90/1/23
9:32 ع
مقاله ای با عنوان "چادری که دیگر ملاک حجاب نیست" خواندم کجا؟! در سایت اصیل حامی مشایی! همانی که اسمش ره وا است ولی بیره وا برازنده ترش است!
در این مقاله با تقبیح خانم هایی که چادری هستند ولی آرایش هم می کنند و یا در محیط کار چادری هستند و در غیر محیط کار چادری نیستند، این چنین نتیجه گیری شده است که چادر دیگر ملاک حجاب نیست و در ادامه جری تر شده و از علما و مسئولان و دولت خواسته است که با تغییر قوانین گزینشی در ادارات، صورت مسئله را به کلی پاک کنند. این مقاله از الزام!؟ به استفاده از چادر در ادارات گلایه کرده است و گفته است که این مسئله نباید در گزینش و استخدام نیروی انسانی هیچ جایگاهی داشته باشد و باید جامعه را مختار گذاشت، باور نمی کنید؟ اصل نتیجه گیری مقاله را تقدیم می کنم:
"اصلاح اینگونه رفتارهای نمایشی تنها یک راه حل دارد و آن اینکه جامعه روحانیت، فعالان حوزه، رسانه ملی و مسئولان فرهنگی کشور با جمع بندی اختلاف دیدگاهها درباره این گونه موضوعات، برنامه های مدونی برای اصلاح ساختارهای اجتماعی ترسیم کنند که در آن افق ها و دیدگاه زنان به موضوع حجاب بازنگری شود و فرهنگ عفاف به صورت خودجوش و به دلیل قرار گرفتن در ساختارهای اسلامی جامعه در میان زنان گسترش یابد. چه اینکه تداوم اجبار زنان به استفاده از پوششی خاص در نهایت نتیجه ای بهتر از آنچه جامعه کنونی ایران با آن درگیر است نخواهد داشت."
مشکل از آن حد گذشته است که من بخواهم از اهمیت حجاب و عفاف به عنوان یک الزام شرعی و اهمیت آن در سلامت جامعه بنویسم، ویا بخواهم بگویم که ریا یک امر درونی است و نمی توان چادری ها حتی از نوع آرایش کرده ی شان را ریا کار دانست فکر نمی کنم لازم باشد که در محکومیت شکستن قبح گناه بنویسم. فکر نمی کنم لازم باشد بگویم که هم اکنون در اکثر قریب به اتفاق ادارات هیچ الزامی به استفاده از چادر نیست، آری موضوع از این حدها گذشته است، بحث، بحثِ سکولاریزم جدید است.
آری سکولاریزم دوباره در حال تنفس در این کشور است، صدای خس خس شوم نفسش دوباره بلند شده است. انگار دوباره دولت مسئول حذف ریا از جامعه شده است و این را از کار فرهنگی می داند. فکر نمی کردم لازم باشد به این دولت بگویم که در هر جامعه ای که دینداری ارزش باشد، ریا حتماً وجود خواهد داشت و تنها در زمانی ریا حذف می شود که دینداری ارزش نباشد. متأسفانه نه تنها سکولاریزم جدید فساد را تقبیح و صواب را تبلیغ نمی کند، بلکه امر به معروف و نهی از منکر را آن هم در حد ناچیز موجود بر نمی تابد. متأسفانه نه تنها دولت امر به معروف و نهی از منکر را که در ادارات و جامعه روبه قبله شده، احیا نمی کند، که اصل معروف بودن امر به معروف و نهی از منکر را محکوم می کند.
آقای احمدی نژاد! منم دوست شما! یک نگاهی به اطرافتان بیندازید! منِ بی خبر از همه جا، مقاله ای نوشتم در باب تأثیرات طرح مکتب ایرانی و مهمترین تأثیرش را ضربه به اسلام و خود ایران معرفی کردم و این مسئله را موجب تفرقه ی قومیتی عربی-ایرانی دانستم که به تازگی خودتان به آن اذعان فرمودید و از دست هایی در این زمینه خبر دادید! و نگفتید و شاید ندیدید که این دستهای پنهان دور گردن شما هستند! نکند صاحب این دست های به ظاهر دوست، آبروی منتخب ملت ایران و محبوب مظلومان را می خواهد خفه کند!
آقای احمدی نژاد شما خدمت به حجاب و عفاف را با فرهنگ سازی میسر دانستید و فرهنگ سازی که نشد، ضد فرهنگ سازی هم می شود، آن هم از سوی کسی که به صورت مطلق تاکنون تأییدش نموده اید! نکند هنگامی که دیگر دیر شد هشیار شوید که جریانی عملاً در کار ضدفرهنگسازی فعال بوده است. مگر قرار نبود اگر دستی درکار بود تا تشکیلاتی در خدمت بی حجابی باشد با آن مقابله کنید، چه کار تشکیلاتی بالاتر از اینکه یک رسانه ی وابسته به جگر گوشه شما به راحتی حجاب را به بهانه ی مبارزه با ریا نشانه بگیرد، آن هم بهترین الگویش یعنی چادر را! فکر نمی کنید فرهنگ سازان دولت شما، شخصیت شما را به عنوان یک مسلمان متعهد نشانه گرفته اند!
آقای احمدی نژاد شما که به درستی دولت انتظار را در راستای دولت عدالت می دانید، چگونه می توانید کسی را که اگر سفیانی نباشد کمتر از آن نیست را مصرّاً به ایران دعوت کنید، نکند این مسئله هم قرار است به بدنامی جدیدی برای شما و سرخوردگی جدیدی برای ما تبدیل شود!
آقای احمدی نژاد عزیز! شما همان کسی هستید که اجرای سهمیه بندی بنزین و هدف مندی یارانه ها را با وجود قدرت ریزش آرا در آنها زمین نگذاشتید، چگونه در پیرامون شما کسانی برای کسب آرا خودشان را به درو دیوار می کوبند، جریان چیست که برای مطرح شدن و مطرح ماندن، پول خرج می کنند و همایش و رسانه به راه می اندازند، آنهم در دولت کسی که حاضر نبود برای خودش و حمایت از خودش هیچ کار حزبی و رسانه ای انجام دهد! آقای احمدی نژاد نکند شما ناخواسته نردبان ترقی کسی شده اید که عملش با شما زمین تا آسمان فرق دارد!؟
آقای احمدی نژاد چگونه است کسی در کنار شما که مظهر مبارزه با صهیونیست بوده ای ادعای دوستی با مردم اسرائیل را طرح می کند و بر آن پا می فشارد، فکر نمی کنید این عمل در جهت تشکیک در ضداسرائیلی بودن شما انجام شد!؟ فکر نمی کنید دفاع از پادشاه اردن نیز در همان جهت باشد؟! نکند روزی ما دوستانت را مقصر بدانی که آیینه ات نبودند و اشتباهت را ننمودند!
آقای احمدی نژاد! نکند افتخار شما به ارتباط بی واسطه ی با مردم و علما با یک مسئول دفتر کورشده باشد! نکند نه علما صدای شما را می شنوند و نه شما صدای علما را! نکند مشایی شما در کنار آن نماینده ی مردم قم، که اتفاقا هم ولایتی هم هستند، به دنبال جدا کردن شما و روحانیت باشند تا دودش اول از همه در چشم شما برود؟!
دوست نداشتم هیچ وقت من هم به این کلمه ی فتنه ی بزرگتر متوسل بشوم ولی انگار این فتنه واقعا در راه است، شاید خیلی نزدیک تر از ظهور!!
90/1/23
1:7 ع
در سایت حامی مشایی که ظاهر و باطنش نمایان و در یک سمت و آن هم خدمت به مشاییسم است، مقاله ای درج شده با عنوان "مشایی شهید آوینی دیگر، قدرش را بدانیم" و در آن با بیان مصداق هایی از آزاداندیشی های والای شهید مرتضی آوینی، ول اندیشی های آقای مشایی را از نوع همان ها می داند. نمی دانم چگونه می توان بین محبت آقا سید ما به آقای فراستی و محبت مشایی به مردم اسرائیل تناسبی برقرار کرد و نمی خواهم هم یکی یکی مصداقهای موجود در آن مقاله را رد یا تحلیل کنم، اما تا آنجایی که من خاطرم هست، شاخص ترین و مهمترین مشخصه های شهید آوینی عزیز دو خصلت گرانقدر بود، بصیرت ولایت مداری.
- بصیرت آقای سید مرتضی آوینی آن قدر بالا بود که خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد را در همان زمان وزارتش شناخت و نقدش کرد آن طور که هنوز امثال مشایی جرأت و البته بصیرت چنین نقدی را نداشته اند، چه رسد به زمان اصلاحات که بر تمام ارزشهای معنوی و اسلامی چوب حراج زده شده بود و از ایران و ایرانی چیزی جز یک محتاج و فقیر در برابر استکبار غنی تأویل نمی شد. راستی این شهید آوینی دیگر، (استغفرالله) چگونه در 8 سال انتخابات می توانست ساکت بماند و سخن رانی نکند و ننویسد و هنرنمایی نکند؟؟؟ مگر در آن موقع ایشان کم سن و سال بودند؟! یا شرایط حساس نبود؟! یا آن قدر فعالان زیاد بودند که نیازی به امثال ایشان نبود؟! یا همین شاگردهای از نوع رهوا و بقایی و ... این وظایف خطیر را برعهده داشتند؟! و یا ایشان هنوز کشف نشده بود؟! بصیرت شهید ما آن قدر بالا بود که می توانست با شجاعت بنویسد و پیشتاز رسانه ای و رسانه ای پیشتاز باشد و در عین حال مورد عنایت امام و رهبر خود باشد. این چه بصیرتی بود که آن چنان با ولایت مداری ایشان پیوند بود! چیزی که اکنون کمتر و کمتر پیدا می شود! به خصوص در جبهه ی مشایی! کجا شهید آوینی به بهانه ی منتظر بودن و مهدویت، ولایت فقیه را دور می زد؟!
ولایت مداری آقا سید مرتضی آوینی آن قدر بالا بود که هنوز مثال زدنی است. ولایت مداری وی چه نسبت به امام خمینی و چه به نسبت به امام خامنه ای در بالاترین حد بود. آن طور نبود که مثلاً ایشان اشتباهی بکنند و از سوی امامش مدام پیغام بفرستند که اشتباه نکن و وی بازهم بر اشتباه خود اصرار کند، آن طور نبود که بداند طبق دستور امامش موجب سرشکستگی و سر خوردگی حزب اللهی ها است و باز هم چسبیده باشد به مقام هاها!!
شهید آوینی در مقام هنرمند صاحب ابتکار بود و شاید صاحب مکتب، اما در مقام یک مسلمان، یک بنده بود و مطیع مکتب، نه مکتب ساز، نه مبتکر در ارائه ی تعاریف جدید از دین و فقه، نه تحلیل کننده ی فعالیت های انبیا و اوصیا، نه ولایت مداری ولایت ندار؛ مکتب شهید آوینی نه مکتب ایرانی که مکتب شهادت بود، مکتب اسلام بود، مکتب امام. ایشان عشقش تخت جمشید نبود، بلکه محل عبرتش آن جا بود، ایشان محرابش شلمچه و طلاییه بود نه تریبون سخنرانی!
شهید آوینی خاکی بود و متواضع، بی هیاهو و کم مصاحبه، به دنبال هر تریبونی برای اثبات منیت خود نبود! شهید آوینی خودش را تحمیل نمی کرد، اگر کسی نمی خواستش می توانست کانال تلویزیون را عوض کند، این طور نبود که بگوید هیچ کس نمی تواند جلوی صحبت های مرا بگیرد، این طور نبود که در همه چیز و در محضر همه ی فضلا ادعای فضل کند، کم مانده است که این از خود متشکر، از ما بخواهد بسان امیرالمومنین راه های آسمان را از او بپرسیم و بدانید که از این هم فراتر بعید نیست، چرا که اگر حضرت علی می گفت راه های آسمان را از من بپرسید ایشان نپرسیده برایتان کروکی هم می کشد و البته این را از خصائل رحمت اللعالمین بودن خود می داند.
شهید آوینی یک بار تمام نوشته هایش را معدوم کرد، چرا که آن ها را حدیث نفس می دانست، با این وجود کم اشتباه بود، صریح حرف می زد و بی نقص، آن طور نبود که چیزی بگوید و نیاز داشته باشد تا 10 نفر هر نفر 10 بار حرفهایش را توجیه و تفسیر کنند! تازه بازهم مورد سوءاستفاده ی اسرائیل و آمریکا و ضد انقلاب قرار می گیرد.
شهید آوینی برای انقلاب رحمت بود، زحمت نبود؛ این طور نبود که توان انقلاب را مصروف خودش کند، شهید آوینی خودش را صرف انقلاب می کرد و کرد. شهید آوینی انقلاب را رنگ بود، ننگ نبود. شهید آوینی معلوم بود که بود، یک هنرمندِ ادیبِ مکتبی، این طور نبود که خطیب و فقیه و هنرمند و ادیب و فیلسوف و امام شناس و جامعه شناس و سیاست پیشه و تاریخ دان و ایران شناس و موسیقی دان و ... باشد و هیچ هم نباشد.
شهید آوینی اصلی اصیل بود که انگار در حاشیه بود، شهید آوینی حاشیه ای نبود که به زور خودش را اصل معرفی کند.
شهید آوینی سید شهیدان اهل قلم بود! نه زنده به اهل قلم! نه زنده به اهل کلم (کلمه ها)! نه زنده به اهل فلم (فیلمها)! شهید آوینی در نزد خدا زنده است و به روزی او دلخوش، نه دنبال رأی مردم و به دنبال کسب آرا مدهوش!
شهید آوینی غیرت ماست! مثل بعضی ها نیست که برایمان مهم نباشد! برایش رگ غیرتمان بیرون میزند! من فدایی کلام و رفتار سنجیده ی شهید آوینی ام! من نمی توانم ببینم کسی را که در کلام و رفتار نسنجیده شهره شده است را با اسطوره ام مقایسه کنند! البته این حرف ها را کسی که غیرت ندارد نمی فهمد! غیرت همان است که به هیچ قیمتی نگذاری شیعه دشمن شاد شود! غیرت آن است که به خاطر خدا دوست بداری و به خاطر وی دشمن! غیرت آن است که رحماء بینکم باشی و اشداءُ علی الکفار! غیرت آن است که امر به معروف و نهی از منکر حتی از نوع زبانیش را منکر نشوی و بی فایده و ارتجاع ندانی! غیرت همانی است به کلام اساتید اخلاق با موسیقی حرام رخت می شوید!
شهید آوینی همان است که با شنیدن صدایش و با خواندن کتابش، دل انسان می شکند و روح انسان پر می کشد، شهید آوینی این طور نبود که با شنیدن سخنرانی اش عقل از سرت بپرد و رگ از گردنت!
شهید آوینی با هر کلامش و هر کتابش زحمت حزب الله را زیاد نمی کرد!، حزب اللهی را زیاد می کرد. شهید آوینی منت ایرانیانی (را که البته برایمان عزیز هستند) را که در زمان خطر جنگ رخت سفر بستند را بر کسانی که سفر خطر با رخت جنگ کردند، نمی گذاشت و مکتب اسلام را به خوشایندشان مکتب ایران نمی نامید.
حیف و صد حیف و البته لبیک و صد لبیک که دستور این است که حاشیه، متن و فرع، اصل نشان داده نشود و گرنه این نوشته شقشقیه ای بود که جَست.
90/1/22
1:14 ص
در شرایطی که همه منتظر حرکات جهادی از قوای سه گانه و رسانه ها هستیم تا بتوانیم آرایش جهاد اقتصادی کشور را در مراکز فرماندهی کشور ببینیم، اخبار و تیترهایی را مشاهده می کنیم که گویی آب سرد بر این توقع ما می ریزد. چند نمونه اش را که مربوط به همین امشب (21/1/90) است را می نویسم.
آقای محسنی اژه ای دادستان کل کشور و مسئول عالی رتبه ی قوه ی محترم قضاییه، امروز تلویحاً دولت و بانک ها را مسئول عدم مبارزه با مفسدان اقتصادی معرفی کرد و گفت حدود 10 روز پیش از دولت لیست تمام بدهکاران بانکی را به همراه دلایل معوق شدن بدهی آنها درخواست کرده است تا پس از بررسی آنها احتمالاً از پایین به بالا شروع به برخورد نمایند و با این حرف توپ مبارزه با مفسدان کلان اقتصادی که عموما جزء بدهکاران بدحساب بانک ها هستند را دوباره به زمین دولت انداخت، چرا که همین چند روز پیش آقای احمدی نژاد گفت که یک لیست 200 نفره از بدهکاران کلان بانکی را به قوه ی قضاییه داده است تا مورد پیگرد قرار گیرند.
همین الان از سه خبر اصلی ستون سیاسی جهان نیوز، دو موردش مستقیماً برعلیه دولت است. یکی از قول مجلس است و دیگری از قول رییس مجلس، مجلس از این که چرا در خصوص انعقاد قرار داد گازی که در آن قیمت گاز صادراتی ایران به امارات، 5 برابر ارتقا یافته قبلا با وی مشورت نشده است و رییس مجلس نیز ناراحت است که ادعای رییس جمهور در مورد رشد اقتصادی خوب ایران دروغ است، خبر سوم هم را که فقط عنوانش را می نویسم که نه نیاز به تحلیل دارد و نه تشریح "ماجرای ورد و ذکر چال شده در گلدان خانه رییس جمهور". توضیح این که جهان نیوز رسانه ی آقای زاکانی نماینده ی محترم مجلس و یکی از مدعیان انتخابات ریاست جمهوری است که البته 6 سال پیش رییس ستاد انتخابات آقای قالیباف بوده است.
سایت آقای علی لاریجانی (خبرآنلاین) هم روایت ایشان را از نادرست دانستن ادعای رییس جمهور در خصوص رشد اقتصادی ایران را درج کرده است و تیتر دیگر سیاسیش هم این که "تشکیل وزارت ورزش در وقت اضافه؟/ابهام در آخرین مهلت قانونی دولت" و در ستون اقتصادی هم آورده که "کاهش کارایی نیروی انسانی در ایران/ نتیجه اشتغال زایی به هر قیمت" و دیگر خبر ستون اقتصادیش این که "آیا رشد بورس تهران حبابی است؟"
و یا مقاله ی تحلیلی آقای رضایی با عنوان "چرا جهاد اقتصادی؟" که در اکثر سایت های خبری از جمله خود تابناک درج شده بود و درآن جا دلیل لزوم جهاد اقتصادی وضعیت اسفناک اقتصاد ذکر شد که انسان را یاد همان شاخص فلاکت انتخاباتی وی می اندازد و ایشان اصلاً اعتقاد ندارد که شاید زیر ساخت ها به نحوی مهیا شده که هم اکنون می توان جهادی اقتصادی را به پا نمود.
مگر می شود به کسانی که دچار بدبینی مفرط شده اند و یا منفعت خود را در سیاه نمایی می بینند، امید بست تا جهادی و یا تلاشی بکنند. مگر می شود کسانی که هنوز با بی ظرفیتی تمام نتوانسته اند باخت های ساده شان را فراموش کنند و یا کسانی که به امید پیروزی های دنیوی آینده دست به هر اقدامی می زنند را جهادگر تصور نمود!؟
این تیترهای جنجالی که نمونه هایش را آوردم و هم اکنون در اکثر سایت های خبری با هر خط و ربطی به کرات می توان دید و نباید هم نادیده گرفت که بعضاً به بهانه هایی هستند که با صحبت های حلقه ی حاشیه ساز دولت به مخالفان دولت داده می شود، کار را به آنجا رسانده است که دورنمای خوبی از وجود یک عزم واقعی برای وفاق و وحدت قوا در ایجاد فضای جهادی دیده نمی شود و فعلاً به پرکردن کاغذ و بنر و نوشتن کتاب و مقاله و تشکیل کمیسیون جهاد اقتصادی و احتمالاً همایش های جهاد اقتصادی ... بسنده شده است. متأسفانه تا وقتی که هر جناحی فقط قسمتی از کلام رهبر را بپسندد و تازه همان را هم به خوشایند خود تعبیر و تحریف نماید، وحدتی برای جهاد حاصل نمی شود. نمی شود کسی ادعای اصولگرایی داشته باشد و کلام رهبر در خصوص رضایت نسبی از عملکرد دولت را نشنود و جهاد اقتصادی را نتیجه ی فلاکت اقتصادی بداند نه ظرفیت های ایجاد شده. تمام این بحث ها و اختلافات نشان از فضای سیاسی شدید و غیر منصفانه دارد و جز دو دلیل، دلیل دیگری نمی توانم برایش متصور بشوم، یا این که خیلی زود فضا انتخاباتی شده است و تمام این مباحث نشأت گرفته از مباحث انتخاباتی دارد؛ و یا این که، این خصومت ها نتیجه ی کدورت های گذشته و دست های پنهان و آشکار دارد که برخی از این دست ها مانند توکلی، مطهری و لاریجانی کشف شده اند و مستمراً طی این چند سال بر اساس منافع استوانه ی ضد انقلاب حرکت کرده اند و در این میان هر کسی از ظن خود وارد این بازی ها شده است و همگی نتیجه ی محبت ها و خصومت های غیر الهی بوده اند.
با آنکه بعضی وقت ها دل مان از گوشه کنایه های آقای احمدی نژاد به کسانی که در این چند ساله جز سیاه نمایی تحت عنوان نظارت و یا فحاشی تحت عنوان نقادی انجام نداده اند، خنک می شود، توقع مان از شخص ایشان این است که به بهای خنک شدن دل ما و خودش، برای دولت و ملت دشمن تراشی نکند و یا برای دشمنی ها بهانه تراشی نکند. و این که طبق اظهارات اخیر استاد بزرگوار سردار بصیر مهندس قاسمی، در این وانفسا که ما به رسم وظیفه و نه لطف، مشغول دفاع از دولت هستیم، برخی اطرافیان ایشان حرف هایی بر زبان می رانند و یا کارهایی انجام می دهند که نه تنها قابل دفاع نیستند، موجب هزینه و زیان عظیم می شوند و در سال جهاد اقتصادی که تمام توان ها باید معطوف تلاش شود، هرز رفتن نیروهای جهادی غیر قابل جبران است و بزرگترین خسران.
ای کاش رسانه های ما به همراه مسئولان و دست اندرکاران، دوباره دعای تحویل سال را می خواندند و این بار با وضو و حسن نیت اول شیطان را لعنت می کردند و بعد با بسم الله طرحی نو می انداختند و گرنه همان چیزی که رهبر معظم به مسئولان قبلی می گفتند برای سایرین هم صادق است یعنی فرصت خدمت کردن تمام می شود و آن گاه دیگر حسرت خوردن فایده ای ندارد.
90/1/20
10:35 ع
به گزارش رجانیوز: انتقاد هفتهنامه 9 دی در اولین شماره سال 90؛
90/1/7
9:57 ص
با آن که بارها در نقد اظهارات و رفتار مشایی و حمایت هایی که از ایشان می شود مطلب نوشته ام، اما امروز دو خبر متفاوت از دو سایت یکی با عنوان " احمد توکلی: آقای احمدی نژاد معمولا اول تصمیم می گیرد، بعد برایش استدلال جمع می کند" از سایت خبرآنلاین (منتسب به علی لاریجانی) و دیگری با عنوان "احمد توکلی: از فتنه تیم دولت خبر دارم، اما سکوت میکنم" از سایت عماریون، را خواندم که جای تعجب این است که با آن سابقه ای که از اظهارات این چند ساله ی احمد توکلی به لحاظ نسنجیده سخن گفتن و قصد و غرض هایش موجود است و این که معمولا مواضع وی با دلسوزی کردن برای نظام و انقلاب در تضاد بوده و بی بصیرتیش کم ضربه به انقلاب نزده است، برای نقد مشایی از سخنان وی استفاذه می شود، چیزی نمانده که سران فتنه هم بیایند و به بهانه ی مشایی از خود دلسوزی نشان دهند و برای نظام اشک تمساح بریزند.
سوال اینجاست که آیا تحلیل اشتباهات و یا رفتارهای مشایی آن قدر سخت است که از هر کس و ناکسی باید برای آن حجت آورد؟! حال از سایت خبرآنلاین توقعی جز این نیست که طی این دوساله خدمات زیادی به فتنه و فتنه گران و انصارشان داشته است، اما از سایت عماریون که در روشنگری و اتخاذ مواضع سیاسی از رسانه های خوب و تحلیلی است، چنین توقعی نبوده و نیست. این آقای توکلی همان کسی است که در این چند ساله به صورت مداوم و مکرر در هر حوزه ای چه اقتصادی، چه سیاسی و چه فرهنگی فقط و فقط تخریب کرده است و همان کسی است که از تورم چند برابری و عدم توان دولت در جمع کردن این مسئله صحبت می کرد و امروز دولت را به دلیل پرداخت یارانه ی نقدی بیش از اندازه به مردم مقصر و متهم نموده و به جای عذر خواهی از اظهارات غلطش در سیاه نمایی ها ی اقتصادی و سیاسی و حمایت از فتنه و فتنه گران تا قبل از 9 دی پارسال، به توهین ها و سیاه نمایی ها ادامه داده و این بار گفته است که این آرامش موقت است و حتما دچار تنش های شدید خواهد شد!! (رجوع شود به لینک خبر فوق مربوط به خبرآنلاین)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/21
8:41 ص
مشرق نیوز: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
به گزارش مشرق به نقل از جهان،
1 - در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ???) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ??) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ??)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ??) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ??)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/12/20
1:38 ص
یک از عواملی که در شروع فتنه به عنوان مقدمه موثر و لازم بود، نظرسنجی هایی بود که به صورت غیر مستند و قابل تغییر انجام می شد. راه انداختن چنین نظرسنجی هایی هنوز هم به راحتی از طریق سایت هایی مانند وب گذر قابل اجراست. نشانه و خصوصیت این نظرسنجی ها این است که هر کسی می تواند هر چند بار که دوست دارد رأی یا نظر دهد. حال اگر این نظرسنجی در سایتی با بازدید کنندگان خاص صورت بگیرد، احتمال خطا در آن نظرسنجی چندین برابر می شود.
یادم هست که قبل از انتخابات ریاست جمهوری اخیر، دو نظرسنجی مهم در سایت های داخلی صورت می گرفت که یکی مربوط به سایت وبگذر و دیگری مربوط به سایت تبیان بود. تفاوت اساسی در روش نظرسنجی های دوسایت وجود داشت و آن عبارت بود از اینکه در نظرسنجی وبگذر شما می توانستید بی نهایت بار به یک نامزد به عنوان گزینه ی نظرسنجی رأی بدهید اما در سایت تبیان هر کسی می توانست پس از ثبت نام یک شماره ی تلفن همراه در سایت و سپس با ارسال یک پیامک از همان شماره ی تلفن همراه به پیام گیر سایت، رأی خود را به نامزد مورد علاقه ی خود بدهد و با همان شماره ی تلفن همراه می توانست نظر خود را عوض نماید. جالب است که نتیجه ی این دو نظرسنجی دقیقا برعکس هم بود یعنی در نظرسنجی وبگذر، رأی آقای موسوی دوبرابر رأی آقای احمدی نژاد بود و در سایت تبیان برعکس. یکی از دلایلی که در شروع توهم پیروزی در انتخابات مؤثر بود همین نظرسنجی های غیر مستند بود که به ادعای بازداشتی های فتنه گران به صورت سفارشی نیز انجام می شد. یادم هست که استناد من به نظرسنجی دقیق سایت تبیان قبل از انتخابات، باعث شد که برخی متوهمین مرا متهم کنند که از همان اول از مهندسی آرا و به قولی تقلب اطلاع داشته ام.
جالب اینجاست که هم اکنون یک سری نظرسنجی های زنجیره ای در سایت خبرآنلاین که منتسب به آقای علی لاریجانی است در حال اجراست که در آن شخصیت های سال در حوزه های مختلف انتخاب می شوند. برخی از این نظرات به حدی خنده دارند که نیازی به حجت و دلیل ندارد مثلا آقای محسن هاشمی با کسب بیش از 60% آرا تا همین اکنون به عنوان مردسال جامعه پیشتاز است.
