92/11/14
2:37 ص
برنامه پایش اولین برنامه تحلیلی مستمری بود که در تلویزیون پخش شد و شجاعانه و منصفانه به مسائل و مشکلات مردم در بخشهای مختلف اقتصادی پرداخت، حقیر در این وبلاگ مطالب متعددی را در قالب پیشنهاد و انتقاد به برنامه پایش داشتم که با استقبال و حتی تماس تلفنی یکی از تهیه کنندگان برنامه مواجه شد، اما دیشب متأسفانه احساس کردم که این برنامه دوباره از مردم فاصله گرفته است که مطلب زیر در همین خصوص تقدیم می شود:
چندی پیش برنامه مناظره شبکه 1 به وضعیت نظام درمان کشور پرداخت که یک مطلب کامل با عنوان "دلایل سهم 70 درصدی مردم در هزینه های درمان" در خصوص آن مناظره و تعارفاتی که در آن برنامه توسط پزشکان و مجری که عضوی از منتخبان همان جامعه بود نوشتم و نوشتم که چگونه برنامه مناظره هیچ انتقادی را به صنف رسمی پزشکان یعنی نظام پزشکی و جامعه پزشکان ننمود و همه کاسه کوزه ها را سر بیمه هایی شکستند که سالهاست همراه با افزایش حقوق مصنوعی بیمه گذاران شان، دریافتی شان به همان نسبت از تورم عقب مانده است و حتی به سوال یکی از مخاطبان که به تخلفات گسترده نظام پزشکی می پرداخت اصلاً پاسخ ندادند و آن برنامه را با سلام و صلوات به جامعه پزشکان به پایان رساندند، در پاسخ به این برنامه مناظره، برنامه تحلیلی ثریا که (رویکرد مردمی اش بیشتر است) یک برنامه پخش کرد و با صراحت بیشتری به مشکلات جامعه پزشکان (با محوریت اخلاق پزشکی) پرداخت که مقرر شد جلسه بعدی نیز با محوریت مباحثی مانند زیرمیزی پزشکان ادامه یابد که این مسئله با انتشار فهرست حروفِ ابتدای اسامی 12 پزشک زیرمیزی بگیر مقارن شد و همین مسئله موجب تشدید فشارها در این خصوص گردید و متأسفانه موضوع جلسه بعد برنامه ثریا عوض شد و شخص دکتر حیدری که عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی است رسماً انتشار همان حروف! را محکوم کرد و در همان راستا برنامه امشب پایش تمام وقتش را به تقدیر و احترام به جامعه پزشکان اختصاص داد و برای این کار روال برنامه معمولش نیز عوض شد، بخش بزرگ تحلیل های بازار سانسور شد و میهمان و کارشناس برنامه مستقیماً از حامیان جامعه پزشکی و از اعضای این جامعه انتخاب شدند تا کل آنتن پایش، به تطهیر جامعه پزشکان بگذرد. جالب این که میهمانان برنامه ادعا کردند که از 130 هزار پزشک تنها 1000 نفر زیرمیزی می گیرند که این ادعا در نوع خود بسیار جالب بود و این که همین مشکل جزئی هم به دلیل فرایند اشتباه است نه قصور جامعه پزشکان!! جالب این که عدم رعایت تعرفه ها که از اکثریت قریب به اتفاق پزشکان می زند به عنوان یک تخلف برجسته (که با زیرمیزی تفاوت چندانی ندارد) اصلاً مورد توجه قرار نگرفت!
در کنار سنگ تمامی که برنامه برای پزشکان که اخیراً با توجه به انتقادات رسانه ها و معرفی حروف! اول اسامی زیرمیزبگیران جامعه پزشکی، دست به تهدید هم زده بودند، گذاشت، در موارد متعددی به مردم و طبقات ضعیف توهین شد. مردمی که در روز سینما با فشار وارد سینما شدند و این فشار موجب شکسته شدن درب بسته سکوریت سینما شد را بهانه ای برای توهین به مردم قرار دادند و اینجا نگفتند که فرایند ورود به سینما مشکل داشته یا قیمت بلیط بالا هست که مردم به این شکل با استقبال به سینما رفته اند و یا نگفتند که مردمی که بعضاً حقوق ماهانه شان 500 هزارتومان است برایشان 5 تا بلیط 10 هزارتومانی برای اعضای خانواده واقعاً سنگین است و یا در جای دیگری از برنامه به مردمی که به خاطر سبد کالا به فروشگاه ها رفتند و صف کشیدند توهین کردند و گفتند برخی از مردم حتی اگر سبد خالی هم به ایشان بدهند می روند و می گیرند ونگفتند که وضعیت اقتصادی این مردم چقدر سخت است که حاضر می شوند چند ساعت در صف بایستند و این که برخی از مردم ندرتاً توان خرید مرغ را پیدا می کنند و به مرغ فروشی مراجعه نمی کنند مگر برای خرید بال و گردن و پای مرغ! البته از برنامه ای که مجری اش عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی است نباید تعجب کرد که در گام اول مدافع حقوق صنفی پزشکان باشد و از برنامه ای که آنتنش را به هر دلیلی به یک صنف که بخش بزرگی از آنها نه به نرخ تعرفه های مصوب و نه به اخلاق حرفه ای و نه به پرداخت حقوق قانونی به منشی های شان پایبندند، می فروشد، نباید تعجب کرد به مردمی که به دلیل مشکلات اقتصادی مدت ها توان رفتن به سینما یا خرید مرغ و حتی رسیدگی به بهداشت و درمان شان را ندارند و در عوض ساعت ها در صف سبد کالا می ایستند توهین کنند.
