لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< << 11 12 >

91/4/15
10:9 ص

چند بار خواستم به مناسبت تولد آقا در نیمه ی شعبان بنویسم، اما قلم همراه چشم گریه کرد، بیش از آن که سخن بگوید و اینچنین پنداشتم بهتر آن است که با خلوص نیت و با همین حالم، تفألی به حافظ بزنم که شعرش همه عشق است و حکمت، و گویی حافظ نیز ما را به بهره مندی از امروز دعوت می کند:

 

لطفاً ما و همه ی منتظران را دعا کنید، تا در رکابش، رضایش را روزی مان کنند. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/15
9:44 ص

آنچه که هم اکنون در جامعه ی ما رایج شده است، این است که بسیاری از افراد برای شغل خود بسیار اهمیت و ارزش قائلند و حتی بعضاً با تعصب نسبت به آن یاد می کند. شاید در ابتدا این مسئله مثبت به نظر برسد چرا که کسی که به کارش اهمیت می دهد احتمالاً سعی می کند کارش را به درستی انجام دهد اما حقیر منظورم این نیست که افراد کارشان را درست انجام ندهند، بلکه مقصد دیگری دارم.
اگر هر کدام از ما آنچنان به کار و شغل خود اهمیت بدهیم که مهمترین هدفمان حفظ شأنیت آن باشد، چون خود شغل را هدف قرار داده ایم به نتایج و حواشی آن اهمیت نمی دهیم. به عنوان مثال اگر یک مسئول به شغل خود بیش از حد اهمیت بدهد غرق می شود در این که شأن شغل خود را به لحاظ ظواهر و عواید و اختیارات افزایش دهد و این در تضاد می شود با حقوق کارمندانش و به خصوص کارمندی که به شغل خود تعصب می ورزد، چون چنین کارمندی شأن خود را آن قدر بالا می داند که حتی به رییس و ارباب رجوع خود نیز جواب پس نمی دهد.
یا بعنوان مثال اصولاً مشکل وضعیت فضای هنر در کشورما همین دید است که هنرمندان آنچنان به کار و شغل و حرفه ای بودن خود اهمیت قائلند که بعضاً به خاطر آن از هیچ گناه و ناسزایی ابا ندارند و هنر را برای هنر می خواهند و هیچ چیزو هیچ کسی را مقدس تر و مهمتر از خود هنر نمی شناسند و اینچنین از نشان دادن هر صحنه ی زشتی در سایه تکنیکهای هنری نمی هرساند و چه بسا آن را می ستایند و بعنوان مثال بی پردگی در پرده ی سینما را نشان از موفقیت و هنرمند بودن می دانند؛
یا یک کارگر آنچنان به شغل خود اهیمت قائل می شود که کارفرمایش اگر حتی یک ماشین خوب نیز بخرد، آن ماشین را حق خود و نتیجه ی کارخودش می داند و یا همین طور کارفرمایی که به کارگرش حقوق می دهد، آنچنان برای شأن کارفرمایی و کارآفرینی اهمیت قائل است که کارگر را تنها یک ابزار برای شغل خود بشناسد.
این مسئله متأسفانه بین برخی علما و روحانیون نیز اینچنین دیده می شود که ایشان اصلاً علمای سایر علوم ر عالم نمی شناسند، ا حتی اگر در خدمت کشور و مردم و انقلاب و اسلام باشند و بشریت باشند و بیشترین خدمات را نیز کرده باشند و علمشان را نیز علم نمی شناسند و البته این وضعیت بغرنج در بسیاری از دانشگاهیان نیز نسبت به حوزویان وجود دارد و ایشان هم علمای دینی را بی سواد می شناسند.
متأسفانه تعصب های شغلی در ادارات کوچک نیز مانع همکاری بین دو همکار می شود و بعضاً دو همکار به خاطر شأن خیالی که برای خود وشأن شغل خود متصورند، برخی وظایف را در شأن خود ندانسته و به یکدیگر پاس می دهند، آنچنان که ارباب روجوع که در دید این کارمندان یک مزاحم است نیز ناراضی باشد و این ارباب رجوع نیز بعضاً طوری برای شأن ارباب رجوعی خود اهمیت قائل است که در اولین جمله به این کارمندان می گوید که اگر به این کارمندان حقوقی می دهند به خاطر اوست نه حتی ارباب رجوع ها و کارهای دیگر که آنها نیز شاید مهم باشند.
مراتب بالاتر این وضعیت در مسئولان رده بالا نیز مشاهده می شود و متأسفانه تبعات این نگاه آنچنان در این حد گسترده و زشت است که نمی توانم به آن اشاره نکنم، هم اکنون همه شاهدیم که هر یک از مسئولان قوا در اظهارات و اعمال و رفتارشان طوری برخورد می کنند که نشان می دهد بر شغل و شأن خود و قوه ی شان آنچنان تعصب دارند که سایر قوا را در رده های پایین تر از خود می بینند و همین مسئله موجب می شود تا قوا نه نسبت به هم همکاری مناسب و پاسخگویی صحیحی نداشته باشند.
نتبجه: علاقه داشتن به شغل موجب افزایش انگیزه و افزایش بهره وری می گردد اما مانند همه جا در این خصوص نیز حفظ تعادل و پرهیز از افراط و تفریط و میانه روی احسن است. چه خوب است همانطور که برای کار و شغل خود اهمیت می دهیم به همان اندازه نیز به شغل و جایگاه افراد دیگر احترام بنهیم. یادمان باشد که هیچ کسی با هیچ شغلی زاییده نمی شود و چه بسا ما اکنون در شغل و جایگاه رقیب خود قرار داشتیم، به عنوان مثال رییس جمهور چه بسا روزی رییس مجلس باشد و رییس مجلس چه بسا رییس جمهور و اگر اینچنین بیندیشیم که مهمتر از نوع شغل این است که انسان هر کاری را که به عهده می گیرد، مرضی رضای خداوند و در جهت خدمت به دین و خلق خدا عمل بکند و در چنین صورتی مطمئناً به این حدیث حضرت علی (ع) نیز عمل کرده ایم که "چنان با بقیه برخورد کن که دوست داری با تو برخورد کنند"، چنین نگاهی موجب می شود تا کسی شغل و جایگاه کسی را تحقیر نکند و افراد به همدیگر کمک کنند و هدف خود شغل ها نباشند، بلکه شغل ابزاری باشد برای خدمت به خدا و خلقش، اینچنین هیچ شغلی با هیچ شغلی در تضاد نمی شود و هرکسی در سَبیل خود، صراط مستقیم را طی خواهد کرد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/14
8:24 ص

