92/3/14
12:24 ع
ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!
به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود.
روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!
چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!
مطالب مرتبط:
تحلیلی از ورود، رد صلاحیت و قدم های بعدی هاشمی
در حاشیه اظهارات اخیر آیت الله جنتی
سوالهای هاشمیه
هدف هاشمی، تحقق شعارهای فتنه است
برچسب های مرتبط: شورای نگهبان آیت الله جنتی فتنه هاشمی رفسنجانی علی مطهری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/2/28
2:32 ع
دیروز آیت الله جنتی مطلبی در نماز جمعه ی تهران فرمودند که موجب سوءاستفاده ی حامیان آقای هاشمی گردید و آن جمله این است:
رئیسجمهور باید سادهزیست باشد؛ این نمیشود که با بنز برود و بیاید و خانه آنچنانی داشته باشد؛
اگر چه می شد شیواتر صحبت نمود، اما همین سخنان نیز به اندازه ی کافی گویاست. ایشان تردد با بنز را به صورت عطفی در کنار عبارات "خانه آنچنانی" و "ساده زیستی" آورده اند و این که کسی این عبارت ها را حذف و صرفاً به دلیل به کار بردن لفظ بنز، منطق شورای نگهبان و آقای جنتی را زیر سوال ببرد از یک تحریف ریشه می گیرد.
البته نگرانی آقایان از سوار بنزشدن آقای هاشمی نیست، چرا که مسائل امنیتی در کشور از سوی مردم، مسئولان، عقل، منطق و شرع پذیرفته شده است، بلکه مشکل از سایر مصداق هایی است که در جملات آیت الله جنتی با آقای هاشمی منطبق است.
آقای جنتی دیروز از دلایل دیگر رد صلاحیت نامزدها (غیر از ساده زیست نبودن) موارد دیگری نیز برشمرده بودند: عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری و ... که در واقع این مصادیق است که نگرانی امثال علی مطهری و طرفدران منطق آقازادگی را برانگیخته است، در واقع ضمیر مرجع خود را به درستی تشخیص داده است که اینچنین موجب جلز و ولز شده است، اصلاً ای کاش همه ی کاندیداها جرم شان بنز سواری بود، نه خدمتگزاری به دشمنان انقلاب و اسلام و نه تحریف کردن مفاهیم و اصول انقلابی و اسلامی!!!!!
این مطلب در سایت 8دی و حرف تو منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: شورای نگهبان آیت الله جنتی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/1/6
11:38 ع
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر در مشهدالرضا (صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه)، از تمام گروه هایی که جمهوری اسلامی را قبول و به آن اعتقاد دارند، دعوت به حضور در انتخابات نمودند که در این مجال می خواهم بدون تعیین مصداق ها، به اهمیت مقوله ی اعتقاد به جمهوری اسلامی و ابعاد، علائم و شرائط آن بپردازم.
جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با قاطعیت و با رأی ملت ایران تعیین شده است، دارای ساختار و چارچوبی است که رعایت آن از طرف کسی که قرار است در این نظام شخصیت اول اجرایی و نقش رییس جمهور را داشته باشد، ضروری ترین اولویت و جدی ترین شرط بشمار می رود، پس از این شرط است که سایر شرایط مانند تخصص و برنامه محوری دارای اهمیتند.
1- یقیناً رکن رکین و ستون محوری نظام جمهوری اسلامی ایران براساس شرع و قانون اساسی، اصل ولایت فقیه است. ولایت فقیه جاری شدن ولایت الله در زمان غیبت مقام معصوم در حکومت و جامعه به شمار می رود و در واقع اسلامی بودن نظام، با محوریت ولایت فقیه تضمین گردیده است. با توجه به میزان اهمیت اصل ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی یقیناً نمی توان توقع داشت کسی که معتقد به این اصل و تبعیت از ولی فقیه نباشد به این عرصه وارد شود. اصل ولایت فقیه آنچنان در تمام قوا و نهادهای کشور تنیده شده است که می توان گفت تمام قوا و نهادهای مهم کشور یا با تنفیذ رهبری یا تأیید یا تعیین رهبری انتخاب و از جایگاه قانونی بهره مند می شوند. در نظامی که اعتبار رییس جمهور به تنفیذ رهبر است چگونه می توان یک شخصیت متمرد یا نافرمان از اوامر رهبری یا غیر معتقد به جایگاه ولایت فقیه را متصور بود؟!
2- رکن مهم دیگر جمهوری اسلامی، جمهوریت است، جمهوریتِ نظام به رأی مردم و مقبولیت ایشان است که محقق می شود، رکن مردم نه تنها در انتخاب نظام جمهوری اسلامی که در تمام شئون آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل بوده است. مقبولیت مردمی چه در انتخاب رهبری به صورت غیر مستقیم و چه در انتخاب مستقیم رییس جمهور، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان نمود داشته است و به همین دلیل حراست و پایبندی به این رکن، چه در زمان امام خمینی و چه در زمان امام خمینی همیشه در دستور کار بوده است، به نوعی که در زمان فتنه 88 ولی فقیه اولین حامی و نگهبان حق انتخاب مردم بود. یقیناً نمی توان متوقع بود که کسی به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شود و به مردم و حق انتخاب ایشان اهتمام نورزد و به همین دلیل کسی که وارد این عرصه می شود در همان ابتدا باید خودش را تابع رأی مردم بداند و نمی توان کسانی را که سعی در بلوکه کردن حق انتخاب مردم و یا تفسیر آن به نفع خود دارد، به عنوان معتقد واقعی به جمهوریت نظام یاد کرد. اقرار به مردمی بودن از سوی کسانی که هر انتخابی غیر از خود را برنتابیده اند و یا مشخص است که برنمی تابند، یقیناً یک دروغ منافقانه است. اعتقاد به اهمیت مردم در بیان بسیار آسان است ولی آنگاه که باید فردی از مصالح خود و حزب خود به نفع آرامش و امنیت مردم بگذرد، میزان اهتمام وی به مردم مشخص می شود. نمی توان در شرایطی که سخت ترین مشکلات مردم مقوله ی گرانی است به مسائل دیگر سرگرم شد و شعار مردم دوستی داد، یا در شرایطی که مردم به اقتدار و استقلال نظام خود بیش از هرچیز اهمیت می دهند، به کسانی که به فکر زانو زدن به درگاه استکبارند، لقبِ مردمی داد.
3- از اولین اهداف تحقق انقلاب اسلامی تحت رهبری مجتهد وارسته امام خمینی (ره)، حرکت در مسیر اسلام بود که همین هدف عالیه منجر به تجسم احکام اسلام در قوانین کشور گردید و با این اصواف نمی توان توقع داشت کسی به عرصه ی ریاست جمهوری گام نهد که به احکام و حدود الهی و اجرای آنها اعتقاد نداشته باشد و نمی توان گمان داشت کسانی که قبلاً ماهیت خود را در هتک حرمت به احکام اسلامی نشان داده اند، معتقد به جمهوری اسلامی باشند.
4- از ارکان مسلم و مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، استقلال قوا و لزوم رعایت حریم قوا و روابط تنظیم شده در قانون اساسی است. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهند در رأس یک قوه قرار گیرند لزوماً باید به جایگاه قانونی سایر قوا و نهادهای قانونی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و یا شورای حل اختلاف احترام بگذارند. در قانون اساسی مشخص است که هر یک از این قوا و نهادها چه نسبتی با دیگری دارد و در چه مواردی کدام بر دیگری اولویت یا حجیت دارند. در نظام جمهوری اسلامی اگر کسی در همان ابتدا بگوید که مثلاً لزوم تایید نامزدها توسط شورای نگهبان را قبول ندارد یا این که اگر بگوید قوای دیگر باید از قوه ی مجریه تبعیت کنند و یا سایر منتخبین مردم در مجلس را در جایگاه متعارف قانونی خودشان محترم نشناسد و یا اگر کسی به سیاست های کلی نظام و چشم انداز کشور که با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبری تعیین می شود بی تفاوت باشد یا التزام نداشته باشد، هرگز نمی تواند در چارچوب معتقدین واقعی به جمهوری اسلامی تعریف گردد.
5- استقلال و آزادی کشور یکی از اهداف اولیه انقلاب و از اصول مصرح در قانون اساسی است، گروه هایی که خوشبختی ملت را در اسیری قدرت های استکباری معنا می کنند، هرگز نمی توانند واجد شرایط لازم برای ریاست جمهوری تلقی گردند. کسانی که مدام دم از خستگی، ضعف، لزوم روابط ذلیلانه با قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا می زنند، یقیناً شایستگی ندارند تا در رأس قوه ی مهم مجریه قرار گیرند و حتی به عنوان نامزد نزدیک به این جایگاه گردند.
6- امنیت و آرامش از حقوق مسلم و اساسی همه ی ملت هاست. اگر چه امنیت و آرامش مردم ایران تنها ذیل سایه ی استقلال و آزادی ذی ارزش است، ولی حفظ اقتدار نظام به لحاظ نظامی و اقتصادی جزء اولین تکالیف هر نظامی است که با حفظ اقتدار نظامی و حفظ اصول اقتصاد مقاومتی به خصوص در شرایط تحریم و فشارهای اقتصادی قابل تحقق است. بدیهی است در شرایطی که امنیت اقتصادی کشور بایستی براساس اصول اقتصاد مقاومتی تأمین شود، نمی توان سکان حکومت را به افرادی که به تفکرات اقتصادی غربی یا شرقی معطوفند سپرد، یا به کسانی که به زرق و برق اقتصاد غربی و تجمل گرایی چشم دارند سپرد، امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با نظام های سرمایه داری وسوسیالیستی و روشهای اقتصادی مانند تکنوکراسی محقق نمی گردد. لازم به ذکر است که نظام اقتصادی و الگوی پیشرفت ایران اسلامی باید بر مبنای نمای ترسیم شده توسط قانون، اصول اولیه انقلاب و دستورات رهبری شکل گیرد، در غیر اینصورت به لحاظ رعایت اصول انقلاب و تبعیت از دستورات رهبری و همچنین قانون اساسی، انطباقی با چارچوب جمهوری اسلامی وجود ندارد.
7- از اصول ارزشمند جمهوری اسلامی ایران که از بدو شکل گیری با آن عجین بوده است، حمایت از ملت های مستضعف و مرزبندی با مستکبران است و هرگز نمی توان پنداشت کسانی که اسرائیل و آمریکا را دوست می شناسند و فلسطین و بحرین و سوریه را دشمن، به کرسی ریاست جمهوری نزدیک شوند. نه تنها تبرا از مستکبران و تولا با مستضعفین در گوشت و خون ملت ما عجین شده است، بلکه در دنیا انقلاب ما را با این مختصات می شناسند و چه بسا اگر جمهوری اسلامی ایران به این اصل الهی و انسانی معتقد نبود، اکنون نه دچار تحریم بود و نه گرفتار فشار، حال اگر کسی شعارش نه غزه، نه لبنان و یا دوستی با مردم غاصبِ اسرائیل غاصب باشد، چگونه می تواند در چارچوب معتقدان به نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گیرد؟!
یقیناً تشخیص مصداق و یا میزان انطباق با شرایط برشمرده شده فوق و یا شرایط دیگری که مورد غفلت حقیر مانده اند، به لحاظ قانونی بر عهده ی شورای محترم نگهبان است و این شورا همانطوری که تا کنون نشان داده است، به خوبی به وظایف مهم خود در احراز صلاحیت ها آگاه است و همانطوری که شعار انتخابات آزاد در راستای فشار به شورای نگهبان را ناپسند و غیرقانونی می دانم، فشار به شورای نگهبان را در جهت رد یک یا چند نامزد نیز مطلوب و مناسب نمی دانم.
مطالب مرتبط:
تفسیر عجولانه از سخنان رهبری اشتباه است
مشت کدامیک؟! شورای نگهبان یا رأی مردم؟!
راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی
برچسب های مرتبط: فتنه انحراف شورای نگهبان انتخابات آزاد ولایت مداری بصیرت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/2
2:58 ع
در سیره ی انبیا و اهل بیت با مواردی بر می خوریم که برخی اطرافیان و حتی اصحاب ایشان، با اصرار و لجاجت با مواضع خود، عملاً امکان گزینش بهترین راه را از ایشان جلب می کردند. جنس این فشارها معمولاً از تکرار لجوجانه مواضع بوده است به نحوی که پشت مقام نبی یا امام را خالی می کردند، اگر چه مقام ائمه و اولیا بری تر از این است که تحت تأثیر افراد دچار گناه یا اشتباه شوند اما وقتی انتخاب یک راه به یک پشتوانه ی جمعی نیاز داشت، عملاً با کمرنگ شدن این پشتوانه، حق انتخاب مقام نبی و امام معصوم محدود می شد؛ نمونه ی بارز این فشارها را در زمان غصب حکومت از حضرت امیر المومنین و یا صلح امام حسن سلام الله علیهما شاهد بودیم و البته همانطوری که گفتم این فشارها فقط تا جایی می توانستند گزینه های انتخابی معصومان را محدود کنند و از مرحله ای به بعد، این اولیای الهی تسلیم فشارها نشدند و حتی با ریختن خون خود و فرزندانشان و تن دادن به اسارت همسران و کودکانشان در برابرفشارها چون حسین که براو و فرزندان و اصحابش سلام خدا باد، ایستادگی کردند.
خط قرمزدر تمامی مواردی که انبیا و ائمه در مسئله ای کوتاه آمدند یا بهتر بگویم تقیه کردند، حفظ اسلام و مصلحت مسلمین بود و از هرجا که دیدند کوتاه آمدن موجب انتفاع اسلام و مسلمین نیست، تمام قد در مواضع حق خود پایمردی کردند.
در انقلاب اسلامی ایران نیز رهبرانقلاب به عنوان مقام ولایت فقیه، در مواردی به خصوص در بحث پذیرش قطعنامه در برابر فشارها ناچار به پذیرش قطعنامه شد، چرا که تبعیت برخی از مسئولان و گردانندگان جنگ از رهبرکبیر انقلاب به نوعی دچار سستی گردیده و امام را به لحاظ تضعیف پشتوانه و احتمال مواجهه ی غیرقدرتمندانه، به قول غم انگیز خودشان مجبور به نوشیدن جام زهر کردند، و البته انتخابی که با فشار لجوجانه به جای شور دلسوزانه به ولی تحمیل شود همواره جام زهربوده وهست.
پس از امام خمینی قدس سره الشریف و در زعامت امام خامنه ای دامت برکاته و عزته نیز موارد متعددی از این فشارها به رهبری وارد شد، که نمونه اش را در فتنه 88 و در بحث ابطال انتخابات مشاهده کردیم ولی از آنجا که تسلیم چنین فشارهایی شدن عملاً نه تنها موجب انتفاع به اسلام و جامعه ی اسلامی نمی شد بلکه موجب تضعیف آن و تضییع رأی مردم می گردید، با تمام قوت از ماهیت مردمی حکومت نگاهداری کردند و پیگیری معترضین را تنها از راه قانونی مطالبه کردند که با تسلیم نشدن معترضین، عملاً با ایستادگی شجاعانه و حکیمانه ی رهبری خودبخود بیش از پیش مهجور و منفور گردیدند.
پس از فتنه 88 و جوانه زدن تخم انحراف در دولت، رهبرمعظم انقلاب نسبت به برخی مسائل در همان ابتدا تذکرات محرمانه و بعضاً علنی دادند که بعضاً به سرعت جامه ی عمل پوشانده می شدند ولی بعضاً نیز با تأخیر و تعلل یک هفتگی و ده روزه و بیشتر مواجه می شدند که نمونه های این فشارها را در بحث معاونت اولی مشایی و عزل وزیر اطلاعات و تن دادن به وحدت و پرهیز از تفرقه افکنی ها شاهد بودیم که مورد آخری با تشر و تهدید ضمنی رهبری نیز مواجه شد.
اگر چه موضع مقام معظم رهبری در خصوص مشایی با مخالفت ایشان در بحث معاونت اولی ایشان کاملاً شفاف است و اگر چه اقبال عمومی مردم و به خصوص طرفداران قدیمی و کثیر احمدی نژاد نسبت به مشایی کاملاً آشکار است، اما اصرار عجیب و لجاجت متأسفانه شدید احمدی نژاد بر نامزدی ایشان موجب گردیده است که عملاً عرصه ی اعتراض احمدی نژاد به مجاری مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشانده شود و این لجاجت احمدی نژاد اگر چه برای هدفی پوچ و دست نیافتنی که همان ریاست جمهوری مشایی است، اما با ایجاد هزینه در معیشت و زندگی و وحدت و آرامش نظام، موجب امیدواری فتنه گران داخلی و سران خارجی شان و تشدید فشارهای تحریم گردیده است. برخی احمدی نژاد را تا حد اخلال و یا تعلل در برگزاری انتخابات آماده دانستند که فارغ از صحت یا اشتباه بودن آن، مقام معظم رهبری طی سخنرانی شفافی نسبت به سابقه ی مقاومت در خصوص اخلال یا تعویق انتخابات یادآوری و تذکرات موکدی دادند تا عملاً کسی به تسلیم ناپذیری رهبری در خصوص حق انتخاب و رأی مردم دچار تشکیک نگردد.
در مطلب قبلی همین وبلاگ به راهبرد انتخاباتی ورشکستگان سیاسی که انتظار برای سوءاستفاده و موج سواری براساس اشتباهات و لجاجت های جریان انحرافی است پرداختم و امروز مقام معظم رهبری در حضورشان در مشهدالرضا، از تمام کسانی که چارچوب جمهوری اسلامی را قبول دارند، برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آوردند و همان شعار همیشگی و دائمی اهمیت حضور و مشارکت حداکثری را بر زبان آوردند. اگر چه این شعارها همواره و در تمام انتخابات از سوی رهبری تکرار شده اند، اما این بار مقارن بودن این شعارها با فشارها و لجاجت های احمدی نژاد در خصوص مشایی و هاشمی در خصوص نامزد احتمالی خود، یک پیام احتمالی را در ذهنم متبادر نمود.
به نظر می رسد حکمت و شجاعت رهبر معظم انقلاب در پذیرش نامزدی فردی از جریان انحرافی یا ورشکستگان سیاسی، با توجه به این که رأی نیاوردن ایشان بهترین درس به امثال احمدی نژاد و هاشمی را می دهد و رد صلاحیت ایشان، سوءاستفاده ایشان و زحمت را برای مردم ایجاد می کند، امکان دارد رهبر معظم انقلاب در راستای همان شعار حضور حداکثری و حفظ اقتدار نظام و ناامید کردن فتنه گران داخلی و کفتارهای خارجی در کمین نشسته، مبنای تصمیم گیری خود را بر مبنای چیزی متفاوت از آنچه که گمان می کردیم، تغییر دهند و اگر چه بیان همین بحث نیز از حد فهم و اطلاعات حقیر خارج بود و به عنوان یک گمانه مطرح گردید، اما بیان آن را لازم دیدم تا برادران حزب الله در اعلام مواضع خود دقت داشته باشند و نکند همان فشارهایی را که از سوی مدعیان ولایت مداری به رهبری وارد می شود را ایشان در جبهه ی دیگری بخواهند با مواضع نسنجیده ی خود وارد نمایند. مدعیان ولایت مداری باید به هوش و به گوش باشند و بصیر نه این که کورکورانه توپ را به هر طرفی شوت کنند، پس لازم است که امت حزب الله و به خصوص خواص و بزرگان مدعیان ولایتمداری گوش به فرمان باشند و قلبشان را آماده و تسلیم پذیرش امر ولایت فقیه نگاه دارند و خدای ناکرده از شنیدن اوامر ایشان که مثل همیشه مبنای شجاعت، حکمت و سنت را در دل دارد، دچار سردرگمی و ابهام در نقش نگردند، باید توجه داشت که حکم با ولی است و ایشان است که تشخیص می دهند مشت بر دهان منحرفان و ورشکستگان را شورای نگهبان بکوبد یا آرای آهنین مردم.
در کنار این مسئله که نباید در حیطه ی اختیارات رهبری وارد شد باید روی این فرمایش رهبری مانور کرد که هرکسی که وارد این عرصه می شود با این فرض مسلم آمده است که به جمهوری اسلامی با تمام اجزاء و اصولش اعتقاد دارد و باید بداند که مشروعیت یک رییس جمهور یا سایر مسئولان به تنفیذ و تأیید رهبر است و نباید جمهوری اسلامی را با یک دموکراسی که صرفاً میزان آرا در آن اهمیت دارد اشتباه بگیرد، همان اشتباه که از زبان خاتمی و اخیراً نیز احمدی نژاد شنیده می شود.
برچسب های مرتبط: فتنه انحراف شورای نگهبان انتخابات آزاد ولایت مداری بصیرت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/6
1:0 ص
طی این چند ماه، آقایان هاشمی و خاتمی و اخیراً هم احمدی نژاد دغدغه ی برگزاری انتخابات آزاد را بین مردم مطرح می کنند و اجرای چنین انتخاباتی را طلب می کنند، جالب است، کسانی که خودشان در همین سیستم حکومتی قبلاً رییس جمهور شده اند و به عنوان رییس جمهور انتخابات برگزار کرده اند، بزرگترین دغدغه شان برگزاری انتخابات آزاد است، و هریک نیز به بهانه افزایش مشارکت مردم چنین شعاری را دنبال می کنند، ایشان طوری از برگزاری انتخابات صحبت می کنند که گویی تا کنون انتخابات ریاست جمهوری در کشور آزاد نبوده است! همین ها در انتخابات هایی که برگزار کرده اند، آن را کاملاً تأیید و از صحت آن دفاع کرده ند، پس قضیه چیست؟! آیا ایشان جدیداً چیزهایی ازگذشته شان یادشان آمده است؟! یا نه بحث چیز دیگریست؟!
قضیه خیلی شفاف است، همه ی بحث این افراد در چند مسئله ی نسبتاً مشترک خلاصه می شود:
1- هر سه ی این افراد به تأیید نامزدی خودشان یا فرد مورد حمایت شان مشکوکند. هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که احتمال کاندیداتوری دارند و محمود احمدی نژاد هم که نامزد احتمالیش اسفندیار رحیم مشایی است، این افراد به لحاظ تأیید در شورای نگهبان ممکن است دچار مشکل شوند و این سخنان به نوعی فشار بر شورای نگهبان محسوب می شود. آقایان هاشمی و خاتمی کسانی نیستند که دستهایشان در فتنه 88 برای کسی رونشده باشد، ایشان از تمام حیثیت، آبرو، سابقه و حتی نزدیکانشان برای آن فتنه مایه گذاشته بودند و و اگر چه ایشان در این چندسال اخیر هرگز در انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس یا شورا دچار موفقیت نشده اند، اما اقتضای سیاست بازی همین دوز و کلک هاست، اینطوری اگر تأیید نشوند می گویند ما رأی می آوردیم و اگر تأیید شوند می گویند که نظام تسلیم شد و قبول کرد ما فتنه گر نبودیم و اما داستان مشایی چیز دیگری است، مشایی به غیر از حرف های غیر قابل دفاع و حاشیه سازی که زده است و به غیر از تأثیرات غیر قابل انکاری که روی احمدی نژاد گذاشته است (که دلیلش همین بس که همین اخیراً او را هدیه الهی و ... دانست)، یک مشکل دیگر هم دارد، او براساس نظر رهبر شایستگی معاونت اولی را هم نداشته است پس نتیجه ای که گرفته می شود این است که ایشان شایستگی ریاست جمهوری را نیز ندارد؟!، پس بر این اساس، خاتمی و هاشمی و مشایی فاقد صلاحیت برای ریاست جمهوری به نظر می رسند و این مسئله موجب نگرانی عمیق ایشان و البته برنامه ریزی برای سوءاستفاده از عدم تأییدشان است.
2- هر سه ی این افراد به نظر نمی رسد که ظرفیت باخت داشته باشند و این ادعا که انتخابات آزاد نیست می تواند برای بی ظرفیتی های آینده شان مؤثر باشد. برای همین است که هر سه جریان خودشان را و تنها خودشان را تنها ناجی کشور می دانند.
3- هاشمی، خاتمی و مشایی با توجه به رفتارها و گفتارهایی که داشته اند، جامه ی ولایت مداری و اعتقاد به ولایت فقیه بر تنشان زار می زند و چون مشکوک دانستن انتخابات در یک نظام، مقبولیت و مشروعیت نظام را زیرسوال می برد پس بدترین تهمت به نظام تلقی می شود، این حرکات می تواند بهترین راه برای خالی کردن عقده های درونی و فشار به انقلاب و رهبری باشد.
4- ضربه ای که با تهمت تقلب به نظام زده شد، در هیچ مقطعی به این کشور وارد نشد و طمع بستن به ضربه ای دیگر می تواند وسوسه ای بزرگ برای کسانی باشد که معتقدند "دیگی که برایشان نجوشد، همان بهتر که سرسگ در آن بجوشد"، پس باید بستر را برای جرزدن های سیاسیشان آماده نگاه دارند؛ اگر چه شاید احمدی نژاد، مانند خاتمی و هاشمی سابقه جرزدن انتخاباتی نداشته باشد، اما به نظر می رسند مسئولیت ناپذیری رییس جمهور در پذیرش اشتباهات و ضعف ها این هشدار را می دهد که جریان انتخاباتی ایشان نیز همان پتانسیل را در ابعادی کم و بیش، برای ضربه به نظام داراست.
در این شرایط آن نهادی که بیشتر از همه مورد هجمه است، شورای نگهبان است و این بار اما بسیار گسترده تر تحت فشار قرار دارد، البته با توجه به شناختی که از این نهاد و افراد آن دارم، یقین درام که به این افراد و جریان ها باج نمی دهد و همین مسئله موجب خشم سنگینی از نهاد شورای نگهبان و هجمه به اعضا و بزرگان آن شده است تا با تضعیف جایگاه قانونی و شخصیتی این شورا و اعضای آن، بستر برای اعمال فشار بیشتر مهیا گردد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
عمر آیت الله جنتی برکتی برای انتقلاب
شورای نگهبان خودش و مجلس را زیر سوال برد!
انتخابات آزاد و شفاف از نظر هاشمی چیست؟
ما گفتیم تحریم انتخابات را تحریم می کنیم!
چرا خاتمی رأی داد؟!
تکذیبیه دفتر رییس جمهور
مشایی این بار آمده که بماند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/9/21
8:10 ع
تقریباً روزی نیست که ضدانقلاب توهینی به آیت الله جنتی نکرده و یا تهمتی نزده باشند و البته ایشان مظلوم خواهند بود اگر ما آنچنان که باید قدرشان را بدانیم ندانیم. قرار نیست کسی را کورکورانه بزرگ کنم اما وقتی می بینم که دشمنان خونی این ملت و کشور، به خون امثال جنتی تشنه اند و در وادی نقد ایشان دست به فحش و ناسزا می برند، بی آنکه بتوانند منطقاً خدشه ای به شخصیت ایشان وارد کنند، نتیجه ی نمی توانم بگیرم جز این که ایشان به خوبی وظیفه ی خود را انجام داده است.
آری این برای ما قابل درک است که عمر بابرکت کسی که هر سال از سن خودش را در مبارزه با منافقان و ضدانقلاب خرج کرده است چرا باید برای دشمنان اسلام و انقلاب این قدر موجب ناراحتی باشد. برای ما قابل درک است که صدای کسی که تمام حنجره اش را در راه برملاساختن فتن و حمایت از انقلاب خرج کرده است چرا باید در گوش برخی ها این قدر شوم باشد. برای ما قابل درک است قد ایستاده ی کسی که در برابر استکبار و سرسپردگانش این چنین محکم ایستاده است ناراحت کننده باشد. برای ما قابل درک است که همه ی کسانی که در شورای نگهبان سنگربان انقلاب و قانون اساسی هستند مغضوب ضد انقلاب باشند و البته ما به ایشان و تمام بزرگان و ریش سفیدانی که در راه انقلاب ایستاده اند و آلوده ی زخارف دنیا نشده اند افتخار می کنیم و برای شان طول عمر بیشتر و سلامتی و توفیق در امور را آرزو می کنیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.