91/4/9
1:29 ع
دو سه سالی است که نزاع بین قوا و سرانشان آن قدر توی ذوق می زند که موجب نگرانی و ناراحتی مردم و عقب افتادگی امور مهم مملکت شده است. دو سه سال است که هر کدام در بین حرف ها و اعمال همدیگر دنبال یک اشتباه می گردند تا پتکی بسازند دسته اش از همه غر و بزنند بر سر هم، انگار عالم محضر خدا نیست، گویی در خدمت مردم و تحت امر رهبر نیستند و شاید هم برای کسی دیگر شمشیر می زنند.
آقایان سران قوا! اوقات مردم و رهبر از وضعیت موجود مکدر است، اگر گمان می کنید که لجاجت ها و ندانم کاری های شما به نام رهبر، نظام و انقلاب نوشته خواهد شد سخت در اشتباهید، بدانید که ما بیداریم و حواسمان هست که چه می کنید، هر ایرادی که در مجموعه ی شما هست دقیقاً از چشم مجموعه ی شما دیده می شود، نه دستان پشت پرده و نه تحریم و نه هیچ کس دیگر، اکنون مردم این کشور، مشکلات و سختی ها را نتیجه ی هیچ چیزی جز قصور مسئولان نمی پندارند و هیچ مسئولی را مقصرتر از کسی نمی دانند که مقصر را در قوه ی دیگری جستجو می کند و خودشان را بی تقصیر می خوانند.
خطابم با شماست آقایان رییس جمهور و لاریجانی، مسئولان محترم قوای سه گانه! احترام تان از تنفیذ رهبر است و یقیناً اگر پایبند امر رهبر نباشید، احترامی هم برایتان متصور نخواهیم بود، جایگاه مسئولیت در این نظام جایگاه قدرت طلبی و جنگ قدرت نیست، جایگاه اطاعت از رهبر است و خدمت به مردم.
مسئولان قوا! هر کدام از شما چه بسا روزی رییس قوه ی دیگری باشید، آیا همان گونه با قوه ی دیگر تعامل دارید، که همان برخورد را رضا باشید؟!
آقایان محترم! اگر به بر زمین گذاشتن امررهبر خو کرده اید، بدانید که ما چنین نیستیم و نمی گذاریم در این کشور هرکسی ساز خودش را بزند و آواز خویش را بخواند، یقیناً چنین کسی هیچ احترامی نخواهد داشت، حتی اگر شخص دوم، سوم و یا چهارم این کشور باشد و دیگر این که بگردید در اطرافتان و معاونت ها و مشاورهای و نزدیکانتان تا اگر کسی می خواهد گندی به ممکلت بزند و به نام انقلاب بنویسد، را مهجور کنید تا قبل از این که ملت حزب الله شما را با معاونت ها و دوستان تان به زیر بکشاند، هنوز تاریخ انقلاب آن قدر قدیمی نشده است، لطفاً رجوعی به آن بنمایید تا ببینید که چه چیزی منافقان و ضدانقلاب هارا به آنجا کشاند، آیا نقش عدول از امر رهبر را در انحراف ها نمی بینید؟!
مطالب مرتبط:
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/25
10:18 ص
امشب اخبار سراسری سیمای جمهوری اسلامی دو خبر را پخش کرد که مستقلا به آنها می پردازم:اولی مربوط به مراسم سوال مجلس از رییس جمهور بود که مدتها حجم زیادی از اخبار و حواشی را به خود اختصاص داده بود و البته حقیر هم تعداد کمی از سوالات را وارد می دانستم و طی نوشته هایی به آنها پرداخته بودم و با توجه به برخی دیگر از سوالات نابجا و زمان پرسش آنها، سوال از ریاست جمهوری را در این مقطع زمانی سیاسی ارزیابی می کردم.
آنچه که قبل از جلسه ی پرسش و پاسخ و حین جلسه دیدیم و شنیدیم طعنه های زشتی بود که تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس و دولت به هم زدند و هریک با نشان دادن چنگ و دندان به یکدیگر سعی در اثبات در رأس بودن داشتند. مجلس برای اثبات بزرگتر بودن خود رییس جمهور را مورد سوال قرار داده و رییس جمهور برای اثبات بزرگتری خود نظارت بر قانون اساسی را علم کرد.
رییس جمهور نماینده ها را تحقیر و نماینده ها رییس جمهور را تضعیف کرد، دیگر اکنون همه هم رسم بازی را یادگرفته اند و هم رسم جر زدن را. دیگر آن ایرادی که به احمدی نژاد وارد می کردند و ما عاشق همان ایراد احمدی نژاد بودیم به او وارد نیست، همان ایراد که به زعم خودشان می گفتند احمدی نژاد رسم بازی را بلد نیست و صحنه ی بازی را بهم زد.
دیگر اکنون هیچ کدام از مسئولان از حاشیه فرار نمی کند دیگر همه عاشق حاشیه اند و اصل را وانهاده اند و فرع را تا انتها دنبال می کنند. یکی قانونی تصویب می کند تا طرف را دست و پابسته کند دیگری قانونی را اجرا می کند که می پسندد تا دیگر را ضایع کند و همین طور مردم منتظرند تا ببینند کی مسئولانشان دست از بازی ها و جرزنی های بچه گانه ی خود دست می کشند و رسم خدمت و امانت داری را بجا می آورند؛ دیگر هر یک دیگری را زیر سوال می برد، در حالی که خودش را کاملا مبرا می داند. هر یک می خواهد طرف مقابلش را به عذرخواهی وادار کند و یا وجهه ی او را نزد مردم با خاک یکسان نماید و در این میان عجیب ترین چیزی را که می توان تصور کرد این است که فردی حتی یک ایراد کوچک را به عملکرد خویش وارد بداند و حتی عذرخواهی کوچکی را حق مردم بشناسد. مسئولان ما متخصص شده اند تا سوال را با سوال پاسخ دهند و بگریزند از موقعیتی که عذرخواهی می طلبد، چقدر خوب بود در فرصتی که امروز پیش آمد لااقل رییس جمهور خانه نشینی را تکذیب نمی کرد و از محضر ملت عذر می خواست که البته این مشکل عذرنخواهی نه فقط در ایشان که در تمام مسئولان ما کم کم نهادینه شده است و آقای احمدی نژاد از آخرین مبتلایان به این بیماری به نظر می رسد. آخرین و البته شاید تنها عذرخواهی که از رییس جمهور خاطر دارم این بود که ایشان گفتند در خصوص شروع مسکن مهر دیر اقدام شد و باید زودتر اقدام می شد که ای کاش این روحیه ی مسئولیت پذیری، شجاعت و تواضع همچنان در ایشان برجا مانده بود.
و اما هر چه خبر اول برای من و شما عادی شده بود ولی خبر دوم که برایم بسیار عجیب و قریب و البته رشک برانگیز بود (که نمی دانم چرا فقط در یکی از اخبار پخش شد و در هیچ خبرگزاری دیگری نیز به آن اشاره نکرده است)، این بود که:
نخست وزیر چین به خاطر 9 سال عدم موفقیت در برنامه هایش از مردم کشورش عذرخواهی کرد. نمی دانم چه بگویم، فقط دوست دارم چند بار این تیتر را بخوانم و اشک بریزم، نمی دانم کسی هست که حس مرا درک کند یا نه! ولی افسوس می خورم از این که چگونه کسانی که حتی به خدا اعتقاد ندارند، از مردم شان چنان حیا دارند که مسئولان ما از خدایشان ندارند! چگونه مسئول کشوری که در شدیدترین بحران های سیاسی و اقتصادی جهانی، با شتاب به رشد اقتصادی خود ادامه داده و به سرعت خود را به عنوان یک ابرقدرت جدید و مهم در معاملات و معادلات سیاسی و اقتصادی مطرح کرده است، این گونه در برابر ملتش کرنش کرده و عذر بخواهد تا مردم کشورش بدانند که حق شان بیشتر از آن چیزیست که برایشان مهیا شده است و به جای این که منتی گذارد برای موفقیتهای کشورشان، برای ضعف هایشان طلب بخشش نماید.
اگر چه نمی خواهم منکر زحمات و تلاش های مسئولان کشور باشم که قطعاً آنها را در بسیاری موارد شایسته ی تقدیر و تشکر می دانم، اما نمی توانم این مسئله را که مسئولان کشور عمدتاً خودشان را بی عیب معرفی کرده و در عین حال تمام مشکلات را به سایرین حواله می دهند را با هیچ صفت مثبت دیگری خنثی کنم و نادیده بگیرم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/12
10:30 ع
انتخابات عبرت هایی دارد که گذشتن از کنار آن ناسپاسی به آرای مردم به نظر می رسد، برخی درس های این انتخابات را تقدیم می کنم:
این آرا برای دشمنان ایران یک درس بزرگ داشت که اگر چه نیازی به توضیح ندارد ولی چون بیانش شیرین است بیان می کنم، بهتر است دشمنان این کشور و ملت، روی جدا کردن مردم از حکومت بیش از این سرمایه گذاری نکنند و قدرت و همبستگی ملت و انقلاب را بفهمند و از ضایع شدن دست بردارند.
این انتخابات برای ملت های آزادی خواه و دربند حکومت های دیکتاتوری یک درس مهم داشت که، انقلاب ایران نه تنها دچار بن بست نشده است، بلکه پرشورتر از همیشه در حال رشد، پیشرفت و قدکشیدن است.
این انتخابات برای دولت های تازه کار حاصل از بیداری اسلامی یک پیغام بسیار مهم داشت، این که سیستم حکومتی جمهوری اسلامی ایران در عین حال که یک نظام منحصر بفرد دینی است اما از دموکرات ترین حکومت ها نیز پایگاه مردمی اش مستحکم تر است و این برای دولت هایی که برای استقلال، آزادی، علائق و تفکرات مردم خویش اهمیت قائلند، می تواند یک الگوی کاربردی به حساب آید.
این انتخاباتی که پیر، جوان، زن، مرد، سالم و بیمار این چنین در آن مشارکت کردند یک پیغام مهم برای برندگان آن و سایر مسئولان دارد و آن پیام این است که مردمی که برای این انقلاب و فقط برای دادن یک رأی ساعت ها ایستاده در صف منتظر می مانند، به نظام و انقلاب خویش بسیار اهمیت می دهند و مبادا که در حراست از این انقلاب آن طور که شاید و باید مایه نگذارند و وقت خود را صرف منافع حزبی و شخصی خود نمایند و مانند فتنه گران و سودجویان مطرود و منفور همین مردم غیور شوند.
این انتخابات هر چقدر که پیام های زیبایی دارد، اما نباید پیام اشتباهی از آن برداشت کرد که این پیام اشتباهی که ممکن است برخی مسئولان برداشت کنند این است که مبادا این رأی ها را نشان و ناشی از رضایت مردم و خدمات خود بدانند، این مردم با این غیرت، نجابت و عظمت لیاقتی بسیار بیشتر از آنچه که دارند را دارند. مسئولان برای خودشان حق ندانند که با بی مسئولیتی، بی مدیریتی، بی دقتی و بی کفایتی، مردم را مظلومانه در کشاکش مشکلات تنها گذارند و نکند که باری باشند بر دوش مردم به جای اینکه باری برگیرند از پشتشان.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/11/19
1:31 ص
امام حسین (ع) فرمودند اگر دین ندارید، آزاده باشید، این جمله ی امام حسین (ع) اکنون بیش از همه به درد خودمان می خورد، چون حال که متأسفانه دین داری اغلب ما به کسی نفع نمی رساند، لااقل شاید با آزادگی به داد همدیگر برسیم.
به عنوان مثال به مطب یک پزشک متخصص که می روی اگر بدون هیچ وسیله ای یک ویزیت 3-4 دقیقه ای بکند حدود 15 هزارتومان از شما می گیرد و اگر ابزار و یا وسیله ای تخصصی بکارگرفته شود یک هزینه ی حداقل 20 هزارتومانی هم برای آن اخذ می کند. جالب است که همین پزشک متخصص که به صورت متوسط در هر دقیقه حدود 3000 تومان از شما اجرت می گیرد، برای هر روز کار منشی خود، چیزی حدود نیمی از حق ویزیت یک بیمار خود را به منشی می دهد. پزشک متخصص اگر 5 ساعت در روز ویزیت داشته باشد، ماهانه بین 20 تا 25 میلیون درآمد کسب می کند (و این غیر از فعالیت صبح پزشکان در بیمارستانهای خصوصی و دولتی و عملهای آنهاست) و برایش هم فرقی نمی کند که بیمارش یک فقیر بدبخت است یا یک بیکارِبدهکار یا یک ثروتمندِ میلیاردر، از این مبلغ حتی حاضر نیست حداقل مزد و مزایای یک کارگر را که در ماه حدود 400 هزارتومان می شود را بپردازد و حتی بیمه اش نماید. جالب است همان بیمه را نیز اگر بخواهد پزشکی برای کارگرش انجام دهد، باتوجه به هماهنگی نظام پزشکی با تأمین اجتماعی، حق بیمه ی منشی خود را به صورت نصفه پرداخت کرده و این گونه منشی ها عملاً باید 2 برابر کارگران دیگرسابقه ی بیمه داشت باشند تا با حقوق 30 روز در ماه، به بازنشستگی نائل گردند، گویی هر کسی که مقام و ثروتش بیشتر باشد علاقه ی بیشتری به ظلم کردن در او ایجاد می شود.
مسئله به اینجا ختم نمی شود، بیماران همین پزشک، کارمندان و کارگران و کارفرمایان و رانندگان و بازاریان و مسئولان ... هستند که هر کدام به کار خود مشغولند اما چگونه؟
کارمندان عزیز که معمولاً خیلی هم منظم نیستند، بعضاً با ارباب رجوع خود به خوبی برخورد نمی کنند و خود را نه تنها در برابر مزدی که می گیرند پاسخگو نمی دانند، بلکه به خاطر قلت آن حقوق مظلوم دانسته و به خود حق می دهند به ارباب رجوع خدمت شایسته انجام ندهند.
کارگر ما به واسطه ی مزد ناچیزی که در برابر زحمت خود می گیرد، کارفرمای خود را ظالم و خودخواه و غیر قابل ترحم دانسته و عملاً تمام اموال کارفرما را ماحصل زحمت خود دانسته و همین مسئله باعث می شود نه به لحاظ جسمی و نه به لحاظ روحی آن طور که شایسته ی یک کارگر با وجدان است در خدمت کارفرما قرار نداشته و عملاً سود زیادی عائد کارفرما نگرداند.
کارفرمایان ما هم چون می دانند بیکاران زیادند به کارگران خویش رحم نمی کنند و به هر بهانه ای آنان را اخراج کرده و یا حق و حقوق قانونی شان را تضییع می کنند.
رانندگان ما هم که معمولاً بیش از کرایه ی مصوب دریافت و یا به بهانه ی نداشتن پول خُرد از دادن بقیه ی پول امتناع می کنند و تازه اگر شرایط مثلاً به لحاظ جوی عادی نباشد، کرایه ی خود را چند برابر و یا فقط دربست حساب می کنند و عملاً مردم را در بدترین شرایط در خیابان ها گرفتار و سرگردان می کنند.
بازاری ما هم که بسته به نوع شغل، یا طول و وزنش را درست حساب نمی کند و یا قیمت جنسش را و یا مالیات و عوارضش را و یا در خرید و فروش ها را رعایت نمی کنند و یا به دلالی هایی وارد می شوند که مستقیماً موجب فشار مضاعف به طبقات مستضعف و مردم عادی گردد.
و اما مسئولان ما هم که معمولاً به فکر میز و مزد خودشان هستند و این دو نیز معمولاً در چاپلوسی یا آمارسازی محکم می شوند و عموماً چیزی به نام احترام به حقوق کارمند و ارباب رجوع در قاموس مسئولیت های ما جایگاه نداشته و عملاً مسئولین بیشتر خود را رئیس و مافوق می دانند تا مسئول و خادم.
قبل از نتیجه گیری بگویم که می دانم که این حرفها عمومیت ندارد و این که می دانم در همه ی اقشار جامعه انسانهای وارسته و باوجدان و حتی عارف نیز یافت می شوند، ولی حقیقتاً آیا شما فکر می کنید:
تعداد باوجدان های اقشار مختلف ما بیشترند؟ آیا شما فکر می کنید تا وقتی که مردم به هم رحم نکنند، رهبر یا دولت می تواند این بی رحمی ها را خنثی کند؟ آیا شما فکر می کنید گلایه ی مردمی که به همدیگر رحم نمی کنند از سایرین، می تواند قابل پذیرش باشد؟ آیا شما فکر می کنید مردمی که فقط به فکر منافع شخصی خود و خانواده و نزدیکان خود هستند می توانند، نمایندگان خوبی برای اصلاح اوضاع جامعه و مردم انتخاب کنند؟ آیا مردمی که به حق خودشان قانع نیستد و به حق همدیگر نیزتجاوز می کنند، می توانند مدعی انتظار ظهور حضرت حجت برای برپایی حق باشند؟ آیا چنین مردمی به خاطر حفظ منافع ممکن نیست تا در برابر حتی حضرت مهدی (عج) بایستند؟ آیا مردمی که مترصد هستند تا از بدبختی و بیماری و گرفتاری همدیگر کیسه ای بدوزند به چهره ی انسان محشور می شوند؟ آیا در جامعه ای که بیمار و بی خانه و بیکار و بدهکارش چون طعمه ای برای پرندگان شکاری محسوب می شوند، شنیدن گلایه از دولت و قانون و حکومت و حتی دشمن خارجی، تهوع آور نیست؟ به فرض قبول کردن این مسائل، آیا بهتر نیست که اگر بسان دین داران به حدود الهی احترام نمی گذاریم، لااقل بنا به سفارش حضرت سید الشهدا آزاده باشیم؟
بکارگیری چنین لحن و کلامی نه برای زیر سوال بردن جامعه ی ایرانی، بلکه برای ترغیب به چاره اندیشی و مهروری بیشتر بود و براستی از تمام مخاطبان عزیز معذرت می خواهم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/11/14
4:25 ع
نماز جمعه ی این هفته ی مقام معظم رهبری دو نکته ی بسیار مهم برای مسئولان داشت که از این پس، هر مسئولی را که خلاف این دو گام بردارد، احترامی به عنوان حرمت مسئول قائل نخواهم بود.
مقام معظم رهبری در سخنان بسیار مهمی در کمال تواضع از همه خواستند تا اگر در هر جایی هر ضعفی دیده می شود مقصر حتی اگر رهبری که باشد مسئولیت اشتباه خود را قبول کند و همدیگر را مقصر ندانند و درعوض هر کس به وظیفه ی خود عمل نماید. ایشان در همان سخنان کوتاه، درس های بسیار مهمی را به مسئولان و همه ی مردم دادند:
ایشان فروتنانه یک درس بسیار مهم به مسئولان دادند تا چیزی که مدت هابود از خاطره ی تاریخی مان پاک شده بود نمود پیدا کند، و آن پذیرفتن مسئولیت اشتباهات بود، مدتهاست که نمی بینیم مسئولان کشور ما از اشتباهات خویش و زیرمجموعه ی خویش عذرخواهی و مسئولیت اشتباهات خویش را قبول کنند و برعکس، هرکسی مشکلات را گردن دیگری انداخته و یا در بهترین شرایط اشتباهات کوچک خویش را نتیجه ی اشتباهات بزرگ سایرین معرفی می کند ولی مقام معظم رهبری به همه آموختند که همه باید مسئولیت خویش و زیر مجموعه ی خود را بپذیرند و خداکند شاهد باشیم که این مسئله در همه ی قوا، وزارت خانه ها و سازمان ها رعایت گردد.
مقام معظم رهبری فرمودند که نباید اصل را فدای فرع نمود و ایشان یافتن مقصر را فرع و حل مشکلات را اصل دانستند و این یعنی که مسئولان به فکر انتقام گیری و گروکشی نباشند و به جای آن، به فکر همدلی و رفع مشکلات کشور باشند و این نکته بسیار مهم است چرا که اگر قرار باشد هرکسی انجام وظیفه ی خود را منوط به وظیفه شناسی دیگران کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و ایشان با این مواضع، متواضعانه به ولایت مداران آموختند که بدون این که منتظر تعیین مقصر و عذرخواهی سایرین باشند به وظایفشان عمل نمایند.
در انتها اگر بخواهم در دو عبارت این موارد بسیار مهم را برای خودم آرزو کنم، از خداوند چنین می خواهم:
به من قدرتی دهد تا به راحتی اشتباهات خود را قبول کنم و رحمتی بخشد که از اشتباهات دیگران به راحتی درگذرم و همتی هدیه کند تا با همدلی در کمک کردن و کمک خواستن از دوستان، فقط به فکر رفع مشکلات باشم، آمین یا رب العالمین.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/1/22
1:14 ص
در شرایطی که همه منتظر حرکات جهادی از قوای سه گانه و رسانه ها هستیم تا بتوانیم آرایش جهاد اقتصادی کشور را در مراکز فرماندهی کشور ببینیم، اخبار و تیترهایی را مشاهده می کنیم که گویی آب سرد بر این توقع ما می ریزد. چند نمونه اش را که مربوط به همین امشب (21/1/90) است را می نویسم.
آقای محسنی اژه ای دادستان کل کشور و مسئول عالی رتبه ی قوه ی محترم قضاییه، امروز تلویحاً دولت و بانک ها را مسئول عدم مبارزه با مفسدان اقتصادی معرفی کرد و گفت حدود 10 روز پیش از دولت لیست تمام بدهکاران بانکی را به همراه دلایل معوق شدن بدهی آنها درخواست کرده است تا پس از بررسی آنها احتمالاً از پایین به بالا شروع به برخورد نمایند و با این حرف توپ مبارزه با مفسدان کلان اقتصادی که عموما جزء بدهکاران بدحساب بانک ها هستند را دوباره به زمین دولت انداخت، چرا که همین چند روز پیش آقای احمدی نژاد گفت که یک لیست 200 نفره از بدهکاران کلان بانکی را به قوه ی قضاییه داده است تا مورد پیگرد قرار گیرند.
همین الان از سه خبر اصلی ستون سیاسی جهان نیوز، دو موردش مستقیماً برعلیه دولت است. یکی از قول مجلس است و دیگری از قول رییس مجلس، مجلس از این که چرا در خصوص انعقاد قرار داد گازی که در آن قیمت گاز صادراتی ایران به امارات، 5 برابر ارتقا یافته قبلا با وی مشورت نشده است و رییس مجلس نیز ناراحت است که ادعای رییس جمهور در مورد رشد اقتصادی خوب ایران دروغ است، خبر سوم هم را که فقط عنوانش را می نویسم که نه نیاز به تحلیل دارد و نه تشریح "ماجرای ورد و ذکر چال شده در گلدان خانه رییس جمهور". توضیح این که جهان نیوز رسانه ی آقای زاکانی نماینده ی محترم مجلس و یکی از مدعیان انتخابات ریاست جمهوری است که البته 6 سال پیش رییس ستاد انتخابات آقای قالیباف بوده است.
سایت آقای علی لاریجانی (خبرآنلاین) هم روایت ایشان را از نادرست دانستن ادعای رییس جمهور در خصوص رشد اقتصادی ایران را درج کرده است و تیتر دیگر سیاسیش هم این که "تشکیل وزارت ورزش در وقت اضافه؟/ابهام در آخرین مهلت قانونی دولت" و در ستون اقتصادی هم آورده که "کاهش کارایی نیروی انسانی در ایران/ نتیجه اشتغال زایی به هر قیمت" و دیگر خبر ستون اقتصادیش این که "آیا رشد بورس تهران حبابی است؟"
و یا مقاله ی تحلیلی آقای رضایی با عنوان "چرا جهاد اقتصادی؟" که در اکثر سایت های خبری از جمله خود تابناک درج شده بود و درآن جا دلیل لزوم جهاد اقتصادی وضعیت اسفناک اقتصاد ذکر شد که انسان را یاد همان شاخص فلاکت انتخاباتی وی می اندازد و ایشان اصلاً اعتقاد ندارد که شاید زیر ساخت ها به نحوی مهیا شده که هم اکنون می توان جهادی اقتصادی را به پا نمود.
مگر می شود به کسانی که دچار بدبینی مفرط شده اند و یا منفعت خود را در سیاه نمایی می بینند، امید بست تا جهادی و یا تلاشی بکنند. مگر می شود کسانی که هنوز با بی ظرفیتی تمام نتوانسته اند باخت های ساده شان را فراموش کنند و یا کسانی که به امید پیروزی های دنیوی آینده دست به هر اقدامی می زنند را جهادگر تصور نمود!؟
این تیترهای جنجالی که نمونه هایش را آوردم و هم اکنون در اکثر سایت های خبری با هر خط و ربطی به کرات می توان دید و نباید هم نادیده گرفت که بعضاً به بهانه هایی هستند که با صحبت های حلقه ی حاشیه ساز دولت به مخالفان دولت داده می شود، کار را به آنجا رسانده است که دورنمای خوبی از وجود یک عزم واقعی برای وفاق و وحدت قوا در ایجاد فضای جهادی دیده نمی شود و فعلاً به پرکردن کاغذ و بنر و نوشتن کتاب و مقاله و تشکیل کمیسیون جهاد اقتصادی و احتمالاً همایش های جهاد اقتصادی ... بسنده شده است. متأسفانه تا وقتی که هر جناحی فقط قسمتی از کلام رهبر را بپسندد و تازه همان را هم به خوشایند خود تعبیر و تحریف نماید، وحدتی برای جهاد حاصل نمی شود. نمی شود کسی ادعای اصولگرایی داشته باشد و کلام رهبر در خصوص رضایت نسبی از عملکرد دولت را نشنود و جهاد اقتصادی را نتیجه ی فلاکت اقتصادی بداند نه ظرفیت های ایجاد شده. تمام این بحث ها و اختلافات نشان از فضای سیاسی شدید و غیر منصفانه دارد و جز دو دلیل، دلیل دیگری نمی توانم برایش متصور بشوم، یا این که خیلی زود فضا انتخاباتی شده است و تمام این مباحث نشأت گرفته از مباحث انتخاباتی دارد؛ و یا این که، این خصومت ها نتیجه ی کدورت های گذشته و دست های پنهان و آشکار دارد که برخی از این دست ها مانند توکلی، مطهری و لاریجانی کشف شده اند و مستمراً طی این چند سال بر اساس منافع استوانه ی ضد انقلاب حرکت کرده اند و در این میان هر کسی از ظن خود وارد این بازی ها شده است و همگی نتیجه ی محبت ها و خصومت های غیر الهی بوده اند.
با آنکه بعضی وقت ها دل مان از گوشه کنایه های آقای احمدی نژاد به کسانی که در این چند ساله جز سیاه نمایی تحت عنوان نظارت و یا فحاشی تحت عنوان نقادی انجام نداده اند، خنک می شود، توقع مان از شخص ایشان این است که به بهای خنک شدن دل ما و خودش، برای دولت و ملت دشمن تراشی نکند و یا برای دشمنی ها بهانه تراشی نکند. و این که طبق اظهارات اخیر استاد بزرگوار سردار بصیر مهندس قاسمی، در این وانفسا که ما به رسم وظیفه و نه لطف، مشغول دفاع از دولت هستیم، برخی اطرافیان ایشان حرف هایی بر زبان می رانند و یا کارهایی انجام می دهند که نه تنها قابل دفاع نیستند، موجب هزینه و زیان عظیم می شوند و در سال جهاد اقتصادی که تمام توان ها باید معطوف تلاش شود، هرز رفتن نیروهای جهادی غیر قابل جبران است و بزرگترین خسران.
ای کاش رسانه های ما به همراه مسئولان و دست اندرکاران، دوباره دعای تحویل سال را می خواندند و این بار با وضو و حسن نیت اول شیطان را لعنت می کردند و بعد با بسم الله طرحی نو می انداختند و گرنه همان چیزی که رهبر معظم به مسئولان قبلی می گفتند برای سایرین هم صادق است یعنی فرصت خدمت کردن تمام می شود و آن گاه دیگر حسرت خوردن فایده ای ندارد.