اما مردسال سیاست کیست؟ بر اساس ادعای خود خبرآنلاین، در مطلبی با عنوان "رقابت شدید اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد در نظرسنجی خبرآنلاین" تا 5 ساعت اول، رأی آقای احمدی نژاد 46% و رأی آقای هاشمی 38% بوده ولی پس از گذشت حدود یک روز از شروع نظرسنجی، رأی آقای هاشمی به 59% و رأی آقای احمدی نژاد به 17% تغییر یافته است؛ برای اثبات ادعای انحراف در نظرسنجی های این سایت، کافیست تا شما یک سری به سایت بزنید و با یک اینترنت پرسرعت تند و تند نظر به نفع یکی بدهید تا ببینید که چگونه تعیین کننده ی مرد سال در هر زمینه ای خواهید بود.
مسئله ی دیگر این که، سایت خبرآنلاین که در مقاطع مختلف از تولد جریان فتنه تا افول آن، از آن حمایت کرده و به دروغ آنلاین نیز مشهور شده بود و پس از آن نیز با درج مطالب علی مطهری و احمد توکلی، نقش یک تطهیر کننده را برای فتنه گران و پدر مادی و معنویشان یعنی آقای هاشمی ایفا می کرد، مطمئنا بیشترین بازدید کنندگانش از جنس منتقد مطالب سایت نبوده و نیستند و این یعنی انجام یک نظرسنجی غیر علمی در یک نمونه ی آماری غیر قابل قبول از یک جامعه ی آماری بزرگ؛ مطمئناً انتخاب آقای اوباما به عنوان چهره ی سال بین المللی تا اکنون، اگر نشانی از تقلبی بودن نتایج نداشته باشد، لااقل نشان از همین غیرقابل قبول بودن نمونه ی آماری دارد و الا اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران هرگز مستکبران را به عنوان چهره ی سال انتخاب نمی کنند.
نتیجه اینکه، فقدان مراجع رسمی، علمی، پاسخگو و فعال در امر نظرسنجی در کشور، موجب سوءاستفاده ی افراد و دسته های سیاسی شده و هم اکنون نیز این ابزار، در خدمت احیای شخصیت و مظلوم نمایی برای فتنه و فتنه گران قرار گرفته است.
89/12/13
9:21 ع
جهان نیوز مطلبی را منتشر کرده با این عنوان که "واکنش و پاسخ تلویحی احمدی نژاد به نامه احمد توکلی" و در آن به صورت گزینشی پاسخ احمدی نژاد را طوری منتشر کرده تا اولا، انسان به توکلی و نامه اش حق بدهد و ثانیا این که احمدی نژاد تابع مشایی و سخنان او در مورد مکتب ایرانی جلوه کند که البته با توجه به نظراتی که زیر مطلب منتشر و البته گزینش شده اند (چون بارها نظرات بدون هرگونه توهین مرا منتشر نکرده است)، تا حدودی هم موفق بوده است. در هر صورت در جواب به خیانت در امانت این سایت، مطلب را عینا از سایت ایرنا تقدیم می کنم:
دکتر احمدی نژاد در جمع نخبگان لرستان:
امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند
دکتر احمدینژاد خاطر نشان کرد: امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند چرا مارکسیسم و اومانیسم در عمل نتوانستند مشکلات بشریت را حل کنند و دنیا به دنبال راه جدیدی است.
رییسجمهور پیشرفت ایران را پشتوانه فرهنگ و اندیشه متعالی ملت ایران در مناسبات جهانی دانست و گفت: هر گامی در مسیر سازندگی ایران، انتشار پیام نجات بخش الهی و توحید در جهان است و این موضوع علت اصلی عصبانیت دشمنان از ملت ایران است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ،دکتر محمود احمدی نژاد پیش از ظهر امروز پنجشنبه در دیدار منتخبان و فرهیختگان استان لرستان گفت: امروز ایران یک جغرافیا ، قوم و طایفه خاصی نیست بلکه یک پرچم و نماد زندگی متعالی همراه با عدالت و توحید در جهان است. امروز در هر جای دنیا که نامی از ایران برده می شود فرهنگ و امید به آینده روشن در اذهان بشریت تداعی می شود چرا که ملت ایران با فرهنگ شناخته شده است.
رییس جمهور گفت: فرهنگ متعالی نیاز اصلی بشریت در طول تاریخ بوده است و باید اقتصاد، سیاست و علم هم در خدمت تعالی فرهنگ قرار گیرد.دکتر احمدینژاد با اشاره به شرایط جهانی اظهار داشت: اندیشه مارکسیست به پایان رسیده و اندیشه اومانیستی نیز رو به افول است.این دو اندیشه از یک جنس و به دنبال لگدمال کردن حقیقت انسانی بوده اند و در این میان اندیشه مارکسیستی بسیار صریح عمل کرده اما اومانیست ها رفتار پیچیده ای دارند. اندیشه مارکسیستی و اومانیستی همه حقیقت انسان و اتصال انسان به آسمان را زیر سوال بردند.ریس جمهور خاطر نشان کرد: ناجوانمردانه ترین و خشن ترین جنگ های تاریخ توسط اومانیست ها انجام شده. آنها سنگین ترین تبعیض های تاریخ را اعمال کرده و عملا انسانها را با واژه های زیبا و تعابیر فریبنده همچون توسعه یافته، در حال توسعه و عقب افتاده به درجه یک و دو طبقه بندی کرده اند.رییس جمهور با بیان اینکه غربی ها پشتوانه و سند حقانیت خود را پیشرفت های علمی و اقتصادی خود قرار دادند، گفت: ملت ایران باید در عمل نشان دهد که اندیشه ایرانی و اسلامی قادر است صنعت، کشاورزی، اقتصاد و عرصه های مختلف علمی را در طراز یک انسان متعالی بسازد و به بشریت عرضه کند.دکتر احمدینژاد ساخته شدن ایران را به معنای برافراشته شدن پرچم توحید و عدالت در جهان دانست و گفت: غربی ها صدها سال تبلیغ کردند که محال است ملتی با توحید و عدالت و اتصال به آسمان بتواند پیشرفت کند و امروز وقتی ملت ایران که منادی توحید و عدالت در جهان است حرکت و پیشرفت می کند تمام تحلیل های فکری غربی ها به هم می ریزد و از این رو نگران و عصبانی هستند.دکتر احمدینژاد خاطر نشان کرد: امروز ملت های جهان متوجه ایران هستند چرا مارکسیسم و اومانیسم در عمل نتوانستند مشکلات بشریت را حل کنند و دنیا به دنبال راه جدیدی است.
وی افزود: ملت ها متوجه شده اند که در ایران ظرفیتی وجود دارد که می تواند دنیا را تحت تاثیر قرار دهد از این رو پیشرفت ملت ایران را درهم شکستن تحلیل های استعماری علیه فرهنگ الهی و اثبات کننده نظریه الهی برای اداره جهان می دانند.رییس جمهور علت مخالفت غربی ها با هسته ای شدن ایران را برای این دانست که دستیابی ایران به این دانش، معادلات استعماری تحمیل شده به بشریت را تغییر می دهد و گفت: به همین خاطر است که بسیاری از اخبار پیشرفت های علمی کشورمان را شبکه های آمریکایی و صهیونیستی سانسور می کنند.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه ساختن ایران مستلزم چند عامل است و گفت: توکل برخدا ، همدلی و همراهی ، کار و تلاش از جمله عوامل پیشرفت و آبادانی ایران است که باید آنها را در کنار هم و در مسیر پیشرفت کشور مورد توجه قرار داد.
رییسجمهور داشتن الگو و هدف را از مهمترین عوامل پیشرفت کشور دانست و اظهار داشت: برای ساختن ایران باید یک الگو و جهت روشن و مناسب وجود داشته باشد. استعمار فرانو برای اداره جهان، طبقه بندی توسعه یافته ، در حال توسعه و عقب مانده را ایجاد کرده است وعملا با این اقدام خودشان را قله پیشرفت قرار دادند و سایر کشورها برای حرکت در مسیر پیشرفت مجبور هستند خودشان را به سطح کشورهای توسعه یافته برسانند در حالیکه امروز آنان در همه عرصه های اجتماعی و فرهنگی به ورطه انحطاط سقوط کردهاند.رییس جمهور با اشاره به اینکه ملت ایران به دنبال جامعه مهدوی است که در آن عدالت حاکم بوده و سرشار از عشق و محبت باشد، خاطر نشان کرد: قله، ساختن ایران، رسیدن به جامعه مهدوی و حاکمیت انسان کامل و عادل بر جهان است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه از مشخصه های جامعه مهدوی توحید و یگانه پرستی است، اظهار داشت : در جامعه ای که عشق و محبت و دوستی و فداکاری نسبت به همنوعان باشد آن جامعه رو به کمال خواهد بود.رییس جمهور در ادامه اظهار داشت: باید ایران را با روش های ابتکاری و خلاق ایرانی بسازیم.دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: لرستان الگوی سازندگی اسلامی ایرانی و از کانون های اصلی تمدن آفرین ملت ایران است و می تواند در ارائه الگوی ایرانی اسلامی پیشتاز باشد.در ابتدای این مراسم نمایندگانی از جامعه پزشکی، دانشجویی، حوزوی، صنعتی، کشاورزی و جوانان دیدگاه ها و پیشنهادات خود را با رییس جمهور در میان گذاشتند.
89/12/13
6:23 ع
رجا:
پس از انتشار نوشتهای از علی مطهری خطاب به رئیس قوه قضائیه در مورد رسیدگی فوری به موضوع فحاشی علیه
فائزه هاشمی و استفاده از تعابیری مانند اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند"، "اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد مورد ملامت نیست بلکه سزاوار است" و مصدل حد قذف یعنی 80 ضربه شلاق دانستن عمل فرد توهین کننده، دکتر مهدی کوچکزاده که مطهری در تیر ماه سال جاری از میکروفون مجلس الفاظ رکیکی علیه او بهکار برده بود، در نامهای به رئیس قوه قضائیه با بیان استنادهای قانونی خواستار رسیدگی و مجازات مطهری شد.
به گزارش رجانیوز، کوچکزاده در این نامه با یادآوری یکی دیگر از توهینهای مطهری به خود با کنایه درخواست کرده است که علیرغم ارادت قلبیاش به بزرگان و بزرگزادگان واقعی به شکایت او نیز رسیدگی شود تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگزادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگزادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
متن کامل این شکوائیه در ادامه آمده است:
ریاست محترم قوه قضائیه
آیتالله صادق لاریجانی دامت برکاته
با اهدای سلام و آرزوی توفیق، حادثه هتاکی و دشنام آقای علی مطهری به اینجانب "مهدی کوچک زاده" نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، چیزی است که می خواستم به حرمت حاصل عمر امام(ره) آیت الله شهید مرتضی مطهری، از کنار آن بگذرم چرا که به تعبیر قرآن کریم "و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما" ولی با توجه به تذکر آقای مطهری در فراز آخر شکایتی که برای شما ارسال کرده، و در ادامه همین شکایت آورده شده است، مبنی بر اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند" و فقط به منظور حفظ حرمت انقلاب اسلامی و مجلس شورای اسلامی که باید در رأس امور باشد! این شکایت را تنظیم و به محضرتان تقدیم می دارم.
امید است به موازات دستوری که برای رسیدگی به شکایت ایشان صادر می فرمایید، امر فرمایید تا به شکایت اینجانب "مهدی کوچک زاده" که علیرغم ارادت قلبی به بزرگان و بزرگزادگان واقعی هیچ نسبتی اعم از سببی و نسبی با هیچ بزرگ و بزرگزاده ای ندارم، نیز رسیدگی نمایند تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگزادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگزادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
لازم به یاد آوری است با اصرار نایب رئیس محترم مجلس و تحت اشراف ریاست مجلس (اخوی گرامی جنابعالی) فحاشی آقای مطهری بر خلاف قوانین از متن چاپ شده مذاکرات آن روز مجلس حذف گردیده است! ولی فیلم و نوار صدای ایشان در آرشیو مجلس موجود است.
حادثه از این قرار است که آقای علی مطهری در حین نطق خود در مجلس که از رادیوی مجلس برای عموم به طور زنده پخش می شد توهین و فحاشی هایی به اینجانب کردند که بر اساس مواد 608 و 609 قانون مجازات اسلامی که اشعار می دارد:
«ماده 608 – توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (74) ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.
ماده 609 – هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و موسسات و شرکت های دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا (74) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.»
قطعا مستحق مجازات می باشند.
البته پیش از آن نیز ایشان با اظهار مطالبی توهین آمیز نسبت به نام خانوادگی من، به پدر و خانواده من اهانت کرده اند که از برنامه زنده رادیو گفتوگو پخش و ملت ایران آن را شنیده اند و نوار صدای آن نیز در آرشیو صداوسیما موجود است و این نشان می دهد ایشان بر تکرار عمل زشت و مجرمانه خود اصرار دارند و احتمال تکرار آن نیز بسیار زیاد است.
گذشته از اینکه باید بررسی شود که چرا برخی فرزندان بزرگان انقلاب ما به این انحطاط کشیده شده اند و بنده از ریشهیابی آن در اینجا پرهیز می کنم، نظر به اینکه فیلم و صدای فحاشی آقای مطهری هم در مجلس و هم در برنامه رادیو گفتوگو موجود و نیازی به تحقیقات پیچیده برای شناسایی مجرم و جرم نمی باشد، مستدعی است دستور اقدام عاجل درخصوص اجرای حکم در ملاعام پس از اثبات جرم در دادگاه صالح، صادر فرمایید.
اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان بزرگزادگان در انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. قبلا از حسن توجه جناب عالی سپاسگزارم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/11/24
11:45 ع
رجانیوز:
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در گفتوگویی، فامیلپرستی، آقازادهپرستی، غرور، یکدندگی و لجبازی را از عوامل لغزش رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام عنوان کرد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در گفتوگو با فارس با اشاره به عملکرد هاشمیرفسنجانی در جریان فتنه سال گذشته، در پاسخ به این سؤال که آیا آقای هاشمی جزو خواصی که ریزش کردهاند، محسوب میشود؟ اظهار داشت: امیدوارم هاشمیرفسنجانی ریزش نکند و به دامن ملت و انقلاب بازگردد و در خدمت اسلام و انقلاب باشد، اما چند مسئله وجود دارد که در لغزش وی تأثیر داشته است.
هاشمی در خطبههای نماز جمعه مردم را به تجملگرایی و رفاهطلبی فرا میخواند
وی با بیان اینکه این جمله حضرت امام(ره) که فرمودند "کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را چشیدهاند " هیچگاه از ذهنم خارج نمیشود، افزود: هاشمیرفسنجانی در یک خانواده مرفه رشد و زندگی کرده است لذا زندگی مرفه و به نوعی اشرافیگری یکی از عوامل تأثیرگذار در ریزش وی است؛ هاشمیرفسنجانی حتی در خطبههای نماز جمعه خود، مردم را به تجملگرایی، زندگی کذایی و رفاهطلبی فرا میخواند و این عاملی بود که وی را از مردم جدا کرد.
فامیلپرستی و آقازادهپرستی از عوامل لغزش هاشمیرفسنجانی است
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی "نورچشمیها و آقازادهها " را یکی دیگر از عوامل لغزش هاشمیرفسنجانی برشمرد و گفت: این فامیلپرستی و آقازادهپرستی بسیار خطرناک است و بسیاری را به چالش، انحراف و بدبختی کشانده است که امیدواریم این آقازادهپرستی سبب نشود هاشمیرفسنجانی به طور کلی ساقط شود.
غرور، یکدندگی و لجبازی عوامل دیگر لغزش هاشمی
"غرور " موضوع دیگری بود که روحانی از آن به عنوان یکی از اسباب لغزش هاشمی رفسنجانی نام برد و تأکید کرد: غرور، خود را در برج عاج دیدن و اینکه "انتظار داشته باشی از رهبری تا مجلس و قانون در سیطره و چنگ تو باشند "، خصلتی است که انسان را به تباهی میکشاند و این مسئلهای است که برای هاشمیرفسنجانی وجود داشته و دارد و سبب بروز چنین مشکلاتی شده است.
وی دلیل چهارم به چالش کشیده شدن هاشمیرفسنجانی را "یکدندگی و لجبازی " برشمرد و از آن به عنوان "خطری که همچنان او را تهدید میکند "، یاد کرد و ادامه داد: این خصلت از صفات شیطانی و نفسانی است و انسانها را به پرتگاه سقوط میکشد؛ اگر انسان فکر کند ایستادن روی حرفی که زده و اشتباهی که انجام داده، یک ارزش است و بر روی اشتباه خود پافشاری کند و آنرا افتخار بداند، به همان سرنوشت شومی دچار میشود که بسیاری از تاریکاندیشان و خودپرستان به آن دچار شدهاند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی اضافه کرد: خودخواهی، خودپرستی و یکدندگی انسان را به سوی تکامل نمیبرد بلکه عامل سقوط فرد میشود لذا این عوامل جزو دلایلی هستند که در لغزش هاشمیرفسنجانی تأثیر بسزایی داشتند که امیدواریم خداوند به او کمک کند تا از این منجلاب نجات یابد.
روحانی در خصوص ارزیابی خود از اظهارات اخیر هاشمیرفسنجانی و تأکید وی بر مواضع نماز جمعه سال گذشته خود با وجود گذشت بیش از یک سال از فتنه 88، تصریح کرد: واقعاً با این مسائل نمیتوان گفت که عاقبت هاشمیرفسنجانی چه خواهد بود، اما حقیقت این است که هاشمی یک سری انتظاراتی از نظام دارد و فکر میکنم تا آن انتظارات برآورده نشود، او به راه نمیآید لذا امیدوارم خداوند به ملت و مقام معظم رهبری صلابت، توفیق و عنایتی ارزانی دارد تا در مقابل اینگونه وسوسهها استوارتر از گذشته بایستند و اجازه ندهند امیال نفسانی افراد تحقق یابد.
هاشمی انتظار دارد در نظام حرف اول را بزند و در رهبری سهیم باشد
وی خاطرنشان کرد: هاشمی رفسنجانی انتظار دارد در نظام جمهوری اسلامی حرف اول را بزند و تقریباً نقش رهبری را داشته باشد و در کنار حضرت آیتالله خامنهای در رهبری سهیم باشد و به قول معروف به بازی گرفته شود، اما مقام معظم رهبری مرد خداست و طبق وظیفه خود عمل میکند و نمیتواند طبق خواستههای نفسانی این افراد عمل کند.
مقام معظم رهبری در وظایف اسلامی خود، دوست، رفیق و سوابق کذایی نمیشناسند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه مقام معظم رهبری در وظایف اسلامی خود، دوست، رفیق و سوابق کذایی نمیشناسند و به وظایف و رسالت خود عمل میکنند، گفت: هاشمیرفسنجانی از اینکه مقام معظم رهبری در چارچوب قانون اساسی به وی اجازه دخالت میدهند، به شدت ناراضی است و قطعا هر کارشکنی که از دستش برآید، انجام میدهد.
روحانی راه هاشمی رفسنجانی را راهی دانست که انسان را به جهنم کشانده و سبب نجات انسان نمیشود و در ادامه خاطرنشان کرد: راهی که هاشمی در پیگرفته، راه ملت، امام، انقلاب و اسلام نیست لذا خود هاشمی باید متوجه و متنبه شود چراکه رهبری و ملت انقلابی و آگاه ایران دست رد به سینه کسانی خواهند زد که اینگونه انتظارات را داشته باشند لذا هاشمی هرچه بیشتر بر روی اینگونه نادرستیها و لغزشها پافشاری کند، بیشتر به ورطه و گرداب سقوط نزدیک میشود.
برخی اعضای مجمع روحانیون اصلا اعتقادی به امام نداشتند
وی در ادامه گفتوگوی تفصیلی خود با فارس درخصوص مجمع روحانیون مبارز و در پاسخ به اینکه چرا اعضای این مجمع که در ابتدای انقلاب به همراهی با امام خمینی(ره) شهرت داشتند، در مسیر انقلاب از خط خود جدا شدند و در آخر نیز مقابل نظام ایستادند؟ گفت: در خصوص مجمع روحانیون مبارز چند مسئله دخیل بود که کار آنها را به اینجا کشاند؛ در میان اعضای مجمع روحانیون کسانی بودند که اصلا به امام خمینی(ره) اعتقاد نداشتند اما بوی قدرت به مشامشمان رسیده و آنها را به مجمع روحانیون کشانده بود.
برخی اعضای مجمع به ناچار اصل ولایتفقیه را پذیرفتد؛ برخی هم اندیشه لیبرالیستی داشتند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با بیان اینکه همچنین در میان اعضای مجمع کسانی بودند که به امام اعتقاد داشتند اما به اصل ولایت فقیه معتقد نبودند و از روی ناچاری پذیرفته بودند که خود را موافق نشان دهند، ادامه داد: دسته سوم نیز کسانی بودند که اندیشه لیبرالیستی داشتند و با این اندیشه زندگی کرده و اساسا حرفها و اندیشههای انقلابی را مسخره میکردند که اینها نیز در مجمع نقش داشتند و بعد هم در رأس تشکیلات قرار گرفتند و در انحرافی که برای مجمع به وجود آمد، نقش داشتند.
روحانی اضافه کرد: مسئله چهارم حفظ منافع و قدرت افراد بود؛ برخی از اعضای مجمع پس از رحلت امام(ره) احساس کردند که منافعشان را از دست دادهاند و در قدرت و نظام سهمی ندارند، یعنی به خیال خودشان کنار گذاشته شده بودند لذا این موضوع سبب شد در این جو قرار گیرند.
معتقدان به امام و رهبری در مجمع روحانیون در اقلیت هستند
وی با اشاره به اینکه البته در میان اعضای مجمع روحانیون افرادی بودند و هستند که به امام، انقلاب، اسلام و رهبری اعتقاد دارند اما در اقلیت هستند و نمیتوانند نقشی ایفا کنند، گفت: متأسفانه مجمع روحانیون به دلیل این رفتارهای نادرست و اشتباه، خود را در صف دشمن قرار داد و از انقلاب جدا شد.
"حالا جالب است که در اعلامیههای خود از امام به صورت ابزاری استفاده میکنند. آنها بر روی برخی عبارات امام مانند رأی مردم و حق و حقوق مردم تأکید میکنند اما توجه ندارند که امام خمینی(ره) فرموده بودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیب نرسد. "
مجمع روحانیون از نام امام راحل استفاده ابزاری میکند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی پیروی از اصل ولایت فقیه و رهبری را از خطوط قرمز حضرت امام (ره) دانست و با اشاره به تأکیدات فراوان ایشان بر روی این مسئله یادآور شد: چطور میتوان پذیرفت که فردی خود را در خط امام بداند اما فرامین رهبری را زیر پا بگذارد و به رهبری پشت کند که آقایان عضو مجمع باید این سؤال را جواب دهند.
روحانی اضافه کرد: کسانی که امروز اطلاعیه میدهند و از امام دم میزنند و خود را یار امام میدانند، آیا قبول دارند که امام مسئله ولایت فقیه و پیروی از رهبری را واجب میدانستند؟ آیا این استفاده ابزاری از امام نیست؟ اینها میخواهند چه کسانی را فریب دهند؟ ملت ایران آگاه است و با این مسائل فریب نمیخورد.
اگر اعضای مجمع امام را قبول دارند، باید از رهبری رهنمود بگیرند
وی با تأکید بر اینکه اعضای مجمع روحانیون باید خط خود را مشخص کنند که آیا امام خمینی(ره) و همه آرمانهای ایشان را قبول دارند و یا در مسایلی که به نفعشان است، پیرو امام هستند، اظهار داشت: اولین مسئله رهبری است و اگر این افراد امام را قبول دارند، باید بیایند، زانو بزنند و از مقام معظم رهبری رهنمود بگیرند و تکلیف و وظیفهشان را بپرسند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی ادامه داد: اما اگر رهبری را قبول ندارند، پس امام را نیز قبول ندارند چراکه هیچکس نمیتواند ادعا کند که پیرو خط امام هستم اما رهبری را قبول ندارم؛ این موضوع خیانت، نفاق، دورویی و ریاکاری است و این افراد با این شیوه نمیتوانند در جامعه سربلند کنند.
مجمع روحانیون مبارز به سرنوشت شوم نهضت آزادی و جبهه ملی دچار شده است
روحانی تأکید کرد: امروز میبینیم که این روش اعضای مجمع روحانیون سبب شده که مجمع اینچنین منزوی شود و مانند گروهکهای نهضت آزادی، جبهه ملی، مشارکت و... از ملت دور شود و این جای افسوس است که مجمع روحانیون مبارز به این سرنوشت شوم دچار شده است چراکه برخی از اعضای آن از کسانی بودند که زمانی در صحنه انقلاب حضور داشتند.
وی خاطرنشان کرد: انتظار ما این است که مجمع روحانیون دوشادوش ملت به صحنه بیاید؛ نه اینکه در گوشهای بنشیند و اعلامیه دهد، چراکه نهضت آزادی نیز این اقدام را انجام میدهد و اعضای مجمع باید از سرنوشت نهضت آزادی و دیگر گروهکهایی که راهشان را از امام و انقلاب جدا کردند، عبرت بگیرند.
اعضای مجمع با حرف زدن از امام نمیتوانند مردم را فریب دهند
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی متذکر شد: اگر اعضای مجمع فکر میکنند حرف زدن از امام میتواند مردم را فریب دهد، اشتباه میکنند، چراکه ملت ایران امروز به عمل نگاه میکند لذا تا زمانیکه این افراد راه خود را مشخص نکنند، در این جامعه اعتبار و ارزشی نخواهند داشت.
روحانی در پاسخ به اینکه یکی از معیارهای انقلاب عدم دوستی و نرمش با آمریکا بود اما چرا از سال 76 تقابل ایران با آمریکا به نرمی کشید، تأکید کرد: البته هیچگاه نرمشی در رابطه با آمریکا ندیدهام، چراکه مقام معظم رهبری راسختر و استوارتر در مقابل سیاستهای آمریکا ایستادهاند و هرگونه گرایش به آمریکا را رد میکنند.
دولت خاتمی در جهت نزدیک شدن به آمریکا تلاش میکرد
وی اضافه کرد: البته دولتهایی که برروی کار میآیند، گاهی اندیشههای لیبرالیستی دارند؛ مانند دولت خاتمی که در جهت نزدیک شدن به آمریکا و گرایش به سمت آن تلاش میکرد، چهآنکه این دولت مطرح میکرد "شعار "مرگ برآمریکا " سر ندهید، پرچم آمریکا را به آتش نکشید، ما دنبال تنشزدایی هستیم " که تمام این حرفها غیر از مسیر امام و انقلاب و خواست ملت بود و دیدیم که اینها شکست خوردند.
دولت احمدینژاد اندیشه و اهداف امام را بار دیگر در دنیا مطرح کرد
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با اشاره به "گامهای خوبی که دولت احمدینژاد در پیشبرد آرمانهای امام در سطح جهانی برداشته است "، تصریح کرد: دولت احمدینژاد توانست اندیشهها و اهداف امام را بار دیگر در دنیا مطرح کرده و ضعفهای دولت قبلی را جبران کند.
روحانی در پایان یادآور شد: امیدواریم این راه امام و انقلاب در آینده نیز قویتر جلو برود؛ به خصوص با حرکتی که اکنون در جهان اسلام و جهان عرب موج ایجاد کرده و اندیشههای حضرت امام و صدور انقلاب توانسته کاخها را به لرزه دربیاورد. انشاءالله ملت ایران ودولت راسختر و پایدارتر از گذشته راه امام و انقلاب را جلو ببرند.