93/1/25
11:25 ص
علی رغم این که در 4 سال اخیر راه اندازی این وبلاگ، در چند فقره به سیاست های کاهش جمعیتی و عوامل و مشکلات رفع آنها و حتی ارائه پیشنهاد در خصوص رفع برخی از آن ها پرداختم (که در موارد متعدد در رسانه های مختلف اعم از خبرگزاری و روزنامه رسمی منتشر گردیدند)، لیکن با توجه به این که هم اکنون مجلس با کلیات طرحی عنوان "طرح پیشگیری از کاهش جمعیت" موافقت کرده است، لازم دیدم مطلبی را در تحلیل و نقد کلیات این طرح بنویسم.
در صورت تصویب نهایی این طرح در صحن علنی مجلس: "تمامی اقدامات راجع به سقط جنین، عقیمسازی مانند وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات راجع به تحدید موالید و کاهش فرزندآوری ممنوع بوده و مرتکب به مجازات مندرج در ماده 624 قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد"، اگر چه این طرح در راستای جلوگیری از تحدید جمعیتی و تهدیدی که از آن به کشور وارد می شود تهیه گردیده است، لیکن موارد مهمی در آن به چشم می خورد که باید به دقت مورد بررسی قرار داشته باشند:
1- با توجه به این که کاهش نرخ جمعیت بیش از هر سیاست مالی و درمانی، محصول تغییرات فرهنگی است، جلوگیری از ادامه ی آن تبلیغات که هنوز در ذات برخی قوانین، برنامه ها و یا نهادها رسوب کرده اند، مسئله ی مهم و قابل ستایشی است که باید عملی گردد، به عنوان مثال آن محدودیت هایی که برای برخورداری از برخی تسهیلات و کمک های دولتی سقف فرزند تعیین کرده اند و یا طرح های حمایتی دیگری که بین خانواده های کم جمعیت و پر جمعیت هیچ تفاوتی در ارائه خدمات دولتی قائل نیستند (مانند اولین دوره ی توزیع سبد کالا) باید اصلاح گردند.
2- و اما پس از بحث فرهنگسازی و اصلاح قوانین که در بند قبلی تأیید کردم، به بحث های دیگری می رسیم که به دلایل مختلفی نباید در دستور کار قرار گیرند، در هر صورت حکومت در عین حال که به جهت دهی و هدایت جامعه در راستای منافع اجتماعی و ملی مکلف است، حق ندارد آزادی های فرد و خانواده را محدود نماید، که اگر چنین کند برخی از خسارات و آسیب های حاصله غیر قابل جبران خواهند بود، محدودیت های موضوع این قانون را در چند بند بررسی می کنم:
الف- اختیار و امکان مدیریت خانواده را از والدین می گیرد، باید توجه داشت همان طوری که تک فرزندی و یا دو فرزندی شعارهای صحیحی نبوده اند، شعارهایی مانند فرزند بیشتر زندگی بهتر که فرزندآوری بی حدو حصر را ترویج می کنند نیز فرجام خوبی نخواهد داشت، مطمئناً این که خانواده ها را بدون در نظر گرفتن ظرفیت های مادی و معنوی و جغرافیایی مجبور به یک سیاست خاص جمعیتی بنماییم، در نهایت نمی تواند منجر به تربیت روحی و جسمی مناسب فرزندان گردد. اصرار بر این که والدینی که در سوئیت 40 متری استیجاری زندگی می کنند، تا زمان فوت شان از فرزندآوری دست برندارند، نمی تواند حتی با اصول تربیت فرزند اسلامی که محل خواب فرزند و والدین را جدا می کند، انطباق داشته باشد.
ب- با اجرای این طرح، عملاً مراکز مجاز و استانداردی که در زمینه های مورد اشاره در طرح خدمت ارائه می دهند تعطیل و مراکز غیرمجاز، زیر زمینی و غیراصولی افزایش می یابند. اگر چه تمایلی به پرداخت یارانه دولتی در مسائل پیشگیرانه ندارم، لیکن حکومت باید خانواده ای را که مثلاً مطابق با ظرفیت های جسمی، روحی و مالی تعداد دلخواه فرزندشان را مثلاً 3-4 فرزند آوردنده را درک کرده و اجازه ی مدیریت خانواده را به او بدهند.
ج- اصرار غیرهدفمند بر افزایش جمعیت در صورتی که منجر به افزایش فرزندان خانواده های مستضعف (به لحاظ مالی و حتی فرهنگی) گردد، در نهایت منجر به افزایش فرزندانی که مبتلا به سوءتغذیه و یا مشکلات آموزشی و تربیتی هستند، خواهد شد و در حالی که مسیر حرکت دولت ها در این سال ها و هم اکنون نیز به سمت کاهش یارانه های درمانی و آموزشی (به سمت خصوصی سازی) پیش رفته است، نمی توان حمایت مناسبی را از خانواده هایی که با مشکل مواجه می شوند ارائه نمود.
د- تجربه نشان داده است که اگر هر اقدامی به صورت افراطی و بدون تدابیر فنی و علمی به پیش برود در نهایت به سیاست های تفریطی منجر خواهد شد، سیاست کاهش جمعیت در زمانی رخ داد که سیاست افراطی افزایش جمعیت در دهه ی 60 گریبان کشور را گرفت و سیاست تحدید جمعیتی زمانی رخ داد که سیاست تفریطی کاهش جمعیت در پیش گرفته شد و اکنون نیز در برهه ای به سر می بریم که اگر یک سیاست عالمانه با نظر گرفتن ظرفیت های خانوادگی و جغرافیایی در دستور کار قرار نگیرد، در نهایت بازهم منجر به ندامت و هزینه های فراوان برای تغییر مسیرهای فرهنگی و اجتماعی خواهد گردید و به همین لحاظ علما و مسئولان اجتماعی و اقتصادی کشور باید برای نرخ رشد جمعیت مناسب (نه کم و نه زیاد)، در مناطق مختلف کشور سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.
این مطلب در عمارنامه منتشر شد.
