93/4/9
10:10 ص
تا همین چند سال پیش تنها مقام ذیصلاح فنی در کارگاه های ساختمانی مهندسان ناظر بودند که صرفاً در مقاطع خاص کاری مکلف به نظارت بر چگونگی اجرای عملیات ساختمانی بودند و به همین دلیل در اکثر اوقاتی که عملیات ساخت و ساز انجام می شد این عمل بدون نظارت و اجرای مهندسان ذیصلاح صورت می گرفت که به منظور رفع این نقص و در راستای ارتقای کیفیت و ایمنی عملیات ساخت و ساز، مقررات ملی ساختمان به نحوی اصلاح شد که افراد ذیصلاحی با عنوان مهندسین مجری، به صورت مستمر و تحت نظارت مهندسین ناظر کلیه ی بخش های عملیات ساختمانی را انجام دهند.
مهندسان مجری غالباً تحت دو عنوان پیمانکار کل و یا پیمانکار مدیریت در کارگاه های ساختمانی اجرای مراحل ساخت و ساز را انجام می دهند که طبق مقررات ملی ساختمان در هر دو صورت، کلیه ی مراحل اجرایی و اداری ساخت و ساز باید توسط ایشان و بدون دخالت مالک ساختمان یا سایر افراد غیر ذیصلاح صورت گیرد تا هم از مسئولیت مالکان (به ازای هزینه ای که برای شان تعریف شده است) کاسته شود و هم منجر به ارتقای کیفیت و ایمنی صنعت ساختمان گردد؛ به همین منظور قرارداد مدیریت پیمان بر اساس مقررات ملی ساختمان تنظیم و در اختیار مالکان و سازندگان قرار می گیرد که در عموم این قراردادها، مجری، سازنده و یا مدیر به عنوان مسئول اجرای ساختمان و با هزینه و هماهنگی مالک یا صاحب کار، عملیات ساخت پروژه های ساختمانی و امور اداری را برعهده می گیرد، لیکن در اکثر مواردی که مهندسان مجری تحت قالب پیمان مدیریت به کارگیری می شوند، علی رغم وجود قراردادهای مشخص و قانونی، عملاً مقررات ملی ساختمان در خصوص اجرای کلیه ی عملیات های ساختمانی توسط مجری اجرایی نمی شود و مهندسان مجری با گرفتن مبلغی که کمتر از نرخ مصوب اجراست، با امضا فروشی، کلیه ی مراحل اجرا اعم از تأمین مصالح ساختمانی و به کارگیری کارگران و پیمانکاران را به مالک ساختمان واگذار می کنند که این مسئله موجب کاهش کیفیت و افزایش حوادث ناشی از کار در این ساختمان ها گردیده است.
با توجه به اهمیت مفاد قرارداد پیمان مدیریت در برآورده شدن هدف قانون گذار در خصوص واگذاری اجرای عملیات ساختمانی به افراد ذیصلاح، فرم جدید قرارداد پیمان مدیریت که توسط نظام مهندسی ساختمان استان گیلان تنظیم گردیده و رسماً در سایت نظام مهندسی گیلان قرارداده شده است تا الزاماً مورد استفاده قرار گیرد (از اینجا قابل دانلود است)، مورد بررسی قرار گرفت و متأسفانه مشاهده گردید که در موارد متعددی از مسئولیت های قانونی مجری کاسته و بر مسئولیت هایی که قانون برای مالکان در نظر گرفته، افزوده است.
در مبحث 2 و 12 مقررات ملی ساختمان، مجری ساختمان، مسؤول اجرای ساختمان و ایمنی کارگاه معرفی می شود، لیکن در بندهای مختلف قرارداد تهیه شده توسط نظام مهندسی گیلان، جای مجری و مالک به لحاظ مسئولیت های قانونی عوض شده است، به نحوی که عقد قرارداد با کارگران، خرید مصالح، انجام امور اداری، اخذ مجوزهای قانونی، برقراری بیمه مسئولیت، خرید و نصب تابلوهای ایمنی، تجهیز کارگران به لوازم استحفاظی، الزام کارگران و پیمانکاران به رعایت توصیه های مهندس مجری و … به مالک یا صاحب کار سپرده شده است و برای بسیاری از مسئولیت های قانونی مهندس مجری، از عباراتی مانند “هماهنگی با مالک” و یا “زیر نظر مجری کارکردن” و یا “اعلام گزارش به اداره کار” بسنده شده است!
مسئله ی برجسته ی دیگری که در این فرم قرارداد به چشم می خورد این است که درکل این قرارداد 11 برگی از واژه مهندس مجری یا مجری ساختمان استفاده نشده است و به جای آن، از عبارت “سازنده” استفاده شده است و حال این که این قرارداد اساساً برای مجریانی تنظیم شده است که مدیریت پیمان اجرای ساختمان را برعهده می گیرند و با توجه این که مقررات ملی ساختمان، مسئولیت اجرا و ایمنی کارگاه را با تعیین دقیق حدود و ثقور متوجه مهندس مجری ساختمان می داند، عدم استفاده از این لفظِ دقیق و حقوقی، نمی تواند قابل پذیرش باشد و اولین چیزی که در خصوص این اقدام به ذهن می رسد این است که اصرار این قرارداد به عدم استفاده از واژه ی مهندس مجری و بکارگیری صرف از عبارت “سازنده”، در جهت تخفیف مسئولیت های قانونی مهندس مجری ساختمان تنظیم شده است.
آن چه که از مقایسهی قرارداد پیمان مدیریتِ نظام مهندسی گیلان با سایر قراردادهای مشابه و موجود دستگیر می شود این است که این قرارداد در جهت افزایش میزان همکاری مالکان تنظیم شده است و اگر چه شاید منجر به مشارکت بیشتر مالی و حتی فنی ایشان به خصوص در مقوله ایمنی گردد، لیکن یقیناً با کاستن مسئولیت مهندسان مجری و بازکردن راه قانونی دخالت صاحبان کار در مسائل فنی و اجرایی، باعث کاهش میزان پیگیری و حساسیت مجریان در مسائل اجرایی و ایمنی می گردد، در صورتی که نظام مهندسی گیلان و مجریان ساختمانی باید توجه کنند که این قرارداد هرگز نمی تواند مسئولیت قانونی ایشان را کاهش دهد و در نهایت در صورت بروز اختلاف یا حادثه ناشی از کار، یقیناً قانون مرجع تصمیم گیری خواهد بود نه قراردادی که بدیهیات قانونی را نادیده گرفته است، لذا از سازمان نظام مهندسی درخواست می شود که بیش از این که به یک نهاد صنفی برای کسب منفعت مهندسان مجری بدل شود به اجرای قانون و ارتقای کیفیت ساخت و ساز و ایمنی ساختمان ها بپردازد و هرچه سریعتر فرم قرارداد مذکور را اصلاح نماید و پیشنهاد می شود با نظارت دقیق بر کارگاه های ساختمانی، طبق قانون با مهندسان مجری که با دریافت اجرتی کمتر از نرخ مصوب اقدام به امضا فروشی می کنند برخورد و ایشان را به شورای انتظامی معرفی نماید تا بستری برای اجرای مقررات ملی ساختمان فراهم گردد نه این که با تنظیم قراردادهای غیرقانونی، عملاً راه را برای فرار از اجرای مقررات ملی ساختمان و رسمیت بخشیدن به تخلفات هموار نمایند.
