95/2/19
6:6 ع
سخنان روحانی درباره زبان آموزی کودکان به خصوص زبان انگلیسی تنها با فاصله یک روز از سخنان مقام معظم رهبری یادآور بسیاری از سخنان روحانی است که تنها یکی دو روز پس از سخنان مقام معظم رهبری و در تناقض با آنها بیان شد، اصرار روحانی در این که فورا پس از سخنان رهبری، مواضع مخالف و بعضا توهین آمیز نسبت به ایشان بگیرد، شاید در اوایل خیلی به چشم مردم نمیآمد ولی با توجه به تکرار این رفتار درخصوص مواردی مانند مذاکره و تعامل با آمریکا، انتشار فکت شیت، اسلامی کردن دروس دانشگاهی، تکالیف پلیس، پیاده روی ظریف با کری، نقش حکومت در دینداری و بهشتی شدن مردم، در مواجهه با منتقدان، در نحوه اجرای برجام، در خصوص میزان توان موشکی و دفاعی، خط قرمز بودن فتنه و فتنه گران، در مورد رخنه و نفوذ، در مورد انقلابی گیری، پیرامون جایگاه شورای نگهبان، درباره جهت دهی های فرهنگی در دانشگاه ها، در خصوص دلواپسان، پیرامون اجرای اقتصاد مقاومتی، پیرامون رفراندوم هسته ای، در خصوص فرهنگ عاشورا، در رابطه با نقش تحریمها، در مورد شعار “مرگ بر آمریکا” و …، این سخنان بیش از این که فنی و دلسوزانه تلقی گردد در جهت عادی سازی مخالفت با رهبری برداشت میگردد؛ ظاهرا روحانی اصرار دارد تا مخالفت حرفی و عملی در برابر ولی فقیه را عادی سازی نماید تا بتواند برنامه های خود را اجرایی کند و البته در گام اول گویا قرار است اصل جایگاه ولایت فقیه مورد هجمه و تضعیف قرار گیرد.
و اما درخصوص زبان آنچیزی که رهبری فرمودند ناظر بر چند مسئله بود، یکی این که نیازی نیست سن زبان آموزی در کودکان به صورت عمومی تا سن دبستان و مهد کودک تنزل یابد و البته وقتی به ضروریات آموزشی یک کودک توجه میکنیم می بینیم مواردی مثل آموزش ورزش، مهارتهای رفتاری، فعالیتهای اجتماعی، مهارت های هنری و… به مراتب بیشتر از زبان آموزی برای کودکان ضروریست و البته ممکن است شرایطی ایجاد شود که فردی در خردسالی زبان خاصی را بیاموزد، اما این که یک تب کاذب برای تمام کودکان و نوجوانان در جامعه و حتی بعضا از سوی نظام آموزشی آن هم تنها برای یک زبان خاص ایجاد شود، نمی تواند منطبق با نیازهای تربیتی و آموزشی کشور و کودکان تلقی گردد، این که 90 درصد کودکان از کودکی به کلاس زبان بروند ولی حتی 30 درصد از آنها در طول دوران کودکی و نوجوانی و جوانی حتی یک ورزش و یا یک مهارت فنی و یا هنری نیاموخته باشند یک آسیب است که آسیبش را با یک جامعه ناسالم، چاق، بی مهارت و بیکار نشان میدهد.
بحث دیگر در انتقاد مقام معظم رهبری درباره انحصار یک زبان خاص در نظام آموزشی است، اگر بر اساس همان توجیه آقای روحانی در سخنرانی امروزشان، آموزش زبان برای علم آموزی و کارآفرینی باشد، بازهم نمی توان از ظرفیت سایر زبانها برای علم آموزی، کارآفرینی و حتی تعامل گسترده با کشورهای بیشتری در جهان چشم پوشی کرد آن هم در شرایطی که رشد علمی و صنعتی در کشورهای مختلف دنیا قابل مشاهده است و چرا نباید زبانهای پر مصرف دیگر دنیا هیچ سهمی در نظام آموزشی ما داشته باشند؟! برخلاف توجیه آقای روحانی، برای این اصلاح لازم نیست از همه دانش آموزان، به تعداد تمام زبان های دنیا نظرسنجی گردد، بلکه کافیست از چند زبان مطرح و پر مصرف دنیا که با نیازهای کشور سازگار است برای مدارس استفاده کرد و حتی مدارس را در انتخاب دو تا از آن ها مخیر کرد و همانطوری که زبان انگلیسی و یا سایر دروس نظام آموزشی تاکنون براساس نیاز کشور و نه دلخواه دانش آموزان تدوین گردیده است، مقوله زبان هم براساس نیاز کشور تعیین گردد.
آقای روحانی انتخاب زبان انحصاری انگلیسی در هند را در اشتغال هندی ها مفید دانستند، ولی رهبری عزیز میفرمایند چرا وقتی یک کشوری امکان و مجوزی برای آموزش و نشر فرهنگ و زبان ما فراهم نمیکند، ما باید تمام نظام آموزش مان را آن هم از جیب دولت و خانواده، به توسعه انحصاری همان یک زبان خاص معطوف کنیم؟! در حالی که میتوان در کنار آن زبان، با توافق های دو جانبه، بده بستان فرهنگی ایجاد نمود و در توسعه علم، صنعت، توریسم، اشتغال، تحصیل، ورزش و… از این بده بستانها استفاده نمود.
95/2/6
10:13 ع
مدل توسعه غربی، مدلیست که در برابر مدل پیشرفت اسلامی ایرانی قرارگرفته و از این جهت که رشد و توسعه را تنها مبتنی بر تعامل مستمر و مدام با غرب و استفاده از روش های توسعه غربی می بیند با مدل پیشرفت اسلامی که مبتنی بر اقتصاد مقاومتی و پیشرفت همراه با عدالت است در تعارض کامل قرار دارد، به نحوی که مقام معظم رهبری استفاده از این مدل را و حتی استفاده از نامش را قبلاً نکوهش کرده اند:
« تنظیم الگوی پیشرفت کشور براساس الگوی اسلامی – ایرانی یک مسئله حیاتی است. اگر این الگوی اسلامی – ایرانی در مرحله عمل به اجرا گذاشته شود، قطعاً به الگوی مورد استفاده کشورهای دیگر تبدیل خواهد شد همانگونه که بسیاری از کارها و موفقیت های ملت و کشور ایران برای دیگر کشورها و ملتها الگو شده است … دلیل به نتیجه نرسیدن مدل توسعهی غربی در نظام اسلامی، ماهیت متفاوت مبانی دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در این پیشرفت است. در دیدگاه غرب، پیشرفت مادی و محور آن سود مادی است بنابراین در چنین دیدگاهی اخلاق و معنویت می تواند قربانی پیشرفت شود … در دیدگاه اسلام، پیشرفت مادی هدف نیست بلکه وسیلهای برای رشد و تعالی انسان است. در جهانبینی اسلام، ثروت، قدرت و علم، وسیله رشد انسان و زمینه ساز برقراری عدالت، حکومت حق، روابط انسانی در جامعه و دنیای آباد هستند.» (مقام معظم رهبری – 1386/02/25)
آنچه در مدل توسعه غربی مهم است پیشرفت مادی است و شاخص های عدالت در کنار آن قرار ندارد و هرچند به منظور آسیب واردنشدن به متمولین و صاحبان سرمایه، خدمات اجتماعی را برای گرسنگان و فقرا تعریف میکند، ولی مدل اقتصادی شان مبتنی بر پیشرفت و عدالت همزمان نیست که البته ریشه در تفکرات اومانیستی دارد.
در نگرش لذت گرا و سودطلب غربی، شاید بسیاری از رفتارهای غلط و غیراخلاقی مانند تجارت اسلحه، تجارت سکس، استثمار سایر ملل و بهره کشی از طبقات اجتماعی ضعیف برای رسیدن به منافع مالی مجاز و امری طبیعی باشد، اما در مدل پیشرفت اسلامی هر معامله ای که موجب کمک و حمایت از ظالمان و مفسدان و توسعه فساد و ظلم باشد ممنوع و حرام است که نمونه این حرمت را در داستان کرایه دادن شترهای صفوان جمال به هارون الرشید (خلیفه عباسی) که توسط امام موسی کاظم نکوهش و حرام اعلام شد، سراغ داریم.
در مدل توسعه غربی تعامل حول محور سود یک ابزار پذیرفته شده است، اگر منفعت ایجاب کند داشتن هرگونه رابطه ای با دیگران مانعی ندارد ولی با نگرش اسلامی، این نگاه به دلایل متعددی با چالش جدی مواجه می شود که در ادامه به برخی از قید و شرط های تعامل با بیگانگان اشاره می کنم:
مجموعه عوامل فوق است که مسیر پیشرفت کشور را به فرموده مقام معظم رهبری به سمت اقتصاد “درونگرا و برونزا” هدایت می کند، چرا که با این اقتصاد می توان از درون و متکی به نیروهای انسانی و منابع طبیعی داخلی قوی شد و می توان متکی بر قوت درونی کشور، به تأثیرگذاری و نقش آفرینی حق جویانه و عدالت گسترانه در جهان پرداخت، به همین دلیل است که مقام معظم رهبری برای رسیدن به نقطه مطلوب اقتصادی، سفارش به پیگیری اقتصاد مقاومتی می کنند، و البته باید توجه داشت که این نگرش، سلیقه شخصی مقام معظم رهبری نیست، بلکه این نگاه اصیل اسلامی است که از چشمه جوشان ولایت فقیه می جوشد، نگرشی که هم مانع نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دشمن می شود و هم موجب تقویت و اقتدار نظام اسلامی می گردد و هم در عین حفظ عزت و اعتبار ایرانیان، وضعیت معیشتی ایرانیان را به صورت عادلانه ای آبرومند می کند.
95/1/22
8:38 ع
تأخیر در ازدواج جوانان عوامل مختلفی دارد:
1- مشکل فرهنگی در خصوص این عرف، که دیگر ازدواج زودهنگام در نظر عموم مردم پذیرفته شده نیست.
2- تب مدرک و تحصیلات که باعث شده است بهترین سنین جوانان بدون ازدواج و در حال تحصیل سپری گردد و بعد از اخذ مدرک هم توقع بالا در ازدواج مزید علت در تأخیر در ازدواج و یافتن شغل میشود.
3- سختی های معشتی، بیکاری، گرانی، مسکن و ….
4- پایین آمدن گذشت و فداکاری برای رسیدن به زندگی مشترک به خصوص درباره فرزندانی که در خانواه های کم جمعیت بزرگ شده اند و بعضا لوس و کم طاقت و بی گذشت بارآمده اند و در کوچکترین مشکلی کم میاورند.
5- مسئله نظام وظیفه اجباری که باعث میشود دانشجویی که حتی در دوران دانشجویی میتواند ازدواج کند به خاطر دوران نظام وظیفه به ازدواج دست نزند و بعضا بیش از چند سال، در ازدواج تأخیر ایجاد کند.
6- سطح توقعات بالا برای ازدواج اعم از مهریه سنگین، جهیزیه کامل، مسکن ملکی و مستقل، سفرهای خارجی و…
7- عدم مهارتهای زندگی و ترس از فرجام شکست و طلاق
8- بالا رفتن مفاسد اجتماعی، خوشگذرانی های مجردی و حتی مشغولیات روزمره که بحث ازدواج را از ذهن فرزندان دور کرده است.
94/11/11
8:15 ص
بعد از حضور خواننده محبوب و مردمی کشرمان در شبکه من و تو، همه متعجب شدیم، واقعاً کسی توقع نداشت، سالاری که در اوج فتنه 88 با آثار حماسی و ملیش، کشور را به وحدت و انسجام دعوت می کرد در شبکه ماهواره ای من و تو حضور پیداکند، مصاحبه کند و عکس یادگاری بگیرد، پیش خودمان گفتیم که آیا ممکن است یکی دیگر از هنرمندان موسیقی سنتی، خودش را به دام کسانی انداخته باشد که هیچ احترامی برای فرهنگ و هنر ایران و ایرانی قائل نیستند؟! در همین فکر ها بودیم که خود آقای سالار عقیلی در دل نوشتی که توسط خبرگزاری انقلابی فارس منتشر کرد، در خصوص این مسأله توضیحاتی ارائه نمود و ضمن ابراز وفاداری و ارادت به مردم و کشورش، هدفش از آن مصاحبه را تنها ترویج موسیقی سنتی اعلام کرد و این حضور را از هرگونه غرض سیاسی مبرا دانست؛ اگر چه شخصاً سخنان ایشان را از سر اعتقاد می دانم ولی در این خصوص چند جمله توضیح می دهم به این امید که شاید به رویت ایشان برسد:
اگر چه حضور سالار عقیلی در شبکه من و تو به اذعان خودش فاقد هرگونه وجه و جنبه سیاسی و تنها در جهت ترویج هنر ایرانی بوده است، اما واقع قضیه این است که اساساً این شبکه کارکردش ضد فرهنگ ایرانی، ضد اسلامی و ضد انقلابی است، مگر می توان به شبکه ای که با ترویج عشق های مثلثی و مربعی، فرهنگ اصیل و خانواده محور ایرانی را هدف قرار داده است به عنوان وسیله ای برای رشد فرهنگ ایرانی نگاه کرد؟! آیا می توان با هدف ترویج فرهنگ و هنر ایرانی به شبکه ای که اساساً هدفش زدن فرهنگ ایرانی و اسلامی است رسمیت بخشید؟! آیا می توان با مجریانی عکس یادگاری گرفت که بی محابا به روابط نامشروع با یکدیگر اذعان می کنند؟! آیا هنرمند محبوبی مثل سالار عقیلی اگر هیچ هدف سیاسی برای حضورش در شبکه ای مانند من و تو و یا هر شبکه ضدانقلاب دیگر نداشته باشد، طرف مقابل به این نیت ایشان احترام می گذارد و یا نه!؟ دقیقاً نهایت بهره برداری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را از این حضور انجام خواهد داد تا هم خودش را رسمیت ببخشد و هم مردم را به سمت خود متمایل کند و هم بین هنرمندان کشور و نظام سیاسی فاصله نشان دهد؟! آیا دلایل و شاید هم توجیهات آقای سالار عقیلی راه را برای سایر افراد باز نمی کند که به دام این شبکه ها بیفتند؟! آیا هنرمندان تأثیرگذاری می توانند بدون در نظر گرفتن جنبه های مختلف یک ماجرا به آن ورود کنند!؟ آیا اگر اطلاعاتی در خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی ندارند بهتر نیست قبل از چنین اقداماتی با خبرگان سیاسی و اجتماعی مشورتی داشته باشند؟! در پایان به عنوان یک علاقمند به هنر و موسیقی اصیل ایرانی، ضمن آرزوی موفقیت و خوشنامی برای سالار عقیلی، این هنرمند مردمی، از خودشان هم توقع داریم در حفظ و ارتقای این جایگاه و اعتبار که با زحمت به دست آمده است بیشتر کوشا باشند و به خاطر یک اشتباه، آن را در معرض آسیب قرار ندهند.
94/10/27
7:41 ع
شبهه:
کاش به جاے حجاب…
حیا اجبارے بود
داشتن شرف اجبارے بود
راستے درستے اجبارے بود
کاش معرفت وجدان هم اجبارے بود.
پاسخ شبهه:
در گام اول ممکن است برخی بگویند این متن شبهه نیست در صورتی که این نوشته تلاش میکند تا حیا و حجاب را از هم جدا نشان دهد و اهمیت حجاب را زیر سایه مفهوم حیا انکار کند، پس از این لحاظ شبهه ای علیه حجاب تلفی میگردد.
اگر مقوله حیا را یک مقوله ذهنی و اعتقادی بدانیم، مقوله حجاب، تبلور یافته این مفهوم در پوشش و چگونگی ظاهر شدن در جامعه و در برابر نامحرم است، کسی که حیا دارد می تواند به راحتی حجاب را برخود گزیند و سختی هایش را هم با جان و دل پذیرا باشد و کسی که حیا دارد نمیتواند از طعمه چشم چرانها قرارگرفتن بابت پوشش نامناسبش راضی باشد و کسی که حجاب دارد اگر این حجابش با حیا همراه نباشد، عملا به مانند کسانی میشود که انگار به زور برسرشان چادر گذاشته اند ولی با لباس محرک و رفتار زننده، حیای مناسبی از خود نشان نمی دهند. پس حیا انسان را به حجاب رهنمون می کند و حجاب بدون حیا ماندگاری و اثرگذاری ندارد و جدا کردنشان ازیکدیگر اساسا غلط است.
ایراد دیگر شبهه نیز این است که شرف، راستی و معرفت را جایگزین حجاب می داند درصورتی که این مقوله ها نیز مانند حجاب و حیا، عوامل تعیین کننده برای رشد و کمال انسان هستند و هیچ تناقضی باهم ندارند که یکی به جای دیگری برگزیده شود.
94/10/10
8:36 ص
در حالی که سردار علیزاده از نیروهای انقلابی و مجاهد استان گیلان، از سوی خیل نیروهای انقلابی تشویق به نامزدی در عرصه انتخابات مجلس می شد، ولی به منظور فعالیت در جهت ایجاد وحدت بین نیروهای انقلابی، عرصه ایجاد رفاقت و ائتلاف را ایثارگرانه به رقابت و اختلاف ترجیح داد؛ این سردار عزیز در بخشی از پیامش اینچنین بیان می کند:
«…لذا با مشورت دوستان ارزشی در استان، راهنمایی و حمایت بزرگان استان، جهت حفظ انسجام و ائتلاف جبهه ارزشی اقداماتی انجام گرفته که به لطف و عنایت خداوند متعال و توجه حضرت ولی عصر(عج) مورد اقبال همگان قرار گرفت. تکلیف شد که پیگیری این امر مقدس را بعهده داشته باشم. البته با بضاعت ناچیز، دست بسوی خیل عظیم دوستانی که دلسوخته انقلاب و گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عزیز (دامت برکاته) دراز نمودم. مجموعه ای از اقشار مختلف گردهم آمدیم تا این وظیفه الهی را به عنوان بزرگترین معروف دنبال نماییم. که الحمدلله امروز تبدیل به حرکتی مثبت در جهت تحقق همنشینی برای همدلی و همزبانی شده و ان شاءالله با همگرایی به رفتار جمعی جبهه انقلاب اسلامی خواهد انجامید….حقیقتاً بنده بین دو امر خیر، بمانم این انسجام و وحدت را با دوستان دنبال کنم و یا به دعوت مردم پاسخ مثبت دهم و وارد انتخابات شوم، قرار گرفتم که پس از رایزنی های زیاد و مشورت و توجه رضایت حق تعالی به این نتیجه رسیدم که تکلیف در ماندن و دنبال کردن وحدت و انسجام جبهه ارزشی است و این گزینه را انتخاب کردم. خدا می داند برایم بسیار سخت بود این تصمیم، ولی رضای خدا را درآن دیدم. زیرا از امام خمینی(ره) و رهبر عظیم الشان انقلاب، شهدا، ایثارگران و ملت سرافراز ایران آموختم که آن کاری که سخت تر است را برکاری که آسان تر است ترجیح دهم.»
متن کامل نامه را اینجا بخوانید.
یک دعوت انقلابی:
اکنون که این سردار انقلابی یاد یار ایثارگرش سردار شهید املاکی (که ماسک شیمیاییش را به همرزمش داد و شهید شد) را در اذهان زنده کرده است، شایسته است که با قدرشناسی از این مسئله، موارد زیر مد نظر همه نامزدهای انقلابی و حامیانشان قرار گیرد:
اولاً- رقابت شان به نحوی باشد که مایه کدورت و انشقاق در میان حامیان شان نشود و بیش از این که در پی اثبات خودشان باشند، با گفتار و رفتارشان معرفی کننده خوبی برای گفتمان انقلاب اسلامی باشند.
ثانیاً- نیم نگاهی به چنگ و دندان های دشمنان انقلاب و رهبری داشته باشند تا خدای ناکرده رقابت با رفقا، موجب غفلت از نقشه های اشقیاء نگردد.
ثالثاً- باب رفاقت و ائتلاف را با اخلاق صحیح اسلامی تا روز آخر بازگذارند تا شاید اگر خودشان یا سایر نیروهای انقلابی احساس کردند اقبال خوبی از سوی مردم ندارند به نفع نیروهای انقلابی کنار بکشند.
94/10/3
4:4 ع
مدتی است که گروه هایی در شبکه های اجتماعی، برای انتشار مباحث آتئیست ها (خداناباوران) و مباحثه و مناظره با ایشان تشکیل شده است که در این خصوص لازم است به چند نکته توجه گردد:
1- در این گروه ها شبهات متعددی در خصوص وجود خدا، اسلام، قرآن، انبیاء و ائمه بیان می گردد که در بسیاری از موارد این شبهات به صورت رگباری منتشر می شوند و اصلاً فرصت بحث و گفتگو در مورد همه آنها ایجاد نمی شود در حالی که بسیاری از این شبهات پاسخهای ساده ای دارند که قبلا توسط کارشناسان دینی پاسخ داده شده اند و کافیست با یک جستجو به این جواب ها (در سایتهایی مانند www.askdin.com www.islamquest.net www.x-shobhe.com www.pasokhgoo.ir www.porseman.org www.hawzah.net www.tebyan.net shayeaat.ir www.aviny.com) دسترسی پیدا کنیم.
2- اگرچه در خصوص همه شبهات، می توان پاسخ های متقن و مناسبی تهیه کرد، اما این مسئله توسط افراد متخصص میسر است و اگر فردی در این حوزه ها تخصص نداشته باشد در برابر رگبار شبهات دچار تشکیک، بی تفاوتی، انحطاط و ارتداد می گردد.
3- بعضاً افرادی در این گروه ها وارد می شوند که نه تنها تخصصی در خصوص علوم دینی ندارند، بلکه حتی فرصت و توان جستجو و سؤال از اساتید دینی هم برایشان وجود ندارد و متأسفانه اکثر افرادی که در این گروه ها حاضرند صرفاً تماشاچی و به شدت در معرض خطر لغزش قرار دارند.
4- باتوجه به این که بسیاری از شبهات با در کنار هم قراردادن برخی فرضیه های جدید یا تجربه های بشری در کنار مبانی دینی ایجاد می شوند، پاسخگویی به این شبهات فقط به علوم دینی نیاز ندارد، بلکه به دانش در حوزه علوم طبیعی و تجربی هم محتاج است. این مسئله از این جهت مهم است که هم یافته ها و فرضیات مختلف علمی و تجربی و هم انطباق این فرضیات با آیات و روایات به هر دو بخش از علوم دینی و طبیعی نیازمند است، چه بسا که یک فرضیه ناقص را به جای یک اصل متقن به خورد مخاطب می دهند و یا چه بسا یک روایت غیرموثق را به دلیل تعارض با مبانی مسلم علمی به عنوان شبهه طرح می کنند.
5- یکی از عواملی که باعث حضور افراد ناآگاه در زمینه علوم دینی در این گروه ها می شود احساس غرور آمیخته با کنجکاوی است، یعنی افراد با این فرض غلط که از پس هر شبهه ای برمی آیند در این گروه ها حاضر می شوند اما به تدریج به دلیل ناآگاهی در پاسخگویی به شبهات و به دلیل غرور در پرسیدن شبهات از عالمان، دچار تزلزل در ایمان و اعتقادات می شود.
6- یکی از مسائلی که به شدت در این گروه ها مشاهده می شود توهین به پیامبران و ائمه و اولیای الهی و علمای دینی با الفاظ زشت و رکیک است که متأسفانه در بسیاری از این گروه ها به صورت عادی رد و بدل می شود و جالب این که با این ادبیات، مدعی آزادی اندیشه هم هستند.
7- بحث دیگر بحث شرعی حضور در این گروه هاست، باید گفت همانطوری که مطالعه کتب ضاله برای ناآگاهان حرام است، حضور در گروه های آتئیست و یا دیگر منحرفان برای افراد عادی حرام قطعی است مگر این که افراد با صرف وقت و مطالعه و تحصیل در علوم دینی به مرتبه ای برسد که بتواند از پس پاسخگویی به شبهات بربیاید که در این صورت ایشان می تواند با گرفتن کمک از اساتید و دسترسی به منابع، در این کارزار حاضر گردد.
8- همانطوری که بیان شد، حضور افراد آگاه و متخصص در امر پاسخگویی به شبهات در گروه های آتئیست، یک الزام حیاتی به نظر می رسد که ضرورت ورود حوزه های علمیه به این مقوله به صورت جدی و هدفمند را اثبات می کند.
9- هرآنچه گفته شد از مسئولیت نهادهای قانونی و دولت در خصوص جلوگیری از فعالیت های این گروه ها نمی کاهد و همانطوری که دولت و قوه قضایی مکلف به برخورد قانونی با گروه های انحرافی و کتب ضاله هستند، باید در خصوص جلوگیری از فعالیت گروه های منحرف و گمراه کننده در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی هم تدابیر جدی اندیشیده شود که هرگونه تسامح در این خصوص قابل بخشش به نظر نمی رسد.
94/10/3
4:2 ع
ماهواره برنامه های مختلفی دارد که بعضاً خوب و بعضاً نامناسب و بد هستند و بسیاری از کسانی که ابتدا ماهواره را به خانه می آورند، قصد دارند که فقط از برنامه های خوبش استفاده کنند و از برنامه های بدش اصلاً استفاده نکنند لیکن:
1- اکثر خانواده ها با این نیت که شبکه های بد را قفل می کنند تا فرزندان شان این شبکه ها را نبینند، نسبت به نصب و استفاده از ماهواره در خانواده اقدام می کنند، ولی آنچیزی که رخ می دهد این است که اولاً این خطوط قرمز در خصوص قفل کردن کانال ها به تدریج کمرنگ می شود و ثانیاً فرزندان با توجه به مهارت شان نسبت به رسانه های دیجیتال و تکنولوژی های روز، خیلی سریع به رمز قفل ها دسترسی پیدا می کنند و برنامه های مختلف را نگاه میکنند و ذهن هایشان با مفاهیمی آشنا می شود که به شدت روی روح و جسم ایشان تأثیر سوء می گذارد که یکی از عوامل مهم در افزایش روابط زودهنگام جنسی در فرزندان و بلوغ زودرس همین مسئله است.
2- و اما آن دسته از برنامه های ماهواره که از نظر افراد خوب هستند معمولا شامل برنامه های سیاسی، اخبار، علمی و فیلم و مستند و کارتون و … می شوند که همین ها هم از چند جهت دارای آفاتی هستند، برنامه های سیاسی که عمداً برنامه های خصمانه و ضد انقلاب تولید میکنند تا مخاطب را روزبه روز نسبت به انقلاب و نظام بدبین کنند و این کار را با ظرافت های خاصی در ظاهری بی طرفانه انجام می دهند. و اما سایر برنامه ها هم دچار آفات دیگری در محتواها و تبلیغات شان هستند که با نمایش صحنه های نامناسب به لحاظ پوشش و تبلیغات میان برنامه ای و یا زیرنویس جنسی که مدام فکر فرزندان را کنجکاو و ذهن همسران را نسبت به خود و همدیگر سرد میکند و به خانواده ها آسیب های جدی می رساند؛ و مسئله ای که به تدریج عادی می شود این است که تمام اعضای خانواده در کنار یکدیگر می نشینند و صحنه های نامناسب، زیرنویس های مستهجن و فحش های رکیک را نگاه می کنند و به تدریج قبح بسیاری از کارهای بد در نظرشان شکسته می شود. جالب این که حتی برنامه های ویژه کودکان که از ماهواره پخش می شود، معمولاً دارای صحنه های جنسی یا مفاهیم غیر آموزنده و ضدخانوادگی و ضد دینی هستند که بعضاً اصلا متوجه آنها نمی شویم، ولی تأثیرشان را به صورت خاموش بر روح و روان کودکان می گذارند.
3- بخش بسیار خطرناک دیگری که معمولاً از طریق ماهواره گریبانگیر خانواده ها می شود، مربوط به برنامه هایی است که در جهت تخریب فرهنگ اسلامی و ایرانی ساخته می شوند و با طرح انواع شبهات مختلف موجب بی ایمانی، بی تفاوتی نسبت به میهن، انحراف های عقیدتی، پناه بردن به فرقه های انحرافی و … می گردد.
4- و اما برنامه های خاصی در ماهواره ساخته می شود که هدف شان تخریب نهاد اصیل خانواده است، برنامه هایی که بعضاً خود کشورهای سازنده برای مردم خودشان نمی سازند و محتوایشان مبتنی بر عادی سازی روابط زنان و مردان، برهنگی، خیانت، هوسرانی، عشق های مثلثی و مربعی و … است که کانون خانواده را هدف قرار می دهند تا با خدشه دار کردن نهاد خانواده، فرهنگ های منحط خود را آسان تر به کشور ما تزریق کنند و نتیجه اش هم آن مسئله ای است که در خود غرب بروز پیدا کرده و مفهوم سنتی خانواده و ازدواج را به مفاهیم انحرافی مانند ازدواج سفید، همجنسبازی، رابطه با حیوانات و … تبدیل گردیده است.
94/10/3
4:0 ع
با توجه به افزایش ازدواج های منتج به طلاق، 10 عامل مؤثر در طلاق های ای دوره زمانه را مختصراً برمی شمارم:
عامل اول، آماده نشدن فرزندان در خانواده برای امر مهم ازدواج است، یعنی زن و شوهر باید طوری برخورد کنند که خانواده یک کلاس آموزشی مناسب، صحیح و عملی برای فرزندان باشد ولی تا وقتی که خانواده محل دعوا و نزاع پدر و مادر در خصوص مسائل مختلف باشد، عملاً فرزند فرصت آموزش چگونگی زندگی مشترک را از دست می دهد و عادات ناپسندی در چگونگی بهانه تراشی برای دعوا و امتیازگیری با همسر پیدا می کند.
عامل دوم در افزایش طلاق ها، مقوله تک فرزندی و دو فرزندی به عنوان عامل اختلال در تربیت فرزندان برای زندگی مشترک است. فرزندانی که در خانواده نیاموخته اند چگونه با برادران و یا خواهران خود تعامل داشته باشند، و با چگونگی دعوا، آشتی، شراکت، دفاع از حقوق خود، گذشت یا … آشنا نشده اند، عملاً برای زندگی مشترک خود، کوله باری از مشکلات و اختلافاتی که قادر به حل آنها نیست، با همسر خود خواهد داشت.
عامل سوم در خصوص مسئله طلاق، بحث عدم پایبندی نسبی به مقوله خانواده و به خصوص تنوع طلبی در همسران است. زن و مردی که مدام در حال زیاده خواهی، دیدن زن و مردهای دیگر در ماهواره، محیط کار و جامعه و داشتن روابط راحت و آزاد و چت کردن در فضای مجازی با جنس مخالف هستند، عملاً میزان وفاداری و تقیدشان به همسر و خانواده کاسته می شود و این مسئله یکی از عوامل مهم در کاهش مهر و محبت زن و مرد نسبت به یکدیگر است.
عامل چهارم، مشکلات زناشویی است که در حدود 60 درصد از طلاق ها نقش دارد که از عوامل جدید مؤثر بر این مشکلات، زیاده خواهی ها و به تبع آن نارضایتی های جنسی ناشی از برنامه های ماهواره ای و شبکه ها و فیلم های مستهجن و تبلیغات و زیرنویسهای جنسی است که مدام موجب زیاده خواهی و طمع ورزی همسران برای مصرف انواع داروها، پروتزها، پمادها و عمل ها برای جبران طمع های جنسی می شود، زن و مردی که نسبت به خودشان سرخورده و نسبت به همسرشان زیاده خواه و نسبت به زنان و مردان دیگر حیص هستند، چگونه می توانند یک رابطه زناشویی گرم و وفادارانه را رقم بزنند.
عامل پنجم، ترویج فرهنگ بد بینی و خیانت در ماهواره، شبکه ها، فیلم ها و موسیقی های امروزی است. عملا آنچه این رسانه ها ترویج می کنند، عادی سازی انواع خیانت ها، عشق های مثلثی، مربعی، کدورت، خیانت و انتقام هستند، این آثار، روان زن و شوهر را پریشان، ایشان را سبت به یکدیگر بدبین و امکان محبت کردن شان را به حداقل می رساند.
عامل ششم، تعداد کم فرزندان و فرزند سالاری و رقابت زن و شوهر در جلب محبت فرزند و دعوا برسر آینده اوست که باعث می شود زن و شوهر همیشه دچار چالش باشند و همواره به خاطر حضور یک قاضی که همان فرزندشان است در کنارشان، مدام نسبت به یکدیگر بیشتر بتازند و یا مدام مظلوم نمایی کنند و نهایتاً این که فرزندی نیز تربیت می کنند که هیچ از زندگی مشترک نیاموخته جز دعوا، کدورت و رقابت.
عامل هفتم خود عادی سازی طلاق است. متأسفانه طوری طلاق را عادی نمایش داده اند که بعضا برای آن جشن هم مرسوم کرده اند و عملا فعلی که زشت ترین حلال خدا شمرده می شود مثل نقل و نبات در دهان تازه عروس و دامادها و خانواده هایشان می چرخد. متأسفانه زن و شوهرها به جای این که به دنبال حل مشکلات شان باشند در اولین فرصت به این نتیجه می رسند که چاره ای جز جدایی ندارند و حال این که زندگی مشترکی که دعوا و اختلاف در آن وجود نداشته باشد تقریباً امکان عقلی ندارد بلکه آنچه مهم است روش حل یا گذشت از کنار مشکلات است.
عامل هشتم عدم بهره گیری از مشاوران و میانجی های عاقل و متخصص است و حال این که معمولاً تنها مشاور زن و شوهرهای امروزی که بیشترشان هم تک فرزند هستند، پدر و مادرهای متعصب و احساساتی تر از خود فرزندان هستند که با اولین ناملایتمی که در زندگی مشترک فرزندشان می بینند به مانند بنزین بر آتش عمل می کنند و شعله های دعوا و تنش را بلندتر می کنند و حال این که در صورت استفاده از مشاوران متخصص، امین و بی طرف، بسیاری از مشکلات راه حل های علمی و عملیاتی و مادام العمر دارند.
عامل نهم عدم فرصت کافی در داشتن روابط مناسب و کیفی درخانواده است، عملاً یا زن و شوهر باهمدیگر در خانه حضور ندارند و یا اگر هم حضور دارند، هرکدام در فضای مجازی، یا پای فوتبال، فیلم و سریال مشغول هستند و چه بسا بین یک زن و شوهر، در طول یک شبانه روز، هیچ کلام محبت آمیزی رد و بدل نمی گردد و این مسئله موجب فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر و سردی روابطشان می گردد.
عامل دهم مؤثر در طلاق ها مشکلات اقتصادی است، خانواده هایی که به لحاظ حداقل های معیشتی و زندگی دچار مشکل هستند، به خصوص وقتی که این مشکلات با عادات غلط، قیاس های اشتباه و چشم و هم چشمی های متداول همراه گردد، موجب غرغرها، دعواها، کدورت ها و فراهم شدن راه دخالت دیگران در مسائل خانوادگی گردد.
94/8/22
10:56 ع
روی جلد آخرین نسخه مجله تایم ، تیتری با عنوان “ایران 2025 چگونه در دهه آینده جهان را تغییر خواهد داد” و طرح یک دختر با چشمان جستجوگر و یک گوشی هوشمند و نخی که در دستش است (و احتمالا به بادباک متصل است)، منتشر گردیده است که در نگاه اول ممکن است حاکی از قدرت ایران برای تغییر جهان باشد، لیکن توجه به توافق 10 ساله برجام و مطالبی که مستمراً از سوی آمریکایی ها و هشدارهایی که مدام از سوی مقام معظم رهبری بیان می گردد، این برداشت را کاملاً منتفی می نماید؛ واقع قضیه این است که پیش بینی مجله تایم این است که ایران در این یک دهه دچار تغییرات اساسی خواهد شد و با توجه به نفوذ گسترده گفتمان انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه و دنیا، این تغییرات به سایر کشورهای تحت نفوذ گفتمان انقلاب سرایت نماید. شواهد و قرائن نشان می دهد که غربی ها تلاش دارند تا در مدت 10 سالی که اجرای توافق برجام در جریان است، بربستر آن تغییرات گسترده ی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن در کشورها و ملت های تحت تأثیر آن ایجاد نمایند که ستونهای این تغییرات، بربستر تغییر سبک زندگی، رسانه، نفوذ، وابستگی، ترس و رفاه زدگی خواهد بود. آنها در انتظار ایرانی هستند که با دورشدن از روحیه انقلابی گری و استکبارستیزی، برای آمریکا، اسراییل و غرب، امنیت، آرامش و اقتدار به ارمغان آورد و ملت ها و کشورهای مستضعف و مظلوم جهان را از هرگونه ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار جهانی نا امید و منصرف نمایند.