مطالب مرتبط
تک فرزندی، یعنی هزاران اسباب بازی بدون حتی یک همبازی
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت سبک زندگی توالد
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/12/26
1:5 ص
در شرایطی که از هم اکنون زنگ خطر بحران پیری جمعیت به صدا درآمده است و کارشناسان اجتماعی همگی بر کاهش نسبت جمعیت فعال کشور به جمعیت غیرفعال کشور در آینده ای که حال ِما از هم اکنون آن را رقم زده اذعان دارند، تک فرزندی به شدت طرفدار پیدا کرده است و بسیاری از خانواده ها حتی حاضر به تفکر در خارج از این چارچوب نیستند، از یک سو بچه ای را تک و تنها و بدون یار بزرگ می کنند که در بهترین حالت، همبازیانش والدینی با 20-30 سال فاصله سنی از او قرار دارند و از یک سو در خلال همین همبازی شدن ها، کم کم شأن پدرومادر بودن را به شأن یک دوست ارزان تنزل می دهند و تمام سرمایه ها و درآمدهای خانواده را نیز معطوف ایشان می کنند و در کودکی با خرید موبایل، تبلت، فبلت، لپ تاب و انواع اسباب بازی و در بزرگسالی با خرید موتورسیکلت، خودرو و خانه سعی می کنند تا بحران تنهایی او را که به تدریج با خودخواهی نیز همراه شده را سیراب کنند.
پدر و مادر عزیز! به راستی بزرگترین حق کودکتان که داشتن خواهر یا برادری است را به کدام گناهی از او دریغ می کنید؟! به کدام منطقی، نعمت بزرگ یک همبازی همخون را با اسباب بازی های چین و ماچین از ذهنش می زدایید؟! این چه نوع مهربانی و عطوفتیست که او را از محبت یک همراه و غمخوار برای تمام عمرش دریغ می کند؟! این چه فرهنگ نابیست! که نوه احتمالی تان را از داشتن عمه، عمو، خاله و دایی محروم می کند؟! آیا صرف هزینه های میلیونی برای خرید انواع اسباب بازی، موبایل، تبلت و ... برای یک فرزند می تواند توجیه مناسبی برای فرار از هزینه های شیرخشک و پوشک و ... فرزند دوم باشد؟! به راستی خانواده هایی که کلاً دغدغه مالی نیز ندارند، چگونه خودشان را گول می زنند؟! آیا این بهانه ها می تواند وجدان شان را برای همیشه ساکت نماید؟! به کدام حقی فرزندی را که می تواند یاد بگیرد چگونه دارایی هایش را با خواهرش سهم کند و یا چگونه با زیاده خواهی های برادرش بجنگد را به فرزندی خودخواه، ترسو و منزوی تنزل می دهید؟! به راستی آیا گمان نمی کنید همین کاهش افراطی فرزند دلیلی بر کاهش توانایی در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و از دلایل اصلی افزایش روز افزون طلاق نیست؟!
تک فرزندی نه تنها برای فرزند مظر است بلکه مشکلات زیادی نیز برای والدین دارد و آن عدم سیراب شدن زن و شوهر از حس فرزند داشتن است، معمولاً اولین فرزند بیش از این که با شیرینی و لذت همراه باشد با حیرت و تعجب همراه است و غالباً در زمان تولد فرزند دوم به بعد است که والدین متوجه حلاوت فرزند می شوند، به راستی شیرینی کار در کدام اداره، کارخانه، مطب و دفتری می تواند با لذت دویدن فرزندان به آغوش والدین خسته از کار برابری کند؟! فرزندانی که می توانند بیاموزند چگونه در محبت به پدرو مادر از هم پیشی بگیرند، در حالی که هم اکنون این پدر و مادرند که در محبت کردن به تک فرزندشان به شکلی غیرسازنده از هم سبقت می گیرند و ساعت ها نیز بر سر آینده اش با هم می جنگند! وقتی فرزند یکی باشد، خودش را صاحب و وارث هرآنچه در دست والدین است می پندارد و از بیان این توقع هم غالباً شرم نمی کند ولی وقتی تعداد فرزند بیشتر شد، فرزندان به احترام همدیگر و والدین شان توقعات شان را تعدیل خواهند کرد و از پدرومادر در برابر زیاده خواهی های احتمالی فرزند دیگر دفاع خواهند کرد و در نهایت این که والدین تک فرزند، بسیار آسیب پذیرند و در برابر کوچکترین بیماری، فقدان و یا دوری از فرزندشان به سرعت آسیب می بینند و تنهایی خیلی سریع روحشان را خواهد آزرد، درست در سنینی که به دیدن فرزند، نوه و نتیجه در پیرامون شان نیاز دارند.
موارد فوق تنها به بررسی زیان های مستقیم تک فرزندی برای خانواده می پردازد وگرنه آسیب های غیرمستقیم تک فرزندی به خانواده ها کمتر از این ها نخواهد بود، چرا که علم و تجربه نشان می دهد که هر وقت جامعه ای دچار پیری شد، نشاط و پویایی جامعه تنزل خواهد یافت و مهاجرت معکوس برای گرداندن چرخ اقتصاد یک الزام خواهد شد و این مهاجرت ها نیز همواره با تغییر فرهنگ و حتی شکاف های عمیق و استحاله های فرهنگی همراه می گردد و جامعه و خانواده خیلی سریع از اصالت های خاص خود دور خواهد شد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت توالد سبک زندگی فرهنگ تربیت فرزند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/7
12:40 ص
اگر چه در مطالب متعددی بر لزوم افزایش آگاهانه و علمی نرخ رشد جمیعت تأکید کردم و به شبهات و موانع تحقق این مسئله پرداختم، لیکن برخی اظهارات افراطی و تفریطی از سوی موافقان افزایش بی حدوحصر جمعیت و ادامه ی سیاست های کنترلی موجود موجب گردیده است که مختصراً به لزوم رویکرد عالمانه در این خصوص تأکید نمایم.
در مقطعی از دهه 60 ما دچار سیاست افراطی افزایش جمعیت شدیم و یک موج جمعیتی از آن سالها شروع به حرکت کرد به نحوی که ظرفیت آموزش، درمان و اشتغال این سیل جمعیت تا همین چندسال پیش مشکل اصلی بحث اشتغال کشور عنوان می شد و این مسئله اتفاقاً از سوی آقای احمدی نژاد که اولین منتقد سیاستهای کنترلی جمعیت بود مطرح گردید. بعد از مقطع جهش نرخ رشد جمعیتی، سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور ناگهان سیاست تفریطی کنترل جمعیت را به نحوی پیش گرفتند که شعارهایی مانند "یک بچه خوبه دو بچه بسه" یا "فرزند کمتر، زندگی بیشتر" یا "دو بچه کافیست" بر در و دیوار شهرها و روستاها و برنامه های صداوسیما شکل گرفت و این سیاست تفریطی منجر به کاهش جمعیت کشور نسبت به ظرفیت اداره آن گردید و حتی رهبر معظم انقلاب، اعلام کردند که سکوت در برابر شعارهای کنترلی یک قصور و اشتباه بوده است.