برچسب مرتبط: ایمنی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/4
1:19 ص
راننده ی خوب، راننده ای است که واجد مجموعه ای از شرایط زیر باشد:
1- قوانین و مقررات رانندگی را به خوبی بشناسد و به آنها احترم بگذارد، چنین راننده ای باور کند تعیین حداکثر سرعت مجاز در یک جاده یا سبقت ممنوع بودن آن تابع مجموعه ای از شرایط و فرمول های تعریف شده است که رعایت آنها موجب می شود شرایط رانندگی سایرین، یا شرایط جاده، یا اوضاع نامساعد جوی موجب به خطر افتادن جان راننده و سرنشینان نشود، پس با پذیرش این که علائم و قوانین رانندگی به صورت علمی و اصولی تعیین شده اند، رعایت آنها نیز آسانتر می گردد، و در هر صورت نمی توان به کسی که تابع قوانی و مقررات نیست صفت راننده ی خوب منتست دانست.
2- راننده ی خوب باید در حفظ شرایط مناسب و ایمن خودرو و با همراه و آماده داشتن تجهیزت لازم ایمنی اهتمام داشته باشد، کسی که در سفر بخاری خودرو یا زنجیر چرخ یا امکانات متناسب با سفر و مقصد و شرایط جوی را تأمین نکرده باشد راننده ی خوبی نیست، راننده ی خوب همیشه آب و روغن و بنزین و باد و سایر موارد مهم خودرویش را تحت کنترل دقیق دارد و قبل از این که یک نقص فنی کوچک به یک خسارت بزرگ برسد متوجه مشکلات شده و آنها را به نحو مناسب مرتفع می کند.
3- راننده ی خوب به حفظ آرامش سواران خودرو اهمیت می دهد، کسی که مسافرانش دائماً در استرس و فشار و نگرانی هستند، حداقل از طرف مسافرانش راننده ی خوبی قلمداد نمی شود، چنین راننده ای مدام از سوی مسافرانش نیز تحت استرس و غرزدن قرار می گیرد.
4- راننده ی خوب راننده ای است که به آرامش سایر راننده ها و عابران نیز توجه داشته باشد، نباید طوری رانندگی کرد که با ایجاد استرس به مردم موجب رنجاندن ایشان و حتی بروز تصادف گردیم. اگر با یک سبقت یا لایی کشیدن موجب تصادف دو خودروی دیگر شدیم هرگز شایسته ی لقب راننده ی خوب نیستیم. معمولاً چنین رانندگانی به راحتی با سایر رانندگان نیز به صورت خطرناکی رقابت کرده و یا درگیر می شوند.
5- راننده ی خوب باید در رانندگی مهارت داشته باشد، حتماً به کنترل خودرویش تسلط دارد، دست فرمانش خوب است و به موقع دنده را عوض می کند، مهارت های رانندگی یکی از شرایط یک راننده ی خوب است که با یادگیری و تمرین و تجربه و صبر و کمی اطلاعات فنی حاصل می شود. راننده ی خوب با استفاده ی مناسب و به جا از فرمان و گاز، خودرویش را کنترل می کند تا نیازی به ترمز گرفتن های متعدد و شدید برای کنترل خودرویش نداشته باشد، راننده ی ماهر به لحاظ فنی با تصمیم گیری های به موقع و دقیق هم سلامت خودرو را حفظ می کند و هم میزان مصرف سوخت را کاهش می دهد و هم ضامن سلامتی سرنشینان است.
به صورت خلاصه باید عرض کنم که یک راننده ی خوب ضامن سلامتی و آرامش خود و سرنشینان خود و خودروهای مجاور و عابران و خودروی خود و سایرین است، نه این که لایی بکشد و تند برود.
برچسب های مرتبط: سبک زندگی ایمنی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/25
8:56 ص
در حالی که همه ی ما از انقلابی و ضدانقلاب، به دلیل حادثه ی فوت و سوختگی چند دانش آموز در اثر رعایت نکردن موارد ایمنی در مدارس ناراحتیم، خبری منتشر شد تا غربزدگانی را که کمی تا قسمتی هم دنبال ماهیگیری از کلاس دودآلود پیرانشهر بودند را در سکوت فروبرد و آن خبر، تیراندازی در یک مدرسه ابتدایی و کشته شدن 30 نفر (20 نفر کودک در میان آنها) بود.
اگرچه در خصوص لزوم اهتمام به ایمنی در مدارس و بازخواست وزیر تذکراتی را در مطالب قبلی ام داده ام اما پرداختن به برخی نکات را لازم می دانم:
1- اگر در کشور ما مشکلات مدیریتی، ایمنی و تکنولوژیکی موجب حوادث ناخوشایند می شود که اصلاً هم جای دفاع ندارد، اما در غرب که مدعی مدیریت علمی، ایمنی و تکنولوژی برتر است نیز حوادثی به مراتب بدتر به وقوع می پیوندد که نشان می دهد شاخصهای مزبور برای اداره یک کشور کافی نیستند.
2- در کشوری که خرید و فروش و حمل اسلحه گرم به راحتی صورت می گیرد، چگونه می توان مدعی امنیت شد؟! اگر امنیت در غرب بالاست پس این همه نیاز به مسلح بودن به چه دلیل است؟!
3- امنیت علم و تکنولوژی همگی در خدمت خوی استکباری غربند، هیچ کسی حق ندارد فروش اسلحه و منافع تولید کنندگان اسلحه ها را به بازی بگیرد.
4- هالیوود و سیاسیون همگی در خدمت این خوی خشونت طلبی و ایجاد احساس ناامنی هستند تا بتوانند توجیهی برای تولید این همه اسلحه و فروش آنها داشته باشند.
