96/2/6
9:52 ص
جناب آقای دکتر سعید جلیلی عزیز
سلام و عرض تقدیر و تشکر بابت اقدام موثر و خالصانه شما در انصراف از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به نفع انقلاب، جریان انقلابی، از محضر شما 3 درخواست دارم که در ادامه بیان مینمایم:
1- آقای دکتر جلیلی مجاهدت شما برای احصاء مشکلات کشور و مطالعه برای تجویز نسخه عملی برای علاج آنها اقدامی بسیار ارزشمند است و آن طور که از اخلاص شما سراغ داریم، امیدواریم نتایج این تلاشها را در اختیار نامزد اصلح انقلابی و حتی رئیس جمهور منتخب، فارغ از این که چه کسی نهایتا در انتخابات پیروز شود بگذارید و خود نیز برای پیروزی نامزد اصلح و موفقیتش در عرصه اجرا یاری فرمایید.
2- آقای دکتر سعید جلیلی با وجود این که اخلاص شما مورد اعتراف دوستان، دشمنان و منتقدان قرار دارد، اما آرزو میکنم این اخلاص را به اطرافیان خود هم بیشتر تسری دهید، چون این رفتارشان که ابتدا کوشیدند با فشار، شما را از تصمیم انقلابیتان منصرف کنند و بعد هم که با نظر قاطعانه شما مواجه شدند، کوشیدند آن را تحت فشار و از روی اجبار معرفی کنند که اینها با مشی خالصانه شما منافات داشت.
3- با توجه به اهمیت کار تشکیلاتی در برابر جریان غیرانقلابی که در چند انتخابات اخیر، با کمترین عده و تنها با ائتلاف و وحدت، بهترین بهره را برده است، امیدواریم شما را در پیوستن به یکی از تشکلهای انقلابی موجود و کمک به رفع نقایص و تقویت مزایای آن، یا در تأسیس یک تشکیلات فراگیر انقلابی جدید، موفق ببینیم تا از ثمرات کارهای تشکیلاتی در انتخاباتها و خصوصا در تربیت نیروهای انقلابی بیشتر بهره گیریم.
96/1/22
10:26 ع
آیت الله رئیسی ، با سالها سابقه اجرایی در عرصه های مختلف، بالاخره امروز مورخ 95/1/20، رسماً با صدور بیانیه ای حضور مستقل خود در صحنه رقابتهای انتخابات 96 را اعلام کرد. این حضور از این جهت که لبیک به دعوت پرشور و گسترده علما، متدینین، کاربران فضای مجازی و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بود و بدون تمایل شخصی به حضور در انتخابات صورت گرفت بسیار ارزشمند بود.
اگر چه آیت الله رئیسی فارغ از هرگونه وابستگی به احزاب و جناح ها به صحنه رقابتهای انتخاباتی وارد شده اند، اما ایشان ابراز محبت به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و اهتمام به مسئله انسجام و همدلی را هم در پیامشان به دومین مجمع ملی این جبهه، هم در تماس تلفنی با رئیس این جبهه و همچنین در بیانیه اخیرشان مدنظر دارد، در بند آخر بیانیه آیت الله رئیسی میخوانیم:
«ابراز محبت اقشار مختلف مردم گروههای مختلف سیاسی و “جبهه انقلاب اسلامی” به این خادم امام هشتم (ع) نویدبخش امکان ایجاد انسجام و همدلی حداکثری میان تمامی علاقمندان به سرافرازی ایران و دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی امام و شهدا برای تشکیل دولت جدیدی است که وضع کنونی را به نفع مردم و آینده درخشان ایران اسلامی تغییر دهد»
بیانیه آیت الله رئیسی به خوبی نشان میدهد که آیت الله رئیسی اصلاً به دنبال ایجاد انشقاق و مرزبندی با جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیست بلکه میکوشد با ورود مستقل به صحنه انتخابات که برای خیلی از مردم و نیروهای انقلابی همچنان یک امتیاز است، برای تقویت و گسترش انسجام و همدلی موجود، به سطح همه مردم و نیروهای انقلاب گامی بلندتر بردارد.
اهتمام آیت الله رئیسی به انسجام و همدلی نیروهای انقلاب این نوید را میدهد که ایشان، سایر نامزدهای جبهه مردمی و آقای جلیلی میتوانند در کنار یکدیگر برای نجات کشور از گفتمانی که تنها در صرف فعل «نتوانستن» و جسارت به فرهنگ «توانستن» شجاعت دارد، تلاشی مضاعف و هم افزا کنند، در حالی که به اهمیت پایان دادن به وضع موجود توجه ویژه دارند.