به نظر می رسد بعد از دورهای افراطی و تفریطی در بحث افزایش یا کنترل جمعیت باید هرچه زودتر مسئولان و برنامه ریزان کشور براساس نیازها، ظرفیت ها و اهداف کشور به یک تعریف واحد و آگاهانه برسند و بسته به ملاحظات اقتصادی و جغرافیایی مناطق مختلف کشور، یک سیاست مشخص را هدفگذاری نمایند، محققان و مسئولان باید بدانند که کنترل سختگیران جمعیت موجب از دست رفتن ظرفیت های کشور، کاهش نیروی فعال و جوان، هجوم مهاجران خارجی و تغییرات ناخواسته فرهنگی می شود و افزایش بی رویه و بدون حساب و کتاب جمعیت نیز موجب تشدید برخی مشکلات کشور و وخیم تر شدن آثار سوءمدیریت مدیران کشور می گردد، به یقین ظرفیت جمعیتی شهری مثل تهران با مشخصات جغرافیایی و زیست محیطی اکنونش، با ظرفیت جمعیتی یک شهر فاقد این مشکلات نباید یکسان فرض شود و یا کسی که خانه اش کلاً 40 متر است و شکم زن و 2 بچه اش را نمی تواند سیر کند نباید برای 10 فرزند ترغیب شود. باید بدانیم که همانطوری که شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" غلط و غیرعلمی بود، شعار "فرزند بیشتر زندگی بهتر" هم اشتباه و ویران کننده است و ضمن این که در حال حاضر باید با تکیه بر فرهنگسازی و کاهش مشکلات اقتصادی بر شعارهای غلط قبلی خط بطلان کشید و نباید برای این کار به شعارهای غلط دیگر متوسل شد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت توالد سبک زندگی فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/10/30
4:40 ع
بعد از چند سال از اجرای برنامه های کنترل جمعیت، اولین بار این آقای احمدی نژاد بود که شعارهای کنترل جمعیت را به چالش کشید و این مسئله مورد تأیید و تأکید رهبری معظم انقلاب نیز قرار گرفت، به حدی که ایشان سکوت خودشان را در قبال آن شعارها و برنامه ها به عنوان یک اشتباه اعلام کردند؛ اکنون اگرچه این اظهارات مورد توجه رسانه ها، نهادها و سازمان های ذیربط قرار گرفته است ولیکن هنوز تا رسیدن به تغییر نگرش فاصله ی زیادی داریم، همانطوری که در مطلب " مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت" اشاره کردم، مشکل ترین موانع در این خصوص همچنان مورد اهتمام قرار نگرفته اند و حل این مشکلات به همکاری قوا و نهادهای مختلف نیازمند است که در این مطلب به واکاوی و تحلیل عمیق تر این مسئله می پردازم:
آیا اهمیت و الزام مسئله به خوبی تبیین شده است؟
اگر چه بحث پیرشدن جمعیت فعال، مسئله ای است که هم اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی را گریبانگیر خود کرده و موجب مهاجرت نیروهای جوان از سایر کشورها و تغییر فرهنگ های ملی و بومی و بحران های فرهنگی و خانوادگی در این جوامع گردیده است و علی رغم این که هم اکنون ظرفیت کشور در قبال تربیت کودکان و نوجوان به لحاظ امکانات پزشکی و آموزشی در حال هرز رفتن است، مسئولان، نخبگان و مردم در پذیرش اصل مسئله همچنان دچار تردیدند که این مسئله نشان از عدم تبیین مسئله و درک مسئله دارد که به همت بیشتر مسئولان، نخبگان، هنرمندان، قانون گذاران و ... نیاز دارد.
آیا قانون گذاران و مجریان برای رفع مشکل به یک نقشه راه واحد و اجرایی رسیده اند؟
اگر چه تغییر روند موجود مطالبه ی منطقی و راهبردی مقام معظم رهبری است و حتی ایشان ظرفیت کشور را به لحاظ پذیرش جمعیت 2 برابر وضع موجود معرفی می کنند، اما متأسفانه به نظر می رسد برای رسیدن به این ظرفیت، مسئولان، سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسبی ندارند، متأسفانه هنوز پیش بینی و سیاست گذاری مناسبی در خصوص "نرخ رشد جمعیت مطلوب و متعادل" و "تعداد فرزند مناسب برای هر خانواده"، "عوامل مؤثر برای تعیین تعداد فرزند" و "نقش عوامل جغرافیایی در تعداد فرزند" و "فاصله ی مناسب برای فرزندان به منظور حفظ سرعت و نرخ رشد مناسب" و سایر عوامل مهم آن نشده است و ابهامی که در رفتار و برنامه های دولت وجود دارد، مستقیماً به خانواده ها منتقل شده و ایشان نیز ترجیح می دهند در این مسیر مه گرفته قدم از قدم برندارند.
آیا هنرمندان نقش شان را به خوبی ایفا می کنند؟
متأسفانه میزان ورود و جدیت هنرمندان و فرهنگسازان در خصوص این مسئله هیچ تناسبی با اهمیت مسئله ندارد و همان معدود آثار هنری و فرهنگی موجود نیز فاقد شرایط لازمند. شعارهایی از قبیل "فرزند بیشتر، زندگی بهتر" یا فرزند بهتر، زندگی شادتر" نه تنها تبلیغ به شمار نمی روند بلکه بعضاً ضد تبلیغ بوده و بر ابهام مسئله و تردید در منطقی بودن شعارهای سیاستگذاران افزوده اند، به راستی آیا نمایش یک خانواده با ده فرزند روی یک دوچرخه می تواند نشان دهنده ی شادی یا بهتر شدن زندگی باشد؟! البته بیش از این که هنرمندان ما مقصر باشند مشکل از قانونگذاران و مجریان است که هنوز به ارائه ی نقشه راه واحد و اجرایی نرسیده اند و در واقع هنرمندان و فرهنگسازان براساس وجدان و حساسیت شخصی خود در خلأ مشغول حرکت شده اند. در هر صورت پیشنهاد می شود هنرمندان به ارائه ی آثاری بپردازند که منطقی، جدی و اجرایی باشد. اگر کسی یک خودرو که روی صندلی عقبش یک فرزند است را با یک خودرو که روی صندلی عقبش 3 فرزند است مقایسه کند مقایسه ای صحیح، جدی و اجرایی است اما اگر روی صندلی عقب همین خودرو 5 فرزند به تصویر درآمد، هم بسیاری از مردم با مشاهده ی این تصویر آن را مسخره می کنند و هم این که همه می دانند پلیس جلوی چنین خودرویی را می گیرد (و این یعنی عملی نبودن) و هم این که تأثیر احتمالی این تصویر به احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد بود.
آیا فرهنگسازان و نهادهای فرهنگی تکلیف شان را انجام داده اند؟
علی رغم این که صداوسیما برنامه های تحلیلی خوبی در این خصوص ارائه کرده است اما دو مشکل وجود دارد یکی این که این برنامه ها تنها به لزوم اصلاح وضع موجود می پردازند و همچمنان عواملی را که در تشریح و توجیه وضعیت مطلوب (مانند تعداد فرزندان و فاصله ی مناسب و نرخ رشد مطلوب و شرایط خانواده ها و ...) سکوت اختیار کرده اند و دیگر این که برنامه های تحلیلی مخاطبان خاص و قلیل خود را دارند و باید به این مسئله ی مهم در برنامه های عامتری مانند سریال ها نیز پرداخته شود و البته برنامه های تحلیلی و فرهنگی در هر صورت باید به دور از افراط و تفریط و بر مبنای برنامه ها و سیاستگذاری های جمعیتی صورت گیرد. بحث دیگر این که به غیر از صداوسیما، بایستی از سایر ابزار رسانه ای و فرهنگی نیز استفاده گردد.
آیا موانع قانونی، اجرایی و اداری برداشته شده اند؟
بسیاری از موانع ایجاد تمایل به فرزندآوری همچنان مرتفع نگردیده اند و اصلاً به نظر نمی رسد شناسایی این موانع و رفع آنها در برنامه ی دولت و نهادها و سازمانهای ذیربط وجود داشته باشد. هنوز حق اولاد کارگران فقط برای دو فرزند تعریف شده است و حق اولاد کارمندان نیز تا سه فرزند، آنهم با مبالغ ناچیزی که کفاف حتی کهنه بچه ها را هم نمی دهد. به یقین افزایش حق اولاد و حق مسکن خانواده های کارگران و کارمندان باید به نحوی باشد که کفاف حداقل های یک فرزند را بدهد و طوری هم نباشد که فقط به مثابه ی یک مشوق غیرقابل اتکا عمل کند و خانوارهای ضعیف اقتصادی را دچار اشتباه محاسباتی نماید. به راستی آیا دولت گامی در مسیر مجانی شدن و کاهش هزینه های آموزش، درمان و مسکن در حرکت است یا مسیر عکس را طی می کند؟! این مسائل و بسیاری از موارد دیگر عملاً موانعی هستند که به دلیل عدم اجرای قانون اساسی و یا تصویب قوانین اشتباه به وجود آمده اند و اصلاح این موارد موجب خواهد شد تا بسیاری از خانواده ها قادر باشند حداقل یک فرزند به فرزندانشان اضافه نمایند.
آیا الگوسازی صورت گرفته است؟
متأسفانه در حال حاضر حتی خانواده های واجد درآمد مناسب و خانه ی وسیع نیز به لحاظ اصطکاک فرهنگی که وجود دارد جرأت ندارند بیش از دو فرزند داشته باشند و این مسئله لزوم پیشگام شدن نخبگان و خواص را به عنوان الگو نشان می دهد لیکن متأسفانه هنوز دولتمردان، اندیشمندان و نخبگان جامعه اقدامی در جهت ایجاد الگوی عملی در این خصوص انجام نداده اند و حال این که بسیاری از این افراد می توانند با داشتن بیش از دو فرزند، کاری کنند تا چنین رفتاری مشخصه افراد بی سواد و بی فرهنگ به شمار نرود که این مسئله شجاعت اقشاری مانند پزشکان، اساتید دانشگاه و کسانی که در جامعه مورد توجه قرار دارند را می طلبد تا نسبت به ایجاد بحران جمعیتی پیش رو، نقش خود را به درستی ایفا کنند.
آیا تغییر سبک زندگی در پذیرش این تغییر نرخ موالید در دستور کار قرار گرفته است؟
متأسفانه در حال حاضر بسیاری از خانواده ها برای یک فرزند خود، هم موبایل، هم تبلت و هم لب تاب می خرند و یا مقید هستند که در همان سن قانونی اخذ گواهینامه برایشان خودرو مهیا کنند و یا این که حتماً و با هر هزینه ای در مدارس و دانشگاه های گران قیمت تحصیل کرده و در همان بدو زندگی خانه شخصی ابتیاع کنند و همه ی اینها در حالی است که محصول چنین خانواده ای در اغلب موارد، فردی خودخواه خواهد بود که قادر به حفظ استقلال شخصیتی و اقتصادی خود و خانواده ی خود نبوده و در تمام مشکلات (حتی خانوادگی) دست به دامان والدینش می شود و حال این که اگر همان هزینه به صورت مناسب و اصولی صرف 2 یا 3 فرزند می شد هم هزینه های خانوار افزایش نمی یافت و هم فرزندانی اجتماعی تر و مفیدتر پرورش می یافتند و هم والدین با ازدواج و یا مهاجرت اولین فرزند دچار تنهایی و افسردگی نمی گردیدند و هم نوه های خانواده مفهوم دایی و خاله و عمو و عمه را درک می کردند. متأسفانه مصرف گرایی، تجمل پرستی، فرزند سالاری، خودخواهی و ... اگر چه زاییده ی فرهنگ تک فرزندی یا دوفرزندی هستند اما همین عوامل، هم اکنون در برابر تغییر سبک زندگی شدیدترین مقاومت را از خود نشان می دهند و به همین لحاظ اصلاح و تغییر سبک زندگی بایستی در دستور کار پژوهشگران، فرهنگسازان و هنرمندان قرار گیرد. به راستی باید به خانواده ها فهماند که یک برادر یا خواهر به مراتب بهتر، آموزنده تر، مؤثرتر و مفیدتر از هر لپ تاب و تبلت و اسباب بازی می تواند یک فرزند را سرگرم و تربیت کند.
آیا درک اشتباه خانواده ها در خصوص هزینه ها و زحمات فرزندان بیشتر اصلاح گردیده است؟
بسیاری از والدین هزینه ها و سختی های تربیت 3 فرزند را معادل 3 تک فرزند حساب می کنند و حال این که واقعیت چنین نیست، همانطوری که اکثر ما یادمان هست وقتی لباس های فرزند بزرگتر، برایش کوچک می شد تازه قواره تن فرزند کوچکتر می شد و هزینه های سنگین پوشاک عملاً در این خانواده ها عملاً محسوس نبود و در خصوص زحمات تربیت کودک هم این که بسیاری از وقت هایی که هم اکنون والدین برای یک فرزند صرف می کنند با رعایت فاصله ی مناسب بین فرزندان توسط خود ایشان انجام می شود، هر فرزند به خوبی فرزند کوچکتر را سرگرم می کند، بعضاً می خواباند و یا حتی غذا می دهد و حال این که تمام این زحمات در خانواده های تک فرزند توسط والدین انجام می شود و تازه این که بسیاری از زحمات فرزندان هم اکنون با تکنولوژی های روز کاهش یافته است و شستشو، نظافت، تغذیه و نگهداری کودکان به راحتی با ماشین لباسشویی و پوشک کامل بچه و مایکروویو و آب گرم کن های فوری و ... به سرعت و به راحتی انجام می شود و اگر چه برخی از این عوامل مستلزم هزینه هستند، ولی بسیاری از این مسائل جزء لاینفک سبک زندگی شده اند و قرار نیست برای آنها هزینه های جدیدی پرداخت گردد.
آیا سوء مدیریت های حال حاضر کشور عامل بی رغبتی به تغییر نرخ رشد جمعیت نیست؟
هم اکنون بسیاری از مخالفان مسئله ی لزوم افزایش جمعیت مشکلات مدیریتی کشور مانند آلودگی هوا، ترافیک، اشتغال، تورم و ... را دلیل مخالفت خود اعلام می کنند و می گویند که اگر چه ظرفیت کشور به لحاظ منابع بالاست ولی مدیریت در کشور ما به نحوی است که بیشترین منابع نیز با سوءمدیریت ها، نابود می شوند که این مسئله اگر چه به راستی قابل تأمل است، اما راه حل آن اصلاح روند مدیریت کشور و اصرار بر شایسته سالاری است. امیدوارم مردم درانتخاب های شان، نمایندگان مجلس و مسئولان نیز در انتصابات و اجرای تکالیف شان به نحوی عمل کنند که منابع کشور اینگونه در نتیجه سوء مدیریت ها، مفاسد و رانت ها دچار تزلزل نشوند و این که باید توجه کرد که یکی از مهمترین منابع هر کشوری نیروی انسانی آن کشور است و اگر کشوری در استخراج و استفاده متناسب از منابع اش دچار اشتباه شود، یقیناً نمی تواند مراتب ترقی را به نحو شایسته طی نماید و چه بسا دچار عقب ماندگی گردد.
نتیجه:
امیدوارم محققان، قانون گذاران، مسئولان، نخبگان، فرهنگسازان، هنرمندان و مردم هر یک به درستی و به دور از هر افراط و تفریطی نقش خود را به نحوی ایفا کنند که ظرفیت و نیاز کشور به صورت توأمان حفظ شود و مسیر پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور در نتیجه ی بهم خوردن نظام جمعیتی دچار خلل و مشکل نگردد.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
مطالب مرتبط:
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت توالد سبک زندگی فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/10
12:3 ص
امسال چندمین سالی است که بحث لزوم تغییر نرخ رشد جمعیت مطرح می شود ولی براساس مشاهدات میدانی که هریک از ما در زندگی خودمان و اطرافیانمان مشاهده می کنیم همچنان تغییر چندانی در تغییر شعارهای "2 فرزند کافیست" و "فرزند کمتر، زندگی بهتر" دیده نمی شود که این مسئله از چند دلیل عمده نشأت می گیرد:
تغییر نگرش و رفتار معمولاً پروسه بلند مدتی را می طلبد به خصوص این که نگرشی که باید جایگزین شود قبلاً به عنوان ضدفرهنگ تبلیغ شده و جا افتاده باشد. متأسفانه مسئولان و فرهنگسازانی که قبلاً قصد کنترل جمعیت را داشتند، بیش از دو فرزند داشتن را نشانه ی بی فرهنگی و بی سوادی والدین معرفی کردند و اکنون تبدیل این ضدفرهنگ، به فرهنگ خنثی یا مطلوب بسیار مشکل تر و زمان برتر به نظر می رسد.
اگر چه به ظاهر افزایش فرزندآوری در برنامه ی کاری مسئولان قرار گرفته است، لیکن این میل به یک سیاستگذاری عالمانه منتج نگردیده است و دولت همانطوری که کورکورانه رشد جمعیت را کنترل کرد هم اکنون نیز یک سیاست واحد را در روستاهای کم جمعیت، شهرهای متوسط، بزرگ و تهران دنبال می کند و این در صورتی است که مردم در پس هر شعاری به منطق و میزان علمی بودن آن شعار توجه می کنند، مسئولان باید توجه کنند که مردم برای این که فرهنگ قبلی را کنار بگذارند و چیزی را به عنوان فرهنگ جدید بپذیرند نیاز به توجیه شدن دارند و به لحاظ شرعی، عرفی و منطقی باید این عمل صورت گیرد.
نرخ توالد و سبک زندگی دو عامل لاینفک هستند و بعضاً در بسیاری وجوه بر همدیگر تأثیر می گذارند، نرخ توالد پایین موجب شده است سبک زندگی مردم کاملاً متحول شود و همراه با تغییر سبک زندگی، سیاستگذاری های دولت ها نیز در بروز این شرایط و تشدید آنها موثر بوده است. هم اکنون سطح متعارف و مطلوب رفاه خانوار، توقع فرزندان، هزینه های آموزش، هزینه های تفریحی، مسافرت، گستردگی خدمات بهداشتی و درمانی، وسعت خانه ها، سطح متعارف تحصیلات دانشگاهی و به طور کلی تمام شئون زندگی خانوار با تعداد کم فرزند تنظیم شده است و تغییر نرخ توالد با این لوازم و سبک موجودِ زندگی عملاً از نظر خانوارها به این راحتی میسر نیست.
نرخ توالد به غیر از مسائل فرهنگی و سبک زندگی، تابع مسئله مهم دیگری به نام تمکن اقتصادی خانوار نیز هست که حتی رفع مسائل قبلی نیز نمی تواند نقصان آن را جبران کند. خانواری را که از پس هزینه های اولیه زندگی بر نمی آید را نمی توان به افزایش تعداد فرزندان قانع کرد، به خصوص وقتی که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه برای حمایت از چنین خانوارهایی هیچ تمهیداتی هم نداشته و بعضاً ضدحمایتی باشد. به یقین افزایش هزینه های بهداشت و درمان و تغذیه و آموزش در کنار تضعیف بنیه اقتصادی خانوارها یک عامل بازدارنده در افزایش تعداد فرزندان خانوار بشمار می رود و هم اینک خانواده هایی وجود دارند که فقط به همین دلیل از فرزندآوری استقبال نمی کنند.
یکی از مسائل دیگری که مانع افزایش تعداد فرزندان خانوار است، عدم حمایت دولت از این مسئله است و حمایت هایی نیز که به صورت جسته و گریخته مطرح می شوند یا اصولاً اجرایی نمی شوند و یا خیلی زود تعطیل می شوند و اینچنین است که مردم دیگر روی حمایت های دولتی حساب نمی کنند چرا که نه تنها اکثر دولت ها به تعهدات دولت قبلی پایبند نیستند بلکه نسبت به تعهدات خود نیز حساسیتی نشان نمی دهند. این مسئله باعث می شود تا مردم روی حمایت های دولت به افزایش تعداد فرزندان حساب باز نکرده و ابزار تشویقی دولتها عملاً از فهرست عوامل انگیزیشی موثر بر خانواده ها حذف گردد و تنها در صورت بهبود شرایط اقتصادی پایدار خانواده به فکر افزایش جمعیت بیفتند.
یکی دیگر از موانع افزایش نرخ توالد، به مشکلات ازدواج و تنشهای پس از آن باز می گردد. عملاً افزایش سن ازدواج و افزایش آمار طلاق موجب تأخیر و کاهش در فرزندآوری خانوارها گردیده است و بسیاری از خانواده های تازه شکل یافته نیز تا مدت ها به منظور امکان راه فرار، سالهای اولیه ازدواج را سالهای آزمایشی تلقی کرده و از فرزندآوری پرهیز می کنند تا در صورت جدایی احتمالی، آسیب کمتری ببینند، لذا حل مشکلات ازدواج و خانواده که ریشه در مسائل فرهنگی و اقتصادی دارد باید به عنوان یکی از مقدمات تغییر نرخ رشد توالد بشمار رود.
این مطلب در مشرق نیوز، عمارنامه، بولتن نیوز و 8دی نیوز و دیار باران و سلامت نیوز و نامه نیوز روزنامه مردمسالاری منتشر گردید.
مطالب مرتبط
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت سبک زندگی فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/8/9
4:59 ع
در سه مطلب با فاصله زمانی چند ماهه، به بحث جمعیت و سیاستگذاری جمعیتی پرداختم که با توجه به مباحث داغی که در این روزها در سخنرانی ها و همایش ها شنیده می شود، با کسب اجازه از مخاطبان وبلاگ، لینک آنها را تقدیم می کنم:
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
برچسب های مرتبط: نرخ رشد جمعیت سبک زندگی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
91/8/23
7:37 ع
علی رغم این که حقیر در همان چند سال پیش که آقای احمدی نژاد در خصوص لزوم تغییر شعار "2 فرزند کافیست" صحبت کرد، مطالبی نوشتم و بعد از سخنان اخیر رهبر نیز دوباره مسئله را مورد تأکید قرار دادم، اما بین اجرایی کردن این نظر تا اثبات تئوریک آن فاصله بسیار است. در موارد قبلی نوشتم که این روند تفریطی در توالد نباید با یک روند افراطی جایگزین گردد بلکه باید با برنامه ریزی و سیاستگذاری جابجا گردد و به این منظور عرض کردم که نمی توان یک شعار ثابت و قانون جهان شمول را در خصوص ازدیاد نسل به تمام مناطق جغرافیایی و به تمام افراد با تمکن های مالی و فرهنگی متفاوت بسط داد، بلکه باید این بار طوری رفتار کرد تا دوباره به تفریطی دوباره نرسیم. حتی خود رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند که در مقطعی خاص سیاست کنترل جمعیت باید رخ می داد و بعد از آن باید جلوی استمرار آن گرفته می شد.
اکنون نیز متأسفانه علی رغم اینکه لزوم تغییر رویه، مورد اقرار اکثر کارشناسان قرار گرفته است، اما هنوز کار علمی به منظور عملیاتی نمودن آن انجام نشده است. منظورم از کار علمی این است که باید نرخ رشد مناسب برای استعدادهای مختلف کشور و خانواده ها به لحاظ منابع طبیعی، اقتصادی و فرهنگی و تراکم جمعیتی تعریف گردد.
بعد از تدوین یک برنامه ی علمی باید امکان عملیاتی شدن این برنامه مهیا شود که این مسئله نیز نیازمند برنامه ریزی است و یقیناً منظورم از برنامه ریزی این نیست که فقط سیاست های تشویقی کوتاه مدت، ضربتی و بعضاً کودکانه دنبال شود، بلکه منظورم این است که اولاً خانواده ها باید به ابزار مناسب منطقی و عقلی که منافع ملی و خانواده را تأمین می کند تجهیز شده و بتوانند تصمیم مناسب را در زمان مناسب بگیرند و ثانیاً مسئله ی مهم دیگر، نقش حکومت در این مسئله است که مکمل و شرط لازم برای جزء قبلی خواهد بود.
با جاافتادن و ماندگار شدن شعار "دو فرزند کافیست" برای حکومت و خانواده، تمام برنامه های کشور برای خانواده ها بر همین مبنا تغییر یافته است و اصلاح آن شعار نیز محقق نمی شود مگر با اصلاح برنامه های دولت؛ به عنوان مثال طراحی خانه ها که برای خانواده های تک فرزند و دو فرزند طراحی شده است و معماری موجود با تعداد زیادتر فرزندان واقعاً ناسازگار است و اصلاح این مسئله باید در دستور کار قرار گیرد یا مثال دیگر بحث نظام آموزشی است که به سمت خصوصی سازی پیش رفته است و اکنون بیشتر خانواده ها ناچارند فرزندان خود را به مدارس غیر انتفاعی ببرند و یا در کلاس های دولتی با 40 دانش آموز و بیش از آن بفرستند، بازهم مثال دیگر این که نظام تدوین حقوق و دستمزد کارمندان واقعاً بین حقوق کسانی که دو و بیش از دو فرزند دارند، تفاوتی قائل نشده است و همان تفاوت بین یک فرزند و دو فرزند نیز ناچیز است؛ بازهم مثال دیگر نظام درمانی کشور است که با افزایش روز افزون سهم مردم در هزینه های پزشکی، عملاً جایی را برای افزایش جمعیت باقی نمی گذارد، مثال دیگر احساس بی ثباتی در اقتصاد خانواده و در درآمد و هزینه است که فرضاً یک روز بیایند و بگویند احتمالا یارانه شما حذف می شود و یا اینکه ببینیم که با افزایش تورم هزینه های خانواده چند برابر می شود.
خلاصه این که برای تغییر روند توالد به روند بهینه، ابتدا باید یک برنامه منطقی و بلندمدت طراحی شود و بعد از آن باید ساختار جامعه و اقتصاد برای این برنامه ارتقا یابد و به موازات این تغییرات، فرهنگسازی نیز باید در جهت پاکسازی رسوب شعار قبلی و قبح شکنی از تعداد بشتر فرزند در دستور کار قرار گیرد، تا خانواده ها به این نرم افزار اعتماد کرده و براساس این برنامه و به پشتوانه تغییر سیاست های عملیاتی حکومت، خانواده ها بر اساس مستندات، مشاهدات و البته توکل به خدا به افزایش فرزند اقدام نمایند؛ این توقع که مردم بدون این مراحل و در حالی که حکومت نقش خودش را ایفا نمی کند، چشم بسته دست به افزایش توالد بزنند، مطمئناً عبس خواهد بود.