برنامه یک نکته جالب دیگر هم داشت، در حالی که معمولاً سؤال نظرسنجی و موضوع برنامه باهم مرتبط بودند، اما امشب برنامه پایش از موضوع پربیننده و چالشی سبدکالا نهایت سوءاستفاده را کرد و آنتن برنامه ی پربیننده امشب را (که حدود 1 میلیون نفر در نظرسنجی سبدکالا شرکت داشتند) تقدیم به صنف محترم، صاحب نفوذ، قدرتمند و ثروتمند پزشکان (البته بخشی از پزشکان نیز حقیقتاً نه ثروتمندند و نه اهل اعمال نفوذ که ایشان را از این بخش مستثنا می کنم) نمود. در واقع این برنامه باید به حواشی و مباحث سبد کالا و سؤالات، پیشنهادها و انتقادهای این امر می پرداخت و میهمانانی در همین خصوص دعوت می کرد که محقق نشد و البته خوب است که این برنامه یک بار از خود شجاعت به خرج دهد و میزان پایبندی پزشکان به تعهدات اخلاقی، قانونی و حرفه ای را به نظرسنجی مردمی بگذارد که با این صنف مواجهند و چقدر خوب بود چنین نظرسنجی را در شبی مثل امشب برگزار می کردند که میهمانان اینگونه وقیحانه در تطهیر صنف خود دروغ نگویند.
می دانم دست اندرکاران صدا و سیما و به خصوص برنامه پایش این مطلب را خواهند خواند و از روحیه انتقاد پذیری که از ایشان سراغ دارم امیدوارم بیش از پیش به مردم احترام بگذارند و حرف مردم را بزنند و هرگز آنتن برنامه های شان را نه به دولت، نه به صنف پزشکان و نه به هیچ صنف و شخصیتی نفروشند. و البته حقیر در پایان لازم می دانم از آن دسته پزشکانی که هم به تعرفه های قانونی پایبندند و هم از درمان بیماران کم نمی گذارند و هم حقوق منشی های شان را تمام و کمال می دهند و تمام هم و غم شان نیز مسائل مالی نیست، تشکر خاضعانه و مخلصانه نمایم و از من اسمه دواء و ذکره شفاء برای این بزرگواران عمر بابرکت و عزت بخواهم.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
دلایل سهم 70 درصدی مردم در هزینه های درمان
آقای دکتر صدر و پزشکان عزیز! خود را محاسبه کنید، قبل از این ...
یک ایراد از طرح پزشک خانواده
دین داری پیشکش، آزاده باشیم
کل وزارت بهداشت را دادگاهی کنید
بیمارستان های دولتی، آموزشی، درمانی و پژوهشی
برچسب های مرتبط: اقتصاد پزشک صدا و سیما برنامه پایش
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/20
8:24 ع
برنامه مناظره این هفته در خصوص نظام بهداشت و درمان بود که متأسفانه به دلیل عدم دعوت از کسانی که حرف مردم را در برنامه بزنند و این که بیشتر میهمانان برنامه در حوزه های درمان و بیمه مسئولیت داشته اند و یا پزشک بوده اند، عملاً یک برنامه غیرچالشی و غیر مفید را شاهد بودیم. برنامه ای که متأسفانه بی هدف دنبال شد و حتی آقای دکتر دانش جعفری از بی برنامگی و بی هدفی برنامه انتقاد کرد. متأسفانه نظام بهداشت و درمان در کشور اینقدر در جهت منافعش قوی عمل می کند که جایی برای انتقاد باز نمی گذارد و این مسئله وقتی که مجری و مسئولان برنامه مناظره عموماً عضو سازمان نظام پزشکی اند و یا مسئولین همین عرصه شدت می یابد.