امروز جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که برای انسجام و همدلی نیروهای انقلاب حقیقتاً تلاشی مخلصانه، مؤثر و ماندگار کرد، با انعطاف در برابر شرایط موجود که قطعاً در رفع دغدغه بخشی از مردم و نیروهای انقلاب موثر است، از همه ایشان دعوت میکند چه به صورت تشکیلاتی و چه غیرتشکیلاتی، از حرکت در مسیر انسجام و همدلی نیروهای انقلاب، با درک صحیح از وضعیت کشور، حمایت نمایند.
96/1/22
10:21 ع
آنهایی که توفیق جبهه منا، جماران و تشکّلات مشابه کشوری یا شورای جوانان انقلابی رشت در سطوح محلی را به معنی افزایش احتمالی ضریب نفوذ نهادهای انقلابی در حاکمیت قلمداد میکنند و به این دلیل یا به این بهانه با رشد و نموشان مخالف هستند، بدانند که اتفاقاً وجود چنین تشکّلات مردمی و انقلابی فراگیری بهترین روش برای مقابله با تمایلات احتمالی نهادهای حاکمیتی مجاز یا غیرمجاز به دخالت در عرصه های سیاسی میباشد و این مسئله اتفاقا از سوی خود این نهادها با توجه به تجارب ناکام گذشته و بروز ظرفیتهای عظیم جوان در بدنه انقلابی، به خوبی درک شده است و از این رو این تمایل به شدت وجود دارد که محوریت در صحنه های سیاسی به تشکّلاتی مثل جمنا، جماران یا سایر تشکّلات انقلابی مردمی با کارکردهای وحدت برانگیز و جبهه ای واگذار گردد که این اقدام شایسته به خوبی در سطح مرکز، استانها و حتی شهرستانها شروع شده و در حال گسترش است.
این مسئله باعث میشود تا تشکّلات مردمی و انقلابی به جایگاهی برسند که هیچ نهاد حاکمیتی حتی انقلابی و حتی مجاز به ورود به صحنه های سیاسی هم دیگر نیازی به حضور یا دخالت در این صحنه ها حتی با هدفهای صحیح یا بهانه های موجه را احساس نکند، چرا که حضور چنین نهادهایی در صحنه های سیاسی نه تنها بعضاً به لحاظ قانونی دچار شائبه و مفسده انگیز است، بلکه کارکرد شناسایی، تربیت، رشد و هم افزایی برای نیروها و جریانات انقلابی را نیز ندارد؛ لذا به نظر میرسد نیروهای انقلابی باید این فرصتها را غنیمت بدانند و با همراهی فعال، از به بیراهه رفتن این تشکّلات با نقد و تذکر جلوگیری و با نظر و پیشنهاد حرکت رو به رشدشان را یاری نمایند، خصوصاً که جریانات غیرانقلابی چند سالی است با وحدت بر مواضع باطل و شخصیتهای بدسابقه و با کمیت ناچیز خود، بیشترین اثر ممکن را میگذارند و این تنها در سایه انفکاک نیروهای انقلابی بروز یافته است که باید پایان یابد.
96/1/22
10:19 ع
میپرسند که اگر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی دنبال اصلح است پس چرا این جبهه قصد دارد در روزهای آخر و پس از مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی، اصلح را معرفی کند؟! و این که چرا از همین الان مثلاً آیت الله رئیسی را که در دومین مجمع ملی این جبهه بیشترین رأی را آورده است، اصلح و گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اعلام نمیکند؟! که در پاسخ به این دوستان عرض میکنیم:
1- در مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از اول هم قرار بد در سه مجمع ملی، گزینه ها به 10 و سپس به 5 و نهایتا در روزهای آخر به گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برسد، پس هم اکنون وسط این مسیر هستیم و اتفاق عجیبی رخ نداده که فکر کنیم این مکانیزم بهم خورده است، بلکه باید تا روزهای نزدیک به انتخابات منتظر بمانیم.
2- بالاخره بخشی از تشخیص گزینه اصلح در همین مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی انجام میشود وقتی که نامزدها برنامه های خود را مطرح کرده اند و توان دفاع از آنها را داشته اند و اگر این فرصت برای شناخت گزینه ها تلف شود، عملاً خودش فاصله گرفتن از هدف شناخت گزینه اصلح و از دست دادن یک فرصت مهم است.
3- اصرار بر اعلام عجولانه گزینه نهایی در حالی که جریان غیرانقلابی برای تخریب او مترصد حجم سنگین آتش تخریب، توهین و تهمت است چندان قابل دفاع نیست، ضمن این که تعدد نامزدهای انقلابی و سفرهایشان در استانهای مختلف و مصاحبه هایشان در تبیین گفتمان انقلاب و همدلی و همراهی مردم نیز مفید و هم افزا است.
4- تعیین زودهنگام نامزد نهایی به نوعی توهین به سایر نامزدهای انقلابی است که وارد عرصه شده و ثبت نام کرده اند، چرا که حداقل حقی که برای این گزینه ها باید قائل شد این است که برنامه ها و شعارهایشان را مطرح کنند و سپس قضاوت نهایی انجام گیرد هرچند اگر نتیجه با آن چه که در مجامع اول و دوم ملی این جبهه انجام شد تفاوت نداشته باشد.
5- این که بگوییم از ابتدا تا انتهای مبارزات انتخاباتی تنها باید یک گزینه داشته باشیم با عقل سازگار نیست چرا که همواره باید برای شرایط اضطراری هر چند یک درصدی چاره ای داشت، به خصوص که فضای انتخاباتی، خیلی قابل پیش بینی نیست و همواره احتمال وقوع مسائل عجیب و پیش بینی نشده در آن وجود دارد.
96/1/22
10:17 ع
آیت الله رئیسی براساس این قاعده که باید اصلح را پیدا کرد و به صحنه آورد، از سوی بسیاری از علما و نیروهای انقلابی، به عنوان گزینه اصلح شناخته شد و از طریق دعوت شخصی، کمپینهای فضای مجازی یا از طریق اجماع در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به صحنه انتخابات فراخوانده شد که این دعوتها نهایتاً با لبیک و البته تشکر ایشان همراه گردید.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی نه تنها در بین علما و نیروهای انقلابی اصلح و مقبول شناخته شدند، بلکه با داشتن درجات بالای علمی و فقهی، ملبس به لباس شریف روحانیت نیز هستند و از امتیاز سیادت هم برخوردارند که این دو گزینه هر چند شاید در بین خواص یک اولویت نباشد، اما بخواهیم یا نخواهیم در بدنه عمومی جامعه یک امتیاز موثر تلقی میشود.
آیت الله رئیسی از سوی دیگر تجربیات ارزشمندی در مناصب ریاست سازمان بازرسی، معاون قوه قضاییه و دادستان کل کشور دارد که استفاده از این تجربیات در کسوت رییس جمهور میتواند با توجه به شناخت صحیح از گلوگاه های فساد و امکان مبارزه با مفاسد از محل گلوگاه ها، به پیشگیری بهتر از مفاسد و همچنین کشف سریعتر آنها منجر گردد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی یک سابقه مدیریت بسیار موفق اجرایی با عنوان تولیت آستان قدس رضوی(ع) دارند و به خوبی توانستند با تبعیت از حکمی که مقام معظم رهبری برایشان صادر کرده بودند، حمایت از محرومان، مجاوران و زائران را در کنار امور جاری آستان قدس، عملی کنند که میزان رضایتمندی مردم از مدیریت ایشان، به خوبی گواه این موفقیت است.
آیت الله رئیسی چه به لحاظ اصلحیت و چه مقبولیت، از اجماع بالایی بین خواص و جریانات انقلابی و عامه مردم برخوردار هستند که هم اکنون بخشهایی از این ظرفیت به عینیت رسیده است و یقینا این امتیازات باعث خواهد شد، حجم تخریبها، توهینها و تهمتها نسبت به ایشان از سطح فعلی هم بیشتر شود که با هوشیاری نیروهای انقلابی خنثی خواهد شد، ان شاالله.
96/1/15
7:29 ع
استاد قاسم روانبخش عزیز متنی درباره فضای انتخابات کشور نوشتند که محور اصلی آن درباره مسئله وحدت نیروهای انقلاب به نظر میرسد و سایت انتخاب که از قضا علاقه ای هم به وحدت نیروهای انقلاب ندارد، این نوشته را با عنوان «انتقاد قاسم روانبخش، شاگرد آیت الله مصباح از جمنا» منتشر نموده است لیکن با مطالعه دقیق مطلب، مشاهده میگردد که بخشهایی که به مسئله وحدت نیروهای انقلاب و تلویحاً جبهه مردمی نیروهی انقلاب اسلامی میپردازد، لزوما انتقاد نیستند، بلکه برخی توصیه و بعضی هم صرفاً آسیب شناسی هستند و بعضا هم انتقاداتی هستند که بدون ذکر نامی از جبهه بیان میشوند که در ادامه به برخی از این موارد اشاره میگردد:
یکی از آسیب هایی که استاد روانبخش در مسئله وحدت پیش بینی میکنند، مسئله سهم خواهی است، ایشان سهم خواهی را به عنوان یک آسیب احتمالی وحدت معرفی میکنند که کاملا هم صحیح است چرا که در هر وحدتی ممکن است عده ای به صورت علنی و یا حتی به صورت پنهان و تنها با نیت سهم خواهی در آینده، حضور داشته باشند ولی یقیناً صرف وجود چنین آسیبی نمیتواند، وحدت را زیر سوال ببرد، مگر این که وحدتی شکل گیرد که در مسیر آن، برای افرادی که با آن همراه میشوند سهم تعیین گردد که البته این مسئله برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، مشاهده نمیشود.
از دیگر آسیب هایی که به نظر حجت الاسلام والمسلمین روانبخش میتواند وحدت را تهدید کند، اقدامات خلاف شرع یا خلاف قانون برای رسیدن به وحدت است که خود ایشان، به عنوان مثال، دخالت نهادهایی که نباید در انتخابات دخالت کنند را مطرح میکنند، ولی خودشان در ادامه میفرمایند البته اگر نهادهای انقلابی بدون دخالت در انتخابات و به خصوص تعیین مصادیق و شرط و شروط، صرفا در بسترسازی برای رسیدن به وحدت، تلاش و دعوت کنند، آن موقع قضیه متفاوت و بلااشکال خواهد بود.
از دیگر آسیبهایی که این شاگرد علامه مصباح برای وحدت معرفی میکنند، مسئله صداقت نداشتن و تحمیل کردن است، ایشان در این خصوص میگویند: «یکی از شرایط وحدت پایدار رعایت اصل صداقت است، به طوری که از ابتدای حرکت و تصمیمگیری، همه با هم باشند و در جریان حرکت و تصمیمگیریها باشند،» که البته در این باره شاید بتوان ایرادی وارد کرد مبنی بر این که آیا بسترسازی برای وحدت لزوما باید با حضور همه افراد و جریانات صورت گیرد و یا این که اگر تعدادی معدود نیز کلید چنین حرکتی را زدند نباید از همان اول ایشان را متهم به بی صداقتی نمود!
آسیب دیگری که استاد روانبخش برای وحدت متصور هستند و کاملا هم صحیح است، مسئله تحمیل گری است، ایشان کاملاً صحیح میگویند که نباید دیگران را برای پیوستن به وحدت تحت فشار گذاشت و نباید اگر کسی به آن نپیوست او را مقصر شکست قلمداد کرد، البته حرف ایشان از این جهت که هرکسی باید براساس حجیت شرعی کار کند حتماً صحیح است که متأسفانه در برخی از حامیان جمنا مشاهده شد که با چنین ادبیاتی نسبت به افراد و جریاناتی که هنوز برای پیوستن به جمنا اعلام آمادگی نکرده اند برخورد کردند که البته شخصاً در نقد ایشان قبلاً مطالبی نگاشتم.
یکی از دغدغه ها و شاید هم گلایه هایی که استاد روانبخش درباره وحدت نیروهای انقلابی مطرح میکنند، مسئله دستهای پشت پرده است که البته در این خصوص اگر کسی با مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی آشنایی داشته باشد میداند که حتی اگر و تنها اگر هم کسانی پشت پرده تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بوده اند، اما امروز شرایط از کنترل ایشان خارج شده است چرا که تصمیم گیرندگان اصلی در این جبهه، مردم انقلابی هستند که در مجامع ملی شرکت میکنند و اجرا کنندگان این تصمیمات هم 30 منتخب مردم هستند که اکنون در شورای مرکزی این جبهه مشغول فعالیت هستند.
یکی از توصیه هایی که استاد روانبخش در مسیر رسیدن به وحدت بیان میکنند، مسئله انعطاف پذیری است، ایشان این خصلت را برای شنیدن حرف موافقان و مخالفان و تسهیل در رسیدن به گزینه اصلح، لازم و کارگشا میدانند که البته کاملا صحیح است و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیز حتی با وجود این که پیوستن برخی از افراد و جریانات به وحدت را بعید میداند ولی بارها با ایشان مذاکره کرده است و از نصایح ایشان استفاده نموده است.
نکته مهمی که حجت الاسلام والمسلمین روانبخش بر آن تأکید دارند این است که حتی اگر گزینه های انقلابی به وحدت نرسند هم حق ندارند در برابر یکدیگر صف آرایی کنند و این مسئله نیز بسیار مهم به نظر میرسد، واقعا این شایسته نیروهای انقلابی نیست که یکی وحدت دیگری را قبیلگی و قدرت طلبانه و سهم خواهانه بخواند و دیگری هم متقابلا طرف مقابل را خودخواه و وحدت شکن و خائن قلمداد کند.
یکی از دغدغه های استاد روانبخش درباره وحدت این است که ما نباید مانند اصلاحاتی ها به این بیندیشیم که چه کسی رأی بیشتری می آورد و دور او جمع شویم. البته این دغدغه کاملاً صحیح است و نباید مسئله اصلحیت را فدای مسئله مقبولیت نمود ولی واقعا این مسئله را درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی وارد نمیدانم چرا که نیروهای انقلابی که در مجمع ملی اول این جبهه حضور داشتند، بر مبنای رأی آوری رأی ندادند بلکه براساس صلاحیتهای انقلابی و مدیریتی به 10 نامزد رأی دادند.
با توجه به شیوه ای که در رأی دادن نیروهای انقلابی حاضر در مجمع ملی جبهه نیروهای مردمی نیروهای انقلاب اسلامی مشاهده شد، میتوان پیش بینی کرد که هم گزینه نهایی واجد صلاحیتهای حداکثری از نظر نیروهای انقلابی باشد و هم در نهایت امکان ایجاد اجماع نظر همه نیروهای انقلابی و همه مردم روی گزینه نهایی این جبهه افزایش یابد که در این صورت واقعا دیگر نیازی نیست حتی در لحظه آخر نیز از گزینه اصلح دست برداریم و به دنبال گزینه صالح مقبول برویم و از این لحاظ بدون این که تحمیل وحدت به دیگران را صحیح بدانم لیکن تخریب وحدت نیروهای انقلابی را به صرف بددلی صحیح نمیدانم.
96/1/6
9:0 ص
متأسفانه همچنان بیانات علامه مصباح یزدی آماج هجمه ها یا سوءاستفاده های برخی جریانات سیاسی قرار میگیرد که این بار بیانات انتخاباتی ایشان درباره بحث انتخاب اصلح و صالح مقبول مورد حاشیه سازی این جریانات قرار گرفته است، آنجا که میفرماید:
«هر گاه تشخیص دهم کسی اصلح است، از او حمایت میکنم، و اگر کار به جایی رسید که قرار است کسی رأی بیاورد که ضررش بیشتر است و رأی به رقیب او سبب دفع ضرر بیشتر میشود، دفع افسد به فاسد میکنم؛ اما قرارنیست از اول فاسد را ترویج کنم. در صورتی میتوانم به کسی رأی دهم که بینی و بین الله تشخیص دهم از میان افراد موجود، او اصلح است»
برخی اشخاص اصلاح طلب مثل عباس عبدی و رسانه های این جریان عبارت «دفع افسد به فاسد» را به معنی انتخاب فساد برای به قدرت نرسیدن فاسدتر و خدشه به جایگاه شورای نگهبان قلمداد کردند در صورتی که اساسا این عبارت برای نامزدها نیست بلکه برای رفتار است؛ علامه میفرمایند کار صحیح رأی به اصلح است و کار فاسد رأی به غیر اصلح هر چند که او صالح مقبول باشد و میفرمایند که اگر قرار باشد نظام اسلامی دچار خسارت (حالت افسد) شود، آنگاه باید با انتخاب صالح مقبول از خسارت به نظام اسلامی جلوگیری نمود.
از سوی دیگر برخی از جریانات بحث اصلح و صالح مقبول را به نفع نامزد مدنظر خود مصادره کردند بخشی این طور گفتند که هرکسی باید به تنهایی، اصلح را بیابد، حال این که آن چه مد نظر علامه است صرفاً «کشف اصلح» است و چه بسا کشف اصلح اگر همه نامزدها به صورت نظام مند، علمی و بر اساس شاخصهای اسلامی، انقلابی و مدیریتی ارزیابی شوند، نتیجه جامعتر و قابل اجماعتر باشد، لذا صرف «کشف اصلح» اصل است چه این کار با شناخت شخصی باشد، چه با پرسیدن از افراد آگاه و امین و چه با طی کردن مکانیزم جمعی، جامع، علمی و نظام مند.
بخش دیگری از افرادی که بحث اصلح و صالح مقبول علامه مصباح را به نفع خود مصادره کردند نیز از همان اول به حساب این که اصلح قابلیت رأی آوری ندارد، مستقیماً رفتند به سراغ مقبولیت نامزدها در حالی که این هم اشتباه و همانطوری که بیان شد عملی فاسد است، بلکه باید ابتدا اصلح را شناخت و حتی برای رأی آوریش تلاش کرد و اگر به جایی رسیدیم که از مقبولیتش ناامید شدیم و در کنارش احتمال خسارت به نظام اسلامی وجود داشت، آن گاه به دنبال معرفی صالح مقبول رفت.
توضیح این که مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، علی رغم انتقاداتی که حتما به آن وارد است، کشف اصلح بر اساس شاخصهای انقلابی گری و مدیریتی که توسط یک جمع گسترده از نیروهای مومن و انقلابی، تدوین، تصویب و ارزیابی میشوند، دنبال میگردد به نحوی که جامعیت این مکانیزم برای رسیدن به گزینه اصلح، ضمن کاهش احتمال خطا، امکان ایجاد اجماع بر گزینه شناخته شده به عنوان اصلح را در طول اجرای این مکانیزم افزایش میدهد، بدون این که در لحظات آخر انتخابات، گرفتار دوگانگی انتخاب اصلح و صالح مقبول گردد.
96/1/4
12:47 ص
اگر چه بسیاری از علما و مراجع از بدو تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از آن حمایت کرده اند، لیکن هنوز در مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نشانی از تأیید و رد مطلق وجود ندارد و ایشان ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی در این خصوص، عموماً در هنگامی که از ایشان برای پیوستن به این جبهه سؤال میشود، روی لزوم شناسایی و حمایت از اصلح تأکید میکنند و در عین حال میفرمایند برای دفع شر افسد و درجایی که امیدی برای پیروزی اصلح وجود نداشته باشد به صالح مقبول رأی خواهند داد و در عین حال نیز کنار کشیدن نامزدهایی که خود را اصلح میدانند ولی از مقبولیت برخوردار نیستند و موجب به قدرت رسیدن فاسدان میشوند را واجب میدانند که مجموعه این مواضع اگر چه در حمایت مستقیم از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیستند ولی به تمرکز قوا و همراهی نیروهای انقلابی و نامزدهای جریان انقلاب کمک میکند.
نکته ای که مهم است، حمایت مجدانه و موکد علامه مصباح بر گزینش اصلح که البته قابل درک و پیروی است، اما مسئله ای که وجود دارد این است که ایشان همچنان روی شخصی بودن تشخیص اصلح تأکید دارند و پذیرش هرگونه ائتلافی را منافی این اصول میدانند حال این که هم اکنون بسیاری از مریدان علامه مصباح در جمع جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی حضور مؤثر دارند و همین کشف و حمایت از اصلح را با استفاده از یک مکانیزم سیستماتیک دنبال میکنند، این که در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، چند شاخص انقلابی تصویب گردیده و برای هرکدام وزن تعیین گردد تا همه نامزدها براساس این خط کش ارزیابی شوند مطمئناً خارج از تلاش برای رسیدن به اصلح نیست.
نکته دوم این که اکثریت قریب به اتفاق اشخاصی که در این جبهه به عنوان اشخاص مؤسس، مؤثر و تصمیم گیر حضور دارند، برخلاف مکانیزمهای قبلی، نمایندگان احزاب نیستند و بسیاری از ایشان حتی سابقه حضور و عضویت در هیچ حزب سیاسی را در کارنامه ندارند و تنها به دلیل وجهه انقلابی و اسلامی خویش در این جمع ورود کرده اند و حاصل تصمیم این جمع نباید به مثابه یک تصمیم صرفا دموکراتیک حزبی و منفعت طلبانه تلقی گردد بلکه باید پذیرفت محتوای تفکر این افراد و برآیند آرای این جمع هر چند در صندوق رأی ریخته و شمرده میشود، ولی براساس شاخصهای انقلابی اسلامی است.
درک نگاهی که به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ارائه شد خیلی سخت نیست وقتی بدانیم که مجلس خبرگان که مجتمعی از فقهای مقبول و معتمد کشور هستند نیز با همین مکانیزم رأی گیری تصمیمات خود را اتخاذ میکنند بدون این که کسی نتیجه تصمیم گیری آنها را فاقد وجاهتهای شرعی و انقلابی بداند، البته با این وجود همانطوری که علامه مصباح در نشست خود با اعضای حزب مؤتلفه بیان کردند، مسئله نفوذ را باید جدی گرفت، مسئله ای که حتی در مجلس خبرگان هم باید جدی گرفته شود، ولی دلیل نمیشود که کسی کلیت مجلس خبرگان یا جمع هایی که دنبال وحدت نیروهای انقلاب اسلامی هستند را بابت نفوذیهایی که احتمالا در آن ورود میکنند را زیر سؤال ببرد.
شاید برخی افراد در این که جمع مؤسسین و سپس اعضای 3000 نفره و نهایتاً شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی واجد صلاحیت لازم باشند دچار تردید باشند اما نگاهی به جمع شورای مرکزی که محصول انتخاب نشست 3000 نفره اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی است نشان میدهد که به وجهه انقلابی و اسلامی اکثریت قریب به اتفاق حاضران در شورای مرکزی 30 نفره، حتی از نگاه سخت گیرترین شخصیتهای انقلابی نیز نمیتوان خدشه جدی وارد دانست و از این جهت حاصل و برایند چنین جمعی نیز نمیتواند منافی اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی شناخته گردد، برآیندی که شاید هم رسیدن به اصلح را بهتر تضمین کند و هم ایجاد اجماع بر وی را به خوبی تسهیل نماید.
مسلماً مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و در خصوص عدول نکردن از انتخاب اصلح جز در شرایط اضطرار و مراقبت درباره مسئله نفوذ در جمع های انقلابی برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یک نعمت بزرگ است همان طور که توصیه های بزرگانی مانند مرحوم مهدوی کنی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، موحدی کرمانی، یزدی، پناهیان و… درباره اهمیت وحدت، کار تشکیلاتی و شبکه سازی برای تسهیل کشف و ارتقای نیروهای انقلابی نیز نعمتی عظیم است به خصوص که طیف غیرانقلابی چند سالی است که از مکانیزم غیرنظام مند و اجتهادهای شخصی نیروهای انقلاب نهایت سوءاستفاده را کرده و با ائتلافهای خود بر اصول باطل، جبهه حق را به خاطر روحیه فردگرایی برای نامزدی در انتخابات و تشخیص اصلح، تحت فشار قرار داده اند.
95/12/19
9:5 ص
همانطوری که قبلاً در نقد محمد رضا باهنر که سعید جلیلی را بابت عدم وحدت با جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نکوهش کرده بود، مطلب نوشتم، اکنون به اظهارات برادر انقلابیمان وحید جلیلی که به این جبهه و اعضایش به صورت غیرمنصفانه ای هجمه میکند و دیگر برادر جوان انقلابیمان، مهدی محمدی را اینچنین «مأمور» و «دوشخصیتی» میخواند، انتقاد دارم:
«کسانی که یک روز به فرموده می نویسند برجام توافق متوازن! است، روز دیگر علیه مبتکر توافق متوازن! اعلام جنگ می کنند/ با این آدمهای دوشخصیتی میخواهیم شخصیت واحد و صف مشترک برای نیروهای انقلاب ایجاد کنیم؟!»
البته همانطوری که قبلا هم نوشته بودم، مهدی محمدی در خصوص اطلاق عبارت «متن متوازن» برای برجام دچار اشتباه و عجله در تحلیل شده بود، ولی او در همان نوشته تلویحاً شتابزده بودن آن تحلیل را بیان کرده بود:
«زمانی کم و بیش طولانی لازم است تا همه ابعاد این متن روشن شود و بتوان درباره آن یک داوری بدون ابهام به دست داد…»
نکته دیگر این که مهدی محمدی خیلی سریع به نقاط ضعف و تله های برجام پی برد و در جبران اشتباهش، بارها در نقد برجام مقاله نوشت و مناظره و مصاحبه کرد، تا حدی که در روشن کردن ابعاد تاریک برجام تلاش قابل تقدیری کرد.
اما این که وحید جلیلی یک تحلیل اشتباه مهدی محمدی جوان که خیلی سریع نیز اصلاح و تا حد خوبی جبران شد را بهانه ای برای «مأمور» معرفی کردن و «دوشخصیتی» نامیدن او و کوبیدن کلیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی قرار دهد و انتقاداتش به برجام را نیز با لفظ «اعلام جنگ» به سخره بگیرد، واقعاً نمیتواند اخلاقی و منصفانه تلقی گردد.
این که مهدی محمدی قبلا بابت همین عبارت «متن متوازن» از سوی عبدالرضا داوری، فرد رسانه ای حلقه انحرافی مورد توهین و تهمت قرار گرفته بود خیلی عجیب نبود، اما این که مدعی ترین جریان در بین نیروهای انقلابی، مهدی محمدی را مأمور و دوشخصیتی بداند یا کلیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و بانیان و اعضایش را قدرت طلب و سهم خواه بخواند، واقعاً عجیب و قابل انتقاد است؛ به خصوص که این صحبتها میتواند کلیت آرای جریان انقلابی را به نفع جریان غیرانقلابی دچار ریزش نماید و خسارتی که از سال 92 به کشور وارد شد را این بار در ابعاد بیشتری آوار نماید.
95/12/19
8:50 ص
باهنر بازهم مصاحبه ای کرده و بر اصولگرا بودن روحانی و پیروزی 7 بر 3 در برجام تأکید کرده است که این مواضع وی در کنار اظهارات قبلی او درباره پروژه به اصطلاح «آشتی ملی»، با اظهارات مؤسسین، اعضای شورای مرکزی و سخنگوی جمنا و شأن تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که «نه به وضع موجود» و «بازگرداندن کشور به مسیر صحیح» بود و با حمایت باهنر از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در تعارض است. از سوی دیگر، باهنر اخیراً خیلی پر حرف هم شده است، تا حدی که شاید بیشترین انتقادی که تاکنون به جمنا وارد شده، حمایت باهنر از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و مواضع او بوده باشد.
حمایت باهنر از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامیحمایت باهنر و مواضع او اما بیش از هرچیزی ما را به یاد عملکرد علی اکبر ولایتی در دور یازدهم انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 می اندازد، آنجایی که علی اکبر ولایتی خود ائتلافی را تشکیل داد و خود نیز آن را با عدم پایبندی به مکانیزمی که بر آن وحدت کرده بودند، به نابودی بکشاند تا در کنار اظهارات عجیبش در مناظرات تلویزیونی، خدمتی بزرگ به روحانی بنماید، خدمتی که بعدها ثابت شد علی اکبر ناطقی نوری در آن نقش مؤثری ایفا کرده است.
مسئله آنگاه جالبتر میشود که یادمان بیاید همین محمد رضا باهنر، در سال 1392 رئیس شورای هماهنگی ستادهای چهارگانه انتخاباتی ولایتی بوده و از این رو سخت است که فکر کنیم در رفتار وحدت شکن ولایتی در سال 92 هیچ نقشی نداشته است؛ حال وقتی گزاره های فوق را کنار هم میگذاریم، احتمال این که باهنر در جهت وحدت شکنی با جمنا همراه شده باشد جدی تر میشود، نکته ای که حتی برخی منتقدان جمنا نیز این فرضیه را بعضاً قابل تأمل میدانند.
اما نکته عجیب این است که همین برادران انقلابی که امروز باهنر را مأمور به وحدت شکنی و بعضاً نفوذی میدانند، به جای این که او را در مأموریتش ناکام گذارند، ناخواسته به او کمک میکنند، یعنی به جای این که مواضع و حرکات او را به پای کلیت جمنا ننویسند و شخص او و مواضعش را مورد انتقاد قرار دهند، به کلیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی انتقاد میکنند که امیدوارم این برادران عزیز اگر هم تمایلی به وحدت ندارند، لااقل در زمین وحدت شکنها بازی نکنند.
از آنجا که مکانیزم وحدت نیروهای انقلابی این بار وسط خود نامزدها و حتی احزاب راهبری نمیشود و نیروهای مردمی کشور و نمایندگانشان در شورای مرکزی جمنا، تصویب، هدایت و اجرای مکانیزم وحدت را برعهده گرفته اند، امکان کارشکنی در فرایند اجرایی جمنا بسیار سخت شده است و به همین دلیل وحدت شکنها تقریبا راهی به جز وحدت شکنی با مواضع وحدت شکن برای خود متصور نیستند و شاید همین امر باعث افزایش مصاحبه هایشان گردیده است.
از سوی دیگر برخی عناصر مخلص انقلابی که توقع داشتند بانیان و مؤسسان جمنا، خودشان به اعلام حمایت باهنر از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی دست رد بزنند، امروز نسبت به عملکرد جبهه مردمی نیروهای انقلاب دچار تردید شده اند، حال این که به نظر میرسد بهترین روش برای به حاشیه راندن افرادی مانند باهنر، خود مکانیزم جمعی جمنا باشد، ولی با این وجود، عجالتاً لازم است که جمنا با موضع گیریهای رسمی و به هنگام، نگذارد تردیدی در تفکر انقلابی جمنا ایجاد گردد.
و اما کلام آخر هم توصیه ای به خود آقای باهنر است، این که اگر در ادعای خود مبنی بر اهتمام به وحدت نیروهای انقلابی صادق هستند، از بیان مواضعی که قاطبه جریان انقلابی آنها را قبول ندارند و با شأنیت تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در تعارض آشکار است خودداری کنند، آقای باهنر مدنظر داشته باشند که تشکیلات جمنا برای نه به وضع موجود و جایگزینی مسیر مناسب تأسیس شده است، لذا به ایشان توصیه میکنم اگر واقعاً دنبال تأیید روند و تفکر غیرانقلابی موجود هستند، بهتر است نفاق را کنار بگذارند و در قامت حامی روحانی سخن بگویند، نه حامی جمنا!