هم اکنون نمی توان از یک خانواده ی متوسط با حقوق زیر خط فقر و با یک خانه 55 متری (تازه اگر داشته باشد) این گونه توقع داشته باشیم که فکر کند می تواند هزینه های تحصیل، درمان، سرویس مدرسه،کتاب، پارک و مسافرت و تفریح 3 یا 4 فرزند را تأمین نماید و بر اساس این فکر دست به کار شود و تازه اگر کسی دست به چنین اقدامی زد یقیناً نمی توان او را به عنوان الگویی مناسب و موفق برای سایر خانواده ها معرفی کرد.
مهمترین نکته: مطمئناً پیش از تمام این مراحل باید از این حالت شعارزدگی که نسبت به سخنان حکیمانه رهبری داریم دست برداشته و با فعالیت صحیح و علمی، جامه ی عمل به این خواسته ی حکیمانه ایشان بپوشانیم و گرنه این گونه شعاری عمل کردن، مثل حمایت از تولیدملی و جهاد اقتصادی و اصلاح الگوی مصرف و ... ، دیگر برای همه کسالت بار شده است، باید کار خوب را خوب انجام داد.
مطالب مرتبط:
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
2 سرنشین کافیست ولی 2 فرزند نه!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/25
8:2 ع
سالهاست که در کشور ما بحث توالد و افزایش جمعیت با برخوردهای افراطی و تفریطی مواجه شده است و موجب شده تا اداره و مدیریت کشور به صورت بهره ور میسر نباشد. طی چند سالی که دستور افزایش جمعیت به صورت نامحدود و تا آخرین نا صادر شد، مشکلات متعددی در کشور ایجاد گردید و موجب شد تا مجدداً با دستور مسئولان و البته حمایت بزرگان، با شعار "یک فرزند خوب دو فرزند کافی" یا "فرزند کمتر، زندگی بهتر" افزایش بی محابای جمعیت کنترل شد ولی وضعیت کنترلی بیش از حد ادامه یافت و موجب شد تا اکنون از سوی نهادهای داخلی و حتی بین المللی کشور با مشکل پیرشدن نسل و کاهش تعداد فعالان جامعه مواجه شود و حتی اخیراً نیز رهبر معظم انقلاب از طولانی شدن آن سیاست به عنوان یک اشتباه نام ببرند.
اما آنچه که باید در اصلاح مسئله در دستور کار قرار گیرد، دستور عمومی به افزایش جمعیت نیست بلکه باید برای جمعیت کشور سیاست گذاری شود و مردم از علمی بودن این سیاستگذاری مطلع و مطمئن شوند، چرا که هم اکنون بیشترین اصطکاک با دستور افزایش جمعیت از سوی خود مردم وجود دارد، مردمی که شعار "2 فرزند کافیست" در جان شان نفوذ کرده است و "زندگی بهتر را در فرزند کمتر" باور کرده اند، باید باورشان را با علم به تعادل رساند.
این که بین تهران، مراکز استانها، شهرها و روستاها با یک سیاست تشویقی یا کنترلی بخواهیم کار کنیم مسلماً اشتباه است و حتی استان های مختلف نیز باهم بسیار متفاوتند. هم اکنون تراکم جمعیت بین استانهای مختلف و امکانات و ظرفیت برای تأمین نیازهای جمعیت در هر ناحیه باهم فرق دارد. شما نمی توانید برای یک روستایی با هکتارها زمین قابل کشت همان تجویز را بکنید که برای یک تهرانی با خانه ی 40 متری می کنید. شما نمی توانید برای خیابان های تهران همان جمعیت را نسخه بپیچید که برای خیابان های خلوت یک شهر کوچک می پیچید. آنچه که اکنون نیاز کشور است این است که ابتدا بپذیریم وضعیت موجود یعنی کنترل جمعیت غیر هدفمند اشتباه است و سپس باید بپذیریم که این وضعیت باید به یک افزایش جمعیت هدفمند جایگزین شود نه با افزایش جمعیت غیرهدفمند.
اینک وقت آن است که عالمان کشور در حوزه های مختلف بنشینند و برای ظرفیت کشور در نواحی مختلف، سیاستگذاری جمعیتی کنند و البته این سیاستگذاری ها نباید به صورت ملی، که با دقت منطقه ای دنبال شوند و البته در جایی مثل تهران اگر لازم باشد، همان سیاست های کنترلی ادامه یابد.
در کنار مسئله تفاوت جغرافیایی، توان افراد و خانواده ها نیز در گرداندن چرخ خانواده متفاوت است، یک پدر با درآمد مناسب و خانه ی وسیع می تواند تعداد بیشتری فرزند را به نحو مناسب تربیت کند و یک پدر با درآمد پایین و خانه ی کوچک امکان تربیت فرزند کمتری را دارد و این ها باید تبیین شود تا هم مردم و هم کشور از تفریط دوباره به ورطه ی افراط سرازیر نشوند.
هنوز در بسیاری نقاط کشور ظرفیت زراعی و کشاورزی زیادی بدون استفاده مانده است و این ظرفیت با نرخ رشد جمعیت پایین در آن حوزه ها آباد نشده و بدون کشت باقی مانده اند و این مسئله نشان از اهمیت شناسایی ظرفیت های مختلف در هر حوزه دارد تا بتوان کاری حساب شده و علمی انجام داد، باید ضمن تعریف نرخ رشد جمعیت متناسب با امکانات و ظرفیت هر منطقه و خانواده، بین نرخ رشد جمعیت و ظرفیت های جدید ایجاد یا کشف شده تناسب برقرار کرد.
مطالب مرتبط:
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی 28/1/89
کاهش یا افزایش جمعیت؟! 17/5/91
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/17
10:15 ص
مدتیست که بحث افزایش نرخ جمعیت مورد بحث و گفتگوی مسئولان و نهادهای علمی و رسانه ای کشور قرار گرفته است و حتی مقام معظم رهبری نیز در خصوص لزوم اصلاح روند و شعارهای موجود مواردی را بیان نمودند. در همین خصوص چند سال پیش که رییس جمهور اولین بار در خصوص اشتباه بودن شعار 2 فرزند کافیست سخن راند، حقیر مطلبی را به رشته ی تحریر درآوردم که با توجه به موضوعیت مجدد آن، عیناً تقدیم می دارم، دوستانی که احیاناً قبلاً آن را خوانده اند مرا ببخشند:
آیا منظور آقای رییس جمهور از مخالفت با تعریف سقف2 فرزند برای هر خانواده، همان موافقت با سیاستهای آقای هاشمی است که منجر به جهش جمعیتی در کشور و مشکلات عدیده اشتغال و مسکن شد؟!