5- با این همه استفاده مرگبار از سلاح و فجایعی که در طبقات مختلف جامعه حتی کودکان ایجاد می شود، هیچ همتی ایجاد نمی شود تا قوانین سهل گیرانه در زمینه خرید و فروش اسلحه و بکارگیری آن را محدود نماید.
6- در زمانی که قوانین کشورمان منبعث از شرع مبین اسلام بکارگیری هرگونه سلاح را در سرقت و زورگیری و یا ایجاد رعب و وحشت در جامعه به مثابه محاربه و لایق حکم اعدام می داند، غرب حاضر به کشتن ده ها نفر است تا جان جانیان و مال تولید کنندگان و فروشندگان اسلحه را حفظ نماید.
7- آنها که به خاطر بکارگیری بخاری نفتی در مدارس ناراحتی کردند و با خانواده های دانش آموزان پیرانشهری اظهار همدردی کردند، بیندیشند که فرهنگ غربی خطرناک تر است یا بخاری نفتی؟! ترجیح می دهند فرزندشان در مدارس کدام کشور درس بخواند؟! بخاری نفتی را می توان با مبلغی کم از تمام مدارس ریشه کن کرد ولی فرهنگ غربی را چه؟!
تکمیلی: اکنون بعد از گذشت بیش از یک زمان نسبتاً طولانی از این فاجعه، هیچ عکس و یا تصویری از مجروجان یا کشته های این جنایت و عامل آن منتشر نشده است، این هم در کشوری که ادعای آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات دارد خودش جای تأمل دارد.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
این مطلب در زاهدانه نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
ایمنی، مفقود بزرگ در نظام آموزشی
ایمنی مدارس، قربانی نظام جدید آموزش
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/25
12:39 ص
می گویند که بودجه نداشتیم سیستم حرارتی مدارس را ایمن بسازیم، ولی نمی گویند که چرا این همه خرج تغییر بی مورد نظام آموزشی کردند؟! چرا برای سوءمدیریت خود بهانه های زشت می آورند؟! امسال برای احداث کلاس های جدید در مدارس کلی هزینه شده است، برای آموزش معلمان و انطباق ایشان با نظام جدید آموزشی، برای تغییر کتابها و ... خب این همه هزینه برای چه بود؟! چرا یکبار وزیر یا هرکس دیگری نمی آید فواید این نظام جدید را تشریح نمی کند؟! و این که این فواید چقدر بر ایمن سازی کلاسها ارجحیت داشته است؟!
این جناب وزیر بر چه اساسی با کدام توجیحی براساس چه مجوزی به مردم دروغ می گوید؟! چرا نمایندگان مجلس متوجه این مسئله نمی شوند؟! اینقدر به لحاظ درک مسائل ضعیف هستند؟! چرا کسی از این سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش نمی خواهد که معاونت ایمنی و بهداشت ایجاد کند؟! چرا کسی بازرسی به لحاظ رعایت ایمنی و بهداشت در مدارس انجام نمی دهد؟! این همه نهادهای مرتبط با ایمنی و بهداشت در کشور وجود دارند، چرا از ایشان یاری نمی جویند؟!
چرا مدارس جدید را براساس اصول ایمنی و بهداشت نمی سازند؟! مگر ساخت دو درب برای هر کلاس چقدر زحمت و هزینه دارد؟! مگر هزینه سیستم حرارت مرکزی در مدارس چقدر نسبت به لوله کشی گاز و بخاری و تبعات آن بیشتر است؟! مگر آموزش معلمان برای موارد بروز خطر چقدر هزینه دارد؟! این که معلم بداند ابتدا دانش آموزان را از کلاس باید بیرون ببرد چقدر پرهزینه است؟! اصلاً گیرم امسال مشکل بودجه داریم سالهای قبل ایشان چه می کردند؟! مگر هر ساله از این نوع حوادث نداشته ایم؟! اصلاً تا چه زمانی و تا چه تعدادی کشته و زخمی بدهیم وزیری استیضاح شوند؟!
آیا حق کسانی که حفظ جان مردم برایشان مهم است محاکمه شدن در محضر قانون نیست؟! آیا محاکمه عاملان حادثه کهریزک و مقصران پلیس فتا در قتل ستار بهشتی و وزیر آموزش و پرورش در حوادث شدید این چند سال و برخی سازندگان خودروی ناایمن و ... نباید به طور جدی در دستور کار قوه قضاییه قرار گیرد؟!
مطالب مرتبط:
اشتباهی بزرگ از وزارت آموزش و پرورش
ایمنی، مفقود بزرگ در نظام آموزشی
نظام جدید آموزشی و مشکلات آن
خرج تراشی جدید دولت برای والدین
نکات مهم ایمنی در مساجد
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/16
10:58 ص
در قوانین کار و مجموعه مقررات و آیین نامه های حفاظتی و بهداشتی، هرکارگاه بالای 25 نفر کارگر و حتی کمتر از آن (در صورت صلاحدید مراجع ذیصلاح) مکلف به داشتن کمیته ای برای صیانت از نیروی کار با بکارگیری متخصصین ایمنی و بهداشت است و حال این که در هر کلاس آموزشی بیش از این نفر دانش آموز وجود دارد و در هر مدرسه شاید چند 10 برابر این تعداد. آیا آموزش و پرورش به بحث ایمنی اهمیت لازم را می دهد؟! اگر می دهد پس این همه سوانح و اتفاقات و حوادث ساده و بی مورد به چه دلیل اتفاق می افتد؟! آیا تجهیز مدارس به سیستم های گرمایش ایمن و آموزش دادن به معلمان و دانش آموزان در خصوص نحوه مقابله با خطرات اینقدر دشوار است؟! آیا مثلاً نمی توان به معلم آموزش داد که در صورت شعله ور شدن بخاری نفتی ابتدا باید دانش آموزان از کلاس خارج شوند؟! آین نمی توان کاری کرد که استفاده از بخاری های نفتی و حتی گازی با نصب شوفاژ جایگزین شوند؟! آیا اهمیت مسئله جان دانش آموزان از مسائل بی فایده و هزینه بری مانند تغییراتِ بی هدف در نظام آموزشی ضروری تر نیست؟! آیا در هر کلاس نباید یک کپسول اطفای حریق استاندارد نصب باشد؟! آیا نمی توان برای هر کلاس دو درب طراحی کرد؟! آیا نصب یک درب در انتهای کلاس در مواقع ضروری مانند زلزله و حریق یک الزام عقلی نیست؟!
آیا نصب تجهیزات خطرناک و ناایمن مانند کولرهای آبی و آب سرد کن های غیر استاندارد و فاقد اتصال به سیستم ارتینگ با هیچ منطقی قابل توجیه است؟! مگر نصب یک چاه ارت در مدارس چقدر هزینه دارد؟! چرا تمام تجهیزات برقی در مدارس نباید به سیستم ارتینگ (ضدبرق گرفتگی) اتصال داشته باشند؟! چرا وسایل و تجهیزاتِ غیر ضروری در مسیر تردد دانش آموزان قرار داده می شود؟! چرا باید با یک زمین خوردن ساده سر دانش آموز به گوشه تیز یک وسیله یا سازه ی ناایمن برخورد کند؟!
چرا باید اردوهای آموزش و پرورش بدون مسئولین و نهادهای متولی ایمنی صورت گیرند؟! آیا همه ساله در این اردوها حوادث تلخ کمی اتفاق می افتد؟! آیا راننده و یا اتوبوسی که برای این اردوها مصرف می شود نباید به لحاظ ایمنی مطمئن باشند؟!
در نظر نگرفتن مستخدم های ثابت در بسیاری از مدارس موجب شده است تا مدارس به لحاظ سرویس بهداشتی و نظافت فاقد اولین شرایط بهداشتی باشند و همین رعایت نکردن اصول ایمنی و بهداشتی موجب افزایش حوادث، بیماری ها، مصدومیت های بعضاً غیرقابل جبران، افت تحصیلی و هزینه های اضافه برای اولیا می گردد که به راحتی با تدوین نظام و مقررات ایمنی و بهداشتی برای آموزش و پرورش و تعیین سطوح مختلف مدیریتی و اجرایی و تعیین ضمانت اجرایی برای آنها قابل بهبود هستند.
مطلب مرتبط:
اشتباهی بزرگ از وزارت آموزش و پرورش
خرج تراشی جدید دولت برای والدین
نظام جدید آموزشی و مشکلات آن
مدارس شاهد به نام شهدا به کام بعضی دیگر
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/28
9:43 ص
مقاله ای که در زیر ملاحظه می فرمائید توسط آقای doug copp در خصوص کاهش خسارات جانی در هنگام وقوع زلزله ارائه شده است، این مقاله در روزنامه ایران نیوز 6 مارس 2005 چاپ شده بود که توسط اداره کل تاسیسات برقی مدیریت انرژی ترجمه و جهت بهره برداری بشرح ذیل ارائه می گردد، انتظار می رود که این متن بتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد:
نام من doug copp و رئیس گروه نجات و مدیر تیم آمریکائی نجات بین المللیARTI) American Rescue Team International هستم. این تیم از مجربترین گروه های نجات می باشد . نوشته های متن زیر می تواند جان افراد زیادی را در هنگام وقوع زلزله از مرگ نجات دهد. من به درون 875 ساختمان فرو ریخته ناشی از زلزله خزیدم و با گروه هاای نجات 60 کشور کار کرده و در تعداد زیادی ازکشورهای جهان گروههای نجات را سازماندهی نمودم و عضو گروه نجات خیلی از این کشورها هستم . همچنین به مدت دو سال به عنوان کارشناس سازمان ملل در زمینه تخفیف فاجعه (UNX051-UNIENET) بودم و از سال 1985 به بعد در صحنه بلایای طبیعی عمده جهان بجز مواردی که فاجعه آنی بوده ، شرکت داشتم .
در سال 1996 ما یک فیلم مستند ساختیم که صحت متدولوژی ارائه شده توسط بنده را تایید می کرد . دولت مرکزی ترکیه و مقامات محلی و دانشگاه شهر استانبول در تهیه و فیلم برداری از این آزمایش علمی و عملی با تیم ARTI همکاری داشتند. ما یک مدرسه و یک خانه را با 20 مانکن در داخل آن فرو ریختیم ، 10 مانکن را بصورت (Duck And Cover) (خمیده و پنهان شده )و10 مانکن دیگر را به روش بقای خودم تحت نام ((Triangle Of Life )مثلث حیات) استفاده کردیم. پس از فرو ریختن ناشی از زلزله مصنوعی ، ما به درون آوارها خزیدیم و وارد ساختمانها شدیم تا نتایج آزمایش را فیلمبرداری و مستند کنیم در این فیلم که فنون زنده ماندن خود را تحت نظارت مستقیم و شرایط علمی مرتبط با ریزش آوار تمرین نمودیم به روشنی نشان می دادآنهائی را که از روش (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) استفاده کردند، شانس زنده ماندن آنها صفر درصد و برای آنهائی که از روش ما )مثلث حیات) استفاده کردند، 100 درصد بود.این فیلم در ترکیه و کشورهای اروپائی توسط میلیونها تماشاچی دیده شد و در ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین هم از طریق تلویزیون به نمایش گذاشته شد.
اولین ساختمانی که بداخل آن خزیدم ، مدرسه ای در شهر مکزیکوسیتی و درجریان زلزله سال 1985 بود همه بچه ها در زیر میزهایشان بودند و همگی تا ضخامت استخوانهایشان در هم کوبیده شده بودند . آنها می توانستند زنده بمانند اگر در کنار میزهایشان و در راهروی بین میزها دراز می کشیدند. کاری که انجام داده بودند غیر معقول و غیر ضروری بود و در تعجب بودم که چرا آنها در راهروها نبودند. من آن موقع نمی دانستم که به آنها گفته شده بود که خود را زیر چیزی پنهان سازند.
بسادگی می توان دریافت ، هنگامیکه ساختمانها تخریب می شوند وزن سقف که بر روی اشیاء و مبلمان فرود می آید ، آنها را درهم می کوبد و فضای خالی ای را در کنار آنها ایجاد می نماید این فضا همان چیزی است که من به آن مثلث حیات((Triangle Of Life می گویم هر اندازه اشیاء بزرگتر و محکم تر باشند کمتر فشرده می شوند و هر اندازه کمتر فشرده شوندفضای خالی که احتمال زنده ماندن افرادی را که به آن پناه می برند بیشتر می شود یک بار دیگر می توانید ساختمان فرو ریخته را در تلویزیون نگاه کنید مثلث هایی را که شکل گرفته اند را شمارش کنیدآنها در اکثر نقاط وجود دارند و از معمول ترین اشکالی هستندکه در داخل آوارها به راحتی می توانید مشاهده نمایید.
