89/10/1
12:16 ع
به گزارش نهال به نقل از 598، پس از سخنان روشنگرانه ی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در روز عاشورا و احضار ایشان به فراکسیون روحانیون مجلس و همچنین اظهار نظر تأمل برانگیز محمد تقی رهبر در این خصوص، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران و حاضرین در این جلسه با صدور بیانیه ای نسبت به این اقدام عجیب، واکنش نشان دادند، متن این نامه سرگشاده به شرح ذیل می باشد.
باسلام
سخنان تعجب برانگیز شما در پاسخ به سخنان انقلابی وعاشورایی حجت الاسلام پناهیان را خواندیم .نمی دانیم به این سخنان بخندیم یا گریه کنیم. کار ما با برخی از شما نمایندگان اصولگرا از گریه گذشته است.
رئیس فراکسیون روحانیون مجلس
این روزها گویا برخی از مسئولین کاری بجز احضار ندارند و در برابر کوچکترین انتقاد اول پاسخی که به یادشان می آید احضار است.خنده ما برای همین است که ای کاش زودتر این واژه به زبانتان می افتاد، میگویی کجا ، آنجا که هاشمی رفسنجانی نامه بدون سلام به آقا زد، یادتان هست که! آنجا که عفت مرعشی در کمال وقاحت در حسینیه جماران و جلوی صندلی حضرت روحا... اعلام شورش خیابانی داد یادتان که هست! آنجا که هاشمی برای شورشگران در پشت تریبون مقدس نماز جمعه اشک ریخت یادتان که هست! چرا از هاشمی توضیح نمی خواهید که چرا مهدی پسرش را تحویل دستگاه قضا نمی دهد. ما می دانیم چرا. شما هم
هاشمی را احضار کنید تا متوجه شوید !به این لیست خیلی ها را میشود اضافه کرد بگذریم!
نماینده ملت
این چه شیوه ای است که دارد باب می شود.آیا اگر کسی کوچکترین انتقادی کرد باید سریعا اورا احضار کرد و از او توضیح خواست. به جای احضار منتقدین کمی به این انتقادها فکر کنید!
این یک ساله عملکرد پس از فتنه خودتان را مقابلتان قرار دهید وکمی هم مثل ما به خودتان بخندید!
برادر
اگر شما و برخی از دوستانتان انقلابی بودید. همان روزی که سران فتنه مقابل حکم شورای نگهبان که حضرت امام آن را حکم خدا میداند. قاطعانه و انقلابی عمل می کردید و کفن پوش به خیابانها میآمدید و مثل مولایمان خامنهای جانتان را سر دست می گرفتید کار به عاشورا نمی کشید .قبول دارید! ندارید شما هم از مردم سوال کنید. چگونه تحمل می کنید "بیمقداری"، نظام خمینی را فرعونی بداند و شما سکوت کنید و حتی یک داد هم نزنید. چگونه تحمل می کنید! دریغ از یک مصاحبه، فریاد، کفنپوشی پیش کش حاج آقا! 9دی نشان داد برخی از شما نمایندگان چقدر از مردم عقبید. اگر یادتان رفته عکسهایش موجود است بد نیست نگاه کنید و کمی دوباره به خودتان بخندید!
برادر نماینده
گفتهاید نظر خواستن از مردمی که پای سخنرانی نشستهاند اشتباه است چرا که مردم ایران 70 ملیون نفر هستند و این مستمعین تنها بخشی از این ملت هستند و لذا این نظر سنجی را قبول ندارید! مگر در تمامی نظرسنجیها از 70 ملیون ملت نظر می خواهند.
حاج آقای رهبر
اما آن قسمت از مصاحبهتان که آتش به جانمان زد آنجا بود که گفتهاید برخی از مردمی که پای سخنان پناهیان نشسته بودند بی سواد بودهاند لذا تاییدشان از سخنان شما ارزش ندارد! از این اهانت به عزاداران ابیعبدا... استغفار کنید .اگر عملکرد شما را تایید می کردند آن وقت با سواد می شدند! حاج آقا اینها که شما بیسوادشان می خوانی همان کسانی هستند که 9دی عمرسعدها، طلحه ها و زبیرهای انقلاب اسلامی را به جهنم فرستادند. ملت در بیت آقا پس از سخنان پناهیان همان شعاری را سر دادند که در دانشگاه تهران سر دادند (خواص بی بصیرت مایه ننگ ملت) نکند از نظر شما اینها هم بیسواد هستند.
راستی چه خوب شد این مصاحبه را کردید. مدتها بود می خواستیم این حرفها راباشما بزنیم .دست شما دردنکند! از این کارها باز هم انجام بدهید با شما زیاد حرف داریم. منتظر مصاحبه های بعدی شما هستیم!
89/10/1
11:16 ص
89/9/25
3:31 ع
امیرحسین ثابتی در وبلاگ "دستنوشتههای یک دانشجو" نوشته اشت:
حقت است حسین قدیانی! چشمت کور! دندت نرم! زبانت لال! وبلاگت فیلتر! به تو چه سران فتنه را چرا نمی گیرند؟ به تو چه ربطی دارد چرا موسوی بیانیه می دهد و صدر تا ذیل نظام را فحش می دهد و کسی نیست به او بگوید بالای چشمت ابروست؟!
تو چه کاره هستی که می گویی سران فتنه اعدام شوند؟ مگر تو که هستی که می گویی رییس مجلس بی بصیرت است؟! اصلا از کجا آمده ای که جرات می کنی به ساحت آن یکی لاریجانی در دستگاه قضا انتقاد کنی؟
عفت مرعشی دوست داشت بگوید "بریزید تو خیابونا"، اکبر هاشمی هم دوست داشت به رهبر نامه بنویسد که صبرمان دارد تمام میشود، مهدی شان هم رفته تا دکترایش را بگیرد، فائزه هم داشت ساندویچ می خورد که شناسایی شد، زورشان زیاد است و می توانند هر کاری بکنند، حالا تو این وسط آمده ای و می گویی کذا و کذا؟!
مگر نخوانده ای سید مرتضی چه گفت؟ آن زمان که هنوز موسوی نخست وزیر امام بود و کروبی یار امام و هاشمی هم خود امام ببخشید، کنار امام، سید مرتضی نوشت در جمهوری اسلامی همه آزادند مگر بچه حزب اللهی ها ...
اصلا قوه قضاییه دوست دارد آینده را رفع فیلتر کند و آینده هم در کامنتهایی که کارمندانش می نویسند، هر چه دوست داشت به اول تا آخر نظام بگوید، اصلا قوه قضاییه دوست دارد شکوری راد را با رایزنی شبیری زنجانی آزاد کند و وقتی دید مردک بلافاصله بعد از آزادی بازهم روده درازی می کند، دوباره دستگیرش کند و بهفمد که رکب خورده است، اصلا قوه قضاییه دوست دارد که من و تو را دوست نداشته باشد، مگر بیکاری که از کنار کعبه هم ول نمی کنی و می نویسی آقای آملی لاریجانی ...
آقای آملی لاریجانی ترجیح می دهد از ضد انقلاب فحش بخورد اما از بسیجیانی که همه جوره پای نظام ایستاده اند نه، خوب این هم یک مدل سلیقه است. حتما قلم و زبان ما از گنجی و عبادی و سروش و مهاجرانی و سران فتنه تلخ تر است.
اصلا اشتباه است که می گویند مومن عیوب برادرش را به او منتقل می کند تا خود را اصلاح کند. اگر هم درست باشد به من و تو ربطی ندارد به چند دلیل. اولا که قوه قضاییه عیبی ندارد که ما بخواهیم تذکر دهیم، ثانیا من و تو که مومن نیستیم، سران فتنه ایم. مومن موسوی و کروبی هستند که هر نقدی می کنند دلشان برای نظام می سوزد و اصلا از همه بیشتر بر گردن این نظام حق دارند. اصلا از نظام طلبکار هستند، آن موقع تو می گویی باید اعدام شوند؟
قوه قضاییه چه بی عدالتی کرده است؟ کدام پرونده فساد اقتصادی را رسیدگی نکرده است؟ مگر نمی بینی هر کس هر کاری کند هیچ کس کاری به او ندارد اما وقتی پایش به دولت احمدی نژاد برسد همه بینا و شنوا می شنوند؟ نه یک وقت فکر نکنی اینها بازی های سیاسی است! اینها اجرای عدالت است.
در این کشور فقط علی کردان مدرک جعلی داشت که آن هم توسط برادر رییس دستگاه قضا لجن مال شد و کفاره گناهش را داد و رفت ... بقیه مدارک همه سالم است. مرتضی حاجی و محمد خاتمی و زهرا رهنورد و ... درسشان را خوب خوانده اند و معدلشان هم 20 بوده است.
یادش بخیر روزی که آقایمان در نماز جمعه گفت جذب حداکثری، دفع حداقلی. خوب بهتر از قوه قضاییه چه کسی دارد این را عمل می کند؟ تو حسین قدیانی فرزند اکبر را اگر از در این نظام بیرون کنند از پنجره آن داخل می شوی! لذا وبلاگت را فیلتر می کنند، حواست جمع باشد که یکدفعه پشت میله ها هم شاید بروی، اما جذب حداکثری یعنی آزادی بیان و عمل برای سران فتنه، یعنی مثل موضوع انشانی سوم دبستان که "هرچه می خواهد دل تنگت بگو" هر چه خواستند بنویسند، دستگاه قضا قرار است جذب حداکثری کند! لذا کسی غلط می کند فضولی کند و حرف بزند، لازم باشد دافعه دستگاه قضا هم دیده می شود. کجا؟ چند قدم آن طرف تر وقتی تایپ می کنی قدیانی دات کام، برایت می نویسد: 404 - The page cannot be displayed.
اصلا وقتی یک ضد انقلاب مثل حسین قدیانی هست مگر دستگاه قضا بیکار است به پرونده های دیگر برسد؟ اولین دغدغه مملکت وبلاگ توست که هر چه می خواهی می نویسی! المکاسب و دانشگاه آزاد و استات اویل و ... را بیخیال! باز هم وقت هست. زمان لاریجانی هم نشد، بعدی! می گویی نه؟ صبر کن و ببین. اما یک نفر باید جلوی تو را بگیرد که دیگر شورش را در آورده ای ... حقت است حسین قدیانی! چشمت کور! دندت نرم! زبانت لال ...
89/9/21
7:44 ع
در پی انتشار اخباری مبنی بر صدور حکم بازداشت حسین قدیانی، روح الله حسینیان نامه ای خطاب به رییس قوه قضائیه نوشته است که متن آن در پی می آید:
نمیدانم این تصمیمات توسط چه کسی گرفته میشود ولی این رفتار جز بر شاخه نشستن و بن بریدن هیچ تفسیر دیگری ندارد. این نابردباری در مقابل مدافعان انقلاب وتسامح درمقابل دشمنان انقلاب جزخودسوزی نیست. چه حکمت آمیز گفته اند که آله الریاسه سعه صدر.
خبر احضار نویسنده ی توانا و حزب اللهی آقای حسین قدیانی را توسط دادسرای تهران شنیدیم. نویسنده ای که قلمش چون شمشیر مالک در دفاع از رهبر خویش سرها را پایین می اندازد و کمرها را خم می کند. نویسنده ای که وارث شهیدی از تبار مومنینی است که صدقوا ما عاهدوالله علیه. نمی دانم در دستگاهی که سنگ ها را بسته اند و سگ ها را رها کرده اند نزد چه کسی شکایت برم. دستگاه قضایی به کجا می رود ؟ دستگاهی که سربازان و افسران جنگ نرم را هدف قرار داده و تیغ به زنگی مست سپرده. روزی مدیر مسئول کیهان با شکایت زنی خود فروخته به میز محاکمه کشیده می شود و روزی مدیر ایران به اتهام گفتن بالای چشم آقازاده ی فراری ابروست محاکمه می گردد و روزی حسین قدیانی عزیز احضار میشود که چرا از قوه قضاییه انتقاد کردی.
نمی دانم این تصمیمات توسط چه کسی گرفته میشود ولی این رفتار جز بر شاخه نشستن و بن بریدن هیچ تفسیر دیگری ندارد. این نابردباری در مقابل مدافعان انقلاب و تسامح در مقابل دشمنان انقلاب جز خودسوزی نیست. چه حکمت آمیز گفته اند که آله الریاسه سعه صدر.
دستگاه قضایی همان گونه که با متهمین فتنه بردبارانه عمل میکند باید در مقابل مدافعین انقلاب نیز عادلانه عمل کند.
قوه قضاییه همانطوری که در مقابل انتقادات از قوه مجریه روا داری نشان می دهد در برابر انتقادات از رئیس قوه قضاییه و فامیل محترم نیز با تسامح و تساهل رفتار کند.
قوه قضاییه باید مطمئن باشد با احضار مدافعان انقلاب نه تنها خود را از انتقاد مخالفان حفظ نخواهد کرد بلکه طمع آنان را برای ایجاد اختلاف و درگیری بین وفاداران نظام بیشتر خواهد کرد.
حضرت آیت الله لاریجانی ترجیح دهید هزاران نقد و نیش از دوستان بشنوید و یک تمجید از دشمنان نشنوید که هزار بد آنانی که از سر درد می گویند شیرین تز از یک لبخند فریب کارانه دشمن است.
حضرت آیت الله به خدا از سر دلسوزی می گویم، این اقدامات نه تنها بر عظمت قوه ی قضاییه نمی افزاید بلکه روز به روز آن را از چشم مومنان خواهد انداخت و زبان ها را گستاخ تر خواهد کرد و آنانی را که هزار انتقاد از این دستگاه دارند روزی بر خواهد انگیخت.
حضرت آیت الله، استاد بزرگوار! بر شما باد سعهی صدر، سعهی صدر، سعهی صدر
89/9/16
8:11 ص
مطلبی در سایت منتسب به علی آقای لاریجانی (خبر آنلاین) نوشته شده است، با این عنوان که: "چگونه با مختارنامه، دین و هنر و تاریخ را به ابتذالی روزمره بدل می سازیم!" (http://khabaronline.ir/news-114075.aspx) . نویسندهی مطلب آقای "سید عبدالجواد موسوی" است که به شدت به مصاحبههای صدا و سیما و مقالات مطبوعات که در زمینهی تحلیل حوادث سریال فاخر مختارنامه انتقاد کرده است که این تحلیل ها نباید منجر به همسان سازی شود و به خصوص نباید جریان سکوت عالمان کوفی را در جریان مسلم با سکوت خواص در جریان فتنه مقایسه نمود، وگرنه!!!
1- این تحلیل هر مطّلعی را به یاد انتقاد آقای علی مطهری از همسان سازی های تاریخی می اندازد که دقیقا بعد از همسان سازی مقام معظم رهبری اتفاق افتاد و اتفاقا همان موقع آقای مطهری در حالت انتقامجویانه، همسان سازی حکومت را با حکومت معاویه مطرح نمود. شباهت تحلیل اخیر سایت خبر آنلاین با انتقاد علی مطهری آن قدر زیاد است که هر کسی که به دنباله روی علی مطهری و علی لاریجانی از یک رویه اعتقاد نداشته باشد نیز نمی توان این سیاست یکسان در خصوص آشفته شدن در عبرتهای تاریخ را منکر شود.
2- یکی از انتقادهای اساسی نویسنده به همسان سازی سکوت بزرگان کوفه در قائله ی مسلم با سکوت خواص در جریان فتنه بود که در نکوهش این تحلیل عصبانی شده و گویی ضمیر مرجع خود را پیدا کرده است و آنگاه می نویسد: "اگر سکوت برخی از بزرگان و عالمان کوفه را در ماجرای مسلمبن عقیل به انتخابات سال گذشته گره بزنیم، عدهای هم میتوانند استفاده ابزاری از مقدسات را توسط ابنزیاد و دستگاه یزید به خیلی چیزهای دیگر گره بزنند" اولاً که گویی نویسنده استفاده از ضمایر را بلد نیست و در واقع تحلیل دیگران را با ضمیر متکلم و پاسخ خود را با ضمیر غائب بکار می برد!! که در نوع خود جالب است و ثانیاً این که به نظر بنده واقعا نظر ایشان صحیح است که این همسان سازی منصفانه نیست، چرا که بزرگان کوفه سکوت کردند تا به زعم خودشان شرایط برای قیام حسین (ع) نامساعد نشود، ولی خواص ما سکوت کردند تا برای خودشان عزت و غنیمتی جمع کنند و در واقع صد رحمت به بزرگان کوفه در برابر خواص ما!!!
3- از دیگر موارد این مقاله این است که نویسنده ادعا کرده است که مدعیان زیادند و مردان عمل کم و در کوران مشکلات مشخص می شود که چه کسانی مرد عملند و گویی نویسنده به خودش پنالتی زده باشد و منظور ما هم همین است که در شرایط فتنه، خواص باید خودی نشان می دادند نه اینکه نوخودی می شدند. جالب این که فتنه تمام شد و برخی از همین خواص هنوز دنبال آنند که فتنه گران را تطهیر و غیر فتنه گران را مظهر فتنه نشان دهند، نمی دانم با چه رویی برخی خود را خاص می دانند در حالی که به ماست بیشتر شبیهند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/3/10
7:45 ع
خبری با مضمون ذیل بدستم رسیده است که عینا با لینک مربوطه تقدیم می گردد:
مچ گیری از دروغ گو ها به سبک دانشجویی
تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در اقدامی جالب، رسانه های پرمدعای حامی فتنه سبز را دست انداختند.
به گزارش خبرنگار «شبکه خبر دانشجو» از مشهد، ماجرای شوخی تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد با یکی از دوستان خود که در شبکه فیس بوک انجام شد، رسوایی تریبون های رسانه ای اقلیت سبز در داخل و خارج کشور را به همراه داشت.
بر اساس این گزارش تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی به منظور شوخی کردن با یکی از دوستانشان به نام محمد فیض، در فیس بوک صفحه ای تحت عنوان «محمدفیض را آزاد کنید» ایجاد کردند که در مدت کمتر از یک هفته تعداد کثیری از بازدیدکنندگان به عضویت این صفحه درآمدند.
در پی این اقدام، تریبون های رسانه ای جریان سبز در سایت های «کلمه»، «دانشجو نیوز»، «پیک ایران»، «جرس» و صدای آمریکا (VOA) به انعکاس گسترده خبر زندانی شدن و حتی کشته شدن نامبرده پرداختند.
سایت دانشجو نیوز در خبری با اظهار تاسف از دستگیری این دانشجوی مشهدی، آورده است: محمد فیض یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه فردوسی مشهد پس از پایان تجمع روز دوم خرداد دانشجویان دانشگاه فردوسی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد؛ از زمان دستگیری محمد فیض تاکنون، وی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است.
این سایت در ادامه خبرسازی خود آورده است: هم اکنون خانواده این فعال دانشجویی در بی خبری کامل از وضعیت فرزندشان به سر می برند و هیچ اطلاعی از مکان بازداشت این دانشجو دردست نیست.
یک سایت منتسب به سبزها نیز در خبر دروغ دیگری نوشت: در پی بازداشت محمد فیض، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد درحال تدارک تحصن های دانشجویی در اعتراض به این بازداشت می باشند و اعلام کرده اند که در صورت ادامه بازداشت وی در صحن دانشگاه متحصن خواهند شد.
این سایت در ادامه خیالبافی خود، آورده است: گفتنی است در طی تجمع سبزها در دانشگاه فردوسی مشهد، درگیری های لفظی بین بسیجی ها و دانشجویان معترض پیش آمد که طی آن بسیجی ها به تهدید دانشجویان پرداختند.
اما درحالی که لحظه به لحظه خبر دستگیری، شکنجه و کشته شدن محمد فیض در فضای رسانه ای بویژه در سایت های و وبلاگ های منتسب به سبزها بیشتر و بیشتر انتشار می یافت، محمد فیض روز پنجشنبه در صفحه فیس بوک مطلب زیر را خطاب به دوستان خود نوشت: «خاک برسر همتون این قدر چرت و پرت گفتید که الان VOA گفت که منو گرفتند، ببینم آخرش میتونین واسه من درد سر درست کنید؟!»
لازم به ذکر است مانور تبلیغاتی رسانه های منتسب به جریان سبز بر روی خبر ساختگی دستگیری محمدفیض و همچنین تجمع خیالی در روز دوم خرداد در این دانشگاه در حالی که هیچ تجمعی در این روز در دانشگاه فردوسی برگزار نشده بود، شگفتی، بهت و اسبا خنده دانشجویان این دانشگاه را فراهم کرد.
http://www.iusnews.ir/?pageid=110181
89/3/4
8:28 ع
این سایت وزین منتسب به آقای لاریجانی از قول وزیر علوم ادعا کرد که رحیمی دکترا ندارد؛ این هم نشانی:
http://khabaronline.ir/news-64240.aspx
سایت وزین تر تابناک هم که منتسب به آقای محسن رضایی است همین ادعا را تکرار کرد، خودتون ببینید:
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=100576
اما!!! سایت ایرنا که خبرگزاری رسمی دولت است اعلام کرد که دکترای آقای رحیمی مورد تایید وزارت علوم است، باز این هم نشانی:
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1137551
و جالب تر این که سایت رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم قبلا با مدرک و دلیل خبرآنلاین را دروغ آنلاین نامیده بود که البته این هم نشانی:
http://www.irdc.ir/fa/content/8019/default.aspx
89/3/4
7:5 ع
در اثبات اینکه مسئله حجاب، به چاقویی دولبه برای مواجهه با دولت مبدل شده است، نظر شما را به دو مطلب به همراه عناوین و نشانی شان، که در سایت خبر آنلاین منتشر گردیده جلب می کنم:
1- جریمه برای بدحجابی بر اساس کدام موازین شرعی؟
http://khabaronline.ir/news-64291.aspx
دادستان مشهد اظهار کرده که زنان "بد حجاب" تا سقف یک میلیون و ??? هزار تومان جریمه می شوند. ادامه مطلب...
89/3/4
9:28 ص
انگار آقای لاریجانی بعد از جریان رسوایی واهی بودن تهمت گم شدن 1 میلیاردی و تهمت دروغگویی در مورد تورم نقطه ای و سالانه و تهمت ذلت پذیری در سیاست خارجی، تهمت مصلحت نیاندیشی در مناسبات خارجی، تهمت تخلفهای عدیده ی بودجه ای، تهمت سفرهای استانی و سهام عدالت برای نیات انتخاباتی، تهمت درمورد بگیروببندهای خیابانی، تهمت بی سوادی به وزرا، تهمت در مورد دروغ بودن نرخ بیکاری، تهمت انزوا در جامعه جهانی، تهمت دروغگو بودن رییس جمهور، تهمت در مورد گذاشتن صندلی و بشقاب خالی برای آقا امام زمان (عج) و... تهمت دیگری که هنوز قابل چسباندن باشد پیدا نکردند و دوباره به همان اتهام اقتصاد گداپروری دست یازیده اند (رجوع شود بهhttp://khabaronline.ir/news-63917.aspx).
تو گویی که برنامه پارسال دوباره تکرار می شود؛ همان برنامه که رهبر معظم دولت را دلگرم و مردم را امیدوار می کردند و این آقایان دولت را دلسرد و مردم را نا امید؛ همان برنامه که رهبر معظم انقلاب، دولت را پرکار و انقلابی معرفی می کرد و آقایان دولت را بی مسئولیت و قانون شکن، همان برنامه که می دیدی و می شنیدی استکبار از عزت ایران به تنگ آمده و آقایان از ذلت ایران داد سخن سرمی دادند.
آخر این چه دنیایی است که اینچنین چشیده و نچشیده را حریص خود نموده است؟ چه شده است که آنان که تا زانو در سنگرهای خاکی در خون قدم برمیداشتند، اکنون با آنان که از تشیع جنازه شهدای گمنام دلچرکین می شوند، هم کلام و هم سخن می گردند.
چه شده است همانی که در اوج چانه زنی های سیاسی در جریان هسته ای واداد و استعفا، حال دم از لزوم نظارت برای پیشگیری از وادادگی دولت می زند. چگونه است کسانی که خود قانون هدفمند کردن یارانه ها را سالهای سال تصویب می کردند و بر انجام نشدنش به جای نظارت، نظاره داشتند، اکنون دولت قانونمند را به گداپروری محکوم می کنند. آیا شایسته نبود اگر واقعا انتقاد یا پیشنهادی داشتند، آن را به طرح و سپس قانون تبدیل می کردند، که البته خیلی بعید می دانم کسی کیس باشد و دوباره گول این غرغرهای سیاسی آقایان را بخورد. مگر می شود کسی صندلی ریاست قانون گذاری را داشته باشد، نهاد نظارتی دیوان محاسبات هم بله قربانگو و رییس مرکز پژوهشهای مجلس هم رفیقش باشد، وقت فتنه گوشه چشمی به فتنه گران داشته باشد و مقدمات فتنه را با همین تهمتهای واهی فراهم کرده باشد و در سالگرد فتنه، برایش تقسیم کار نکرده باشند؟!
خدا می داند که چقدر دلم از این آقای علی لاریجانی پر است، از آن جنگ زرگریش برای زیر سئوال بردن سیاستهای هسته ای احمدی نژاد و استعفای مصلحتیش برای نامزدی مجلس، از آن حمایت از وزارت کشوری کردان و بعد آنطور رفیق قدیمی را بی رحمانه تبدیل به طعمه سیاسی کردن، از آن موضع گیری نابجایی که بجای فتنه ستیزی، کهریزک را تمام فتنه می دید، از آن همبازی شدن در جریان تقلب، از اصرار بر ریاست هم زمان مجلس و فراکسیون اصولگرایان مجلس برای تضعیف جبهه اصولگرایان و اینک نیز به دنبال معرفی کردن دولت به عنوان دولت گداپرور و مردم به عنوان صدقه بگیر هستند، انگار عینا همان شعارهای سران فتنه در انتخابات دوباره در حال تکرار است.
نمی دانم این آقای لاریجانی تا کجا خود را مدیون بعضی ها می داند، نمی دانم ایشان تا کی می خواهد آبرو و سابقه ی خودش، دوستان و اقوامش را در راه فتنه خرج کند، تا کی این گروه یکی به میخ و یکی به نعل زن را سازماندهی کند، تا کی توکلی و باهنر و علی مطهری و نادران و ... را، به قول مربی ها کوچ کند.
خودمانیم ما که از اول می دانستیم ایشان با سران فتنه هم فدراسیون است و از یک رییس فدراسیون خط می گیرد، ما که می دانستیم ایشان هم با به هم خوردن قاعده بازی مشکل داشته و دارد. ما که می دانستیم ترس در دلشان خانه کرده است، ترس از موفقیت های گسترده دولت در حوزه های سیاست خارجی و داخلی و اقتصادی و ... ترس از دست دادن انتخابات بعدی نیز در دل ایشان و آن سایر مدعیان اصولگرایی که می خواهند راه عرش را از فرش بیابند.
جالب اینجاست که کسی در قم نماینده مجلس شود و مدام با رساندن اخبار گزینش شده به مراجع بخواهد ایشان را به خود نزدیک کند! ولی خود به مراجع نزدیک نشده باشد و چیزی از ولایت پذیری و بصیرت را از آنان یادنگرفته باشد! چون اگر چنین بود، می دانست که کی صحبت کند و کی سکوت، کجا انتقاد کند و کجا توصیه، کجا به فکر مصلحت باشد و کجا به یاد وحدت و اینکه عدالت را از هر دو مهمتر بداند.
خلاصه این سوال که چه شده است که همان مرکز پژوهشها و دیوان محاسبات که در اوج فعالیت خزنده جریان فتنه، هر روز افشاگری ساختگی و تهمت گونه داشتند، الان سکوت اختیار کرده اند، چه شده که اتهام گم شدن یک میلیارد را در بوق کردند و جریان پیداشدن را در سوت هم نکردند؟ و حال دوباره چه شده است که دوباره در همان زمانی که سران فتنه برایش برنامه ریزی کرده اند، همان شعار گداپروری را بر علیه دولت زنده می کند؟ یک روز دوستانش در بوق و سرنا می کنند که دولت می خواهد پدر مردم را با افزایش چند برابری قیمت ها طبق لیست پیش بینی شده خودشان در آورد و به همین دلیل در راهش آنقدر سنگ اندازی می کنند که لوایحش به طرح تبدیل شوند و امروز خودش می گوید که دولت آنقدر فقرا را تحویل می گیرد که تو گویی گداپروری را در پیش گرفته است؟ و اینگونه احساس خطر را به جامعه منتقل کردن، چقدر شبیه حرفهای آقای موسوی بود که مدام از همه چیز احساس خطر می کرد، همین آقای لاریجانی 3-4 سال هر جا که رهبر گفت بیشتر حمایت کنید گفتند حمایت ما در نظارت و سختگیری بیشترست و یک هفته، کوتاهی خاطی دیگر را در اطاعت از ولایت، چماق ولایت ستیزی بر سر دولت کردند. نمی دانم چرا این جملات را نوشتم، شاید برای سبک شدن؛ ولی میدانم که دلم خیلی از این آقای لاریجانی پراست، خیلی!
88/10/26
12:28 ص
مطلبی در سایت پرچم آمده با این عنوان که "تنها راه چاره ترور است!"، ابتدا و با دیدن این عنوان، هیچ گونه پیشبینی از محتوای مقاله نمی توانستم داشته باشم ولی با مطالعه متن آن، حالتی از تعجب و سرخوردگی وجودم را فراگرفت. محتوای مقاله این است که آیا فرصت آن نرسیده است که در جواب ترورها و عملیات های تروریستی که از اول انقلاب در این کشور انجام شده است، مقابله به مثل شود؟ادامه مطلب...