یادم هست که در آن موقع هیچ مرزی برای تعداد فرزند تعریف نمی شد، ولی آیا منظور آقای احمدی نژاد نیز همین است؟ یک نگاه به تعداد فرزندان آقای احمدی نژاد این تئوری را در همان مرحله اول رد می نماید، اما جمع بندی حقیر از چند باری که آقای احمدی نژاد به این مقوله پرداختند، این است که ایشان با انتخاب راهکاری که به سیاست گذاری هایی افراطی یا تفریطی منجر شود، مخالف است، مثل برخی از کشورهایی که (مانند چین) برای کسانی که بیشتر از یک فرزند داشته باشند، جریمه های سنگین تعریف نموده اند و مانند برخی از کشورهای اروپایی که برای فرزند دار شدن تشویق های بزرگ منظور کرده اند.
آقای احمدی نژاد معتقد است که نرخ رشد کشور باید بر اساس توانایی کشور در خصوص تامین شغل، مسکن و نیاز به جمعیت جوان و پویا در هر دوره زمانی سیاستگذاری شود. مثلا ایشان عقیده دارند وقتی توانایی کشور در تعلیم و تربیت دانش آموزان به حد مثلا 10 میلیون دانش آموز رسیده است، کاهش استفاده از این توانایی منجر به تعطیلی مدارس، بیکاری معلمان و کاهش نسل جوان و فعال در آینده نزدیک خواهد شد.
اصولا یکی از شاخصهای مهم در افزایش رشد اقتصادی یک جامعه میزان جوان بودن نسل فعال آن کشور است و در صورتی که میانگین سنی جامعه مدام افزایش یابد، به ناچار سن بازنشستگی در بعضی امور نیز باید افزایش یابد و از سویی در بخش آموزش، سن بازنشستگی کاهش خواهد یافت. بهم خوردن تعادل جمعیتی یک کشور، تعادل ساختارها و سرعت پیشرفت آن کشور را بهم خواهد زد، با قبول این تعریف می توان نتیجه گرفت که برای تعیین و هدایت نرخ رشد جمعیت باید برنامه ریزی کرد.
یکی از موضوعات مهم که در گذشته مغفول مانده این است که هدف گذاری برای نرخ رشد جمعیت در شهری مانند تهران باید با شهرهای کوچک و روستاها متفاوت باشد؛ چرا که توانایی ها، نیازها و مشکلات در هر یک متفاوت است. مسلما یکی از دلایل این که روستاها مدام خالی می شوند، همین سیاستگذاری جمعیتی یکسان برای کل کشور است، چرا که تعداد فرزند متناسب با تعداد و حجم فعالیت های کشاورزی و دامپروری در یک خانواده روستایی، مستقیما در حفظ حیات اقتصادی آن تاثیر دارد. حال با این پیچیدگی موجود، لزوم برنامه ریزی مستمر و هدف گذاری و هدایت جامعه غیر قابل انکار به نظر می رسد.
نکته مهم دیگر اینکه، با توجه به طرح شکست خورده دهک بندی که توسط مرکز آمار ایران انجام شد، جای خالی یک نهاد پژوهشی تحقیقاتی علمی را در این گونه پروژه ها خالی می بینم. حقیر به مدت یک سال در خصوص غیر علمی بودن دهک بندی مورد ادعای مرکز آمار ایران نوشتم و البته با ارج نهادن به اخلاق حسنه دولت که در هر لحظه ای که وجود اشتباه یا نقصان در پروژه ای را دریافت می کند، مبادرت به جبران و اصلاح آن می نماید، همچنان خلاء یک نهاد علمی را در این گونه موارد احساس می نمایم.
از جنبه مذهبی نیز علی رغم اینکه حقیر دامنه دستور خدا، مبنی بر اینکه از ترس روزی فرزندان خود را نکشید را صرفا در خصوص از بین بردن فرزندان در عصر جاهلیت و نوزادانی که به حد دمیده شدن روح رسیده باشند برداشت می نمایم و تسری این دستور را به ممانعت از روشهای مشروع مدیریت جمعیتی صحیح نمی دانم، به خصوص اینکه با این سوء برداشت، علما و مراجع را نیز مورد نکوهش قرار دهند.
در پایان ضمن اینکه بر صحت سخنان آقای احمدی نژاد در خصوص لزوم بازتعریف و سیاستگذاری جمعیتی دقیق، علمی و متناسب برای کل کشور تاکید دارم، امیدوارم که این امر به زودی زود و با لحاظ تمام جوانب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی، نظامی و امنیتی صورت گیرد و به صورت دوره ای و مستمر با پایش و کنترل آمار جمع آوری شده از کل کشور مراحل تحلیل، برنامه ریزی و هدف گذاری به یک چرخه 5 ساله (همزمان با دوره های آمار مسکن و نفوس کشور) تبدیل گردد و این مهم به درستی صورت نمی گیرد مگر توسط یک مرجع یا هیأت علمی که با حضور تمامی بخشهای ذینفع، به کلیه عوامل مهم در این خصوص اشراف داشته باشد.
لینک همین مطلب که در تاریخ 28/1/89 منتشر شد: لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/2/24
8:29 ص
وقتی دولت سیاست گذاری می کند که شعار 2 فرزند کافی است را رد کند و این چنین تحلیل می کند که این شعار برای همه ی افراد (با امکانات مختلف) و همه ی شهرها (با جمعیت و ظرفیت های متفاوت)، شعار منطقی نیست و یا وقتی می گوید میزان جمعیت باید بر اساس ظرفیت های جمعیتی و نیازکشور و البته توان کشور هدف گذاری شود، و در این میان به شعاری که از مدتها پیش با عنوان "دو فرزند کافیست" به مخالفت بر می خیزد، جوای سوال است که چگونه قانونی تصویب می شود که تعداد سر نشین عقب یک خودرو را 2 نفر تعیین می کند؟ آیا منظور دولت این است که یک خانواده ی مثلا با 3 فرزند، با دو خودرو به مسافرت برود؟ بهتر نبود که برای خودروهای معمولی سه سرنشین در صندلی عقب مجاز شمرده شود و البته این مجاز بودن به شرط مجهز بودن و استفاده از کمربند ایمن تعریف گردد؟