من کارکنان سازمان آتش نشانی شهر ((Trujillo تروجیلو(با جمعیتی 750،000 نفری) را برای چگونه زنده ماندن و محافظت و نجات خانواده هایشان در هنگام وقوع زلزله آموزش دادم. رئیس آتش نشانی شهر((Trujillo تروجیلو که خود استاد دانشگاه این شهر هم می باشد همواره مرا همراهی می کرد و خود گواه حوادث اتفاق افتاده بود.مطلب ذیل گفته او می باشد
"نام من روبرتو روزالس است هنگامیکه 11 ساله بودم در اثر بروز زلزله سال 1972که بیش از 70،000 نفرتلفات داشته است ، در داخل ساختمان فروریخته بدام افتادم وآنچه باعث نجاتم گردید مثلث حیاتی بود که در کنار موتورسیکلت برادرم بوجود آمده بود. کلیه دوستانم که در زیر میز یا تخت رفته بودند در زیر آنها له شده و جانشان را از دست داده بودند. من مثال زنده ای از ((Triangle Of Life ( مثلث حیات ) هستم و دوستانم مثالی از (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) که همگی جانشان را از دست دادند."
نکات و توصیه هاب مهم آقای doug copp
1- در هنگام بروز زلزله و فرو ریختن ساختمان هر کسی که از روش (Duck And Cover) ( خمیده و پنهان شده ) استفاده کند بدون استثناء و همواره محکوم به مرگ است . افرادی که زیر اشیائی نظیر میزها و اتومبیلها می روند در همانجا له می شوند.
2- سگها و گربه ها و بچه ها همگی آنها اغلب بصورت طبیعی در وضعیت جنینی که در رحم قرار دارند ، خم می شوند و شما هم باید همین طور عمل کنید. این غریزه طبیعی ایمنی و اصل بقاء است . شما می توانید با همین شیوه در فضای خالی کوچکتری زنده بمانید. پس در زمان بروز زلزله سریع خود را کنار اشیاء بزرگ ، مانند کاناپه بزرگ و یا اجسام محکمی که در مقابل ضربه کمتر فشرده می شوند و فضای خالی در مجاور خود باقی می گذارند ، قرار دهید.
3- ساختمان های چوبی از ایمن ترین نوع ساختمانها محسوب می شوند که می توانید در هنگام وقوع زلزله در داخل آنها باشید ، دلیل آن ساده است چونکه چوب قابل انعطاف بوده و با نیروی زلزله به راحتی حرکت می کند . اگر ساختمان چوبی فرو ریزد فضاهای خالی بزرگی ایجاد می شود . همچنین ساختمانهای چوبی دارای وزن متمرکز شده و خرد کنندگی کمتری هستند. ساختمانهای آجری می توانند در حد قطعات آجر متلاشی شوند و آجرها منجر به بروز صدمات زیادی می شوند البته اجساد له شده ناشی از فرو ریختن آنها از صدمات حاصل از فرو ریختن قطعات بتنی بزرگ کمتر می باشد.
4- اگر زلزله درهنگام شب و زمانی که شما در رختخواب خود هستید اتفاق بیفتد کافی است از روی تخت به پایین بغلتید، یک فضای ایمن و مناسب در اطراف تخت وجود دارد . هتلها می توانند نرخ زنده ماندن ساکنان خود را در هنگام وقوع زلزله ، با نصب تابلوی راهنما در پشت درب اتاقها و اطلاع رسانی به ساکنان مبنی بر اینکه " در هنگام وقوع زلزله روی زمین کنار تختخواب دراز بکشید" افزایش دهند.
5- اگر شما هنگام وقوع زلزله در حال تماشای تلویزیون هستید و فرار از در یا پنجره برایتان بسادگی امکانپذیر نیست ، در وضعیت جنینی در کنار کاناپه یا صندلی بزرگ خم شوید.
6- هر کسی که در زمان وقوع زلزله در زیر درب قرار گیرد محکوم به مرگ است . چونکه اگر در هنگامی که زیر درب قرار دارد ، چهار چوب اطراف درب به سمت جلو وعقب بیافتد ، زیر مصالح ساختمانی بالای چهار چوب درب له خواهد شد و اگر ستونها به طرفین بیفتند در این حالت توسط آنها به دو نیم خواهد شد لذا در هر دو صورت جان خود را از دست خواهد داد .
7- هرگز در هنگام وقوع زلزله بر روی پله ها نروید چونکه پله ها دارای گشتاور فرکانسی متفاوتی هستند و لذا مجزا از تنه اصلی ساختمان نوسان می کنند. به عبارتی پله ها و بقیه ساختمان با همدیگر برخورد می کنند تا اینکه شکست سازه ای در پله رخ دهد و کسانی که روی پله هستند قبل از اینکه پله خراب شود توسط گامهای پله گرفتار شده و بصورت وحشتناکی قطع عضو خواهند شد . در هنگام زلزله حتی اگر ساختمان فرونریزد باز هم از پله ها دور بمانید چونکه پله ها از مناطقی هستند که احتمال تخریب بیشتری دارند حتی اگر پله ها توسط زلزله فرو نریزد ممکن است در اثر وزن ازدحام زیاد افرادی که فریاد کشان از روی آن در حال فرار هستند فرو بریزد. پله ها باید پس از وقوع زلزله هر چند که ساختمان آسیب ندیده باشد از نظر ایمنی مورد آزمایش قرار گیرند .
8- به دیوارهای محیطی ساختمان نزدیک شوید و یا در صورت امکان به بیرون از آنها بروید. هرچه داخل تر و دور تر از دیوارهای محیطی ساختمان باشید احتمال اینکه راه گریز شما مسدود شود بیشتر خواهد بود.
9- کسانی که در هنگام وقوع زلزله در خیابانها داخل خودروی خویش می مانند وقتی که خیابان طبقه فوقانی روی آنها خراب می شود( در اتوبانهای دو طبقه ) ، جان خود را از دست می دهند. این دقیقآ همان چیزی است که در آزادراه نیمیتز (Nimitz Freeway) رخ داد و قربانیان زلزله سانفرانسیسکو همگی در داخل خودروی خود به هنگام زلزله باقی ماندند و همگی کشته شدند . آنها می توانستند زنده بمانند اگر از خودرو خارج شده و در کنارآن نشسته و یا دراز کشیده بودند.کلیه خودرو های له شده بجز خودروهائی که ستونهای پل مستقیمآ روی آنها سقوط کرده بود، دارای فضای خالی ای به ارتفاع 90 سانتی متر در اطراف خود بودند.
10 - از خزیدن در داخل خرابه های دفاتر روزنامه ها و یا اداراتی که کاغذهای انباشته زیادی در آنها وجود داشته است ، دریافتم که کاغذ دارای خاصیت ارتجاعی بوده و چندان فشرده نمی شوند لذا فضاهای خالی زیادی در اطراف بسته های کاغذ بوجود می آید که می تواند در زمان زلزله مورد استفاده قرار گیرد.
91/5/11
12:59 ع
با توجه به اشاره ی به جایی که آقای همایون سلحشور فرد، مدیر وبلاگ "درباره ی سلامتی" در مطلبی با عنوان و نشانی "ایمنی مساجد متولّی ندارد+عکس"به لزوم ایمنی مساجد نموده است، بر آن شدم مواردی را که در این خصوص می تواند مورد ابتلای مساجد زیادی باشد را با ارائه ی راهکار تقدیم نمایم که اهتمام به آنها بایستی از سوی ناظران بر عملکرد مساجد، متولیان مساجد، روحانیون، همچنین از سوی نمازگزاران صورت گیرد و هر یک به نوبه ی خود می توانیم با تذکر، اصلاح، راهنمایی و کمک فنی یا مالی، مشکلات ایمنی در مساجد را حتی المقدور به صفر نزدیک نماییم تا شاهد کمترین حوادث و خطرات در مساجد برای خودمان و فرزندان مان باشیم، اگرچه این بحث می تواند در چند قسمت تقیدم مخاطبان گردد، ولی به منظور حفظ انسجام آن به صورت یکپارچه تقدیم می گردد، امید است طولانی شدن این مطلب با توجه به اهمیت آنها، موجب کسالت دوستان نگردد:
1- یکی از موارد مهم در مساجد، راه خروج اضطراری است و البته با توجه به این که در مسائل فقهی نیز به بیش از یک درب داشتن مساجد اشاره شده است، این مسئله می تواند بسیار مورد اهمیت باشد.
الف- همواره با توجه به جمعیتی که ممکن است در رده های سنی در مساجد وارد و خارج شوند، امکان فشردگی جمعیت در هنگام خروج و اذیت شدن افراد به خصوص خردسال و یا کهنسال وجود دارد و اگر قرار باشد در شرایط اضطراری (مانند زلزه، آتش سوزی و ...) خروج آنی مردم از مسجد اتفاق افتد، یقیناً احتمال و شدت بروز خطرات بیشتر می شود لذا حتی المقدور باید چند درب و مسیر خروجی برای هر قسمت زنانه و مردانه پیش بینی نمود.
ب- پهنای راهروها، شیب رمپ و ارتفاع و عرض و طول کف پله و نرده های حفاظتی در پلکان های خروجی به نحو ایمن پیش بینی شده باشد تا در هنگام خروج از میزان فشردگی جمعیت، احتمال سقوط و لغزیدن افراد کم شود.
ج- اگرچه با توجه به مصالح ساختمانی جدید، کمتر از مصالح چوبی یا سایر مصالح تند سوز استفاده می شود، ولی لازم است که هم مصالح بکار رفته در خروجی ها و هم پوشش ها و سقف های کاذب در این مسیرها از نوع تندسوز یا سریع الاشتعال نباشند.
د- جهت بازشدن درب در مساجد یا باید به صورت کشویی باشد و یا باید لنگه های درب به سمت بیرون باز شود تا در هنگام خروج های اضطراری نحوه ی باز شدن درب مانع سرعت بازکردن دربها نشود.
و- با توجه به این که در زمان های خروج اضطراری امکان قطع بودن برق زیاد است، لازم است خروجی های مساجد اعم از راهرو و پلکان حتی المقدور از نور طبیعی و همچنین از نور اضطراری با امکان روشن شدن خودکار در زمان قطع برق استفاده گردد.
ه – محل کفش کنی ها که معمولاً در محل خروجی مسجد قرار دارد، نباید به نحوی ساخته شده باشد که مانع خروج های سریع در زمان اضطرار گردد.
2- از موارد دیگری که در هر محیطی می تواند خطرساز باشد، خطر برق گرفتگی است. به این منظور موارد زیر پیشنهاد می گردد:
الف- کلید و پریزهای و اتصالات برقی در مساجد باید مدام و بر اساس برنامه ای مشخص مورد بررسی قرار گیرند و نباید اصلاح و تعمیر قطعات شکسته منوط به دوره های ثابت گردد بلکه در هر زمان که هر یک از این قطعات دچار شکستگی یا نقص گردید باید فوراً با پوشاندن آن تا تعمیر سریع آن از دسترس مردم و کودکان خارج گردد.
ب- تابلوهای برق در مساجد باید در محفظه های دربسته و قفل دار نگهداری شوند و کلید این تابلوها باید در دسترس افراد خاص و مشخصی که در مراسم و مناسبت ها در مساجد حضور دارند قرار داشته باشد و یا در جاهای مشخصی که در دسترس افراد متفرقه و کودکان نباشد گذارده شود. روشن و یا خاموش کردن هر کلید (فیوز) اصلی می تواند موجب بروز حادثه گردد.
ج- سیستم برقی در مساجد باید مجهز به سیستم ارتینگ (مجهز به چاه ارت) باشند و تمام تجهیزات برقی که در دسترس افراد قرار دارند باید به این سیستم متصل باشند. اهمیت سیستم ارت در این است که در صورت اتصال بدنه، برق مذکور را از بدنه ی تجهیزات به زمین منتقل می کند تا از بدن افراد رد نشود. اهمیت اتصال به سیستم ارتینگ در زمانی که تجهیزات حاوی مایعات باشند بیشتر می شود به عنوان مثال کولرهای آبی، آبسرد کن.
د- استفاده از سیمهای بلند به عنوان رابط برای وسایل برقی مانند پنکه یا بلندگو می تواند خطر لطمه دیدن به سیمها و خطر برق گرفتگی داشته باشد که به همین منظور بهتر است برای جبران این مسئله تعداد پریزهای ثابت متناسب با مصارف مسجد در نظر گرفته شود.
و- استفاده از لوله های فلزی آب یا گاز به عنوان ارت و اتصال سیمهای ارت تجهیزات برقی به آنها بعضاً به اشتباه از سوی افراد ناآگاه تجویز می شود که بسیار خطرناک و حادثه ساز است چرا که معمولاً با توجه به وجود اتصالاتی که در این لوله ها وجود دارد و یا با توجه به عبور آب در آنها امکان برقدارشدن آب داخل لوله ها و یا برقدار شدن لوله های فلزی وجود داشته و امکان برق گرفتگی را در کسانی که از آب مسجد استفاده می کنند و یا با لوله ها تماس پیدا می کنند تقویت می کند.
ه- ساخت و نصب ریسه های دستی که با برق 220 ولت کار می کنند، اگر چه تا حدی منسوخ شده است ولی باید با توجه به خطرات اتصالی دادن و محافظت نشدن در برابر رطوبت و امکان برق گرفتگی ممنوع گردد و می توان از ریسه های آماده که با جریان الکتریکی غیر خطرناک تغذیه می شوند استفاده نمود به خصوص که مصرف برق این ریسه ها نیز به مراتب کمتر از ریسه های حاوی لامپ های رشته ای و حتی کم مصرف دستی است.
3- یکی از موارد خطرناک در مساجد استفاده از داربست و یا نردبانهای بلند برای نصب ریسه، پرچم و بنر و سایر تزیینات می باشد که متأسفانه این کارهای خطرناک معمولاً توسط جوانان و یا نوجوانان کم تجربه و ناآگاه از نحوه ی کار در ارتفاع صورت می گیرد و معمولاً نیز وسایل مناسب و تجهیزات ایمنی نیز در این امور استفاده نمی گردد. برای این منظور بهتر است که از افراد ماهر در زمینه ی کار در ارتفاع یا روی داربست استفاده گردد و از دخالت افراد غیر ماهر در این خصوص جلوگیری گردد.
4- یکی از موارد خطرناک در مساجد تجهیزات گرمایی است که استاندارد بودن این تجهیزات و نحوه ی نصب و ایمنی اتصالات آنها بسیار مهم است که می توان به این موارد اشاره نمود:
حتی المقدور از استفاده بخاریهایی که به علت ظرفیت گرمایی کم بسیار داغ می شوند باید پرهیز نمود چرا که الف- این بخاریها ضمن ایجاد خطر سوختگی برای افراد و کودکان، موجب اتلاف انرژی نیز می باشند.
ب- اگر چه باتوجه به وسیع بودن مسجد احتمال آلودگی با گازهای حاصل از احتراق معمولاً بسیار بعید است اما مسیر عبور لوله ها می توان از اهمیت زیادی برخوردار باشد چرا که با توجه به داغ بودن این لوله ها نباید از کنار وسایل سریع الاشتعالی مانند پارچه، پلاستیک و چوب عبور کنند که معمولاً در تکیه های موقتی که در مناسبت ها برپا می شوند این موارد مورد دقت قرار نمی گیرد که حادثه ی آتش سوزی مسجد ارگ نیز به همین دلیل بود.
ج- با توجه به دمای زیاد بخاریهایی که در مساجد مورد استفاده قرار می گیرند و با توجه به ضربه هایی که حین حمل به آنها وارد می شود معمولاً شیشه های نسوز آسیب دیده و می شکنند و این مسئله موجب افزایش احتمال حریق در این بخاری ها می گردد.
د- نصب تجهیزات اطفای حریق در اکثر مساجد مورد توجه قرار ندارد در صورتی که بایستی از این تجهیزات در محل های مناسب و در دسترس بزرگسالان به تعداد مناسب و متناسب با وسعت مسجد، تعداد تابلوهای برق و بخاریهای مسجد استفاده نمود.
و- بهترین و ایمن ترین شیوه ی گرم کردن مساجد استفاده از وسایلی است که در آنها شعله ی مستقیم بکار نرود مانند استفاده از رادیاتور که یقیناً این تجهیزات می تواند به راحتی خطرات ناشی از حریق، سوختگی و گاز گرفتگی را به صفر کاهش دهد.
5- از مواردی که اگر چه امکان خطرات شدید را ندارد ولی به دلیل شیوع زیاد در مساجد به آن می پردازم استفاده نامناسب از تجهیزات صوتی است که ای مسئله می تواند موجب آسیب به گوش افراد به خصوص کودکان را که از گوش حساس تری برخوردارند، گردد. این مسئله ی آزار دهنده متأسفانه بیشتر از سوی مداحان و هیأت های افراطی حادث می شود که نیاز به ورود به موقع و کنترل از سوی بانیان مجالس و متولیان مساجد را دارد. این مسئله اگر چه شاید موجب کری کامل کسی نگردد ولی موجب آزار مردم و کاهش استقبال از مساجد می گردد.
6- یکی از موارد مهم در مراسم مذهبی خاموش کردن تمام چراغها است که با توجه به شلوغ بودن مساجد بهتر است نوری برای امکان تردد های لازم و یا تغییر مکان افراد تأمین گردد و نباید در این خصوص نیز مانند مورد قبلی تسلیم دست و پابسته ی مداحان گردید.
7- مساجد معمولاً دارای درب و پنجره های بزرگ شیشه ای هستند تا میزان کسب نور طبیعی در آنها افزایش یابد اما با توجه به آسیب پذیر بودن شیشه های بزرگ در هنگام بادهای شدید و یا ضربه به شیشه ها و یا زلزله، بهتر است خطر خرد و پراکنده شدن این شیشه ها را به خصوص در جاهایی که به اهالی مسجد نزدیکند، با چسب های نواری پهن کاهش دهیم.
مطالب مرتبط:
مساجدِ نیمه تعطیل و فاقدِ روحانی
مسجد، فرهنگ، روحانیون و دیدار با استاندار
در پاسخ به دفاع مطلق از حوزه و روحانیون
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/23
9:8 ع
امسال همزمان با هدف مندی یارانه ها، بهای گاز شهری افزایش یافت و با توجه به تشویق شبکه های مختلف صداوسیما و رسانه ها و شرکت گاز به استفاده از درزگیر و بستن دریچه ی کولر به منظور صرفه جویی بیشتر در مصرف گاز، مردم این توصیه ها را جدی تر از سالهای گذشته گرفتند و اکثراً تمام درزها و دریچه ها و سوراخ هایی را که امکان خروج حتی کمی گرما و البته ورود هوا از آنها وجود داشت را بستند.
همین اقدام به ظاهر منطقی و اقتصادی منجر به فاجعه ای شد، چرا که براساس گزارش پزشکی قانونی کشور، آمار گازگرفتگی 8 ماهه در کشور حدوداً 60 درصد رشد داشته است که با توجه به استفاده ی بیشتر از بخاری در سه چهار ماه آخر سال احتمالاً این عدد بیشتر خواهد شد. اگر چه صرفه جویی در مصرف گاز برای اقتصاد خانواده مفید است اما زنده بودن از آن مهم تر است که صداوسیما به این نتیجه رسید که کمی از شدت صرفه جویی و استفاده از درزگیر و دریچه بند بکاهد و حتی توصیه کند که 5 سانتی متر پنجره ی اتقاق باز گذاشته شود و البته فکر کنم منظور مجری از 5 سانتی متر، همان 5 میلی متر ما باشد و این توصیه ها از برنامه ای مانند "شعله ی آبی" واقعاً برای من عجیب بود.
نتیجه این که بدون اینکه بخواهم صداو سیما یا دولت یا هر ارگان دیگری را مقصر این افزایش تلفات بدانم، آرزو می کنم مسئولان قبل از هر توصیه ای به عواقب آن بیندیشند و این که قبل از مرگ سهراب به فکر نوشدارو باشند و البته چون شاید هنوز سهراب های زیادی مانده باشند پس همین که اکنون جلوی اشتباه را بگیریم، حکم ماهی تازه را دارد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/10/1
10:35 ص
مدت هاست که تلویزیون و پلیس راه و وزیر و راه داری و شهرداری و همه و همه می گویند که رانندگان بین خطوط حرکت کنند و از تغییر مسیر خودداری نمایند، اما هرگز کسی نمی آید و دلیل عملی نشدن این مسئله را جویا شود و یا طرح نماید. انگار مسئولان ما می خواهند فقط مردم را مقصر همه ی اشتباهات معرفی نمایند اما چند سوال:
1- وقتی شما از یک خیابان یا جاده ی 4 لاینه به 3 لاینه یا 2 لاینه وارد می شوید چگونه می شود از لاینی به لاین دیگر نرفت. اصولاً چرا خیابان ها و جاده های ما این قدر به صورت قیفی تغییر لاین دارند. آیا در صورتی که مدام خیابان باریک و پهن نشود نیازی به لاین به لاین رفتن ایجاد می شود.
2- وقتی که شما در جاده ای با سرعت 100 و مجاز حرکت می کنید و ناگهان یک ورودی فرعی به همان جاده باز می شود بدون اینکه مسافتی برای همسرعت شدن فرعی مذکور با مسیر اصلی جاده در نظر گرفته شده باشد، آیا شما چاره ای جز انحراف به چپ و یا تغییر لاین دارید؟ آیا از این تصادف ها کم دیده ایم و آیا طراحان و مجریان و ناظران در قبال جان مردم مسئولیت اصلاح این مشکل را ندارند؟
3- وقتی به جای دور برگردان در تمام کشور از بریدگی استفاده می شود و یک صف طولانی قبل از آن ایجاد می شود، آیا چاره ای جز تغییر لاین برای شما باقی می ماند؟ آیا پس از دور زدن در بریدگی، ماشین های دیگر می توانند با تورم ایجاد شده در بخشی از جاده بدون لاین به لاین کردن با سرعت یکنواخت حرکت کنند و یا ناچار می شوند تا با تغییر مسیر از کنار ماشینی که تازه دور زده و سرعت کمی دارد حرکت کنند؟ آیا طراحی و ساخت روگذر و زیر گذر و دور برگردان جزء وظایف رانندگان است؟
4- آیا وقتی خیابان ها و جاده ها پر از چاله و سرعت گیرهای ناقص و غیر فنی اند و شما ناگهان یک چاله ی بزرگ 10 سانتی متری را جلوی خودروی خود می بینید چاره ای جز تغییر مسیر ناگهانی خواهید داشت؟
5- آیا وقتی با این همه نواقص و مشکلات تصادفی در مسیر حرکت شما ایجاد می شود، شما چاره ای جز تغییر لاین برای خروج از منطقه دارید؟ و آیا این تغییر لاین ها خود موجب رقابت و درگیری نمی شود؟ آیا اگر شهرداری و راه داری و پلیس و بیمه بخواهند نمی توانند با اجرای مناسب قانون، تنظیم قوانین کارساز و سرعت عمل در رسیدن به محل حادثه، از میزان درنگ ماشین ها و تغییر مسیرهای اینچنینی که منجر به ترافیک های قفل شونده می شود بکاهند؟
6- آیا وقتی که خط کشی لاین ها غلط است و بعضاً در یک لاین دو ماشین جا می گیرد، می توان توقع داشت که در ترافیک های سنگین مردم از فضای خالی بین لاین ها استفاده نکنند و صرفاً بین خطوط حرکت کنند؟
7- آیا وقتی رانندگان پرخطر، با سرعت سرسام آور از پشت یا پهلو به شما نزدیک می شود و در حال چراغ زدن است می توان تغییر مسیر نداد؟ آیا وظیفه ی پلیس در قبال این گونه رانندگان به درستی و قاطعیت انجام می شود؟ آیا این رانندگان خطرات و حوادث زیادی را برای سایرین ایجاد نمی نمایند؟
8- وقتی ایستگاه های تاکسی و سواری و اتوبوس در شهرهای مختلف فضای مناسبی ندارند و به صورت متراکم توقف می نمایند و بعضا 2-3 لاین از خطوط جاده و خیابان را اشغال می کنند می توان توقع داشت کسی تغییر مسیر ندهد تا همه ی مسافرها سوار شوند؟
9- وقتی که در خیابان ها و جاده ها تابلویی وجود ندارد و یا تعداد و محل نصب آنها نامناسب است آیا می توان به صورت اصولی و منظم، لاین حرکت را انتخاب نمود و یا ناچار به تغییر مسیر ناگهانی و حتی دنده عقب می شویم؟
10- وقتی بدون رعایت مقررات ایمنی مأموران محترم شهرداری و راه داری در هر زمانی که دلشان می خواهد مشغول تعمیر و ترمیم جاده می شوند و شما ناگهان متوجه ی حضور آنها می شوید بدون این که علائم هشداردهنده در فاصله ی مناسب نصب شده باشد می توان تغییر مسیر ناگهانی نداد؟
11- آیا وقتی در خیابانهای ما پارکینگ عمومی و در جاده های ما محل توقف و یا حتی شانه ی خاکی وجود ندارد، می توان توقع داشت که توقف افراد موجب از بین رفتن نظم حرکت خودروها نشود؟ آیا مردم می توانند برای جاده ها شانه ی خاکی بسازند یا نه؟ این کار مسئولان اجرایی است!
مطمئناً ذکر این تعداد دلیل برای کسی که تازه کارشناس مسئله هم نیست میسر است؟ پس وضعیت به مراتب بدتر از این حرفهاست و متأسفانه این مشکل نه تنها در جاده ها و خیابان ها وجود دارد بلکه در تمام امور کم دیده نمی شود. جالب این است که بدون در نظر گرفتن این موارد همه روزه مردم بیچاره هم مقصر بی فرهنگی معرفی می شوند، هم مقصر تصادفات شناخته می شوند و هم قاتل جان مردم و هم پرداخت کننده ی خسارتها! همه ی آنچه گفتم دلیلی بر عدم برخورد با متخلفان نیست بلکه برعکس به نظرم باید با متخلفانی که موجب ناامنی و سانحه برای سایرین می شوند به شدیدترین برخوردها متوسل شد که البته همین نیز از وظایف پلیس خواهد بود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.