93/2/15
11:54 ص
طی 9 ماهی که از سخنرانی های متعدد انتخاباتی و پس از انتخاباتی رئیس جمهور می گذرد، تقریباً هیچ سخنرانی نبوده است که ایشان از اهمیت مذاکره و آشتی با دنیا و دلیل این الزام سخن نرانده باشد که در این گفتمان، برخی نکات خیلی برجسته و مهم به نظر می رسند، مسلماً این مطلب در رد مذاکره و یا توافق ژنو نوشته نمی شود، بلکه تنها در خصوص گفتمان جناب رئیس جمهور در خصوص مذاکره تقدیم می گردد:
فرض جناب رئیس جمهور مشخصاً این است که ما با دنیا قهربودیم و حتی جنگ داشته ایم و اینک ایشان فرشته وار، قصد برقراری صلح و آشتی دارند، اما به راستی این برداشت صحیح است؟! آیا گروه غیرمتعهد ها (با نزدیک به 200 کشور)، که همواره با حمایت قاطع خود برحقوق ایران صحه گذاشتند، جزء دنیا محسوب نمی شوند؟! آیا منظور رئیس جمهور از دنیا، کشورهای معدود استکباری و دارای حق وتو هستند که عاملان تحریم های به قول خودشان ظالمانه نیز هستند؟! آیا دنیا یعنی حکومت های جائر و یا برای ملت ها هم در این دنیای بزرگ باید جایگاهی قائل بود؟! آیا بهتر نیست از عبارت دنیا در خصوص این چند کشورظالم استفاده نشود؟! اصلاً اگر این تحریم ها ظالمانه بوده اند و لابد وضع کنندگان شان ظالم و ماهم مظلوم، پس عبارت آشتی این وسط چه حکمی ایفا می کند؟! یعنی ما به ظلمی که به ما شده است راضی شویم و جلوی بیشترش را بگیریم؟! و یا قرار است حقی که به زور از دست ما گرفته اند را با لبخند از ایشان بازستانیم؟! یا این که می خواهیم این ظلم را به صورت حساب شده و برنامه ریزی شده مشروعیت ببخشیم و سند منگوله دار برایش صادر کنیم؟! آیا این ظلم فقط در بحث هسته ای بوده است که با بحث هسته ای هم حل بشود؟! آیا مکیدن چندده ساله نفت، سرمایه و عزت این کشور در زمان ستمشاهی جزء ظلم به ما تلقی نمی شود؟! آیا به راه انداختن جنگ تحمیلی و حمایت تمام عیار از صدام و به خاک و خون کشیدن جوانان ناز این کشور و تضییع سرمایه های ایران مصداق ظلم نیست؟! آیا این همه حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی که مسئولان و اندیشمندان رده بالای کشور را کشته اند ظلم نیست؟! آیا همین شهید مطهری که همین چندروز پیش جناب روحانی از ایشان تجلیل کردند به دست همین ددمنشان شهید نشد؟! آیا همانطوری که شهادت شهید مطهری را بهانه ای برای هجمه به افراطی ها! (شما بخوانید، استاد مصباح که به قول مقام معظم رهبری، مطهری زمان هستند و البته جناب هاشمی ایشان را دشمن ترین می دارند) قرار می دهند، نباید بهانه ای برای فریادی بر خصم دون خارجی هم باشد؟! آیا حمله به هواپیمای مسافربری و بلوکه کردن سرمایه های ایران و هزاران خصومت دیگر، این ها جزء ظلم ها نبودند؟! آیا برای تک تک این ظلم ها قرار است با آمریکا و غرب بنشینیم تا قبول کنند که با ما آشتی کنند؟! به راستی من نمی توانم بین نشستن هفتگی و بهتر بگویم روزانه بر سرسفره ی شهدا و خانواده های معصوم شان و نشستن پای میز مذاکره و آشتی با قاتلان ایشان یک جمع منطقی برقرار کنم!
گویا جناب روحانی، مشکل ما و این چند کشور صاحب نفوذ را در بحث هسته ای خلاصه می بینند، گویا ایشان تنها عامل و یا عامل اصلی تحریم های ظالمانه را بحث انرژی هسته ای می دانند و حال این که بحث تحریم های ما از بدو شروع انقلاب وجود داشته است و تنها بهانه های آن عوض می شده است و حتی همین الان هم که قرار بوده تحریم هسته ای افزایش نیابد، دوباره بهانه های قدیمی مانند حقوق بشر (شما بخوانید حقوق هم جنسبازان و فتنه گران) و توان موشکی ایران (شما بخوانید توان بازدارندگی و دفاعی) در دستور کار تحریم ها قرار گرفته است. به راستی آیا شخصی که با توجه به حضورش در مدیریت جبهه و جنگ، نه از سرهنگان کم دارد و به واسطه ی تحصیلش در رشته ی حقوق، نه از حقوق دانان، از روند جنگ، ترورها، تحریم ها، تهدیدها، کودتاها و .... متوجه نمی شود که خصومت استکبار جهانی با ایران نه بعد از توان هسته ای که دقیقاً از شب انقلاب شروع شده است؟! آیا جناب رئیس جمهور از زمان شروع دشمنی ها متوجه دلیل دشمنی ها که همان اصل و اساس انقلاب است نمی شود؟! و آیا قرار است سنگر به سنگر استقلال را با توقف پیشرفت هسته ای، امنیت را با کاهش توان موشکی، اخلاق را با به رسمیت شناختن حقوق همجنسبازان، فرهنگ را با تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی و اقتصاد را با نگاه مدام به دست خارجی و آرمان ها را با دست کشیدن از حزب الله و سوریه واگذار کنیم؟! و یا بالاخره قرار است در نقطه ای از درخواست های شان سرباز بزنیم و در همان نقطه دوباره با تحریم های جدید روبه رو شویم؟!
نکته ی برجسته ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور بسیار برجسته است، این که ایشان رفع تحریم ها را عامل رفع مشکلات کشور تلقی می کند، عامل رفع مشکلات کالایی، دارویی، خودرویی، هواپیمایی و ....؛ اگر چه ما هم رفع تحریم ها را راحت ترین راه برای رفع این مشکلات می دانیم، اما چند سوال حیاتی داریم، آیا در عین وابستگی و اظهار عجز و لابه می توان دل دشمن را به دست آورد که تحریم ها را بردارد؟! آیا دشمن ما در برابر کشورهای ضعیف، جز تکه ای استخوان به بهای دم تکان دادن ابدی، لقمه ای عزتمندانه ای قائل شده است تا برای ما بشود؟! آیا برای پایان دادن تحریم ها می توان او را به تأثیرگذاری تحریم ها و تسلیم پذیری مان امیدوار کرد؟! آیا نباید برای خسته کردن دشمن از تحریم ها، هزینه ی تحریم ها بالا برد؟! آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها توان داخلی را تقویت کرد؟! و آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها در بخش نفت و واردات، به اقتصاد شفاف و غیرنفتی مبتنی بر مالیات و تولید گام نهاد؟! اصولاً آیا این که مدام مسئولان ما فریاد می زنند و با صدای بلند سعی می کنند تحریم ها را موفق و عامل بدبختی و بیچارگی ما معرفی کنند، می تواند گزینه ای برای مذاکرات برد-برد روی میز باقی بگذارد؟!
