لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

92/2/19
11:43 ع

سخنان اخیر آقای مشایی در جشنواره شعر بهار مواردی داشت که با ذکر عین جملاتشان از سایت ایرنا "اسفندیارم، اما کینه ای از رستم در دل ندارم"، توضیحاتی را در حاشیه شان تقدیم می کنم:

اسفندیار رحیم مشایی مشاور رییس جمهوری، با بیان اینکه اسفندیارم، اما کینه ای از رستم در دل ندارم، گفت: فصل حماسه، فصل پاک کردن کینه ها و زدودن نفرت هاست؛ بنابر این ما باید با هم تاریخ پر عظمت کشورمان را بسازیم.

وقتی کسی مدام اصرار دارد مبهم حرف بزند در واقع خودش به بقیه حق تفسیر و تأویل می دهد و اینجا اگر آقای رحیم مشایی خودش را به اسفندیاری تشبیه کرده است که از رستم کینه ای به دل ندارد، در واقع به مخاطب اجازه می دهد که خودش مصداق رستم را بشناسد، براستی رستم کیست؟!! آیا آقای احمدی نژاد است؟! آیا امام زمان است؟!! جواب هیچیک از این دو نیست چرا که چه دلیلی برای وجود تنفر از این دو وجود دارد؟!! کسی که هم مقام پدری بر اسفندیار داشته باشد و هم با او جنگیده باشد کیست؟!!! جواب جز ولی فقیه چه می تواند باشد؟!!

بحث دیگر این که آیا اسفندیار ما بر اسفندیار فردوسی هیچ ارجحیتی دارد؟!! آیا اگر اسفندیار رستم را می شناخت (که پدرش است) می توانست از او کینه به دل بگیرد؟!! آیا این که کسی از پدرش کینه به دل نداشته باشد جای افتخار دارد یا وظیفه است؟!! آیا باید از پدر کینه بردل نداشت یا باید از او تبعیت کرد؟!! آیا جمله بعدی ایشان که فصل حماسه را با پاک کردن کینه ها و نفرت ها میسر می داند خطاب به کسیست که این فصل را حماسه نام نهاده است؟! دقیقاً منظور مشایی و احمدی نژاد از این گونه صحبت کردن چیست؟!!! 

رحیم مشایی با بیان این نکته که اگر دوستانی هستند که مایلند همچنان از عنوان بهار برای تحقق خواسته های سیاسی بهره ببرند من مانع آن نیستم، گفت: جایگاه رفیع بهاری یعنی وجود مقدس امام زمان (عج) - این حقیقت آشکار - فراموش نشود.

آقای مشایی در این جملات با سرعت تمام فرار به جلو کرده اند، با نزدیک شدن به انتخابات، کلمه ی بهار به نهایت حد استفاده در فرهنگ واژگان رییس جمهور و حلقه ی انحرافی رسیده است و با این وجود این ادعا که منتقدان قصد استفاده ی سیاسی از واژه بهار را دارند، خنده دار به نظر می رسد! ادعایی که در دفاع از خود، به دروغ متوسل شده است و در حمله به دیگران، به تهمت.

امروزه باید این نکته را بیان کنم که دچار سوء تفاهم نشود، اگر به بهانه بهار از اسفند دعوت می کنند، یادمان نرود اسفند پشت به زمستان و رو به بهار دارد. رحیم مشایی، با بیان این مطلب که شماری از من می پرسند چرا این همه تو رو بهانه می کنند، اظهار داشت: گناه این است که من یار اسفند هستم.
مشاور رییس جمهوری در ادامه اضافه کرد: از قدیم الایام مردان و زنان عادت کرده اند که چشم بد را با سوزاندن ما(اسفند) از خود دور کنند. کما اینکه کسانی باشند تا بسوزند تا چشمان بد، ساحت قدسی مردان و زنان پاک، هوشیار و با بصیرت ایران سرافراز اسلامی در امان بماند که این افتخار بزرگی است.

این جملات نهایت حدیث نفسی است که یک عارف!!! می تواند از خود به نمایش بگذارد، این که کسی اسم خود را این گونه بهانه ای برای تعریف و تمجید از خودکند در نوع خود جالب است!!! این که کسی اسم زمستانی اش را بتواند به عنوان دلیل بهاری بودنش مطرح نماید!!! ایشان می توانستند اینگونه برداشت کنند که بهار انسان کامل نمی آید مگر این که از اسفند و اسفندیار ها گذشته باشیم!!! براستی چگونه می توان از کسی که اینگونه مبهوت کمالات خویش است توقع داشت تا به رییس جمهور بگوید که این همه تعریف ناحق از او نکند؟!!!

رحیم مشایی، با ذکر این نکته که انسان رو به تعالی و کمال در حال حرکت است، گفت: هر چه به سمت آینده پیش می رویم انسان به سمت رشد و تعالی دست پیدا می کند و جلوه های بالاتری از خداوند در انسان تجلی می کند.

این که بعد از ظهور امام زمان انسان به سمت رشد و تعالی می رود حرف معقول و مستندیست، اما این سخن که هرچه به سمت آینده می رویم نیز همینطور باشد با مصداق این آیات سوره واقعه منافات دارد که :

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ?10?، أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ?11?، فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ?12?، ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ ?13?، وَقَلِیلٌ مِّنَ الْآخِرِینَ ?14?

وی ادامه داد: ما اگر عادت کنیم سخن و منطق ما شبیه خدا شود، احساسمان که اقتضای ایمان به خدا باشد بدون تردید نفرت، جنگ و حسد خود به خود حذف می شود.

در توضیح این سخن آقای مشایی باید عرض کنم که ما هرچقدر هم که مومن باشیم، هرچقدر هم که به خدا نزدیک باشیم بازهم جنگ تمام نخواهد شد، هرگز حتی نفرت نیز از بین نخواهد رفت بلکه اینها هدفمند خواهند شد، مومن برای خدا محبت می ورزد و برای او نیز دشمن می دارد و می جنگند چرا که همواره کسانی نیز وجود خواهند داشت که با جبهه ایمان دشمن باشند و به تقویت جبهه کفر و شرک می پردازند و شرط حفظ و اثبات ایمان همین جنگیدن و دشمن داشتن و اشداء علی الکفار بودن در کنار رحماء بینهم است.

رحیم مشایی تاکید کرد: جنس انسان از جنس مهر و محبت است و وقتی محبت حاصل می شود، طبیعا آن روی سکه که معرفت است نیز آشکار می شود. معرفت بدون محبت هم معنا ندارد یعنی اینکه نمی شود معرفت باشد، اما محبت نباشد. 

در سخنان فوق آقای مشایی محبت را پیش نیاز معرفت می دانند و حال این که اصولاً محبت بدون معرفت حاصل نمی شود، یعنی  اول شناخت ایجاد می شود و بعداز شناخت است که محبت رشد می کند. این که کسی محبت را بر معرفت مقدم بدارد در واقع محبت کورکورانه و متعصبانه را ترویج می کند.

رییس مرکز ملی مطالعات جهانی شدن، با ذکر این نکته که در این دیار عارفان وارسته ای داریم و چه بسا عالمانی داریم که درس نخوانده عالم هستند، اظهار داشت: چقدر انسان هایی هستند که به خاطر عشق به اهل بیت (ع) به درجات بالایی از معارف دست یافتند و همین که توانستند خیالات باطن را کنار بزنند، به طهارت دست یافته اند.

این مسئله نیز ایراد دارد، چرا که عشق به اهل بیت بدون معرفت ایجاد نمی شود، اول معرفت باید باشد تا عشق واقعی ایجاد شود و بسیار به ظاهر عشق هایی که به گمراهی، غلو و تعصب ختم شدند، تنها به این دلیل که بدون معرفت حاصل شده بودند، نمونه اش مداحانی که خودشان را عاشق دیوانه وار اهل بیت می دانستند ولی کفر می گفتند. اصلاً این همه اصرار آقای مشایی به مقدم بودن احساس، عشق و محبت بر معرفت از عرفان های اشتباه نشأت می گیرد، خداوند در حدیث قدسی اینچنین می فرماید:

 مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی، وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی، وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی،وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ ، وَ مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ ، وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیَّ دیََتَهُ ، وَ مَن عَلَیَّ دیَتَهُفَاَنَا دیَتَهُ ... "

اصولاً هیچ محبت و هیچ عشقی بدون شناخت حاصل نمی شود و این یکی از اشتباهات اساسی است که در کلام آقای مشایی به چشم می آید و البته این حرف ها در آثار امثال پائولو کوئیلو و عرفان های نوظهور و به قول بعضی ها در "مومن های منبر ندیده" زیاد دیده می شود.

برچسب های مرتبط: مشایی    انحراف     انتخابات     

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/2/13
3:11 ع

مدتیست که در کنار واژه ی "ساکتین فتنه"، برخی از عبارت "ساکتین انحراف" و بعضاً برخی نیز فقط از همین واژه استفاده می کنند، لذا برآن شدم تا در این مطلب به این واژه، اصالت آن و اهدافی که از بکارگیری آن دنبال می شود، بپردازم.

برکسی پوشیده نیست که قرابت فکری آقای احمدی نژاد به استاد مصباح و ولایت مداری از ولایت فقیه در اوایل دولت نهم چقدر غلیظ بود و این که برخی از نزدیکان و حامیان اصلی آقای احمدی نژاد از شاگردان و طرفداران استاد بودند و حتی استاد اخلاق دولت و معاونت امور روحانیت احمدی نژاد نیز از شاگردان برجسته ی استاد انتخاب شده بودند، اما به تدریج با تغییرات رفتاری که به واسطه ی نفوذ مشایی در احمدی نژاد رخ داد، استاد مصباح و شاگردانشان ابتدا از در نصیحت وارد شدند و پس از بی التفاتی به نصایح، روابط به قطع کامل منجر شد.

فردی مانند سقای بی ریا که معاون احمدی نژاد در امور روحانیت بود، پس از خروج از دولت، بعدها مسائلی از نحوه ی تفکر و نفوذ مشایی در مورد احمدی نژاد بیان کرد که هرگز نیز پاسخ یا تکذیبی در خصوص آنها شنیده نشد، مانند سخن مشایی مبنی بر الهام در خصوص لزوم نام بردن از هاشمی در مناظره انتخاباتی توسط احمدی نژاد، مواردی که در کنار بحث هاله ی نور و مباحثی مانند مکتب ایرانی، نشان از برخی اظهارات برگرفته از ماوراءطبیعت و انحرافات فکری داشت.

با عمیق تر شدن تغییرات احمدی نژاد و آشکار شدن آنها در تعلل در عزل مشایی و خانه نشینی در مورد وزارت اطلاعات مصلحی، اظهارت آقای مصباح و هشدارهای ایشان رنگ و بوی تیزتری یافت تا آنجا که حتی احتمال بکارگیری  از نیروهای ماواری طبیعی را در مورد این تغییر رفتار آقای احمدی نژاد محتمل دانست، البته برخی با رد و حتی تمسخر این مسئله فراموش کردند که وجود اینگونه موارد حتی در قرآن مجید نیز در چند سوره مانند سوره فلق تصریح شده است!!

به تدریج با فاصله یافتن احمدی نژاد از استاد مصباح و طرد جریان های قریب به استاد از دولت و حتی بروز و تشدید لجاجت در برخی مسائل از سوی آقای احمدی نژاد، مهجورین و معزولین گرد استاد گردآمده و جبهه پایداری را تشکیل دادند. از اهداف و شعارهای اولیه تشکیل جبهه پایدرای یقیناً همین جلوگیری از انحراف در مسیر گفتمان سوم تیر بود که توسط مشایی و احمدی نژاد دنبال می شد و البته با توجه به دستور مقام معظم رهبری مبنی بر محورقرار ندادن گفتمان انحراف، جبهه پایداری در راستای هدف مقدس خود، به صورت تشکلاتی و با برنامه وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و علی رغم سابقه ی کم، موفقیت خوبی بدست آورد ولی گفتمان اصولگرایی سنتی از انحراف احمدی نژاد و مشایی سوءاستفاده کرد و نفی آن جریان را برخلاف رویه جبهه پایداری، صرفاً در بازگشت به گذشته و همان اصولگرایی سنتی از جنس علی لارجانی و باهنر و .... دنبال نمود. اصولگرایی سنتی که از همان ابتدا با گفتمان احیای انقلاب و انقلابی گری و ساده زیستی و تواضع در برابر مردم و اصالت به خدمتگزاری و مخالفت با سهم خواهی و رانت مشکل داشتند جریان انحرافی را بهانه کردند تا همان گفتمان سابق اصولگرایی را معیار قرار دهند و غیر آن را طرد کنند، جریانی که حتی این کلام شفاف رهبر که "رییس جمهور جدید باید امتیازات رییس جمهور حاضر را داشته و نکات منفی اش را نداشته باشد" را گویا ناشنیده گرفته اند و با یک عقب گرد کامل قصد دارند امتیازاتی چون تلاش و ساده زیستی و استکبار ستیزی و انقلابی گری و عدالت محوری را نیز انحرافی جلوه دهند!!!

این بار جالب بود که همان گروه که مدعی اصولگرایی بودند و در فتنه نیز نقش خنثی و به قول خودشان بی طرفی و بعضاً محرک داشتند و همان ها که در بحث قوت یافتن و مطرح شدن مشایی و لجاجت های احمدی نژاد در دولت نهم نقش داشتند و همانها که در همه ی این خصلت ها یعنی موضع نگرفتن در مقابل فتنه و بزرگ کردن حواشی از جنس مشایی و لجاجت با دولت و سنگ اندازی در کارهایش، مورد انتقاد رهبری قرار گرفته بودند، در مقابل کسانی که با ولایت مداری و بصیرتِ مثال زدنی خود، هم در مقابل فتنه صریح موضع گرفتند و هم در مقابل انحراف، از در تبیین و برائت درآمدند و این جریان مقدس را که اصولاً با ساکت بودن (جز به امر رهبر) هیچ میانه ای نداشته و ندارد را به ساکتین انحراف ملقب کردند!!! مبدعان عبارت ساکتین انحراف، اصلاً توجه ندارند که رهبر معظم انقلاب، تا زمانی حتی پس از آشکار شدن نفوذ جریان انحرافی، از بزرگ کردن و واردکردن این جریان به مرکز اخبار کشور منع می نمودند. اکنون خروسان نابهنگامی که با مصلحت اندیشی های خود در برابر دستور رهبر مبنی بر تبیین فتنه در گاهِ فتنه و به حاشیه بردن جریان انحرافی در بدو آن، تمرد کردند، ولایت مدار ترین و بصیرترین جریان موجود را متهم به کم کاری درحق ولایت می کنند!!!!

شاید برخی بگویند منظور از ساکتین انحراف استاد مصباح و شاگرادان ایشان نیست بلکه منظور کسانی هستند که در زمان منحرف شدن دولت در کابینه حضور داشته و با آن فعالیت داشتند، اما این بار نیز ساکت انحراف وجه تسمیه ای ندارد، چرا که همگی می دانیم میان کسانی که در جبهه پایداری گردآمدند هیچ یک از وزرای سابق احمدی نژاد به خاطر ضعف یا جرم برکنار نشدند و ایشان اگر در برابر دخالت های جریان انحرافی در امور وزارت خانه های خود کنار می آمدند، جایگاه شان را تثبیت می کردند و حال این که این وزرا نه تنها در مقابل نفوذ جریان انحرافی در حیطه ی وزارت خود بلکه در حیطه ی دولت نیز از خود واکنش نشان دادند که عزل یک باره چند وزیر در جریان مخالفت با مشایی یکی از آن موارد بود.

جالب است که حافظه تاریخی و یا حیای سیاسی برخی سیاسیون چقدر ناکارآمد است که برخی از آنها لفظ فتنه گر را زیر سوال بردند و برخی منکر ساکتین فتنه شدند و برخی نیز منکر هرگونه انحراف و برخی نیز واژه ساکت انحراف را به کسانی نسبت دادند که هم در برابر فتنه و هم در برابر ساکت فتنه و هم در برابر انحراف، مواضع علنی و عملی گرفتند و به همین دلیل اصلاً چیز عجیبی نیست که هر سه ی این جریان ها یعنی انحراف، ساکتین فتنه و جریان انحرافی از جبهه پایداری و قائلان به ادامه ی گفتمان سوم تیر دل خوشی نداشته باشند.

در پایان توصیه ام به جریان های سیاسی این است که حقایق آشکار سیاسی این چندساله را تحریف نکرده و حافظه تاریخی ملت را دست کم نگیرند و بجای پوزش از اشتباهات خود و پذیرش و برائت از اشتباهات دوستان شان، با تهمت، دروغ و تخریب دیگران برای احیای اعتبار خویش به دنبال توجیه نگردند، چرا که اینچنین، تنها صفات بد قبلی خود در ترس و قدرت طلبی و قصور در ولایت مداری و بصیرت را به صفات بد جدید یعنی همانا دروغ و تهمت، اضافه می کنند.

این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.

برچسب مرتبط: جبهه پایداری    انحراف    فتنه    ساکتین فتنه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

92/2/9
1:6 ص

این مطلب حدوداً 18 ماه پیش در همین وبلاگ منتشر شده است ولی از آنجا که اکنون بیش از آن هنگام، به واقعیت نزدیک گردیده است، مجدداً آن را منتشر می کنم:

پرداختن به مباحث تاریخی برای کسی که همیشه دروس حفظیاتی و به خصوص تاریخ ضعیفی داشته مشکل است اما چه کنم که این موضوع مدتهاست در ذهنم رخنه کرده و چون کسی به آن نپرداخته است، ناچار چند سطری در مورد آن می نویسم؛ باشد که اساتید تاریخ در تایید و یا رد آن وارد شده و ما هم فیض ببریم:

نحوه ی رشد و نمو سیاسی آقایان مصدق و احمدی نژاد یک شباهت نزدیک داشت و آن این بود که هر دو از قبل روحانیت و حمایت ها و تأییدات علمای دین به قدرت رسیدند (اگر چه میزان پایبندیشان به دین اصلاً قابل قیاس نیست). شباهت مذکور به تنهایی قابل توجه نیست ولی با توجه به مسائلی که روز به روز در حال وقوع است، این شباهت وارد فاز مهمتر و جدیدی می شود.

فاز دوم شباهت مصدق و احمدی نژاد این است که هر دو در یک مقطعی فاصله ی خود را از روحانیت بیشتر و بیشتر کردند و این مسئله از آنجا شروع شد که احساس کردند حمایت و تایید روحانیت فاقد ارزش بوده و برای این که اثبات کنند تنها مرهون خدمات، سیاست، مدیریت و محبوبیت خویش بوده اند حساب خویش را علناً از ایشان جدا کردند و البته فرضیه ی دیگری نیز برای آقای احمدی نژاد موجود است و آن این که دوری احمدی نژاد از روحانیت، ریشه در تلقین توهم تایید مستقیم و بی واسطه از طرف امام زمان دارد.

هم اکنون شاهدیم که روحانیونی که در حمایت از احمدی نژاد نقش بسیار تعیین کننده ای داشته اند، پس از کارساز ندیدن نصیحت و جلسات خصوصی و در پی آن عدم فرصت آقای احمدی نژاد برای استماع نظرات علما، انتقادات علنی را در دستور کار قرار داده اند و اینچنین روحانیونی مانندِ استاد مصباح، پناهیان، آقا تهرانی،سقای بی ریا، رسایی، حائری، حسینیان، شجونی، سالک، طائب، ذوالنور و ... کم کم در صف منتقدین آقای احمدی نژاد قرار گرفتند و این مسئله یادآور جدایی تاریخی آیت الله کاشانی از مصدق و انتقادات ایشان است.

با توجه به سنن الهی و درس هایی که تاریخ با تکرار خود به جوامع و انسان ها می دهد، جدایی دولت از روحانیت ارمغانی جز شکست و تضعیف برای دولت نداشته و نمی توان بر اساس خط سیر موجود، دولت آقای احمدی نژاد را از یک شکست تاریخی مبرا و مصئون دانست؛ اگر چه کودتا از نوع مخلمی یا نظامی در نظامی که اقتدار خود را وامدار ولایت فقیه و مردم ولایت مدار خود می داند، اصلاً قریب به ذهن نیست، ولی متاسفانه بروز کودتای فکری و عملی در خود دولت با ورود گروه منسوب به جریان انحرافی در حال وقوع است و شرط عقل این است که نباید آثار وضعی این مسئله را نادیده انگاشت و باید برای خنثی سازی آن ها نسبت به آسیب های آن شناخت پیدا کرده و برنامه ریزی کرد.

خدا را شکر اقدام مهم و ارزشمند علمای بیدار اسلام به محوریت آقای مصباح در تشکیل جبهه ی پایداری، بیداری و در صحنه بودن روحانیت و علما را نوید می دهد تا احتمال خسران به انقلاب اسلامی ایران تحت لوای ولایت فقیه و تأیید خاصه ی امام زمان به حداقل ممکن کاهش یابد.

برچسب مرتبط: احمدی نژاد    انحراف     روحانیت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/23
4:23 ع

در این چندماهه، تقریباً هفته ای نیست که رییس جمهور در سخنرانی هایش سه جمله را تکرار نکند، یکی این که رأی رهبری مخفی است و این که ایشان فقط یک رأی دارد و این که هیچ کس نباید رهبری را به نفع خودش مصادره نماید. دیروز نیز آقای احمدی نژاد در دور جدید سفرهای استانی اش که با سمنان شروع شد، دوباره همین جملات را بیان نمود و احتمالاً بازهم آنها را به کرات خواهیم شنید، او دیروز در حالی این جملات را تکرار می کرد که در همه ی تصاویر آقای مشایی در نزدیکترین مکان به ایشان قرار داشت.

خبرگزاری فارس: از گریه احمدی‌نژاد تا اقامه نماز جماعت به امامت مشایی + عکس

این که رهبر یک رأی دارد و رأیش هم مخفیست جمله ای است که بارها خود رهبر معظم انقلاب از آن استفاده کرده اند، اما آیا آقای احمدی نژاد برای خودشان نیز قائل به این اصول هستند؟! آیا آقای احمدی نژاد به عنوان شخصیت حقوقی رییس جمهور، حق دارند از مراسم و برنامه هایی که با بیت المال اداره می شوند، استفاده ی تبلیغاتی برای نامزد و یا جناح خاصی نمایند؟! آیا ایشان حق دارند مستمراً برای نزدیکانش از جایگاه حقوقی و قانونی خودش مایه بگذارد و تقدیر کند و مدال بدهد و شعار انتخاباتی سردهد و برای تأیید صلاحیت او، برای نهادهای نظارتی خط و نشان بکشد؟!!

مقام معظم رهبری همواره و در تمام انتخابات شاخص های یک رییس جمهور یا نماینده ی مجلس را به مردم می گوید و مردم براساس انطباقی که با نامزدهای انتخاباتی انجام می دهند فرد اصلح را انتخاب می کنند، اما آیا برای رییس جمهور به عنوان مجری انتخابات همین شأن هم قابل پذیرش است؟!! آیا سایر رییس جمهورها نیز از شخصیت و جایگاه خود برای تبلیغ برای جناح و نامزدهای مورد نظر خود استفاده می کردند، آن هم به این پررنگی؟!! آیا حتی اگر چنین رخ داده باشد، این کار پسندیده بوده است یا استفاده ی شخصی از بیت المال و جایگاه حقوقی و قانونی تلقی می شود؟!!

بحث دیگر این است که رییس جمهور نه تنها حق ندارد برای نامزد مورد علاقه اش تبلیغات کند، بلکه حق هم ندارد برای سایر نامزدها به این بهانه که رهبری را برای خودشان منحصر می دانند یا هر بهانه ی دیگری، خط و نشان بکشد؛ البته منظور رییس جمهور از تکرار هشدارش به کسانی که به زعم ایشان رهبر را به نفع خودشان مصادره می کنند، شاید مثلاً دلسوزی برای رهبری باشد و شاید هم به تازگی، نقش سخنگوی رهبری را نیز به مسئولیت های قانونی خود اضافه کرده اند؟!! ولی لازم است ایشان بدانند که اگر کسی بخواهد از نام رهبری سوءاستفاده کند و برای خودش به دروغ و فریب اعتباری کسب کند، بیان رهبری و شجاعت و سابقه ی ایشان آنقدر شفاف است که درجا تذکرات لازم را خواهند داد و اما اگر منظور رییس جمهور از کسانی که رهبری را به خود منحصر می دانند، ولایتمدارانی هستند که هم در عمل و هم در دعوت از دیگران به ولایت مداری کوشا هستند، توقع ما از رییس جمهور این است که همین مواضع را از همه شدیدتر داشته باشد و در عمل و ترویج فرهنگ ولایت مداری شاگرد اول باشد و اگر نبود از ایشان یادگیرد، نه این که شاگرد اولها را دشمن بدارد.

رییس جمهور علی رغم تغییر رویه ای که به صورت شفاف در این 2-3 ساله از خود نشان داده اند، ولی هنوز می دانند آن کسی که در نظر مردم بیشتر به رهبری نزدیک تر و به ولایت پایبندتر باشد محبوب تر است، لذا کاش رییس جمهور همانطوری که با نمایش ولایت مداری 2 دوره رییس جمهور این کشور شد، دوستان و نزدیکانش را نیز به چنین رفتاری دعوت می کرد، البته کاش! چون دیگر فرصت اثبات ولایت مداری در این چندماه کمی سخت به نظر می رسد، و شاید به همین دلیل است که گمان می کنند باید نیت و اخلاص و شخصیت ولایت مداران واقعی را نیز زیر سوال برند!! و شاید هم به یاد ولایت مداری خویش می افتند که اینچنین به نیت همه ولایت مداران مشکوکند؟!

برچسب های مرتبط: مشایی      انحراف      احمدی نژاد     انتخابات آزاد

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/6
11:38 ع

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر در مشهدالرضا (صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه)، از تمام گروه هایی که جمهوری اسلامی را قبول و به آن اعتقاد دارند، دعوت به حضور در انتخابات نمودند که در این مجال می خواهم بدون تعیین مصداق ها، به اهمیت مقوله ی اعتقاد به جمهوری اسلامی و ابعاد، علائم و شرائط آن بپردازم.

جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با قاطعیت و با رأی ملت ایران تعیین شده است، دارای ساختار و چارچوبی است که رعایت آن از طرف کسی که قرار است در این نظام شخصیت اول اجرایی و نقش رییس جمهور را داشته باشد، ضروری ترین اولویت و جدی ترین شرط بشمار می رود، پس از این شرط است که سایر شرایط مانند تخصص و برنامه محوری دارای اهمیتند.

1- یقیناً رکن رکین و ستون محوری نظام جمهوری اسلامی ایران براساس شرع و قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است. ولایت فقیه جاری شدن ولایت الله در زمان غیبت مقام معصوم در حکومت و جامعه به شمار می رود و در واقع اسلامی بودن نظام، با محوریت ولایت فقیه تضمین گردیده است. با توجه به میزان اهمیت اصل ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی یقیناً نمی توان توقع داشت کسی که معتقد به این اصل و تبعیت از ولی فقیه نباشد به این عرصه وارد شود. اصل ولایت فقیه آنچنان در تمام قوا و نهادهای کشور تنیده شده است که می توان گفت تمام قوا و نهادهای مهم کشور یا با تنفیذ رهبری یا تأیید یا تعیین رهبری انتخاب و از جایگاه قانونی بهره مند می شوند. در نظامی که اعتبار رییس جمهور به تنفیذ رهبر است چگونه می توان یک شخصیت متمرد یا نافرمان از اوامر رهبری یا غیر معتقد به جایگاه ولایت فقیه را متصور بود؟! 

2-  رکن مهم دیگر جمهوری اسلامی، جمهوریت است، جمهوریتِ نظام به رأی مردم و مقبولیت ایشان است که محقق می شود، رکن مردم نه تنها در انتخاب نظام جمهوری اسلامی که در تمام شئون آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل بوده است. مقبولیت مردمی چه در انتخاب رهبری به صورت غیر مستقیم و چه در انتخاب مستقیم رییس جمهور، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان نمود داشته است و به همین دلیل حراست و پایبندی به این رکن، چه در زمان امام خمینی و چه در زمان امام خمینی همیشه در دستور کار بوده است، به نوعی که در زمان فتنه 88 ولی فقیه اولین حامی و نگهبان حق انتخاب مردم بود. یقیناً نمی توان متوقع بود که کسی به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شود و به مردم و حق انتخاب ایشان اهتمام نورزد و به همین دلیل کسی که وارد این عرصه می شود در همان ابتدا باید خودش را تابع رأی مردم بداند و نمی توان کسانی را که سعی در بلوکه کردن حق انتخاب مردم و یا تفسیر آن به نفع خود دارد، به عنوان معتقد واقعی به جمهوریت نظام یاد کرد. اقرار به مردمی بودن از سوی کسانی که هر انتخابی غیر از خود را برنتابیده اند و یا مشخص است که برنمی تابند، یقیناً یک دروغ منافقانه است. اعتقاد به اهمیت مردم در بیان بسیار آسان است ولی آنگاه که باید فردی از مصالح خود و حزب خود به نفع آرامش و امنیت مردم بگذرد، میزان اهتمام وی به مردم مشخص می شود. نمی توان در شرایطی که سخت ترین مشکلات مردم مقوله ی گرانی است به مسائل دیگر سرگرم شد و شعار مردم دوستی داد، یا در شرایطی که مردم به اقتدار و استقلال نظام خود بیش از هرچیز اهمیت می دهند، به کسانی که به فکر زانو زدن به درگاه استکبارند، لقبِ مردمی داد.

 

3- از اولین اهداف تحقق انقلاب اسلامی تحت رهبری مجتهد وارسته امام خمینی (ره)، حرکت در مسیر اسلام بود که همین هدف عالیه منجر به تجسم احکام اسلام در قوانین کشور گردید و با این اصواف نمی توان توقع داشت کسی به عرصه ی ریاست جمهوری گام نهد که به احکام و حدود الهی و اجرای آنها اعتقاد نداشته باشد و نمی توان گمان داشت کسانی که قبلاً ماهیت خود را در هتک حرمت به احکام اسلامی نشان داده اند، معتقد به جمهوری اسلامی باشند.

4- از ارکان مسلم و مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، استقلال قوا و لزوم رعایت حریم قوا و روابط تنظیم شده در قانون اساسی است. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهند در رأس یک قوه قرار گیرند لزوماً باید به جایگاه قانونی سایر قوا و نهادهای قانونی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای حل اختلاف احترام بگذارند. در قانون اساسی مشخص است که هر یک از این قوا و نهادها چه نسبتی با دیگری دارد و در چه مواردی کدام بر دیگری اولویت یا حجیت دارند. در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی در همان ابتدا بگوید که مثلاً لزوم تایید نامزدها توسط شورای نگهبان را قبول ندارد یا این که اگر بگوید قوای دیگر باید از قوه ی مجریه تبعیت کنند و یا سایر منتخبین مردم در مجلس را در جایگاه متعارف قانونی خودشان محترم نشناسد و یا اگر کسی به سیاست های کلی نظام و چشم انداز کشور که با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبری تعیین می شود بی تفاوت باشد یا التزام نداشته باشد، هرگز نمی تواند در چارچوب معتقدین واقعی به جمهوری اسلامی تعریف گردد.

5- استقلال و آزادی کشور یکی از اهداف اولیه انقلاب و از اصول مصرح در قانون اساسی است، گروه هایی که خوشبختی ملت را در اسیری قدرت های استکباری معنا می کنند، هرگز نمی توانند واجد شرایط لازم برای ریاست جمهوری تلقی گردند. کسانی که مدام دم از خستگی، ضعف، لزوم روابط ذلیلانه با قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا می زنند، یقیناً شایستگی ندارند تا در رأس قوه ی مهم مجریه قرار گیرند و حتی به عنوان نامزد نزدیک به این جایگاه گردند.

6- امنیت و آرامش از حقوق مسلم و اساسی همه ی ملت هاست. اگر چه امنیت و آرامش مردم ایران تنها ذیل سایه ی استقلال و آزادی ذی ارزش است، ولی حفظ اقتدار نظام به لحاظ نظامی و اقتصادی جزء اولین تکالیف هر نظامی است که با حفظ اقتدار نظامی و حفظ اصول اقتصاد مقاومتی به خصوص در شرایط تحریم و فشارهای اقتصادی قابل تحقق است. بدیهی است در شرایطی که امنیت اقتصادی کشور بایستی براساس اصول اقتصاد مقاومتی تأمین شود، نمی توان سکان حکومت را به افرادی که به تفکرات اقتصادی غربی یا شرقی معطوفند سپرد، یا به کسانی که به زرق و برق اقتصاد غربی و تجمل گرایی چشم دارند سپرد، امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با نظام های سرمایه داری وسوسیالیستی و روشهای اقتصادی مانند تکنوکراسی محقق نمی گردد. لازم به ذکر است که نظام اقتصادی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی باید بر مبنای نمای ترسیم شده توسط قانون، اصول اولیه انقلاب و دستورات رهبری شکل گیرد، در غیر اینصورت به لحاظ رعایت اصول انقلاب و تبعیت از دستورات رهبری و همچنین قانون اساسی، انطباقی با چارچوب جمهوری اسلامی وجود ندارد.

7- از اصول ارزشمند جمهوری اسلامی ایران که از بدو شکل گیری با آن عجین بوده است، حمایت از ملت های مستضعف و مرزبندی با مستکبران است و هرگز نمی توان پنداشت کسانی که اسرائیل و آمریکا را دوست می شناسند و فلسطین و بحرین و سوریه را دشمن، به کرسی ریاست جمهوری نزدیک شوند. نه تنها تبرا از مستکبران و تولا با مستضعفین در گوشت و خون ملت ما عجین شده است، بلکه در دنیا انقلاب ما را با این مختصات می شناسند و چه بسا اگر جمهوری اسلامی ایران به این اصل الهی و انسانی معتقد نبود، اکنون نه دچار تحریم بود و نه گرفتار فشار، حال اگر کسی شعارش نه غزه، نه لبنان و یا دوستی با مردم غاصبِ اسرائیل غاصب باشد، چگونه می تواند در چارچوب معتقدان به نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گیرد؟!

یقیناً تشخیص مصداق و یا میزان انطباق با شرایط برشمرده شده فوق و یا شرایط دیگری که مورد غفلت حقیر مانده اند، به لحاظ قانونی بر عهده ی شورای محترم نگهبان است و این شورا همانطوری که تا کنون نشان داده است، به خوبی به وظایف مهم خود در احراز صلاحیت ها آگاه است و همانطوری که شعار انتخابات آزاد در راستای فشار به شورای نگهبان را ناپسند و غیرقانونی می دانم، فشار به شورای نگهبان را در جهت رد یک یا چند نامزد نیز مطلوب و مناسب نمی دانم.

مطالب مرتبط:
تفسیر عجولانه از سخنان رهبری اشتباه است

مشت کدامیک؟! شورای نگهبان یا رأی مردم؟!

راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی

برچسب های مرتبط: فتنه    انحراف    شورای نگهبان   انتخابات آزاد    ولایت مداری     بصیرت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/2
2:58 ع

در سیره ی انبیا و اهل بیت با مواردی بر می خوریم که برخی اطرافیان و حتی اصحاب ایشان، با اصرار و لجاجت با مواضع خود، عملاً امکان گزینش بهترین راه را از ایشان جلب می کردند. جنس این فشارها معمولاً از تکرار لجوجانه مواضع بوده است به نحوی که پشت مقام نبی یا امام را خالی می کردند، اگر چه مقام ائمه و اولیا بری تر از این است که تحت تأثیر افراد دچار گناه یا اشتباه شوند اما وقتی انتخاب یک راه به یک پشتوانه ی جمعی نیاز داشت، عملاً با کمرنگ شدن این پشتوانه، حق انتخاب مقام نبی و امام معصوم محدود می شد؛ نمونه ی بارز این فشارها را در زمان غصب حکومت از حضرت امیر المومنین و یا صلح امام حسن سلام الله علیهما شاهد بودیم و البته همانطوری که گفتم این فشارها فقط تا جایی می توانستند گزینه های انتخابی معصومان را محدود کنند و از مرحله ای به بعد، این اولیای الهی تسلیم فشارها نشدند و حتی با ریختن خون خود و فرزندانشان و تن دادن به اسارت همسران و کودکانشان در برابرفشارها چون حسین که براو و فرزندان و اصحابش سلام خدا باد، ایستادگی کردند.

خط قرمزدر تمامی مواردی که انبیا و ائمه در مسئله ای کوتاه آمدند یا بهتر بگویم تقیه کردند، حفظ اسلام و  مصلحت مسلمین بود و از هرجا که دیدند کوتاه آمدن موجب انتفاع اسلام و مسلمین نیست، تمام قد در مواضع حق خود پایمردی کردند.

در انقلاب اسلامی ایران نیز رهبرانقلاب به عنوان مقام ولایت فقیه، در مواردی به خصوص در بحث پذیرش قطعنامه در برابر فشارها ناچار به پذیرش قطعنامه شد، چرا که تبعیت برخی از مسئولان و گردانندگان جنگ از رهبرکبیر انقلاب به نوعی دچار سستی گردیده و امام را به لحاظ تضعیف پشتوانه و احتمال مواجهه ی غیرقدرتمندانه، به قول غم انگیز خودشان مجبور به نوشیدن جام زهر کردند، و البته انتخابی که با فشار لجوجانه به جای شور دلسوزانه به ولی تحمیل شود همواره جام زهربوده وهست.

پس از امام خمینی قدس سره الشریف و در زعامت امام خامنه ای دامت برکاته و عزته نیز موارد متعددی از این فشارها به رهبری وارد شد، که نمونه اش را در فتنه 88 و در بحث ابطال انتخابات مشاهده کردیم ولی از آنجا که تسلیم چنین فشارهایی شدن عملاً نه تنها موجب انتفاع به اسلام و جامعه ی اسلامی نمی شد بلکه موجب تضعیف آن و تضییع رأی مردم می گردید، با تمام قوت از ماهیت مردمی حکومت نگاهداری کردند و پیگیری معترضین را تنها از راه قانونی مطالبه کردند که با تسلیم نشدن معترضین، عملاً با ایستادگی شجاعانه و حکیمانه ی رهبری خودبخود بیش از پیش مهجور و منفور گردیدند.

پس از فتنه 88 و جوانه زدن تخم انحراف در دولت، رهبرمعظم انقلاب نسبت به برخی مسائل در همان ابتدا تذکرات محرمانه و بعضاً علنی دادند که بعضاً به سرعت جامه ی عمل پوشانده می شدند ولی بعضاً نیز با تأخیر و تعلل یک هفتگی و ده روزه و بیشتر  مواجه می شدند که نمونه های این فشارها را در بحث معاونت اولی مشایی و عزل وزیر اطلاعات و تن دادن به وحدت و پرهیز از تفرقه افکنی ها شاهد بودیم که مورد آخری با تشر و تهدید ضمنی رهبری نیز مواجه شد.

اگر چه موضع مقام معظم رهبری در خصوص مشایی با مخالفت ایشان در بحث معاونت اولی ایشان کاملاً شفاف است و  اگر چه اقبال عمومی مردم و به  خصوص طرفداران قدیمی و کثیر احمدی نژاد نسبت به مشایی کاملاً آشکار است، اما اصرار عجیب و لجاجت متأسفانه شدید احمدی نژاد بر نامزدی ایشان موجب گردیده است که عملاً عرصه ی اعتراض احمدی نژاد به مجاری مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشانده شود و این لجاجت احمدی نژاد اگر چه برای هدفی پوچ و دست نیافتنی که همان ریاست جمهوری مشایی است، اما با ایجاد هزینه در معیشت و زندگی و وحدت و آرامش نظام، موجب امیدواری فتنه گران داخلی و سران خارجی شان و تشدید فشارهای تحریم گردیده است. برخی احمدی نژاد را تا حد اخلال و یا تعلل در برگزاری انتخابات آماده دانستند که فارغ از صحت یا اشتباه بودن آن، مقام معظم رهبری طی سخنرانی شفافی نسبت به سابقه ی مقاومت در خصوص اخلال یا تعویق انتخابات یادآوری و تذکرات موکدی دادند تا عملاً کسی به تسلیم ناپذیری رهبری در خصوص حق انتخاب و رأی مردم دچار تشکیک نگردد.

 در مطلب قبلی همین وبلاگ به راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی که انتظار برای سوءاستفاده و موج سواری براساس اشتباهات و لجاجت های جریان انحرافی است پرداختم و امروز مقام معظم رهبری در حضورشان در مشهدالرضا، از تمام کسانی که چارچوب جمهوری اسلامی را قبول دارند، برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آوردند و همان شعار همیشگی و دائمی اهمیت حضور و مشارکت حداکثری را بر زبان آوردند. اگر چه این شعارها همواره و در تمام انتخابات از سوی رهبری تکرار شده اند، اما این بار مقارن بودن این شعارها با فشارها و لجاجت های احمدی نژاد در خصوص مشایی و هاشمی در خصوص نامزد احتمالی خود، یک پیام احتمالی را در ذهنم متبادر نمود.

به نظر می رسد حکمت و شجاعت رهبر معظم انقلاب در پذیرش نامزدی فردی از جریان انحرافی یا ورشکستگان سیاسی، با توجه به این که رأی نیاوردن ایشان بهترین درس به امثال احمدی نژاد و هاشمی را می دهد و رد صلاحیت ایشان، سوءاستفاده ایشان و زحمت را برای مردم ایجاد می کند، امکان دارد رهبر معظم انقلاب در راستای همان شعار حضور حداکثری و حفظ اقتدار نظام و ناامید کردن فتنه گران داخلی و کفتارهای خارجی در کمین نشسته، مبنای تصمیم گیری خود را بر مبنای چیزی متفاوت از آنچه که گمان می کردیم، تغییر دهند و اگر چه بیان همین بحث نیز از حد فهم و اطلاعات حقیر خارج بود و به عنوان یک گمانه مطرح گردید، اما بیان آن را لازم دیدم تا برادران حزب الله در اعلام مواضع خود دقت داشته باشند و نکند همان فشارهایی را که از سوی مدعیان ولایت مداری به رهبری وارد می شود را ایشان در جبهه ی دیگری بخواهند با مواضع نسنجیده ی خود وارد نمایند. مدعیان ولایت مداری باید به هوش و به گوش باشند و بصیر نه این که کورکورانه توپ را به هر طرفی شوت کنند، پس لازم است که امت حزب الله و به خصوص خواص و بزرگان مدعیان ولایتمداری گوش به فرمان باشند و قلبشان را آماده و تسلیم پذیرش امر ولایت فقیه نگاه دارند و خدای ناکرده از شنیدن اوامر ایشان که مثل همیشه مبنای شجاعت، حکمت و سنت را در دل دارد، دچار سردرگمی و ابهام در نقش نگردند، باید توجه داشت که حکم با ولی است و ایشان است که تشخیص می دهند مشت بر دهان منحرفان و ورشکستگان را شورای نگهبان بکوبد یا آرای آهنین مردم.

در کنار این مسئله که نباید در حیطه ی اختیارات رهبری وارد شد باید روی این فرمایش رهبری مانور کرد که هرکسی که وارد این عرصه می شود با این فرض مسلم آمده است که به جمهوری اسلامی با تمام اجزاء و اصولش اعتقاد دارد و باید بداند که مشروعیت یک رییس جمهور یا سایر مسئولان به تنفیذ و تأیید رهبر است و نباید جمهوری اسلامی را با یک دموکراسی که صرفاً میزان آرا در آن اهمیت دارد اشتباه بگیرد، همان اشتباه که از زبان خاتمی و اخیراً نیز احمدی نژاد شنیده می شود.

برچسب های مرتبط: فتنه    انحراف    شورای نگهبان   انتخابات آزاد    ولایت مداری     بصیرت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/1
3:20 ع

http://www.quranct.com/gallery/images/3/1_besmellahe_rahmane_rahim_20091228_1217065557.jpg

سالهاست که آقای هاشمی رفسنجانی و تمام گروه ها و احزاب منتسب به ایشان در هیچ انتخاباتی نتوانسته اند به یک موفقیت نسبی نیز دست یابند و همین وضعیت را جریان منتسب به اصلاحات نیزدر خود دارند که نه در انتخابات شوراها و نه مجلس و نه ریاست جمهوری های اخیر نتوانسته اند به هیچ جایگاه مقبولی دست یابند. این دو جریان آنقدر احساس ضعف و رکود کردند که در انتخابات قبلی ریاست جمهوری عملاً با ادعای تقلب، ورشکستگی سیاسی خود را عملاً اعلام رسمی نمودند.

تحلیلی فوق ممکن است از سوی برخی صاحب نظران اینچنین با سوال مواجه شود که اگر چنین است پس چرا همچنان این جریان ها در عرصه فعالند و از صحنه کنار نکشیده اند، که پاسخ حقیر این است که اگر چه در ظاهر این جریاناتِ ورشکسته، بحث نامزدی در انتخابات را با دست پیش می کشند و با پا پس می زنند، اما ایشان ضمن مطالعه روی بازخورد اقدامات خود، در واقع دنبال یک هدف دیگر به عنوان هدف نهایی هستند، ایشان قصد دارند تا عملاً فقط در صحنه حضور داشته باشند و فراموش نشوند چرا که کشور را آبستن حوادثی می دانند که با حضور و حرکت مناسب در این حوادث امکان تقویت و احیای جایگاه قبلی خود را بیش از سکوت و قهر و تحریم محتمل می دانند، ایشان اگر هم بخواهند انتخابات را تحریم کنند زمانی این کار را انجام می دهند که بتوانند از این اقدام خود میوه ای بچینند و لااقل ضربه ای بزنند و این ابزار را نیز برای رد صلاحیت احتمالی نامزدهای خود کنار گذاشته اند.

http://www.axgig.com/images/76196730206235273105.jpg

در صورتی که برگزار کنندگان انتخابات بخواهند پا را از تکالیف قانونی خود فراتر نهند و در کار نظارت نهادهای قانونی اخلال ایجاد کنند، فضای کشور می تواند آماده ی موج سواری جریان های ورشکسته ی سیاسی گردد. جریان هایی که هم زمان با رییس جمهور و قبل از او بر طبل انتخابات آزاد و فشار بر نهادهای نظارتی کوبیدند تا ایشان نیز سهم و نقشی در فتنه ی آتی داشته باشند و از یک سو جریان انحرافی که روز به روز بیشتر در دولت ریشه دوانده است پتانسیل همراه کردن جریان های ورشکسته را در مقابله با نظام و رهبری دارد چرا که افراد و جریان های ضعیف انحرافی در برابر نظام مقتدر ولایت فقیه یک تفاهم بزرگ دارند و آنهم مقابله با ولایت فقیه و اسلام به عنوان یک حکومت دینی است.

از یک سو رییس جمهور از جریان های نزدیک و متعهد به ولایت فقیه در امر انتخابات اظهار نگرانی می کند و از یک سو شعارشان یعنی انتخابات آزاد و فشار بر نهادهای نظارتی با شعار جریان های ورشکسته ی سیاسی در یک جهت است، یک احتمال قوی این است که در صورت رد صلاحیت برخی نامزدهای این دو جبهه، اهداف و شعارهای مشترک شان بتواند تا مقطعی گروه های ضعیف انحرافی و ورشکسته ی سیاسی را باهم همراه سازد و البته این همراهی یقیناً تا زمان مناسب، آشکارا مورد اقرار نخواهد گرفت چرا که زمانی این وحدت از سوی مردم قابل پذیرش خواهد بود که بهانه ای مناسب برای توجیه وحدت این به ظاهر دو قطبِ مقابل یعنی رد صلاحیت نامزدهای شان وجود داشته باشد و احتمال دیگر هم این است که جریان انحرافی با حرکات اشتباه و نسنجیده ی خود راه را برای موج سواری و حضور ورشکستگان مهیا سازد.

پس با این تفاسیر هدف اصلی ورشکستگان سیاسی از هاشمی تا خاتمی و اعوان و انصارشان در این است که تخته موج به بغل لب ساحل انتخابات، منتظر امواجی باشند که جریان انحرافی به احتمال زیاد به عمداً و یا سهواً آنها را ایجاد خواهد نمود تا بسته به ارتفاع امواج تصمیم بگیرند در خلاف آن حرکت کنند تا مشروعیت از دست رفته خود را احیا کنند ویا در جهت آن به مبارزه با دشمن مشترک بپردازند و البته ایشان خودشان هم از اقتدار نظام کاملاً مطلعند و می دانند که مقام معظم رهبری همواره در حمایت از جایگاه قانونی تمام ارکان نظام از قوای سه گانه گرفته تا شورای نگهبان و آرای مردم تسلیم ناپذیر بوده اند و شعارهای صیانت از آرا و انتخابات آزاد هرگز خللی در اقدام استوار ملت و رهبر ایجاد نمی کند.

برچسب های مرتبط: فتنه     انحراف    هاشمی رفسنجانی    محمد خاتمی     انتخابات آزاد

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/12/25
10:41 ص

http://www.quranct.com/gallery/images/3/1_besmellahe_rahmane_rahim_20091228_1217065557.jpg

با توجه به این که در چند پست، به مبانی فکری و اعتقادی جریان انحرافی پرداختم و با توجه به مسائلی مانند ادعای دیدن هاله ی نور، کشف مدیریت مستقیم امام زمان در بحث هدفمندی، اظهار نظر قطعی در معرفی یاران امام زمان، ادعای شدید ولایت مداری در عین تبعیت نکردن از ولایت فقیه و برخی علائم دیگر، بالاخره یکی از طرفداران جناب مشایی که در این وبلاگ بارها به دفاع از مشایی پرداخته بودند، گفتند که مشکل از شماست که این مسائل را باور نمی کنید وگرنه این مسائل و ارتباطات غیبی وجود دارد و با ظهور امام شرمندگی برای منکران این مسائل می ماند.

فارغ از این که نظر این دوست، چقدر بر مطالبم در باب انحرافات جریان انحرافی صحه می گذارد، لازم دیدم از نگاه دینی و البته تا حدی که به مسئله اشراف دارم به رد این گونه ارتباطات و استفاده از  آنها بپردازم:

در تمام داستان هایی که از قرآن مجید به خاطر داردم، غیر از داستان حضرت خضر علیه السلام که نشان می دهد برخی از اولیای الهی از اطلاعات غیبی خود مجاز به استفاده بودند، سایر انبیای الهی جز در مواردی که وحی (در بیداری یا خواب) به ایشان می شده است مجاز به چنین کاری نبودند و حتی چنین علمی نداشتند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم با دیدن خوابی که در مورد قربانی کردن حضرت اسماعیل دیدند به نوعی مورد وحی و دستور الهی قرار گرفتند، اما اینگونه به خاطر ندارم که پیامبری و یا امامی معصوم از غیب دانی خود در مدیریت و رفتار خود استفاده کرده باشد.http://www.ammariyon.ir/files/fa/news/1390/3/23/7148_758.jpg

حضرت پیامبر اعظم صلوات الله علیه، بهترین بنده ی خدا و برترین اسوه ی مومنین، بین استفاده از غیب و مشورت، مشورت را انتخاب می کردند، حضرت علی علیه السلام اگر چه می دانستند ابن ملجم در کدام شب و در کدام مسجد چه خیالی در سر دارد ولی براساس غیب دانی تسلیم نشد، حضرت امام حسین علیه السلام اگر چه داستان کربلا و عاقبت اجابتِ دعوت کوفیان را می دانستند اما به جای رفتار براساس دانش غیبی خود، از تکلیف خود تبعیت نمود. در داستان شهادت بسیاری از ائمه صلوات الله علیهم اجمعین می دانیم که امامان ما از شهادت شان در همان شب یا روز مطلع بوده اند، اما هیچ پرهیزی براساس آن اطلاعات غیبی انجام نداده و طبق روال عادی و تکلیف خود عمل می نمودند.

بحث دیگر این که منابع غیبی همیشه از سوی خداوند نیستند، و اگر چه وحی و الهام از سوی خدا تنها برای خالصان است که صورت می گیرد ولی هستند افرار و اشراری که به واسطه ی ریاضت یا برخی اعمال خاص، از منابع شیطانی برایشان الهام می شود، پس اگر حقیری مانند من خبری از غیب آورد و محقق شد، نباید فوراً فرقه ای برای تبعیت از او تشکیل داد، چه بسا این اخبار از طریق حدس و یا راههای حرام مثل رابطه با اجنه و شیاطین حاصل شده باشد، منابع غیبی که در قرآن کریم نیز به وجود چنین ارتباطاتی صحه گذاشته شده و البته این اعمال از گناهان بزرگ و حرام قطعی می باشند و اگر کسی از راه حلال و براساس خواست خداوند به چنین قدرتهایی رسید یقین بدانید که این فرد از آنهاست که حتماً ظرفیتش را داشته است که به او داده اند چرا که:

هرکه را اسرار حق آموختند، مهرکردند و دهانش دوختند

این چنین افر ادی می شوند مثل آیت الله بهجت، نه مثل برخی دیگر که اسرار (موهوم) عیان گویند و بعد ادعای حلاج شدن داشته باشند.

حال با مثالهای فوق که یقیناً می توان خیلی بیش از آنها یافت و  در اینجا قلت شان به دلیل قلت دانش من در تاریخ اسلام است، چگونه می توان نتیجه گرفت که کسی در حد و اندازه ی آقای مشایی و یا دوستان شان، بافرض (محال) براساس دانش غیبی خود از تکلیفِ شرعی و عقلی خود شانه خالی کند؟ بر چه اساسی می توان گفت که چون فرضاً چیزی از غیب به ایشان رسیده است پس می توانند رأساً به آن عمل کنند حتی اگر برخلاف شرع و عقل باشد؟ مگر این که فرض کنیم ایشان مقامی مافوق حضرت موسی و در حد حضرت خضر علیهما السلام داشته باشند؛ البته یکی از دوستان و اساتید آقای مشایی (آقای یعقوبی) ادعاهای اینطوری به صورت علنی در مورد نصیحت به حضرت موسی دارد که این گزینه را نیز می توان رد نشده روی میز نگاه داشت.

در روایات مسلم و قطعی داریم که کسی که ادعای اطلاع از برخی اخبار غیبی خاص مانند تعیین روز قیامت و یا موعد ظهور و یا ارتباط با امام زمان دارد دروغگوست، حتی علما و بزرگانی که با امام زمان ارتباط داشتند بعد از فوت شان و از سوی نزدیکان و خواص شان چنین مسائلی کشف گردید، نه این که خودشان بیایند و دوربزنند که مستقیم رابطه داریم و هاله ی نور دورمان هست و دیگر دوران تحسس (حس کردن امام زمان عج) است و می توان امام زمان (عج) را حس کرد و با او رابطه داشت.http://www.up3.98ia.com/images/jriiibup2yge3dh3vo.jpg

حتی می گویند برای عرفای بزرگ که حالت های معنوی غیبی و شهودی حاصل می شود نیز آن حالت، تنها برای خود آن عارف معنی دارد و مستند است و اینگونه نیست که برای سایرین حجت و قابل اتباع باشد. در هر صورت کشف این انحرافات و تجویز دارو برای آنها کار اساتید اخلاق و علمای دین است و اگر کسی از ایشان فاصله گرفت، این بیماری انحرافی تمام شئون او را در بر می گیرد، دیگر اگر قرار شد قیمت سود بانکی را نیز تعیین کند وابسته به این حالات می شود، اگر قرار باشد کسی را عزل و یا نصب کند هم نمی تواند از این قوای توهمی استفاده نکند، بسیاری از اعمال رییس جمهور که حتی برای اطرافیان ایشان هم قابل فهم نیست احتمال قریب به یقین از همین منابع موهوم نشأت می گیرد، یعنی وزیری که نمره اش بیست است یا آن یکی که هلو بود را نیز بر اساس همان دلایل عوض می کند یا دیگری را در مأموریت عزل می کند، اگر قرار بود انقلابی را اسلامی یا انسانی بداند آن را هم به همان منابعش رجوع می دهد، اگر قرار شد فتوا دهد با مردم اسرائیل دوستیم یا نه، آن را هم به همان منابع رجوع می دهد، اگر قرار باشد بفهمد کسی یار امام زمان است یانه می تواند با استفاده از همان منابع موهوم به صورت قطعی بفهمد که چه کسی یار هست و چه کسی یار نیست.

 در هر صورت تکلیف مسلمین در زمان غیبتِ معصوم، مشخصاً انجام تکالیف شرعی شان و تبعیت از علما و فقهاست و در عصر حاضر بر عصاره ی جمع علما یعنی مقام معظم ولایت فقیه است، همان مقام که به زعم امام خمینی ولایت رسول را دارد، نه این که براساس اطلاعات موهوم، غیرمستند و شهود ادعایی از عرفای جعلی و مدعیان دروغین ارتباط با امام معصوم گام بردارند و به جایی برسند که به جای امام زمان، مشایی بشود رهبرشان و شمشیر در برابر نائب برحق امام زمان بکشند. دوستان توجه داشته باشند که در ابتدا زاویه پیدا کردن، اگر چه چندان به چشم نمی آید ولی با طی مسیر، ناگاه فرسنگ ها از سبیل هدایت فاصله ایجاد می شد و همین خارج شدن از جاده ی ولایت است که می شود در هروادی سرگشتگی و حیرانی و گمراهی.

این مطلب در عصرهامون منتشر گردید.

برچسب های مرتبط: انحراف     مشایی        هاله نور     احمدی نژاد      ولایت فقیه

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/12/19
11:54 ع

http://www.quranct.com/gallery/images/3/1_besmellahe_rahmane_rahim_20091228_1217065557.jpg

حدود یکسال پیش مطلبی نگاشته بودم با عنوان "لزوم دقت در پاسخگویی به سخنان از جنس مشایی" و در آن بر لزوم دقت در پاسخگویی به برخی سخنان اشتباه و انحرافی تأکید کرده بودم و امروز می بینم دوباره همان اشتباهاتی که در آن هنگام در مورد سخنان احمدی نژاد در مورد فردوسی از سوی برخی بزرگان رخ داده بود، دوباره در حال تکرار است.

برخی بزرگان در انتقاد از کلام رییس جمهور در مورد چاوز از دایره ی انصاف خارج می شوند و برخی دیگر نیز حرف هایی می زنند که بعداً برای دفاع از حرف های گذشته شان دچار زحمت خواهند شد.

همانطوری که کلام مطمئن رییس جمهور در مورد این که چاوز جزء یاران امام زمان (عج) غیرمسئولانه بود، کلام برخی دیگر که برای رد سخن رییس جمهور نسبت به چاوز به بی انصافی دچار می شوند نیز اشتباه است. همین چاوز که برخی از علما و بزرگان، ایمان و اعتقادات وی را زیر سوال برده اند در کلیپی که منتشر شده است نسبت به امام زمان (عج) و حضرت عیسی و مفهوم ظهور از خیلی از مسلمانان و شیعیان شناسنامه ای نیز با احساس تر و با یقین بیشتری صحبت می کند.

همان طوری که با اطمینان، فردی را از یاران امام زمان (عج) و رجعت کنندگان معرفی کردن اشتباه است، با اطمینان رد کردن ایشان نیز می تواند اشتباه باشد و البته حقیر اشتباه اول را که با حسن ظن نسبت به یکی از دوستداران امام زمان (عج) جاری شده است را نسبت به اشتباه برخی که با  سوءظن همراه است قابل بخشش تر می دانم و تازه این که همین فرد، غیر از این که محب امام زمان (عج) است، فردیست که در برابر قدرت های استکباری در کنار ایران عزیز از کشورهای مستضعفی همچون فلسطین دفاع کرده است.

در پایان برای این که سوءتفاهمی ایجاد نشود عرض می کنم که اگر چه داشتن حب اهل بیت و آرزوی فرج بسیار زیبا و قابل تحسین است اما به تنهایی نمی تواند تضمین کننده و کارگشای کسی باشد بلکه محبت با معرفت و عمل است که موجب هدایت و کمال و نجات می گردد و حقیر نیز بکار بردن جملاتی را که به نوعی می خواهند اطلاع از غیب را نشان دهند را اشتباه می دانم.

بحث دیگری که هم اکنون در صدر خبرگزاری ها وجود دارد ماجرای ابراز احساسات مادر چاوز نسبت به احمدی نژاد است که برخی عجولانه تصاویر منتشر شده را تکذیب کردند ولی به نظر من تصاویر مربوطه واقعی هستند و اشتباه چندانی هم از طرف رییس جمهور صورت نگرفته است. آقای احمدی نژاد طبق عرف معمول دستانش را به اینصورت گرفته تا هم ادای احترام کند و هم از دست دادن با مادر چاوز شانه خالی کندف ولی گویا مادر چاوز که یقیناً پیرتر از حدی است که حجاب و شاید هم تماس با وی مشمول سختگیری شرعی باشد، نتوانسته جلوی احساسات مادرانه و داغدارش را بگیرد و دستان به هم بسته ی احمدی نژاد را در دست گرفته است.

تکمیلی: با توجه به تصاویر و کلیپ ها و مطالبی که بعد از این مقاله منتشر گردید خواهش می کنم حتماً به لینک زیر مراجعه نمایید: اصلاحیه و تکمیلی درباره تصاویر جنجالی

این مطلب در خاکریز فرهنگی خیبری ها منتشر گردید.

مطلب مرتبط:کلامی در مورد چاوز و پیام رییس جمهور

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/12/4
4:17 ع

هاله ی نور صحبتی بود که آقای احمدی نژاد در محضر آیت الله جوادی آملی به نقل از یکی از حضار در آن جلسه بیان کرد، این حاضر در جلسه که هاله ی نور را دید که بود؟ این ایده که هدفمندی یارانه ها را مستقیماً حضرت مهدی (عج) مدیریت می کند از چه کسی بود؟ این ایده که پول یارانه ها نیز پول امام زمان است و با بقیه ی پول هایی که به مردم می رسد متفاوت است و حتی نباید با آنها قاطع بشود (همین 44500 تومان) از چه کسی بود؟ این ایده که آقای احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی اسامی برخی از غیرعلیه السلام ها را ببرد بر مبنای کدام حجت بود؟ آن دلیل که برای عوض نکردن مشایی، یک هفته احمدی نژاد را ساکت کرده بود یا برای عوض کردن حیدر مصلحی او را خانه نشین کرد، کدام حجت بود؟ آن کسی که به آقای احمدی نژاد خط داد در جلسه ی استیضاح، به جای دفاع از وزیرش، سران دو قوه را مورد اتهام قرار دهد چه کسی بود؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع کرد وزرایی را که هلو بودند یا نمره شان 20 بود را یک شبه عوض کند کدام بود؟ آن حجت که باعث می شود دل دشمنان را شاد ودل مردم و رهبر را خون کند چه حجتیست؟ آن حجت که باعث شده است کارشناسان اقتصادی را آدم هم حساب نکند کدام دلیل است؟ آن حجت که اینقدر به ایشان اعتماد به نفس داده که همه را مقصر مشکلات می داند غیر از خودش را کدام است؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع می کند از برخی دستورات ولی فقیه و تکالیف قانونی خود سرپیچی کند کدام است؟

سوالات بالا می توانند همچنان ادامه پیدا کنند، اما همان 2-3 تای اولش کافیست تا من سؤال اصلی ام را از آقای احمدی نژاد بپرسم:

آقای احمدی نژاد! من به یقین رسیده ام که شما در وجود مشایی چیزی دیده اید که برای شما حجت است، و این که این حجت بعضاً از دلایل عقلی نیز فراتر می رود، پس لطف کرده و حجت تان را برای ما هم بیان کنید، چه بسا ماهم به حجت شما ایمان آوردیم، از شما نمی خواهیم صفات عالیه و متعالی ایشان نظیر "هدیه الهی، انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین" را دوباره تکرار کنید، بلکه اصل حجت یا حجت هایی را که از ایشان دیده اید را بیان کنید و حجت را بر ماهم تمام کنید، شاید ماهم به راه راست هدایت شدیم و اگر حجتی که به آن رسیده اید برای ما قابل بیان و حتی قابل اشاره هم نیست، لطف کنید از این حجت که برای ما قابل فهم نیست برای مدیریت کشور استفاده نکنید، ما به احمدی نژادی که حجتش ولایت فقیه و راهش قابل فهم بود رأی دادیم نه به احمدی نژادی که معلوم نیست حجتش چیست و کیست و مقصدش کجاست.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

برچسب های مرتبط: انحراف(25)     احمدی نژاد(73)      مشایی(32)      هاله نور(2)

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه