91/3/30
9:5 ص
به دلایل متعددی نحوه ی حقوق و دستمزد کارمندان و کارگران در شرایط فعلی اشتباه است که با توجه به این که این دو گروه جزء پایین ترین دهک های اجتماعند، موجب افزایش شکاف طبقاتی، نارضایتی و افزایش مشکلات خانوادگی در زندگی این طبقات می گردد که البته با توجه به اجرای طرح عدالت محور هدفمندی یارانه ها، خوشبختانه و یا متأسفانه، تأثیر این اشتباه تا حدودی از دید مردم و مسئولان پنهان مانده است که حقیر مسئله را واکاوی می کنم:
1- مبنای محاسبه ی حقوق بر اساس تورم بایستی به عنوان یک حداقل، اجرا شود و حال این که اکنون سالهاست حقوق کارمندان با ضریبی کمتر از نرخ تورم محاسبه می شود. این مسئله به تدریج موجب کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران می گردد.
2- مبنای محاسبه نرخ تورم سالانه با توجه به این که تا زمان تصویب بودجه و تعیین حقوق و دستمزد 3-4 ماه به طول می انجامد، موجب می شود تا به خصوص در این مدت که با تورم مخصوص سال جدید همراه است فشار مضاعفی بر کارمندان و کارگران وارد شود که البته با توجه به تعیین دیرتر حقوق کارمندان این مشکل بیشتر گریبانگیر کارمندان است. همین تأخیر در تعیین حقوق و دستمزد موجب می شود تا اضافه کاری، حق مأموریت و سایر مزایایی که کارمندان ماهانه دریافت می دارند نیز تا زمان تعیین حقوق و دستمزد مشخص و پرداخت نگردد.
3- در صورتی که دستمزد کارمندان به صورت خطی همراه با تورم افزایش یابد، در واقع قدرت خرید کارمندان حفظ می گردد ولی چون این کار به صورت پلکانی یعنی سالی یکبار انجام می شود، تنها یک ماه حقوق کارمندان متناسب با تورم است که البته آن هم در واقع با توجه به تأخیر 3-4 ماهه تا اجرای آن محقق نمی شود. لذا در صورتی که دولت تمایلی ندارد تا افزایش حقوق کارمندان و کارگران را بر اساس نرخ تورم ماهانه بالا ببرد، پس لااقل می تواند افزایش حقوق یکسال را بر مبنای یک و نیم برابر نرخ تورم سالانه محاسبه کند و پس از سال اول با همان ظریب تورم افزایش حقوق را محاسبه کند، اینچنین حقوق اول سال حقوق بگیران با تورم سال قبل مساوی نمی شود بلکه حقوق با تورم میانگین سال جاری محاسبه می شود (تقریبا).
4- وقتی که حقوق و دستمزد متناسب با تورم سال قبل محاسبه می شود، در واقع کارمندان و کارگران یکسال از نرخ تورم عقبند و از آنجا که نرخ تورم سال بعد را نمی توان پیشاپیش محاسبه نمود به نظر می رسد این مشکل هیچ چاره ای ندارد ولی دانستن همین مسئله موجب می شود تا لااقل دولت و مجلس در تعیین دستمزدها، سخت گیری کمتری داشته باشند و مسائل غیر مترقبه مانند افزایش قیمت های ناگهانی را که معمولاً اتفاق می افتند را مد نظر قرار دهد.
5- علی رغم تعیین بندهایی به عناوین حق سرویس و یا حق مهدکودک و یا امور رفاهی و حتی حق مأموریت ولی متأسفانه این موارد همچنان به صورت سلیقه ای پرداخت می گردد که این مسئله موجب بی عدالتی می گردد این مسئله موجب گردیده است تا کارمندان نقاط محروم حتی با محاسبه ی بندی به نام حق محرومیت، بسیار کمتر از کارمندان تهرانی حقوق و دستمزد دریافت کنند که خوب است این موارد نیز به صورت استاندارد و عادلانه بین همه کارمندان مناطق مختلف اجرا شود. مطمئناً در صورتی که این مسئله محقق شود، مهاجرت کارمندان از تهران به سایر نقاط کشور عملی می شود و در غیر اینصورت جز با ابزارهایی که بر ناعدالتی بیشتر می افزاید (مانند گروه اضافه و زمین مجانی و ...) این کار میسر نمی شود که آنهم موقتی است و پس از بازنشستگی قابل بازگشت.
6- نگاه جاری بر مدیریت کشور مبنی بر این که بخواهیم نرخ تورم را با عدم افزایش حقوق کارمندان و کارگران متناسب با تورم کاهش دهیم، یک نگاه غلط و غیر علمی است و این نگاه اشتباه نه تنها موجب کاهش تورم نمی شود که حتی موجب کاهش قدرت خرید کارمندان و کارگران می گردد که سایه ی این نگاه غیر علمی باید از طریق قانون شفاف و نظارت بر اجرای آن، از زندگی این اقشار محروم حذف شود.
7- درک ناصحیح از هدف مندی یارانه ها موجب می گردد تا دولت این مسئله را جایگزین افزایش حقوق متناسب با تورم فرض کند، که متأسفانه فعلاً این نگرش نیز بر افزایش حقوق ها سایه انداخته است و دولت و مجلس می پندارند چون مابه ازای مبلغ حذف شده از یارانه ها را به مردم بازمی گردانند، می توانند افزایش حقوق ها را سلیقه ای انجام دهند و حال این که این دو مقوله ی هدفمندی و افزایش حقوق هیچ ربطی به هم ندارند.
مطالب مرتبط در همین وبلاگ:
بازهم افزایش تا 15%؟!!
مهاجرت کارمندان از تهران به چه قیمتی!؟
رییس جمهور عزیز! به خدا وضع اقتصادی کارمندان...
کارمندان، رنجور و نا امید
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/2/11
11:26 ع
حالا هر سال، روز کارگر را گرامی بداریم و تبریک بگوییم و به اسم آنها و به کام دیگران جشن و همایش بگیریم، آیا برایشان امنیت شغلی می شود؟! آیا برایشان حقوق سروقت و پاداش افزایش تولید ایجاد می کند؟! آیا برایشان رفاه و آسایش خاطر به بار می آورد؟! مسلماً نه! اما تمام این ها تنها با یک اقدام ساده، تنها با خرید محصولات کارگران ایرانی میسر است. فقط کافی است تا محصولات تولیدی همین کارگران را به جای اجناس وارداتی و چه بسا بنجل خارجی بخریم، مسلماً تا وقتی که محصولات ایرانی به فروش می رسد، خانه و خانواده ی کارگر ایرانی گرم و روشن است و پر رونق و چه گرامی داشتنی بهتر از این که آرامش و حیاط را به کسی و خانواده اش هدیه کنیم.
پس واقعاً پاس بداریم جایگاه کارگر ایرانی را، با خرید محصولاتی که او با هزار بیم وامید برایشان زحمت کشیده است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/2/31
12:2 ع
چند روز اخیر به دلیل امتحان با ابتلای خود و خانواده به بیماری، به مطبها و درمانگاههایی مراجعه کردم و متاسفانه با هرج و مرج ظالمانه ای در دریافت حق ویزیت و حق العمل مواجه شدم و با توجه به حضور جناب آقای دکتر صدر در برنامه گزارش خبری شب بیست و دوم آذرماه و به به و چه چهی که به کار خود و سازمان متبوعشان داشتند، این مطالب را به خود آقای دکتر و پزشکان عزیز تقدیم می نمایم.
جناب آقای دکتر صدر! شما به چه حق و منطقی حقوق پزشکان عزیز را با حقوق پزشکان سایر کشورها مقایسه می کنید. حتی مقایسه ایران با افغانستان نیز اشتباه است، چرا که عرضه و تقاضای خدمات پزشکی را نیز باید مدنظر قرار می دادید و اینکه در نظر بگیرید که اکثریت پزشکان ما تربیت شده و بهره مند از سرمایه همین کشور و ملتند.
آیا حقوق کارگر و کارمند و بازاری و سایر مشاغل ما بر اساس حقوق شاغلان در سایر کشورها پرداخت می شود. یا اصلا این نوعی خود برتربینی است که در بعضی از شغلها مثل پزشکی، خلبانی، مهندسی شرکت نفت و… بوجود آمده و در حال گسترش است و شما نیز جزء اشائه دهنده های اصلی آن هستید.
آیا پزشکان عزیز و همه تحصیلکرده های جامعه، می توانند به خودشان حق بدهند، در شرایطی که اکثرا با استفاده از یارانه های تحصیلی بیت المال طی مدارج علمی نموده اند، مردم را نادیده انگارند، همان مردمی را که در بیمارستانهای دولتی جانشان را برای ورزیده شدن و ارتقای علمی در اختیار این پزشکان قرار دادند.
بر چه اساسی برای متوسط 5 دقیقه ویزیت بدون استفاده از وسایل و تجهیزات گرانقیمت، معادل یک روز حقوق یک کارگر یا کارمند را دریافت نموده و تازه بر سرمردم منت می گذارید که مثلا ما حقوقمان بلحاظ مقایسه با سایر کشورها کمتر است و یا اینکه پول گاز و آب و برق و اجاره و مالیات می دهیم، آیا فکر نمی کنید این توجیهات برای مردم ایجاد تنفر می کند؟ آیا فکر می کنید اگر انتخاب رییس سازمان نظام پزشکی با بیماران بود به شما با این طرز تفکر رای می دادند؟ و یا شاید در آن زمان تغییر موضع میداید و بفکر جلب آرای بیماران می افتادید؟
ولی این قابل توجیه نیست که شما هر چقدر که خواستید تعرفه تصویب کنید و بیمه نیز مطیع باشد و بر حق بیمه دریافتی از بیماران بیافزاید و باقیمانده هزینه های درمان را نیز بیماران بدهند.