ایراد دیگری که در گفتمان رییس جمهور نگران کننده است، برچسب زنی ایشان است، این که منتقدان بی سواد، بی ارزش، افراطی، متحجر، بی اطلاع از مسائل جهان و منطقه و بی شناسانامه (البته تا امروز) تعریف می شوند، این که منتقد، فرصت طلب و منتفع از تحریم ها نمایش داده می شود، این که منتقدان از مشکلات درمانی و دارویی مردم اطلاع ندارند و خیلی حرف های دیگر آیا صحیحند؟! و حال این که اولاً بسیاری از منتقدان از سطح سواد بالای دانشگاهی برخوردارند و هم به لحاظ سلامت اقتصادی نه کرسنتی در پرونده دارند و نه استات اویلی و نه اختلاسی و رانتی، و این که این منتقدان نه تنها بی دارویی را درک کرده اند، بلکه فرزند و شوهر و دوست و همرزمشان را تقدیم کرده اند و از دادن جان خود و فرزندانشان هم دریغ ندارند، اصلاً فرض کنیم تمام این برچسب ها فیت تن منتقدان، پس این منتقدان باسواد، شناسنامه دار، مطلع از اوضاع جهان و منطقه، پاک، ضدتحریم و .... چرا از توافقات دولت دفاع جانانه نمی کنند؟! چرا ایشان دعوت رئیس دولت را لبیک نمی گویند؟! و یا شاید هم بنا به تصور دولت، ساکتان مدافع و راضیند و به همین دلیل تمایل دارند منتقدان هم ساکت شوند تا راضی به نظرآیند؟! اصلاً به نظر من ساکتان هم نگرانند، از یک طرف تحریک به سخن راندن شان می کنند و از یک طرف آنها که سخن گفته اند را مورد هتک حرمت قرار می دهند و این یعنی دولت تنها یک سه راهی سخت برای شان قائل شده است، یا سکوت کنند و هردفعه با سرکوفت های رییس جمهور مواجه شوند و یا به تمجید و تعریف دهان باز کنند و یا با کمترین انتقادی آمده ی مشت آهنین باشند.
مسئله ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور در خصوص مذاکره وجود دارد، عدم تعیین خطوط قرمز و حساسیت های ایران است، ایشان در عین حال که همواره و در هرجا فریاد می زند که ما اهل مذاکره ایم و می خواهیم مذاکره کنیم، ولی در عین حال روی خطوط قرمز تأکیدی ندارند، ایشان می توانند به راحتی برای رفع نگرانی های مردم لااقل روی عزت، کرامت، شرف، استقلال و حیثیت ما تأکید نمایند و لااقل در برابر خط و نشان کشیدن دشمنان، جمله ای یا حتی کلمه ای عزت مندانه و جسورانه بگویند و لااقل در برابر تحقیرهایی که به مردم ما می شود، مسئولانه دوباره به ایشان عزت را بازگردانند، به راستی آیا این اعتدال است که مسئولان ما در برابر دشمنان قسم خورده خارجی آغوش آشتی دارند و دربرابر منتقدان قانونی و انقلابی کشور، اخم و خط و نشان؟! و هرروز خط قرمز انتقاد را تنگتر و تنگتر نمایند؟ آیا این رفتار مسئولان باعث نمی شود تا هر انسان دلسوز و غیرتمندی از عدم شناخت دوست و دشمن توسط دولت نگران شود؟! آیا پاسخ دلسوزی های منتقدان داخلی را باید شخص رئیس جمهور با مشت آهنین بدهد و پاسخ خصومت های دشمنان خارجی را سرکار خانم افخم با دعوت و خواهش؟! به نظرمی رسد اهتمام دولت بیش از مذاکره و رسیدن نتیجه با دشمنان خارجی به سرکوب منتقدان داخلی متمرکز شده است!، آیا این مسئله نگران کننده نیست؟! آیا نباید دلواپس شد؟!
برچسب های مرتبط: حسن روحانی سیاست خارجی مذاکرات هسته ای محمد جواد ظریف انتقاد پذیری دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/17
9:59 ص
مصاحبه ی دیشب (چهارشنبه مورخ 16/11/92) رییس جمهور که با توجه به گذشت کمتر از 3 ماه از مصاحبه ی 100 روزه اش، موضوعیتش از قبل مشخص نبود، اصل و حواشی جالبی داشت که با توجه به تقدم حاشیه اش، ابتدا حاشیه و سپس سه محور اصلی مصاحبه را بیان می کنم:
حاشیه ی اصلی مصاحبه، اختلاف روحانی و مسئولان سیما برای انتخاب مجری برنامه بود که موجب شد دو مجری در برنامه حضور داشته باشند، به نظر می رسد اختلاف مزبور به دلیل مصاحبه ی غیرمعمولی بود که با انتخاب گزینشی مجریان و سؤالات هماهنگ شده مصاحبه 100 روزه رخ داد و موجب بروز انتقاداتی به دولت و صداوسیما و همان مجریان نیز گردید. همین اختلاف بر سرمجری موجب شد تا مصاحبه ی دیشب با بیش از 1 ساعت تأخیر پخش شود و صداوسیما نیز برای تسلیم نشدن در این خصوص آنتنش را پس از پخش طولانی آگهی های بازرگانی به سریال عصر پاییزی داد و با حل اختلاف، سریال قطع و پخش مصاحبه آغاز شد و در نهایت منجر به نامه ی جناب ضرغامی به شورای نظارت در خصوص انتخاب مجری توسط سران قوا گردید.
آنچه که فارغ از تعارفات معمول دیشب در مصاحبه ی رییس جمهور به چشم آمد این بود 3 اقرار جناب روحانی بود:
ایشان در گام اول سخنی را که در خصوص بی سواد بودن منتقدان گفته بود را تلویحاً اصلاح کرد و گفت منظورش این نبوده که بقیه انتقاد نکنند بلکه فقط مقصودش این بوده که چرا دانشگاهیان در این خصوص سخن نمی گویند! البته به نظر می رسد بی سواد و افراطی و خشونت طلب و سایر توهین هایی که تاکنون از سوی شخص رییس جمهور و مشاوران ایشان به منتقدان بیان شده است اینقدر کثرت داشته است که یک اصلاح تلویحی کارکردی نخواهد داشت.
مورد دوم مهمی که در سخنان رییس جمهور مشاهده شد در موضوع سبد کالا بود که موجب شد تا جناب روحانی در اقدامی قابل تقدیر و کم سابقه، صراحتاً به دلیل زحماتی که برای مردم ایجاد شد پوزش بخواهد، ایشان عدم تعلق سبد کالا به برخی اقشار ضعیف را به دلیل نقص بانک اطلاعاتی دولت و ناگزیر دانست و گفت که دولت در صدد رفع این نقص است و این که جناب روحانی یکی از دو دلیل اصلی نقصان بانک اطلاعاتی را فقدان سیستم مالیاتی مناسب دانست، در حالی که به نظر می رسد ایشان جای علت و معلول را اشتباه گرفته اند. امیدوارم که دولت بیش از پیش نسبت به اطلاعات و برنامه هایش با حساسیت برخورد نماید و نگذارد یک اشتباه به این سادگی موجب نارضایتی مردم و شادی دشمنان گردد.
یکی از اصولی که جناب رییس جمهور همچون قبل از انتخابات، همچنان بر آن اصرار دارند این است که بدون تعامل با دنیا نمی توان کشور را اداره کرد؛ پذیرش، بیان، تکرار و پافشاری بر این اصل اگر چه در جهت توجیه مخالفان مذاکرات بیان می شود اما متأسفانه این اقرارها فارغ از مصلحت سنجی موجب می شود تا دشمنان ما را در موضع ضعف ببیند و مدام شرط و شروط شان را بیشتر کند، همین اظهارات نسنجیده موجب شده است تا در کنار بحث هسته ای، مباحثی مانند موشک های بالستیک، به رسمیت شناختن اسرائیل، آزادی سران فتنه و تعطیلی کامل و دائم برخی تأسیسات هسته ای نیز کم کم به ادبیات رسمی دشمن اضافه گردد، در صورتی که حتی با فرض قبول کردن لزوم تعامل با دنیا، نباید این تعامل به نحوی باشد که در مایتاج ضروری مان به بیگانگان وابسته باشیم و نباید آنچنان صحبت کرد که کارکرد اهرم های فشاری مانند تحریم بیشتر اثبات گردد (همانطوری که تاکنون نیز از مسئولان آمریکا بارها به سخنان رییس جمهور در همین خصوص استناد شده است) و مهمتر از همه این که نباید طوری در برابر تهدیدات دشمن از مذاکره و دوستی با او سخن بگوییم و یا قدرت دفاعی خودمان را دست کم بگیریم که عزت مردم و انقلاب دچار خدشه گردد.
مطلب مرتبط:
دو نکته سبدی از دکتر ربیعی و خانم شرمن
یک تحلیل منصفانه از طرح توزیع سبد کالا
سبد کالا، شاهد عدم صحت بانک اطلاعات اقتصادی دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/11/16
11:19 ص
اگر چه مطلبی با عنوان "یک تحلیل منصفانه از طرح توزیع سبد کالا" در خصوص سبد کالا ارائه کردم، لیکن 2 اظهار نظر جدید آقای ربیعی و خانم شرمن در خصوص این سبد باعث شد 2 تحلیل کوتاه نیز در خصوص این دو جمله ارائه کنم:
سه شنبه 15/11/92، سخنان علی ربیعی، وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی که دیروز بارها در بخشهای مختلف خبری سیما پخش شد:
.... شاید اشتباه ما این بود که در ابتدا اعلام نکردیم این طرح چند مرحله ای است و در مراحل بعدی گروه های دیگری مانند کارگران، بازنشستگان و برخی کارمندان که بیمه شان تأمین اجتماعی بوده نیز به طرح اضافه خواهند شد.......به شدت برای ایجاد این بانک اطلاعاتی در زمینه جلب کمک همه دستگاهها در حال فعالیت هستیم .
به راستی آیا همین اعلام نکردن مسئله خودش یک سوءمدیریت نیست؟ آیا با فرض این که بپذیریم دولت از همان ابتدا برای همه اقشار ضعیف برنامه داشت و تنها این مسئله را به مردم نگفته است، به غیر از انتقاد سوء مدیریت انتقادات دیگری مثل عدم اطلاع رسانی صحیح به اشتباهات مجریان طرح اضافه نمی شود؟ آیا برخورد حذفی با برخی دهک ها و اقشار در وضعیتی که به اذعان دیرهنگام شخص وزیر کار بانک اطلاعاتی دولت ناقص است می تواند کارشناسی باشد؟ آیا می توان روی چنین بانک اطلاعاتی برای توزیع سبد و یا هدفمندی یارانه ها و از همه مهمتر دریافت مالیات حساب کرد؟ آیا بهتر نیست دولت قبل از هرگونه برخورد حذفی به فکر ایجاد شبکه اطلاعاتی منسجم و دقیق در خصوص درآمد و دارایی افراد باشد و با عبارات پوپولیسیتی "سرک نکشیدن در زندگی مردم" این ضعف را انکار نکند؟ آیا ضعف دولت در ایجاد صفوف طولانی و هتک کرامت مردم با اصلاح بانک اطلاعاتی دولت قابل جبران است؟ آیا تنها مشکل طرح، حذف چند میلیون نفر از این طرحند؟ آیا اگر راه مناسبی برای جلوگیری از این صفوف نشود با افزایش سبدبگیران این مشکل تشدید نمی شود؟ به راستی آیا بهتر نیست به جای توجیهاتِ غیر منطقی و سست، اشتباهات با پوزش و اصلاح همراه گردند؟
سه شنبه 15/11/92، شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا (همان که اخیراً ژن ایرانی ها را آمیخته به دروغ و فریب معرفی کرده بود!):
...ایران برای برنامه صلحآمیز نیازی به یک سایت زیرزمینی ندارد، ایران نیازی هم به رآکتور آبسنگین اراک ندارد..... بحث موشکهای بالستیک ایران هم از مواردی است که باید در توافق نهایی به آن پرداخته شود.... شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشاندهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود....
این اظهارات خانم شرمن هم گوشه ای دیگر از مسائل و تعهدات پشت پرده توافق هسته ای است که ما برای همین کسر کوچک از درآمدهای بلوکه شده مان چه تعهداتی داده ایم، به راستی تلخ است که مذاکره کنندگان، گرسنگی مردم را واسطه جلب دلسوزی دشمن قرار داده باشند، به کجا رسیده ایم که دزدان آبِ لشکر یزید، برای فقط یک مشت آب برسرمان منت بگذارند؟ و به کجا رسیدیم که دزد دارایی های مان، صفوف طولانی سبدبگیران را شاهد فقر مردم و وفای به عهد روحانی قرار دهد؟! آیا این نمایش فقر و فلاکتی که دولت از وصعیت کشور ارائه داد، موجب افزایش طمع آمریکا و ورود به مسائل دیگر ایشان نشده است؟ البته مثل همیشه امیدواریم که دولت منکر این تعهد بشود و می دانیم که طرف مقابل هم فوراً این اظهارات را برای مصرف داخلی ما می خوانند!
این مطلب در نوبت شما منتشر شد.
مطلب مرتبط:
برچسب های مرتبط: سبد کالا اقتصاد سیاست خارجی مذاکرات هسته ای دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/27
12:58 ع
این مطلب دقیقاً 2 ماه پیش در همین وبلاگ منتشر گردید و در سایتهای مختلفی با توجه به مواردی که در بحث مذاکرات هسته ای رخ داده است و اهمیت مسئله، با اجازه ی مخاطبان عزیز بازنشر می کنم:
اگر چه مذاکرات دیپلماتیک به لحاظ تخصصی ابعاد بسیار فنی و گسترده ای دارد، لیکن در فرهنگ اسلامی ما، آنچه که در دیپلماسی باید رعایت شود فقط این نکاتِ فنی نیست. نکات فنی دیپلماتیک در مذاکرات، با نگاهی علمی و براساس منافع ملی صورت می گیرد، لیکن در کنار این مبانی عقلی و فنی، مسائلی پیش می آید که نگاه قرآن به آنها با نگاه فنی و دیپلماتیک متفاوت و بعضاً در تضاد کامل است.