مسئله ی دیگری که در برنامه این هفته مناظره دنبال شد بحث حذف و کاهش یارانه ها بود به این شکل که کاهش یارانه نقدی در ازای مجانی! شدن هزینه های درمان و دارو را به نظرسنجی گذاشته بود که با توجه به این که به نظرسنجی هفته پیش برنامه انطباق داشت، به همان نقد هفته پیش با عنوان "آقای نوبخت! راه غلط قبلی ها را ادامه ندهید" بسنده می کنم و در خصوص موضوع برنامه یعنی دلیل افزایش سهم مردم از هزینه های درمان به 70 درصد دلایل زیر را تقدیم می کنم:
1- وقتی هر ساله به صورت متوسط شیب افزایش هزینه های درمانی دو برابر شیب افزایش حقوق و دستمزد مصوب دولت و شورای عالی کار است، در واقع حق بیمه هایی که به صندوق های بیمه ای واریز می شود نیز به همان نسبت از افزایش هزینه های درمانی عقب می ماند و این در حالی است که سالهاست حقوق کارمندان چند گام عقب تر از تورم تعریف می شود که مطالب متعددی در این خصوص قبلاً تقدیم شده است؛ عدم افزایش حقوق کارمندان و کارگران به تناسب نرخ تورم، به تدریج باعث شده است که توان بیمه ها در پرداخت هزینه های درمانی و توسعه امکانات درمانی تحلیل برود.
2- تضعیف بنیه مالی بیمه ها منجر می شود تا تعرفه های پزشکی به نحوی تعیین شود که بیمه ها بتوانند از پس آنها برآیند و هزینه های واقعی پزشکی لاپوشانی شود، یعنی ویزیت پزشکان را به صورت غیرواقعی اعلام می کنند و پزشکان (بدون احساس هر گونه نظارتی) ویزیتی گران تر را می گیرند تا بیمه ها تنها در هزینه های مصوب مشارکت داشته باشند و تمام هزینه های مازاد، غیرقانونی و زیرمیزی به مردم منتقل گردد (توضیح این که حق بیمه های خویش فرما و ... نیز متناسب با همین حقوق و دستمزدهای مصوب تعیین می شود).
3- دلیل بعدی نیز ریشه در بیمه ها دارد، وقتی مدیریت صندوق های تأمین اجتماعی به جای این که براساس منافع اعضا و بیمه گزاران صورت گیرد براساس تکالیف دستوری و غیر منطقی دولت و مجلس انجام می شود و به جای این که از این صندوقها حمایت شود باری بر دوش آنها نهاده می شود. وقتی دولت یا مجلس دستور می دهند که یک کارگر با 10 یا 20 سال پرداخت بیمه باید بازنشسته شوند و یا وقتی که به جای کمک به صندوق های تأمین اجتماعی از آنها استقراض می شود، چگونه می توان توقع داشت که صندوق ها هم از پس حقوق مقرری بگیران برآیند و هم از پس هزینه های دارو و درمان؟! به نظر می رسد دولت باید به مدیریت و استقلال صندوق های تأمین اجتماعی احترام بگذارد و طوری برنامه ریزی کند که این صندوقها به سمت حفظ منافع بیمه گزاران پیش برود. متأسفانه دخالتهای بخش دولتی باعث شده است از یک سو سن بازنشستگی کاهش یابد و از یک سو با افزایش سن امید به زندگی هزینه های صندوق های بیمه ای افزایش یابد.
4- شیوه هدایت صندوقهای تأمین اجتماعی به کسب درآمد مستقل از حق بیمه های دریافتی موجب شده است تا مدیران صندوق های بیمه ای به جای ارائه خدمت به بیمه گزاران به فکر حفظ و افزایش سرمایه خود از راه های غیرمرتبط باشند. یعنی به جای احداث بیمارستان و تجهیز آنها و خدمات بهداشتی و درمانی به دنبال خرید و فروش کارخانه و سایر فعالیت های اقتصادی گردیده اند. این شیوه مدیریت صندوقهای بیمه ای متأسفانه در نهایت موجب تضعیف نظام سلامت و درمان گردیده است.
5- یکی از دلایل مهم افزایش سهم مردم از هزینه های درمانی، مدیریت غیرمسئولانه سازمان نظام پزشکی و عدم نظارت بر ایشان است. وقتی سازمان بانفوذ، قدرتمند و ثروتمند نظام پزشکی به عنوان یک نهاد صنفی خودش مسئول تعیین نرخ تعرفه و نظارت بر اعضای خود است، چگونه می توان توقع داشت که سیستم درمان کشور به منافع مردم و بیماران بیندیشد؟! در صورتی که عقل حکم می کند با افزایش نرخ تورم، حقوق و دستمزد پزشکان بیش از نرخ تورم افزایش نیابد ولی متأسفانه برخلاف این عمل می شود و نه تنها مبالغ تعیین شده از تورم رسمی کشور بیشترند، بلکه عدم نظارت بر اجرای تعرفه های غیرمنصفانه موجب می شود همان ها نیز رعایت نشوند و این یعنی مدام سهم مردم از هزینه های درمان بیشتر می گردد، جالب این که یکی از تماشاچیان مناظره از بحث نظام پزشکی سوالاتی پرسید که خیلی تمییز مجری و میهمانان برنامه از آن گذشتند و هیچ پاسخی به آن ندادند.
