91/11/20
10:15 ص
اگر چه رویه این وبلاگ انتشار مطالب غیر نیست، ولی برخی مباحث و اهمیت آنها موجب می شود رویه وبلاگ را بهم بزنم. مدیر مسئول کیهان با درج یادداشتی با عنوان" ارثیه کسی نیست!" به افشای زوایایی از ماجرای استیضاح وزیر کار پرداخت:
1- بامداد دیروز سعید مرتضوی که دوشنبه شب هفته جاری بازداشت شده بود از زندان آزاد شد. دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درباره علت و چرایی این اقدام خود آورده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید مرتضوی به اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و پس از تحقیق و تفهیم اتهام توسط بازپرس پرونده به زندان معرفی گردید. متعاقبا پس از تکمیل تحقیقات بازپرس، نامبرده با صدور قرار تامین مناسب آزاد شد. همچنین از فاضل لاریجانی با توجه به مطالب منعکس در نوار منتشره تحقیقات لازم توسط بازپرس انجام گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد.» ادامه مطلب...
91/8/12
7:55 ع
دیشب در برنامه ی"امروز، دیروز، فردا" آقایان اصغرزاده و شریعتمداری حضور داشتند و آقای اصغرزاده در اواخر برنامه که وقت برنامه تمام شده بود در اظهاراتی بی ارتباط با برنامه و نامتناسب با وقت باقی مانده، ناگهان آقای شریعتمداری و طرفداران آقای احمدی نژاد را به دلیل حمایت شان، در مسائل و مشکلات کشور مقصر دانستند، فارغ از سایر مسائل که آقای شریعتمداری تا حدودی پاسخ گفتند، این مسئله به دلیل پایان وقت، بی پاسخ ماند و اکنون حقیر پاسخ این اظهارات ایشان را خطاب به خود ایشان عرض می کنم، امید که به بصر بی بصیرتشان برسد:
آقای ابراهیم اصغر زاده!!! هرکسی اگر به بهانه حمایت از مردم، از دولت، حکومت و حامیان گفتمان سوم تیر طلبکار باشد، شما حق این کار را ندارید، صریح تر بگویم، شما خودتان از همه بیشتر به این کشور و مردم بدهکارید.
شما، همان ها هستید که شروع مذاکرات بدون پیش شرط با گروه 5+1 را (در پایان دولت نهم و پس از 3 سال تحمل تحریم ها و فشارها)، با کمک خواستن از دشمنان این مردم به آغاز دورجدید و تشدید تحریمها و فشارها و حتی تهدیدهای نظامی تبدیل کردید، تا اکنون اشک تمساح تان را به مردم نشان دهید.
هنوز آن قدر زمان نگذشته است که فراموش کنیم چگونه از آمریکا و انگلیس می خواستید با هر اهرمی شما را در به زانو درآوردن نظام یاری کنند.
هنوز آن قدر نگذشته است که فراموش کنیم چگونه شعارهای تان را انگلیسی می نوشتید و بیانه هایتان را با خبیث ترین دشمنان این ملت هماهنگ می کردید و این که چگونه با دروغ بزرگ تقلب، مردمی را که به شما اعتماد کرده بودند را چون ابزاری برای اهداف شوم تان به خیابان ها کشاندید.
هنوز فراموش نکرده ایم که مسئولان دولت آمریکا چگونه در مجلس شان گزارش حمایت های خود را با فهرست و عدد و رقم از شما ارائه می دادند و می گفتند که به خاطر سفارش شما آنها را کمتر علنی می کرده اند.
آقای اصغرزاده! شما بی حیا ترین گربه ها را از رو بردید از بس که از ظرفیت و سعه صدر نظام سوءاستفاده کردید و این که، صد حیف که اگر که اگر که اگر، قوه قضاییه چوب را به موقع برداشته بود، حساب کار خود را می کردید و اینچنین شریک دزد و رفیق قافله نمی شدید.
مطالب مرتبط:
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/8/1
1:18 ع
تحلیل آقای شریعتمداری با عنوان "معادله ی بی مجهول" مبنی بر این که یقینا قاتل قذافی کسی بوده که از آمریکا دستور داشته است اگر چه زیبا و از نظر ما دوست داشتنیست ولی نباید موجب شود که احتمالات دیگر و ایرادات این تحلیل را نادیده بگیریم:
ایراد اول از این تحلیل آقای شریعتمداری است که چون فیلمی از کشتن قذافی پخش نمی شود، آن فیلم حتماً یا به عمد گرفته نشده است و یا سانسور شده است، چرا که در چنین جوی که به قول خود آقای شریعتمداری انقلابیون مخالف کشتن وی بودند، بعید است که فقط یک نفر اقدام به گرفتن فیلم کرده باشد و انقلابیون دیگر فیلمی نگرفته باشند و همان یک نفر هم جیره خوار آمریکا بوده باشد و حداقل نمی توان با قطعیت در مورد تصدیق این مسئله به عنوان شاهد سخن گفت.
ایراد دوم از تحلیل ایشان این است که ایشان شرایط انقلابی بودن آن جمع را در نظر نگرفته اند و این که کسانی که در پی قذافی بوده اند همگی شرایط روحی و روانی یکسان و اهداف واحدی را نداشتند چه بسا کسانی در این جمع در پی انتقام به دست خود بوده باشند و یا این که شخصاً دوست داشتند افتخاری کشتن وی را یدک بکشند و دیگر این که در بین کسانی که چهل سال تحت دیکتاتوری قذافی بوده اند ممکن است کسانی باشند که از ترس فرار و یا رهایی وی حتی پس از تسلیم شدنش نیز به وی شلیک نمایند.
ایراد سوم این که تیراندازی های مکرر نشان دهنده ی وجود یک ماموریت نیست بلکه وقتی کسی را می توان با یک تیر در سر کشت دیگر نیازی به شلیک های مکرر ندارد و دلیل ایشان در این خصوص فاقد حجیت لازم است.
ایراد چهارم این است که اگر چه یقیناً مردن قذافی مطلوب آمریکا و انگلیس بوده است، اما این مسئله را نمی توان به عنوان یک دلیل برای اثبات تئوری آقای شریعتمداری که اتفاقاً محتمل هم هست دانست.
ایراد پنچم این که یقیناً فقط یک گروه به دنبال قذافی نبوده اند و تعداد و گروه های زیادی از انقلابیون به دنبال وی می گشته اند و نمی توان با قاطعیت گفت که آمریکا در تمام این گروه ها نماینده ای اجیر کرده باشد بدون این که مسئله لو رفته باشد و دیگر این که احتمالاً بر اساس فرضیه ی ایشان در کنار این فرد اجیر شده باید فرد دیگری نیز برای فیلم برداری اجیر شده باشد تا فقط صحنه های خاصی را فیلم برداری کند و یا صحنه های خاصی را از فیلم هایش پاک کند و یا لااقل توزیع نکند که اثبات تئوری ایشان را مشکل تر می نماید.
ایراد ششم این که اگر چه خواست بسیاری از انقلابیون این بوده که دست های استعمارگران و حامیان قذافی رو شود ولی ممکن است این مسئله برای برخی از انقلابیون اهمیتی نداشته باشد و فقط خواهان تمام شدن ماجرای قذافی بوده باشند.
با توجه به این دلایل، ضمن احترام کامل به آقای شریعتمداری، به نظر می رسد که معادله را بی مجهول فرض نکنیم، بهتر باشد چرا که معادله ی بی مجهول یعنی یک قضیه ی اثبات شده و حال این که شواهد و دلایل ایشان اگر چه قابل صحتند ولی اقناع کننده نیستند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.