خداوند در قرآن کریم، دستوراتی را در خصوص نحوه مناسبات فردی و اجتماعی با سایر افراد و ملتها را می دهد و بعضاً باب مصالحه و مذاکره را باز می گذارد و یا می بندد و یا اجازه مانور محدود روی آنها را می دهد و در قبال این مسئله، خود را مکلف و متعهد به کمک و یاری به مومنان معرفی می کند، سیره ی پیامبر اکرم و ائمه ی اطهار نیز نشان می دهد که ایشان اصول اسلام را حتی به قیمت شهادت، سختی و محاصره اقتصادی خود، خانواده و دوستانشان می پذیرفتند و بعضاً با توکل و عمل به همین دستورات، حتی با توانی کمتر از دشمنان به پیروزی های قاطع می رسیدند که نبردهای اولیه پیامبر اکرم با کفار پر از این موارد بوده و حتی خداوند در قرآن کریم صراحتاً از کمک با نیروهای ویژه خود به مومنان سخن می گوید که چند مورد از آنها را ذکر می کنم:
«إن ینصرکم اللّه فلا غالب لکم وإن یخذلکم فمن ذا الذی ینصُرُکُم من بعده وعلی اللّه فلیتوکَّل المؤمنون» (سوره آل عمران - آیه 160)
اگر خداوند شما را یاری کند پس هرگز کسی بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خداوند دست از یاری شما بردارد، پس چه کسی شما را یاری خواهد کرد؟! باید مؤمنان تنها بر خداوند توکل کنند.
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (سورهآل عمران - آیه123)
خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد و بر دشمنان خطرناک پیروز ساخت در حالی که شما نسبت به آنها ناتوان بودید. پس از خدا بترسید تا شکر نعمت او را بهجا آورده باشید.
«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ» (سورهتوبه - آیه 25)
خدا شما را در جاهای زیادی یاری کرد و در روز حنین (نیز یاری کرد).
«اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم انی ممدکم بالف من الملائکه مردفین* و ما جعله الله الا بشری و لتطمئن به قلوبکم و ماالنصر الا من عند الله ان الله عزیز حکیم» (سوره انفال - آیات 9 و 10)
به خاطر بیاورید زمانى را ( که از شدت ناراحتى در میدان بدر ) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت و گفت من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى آیند یارى مى کنم. ولى خداوند این را تنها براى شادى و اطمینان قلب شما قرار داد و گرنه پیروزى جز از طرف خدا نیست و خداوند توانا و حکیم است.
«اذ یغشیکم النعاس امنة منه و ینزل علیکم من السماء ماء لیطهرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطان و لیربط علی قلوبکم و یثبت به الاقدام* اذ یوحی ربک الی الملائکه انی معکم فثبتوا الذین ءامنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم کل بنان» (سوره انفال - آیه 11 و 12)
(و به خاطر بیاورید ) هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش از ناحیه خدا بود شما را فرو گرفت و آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاک و پلیدى شیطان را از شما دور سازد و دلهاى شما را محکم و گامها را با آن ثابت دارد. موقعى را که پروردگارت به فرشتگانى وحى کرد من با شما هستم، پس کسانى را که ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید. بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى افکنم، و بر فراز گردن هاشان بزنید و سر انگشتانشان را قطع کنید.
«یأیها الذین ءامنوا اذکروا نعمة الله علیکم إذ جاءتکم جنود فأرسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا» (سوره احزاب - آیه 9)
اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهاى عظیمى به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سختى بر آنها فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى دیدید ( و به این وسیله آنها را در هم شکستیم ) و خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد - آیه 7)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خداوند را یارى کنید، خداوند نیز شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىگرداند.
آیاتی که در بالا ذکر شد و بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم پر از نمونه های یاری خداوند به مومنان است و برخی از اینها را خدواند به مثابه یک سنت الهی معرفی می کند که تحقق این سنن الهی در عصر معاصر نیز بارها اثبات شده است؛ در دو مقطعی که آمریکا ناوهای جنگی خود را در خلیج فارس مستقر کرده بود و در اوج کری خوانی برای حمله به ایران بودند، امام خمینی و امام خامنه ای قاطعانه می فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جالب این که همین قاطعیت آمیخته به توکل موجب فرار ناوهای آمریکایی از منطقه می گردید، نمونه ی دیگر این مسئله مقاومت ایران در برابر قطعنامه ها و بیانیه های مختلف شورای امنیت بود که در نهایت غرب را مجبور به قبول مذاکره بدون پیش شرط نمود و بسیاری نمونه های دیگر مانند طوفانی که در طبس به یاری انقلاب آمد و کودتای حساب شده آمریکا را ناکام کرد، ولی این اعتماد به خدا همیشه و در همه مسئولان وجود نداشت، مثلاً در مقطعی که آمریکا به عراق حمله کرد، برخی از سیاسیون و به خصوص اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی (که آن موقع جزء اصلاح طلبان بودند)، آنچنان ترسیدند که مخالفت وزیرامورخارجه وقت با حمله آمریکا را با نوشتن یک بیانیه با حدود 200 امضا محکوم کردند (و گفتند که حالا که جامعه ی جهانی می خواهد صدام را ادب کند، ما چرا دخالت کنیم و خودمان را به خطر بیندازیم) و در آن دوره، خلأ ایمان و توکل به خداوند و اعتماد به دستورات، تعهدات خداوند، در مسئولان وقت محسوس بود که منجر به عقب نشینی هایی در سیاستهای خارجی کشور گردید و این مسائل نشان می دهد در کنار محاسبه ی عقلانی مسائل، باید برای یاری و وفای به عهد خداوند در یاری به مومنان نیز حساب ویژه ای باز نمود، مسئله ای که در مذاکرات هسته ای اخیر نیز اگر فراموش شود، خودمان را از فضل خدا محروم کرده ایم.
حق گویی، دفاع از حق و حمایت از مظلوم، از تکالیف مومنان به شمار می رود، لیکن نگاه فنی و صرف دیپلماتیک ممکن است موجب شود تا دیپلمات ها به میزان کمرنگی ایمان و توکل خود، از حق گویی دست برداشته و حتی آن را وارونه جلوه دهند و این مسئله ای است که جز با نگاه الهی و خوش بینانه و اعتماد به فضل الهی اصلاح نمی شود. شاید برخی به این مسئله اشکال کنند و جایگاه کیاست و تقیه مومنان را در بحث حقیر مفقود بدانند، لیکن به نظر می رسد این افراد درک غلطی از تقیه و کیاست دارند، چرا که با نگاه به سیره ی اهل بیت که یقیناً در اوج کیاست و شناخت از مفهوم تقیه بوده اند، می توان مفاهیم کیاست و تقیه را به درستی درک کرد، چرا که هرگز ائمه ی ما به بهانه کیس بودن و یا تقیه، اصول را واننهادند و اگر باب برقراری حکومت اسلامی، جهاد و مبارزه را بسته می یافتند، حداقل با گفتار و یا رفتار خویش یاری کننده حق بودند و یقیناً همین مسئله بود که موجب شهادت مظلومانه ایشان می گردید.
امیدوارم دیپلمات های ما که از طرف این انقلاب و نظام با آمریکا و غرب مذاکره می کنند، به تعهدات خداوند در خصوص یاری به مومنان وقوف داشته باشند و فقط معیارهای فنی دیپلماسی را در تفاهمات خود مد نظر قرار ندهند، بلکه اصول الهی و چارچوب های سنن الهی در یاری مومنان را اصل قرار داده و در تصمیم گیری ها و توافقات، فقط به عقل مادی و اصول فنی دیپلماسی تکیه نکنند که اگر تاکنون چنین کرده بودیم، چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمی ماند.
این مطلب در عمارنامه ، حرف تو ، تارود ، صدای سراب، روشنا ، شبکه اطلاع رسانی دانا ، ثبیر ، ..... منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ایمیهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/18
4:18 ع
در این چند روزه تعداد سخنرانی های مسئولان آمریکایی در خصوص توافقنامه ژنو، هدف نهایی آن، محدودیت گزینه های تحریمی و نظامی، نقش تحریم در انتخاب جناب روحانی و یادآوری روحیه مقاوم مردم و انقلاب ایران، شتاب عجیبی یافته است که نمی توان به این مسئله نپرداخت:
1- دقت در محل بیشتر این سخنرانی ها که در جمع صهیونیست ها ایراد شده است نشان از این دارد که آمریکا به واسطه ی توافق ژنو به شدت تحت فشار بوده و همچنان شدت انتقادات و سوالات صهیونیست ها کاهش نیافته و آمریکا در صدد کسب رضایت ایشان است که این مسئله نشان می دهد که هنوز مثل همیشه نمی توان و نباید روی کشوری که کلانترش اسرائیل است حساب کرد.
2- دو نقطه قوتی که آمریکا از گفتگوهای پس از توافق ژنو 3 در برابر گفتگوهای قبلی می شمارد، تأکید روی این دارد که حداقل 6 ماه جلوی پیشرفت هسته ای گرفته شده است و دیگر این که فشار تحریم ها نیز عملاً کاهش نیافته است که این مسئله بزرگترین اعتراف در تأیید شیوه ی مذاکرات قبلی است که فعلاً با تاکتیک نرمش قهرمانانه به منظور اغنای ذهن مردم عزیز و اتمام حجت بر مدافعان گفتمان مذاکره در ازای شانس ناچیز توافق، در دستور کار قرار گرفته است.
3- توقف پیشرفت هسته ای ایران در بحث هسته ای در کنار عدم توقف تحریم های اصلی، اگر چه با عدم تشدید تحریم های سخت تر همراه شده است، لیکن نشان از عزم دشمن بر طولانی کردن دوره 6 ماهه دارد تا هم هنوز یک چماق استفاده نشده موجود باشد و هم یک هویج دور از دسترس.
4- پایین بودن اولین سطح تعیین شده از مذاکره کنندگان برای رسیدن به توافق جامع، در کنار شدت یافتن صحبت های خصمانه و غیردوستانه ی سران آمریکا نشان می دهد که آمریکا بیش از این که به توافق جامع نیاز داشته باشد، به توافق ژنو 3 نیاز داشته است و اگر این مسئله با هوشیاری مسئولان و مذاکره کنندگان ایرانی در جدی نکردن مذاکرات و سطح مذاکره کنندگان همراه نشود، می تواند موجب طولانی تر شدن این 6 ماه گردد، گزینه ای که به یقین بهترین گزینه برای آمریکاست چرا که هم ایران پیشرفت هسته ای نمی کند و هم در فشار تحریم باقی می ماند.
5- در حالی که ایران فقط برای طرف مقابل خود حق اعتمادسازی قائل است اما گویا دشمن تنها مبنای اعتمادش را در حذف کامل توان هسته ای می داند و به این واقعیت اعتراف دارد که اگر غیرممکن نبود حتی پیچهای تأسیسات هسته ای را نیز از ایران خارج می کرد.
6- بخش اعظم این سخنرانی های خصمانه تنها چند ساعت بعد از سخنرانی آقای روحانی در 16 آذر و تأکید ایشان بر لزوم احقاق حقوق هسته ای در کنار لزوم پایان دادن تحریم ها و کف زدن حضار و سخنان آقای ظریف در تحقیر توان دفاعی ایران در برابر آمریکا رخ داد که این تقارن، گمانی را در ذهن دشمن تقویت کرده است که آقای روحانی و مردم ایران چشم به پایان تحریم ها دوخته اند و این سخنان و سخنان مشابه مسئولان، به شدت قدرت چانه زنی مذاکره کنندگان را کاهش و جسارت ایشان را در تشدید مواضع خصمانه تشدید می کند.
7- علی رغم موارد فوق، یکی دیگر از فرضیه ها برای تشدید موضع گیری های خصمانه این است که آمریکا می خواهد با فشار بر ایران ما را به نقض پیش دستانه توافقنامه ژنو3 ترغیب کند چرا که با تحقق آن، آمریکا اجماع بیشتری در به حاشیه راندن ایران و تشدید فشارها ایجاد می کند.
8- اصرار بر این که حتی اگر با ایران به توافق جامع برسد نیز اینقدر در مسائل سوریه و فلسطین مشکل دارد که باید ایران همه ی نگرانی های آنها را رفع کند.
امیدوارم با توجه به مسائل فوق مسئولان به چند نکته توجه نمایند:
اول، این که با اتخاذ مواضع قدرتمندانه و به دور از نمایش هرگونه نقطه ضعفی، غرور و منافع ملی را حفظ نمایند.
دوم، این که به جای ستودن های نابجای دشمن به عنوان "مودب و باهوش" ایشان را دشمنی مکار بداند.
سوم، اگر چه لازم است تا زمانی که دشمن به تعهدش در این 6 ماه مقید است ما نیز متعهد باشیم اما لازم است جدیت مذاکرات و سطح آن تشدید گردد.
چهارم، این که ایران باید دوباره و چندباره و مکرراً برای طرف مقابل توجیه کند که فقط برای طرف مقابل حق اعتماد سازی قائل است و تنها دلیلی توقف موقت و 6 ماهه پیشرفت هسته ای در ایجاد فرصت برای اعتمادسازی است و در صورتی که طرف مقابل از این حد پارافراتر گذاشته و به راه حذف حقوق ایران گام بردارد، ایران نیز هیچ گامی فراتر از حد تکالیف قانونی خون برنداشته و از گامهای داوطلبانه اش در این خصوص پاپس می کشد.
پنجم، ایران حتماً به دشمن نشان داده شود که ایران به شدت روی وقت کشی حساس است و در صورتی که در این 6 ماه مذاکرات به نتیجه نرسید حتماً پیشرفت هسته ای در دستور کار بوده و گزینه ی بسیار جدی روی میز باشد و برای این منظور باید تأسیسات و دانشمندان هسته ای ما به دقت مورد حراست و حفاظت قرار گیرند.