6- یکی دیگر از عوامل این روند، عدم رسیدگی لازم به بیمارستان های دولتی است. وقتی بیمارستان های دولتی که قرار است خدمات شان را ارزان قیمت ارائه کنند تعداشان کم باشد و دچار کیفیت پایین باشند، مردم ناچار می شوند برای دریافت بسیاری از خدمات به سمت بیمارستان های غیردولتی حرکت کنند و بیمارستان های غیر دولتی به شدت سهم مردم را از هزینه های درمان افزایش می دهد. به راستی چرا بیمارستان های دولت باید به محل رها شده ای باشد برای کسب تجربه دانشجویان پزشکی؟! آیا جان بیماران فقیر باید به عنوان وسیله ی آزمایش و کسب تجربه دانشجویان تلقی شود تا بعد از پزشک شدن، تجارب خود را در بیمارستان های خصوصی به اغنیا ارائه کنند؟! به نظر می رسد دولت باید حتماً فکری به حال کمیت و کیفیت بیمارستان های دولتی و شیوه مدیریت آنها بنماید و گرنه صرف بدون حساب یارانه های بخش درمان در این بیمارستان ها چیزی جز تضییع بیت المال و از بین رفتن جان بیماران ندارد.
7- یکی از موارد دیگر بحث عدم اهتمام نظام بهداشت به درمان های کم هزینه است. با پیشرفت علم پزشکی بسیاری از خدمات پزشکی کم هزینه تر و کم خطرتر می شوند ولی منفعت طلبی نظام سلامت و سرمایه گذاری های ایشان بر روشهای قدیمی و پرهزینه باعث می شود تا روشهای کم هزینه و جدید عملاً مورد استفاده قرار نگیرد. بسیاری از پزشکان به جای تجویز یک داروی جدید و تأیید شده ترجیح می دهند با عمل باز بیماری مردم را درمان کنند، چرا که در تجویز دارو فقط ویزیت اخذ می شود و نه هزینه ای بابت جراحی و نه هزینه ای بابت بستری کردن بیمار.
8- یکی دیگر از دلایل بسیار مهم افزایش هزینه های درمانی مردم این است که نظام درمان بشدت در تشخیص و تجویز درمان ضعیف و پراکنده عمل می کند و بسیاری از بیماران ما ناچار می شوند برای تشخیص به چند پزشک متخصص مراجعه کنند و هر پزشک به آزمایشگاه های خودش ارجاع می دهد و پس از تشخیص نیز بحث درمان را با روشهای اشتباه و بعضاً منجر به دوباره کاری انجام می دهند که همه اینها به شدت هزینه های درمان را افزایش می دهند. به راستی آیا می توان با یک ویزیت 3 دقیقه ای بیماری و دلایل آن را کشف کرد؟! چند درصد از پزشکان برای تشخیص بیماری به سوابق فامیلی و شغلی بیمار توجه می کنند؟! به نظر می رسد باید رعایت اخلاق و اصول فنی در نظام بهداشت و درمان ما به شدت مورد توجه قرار گیرد.
9- از موارد دیگر بسیار پراهمیت در این خصوص هزینه هایی است که در نتیجه افزایش قیمت ارز در خصوص دارو و تجهیزات پزشکی ایجاد گردید و دولت در خصوص جبران این مسئله متأسفانه اقدام شایسته ای انجام نداد و حتی یارانه های بخش دارو و درمان در بخشهای دیگری صرف گردید که موجب اعتراض و تعویض وزیر وقت (خانم دستجردی) نیز گردید. به نظر می رسد در این بخش نیز امتیازات ویژه و رانتها در کنار عدم تخصیص مناسب یارانه های دولتی از عوامل افزایش هزینه های درمان و در نتیجه کاهش مشارکت بیمه و سهم دولت و درنتیجه افزایش سهم هزینه های مردم باشد.
مطالب مرتبط:
آقای دکتر صدر و پزشکان عزیز! خود را محاسبه کنید، قبل از این ...
یک ایراد از طرح پزشک خانواده
دین داری پیشکش، آزاده باشیم
کل وزارت بهداشت را دادگاهی کنید
بیمارستان های دولتی، آموزشی، درمانی و پژوهشی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
91/7/16
1:53 ع
علی رغم این که کلیت طرح پزشک خانواده بر این اساس که افراد دارای سوابق و مستندات پزشکی منسجم باشند را قبول دارم ولی یک ایراد در این طرح وجود دارد که گویی کسی به آن اشاره ای نمی کند.
هم اکنون در بسیاری از خانواده ها و برای بسیاری از امراض، افراد تلاش می کنند تا بیماری خویش را نزد پزشک همجنس ببرند و بر اساس فتاوای مجتهدین نیز تا الزامی نباشد نباید به پزشک غیر همجنس (به خصوص اگر بیم رود که به تماس یا نگاه حرام منتج شود) مراجعه نمود و حال این که در این طرح به مسئله ی به این مهمی اصلاً توجهی نشده است و خوب است مسئولان امر فکری به حال این مسئله بنمایند تا افراد مجبور نباشند برای خانواده فقط یک پزشک انتخاب کنند و بتوانند پزشک همجنسی را برای خود معرفی کنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/11/19
1:31 ص
امام حسین (ع) فرمودند اگر دین ندارید، آزاده باشید، این جمله ی امام حسین (ع) اکنون بیش از همه به درد خودمان می خورد، چون حال که متأسفانه دین داری اغلب ما به کسی نفع نمی رساند، لااقل شاید با آزادگی به داد همدیگر برسیم.
به عنوان مثال به مطب یک پزشک متخصص که می روی اگر بدون هیچ وسیله ای یک ویزیت 3-4 دقیقه ای بکند حدود 15 هزارتومان از شما می گیرد و اگر ابزار و یا وسیله ای تخصصی بکارگرفته شود یک هزینه ی حداقل 20 هزارتومانی هم برای آن اخذ می کند. جالب است که همین پزشک متخصص که به صورت متوسط در هر دقیقه حدود 3000 تومان از شما اجرت می گیرد، برای هر روز کار منشی خود، چیزی حدود نیمی از حق ویزیت یک بیمار خود را به منشی می دهد. پزشک متخصص اگر 5 ساعت در روز ویزیت داشته باشد، ماهانه بین 20 تا 25 میلیون درآمد کسب می کند (و این غیر از فعالیت صبح پزشکان در بیمارستانهای خصوصی و دولتی و عملهای آنهاست) و برایش هم فرقی نمی کند که بیمارش یک فقیر بدبخت است یا یک بیکارِبدهکار یا یک ثروتمندِ میلیاردر، از این مبلغ حتی حاضر نیست حداقل مزد و مزایای یک کارگر را که در ماه حدود 400 هزارتومان می شود را بپردازد و حتی بیمه اش نماید. جالب است همان بیمه را نیز اگر بخواهد پزشکی برای کارگرش انجام دهد، باتوجه به هماهنگی نظام پزشکی با تأمین اجتماعی، حق بیمه ی منشی خود را به صورت نصفه پرداخت کرده و این گونه منشی ها عملاً باید 2 برابر کارگران دیگرسابقه ی بیمه داشت باشند تا با حقوق 30 روز در ماه، به بازنشستگی نائل گردند، گویی هر کسی که مقام و ثروتش بیشتر باشد علاقه ی بیشتری به ظلم کردن در او ایجاد می شود.
مسئله به اینجا ختم نمی شود، بیماران همین پزشک، کارمندان و کارگران و کارفرمایان و رانندگان و بازاریان و مسئولان ... هستند که هر کدام به کار خود مشغولند اما چگونه؟
کارمندان عزیز که معمولاً خیلی هم منظم نیستند، بعضاً با ارباب رجوع خود به خوبی برخورد نمی کنند و خود را نه تنها در برابر مزدی که می گیرند پاسخگو نمی دانند، بلکه به خاطر قلت آن حقوق مظلوم دانسته و به خود حق می دهند به ارباب رجوع خدمت شایسته انجام ندهند.
کارگر ما به واسطه ی مزد ناچیزی که در برابر زحمت خود می گیرد، کارفرمای خود را ظالم و خودخواه و غیر قابل ترحم دانسته و عملاً تمام اموال کارفرما را ماحصل زحمت خود دانسته و همین مسئله باعث می شود نه به لحاظ جسمی و نه به لحاظ روحی آن طور که شایسته ی یک کارگر با وجدان است در خدمت کارفرما قرار نداشته و عملاً سود زیادی عائد کارفرما نگرداند.
کارفرمایان ما هم چون می دانند بیکاران زیادند به کارگران خویش رحم نمی کنند و به هر بهانه ای آنان را اخراج کرده و یا حق و حقوق قانونی شان را تضییع می کنند.
رانندگان ما هم که معمولاً بیش از کرایه ی مصوب دریافت و یا به بهانه ی نداشتن پول خُرد از دادن بقیه ی پول امتناع می کنند و تازه اگر شرایط مثلاً به لحاظ جوی عادی نباشد، کرایه ی خود را چند برابر و یا فقط دربست حساب می کنند و عملاً مردم را در بدترین شرایط در خیابان ها گرفتار و سرگردان می کنند.
بازاری ما هم که بسته به نوع شغل، یا طول و وزنش را درست حساب نمی کند و یا قیمت جنسش را و یا مالیات و عوارضش را و یا در خرید و فروش ها را رعایت نمی کنند و یا به دلالی هایی وارد می شوند که مستقیماً موجب فشار مضاعف به طبقات مستضعف و مردم عادی گردد.
و اما مسئولان ما هم که معمولاً به فکر میز و مزد خودشان هستند و این دو نیز معمولاً در چاپلوسی یا آمارسازی محکم می شوند و عموماً چیزی به نام احترام به حقوق کارمند و ارباب رجوع در قاموس مسئولیت های ما جایگاه نداشته و عملاً مسئولین بیشتر خود را رئیس و مافوق می دانند تا مسئول و خادم.
قبل از نتیجه گیری بگویم که می دانم که این حرفها عمومیت ندارد و این که می دانم در همه ی اقشار جامعه انسانهای وارسته و باوجدان و حتی عارف نیز یافت می شوند، ولی حقیقتاً آیا شما فکر می کنید:
تعداد باوجدان های اقشار مختلف ما بیشترند؟ آیا شما فکر می کنید تا وقتی که مردم به هم رحم نکنند، رهبر یا دولت می تواند این بی رحمی ها را خنثی کند؟ آیا شما فکر می کنید گلایه ی مردمی که به همدیگر رحم نمی کنند از سایرین، می تواند قابل پذیرش باشد؟ آیا شما فکر می کنید مردمی که فقط به فکر منافع شخصی خود و خانواده و نزدیکان خود هستند می توانند، نمایندگان خوبی برای اصلاح اوضاع جامعه و مردم انتخاب کنند؟ آیا مردمی که به حق خودشان قانع نیستد و به حق همدیگر نیزتجاوز می کنند، می توانند مدعی انتظار ظهور حضرت حجت برای برپایی حق باشند؟ آیا چنین مردمی به خاطر حفظ منافع ممکن نیست تا در برابر حتی حضرت مهدی (عج) بایستند؟ آیا مردمی که مترصد هستند تا از بدبختی و بیماری و گرفتاری همدیگر کیسه ای بدوزند به چهره ی انسان محشور می شوند؟ آیا در جامعه ای که بیمار و بی خانه و بیکار و بدهکارش چون طعمه ای برای پرندگان شکاری محسوب می شوند، شنیدن گلایه از دولت و قانون و حکومت و حتی دشمن خارجی، تهوع آور نیست؟ به فرض قبول کردن این مسائل، آیا بهتر نیست که اگر بسان دین داران به حدود الهی احترام نمی گذاریم، لااقل بنا به سفارش حضرت سید الشهدا آزاده باشیم؟
بکارگیری چنین لحن و کلامی نه برای زیر سوال بردن جامعه ی ایرانی، بلکه برای ترغیب به چاره اندیشی و مهروری بیشتر بود و براستی از تمام مخاطبان عزیز معذرت می خواهم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/4/31
1:51 ص
وقتی تقریباً پا به هر مطبی می گذاری چند برابر حق یزیت مصوب از شما می ستانند! وقتی در بیمارستان دولتی و حتی در بیمارستان خصوصی می خواهی عمل کنی دکتر چند میلیون تومان زیر میزی از شما طلب می کند! وقتی حتی یک درصد پزشکانی که به حقوقی چند برابر بیش از حقوق قانونی خود قانع نیستند! حتی نصف حقوق قانونی منشی و پرستارشان را پرداخت نمی کنند! وقتی چند روز بیمارت در بیمارستان بستری هست تا فقط یک متخصص او را یک ویزیت کند ولی همان هم امروز و فردا می شود! وقتی حق یک ویزیت سه دقیقه ای به اندازه ی حقوق دو روز یک کارگر است! وقتی حقوق پزشک با حقوق های بین المللی مقایسه می شود ولی منشی ها حتی بیمه هم نمی شوند! وقتی نظام پزشکی به فکر حقوق پزشکان است و رهایشان کرده تا به جان ملت بیفتند! وقتی دستمزد یک پزشک برای یک عمل نیم ساعته به اندازه ی حقوق چند سال یک کارگر است! چرا وقتی بسیاری از بیماران به خاطر هزینه های غیر قانونی و سرسام آور درمان که بر اساس قانون اساسی باید برای همه ی مردم رایگان فراهم باشد، می میرند و یا خانواده شان را تا آخر عمر به فقر مطلق گرفتار می کنند! شما بگویید چرا با این همه ناکارآمدی و ظلم، کل وزارت بهداشت و بعدش سازمان نظام پزشکی را به دادگاه معرفی نمی کنند؟!!!! حتماً باید یک ناهی از منکر عزیز که واقعا به اندازه ی شهدا برای ما عزیز است را در بیمارستان پذیرش نکنند تا با آن بیمارستان ها برخورد شود؟!
آیا سیستم های درمانی کشور در خدمت تمام آحاد جامعه هستند؟! و یا فقط برای طبقه ی مرفه که درآمد و بیمه های خوبی دارند، فعالیت می کنند؟! آیا وزارت بهداشت در جهت رفع این مشکل حرکت می کند؟! و یا روز به روز با خدمات نوین پزشکی که مورد تقاضای بیماران است، وضعیت اقتصادی بیماران اسفبارتر می شود؟!
آیا پزشکانی که با پول های کلان رومیزی و زیرمیزی احساس می کنند جان افراد را نجات می دهند، تا کنون فکر کرده اند که چند خانواده ها را به خاک سیاه نشانده اند؟! آیا پزشکان محترم که از آب و خاک و هوا و بیت المال این مملکت استفاده کرده اند تا پزشک شوند، بهتر نیست مثلا به درآمد ناقابل روزی یک میلیون تومان و به عبارتی 30 میلیون تومان در ماه قناعت کنند!؟ آیا پزشکان محترم می دانند که برخی بیماران آرزوی مرگ می کنند تا فقر و فلاکت خانواده هایشان را نبینند؟! آیا پزشکانی که با ویزیت ساده ی فقط 30 بیمار در یک بعد از ظهر 500 هزار تومان درآمد کسب می کند آن قدر انصاف ندارد که دستمزد ده هزار و صد تومانی کارگرش را بالا نکشند؟! آیا پزشکی که اجرت یک عملش چند میلیون تومان است می داند که خانواده ی بیمار چند سال قسط و سود و بعضا نزول هزینه ی درمان عزیزانشان را می پردازند و یا ما حصل چند سال شان را که تمام آینده شان هم بود را می فروشند؟! آیا در برابر سازمان نظام پزشکی که فقط به فکر حقوق پزشکان است، کسی به فکر بیماران بی کس و ضعیف هم هست؟! آیا درگاهی جز درگاه الهی شنونده ی آه و ناله ی بیماران و خانواده های شان است؟!
در انتها، پزشکانی که خود را مشمول این نوشته نمی دانند که هیچ، ما دست بوس شان هم هستیم، اما آنهایی که خود را مخاطب این نوشته شناختند، اصلاً از این مطالب برآشفته نشوند که نهیب خدای عادل و منتقم بس مهیب تر از تلخی کلام بنده ای ضعیف چون من است!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
89/2/31
12:2 ع
چند روز اخیر به دلیل امتحان با ابتلای خود و خانواده به بیماری، به مطبها و درمانگاههایی مراجعه کردم و متاسفانه با هرج و مرج ظالمانه ای در دریافت حق ویزیت و حق العمل مواجه شدم و با توجه به حضور جناب آقای دکتر صدر در برنامه گزارش خبری شب بیست و دوم آذرماه و به به و چه چهی که به کار خود و سازمان متبوعشان داشتند، این مطالب را به خود آقای دکتر و پزشکان عزیز تقدیم می نمایم.
جناب آقای دکتر صدر! شما به چه حق و منطقی حقوق پزشکان عزیز را با حقوق پزشکان سایر کشورها مقایسه می کنید. حتی مقایسه ایران با افغانستان نیز اشتباه است، چرا که عرضه و تقاضای خدمات پزشکی را نیز باید مدنظر قرار می دادید و اینکه در نظر بگیرید که اکثریت پزشکان ما تربیت شده و بهره مند از سرمایه همین کشور و ملتند.
آیا حقوق کارگر و کارمند و بازاری و سایر مشاغل ما بر اساس حقوق شاغلان در سایر کشورها پرداخت می شود. یا اصلا این نوعی خود برتربینی است که در بعضی از شغلها مثل پزشکی، خلبانی، مهندسی شرکت نفت و… بوجود آمده و در حال گسترش است و شما نیز جزء اشائه دهنده های اصلی آن هستید.
آیا پزشکان عزیز و همه تحصیلکرده های جامعه، می توانند به خودشان حق بدهند، در شرایطی که اکثرا با استفاده از یارانه های تحصیلی بیت المال طی مدارج علمی نموده اند، مردم را نادیده انگارند، همان مردمی را که در بیمارستانهای دولتی جانشان را برای ورزیده شدن و ارتقای علمی در اختیار این پزشکان قرار دادند.
بر چه اساسی برای متوسط 5 دقیقه ویزیت بدون استفاده از وسایل و تجهیزات گرانقیمت، معادل یک روز حقوق یک کارگر یا کارمند را دریافت نموده و تازه بر سرمردم منت می گذارید که مثلا ما حقوقمان بلحاظ مقایسه با سایر کشورها کمتر است و یا اینکه پول گاز و آب و برق و اجاره و مالیات می دهیم، آیا فکر نمی کنید این توجیهات برای مردم ایجاد تنفر می کند؟ آیا فکر می کنید اگر انتخاب رییس سازمان نظام پزشکی با بیماران بود به شما با این طرز تفکر رای می دادند؟ و یا شاید در آن زمان تغییر موضع میداید و بفکر جلب آرای بیماران می افتادید؟
ولی این قابل توجیه نیست که شما هر چقدر که خواستید تعرفه تصویب کنید و بیمه نیز مطیع باشد و بر حق بیمه دریافتی از بیماران بیافزاید و باقیمانده هزینه های درمان را نیز بیماران بدهند.
البته ما می دانیم که بیمه نیز راحت ترین و غیر مسئولانه ترین راه را در پیش گرفته و آن:
1- نادیده گرفتن هزینه های واقعی مردم (که توسط شما به ستم بر مردم روا می شود)
2- انداختن توپ در زمین پزشکان و درگیر کردن مردم با جامعه مقتدر پزشکی
3- ایجاد نارضایتی بین پزشکان و بیماران در جهت کاهش استفاده از بیمه
و اینگونه سازمان های نظام پزشکی و تامین اجتماعی که هر دو بدون رقیب و مزاحم بیشتر به فعالیت اقتصادی خود می اندیشند، با بهانه مقصر بودن طرف مقابل، فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل می کنند.
