لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< << 6 7 >

91/5/11
1:27 ص

 

مدتیست که مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال اقدام به ساخت آگهی های آموزشی و تربیتی بسیار مفید در خصوص نحوه ی استفاده از تجهیزات و فن آوری های دیجیتال مثل اینترنت، کامپیوتر و موبایل می نماید که انصافاً نمی توان بدون تقدیر از کنار آنها گذشت. در این آگهی ها هم به مسائل بهداشت روح و روان و هم به سلامت جسمی افراد و هم به حفظ حریم و حرمت خانواده توجه می گردد.
مواردی که در این آگهی های آگاهی افزا به آن ها اشاره می شود، متأسفانه تاکنون بسیار مغفول مانده بودند و انسان حسرت می خورد که چرا وقتی می توان چنین موثر و مفید کار فرهنگی نمود، ارگانها و نهادها از آن غافلند. آیا جای خالی برنامه های اینچنینی در زمینه ی فرهنگ سازی نماز، عفاف و حجاب، آثار ماهواره، احترام به پدرومادر، نحوه ی تعامل با همسر و فرزند و همکار و همسایه، موارد مرتبط با جامعه ی کارگری و کارفرمایی و افزایش ظرفیت سیاسی و اجتماعی و ورزشی در افراد، اهمیت ورزش و تغذیه مناسب و.... خالی نیست؟! چرا هر نهاد و وزارت خانه به این مقوله ها اهمیت به سزایی نمی دهد و اگر هم چنین چیزهایی می بینیم، معمولاً موقتی و زودگذرند، یک نمونه اش برنامه های خوبی که چند سال پیش مشترکاً توسط وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص حفظ و صیانت از نیروی کار به صورت انیمیشن در مدت کوتاهی از رسانه ی ملی پخش شد و متأسفانه زود هم متوقف شد. آیا کسی هست که ارتقای ایمنی جاده ای و کاهش تصادفات را نتیجه ی فرهنگسازی مناسب پلیس با استفاده از ابزارهای رسانه ای نداند؟!
آیا تمام ارگان ها و نهادهای حتی غیر فرهنگی نمی توانند بخشی از مشکلات خود را با کارهای مفید فرهنگی رفع نمایند؟! مثلاً آیا نمی توان احتکار را با کار رسانه ای تقبیح نمود و یا این که مردم را به تکلیف خود در هنگام مشاهده ی احتکار آشنا کرد؟! آیا نمی توان مثلاً با کار فرهنگی مردم را توجیه کرد که در هنگام گرانی کاذب و موقت یک کالا بهترین کار برای کاهش سریع قیمت آن کالا، روی آوردن به محصولات جایگزین است؟! مثلاً این که به جای خرید مرغ با صف های طولانی، برای مدت کوتاهی از سایر محصولات پروتئینی از قبیل ماهی یا گوشت و یا حبوبات استفاده نمود؟!
آیا مسئله ی مهمی مانند علاقمند کردن کودکان و نوجوانان به نماز و حجاب و عفاف نباید جایگاهی برای کارهای فرهنگی اصیل و نفیس باشد؟! آیا تقبیح مفاسد اداری اعم از ارتشا، پارتی بازی و ... نباید از طریق رسانه دنبال شود؟! آیا مثلاً وزارت اطلاعات نمی تواند از نقش گزارشهای مردمی در کشف و برخورد با معضلات امنیتی در رسانه ملی پرده برداری کند؟! آیا نمی توان در حوزه ی هر وزارتخانه یا نهادی مثال های اینچنینی زد؟!
براستی آیا هر وزارت خانه، ارگان و قوه از ابزارهای رسانه ای برای حل معضلات اجتماعی و فرهنگی کشور استفاده می نماید؟! آیا لازم نیست که رویکرد فرهنگی واقعاً در مسئولان ما جاری باشد؟! آیا بهترین راه برای حل اساسی مشکلات که همان کارهای فرهنگی است، جایگاهی در برنامه های مسئولان دارد؟!
خوب است که همه ی نهادها و ارگان ها از مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال و پلیس و سایر نهادهای فعال در استفاده از فرهنگ سازی در حوزه ی رسانه الگو بگیرند و خوب است که این مسئله، گلوگاهی باشد برای توبیخ و تشویق مدیران از سوی وزرا، روسای قوا و ارگانهای نظارتی تا اینچنین مقولاتی را به صورت جدی از زیر مجموعه های خود طلب کنند و البته برای آن بودجه گذاری شود، چگونه است که تمام ارگانهای دولتی مکلف می شوند درصدی از بودجه ی خود را صرف آثار هنری نمایند اما پرداختن فرهنگی به وظایف اصلی نهادها مغفول و بی بودجه مانده است؟!
پیشنهاد: با توجه به اهمیت فرهنگسازی در تمام حوزه ها، پیشنهاد می گردد:
1- برای تمام نهادهای دولتی با توجه به ماهیت فرهنگی بودن یا نبودن آنها، بودجه ای برای فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای تعیین گردد و هزینه کردن مؤثر این بودجه به شدت مورد نظارت قرار گیرد.
2-  تمام وزارتخانه ها و نهادهای مهم قوا، معاونت و یا اداره ای مستقل تحت نظر بالاترین مقام آنها نهاد یا وزارتخانه داشته باشند تا مستقلاً به مطالبه ی برنامه های فرهنگی از معاونت های اصلی و اجرایی نمودن آنها بپردازد.
3- ارگانهای نظارتی و به خصوص مجلس همانطوری که در خصوص وظایف سنتی هر وزارتخانه نظارت دارند، مسئله ی فرهنگسازی را برای هر وزارتخانه مطالبه نمایند و صحن علنی مجلس و یا حداقل کمیسیونهای تخصصی را محلی برای پرس وجو در این خصوص نمایند.
4- رسانه ی ملی با رویکرد اقتصادی به کارهای مرتبط با فرهنگسازی مواجهه نکند و با مطالبه ی سنگین حق پخش در خصوص این پیامها موجب محدودیت و مهجوریت اینگونه امور نگردند. 
5- مسؤلیت کارهای فرهنگی به افرادی که واقعاً رویکرد فرهنگی دارند سپرده شود و از هرگونه غیر تخصص گرایی و سیاسی بازی در عزل و نصب در این حوزه پرهیز گردد.
6- هر وزارتخانه برای خود یک خط مشی کامل و مستقل فرهنگ تعریف نماید و اجرا و پیگیری آن را تحت مسئولیت جایگاه های مشخصی قرار دهد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

91/4/25
5:17 ع

 