ششم بحث بسیار مهم و اساسی اقتصاد مقاومتی است، دولت باید در این 6 ماه حقیقتاً با یک گام بزرگ و بلند به سمت اقتصاد مقاومتی قدم بردارد تا طرف مقابل را به جدی گرفتن مذاکرات ترغیب کند، باید در کنار گزینه روی میز پیشرفت هسته ای، گزینه ی اقتصاد مقاومتی را در دست گرفت تا نسبت به تحریم ها مقاومتر شویم، دولت باید بپذیرد که منابع طبیعی، انسانی و علمی ایران عزیز، اینقدر هست که بتواند کشور را عزتمندانه اداره کند، فقط کافی است در کنار حفظ روحیه خستگی ناپذیری و مقاومت دولت قبل، از سوءمدیریت های اقتصادی این چندساله فاصله گرفته و توان کشور به سمت افزایش مقاومت در اقتصاد و مردم هدایت شود.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: تحریم اقتصاد مقاومتی حسن روحانی رابطه ایران و آمریکا آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/9/3
2:27 ع
اگر چه هنوز جزئیات توافقنامه ی 4 برگی به صورت کامل منتشر نشده است، اما حفظ ساختار فعلی غنی سازی در کنار آزادسازی درآمدهای نفتی تا برچیده شدن کامل تحریم ها و اقرار به محترم بودن برنامه هسته ای ایران، با وجود مانع تراشی ها و سنگ اندازی های اسرائیل و اعراب، نمی تواند یک برد تلقی نشود؛ نباید فراموش کرد که ایران هرگز نه به دنبال استفاده نظامی از تسلیحات هسته ای بوده و نه این مسئله در دکترین دفاعی و حتی چارچوب عقیدتی ایران جایگاهی داشته است و حتی اگر همان توافق 4 سال پیش در باب مبادله سوخت رخ می داد، ایران به دنبال سوخت 20 هم نمی رفت و آنچه که از اول برای ایران مهم بوده است، همین امکان استفاده صلح آمیز از نیروی هسته ای بوده و هرگز از شفاف سازی و ایجاد اعتماد ابایی نداشته است و تنها بخشی از این شفاف سازی ها و اعتماد سازی ها را منوط به پذیرش حقوق ایران و لغو تحریم ها نموده بود که با اجرای این توافق همان خواسته ایران عملی خواهد شد، ان شاءالله؛ که به همین خاطر لازم دیدم به این واسطه تشکرها و تقدیرهایی بنمایم که در پس هر کدام از این جملات هزاران سخن می توان نوشت:
اولین تشکرم از مقام معظم رهبری است که با مدیریت جامع، مانع و چندسویه خود، به موقع با شل و سفت کردن های بدخواهان مبارزه کردند و با در دست نگه داشتن چماق مقاومت، هویج توافق را به خورد طرف مقابل دادند. مقاومت و اقتدار مثال زدنی نظام جمهوری اسلامی بود که باعث شد تا ابزارهایی مانند تحریم و فشار برد محدود و ناقصی پیدا کنند و هرچند دشمنان سلاح تحریم ها را باعث به میز مذاکره آمدن ایران معرفی می کنند اما ما سلاح مقاومت را باعث ایجاد توافق می شناسیم، به راستی اگر آمریکا و غرب از روحیه مقاومت ایرانیان اطلاع پیدا نمی کردند هرگز جز با تغییر ساختار حکومت ایران حاضر به توافق با ایران می شدند؟! مسئله ی مقاومت همان مسئله ای است که آقای دکتر ظریف نیز بارها و بارها آن را عامل موفقیت ایران معرفی نموده است که البته جز به مقاومت جانانه رهبری و البته مردم میسر نمی شد پس،
تشکر دومم از ملت بزرگ، مظلوم و رنج کشیده ایران است که اگر امروز تمام مستکبرین عالم قبول کردند تا به حقوق ملت ایران اقرار کنند و به آن احترام بگذارند به دلیل همین قدرت و عزت و مقاومت ملت ایران است، ملت ایران اگر یکبار و فقط یکبار خم به ابرو می آورد نه مذاکره ای رخ می داد و نه توافقی، همانطوری که بعد از فتنه 88 نیز به امید اغتشاش فتنه گران، تا بیش از یکسال مذاکرات را تعطیل و تحریم ها را تشدید کردند.
سومین تشکرم به شهدای دانشمند هسته ای و خانواده های معززشان است که حقیقتاً اگر چیزی از تکنولوژی هسته ای برای مان ایجاد شد، حاصل عمر و جان این بزرگواران بوده است، خداوند روح شان را قرین شهدای کربلا نماید ان شاءالله.
چهارمین تشکرم از رییس دولت و گروه مذاکره کننده ایران و به خصوص شخص دکتر ظریف است که حقیقتاً در این مدت، مذاکرات فشرده، حساس و حساب شده ای را برقرار کردند و علی رغم حاضر شدن بر میز مذاکره دچار هیچ تزلزل و ضعفی نشدند.
تشکر پنجمم از دولت ها و مذاکره کنندگان و وزرای امور خارجه سابق شان است که با حرکات سنجیده و کوتاه نیامدن در مقابل زیاده خواهی ها، بستر مناسبی برای مذاکرات و توافقات اخیر ایجاد کردند که در این خصوص وزرای خارجه، دبیران شورای امنیت ملی و هیأت های مذاکره کننده همگی در این توافق سهیم هستند، به راستی اگر غرب آن روی سکه ی مقاومت ایران را ندیده بود حاضر به مذاکره و توافق می شد؟
تشکر ششمم از فعالان دانشجویی، رسانه ای و سیاسی است که با فعالیت صحیح خود در تقویت موضع مذاکره کنندگان و تضعیف جایگاه رقیب نقش فعالی داشتند و با برائت به موقع از استکبار ستیزان و تشکیل کمربند انسانی در پیرامون تأسیسات هسته ای، به ایجاد فضای عقلانی و به دور از بدبینی کامل و خوش بینی مطلق کمک کردند تا هم کار مذاکرات به پیش برود و هم طرف مقابل جرأت زیاده خواهی به خود ندهد.
تشکر هفتمم از نیروهای نظامی و مقاومتی درون مرزی و برون مرزی ایران و دوستان ایران است، به راستی اگر ایران و محور مقاومت به لحاظ نظامی قادر به مقاومت و دفاع از خود نبودند آیا حمله نظامی به ایران به یک ماکتِ رومیزی مبدل می شد؟! آیا اگر حزب الله لبنان و سوریه نقش خود را به خوبی در منطقه بازی نمی کردند، آمریکا به جای توافق با ایرانف جز به نابودی کل محور مقاومت از منطقه رضایت می داد؟! آیا می توان بین قدرت سوریه در مذاکرات ژنو 2 و قدرت ایران در مذاکرات ژنو 3 رابطه ای ندید؟! آیا هر دوی این گزینه ها به نا امیدی آمریکا و غرب از مهار ایران ارتباط ندارد؟!
و یک دریغ هم دارم، اگر دولتهای ما در این یکی دو دهه بر یک اقتصاد قوی و غیرنفتی و مقاومتی بیش از این می کوشیدند، یقیناً به لحاظ اقتصادی اینقدر قوی بودیم که دشمن در تحریمها نفعی متصور نمی شد و البته جایگاه اقتصادی کشور و مردم نیز به مراتب بهتر از وضعیت فعلی بود.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا آمریکا غرب مذاکرات هسته ای سیاست خارجی تحریم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/7/27
11:18 ص
اگر چه مذاکرات دیپلماتیک به لحاظ تخصصی ابعاد بسیار فنی و گسترده ای دارد، لیکن در فرهنگ اسلامی ما، آنچه که در دیپلماسی باید رعایت شود فقط این نکاتِ فنی نیست. نکات فنی دیپلماتیک در مذاکرات، با نگاهی علمی و براساس منافع ملی صورت می گیرد، لیکن در کنار این مبانی عقلی و فنی، مسائلی پیش می آید که نگاه قرآن به آنها با نگاه فنی و دیپلماتیک متفاوت و بعضاً در تضاد کامل است.
