92/6/10
12:34 ع
در هجمه به سوریه، تمام کشورهایی که با ایران مشکل داشتند، هرگونه مصلحت سنجی را کنار گذاشته و با هر ابزاری که توانستند در این خصوص نقش آفرینی کردند، کشورهای عربی که اوج دیکتاتوری را دارند و حتی یک انتخابات نیز در آنها برگزار نمی شود به بشار اسد تاختند، هرچند که این مسئله موجب می شود مردمشان علیه حکومتهای خودشان نیز حساس شوند.
جبهه ی سوریه یک مرزبندی آشکار و اصلی دارد، یک سوی مرز، ضد آمریکایی ها و سوی دیگر آمریکا و نوکران آمریکا؛ ولی مهمتر از این مرزبندی، اهداف و دلایل این مرز بندی است که در این خصوص اظهارات اخیر جان کری وزیرامور خارجه کاملاً از مسئله پرده بر می دارد: «اگر به سوریه پاسخ مناسب داده نشود، ایران جسور خواهد شد» و این جمله یعنی که هدف اصلی در بحث سوریه، بحث کنترل قدرت ایران است ولاغیر. ایران اینقدر قدرت یافته است که اسرائیل و آمریکا از درگیری مستقیم با او گریزان هستند، و تنها آنهم اگر بتوانند با یارانش درگیر می شوند، همین هدف را در جنگ های اخیر اسرائیل با غزه و لبنان هم می توان به وضوح دید که اسرائیل بعد از شکست های مفتضحانه از غزه و لبنان که به قول کارشناسان بین المللی، به شکست از ایران تعبیر شد، آمریکا را جلو انداخته است تا با سوریه درگیر شود تا شاید در جبهه ای دیگر بر ایران عزیز ظفر یابد.
در جنگهای اخیر، اسرائیل شروع کننده جنگ بود و آمریکا نقش حامی را ایفا می کرد و این بار خود آمریکا با تمام نیرویش وارد شده است که این ورود اگر با شکست همراه شود، برای آمریکا و اسرائیل شکستی بزرگ قلمداد خواهد شد. اوباما و دوستانش با تمام اعتبار خود به کری خوانی با اسد وارد شد، ولی هر چه گذشت، ناتو و کشورهایی که او را در جنگ افغانستان و عراق همراهی می کردند، پا پس کشیدند، به نحوی که این انشقاق در داخل آمریکا نیز از سوی مجلس آمریکا در حال وقوع است؛ و این تنها شدن آمریکا از آن زمان رخ داد که ایران حمایتش را از سوریه با وضوح اعلام کرد و واکنشش را به خارج از مرزهای سوریه (یعنی به اسرائیل) متوجه ساخت، اسرائیل در سالهای اخیر نشان داد که چقدر در برابر یاران ایران، آسیب پذیر است، چه رسد به ایستادن در برابر ایران.
اکنون با عقب کشیدن کشورهای همراه آمریکا، اوباما حمله ی محدود و در زمان نامعلوم را به عنوان تصمیم نهایی خود اعلام کرده است و مجلس آمریکا نیز تصمیم نهایی را به دو هفته ی دیگر موکول کرده است و اینها نشان می دهد که آمریکا در حال مزمزه کردن یک شکست تلخ است، آمریکا در شرایط فعلی اگر به سوریه حمله کند تنهاست و این تنهایی او را روز به روز خسته تر، بی اعتبارتر و متضررتر می کند و اگر به سوریه حمله نیز نکند، شکست خورده است و تنها کاری که آمریکا در این شرایط می تواند انجام دهد این است که تلخی این شکست را کمتر کند.
این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: اسرائیل سوریه عربستان ترکیه آمریکا 90/11/29
9:47 ص
با این حضورِ برخی اصلاحاتی های قدر (و اکنون ... برسر) در جشن سران وهابی عربستان، به نظر می رسد شعار نه غزه نه لبنان، نه در محکومیت رابطه با اعراب، بلکه در محکومیت رابطه با استکبار ستیزان و دشمنان اسرائیل داده می شده است. بارها و بارها از زبان طرفداران این جریان شنیده بودم که با اعراب مخالفند و چنان مانند دوران جاهلیت، عرب و عجم راه می انداختند که گمان می کردی، هرگز با آنان سریک سفره نخواهند نشست، غافل از این که این سران فتنه حتی با مستکبرترین حکومت های عربی که در تمام قیامهای مرتبط با بیداری اسلامی، خط آمریکا و اسرائیل را بر علیه مردم خسته و مظلوم شان دنبال می کرده است، رفاقت صمیمانه نیز دارد و این مسئله یادآور حرف و حدیث هایی بود که در سفر محمد خاتمی قبل از انتخابات ریاست جمهوری به عربستان و کمک های شان مطرح و البته تکذیب شد! حمایت هایی که در رسانه های این اعراب از جریان فتنه بازهم نمود داشت و البته بازهم رابطه تکذیب می شد!
همچنین رسانه ها فاش کردند که دستگاه امنیتی رژیم سعودی علاوه بر کمک 18 میلیون دلاری به یک عضو شورای هماهنگی راه سبز، به وی وعده داده تا با گسترده کردن بخش فارسی شبکه العربیه ، تعدادی از عناصر رسانه ای وابسته به این گروه را بکارگیری کند.
باور کنید آمریکایی و اسرائیلی بودن جریانهای اصلاحات و فتنه که دویار دیرینه ی هم بوده و هستند، بیش از دم هر خروسی بیرون زده است، نمی دانم نفهمیدن این مطلب به شیرخر خوردن شان (ادعای مکتوب خود مهاجرانی) ربطی دارد یا نه! ولی رهبر و ملت ایران هشیارند و به خوبی از نوع رابطه ی وهابیت و اسرائیل و آمریکا و اصلاحات و فتنه و تشویق به تحریم ها و تهدیدها مطلع است و به خوبی و به موقع واکنش نشان داده و می دهند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/7/28
11:20 ع
این که یک سناریوی دم دستی به بزرگترین دستاویز برای مقابله با یک کشور تبدیل شود قبلاً هم در ماجرای 11 سپتامبر و حمله به عراق نیز تکرار شد که هر دو مورد هنوز اذهان عمومی و رسانه های جهان را به خود مشغول کرده است؛ اما داستان اخیر در مورد ایران یک تفاوت بزرگ دارد و آن اینکه در مورد ایران آمریکا به تنهایی قادر به هیچ فشاری بر علیه ایران نیست و نیاز به یک همکار منطقه ای داد تا بتواند سناریویی مناسب را ایجاد نماید. آمریکا در مورد ایران بایستی هم ایران را محکوم کند و هم یک دشمن منطقه ای برای ایران بتراشد و به همین منظور بهترین گزینه و البته دم دستی ترین گزینه این است که سفیر یکی از کشورهای همسایه ی ایران در آمریکا هدف ترور ایران قرار گیرد و این چنین، گزینه های منطقه ای که ضمن داشتن خصومت با ایران، قابلیت استراتژیکی مناسبی برای فشار بر ایران دارند روی میز قرار می گیرند. این گزینه ها با توجه به اقبال و اقتداری که ایران در منطقه دارد به شدت محدود بوده و کمتر کشوری حاضر به مشارکت در این بازی می گردد.
در این میان عربستان به عنوان کشوری که مدتهاست به نوکر بی چون و چرای آمریکا مبدل شده است، شاید تنها گزینه ی این سناریو می توانست باشد ولی مشکلاتی وجود دارد که مطمئناً برای عربستان قابل تامل بوده است و این مسئله سوالی ایجاد می کند و آن این که اگر حتی سناریوی نخ نمای آمریکا مقبول هم بیفتد آیا عربستان حاضر است تا آخر بازی در کنار آمریکا باقی بماند؟ آیا در شرایطی که در تحولات منطقه ای که یکی از مشخصه های عمومی آنها ضد آمریکایی بودن آنهاست و خود عربستان نیز با آن درگیر است، عربستان حاضراست تا این حد به آمریکا نزدیک شود که منجر به تشدید تشکیک مقبولیت گردد؟ آیا عربستانی حاضر خواهد بود تا وارد مبارزه ای شود که یک طرفش قوی ترین و البته مقبول ترین کشور منطقه است؟ آیا عربستان در قبال ورود به این بازی تضمینی برای بازنده شدن می تواند داشته باشد؟
با توجه به این مطالب بعید است که عربستان وارد این بازی شود و تا این جایش را نیز ناخواسته وارد شده است و احتمالاً در بروز و یا تشدید هر گونه بحرانی با ایران به شدت مقاومت خواهد نمود و نشان این مقاومت را می توان در تغییر سیاستهای بعضا توهین آمیز دولت عربستان در قبال حجاج ایرانی و به خصوص مخالفت با برائت از مشرکین مشاهده نمود و این ها به این معنی است که عربستانی ها هرگز نمی خواهند با ایران درگیر شوند و اگر چه این نخواستن از باب نتوانستن است ولی به هر حال مانعی بزرگ در قبال ادامه ی اجرای سناریوی مسخره ی آمریکایی ها و مقدمه ای برای یک ناکامی جدید تلقی خواهد شد و چه بسا عربستان برای اثبات بی طرفی خود در قبال ایران خصومت های شتریش را در ظاهر تعدیل نماید.