93/4/27
3:3 ع
مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره وقایع ایران و منطقه همواره مورد علاقه ی رسانه ها و مسئولان کشور خودمان و سایر کشورها به خصوص دشمنان انقلاب بوده است، با این تفاوت که این مواضع قبلاً موجبات نگرانی و ناراحتی ایشان را فراهم می نمود ولی طی چندسال اخیر، مواضع جناب هاشمی در خصوص رهبری، انتخابات، رابطه با آمریکا، سوریه، عراق، بیداری اسلامی، هسته ای و … مورد استقبال دشمنان قرار گرفته و با ذوق زدگی نسبت به انعکاس و تفسیر آنها اقدام می نمایند، از آنجا که نمی توان بر گفتارها و رفتارهای افراد مهمی مانند هاشمی رفسنجانی که به صورت مستمر مورد حمایت و تشویق دشمنان قرار می گیرد چشم فروبست و این استمرار را تصادفی دانست، در این مجال مختصراً به برخی از این مواضع اشاره می کنم: ادامه مطلب...
93/3/23
12:45 ع
به اذعان همه ی کارشناسان برجسته داخلی و خارجی، دلیل اصلی هجمه هایی که در چندساله ی اخیر در پیرامون ایران اعم از لبنان، سوریه، عراق و افغانستان انجام شده است، تضعیف ایران بوده است و این که ایران در تمامی این صحنه ها نسبت به جبهه ی مقابل خود یعنی آمریکا، اسرائیل، غرب، عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر پیروز نهایی بوده است، به اذعان اکثر این کارشناسان غیرقابل کتمان است. آنچه که برای دشمنان ایران جای تعجب و یقیناً نگرانی دارد این است که در تمامی این هجمه ها، ایران با کمترین دخالت مستقیم و تنها با دراختیار قرار دادن تجاربی مانند بسیج مردمی، پیروز نهایی باشد و این در حالی است که گروه مقابل، با شدیدترین و آشکارترین حمایت های نظامی، تسلیحاتی، مالی و رسانه ای تمام تلاش خود را حتی به قیمت بی آبرویی خویش انجام داده است.
پیروزی دوباره حزب الله لبنان در برابر اسرائیل، موفقیت و محبوبیت بشار اسد در برابر حمله ی مشترکِ جهان کفر و تکفیر، موفقیت گروه های اسلامی و ضدآمریکایی در انتخابات های عراق و افغانستان، همگی از مواردی هستند که هژمونی ایران را به رخ جهانیان می کشاند و چه لقبی برای این قدرتِ نرم، بهتر از واژه ی صدور انقلاب؟! و امروز که جریان تکفیری به همّ و حمایت دوستان اسرائیل، از آمریکا و غرب و وهابیون، لشکری فراهم کرده و در سوریه شکست ها را یکی پس از دیگری متحمل می شود، هدفی دیگر را برای توسعه برگزیده است تا با ادامه ی جنایت های خود در عراق بتواند این کشور اسلامی و شیعی را و نتیجتاً هژومونی ایران را تضعیف نماید، اما آنچه که این گروه از خود به نمایش می گذارد، آنچنان با ددمنشی همراه است که نه تنها موجب ضعف جبهه ی دوستان ایران نمی شود، بلکه در نهایت موجب وحدت شیعه و سنی، مهجوریت جریان تکفیری، کاهش آبرو و اعتبار جهانی دشمنان، تقویت بنیه نظامی کشورهای دوست (به خصوص با الگوبرداری از تجارب ایرانی ها) و بازگشتن شر تکفیری ها به همان هاست که ایشان را شکل دادند و حمایت کردند، ان شاءالله.
آری، انقلاب با تمام مسائلی که در درون خود تجربه می کند، بر منطقه تأثیر گذار است، از یک سو ملت های رنج کشیده و مستضعف می آموزند تا استقلال و عزت شان را در مقاومت و باج ندادن دنبال کنند و از سوی دیگر، دشمنان می آموزند که اگر ملت ها بیدار و متحد باشند، هیچ سلاحی ایشان را به فلاح نخواهد رساند خواه در زمین سوریه باشد یا افغانستان و یا عراق، ملت های مظلوم از ایران نه ماهیگیری، بلکه توربافی را یاد می گیرند، یاد می گیرند که چگونه به قوه ی ملت خوش متکی باشند، از مراجع و بزرگان شان تبعیت کنند و یاد می گیرند که خوشبختی هر ملتی در دستان همان ملت است ولا غیر.
برچسب مرتبط: انقلاب سیاست خارجی سوریه آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/1
11:0 ع
از یک سو ایران برای مذاکرات ژنو 2 به درخواست آمریکا دعوت نمی شود و از یک سو مقارن با آن، آقایان ظریف و عراقچی دلیل اصلی عدم سرعت در پیشرفت مذاکرات را مباحث حاشیه ای و پیچیده کردن مذاکرات از سوی طرف مقابل می شمارند و جمع این دو با اصلِ حفظ منافع اسرائیل از سوی آمریکا، یک نتیجه را حاصل می کند:
به نظر می رسد آمریکا، ایران را در پشت میز مذاکره ی هسته ای آسیب پذیرتر از سایر صحنه ها یافته است و حتی المقدور تمام مباحث را به همان میز منتقل خواهد کرد. نحوه ی تعامل ایران در این مدت طوری بوده است که طرف مقابل میز تحریم (یا همان هسته ای) را نقطه ضعف ایران برداشت نموده است، مسئله ای که در صورت عدم هوشیاری مسئولان و مذاکره کنندگان ایرانی می تواند نقاط قوت و امتیازات راهبردی ما را به برگ های سوخته تبدیل سازد. آنچه که باعث شده است تا این مسئله از سوی آمریکا در دستور کار قرار گیرد در چند دلیل می تواند تحلیل شود:
1- اصرار مذاکره کنندگان ایرانی به مخفی ماندن محتوای مذاکرات باعث شده است تا عملاً رسانه ها، مردم و حتی نمایندگان مردم قادر به دسترسی به مسائل نباشند و قدرت چانه زنی رسانه ای و پشتوانه ی نظرات مردمی از منافع ملی برداشته شود، پس پستوی مذاکرات هسته ای هم اکنون به زعم آمریکایی ها گوشه ی رینگی برای هیأت مذاکره کننده ی ما مبدل شده است، گوشه ی رینگی که خود مذاکره کنندگان ایرانی هم گویا از حضور در آن ابایی ندارند!
2- ممکن است برخی بگویند مگر در توافق هسته ای یا این 4 ماهه چه اشتباهی رخ داده است؟ که پاسخ ساده است، این که توافق نامه ای منعقد شود تا در طول این مدتِ گذار، به توافق جامع برسیم چیز خوبی است اما متأسفانه آنچه شاهدیم این است که این توافقنامه آنطور که دقیق و شفاف باشد منعقد نشده است و طرف مقابل با گنجاندن لفظ "تحریم های هسته ای" در متن توافق، عملاً راه افزایش تحریم های با بهانه های دیگر مانند حقوق بشر را بازگذاشته است که اگر جز این بود در برابر تحریمهای خزانه داری دولت آمریکا، مذاکره کنندگان ما روح مذاکرات را از متن آن مجزا نمی دیدند و طوری توافق را می نوشتند که خدشه به روح توافق، خدشه به نص آن نیز تلقی گردد و یا این که گام به گام بودن اجرای توافق در همان توافق باید درج می شد نه این که حالا به ما بگویند اول شما همه ی تعهدات را انجام بدهید تا بعد ما حالا ببینیم... کذا فکذا.
3- اگر چه طرف غربی بر گزینه های متعددِ هرچند پوشالی روی میز اصرار دارد، اما مذاکره کنندگان ما تنها و تنها یک راه، که آنهم توافق است را راه حل مشکلات می دانند، مسئله ای که متأسفانه ماه ها قبل از انتخابات تا حین و پس از آن در گفتمان شخص آقای روحانی و حامیان ایشان وجود داشته است و اکنون حساسیتی بیش از قبل نیز پیدا کرده است، چرا که بحث توافق به منزله ی یک مسئله ی حیثیتی نمود یافته است و دولت عدم تحقق این شعار اصلی را خدشه به اعتبار آرایش تلقی می کند، چرا که این گفتمان در برابر گفتمان مقاومت مبنی بر اتکا به قدرت درونزای کشور، قدعلم کرد و گذشتن از خیر توافق عملاً صحه گذاری به گفتمان مقاومت تلقی می گردد و این مسئله باعث می شود که سایه ی سنگین اصل حفظ حیات توافق، از اصل حفظ عزت و منافع ملی بلند تر گردد.
4- قدرت یافتن سوریه به عنوان محور مقاومت در صورتی که با مانور دیپلماتیک ایران همراه شود منتج به یک جمع هندسی می گردد و تبعاتی به مراتب فراتر از 2 شریک سیاسی را به نمایش می گذارند، این مسئله باعث می شود تا آمریکا در حمایت از کلانترش این دو شریک را در کنار یک میز مذاکره ننشاند و از نمایش قدرت شان ممانعت کرده و جدا جدا هریک را وجه المصالحه دیگری و حفظ منافع اسرائیل قرار دهد و در این میان آن کسی که متضرر می شود کل مقاومت خواهد بود.
5- حال که رهبر معظم انقلاب با اعلام اعتماد به مذاکره کنندگان ایرانی ایشان را مورد حمایت قرار داده است تا با امید به فضل خدا و در حالی که امیدواریم (به فرموده ی مقام معظم رهبری) به اذن الهی دچار آسیب نشویم، نسخه ی معجزه گر مذاکره!! آزمایش شود و در این مسئله نیز جز ترسیم خط قرمز دخالتی نمی کنند، به نظر می رسد آمریکا نیز انگل وار سعی می کند از این شرایط کمال سوءاستفاده را بنماید و فضای مبهم داخل ایران را به نفع خود تمام کند که البته گریز از شر مجالست با دشمنی اینچنین خونی، با فضل و اذن خدا میسر است و البته تدابیر مسئولان هم می تواند بخشی از فضل خدا باشند.
نتیجه: به نظر می رسد در شرایط حاضر هیأت مذاکره کننده و دولت باید بیش از پیش بر جزئیات مذاکرات و دقت بر کلمات و اصطلاحات وسواس داشته باشند و با عدم اصرار بر مخفی بودن محتوای مذاکرات، خودشان را از پشتوانه ی مردمی و رسانه ای و نخبگانی در جهت افزایش فشار بر طرف مقابل محروم نکنند و این که گزینه های دیگر روی میز ایران مانند مقاومت و قدرت دفاعی و نظامی را برجسته نمایند و این که آثار عملکردی دولت باید به صورت چشمگیر حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی و تقویت قدرت دفاعی را نشان دهد و دیگر این که اگر طرف مقابل اصرار دارد که از حفره های توافقنامه استفاده کند ما هم باید روی این حفره ها قدرت مانور داشته باشیم. بحث دیگر این که نباید گذاشت برداشتِ زیرکانه طرف مقابل از اقدام گام به گام، موجبِ کشته شدن زمان به ضرر ایران شود، بلکه باید طولانی تر شدن مذاکراتِ مقدماتی به بیش از 6 ماه، اولاً حتی المقدور غیر عملی و ثانیاً حداقل به ضرر هر دوطرف و یا به ضرر هیچکدام تمام شود.
این مطلب در مشرق نیوز و 8 دی و بی باک و منتشر شد.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای سوریهمیهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/7/25
8:11 ع
در میان این همه نقشه های خصمانه اقتصادی و سیاسی برای اسلام و مسلمین، بزرگترین نقشه ی استکبار، از نوع نرم است. آمریکا و انگلیس، در قرن اخیر نسبت به ایجاد و تقویت فرق انحرافی اسلامی تلاش فراوانی کرده اند. دو فرقه وهابیت و بهاییت از بزرگترین و مورد حمایت ترین این فرقه ها هستند که هر دو حدوداً در 2 قرن اخیر ایجاد شدند، به این صورت که وهابیت از تسنن و بهاییت از تشیع استخراج گردیدند و به شدت مورد حمایت استعمار پیر انگلیس قرار گرفته و به سرعت رشد کردند. از مشخصات هر دوی این فرق، ساختار شکنی و پاگذاشتن روی اصول مسلم و مشخص اسلام است به نحوی که به راحتی کشتن مسلمانان و یا ازدواج با محارم و بسیاری از محرمات الهی در آنها مجاز شمرده می شود.
سرعت انشار و نزدیکی این دو فرقه به آمریکا، انگلیس و اسرائیل از مشخصات بارز آنهاست به نحوی که رسانه های رسمی و بودجه های کلانی در خصوص حمایت از این فرق مورد استفاده ایشان قرار می گیرد. وهابیت رسماً در عربستان و کشورهای دیگر عربی ریشه دواند و از همان تفکر، شاخه های خشونت طلبی مانند طالبان به خون ریزی در مسلمانان و آبرو ریزی از سیمای اسلام پرداختند. از سوی دیگر دقتی در پرسنل شبکه های تلویزیونی انگلیس مانند bbc نشان می دهد که بسیاری از ایشان یا رسماً بهایی هستند و یا رسماً از ایشان حمایت می کنند.
در عصر حاضر هر دو فرقه ی انحرافی بهاییت و وهابیت در حال خدمت رسانی به اسرائیل هستند، به نحوی که دوستان اسرائیل را دوست خود گرفته و دشمنانش را دشمن خود می دانند که البته با توجه به این که اهل تسنن از اهل تشیع بیشترند، تعداد مسلمانانی که خواسته یا ناخواسته به تفکرات وهابیت دچار شده اند به مراتب بیش از کسانی هستند که به فرقه بهاییت گرویده اند، لیکن هر کدام با تمام قوای انسانی، مالی و رسانه ای خود در شیوع اعتقادات و انحرافات خود راسخند.
آمریکا، اسرائیل و انگلیس نه تنها از نیروهای انسانی، پول و خاک کشورهای وهابی و بهایی برای تحقق اهداف ضداسلامی و به خصوص ضدشیعی استفاده می کنند، بلکه از رفتارهای خشن، بی منطق و سوابق تروریستی ایشان کمال استفاده را انجام داده و اسلام را دینی خشن، بی منطق، تروریست پرور و خوددرگیر نمایش می دهند، در واقع استکبار از فرق بهاییت و وهابیت در جهت تضعیف اسلام و تقویت دشمنان اسلام کمک می گیرد و از تنفر و خشونت این فرق علیه اسلام استفاده کرده و اینگونه وانمود می کنند که اختلافات و جنگ هایی که در بلاد اسلامی رخ می دهد جنگ های مذهبی و قومیتی بین مسلمین است نه جنگ هایی که کفار علیه اسلام ترتیب می دهند.
از انحرافات دیگری که در عرصه ی حکومتی اسلامی وارد کرده اند تفکرات سکولار اسلامی است که نمونه اش را در ترکیه شاهدیم و می بینیم که این تفکر انحرافی نیز چگونه برخلاف ظاهرش که خودش را دشمن اسرائیل معرفی می کرد در خدمت اسرائیل و استکبار جهانی حرکت می کند.در کنار فرق وهابیت و بهاییت، برخی تفکرات انحرافی دیگری نیز وجود دارد که استکبار از پتانسیل همان ها نیز استفاده می کند و برایشان رسانه تأسیس می کند و آنها را مورد حمایت قرار می دهد، یکی از این تفکرات انحرافی، تفکرات تفرقه طلبانه افراطی بین اهل تسنن و اهل تشیع است به نحوی که ایشان را قانع می کند تا به مقدسان همدیگر توهین کنند و عملاً وقتی را که باید برای محکوم کردن دشمنان واقعی اسلام صرف کنند را صرف خصومت با یکدیگر کنند و اینقدر دشمن اصلی را فراموش می کنند که اصلاً حواسشان به شناخت انگیزه استکبار در دادن شمشیر رسانه برای تارومار کردن همدیگر بیندیشند.
کسی که از اسلام چیزی نمی داند و یا مسلمان شناسنامه ای است، شناختش از اسلام همان رفتار مسلمانان است و آن ها را نماد اسلام می داند، پس چگونه می تواند در حالی که بخشی از مسلمین سر برخی دیگر را می برند و مثله شان می کنند و اندامشان را می خورند و یا زنا را تحت لوای جهاد نکاح انجام می دهند را می بیند، نسبت به اسلام علاقه پیدا کند؟! اینگونه است که مسلمانان همدیگر را می کشند و تمایل سایرین را به اسلام کم می کنند و چه ضربه ای می تواند بهتر از این به اسلام وارد کرد؟! نقشه ای که استکبار تا اینجا به خوبی از آن استفاده کرده است و اکنون مسلمانان را گرفتار جنگهای نظامی، قومیتی، مذهبی و ... نموده است.
در حال حاضر معرفی اسلام ناب محمدی تنها در سایه علمای واقعی اسلامی میسر است و ای کاش همانطوری که علمای راستین شیعه این خطر را درک کرده و در جهت رفع آن می کوشند، علمای بیدار اهل تسنن نیز کمر به همت کاهش اختلافات با سایر مسلمانان ببندند و همگی با هم افراطی ها و فرق انحرافی را طرد و رسوا نمایند و نگذارند که تکفیری ها، سکولارها، افراطیون و خشونت طلبان تبر به کمر اسلام بزنند.
این مطلب در عمارنامه و 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: فرهنگ غرب سوریه انحراف اسرائیل
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/6/18
3:29 ع
مدتهاست که برخی افراد اصرار دارند حضور پرشور مردم در انتخاباتها و راهپیمایی ها را به عنوان اثبات مردمی بودن و مقبول بودن حکومت تلقی نکنند و مدام و به هر بهانه ای برگزاری رفراندوم در خصوص نوع حکومت را طلب می کنند. این منتقدان کسانی هستند که خیلی دوست دارند ولایت فقیه از این حکومت حذف و حکومتی شبیه حکومت آمریکا و غرب در آن تأسیس گردند، اما همین افراد هرگز نمی گویند چرا غرب و آمریکا برای تغییر یا تعیین نوع حکومت های خود رفراندوم برگزار نمی کنند؟! نه حکومت انگلستان که از نوع پادشاهی است و نه حکومت آمریکا که از نوع فدرالی است و نه سایر حکومتهای غربی، حاضر به برگزاری رفراندوم نیستند و نه تنها در مورد نوع حکومت، که حتی در در مورد سایر مسائل مهم و حیاتی که به زندگی تمام مردمشان باز می گردد نیز حاضر به برگزاری رفراندوم نیستند.
دیشب که اخبار نظرسنجی های مراکز معتبر جهانی را در خصوص مخالفت مردم آمریکا و اروپا در خصوص حمله به سوریه می شنیدم، مشخص بود که نظر غالب مردم این کشورها مخالفت با ورود کشورهایشان به جنگ سوریه است و این در حالی است که حتی سازمانها و نهادهای بین المللی و حتی متحدان آمریکا نیز مخالف جنگ بوده و احتمال گسترش هر گونه حمله نظامی، به جنگ های منطقه ای و حتی جنگ جهانی نیز وجود دارد. یک سوال جدی که از طرفداران دموکراسی های غربی و آمریکایی دارم این است که چرا آمریکا حاضر نیست در خصوص مسئله ای به این مهمی یعنی ورود به یک جنگ غیرقانونی (بدون حکم شورای امنیت و بدون حمله سوریه به آمریکاست) و فراگیر، به یک رفراندوم دست بزند؟! آیا جز این است که رفراندوم، انتخابات، حقوق بشر، دموکراسی و ... تنها ابزارهایی هستند برای تأمین خواسته های صاحبان قدرت؟! آیا مدعیان اختراع این ابزارها از آنها استفاده ی حقیقی می کنند و یا از آنها بهانه هایی ساخته اند که حتی منافع ملی و خواسته های ملتهای خودشان و مصالح جهانیان را به پای آنها قربانی نمایند؟!
برچسب های مرتبط: سوریه آمریکا 92/6/16
1:36 ص
اصرار بیش از اندازه بر مذاکره و اهل معامله بودن در شعارهای انتخاباتی و پس از انتخاباتی دولت جدید، اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در خصوص سوریه، مصادف شدن کاردولت جدید با جدی شدن بحث حمله به سوریه، تکذیب نکردن آقای ظریف در خصوص مکاتبه ی بین آقایان روحانی و اوباما در مصاحبه ی اخیرش، حضور فلتمن در ایران در جهت اعلام تصمیم نهایی حمله به سوریه و در نهایت هشدار اخیر رهبری به دولت در خصوص لزوم عدول نکردن از اصول انقلاب، گمان انسان را به یک نتیجه گیری تلخ هدایت می کند و آنهم احتمال معامله ی برخی از منتسبان دولت جدید و مسئولان آمریکا بر موضوع مقاومت و سوریه و در واقع اسرائیل است.
فرماندگی کل قوا، از سه گانه تا نظامی در این کشور با ولی فقیه است و هر معامله ای اگر خارج از چارچوب اصول انقلاب و رضایت ولی فقیه باشد خیانتی بیش تلقی نخواهد شد، پس هر کسی که گمان می کند با پاپس کشیدن از اصول انقلاب می تواند منفعتی برای کشور جذب نماید اولاً بداند که این خیال باطل و خواب خوش هرگز از سوی دشمنان این کشور تعبیر نخواهد شد و ثانیاً بدانند که مردم برای اصولشان انقلاب کرده اند، جنگ کرده اند، تحریم ها را تحمل کرده اند، جان عزیزانشان را داده اند، سختی کشیده اند و هرگز برای یک لقمه نان، عزت و دین و شرفشان را نفروخته و نمی فروشند؛ پس خدای ناکرده اگر کسی خیانتی را در خیال خام خود می پروراند، بداند که خود را به کام خفت و خواری ابدی می کشاند و جز بی اعتباری و افتادن از چشم مردم و نظام، آینده ای را در انتظار نخواهد نشست.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا حسن روحانی اسرائیل سوریه آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/6/10
12:34 ع
در هجمه به سوریه، تمام کشورهایی که با ایران مشکل داشتند، هرگونه مصلحت سنجی را کنار گذاشته و با هر ابزاری که توانستند در این خصوص نقش آفرینی کردند، کشورهای عربی که اوج دیکتاتوری را دارند و حتی یک انتخابات نیز در آنها برگزار نمی شود به بشار اسد تاختند، هرچند که این مسئله موجب می شود مردمشان علیه حکومتهای خودشان نیز حساس شوند.
جبهه ی سوریه یک مرزبندی آشکار و اصلی دارد، یک سوی مرز، ضد آمریکایی ها و سوی دیگر آمریکا و نوکران آمریکا؛ ولی مهمتر از این مرزبندی، اهداف و دلایل این مرز بندی است که در این خصوص اظهارات اخیر جان کری وزیرامور خارجه کاملاً از مسئله پرده بر می دارد: «اگر به سوریه پاسخ مناسب داده نشود، ایران جسور خواهد شد» و این جمله یعنی که هدف اصلی در بحث سوریه، بحث کنترل قدرت ایران است ولاغیر. ایران اینقدر قدرت یافته است که اسرائیل و آمریکا از درگیری مستقیم با او گریزان هستند، و تنها آنهم اگر بتوانند با یارانش درگیر می شوند، همین هدف را در جنگ های اخیر اسرائیل با غزه و لبنان هم می توان به وضوح دید که اسرائیل بعد از شکست های مفتضحانه از غزه و لبنان که به قول کارشناسان بین المللی، به شکست از ایران تعبیر شد، آمریکا را جلو انداخته است تا با سوریه درگیر شود تا شاید در جبهه ای دیگر بر ایران عزیز ظفر یابد.
در جنگهای اخیر، اسرائیل شروع کننده جنگ بود و آمریکا نقش حامی را ایفا می کرد و این بار خود آمریکا با تمام نیرویش وارد شده است که این ورود اگر با شکست همراه شود، برای آمریکا و اسرائیل شکستی بزرگ قلمداد خواهد شد. اوباما و دوستانش با تمام اعتبار خود به کری خوانی با اسد وارد شد، ولی هر چه گذشت، ناتو و کشورهایی که او را در جنگ افغانستان و عراق همراهی می کردند، پا پس کشیدند، به نحوی که این انشقاق در داخل آمریکا نیز از سوی مجلس آمریکا در حال وقوع است؛ و این تنها شدن آمریکا از آن زمان رخ داد که ایران حمایتش را از سوریه با وضوح اعلام کرد و واکنشش را به خارج از مرزهای سوریه (یعنی به اسرائیل) متوجه ساخت، اسرائیل در سالهای اخیر نشان داد که چقدر در برابر یاران ایران، آسیب پذیر است، چه رسد به ایستادن در برابر ایران.
اکنون با عقب کشیدن کشورهای همراه آمریکا، اوباما حمله ی محدود و در زمان نامعلوم را به عنوان تصمیم نهایی خود اعلام کرده است و مجلس آمریکا نیز تصمیم نهایی را به دو هفته ی دیگر موکول کرده است و اینها نشان می دهد که آمریکا در حال مزمزه کردن یک شکست تلخ است، آمریکا در شرایط فعلی اگر به سوریه حمله کند تنهاست و این تنهایی او را روز به روز خسته تر، بی اعتبارتر و متضررتر می کند و اگر به سوریه حمله نیز نکند، شکست خورده است و تنها کاری که آمریکا در این شرایط می تواند انجام دهد این است که تلخی این شکست را کمتر کند.
این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: اسرائیل سوریه عربستان ترکیه آمریکا 92/5/15
5:38 ع
در این چند هفته، به دلیل نقصی که در رایانه ام ایجاد شد، نتوانستم چندان به مسائل روز بپردازم که در این مطلب، تحلیلهای کوتاهی در خصوص برخی از آنها تقدیم می کنم:
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد دولت سوریه مجلس و دولت حسن روحانی انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/3/12
6:46 ع
در تاریخ 15/2/92 مطلبی با عنوان "برآیند حمله اسرائیل به سوریه" نوشتم که در یکی از بندهایش اغتشاشات ترکیه ظرف چند روز آینده را مسجل دانستم:
"بحث دیگر نفس حمله ی یک کشور خارجی به کشور دیگر است که تأثیر این حملات را اصلاً نمی توان مانند اختلافات داخلی (مورد تبلیغ رسانه های استکباری) تحلیل و معرفی نمود، این که منفورترین و نامشروعترین کشور دنیا علناً به یک کشور دیگر حمله نظامی بکند، هرگز با این دروغ هایی که اکنون با چشم پوشی از حجم حمایت های خارجی از تروریست ها می شود قابل مقایسه نبوده و در صورت طولانی شدن این حملات، رسانه های استکباری نیز در خصوص تطهیر این حملات در اذهان جهانیان و حتی ملت های خودشان با مشکل مواجه خواهند شد، مشکلی که در همین چندروز آینده دامن کشورهایی مثل ترکیه را نیز خواهد گرفت."
و در بند دیگر از همین نوشته آمده است:
"در نهایت به نظر می رسد برآیند حمله و دخالت نظامی اسرائیل به لحاظ همراه کردن مردم سوریه و جهان اسلام به خواست خداوند به نفع محور مقاومت تمام شود، نقش اسرائیل در مشخص شدن ماهیت جنگ سوریه، به مراتب بیشتر از حدی خواهد بود که کشورهای عربی و ترکیه بتوانند بازهم آن را برای ملت های خویش واروونه جلوه دهند. "
اکنون آنچه که در ترکیه مشخص شده، این است که گویا حنای اردغان دیگر رنگی ندارد و ماهیت آمریکاییش بیش از آن حدست که بتواند زیرنقاب اسلام آنهم از نوع آمریکاییش، مخفی نگاه دارد. اثبات کمک ترکیه به تروریستهای سوری با سلاح های نامتعارفی مانند گاز سارین نیز در همین چند روز یقیناً در تسریع اعتراضات و تشدید ترک ها می تواند موثر باشد، چرا که هم رنگ ضد اسرائیلی بودن و هم حنای دلسوزی برای مردم سوریه باهم زیر باران موشک اسرائیل شسته شد و ترکیه لخت تر از حدیست که بتواند سیرت زشتش را مخفی نگاه دارد.
قدرت یافتن گفتمان مقاومت چه در ایران و چه در سوریه همراه با تضعیف گفتمان های سازش و ضد مقاومت در کشورهای همسایه می تواند، در بهم زدن یک شبه معادلات منطقه و جهان بسیار موثر و خارق العاده باشد، انشاءالله.
برچسب های مرتبط: اسرائیل سوریه ترکیه آمریکا میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد. 92/2/15
8:5 ع
پس از جان گرفتن اخیر جبهه مقاومت در برابر تروریست های خارجی و بسترسازی هایی که آمریکا برای حمله به سوریه انجام داد بالاخره اسرائیل به سوریه حمله کرد، حماقتی که بعد از شکست های متعدد چندروزه در غزه و لبنان بسیار عجیب و قابل تحلیل به نظر می رسید، آمریکا نیز مثل همیشه، وحشی گری های اسراییل را با تعبیر دفاع از خود توجیه می کند و مسلماً با همین الفاظ در برابر نهادهای بین المللی از حرامزاده اش حمایت های حقوقی خواهد کرد.
حال با حمله ای که یقیناً به قصد کمک به تروریست های سوریه صورت گرفته است سوالی که ایجاد می شود این است که این حملات مسیر مقاومت را به کدامین سمت خواهد کشاند؟! آن چه که باعث شده است حمله تروریست های سوریه هنوز به نتیجه نرسد نداشتن پایگاه قاطع و قرص مردمی است ولی آنچه که باعث شده است ارتش سوریه هنوز موفق به جمع کردن فتنه نشود دو مسئله است، یکی حمایت بی حدو حصر نظامی و تسلیحاتی خارجی از تروریست ها و دیگری بسترسازی رسانه ای و محو و تحریف صدای مردم و دولت سوریه و ممانعت از رسیدن حقایق سوریه به جهان اسلام و اعراب.
با در نظر گرفتن دلایل برشمرده در طولانی شدن فتنه ی سوریه، باید دید حمله ی نظامی اسرائیل به این کشور تا چه حدی بر این دلایل می تواند تأثیر گذار باشد و برآیند احتمالی تحرکات به کدامین سمت خواهد بود.
در جهان اسلام و بین مردم مسلمان و مظلوم و حتی آزاده ی دنیا، کمتر کسی وجود دارد که برای ماهیت اسرائیل، چیزی جز خوی ددمنشی و غصب و غارت قائل باشد و این منفوریت اسرائیل یقیناً در آشکار شدن توطئه ی خارجی ها در سوریه و نشست غبار ابهام بیش از هر رسانه ای موثر باشد.
اگر چه حملات موشکی و هوایی اسرائیل در سوریه موجب تضعیف جبهه نظامی ارتش سوریه می شود، ولی این مسئله 2 اثر دیگر هم خواهد داشت، یکی تأثیری که حضور اسرائیل در کنار ارتش آزاد سوریه بر اذهان عمومی مردم سوریه در عدم همکاری بیشتر با ارتش به اصطلاح آزاد و حتی همراهی با دولت سوریه می گذارد و دیگری هم احتمال بروز حملات تلافی جویانه به اسرائیل که طی چندساله اخیر، ضعف شدید اسرائیل را در برابر حملات حتی چندروزه شاهد بودیم و دیده ایم که چگونه این کشور همانطوری که سریع حمله می کند، سریع هم عقب خواهد نشست.
بحث دیگر نفس حمله ی یک کشور خارجی به کشور دیگر است که تأثیر این حملات را اصلاً نمی توان مانند اختلافات داخلی (مورد تبلیغ رسانه های استکباری) تحلیل و معرفی نمود، این که منفورترین و نامشروعترین کشور دنیا علناً به یک کشور دیگر حمله نظامی بکند، هرگز با این دروغ هایی که اکنون با چشم پوشی از حجم حمایت های خارجی از تروریست ها می شود قابل مقایسه نبوده و در صورت طولانی شدن این حملات، رسانه های استکباری نیز در خصوص تطهیر این حملات در اذهان جهانیان و حتی ملت های خودشان با مشکل مواجه خواهند شد، مشکلی که در همین چندروز آینده دامن کشورهایی مثل ترکیه را نیز خواهد گرفت.
مسئله ی دیگر توان دفاعی سوریه و مجوز حمله به اسرائیل است که با شروع حملات اسرائیل، برای سوریه ایجاد خواهد شد. اسرائیل جنگ نامتقارن در داخل سوریه را گویی نشانه ی ضعف ارتش سوریه قلمداد کرده که اقدام به حمله نموده است و حال این که توان دفاعی سوریه بسیار فراتر از حد مورد تصور اسرائیل است و ضعف های تحلیلی از اسرائیل طی این مدت به تواتر صورت گرفته است که این نیز یکی دیگر از همان تخمین های غلط از قدرت حریف و توهمات عجیب از قدرت خویش است و تازه باید در نظر گرفت که با ورود مستقیم نظامی کشورهای دیگر در بحث اسرائیل کشورهایی مانند ایران و روسیه نیز علناً و آشکارا وارد مناقشات خواهند شد، چیزی که تا کنون نیز مهمترین عامل از ورود مستقیم آمریکا به دخالت نظامی در سوریه شده است. البته پیش بینی می کنم مانند موارد قبلی، آمریکا در ابتدا از اسرائیل حمایت می کند و با دیدن شرایط شکست در اسرائیل برای اسرائیل بستر عقب نشینی آبرومندانه را به عنوان کسی که مستقیماً وارد منازعه نشده است، مهیا می سازد.
در نهایت به نظر می رسد برآیند حمله و دخالت نظامی اسرائیل به لحاظ همراه کردن مردم سوریه و جهان اسلام به خواست خداوند به نفع محور مقاومت تمام شود، نقش اسرائیل در مشخص شدن ماهیت جنگ سوریه، به مراتب بیشتر از حدی خواهد بود که کشورهای عربی و ترکیه بتوانند بازهم آن را برای ملت های خویش واروونه جلوه دهند.
در میان تمام این مسائل برخی اظهارات سیاسیون داخلی کشور نیز خودش جای تأمل دارد، این که رییس جمهور کشورمان در همین سفر به ارومیه می گوید:" امروز در سوریه چه کسی دیگری را میکشد؟ دو گروه که هر دو از یک ملت هستند. هر دو جزو ملت سوریه هستند و...." و یا در همین شرایط نامزدشدن برخی مثل هاشمی و اظهارات معنی دار ایشان و حتی اظهارات شخصیتهایی مانند ولایتی در خصوص لزوم کاهش تنش های خارجی و یا حداد عادل در نادرست دانستن طرح مسئله ی هلوکاست و همه و همه موجب نگرانی در جهت تضعیف جایگاه محور مقاومت خواهد داشت، نباید فراموش کرد که جایگاه مشروعیت بخشی حمایت های ایران از سوریه چیزی نیست که افرادی براساس سلایق و اشتباهات خود آن را بازیچه خویش قرار دهند.
برچسب های مرتبط: اسرائیل سوریه عربستان ترکیه آمریکا میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.