خداوند در قرآن کریم، دستوراتی را در خصوص نحوه مناسبات فردی و اجتماعی با سایر افراد و ملتها را می دهد و بعضاً باب مصالحه و مذاکره را باز می گذارد و یا می بندد و یا اجازه مانور محدود روی آنها را می دهد و در قبال این مسئله، خود را مکلف و متعهد به کمک و یاری به مومنان معرفی می کند، سیره ی پیامبر اکرم و ائمه ی اطهار نیز نشان می دهد که ایشان اصول اسلام را حتی به قیمت شهادت، سختی و محاصره اقتصادی خود، خانواده و دوستانشان می پذیرفتند و بعضاً با توکل و عمل به همین دستورات، حتی با توانی کمتر از دشمنان به پیروزی های قاطع می رسیدند که نبردهای اولیه پیامبر اکرم با کفار پر از این موارد بوده و حتی خداوند در قرآن کریم صراحتاً از کمک با نیروهای ویژه خود به مومنان سخن می گوید که چند مورد از آنها را ذکر می کنم:
«إن ینصرکم اللّه فلا غالب لکم وإن یخذلکم فمن ذا الذی ینصُرُکُم من بعده وعلی اللّه فلیتوکَّل المؤمنون» (سوره آل عمران - آیه 160)
اگر خداوند شما را یاری کند پس هرگز کسی بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خداوند دست از یاری شما بردارد، پس چه کسی شما را یاری خواهد کرد؟! باید مؤمنان تنها بر خداوند توکل کنند.
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (سورهآل عمران - آیه123)
خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد و بر دشمنان خطرناک پیروز ساخت در حالی که شما نسبت به آنها ناتوان بودید. پس از خدا بترسید تا شکر نعمت او را بهجا آورده باشید.
«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ» (سورهتوبه - آیه 25)
خدا شما را در جاهای زیادی یاری کرد و در روز حنین (نیز یاری کرد).
«اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم انی ممدکم بالف من الملائکه مردفین* و ما جعله الله الا بشری و لتطمئن به قلوبکم و ماالنصر الا من عند الله ان الله عزیز حکیم» (سوره انفال - آیات 9 و 10)
به خاطر بیاورید زمانى را ( که از شدت ناراحتى در میدان بدر ) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت و گفت من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى آیند یارى مى کنم. ولى خداوند این را تنها براى شادى و اطمینان قلب شما قرار داد و گرنه پیروزى جز از طرف خدا نیست و خداوند توانا و حکیم است.
«اذ یغشیکم النعاس امنة منه و ینزل علیکم من السماء ماء لیطهرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطان و لیربط علی قلوبکم و یثبت به الاقدام* اذ یوحی ربک الی الملائکه انی معکم فثبتوا الذین ءامنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم کل بنان» (سوره انفال - آیه 11 و 12)
(و به خاطر بیاورید ) هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش از ناحیه خدا بود شما را فرو گرفت و آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاک و پلیدى شیطان را از شما دور سازد و دلهاى شما را محکم و گامها را با آن ثابت دارد. موقعى را که پروردگارت به فرشتگانى وحى کرد من با شما هستم، پس کسانى را که ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید. بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى افکنم، و بر فراز گردن هاشان بزنید و سر انگشتانشان را قطع کنید.
«یأیها الذین ءامنوا اذکروا نعمة الله علیکم إذ جاءتکم جنود فأرسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا» (سوره احزاب - آیه 9)
اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهاى عظیمى به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سختى بر آنها فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى دیدید ( و به این وسیله آنها را در هم شکستیم ) و خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد - آیه 7)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خداوند را یارى کنید، خداوند نیز شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىگرداند.
آیاتی که در بالا ذکر شد و بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم پر از نمونه های یاری خداوند به مومنان است و برخی از اینها را خدواند به مثابه یک سنت الهی معرفی می کند که تحقق این سنن الهی در عصر معاصر نیز بارها اثبات شده است؛ در دو مقطعی که آمریکا ناوهای جنگی خود را در خلیج فارس مستقر کرده بود و در اوج کری خوانی برای حمله به ایران بودند، امام خمینی و امام خامنه ای قاطعانه می فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جالب این که همین قاطعیت آمیخته به توکل موجب فرار ناوهای آمریکایی از منطقه می گردید، نمونه ی دیگر این مسئله مقاومت ایران در برابر قطعنامه ها و بیانیه های مختلف شورای امنیت بود که در نهایت غرب را مجبور به قبول مذاکره بدون پیش شرط نمود و بسیاری نمونه های دیگر مانند طوفانی که در طبس به یاری انقلاب آمد و کودتای حساب شده آمریکا را ناکام کرد، ولی این اعتماد به خدا همیشه و در همه مسئولان وجود نداشت، مثلاً در مقطعی که آمریکا به عراق حمله کرد، برخی از سیاسیون و به خصوص اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی (که آن موقع جزء اصلاح طلبان بودند)، آنچنان ترسیدند که مخالفت وزیرامورخارجه وقت با حمله آمریکا را با نوشتن یک بیانیه با حدود 200 امضا محکوم کردند (و گفتند که حالا که جامعه ی جهانی می خواهد صدام را ادب کند، ما چرا دخالت کنیم و خودمان را به خطر بیندازیم) و در آن دوره، خلأ ایمان و توکل به خداوند و اعتماد به دستورات، تعهدات خداوند، در مسئولان وقت محسوس بود که منجر به عقب نشینی هایی در سیاستهای خارجی کشور گردید و این مسائل نشان می دهد در کنار محاسبه ی عقلانی مسائل، باید برای یاری و وفای به عهد خداوند در یاری به مومنان نیز حساب ویژه ای باز نمود، مسئله ای که در مذاکرات هسته ای اخیر نیز اگر فراموش شود، خودمان را از فضل خدا محروم کرده ایم.
حق گویی، دفاع از حق و حمایت از مظلوم، از تکالیف مومنان به شمار می رود، لیکن نگاه فنی و صرف دیپلماتیک ممکن است موجب شود تا دیپلمات ها به میزان کمرنگی ایمان و توکل خود، از حق گویی دست برداشته و حتی آن را وارونه جلوه دهند و این مسئله ای است که جز با نگاه الهی و خوش بینانه و اعتماد به فضل الهی اصلاح نمی شود. شاید برخی به این مسئله اشکال کنند و جایگاه کیاست و تقیه مومنان را در بحث حقیر مفقود بدانند، لیکن به نظر می رسد این افراد درک غلطی از تقیه و کیاست دارند، چرا که با نگاه به سیره ی اهل بیت که یقیناً در اوج کیاست و شناخت از مفهوم تقیه بوده اند، می توان مفاهیم کیاست و تقیه را به درستی درک کرد، چرا که هرگز ائمه ی ما به بهانه کیس بودن و یا تقیه، اصول را واننهادند و اگر باب برقراری حکومت اسلامی، جهاد و مبارزه را بسته می یافتند، حداقل با گفتار و یا رفتار خویش یاری کننده حق بودند و یقیناً همین مسئله بود که موجب شهادت مظلومانه ایشان می گردید.