چندروزی است که به برکت یک بیماری (التماس دعای شفا)، خانه نشینم و هر از چند گاهی، گوش و چشمم به کارتن هایی که فرزندانم نگاه می کنند، معطوف می شود. کارتن هایی که با وسواس و دقت از نوع با مجوز اداره ی ارشاد خریداری کرده ایم، کارتن هایی که بدون سانسورش را خودمان هم نمی توانیم در کنار پدرومادرمان نگاه کنیم، کارتن هایی که لباس و رقص و آواز و بوسیدن و در آغوش کشیدن های شان همه چیز را برای انحراف فرزندانمان آماده می کنند اگر در ممیزی ارشاد با قیچی اصلاح نشده باشند. و این توصیه به همه که از تام و جری تا هر کارتن دیگری را که می خواهی برای فرزندانت بگیری مبادا چشم بسته باشد، که گر چنین شد چشم و گوش فرزندت چه زود از بسته بودن چشمت باز می شود به پرده دری های این فرهنگ بی حیا، و چه زود بی قبح می شود هر قبیحی در نگاه طفل بی گناه. اینچنین به ناچار آنقدرمنتظر می مانیم و می گردیم تا کارتن های روز و قابل پخش، از کانال وزارت محترم ارشاد و دوبله ی فارسی به بازار برسد و آنگاه آن کارتن را می خریم و در اختیار کودکانمان قرار می دهیم.....
و آن گاه که همین کارتن را نگاه می کنیم می بینیم که شخصیت های این کارتن چقدر زشت و بی ادبانه و با تمسخر لهجه های مختلف پارسی باهم صحبت می کنند و چه قدر پرسروصدا و گوش آزارصداگذاری می شوند. بهترین شخصیت های کارتن هایی که در این شرکت های هنری نه! بل تجاری دوبله، دوبله می شوند به لحن فیلم فارسی های قدیمی و لات های سرگذر باهم صحبت می کنند و سایر شخصیت ها هم با لهجه های مختلف از اقوام کشورمان. کلمات و جملاتِ زشت و نامأنوس در این کارتن ها انگار نمک کارتنند و اینچنین شکرستان پارسی به نمک زاری سزا به زاریدن تبدیل می شود.
و عجیب است که این دوبله ها نه تنها از سوی وزارت ارشاد با اقبال روبروهستند، بلکه در صدا وسیما نیز جایگاه خوبی دارند، این کج سلیقگی تا آنجاست که بارها کارتن ها و یا فیلم های با کیفیت دوبله ی سخیف را بر نسخه ی دوبله ی نفیس از همان کارتن که مثلاً کار آقای بهرام زند بوده ترجیح داده اند، که نمونه اش همین چند روز پیش در مورد کارتن موش سرآشپز اتفاق افتاد.
ای کاش وزارت ارشاد نسبت به هنر دوبله بیش از این حساسیت به خرج می داد تا این هنری را که یک آسمان ستاره از مفاخر را در خود جای داده است، اینچنین کم کم به قهقرا کشانده نشود. و کاش صداوسیما دوبله را به عنوان یک کیفیت در کنار افزایش کمیت در آثار نمایشی و سینمایی حفظ نماید و اینگونه نباشد که کمیت بالای دوبله ها، کیفیت دوبله های خوب را به نسیان بسپارند و به اصالت دوبله ی ایرانی که باید حامل فرهنگ اصیل و ادب ناب ایرانی باشد، بیش از قیمت و یا سایر عوامل اهمیت بدهند.

 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 

 


nazokbin

91/3/26
12:22 ع

این که فقط گلایه کنیم و از وضعیت حجاب بد بنویسیم بدون این که پیشنهاد و تحلیل ارائه دهیم نه منصفانه است و نه فایده ای دارد، تنها موجب پیشرفت وضعیت ناهنجاری ها و جسورتر شدن هنجارشکن ها خواهد شد. چندی پیش گفتم و بازهم می گویم که امر به معروف و نهی از منکر تنها با گروهی که در این زمینه تخصص دارند میسر است. برخورد مأمورانی که خودشان و خانواده شان میانه ای با حجاب ندارند، تنها بر اساس دستور مافوق است و باری به هرجهت، و نه تنها هیچ فایده ای ندارد که احتمالاً موجب تأثیر عکس هم می گردد. پیشنهاد من این است که انسان های دلسوز و باسواد در امر دین و فقه و البته امر به معروف و نهی از منکر و با استفاده از ابزارهای فرهنگی، هنری و البته در گام های بعدی قانونی و با رفتار قابل دفاع و غیر زننده وارد شوند و هیچ گروهی را دراین زمینه از طلاب مناسب تر نمی دانم، گروهی که اگر فیلم و بلوتوث شان را اگر یک بی حجاب دید به حجاب ترغیب شود، نه بشود بهانه ای برای شبکه های ماهواره ای.
اگر قرار باشد در سنگر امر به معروف و نهی از منکر روحانیون و طلاب پیشرو نباشند، ببخشید کجا قرار است پیشرو باشند؟! 
اگر قرار باشد روحانیون و علمای عزیز در محرم و صفر و رمضان فرهنگ حجاب و عفاف را با بیان لین به مردم نیاموزند، پس کی این کار را می خواهند بکنند؟! اگر روحانیون و طلاب بخواهند به کناری بنشینند و میز را بر منبر ترجیح دهند و حرف و کتکش را بسیجی ها بخورند و یا این که گروه هایی که بویی از منطق و دین نبرده اند این مهم را بر عهده بگیرند، پس چه زمان قرار است به پا خیزند و لباس پیامبر اکرم را بر تن خود معنا کنند؟! اصلاً چرا حوزه وارد عرصه ی هنر نمی شود؟! چرا روحانیون و طلاب ما باید سال ها منتظر بنشینند تا سلحشوری متولد شود، بزرگ شود و درست تربیت شود و بعد بیاید و داستانی از یوسف بسازد و عفاف را بیاموزاند؟! ما توقع تشکل و کار برنامه ریزی شده و حتی تضمینی را در این زمینه ها داریم، اگر روحانیون ما از دانشگاه های هنر ما توقع چنین خدماتی دارند که هیچ! ولی اگر چنین انتظاری را از سربیرون کرده اند، همانطور که در حوزه شاخه های مختلف فرهنگی و دینی ایجاد کرده اند، توقع داریم در زمینه ی فرهنگسازی با استفاده از ابزار هنری وارد شوند و در زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر دقیق تر نیرو تربیت کنند.
و اما دولت! دولت که مجری رسمی برنامه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است، دولت چه بکند؟! پاسخ مشخص است! چرا که تکلیف در قانون بیان شده است! ترویج فرهنگ دینی و عفاف و حجاب و مفاهیمی مانند غیرت با استفاده از ابزارهای هنری و رسانه ای اگر وظیفه ی اول دولت نباشد، پس وظیفه ی چه کس و چه مرجعی است؟! آیا این همه فیلم های سینمایی که در دولت های اصلاحات، غیرت را جنون معرفی می کرد، نباید خنثی شود؟! آیا عفت و حجابی که سال ها به عنوان نماد املیسم معرفی می شد نباید احیا شود؟! آیا این که دینداران انسانهای بی عقل و بی منطق معرفی شدند نباید با همان ابزارها به خوبی بلااثر شوند؟! دولت اگر نمی تواند وضعیت حجاب را بهتر کند، آیا نمی تواند لااقل نگذارد بدتر از این شود؟! یعنی مثلاً همین حجاب درب و داغان رایج را لااقل حفظ کند؟! ما نمی خواهیم دولت عزیز حجاب کامل شرعی را الزام کند اما اگر همینطور بخواهد به تنگ و نازک و کوتاه شدن ها نیز واکنش نشان ندهد، مطمئناً چیزی به اسم حجاب در جامعه تا چند سال آینده نخواهیم داشت. اکنون کارمندان خانم هم کم کم دارند مانتوهای محل کارشان را به بالای زانو ارتقا می دهند و لااقل این ارتقا را مانع شوند اگر ارتقا در حجاب را نمی دانند و نمی توانند.
صداوسیما هم که نمی تواند همین نیروی انسانی معدود ارزشی را زیر پرچم فرهنگ عفاف و حجاب گردآورد، فکری به حال مدیران خودش بکند، بالاخره تعداد انگشت شماری کارگردان و تهیه کننده و بازیگر داریم که هنوز عفت و حجاب و حیا را ارزش می دانند، نمی دانم چرا صداوسیما همین پتانسیل موجود را نیز هدر می دهد!؟ آیا این همه زیبایی که در عفت وجود دارد ارزش به تصویر کشیدن ندارد؟! که استفاده از هنرپیشه های بی حجاب را بهترین جلوه ی بصری برنامه ها فرض کرده اند؟! آیا بهتر نیست مسئولان گرانقدر سیما اینچنین در جذب و تربیت نیروهای متظاهر، ریاکار  و ضدانقلاب در درون خودشان و متعاقباً در جامعه نکوشند؟! کسانی را می شناسم که اکنون ضدانقلاب و ضدولایت فقیهند و در سیما، خانه که چه عرض کنم، لانه کرده اند و مستقیم و غیر مستقیم در خدمت فرهنگ غرب گام می نهند، کارمندان و هنرپیشگان و مجریان محجبه ای که کافی است یکبار در خیابان ببینیشان تا جایگاه حجاب را در تلویزیون این مهمترین رسانه ی کشور بشناسی!

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ   مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/3/25
11:22 ع

 

آیا مشکل کشور همین دو تار مو است؟!
آیا مشکل کشور همین صد تار مو است؟!
آیا مشکل کشور همین چند میلیون تار موی مش کرده است که از پشت و جلوی سربانوان عیان شده اند؟!
آیا مشکل کشور همین آستین های کوتاه و تازده ی مانتوها تا آرنج است؟!
آیا مشکل کشور همین ساقهای برهنه است که از شلوارهای کوتاه و دامنهای چاکدار بیرو زده اند؟!
آیا مشکل کشور همین چند تا شکاف طولی مانتوهست که تا خود کمر کشیده شده اند؟!
آیا مشکل کشور همین گوشواره و گوش و گردن و سینه ریز و گردن بند و پایین تر از آن است که عیانند؟!
آیا مشکل کشور همین مانتوهاست که از پیراهن هم کوتاهتر شده اند و شلوارهایی که به رنگی بر بدن شبیهند؟!
آیا مشکل جامعه همین چند رنگ و چند قلم آرایش خانم های کشورعزیزمان است؟!
آیا مشکل کشور همین اختلاط هایی است که در آن نه حجابی وجود دارد و نه حیایی و نه عفافی و البته نه نظارتی؟!
آیا مشکل کشور همین مانکن هایی هستند که فکر و ذهن پسران و مردان و پیر مردان و پالب گورها را مخدوش و روحشان را مدهوش می کنند؟!
آیا مشکل کشور همین زنانی هستند که مردان را به دنبال خود می کشانند و آبرویشان را به زمین می فشانند؟!
آیا مشکل جامعه همین دختران و زنانی هستند که به خاطرچاک لباسشان به آنها تعرض می شود؟!
آیا مشکل کشور همین دختران و پسران بی حجاب و عفافی هستند که دلشان نمی آید تن به ازدواج بدهند و سن ازدواج را بالا می برند؟!
آیا مشکل افزایش طلاق ها ربطی به این مسئله دارد که زنان و مردان نامحرم در جامعه دل و قلوه می دهند و می گیرند و دیگر رغبتی به همسر تکراری خود ندارند؟!
آیا مشکل اشتغال مردان به وضعیت حجاب دخترانی که دل از کارفرمایان خود می برند و حقوقشان را صرف همان قیافه شان می کنند، ارتباطی دارد؟!
آیا مشکلات کشور هیچ ربطی به این شهوت شناور در جامعه دارد؟!
آیا بیشترین عامل تصادفات رانندگی که عدم توجه به جلو است ربطی به این نازک اندامان خرامان در خیابان دارد؟!
آیا مشکل کشور همین سرمایه ی کشور است که برای خرید عطر و لوازم آرایش گران و لباس های شب در روز، از کشور خارج می شود؟!
آیا خیابان متر کردن جوانانی که بعضاً کارجویایشان است، ربطی به صفای بی حیای خیابان ها وپارک ها دارد؟!
آیا مشکلات اقتصادی برخی خانواده به هزینه ای که با چشم و همچشمی صرف لوازم آرایش و مدگرایی و تنگ و کوتاه کردن مانتوها و مانکن سازی و برنزه کردن و ... ربطی دارد؟!
آیا افزایش آمار ایدز و بیماری های جنسی و مصرف داروهای روانگردان و محرک های جنسی و... ربطی به وضعیت پوشش ها دارد؟!
آیا افزایش آمار تجاوزات گروهی ربطی به وضعیت لباس ها و اختلاط ها و میهمانی ها (پارتی ها) دارد؟!
آیا کاهش سن بلوغ و روابط جنسی پرخطر زودهنگام در نوجوانان، ربطی به نازکی و بدن نمایی لباس ها دارد؟!
آیا اصلاً هیچ مشکلی در کشور به حجاب وعفاف ارتباط دارد؟!
آیا اصلاً مشکلات کشور ربطی به اجرای اسلام و احکامش دارد؟!
آیا توصیه کردن به حفظ حجاب در برابر توصیه کردن به انسانیت و دعوت به مکتب ایران هیچ اهمیتی دارد؟!
آیا اصلاً کشور مشکلاتی دارد تا ربطی به چیزی داشته باشد؟!
آیا مشکل اصلی کشور، مسائل فرهنگی و اقتصادی و تورم و بیکاری و مفاسد بزرگ اقتصادی و .... است یا نه مشکل اصل کاری است و این که باید همه روزی 100 بار بگویند که هیچ کس در رأس امور نیست جز کسی که از همه خدمتگزار تر است؟!
این نوشته اگر تند بود خرده نگیرید، احساس کردم دوتارمویی که رییس جمهور ایرادی بر آنها نمی دانست کمی بیشتر از دوتا تار شده است و شقشقیه وار از انگشتانم جست و واقعاً نمی دانم مرز این دوتا تار موی رییس جمهور کجا است و تا کجا را ایشان دوتار مو می دانند که پس از آن همان طور که از مردم می خواهند به بازار نروند از مردم دعوت به حجاب بکنند. نمی دانم تا کی ایشان منتظرند تا از عالمی دیگر عالمی بیاید و شاید انسانی کامل و فرهنگسازی کند و تا کی ایشان خودشان هم با این همه بودجه و دستگاه و اداره ی فرهنگی توصیه ای به زیرمجموعه ی خود در این مهم خواهند نمود! نمی دانم ولی کم کم احساس می کنم تا 3- 4 سال آینده کلاً مقوله ای به نام حجاب در اجتماع نخواهیم داشت، مگر فقط برای کسانی که حجاب را قبول دارند و البته احساسم این است که این همان مکتبی است که با عرفان نوظهور ایشان و مریدان و مرادانشان موافق است و یقیناً ثواب چنین مکتبی برای ترویج کنندگانش ذخیره و جاودان خواهد ماند!!!

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ   مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/1/27
11:48 ع

این ادعا که همه ی بی حجاب ها مغرضند و مجرم، ما را فوراً به برخورد مستقیم رهنمون می سازد، اما آیا همه ی بدحجاب های ما واقعاً مغرضند و مجرم؟! مطمئناً پاسخ نه است، چرا که تعداد زیادی از همین بدحجابها در انتخابات و 22 بهمن و روز قدس به میدان می آیند و در کنار محجبه ها رأی می دهند و یا در راهپیمایی شرکت می کنند. من نمی خواهم قبح بدحجابی را بشکنم ولی نگاه افراطی به بدحجاب ها را مانع کار فرهنگی می دانم؛ اگر یقین داشته باشیم که بدحجابان مغرضند و مشرک و بی ایمان، آن موقع کار فرهنگی را نیز مفید نخواهیم دانست و این گونه حجاب و عفاف را عملاً یا از دستور کار خارج می کنیم و یا به صورت جدی دنبال نخواهیم نمود و البته این سکه یک روی بد دیگر هم دارد و آن روی دیگر این است که اصلاً نسبت به حجاب هیچ حساسیتی وجود نداشته باشد و کم کم یک فرهنگ سکولار را در جامعه مجاز و معروف بدانیم که این نیز منجر به حذف هر گونه برنامه ریزی در خصوص جاری نمودن فرهنگ عفاف و حجاب خواهد شد، که متأسفانه این روی سکه را نیز در گفتمان رییس جمهور و البته مسئولان فرهنگی دولت شاهدیم و این دو روی سکه که هر دو به ضرر فرهنگ عفافند، رایج ترین گفتمان های موجود در این حوزه هستند.

اگر نگاه مسؤولان فرهنگی کشور مانند مستولان حوزه، صداوسیما و ارشاد لبریز از کینه و تنفر نسبت به بدحجاب ها باشد، عملاً کارفرهنگی که مقدمه اش نزدیک شدن، احترام و حتی محبت است نیز به وقوع نخواهد پیوست و این مسئله ای است که متأسفانه در لحنِ کلام برخی روحانیون مطرح و برخی مدعیان فرهنگ شاهدیم.
این مسئله که بسیاری از بدحجابان جامعه به انقلاب و رهبر و مسئولان آن اعتقاد و اعتماد دارند، خود نشانه ی عدم موفقیت مسئولان فرهنگی در نشر جایگاه رفیع اسلام و حجاب و عفاف است که نتوانسته اند به نهادهای انسان های پاکی که انقلاب اسلامی ایران را با تمام وجود دوست دارند، مفهوم حجاب و عفاف را منتقل نمایند. یقیناً اگر چنین بی حجابانی عمیقاً به بی حجابی اعتقاد داشتند، هیچگاه در سنگر انقلاب حاضر نمی شدند بلکه بایستی در شمار کم شمار ضدانقلاب در می آمدند.
 
فرض کنید پدر و مادری در تربیت فرزندانشان کوتاهی کرده باشند و فرزندشان دچار یک انحراف شده باشند، آیا برخورد قهری پدرومادر می تواند مفید واقع شود؟! یا نه! پدرومادر ابتدا باید به خود بیایند و در خود و در برخوردهای خود تحولاتی ایجاد کنند تا فرزندشان زشتی انحراف مزبور را درک کرده و آن گاه با برخوردهای سختگیرانه و در حالی که فرزند به مصلحت خویش واقف شده است او را از انحراف دور نمایند؛ وضعیت جامعه ی ما چنین است، متأسفانه بحث حجاب و عفاف عملاً به حجاب صرف تنزل داده شد و همان حجاب نیز بدون کارفرهنگی و فقط با کارقهری در جامعه جاری گردیده است، در حالی که عملاً کار قهری صرف بدون کار فرهنگی نه تنها تأثیر مثبتی (جز موقت و ظاهری) نخواهد داشت بلکه موجب تضعیف جایگاه باطنی و واقعی حجاب می گردد که متأسفانه گردیده است.

ای کاش مسئولان فرهنگی به خصوص مسئولان حوزه، روحانیون و طلاب همچنین صدا و سیما و نیروهای حزب اللهی و رسانه های مذهبی و اصولگرا زودتر به خود بیایند و مسئله ی مهم حجاب و عفاف را با این عبارت که "ما مأمور به تکلیفیم و نه نتیجه"، تخریب نکنند چرا که در حکم امر به معروف و نهی از منکر نتیجه نیز مهم است و اگر نتیجه ای وجود نداشته باشد و یا نتیجه عکس محتمل تر باشد، عملاً تکلیف عوض می شود و اگر چه قبول دارم که در کارفرهنگی کوتاهی عظیمی رخ داده است اما جبران این فرصت سوزی را با کار ضربتی و قهری بدترین ضربه به مبحث حیاتی حیا و حجاب و عفاف می دانم. نتیجه این که یه نظر حقیر هر چه زودتر تمام مسئولان و دست اندرکاران فرهنگی باید در خصوص شناخت و جبران کاستی ها و نقایص خود و تعیین اقدامات اصلاحی دست به کار شوند و عملاً تحلیل و تحول را مهمترن رکن های حل این معما در نظر گیرند.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/1/27
8:13 ص


طی یک سال اخیر مواضع مختلفی در خصوص نفی یا تأیید سینمای ایران داشتیم که بسیاری از این مواضع بعضاً متضاد، از سوی افراد متعهد و دلسوز سینما و تلویزیون بیان شده بود؛ مواضع مختلف کارگردان هایی مانند سلحشور و ده نمکی و اخیراً هم طالبی و تعدادی از هنرپیشگان مطرح و مشهور که اظهارات و نامه هایی در تأیید یا رد سینما داشتند را شاهد بودیم که لازم دیدم طی مطلبی به آن بپردازم:
ابتدا بگویم که نفی کامل سینما منجر به این نمی شود که کلاً مردم فیلم های سینمایی را رها کنند، بلکه باعث می شود تا صرفاً فیلم های خارجی با فرهنگ بیگانه در کشور رواج یابد و این یعنی واگذاری یک سنگر مهم در تهاجم فرهنگی به دشمن، از سویی نیز تأیید کامل سینما به این معنی که متدینان بی محابا خودشان و فرزندانشان را به این عرصه وارد کنند نیز به صلاح نیست، پس چه باید کرد؟! مصلحت چیست؟!
به نظر می رسد این گونه بحث نفی و اثباتی یعنی رد یا تأیید مطلق سینما نه به مصلحت باشد و نه صحیح؛ می خواهم یک نشانه از اظهارات اخیر دوستان بگویم و آن نشانه این است که اکثر کسانی که سینما را رد کرده اند کسانی هستند که به لحاظ کارنامه، مدتی است یا کاری نکرده اند و یا کارنامه ی موفقی نداشته اند و کسانی که در برابر این افراد ایستاده اند، اکثرا افرادی هستند که با همین سینما به موفقیت هایی نیز دست یافته اند، و هر دو گروه این افراد نیز انسان های محجوبی بوده اند که بخشی از نظرات شان به همین تجارب شخصی شان و همین موفقیت و شکست های شان در فضای حاضر سینما بر می گردد.
مطمئناً در سینمای ما فساد موج می زند، چرا که هر جا که پول و زیبایی باشد، فساد نیز به سان باکتری در اطرافش تجمع می کند و البته نمی توان پول و زیبارویان را از سینما حذف و مشکل را حل کرد ولی شفاف سازی های مالی بخشی از این مشکلات را حل می کند ولی مشکل سینما یک معضل فرهنگی است.
بایستی ابتدا این عرصه را با کار فرهنگی و نظارتی سالم نمود. عرصه ای که در آن کارها با عجله در زمان های کوتاه با گروه های بسته و صمیمی و بدون نظارت و توسط هنرمندانی که علی رغم هنرشان تحت تأثیر هالیوود، بویی از شرم و حیا نبرده اند، نمی تواند فضای سالم و ایده آلی باشد، در فضایی که همه گونه آدم را با هر نوع تفکری در کنار هم و البته بدون نظارت جمع می کند نمی توان توقع فساد نداشت.
با تمام این ها، کارگردانها، تهیه کنندگان و بزرگان سینما که درد دین و فرهنگ این کشور را دارند، نقشی بسیار مهم تر از این انتقادهای بی راهکار دارند. سیستم فیلم سازی ما، نحوه ی انتخاب و گزینش بازیگران و هنرمندان، سرعت، زمان و مکان کار، نوع روابط گروه و همه و همه نیازمند به تحول و مدیریت است، هر یک از این عوامل می توانند در سلامت و اصلاح شرایط فیلم سازی نقش فعالی داشته باشد.
یک کارگردان همانطوری که روح همکاری را در گروه می دمد، می تواند روابط سالم را نیز با انتخاب های صحیح و البته الگوسازی مناسب احیا کنند. تهیه کنندگان و کارگردان ها و باندهای مافیایی معرفی گروه ها، اگر گزینه های پول و شهوت را با حساسیت زیاد قطع کنند، مطمئناً فضای سینما پاک تر می شود. به عنوان مثال اگر تهیه کننده و کارگردان ما گریمور زنشان فقط یک نام باشد و تمام گیریم ها توسط مردان انجام شود، توقع چه معجزه ای را می توانند داشته باشند؟! اگر کارگردانان و تهیه کنندگان ما یک گروه جوان را در نیمه شب و فضای کم و بدون نظارت گرد هم جمع کند و فضای استراحتشان هم یک اتقاق تنگ باشد، چگونه می تواند نگران سالم بودن فضای پشت صحنه ی فیلمش نباشد؟! درد دین باید در مرحله به مرحله ی کار متعهدین عرصه ی هنر به خصوص بزرگان این رشته جاری شود تا به قول خانم صالحی فضای پشت دوربین نیز سالم باشد.
در هر صورت آن چه مهم است این است که انتقادها بایستی در جهت اصلاح حرکت سینما باشد نه در جهت اثبات و شاید هم تشدید فسادها و مهمتر این که متعهدین این عرصه باید هر چه زودتر قربت الی الله به این عرصه گام نهند.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/1/20
10:25 ع


انسان در زندگی اگر هر هدفی را دنبال کند، نیازمند خطوط قرمزی است تا برای خودش ترسیم کرده و از آنها گام بیرون ننهد. خط قرمز برای هر کسی به فراخور اعتقادات وی تعریف می شود و کسی نیست که خط قرمزی نداشته باشد و حتی می بینیم که برخی همین عدم اعتقاد به هیچ خط قرمزی را به عنوان خط قرمز انتخاب می کنند و بر آن پای می فشارند و از آن کوتاه نیز نمی آیند.
یک انسان، مومن نیست مگر خطوط قرمزش را با دین تنظیم نماید و نمی تواند مومن بماند، مگر وقتی که مدام خط قرمزهایش را کنترل و پررنگ نماید و اگر این چنین نباشد، چون همواره خطوط قرمز ما به دلیل تعامل مان با جامعه، دوستان، خانواده، عرف و فرهنگ های دیگر مورد هجمه قرار می گیرند، خطر کمرنگ شدن و پافراتر گذاشتن از این خطوط نیز به تدریج وجود خواهد داشت.
در کنار اصرار بر حفظ حریم ها، خوب است که انسان همواره در جهت حفظ خود، قبل از خطوط قرمز شرعی، خطوط قرمز خود را بر مبنای خطوط قرمز اخلاقی و تنگ تر ترسیم نماید. انسان نمی تواند بدون حساسیت بر گناه از گناه دوری کند و اگر کسی از بی فایده و مکروه  دوری گزیند، یقیناً کمتر به سمت گناه و حرام می رود.
همه ی ما ناچاریم در برخی مواقع، مسائلی را به خاطر جمع و جامعه ای که درآنیم تحمل کنیم، ولی نکته ی مهم این است که تحمل این مسائل نباید به عادی شدن آنها در ذهنمان و بی تفاوت شدن در برابر آن گناهان بینجامد، و این مسئله موجب شسته شدن خط قرمزهایمان می گردد و وقتی چشم مان این خطوط کمرنگ را نبیند، پایمان نیز از آن فراتر خواهد رفت.
چه بسا کسانی که نگاه به نامحرم و بی حجابی را با دیدن فیلم های صدا و سیما و ماهواره، عادی فرض کردند و سپس به چشم چرانی و بی غیرتی و بی حجابی گرفتار آمدند.
چه بسا کسانی که چون قلیان را جزء خطوط قرمز قرار ندادند، از در تفریح به قلیان روی بردند و پس از عادی شدن آن، سپس به سیگار و بعدهم به مواد مخدر دیگر روی آوردند.
چه بسا کارمندان و مسئولانی که گرفتن هدیه را خط قرمز خود قرار ندادند و کم کم به هدایای مشکوک و حتی رشوه روی خوش نشان دادند.
چه بسا کسانی که تسلیم نشدن در برابر حق را خط قرمز خود قرار ندادند و کم کم بر باطل نیز لجاجت و اصرار ورزیدند.
چه بسا کسانی که ولایت فقیه را از خط قرمز خویش خارج کردند و کم کم منکر وجود امام زمان و حتی حقانیت اسلام گشتند.
آری خط قرمزها در زندگی مهمند و باید روی آنها تحلیل و دقت داشت. نباید گذاشت خطوط قرمز مان بر اساس معیارهای دنیوی و نفسانی تعیین و تثبیت شوند و نباید گذاشت خطوط قرمز صحیح زیر گامهای دیگران در برابر چشمان ما نیز رنگ ببازد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/1/6
8:58 ص


حقیر متأسفانه یا خوشبختانه اینقدر جسور بوده ام که در هر زمینه ای از اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی حتی طنز مطالبی را بنویسم اما امان از این بحث حجاب!!
این که بی محابا از عدم برخورد بنالم، آن طور که حتی علما می گویند، واقعاً برایم سخت است و مسئولیت آور، چون راه اجبار را حتی هیچ پدرو مادری نتوانسته اند درخصوص بچه های خود اجرا نمایند، چه رسد در مورد جامعه! می دانم بسیاری از دوستان با این مطلبم به من خواهند تاخت، اما دوست دارم منطقی به من جواب بدهند که آیا تا کنون اجبار را برای نمازخوان کردن یا با حجاب کردن کسی بکاربرده اند!؟ آیا نتیجه ای جز بدتر شدن و دین گریز شدن طرف دیده اند!؟ دوستان به ذهن شریفشان رجوع کنند و این بحث مبارزه با بی حجابی را از زمان کمیته انقلاب اسلامی تا زمان گشت نسبت و ارشاد مقایسه کنند و بگویند آیا روش انجام کار و نتیجه ی کار را پسندیده اند!؟ آیا این روش و نتیجه مثبت بوده است یا منفی!؟ آیا حتی حزب اللهی ها توانسته اند از فیلم ها و بلوتوث هایی که بیرون آمده است دفاع کنند!؟ آیا برآیند نتایج این برخوردها را به سمت مثبت دیده اند یا تنها موجب سرخوردگی آنی و پیشروی بعدی گردیده است!؟
قبلاً نوشته ام و بازهم پیشنهاد می دهم که جهت رفع این روشهای غیر علمی و غیر مسئولانه، از طلاب مرد و زن آموزش دیده در کف جامعه استفاده شود تا ابتدا با فرهنگسازی صحیح راه باز شود و سپس این مقوله به مثابه ی یک جرم تلقی شود. خدایی کسی که در خانواده ی خودش نتوانسته است حجاب را جا بیندازد و یا حتی خودش به آن اعتقاد نداشته باشد، آیا می تواند جامعه را با حجاب کند!؟ منظورم برادران نیروی انتظامی است که هر چند که خودشان مقید هم باشند اما مشکلات فرهنگی مقوله ای است که حتی خانواده های آنان نیز با آن مواجهند!
سوال مهم از برادران و دوستانی که برخورد را لازم می دانند، این است که آیا خودشان در جامعه و اطرافیان و حتی خانواده موفق و مجری امر به معروف و نهی از منکر لسانی می شوند!؟
نظر حقیر هم، لزوم فرهنگسازی اولیه است، تا عمل زشت بی حجابی و بی عفتی و بی غیرتی در جامعه و عموم مردم منکر به نظر برسد و عمل ثواب حجاب و عفاف، معروف؛ اما وقتی که بی حجابی را از قبح انداخته باشند و فرهنگسازان ما نیز نه تنها عقب نشسته باشند، بلکه کمک نیز کرده باشند، آیا می توان امر به معروف را مانند امر به راستگویی تعریف نمود که در تمام دنیا همچنان معروف است!؟
حقیر فرهنگسازان را از حوزه گرفته تا صداو سیما و ارشاد مقصر اول می دانم!؟ ایشان مقصرند که نتوانستند حجاب را به عنوان یک معروف حفظ نمایند! این که روحانیون ما بر فراز منابر بحث حجاب را نیز مانند بحث خمس به گوشه ای گذاشته اند چرا که بعضاً مستمع آزار است! یک تقصیر است؛ حزب اللهی ها نیز مقصرند چرا که ورودشان در عرصه ی سینما و فرهنگ آنچنان که باید باشد نبوده است! علما و مراجع و اساتید اخلاق مقصرترند که حزب اللهی ها را از ورود به این عرصات نهی کرده اند! و عرصه ی فرهنگ را آن قدر مسموم معرفی نموده اند؛ تازه همان نیروهای متعهدی نیز که به سینما رفتند هنوز احساس گناه می کنند که چرا رفته اند و حال اینکه بایستی مورد تشویق و تقدیر قرار گیرند و مورد رابطه و هدایت علما باشند.
دولت نیز مقصر است که نه تنها مبارزه نمی کند، فرهنگسازی را نیز رها نموده است! همان رییس جمهوری که علناً گشت ارشاد را محکوم می کند، همانی که بین کفار حربی نام امام زمان را نیز می برد، بایستی حجاب را ارزش معرفی کند و مردم را توصیه به حفظ آن نماید تا لااقل شمیم احساس مسئولیت دولت در مورد حجاب و عفاف استشمام گردد تا هم مورد سوءاستفاده معاندین نباشد و هم موجب ناراحتی متدینین!
مجلس نیز مقصر است، همان مجلسی که رییس جمهور را برای سخنانش در مورد برخورد با حجاب مورد سوال قرار می دهد، به عنوان یکی از سردمداران و مسئولان مبارزه با بی حجابی چه نموده است!؟ خودشان به خودشان و ملت گزارش دهند! از برنامه ها و قوانینی که تصویب و اجرا و نظارت نموده اند بگویند! از کمیسیون ها و گام هایی که برداشته اند!
سیاسیون ما نیز مقصرند، چرا که در هر بحثی دنبال منافع سیاسیند و اگر در این حین به احکام الهی نیز ضربه ای وارد شود خیلی ککشان نمی گزد، کافیست بدانند که منفعت سیاسی شان در چیست، حمایت از برخورد و مبارزه با بی حجابی و یا حمایت از تساهل و تسامح و این آفت سیاسیونی شده است که دیانتشان را پایه ی سیاستشان قرار نداده اند.
صداو سیما چه می کند!؟ صدا و سیما متأسفانه کیفیت را به خصوص محتوا را به پای کمیت و تعداد کانال و شبکه ذبح نموده است، و البته صداوسیما هرچند که تعدادی هنرمند و هنرپیشه ی باحجاب تربیت و بکارگیری کند، اما چه سود که حجاب بی عفاف ماندگاری ندارد و این افراد نیز بین سایر هنرمندان کم کم دچار همان معضلات می گردند.
دوستان عزیز و برادران مومنم! بحث حجاب، عفاف و غیرت اگر درست دنبال نشود می تواند موجب درگیری بین مردم، بین خانواده ها و حتی بین نیروهای ارزشی و حتی تأثیر منفی گردد و به همین دلیل از دوستانم می خواهم تا از این کلی گویی دست بردارند و واقعا کاربردی و عملیاتی تجویز دارو نمایند و البته نه دارویی که نه تنها بر باحجاب ها نیفزاید ضدانقلاب را نیز خوشحال و کمیت بخشد. دوستان عزیز امر به معروف و نهی از منکر از آن مقوله ها نیست که ما مأمور به تکلیف صرف باشیم بلکه در احکام آن داریم که اگر اقدام ما موجب هیچ فایده ای نباشد و یا تأثیر سوء یا وهن داشته باشد بایستی اجرا یا عدم آن مورد تأمل و دقت قرار گیرد.
و البته هرکسی ابتدا بایستی از خودش، خانواده، همکاران و دوستانش شروع کند و این کار را با کلام خوش و زیبا و منطقی دنبال نماید و تبلیغ کند. این مطلب نه به خاطر این بود که بحث حجاب و عفاف و غیرت را رها کنیم؛ بلکه برای دقت، تأمل و تدبر بیشتر در آن و ساده ننگاشتن آن ارائه گردید. 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.  


nazokbin

90/12/26
9:29 ع

 

عصر پنجشنبه در جلسه ای با حضور نخبگان فرهنگی استان گیلان و استاندار، مواردی تحت قالب پیشنهاد و انتقاد مورد بحث فعالان فرهنگی و مذهبی قرار گرفت که اگرچه بعضاً جسورانه و تند و تیز بود ولی با سعه ی صدر استاندار گیلان سردار سعادتی مواجه شده و موجب ایجاد فضای بازی از مباحث کاربردی و عملیاتی در عرصه ی فرهنگ استان گردید.
دوستان فرهنگی مباحث زیادی را اعم از انتقاد به برخی انتصاب ها، توزیع بدوجه ها و بی برنامگی ها مطرح کردند و برخی دوستان نیز پیشنهاد هایی در جهت ارتقای ریز فرهنگ ها، بحث حجاب و عفاف، کار فرهنگی فراتر از محدوده ی صرف حجاب به خصوص محدوده ی گناهان لسانی و حمایت از نهادهای خصوصی فعال در عرصه ی فرهنگ داشتند که مورد استقبال استاندار و سایر حضار قرار گرفت.
اینجانب اگر چه وقتی برای صحبت نگرفته بودم ولی با توجه به عدم پرداخت مناسب به بحث مسجد و برخی مباحث مورد نظرم، عنوان مباحثم را طی نامه ی مختصری به مجری مراسم تقدیم کردم تا شاید برای بیان مشروحش در همان جلسه فرصت مناسبی در اختیارم قرار دهند، ولی ایشان به دلیل کمبود وقت، همان نامه ی چند خطی را برای حضار و استاندار خواندند که مشروحش را در چند سرفصل به شما دوستان عزیز نیز ارائه می کنم:
مساجد
مساجد از بدو تاریخ اسلام به عنوان پایگاه های فرهنگی و حتی فراتر از آن مورد اهتمام پیامبر اکرم و ائمه ی معصومین بوده است که نشان از ظرفیت بالا و الهی این نهاد اجتماعی و عبادی دارد. از یک سو ایجاد حرمت و احکام احترام آمیز برای مسجد و از سویی همّ اسلام بر اجرای عبادت های گروهی کارکرد فرهنگی مسجد را تقویت می کند. در آن زمان مسجد هم مدرسه بود، هم محل تعلیم و تهذیب بود و هم محل عبادت و هم محل جلسات مهم حکومتی که همه ی این ها اهمیت مساجد را در آن زمان به خوبی توجیه می کند. هم اکنون سالانه افراد زیادی به مناسبت های مختلفی مانند اعیاد و محرم و صفر و ایام الله انقلاب وارد مساجد می شوند ولی جذب نشده و از این فرصت برای نگهداری آنان استفاده نمی شود که این مسئله ریشه هایی دارد که واکاوی و حل آنها بسیار ضروری به نظر می رسد.
جایگاه فرهنگی و اجتماعی مساجد به دلیل افزایش نهادهای فرهنگی اعم از مدارس، دانشگاه ها، حوزه ها، کانون های فرهنگی، خانه های فرهنگ، حسینه ها و ... کاهش یافته و از جامعیت سابق تا حدودی نزول کرده است.
غیر از این مسئله موارد دیگری نیز موجب شده تا مساجد نتوانند جایگاه والایی را که در کتاب، حدیث و سنت برای آن معرفی شده، را کسب نمایند که آنها را بر می شمارم:
الف- بحث روحانیون مسجدی: اگر مساجد را پایگاه های فرهنگی بدانیم بایستی روحانیون مساجد را فرمانده های این پایگاه ها بشماریم. روحانیون مساجد با حضور مستمر در مساجد ضمن برپایی نمازهای جماعت، پاسخگوی احتیاجات دینی مردم بوده و سوالات شرعی آنها را جواب داده و وجوهات شرعیه ی آنها را جمع آوری کرده و به مراجع می رسانند، اما این حد جایگاه برای مساجد نمی تواند مطلوبِ یک پایگاه فرهنگی را متصور سازد، چرا که موارد زیر در بحث روحانیون مسجدی مورد غفلت قرار دارد:
1- روحانیون مسجدی عموماً با فعالیت مناسب فرهنگی در مساجد توسط ارگان ها شناسایی شده و مساجد به عنوان سکوی پرتاب این روحانیون عمل کرده و آن ها را به سازمان های دولتی و نظامی سوق می دهند که این مسئله به دلیل عدم تعریف نهادی مجزا برای سامان دهی مساجد و به خصوص حفظ معیشت روحانیون مسجدی اتفاق می افتد. اگر چه روحانیون ما نباید ثروت طلبی و مقام دوستی را در انتخاب شغل دخیل کنند، ولی توجیهات ارگان ها و الزامات کسب روزی برای امرار معاش، موجب می شود تا بسیاری از روحانیون علی رغم اعتقاد به اهمیت مساجد، پشت میز نشینی و ورود به عرصه ی اجرا را بر فرهنگ ترجیح دهند؛ یکی از توجیهاتی که موجب این اتفاق نامیمون و خالی شدن مساجد می گردد، این است که کار فرهنگی به عنوان کاردوم و حتی کمک خرج روحانیون جلوه داده شده و عملاً بسیاری از روحانیون ما خسته از کار اداری خود، صرفاً نماز مغرب و عشا را در مساجد اقامه کرده و بسیاری از مساجد به همین یک وعده نماز جماعت اکتفا می کنند.
2- روحانیون مسجدی با توجه یه نوع کار، عموماً روحیات خاصی را طلب می کند که با روحانیون اجرایی فرق می کند؛ روحانیون مسجدی بایستی خاکی بوده و خود را همسطح مردم عادی و کودکان و نوجوانان و جوانان قرار داده و با آنان رابطه ی صمیمانه برقرار کنند، روحانیون مسجدی اگر بخواهند کار فرهنگی انجام دهند، بایستی روحیات پرخاشگرانه را تحمل کنند تا در گام بعدی بتوانند، جوانان را جذب کنند. روحانیون مسجدی نبایستی فقط برای نماز به مسجد بیایند و یا فقط وقتی که مراسمی متولی دارد به منبر بروند، بلکه روحانیون مسجدی باید در مسجد مستقر باشند، برنامه ریزی، هدایت و بر اجرا نظارت داشته باشند و در عین حال با رده های سنی مختلف جلسات فرهنگی و مذهبی داشته و آنان را به اسم بشناسند و اگر چند شب به مسجد نیامدند سراغشان را بگیرند و همه ی این ها به روحانیون خاص برای مساجد با مشخصات روحی خاص، تربیت های ویژه و فراغت از کارهای دیگر نیاز دارد، که نشان از لزوم برنامه ریزی حوزه و دولت برای تربیت روحانیون ویژه ی مسجد و کار فرهنگی و حفظ شأن مالی و شغلی این روحانیون را دارد.
3- تأمین بودجه ی مناسب برای کارهای فرهنگی در مساجد یک نیازواقعی و غیر قابل انکار است و اگر چه بودجه ی مناسب به نظارت و برنامه ریزی و مدیریت های مالی محتاج است، ولی به نظر حقیر میل دادن بودجه های فرهنگی در سایر نهادها و سازمان ها که عموماً در این خصوص یا صرف نمی شوند و یا غیر اثر بخش مصرف می شوند به مساجد، می تواند بسیار مفید و موثر باشد. اصالتاً کارآیی نماز و عبادتی که در محل کار و تحت نظارت حراست و عوامل اطلاعات صورت می گیرد، بسیار پایین تر از عبادتی است که در مساجد و به میل و اراده ی مردم صورت می گیرد. هم اکنون به صورت سالانه در زمان های خاصی کلاس های مختلف فرهنگی، ورزشی و هنری درمساجد تشکیل می شود که به دلیل عدم بودجه ی  مناسب نمی تواند موجب جذب موثر و دائم متقاضیان این کلاسها به مساجد و فعالیت های فرهنگی گردد.
ب- بسیج های مساجد: پایگاه های بسیج در مساجد می توانند در استفاده از شاخه های مختلف فرهنگی و هنری بسیج موفق تر از وضعیت موجود عمل کنند؛ متاسفانه هم اکنون پایگاه های بسیج مساجد که بایستی در جهت شناسایی و حمایت از نیروهای فعال فرهنگی و هنری مومن و به کارگیری و استفاده از آنها گام بردارند از این مهم جامانده اند و عملاً پتانسیل بالای موجود که در خود بسیج و شاخه های فرهنگی هنری آن موجود است، تحت الشعاع مدیریت شبه نظامی پایگاه های بسیج قرار گرفته است.
تأثیر جسارت و کارآیی فعالان فرهنگی، با موفقیت مسئولان اجرایی و اقتصادی
مستقیم می روم سر اصل موضوع، فکرش را بکنید که شما به خوبی بتوانید از مبانی انقلاب و اسلام دفاع جانانه انجام دهد اما وقتی ذهن مخاطب به خصوص (نوجوان و جوان) به سمت ناکامی های اقتصادی، اجرایی و سیاسی می رود، چه حسی نسبت به مباحث شما و خود شما پیدا می کنند؟! این جاست که میزان موفقیت فعالان اجرایی و اقتصادی اهمیت خود را در موفقیت کارهای فرهنگی نشان می دهد و ای کاش مجریان و مسئولان غیر فرهنگی به جای این که مستقیم به دنبال اجرای کار فرهنگی باشند، از فرهنگی ها حمایت کنند و خودشان با خدمت بیشتر در عرصه ی اقتصاد و عمران بستر مناسب را برای به ثمر نشستن فعالیت های فرهنگی فراهم کنند. فکرش را بکنید گشت ارشاد بخواهد در پیاده روها و خیابانهای پر از چاله و چوله رشت، بدحجابان را به حجاب هدایت کند، آیا این سخت گیری در کار مردم و سهل گیری در افتضاح مسئولان شهری یک معنای متوازن را در ذهن مردم ایجاد می کند؟!!!
حمایت از فعالان عرصه ی مجازی فرهنگ
علی رغم تأثیر به سزا و آشکار فعالان فرهنگی عرصه ی مجازی، اما متأسفانه این جهادگران بدون هر گونه حمایت و کمکی به فعالیت می پردازند که محرومیت از توان این فعالان در عرصه ی حقیقی محرومیتی است غیر قابل جبران برای عرصه ی فرهنگ؛ به نظر می رسد شناسایی و استفاده از نیروهایی که بدون هرگونه حمایت مالی و آموزشی، خالصانه در عرصه ی فرهنگ به خدمت می پردازند بتواند جایگزین مناسبی برای کم کاری و رکود فعالین بعضاً بدون حساسیت و صرفاً آمارگرا در این بحث باشد.

 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به  صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

90/10/28
9:0 ص

 

به نظر من خیلی فرهادی و امثالش را نمی توان سرزنش کرد، ماهیت سینما انسانهای باحیا را نیز بی حیا بار می آورد، خیلی باید کسی مرد باشد بشود مانند سلحشور تا با سرمایه ی کم و هنرپیشه های درجه ی دو و سه و ناجوانمردی های صنف سینما همچنان بر ارزشها اصرار داشته باشد. اگر چه آثار کسی مانند سلحشور شاید در هیچ جشنواره ای جایزه ی نبرد، اما هدف چنین کارگردان هایی جشنواره نبوده تا در عمق ماهیت سینما غوطه ور شوند.

کسی که می خواهد سینما را با تمام ابزار شرعی و غیر شرعیش یا اخلاقی و غیر اخلاقیش داشته باشد، کسی که می خواهد جوایز جشنواره های خارجی و داخلی را درو کند، کسی که می خواهد سینما را بالذات دنبال کند، کسی که می خواهد هر هنرپیشه ای را دعوت به کار کند، کسی که می خواهد هر صحنه ای را مثل صحنه ی واقعی نمایش دهد، کسی که رابطه ی زن و شوهر و غیر آن را با تمام اجزا و مراحلش در آثارش نشان می دهد تا واقعی تر جلوه کند، کسی که می خواهد  احکام دینش را مذموم نشان دهد تا دشمنان دینش برای او کف بزنند، کسی که می خواهد حجاب را به سخره گیرد تا مردم از بی حجابی و بی حیایی بویی نبرند…، آیا می تواند حیا و اخلاق را مد نظر قرار دهد و یا نه با تبر به سراغ ریشه ی حیا و اخلاق که همان دین است می رود؟

آیا تمام ابزاری که در سینمای روز جهان بکار می روند، می توانند مورد استفاده ی کارگردانان متعهد قرار گیرد؟ آیا جشنواره های سینمایی با داوران بین المللی آثاری را که برخی ابزار سینما را تحریم می کنند، بر می گزیند؟ آیا این جشنواره ها فیلم هایی را که به جنگ برخی ابزارهای معروف سینما مانند سکس می روند را بر می گزینند؟ آیا جشنواره های سینمایِ بی حیا با داوران مثل خودش، می پذیرند دینی که مدافع حیا است بین آثار برگزیده سربرآورد؟ آیا کارگردانی که تساوی حقوق زن و مرد را با بی حیایی مرد و بی عفتی زن دنبال نمی کند، اصلاً می تواند به راحتی سرمایه، هنرمندان، هنرپیشگان، ابزار و مشتری خود را جذب کند؟ آیا این سینما با تمام اجزایش نیروهای متعهد را در داخل خودش تحمل می کند و یا نه فقط فرهادی ها هستند که می توانند کار خوب! تحویل دهند و جوایز را ببرند؟

در این نوشته نخواستم روی استثناها مانور کنم که چگونه در این بحران بی اخلاقی و بی حیایی صنعت سینمای ایران و جهان، معدود آثار اخلاقی را نیز دنبال می کنند، بلکه هدفم این بود که جریان سینمای حاضر را بازمعرفی کنم و بگویم که شنا برخلاف این جریانِ متکی به گیشه، سکس، جلوه های بصری و سوپراستار، بسیار سخت است و مرد عابد و عارف و عالم می طلبد و گرنه کار اصغرفرهادی ها و امثالهم نیست که چنین خرق عادتی کنند و در  بهترین حالت می توانند در جهت جریان شناگران خوبی باشند و البته کاپ بگیرند.
 

و آخرین سوال: شما در تصویر بالا و در تلاقی نگاه های آنجلینا جولی و اصغر فرهادی چه چیزی را می توانید ببینید، جز تفاهم بر بی جا بودن مفاهیمی مانند حیا و عفت و البته حفظ حریم رابطه ی زن و شوهر؟! جز این که در صورت اعتقاد به ارزشمند بودن چنین مفاهیمی، در برابر سینما و تولید یک اثر هنری باید به راحتی از آنان گذشت؟! آیا شما در عمق این نگاه ها می توانید یک اصغر فرهادی ایرانیِ مسلمان را حتی تصور کنید؟

   میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.  


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه