لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< << 11 12 >

92/1/21
10:48 ع

قانوناً، بایستی در ابتدای هر سال متناسب با نرخ تورم سال قبل حقوق کارمندان و کارگران افزایش یابد، ولی با این توجیه که افزایش حقوق کارمندان موجب افزایش نرخ تورم سال بعد می شود، عملاً در این 7 ساله اخیر رخ نداده است، مگر برای سطوح خیلی پایین درآمدی که در برخی سال ها افزایش حقوقشان تا حدود نرخ تورم بوده است، که خود جای تأمل و پیگیری از سوی نهادهای نظارتی داشته است، البته بسته به متمول بودن ادارات و وزارتخانه ها، بعضاً نسبت به ترمیم حقوق کارکنان خود اقدام نموده اند که حتی همان ادارات نیز در سال 91 چندان موفق به این کار نبوده اند و ای کاش به جای این تبعیض، طرح هماهنگ پرداخت کارکنان دولت به درستی و به صورت کامل و سختگیرانه انجام می شد و افزایش حقوق و مزایا نیز براساس قانون و متناسب با نرخ تورم صورت می گرفت.

افزایش های حقوق کمتر از نرخ تورم، طی چندساله اخیر به شدت قدرت خرید کارمندان معمولی در اکثر ادارات را پایین آورده است و با توجه به تکرار این رویه، گویا به یک عرف عادی تبدیل شده است، به نوعی که با نرخ تورم رسمی حدود 32 درصدی و نقطه به نقطه 40 درصدی سال 91، یک افزایش حقوق 25 درصدی به عنوان یک لطف بزرگ از سوی دولت تلقی می شود و سوءاستفاده کنندگان سیاسی که در انتقادات خود بیش از انصاف به دنبال ماهی گیری از آب گل آلود هستند، همین افزایش حقوق 25 درصدی را یک بازی سیاسی انتخاباتی دولت تعریف می کنند، این منتقدان اصلاً توجه نمی کنند که:

1-  حتی با افزایش 25 درصدی حقوق بازهم کارمندان و کارگران نسبت به سال قبل قدرت خرید کمتری پیدا می کنند و این قدرت خرید که در چند سال اخیر ادامه دار بوده است، مستقیماً معیشت و سلامت خانوار را تحت الشعاع قرار می دهد، به خصوص این که تورم بخش خوراکی و آشامیدنی که بیشترین سهم از سبد خانوار کارمندان و کارگران را دارد، حدود 85 بوده است.

سال
درصد افزایش حقوق
نرخ تورم اعلامی سال قبل
سال86 4.8 11.9
سال87 7.3 18.4
سال88 18.3 25.4
سال89 6 10.8
سال90 10 12.4
سال91 15 21.5
سال 92 25 31.5
جمع بندی
حقوق 92 معادل 2.23 برابر حقوق 87 است
 قیمت های 91 معادل 3.31 برابر قیمت های 86 است

2-  بازی کردن با معیشت طبقه های ضعیف و متوسط کارگر و کارمند یقیناً برای هیچ گروه سیاسی موجب اعتبار نخواهد بود. 

3-  ایشان عملاً عزت نفس کارمندان عزیز را به بازی می گیرند و حال این که شأن کارمندان شریف کشور که در سخت ترین شرایط نیز دست از حمایت از انقلاب خویش برنداشتند، بسیار بالاتر از این است که برای 5 درصد فاصله ی بین 20 درصد تعریف شده ی مجلس و 25 درصد دولت، بخواهند رأی خود را بفروشند.  

4-  صنوف مختلفی که برعکس کارمندان و کارگران، حقوقشان را خودشان تعیین می کنند، عملاً همگام با تورم ها، درآمدهای خود را افزایش داده اند ولی این مسئله در صنف کارمندان و کارگران صادق نیست و افزایش حقوق ایشان به علت کارشکنی مجلس و دولت، کمتر و دیرتر از سایر صنوف افزایش می یابد. 

5-  در شرایطی که مجلس خود باید حامی قانون و اجرای آن باشد معلوم نیست به چه مجوزی افزایش 20 درصدی را برای حقوق تصویب می کند و حال این که باید ملاک کار، نرخ تورم رسمی مملکت باشد. جالب است در شرایطی که مردم بنا به دستور رهبر معظم انقلاب به همان آمار رسمی کشور احترام می گذارند، ولی گویا خود مسئولان همان آمار رسمی خود را نیز در جایی که به ضررشان است بر نمی تابند.

6-  در شرایطی که کشورهایی مثل ترکیه در تورم های شدیدی مثل تورم 92 طی یکسال چندبار حقوق کارکنان را افزایش می دادند تا قدرت خرید مردم تا حدودی حفظ شود، این شیوه ی برخورد با کارمندانی که با حقوق ثابت، شاهد 2 برابر شدن هزینه های خوراک خانوار شده اند منصفانه به نظر نمی رسد. 

7-  کارمندان و کارگران توقع دارند که این فاصله ی بین افزایش حقوق و نرخ تورم، مورد اعتراض سیاسیون و نهادهای نظارتی باشد نه بالعکس ممری برای کسب منافع سیاسی. 

ممکن است برخی از مطالعه کنندگان عزیز به بحثم چند سوال یا انتقاد وارد کنند که مختصراً ضمن طرح آنها، پاسخ شان را نیز می دهم:

الف-  آیا افزایش حقوق 25 درصدی موجب افزایش نرخ تورم و تشدید شرایط سخت اقتصادی ایشان نخواهد شد؟

-     یقیناً با افزایش نقدینگی، نرخ تورم نیز دچار تغییر می گردد، اما در جایی که دولت نتوانسته است تورم سال قبل را به خوبی مهار کند، در واقع افزایش حقوق، جبران تورم سال قبل را می کند و در صورتی که اعمال نشود، عملاً دولت بین این افزایش حقوق و کاهش شدید قدرت خرید کارمندان، بایستی اولی را انتخاب کند و این که عدم افزایش حقوق، موجب افزایش مفاسد اداری، رویکردن به چندشغلگی، به هم خوردن آرامش خانواده، افزایش طلاق و کاهش بهره وری نیروی کار می گردد.  شاید اگر دولت براساس نرخ تورم پیش بینی شده ی سال بعد حقوق ها را افزایش می داد می شد افزایش حقوق را کمتر در نظر گرفت، که این مسئله مستلزم آن است که برای شروع، در سال مبنا مثل امسال، یک ضریب برای مساوی شدن نرخ تورم با افزایش حقوق در نظر گرفته شود و یک ضریب نیز برای تورم پیش بینی شده در سال 92 پیش بینی شود و در سال های بعدی بازهم دو ضریب یکی در جهت جبران"فاصله بین تورم پیش بینی شده و نرخ تورم سال قبل" و دیگری نیز "ضریب تورم پیش بینی شده ی سال بعد" تعیین و این دو ضریف باهم جمع و در تعیین حقوق علی سال بعد اعمال گردد.

ب- آیا افزایش میزان یارانه نقدی مثلاً حین اجرای فاز 2 هدفمندی یارانه ها، جبران تورم را نمی کند؟

-   افزایش یارانه نقدی در واقع تنها بخشی از هزینه های ناشی از آزادسازی یارانه ها را جبران می کند و بر اساس قانون دولت باید میزان درآمدی را که در این خصوص کسب می نماید بین مردم و بخشهای تولیدی تقسیم کند و قرار نیست که این مبلغ به جای افزایش درآمد سالانه محاسبه گردد و براساس قانون بودجه نیز این دو ردیف های مستقل بودجه ای دارند.

ج-  آیا کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران اگر موجب کاهش نرخ تورم گردد نباید به نفع کل جامعه صورت گیرد؟

-    یقیناً نمی توان حقوق بخش بزرگی از طبقات ضعیف و متوسط جامعه را به نفع بخش دیگری از جامعه تضییع نمود و این که کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران به نفع جامعه نیز نیست، چرا که موجب کاهش بهره وری، افزایش فساد، تحت الشعاع قرارگرفتن سلامت، بهداشت، فرهنگ و آرامش خانواده و رکود اقتصادی در نتیجه ی نبود قدرت خرید می گردد، یعنی این کاهش شدید قدرت خرید کارمندان و کارگران در واقع موجب آسیب به فرهنگ، اقتصاد و اجتماع می گردد.

د-  در شرایطی که کسب درآمد برای دولت از منابع نفتی و گازی به راحتی میسر نیست، چگونه می تواند از پس افزایش حقوق ها برآید؟

-    ابتدا این که مردم نباید چوب سهل انگاری دولت را در کسب درآمد از منابع غیرنفتی بخورند. همانطوری که قبلاً در مطالب مستقل و مفصلی نوشتم، هم اکنون بیشتر کشورهایی پیش رفته ی دنیا درآمد دولت را از محل مالیات اخذ می کنند و حال این که در کشور ما، مالیات تقریباً تنها از حقوق بگیران یعنی طبقات کارمند و کارگر و تولید اخذ می شود و حال این که بیشتر درآمد در دست تجار و در بازار صورت می گیرد، چرا دولت باید از یک دلال که درآمدی معادل 10 کارمند دارد (وتازه به اقتصاد کشور ضربه نیز می زند)، مالیاتی کمتر از یک کارمند بگیرد؟ کارمندان به عنوان مستخدمان دولت به سهم خود، مالیات خود را تمام و کمال و قبل از دریافت حقوق به صورت ماهانه پرداخت می کنند و توقع دارند دولت همین رویه را نسبت به سایر طبقات و مشاغل با درآمد بالا داشته باشد؛ در صورتی که دولت مقدمات این کار را صورت دهد، عملاً بخش بزرگی از حماسه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی که در بی نیاز بودن از درآمدهای مبتنی به فروش نفت است تحقق می یابد.

مطالب مرتبط:
لزوم اصلاح جدی در تعیین دستمزدها

بازهم افزایش تا 15%؟!!

این مالیات، فزاینده فاصله طبقاتی+راهکار

کاهش قدرت خرید کارمندان، براساس سیاستهای برنامه ریزی شده دولت است

برچسب های مرتبط: کارمندان     حقوق

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/19
3:34 ع

مکاتب غیر الهی در هیچ جامعه ای جاری نمی شوند مگر با دور کردن انسان از اهداف متعالی الهی و دینی؛ و به همین دلیل مبلغان فرهنگهای غیرالهی هر آنچه که بوی دین می دهد را پاک می کنند و هرآنچه که بوی بی دینی و ضد دین می دهد را پررنگ ارائه می دهند. این مکاتب لذت عبادت را زیر انبوهی از لذت طلبی های کاذب و افراطی دفن می کنند و با مدیریت کردن شدت و ضعف همین لذات،‌ مسیر حرکت انسان دنیاگرا را به سمت دلخواه خود حرکت می دهند و اینچنین، لذت عبادت،‌ لذت استقلال،‌ لذت عزت نفس،‌ لذت پاکی و حلاوت عفت هرگز در لذات متعارف فرهنگ های غیر الهی جایگاهی ندارند. 

لذات جنسی از مهمترین عواملی هستند که فرهنگ های غیر الهی با تمرکز روی آن، سمت و سوی بشر را از محدودیت های الهی  و دینی به سمت ول انگاری و آزادی مفرط می کشانند. اگر فرد یا جامعه ای در مسائل جنسی به افراط و آزادی مطلق سوق پیدا کند عملاً‌ پرده های دین را کنار زده است.

آزادی و بی بندوباری جنسی پس لزوماً‌ یکی از بهترن ابزار و علامات دور شدن از فرهنگ الهی  و دینی است و هر آنچه که موجب نیل به آن شود در تهاجم فرهنگ غربی به آن دست یازیده می شود.

یکی از مهمترین موانع بی بندوباری جنسی، پایبندی به کانون گرم خانواده است،‌ پس فرهنگ غیر الهی غرب، تعریف جدیدی را از خانواده ارائه کرده و خانواده های سنتی را نیز آماج حملات خود قرار می دهد. از یک سو با هم خانه شدن های بدون ازدواج و ازدواج های همجنس بازان و ازدواج های غیر محدود کننده دنبال می شود و از سوی دیگر خانواده های سنتی و گرم و پایبند به روابط وفادارانه با تیرهای سمی بی عفتی،‌ بی حیایی، بی غیرتی و عادی کردن روابط زنان و مردان غیر محرم هدف گرفته می شوند.

شبه ازدواج ها و ازدواج های نامشروع با تصویب قوانین، حمایت های رسانه ای و تبلیغاتی ترویج می شوند و حمله به کانون گرم خانواده های سنتی نیز با تبلیغات دیداری و چندرسانه ای صورت می گیرد. ازدواج های نامشروع در کشور ما نه به لحاظ فرهنگی و نه به لحاظ قانونی جایگاهی ندارند اما ازدواج های سنتی با استفاده از شبکه های ماهواره ای، با کارکرد خاص همین مسئله در ایران در جریان است.

شبکه هایی مانند فارسی 1 و من وتو، به شدت به دنبال سست کردن روابط وفادارانه در خانواده و عادی سازی خیانت تا حد مشروع دانستن آن هستند. این شبکه ها تفکرات غیر الهی و منحط خود را با انواع سریال و فیلم سینمایی ترویج می کنند که بعضاً‌ در ایران از طرف برخی مردم نیز دنبال می شوند،‌ البته خیلی از کسانی که این شبکه ها را دنبال می کردند خیلی زود به ماهیت آنها پی بردند ولی هنوز بیشتر کسانی که در ایران برنامه های آنها را نگاه می کنند، تنها از روی کنجکاوی و تفریح به آنها توجه می کنند درحالی که نهاد خانواده های سنتی در تفکر آنها نهادینه شده است اما در هر صورت تغییر نگرش با ابرام و تکرار و در زمان های بلندمدت است که صورت می گیرد.

یکی از بزرگترین روش های تضعیف نهاد خانواده پس از عادی سازی خیانت و ایجاد مشروعیت و بهانه های مناسب برای توجیه آن،‌ روش ناراضی سازی است. اگر زوجین از ازدواج خود احساس نارضایتی کنند عملاً‌ ساختار خانواده دچار تزلزل می گردد و این مسئله می تواند در مواقعی که زوجین نسبت به خیانت و بی وفایی حساسیت و تعصب و تنفر دارند، بهترین اهرم برای تضعیف نهاد خانواده باشد و به همین لحاظ در جوامع سنتی این هدف با ابزارهای خاصی دنبال می شود.

یکی از بهترین روش های ایجاد نارضایتی جنسی،‌ این است که طرفین از ویژگی های جنسی خود و همسرشان و نوع رابطه ی خود احساس نارضایتی نمایند و با ارضا نشوند. اگر مرد و زن نسبت به توانایی جنسی و جسمی خود در ایجاد یک رابطه ی مطلوب که از شبکه های ماهواره ای و فیلم های مروج بی بندوباری الگوبرداری شده و با آنها قیاس شده است شک کنند، عملاً به لحاظ روحی و روانی نیز در برقراری یک رابطه ی متعادل و مطلوب دچار مشکل می شوند.http://media.jamnews.ir/Larg1/1391/12/16/IMG10342989.jpg

نارضایتی های زناشویی که اینچنین به وجود می آیند زن و شوهر را به سمت استفاده از داروها و روش های درمانی و ایجاد تنوع های کاذب در تجربه کردن روابط زناشویی می کشاند به نحوی که همسرانی که تا قبل از توجه به شبکه های ماهواره ای و فیلم های سینمایی مستهجن هیچ مشکلی و نارضایتی از خود و طرف مقابل نداشتند،‌ به ناگاه با افسردگی و ناامیدی مواجه شده و به سمت داروها،‌ مکمل ها و کاتالیزورهای جنسی روی می آورند که خود استفاده از این داروها عملاً‌ بر تشدید بحران های روحی و جنسی می افزاید و مصرف کننده را وارد یک چرخه از آزمون و خطای استفاده از انواع این داروها می کند، مسئله ای که در کنار عواقب روحی و جسمی در چرخه ی طبیعی اقتصاد خانواده نیز اختلال ایجاد می کند.

نارضایتی های جنسی که به کمک رسانه های مستهجن و بی بندوبار ترویج می شوند، عملاً‌ بهترین تبلیغات و ترویج داروهای جنسی تلقی می شود و از یک سو نیز ایجاد توان مصنوعی جنسی در پی خود، زیاده خواهی و تنوع طلبی جنسی را به دنبال خود دارد و اینگونه است که این دو ابزار به صورت دو ابزار مکمل،‌ تأثیرات خود را دوچندان می کنند و به همین خاطر است که بیشترین تبلیغات شبکه های ماهواره ای به خصوص تبلیغاتی که به صورت زیرنویس در همین فیلم ها و سریال ها پخش می شود همین تبلیغات مکمل ها و داروهای جنسی و در جهت تنوع طلبی و زیاده خواهی های جنسی است.

نکته ی بسیار مهم و حیاتی این است که گرم کردن کانون خانواده به شدت به گرم بودن روابط زناشویی مبتنی است و بسیاری از طلاق هایی که صورت می گیرند به دلیل همین سردی روابط زناشویی است که این تحلیل صحیح، منجر به اتخاذ روش هایی می شود که بعضاً در جهت تشدید بحران ها حرکت می کند. اگر سردی روابط زناشویی که احتمالاً‌ در درجه اول دلایل جسمی و بعد روحی دارد، با سرخوردگی های بیشتر ناشی از مقایسه با روابط جنسی مصنوعی و غیرطبیعی در رسانه های غربی همراه شود، عملاً‌ بحران در خانواده را تشدید می کند وhttp://bornanews.ir/Image/News/2012/6/100959_634741426834502916_m.jpg باید توجه داشت که تنها راه حل صحیح در سردی روابط زناشویی مراجعه به متخصصان پزشکی در حوزه ی مسائل جنسی و روحی و در گروی تشخیص و درمان علمی است نه تمسک به برنامه های مستهجن و استفاده ی خودسرانه از داروها و مکمل های جنسی.

تأثیر سوء برنامه های ماهواره ای و فیلمهای مستهجن و مروج بی بندوباری های جنسی را طور دیگری نیز می توان استنتاج کرد،‌ فقط کافیست به گرمای روابط خانوادگی در خانواده های مقید توجه نمود،‌ خانواده هایی که زن و شوهر در آنها به شدت نسبت به همدیگر وفادارند و هرگز نیز برای یکدیگر تکراری و خسته کننده نمی شوند و حال این که این خانواده ها نیز اگر چشم و گوش را هرز و کنجکاوانه در سایر انسان ها و روابط شان بچرخانند، دچار همان خستگی ها، دلزدگی ها و تنوع طلبی های بیمارگونه می شدند.

تأثیر برنامه های ماهواره ای چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ شکل و چه به لحاظ حواشی تبلیغاتی آنها به مراتب تأثیر شدیدتری روی روح و جان فرزندان خانواده گذاشته و ابتدا با کاهش سن بلوغ و بعد با بی علاقه کردن ایشان به ازدواج و سپس با تضعیف بنیان ها و اصول خانواده، رسالت ضدخانواده ی خود را در جهت گسترش ول انگاری و بی بندوباری انجام می دهد، http://www.sepahqods.com/wp-content/uploads/2012/05/002sims-3-basics-250x1501.jpgمسئله ای که توجه و دقت فراوان والدین را می طلبد؛ والدین علاوه بر این که باید حریم خانواده را از تهاجم فرهنگی با فیلم و سریال و اینترنت مصئون دارند بلکه باید نسبت به بازی های کامپیوتری و رمانهایی که در اختیار فرزندانشان قرار می دهند نیز حساس باشند، بازی های معروفی مانند sims با همین هدف مستقیم تضعیف و تحریف نهاد خانواده ساخته می شوند و محتوای بسیاری از رمان ها نیز همین عشق های نافرجام و خیانت های متعدد ترویج روابط بی بندوبار در آنهاست، آن گاه که فرزندانمان در گوشه ای مشغول بازی و یا مطالعه هستند چه بسا نادانسته دعواها و مشکلات خانوداگی عمیقی برای آینده ی خود رقم می زنند.

برچسب های مرتبط: سبک زندگی    ماهواره        فرهنگ      خانواده        ازدواج

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

92/1/18
8:55 ع

اگر چه مشایی و تفکرات انحرافیش عمقی برای تحلیل های پیچیده ندارد و جز در نوادر و به منظور روشنگری به این کار نپرداخته ام، اما بعضاً مقایسه هایی از مشایی با برخی بزرگان به چشمم می خورد که خونم را به جوش می آورد، دقیقاً 2 سال پیش بود که آوینی را با مشایی مقایسه کردند و مطلبی در این خصوص نوشتم "مشایی شهید آوینی دیگر؟!‏" وامروز دیدم که عده ای از طرفداران این فرد، پوستری تهیه کرده اند که خودش گویای خیلی مباحث است:

جالب است که بهشتی عزیزی را که ولایت مداری، بصیرت و تخصصش در علوم دینی زبانزد بود را با کسی که در هر سه این مفاهیم می لنگد مقایسه می کنند، بهشتی اگر مظلوم بود برای انقلابی گریش بود، بهشتی اگر در زمینه های حقوقی و قانونی نظر می داد برای این بود که عالمی فقیه بود، نه التقاطی گری منبر ندیده!!! البته بهشتی در هر زمینه ای ادعای فضل و علم و کمال نداشت و شاید هم به همین لحاظ طرفدران مشایی او را مظلومتر از بهشتی می دانند!! حتماً وقتی بهشتی با آن علم محدودش!! به خاطر انتقادات ضدانقلاب مظلوم بود، مشایی هم با این همه علوم ارضی و سمائی!!!! به خاطر انتقادات حزب اللهی ها از او مظلومتر است!!

و اما شهید رجایی مرد عمل و اجرا بود، نظریه پرداز و ایدوئولوگ نبود که از خودش مکتب دربیاورد و نظریه صادر کند و کار انبیا و اولیا را نقد و رد کند، شهید رجایی مرد عمل و اجرا بود، خدمتگزار خلق بود و دست بوس ولایت فقیه، شهید رجایی هرگز در برابر ولی فقیه نبود، زیردستش بود، شهید رجایی به دنبال ارتقای انقلاب و خدمت به مردم بود، رجایی خودش را با مردم همراه می کرد نه این که بخواهد مردم را به دنبال خودش بکشاند، خط بهشتی و رجایی این بود که مردم و مسئولان همه و همه باید در خط ولی فقیه حرکت کنند و این خط شان را به خونشان ماندگار کردند، نه این که هرکسی بیاید و برای خودش خطی انحرافی ترسیم کند و به آن بخواند!

راز مظلومیت شهید بهشتی/ در جلسه شبانه بهشتی و کاردینال اعظم اتریش چه گذشت؟

شهید بهشتی و شهید رجایی عزیزان ما هستند، کسانی هستند که در هیچ برهه ای از انقلاب گوشه نشین نبودند، کجا اگر شهید بهشتی زنده بود در دوره ی اصلاحات با آن همه توهین به ائمه و معصومین، سکوت اختیار می کرد همان کاری که مشایی در دوره ی اصلاحات انجام داد؟!، مشایی که اکنون خودش را حداقل بین مریدانش انسان کامل دوست و حتی نزدیک به انسان کامل جازده است، کجا بود آن موقع که به امام زمان و ائمه توهین می شد؟! این آقایی که الان خودش را دوست امام زمان می شناساند، کجا بود آن هنگام که عمرطولانی امام زمان و وجود نازنینش را به سخره گرفتند؟!!! آیا شهید بهشتی و شهید رجایی نیز اهل سکوت بودند؟! شهید بهشتی و شهید رجایی سیلی می خوردند که امامشان سیلی نخورد، آقای مشایی هم همین طور است؟!!! اصلاً اگر آقای مشایی به بهشتی شبیه است و اعتقاد دارد، چگونه هنوز نتوانسته است مفهوم ولایت فقیه را در قانون اساسی که حاصل زحمات بیش از همه همین شهید بهشتی است را دریابد؟!! اگر مرید آقای رجایی هستند، بدانند که شهید رجایی از ابتدا تا انتها مطیع ولایت بود نه این که از دستبوسی به شانه بوسی و به قهر و خط و نشان کشیدن کشیده شود!!! مخلص کلام این که خط سرخ رجایی و بهشتی شفاف تر از آن است که بتوان آن را روی خط انحراف منطبق نشان داد.

و اما فتح خیبر خودش داستانی دارد که در شعار طرفداران مشایی آمده است، این آقایان به فرمان کدام ولی می خواهند درب کدام قلعه را فتح کنند خودش داستانی دارد، که نه به ولایت مداری شان می آید و نه به بازوان ستبر!!! عقل و بصیرتشان. اصلاً کسی که خودش به امید استکبار تبدیل شده است چگونه داعیه ی مبارزه با استکبار را مطرح می کند؟!

و مظلومانه ترین چیز برای بهشتی و رجایی عزیز این که، آنان که اعمالشان هرچه بیشتر می گذرد به قاتلان و دشمنان شهید بهشتی نزدیک می شود، داعیه دار مظلومیت این شهیدان بزرگ انقلابند!!

مطلب مرتبط: مشایی شهید آوینی دیگر؟!‏

برچسب های مرتبط: مشایی      انحراف

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

92/1/15
12:28 ص

امسال قبل از شروع سریال پایتخت 2، برخی دوستان حزب اللهی خودمان، شروع کردند به انتقادات تند و تیز به این سریال، چرا که به قول ایشان، این سریال به خاطر لحن نقی گفتن باباپنجعلی، به ائمه بی احترامی می کند!!!! و خیلی صبر کردم و همان موقع به این دوستان پاسخ ندادم تا این سریال پخش شود و دوستان خودشان متوجه اشتباهشان به خصوص در قضاوت زودهنگام و سطحی نگری شان بشوند، اما متأسفانه گویا دوستانی که خیلی هم منتقد بودند بیشتر به انتقاد کردن علاقه دارند.

پایتخت2

جایی که یک سریال خوش ساخت به موقع می خنداند و می داند که به چیزهایی می تواند بخنداند و به موقع اشک آدم را در می آورد به چیزهایی که ارزش گریستن دارند و به موقع تعلیق و هیجان ایجاد می کند بدون این که بخواهد ناخواسته طرفدار شخصیت های بدمان بکند و خلاصه با تمام ویژگی های لازم برای یک سریال مردمی، انسانی و دینی ساخته می شود، دوستان سکوت اختیار می کنند، نمی خواهم خیلی از سکوتشان گلایه کنم فقط امیدوارم این سکوت درس عبرتی باشد و علامتی تا دیگر عجولانه یک اثر هنری و اخلاقی را محکوم نکنند و اگر خودشان میلی و یا عزمی و یا توانی در ساختن آثار هنری در راستای ایجاد سرگرمی های اخلاقی ندارند لااقل استعداد دیگران را کور نکنند.

در انتها نیز بر خود لازم می دانم از دست اندرکاران سریال پایتخت 2 به خاطر مفاهیم زیبای این اثر مانند توبه، صداقت، کسب حلال، احترام به والدین، حسن خلق با خانواده، ترویج نماز و دعا و محبت اهل بیت و اشکهای محجوب و خنده های بلندی که به ما داد سپاس گزاری کنم، امیدوارم بازهم شاهد چنین آثاری باشیم.

این مطلب در عمارنامه و مجله پارسی نامه منتشر گردید.

مطلب مرتبط: صدا و سیما      رسانه

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

92/1/8
3:41 ص

داشتن اطلاعات از اولین ملزومات مدیریت در هر زمینه ای است؛ تا در هر زمینه ای اطلاعات و آمار دقیقی وجود نداشته باشد، عملاً تعیین هدف، داشتن برنامه برای رسیدن به هدف و امکان ارزیابی عملکرد غیر ممکن خواهد بود. در سال حماسه ی اقتصادی و حماسه ی سیاسی به گفته ی کارشناسان متعدد سیاسی و اقتصادی، اولین گام برای برپا کردن یک حماسه ی واقعی، کاهش و قطع وابستگی به درآمد نفتی قلمداد می شود، الزامی که سالهاست مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار داشته است. تا زمانی که حیات کشور به فروش و تولید نفت و گاز به بیگانگان باشد، اهرم فشار بیگانگان همیشه بالای سر ملت سنگینی خواهد نمود در حالی که اگر چنین نباشد، همین نفت و گاز به عنوان ابزاری تأثیر گذار در دستان ایران موجب تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی کشور خواهد شد.

اگر قرار باشد درآمد اصلی کشور نفت نباشد، اولین جایگزین آن مالیات خواهد بود. مالیات در غالب اقتصادهای دنیا اولین منبع بودجه ی دولت ها و اعتبار لازم جهت توسعه و آبادانی کشورهاست. اگر چه منابع درآمدی دیگری مانند صادرات و یا توریسم نیز وجود دارد اما این منابع درآمدی به دلیل وابستگی به منابع خارجی، در شرایط اقتصادی ما که با تحریم و فشار مواجه هستیم عملاً پرخطر و غیرقابل اعتمادند.

در کسب درآمد مالیاتی، اولین شرط لازم، داشتن اطلاعات از درآمدها و دارایی های مردم است، و با توجه به نبود چنین اطلاعاتی، عملاً درآمد مالیاتی نیز محقق نمی شود و اما این که چرا تاکنون نتوانسته ایم بانک اطلاعاتی کاملی در حوزه های مختلف اقتصادی داشته باشیم دلایل متعددی دارد که تا شناسایی و چاره اندیشی در خصوص آنها، اولین شرط جداشدن از درآمدهای نفتی محقق نمی شود. اهمیت داشتن اطلاعات دقیق به غیر از کسب درآمد مالیاتی در موارد دیگری مانند برنامه ریزی جهت تنظیم بازار، تنظیم الگوی مصرف، تنظیم بودجه های سالانه و برنامه های چندساله کشور، ارزیابی عملکرد نهادها  وزارتخانه ها، نقش عوامل مختلف در مشکلات و یا موفقیت ها، دارای اهمیت به سزایی است. در ادامه با توجه به مانع تشکیل یک بانک اطلاعاتی دقیق در کشور، مواردی را که باید برای تحقق آن به صورت توأمان به کار گرفت را تقدیم می کنم:

1-   بسیاری از نهادها و سازمان های مختلف در کشور ما نه تنها مردم را به ارائه ی اطلاعات دقیق تشویق نمی کنند، بلکه عملاً ناخواسته مردم را به مخفی داشتن اطلاعات وا می دارند. به عنوان مثال وقتی هنوز یک بانک اطلاعاتی نداریم اصرار بر حذف یارانه ی برخی اقشار، عامل مخفی داشتن اطلاعات شان می شود یا وقتی داشتن 2 خودرو موجب قطع سهمیه ی بنزین یک خودرو گردد همین مسئله موجب می شود که بسیاری از مردم تاجایی که ممکن است معاملات خودرویی خود را ثبت نکنند، یا مثال دیگر این که وقتی داشتن کارت پایان خدمت اولین شرط انجام هر معامله تلقی می شود بسیاری از افراد معاملات خود را یا ثبت نمی کنند و یا به نام دیگران ثبت می کنند، لذا بایستی تمام مسائلی که به صورت ناخواسته موجب مخفی داشتن اطلاعات و بی اعتمادی یا ترس از آینده گردد، شناسایی و حذف گردد و این عمل محقق نمی شود، مگر با اصالت دادن و اولویت دادن به جمع آوری اطلاعات؛ یعنی باید با ایجاد اعتماد به عدم سوءاستفاده از اطلاعات مردم، ایشان را به تأمین این زیرساخت مهم کشور دعوت نمود؛ باید خیال مردم از ارتباط نداشتن مسائلی مانند قطع یارانه نقدی یا یارانه ی سوخت به اطلاعات تقدیمی راحت شود، بالاخره وقتی که خانواده ای به هر دلیل احساس می کند حقیقتاً به یارانه نیاز دارد، از ترس این که خودش اطلاعات دقیق بدهد و دیگران ندهند و یارانه اش حذف شود، از دادن اطلاعات پرهیز می کند، پس همانطوری که گفتم دولت باید با توجه به ضریب خطای احتمالی اطلاعات جمع آوری شده، آنها را مبنای مسائل حیاتی مانند یارانه ها قرار ندهد.

2- کسب اطلاعات از مردم، نباید لزوماً و فقط به معنی گرفتن مالیات باشد، بلکه دولت باید نسبت به کسانی که اطلاعات خود را در اختیار دولت می گذارند یک برنامه ی مشخص حمایتی داشته باشد. اگر قرار است دولت از فلان تولید کننده مالیات هم بگیرد باید برپایه اطلاعاتی که در مورد تولید وی دارد طوری برنامه ریزی کند که بیشترین انتفاع به تولید کننده برسد و کمترین ضربه از واردات بی رویه به وی وارد آید. همین برنامه ریزی در تمام اصناف و مشاغل باید وجود داشته باشد، مثال دیگر این که اگر کسی قرار است اطلاعات درآمدی خود را از مسافرکشی به دولت بدهد، دولت هم باید به او سرویس هایی جهت تسهیل مسافرکشی و قطع دست افراد متفرقه از این کار ارائه بنماید.

3-      بانک اطلاعاتی که بتوان نیازهای کشور را برپایه آن برنامه ریزی نمود، باید جامع باشد، باید نسبت به تمام معاملات، کالاها، تولیدات، نیازها، مصرف ها، دلالی ها، ارز، سکه، خودرو، مسکن و ... طوری طراحی شده باشد که تمام معاملات لزوماً از فیلتر اطلاعاتی دولت عبور نمایند. باید طوری تمام بنگاه ها، صرافی ها، مراکز پخش، بانکها و .... به شبکه ی اطلاعات دولت متصل باشند که اگر یک بسته دلار هم از یک صرافی خارج شد مشخص باشد به کجا رفته و اگر هم خارج نشد باید قابل ردگیری و صحه سنجی باشد. باید طوری برنامه ریزی شود که هیچ کسی نتواند در کار دلالی خودرو وارد شود و ردپایی از خود بجای نگذارد، باید طوری شود که تمام معاملات از طریق مراکز مجاز و دارای مجوز صورت گیرد تا هم اطلاعات درآمدی دقیق باشد و هم پایش دقیقی از چرخه ی فروش و خرید و انبارش کالاها، ارز و املاک وجود داشته باشد و این ها تنها وقتی میسر می شود که :

الف- دولت دادن مجوز برای کارهای قانونی را بدون شرط کرده و تسهیل نماید تا مردم مجبور به لاپوشانی نشوند.

ب- شبکه ی الکترونیکی ثبت اطلاعات معاملات و فعالیت های اقتصادی در تمام اصناف به صورت یکپارچه و اجباری تعریف گردد تا هر معامله یا فعالیت اقتصادی آناً ثبت و مستند گردد.

4-   هزینه ی ثبت معاملات منقول و غیر منقول باید اینقدر پایین باشد که این هزینه ها موجب پنهان شدن اطلاعات معاملات و درآمدی نگردند. نباید مردم برای هزینه ی زیاد انتقال یک خودرو یا ملک، سند را باز بگذارند، بلکه باید مشخص شود که دقیقاً یک ملک از چه زمانی از مالکیت فردی خارج و به چه فردی منتقل گردیده است و با چه قیمتی خرید و با چه قیمتی فروخته شده است.

5-   بانک اطلاعاتی، نه تنها به تعبیه ی شبکه های اطلاعاتی در اصناف و مشاغل مختلف نیاز دارد، بلکه به تقویت شبکه ی دولت الکترونیکی نیز وابستگی کامل دارد. اگر چه هم اکنون بخش هایی از زیرساخت های تشکیل دولت الکترونیکی در ادارات و نهادهای مختلف انجام شده است، اما همچنان به دلیل عدم یکپارچگی و هماهنگی های لازم بین این ادارات و نهادها، عملاً دولت الکترونیک محقق نگردیده است و دراکثر موارد هر اداره در داخل خود به صورت paperless کارهای اداری خود را سامان داده و نام همین را دولت الکترونیک گذاشته است در صورتی که تنها زمانی این شبکه محقق می شود که مکاتبات و فرایندهای مشترک ادارات و وزارتخانه ها و نهادهای دولتی و عمومی و حتی خصوصی از طریق شبکه های دولت الکترونیک انجام شوند. در این صورت با اجرای کامل دولت الکترونیک، خود به خود یک گام بزرگ به کسب اطلاعات صحیح، سریع (آنلاین) و دقیق برداشته می شود.

6- اهمیت مسائل فرهنگی در هر کار مهمی غیر قابل انکار است، مردم باید به جایگاه اطلاعات و اهمیت آن در پیشبرد و مدیریت و هدایت یک جامعه پی ببرند، مردم باید از تکلیف قانونی خود به پرداخت مالیات و در عوض به حقوق خود در ازای تقدیم اطلاعات آگاه باشند. مخفی کردن اطلاعات باید به مثابه ی یک کار ضداخلاقی و اشتباه معرفی گردد، مباحثی مانند مالیات و سهم پرداختی اقشار مختلف از مالیات به خوبی تشریح شود، به عنوان مثال اگر طبقه ی مرفه بدانند که میزان مالیات پرداختی و سهم شان در آبادانی کشورشان به نسبت درآمدی که در کشور کسب می نمایند به مراتب کمتر از همین نسبت مالیات به درآمد در اقشار ضعیف مانند کارمند و کارگر است، می تواند با خیال راحت تر نسبت به ارائه  اطلاعات و حتی پرداخت مالیات متعهد گردد. براستی چرا باید میزان و زمان مالیات پرداختی یک کارمند یا کارگر نسبت به یک تاجر یا دلال هم بیشتر و هم سریع تر و هم غیرقابل اعتراض باشد؟! به راستی که باید بحث مالیات به لحاظ فرهنگی بیشتر مورد ترویج و برنامه ریزی قرار گیرد و این کار به همت رسانه ها و مسئولان میسر خواهد بود.

مطلب مرتبط:
این مالیات، فزاینده فاصله طبقاتی+راهکار

برچسب های مرتبط:  اقتصاد    اقتصاد مقاومتی      تحریم

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/6
11:38 ع

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر در مشهدالرضا (صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه)، از تمام گروه هایی که جمهوری اسلامی را قبول و به آن اعتقاد دارند، دعوت به حضور در انتخابات نمودند که در این مجال می خواهم بدون تعیین مصداق ها، به اهمیت مقوله ی اعتقاد به جمهوری اسلامی و ابعاد، علائم و شرائط آن بپردازم.

جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با قاطعیت و با رأی ملت ایران تعیین شده است، دارای ساختار و چارچوبی است که رعایت آن از طرف کسی که قرار است در این نظام شخصیت اول اجرایی و نقش رییس جمهور را داشته باشد، ضروری ترین اولویت و جدی ترین شرط بشمار می رود، پس از این شرط است که سایر شرایط مانند تخصص و برنامه محوری دارای اهمیتند.

1- یقیناً رکن رکین و ستون محوری نظام جمهوری اسلامی ایران براساس شرع و قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است. ولایت فقیه جاری شدن ولایت الله در زمان غیبت مقام معصوم در حکومت و جامعه به شمار می رود و در واقع اسلامی بودن نظام، با محوریت ولایت فقیه تضمین گردیده است. با توجه به میزان اهمیت اصل ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی یقیناً نمی توان توقع داشت کسی که معتقد به این اصل و تبعیت از ولی فقیه نباشد به این عرصه وارد شود. اصل ولایت فقیه آنچنان در تمام قوا و نهادهای کشور تنیده شده است که می توان گفت تمام قوا و نهادهای مهم کشور یا با تنفیذ رهبری یا تأیید یا تعیین رهبری انتخاب و از جایگاه قانونی بهره مند می شوند. در نظامی که اعتبار رییس جمهور به تنفیذ رهبر است چگونه می توان یک شخصیت متمرد یا نافرمان از اوامر رهبری یا غیر معتقد به جایگاه ولایت فقیه را متصور بود؟! 

2-  رکن مهم دیگر جمهوری اسلامی، جمهوریت است، جمهوریتِ نظام به رأی مردم و مقبولیت ایشان است که محقق می شود، رکن مردم نه تنها در انتخاب نظام جمهوری اسلامی که در تمام شئون آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل بوده است. مقبولیت مردمی چه در انتخاب رهبری به صورت غیر مستقیم و چه در انتخاب مستقیم رییس جمهور، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان نمود داشته است و به همین دلیل حراست و پایبندی به این رکن، چه در زمان امام خمینی و چه در زمان امام خمینی همیشه در دستور کار بوده است، به نوعی که در زمان فتنه 88 ولی فقیه اولین حامی و نگهبان حق انتخاب مردم بود. یقیناً نمی توان متوقع بود که کسی به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شود و به مردم و حق انتخاب ایشان اهتمام نورزد و به همین دلیل کسی که وارد این عرصه می شود در همان ابتدا باید خودش را تابع رأی مردم بداند و نمی توان کسانی را که سعی در بلوکه کردن حق انتخاب مردم و یا تفسیر آن به نفع خود دارد، به عنوان معتقد واقعی به جمهوریت نظام یاد کرد. اقرار به مردمی بودن از سوی کسانی که هر انتخابی غیر از خود را برنتابیده اند و یا مشخص است که برنمی تابند، یقیناً یک دروغ منافقانه است. اعتقاد به اهمیت مردم در بیان بسیار آسان است ولی آنگاه که باید فردی از مصالح خود و حزب خود به نفع آرامش و امنیت مردم بگذرد، میزان اهتمام وی به مردم مشخص می شود. نمی توان در شرایطی که سخت ترین مشکلات مردم مقوله ی گرانی است به مسائل دیگر سرگرم شد و شعار مردم دوستی داد، یا در شرایطی که مردم به اقتدار و استقلال نظام خود بیش از هرچیز اهمیت می دهند، به کسانی که به فکر زانو زدن به درگاه استکبارند، لقبِ مردمی داد.

 

3- از اولین اهداف تحقق انقلاب اسلامی تحت رهبری مجتهد وارسته امام خمینی (ره)، حرکت در مسیر اسلام بود که همین هدف عالیه منجر به تجسم احکام اسلام در قوانین کشور گردید و با این اصواف نمی توان توقع داشت کسی به عرصه ی ریاست جمهوری گام نهد که به احکام و حدود الهی و اجرای آنها اعتقاد نداشته باشد و نمی توان گمان داشت کسانی که قبلاً ماهیت خود را در هتک حرمت به احکام اسلامی نشان داده اند، معتقد به جمهوری اسلامی باشند.

4- از ارکان مسلم و مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، استقلال قوا و لزوم رعایت حریم قوا و روابط تنظیم شده در قانون اساسی است. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهند در رأس یک قوه قرار گیرند لزوماً باید به جایگاه قانونی سایر قوا و نهادهای قانونی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای حل اختلاف احترام بگذارند. در قانون اساسی مشخص است که هر یک از این قوا و نهادها چه نسبتی با دیگری دارد و در چه مواردی کدام بر دیگری اولویت یا حجیت دارند. در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی در همان ابتدا بگوید که مثلاً لزوم تایید نامزدها توسط شورای نگهبان را قبول ندارد یا این که اگر بگوید قوای دیگر باید از قوه ی مجریه تبعیت کنند و یا سایر منتخبین مردم در مجلس را در جایگاه متعارف قانونی خودشان محترم نشناسد و یا اگر کسی به سیاست های کلی نظام و چشم انداز کشور که با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبری تعیین می شود بی تفاوت باشد یا التزام نداشته باشد، هرگز نمی تواند در چارچوب معتقدین واقعی به جمهوری اسلامی تعریف گردد.

5- استقلال و آزادی کشور یکی از اهداف اولیه انقلاب و از اصول مصرح در قانون اساسی است، گروه هایی که خوشبختی ملت را در اسیری قدرت های استکباری معنا می کنند، هرگز نمی توانند واجد شرایط لازم برای ریاست جمهوری تلقی گردند. کسانی که مدام دم از خستگی، ضعف، لزوم روابط ذلیلانه با قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا می زنند، یقیناً شایستگی ندارند تا در رأس قوه ی مهم مجریه قرار گیرند و حتی به عنوان نامزد نزدیک به این جایگاه گردند.

6- امنیت و آرامش از حقوق مسلم و اساسی همه ی ملت هاست. اگر چه امنیت و آرامش مردم ایران تنها ذیل سایه ی استقلال و آزادی ذی ارزش است، ولی حفظ اقتدار نظام به لحاظ نظامی و اقتصادی جزء اولین تکالیف هر نظامی است که با حفظ اقتدار نظامی و حفظ اصول اقتصاد مقاومتی به خصوص در شرایط تحریم و فشارهای اقتصادی قابل تحقق است. بدیهی است در شرایطی که امنیت اقتصادی کشور بایستی براساس اصول اقتصاد مقاومتی تأمین شود، نمی توان سکان حکومت را به افرادی که به تفکرات اقتصادی غربی یا شرقی معطوفند سپرد، یا به کسانی که به زرق و برق اقتصاد غربی و تجمل گرایی چشم دارند سپرد، امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با نظام های سرمایه داری وسوسیالیستی و روشهای اقتصادی مانند تکنوکراسی محقق نمی گردد. لازم به ذکر است که نظام اقتصادی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی باید بر مبنای نمای ترسیم شده توسط قانون، اصول اولیه انقلاب و دستورات رهبری شکل گیرد، در غیر اینصورت به لحاظ رعایت اصول انقلاب و تبعیت از دستورات رهبری و همچنین قانون اساسی، انطباقی با چارچوب جمهوری اسلامی وجود ندارد.

7- از اصول ارزشمند جمهوری اسلامی ایران که از بدو شکل گیری با آن عجین بوده است، حمایت از ملت های مستضعف و مرزبندی با مستکبران است و هرگز نمی توان پنداشت کسانی که اسرائیل و آمریکا را دوست می شناسند و فلسطین و بحرین و سوریه را دشمن، به کرسی ریاست جمهوری نزدیک شوند. نه تنها تبرا از مستکبران و تولا با مستضعفین در گوشت و خون ملت ما عجین شده است، بلکه در دنیا انقلاب ما را با این مختصات می شناسند و چه بسا اگر جمهوری اسلامی ایران به این اصل الهی و انسانی معتقد نبود، اکنون نه دچار تحریم بود و نه گرفتار فشار، حال اگر کسی شعارش نه غزه، نه لبنان و یا دوستی با مردم غاصبِ اسرائیل غاصب باشد، چگونه می تواند در چارچوب معتقدان به نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گیرد؟!

یقیناً تشخیص مصداق و یا میزان انطباق با شرایط برشمرده شده فوق و یا شرایط دیگری که مورد غفلت حقیر مانده اند، به لحاظ قانونی بر عهده ی شورای محترم نگهبان است و این شورا همانطوری که تا کنون نشان داده است، به خوبی به وظایف مهم خود در احراز صلاحیت ها آگاه است و همانطوری که شعار انتخابات آزاد در راستای فشار به شورای نگهبان را ناپسند و غیرقانونی می دانم، فشار به شورای نگهبان را در جهت رد یک یا چند نامزد نیز مطلوب و مناسب نمی دانم.

مطالب مرتبط:
تفسیر عجولانه از سخنان رهبری اشتباه است

مشت کدامیک؟! شورای نگهبان یا رأی مردم؟!

راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی

برچسب های مرتبط: فتنه    انحراف    شورای نگهبان   انتخابات آزاد    ولایت مداری     بصیرت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/5
11:39 ع

شهید رجایی از دست فروشی به ریاست جمهوری رسید و اکنون با این همه سازمان و نهاد که برای شناسایی و معرفی نخبگان وجود دارد همچنان عرصه ی مدیریت کشور از وجود نخبگان به خصوص از قشر جوان فقیرست. اگر به علم و ارتقای سطح دانش و پیشرفت جوانان باشد که یقیناً جوانان در سال های پس از انقلاب به مراتب بیش از سال های قبل از آن دانشمندترند و اگر به انقلابی گری باشد که بازهم یقیناً جوانان انقلابی که در انقلاب تربیت شده اند به لحاظ کیفی و کمی کم از جوانان قبل از انقلاب و ابتدای آن ندارد؛ پس سوال اساسی این است که چرا، پس چرا جوانان ما به عرصه های مدریتی نمی رسند؟! یا آنگاه می رسند که دیگر مصداق جوانی برای هیچکدامشان صدق نمی کند و یا نمی رسند مگر این که نسبت نزدیکی با برخی شخصیتهای ذی نفوذ داشته باشند؟!

پاسخ این مقایسه را در ابعادی که به ذهنم می رسد بیان می کنم:

1- با به وقوع پیوستن انقلاب بسیاری از کسانی که با تفکرات و سوابق طاغوتی در عرصه های مدیریتی کشور حضور داشتند یا فرار کردند و یا از صحنه طرد شدند و با گذشت اندک زمانی از پیروزی انقلاب، بسیاری از کسانی که روحیه انقلابی گری شان چندان در چارچوب انقلاب اسلامی شفاف نبود نیز کم کم به ورطه ی فراموشی کشیده شدند و اینچنین خواسته یا ناخواسته کشور ناچار به اعتماد به جوانان انقلابی شد، شرایطی که پس از انقلاب دیگر تکرار نگردید. 

2- عرصه ی جنگ تحمیلی، عرصه ای بود که جوانان با اخلاص و شجاعتی که داشتند در آن حضور موفقی یافتند و خودبه خود، مدیران زیادی از این عرصه تربیت و به کشور معرفی گردیدند. عرصه ی جنگ عرصه ای بود که اگر چه موجب شهادت بسیاری از جوانان رشید و انقلابی ایران گردید، ولی زیر سایه ی این شهدا، افراد شایسته ی زیادی وارد عرصه ی مدیریت کشور شدند که هم اینک نیز بیشتر مدیران انقلابی و لایق کشور از همان بازمانده های جبهه و جهادند.

3- مدیران در یک سازمان دولتی که به لحاظ ارزش افزوده و بهره وری چندان مورد بررسی دقیق و صحیح قرار نمی گیرد، همواره در حفظ حریم حلقه ی خود کوشا هستند و با تصویب قوانین، آیین نامه ها و مقررات، جایگاه خود و دوستان خود را تثبیت می نمایند. نگاهی به مقررات انتخاب مدیران و مسئولان در سازمان های دولتی یا تصویب قوانین محدود کننده برای حضور در کسوت نمایندگی مجلس شورای اسلامی به خوبی نشان دهنده ی این مهم است که غالب مدیران و مسئولان حاکم بر عرصه ی مدیریت کشور با هرآنچه که در دست دارند از ورود افرادی که موقعیت ایشان را به خطر می اندازد جلوگیری می کنند و در صورت ورود ناخواسته ی این افراد به سازمان های دولتی، عملاً جلوی پیشرفت ایشان را سد می نمایند.http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2012/11/12-11-20-937519-1.jpg

4-در اوایل انقلاب، حزبی در کار نبود و احزاب و گروه های سیاسی به تعددی که الان حضور دارند وجود نداشتند ولی اکنون هر گروهی که به عرصه ی مدیریت می رسد، موجبات رشد کسانی را که در خطوط متفاوت سیاسی هستند را فراهم نمی آورند، نمونه اش را در بحث مشاوران جوان در سازمان های مختلف که محل خوبی برای رشد و معرفی نخبگان بود را شاهدیم، دوستان و هواداران سیاسی که جایگاه تعریف شده برای نخبگان را به مرور غصب کرده اند.

5-تعریف اشتباه جایگاه مشاور و مجری باعث شده است که به مرور زمان، جایگاه مجری که باید توسط افراد قوی و جوان اشغال شود با جایگاه مشاور که بایستی توسط افراد پیر و باتجربه اشغال شود جابجا گردد. عجیب است که مجریان ما پیرند و مشاوران ما جوان!! نگاهی که باید هرچه زودتر به نحو متعادلی اصلاح شود، قرار نیست که جوان بی تجربه را فوراً به عرصه های بالای مدریتی برسانیم اما قرارهم نیست که مدیریت به ترتیب سن در ادارات تقسیم شود.

6-یکی از عواملی که موجب شده است تا حلقه ی بسته ی مدیران همچنان بسته بماند بی اعتمادی به جوانان و به موازات آن احتیاط بیش از اندازه و مقاومت در برابر تفکرات مدیریتی مبتکرانه و متحورانه است. فرهنگی که متأسفانه از خانواده شروع می شود و به جامعه و عرصه های سیاسی کشانده می شود و این مشکل فرهنگی حل نمی شود مگر با یک برنامه ی فرهنگی در جهت شخصیت و عزت نفس دادن و اعتماد کردن به جوانان.

7- از دیگر مشکلات جدی در عرصه ی مدیریت که موجب شده است جوانان نتوانند وارد عرصه ی مدیریت کشور شوند، نبود خروجی از مدیران کشور است. گویی مدیران اصلاً چیزی به اسم بازنشستگی برایشان تعریف نشده است و یا این که در صورت انجام خبط و خطایی بازهم دل مسئولان رده بالاتر از ایشان کنده نمی شود و در صورتی که پرونده ی تخلفات این مدیران قطور شود، در سخت ترین تنبیه، جایگاه مدیریتی ایشان را عوض می کنند. متأسفانه بر اساس اطلاعات دقیق می دانم که با تخلفات مدیران به صورت قاطع برخورد نشده و حتی داشتن پرونده های خلاف، ایشان را از ارتقا نیز باز نمی دارد، پس چگونه می توان در جایی که خروجی وجود ندارد، منتظر ورودی جدید ماند؟!

8-از مشکلاتی که باعث شده است حلقه ی بسته ی مدیران بسته بماند، نظامات اشتباه و غیر علمی ارزیابی ایشان است. بیشتر سازمانهای کشور توسط خود مدیران و عوامل ایشان مورد نظارت، ارزیابی و گزارش دهی قرار می گیرند. در این نظامهای ارزیابی، چه توقع جز این که مدیران همواره نمرات خوب بگیرند و مدام تقدیر شوند و ارتقا یابند؟! نظاماتی که به جای این که به رضایت مندی مردم و ارزش افزوده و بهره ور بودن مبتنی باشد بر پایه ی مستندسازی و آمارسازی صرف پایه گذاری گردیده است.

برچسب های مرتبط:  کارمند        مدیریت      بهره وری

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

92/1/5
9:15 ع

بعد از سخرانی رهبر معظم انقلاب در دعوت از تمام گروه هایی که جمهوری اسلامی را قبول دارند، مطلبی نوشتم با عنوان "مشت کدامیک؟! شورای نگهبان یا رأی مردم؟!" که در آن ضمن تأکید بر اهمیت مانور روی چارچوب قبول داشتن نظام، لزوم اطاعت و تبعیت از اوامر و نظرات رهبری را به اصولگرایان و ارزشی ها گوشزد کردم و خواستم که ارزشی ها در صورتی که رهبری اجازه ی ورود به انحرافی ها و سرخورده ها را به انتخابات دادند، اطاعت کنند و خدای ناکرده سرخورده نشوند؛ اما بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری تعدادی از بزرگان و رسانه های ارزشی از جمله آقای احمد خاتمی و سایت وزین رجانیوز، به سرعت وارد گود شدند تا جلوی سوء تفسیر از سخنرانی مقام معظم رهبری را بگیرند؛ اگر چه به استناد مطلب قبلیم در همین وبلاگ، حدس می زدم چنین مسئله ای به وقوع بپیوندد، ولی همچنان از ولایت مداران و مدعیان ولایت مداری درخواست می کنم منتظر سخنرانی بعدی رهبری بمانند و از تفسیر و تأویل های عجولانه بپرهیزند، طوری نشود که با سخنرانی بعدی مقام معظم رهبری دوستان ارزشی دچار سرخوردگی و پشیمانی گردند.

یقیناً نمی خواهم بگویم که نظر رهبری این است که حتماً همه ی گروه ها وارد انتخابات شده و لزوماً مورد تأیید شورای نگهبان نیز قرار گیرند و به همین دلیل این را که برخی به سرعت احساس کردند که باید وارد شده و حتماً نیز مورد تأیید قرار گیرند نیز اشتباه می دانم، بلکه همان طوری که رهبری فرمودند، فعلاً باید روی تبیین چارچوب جمهوری اسلامی متمرکز شد و مصداق ها را به شورای نگهبان و سیاست های کلی رهبری معطوف نمود، یقیناً چارچوب جمهوری اسلامی بهتر از هر جایی در قانون اساسی تبیین شده است و مشخص است که کسی که می خواهد وارد عرصه ی ریاست جمهوری شود چه میزان باید به ولایت فقیه، استقلال قوا، احترام به نهادهای انقلابی، استقلال کشور، ایستادن روی شعارها و مبانی اصلی انقلاب پایبند باشد، تأکید و تشریح همین اوصاف تا حد زیادی می تواند مشخص کند که گروه ها و افراد مطرح چه موقعیتی نسبت به چارچوب جمهوری اسلامی دارند.

مطمئناً مقام معظم رهبری که در سخنوری شهره ی دوست و دشمن و خاص وعام هستند، شیواترین و صریحترین سخنرانی ها را انجام داده و می دهند، سخنرانی هایی که غالباً نه نیاز به تفسیر و تأویل دارند و نه مکمل و متمم و اگر استثنائاً نیز چنین باشد مطمئناً خودشان از همه به این کار اولاترند.

برچسب های مرتبط: فتنه    انحراف    شورای نگهبان   انتخابات آزاد    ولایت مداری     بصیرت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

92/1/4
1:19 ص

راننده ی خوب، راننده ای است که واجد مجموعه ای از شرایط زیر باشد:

1-    قوانین و مقررات رانندگی را به خوبی بشناسد و به آنها احترم بگذارد، چنین راننده ای باور کند تعیین حداکثر سرعت مجاز در یک جاده یا سبقت ممنوع بودن آن تابع مجموعه ای از شرایط و فرمول های تعریف شده است که رعایت آنها موجب می شود شرایط رانندگی سایرین، یا شرایط جاده، یا اوضاع نامساعد جوی موجب به خطر افتادن جان راننده و سرنشینان نشود، پس با پذیرش این که علائم و قوانین رانندگی به صورت علمی و اصولی تعیین شده اند، رعایت آنها نیز آسانتر می گردد، و در هر صورت نمی توان به کسی که تابع قوانی و مقررات نیست صفت راننده ی خوب منتست دانست.

افسران - راننده ی خوب کیست؟

2-   راننده ی خوب باید در حفظ شرایط مناسب و ایمن خودرو و با همراه و آماده داشتن تجهیزت لازم ایمنی اهتمام داشته باشد، کسی که در سفر بخاری خودرو یا زنجیر چرخ یا امکانات متناسب با سفر و مقصد و شرایط جوی را تأمین نکرده باشد راننده ی خوبی نیست، راننده ی خوب همیشه آب و روغن و بنزین و باد و سایر موارد مهم خودرویش را تحت کنترل دقیق دارد و قبل از این که یک نقص فنی کوچک به یک خسارت بزرگ برسد متوجه مشکلات شده و آنها را به نحو مناسب مرتفع می کند.

3-   راننده ی خوب به حفظ آرامش سواران خودرو اهمیت می دهد، کسی که مسافرانش دائماً در استرس و فشار و نگرانی هستند، حداقل از طرف مسافرانش راننده ی خوبی قلمداد نمی شود، چنین راننده ای مدام از سوی مسافرانش نیز تحت استرس و غرزدن قرار می گیرد.

4-   راننده ی خوب راننده ای است که به آرامش سایر راننده ها و عابران نیز توجه داشته باشد، نباید طوری رانندگی کرد که با ایجاد استرس به مردم موجب رنجاندن ایشان و حتی بروز تصادف گردیم. اگر با یک سبقت یا لایی کشیدن موجب تصادف دو خودروی دیگر شدیم هرگز شایسته ی لقب راننده ی خوب نیستیم. معمولاً چنین رانندگانی به راحتی با سایر رانندگان نیز به صورت خطرناکی رقابت کرده و یا درگیر می شوند.

5- راننده ی خوب باید در رانندگی مهارت داشته باشد، حتماً به کنترل خودرویش تسلط دارد، دست فرمانش خوب است و به موقع دنده را عوض می کند، مهارت های رانندگی یکی از شرایط یک راننده ی خوب است که با یادگیری و تمرین و تجربه و صبر و کمی اطلاعات فنی حاصل می شود. راننده ی خوب با استفاده ی مناسب و به جا از فرمان و گاز، خودرویش را کنترل می کند تا نیازی به ترمز گرفتن های متعدد و شدید برای کنترل خودرویش نداشته باشد، راننده ی ماهر به لحاظ فنی با تصمیم گیری های به موقع و دقیق هم سلامت خودرو را حفظ می کند و هم میزان مصرف سوخت را کاهش می دهد و هم ضامن سلامتی سرنشینان است.

به صورت خلاصه باید عرض کنم که یک راننده ی خوب ضامن سلامتی و آرامش خود و سرنشینان خود و خودروهای مجاور و عابران و خودروی خود و سایرین است، نه این که لایی بکشد و تند برود.

برچسب های مرتبط: سبک زندگی    ایمنی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

92/1/2
2:58 ع

در سیره ی انبیا و اهل بیت با مواردی بر می خوریم که برخی اطرافیان و حتی اصحاب ایشان، با اصرار و لجاجت با مواضع خود، عملاً امکان گزینش بهترین راه را از ایشان جلب می کردند. جنس این فشارها معمولاً از تکرار لجوجانه مواضع بوده است به نحوی که پشت مقام نبی یا امام را خالی می کردند، اگر چه مقام ائمه و اولیا بری تر از این است که تحت تأثیر افراد دچار گناه یا اشتباه شوند اما وقتی انتخاب یک راه به یک پشتوانه ی جمعی نیاز داشت، عملاً با کمرنگ شدن این پشتوانه، حق انتخاب مقام نبی و امام معصوم محدود می شد؛ نمونه ی بارز این فشارها را در زمان غصب حکومت از حضرت امیر المومنین و یا صلح امام حسن سلام الله علیهما شاهد بودیم و البته همانطوری که گفتم این فشارها فقط تا جایی می توانستند گزینه های انتخابی معصومان را محدود کنند و از مرحله ای به بعد، این اولیای الهی تسلیم فشارها نشدند و حتی با ریختن خون خود و فرزندانشان و تن دادن به اسارت همسران و کودکانشان در برابرفشارها چون حسین که براو و فرزندان و اصحابش سلام خدا باد، ایستادگی کردند.

خط قرمزدر تمامی مواردی که انبیا و ائمه در مسئله ای کوتاه آمدند یا بهتر بگویم تقیه کردند، حفظ اسلام و  مصلحت مسلمین بود و از هرجا که دیدند کوتاه آمدن موجب انتفاع اسلام و مسلمین نیست، تمام قد در مواضع حق خود پایمردی کردند.

در انقلاب اسلامی ایران نیز رهبرانقلاب به عنوان مقام ولایت فقیه، در مواردی به خصوص در بحث پذیرش قطعنامه در برابر فشارها ناچار به پذیرش قطعنامه شد، چرا که تبعیت برخی از مسئولان و گردانندگان جنگ از رهبرکبیر انقلاب به نوعی دچار سستی گردیده و امام را به لحاظ تضعیف پشتوانه و احتمال مواجهه ی غیرقدرتمندانه، به قول غم انگیز خودشان مجبور به نوشیدن جام زهر کردند، و البته انتخابی که با فشار لجوجانه به جای شور دلسوزانه به ولی تحمیل شود همواره جام زهربوده وهست.

پس از امام خمینی قدس سره الشریف و در زعامت امام خامنه ای دامت برکاته و عزته نیز موارد متعددی از این فشارها به رهبری وارد شد، که نمونه اش را در فتنه 88 و در بحث ابطال انتخابات مشاهده کردیم ولی از آنجا که تسلیم چنین فشارهایی شدن عملاً نه تنها موجب انتفاع به اسلام و جامعه ی اسلامی نمی شد بلکه موجب تضعیف آن و تضییع رأی مردم می گردید، با تمام قوت از ماهیت مردمی حکومت نگاهداری کردند و پیگیری معترضین را تنها از راه قانونی مطالبه کردند که با تسلیم نشدن معترضین، عملاً با ایستادگی شجاعانه و حکیمانه ی رهبری خودبخود بیش از پیش مهجور و منفور گردیدند.

پس از فتنه 88 و جوانه زدن تخم انحراف در دولت، رهبرمعظم انقلاب نسبت به برخی مسائل در همان ابتدا تذکرات محرمانه و بعضاً علنی دادند که بعضاً به سرعت جامه ی عمل پوشانده می شدند ولی بعضاً نیز با تأخیر و تعلل یک هفتگی و ده روزه و بیشتر  مواجه می شدند که نمونه های این فشارها را در بحث معاونت اولی مشایی و عزل وزیر اطلاعات و تن دادن به وحدت و پرهیز از تفرقه افکنی ها شاهد بودیم که مورد آخری با تشر و تهدید ضمنی رهبری نیز مواجه شد.

اگر چه موضع مقام معظم رهبری در خصوص مشایی با مخالفت ایشان در بحث معاونت اولی ایشان کاملاً شفاف است و  اگر چه اقبال عمومی مردم و به  خصوص طرفداران قدیمی و کثیر احمدی نژاد نسبت به مشایی کاملاً آشکار است، اما اصرار عجیب و لجاجت متأسفانه شدید احمدی نژاد بر نامزدی ایشان موجب گردیده است که عملاً عرصه ی اعتراض احمدی نژاد به مجاری مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشانده شود و این لجاجت احمدی نژاد اگر چه برای هدفی پوچ و دست نیافتنی که همان ریاست جمهوری مشایی است، اما با ایجاد هزینه در معیشت و زندگی و وحدت و آرامش نظام، موجب امیدواری فتنه گران داخلی و سران خارجی شان و تشدید فشارهای تحریم گردیده است. برخی احمدی نژاد را تا حد اخلال و یا تعلل در برگزاری انتخابات آماده دانستند که فارغ از صحت یا اشتباه بودن آن، مقام معظم رهبری طی سخنرانی شفافی نسبت به سابقه ی مقاومت در خصوص اخلال یا تعویق انتخابات یادآوری و تذکرات موکدی دادند تا عملاً کسی به تسلیم ناپذیری رهبری در خصوص حق انتخاب و رأی مردم دچار تشکیک نگردد.

 در مطلب قبلی همین وبلاگ به راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی که انتظار برای سوءاستفاده و موج سواری براساس اشتباهات و لجاجت های جریان انحرافی است پرداختم و امروز مقام معظم رهبری در حضورشان در مشهدالرضا، از تمام کسانی که چارچوب جمهوری اسلامی را قبول دارند، برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آوردند و همان شعار همیشگی و دائمی اهمیت حضور و مشارکت حداکثری را بر زبان آوردند. اگر چه این شعارها همواره و در تمام انتخابات از سوی رهبری تکرار شده اند، اما این بار مقارن بودن این شعارها با فشارها و لجاجت های احمدی نژاد در خصوص مشایی و هاشمی در خصوص نامزد احتمالی خود، یک پیام احتمالی را در ذهنم متبادر نمود.

به نظر می رسد حکمت و شجاعت رهبر معظم انقلاب در پذیرش نامزدی فردی از جریان انحرافی یا ورشکستگان سیاسی، با توجه به این که رأی نیاوردن ایشان بهترین درس به امثال احمدی نژاد و هاشمی را می دهد و رد صلاحیت ایشان، سوءاستفاده ایشان و زحمت را برای مردم ایجاد می کند، امکان دارد رهبر معظم انقلاب در راستای همان شعار حضور حداکثری و حفظ اقتدار نظام و ناامید کردن فتنه گران داخلی و کفتارهای خارجی در کمین نشسته، مبنای تصمیم گیری خود را بر مبنای چیزی متفاوت از آنچه که گمان می کردیم، تغییر دهند و اگر چه بیان همین بحث نیز از حد فهم و اطلاعات حقیر خارج بود و به عنوان یک گمانه مطرح گردید، اما بیان آن را لازم دیدم تا برادران حزب الله در اعلام مواضع خود دقت داشته باشند و نکند همان فشارهایی را که از سوی مدعیان ولایت مداری به رهبری وارد می شود را ایشان در جبهه ی دیگری بخواهند با مواضع نسنجیده ی خود وارد نمایند. مدعیان ولایت مداری باید به هوش و به گوش باشند و بصیر نه این که کورکورانه توپ را به هر طرفی شوت کنند، پس لازم است که امت حزب الله و به خصوص خواص و بزرگان مدعیان ولایتمداری گوش به فرمان باشند و قلبشان را آماده و تسلیم پذیرش امر ولایت فقیه نگاه دارند و خدای ناکرده از شنیدن اوامر ایشان که مثل همیشه مبنای شجاعت، حکمت و سنت را در دل دارد، دچار سردرگمی و ابهام در نقش نگردند، باید توجه داشت که حکم با ولی است و ایشان است که تشخیص می دهند مشت بر دهان منحرفان و ورشکستگان را شورای نگهبان بکوبد یا آرای آهنین مردم.

در کنار این مسئله که نباید در حیطه ی اختیارات رهبری وارد شد باید روی این فرمایش رهبری مانور کرد که هرکسی که وارد این عرصه می شود با این فرض مسلم آمده است که به جمهوری اسلامی با تمام اجزاء و اصولش اعتقاد دارد و باید بداند که مشروعیت یک رییس جمهور یا سایر مسئولان به تنفیذ و تأیید رهبر است و نباید جمهوری اسلامی را با یک دموکراسی که صرفاً میزان آرا در آن اهمیت دارد اشتباه بگیرد، همان اشتباه که از زبان خاتمی و اخیراً نیز احمدی نژاد شنیده می شود.

برچسب های مرتبط: فتنه    انحراف    شورای نگهبان   انتخابات آزاد    ولایت مداری     بصیرت

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا کانون فرهنگی شهدا من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه