92/8/18
11:17 ع
با شروع مذاکرات اخیر ژنو و حضور آمریکا پای میز مذاکره و اعلام نارضایتی و حتی عدم پایبندی به نتیجه مذاکرات از سوی اسرائیل، برخی از تحلیل گران داخلی، آمریکا و اسرائیل را به ایفای نقش پلیس خوب و پلیس بد تشبیه کردند، در این فرض، آمریکا و اسرائیل به صورت هماهنگ با یکدیگر گام برداشته و یکی نقش بد و دیگری نقش خوب و مانع در برابر بدی پلیس بد را بازی می کند، اما حقیر این تحلیل را یک احتمالِ بعید می دانم که دلایل تحلیلی خود را مختصراً بیان می کنم:
اختلافات آمریکا و اسرائیل، اکنون و تنها در این مذاکرات بروز نیافته است، بلکه مدتها پیش نیز اسرائیل سعی داشت تا آمریکا را درخصوص حمله نظامی به ایران تحریک کند، اما پایگاه قدرتمند داخلی و منطقه ای ایران مانع شد تا آمریکا به این نقشه ی ابلهانه اسرائیل گردن نهند و برخی از نشانه های این اختلافات نیز رسانه ای گردید؛ حتی اسرائیل در مقطعی برای این که جدی بودن آمریکا را بسنجد، به گزافه ادعا می کرد که به تنهایی به ایران حمله می کند که با بی تفاوتی و عدم حمایت ضمنی آمریکا و تشدید مخالفتهای داخلی، این ادعا را نیز پایان داد.
هوش سران اسرائیل در این چندساله با طرح، قبول و اجرای چنین نقشه ای منافات دارد، حمله های اسرائیل به نوار غزه و حزب الله لبنان همگی با شکست های مفتضحانه و قابل پیش بینی مواجه شد به نحوی که مردم و کارشناسان اسرائیل غاصب، همگی دولت اسرائیل را بابت این حملات نکوهش کردند چرا که موجب شکست هیمنه ارتش اسرائیل گردید. نمایش مضحکی که نتنیاهو در سازمان ملل اجرا کرد و سوژه اکثر رسانه های دنیا شد نیز از همان مقولات است که نشان می دهد اسرائیل به جز یک دشمن متعصب و کینه توز، عملاً هیچ پشتوانه ای از فکر و هوش ندارد و این مسئله را بیش از همه، خود آمریکایی ها درک کرده اند.
اگر هماهنگی آمریکا و اسرائیل اینقدر زیاد بود که به قول برخی تحلیل گران، آمریکا بدون اجازه اسرائیل آب نمی خورد، یقیناً اسرائیل به فرانسه متوسل نمی شد. اگر چه آمریکا همچنان منافع اسرائیل را پای هیچ توافقی فدا نمی کند، اما با مشاهداتی که از بی تدبیری و عقب افتادگی سران اسرائیل داشته است، عملاً به خودش حق می دهد نیابتاً منافع اسرائیل را تشخیص دهد و برمبنای تشخیص خود حرکت کند، هرچند اگر سران اسرائیل قادر به فهم مسئله نباشند.
شاید تحلیل فوق باعث شود که برخی دوستان برچسب ساده انگارانه به این تحلیل بزنند که در پاسخ به این دوستان عرض می کنم که حقیر اگر چه تمام کشورهای استکباری را در اهداف استکباری و دشمنی با ملت ایران مشابه و مشترک فرض می کنم ولی یک تفاوت بزرگ بین این کشورها قائلم که عدم درک آن منجر به بیراهه رفتن و خسران ما خواهد شد، این اختلاف بزرگ در وجود هوش و درک متفاوت است.
برخی از کشورهای استکباری، علی رغم این که دوست ندارند سر به تن این ملت باشد، لیکن به این فهم رسیده اند که راه تحریم و فشار، راه دائم، کافی و وافی به شمار نمی رود و ایران همچون یک بدن سالم برای انواع بیماری ها پادتن ترشح می کند، لیکن برخی از همین کشورهای مستکبر دنیا به خطا گمان می کنند که این تحریم ها باعث شده است که ایران به جدیت در مذاکرات وادار شود و حال این که نکته ی کلیدی که برخی از مستکبرین درک کرده و برخی درک نمی کنند این است که این شرایط جدید تنها فرصتی است که نظام و رهبری به احترام رأی مردم ایجاد کرده اند تا اولاً فرصتی باشد برای دشمن شناسی بهتر و ثانیاً و به احتمال خیلی کمتر فرصتی باشد برای دشمنان که از آن استفاده کنند و بیش از این بر راه تحریم که ایران را سرسخت تر می کند اصرار نورزند.
در تکمیل مطلب فوق از شما دعوت می کنم خاطره کوتاه دکتر یامین پور در ملاقات با سید حسن نصرالله را مطالعه فرمایید.
این مطلب در 8 دی و حرف تو منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا آمریکا غرب مذاکرات هسته ای سیاست خارجی شبهه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/13
11:18 ع
امروز نیز مثل سالهای گذشته در راهپیمایی 13 آبان شرکت کردم و اتفاقاً امسال برخلاف سالهای قبل اصرار داشتم که از شروع راهپیمایی تا انتهای آن را حضور داشته باشم و به گمانم خیلی از راهپیمایان امسال چنین حسی داشتند و این شور مثال زدنی ناشی از شعوری بود که دیروز رهبر معظم انقلاب به نمایش گذاشت، در تمام مسیر راهپیمایی دو سه جمله دیروز رهبری در ذهنم می چرخید، یکی آن جمله ی سنگینی که در باره گزینه های روی میز فرمودند و گفتند که "مثلاً چه گزینه ای، چه غلطی ..." و دیگری آن جملاتی که در مورد تهدید کننده به بمب هسته ای فرمودند مبنی بر این که "آمریکا که به مدعی مسائل هسته ای سایر کشورها شده است باید دهان افرادی که چنین یاوه هایی می گویند را خرد کند".
در طول مسیر به راهپیمایی امسال ایمان داشتم، چرا که این راهپیمایی هم دست دولت را می گرفت و هم دهان استکبار را می بست، اگر مردم به جای این که از آمریکا اعلام برائت کنند طبق فرمول زشتِ آقای زیباکلام، رابطه با آمریکا را تقاضا می کردند، آمریکا از این فرصت سوءاستفاده می کرد و با تعیین شرط و پیش شرط برای دولت، عملاً میز مذاکرات را به میز خلع سلاح و صلاح ایرانیان مبدل می کرد، اما وقتی آمریکا می بیند که ایرانیان رابطه با آمریکا را تنها و تنها در غالب حفظ عزت و اصول انقلاب مجاز می دانند و هرگز فریب خنده های شیطانی اش را نمی خورند، به راحتی به خودش اجازه نخواهند داد که وارد بازی تحقیر با ایرانیان شوند.
در ادامه تعدادی از عکسهای راهپیمایی امروز مردم رشت را تقدیم تان می کنم:
92/8/12
9:20 ع
یکی از شبهاتی که علیه شعار "مرگ بر آمریکا" مطرح می شود این است که به آیه ای که در آن خداوند "سب" خدایان کافران را منع می کند، استناد می کنند و می گویند "مرگ برآمریکا" سب است و اگر ما به آنها توهین بکنیم، آنها نیز به ما توهین می کنند، که قبلاً به این شبهه در مطلب "شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضد ولایت فقیه، لعن هستند نه سب" پرداخته ام، اما اکنون با فرض این که "مرگ بر آمریکا" لعن است، شبهه ای که مطرح می شود این که اگر آنها هم شعاری مانند آن علیه ایران بدهند چه؟! آیا این شعار به ضرر ما نخواهد بود؟! پاسخ گفتن به این سخن در حالی که چند روزی از 24 ذیحجه، سالروز مباهله نگذشته، چندان کار مشکلی نیست. آیه و داستان مباهله پیامبر نشان می دهد که بعضی وقت ها باید اجازه داد تا طرف مقابل هم لعن کند که همین مسئله نشان از مجوز شرعی برای شعار "مرگ بر آمریکا" است، اما اگر بخواهیم دلیل این مسئله را بدانیم باید به قواعد لعن و نفرین در درگاه الهی آگاهی داشته باشیم، چرا که لعن کردن طبق سنت الهی قواعدی غیرقابل تغییر دارد که برای شناخت این قاعده به سه روایت رجوع می کنیم:
رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمودند:
هرگاه "لعنت" از دهان لعنت گر خارج شود، نگاه می کند، اگر راهی به سوی آن چیزی که متوجه آن شده است یافت به طرفش می رود وگرنه به طرف کسی که از دهانش خارج شده است برمی گردد .
امام باقر (سلام الله علیه) فرمودند:
لعنت هرگاه از لعنت کننده صادر شود ، میان او و کسی که لعنت می شود ، می گردد . اگر مجوّزی نیافت ، به خود لعنت کننده بر می گردد که او ، خود ، به آن سزاوارتر است . زنهار تا مؤمنی را لعنت نکنید که دامن خودتان را می گیرد .
و در جای دیگری نیز امام باقر(ع) فرمودند:
از لعنت کردن مومن بپرهیزید که به خودتان برمی گردد. حتی شخصی، کسی را که پیامبر او را حد می زد، لعنت کرد؛ حضرت فرمودند: لعنتش مکن او خدا و رسولش را دوست دارد (گرچه گنهکار است).
اینها یعنی نفس لعنت و نفرین دارای اثر است؛ چه به حق باشد و چه نباشد و براساس این روایات متواتر و روایات دیگر، اگر نفرین بی مورد باشد، دامن نفرین کننده را می گیرد، پس ما را چه باک که ظالمان دنیا بخواهند حکومت مظلوم و الهی جمهوری اسلامی ایران را نفرین کنند، چرا که این نفرین نیز با نفرین ما علیه آنها جمع شده و در نابودی ظالمان عالم موثر خواهد بود، ان شاءالله.
این مطلب در 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا هاشمی رفسنجانی سیاست خارجی شبهه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/6/16
1:36 ص
اصرار بیش از اندازه بر مذاکره و اهل معامله بودن در شعارهای انتخاباتی و پس از انتخاباتی دولت جدید، اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در خصوص سوریه، مصادف شدن کاردولت جدید با جدی شدن بحث حمله به سوریه، تکذیب نکردن آقای ظریف در خصوص مکاتبه ی بین آقایان روحانی و اوباما در مصاحبه ی اخیرش، حضور فلتمن در ایران در جهت اعلام تصمیم نهایی حمله به سوریه و در نهایت هشدار اخیر رهبری به دولت در خصوص لزوم عدول نکردن از اصول انقلاب، گمان انسان را به یک نتیجه گیری تلخ هدایت می کند و آنهم احتمال معامله ی برخی از منتسبان دولت جدید و مسئولان آمریکا بر موضوع مقاومت و سوریه و در واقع اسرائیل است.
فرماندگی کل قوا، از سه گانه تا نظامی در این کشور با ولی فقیه است و هر معامله ای اگر خارج از چارچوب اصول انقلاب و رضایت ولی فقیه باشد خیانتی بیش تلقی نخواهد شد، پس هر کسی که گمان می کند با پاپس کشیدن از اصول انقلاب می تواند منفعتی برای کشور جذب نماید اولاً بداند که این خیال باطل و خواب خوش هرگز از سوی دشمنان این کشور تعبیر نخواهد شد و ثانیاً بدانند که مردم برای اصولشان انقلاب کرده اند، جنگ کرده اند، تحریم ها را تحمل کرده اند، جان عزیزانشان را داده اند، سختی کشیده اند و هرگز برای یک لقمه نان، عزت و دین و شرفشان را نفروخته و نمی فروشند؛ پس خدای ناکرده اگر کسی خیانتی را در خیال خام خود می پروراند، بداند که خود را به کام خفت و خواری ابدی می کشاند و جز بی اعتباری و افتادن از چشم مردم و نظام، آینده ای را در انتظار نخواهد نشست.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا حسن روحانی اسرائیل سوریه آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/3/12
6:46 ع
در تاریخ 15/2/92 مطلبی با عنوان "برآیند حمله اسرائیل به سوریه" نوشتم که در یکی از بندهایش اغتشاشات ترکیه ظرف چند روز آینده را مسجل دانستم:
"بحث دیگر نفس حمله ی یک کشور خارجی به کشور دیگر است که تأثیر این حملات را اصلاً نمی توان مانند اختلافات داخلی (مورد تبلیغ رسانه های استکباری) تحلیل و معرفی نمود، این که منفورترین و نامشروعترین کشور دنیا علناً به یک کشور دیگر حمله نظامی بکند، هرگز با این دروغ هایی که اکنون با چشم پوشی از حجم حمایت های خارجی از تروریست ها می شود قابل مقایسه نبوده و در صورت طولانی شدن این حملات، رسانه های استکباری نیز در خصوص تطهیر این حملات در اذهان جهانیان و حتی ملت های خودشان با مشکل مواجه خواهند شد، مشکلی که در همین چندروز آینده دامن کشورهایی مثل ترکیه را نیز خواهد گرفت."
و در بند دیگر از همین نوشته آمده است:
"در نهایت به نظر می رسد برآیند حمله و دخالت نظامی اسرائیل به لحاظ همراه کردن مردم سوریه و جهان اسلام به خواست خداوند به نفع محور مقاومت تمام شود، نقش اسرائیل در مشخص شدن ماهیت جنگ سوریه، به مراتب بیشتر از حدی خواهد بود که کشورهای عربی و ترکیه بتوانند بازهم آن را برای ملت های خویش واروونه جلوه دهند. "
اکنون آنچه که در ترکیه مشخص شده، این است که گویا حنای اردغان دیگر رنگی ندارد و ماهیت آمریکاییش بیش از آن حدست که بتواند زیرنقاب اسلام آنهم از نوع آمریکاییش، مخفی نگاه دارد. اثبات کمک ترکیه به تروریستهای سوری با سلاح های نامتعارفی مانند گاز سارین نیز در همین چند روز یقیناً در تسریع اعتراضات و تشدید ترک ها می تواند موثر باشد، چرا که هم رنگ ضد اسرائیلی بودن و هم حنای دلسوزی برای مردم سوریه باهم زیر باران موشک اسرائیل شسته شد و ترکیه لخت تر از حدیست که بتواند سیرت زشتش را مخفی نگاه دارد.
قدرت یافتن گفتمان مقاومت چه در ایران و چه در سوریه همراه با تضعیف گفتمان های سازش و ضد مقاومت در کشورهای همسایه می تواند، در بهم زدن یک شبه معادلات منطقه و جهان بسیار موثر و خارق العاده باشد، انشاءالله.
برچسب های مرتبط: اسرائیل سوریه ترکیه آمریکا میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد. 92/3/11
3:37 ع
مدتیست که شبهه ای از برخی منتقدان انقلاب می شنوم مبنی براین که چرا مقام معظم رهبری اروپایی ها را وحشی خوانده است که به این منظور در کلام رهبری به دنبال این واژه گشتم و دو مطلب از فرموده های رهبری را یافتم که هر کدام را با مقدمه ی کوتاه تقدیم می کنم:
"اول، خود آن کسانی که آن دشمن وحشی میخواهد از آنها حمایت کند، بعد هم مردم فکر کنند، ببینند چرا میخواهد حمایت کند؟ کدام نقص در اینها هست که موجب شده است دشمن بخواهد از او حمایت کند. در داخل یک خانواده ممکن است دو تا برادر، یک برادر و خواهر با هم اختلاف داشته باشند. اگر دشمن، دزد، خائنی که بیرون خانه است، با یکی از اینها ارتباط برقرار کرد و گفت من طرف تو هستم، آن بایستی به خود بیاید، بگوید من چه غلطی کردم چه اشتباهی کردم که این دشمن خانوادگی میخواهد از من حمایت کند ."
مورد اول مربوط به زمانی است که در بحث فتنه، غرب با حمایت های همه جانبه از رسانه ای تا تحریم تا تهدیدهای نظامی به دنبال حمایت از فتنه گران بود بیان شده است که در آن مقام معظم رهبری دشمن را با صفت وحشی وصف کرده اند، در این جمله مقام معظم رهبری دشمن را (نه صرف اروپایی ها) وحشی خوانده اند و علت وحشی خواندن نیز خباثت هایی بود که در قبال ایران به خرج دادند تا افراد بدانند که دشمن براساس هیچ منطق دلسوزانه ای از ایشان حمایت نمی کند و هیچ مرزی در حمایت ها و دشمنی هایش قائل نیستند.
"نمونه دیگرش را بعد از گذشت تقریباً نود سال از وقوع جنگ جهانى اول، در تهاجم آمریکا به عراق ملاحظه کردید. یک نمونه دیگر از ناکامىهاى تجربه غربى در اداره بشر و تأمین خوشبختى انسان، مسأله استعمار است. آفریقا قاره اى است که هم استعداد انسانى در آنجا هست، هم استعداد عجیب طبیعى. اروپایىها به آنجا رفتند و با کشتار و قتل و غارت، از بىخبرى مردم استفاده کردند و حتّى مجسمههاى خودشان را به عنوان آزادکننده این کشورها در آنجاها نصب کردند"
این سخنان مقام معظم رهبری در بحث استکبار و استعمار غرب است که رهبری در بحث استعمار آفریقا، اروپایی های آن مقطع زمانی را به قتل و غارت متهم کردند که این مسئله نیز به عنوان یک مسئله ی مستند تاریخی غیرقابل انکار است و البته از این قتل و غارت ها در سایر مستعمرات شان نیز کم نبوده است و خود ایران نیز از این خصومت های وحشیانه ایشان در امان نمانده است و علی رغم این که سال ها از آن زمان ها گذشته است، ولی غرب به ظاهر متمدن از بسیاری از تروریست های وحشی نیز حمایت کرده و می کند و همچنان در پس پرده ی بسیاری از قتل ها، غارت ها، جنگ ها و ترورها، دولت ها و سرویس های امنیتی و جاسوسی و وابستگان ایشان وجود دارد.
اینک من سوالی از شبهه مطرح کنندگان دارم:
این که به چه دلیل و منطقی، از کشورهایی که تا قبل از انقلاب، برای ورود به ایران عزیز حق توحش از دولت ایران طلب می کردند را در حالی که علت حضورشان در ایران، غارت اموال و منابع طبیعی و باستانی کشور بوده است را مستحق دفاع و دور دانستن از توحش می دانند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/3/10
1:42 ص
چندیست که به دلیل تحریم های آمریکا، شرکتهای سخت افزاری و نرم افزاری مطرح دنیا از ارائه ی هرگونه فروش و ارائه ی خدمات به ایرانیان منع شده اند، به حدی که حتی به ایرانیان خارج از کشوری که قابل شناسایی باشند نیز خدمات ارائه نمی کردند که بنا به آخرین تصمیمات دولت آمریکا این تحریم لغو شده است و این لغو تحریم با ذوق زدگی و کف و هورای عاشقان غرب همراه شده است.
این تحریمها به نوعی بود که اگر شما یک نرم افزار آنتی ویروس یا یک موبایل سامسونگ خریده بودید، از ارائه خدمات پشتیبانی که حق شما بوده است محروم می شدید، ولی این تحریم های ناجوانمردانه در آن زمانی که وضع می شدند نه تنها با انتقاد غرب دوستان و عاشقان آمریکا همراه نمی شدند، بلکه ایشان با سکوتشان برای این تحریم ها مشروعیت نیز قائل می شدند، ولی در همین یکی دو روزه که خبر لغو این تحریم ها منتشر شده است، همان ها که سکوت کرده بودند با جیغ و دست و هورا برای معرفت و جوانمردی آمریکا اشک شوق ریختند.
معاون وزیر امور خارجه آمریکا حین خبر از لغو تحریم سخت و افزار و نرم افزار های حوزه ارتباطات (رایانه و موبایل) گفته است که ممکن است تحریم های غذا و دارو نیز حذف شود که همین هم جای تأمل دارد اول این که تا کنون آمریکایی ها منکر تحریم دارو بودند و دوم این که چرا آنچه که به سلامتی و حیات مردم مربوط است در درجه اول رفع تحریم قرار نگرفته است؟!
بحث رفع تحریم ها البته با توجه به نزدیکی به انتخابات و نقشه های احتمالی پس از آن، ما را به یاد جلوگیری از تعطیلی سایت تویتر در 4 سال پیش در حمایت از فتنه گران می اندازد براستی چرا برخی متوجه نیستند که همانطور که تحریمهای آمریکا در جهت تضعیف انقلاب انجام می شود، رفع آنها نیز جز در همان راستا نیست؟! آیا بهتر نیست عاشقان و دلدادگان آمریکا و غرب به جای چشمشان، با عقلشان فکر کنند؟!
آیا با کمی تدبر نمی توان متوجه شد که آمریکا در پشت پرده ی اعلام رفع قطعی و احتمالی برخی تحریم ها به دنبال کسب اعتماد نسبی و لااقل کاهش تنفر ایرانیان از آمریکا و افزایش گرایش به گزینه های مورد حمایت آمریکا یعنی اهالی تسلیم و سازش است؟!
برچسب های مرتبط: آمریکا تحریم فتنه غرب سامسونگ رابطه ایران و آمریکا انتخابات
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/9
12:5 ص
با پیشنهادات و اعلام تمایلاتی که از سوی سران آمریکا برای مذاکره ی مستقیم با ایران به وجود آمده است، میزان تناقضات رفتاری آمریکا مدام در حال افزایش است. از یک سو تشدید تحریم ها و از یک سو اصرار به نزدیک شدن و مذاکره کردن. اگر چه لایه اول تحلیلی که این تناقضات در پی دارند در راستای همان سیاست چماق و هویج است، اما در لایه های بعدی تحلیلی جدیدتر و جدی تر هم بدست خواهیم آورد. آمریکا طی 2-3 سال اخیر و پس از بروز فتنه 88، جنگ با ایران را در زمین های بیشتری به صورت جدی شروع کرد، از سوریه و ترکیه و عربستان و عراق و مصر و افغانستان بگیرید تا جنگهای اقتصادی و تشدید عملیاتهای جاسوسی و سایبری و تروریستی و حتی عرصه های هنری؛ آمریکا در همه ی این زمین ها به شدت و با تمام وجود و آبرو اعتبار خود حاضر شد، به نحوی که در برخی از این جنگ ها، عملاً حیثیت نداشته اش را نیز به باد داد. اکنون بعد از 2-3 سالی که گذشت، جز آشکار کردن خوی درندگی و زورگویی و بی آبرویی، آمریکا دستیافت دیگری نداشته است و در عین حال که در جبهه های کلیدی درگیر جنگ های فرسایشی و رو به شکست گردیده است، بیشتر و بیشتر به اهمیت و قدرت نفوذ ایران پی می برد. قدرت نفوذی که باید به عنوان قوی ترین قدرت نرم جهان از آن یاد کرد، قدرتی که جهان را و به خصوص کشورهای اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده است.
از یک سو آمریکا آخرین تیرهای ممکنش را هم به ایران شلیک کرده است و دیگر تیری برای پرتاب در چله ندارد و از سوی دیگر روز به روز با ایران چغرتر و مقاوم تری روبرو می شود، پس چاره ی کار آمریکا چیست؟! این یک دوراهی واقعی در پیش روی آمریکا است و آمریکا دیگر نه هویجش هویج است و نه چماقش چماق، ولی همچنان پذیرفتن این حقیقت بسیار مشکل است، آن قدر مشکل که باید بگوییم این بار آمریکاست که زهر شکست را در جام اعتراف ریخته است و تنها تلخی این جام است که موجب ننوشیدنش گردیده است و البته تنها یک کورسوی پلید، امید به این که شاید اختلافات و سوءمدیریت ها بتوانند مردم را خسته و نظام را تضعیف نماید، امیدی که با راهپیمایی 22 بهمن به یأسی دوباره بدل شد، لیکن تلخی این جام زهر آنچنان پیل افکن است که همچنان آمریکا جام در دست منتظر شاید فرصتی دیگر باشد، همچنان که خودش را برای سرکشیدن آن آماده می کند، و آن گاه، همان وقت است که ایران به همت و وحدت مردم و مسئولانش، پیچ بزرگ تاریخی شان را به سلامت رد کرده اند.
برچسب های مرتبط: آمریکا(3) رابطه ایران و آمریکا(11) غرب(9) تحریم(17)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/24
10:49 ع
شاید آن موقع که صهیونیست ها چنین فیلمی را سفارش می دادند گمان می کردند که با یک واکنش کوچک و قابل کنترل مواجه خواهند شد و می توانند به بهانه همان واکنشهای کوچک، اسلام و مسلمانان را محکوم به خشونت کنند و سیاست های تبلیغاتی شدیدتری را علیه مسلمانان و اسلام دنبال کند، اما با گسترده شدن اعتراضات به کشورهای زیاد و حتی غیر مسلمان، عملاً نه تنها همان گروه قبلی به پشیمانی دچار شده اند، بلکه هزینه ی این گونه آثار لحظه به لحظه در حال زیاد شدن است، آری اگر چه اسلام دین علم و عقل است اما دین غیرت و جهاد نیز هست، اسلام نه آن مسیحیت خودساخته است که در برابر هرسیلی، سیلی دیگری طلب کند، اسلام همان قدر که تسلیم در برابر خداست در برابر کفر نیز شدید است.
وقتی آمریکا و اسرائیل اینگونه آثار را حمایت می کنند و مجوز می دهند و حاضر به محکومیت و ایجاد قوانین بازدارنده برای ممنوعیت آنها نیستند، چه کسی باید پاسخگوی این خیانت ها باشد. مگر جز این است که سفارتخانه های آمریکایی نماینده ی کشور آمریکا در کشورها هستند؟! پس آنگاه که مردم کشوری از خشم رفتار هتاکانه و بی شرمانه آمریکایی ها به تنگ می آیند، چه توقع که این آتش خشم سفارتخانه های آمریکایی را در بر نگیرد!!
اکنون گوشه گوشه ی جهان، هرجا که مسلمانی هست، سفارتخانه های آمریکا محل اعتراض و اعتصاب گشته و می گردند، اکنون هزینه ی هتک حرمت به پیامبر اسلام در حال ازدیاد است و باید این هزینه را زیادتر نیز نمود، باید با عقل و غیرت نشان داد که حریم امن اسلام جای پارس کردن و زوزه کشیدن سگان ولگرد صهیونیسم نیست.
ما می دانیم که سیاست های خصمانه علیه پیامبر و اهل بیت ریشه در خشم و درماندگی غرب در برابر پیشرفت اسلام دارد، اما به کفار خواهیم آموخت که برای کنترل خشم خود، بدون سروصدا خودشان را بگزند و بدرند، اکنون من و هر مسلمان دیگری حق نداریم کسانی را که به قصد محاربه، به اسلام و پیامبر و اهل بیت، توهین می کنند را به دیده ی قابل بخشش بودن بنگریم، اکنون وقت آن نیست که شروران را جسورتر کنیم، اکنون باید شر این جسوران را به خودشان بازگردانیم.
توضیح این که این نوشته در برنامه ی نوبت شمای BBC فارسی مطرح گردید.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.