92/2/16
11:21 ع
در مقالات متعدد اقتصادی به خصوص در مباحثه ای که با آقای مهدی جاهد نویسنده ی اقتصادی سایتهای رجا و فارس و ... در خصوص علت اصلی تورم و نوع نگاه دولت به بحث نرخ سودبانکی نوشته بودم، بدون اینکه سند قابل ارائه ای داشته باشم، این را از یک نوع تفقه مخصوص مسئولان دولت منبعث می دانستم که نرخ سودبانکی پایین مثلاً تا 10 درصد را حلال و بیش از آن را ربا می دانند در صورتی که مثلاً در عقدی مثل فروش اقساطی یا جعاله میزان افزایش قیمت ملاک نیست (که مثلاً 30 درصد باشد یا 10 درصد) بلکه رعایت صحیح شرایط عقد مهم است.
امروزمقاله ای در سایت ایرنا (خبرگزاری رسمی دولت) دیدم با عنوان "ربا، عامل تورم یا راه حل؟" که در آن کراراً به جای عبارت نرخ سودبانکی از کلمه ی نرخ ربا و ربا استفاده کرده است، این مطلب برای من که بحث پایین نگاه داشتن دستورالعملی نرخ سودبانکی را به نوع تفکر به ظاهر فقهی منتسب و از دلایل اصلی افزایش نقدینگی و تورم می دانستم، یک شاهد به نظر می رسید که در این مقاله به راحتی و بدون هیچ مبنای فقهی به صرف شباهت سودبانکی در بانک های ایرانی و بانک های خارجی نتیجه گرفته شده است که سودبانکی همان رباست (در حالی که می توانند اینگونه بگویند که مثلاً ازدواج نیز یک نوع زناست چرا که خیلی شبیه هم هستند و فقط یک عقد و یا صیغه جاری شده است و تمام چیزهایش شبیه هم است!!!) و در این مقاله طوری وانمود می شود که آنها که با افزایش نرخ سودبانکی موافقند در واقع می خواهند با یک حرام خدا اقتصاد کشور را سامان دهند و این که اصولاً هیچ ربطی بین سودبانکی و نرخ تورم وجود ندارد.
با توجه به اهمیت بحث نرخ سود بانکی در اقتصاد کشور و مواردی که اکنون بین دولت و بانک مرکزی در حال گفتگوست مواردی را در رد محتوای مقاله ی ایرنا تقدیم می کنم:
اولاً، این که نظام بانکداری ما براساس نظرات فقهی بنا نهاده شده است و در صورتی که ایرادی به لحاظ شرعی در بحث سودبانکی صورت گیرد در اجرای بد و غیراصولی همان مقررات و وظیفه ی دولت در مرحله ی اول این است که دقت کند مقررات بانکداری اسلامی به صورت صحیح رعایت شود نه این که کلاً بانکداری را ربوی بداند و با این شعار، عملاً بین نظام بانکی و ربا در بازار تفاوتی قائل نباشد!!؛ یقیناً بانکداری ما بهترین و اسلامی ترین روش نیست بلکه یقیناً می توان آن را به نحو بهتر اصلاح کرد و البته این منافات دارد با این که کلاً و در هر شرایطی بانکداری ایران را ربوی بخوانیم، مسئله ای که حتی فقهای ما مشروط به رعایت کامل شرایط عقود بانکی آن را غیرربوی اعلام کرده اند. این نوع نگرش نه تنها اصلاحی در نظام بانکی ایجاد نمی کند بلکه موجب تشدید ربا در بازار و خارج از همین شرایط متعارف شورای فقهی نظام بانکی خواهد شد. (توضیحات بیشتر را در مقاله "مدام نگویید بانکداری ما ربوی است" بخوانید)
ثانیاً، اگر چه در نظام سرمایه داری افراد و بانکها به دنبال کسب درآمد از پول خود هستند و نرخ سود بانکی را با بهره پول تعریف می کنند اما حقیر ضمن قبول نداشتن آن تعریف (که مصداق رباست) قائلم که حداقل وظیفه ی بانک این است که همان ارزش پولی که فرد سپرده گذاری می کند را به فرد بازپس دهد، این که فردی اکنون پول مازاد خود را در بانک بگذارد تا مثلاً 6 ماه بعد یک خودرو برای خودش بخرد و بعد از 6 ماه نتواند همان خودرو را بخرد این با تعریف و کارکرد بانک به عنوان مرجع سامان دادن نقدینگی و حفظ پول سپرده گذاران منافات دارد، بانکها می توانند با سپرده گذاری های غیر پولی عملاً این حفظ ارزش پول را نیز انجام دهند مثلاً با سپرده گذاری با مبنای سکه طلا. البته بانکها می توانند برای سودها بیشتر از نرخ تورم، به دنبال عقود شرعی باشند که بتواند سپرده گذار را در سود و ضرر شریک کند. به گمانم چندی پیش بود که رهبر معظم انقلاب به حوزه های علمیه توصیه هایی در خصوص تفقه در دین در مسائل روز به خصوص برای حفظ ارزش پول نموده بودند و حفظ ارزش پول مسئله ای نیست که با دید منفی در برابر آن ایستاد و البته برای این کار باید از راههای مشروع استفاده نمود، به عنوان مثال اگر پول رسمی تابع یا نسبتی از پشتوانه ای مانند طلا باشد عملاً ارزش پول ملی همزمان با ارزش طلا افزایش یافته و انتشار پول نیز منوط به پشتوانه داشتن طلاست، قابل توجه این که اکنون بیشتر کشورهای دنیا از طلا به عنوان پشتوانه پول ملی استفاده می کنند و شاید نبود مشکل حفظ ارزش پول در زمانهای خیلی دور همین بوده است که پول مستقیماً از طلا و نقره ساخته می شده و اعتبارش به میزان افزایش ارزش آنها زیاد می شده است.
ثالثاً، این که بگوییم نرخ سودبانکی هیچ نقشی در کاهش تورم ندارد و یا نمی تواند داشته باشد یک نظر غیرعلمی و صد درصد غلط است، این نظر غیر علمی مرا به یاد حرفهای اشتباه دیگری مانند عدم تأثیر نقدینگی بر تورم و یا عدم افزایش نقدینگی در اثر پرداخت بیش از حد در هدفمندی یارانه ها می اندازد. مسئله ی تأثیر نرخ سود نیز در مدیریت نقدینگی یک تجربه و اصل پذیرفته شده جهانی در تئوری های مختلف اقتصادی است و منوط به اقتصاد سرمایه داری نیز نیست و ای کاش منتقدان به این اصل، یک راه جایگزین عملی برای جذب و هدایت نقدینگی برای عامه ارائه می کردند (البته نه مثل خرید معدن و باغ و مرتع که از طرح های جدید رییس جمهورند) ، مگر می شود نشست و دست روی دست گذاشت تا نقدینگی های سرگردان هر روز یک بازار را سونامی وار ویران کند؟! منکران تاثیر سود بانکی بر تورم چندی پیش را مثال می زنند که نرخ سود افزایش یافت ولی به زعم ایشان نرخ تورم تغییر نکرد در صورتی که اتفاقاً همان مثال به خوبی روشنگر این تأثیر بود، چرا که افزایش چند درصدی که هنوز با نرخ تورم نیز فاصله زیادی داشت موجب شد تا قیمت سکه و ارز که به شدت در حال افزایش بود حدود 25 درصد کاهش یافت و البته این تأثیر ماندگار نبود چون هم تغییر نرخ سود کم بود و هم مقطعی. (لطفاً رجوع شود به مطالب "کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت" و "کاش دولت همیشه علمی عمل کند" و "نظر نوبلیست اقتصاد، در مورد مشکلات اقتصاد ایران و راه حل هایش" و "مادر مشکلات اقتصادی")
رابعاً، یکی از دلایلی که منتقدان افزایش سود بانکی مطرح می کنند این است که سود بانکی زیاد برای تولید مناسب نیست، البته ضمن پذیرش این مسئله به نظر می رسد این دوستان به سه مسئله ی بسیار مهم دیگر توجه ندارند یکی اینکه اگر بانکها ارزش پول سپرده گذار را حفظ نکنند، مثل هم اکنون کسی پولش را به بانک نمی سپرد و دوم این که مگر اکنون وامی به تولید داده می شود که با افزایش سود نگران عدم پرداخت آن باشیم؟!!! و سوم این که تا وقتی که نرخ سود کمتر از نرخ تورم باشد به دلیل رانتی که ایجاد می شود تسهیلات تنها به عنوان یک رانت به جیب افراد ذینفوذ می رود نه به جیب تولید کننده و یا متقاضی وام ازدواج، می رود به جیب امثال مه آفرید خسروی! ( لطفاً رجوع شود به مطلب"آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!" )
خامساً، افزایش سود بانکی یک راه دائم و بلند مدت نیست و اگر این کار به درستی و با برنامه صورت گیرد می تواند نرخ تورم را کاهش و به تبع آن نرخ سود بانکی را نیز مجدد کاهش داد. قبلاً طی یک طرح مکتوب گفتم که اگر به صورت دوره ای مثلاً 2 ماهه، نرخ تورم و نرخ سود بانکی باهم مساوی (یا خیلی نزدیک به هم) اعلام گردند، عملاً نرخ تورم نیز هر دوماه کاهش و دوباره نرخ سودبانکی متعارف نیز کاهش خواهد یافت، این روش می تواند در عرض 1 تا 2 سال نرخ سودبانکی را به یک نرخ قابل استفاده برای تولید نیز رساند و البته دولت در این مدت می تواند برای بخش تولید یارانه ای جهت استفاده از تسهیلات بانکی تعریف کند.(لطفاً رجوع شود به مطلب "شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور " )
سادساً، این که اگر دولت به فکر کاهش نرخ سودبانکی است، باید ابتدا نرخ تورم را کاهش دهد، آیا این چند سالی که به صورت دستورالعملی نرخ سودبانکی را پایی نگاه داشت توانست نرخ تورم را پایین بیاورد و یا این که مدام فاصله تورم و نرخ سود بانکی در اثر این سیاست اشتباه زیاد و زیادتر شد؟! متأسفانه منتقدان افزایش نرخ سود بانکی، تورم را پیامد افزایش سودبانکی می دانند نه این که نرخ سودبانکی را پیامد نرخ تورم، این دوستان توجه ندارند که نه تنها افزایش سودبانکی باعث افزایش تورم نمی شود بلکه با کاهش نقدینگی موجب کاهش آن نیز می شود، کاش دولت به جای این که برای کنترل تورم اینقدر روی پایین نگاه داشتن حقوق کارمندان و کارگران و پایین نگه داشتن نرخ سودبانکی تأکید می کند روی عوامل اصلی گرانی و تورم تمرکز می کرد و به تبع کاهش تورم، هم حقوق ها را کمتر افزایش می داد و هم سود بانکی را کاهش. (لطفاً رجوع شود به مطلب "11 دلیل اصلی گرانی + راه حل های پیشنهادی")
برچسب های مرتبط: دولت ، اقتصاد ، ارز ، بانک ، شبهه ، تورم ، تولید، نقدینگی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/1/30
3:46 ع
تورم، در سال های ابتدایی دولت با مدیریت مناسب بازار و ایجاد تعادل در عرضه، تقاضا، واردات و صادرات، به میزان زیادی کنترل می شد و تا حدود 10 نیز نزدیک گردید، ولی در نتیجه ی مشکلاتی که در نتیجه ی افزایش نقدینگی و عدم امکان جذب آنها توسط بانکها (ناشی از سود پایین بانکی نسبت به تورم) و تحریم ها که منجر به کاهش درآمد دولت و افزایش قیمت ارز و کاهش واردات و گران شدن نیازهای وارداتی کشور و تنش های اقتصادی ناشی از تنش های سیاسی بی مورد گردید، با یک جهش همراه شد که مشکلات زیادی را به لحاظ معیشتی برای مردم ایجاد نمود. تورم 5/31 درصدی و 40 درصدی نقطه به نقطه، شرایط سختی را برای طبقات ضعیف و متوسط ایجاد نمود و موجب کاهش شدید ارزش پول ملی گردید. ادامه مطلب...
92/1/30
3:36 ع
مقدمه: آقای احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوری اش در بخش های مختلف، عملکرد های متفاوتی داشته است که به تفکیک قابل تحلیلند و انصاف حکم می کند که این عملکردها به دور از حب و بغض های سیاسی مورد بررسی قرار گیرند ولی متأسفانه برخی از افرادی که لجوجانه با تمام رفتارها و عملکردهای آقای احمدی نژاد از همان بدو مسئولیت ایشان مخالف بودند، هم اکنون سعی در سیاه نمایی کامل از عملکرد ایشان را دارند تا به این وسیله عدم تمکین به قانون و لجاجت های خود را در دوره ی مسئولیت ایشان، با ادعای بصیرت توجیه کنند، ایشان اصرار داشته و دارند که پدیده ی احمدی نژاد همیشه به صورت سیاه و سفید نگریسته شود تا با اثبات اشتباهات او، سیاه بودن وی نتیجه گیری شود و حال این که آقای احمدی نژاد دارای کارنامه ای متشکل از دروس متفاوت و نمرات مختلف و در ترم های متفاوت است، ولی متأسفانه برخی از طرفدران افراطی آقای احمدی نژاد که از هر کار رییس جمهور دفاع می کردند از افراط در طرفداری به تفریط در برائت جویی نیل کردند و هنوز به این بازی سیاه و سفید بینی گرفتارند و به عنوان نمونه همین اخیراً آقای حسینیان نیز از ایشان اعلام برائت جسته اند. در این مطلب به هیچ وجه نمی خواهم مسائلی را که در آینده در کارنامه ی آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد را مورد قضاوت یا پیش بینی قرار دهم بلکه به مسائلی که تاکنون در دولت ایشان به وقوع پیوسته است، به صورت مختصر و با پرهیز از نگرش سیاه و سفیدی خواهم پرداخت: ادامه مطلب...
91/12/30
7:40 ع
ضمن تبریک سال حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی، امیدوارم سال جدید سالی توأم با پیروزی و سربلندی برای انقلاب و اسلام باشد. در اولین پست سال 92 متأسفانه نتوانستم از کنار آخرین پیام نوروزی آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور براحتی بگذرم، پس بخش هایی از این پیام را با یک تحلیل کوتاه تقدیم تان می کنم:
نظر آقای احمدی نژاد در مورد نقش ملت در پیشرفت کشور:
ملت با پرکردن نقاط ضعف خود و با درایت و تلاش و همبستگی، قله های علمی، فنآوری و اقتصاد و فرهنگ و سیاست را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد.ملت بزرگ مسیر رو به کمال را در همه عرصه ها با شتاب بیشتر ادامه خواهد داد و رودخانه زلال ملت به اقیانوس نزدیک تر خواهد شد .
نظر رییس دولت در مورد نقش دولت در همین خصوص:
دولت نیز تا آخرین لحظه مسئولیت با همان تعهد و شتاب گذشته در جهت خدمت به مردم و به نتیجه رساندن طرحها و پروژه ها و رفع مشکلات تلاش خواهد کرد.
تحلیل کوتاه:
برفرضقبول این که مردم باید نقاط ضعف خود را با درایت و تلاش و همبستگی رفع کنند،آیا دولت نیز نباید نقاط ضعف خود را پر و به آنها اقرار کند؟! آیا این که دولت همان تعهد وشتاب گذشته را داشته باشد کافیست؟! آیا بهتر نیست که هرکسی نسبت به نقشخودش مسئولانه تر و نسبت به نقش دیگران بزرگوارانه تر و با اغماض برخورد نماید؟! بهخصوص وقتی که رهبر معظم انقلاب در کنار تحریم ها از عامل سوءتدبیرها نیز بهعنوان عوامل دخیل در مشکلات سال 91 یاد می کنند، به نظر می رسد که دولت در کنار ذکر موفقیت ها و پیروزی ها باید در خصوص مشکلات، با عذرخواهی از مردم و رهبری بابت سهم خود در ایجاد یا تشدید آن ها در تسکین آلام ملت بکوشد و البته مردم و رهبری سپاسگزار تلاش ها و زحمات شبانهروزی خدمتگزاران خود بوده و هستند، همانطوری که سوءمدیریت ها را درک میکنندو با صبر و حوصله مشکلات را تحمل می کنند.
ایکاش دولت در سال 92 در بحث انتخابات بر وظیفه ی قانونی خود تأکید ورزد وطوری موضع نگیرد که گویا قصد دخالت در حریم سایر نهادهای قانونی دخیل درامر انتخابات را دارد و این که به جای استفاده از شعارهای کلیشه ای وانتخاباتی، از تمام پتانسیل نخبگان و بزرگان کشور در اداره ی کشور و حل مشکلات استفاده کند نه این کهخودش و با دست خودش به راحتی کارشناسان و مسئولان خود را قلع و قم کند ودلسوزان خود را نیز به همراه بدخواهان به یک چوب بنوازدو گمان داشته باشد که با بهترین شتاب ممکن در حال حرکت است.
برچسب مرتبط:دولت(54) انتخابات آزاد احمدی نژاد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/6
2:33 ع
دیشب آقای احمدی نژاد در مصاحبه ی تلویزیونی با خبرنگاران رسانه های مکتبوب که بخشی از آن به صورت زنده پخش گردید شرکت داشت و در بخشی از برنامه که از حالت زنده خارج شد و بعداً هم پخش نشد، خبرنگار خبرگزاری مهر، سوالات و سخنان انتقادی بر زبان راند و بعد نیز، آقای احمدی نژاد اقدام به پاسخگویی نمود. برای مطالعه ی پرسش و پاسخ مزبور می توانید به اینجا مراجعه کنید.
البته با توجه به این که برخی از این موارد واقعاً دغدغه ی خیلی از افراد بود و خودم نیز بارها به آن ها پرداخته بودم، به برخی از اظهارت رییس جمهور محترم همراه با ذکر سخنان خود ایشان، پاسخ می دهم:
1- آقای رییس جمهور در پاسخ به انتقادی که در مورد بزرگترین فساد مالی به ایشان وارد شد اینچنین گفتند: یکسری اتهامات به دولت وارد کردید، یک شخصی گفته دولت بزرگترین فساداقتصادی را داشته است، در دوره ما اتفاق افتاده، بله در دوره ما 5 جنگ همدر دنیا اتفاق افتاده! ارتباطش به دولت مهم است، خیلی ها خیلی کارها میکنند، ربطش به دولت چیست؟ فساد اتفاق افتاده چه ربطی به دولت دارد؟ زلزلههم می آید ممکن است یک عده هم یکدیگر را بکشند، ارتباطش با دولت مهم است. آیا دولت نقشی داشته است؟ خیر، من همچنان می گویم پاک ترین دولت است. همهبسیج شدند که بالاخره یک چیزی پیدا کنند که دولت متهم شود. ممکن است یککارمندی این کار را کرده باشد که این همه جای دنیا و همه دستگاه ها هست.
- حقیر سیاست های اقتصادی دولت را در این فساد بزرگ اقتصادی، موثر می دانم. اصرار بر فاصله ی زیاد بین تورم و سود بانکی موجب تولدِ بزرگترین رانت اقتصادی که حقیرنامش را "رانت بانکی" گذاشته ام شد و این رانت موجب شد هرکسی که بتواند به تسهیلات بیشتری دست یابد، از محل همان تسهیلات، بدهی های گذشته را تسویه و از فاصله ی بین تورم و سود بانکی، درآمد کلانی را به جیب بزند. سیاست اشتباه دولت موجب شد تا سوءاستفاده گران و طماعان به دریافت وام به عنوان یک درآمد هنگفت نگاه کرده و البته این فرصت نیز بدون حمایت مسئولان بلندپایه (که بعضاً فرار و برخی نیز درحال محاکمه اند) میسر نبوده است و متأسفانه این فساد با توجه به حجم و ابعاد آن از حد یک کارمند (که ایشان اشاره کرده اند) خیلی بالاتر است.
2- اما اینکه شما فرمودید یک نظرسنجی انجام شده، آقای حیدری در برنامه شانانجام دادند و 80 درصد مردم گفته اند که هدفمندی را نمی خواهند. هم خودایشان و هم خود شما می دانید که این کار غیرعلمی است. شما یک برنامه مشخصدر تلویزیون می گذارید و یک عده بیننده خاص دارد، بعد اطلاعاتی می دهید وهمانجا نظرسنجی می کنید. ما هم نظرسنجی می کنیم!
- من هم در جریان آن نظرسنجی بودم و خودم هم در همین وبلاگ یک نظرسنجی در این خصوص برگزار کردم (که هنوز می توانید در آن شرکت کنید)، نتیجه ی آن هم تاکنون با نظرسنجی برنامه پایش تفاوت معنا داری ندارد. آقای احمدی نژاد اگر نظرسنجی تلویزیونی را با آن همه مخاطب رد می کنند، بهتر است یک نظرسنجی دقیقتر بگذارند و نتیجه اش را هم شفاف اعلام کنند، این جمله "که ماهم نظرسنجی می کنیم"، بیشتر شبیه یک ادعا است، اصلاً در صورتی که دولت و مجلس اصرار به اجرای فاز 2 آنهم به صورت کامل و آخرین فاز دارند بهتر است یک رفراندوم برگزار کنند تا شاید هم امثال حقیر ضایع بشویم!
3- اینکه میگویید پول مردم یک سوم شده در جیب چه کسی رفته است؟ پس یک عدهپولدارتر شده اند. بله، کسانیکه حقوق ثابتی می گیرند در این یکساله آسیبدیده اند، قبل از این یکسال چه؟ بازهم آسیب دیده اند؟ تمام شاخص ها واندازه گیری هایی که تمام نهادها حتی مخالفان دولت تهیه کرده اند می گویندفاصله طبقاتی کم شده است، این یعنی چه؟ یعنی رفت سر سفره مردم.
- آقای احمدی نژاد در این فراز حقیقتاً مبنای علمی را از گفتار و رفتار خود زیرسوال می برد. این که ارزش پول مردم کاهش یافته باشد یعنی اصلاً ارزش پول ملی کاهش یافته است. یعنی اکنون باید با همان پول سابق نمی توان نصف سابق هم خرید کرد، نه این که مردم پولشان را مثلاً گم کرده باشند و یکی دیگر پیدا کرده باشد. ضمناً کارمندان از ابتدای دولت آقای احمدی نژاد تاکنون باضریبی کمتر از نرخ تورم حقوق دریافت کرده اند و در کل ارزش درآمدشان کاهش یافته است (حتی اگر سنوات کارمندان را نیز جزء افزایش حقوق در نظر بگیرد) و کاهش قدرت خرید برای کارمندان مسجل است حتی اگر ضریب رشد جینی کاهش یافته باشد، چرا که نزدیک شدن طبقات به یکدیگر لزوماً به معنای بهبود وضعیت همه ی اقشار نخواهد بود و بحث دیگر این که اصولاً دولت اطلاعات چندانی از درآمد افراد غیر کارمند و کارگر ندارد.
4- وقتی این همه مدرسه ساخته می شود در جیب چه کسانی می رود. بیمارستان ساختهمی شود، راه ساخته می شود، کارخانه ساخته میشود، بندر ساخته می شود. بلهمی شود، ما برای اینکه ما دولت را محکوم کنیم یکسری اطلاعات ناقص را بهمبچسبانیم و حرف های عامیانه بزنیم. می شود، آزاد است و مشکلی هم نیست.
- حقیقتاً فعالیتهای عمرانی دولت قابل تقدیر است و همانطوری که سوال کنندگان نباید از انصاف خارج بشوند، آقای رییس جمهور نیز نباید قوت در بخشی را بهانه ای برای توجیه ضعف در جاهای دیگر قرار دهند و البته همان بخشهای عمرانی نیز هم اکنون تحت الشعاع بخشهای دیگر دچار ضعف شده اند و حتی اتمام برخی از آن پروژه ها (مثل مهر ماندگار و مسکن مهر) با فشار به جاهای دیگر (مانند معیشت کارمندان) در حال انجام است.
5- نمی دانم چرا از قول مردم حرف میزنند. اینکه مردم می گویند ما نمیخواهیم، مردم خودشان زبان دارند، می توانند حرف بزنند. من هم با مردم درتماسم، شاید خیلی بیشتر از بسیاری از نهادها. یک نهاد با همه مجموعه اشچقدر با مردم ارتباط دارد؟ من بیش از آن ارتباط دارم.
- گویا آقای احمدی نژاد متأسفانه مردمی را که در پیرامون خودشان هستند را فقط مردم می شمارند و مردمی را که مثلاً در نظرسنجی برنامه پایش نظرشان را با پیامک ارسال می کنند، اصلاً مردم نمی دانند و تازه این خودش یک ادعا است که کسی بگوید من از خودتان بهتر می فهمم که شما چه می گویید، بالاخره لااقل من وبلاگ نویس اجاره نشین که خودم جزء مردم هستم، اطرافیان و اقوامم هم که جزء مردم هستند، اصلاً به بقیه کاری ندارم پس چرا دولت فقط خودش را در شناخت نظر مردم به رسمیت می شناسد؟!
6- احمدی نژاد با اعلام اینکه مشکلاتی که در یکسال اخیر پیدا شده را می شودهمه را به گردن دولت انداخت و خیال خود را راحت کرد، اظهار داشت: اما آنکسی که آن کار را می کند فرض کند فردا خودش می خواهد کشور را اداره کند،آنوقت باید پاسخ دهد و راه حلی برای آن داشته باشد. از این انتقادات زیادمی شود، ما هم همه را گوش می کنیم هر کدام وارد باشد دستشان را می بوسیم واستفاده میکنیم.
- اول بگویم که حقیر بسیاری از مشکلات اخیر را از خیانت های جریان فتنه و استمداد آنها از کشورهای استعماری و گرادادن به ایشان در خصوص تحریم ها می دانم، اما بحث دوم رییس جمهور را قبول ندارم چرا که ایشان حقیقتاً در مباحث اقتصادی و مدیریتی صرفاً به تشخیص خود و رفیق خود مشغولند و تمام کارشناسان و عالمان دنیا هم بیایند نمی توانند در زمینه ای مثل سودبانکی و نحوه ی تعیین علمی آن، ایشان را قانع کنند، حقیر در همین وبلاگ بارها پیشنهاداتی داده ام (مانند لزوم محدودیت های صادراتی، یا پرهیز از مبنا قرار دادن دهک بندی ها، پیشنهاد کاربردی در خصوص استفاده از بانک برای کاهش تورم و افزایش ارزش پول ملی و ....) که برخی از آنها البته چند ماه بعد (و چه بسا پس از مرگ سهراب) محقق شده است و برخی از آنها که اتفاقاً مورد تأیید علمای اقتصادی هم بوده است هرگز گویا خوانده هم نشده اند. البته حقیر که هیچم، این همه اساتید امین بزرگ اقتصادی وجود دارند که از آنها نیز هیچ استقبالی نمی شود یا همین برنامه پایش که علی رغم این همه درخواست جهت حضور مسئولان اقتصادی برای پاسخگویی و شنیدن انتقاد و پیشنهاد، از آن شانه خالی می کنند و حتی کارشناسان و برنامه های تخصصی نیز امر به سکوت می شوند.
7- متوسط فروش نفت در این دولت بیش از دولت قبل نیست
- البته احتمالاً آقای رییس جمهور به لحاظ حجمی فروش نفت را کاهش یافته می دانند و گرنه با توجه به افزایش چند برابری قیمت نفت، این مسئله در خصوص درآمد نفتی صدق نمی کند.
8- رئیس جمهور با بیان اینکه این به معنای آن نیست که ضعفی وجود ندارد گفت: باید مقایسه کرد، برخی از حرف ها را ما هیچ وقت نگفته ایم اما به حساب ماگذاشته اند، از جمله همین بردن پول سر سفره مردم، من هرگز چنین حرفی نزدهام، من از قول کس دیگری نقل کردم منتها طبق معمول این طرف و آن طرفش رابریدند و گفتند تو گفتی، گفتم بسیار خوب من گفته ام، من هم انجام می دهم. خیلی از کارهای دیگر را هم قول دادیم که انجام دهیم که انجام دادیم.
این مسئله ای که اکنون رییس جمهور خودشان را مبرا از آن دانستند (یعنی وعده های زیاد)، چندسال پیش از سوی رهبری نیز مورد نکوهش قرار گرفته بود، رهبری نیز فرموده بودند که اگر چه حجم فعالیتهای دولت بیشتر از دولت های قبلی بوده است اما حجم وعده های شان نیز چند برابر و غیرقابل تحقق بوده است که متأسفانه خیلی از آنها نیز تحقق نیافته است (نرخ تورم زیر 10درصد، کاهش ارز به زیر 1000 تومان، 2500اشتغال، موعدهای تحویل مسکن مهر، کاغذپاره بودن و بی تأثیر بودن فشارهای خارجی، پرداخت یک میلیون تومان به تازه متولدها، پرداخت جوایز قهرمانان ورزشی و.....)
9- من معتقدم شرایط اقتصادی کشور شرایط بسیار خوبی است. بله وقتی تورم می شودکه همه مردم ضرر نمی کنند، فقط حقوق بگیر ثابت اگر حقوقش افزایش پیدا نکند،ضرر می کند، بقیه از تورم سود می برند. فرض کنید خانه گران شده است، آیاهمه ضرر می کنند؟ یا آنها که هیچ خانه ای ندارند، ضرر می کنند. دولت مسکنمهر را راه انداخته که همه خانه دار شوند.
- وقتی تورم ایجاد می شود، ارزش پول کاهش می یابد، هرکسی هرچقدر پول نقد یا در حسابش داشته است، ارزشش کم شده است، هرکسی که خانه نداشته است دیگر به این راحتی نمی تواند خانه بخرد، حتی آن کسی که خانه داشته هم دیگر به این راحتی نمی تواند خانه ی بزرگتر بخرد، هرکسی که می خواسته پرایدش را تبدیل به تندر کند اگر قبلاً با 7 میلیون تومان می توانسته الان باید 20 میلیون تومان جور کند و..... پس اکثریت مردم ضرر کرده اند نه این که فقط کارمندان ضرر کرده باشند و البته وضع کارمندان و کارگران که به مراتب بدتر از بقیه است چرا که نه تنها در هزینه مثل بقیه گرفتار شده اند، بلکه در قدرت خرید نیز به شدت تضعیف شده اند و بحث مسکن مهر هم که ایشان به عنوان راه حل مناسب به آن اشاره کرده اند نیز اگر قرار بود یکساله و مثلاً با 5 میلیون پول نقد و 20 میلیون وام احداث شود الان بعد از چند سال به 18 میلیون پول و 25 میلیون پول رسیده و هنوز احداث هم نشده است و البته از انصاف خارج نمی شویم که مسکن مهر پروژه ی بسیار خوبی بود که می توانست بهتر و سریعتر اجرا شود ولی متأسفانه عملیاتهای اجرایی خارج از ضابطه و به پیمانکاران کم توان سپرده شد که البته همین وضع فعلی اش هم در کشور و بین پروژه های ملی بی سابقه و قابل تحسین است.
10 - احمدی نژاد با بیان اینکه این دولت به شدت ضد فساد است، گفت: ساختارها رااصلاح کرده، سیستم ها را اصلاح کرده، نظارت ها را اضافه کرده ایم، ارتباطاتمردم را برقرار کرده ایم و خدا را شکر می کنیم که تا الان به ما وصله اینچسبانده اند در ادعای سیاسی، چرا این کار را کرده اند تبلیغات است اما درعمل کسی نتوانسته ثابت کند.
- اگر چه دولت و اعضایش ضدفسادند، اما متأسفانه سیاست های شان موجب ایجاد حفره هایی شد که همان ها رانت و فساد ایجاد کرد، نمونه اش فساد بزرگ بانکی و یا این همه بدهکاران بانکی که دادن بدهی را به ندادن و مشمول جریمه شدن ترجیح می دهند (که ناشی از سیاست اشتباه پولی دولت بود)، یا نمونه دیگرش واگذاری رانت واردات خوراک دام و طیور به 4 نفر که موجب جهش قیمتی مرغ شد (به اذعان رییس جمهور) و یا مثال دیگر واردات خودرو و اشیاء لوکس با ارز دولتی تا چند ماه (تا مرداد 91) و پس از کاهش درآمدهای نفتی رخ داد و موجب فساد و اخلال در بازار خودرو توسط وارد کنندگان خودرو و استفاده کنندگان از ارزمرجع گردید و یا نمونه دیگراش عدم کنترل مناسب بر صادرات که موجب افزایش قیمت و کاهش عرضه در داخل کشور در خصوص کالاهایی که امکان صادرات داشتند گردید. بحث دیگر این که اصولاً ساختار اقتصاد ابتدا با رفتارها و برنامه های علمی اصلاح می شود نه با افزایش صرف نظارت ها. البته یقیناً در برخی قسمت ها نیز حتماً ساختارها بهبود یافته اند اما اگر این کار به صورت گسترده رخ می داد یقیناً فسادهای بزرگ اقتصادی نیز رخ نمی داد، ای کاش دولت با اجرای کامل 7 گام اصلاح اقتصادی حقیقتاً ساختارها را اصلاح می نمود.
11- گفتید بیکاری، ما گفتیم سه میلیون شغل ایجاد می کنیم، با اجازه جنابعالی 6میلیون شغل ایجاد کرده ایم، بیش از 6 میلیون شغل در این 7 سال ایجاد شدهاست، بیش از متوسط همه سال ها و همه دولت ها در کشور. بله بسیاری از جوانانمثل جنابعالی در دوره رشد جمعیت بالا هستند و هم اکنون وارد بازار کار وازدواج و زندگی شده اند. اینها آمار رسمی کشور است. بیش از یک میلیون و 200هزار نفر در این سالها وارد بازار کار، مسکن و ازدواج شده است.
- بحث افزایش آمار اشتغال با توجه به تعریف جدید سازمان جهانی کار که حقیقتاً نباید مشمول کشورما قرار می گرفت، صورت گرفته است. وقتی آمار اشتغال از مبنای محاسبه ی عادی به مبنای یک ساعت در هفته تنزل می یابد حتماً جهش نیز رخ می دهد. البته حقیر منکر شدت یافتن اشتغال در دولت نیستم اما، مقایسه ی آماری وقتی که شاخص و معیار تغییر کرده است را اشتباه و غیر مستند می دانم و حتی سیاستهای اشتغال زایی دولت را به یک لحاظ اشتباه می دانم چرا که محور سرمایه گذاری دولت در صنایع فرسوده، قدیمی و اشتغال بر بود که منجر به اشتغال های ناپایدار می گردید.
12- اما اینکه تمام مشکلات تاریخی و کارهای دشمن را جمع کنیم و بگذاریم روی سردولت، فکر نمیکنم این انصاف باشد. دولت مثل سایر دولت ها اشکال دارد، تلاشمی کنیم برطرف شود، هیچ وقت هم از تلاش خسته نشده ایم. از فشارها و بعضاتهمت ها هم خسته نشده ایم...... اما اینکه هر اتفاقی در جامعه می افتد را گردن دولت بیندازیم، خوب دیگران مگر در تصمیم گیری دخالت ندارند؟ آیا آنها نقش ندارند؟
- حقیقتاً تلاش و کوشش دولت مثال زدنی است و به این لحاظ انتقادی به دولت وارد نیست بلکه مشکل از علمی کار نکردن، حاشیه سازی و درگیری با سایر قوا و ناهماهنگ بودن با اوامر و نصایح رهبری است، همانطوری که سایر قوا را به خاطر همین دلایل مقصر می دانیم. چه خوب است که دولت، افراد را به دو دسته ی طرفدار خودش و طرفدار سایر قوا تقسیم بندی نکند، خیلی از افراد مانند حقیر انتقادات مان را همانطوری که به دولت داریم به سایر قواهم انجام می دهیم و دولت را نیز با توجه به ابزارها و اختیاراتی که دارد مورد انتقاد و البته پیشنهاد قرار می دهیم.
13- بحث دیگری که دیشب آقای رییس جمهور گفتند در مورد اشتغال بود که چون در این چند سال 800 هزار نفر بازنشسته یا از سیستم دولتی خارج شده اند، پس دولت می تواند در سال آخر دولت همه را یک دفعه جبران کند.
- حقیر به این مسئله قبلاًبه صورت کامل پرداخته ام اما خلاصه همین بس که: اگر دولت همزمان با خروج این افراد اقدام به جبران می کرد کسی این انتقاد را انجام نمی داد و این که نمی شود از مردم توقع داشت این تعلل را با اشتغال در ماه های آخردولت به مثابه ی یک کار انتخاباتی تلقی نکنند و دیگر این که وقتی دولت و سیستم های اداری سالها با این تعداد پرسنل سازگار شده است دیگر افزایش مجدد یک پسرفت در امر بهره وری تلقی می شود.
این مطلب به عنوان یک نمونه از پیشنهادهای اینجانب ارائه می گردد که دوستان در برچسبها موارد دیگر را می توانند مشاهده بفرمایند: شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد(74) دولت(53) اقتصاد(40) هدفمندی یارانه ها(31) تورم(30) فساد بزرگ اقتصادی(7) بانک(5)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/17
1:39 ع
بعد از اخلاق زشتی که از سران قوای مجریه و مقننه و برخی دیگر مسئولان و نمایندگان حاضر در جلسه استیضاح وزیر کار سر زد، دیشب خبری منتشر شد با این مضمون که آقای سعید مرتضوی بازداشت شد. اگر چه حقیر در همین وبلاگ بارها و بارها و قبل از فوت ستار بهشتی، بر لزوم برخورد با عوامل کهریزک و کسانی که با اقدامات خودسرانه و غیرقانونی برای نظام هزینه ایجاد می کنند، تأکید کرده ام، اما این که این بازداشت دقیقاً یک روز پس از جلسه ی یکشنبه سیاه صورت گیرد به راحتی قابل اغماض نیست.
سوال این است که قوه ی محترم قضاییه چرا نسبت به بازداشت، محاکمه و برخورد قانونی با متخلفان و متهمان آن قدر تعلل می کند تا ایشان یا فرار کنند یا طلبکار شوند و یا به سمت های بالاتر منصوب گردند و هم این که قوه ی قضاییه در مضان اتهام سیاسی کاری قرار گیرد؟! بارها و بارها شاهد بوده ایم که اتهامات متعددی بر علیه سران فتنه، حلقه ی انحرافی و برخی مسئولان دولت و تعدادی از نمایندگان مجلس و برخی آقازاده ها در جامعه منتشر می شود و این انتشار اخبار نه تنها از سوی قوه ی محترم قضاییه رد نمی شود، بلکه به آنها دامن نیز زده می شود و این سؤال ایجاد می شود که اگر این افراد خبط و خطایی کرده اند، چرا ایشان را به صورت حضوری و در صورت عدم حضور به صورت غیابی و علنی و یا با هر صورت دیگر که قانون اجازه داده است محاکمه نمی نمایند؟!
البته در حاشیه همین بازداشت، سؤالی نیز از قوه ی مجریه وجود دارد: که چرا با تعریف خط قرمز اصرار دارد افرادی را که با وجود اتهامات سنگین و بعضاً عدیده در پیرامون شان وجود دارند را همچنان در معرض اتهام نگاه دارد؟! آیا دولت محترم بهتر نیست با تعامل با قوه ی قضاییه اجازه دهد این افراد محترمانه و منصفانه مورد بازجویی و تحقیق قرار گیرند تا در صورت برائت، هم دامن دولت از این اتهامات پاک شود و هم تهمت زنندگان مورد پیگرد قانونی و تنبیه قرار گیرند؟! آیا دولت دوست دارد که قوه ی قضاییه به بهانه ی تعریف خط قرمز، افرادی چون جوانفکر یا مرتضوی را در زمانی که رییس جمهور در کشور حضور ندارد را بازداشت کند؟! آیا دولت با این حرکات به دنبال مظلوم نمایی است یا از انتشار مطالب خاصی در جلسات بازجویی می هراسد؟!
پیشنهاد من این است که اولاً دولت به جای تعریف خط قرمز برای زیرمجموعه ی خود، با تعامل سازنده و مثبت با قوه ی قضاییه، هم طهارت دامان خودش را اثبات نماید و هم تهمت زنندگان را به سزای عمل شان برساند و پیشنهادم به قوه ی قضاییه نیز این است که در مواردی که متهمی جهت بازجویی یا محاکمه به دادگاه نمی آید، رفتار قانونی خود را قبل از بحرانی شدن مسئله و پیش از این که برچسب سیاسی کاری بخورد انجام دهد و عادلانه و قاطعانه برخورد شود نه این که از یک سو، متهمی مانند مهدی هاشمی را از ورود به کشور منع کنند تا مبادا زحمت محاکمه به دوش قوه قضاییه افتد و از سوی دیگر متهمین دیگر را با این وضعیت برای بازجویی بازداشت نمایند.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: دولت(52) عدالت(35) قوه قضاییه(26) مهدی هاشمی(12) سران قوا(9)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/4
1:35 ص
مشکلات اخیر کشور بیش از هرچیز ناشی از فتنه ای است که باعث شد سفره ی چیده شده ی مذاکراتِ بدون پیش شرط برچیده شود و این همان عاملی بود که باعث شد بساط تحریم و فشار را برای مان پهن کنند. یقیناً شرایط اخیر کشور اگر برای کشورهای بزرگ و توسعه یافته ایجاد می شد خیلی قبلتر زانو می زدند، اما اینجا ایران است و مردم با چنگ و دندان انقلابشان را حفظ می کنند. در شرایط تحریم، اداره کشور مشکل است اگر چه برای ما چیز جدیدی نبوده است اما تحریم ها هرگز در مشکلات کشور بی تأثیر نبوده اند و البته ما نیز همواره تحریم ها را به فرصت تبدیل کرده ایم.
در هر صورت شرایط کشور به خاطر امثال هاشمی و خاتمی و موسوی و کروبی و خوئینی ها و ... دوباره به شرایط تحریم و فشار بازگشت و البته این بار به پشت گرمی همین دشمنان داخلی، بیش از همیشه سخت تر برقرار شد. ما دولتی که با تدبیر، تحریم بنزین را با سهمیه بندی، شکست داد را قوی تر از این می پنداشتیم که کمر زیر بار تحریم خم کند. در هر صورت اصرار دولت به انجام تمام امور براساس نظر افراد بسیار معدودی از دولت باعث شد که عملاً رییس جمهور بزرگترین طرح اقتصادی کشور یعنی هدفمندی یارانه ها را آنچنان که می خواست و با تضمین هایی که می داد و با همراه کردن اعتماد مردم و مجلس اجرا کند، رییس جمهور برای این که دولت از مسیر ترسیمی همان تعداد معدود افراد، خارج نشود بسیاری از وزرا و مسئولان را عزل کرد، آن قدر که هیچ رییس جمهوری پیش از آن نکرده بود. رییس محترم جمهور نسبت به مواضع خودش روز به روز و بیش از پیش مقاومت می کرد، آن قدر که اگر دلسوزانی می گفتند فلان فرد را عوض کنید به او ارتقا می داد و اگر می گفتند فلان فرد را عوض نکنید پیش از همه او را عزل می کرد، دولتی که این همه امکانات و ابزار و حمایت داشته است، اکنون در پایان هدفمندی یارانه ها با چند معضل مواجه شده است، هم یارانه ی سنگینی بین مردم توزیع می کند، هم فاصله ی قیمتی حامل های انرژی با فوب خلیج فارس بیشتر شده است، هم مردم و طبقه ی ضعیف در شرایط بسیار سختی بسر می برند، هم شکاف طبقاتی بیشتر شده است و هم قادر به تأمین منابع بودجه ای نفتی نیست.
متأسفانه اکنون دولت یک فرافکنی بزرگ را آغاز کرده است، دست پیش گرفته است که پس نیفتد، به جای این که پاسخگوی اشتباهات و تعهدات خویش باشد، طلب فاز 2 را آنهم با مجوز 5 برابر افزایش قیمت می کند، گویی دولت محترم می خواهد طلبکار شود و بگوید که اگر می گذاشتند فاز دوم را اجرا کنم الان کشور گلستان می شد و به همین دلیل است که شعار همدلی دولت اگر چه در نشست با نماینده های مجلس به ظاهر واقعی به نظر می رسد، اما در عمل چیزی از همدلی نمی بینیم، هر روز نشانه ای از عدم همدلی می بینیم، همین انرژی که برای برخی لجاجت ها گذاشته می شود را در نظر بگیرید، این که ساختار یک مجموعه را برای مدیری که (به خاطر مسئله کهریزک) از قوه قضاییه اخراج شد را عوض کند و درآخرهم با اینکه ایشان از سوی هیأت امنای تأمین اجتماعی عزل شده بود، مجدداً به عنوان سرپرست منصوب شود، آخر این چه همدلی است؟! ولی این همدلی ها جریان دارد، قرار نیست به همدلی واقعی برسد چرا که دولت حتی یک قدم از حرفش کنار نمی رود، دولت با این شعار فقط دو هدف را دنبال می کند یکی فشار و تسلیم طرف های مقابل و دیگری تراشیدن بهانه ای برای خرابکاری های بعدی.
ای کاش در شرایطی که مردم و مجلس و رسانه ها به دولت می گویند که اعتمادی برای اجرای فاز 2 با این شیوه ی مدیریتی ندارند، همدلی را صرف بزرگ کردن همین گوساله فاز 1 می نمود.
این مطلب در سایت بولتن منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور
پایش و اجرای فاز دوم هدفمندی:
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
هدفمندی بدون اعتماد سازی؟!
اظهارات جدید و مهم رییس جمهور+تحلیل
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/23
11:34 ص
مگر نمی گویید که در ایران انتخابات آزاد نیست؟! مگر نمی گویید که در انتخابات قبلی هم تقلب شد؟! مگر نمی گفتید که رأی شما گم شده است؟! مگر نمی گفتید که هیأت منتخب رهبری را قبول ندارید؟! مگر نمی گفتید که سیستم انتخابات در کشور معیوب است؟! مگر نمی گفتید که شورای نگهبان و مجاری قانونی انتخابات را قبول ندارید؟! مگر شرط و شروط نگذاشته بودید که تا فلان نشود و بهمان نشود در انتخابات شرکت نمی کنید؟! پس چه شده است که دوباره فصل انتخابات آب از لب و لوچه تان آویزان شده است؟؟!! این بار سردسته آنها شده اید که رأی ندادند و شعار نوشتند رأی ما کجاست؟! مگر دفعه ی پیش ملت کم ضایع تان کرد که دوباره هوس ضایع شدن کرده اید؟! مگر دفعه قبل رهبری تسلیم بی ظرفیتی تان شد که دوباره طمع کرده اید؟! مگر این نهال های سبز انقلاب را که روی برگهای خشک فتنه سبز زمستان 88 رویده اند را نمی بینید؟! مگر 9 دی 88 را فراموش کرده اید؟! نکند از تحمل نظام و ولایت مداری مردم، به توهمی جدید مبتلا شده اید؟! و یا سرتان زیر برف است و بصیرت مردم را نمی بینید؟! اصلاً خودتان بگویید در چه صورت به انتخاب مردم احترام خواهید گذاشت؟! چرا آزادی انتخابات را فقط در رأی به خودتان می دانستید و می دانید؟! مگر این شد شعار که اگر جز ما هرکسی انتخاب شد تقلب شده است؟! چه کسی به شما گفته بود که جز شما هرکه رییس جمهور شود انتخابات آزاد نیست؟! نکند دوباره مهدی هاشمی برایتان از لندن یا اوین نظرسنجی سازی کرده است؟! اصلاً خودتان بگویید با لفظ انتخابات آزاد از کدام هنرتان می خواهید پرده برافکنید؟!
حال که شما در این چند سال جز بیان رمز فتنه الکن شده اید، من به شما پاسخ می گویم که رمز انتخابات آزاد را چرا انتخاب کردید؛ من به شما می گویم که چرا رمز انتخابات آزاد بر تقلب در انتخابات ترجیح داده شده است:دلیلش این است تا بتوانید پایگاه های دولت را نیز راضی کنید تا آتش توپخانه شان را بر شورای نگهبان بریزند، اگر بحث تقلب مطرح می شد دولت با شما همراه نمی شد، اما وقتی انتخابات آزاد را مطرح می کنید، دولت هم پای کار است، دولتی که عزتش را پای مشایی داده است، ایمانش را هم می تواند عرضه کند و اگر چه ظاهراً موفق شدید تا این اسم رمز را بر زبان رییس جمهور نیز به نشان همراهی جاری کنید، اما بدانید که نه مشایی، نه هاشمی، نه خاتمی و نه احمدی نژاد همانطور که تاکنون نتوانستند بازهم نتوانست علیه نهادقانونی دیگر قانون را دور بزنند و این که رهبر و مردم هرگز چنین جسارتی را به هیچ دیکتاتوری نخواهد داد آن هم نهاد شورای نگهبان که امین و ناموس انقلاب است، نهادی که ورشکسته های سیاسی از کارگزارانی تا اصلاحاتی و تا انحرافی، همه آن را نشانه گرفته اند، البته همچنان دعا می کنیم تا وسوسه کنندگان و سست عنصران تسلیم شیطان نباشند و به مسیری که ولایت آنها را به آن دعوت کرده اند، بازگردند و بیش از آن برای شورای نگهبان دعا می کنیم تا در امر حساس و خطیر خویش بتوانند بر مسیر حق و قانون گام نهند.
این مطلب در سایت های بولتن نیوز و 8دی نیز منتشر گردید.
مطلب مرتبط:
حتماً برای شورای نگهبان دعا کنیم 6/10/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/21
10:49 ص
دو طرح شغلی در مجلس و دولت هم اکنون در صدر خبرها قرار دارد یکی ممنوعیت اشتغال در دوشغل در مجلس و دیگری جذب کارمندان جدید در دولت که در این مطلب به صورت کوتاه به آنها می پردازم:
1- در قانون مجلس اشتغال کارمندان در شغل های دومی که به نوعی به نهادهای دولتی یا عمومی یا زیرمجموعه های آنها مرتبط است ممنوع شده است. در این قانون که به هدف کنترل چند شغله های دولتی تصویب شده است فرصت های شغلی بیشتری آزاد شده و امکان بهره وری بیشتر در بسیاری از مشاغل حساس که توسط چند شغله ها اشغال شده، مهیا می شود، این قانون اگر چه به صورت مستقیم فرصت شغلی ایجاد نمی کند ولی موجب می شود افرادی که در رده های بالاتر کارشناسی هستند به عرصه مدیریتی و چرخه ی بسته ی مدیران وارد شوند و در رده های پایین کارشناسی افراد جدید وارد گردند و این جذب نیروهای جدید موجب می شود افزایش هزینه ای هم برای کشور در جهت استخدام ایجاد نشود، این طرح به لحاظ افزایش بهره وری و کاهش مشکلات بخشهایی که مدتهاست گرفتار مدیران چندشغله هستند بسیار مفیداست و جنبه ی اشتغال زایی آن بسیار کمرنگ تر از بخش بهره وری و تربیت مدیران جدید است.
2- در طرح دولت برای اشتغال تعدادی که در سایت های مختلف 500 هزار عدد ذکر شده است، دولت مدعی است با توجه به خروج حدود 800 هزار نفر کارمند از چرخه ادارات و قانونی که به دولت اجازه می داده در ازای هر شغل حاکمیتی 1 نفر و در ازای هر 3 شغل غیر حاکمیتی 1 نفر کارمند استخدام کند، اقدام به جذب این تعداد کارمند خواهد نمود و اگرچه دولت درست می گوید، اما بحثی که پیش می آید این است که در حالی که دولت در شرایط فعلی با مشکل بودجه مواجه است و حتی از پس پرداخت حقوق و مزایای همین کارمندان موجود نیز بر نمی آید چرا باید یک عمل پر هیزینه انجام دهد؟ و این که سوال دیگر این که چرا تا کنون و به تدریج این کسری کارمند جبران نگردیده است تا دولت خودش را 5 ماه مانده به انتخابات در مضان اتهام قرار ندهد؟ و این که در حالی که ساختار و سازمان ها عادت به همین تعداد موجود کارمند نموده اند چه لزومی برای بزرگ کردن دولت وجود دارد؟ و بحث دیگر این که آیا جذب این حدود 500 هزار نفر کارمند در راستای تحقق شعار 2 میلیون و 500 هزار شغل است؟ در هرصورت برداشت من این است که این که دولت با کاهش 800 هزار کارمند توانسته به ادامه فعالیتهایش ادامه دهد بسیار پسندیده است و اگر چه قانونی در جهت جبران آن وجود دارد ولی به نظر می رسد که این بهره وری بالا در دولت نباید با این اقدام هرچند قانونی خنثی شود و ای کاش دولت با حمایت بیشتر (به خصوص با تأمین نقدینگی و ایجاد ثبات و آرامش در بازار) از بخشهای خصوصی اشتغال در بخش های تولیدی را افزایش می داد به خصوص اکنون که با افزایش قیمت ارز و قیمت محصولات خارجی، تولید محصولات ایرانی دارای توجیه اقتصادی بوده و می تواند موجب اشتغال های پایدار زیادی گردد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/8
12:6 ص
چندی پیش آقای احمدی نژاد در انتهای مصاحبه ی تلویزیونی شان، به بهانه ی طرح یک مسئله ی حقوقی، گفتند که به عنوان رییس جمهور باید اختیاراتی قانونی خود را همانطور که تحویل گرفتند به رییس جمهور بعدی تحویل دهند. پیش خودم گفتم حال که رییس جمهور اینقدر به امانت داری علاقه دارند، من هم ادای دو امانت را به ایشان گوشزد کنم:
من و بسیاری از کسانی که به شما رأی دادیم، برای ولایت مداری تان بود، شما در قبال رأیی که ما به شما دادیم مسئولیت دارید، نگذارید که امانتی که در دستان شماست زایل شود، خون به دل رهبری کردن خیانت است در امانت ما.
امانت دیگری داشتیم دست شما به نام احمدی نژاد گفتمان سوم تیر 88، آن احمد نژاد امیدی بود برایمان، برای رویاهایمان، برای اصولگرایی، برای مبارزه با فساد، برای پایان رانتخواری، برای شایسته سالاری، برای عدالت، برای صداقت، برای یک اقتصاد و اجتماع ارتقا یافته، برای یک سیاست که عین دیانت باشد؛ آقای احمدی نژاد!!! ما همان احمدی نژادمان را می خواهیم، او را به ما پس بده، به حق آن نذر و نیازها که مردم برای آن احمدی نژاد کردند، به جان آن احمدی نژاد قسمت می دهیم، همان احمدی نژاد را پسمان بده، ما دست آن احمدی نژاد را که دست رهبرش را می بوسید می بوسیم، اصلاً من با افتخار کفش شان را می بوسم، فقط به ما پسش بدهید.
مطالب مرتبط:
امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات
یک نمونه واقعی از انحراف
لزوم دقت در پاسخگویی به سخنان از جنس مشایی
یک نمونه واقعی از انحراف
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟!
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
چگونه احساس خطر نکنم؟!
کامل اظهارات رحیم مشایی در جمع طلاب و نقدی بر آن
مشایی شهید آوینی دیگر؟!
بازهم داستان تکراری عرض اسفندیار و زحمت ما!
گاه پندگیری ولایت مداران دولت!!
آرامش بازار مقدمه گام های بعدی دولت
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
قوانین صادراتی اصلاح شود
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اقتصاد مقاومتی یعنی ...
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
حذف یارانه 10 میلیون نفر، اولین نشانه غیر قابل اعتماد بودن
به مناسبت راستی آزمایی اطلاعات خانوارها در هدفمند کردن یارانه ها
سوالی فقط از سر پاسخ طلبی در مورد هدفمندی یارانه ها
دهک بندی برای پرداخت نقدی یارانه ها و نقایص آن
باز هم هدفمند کردن یارانه ها!!
کارمندان، بازنشستگان و بیش از نیمی از کارگران، جزء خوشه 3 هستند!
اشتباه دوباره با عنوان دهک بندی!
حذف یارانه ی مرفهین بر پایه ی کدام اطلاعات جدید؟!
واقعاً، یارانه ی چه کسانی حذف می شود؟!
هدفمندی یارانه ها در عروسی خوبان+عکس
آیا واقعاً اجرای فازدوم هدفمندی به صلاح است؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.