امیدوارم دیپلمات های ما که از طرف این انقلاب و نظام با آمریکا و غرب مذاکره می کنند، به تعهدات خداوند در خصوص یاری به مومنان وقوف داشته باشند و فقط معیارهای فنی دیپلماسی را در تفاهمات خود مد نظر قرار ندهند، بلکه اصول الهی و چارچوب های سنن الهی در یاری مومنان را اصل قرار داده و در تصمیم گیری ها و توافقات، فقط به عقل مادی و اصول فنی دیپلماسی تکیه نکنند که اگر تاکنون چنین کرده بودیم، چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمی ماند.
این مطلب در عمارنامه ، حرف تو ، تارود ، صدای سراب، روشنا ، شبکه اطلاع رسانی دانا ، ثبیر ، ..... منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: رابطه ایران و آمریکا سیاست خارجی مذاکرات هسته ایمیهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/2/14
11:56 ص
این سخنرانی اخیر آقای ولایت در جمع اعضای ستاد انتخاباتی استانی خود مواردی را اظهار داشته است که پس از تقدیم آنها، مختصراً آنها را تحلیل خواهم کرد:
دیگر زمان سیاه مشق نوشتن سپری شده است و باید کار به کسانی سپرده شود که از تجربه کافی برخوردار هستند. ما سی و چند سال پیش سیاه مشق هایمان را نوشته ایم و دولت آینده باید دولتی مبتنی بر کارهای کارشناسی و متخصص بوده و وزرا صاحب اختیار باشند.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل وضعیت روابط خارجی را وضعیتی نامناسب توصیف کرد و اظهار داشت: روابط خارجی ما مشکلات بسیاری دارد اما این مشکلات لاینحل نیست. تجربه بیش از سی سال من در بخش روابط خارجه نشان می دهد سیاست بین الملل کاری سخت و پیچیده است اما حل مشکلات موجود غیر ممکن نیست.
وی یادآور شد: مذاکره، مذاکره کننده میخواهد و مذاکره کننده نیز باید فردی کاردان باشد. مذاکره کننده میبایست با زبان بینالملل آشنا باشد و به گونهای مذاکره کند که هم طرف مقابل حرففای او را متوجه شود و هم اینکه او بتواند بر سر میز مذاکره حرفهای طرف مقابل را درک کند.
ولایتی در عین حال اطمینان داد که مسایل خارجی توسط اشخاص کاردان و با تجربه، قابل حل است و با حل مشکلات بوجود آمده در روابط خارجی میتوان بسیاری از مشکلات اقتصادی و داخلی را نیز برطرف ساخت.
این سخنان دکتر ولایتی یقیناً بیش تر از هرچیز، منبعث از تجربه و سن بالای ایشان است و اینچنین برجکِ جوان ترها را نشانه گرفته است، در حالی که رویه قرآن و سنت، همچنین خط امام خمینی (ره) و امام خامنه ای نیز این بوده است که کار را به جوانان لایق باید سپرد و یک جوان لایق از یک مسن لایق شایستگی بیشتری برای سپردن کارهای اجرایی دارد و اگر چنین نبود که هیچگاه نوبت به امثال ولایتی ها و قالیباف ها و رضایی ها در سی و اندی سال پیش نمی رسید تا سیاه مشق هایشان را بنویسند و به همان سیاه مشق ها افتخار کنند!!! و خوب است به قول خودشان به سایرین نیز اجازه دهند حضور یابند و خودشان در همان کسوت ارزشمند مشاوره همچنان حاضر باشند و این که چه کسی گفته است که مثلاً جوان ترهایی مانند لنکرانی بدتر از ایشان قرار است مشق بنویسند؟!! و یا این که چه کسی گفته است که سابقه ی وزارت خارجه از وزارت بهداشت مفیدتر و مرتبط تر با ریاست جمهوریست؟!!
اگر چه در مطلب قبلی که در حاشیه سخنان پیشین ایشان نوشته بودم، خط اصالت دادن به مذاکره را مورد انتقاد قرار داده بودم، اما گویا این خط اکنون با انتقاد به گروه مذاکره کنندگان فعلی شدیدتر دنبال می شود، در حالی که در این چند ساله به خصوص همین اواخر، رهبر معظم انقلاب رضایتشان را بارها از مذاکره کنندگان خارجی و هسته ای اعلام کرده بودند و این انتقادات آقای ولایتی در حدی که تغییر مذاکره کنندگان را دنبال کند و یا ضعف آنها را موجب مسائل و مشکلات کشور معرفی کند یقیناً با نظر رهبر معظم انقلاب در تضاد است به نوعی که حتی این نظر که کلید حل مشکلات ما در گام اول مذاکره است نیز براساس نظرات صریح مقام معظم رهبری اشتباه است، متأسفانه شعارهای آقای ولایتی در خصوص مذاکره و اصالت دادن به آن، ما را نسبت به شخصیت انقلابی قدیمی ایشان و خط سیر ایشان با تردید مواجه کرده است.
بحث دیگر این که اگر ایشان نقش ضعف در مذاکرات خارجی و سیاست های بین المللی را در مشکلات داخلی کشور اینقدر برجسته می دانند، با فرض این که خط اصلی سیاست های خارجی توسط رهبری تعیین می شود و این که خودشان به عنوان مشاور ارشد رهبری در این خصوص سالهاست که اشتغال دارند، سوالات مهمی پیش می آید مثل این که، آیا سهمی برای اشتباهات مورد ادعای خویش در بحث سیاست خارجی قائل نیستند؟!! آیا نقش مشاور ارشد امور بین المللی رهبری جایگاهی نبوده که ایشان بتواند نظراتشان را به رهبری منتقل و ایشان را به اجرای آنها توجیه کنند؟!!! و این که آیا قرار است اینبار خودشان رأساً همان سیاست های مورد نظر خودشان را که رهبری آنها را جاری ننموده است، اجرا کنند؟!!!
نظر صریح رهبر در خصوص بحث مذاکره این است که مذاکرات یک بهانه برای تسلیم ایران و فشار بیشتر است و تنها راه موفقیت نیز این است که ما در داخل بتوانیم مشکلات مان را با بکارگیری اقتصاد مقاومتی و همدلی حل کنیم و تنها در این صورت است که بحث مذاکرات نیز به نفع ایران تمام می شود و این رویکرد که ما با مذاکرات می توانیم مشکلات داخلی مان را نیز حل کنیم ما را تا سرحد تسلیم، انفعال و عقب نشینی از تمام اصول انقلاب پیش خواهد برد، یادم به کلام اخیر رهبر افتاد که ایشان خودشان را یک انقلابی می دانند نه سیاستمدار و گویا خط آقای ولایتی در تضاد با شیوه رهبریست!
مطلب مرتبط: شعارهای غلط دکتر ولایتی
برچسب های مرتبط: مقام معظم رهبری انتخابات تحریم اقتصاد مقاومتی رابطه ایران و آمریکا مذاکرات هسته ای
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.