البته ما می دانیم که بیمه نیز راحت ترین و غیر مسئولانه ترین راه را در پیش گرفته و آن:
1- نادیده گرفتن هزینه های واقعی مردم (که توسط شما به ستم بر مردم روا می شود)
2- انداختن توپ در زمین پزشکان و درگیر کردن مردم با جامعه مقتدر پزشکی
3- ایجاد نارضایتی بین پزشکان و بیماران در جهت کاهش استفاده از بیمه
و اینگونه سازمان های نظام پزشکی و تامین اجتماعی که هر دو بدون رقیب و مزاحم بیشتر به فعالیت اقتصادی خود می اندیشند، با بهانه مقصر بودن طرف مقابل، فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل می کنند.
آقای دکتر صدر! تعداد شکایات و خسارات را با کشورهای پیشرفته مقایسه کرده و احساس غرور می نماید، در صورتی که انگار از مظلومیت مردم، مشغله بیماران، بروکراسی ادارات رسیدگی کننده به شکایات، جانبدارانه بودن مصوبات، قضاوتها و عملکردهای سازمان نظام پزشکی و نفوذ بالای شهروندان پزشک بی اطلاع است.
اکثریت قریب به اتفاق پزشکان عزیز که مطمئنا جزء دهک های بالای جامعه محسوب می شوند، حقوقی کمتر از نصف حداقل حقوق و دستمزد را به کارگران (منشی و پرستار) پرداخت نموده و آنچنان با گرفتن برگه های سفید امضا و سفته آنها را تحت فشار میدهند، تا هرگز فکر شکایت و گزارش بسرشان نزند و حتی در صورت شکایت نیز نتوانند حقشان را وصول نمایند، نمیدانم این عرف غلط را چگونه می توان توجیه نمود و آیا اصولا بین این عرف متداول و تعرفه های گزاف نسبتی می توان برقرار نمود یا نه؟! حال بماند که خود سازمان تامین اجتماعی نیز در ایجاد مجوز قانونی برای این تضییع حقوق کارگران (منشی ها و پرستاران) با سازمان نظام پزشکی تفاهم نامه تنظیم می نماید تا حق بیمه، حقوق و مزایای شان جملگی به نصف حق قانونی تقلیل یابد، که قبلا مشروحا در مقاله ای به آن پرداخته ام.
خدا میداند که هیچ اسلحه ای از آه مظلوم سوزنده تر نیست، چه رسد که آه مظلومیت به درد بیماری نیز عجین گردد. و من مطمئنم آن دسته از پزشکان زحمت کش که دائما در فکر بیماران خویشند نیز صرفا از ناحیه وجدان خویش هدایت و با دعای بیماران حمایت می شوند، که بازهم خداوند را شکر که این محکمه وجدان را آفرید که ما را به محکمه سازمان نظام پزشکی امیدی نیست.
ایکاش سازمان نظام پزشکی ما که نه بر کیفیت درمان و نه بر هزینه های درمانی و نه بر شکایات مردمی نظارت و حساسیت محسوسی ندارد، لااقل روی اخلاق پزشکی تمرکز بیشتری داشت و پزشکان عزیز ما که برخاسته از همین مردمند را، بلحاظ شأن اجتماعی و مالی، اینقدر از مردم جدا نمی نمود.
ایکاش سازمان های بیمه ای ما آنقدر خوب و قوی عمل می کردند که پزشکان بدنبال همکاری با آنها و بیماران آسوده از هزینه ها بودند.
ایکاش مسئولان سازمان نظام پزشکی، خودشان اول به قسمشان پایبند می بودند.
ایکاش مسئولانی که از سوی پزشکان بعنوان مسئولان صنفی سازمان نظام پزشکی معرفی می شوند، داعیه حمایت از بیمار را سر نمی دادند و مردم را فهمیده تر فرض می کردند.
ایکاش قانون اساسی ما در خصوص حق درمان برای همه مردم، محترم تر می بود و مجلسیان و دولتیان نیز گرفتاریهای درمانی مردم برایشان قابل درک بود، تا فکری و عملی بکار آرند.
ایکاش بیماران آنقدر گرفتار نبودند و می توانستند سازمانی برای دفاع از حقوق خود داشته باشند، تا برخی مظلومیت و گرفتاری بیماران را امتیازی برای خود تأویل ننمایند.
ایکاش در کشور ما مسئولیت عواقب همه عملها هرچند ساده و پیش پا افتاده نیز براحتی با چند امضا به عهده بیمار گذاشته نمی شد.
ایکاش ویزیت ها و حق العمل های پشت دست از بیمارستانها منقرض می شد.
ایکاش همه پزشکان دلرحم ترین مردم بودند و بیماران را مشتری نمی پنداشتند.
ایکاش همه پزشکان عزیز لا اقل به همان تعرفه مصوب سازمان نظام پزشکی خودشان پایبند بودند.
ایکاش پزشکان ما، حداقل حقوق قانونی منشیها و پرستاران خود را پرداخت می کردند.
این جملات را اگر کسانی که باید بخوانند، نخوانند، مطمئنا خداوند می داند و هموست که اسمش دوا و ذکرش شفاست و حیات و ممات همه را از بیمار و طبیب در پنجه قدرت خویش دارد، و البته هیچ ترحمی به ظالمان نخواهد داشت.