مدتی است که حتی سایت ها و پایگاه های ارزشی در ثبت و نمایش نظرات به صورت علنی دقت لازم را ندارند و نظراتی را دون شأن مردم و پایگاههای رسمی و ارزشی کشور است منتشر  می کنند، که تصویر نمونه ای از این بی دقتی ها را که از سایت ارزشی "مشرق نیوز" است به عنوان نمونه تقدیم می کنم، خاطر نشان می کنم که این مسئله آن قدر شایع شده است که اخیراً سوژه ی برخی خبرگزاری ها و وبلاگ های دیگر هم بوده است.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

91/4/13
9:58 ص


با توجه به این که بیشتر تیم های فوتبال کشورمان دولتی هستند و یا از کمک های نهادهای عمومی مانند شهرداری تغذیه می کنند و درآمدهای میلیاردی و ماشینهای چند صد میلیونی به بازیکنان خویش می دهند و تازه همان را هم کمتر از حق دوستان می دانند و آرزو دارند که می توانستند تمام بودجه ی دولت را به پای ایشان بریزند و شرمنده از این که چرا نتوانسته اند هواپیمای شخصی به ایشان بدهند، مقایسه ای انجام داده ام بین بازیکنان فوتبال و کارمندان دولت که اتفاقاً ایشان هم نان خور دولتند. در این مقایسه سوالاتی مطرح می کنم که پاسخ شان را می توانید به راحتی با بله و خیر بدهید. 
هر دو بر اساس قانون، دقیقاً متناسب با تورم، حقوقشان باید تعریف شود ولی نمی شود؟
هر دو نانخور دولتند و غذای اصلی شان نان و شاید هم پنیر است؟
هر دو با خط فقر اعلامی فاصله ی زیادی دارند؟
هر دو سقف قانونی قرار داد در موردشان رعایت می شود؟
هر دو کسانی مانند آقای رویانیان دارند که تا پای جان از حقوقشان دفاع کند؟
هر دو حقوق شان کاملاً مشخص است و هر دو برای ریال درآمدشان هم مالیات پرداخت می کنند؟ 
هر دو حین عقد قرارداد خودرو و خانه هدیه می گیرند؟
هر دو اگر تخلف بکنند (اخلاقی، مالیاتی، قاچاقی، مخدری،...) فوراً مورد عفو و گذشت و بعد هم تشویق قرار می گیرند؟
هر دو عزیزند و مورد علاقه مسئولان و رسانه ها به نوعی که نصف روزنامه های سیاسی و صدا و سیما نیز به وضعیت ایشان و احقاق حقوق حقه ایشان می پردازد؟
هر دو مدام مورد کمک مالی شهرداری ها، مجلس، دولت و ارگانهای مختلف قرار می گیرند؟
هر دو اگر کوچکترین ظلمی به ایشان بشود مجلس و کمیسیون های مختلف برای حل مشکلشان جلسات علنی و غیر علنی می گذارند؟
هر دو چه بر نیمکت بنشینند و چه گل بزنند و یا نزنند و یا کار بکنند و یا نکنند حقوق بخور و نمیرشان را می گیرند.
هر دو جزء دهک های بالای درآمدی جامعه هستند؟
هر دو اگر کوچکترین بلایی، بیماری و گرفتاری داشته باشند، مورد حمایت برنامه ی 90 و جذب کمکهای مردمی و دولتی قرار می گیرند؟
هر دو همیشه مصدومند و زخمی روزگار؟

مطلب مرتبط:
سردار، کدام سرختر است؟!
این فوتبال سردار خراب کن...
مردان قانون و تخلف از قانون؟!! 
پیروزی و استقلال ویژه خواران بزرگ ورزشی  

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود


nazokbin

91/4/13
7:33 ص

 


با توجه به تفویض اختیار تعیین ساعت کار ادارات به استانداری ها، چند روزی است که ساعت کار ادارات در گیلان یک ساعت عقب آمده است، یعنی شروع ساعت کار 6/5 صبح است! ساعت ها همین الان هم با توجه به این که یک ساعت به جلو کشیده شده اند، یک ساعت زودتر از افق شرعی است و این یعنی 6/5 صبح الان، در واقع ساعت 5/5 صبح قدیم است؛ یعنی در طول یک سال کاری، ساعت بیولوژیک کارمندان 2 ساعت کم و زیاد می شود؛ در صورتی که حتی 1 ساعت تغییر در ساعت بیولوژیک هم از نظر پزشکان مورد انتقاد است و خود رییس جمهور نیز همین 1 ساعت را مخل آرامش کارمندان می دانست و زیربار اجرای آن نمی رفت ولی حالا کارمندان گیلانی در واقع 2 ساعت از این تغییر را تجربه می کنند.
ساعت 6 صبح که کارمندان می خواهند به سرکار بروند تاکسی در خیابان پیدا نمی شود و خوردن صبحانه هم ساعت 5/5 صبح (یک ساعت قبل از کار) عملاً میسر نیست و این یعنی بخشی از کارمندان با خودروی شخصی به سرکار بروند و باید در اداره وقتی هم برای خوردن صبحانه صرف کنند، از سویی این ساعت شروع کار، به کار ارباب رجوع هم نمی آید، از وقتی که ساعت کار جدید ابلاغ شده است یکی دو ساعت اول صبح ارباب رجوعی پیدا نیست، بالاخره آنها هم ساعت بیولوژیک دارند و محتاج خواب طبیعی هستند.
از طرفی از روزی که این ساعت کار برای گیلان ابلاغ شده است هواخنک و بارانی شده است و تا چند روز آینده هم همین وضعیت ادامه دارد و اصلاً با توجه به نزدیکی ماه رمضان و تغییر ساعت معمول دراین ماه نیازی به تغییر ساعت اخیر نبود، فقط کافی بود استانداری یک استعلام از هواشناسی می کرد تا بداند اصلاً با توجه به خنکی 2 هفته ای هوا نیازی به بهم زندن خواب و زندگی کارمندان بود یا نه! از سویی وقتی ساعت کار یک کارمند بهم می خورد، کل خانواده و امور خواب و تفریح شان دچار اختلال می گردد.
در هر تغییر ساعت کار، چند هفته فقط لازم است تا بدن و ساعت بیولوژیک بدن به شرایط جدید عادت کند و وقتی تغییرات با فاصله ی کم و با دامنه ی زیاد اتفاق می افتد، عملاً تأثیر منفی زیادی روی روحیه، روان و جسم افراد ایجاد می کند که مطمئناً موجب اختلال در سلامتی کارمندان و بهره وری ادارات می گردد.
ای کاش اولاً تفویض اختیاراتی که به استان ها انجام می شود به حدی نباشد که موجب آزار و اذیت اهالی آن استان شود و ثانیاً، استانداری ها از این واگذاری اختیارات استفاده ی مطلوب و منطقی و در جهت رضایت مردم کنند، و ثانیاً این که قبل از اجرای هر طرحی ابتدا فایده- هزینه محاسبه شود تا لااقل فایده و هزینه های یک طرح سر به سر باشد، باشد که اگر بر بهره وری نمی افزاید، ضد بهره وری نباشد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/10
7:59 ص

آن هنگام که سیاستهای انبساطی دولت به خصوص با فرضیه های آقای جهرمی در زمینه ی اشتغال زایی اوج گرفت، چند وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی به دلیل عدم اعتقاد به سیاستهای انبساطی آقای جهرمی برکنار و یا مجبور به استعفا شدند. آن هنگام سیاستهای انبساطی که با تزریق پول به نام حمایت از صنایع زودبازده موجب تورم شدند، با اعتراض مردم و رهبر و علما به سیاستهای انقباظی مبدل شد. این بار  آقای بهمنی رییس بانک مرکزی شد و دیگر جهرمی و تفکراتش در دولت جایگاهی نداشت، اینبار آقای بهمنی گویی قفل صندوق دولت را قورت داده بود و دیگر صنایع حتی برای خرید مواد اولیه خود نیز نمی توانستند تسهیلات بگیرند، آن قدر سود تسهیلات پایین بود که در واقع تسهیلاتی پرداخت نمی شد، صنایع به خاطر نداشتن پول خرید مواد اولیه تحت فشار قرار گرفتند، گویی سیاستهای بانکی یا باید در افراط بمانند و یا تفریط، انگار تعادلی بین این انبساط و انقباض ها قرار نبود بر قرار شود.
از اشتراک نظرهای تمام روسای بانک مرکزی، اعتراض به نحوه ی تعیین سود بانکی بود به نوعی که در شرایطی که تورم کشور حدود 14% بود نرخ سود بانکی 12% تعیین می شد و این سود همواره با شعار کاهش و با هدف رسیدن به زیر 10% دنبال می شد و اگر چه این شعار منجر به کاهش سود نشد، اما علی رغم افزایش تورم به حتی بیش از 20% همچنان همان 12% باقی ماند.
اختلاف زیاد بین سود بانکی و تورم موجب شد که بانکها امکان جذب نقدینگی را نداشته و همان سرمایه ی موجود در بانک ها نیز به بازار روانه شود. با افزایش نقدینگی ناشی از اجرای هدفمندی یارانه ها و عدم جذب بانکها در جذب مازاد یارانه ی نقدی، تورم بیشتر و بیشتر شد و به زعم حقیر که در یکی از مقالات مستقلا(با ارائه پیشنهاد) به آن اشاره کردم موجب افزایش بورس بازی در بازار ارز و در نتیجه رسیدن تورم به 50% شد.
آنچه که نگاشته ام مقدمه ای بود برای طرح یک فرضیه، فرضیه ام که مدتیست ذهنم را به خود مشغول کرده است این است که آیا دولت فرد توانایی مانند آقای احمدی نژاد که شرایط تحریم و فشارهای سیاسی بیشتری را در دوره ی اول ریاست جمهوری به نحو احسن مدیریت کرده بود، نمی توانست شرایط را به نحوی مدیریت کند که اکنون شاهد چنین وضعیتی در اقتصاد کشور نباشیم؟! آیا اگر آقای احمدی نژاد سود بانکی را بر اساس مبانی علم اقتصاد تعیین می کرد، نقدینگی ها به سمت های بورس بازی اعم از ارز و سکه و مسکن می رفت؟! آیا نمی شد با تعیین سود بانکی صحیح جلوی جهش قیمت در ارز را گرفت؟! آیا با افزایش سود بانکی تک رقمی به حدود 20 درصد ناگهان قیمت ارز از حدود 2200 تومان به 1700 تومان کاهش نیافت؟! آیا این مسئله اثبات این فرضیه نیست که تعیین سود بانکی صحیح می تواند و می توانست نرخ ارز را کنترل کند؟! آیا دولت در مدیریت اقتصاد کشور طی این 2-3 سال از ابزارهای خودش در تعیین نرخ سودبانکی، تنظیم بازار، تعادل عرضه و تقاضا، واردات و صادرات و ... به خوبی استفاده کرده است؟! آیا واردات به موقع انجام شده است؟ آیا سود وام ها این قدر کم نبود که بانکها از پرداخت وام به مردم خودداری کنند؟! آیا سود سپرده این قدر زیاد بود که کسی پولی در بانک بگذارد؟! آیا دولت توان خودش را در مدیریت کشور اذعان دارد یا نه آن را در دست سوءاستفاده کنندگان و تحریم کنندگان می داند و می خواند؟! آیا مقصر دانستن وزارت اطلاعات در سوءمدیریت کشور با جهل انجام شده است؟! آیا دولت نظارت را بر دلال ها اجرا کرده است یا فقط تولید است که تحت فشارهای غیر منطقی در حال له شدن است؟! آیا فرهنگ "ما می توانیم" و "این شدنیست" در واژگان دولت هنوز جایگاهی دارد؟!
پاسخ من به همه ی این سوالها این است که حقیر باور نمی کنم که دولت نمی توانسته است اقتصاد کشور را بهتر از این مدیریت کند. من نمی توانم باور کنم دلار و سکه طی چند ماه دوبرابر شود و دولت هیچ اقدام شایسته ای نکرده باشد و اکنون عزم کنترل تورم را داشته باشد؟! حقیر عزم مدیریت مسائل ر ا در دولت نمی بینم! این شاید به زعم برخی تهمت باشد، اما آموخته ام که از تحلیل و ریشه یابی مسائل مهم و کلان کشوری به سادگی عبور ننمایم. اکنون من نمی توانم مدیریت عالی دولت قبلی را در بحث سیاست خارجی و منطقه ای و داخلی، در بحث سهمیه بندی سوخت، در دور زدن تحریم ها، در بی حاشیه بودن، آرام کردن کشور، در مسئولیت پذیری نسبت به قانون، در اعتماد به نفس، در ولایت مداری، در مسکن مهر، در سهام عدالت، در حساسیت به باندهای فساد مالی، در تبلیغ اسلام به جای انسان و ... فراموش کنم و نمی توانم این دولت را ادامه ی همان دولت بدانم، نمی توانم خودم را گول بزنم، فرضیه ام خیلی تلخ است ولی تنها فرضیه ام همین است، کسی دیگر فرضیه دارد بیان کند، این کشور اکنون بیش از 30 سال است که در تحریم و فشار و جنگ سرد و نرم و سخت است، سالهاست که کشور از تحریم ها به خودکفایی رسیده است و هیچ تحریمی نبوده که موجب گشایشی نشده باشد و کمتر رییس جمهوری به توانایی و جان سختی احمدی نژاد دیده بودیم و اینک...این که مشکلات اخیر کشور را به تحریم و به مذاکرات ربط دهیم، بیشتر به ادامه ی یک سناریو شبیه است، سناریویی که در آن کشور باید با جمع فشارهای داخلی و خارجی دچار تلاطم و تنش گردد، اکنون باید فرضیه ها را بررسی کرد و نباید ساده از کنار آنها گذشت اگر نسبت به انقلاب بی تفاوت نیستیم.

مطالب مرتبط:
 اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!‏ 
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران 
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!‏ 
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی 
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟! 
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم) 
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول) 
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟! 
موتور حاشیه سازی دولت روشن شد 
کاش دولت همیشه علمی عمل کند 
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت 
کاش رییس جمهور بخواند 
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت 
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند 
نسبت مصدق با احمدی نژاد 
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟! 
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند 
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست 
13+25=؟ 
رییس جمهور به کجا می رود؟!! 
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم... 
بگذارید احمدی نژاد بخواند! 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/9
1:29 ع

دو سه سالی است که نزاع بین قوا و سرانشان آن قدر توی ذوق می زند که موجب نگرانی و ناراحتی مردم و عقب افتادگی امور مهم مملکت شده است. دو سه سال است که هر کدام در بین حرف ها و اعمال همدیگر دنبال یک اشتباه می گردند تا پتکی بسازند دسته اش از همه غر و بزنند بر سر هم، انگار عالم محضر خدا نیست، گویی در خدمت مردم و تحت امر رهبر نیستند و شاید هم برای کسی دیگر شمشیر می زنند.
آقایان سران قوا! اوقات مردم و رهبر از وضعیت موجود مکدر است، اگر گمان می کنید که لجاجت ها و ندانم کاری های شما به نام رهبر، نظام و انقلاب نوشته خواهد شد سخت در اشتباهید، بدانید که ما بیداریم و حواسمان هست که چه می کنید، هر ایرادی که در مجموعه ی شما هست دقیقاً از چشم مجموعه ی شما دیده می شود، نه دستان پشت پرده و نه تحریم و نه هیچ کس دیگر، اکنون مردم این کشور، مشکلات و سختی ها را نتیجه ی هیچ چیزی جز قصور مسئولان نمی پندارند و هیچ مسئولی را مقصرتر از کسی نمی دانند که مقصر را در قوه ی دیگری جستجو می کند و خودشان را بی تقصیر می خوانند.
خطابم با شماست آقایان رییس جمهور و لاریجانی، مسئولان محترم قوای سه گانه! احترام تان از تنفیذ رهبر است و یقیناً اگر پایبند امر رهبر نباشید، احترامی هم برایتان متصور نخواهیم بود، جایگاه مسئولیت در این نظام جایگاه قدرت طلبی و جنگ قدرت نیست، جایگاه اطاعت از رهبر است و خدمت به مردم.
مسئولان قوا! هر کدام از شما چه بسا روزی رییس قوه ی دیگری باشید، آیا همان گونه با قوه ی دیگر تعامل دارید، که همان برخورد را رضا باشید؟!
آقایان محترم! اگر به بر زمین گذاشتن امررهبر خو کرده اید، بدانید که ما چنین نیستیم و نمی گذاریم در این کشور هرکسی ساز خودش را بزند و آواز خویش را بخواند، یقیناً چنین کسی هیچ احترامی نخواهد داشت، حتی اگر شخص دوم، سوم و یا چهارم این کشور باشد و دیگر این که بگردید در اطرافتان و معاونت ها و مشاورهای و نزدیکانتان تا اگر کسی می خواهد گندی به ممکلت بزند و به نام انقلاب بنویسد، را مهجور کنید تا قبل از این که ملت حزب الله شما را با معاونت ها و دوستان تان به زیر بکشاند، هنوز تاریخ انقلاب آن قدر قدیمی نشده است، لطفاً رجوعی به آن بنمایید تا ببینید که چه چیزی منافقان و ضدانقلاب هارا به آنجا کشاند، آیا نقش عدول از امر رهبر را در انحراف ها نمی بینید؟!

مطالب مرتبط:
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی 
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است  

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/8
12:13 ص

خون شهدا یا رنگ پرسپولیس!؟ 

سردار رویانیان دو سه مطلبی در خصوص رفتار، گفتار و عملکردتان نگاشته ام و این بار فقط از باب تلنگر چند سؤال از شما دارم، جناب سردار رویانیان! خون شهدا سرخ تر بود یا لباس پرسپولیس؟! قرمزی پیشانی بند یا حسین را سرخ تر می دانی یا پرچم پرسپولیس را؟! هواداران کدام باید دوآتشه تر باشند؟! سردار عزیز! فرماندهی جبهه ها افتخار آمیزتر بود یا مدیریت باشگاه!؟ سردار جان از سؤال شهدا بیشتر می هراسی یا از اعتراض هواداران؟! سردار ما دلمان خوش بود که با ورود شما پا در خون شهدا نهاده ها، به زمین چمن فوتبال، آن تعهد و سلامت به این عرصه سرایت خواهد کرد و چه غلط بود آنچه می پنداشتیم، شما آبرو و سابقه ی سرداریتان را پای آبروی یک تیم با تعدادی بازیکن که اگر حمایت امثال شما نبود اکثرشان به اتهامی از جرایم متنوع فساد اخلاقی، اکنون گوشه ای زندانی بودند. سردار رویانیانی که خانه اش و زندگیش اش ساده است و ساده زیست! سردار عزیز! دنیای خودت را با بیت المال آباد نکردی که دنیای دیگران را به ناحق با بیت المال آباد کنی؟! سردار جان ماشین و هواپیما پیشکش، بدان که تومان تومانی که از بیت المال هزینه می کنی پاسخ می خواهد و اگر نبودی سردار رویانیان، فرمانده و همسنگر شهیدان، اینچنین دلمان نمی سوخت.

مطلب مرتبط از وبلاگ:
این فوتبال سردار خراب کن...
مردان قانون و تخلف از قانون؟!! 
پیروزی و استقلال ویژه خواران بزرگ ورزشی

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/7
11:22 ع

شاید حدود یک هفته ی پیش بود که یک روحانی محترم به عنوان رییس مرکز آمار قوه ی محترم قضاییه، در تلویزیون دعوت بود. خیلی برایم سوال بود که بدانم رییس مرکز آمار، که مثلاً در دولت دکترای آمار دارد و بازهم عملکردش مورد انتقاد است، در قوه ی قضاییه بر چه اساسی انتخاب شده است و اتفاقاً مجری برنامه، همین سؤال را از حاج آقا کرد و ایشان در پاسخ گفت که من از دهه ی شصت در همین پست هستم و احتمالاً منظورش این بود که یعنی من به لحاظ تجربی شایسته ام. نمی دانم چقدر صحیح نقل به مضمون کرده ام، ولی با توجه به دستور رهبر معظم انقلاب به قوه ی قضاییه جهت ارتقای عملکرد خود، ابتدا یک فلاش بک می زنم به دریافت تجربی خودم و بعد ربط این مثالها را به مقدمه ام طرح می کنم:
حقیر یک پرونده در دادگاه حقوقی علیه دو ارگان دولتی که از یک تعهد محضری سه جانبه با من شانه خالی کرده اند، دارم و جالب است که بعد از تشکیل پرونده، زمان اولین جلسه دادگاه را حدود 2 ماه بعد قرار داد و من هم سرموقع در دادگاه حاضر شدم ولی فقط نماینده حقوقی یکی از ارگانها حاضر شد و با مراجعه به سوابق تحویل اخطاریه متاسفانه دیدیم که نامه ی اخطاریه آن ارگان به یک ارگان کاملاً بی ربط دیگر تحویل و رسید شده است، پس به دلیل یک اشتباه مضحک، جلسه ی دادگاه  به 2 ماه بعد موکول شد و این بار علی رغم رسیدن اخطاریه، باز نماینده ی همان ارگان به جلسه نیامد و نماینده ی حقوقی ارگان دیگر هم ادعا و شکایت مرا تأیید کرده و ارگان دیگر را مقصر دانست. قاضی محترم گفت دفتردادگاه به ما گام بعدی را ابلاغ خواهد کرد و پس از گذشت بیش از یکماه از جلسه ی دوم، یک پیامک رسید که "رأی پرونده به فلان شماره صادر شده است" و من هم خوشحال به دادگاه مراجعه کردم و رییس دفتر گفت که این پیامک زودتر از نوشته شدن رأی و به صورت سیستمی و خودکار ارسال می گردد و بازهم چند روز بعد به دفتر دادگاه رفتم و چون دفتر خبر جدیدی نداشت خدمت مقام محترم قضایی رسیدم و ایشان گفت مشکلی وجود ندارد و کار در روال معمول در حال انجام است و اکنون حدود 2 ماه از رسیدن پیامک "رأی پرونده به فلان شماره صادر شد" به گوشیم گذشته است و با وجود پیگیری های تلفنی هنوز هیچ خبری از رأی نیست که نیست و تازه رییس دفتر دادگاه می گوید چیزی نیست این مسئله طبیعی است و نگران نباشم. حال احتمالاً در نظر ریاست مرکز آمار این قوه ی محترم رأی من ظرف 5 ماه از تاریخ شکایت صادر شده است و حال این که حدود 7 ماه گذشته است و رأی هم صادر نشده است و خبری از رأی نیست و رییس مرکز آمار نمی داند به خاطر یک اشتباه در نامه نگاری به راحتی 2 ماه وقت مردم تلف می شود و تازه این اولین رأی است و بعد احتمالاً به این رأی اعتراض می شود و دادگاه تجدید نظر هم داستان خودش را دارد و همه ی اینها برای یک پرونده ی ساده است که مستندات کافی و محضری و قانونی برای مشخص شدن متخلف و محکومیت وی در دسترس است.
مثال دیگرش این که یک کارگر ساختمانی 4 سال پیش در یک ساختمان در اثر سقوط از ارتفاع دچار قطع نخاع شده است و هنوز رأی دادگاه صادر نشده است که نمی دانم آیا 4 سال برای چنین پرونده ای می تواند مورد رضایت آن معمول بر تخت افتاده باشد و این که آمارها چه می گوید و آیا حرفی از این فرد در آمارها هست یا نه، جالب است که بگویم حقیر به عنوان یکی از کارشناسان هیأت 9 نفره در بررسی این حادثه نظر داده ام و اکنون بعد از 2 سال کامل مارا برای ادای توضیح به دادگاه دعوت کرده اند و البته این بحث اطاله ی دادرسی متأسفانه یک رویه ی جاری در کشور است که متأسفانه بعضاً عمر صاحب حق را قد نمی دهد که در همین دنیا به حق خود نائل گردد.
حال بحث این است که آیا مرکز آمار یک قوه می تواند بدون تخصص کافی و فقط بر اساس تجربه، برنامه ای دقیق و قابل اجرا و دفاع اجرا کند؟! به نحوی که یک آمار حقیقی و واقعی را ارائه نماید؟! و تحلیل صحیحی از عملکرد خود و رضایت مردم داشته باشد؟! جالب است همین الان که این مطلب را می نویسم، آقایان لاریجانی و رییسی و منتظری مسئولان قوه ی قضاییه و دیوان عدالت اداری در اخبار ساعت 19 شبکه 1 امروز 7/5/91 در حال دفاع و افتخار نسبت به عملکرد قوه ی قضاییه به استناد آمار این وزارت خانه هستند و من و کسانی که پرونده ای در این قوه ی محترم داریم و یا به عنوان کارشناس در این قوه رفت و آمد داریم، می دانیم در پس این آمار چه خبراست.
باور کنید نمی توان همیشه انتقاد کرد و باید منتظر ماند تا به بهانه ی هفته ی قوه ی قضاییه و پیرو امر رهبر به ارتقای قوه ی قضاییه، انتقادی نوشت و درددلی کرد و گرنه سابقه نشان داده است که درافتادن با این قوه ی قوی می تواند به تعطیلی و فیلتر شدن بینجامد.
اکنون هنگام آن است که ریاست محترم قوه ی قضاییه، در راستای اجرای اوامر رهبر معظم انقلاب که به صورت دقیق و روشن، چراغ هایی را در مسیر این قوه چه به لحاظ مسائل داخلی این قوه و چه به لحاظ نحوه ی تعامل با سایر قوا نهاده اند، با به کارگیری برنامه ریزان و متفکران و متخصصان، گام های بلندی بنهد و این قوه را که بدون صحت و صلابت عملش، هیچ ضمانتی در سلامت کشور وجود نخواهد داشت، بیش از پیش عدالت و سلامت کشور را ضامن باشند.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/4/5
7:29 ع

کسانی که درک صحیح از ازدواج دارند با ازدواج دنبال کمال هستند وکسانی که درک صحیحی از آن ندارند ازدواج را موجب ناقص شدن حیات می دانند.
کسانی که ازدواج را می فهمند از تفاوت ها لذت می برند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند از تفاوت ها ناامید می شوند.
کسانی که ازدواج را می فهمند به جا کنار می آیند و به جا می ایستند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند فقط غیر از این عمل می کنند.
کسانی که ازدواج را می فهمند، باهمدیگر فرزندان را تربیت می کنند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند سر بچه ها فقط باهم دعوا می کنند.
کسانی که ازدواج را می فهمند برای همدیگر حق بودن با دوستان را قائلند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند هم خودشان و هم همسرشان را از دوست محروم می کنند.
کسانی که ازدواج را می فهمند بعد از ازدواج بر داشته هایشان، دوستانشان و اقوامشان افزوده می شود و کسانی که ازدواج را نمی فهمند بعد از ازدواج گذشته ی خودشان را و دوستان و اقوامشان را باهم دور می ریزند و حسرت می خورند حتی زمانی که با دوستان و اقوام جدیدشان هستند.
کسانی که ازدواج را می فهمند به دیگران توصیه می کنند تا آگاهانه ازدواج کنند و کسانی که درکی از ازدواج ندارند همه را از ازدواج می ترسانند.
کسانی که ازدواج را می فهمند آرامش زندگی خود را شاکرند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند از آرامش زندگی متنفرند در حالی که در جستجوی هر تنوعی هستند.
کسانی که ازدواج را می فهمند مدام کیفیت رابطه را ارتقا می دهند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند هر مرحله از تشکیل خانواده را اسارتی جدید می پندارند.
کسانی که ازدواج را می فهمند، حفظ چهار اصل امنیت، آرامش، ایمان و استقلال خانواده را مهم می دارند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند فقط لذت گرا هستند هرچند با چهار اصل فوق در تضاد باشد.
کسانی که ازدواج را می فهمند برای فهم آن وقت گذاشته اند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند بدون این که وقتی بگذارند، خود را صاحب سبک می دانند تا آنجا که ناگه به بن بست می رسند.
کسانی که ازدواج را می فهمند حریم خانواده را جولانگاه هر کسی نمی کنند تا دخالت و تحریکشان نماید و در عوض مشکلات را به مشاوران امین و آگاه عرضه می کنند و کسانی که ازدواج را نمی فهمند نزد هر کس و ناکسی مشکلات زندگی خود را بیان می کنند و همواره از مشاوران و متخصصان فراریند.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ  مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه