93/5/3
9:56 ص
با توجه به شبهاتی که برخی به اصطلاح روشنفکران در بحث مظلومیت غزه وارد می کنند، لازم می دانم مطلبی را در پاسخ به برخی از این شبهات تقدیم نمایم:
1- یکی از شبهاتی که دراین خصوص مطرح می کنند این است که “با توجه به این که شروع حمله ی رژیم صهیونیستی به غزه در اثر حرکات حماس بوده است، پس در واقع اسرائیل در این مسئله مظلوم واقع شده است و طبق گفته ی سران آمریکا و غرب، باید از خودش دفاع می کرده است”
پاسخ این شبهه در چند مرحله تقدیم می گردد: ادامه مطلب...
93/4/31
12:12 ع
ما از مذاکره کنندگان هسته ای مان حمایت می کنیم، بالاخره این که انسان گمان کند کاری از دستش برمی آید و برای کشورش انجام ندهد، حداقل برای وجدانش قابل بخشش نیست، حتی اگر این عمل و مذاکره کردن با دشمنش باشد، لذا باید از چنین روحیه ای تقدیر و حمایت کرد، چگونه می توان منکر شجاعت کسانی شد که با دل شیر رفته اند بین گرگانی که در پی تکه تکه کردن شان هستند تا با ایشان دوستانه مذاکره کنند؟!
آری! مذاکره کنندگان هسته ای ما از این که چند پیر استعمار ایشان را به سان طعمه ای بر سفره خویش می بینند، نمی ترسند و این هم از تهور ایشان است، مذاکره کنندگان ما شجاعند که رخ در رخ کسانی که هنوز خون هزاران کودک و زن و پیر و جوان و دانشمند و مسئول مان از چنگ و دندان شان می چکد می نشینند و پنجه در پنجه مذاکرات می اندازند و اینقدر شجاعند که قساوت این خونخواران در غزه را می بینند و بازهم از توحش ایشان نمی هراسند. ادامه مطلب...
93/4/30
2:35 ص
امشب شب قدر است و هوای مناجات و خلوت گزیدن، گاه سبک شدن و آرمیدن، هنگام زدودن کینه ها و تنفرها، ولی مگر می شود؟! مگر می شود در این شب ها که غزه سرتاسر خون است و هر لحظه خانواده ای به زیر آوار خانه ای به خاک و خون کشیده می شود به دنبال خلوت کردن بود؟! مگر می توان دستِ دل را از گریبان اسرائیل، آمریکا و غرب وحشی و حامی رژیم کودک کش صهیونیستی جدا و سر در گریبان خویش کرد، آن طور که کبک سر در برف فرو می کند؟! مگر می توان دل را از کینه ها خالی کرد در حالی که کینه ی ددمنشان به جان مظلوم ترین های جهان و بی گناهان فلسطین افتاده است؟! همانطوری که به جان بی گناهان ایرانی و عراقی و افغانی افتاد؟! ادامه مطلب...
93/3/23
12:45 ع
به اذعان همه ی کارشناسان برجسته داخلی و خارجی، دلیل اصلی هجمه هایی که در چندساله ی اخیر در پیرامون ایران اعم از لبنان، سوریه، عراق و افغانستان انجام شده است، تضعیف ایران بوده است و این که ایران در تمامی این صحنه ها نسبت به جبهه ی مقابل خود یعنی آمریکا، اسرائیل، غرب، عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر پیروز نهایی بوده است، به اذعان اکثر این کارشناسان غیرقابل کتمان است. آنچه که برای دشمنان ایران جای تعجب و یقیناً نگرانی دارد این است که در تمامی این هجمه ها، ایران با کمترین دخالت مستقیم و تنها با دراختیار قرار دادن تجاربی مانند بسیج مردمی، پیروز نهایی باشد و این در حالی است که گروه مقابل، با شدیدترین و آشکارترین حمایت های نظامی، تسلیحاتی، مالی و رسانه ای تمام تلاش خود را حتی به قیمت بی آبرویی خویش انجام داده است.
پیروزی دوباره حزب الله لبنان در برابر اسرائیل، موفقیت و محبوبیت بشار اسد در برابر حمله ی مشترکِ جهان کفر و تکفیر، موفقیت گروه های اسلامی و ضدآمریکایی در انتخابات های عراق و افغانستان، همگی از مواردی هستند که هژمونی ایران را به رخ جهانیان می کشاند و چه لقبی برای این قدرتِ نرم، بهتر از واژه ی صدور انقلاب؟! و امروز که جریان تکفیری به همّ و حمایت دوستان اسرائیل، از آمریکا و غرب و وهابیون، لشکری فراهم کرده و در سوریه شکست ها را یکی پس از دیگری متحمل می شود، هدفی دیگر را برای توسعه برگزیده است تا با ادامه ی جنایت های خود در عراق بتواند این کشور اسلامی و شیعی را و نتیجتاً هژومونی ایران را تضعیف نماید، اما آنچه که این گروه از خود به نمایش می گذارد، آنچنان با ددمنشی همراه است که نه تنها موجب ضعف جبهه ی دوستان ایران نمی شود، بلکه در نهایت موجب وحدت شیعه و سنی، مهجوریت جریان تکفیری، کاهش آبرو و اعتبار جهانی دشمنان، تقویت بنیه نظامی کشورهای دوست (به خصوص با الگوبرداری از تجارب ایرانی ها) و بازگشتن شر تکفیری ها به همان هاست که ایشان را شکل دادند و حمایت کردند، ان شاءالله.
آری، انقلاب با تمام مسائلی که در درون خود تجربه می کند، بر منطقه تأثیر گذار است، از یک سو ملت های رنج کشیده و مستضعف می آموزند تا استقلال و عزت شان را در مقاومت و باج ندادن دنبال کنند و از سوی دیگر، دشمنان می آموزند که اگر ملت ها بیدار و متحد باشند، هیچ سلاحی ایشان را به فلاح نخواهد رساند خواه در زمین سوریه باشد یا افغانستان و یا عراق، ملت های مظلوم از ایران نه ماهیگیری، بلکه توربافی را یاد می گیرند، یاد می گیرند که چگونه به قوه ی ملت خوش متکی باشند، از مراجع و بزرگان شان تبعیت کنند و یاد می گیرند که خوشبختی هر ملتی در دستان همان ملت است ولا غیر.
برچسب مرتبط: انقلاب سیاست خارجی سوریه آمریکا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/23
5:27 ع
22 بهمن امسال هم مانند سایر 22 بهمن ها و مثل سایر ایام الله این کشور، از قدس گرفته تا انتخابات، پرشور برگزار شد که نباید از کنار این مسئله بدون تفکر و تحلیل گذشت. یقیناً بخش زیادی از این شور و شعور به سخنرانی های وحدت آفرین رهبر جلیل القدر ما بازمی گردد، لیکن بخشی از این شور نیز مرهون دشمنان نادان ایران است که درست در همان زمانی که باور برخی از مردم به همت تشکیک برخی از دوستان ناآگاه نسبت به دشمنی دشمنان سست می شود، با صحبت ها، توهین ها و رجزخوانی های شان دوباره این ملت را متحدتر از گذشته به بیعت با آرمان های نظام و رهبری رهنمون می نمایند.
ازنقش رهبری که فرصت شناخت دشمن را به مردم و مسئولان داد و از نقش دشمنان که مثل همیشه خباثت هایشان را با کمترین فرصتی به نمایش می گذارند که بگذریم، به نقش سربازان انقلاب می رسیم، سربازانی که با چشم و گوش باز از کنار تشرهای دشمن و از کنار هشدارهای رهبری به راحتی نمی گذرند و اطرافیان خود را نیز به درک حقیقت دعوت می نمایند. این سربازان عموماً روحانیون، انقلابیون، معتمدین، هنرمندان و فعالان جنگ نرم و فضاهای حقیقی و مجازی هستند که مدام در پاسخگویی به شبهات فعالند و نمی گذارند حقایق در لفافه ی توجیه و دورغ و تزویر پنهان بماند.
در کنار این سربازان، مدتی است که یک گروه هنرمند و انقلابی پیشرو هستند، آقایان حامد زمانی، محمد مهدی سیار و گروه شان دراین یکی دوساله سرودهای حماسی و انقلابی زیادی تقدیم انقلاب کرده اند که در کنار شور مثال زدنی شان، فوق العاده بصیرت افزا نیز هستند به حدی که دشمنان و ضدانقلاب ها نمی توانند از اظهار دشمنی آشکار با ایشان خودداری کنند، حامد زمانی و گروهش نه از عشق های مجازی می خوانند و نه از شکست های عشقی، حامد زمانی عزت یک ملت را یاد می کند و ذلت دشمنان را فریاد می زند، حامد زمانی شهدا را عزیز می شمارد و تروریستها را زبون می خواند، حامد زمانی از شدن و توانستن می گوید و ترس و ضعف را به سخره می گیرد، حامد زمانی استقلال، غیرت و عزت مردم را در ذهن آنها که گمان می کنند این ملت نام شان را به نان شان می فروشند، بازتعریف می کند و آنانی که حماسه را به خاطر خالی بودن کاسه های شان از شر تحریم یزیدیان زمان فراموش کرده اند را دوباره هشیار می کند، امثال زمانی و سیار برای جامعه ی ما نیازند و نعمت، نیازی که باید قدرشان را شناخت و نعمتی که باید سپاس شان را بجا آورد، امید که جوانان و هنرمندان کشور، هرچه بیشتر به ایشان بپیوندند.
مطلب مرتبط:
تشکری و تذکری برای حامد زمانی و نسل جوان هنرمندان انقلاب
برچسب های مرتبط: هنر انقلاب آمریکا فرهنگ رسانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/18
12:47 ص
بعد از گذشت 35 سال از انقلاب، دشمن بیش از هرچیزی عزت ایران و ایرانی را هدف گرفته است، او فهمیده که تنها راه برای شکست دادن ملتی که عزت ابرقدرت ها و طواغیت را زیر سوال برده، شکاندن عزت آن ملت است، او فهمیده است که ملتی که عزت دارد، از هیچ دشمنی هراس ندارد، دشمن به این نتیجه رسیده، آن چیز که باعث ایستادگی ملت در برابر جنگ، ترور، تحریم و تهدید شده، عزت است و به همین دلیل برای ذلیل کردن این ملت برنامه دارد.
دشمن می خواهد از هرچیزی فرصتی بسازد برای وارد کردن خدشه به عزت این ملت و از این رو به هیچ بهانه ای مانند پس دادن جزئی از دارایی های بلوکه شده، اجازه استفاده از تخصص و تکنولوژی خودمان، امکان تأمین غذا و دارو برای مردم، خریدن نفت مان، فروختن خودرو و لوازمش به ما و هر حقی که بتوان آن را با شرط و منت همراه کنند، عزت این مردم را هدف قرار می دهند.
اگر چه در جهان امروز این که کشوری نتواند دارو و غذایش را تأمین کند طبیعی است، اگر چه این که کشوری اجازه استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای نداشته باشد برای خیلی از کشورها پذیرفته شده است، اگر چه این که کشوری نتواند خودرویش را خودش بسازد و مرغ و گوشتش را خودش پرورش بدهد در دنیا یک چیز عادیست، اما همه ی اینها برای کشوری که می خواهد در دنیا بله قربان گوی کسی نباشد قابل پذیرش نیست و دشمن از همین ضعف ها برای ذلیل کردن کشورمان استفاده می کند.
شاید برخی ها بگویند که مگر ما چه داریم که نمی خواهیم به مستکبران عالم باج بدهیم؟ خب پاسخ این است که اولاً ما چه نداریم؟ آیا انواع معادن زیرزمینی و روزمینی نداریم؟! آیا هوای چهارفصل برای کشت و زرع هر محصولی نداریم؟! آیا نفت و گاز برای تأمین انرژی و ساخت محصولات پتروشیمی نداریم؟! آیا نیروی انسانی باهوش و متخصص نداریم؟! آیا جوانان باغیرت و انقلابی نداریم؟! آیا قدرت دفاعی مثال زدنی نداریم؟! آیا روحیه جهات و شهادت نداریم؟! به راستی مگر ما چه نداریم که نخواهیم جلوی طاغوت سرخم نکنیم؟! به چه چیز دیگر احتیاج است که نداریم؟!
شاید برخی دیگر متهم مان کنند به متمدن نبودن و خشونت طلبی؛ اما مگر ما با کسی جنگ داریم؟! مگر تاکنون جز در مقام دفاع در برابر تهاجمات، کشوری را تهدید کرده ایم؟! اصلاً آیا در برابر این همه حملات تروریستی اقدام به حتی یک مورد ترور کرده ایم؟! البته اگر چه اصلاٌ خشونت طلب نیستیم اما از این که کسی ما را از گزینه های روی میزش هم بترساند حساب نخواهیم برد، ما با دنیا تعامل می کنیم به شرط این که به دنبال حراج سرمایه های مادی و معنوی ما نباشند، به شرط این که ما را مستعمره خود ندانند و به شرط این با زبان تهدید، تعاملات را با باج خواهی های اشتباه نگیرند.
در هر صورت عزتمندی این ملت خار چشم دشمنان است و به همین دلیل از ذلیل شدن شان لذت می برند، از این که ملت ما در صف سبد کالا بر سروکله یکدیگر بزنند و سبد عزتشان را جا بگذارند دلشان قنج می رود، دشمن از این که مسئولان این کشور قدرت نظامی دشمن را بزرگ و قدرت دفاعی کشور را تحقیر کنند در پوست خود نمی گنجند، لشگر شیطان از این که سبدکالای طبقات ضعیف را حاصل بذل و بخشش و دلسوزی خودشان و معامله با مسئولان این کشور معرفی کنند احساس شعف دارند، از این که خون شهیدان دفاع مقدس، ترورها و هسته ای از دفتر خاطرات این ملت کنده شود چشم شان برق می زند، دشمن گمان می کند با هر خدشه به عزتمان، به کلانتر اعتقاد خواهیم یافت و این که به زودی عزتی برای ایستادن نخواهیم داشت و حال این که عزت ما تا مدام که مسلمانیم از چشمه ی قرآن و اهل بیت در وجودمان خواهد جوشید و همچنان این ملت در تاریخ خواهد خروشید، ان شاءالله.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا سبد کالا مذاکرات هسته ای غرب آمریکامیهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/26
12:6 ص
با افزایش تحریم های جدید خزانه داری آمریکا علیه ایران دو تحلیل مختلف شنیده می شود که برخی می گویند این تحریمها ناقض توافقنامه است ولی دولت می گوید که با روح توافقنامه در تضاد است ولی موجب مرگ آن نمی شود که در این میان، ادعای دولت دچار یک تناقض آشکار و سنگین است، به راستی اگر توافقنامه ژنو با دقت نوشته شده است، پس چگونه می توان با افزایش تحریم های بیشتر همچنان نقض نشده باشد؟! و اگر هم خوب و محکم نوشته نشده است و در عین افزایش تحریم ها، همچنان باید برقرار بماند، آنها که آن را بد نوشته اند باید به اشتباه شان اقرار کنند؛ و الا این تناقض قابل حل نیست که هم توافق محکم باشد و هم تحریمها برهم زننده توافق نباشند؟! لااقل اگر دولت می خواهد تحریم های جدید را ناقض توافقنامه نداند و به توافقنامه همچنان پایبند باشد، صراحتاً باید از اشتباهش در پذیرش چنین قطعنامه ای عذر بخواهد.
آقای ظریف بعد از تحریم های جدید با جناب کری تماس گرفته اند و اعلام نارضایتی کرده اند ولی آیا یک اقدام شدید عملی می تواند با یک اظهار نارضایتی شدید خنثی شود؟! آیا آقای کری و مسئولان وقت آمریکا در برابر چنین واکنشی جسورتر نمی شوند؟! آیا تماس های مکرر جناب ظریف با کری برای همین اعلام نارضایتی بوده است یا قرار بود که این تماس ها به رضایت و تعامل ختم شوند؟! به راستی این گونه تماس های بین رده های بالای دولت با مسئولان آمریکایی در زمانی که ایشان اینچنین در قبال توافقهای شان، بی تعهد نشان می دهند می تواند توجیه پذیر باشد؟! آیا اصولاً ما با آمریکا رابطه برقرار کرده ایم که به جای "مرگ بر آمریکا" به صورت مستقیم اظهار نارضایتی کنیم؟! همین؟!
به نظر می رسد دولت ایران بیش از این که نگران منافع ملی و عزت ایران اسلامی باشد از این ناراحت است که ظرف مدتی کمتر از 4 ماه رویای مذاکره و توافق با آمریکا باطل می گردد، در حالی که منافع و عزت ملی حکم می کند شخص آقای روحانی مرد و مردانه به خائن بودن طرف مذاکره اقرار کند، و از مورد شماطت واقع شدن به خاطر تصور اشتباهش در کلید دانستن مذاکره با آمریکا نترسد، دولت باید بداند که دست و پا زدن در این مرداب، یعنی مرداب خوش بینی به دشمن تنها موجب بیشتر فرو رفتن دولت می شود و بدترین اشتباه این که در همین مرداب منتظر دست کمک چدنی دشمن نیز باشیم و بهترین کار این است که دولت با انتقاد از این که طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبوده است خودش را دیگر متعهد به این توافق نداند و گرنه چنین دشمن خبیثی یقیناً با هر تماس روحانی یا ظریف بیشتر به موثر بودن رفتارش پی می برد.
نظر مقام معظم رهبری قبل از انتخاب آقای روحانی این بود که آمریکا و مذاکره با او مشکلات ما را حل نخواهند کرد ولی پس از انتخاب آقای روحانی، به احترام رأی مردم، با تجویز نرمش قهرمانانه به دولت اجازه داد در آزمودن شعاری که رهبر به آن امید نداشتند، وارد شود و همه گونه حمایتی نیز از دولت نمود تا هم به ایشان کمک کرده باشد و هم در صورت عدم تحقق این شعار، بعداً تردید و حرف و سخنی نباشد؛ دولت هم موفق به عقد یک توافق شد ولی همانطوری که قابل مشاهده است طرف مقابل به این توافق پایبندی نشان نمی دهد و عملاً فرصتی که برای شناخت دوباره دشمن داده شد خیلی زود مفید واقع می شود، اینک که خیانت و عدم پایبندی طرف مقابل به توافقنامه برای دولت و مردم و حتی سایر کشورهای دنیا قابل مشاهده است، به راستی چه دلیلی وجود دارد که دولت همچنان راهی را که رهبری از همان اول به آن بدبین بودند را با همان اصرار به پیش ببرند؟! آیا هنوز می توان به نرمشی که قهرمانانه باشد امید داشت؟! آیا دولت گمان نمی کند که دفترچه نرمش قهرمانانه را باید ببندد و به کتاب مقدس مقاومت و ایستادگی روی بیاورد؟!
این مطلب در حرف تو و دانا منتشر شد.
برچسب های مرتبط: تحریم حسن روحانی محمد جواد ظریف رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/21
8:7 ع
با افزایش روزافزون تهدیدهای نظامی و اقتصادی آمریکا و جسارتهای کلامی نسبت به کشور، مردم و مسئولان ایران، آن هم تنها کمتر از یک ماه بعد از توافقنامه هسته ای ژنو 3، به نظر می رسد تاکتیک مقام معظم رهبری در رخصت بیدار شدن به برخی مسئولان، نخبگان و حامیان شان، خیلی زودتر از موعد مقرر به نتیجه برسد.
رهبر معظم انقلاب همواره و به خصوص قبل از انتخابات 92 که برخی مدافعان فرهنگ مذاکره، راحت ترین وحتی تنها راه حل مشکلات کشور را در رفع تحریم ها و رفع تحریم ها را در مذاکره مستقیم با آمریکا متصور بودند، به شدت در رد این نظریه تلاش کردند تا گفتمان مقاومت دچار تضعیف نگردد، ایشان رفع تحریم ها و خنثی کردن آثار آنها را تنها با اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی، تولید ملی بر پایه سرمایه و کار ایرانی، اصلاح الگوی مصرف و به طور خلاصه در استفاده از توان درونزای کشور میسر می دانستند، لیکن متأسفانه گفتمان مقاومت به صورت ناقص اجرا شد و سیاست خارجی مقتدرانه کشور با سیاست های داخلی مقاومتی همراه نگردید و مدافعان فرهنگ مذاکره ازاین عدم هماهنگی بین سیاست های خارجی و داخلی سوءاستفاده کردند و مشکلات کشور را پای گفتمان مقاومت نوشتند تا فرهنگ مقابل آن، یعنی مذاکره رأی بیاورد.
مطمئناً یادتان نرفته است که در مناظره ی بین نامزدهای ریاست جمهوری 92، بیشترین و داغترین بحث در تأیید یا رد گفتمان مقاومت بود که اکثریت غالب نامزدها بر آن گفتمان تاختند تا عدم گردش چرخ اقتصاد به گردن گردش سانتریفیوژها و بی تدبیری در مذاکرات بیفتد.
بالاخره گفتمان مذاکره رأی آورد و رهبری خیلی سریع وارد عمل شدند تا مثل انتخابات 88 که از رأی مردم دفاع کردند، این بار نیز از خواست مردم یعنی ورود جدی تر به مذاکرات جامه ی عمل پوشانده شود و حتی با بکاربردن عبارت نرمش قهرمانانه مسیر مذاکره را از مسیر سازش جدا نمودند و در حین مذاکره نیز از هیأت مذاکره کننده به عنوان فرزندان انقلاب یاد کردند تا برای نخبگان دلسوز گفتمان مذاکره و حامیان ایشان فرصتی برای آزمودن چیزی که شاید به زعم رهبر معظم انقلاب و حامیان گفتمان انقلاب بارها آزموده شده بود ایجاد شود؛ حتی رهبر انقلاب در کنار حمایت از مذاکره کنندگان و مصئون داشتن ایشان از برچسب سازشکار، مدام بر بدبینی به طرف مقابل تأکید کردند تا همگان نظر رهبری را در خصوص به نتیجه رسیدن مذاکرات بدانند.
در این مدت که مجوز نرمش قهرمانانه صادر شد، فارغ از برخی شقشقیه ها، حامیان واقعی گفتمان مقاومت به تکلیف خود عمل کردند و نصایح رهبری را در دستور کار قرار دادند تا فرصت مذکور برای حامیانش محقق شود و این فرصت را علی رغم ناامیدی به آن و علی رغم احتمال خدشه به مصالح ملی تحمل کردند و به قول رهبر معظم انقلاب به فضل خدا امیدوار ماندند تا خسارتی در کنار این اتمام حجت، متحمل نشویم؛ اگر چه ما خودمان را برای تحمل طولانی تر این شرایط و برای مشخص شدن کینه ی شتری و خوی ناجوانمردانه آمریکا و غرب نسبت به ایران آماده کرده ایم، اما علائمی مانند در دستور کار قرار گرفتن افزایش تحریم ها و تشدید تهدیدها و اذعان به برنامه ی حذف کامل حقوق هسته ای ایران، همگی از نقض زودهنگام توافق ژنو 3 خبر می دهد؛ در واقع خیلی زودتر از آنچه که ما فکر می کردیم، بطلان مذاکره پذیر بودن شمریان زمان که آب را بر لشکر ولی زمان بستند، محقق خواهد شد و چیزی که تقریباً به دیر و زود بودن تحقق آن یقین داشتیم خیلی سریع به اثبات می رسد.
هرچه از تأکید رییس جمهور بر مذاکره محوری در زمان نامزدی و پس از آن گذشتیم، دیدیم که لحن آمریکا و غرب در مواجهه با ایران بدتر و بدتر شد و طولانی تر شدن این رویه، بیشتر به وجهه کشور ضربه زد و به همین لحاظ هرچه زودتر دولت و مردم به این نتیجه برسند که دشمن قابلیت مذاکره ندارد و حتی حضور با او گرد یک میز او را جسورتر و طلبکار می کند، زودتر به حرکت در مسیر درست تر روی می آورند؛ امیدوارم دولت یازدهم حالا که فرصتی که می خواسته را بدست آورده است و راه مورد نظرش را آزموده است، تنها به اندازه ای که از این راه امیدواری باقی مانده روی آن حساب کند و برنامه هایش را بر پایه ی افزایش مقاومت داخلی و انسجام قدرت درون زای کشور و مردم مبتنی سازد، امیدوارم دولت به جای صحبت کردن از خالی بودن خزانه ها و انبارها و ستودن قدرت نظامی دشمن، هر چه زودتر به تدبیر کشور، دمیدن امید و احترام و تکیه به عزت مردم بپردازد.
مطلب مرتبط: تحلیلی از مواضع خصمانه اخیر آمریکا+پیشنهاد
برچسب های مرتبط: تحریم اقتصاد مقاومتی حسن روحانی رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/4
1:36 ص
در مطلب قبلی از تلاشهایی که برای رسیدن به توافق ژنو3 انجام شد تشکر کردم، در این مطلب نیز قصد دارم در خصوص برخی شبهات فنی که در خصوص توافقنامه مطرح است پاسخ گویم، لیکن قبل از آن لازم می دانم نظر دوستان را به یک مسئله ی مهم جلب نمایم، حقیر این توافق را یقیناً آرمانی و بهترین توافق ممکن نمی دانم، بلکه اعتقاد دارم همانطوری که رهبری فرمودند، آرمانگرایی را باید با واقع بینی همراه نمود و به اندازه توان و قدرت داخلی باید آرمانی فکر کرد و عمل نمود؛ بالاخره در شرایطی که دولت دهم به لحاظ مدیریت اقتصادی و به خصوص مدیریت تحریم ها به خوبی عمل ننمود و قوای سه گانه بخش زیادی از توانشان را خرج اختلافات بی فایده و مضر کردند و در شرایطی که دولت یازدهم از تکرار نابجای عبارات مأیوس کننده و این که خزانه خالی است هیچ ابایی نداشت و در حالی که نیمی از مردم به شعارهای مذاکره محور دولت یازدهم برای حل مشکلات اقتصادی رأی داده بودند، نمی توان منتظر بود که یک توافق آرمانی منعقد شود، بلکه در این شرایط نظر مقام معظم رهبری نیز حفظ خطوط قرمز بود نه حفظ خطوط آرمانی؛ و اما در ادامه به سه شبهه و پاسخ های آنها در خصوص توافقنامه ی مزبور اشاره می کنم:
1- یکی از شبهات مهمی که از سوی منتقدان سرسخت طرح مطرح می شود این است که چرا توافق نامه عدم افزایش تحریم ها را یک امتیاز تلقی می کند و چرا باید در برابر این مسئله که هنوز محقق نشده است ایران امتیاز بدهد که پاسخ حقیر این است که:
اولاً تشدید تحریم ها در صورتی که توافق صورت نمی گرفت برخلاف گزینه نظامی به سادگی قابل حصول بود و چندان دور نبود و اگر اتمام حجت مسئولان ایرانی و فعالیت دولت آمریکا در کنگره نبود، تا همین اکنون محقق شده بود.
ثانیاً این که ما هم در مقابل چنین امتیازی، امتیاز مشابهی داده ایم، یعنی چیزی را که هنوز به آن دست پیدا نکرده ایم را متعهد شدیم که دست پیدا نکنیم و در وضع موجود حفظ کنیم.
2- یکی دیگر از شبهات مطروحه این است که ایران وقتی در گام اول این امتیازات را می دهد در گام های بعدی حتماً باید امتیازات بیشتری بدهد که پاسخش را عرض می کنم:
اولاً که ما خطوط قرمزمان مشخص است و همانطوری که قبلاً نیز اعلام شده است هرگز نیز قابل دور زدن نیست و آن چرخه کامل غنی سازی در داخل خاک ایران است و اگر تاکنون نیز توافقی رخ نداده است دلیلش همین در نظرنگرفتن خطوط قرمز بوده است.
ثانیاً اکثر بندهای گام اول برای 6 ماه است یعنی در این 6 ماه که طرفین مقابل توافقات را عملی می کنند بایستی اعتمادسازی رخ دهد و همانطوری که تاکنون به دشمن اعتماد نداشتیم اکنون نیز اگر پس از اعتمادسازی، طرف مقابل به حذف تحریم ها گردن ننهد، ایران می تواند بعد از توافق 6 ماهه به توافق جدیدی تن ندهد و دوباره محدودیت هایی را که برای خود و اختیاراتی را که برای نظارت بیشتر در طرف مقابل ایجاد کرده بود را به حالت قبل بازگرداند، لیکن فرایند اعتماد سازی، فرایندی است که تا صورت نگیرد نمی توان به نتیجه رسید، خواه این نتیجه حذف تحریم ها و احقاق حقوق ایران باشد و خواه اتمام حجت برای طرف مقابل و فرصتی جدیدی برای شناخت بیشتر مردم از دشمنان کشور باشد.
3- از شبهات دیگری که مطرح می شود این است که تحریم ها عملاً کاهش چندانی نداشته اند و ایران چیز چندانی به دست نیاورده است که پاسخ می گویم:
اولاً که طرف مقابل تحریم ها را ابزار و در واقع تنها ابزار خودش می شناسد و تا زمانی که گام های اعتمادسازی به نتیجه کامل نرسد، منطقاً نمی توان انتظار داشت این ابزار را برزمین بنهد.
ثانیاً اگر چه از ابتدا کاهش تحریم ها در برنامه نبود و فقط قرار بود بخشی از دارایی های بلوکه شده بازگردد، لیکن چانه زنی مذاکره کنندگان ایرانی باعث شد در زمینه کاهش تحریم ها نیز فتح بابی رخ دهد تا توافق نامه با گام های عملی در خصوص کاهش تحریم ها همراه گردد.
ثالثاً اگر چه تحریمها چندان کاهش نیافته اند لیکن ایران هم کار چندانی در قبال این تفاهم نامه انجام نمی دهد، ایران ضمن ادامه غنی سازی از توسعه ی کارش به صورت محدود برای 6 ماه به صورت داوطلبانه و غیرالزام آور انصراف می دهد تا طرف مقابل با توجه به تشدید نظارتها، از صلح آمیزی برنامه ایران مطمئن شوند و این که تاکنون تمام بندهای توافقات ایران غیر الزام آور بوده است و ایران در پایان 6 ماه و یا درصورت خلف وعده از سوی طرف مقابل می تواند به ادامه آن اقدام نکند.
این مطلب در دانا و حرف تو منتشر شد.
مطلب مرتبط: چند تشکر بابت توافق
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا آمریکا غرب مذاکرات هسته ای سیاست خارجی تحریم شبهه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/19
7:1 ع
بعد از پایان بدون توافق اولین دورجدی مذاکرات هسته ای در ژنو، سران آمریکا اعلام کردند که هیچ عجله ای برای رسیدن به توافق ندارند و تا زمانی که مصالح هم پیمانان شان تضمین نشود، تن به هیچ توافقی نخواهند داد، این در حالی است که قبل از مذاکرات نیز گفته بودند حتی در صورت رسیدن به توافق، عملاً فشار تحریم ها کاسته نشده و مثلاً بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران را آزاد می کنند و امروز نیز جناب آقای دکتر روحانی در مجلس شورای اسلامی گفتند که زیربار تحریم، تهدید و تحقیر، از خطوط قرمز و اصول عدول نخواهند کرد و گفتند که غربی ها به اشتباه گمان نکنند که تحریم ها ایران را برسرمیز مذاکره کشانده است، بلکه ایران براساس تدبیر و منطق به مذاکرات وارد شده است؛ مجموعه آنچه گفته شد ما را به نتایج مشخصی می رساند:
اول این که آمریکا و غرب براساس حرکات و رفتارهای مسئولان کشور اعم از شعارهای انتخاباتی خودشان و برخی از رقبای هم موضع و تأکیداتی که بر مذاکره شد، به این نتیجه رسیدند که ایران چون قادر به اداره ی تحریم ها نیست، به مذاکره روی آورده و هرچه مذاکرات فرسایشی تر باشد ایران بیشتر تحت فشار قرار گرفته و بیشتر امتیاز خواهد داد.
بحث دیگر این که با تأکید ایران بر مذاکرات جدی و طبق یک برنامه مشخص زمانی، طرف مقابل این زمان محدود را به معنای آسیب پذیری ایران در بحث زمان تلقی نموده است و علی رغم توصیه های مقام معظم رهبری و اظهارات دکتر حسن روحانی و اقرارهای جک استراو، آمریکا و هم پیمانانش جدیت ایران پای میز مذاکره را قدر ندانسته و آن را به دلیل اشتباه محاسباتی از دست می دهند.
پاسخ ما در برابر رویکرد آمریکا چه باشد؟!
1- رویکرد مشخص آمریکا ایجاب می کند که به این توهمات پاسخ مناسب داده شود و پاسخ مناسب این نیست که فقط بگوییم "ما در برابر تحریم کمر خم نمی کنیم"، بلکه پاسخ صحیح این است که با برنامه ریزی و پیگیری دقیق اقتصاد مقاومتی، آمریکا و غرب متوجه شوند که ایران معطل رفع تحریم ها نمانده و مشکلش را بر پایه تدبیر حل خواهد کرد نه با امید به دشمنان.
2- در صورتی که طرف مقابل اصرار کند که عجله ای در خصوص ادامه مذاکرات و توافق ندارد، اصرار یک طرفه ما بر مذاکره موجب تقویت موقعیت دشمن و تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات خواهد شد که به همین منظور تعیین دورهای جدید مذاکرات و تنظیم فواصل زمانی این مذاکرات باید براساس وجود عزم و تمایل واقعی طرف مقابل برای رسیدن به توافق برنامه ریزی شود، نباید طوری رفتار کرد که به درک اشتباه در طرف مقابل کمک کرد بلکه باید موجب اصلاح آن شد.
3- در صورت اصرار آمریکا و غرب بر ادامه سیاست تهدید و تحریم، بایستی به صورت مشخص و بدون هیچ ابایی، سیاست خارجی کشور از تاکتیک نرمش قهرمانانه به تاکتیک مقاومت بازگردانده شود، البته پذیرش این شیوه برای دولتی که برکات مسکن مهر را منکر می شود و سفراستانی را پویش و پایش نام می نهد و خزانه را خالی می خواند و ... کمی مشکل به نظر می رسد.
این مطلب در عمارنامه منتشر شد.
مطلب مرتبط مربوط به تاریخ 3/4/92 با عنوان: امید کاذب قبل از دولت تدبیر
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا آمریکا غرب مذاکرات هسته ای سیاست خارجی شبهه تحریم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.