخی مطالب ایشان توضیحاتی به ذهنم رسیده است که تقدیم می کنم، در این نوشته فونت های بزرگتر عیناً از سایت ایرنا برداشته شده است و فونت های ریز توضیحاتی است که تقدیم می شود: ادامه مطلب...
91/9/20
11:45 ع
شاید آن زمانی که هاشمی، احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد، هیچکس فکر نمی کرد روزی این اتهام فراگیر گردد، چه کسی فکر می کرد که احمدی نژادی که به لحاظ فکری به رهبر نزدیک بود و مدعی سرسخت ولایت مداری و در خط استاد مصباح یزدی، روزگاری موجب آزردگی خاطر ولایت مداران گردد؟! آیا هاشمی قوه پیشگویی داشت؟! یا واقعاً علائمی وجود داشت که توانست چنین پیش بینی بکند؟! آیا هاشمی از روی دلسوزی چنین مقایسه ای را کرده بود؟! یا نه یک مقایسه کاملاً تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است؟! در جایی که پاسخ سؤال به نیات افراد باز می گردد، باید بسیار احتیاط کرد، آیا علائمی از مقابله با ولایت، حاشیه سازی، قانون گریزی، بی احترامی به سایر قوا و نهادهای قانونی، ارتباط با بیگانگان یا علائم مشخصه و واضح دیگری از رفتار و گفتار احمدی نژاد نمایان شده بود که او را در خط بنی صدر نشان می داد؟! آیا پیش بینی هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد دلسوز و مطمئن و غیرطلبکار از نظام باید پذیرفته می شد؟! اگر چنین است، پس چرا پیش بینی تقلب اینگونه مفتضحانه به عنوان بخشی از یک سناریوی جعلی اثبات گردید؟! نامه بدون سلام به رهبر آیا برای هشدار در خصوص احمدی نژاد بود؟! آیا تهدید به آتشفشان خشم ملت نشان از دلسوزی و خیرخواهی هاشمی داشت؟!
پاسخ این سؤالات شما را به یک سلسله جواب راهنمایی می کند، این که هاشمی احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد تا به بهانه آن کشور را دچار چالش و شرایط بحرانی نماید، اگر قرار باشد برای بهانه ای کشور را از شرایط قانونی خارج نمود، باید یک بهانه بزرگ پیدا کرد و چه بهانه ای بهتر از کشف یک خائن بزرگ و چه خائنی بزگتر از بنی صدر؟! فرضاً اگر مقایسه ی ایشان درست بود، آیا نباید طبق رفتار امام خمینی در قبال بنی صدر که تا زمان علنی شدن خیانت های وی، او را تحمل کرد، عمل می نمود، تا از راهی قانونی وی با وی برخورد نماید؟! پس اولاً علائمی مبنی بر وجود یک بنی صدر در پس چهره احمدی نژاد وجود نداشت و ثانیاً اگر هم چنین بود طبق سیره امام خمینی و موازین قانونی باید با وی برخورد می شد و ثالثاً اگر قرار بود نظام را از فردی شبیه بنی صدر حفظ نمایند، باید این کار با دلسوزی، اطاعات و حمایت از ولایت انجام می شد نه با نافرمانی و شورش، مگر می شود پناه بردن از بنی صدر را به دامن آمریکا نشانه بصیرت و دلسوزی برای انقلاب دانست؟!
آنچه که تاکنون نوشته ام مقدمه بود و اصل بحث این است که اگر احمدی نژاد از اول شباهتی به بنی صدر نداشت و اگر از اول مقایسه هاشمی مورد اعتنا نبود پس چه شد این مقایسه فراگیر شد؟! آیا همه اش ناشی از همان حرف هاشمی است؟! آیا رسانه ها حرف هاشمی را آنقدر تبلیغ کردند تا فراگیر تر شود؟! پاسخ من منفی است؛ به نظر من سلسله رفتارهایی که در تغییر رفتار احمدی نژاد شکل داشت و این که چقدر شبیه رفتار بنی صدر بوده است، باید مورد مداقه قرار گیرد :
احمدی نژاد ماهیتاً فردی مقاوم و مستحکم بود که همین خصلت، یکی از جذابیت های ایشان به شمار می رفت، چرا که ایشان بر اصول انقلاب و اسلام پایداری می کرد، ایشان بر ولایت مداری، تواضع در برابر مردم، حاشیه گریزی، ساده زیستی، تلاش و کوشش، پرهیز از امتیاز دادن به گروه ها و جریان ها و باندهای ثروت و قدرت، مقاومت در برابر استکبار به شدت پایداری می کرد و این مقاومت بر اصول موجود شد تا ایشان با رجایی مقایسه شود و البته من این مقایسه را اشتباه نمی دانستم و نمی دانم و همین خصائص بود که موجب فریاد سران باندهای قدرت و ثروت و عداوت آقازاده ها و رانت خوارها بر احمدی نژاد شد و وقتی که پایداری و مقاومت بر اصولی اشتباه باشد آنگاه دیگر نامش می شود لجاجت.
و اما چه شد که احمدی نژاد با این شخصیتِ مقاومت تغییر کرد، (قبلاً در مطالب مختلف قبلی دلایل خود را مبنی بر تغییرات وی بیان کرده ام) پاسخ این است که در واقع شخصیت مقاوم او عوض نشد، بلکه اصول او کم کم استحاله شد. اصالت دادن به قانون رنگ باخت، اصالت دادن به ولایت مداری در خصوص ولایت فقیه استحاله شد، اصالت دادن به حل مشکلات مردم به دفاع از برخی شخصیت های خاص مبدل شد، ولی همچنان همان روحیه پایداری بر اصول جدید باقی ماند، که از آنجا که این صفات مورد تأیید و قابل دفاع نبود دیگر مترادف با لجاجت تلقی می شد.
سؤال دیگری که طرح می شود این است که آیا عوامل بیرونی در بروز این تغییرات مؤثر بوده است یا نه؟! پاسخ را باید در شیوه تعاملات سایر نهادها و اشخاص با وی جستجو کرد، کافیست نگاهی به دولت اول احمدی نژاد بکنیم تا ببینیم که چگونه ایشان از سوی افرادی مانند علی لاریجانی به عنوان رییس مجلس و بسیاری از نمایندگان مجلس و رییس مجمع تشخیص و ... تحت فشار قرار گرفت، چه لایحه هایی که در اثر تغییرات کلی به طرح شبیه شد، چه دخالت های بی موردی که در جزئی ترین مسائل حوزه دولت از سوی مجلس انجام شد، چه استیضاح هایی (مانند استیضاح مرحوم کردان) که بعضاً فقط رنگ و بوی سیاسی داشتند صورت گرفت و چه قوانینی که فقط به قصد کنترل و فشار بیشتر بر دولت تصویب شد و چه قوانینی که به دلیل لجاجت نمایندگان بر تصویب آنها و علی رغم مخالفت شورای نگهبان، راهی مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و اینجا بود که فشارهای مجمع بر دولت آغاز می شد، قوانین ضد دولتی یکی یکی مورد تأیید و تصویب مجمع قرار گرفت و به یقین می گویم که تا 3 سال اول از ریاست جمهوری احمدی نژاد، ایشان در برابر این فشارهای زورگویانه و غیر منطقی مظلومانه تحمل می کرد و حتی به حاشیه هایی که برایش می ساختند دامن نمی زد، اما به قول بسیاری از طرفداران احمدی نژاد (که نظراتشان در همین وبلاگ موجود است) هر انسانی ظرفیتی دارد و به کنایات و اعترافات خود احمدی نژاد، کم کم کاسه صبرش لبریز می شد، او دیگر مانند گذشته مظلومانه به فشارها نمی نگریست، او دیگر قوانین را چون قانون بودند واجب الاطاعه نمی دانست بلکه کم کم حرفهای جدیدی زد و رفتارهای غریبی از خود نشان داد، او نه تنها با مجلس و قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت شروع به مقابله به مثل و مخاصمه نمود بلکه نسبت به حمایت های بیشتر از رهبر متوقع شد، احمدی نژاد هم مثل هاشمی دنبال حمایت بی چون و چرای رهبر بود، البته تا زمانی که هنوز احمدی نژاد به لجبازی مزمن گرفتار نشده بود و هنوز اصولش استحاله نشده بودند، نظرات احمدی نژاد از سوی رهبری در برابر نظرات هاشمی بیشتر مورد تأیید قرار گرفت که این حمایت که براساس عدالت و انصاف بود، موجب شد بهانه ای برای شعله ور ترکردن آتش کینه و خشم تبار هاشمی و آقازاده ها و فتنه گران مهیاتر گردد، اما احمدی نژاد با این حمایت اقناع نشد و دایره توقعاتش از حمایت رهبر در برابر تمام مراجع و نهادها و در تمام مواضع حق و ناحق گسترش یافت، دیگر حتی انتقاد دلسوزانه رهبر هم برایش سنگین بود، چه رسد به مخالفت ها و انتقادات نابجا و حتی بجای سایرین.
سوال مهم که هنوز پاسخ نداده ام این است که آیا به بنی صدر شدن احمدی نژاد اعتقاد دارم یا خیر؟! پاسخم این است که انحراف درافراد مختلف متفاوت است، انحراف بنی صدر چیزی بود، انحراف مصدق چیزی، انحراف منتظری چیزی دیگر و انحراف احمدی نژاد هم چیزی ورای این ها، پس بنی صدر شدن احمدی نژاد حتی با ادامه روند تغییرات وی برای من منسوخ است و البته ایشان را می توان دچار انحرافات مختص خود دانست، که این انحرافات برعکس مصدق، ریشه ی دینی، مذهبی و اعتقادی دارد، ریشه ای که موجب تغییر عقاید و اصول وی گردیده است، در پس تمام تحریکاتی که از سوی معاندان احمدی نژاد از لاریجانی گرفته تا هاشمی و توکلی و ... در لجاجت احمدی نژاد مؤثر بودند، عوامل دیگری نیز در پیرامون وی قرار داشتند که کم تأثیر تر از دو عامل دیگر (شخصیت احمدی نژاد و سنگ اندازی های دشمنان قدیمی احمدی نژاد) نبود و آن عامل دوستان حاشیه محور بود. احمدی نژاد و هرکس دیگری معمولاً در سختی ها و مشکلات، مشاورانی برای خودش دست و پا می کند، او در برابر سنگ اندازی ها ی غیرمنطقی و سختگیرانه و حتی منطقی منتقدان تغییر رویه داد، تغییر رویه ای که نمی تواند بدون مشورت حلقه ی خاصی که در پیرامون وی شکل گرفت اتفاق افتاده باشد، همان حلقه ای که سرحلقه ی آن، هدیه ای الهی و دارای ده ها صفت دیگر از سوی احمدی نژاد نامیده شده است.
مگر می شود احمدی نژاد در حل مشکلات و تغییر رویه اش از این هدیه الهی یاری نجسته باشد؟! مگر می توان ادعا کرد که مشایی و دوستانش، احمدی نژاد را به صبر و قانون مندی و احترام به سایر قوا و اطاعت از رهبر و ولایت مداری دعوت کرده باشند؟! و او با این ایمان و اعتقاد به ایشان اطاعت نکرده باشد؟! هرگز من چنین چیزی را نمی توانم بپذیریم، بلکه این هدایای شیطانی را آتش بیاران معرکه می دانم! گناه این تحلیلم گردن خودم، تاوان راست و دروغش هم با خودم، مگر می شود احمدی نژاد "همکاری و آشنایی با مشایی را صفت هدیه الهی و افتخار بزرگ" بداند و او را "انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند" بشناسد و از او در نوع تعاملش با ولایت فقیه و سایر قوا و نهادها و افراد وعلما و دلسوزان و مردم استفاده نکرده باشد؟! اصلاً اگر علت اصلی تغییرات احمدی نژاد را درتأثیر گذاری این هدیه الهی بدانم گزافه گویی نکرده ام.
براساس آنچه که ارائه شد، اگر علت تغییرات احمدی نژاد را در سه عامل شخصیت مقاوم و یا لجباز احمدی نژاد، دوستان احمدی نژاد و دشمنان احمدی نژاد جستجو کنیم، یک سوی قضیه به همان ها می گردد که پیشاپیش وی را با بنی صدر مقایسه کردند، همان ها که روحیه لجبازی را در او بیدارتر و بیدارتر نمودند و بهانه ها دستش دادند تا این خصائل را برای او ملکه نمایند.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است: مقصرانی طلبکار در پروژه بنی صدرسازی
مطالب مرتبط:
دشمنان احمدی نژاد چرا مهربان شده اند؟!
انتقادات از دولت به موازات تغییرات دولت
نسبت مصدق با احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/19
11:32 ع
قبل از شروع به مطالعه ی این مطلب از شما تقاضا می کنم قبل از خواندن تمام مطلب نسبت به آن موضع گیری نکنید.
موضوعی را می نویسم که مدتی است منتقدان قدیمی احمدی نژاد که با ایراد گیری از نحوه حرف زدن و قیافه و لباس پوشیدن احمدی نژاد او را فاقد صلاحیت ریاست جمهوری می دانستند اکنون مرا مورد حمله قرار می دهند. مخالفت این گونه منتقدان احمدی نژاد بدون استناد به دلایل منطقی تا قبل از جریان فتنه ادامه یافت، جریانی که ادعای تقلب در انتخابات را قبل از آن، توسط هاشمی رفسنجانی و همسر و فرزندانش و خود موسوی که ستاد صیانت از آرا تشکیل داد کلید زدند و آن گاه بود که تمام آنان که از انقلاب طلب!! داشتند، در سنگر فتنه قرار گرفتند و آنان را که نیز به انقلاب اعتماد نداشتند را با خود همسو کردند تا انتخابات برگزار شد ولی از آنجا که تعداد کسانی که انقلاب را به خاطر خود انقلاب دوست داشتند بیشتر از کسانی بود که انقلاب را به خاطر ستاندن طلبشان حامی بودند، گروه طلبکاران از انقلاب رأی نیاوردند و نتوانستند که انتقام خویش را با ادعای تقلب بگیرند، ایشان اعتقاد داشتند که دیگی که برای من نجوشد بهتر که سرسگ در آن بجوشد پس انقلابی را که همه کاره اش را نباشند، اصلاً دوست داشتند که نباشد.
پیروزی در برابر این گروه طلبکار که براساس شواهد و مستندات موجود، قصد کودتا داشتند، آن قدر شیرین بود که برایش سجده شکر به جای آوریم. اگر چه این گروه کودتا چی در ادامه همان سیاست "دیگ و سرسگ" برای زمین زدن انقلاب با صدور بیانیه های مختلف و سخنرانی های متعدد تلاش کردند تا به دشمنان این کشور گرا بدهند که چگونه به ایران فشار آورند تا تسلیمش کنند، ولی این مردم و انقلاب شان مقاومت کردند؛ البته این فشارها که مورد اذعان رسمی دولت آمریکا در رسانه ها و مجلس شان قرار گرفت بی تأثیر هم نبود و موجب زحمت هایی در زندگی مردم شد.
و اما موضوع بحث از آنجا شروع شد که رییس جمهور طی روند تغییراتی که از سال قبل دولت نهم به صورت غیرمحسوس آغاز شده و موجب درگیری های عجیبی با برخی وزرای ولایت مدارش شده بود، در دولت دهم روند تغییراتش را شدت بخشید؛ رییس جمهور این بار در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری بازوی رهبرش را بوسید و حال این که بارقبل دستش را بوسیده بود، این بار در جواب نامه عزل مشایی از معاونت اول رییس جمهور، یک هفته نامه را مسکوت و بی اقدام گذاشت و بار دیگر در مقابله با مخالفت رهبری در خصوص عزل وزیر اطلاعات، اقدام به خانه نشینی نمود، در این مقطع بود که برخی از دشمنان قدیمی احمدی نژاد به او امیدوار شدند و بین همین دوستان و هم بحث های خودم هم بودند کسانی که گفتند حالا فهمیدیم که نمی گذارند احمدی نژاد کار کند و ایشان هم مثل خاتمی مظلوم است... که البته این تغییر موضع از سوی منتقدان احمدی نژاد خیلی زود رنگ باخت چرا که اوضاع اقتصادی کشور و تورم 100درصدی حتی دهان مدافعان قدیمی اش را هم بسته بود چه رسد به منتقدان قدیمی اش؛
احمدی نژاد در ادامه تغییراتش، نامه نگاری های علنی و خصمانه ای را با سران قوا آغاز نمود و دیری نپایید که جایگاه تفسیری شورای نگهبان را نیز زیر سوال برد در حالی که از قبل مجلس را در رأس امور نمی دانست و طی همین هفته ای که گذشت، اظهاراتی به مراتب تندتر نمود که به خاطر رعایت آرامش جامعه و اطاعت از دستور رهبری این موارد در بیشتر رسانه ها مسکوت ماند؛ ایشان گفتند که چون رأی نمایندگان مجلس کم تر است و با درصد کمتری نیز پذیرفته می شوند پس حق ندارند برای رییس جمهور تکلیف روشن کنند و یا محدودیت ایجاد کنند و این که گفتند که چون شورای نگهبان هم مستقیماً توسط مردم انتخاب نشده است اعتباری کمتر از رییس جمهور دارد و اصلاً چون قانون را مردم رأی داده اند نباید توسط گروهی که مستقیماً با رأی مردم انتخاب نشده اند تفسیر گردد و حتی این که رییس جمهور تنهای مرجع بالا رتبه ای است که توسط رأی مستقیم مردم انتخاب می شود و حتی انتخاب رهبر را با انتخاب رییس جمهور به لحاظ داشتن آرای مستقیم مقایسه کرد. این اظهارات آن قدر تند بود که بسان یک "فلش بک" ما را برد به اوج تندروی های دوران اصلاحات، به نحوی که این بار منتقدان بزرگتری مانند صادق زیبا کلام او را شایسته تقدیر دانسته است، صادق زیبا کلام یکی از طرفداران شناسنامه دار جریان اصلاحات است که مواضعش در حمایت از رضاخان و هاشمی رفسنجانی طی این سال ها بارها و بارها حاشیه ساز بوده است به نحوی که در سایت ویکی پیدیا در قسمت دیدگاه های سیاسی فقط یک جمله در مورد او نوشته است: "به گفته بیبیسی فارسی او از حامیان اکبر هاشمی رفسنجانی شمرده میشود". آقای صادق زیبا کلام در سخنانی (که در سایتش نیز محفوظ است) در پی تغییرات رفتار احمدی نژاد و سخنان جدیدش اینچنین می گوید:
قبلاً مطلبی نوشتم و تمام مطالب مرتبطم با تغییرات احمدی نژاد را با درج تاریخ شان درآن منشر کردم تا نشان دهم که چگونه به موازات تغییرات احمدی نژاد، بخش اعظم حامیان احمدی نژاد موضع شان نسبت به ایشان عوض شد، اما این مسئله نتوانست پاسخ کوبنده ای برای منتقدان احمدی نژاد باشد، آنها که تا قبل از درج این مطلب و نمونه های دیگرش از سوی سایر دوستان، ما را متهم به تغییرات یک شبه می کردند، با دیدن این خط سیر 3 ساله اقناع نشدند و حرف جدیدی را طرح کردند، ایشان این بار گفتند "شما حتی اگر از 2-3 سال پیش هم احمدی نژاد را شناخته باشید ما و منتقدان ایشان از همان روز اول ایشان را شناخته بودیم"، در حالی که ما علت تغییر موضع مان را نسبت به احمدی نژاد تغییرات وی اعلام کرده بودیم، ایشان تغییرات ایشان را منکر شده و خودشان و امثال موسوی و هاشمی و کروبی را با بصیرت دانسته و ما را دچار اشتباهی بزرگ معرفی نمودند، (البته برخی طرفداران افراطی احمدی نژاد نیز منکر تغییرات احمدی نژاد بودند بلکه تغییر رفتار مدافعان احمدی نژاد را با تهمت های مختلفی محکوم می کردند)، ولی اکنون با رادیکال تر شدن مواضع احمدی نژاد، کم کم اصلاح طلبان و منتقدان قدیمی احمدی نژاد با او نرم تر می شوند، اکنون هم احمدی نژاد در مجمع تشخیص شرکت می کند و هم هاشمی به او لبخند می زند، اکنون صادق زیبا کلام که از حامیان فعال هاشمی به خصوص در مناظرات دانشگاهی است، تغییرات احمدی نژاد را پذیرفته و قابل احترام و تقدیر معرفی می کند و از دیگران اصلاح طلبان هم می خواهد او را تشویق به ادامه این سیاست ها و تشدید مواضع عملی نسبت به مواضع گفتاری نمایند.
از مسائل جالب توجه دیگر این است که صادق زیبا کلام از اصلاح طلبان می خواهد تا در صورتی که نتوانند به صورت منسجم و متحد وارد عرصه انتخابات شوند، از مشایی حمایت کنند:
اکنون این مواضع نشان می دهد که تغییرات احمدی نژاد آن قدر بوده است که حتی دشمنان خونی وی نیز به او امید بسته اند، اینک یکی از امیدواری های ایشان برای ضربه زدن به نظام و رهبری، خود احمدی نژاد است، البته همه منتقدان و دشمنان احمدی نژاد این سیاست را دنبال نمی کنند، بلکه برخی دیگر به منظور ضربه زدن به نظام، احمدی نژاد را مدام تحریک می کنند، آن قدر تحریک می کنند تا یک گفتار یا رفتار ساختار شکنانه ی تندتر و جدیدتر از وی بگیرند، ایشان همان هایی هستند که با سکوت خود در فتنه 88 نیز قصد ضربه به انقلاب و رهبر را داشتند و اکنون با تحریک احمدی نژاد برای به تشنج کشیدن کشور و کمک به ادامه این روند با بکارگیری انتخابات 92 به همان هدف خود می اندیشند و در پس همین رفتار خود می خواهند اثبات کنند که مردم در انتخاب احمدی نژاد اشتباه کرده اند و اکنون باید تاوانش را بدهند.
در ادامه برای هشدار و برای این که بگویم چه کسانی و با چه اهداف و تفکراتی به تغییرات احمدی نژاد امیدوار شده اند، بخشی از اظهارات صادق زیبا کلام را می آورم که در انتهای آن، سه دلیل را به عنوان امیدواری به پذیرش بحث مذاکره ایران با آمریکا می آورد، فقط کافیست به مورد اول این دلایل با دقت معطوف شوید تا عمق خیانت پیشگی این طایفه را دریابید:
البته نمی خواهم اینجا مدعی بصیرت شوم اما در برابر آن ها که چشم امیدشان به فشارهای دشمنان است و تازه متوجه تغییرات احمدی نژاد شده اند باید بگویم که ما از حدود 4 سال پیش این تغییرات را رصد کرده ایم و دلیلش هم این که به همین دلیل، از آن هنگام گام به گام از او دور شدیم و شما با بصیرتی که مدعی اش هستید تازه اکنون متوجه تغییرات رفتار او شده اید.
این نوشته در پاسخ به آن مدعیان بصیرت است که اکنون به مردمی که به احمدی نژاد رأی داده اند، به بزرگانی که از احمدی نژاد حمایت کردند و حتی به خود مقام معظم رهبری شدیدترین انتقادات را وارد می کنند.
مطلب مرتبط: انتقادات از دولت به موازات تغییرات دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.