آقای دکتر صدر! تعداد شکایات و خسارات را با کشورهای پیشرفته مقایسه کرده و احساس غرور می نماید، در صورتی که انگار از مظلومیت مردم، مشغله بیماران، بروکراسی ادارات رسیدگی کننده به شکایات، جانبدارانه بودن مصوبات، قضاوتها و عملکردهای سازمان نظام پزشکی و نفوذ بالای شهروندان پزشک بی اطلاع است.
اکثریت قریب به اتفاق پزشکان عزیز که مطمئنا جزء دهک های بالای جامعه محسوب می شوند، حقوقی کمتر از نصف حداقل حقوق و دستمزد را به کارگران (منشی و پرستار) پرداخت نموده و آنچنان با گرفتن برگه های سفید امضا و سفته آنها را تحت فشار میدهند، تا هرگز فکر شکایت و گزارش بسرشان نزند و حتی در صورت شکایت نیز نتوانند حقشان را وصول نمایند، نمیدانم این عرف غلط را چگونه می توان توجیه نمود و آیا اصولا بین این عرف متداول و تعرفه های گزاف نسبتی می توان برقرار نمود یا نه؟! حال بماند که خود سازمان تامین اجتماعی نیز در ایجاد مجوز قانونی برای این تضییع حقوق کارگران (منشی ها و پرستاران) با سازمان نظام پزشکی تفاهم نامه تنظیم می نماید تا حق بیمه، حقوق و مزایای شان جملگی به نصف حق قانونی تقلیل یابد، که قبلا مشروحا در مقاله ای به آن پرداخته ام.
خدا میداند که هیچ اسلحه ای از آه مظلوم سوزنده تر نیست، چه رسد که آه مظلومیت به درد بیماری نیز عجین گردد. و من مطمئنم آن دسته از پزشکان زحمت کش که دائما در فکر بیماران خویشند نیز صرفا از ناحیه وجدان خویش هدایت و با دعای بیماران حمایت می شوند، که بازهم خداوند را شکر که این محکمه وجدان را آفرید که ما را به محکمه سازمان نظام پزشکی امیدی نیست.
ایکاش سازمان نظام پزشکی ما که نه بر کیفیت درمان و نه بر هزینه های درمانی و نه بر شکایات مردمی نظارت و حساسیت محسوسی ندارد، لااقل روی اخلاق پزشکی تمرکز بیشتری داشت و پزشکان عزیز ما که برخاسته از همین مردمند را، بلحاظ شأن اجتماعی و مالی، اینقدر از مردم جدا نمی نمود.
ایکاش سازمان های بیمه ای ما آنقدر خوب و قوی عمل می کردند که پزشکان بدنبال همکاری با آنها و بیماران آسوده از هزینه ها بودند.
ایکاش مسئولان سازمان نظام پزشکی، خودشان اول به قسمشان پایبند می بودند.
ایکاش مسئولانی که از سوی پزشکان بعنوان مسئولان صنفی سازمان نظام پزشکی معرفی می شوند، داعیه حمایت از بیمار را سر نمی دادند و مردم را فهمیده تر فرض می کردند.
ایکاش قانون اساسی ما در خصوص حق درمان برای همه مردم، محترم تر می بود و مجلسیان و دولتیان نیز گرفتاریهای درمانی مردم برایشان قابل درک بود، تا فکری و عملی بکار آرند.
ایکاش بیماران آنقدر گرفتار نبودند و می توانستند سازمانی برای دفاع از حقوق خود داشته باشند، تا برخی مظلومیت و گرفتاری بیماران را امتیازی برای خود تأویل ننمایند.
ایکاش در کشور ما مسئولیت عواقب همه عملها هرچند ساده و پیش پا افتاده نیز براحتی با چند امضا به عهده بیمار گذاشته نمی شد.
ایکاش ویزیت ها و حق العمل های پشت دست از بیمارستانها منقرض می شد.
ایکاش همه پزشکان دلرحم ترین مردم بودند و بیماران را مشتری نمی پنداشتند.
ایکاش همه پزشکان عزیز لا اقل به همان تعرفه مصوب سازمان نظام پزشکی خودشان پایبند بودند.
ایکاش پزشکان ما، حداقل حقوق قانونی منشیها و پرستاران خود را پرداخت می کردند.
این جملات را اگر کسانی که باید بخوانند، نخوانند، مطمئنا خداوند می داند و هموست که اسمش دوا و ذکرش شفاست و حیات و ممات همه را از بیمار و طبیب در پنجه قدرت خویش دارد، و البته هیچ ترحمی به ظالمان نخواهد داشت.