91/10/30
10:30 ص
اگر چه پرداختن به چنین مسائل جزئی را معمولاً دنبال نمی کنم، اما بعضی وقت ها برخی مسائل جزئی نشانه هایی هستند که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. آقای احمدی نژاد در پایان نطق اخیرشان در مجلس، از چند جلمه متوالی استفاده کردند به این مضمون که "ملتی که در دریای ثروت است نباید فقیر باشد و ملتی که قالی می بافد نباید روی حصیر زندگی کند" و این دو جمله با دو بیت متوالی از یک ترانه ی غیر مجاز از خواننده ی طاغوتی (معین) عیناً منطبق است که گویا از طرف رسانه های غربی و ایرانی مورد توجه قرار گرفته است.
سوال این است که آیا رییس جمهور هنوز نمی خواهد کسانی که در پیرامون وی قرار دارند را کمی بیشتر مورد توجه و نظارت قرار دهد؟!! بعید می دانم این جملات را شخص رییس جمهور عامدانه انتخاب کرده باشد و لااقل نمی خواهم این بدترین ظن را داشته باشم، بلکه می گویم کسی این جملات را برای ایشان تعبیه کرده است که مورد اعتماد و از نزدیکان ایشان بوده است و بعید می دانم که آن فرد نفهمیده باشد که اذهان مستمعین به سمت آن ترانه ی غیر مجاز خواهد رفت، البته کاش طرفداران سرسخت آقای احمدی نژاد نگویند که قحطی شعر بوده است، و به علامت ها توجه داشته باشند و کمی از تعصب ها بکاهند و تنها با دیده منطق مسائل را تحلیل نمایند.
مطالب مرتبط:
جنگل های بلوط یعنی پذیرش معضل نقدینگی
دلایلی برای توقف موقت فاز 2 هدفمندی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/19
11:32 ع
قبل از شروع به مطالعه ی این مطلب از شما تقاضا می کنم قبل از خواندن تمام مطلب نسبت به آن موضع گیری نکنید.
موضوعی را می نویسم که مدتی است منتقدان قدیمی احمدی نژاد که با ایراد گیری از نحوه حرف زدن و قیافه و لباس پوشیدن احمدی نژاد او را فاقد صلاحیت ریاست جمهوری می دانستند اکنون مرا مورد حمله قرار می دهند. مخالفت این گونه منتقدان احمدی نژاد بدون استناد به دلایل منطقی تا قبل از جریان فتنه ادامه یافت، جریانی که ادعای تقلب در انتخابات را قبل از آن، توسط هاشمی رفسنجانی و همسر و فرزندانش و خود موسوی که ستاد صیانت از آرا تشکیل داد کلید زدند و آن گاه بود که تمام آنان که از انقلاب طلب!! داشتند، در سنگر فتنه قرار گرفتند و آنان را که نیز به انقلاب اعتماد نداشتند را با خود همسو کردند تا انتخابات برگزار شد ولی از آنجا که تعداد کسانی که انقلاب را به خاطر خود انقلاب دوست داشتند بیشتر از کسانی بود که انقلاب را به خاطر ستاندن طلبشان حامی بودند، گروه طلبکاران از انقلاب رأی نیاوردند و نتوانستند که انتقام خویش را با ادعای تقلب بگیرند، ایشان اعتقاد داشتند که دیگی که برای من نجوشد بهتر که سرسگ در آن بجوشد پس انقلابی را که همه کاره اش را نباشند، اصلاً دوست داشتند که نباشد.
پیروزی در برابر این گروه طلبکار که براساس شواهد و مستندات موجود، قصد کودتا داشتند، آن قدر شیرین بود که برایش سجده شکر به جای آوریم. اگر چه این گروه کودتا چی در ادامه همان سیاست "دیگ و سرسگ" برای زمین زدن انقلاب با صدور بیانیه های مختلف و سخنرانی های متعدد تلاش کردند تا به دشمنان این کشور گرا بدهند که چگونه به ایران فشار آورند تا تسلیمش کنند، ولی این مردم و انقلاب شان مقاومت کردند؛ البته این فشارها که مورد اذعان رسمی دولت آمریکا در رسانه ها و مجلس شان قرار گرفت بی تأثیر هم نبود و موجب زحمت هایی در زندگی مردم شد.
و اما موضوع بحث از آنجا شروع شد که رییس جمهور طی روند تغییراتی که از سال قبل دولت نهم به صورت غیرمحسوس آغاز شده و موجب درگیری های عجیبی با برخی وزرای ولایت مدارش شده بود، در دولت دهم روند تغییراتش را شدت بخشید؛ رییس جمهور این بار در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری بازوی رهبرش را بوسید و حال این که بارقبل دستش را بوسیده بود، این بار در جواب نامه عزل مشایی از معاونت اول رییس جمهور، یک هفته نامه را مسکوت و بی اقدام گذاشت و بار دیگر در مقابله با مخالفت رهبری در خصوص عزل وزیر اطلاعات، اقدام به خانه نشینی نمود، در این مقطع بود که برخی از دشمنان قدیمی احمدی نژاد به او امیدوار شدند و بین همین دوستان و هم بحث های خودم هم بودند کسانی که گفتند حالا فهمیدیم که نمی گذارند احمدی نژاد کار کند و ایشان هم مثل خاتمی مظلوم است... که البته این تغییر موضع از سوی منتقدان احمدی نژاد خیلی زود رنگ باخت چرا که اوضاع اقتصادی کشور و تورم 100درصدی حتی دهان مدافعان قدیمی اش را هم بسته بود چه رسد به منتقدان قدیمی اش؛
احمدی نژاد در ادامه تغییراتش، نامه نگاری های علنی و خصمانه ای را با سران قوا آغاز نمود و دیری نپایید که جایگاه تفسیری شورای نگهبان را نیز زیر سوال برد در حالی که از قبل مجلس را در رأس امور نمی دانست و طی همین هفته ای که گذشت، اظهاراتی به مراتب تندتر نمود که به خاطر رعایت آرامش جامعه و اطاعت از دستور رهبری این موارد در بیشتر رسانه ها مسکوت ماند؛ ایشان گفتند که چون رأی نمایندگان مجلس کم تر است و با درصد کمتری نیز پذیرفته می شوند پس حق ندارند برای رییس جمهور تکلیف روشن کنند و یا محدودیت ایجاد کنند و این که گفتند که چون شورای نگهبان هم مستقیماً توسط مردم انتخاب نشده است اعتباری کمتر از رییس جمهور دارد و اصلاً چون قانون را مردم رأی داده اند نباید توسط گروهی که مستقیماً با رأی مردم انتخاب نشده اند تفسیر گردد و حتی این که رییس جمهور تنهای مرجع بالا رتبه ای است که توسط رأی مستقیم مردم انتخاب می شود و حتی انتخاب رهبر را با انتخاب رییس جمهور به لحاظ داشتن آرای مستقیم مقایسه کرد. این اظهارات آن قدر تند بود که بسان یک "فلش بک" ما را برد به اوج تندروی های دوران اصلاحات، به نحوی که این بار منتقدان بزرگتری مانند صادق زیبا کلام او را شایسته تقدیر دانسته است، صادق زیبا کلام یکی از طرفداران شناسنامه دار جریان اصلاحات است که مواضعش در حمایت از رضاخان و هاشمی رفسنجانی طی این سال ها بارها و بارها حاشیه ساز بوده است به نحوی که در سایت ویکی پیدیا در قسمت دیدگاه های سیاسی فقط یک جمله در مورد او نوشته است: "به گفته بیبیسی فارسی او از حامیان اکبر هاشمی رفسنجانی شمرده میشود". آقای صادق زیبا کلام در سخنانی (که در سایتش نیز محفوظ است) در پی تغییرات رفتار احمدی نژاد و سخنان جدیدش اینچنین می گوید:
قبلاً مطلبی نوشتم و تمام مطالب مرتبطم با تغییرات احمدی نژاد را با درج تاریخ شان درآن منشر کردم تا نشان دهم که چگونه به موازات تغییرات احمدی نژاد، بخش اعظم حامیان احمدی نژاد موضع شان نسبت به ایشان عوض شد، اما این مسئله نتوانست پاسخ کوبنده ای برای منتقدان احمدی نژاد باشد، آنها که تا قبل از درج این مطلب و نمونه های دیگرش از سوی سایر دوستان، ما را متهم به تغییرات یک شبه می کردند، با دیدن این خط سیر 3 ساله اقناع نشدند و حرف جدیدی را طرح کردند، ایشان این بار گفتند "شما حتی اگر از 2-3 سال پیش هم احمدی نژاد را شناخته باشید ما و منتقدان ایشان از همان روز اول ایشان را شناخته بودیم"، در حالی که ما علت تغییر موضع مان را نسبت به احمدی نژاد تغییرات وی اعلام کرده بودیم، ایشان تغییرات ایشان را منکر شده و خودشان و امثال موسوی و هاشمی و کروبی را با بصیرت دانسته و ما را دچار اشتباهی بزرگ معرفی نمودند، (البته برخی طرفداران افراطی احمدی نژاد نیز منکر تغییرات احمدی نژاد بودند بلکه تغییر رفتار مدافعان احمدی نژاد را با تهمت های مختلفی محکوم می کردند)، ولی اکنون با رادیکال تر شدن مواضع احمدی نژاد، کم کم اصلاح طلبان و منتقدان قدیمی احمدی نژاد با او نرم تر می شوند، اکنون هم احمدی نژاد در مجمع تشخیص شرکت می کند و هم هاشمی به او لبخند می زند، اکنون صادق زیبا کلام که از حامیان فعال هاشمی به خصوص در مناظرات دانشگاهی است، تغییرات احمدی نژاد را پذیرفته و قابل احترام و تقدیر معرفی می کند و از دیگران اصلاح طلبان هم می خواهد او را تشویق به ادامه این سیاست ها و تشدید مواضع عملی نسبت به مواضع گفتاری نمایند.
از مسائل جالب توجه دیگر این است که صادق زیبا کلام از اصلاح طلبان می خواهد تا در صورتی که نتوانند به صورت منسجم و متحد وارد عرصه انتخابات شوند، از مشایی حمایت کنند:
اکنون این مواضع نشان می دهد که تغییرات احمدی نژاد آن قدر بوده است که حتی دشمنان خونی وی نیز به او امید بسته اند، اینک یکی از امیدواری های ایشان برای ضربه زدن به نظام و رهبری، خود احمدی نژاد است، البته همه منتقدان و دشمنان احمدی نژاد این سیاست را دنبال نمی کنند، بلکه برخی دیگر به منظور ضربه زدن به نظام، احمدی نژاد را مدام تحریک می کنند، آن قدر تحریک می کنند تا یک گفتار یا رفتار ساختار شکنانه ی تندتر و جدیدتر از وی بگیرند، ایشان همان هایی هستند که با سکوت خود در فتنه 88 نیز قصد ضربه به انقلاب و رهبر را داشتند و اکنون با تحریک احمدی نژاد برای به تشنج کشیدن کشور و کمک به ادامه این روند با بکارگیری انتخابات 92 به همان هدف خود می اندیشند و در پس همین رفتار خود می خواهند اثبات کنند که مردم در انتخاب احمدی نژاد اشتباه کرده اند و اکنون باید تاوانش را بدهند.
در ادامه برای هشدار و برای این که بگویم چه کسانی و با چه اهداف و تفکراتی به تغییرات احمدی نژاد امیدوار شده اند، بخشی از اظهارات صادق زیبا کلام را می آورم که در انتهای آن، سه دلیل را به عنوان امیدواری به پذیرش بحث مذاکره ایران با آمریکا می آورد، فقط کافیست به مورد اول این دلایل با دقت معطوف شوید تا عمق خیانت پیشگی این طایفه را دریابید:
البته نمی خواهم اینجا مدعی بصیرت شوم اما در برابر آن ها که چشم امیدشان به فشارهای دشمنان است و تازه متوجه تغییرات احمدی نژاد شده اند باید بگویم که ما از حدود 4 سال پیش این تغییرات را رصد کرده ایم و دلیلش هم این که به همین دلیل، از آن هنگام گام به گام از او دور شدیم و شما با بصیرتی که مدعی اش هستید تازه اکنون متوجه تغییرات رفتار او شده اید.
این نوشته در پاسخ به آن مدعیان بصیرت است که اکنون به مردمی که به احمدی نژاد رأی داده اند، به بزرگانی که از احمدی نژاد حمایت کردند و حتی به خود مقام معظم رهبری شدیدترین انتقادات را وارد می کنند.
مطلب مرتبط: انتقادات از دولت به موازات تغییرات دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/11
10:45 ع
امروز آقای رییس جمهور سه حکم انتصاب داشت که هر سه آنها بوی سازمان میراث فرهنگی می دادند. مشایی که زمانی رییس سازمان میراث فرهنگی بود، از رییس دفتری ریاست جمهوری خداحافظی کرد و به رییس دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب شد، سید حسن موسوی که تا امروز رییس سازمان میراث فرهنگی بود، جای مشایی را در دفتر رییس جمهور گرفت و محمد شریف ملک زاده نیز به ریاست سازمان میراث فرهنگی منصوب شد.
غیر از این افراد که سازمان میراث فرهنگی برایشان یک پله برای ارتقا بود، آقای حمید بقایی نیز از اهالی همین سازمان میراث فرهنگی است که بعداً به سرپرستی نهاد ریاست جمهوری و معاونت اجرایی رییس جمهور منصوب گردید.
و شاید تنها سقوطی که از این پله (سازمان میراث فرهنگی) اتفاق افتاد، نتیجه عدم تفاهم روح الله احمدزاده (یکی دیگر از رؤسای همین سازمان) با حمید بقایی (سرپرست نهاد ریاست جمهوری وقت) بود که توقعات را برای ارتقای احمدزاده ناکام گذاشت.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مستقیماً زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری است و با توجه به حجم فعالیتها و گستردگی و بودجه عظیم آن و به دلیل عدم دخالت مجلس در انتخاب مسئول و نظارت بر آن به عنوان یک حیاط خلوت برای رییس جمهوری در جهت رشد، ترقی و تربیت افراد معتمد دولت به کارگرفته شده است. در این شرایط می توان منتظر ماند و دید که بلندترین درجه ای که با پله میراث فرهنگی نشانه گرفته می شود، ریاست جمهوری است یا خیر؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/30
12:8 ص
با توجه به درج مطلبی که چندی پیش از سایت شریان در این وبلاگ منتشر کردم و البته برخی از آنها را محتمل به تکذیب دانستم تکذیبیه ای را که یکی از مخاطبان وبلاگ در اختیارم گذاشته اند را ضمن تشکر از ایشان منتشر می نمایم:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی انتشار خبری در برخی سایت ها و پایگاه های اینترنتی مبنی بر نشست مهندس رحیم مشایی با مازندرانی های مقیم تهران و نقل قول های منتسب به ایشان در این نشست، به اطلاع می رساند که این خبر از اساس کذب محض بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد.
همانگونه که بارها تاکید شده است رییس دفتر محترم رییس جمهور در خصوص انتخابات ریاست جمهوری آینده و ورود به این عرصه، در هیچ محفل خصوصی و عمومی هیچگونه اظهار نظر و موضعگیری خاصی نه به نفع خود و نه برای کاندیدای دیگری نداشته است .
مرکز روابط عمومی دفتر رییس جمهور انتشار اینگونه اخبار کذب و شایعه پراکنی ها را ادامه سناریو سازی های تکراری عده ای خاص علیه دولت می داند و همانگونه که از متن خبر مذکور بر می آید تهیه کنندگان این خبر مجعول، در ضمن تلاش برای تبلیغ به نفع کاندیدایی خاص، بدنبال تحت الشعاع قرار دادن و به حاشیه راندن رای تامل برانگیز صادر شده ،درخصوص دو نفر از توهین کنندگان به رییس جمهور محترم و رییس دفتر ایشان طی روزهای اخیر، بوده اند که بازتاب گسترده ای در سطح افکار عمومی داشته و تعجب همگان را برانگیخته است .
ناگفته پیداست که توسل به خبرسازی های دروغین و اینگونه اقدامات غیر اخلاقی برای عاملان آن هیچ گونه نتیجه ای نخواهد داشت، همچنان که تاکنون نیز نداشته است چرا که مردم، با بصیرت و هوشیاری، تمام تحرکات را تحت نظر دارند و همواره بدون توجه به فضا سازی های کاذب، بهترین واکنش را نشان داده اند و دولت هم به رای و نظر مردم، احترام قائل است.
این مرکز با تاکید مجدد بر کذب بودن خبر مذکور ،حق پیگیری حقوقی و قضایی آن را برای خود محفوظ می داند.
مرکز روابط عمومی دفتر رییس جمهور
http://president.ir/fa/43358
توضیح این که من در مطلب خودم "مشایی این بار آمده که بماند"بحث های منتشره در سایت شریان را مستند ندانسته و محتمل به تکذیب دانسته بودم اما بحث نامزدی آقای مشایی را در انتخابات ریاست جمهوری برای خودم مسجل دانسته و در آن خصوص تحلیل خود را ارائه داده بودم که البته همانطوری که در این تکذیبیه هم مشاهده می نمایید بحث نامزدی آقای مشایی تکذیب نشده است و تا کنون ایشان انصراف قطعی خود را از این مسئله اعلام ننموده اند، بلکه اصل خبر یعنی برگزاری این جلسه و اظهارات مورد ادعا در آن سایت مورد تکذیب ایشان قرار گرفته است.
مطلب مرتبط:مشایی این بار آمده که بماند
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/23
10:15 ع
امشب بازهم هوس ناسزا کرده ام، و درعوض باز می کنم این عقده را که ماه هاست می آزاردم. چطور شد که این همه مشکل یوهو ریخت روی سرمان؟! همه اش از تحریم و سوءمدیریت و زیرساختهای ضعیف و رفتار غلط مردم و سوءاستفاده کلاشان و همین چیزها که در نظرسنجی وبلاگ گذاشتم بود یا نه؟! همه ی اینها درجه 2 بوده اند؟! در همان شرایطی که دقیقاً دلهای ما از باب قهر و نازهای رییس جمهور مکدر و مکدر تر می شد و دولت مردان نیز ادعای ولایت مداری شان بلندتر و بلندتر می شد، رییس جمهور در برنامه زنده تلویزیونی در مورد هدفمندی یارانه ها گفت که این طرح توسط امام زمان (عج) اداره می شود و این پولی که بین مردم توزیع می شود هم پول امام زمان (عج) است و حتی از مردم خواست که این پول را با بقیه پول هایشان قاطی نکنند! و چقدر برایم نهیب بود وقتی که بین قهرها و ادعای ولایت مدای و دم از انسان کامل زدن و مدیریت طرح های دولت توسط امام زمان جمع بندی کردم، گویی خاطره هاله نور دوباره در ذهنم احیا می شد. آن وقت پیش خودم فکر کردم اگر دولت بتواند همه چیز را خوب و عالی مدیریت کند بعید نیست کلاً خودش و همه کارهایش را به امام زمان (عج) منتسب کند و آن گاه واقعاً نمی دانستم چه می شود اما بعید می دانستم که امام زمان (عج) چنین اجازه ای به کسی بدهد، به خصوص که این ادعاها برای در حاشیه راندن مقام ولایت فقیه به بهانه ولایت امام زمان (عج) باشد. حالا دوستانی که می خواهند ناسزا بگویند، بسم الله.
لینک مطلب در عمارنامه:امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
مطالب مرتبط:
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات ...... پنج شنبه 11/8/91
یک نمونه واقعی از انحراف ...... چهارشنبه 19/7/91
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟! ...... جمعه 27/12/89
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/21
11:51 ع
پس از نامه ی علنی رییس جمهور به رییس قوه قضاییه و نامه نگاری های بعدی و نهیب رهبر گویی ایشان همچنان به همان رویه ادامه می دهد و البته این رویه در مجلس نیز مشاهده می شود که با کوبیدن بر طبل سوالی کم فایده از رییس جمهور جامعه را متشنج نشان می دهند. رییس جمهور این بار در مراسم تجلیل از بازنشستگان نمونه گلایه کرده است که هربار می خواهد به مردم پول بدهد برخی نمی گذارند و با فشار مانع می شوند. ایشان گفته اند که دولت می خواهد از مردم حمایت کند ولی به دلیل مانع تراشی ها نمی شود.
بحث آقای احمدی نژاد مرا یاد آن زمانی می اندازد که ایشان کسانی را که با این مبلغ یارانه پرداختی بین مردم مخالف بودند را به عنوان حسود محبوبیت دولت معرفی می کرد و حتی می گفت که تازه این مبلغ باید سه برابر شود و امروز یکی از دلایل عمده وضعیت اقتصادی در کشور ما همین رشد نقدینگی روز افزون است که یکی از دلایلش هم همین اجرای غیر منطقی هدفمندی یارانه هاست. البته رشد نقدینگی دلایل دیگری هم مانند عدم حمایت از تولید (ناشی از توزیع یارانه سهم تولید بین مردم) و سود نامتناسب بانک با تورم نیز دارد که در این مجال به آن ها نمی پردازم و قبلاً به اندازه کافی در مورد آنها نوشته ام.
گویی همچنان رییس جمهور همه را مقصر می داند جز خودش را. ایشان تحریم ها و عدم حمایت از دولت در توزیع بیشتر پول بین مردم را مقصر سختی های مردم می شناساند و حال این که با وضعیت موجود که متأسفانه دولت هیچ ظرفیتی در جهت جذب نقدینگی ایجاد نکرده است، هرگونه تزریق نقدینگی تماماً منجر به افزایش تورم می گردد. از آنجا که برخی همه چیز را با برچسب پاسخ می دهند، توضیح می دهم که این مطلب را یک مرفه بی درد نمی نویسد بلکه یک کارمند با حقوق ثابت و پایین که قدرت خریدش به مراتب نسبت به پارسال کاهش یافته است می نگارد.
بالاخره رییس جمهور هر چقدر هم دلسوز مردم باشد اولاً باید سهم خودش را در مشکلات مردم به رسمیت بشناسد و ثانیاً سایر مسئولان را غیر دلسوز و حسود و عنود معرفی نکند چرا که این لحن صحبت یقیناً در جهت تقریب نظرات و حل مشکلات و اختلافات نبوده و موجب می گردد لجاجت ها و موضع گیری های خصمانه افزایش یابد.
یادم هست که رهبر انقلاب در توصیه ای که به دولت داشتند، ضمن تایید زحمات زیاد دولت، میزان تعهدهایی را که دولت برای خودش ایجاد کرده را مورد انتقاد قرار دادند و ای کاش رییس جمهور به جای ادامه این رویه، ریشه و چاره حل مشکلات را در جلسات با سایر مسئولان جستجو می کردند نه در تریبون های عمومی.
مطالب مرتبط:
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/11
3:51 ع
مدام از برخی مسئولان کشور سخنانی در معرفی امام زمان عج شنیده و می شنویم و همواره از این که مسئولان و مردم کشورما همواره به یاد امام زمان و دلتنگ ظهورایشان هستند احساس افتخار کرده ایم، اما بحثی را که مطرح می کنم ریشه در برخی انحرافات عمیق و بدیع در باب انتظار دارد. انحراف در باب مهدویت همواره وجود داشته و انجمن حجتیه و مکتب خودساخته بهاییت ریشه در انحرافات این باب دارد. قبلاً در باب انحرافاتی که ریشه از فهم غلط و سلیقه ای از مفاهیم عمیق دینی مانند توکل و توسل و استخاره دارد مطالبی را نوشته ام و اکنون این انحراف خطرناک و جدید که ریشه در باب مهدویت دارد را معرفی خواهم نمود. از شما مخاطب عزیز تقاضا دارم مطلب را با حوصله از مقدمه شروع کنید تا خدای ناکرده اختلافی ناشی از سوءتفاهم با نگارنده ایجاد نشود.
غیبت و انتظار مفاهیمی عمیق بوده که علمای راستین شیعه همواره به صورت ریشه ای و علمی پرداخته اند و عصاره ی تمام این تضارب آرای ناشی از آیات و روایات و علوم دینی در باب غیبت کبری و انتظار در مفهوم جدیدی به نام اصل ولایت فقیه بروز پیدا نموده است. براساس روایات مسلم و قطعی که به ما رسیده است در زمان غیبت کبری، علما و فقهای دین نیابت امام زمان را دارند و باید از ایشان تبعیت نمود و با توجه به اصل پذیرفته شده اجماع در کشف و استنباط و رفع نیازهای جامعه اسلامی، مفهوم ولایت فقیه با همان تعریف ولایت رسول الله (به تعبیر امام وارسته انقلاب خمینی کبیر) پا به عرصه پرچمداری اسلام گذاشت و با توجه به استفاده از پتانسیل وحدت مسلمین، از آن روز تا کنون پرچم اسلام راستین روزبه روز برافراشته تر و برافراشته تر می شود.
ولایت فقیه از آن جهت بهترین جایگزین امام معصوم در عصر غیبت است که هم مفهوم وحدت و تبعیت و هم حکومت دینی را در خود مستتر دارد و حکومتی که به این اصل مترقی مجهز باشد کمترین احتمال لغزش و خطا را در پیش روخواهد داشت و اینچنین حکومتی، باب بدعت ها و انحرافات را بر روشنفکران!!! و منحرفان خواهد بست. اینجاست که ولایت فقیه که خود حفاظت و مقدمه سازی ظهور حضرت حجت را بر عهده گرفته است، هدف نیش و نوش های سمی دشمنان اسلام راستین و امام زمان قرار می گیرد، ولی با توجه به پایگاه مستحکمی که امام زمان در دل شیعیان و مؤمنان دارد، روز به روز اقتدار ولایت فقیه به واسطه نیابت از امام زمان بیشتر و بیشتر و محبوبیت او فراگیرتر و جهان شمول تر گردیده است، آنچنان که آوازه این اقتدار و محبوبیت پا از مرزهای جغرافیایی فراتر نهاده و موجب ناامیدی دشمنان از حربه تحریف، بدعت و تحجر در انقلاب گردیده است.
ولی فقیه با توجه به تسلطی که در حوزه علوم دینی و اشرافی که به مسائل سیاسی زمان دارد، همواره نسبت به شناخت بازی دشمنان و بدعت آورندگان و البته متحجرین هشیار بوده و مفاهیمی مانند پلورالیزم و سکولاریزم و عرفانهای نوظهور و مکاتب بشرساخته و اسلام افراطی و طالبانیسم نیز نتوانسته اند بدعت و تحجر را در این حکومت وارد کنند و اینچنین است که اصل ولایت فقیه در عین تبلیغ و گسترش اسلام راستین در برابر مظاهر پیشرفت و علوم و تکنولوژی های نوین نیز کم نیاورده و در واقع با تفقه در دین، جایگاه زمان را در پیشرفت دین قدر بداند و اینچنین عامل زمان، پیشرفت علم و تکنولوژی که موجب رکود سایر ادیان می گردید را به عنوان یک ابزار نشر و توسعه در دست بگیرد.
و اما چندسالی است که ایستادگی ولی فقیه در برابر انحرافات موجب گردیده است تا یک انحراف نوین زاده شود. این بیماری بدخیم، ولی فقیه را که ریشه در تفکر انتظار و غیبت امام زمان دارد را منافی مفهوم انتظار (حجتیه) معرفی می کند و مفهوم ولایت فقیه را با ولایت مداری در تضاد می داند، چرا که انسان کامل را در (عصر غیبت صغری!!) در دسترس و ارجح از ولایت فقیه می داند. این جریان، به منظور خنثی سازی مفهوم ولایت فقیه به ناچار باید مشروعیت این اصل مترقی (ولایت فقیه) را که برگفته از مهدویت اصیل است را زیر سوال برده و برای همین باید از اعتبار امام زمان در تایید بدعت ها و بدعت گزاران استفاده می نماید. اینچنین است که مدعیان این تفکر انحرافی، در پیروزی ها، پیروزی خود را مستقیماً تحت نام و تایید امام زمان معرفی می کنند و در شکست ها و ضعف ها دیگران را به ایستادگی در برابر انسان کامل محکوم می نمایند تا اعتبار کسب کرده را از دست ندهند و اعتبار رقبا را زیر سوال برند.
اگر چه این انحراف در ابتدا با یک نشت فکری از یک به ظاهر دوست یا بهتر بگویم مراد منحرف آغاز شد، ولی کم کم مجموعه ای را که بزرگترین افتخارش دست بوسی ولایت فقیه بود را به صورت کامل آلوده و یا طرد نمود و بعد از مدتی مراد و مرشد انحرافات از نظرها محو شد و ادامه ی انحراف به مریدان فکری این انحراف سپرده شد.
این منحرفان در مواقعی که علناً در برابر ولی فقیه ایستاده بودند، ادعای ولایت مداری شان گوش فلک را کر می کرد و در مواقعی که مورد انتقاد ولی فقیه و یا ولایت مداران قرار می گرفتند فوراً شروع می کردند به معرفی انسان کامل و این که هیچ کسی جز او اعتباری برای حکومت ندارد و این که تنها اوست که باید از او اطاعت کرد و ...، اگر چه این مفاهیم شاید در نظر اول مفاهیم خوب و قابل ستایشی به نظر برسند اما وقتی که با دیده بصیرت به آنها نگریسته می شود و آنها را در کنار ناسیونالیزم و فقه گریزی و تساهل این گروه و تعاریف انجمن حجتیه از بحث انتظار می گذاریم به این نتیجه می رسیم که ادعاهای ایشان در ارج گذاشتن به مقام انسان کامل، ریشه از نوعی تفکرات حجتیه داشته و تنها برای توجیه اشتباهات و طغیان هایی که در برابر دستورات ولی فقیه انجام داده اند مطرح می شود، گویی این گروه می خواهند تمرد خود را از ولی فقیه در سایه اطاعت شان از امام زمان یا همان انسان کامل توجیه کنند و اینچنین هم خودشان را منتسب به معصوم بدانند و هم اعتبار ولی فقیه را زیر سوال ببرند.
اینان نه تنها معتقدند که اسلام را تنها باید به دست امام زمان سپرد، بلکه گویی از خدمت هر کس دیگر به اسلام نیز زیاد خوششان نمی آید، ایشان خدمت به ظهور را در پرداختن به انسان جستجو می کنند و گویی پرداختن به اسلام را تنها در حوزه امام زمان می دانند. اگر چه حجتیه های قدیم مایل بودند کناری بنشینند و افزایش ظلم و فساد را به انتظار ظهور تنها نظاره کنند، اما ایشان از قدرت بدشان نمی آید.
نتیجه: در تاریخ 27/12/89 مطلبی نوشته بودم با این عنوان که “آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟!” و در آن مطلب مباحث اخیر را تا حدودی مورد واکاوی قرار داده بودم و اما اکنون بیشتر به این مسئله ایمان دارم که هر گونه نسبت ناروا و ناسزا اعم از "هاله ی نور" یا "مدیریت مستقیم امام زمان در بحث هدفمندی" و "ادعاهای ولایت مداری مصادف با قهر یا تمرد از ولایت فقیه" و "طرح بحث غیبت صغری با این تعبیر که در غیبت صغری ارتباط با امام زمان مانند غیبت صغری می تواند محسوس و مستقیم باشد" و "تعریف مکتب ایرانی" و "غیر اسلامی دانستن قیام های منطقه" و .... با تناقضات آشکار و بعضاً رسوایی همراه شد و البته این مسئله برایم قابل پیش بینی بود چرا که مدیریت امام زمان را حقیقتاً نافذ می دانم، به خصوص این که هرگز ایشان نمی گذارند کسی یا کسانی منحرف، با سوءاستفاده از نام ایشان انقلابی را که هزاران خون بسیجی با پیشانی بند "یا مهدی" و "یا زهرا" و "یا حسین" علیهم السلام به پای آن ریخته شده را با انحرافات فکری و بدعت های زشت مسخ نماید.
اکنون حقیر بخش زیادی از مشکلات کشور را ناشی از نیت پلید نشر این بدعت می دانم، نیتی که هر موفقیت را ناشی از تأیید مستقیم امام زمان و نشانی از بی نیازی به ولی فقیه و اطاعت از ایشان معرفی می نماید و با رسوا شدن، روز به روز به جریانی عصبی و تنش زا تبدیل می شود، جریانی که علی رغم دستورات مؤکد رهبر به حفظ وحدت و پرهیز از علنی کردن اختلافات و تمرکز بر حل مشکلات مردم هنوز تبعیت خود را از این دستور اعلام ننموده است و این درحالی است که سران دو قوه ی مقننه و قضاییه سریعاً و صریحاً نسبت به این مسئله اقدام نمودند و البته ما به تمرد های یک هفته ای و ده روزه و شاید بیشتر این جریان و ادعاهای بعدشان در باب ولایت مداری و انسان (کامل) محوری عادت کرده ایم و با شناخت ریشه ی این ادعاها دیگر متعجب نخواهیم شد.
خبر تکمیلی: بالاخره رییس محترم جمهور نیز تبعیت خود را از دستور رهبر معظم انقلاب اعلام نمودند، امید که هر چه زودتر شاهد حل شدن مشکلات گفتاری، رفتاری و فکری در کشور باشیم.
مطالب مرتبط:
فاصله سران قوا تا خیانت | ...... | پنج شنبه 11/8/91 |
پاسخگویی آملی لاریجانی یک الزام بود | ...... | چهارشنبه 3/8/91 |
شخص دوم مملکت یا مسئول اول دولت؟! | ...... | سه شنبه 2/8/91 |
یک نمونه واقعی از انحراف | ...... | چهارشنبه 19/7/91 |
رویکرد منسجم مدافعان محض دولت | ...... | دوشنبه 17/7/91 |
آقای احمدی نژاد تشکر! | ...... |
چهارشنبه 12/7/91 |
خطاب به مسئولان محترم قوا | ...... | جمعه 7/7/91 |
دیگر کسی در رأس امور نیست؟! | ...... | پنج شنبه 30/6/91 |
تناقض در شعار جدید دولت | ...... | پنج شنبه 23/6/91 |
کدام شعار دولت عوض شد+عکس | ...... | چهارشنبه 22/6/9 |
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟ | ...... | سه شنبه 21/6/91 |
در حاشیه سخنان اخیر رییس جمهور | ...... | پنج شنبه 16/6/91 |
آقای رییس! ماهم درکتان می کنیم اما... | ...... | جمعه 30/4/91 |
وزارت اطلاعات، کشور و استانداران مقصر گرانی؟! | ...... | جمعه 16/4/91 |
سخنی با سران هنوز محترم قوا! | ...... | جمعه 9/4/91 |
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان | ...... | یکشنبه 21/3/91 |
اسرائیل از ما مردم هم پخمه تر است؟! | ...... | شنبه 23/2/91 |
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟! | ...... | جمعه 22/2/91 |
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران | ...... | سه شنبه 19/2/91 |
نظرات اخیر احمدی نژاد مورد حمایت خاتمیست!!! | ...... | جمعه 1/2/91 |
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی | ...... | دوشنبه 28/1/91 |
انصاف گمشده ی سیاسیون (برگزیده مجله پارسی بلاگ) | ...... | جمعه 19/12/90 |
کاش دولت همیشه علمی عمل کند | ...... | جمعه 7/11/90 |
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت | ...... | چهارشنبه 5/11/90 |
کاش رییس جمهور بخواند | ...... | سه شنبه 4/11/90 |
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت | ...... | جمعه 16/10/90 |
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند | ...... | پنج شنبه 8/10/90 |
تحلیل درست دکتر؟!! | ...... | جمعه 2/10/90 |
نظام اسلامی جایگزین مناسب نظامهای انسانی | ...... | یکشنبه 1/8/90 |
نسبت مصدق با احمدی نژاد | ...... | سه شنبه 5/7/90 | |||
|
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند | ...... | پنج شنبه 24/6/90 |
13+25=؟ | ...... | یکشنبه 20/6/90 |
رییس جمهور به کجا می رود؟!! | ...... | سه شنبه 21/4/90 |
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است | ...... | سه شنبه 20/2/90 |
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم... | ...... | شنبه 17/2/90 |
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟! | ...... |
جمعه 27/12/89 |
بگذارید احمدی نژاد بخواند! | ...... | سه شنبه 24/12/89 |
تحلیل تغییرات احمدی نژاد | ...... | پنج شنبه 1/7/89 |
انفعال دولت در پاسخ به انتقادات و توصیه های اخیر رهبر | ...... | یکشنبه 14/6/89 |
گاه پندگیری ولایت مداران دولت!! | ...... | دوشنبه 8/6/89 |
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/19
1:6 ص
یک معاون وزیر می شناسم که ظاهر بسیار موجهی هم دارد و تقریباً از شروع کار آقای احمدی نژاد به عنوان مهمترین معاونت یک وزارتخانه مشغول بکار شده است و اگر چه دو وزیر در این مدت عوض شده اند اما او با قوت به جای خود باقیست.
در چند همایش و سخنرانی این معاون وزیر که طی این 7 ساله حضور داشتم، به یک بخش ثابت و مشابه برخوردم، ایشان همیشه قبل از سخنرانی می گفت که قبل از آمدن برای سخنرانی از خداخواسته است که هر چه می خواهد بر زبان وی جاری کند و البته در ادامه نیز بارها به همین دعای خویش استناد می کرد و چنین نتیجه می گرفت که اکنون کلامی که بر زبان رانده یا می راند براساس حکمت و خواست خدا بوده و یقیناً به حق و صحیح است. ایشان در سخنرانی هایشان به راحتی افراد را محکوم و سرزنش می کند و بعضاً حرف هایی را که خارج از شئون ادبی و مجالس مختلط است را بیان می کند و تازه این ها را نیز به حساب همان توکل اولیه ی خویش می نهد. جالب این که همین وزیر در ابتدای کار خود طرحی ابتکاری را به اجرا گذاشت که بخش های زیادی از کشور در آن سال دچار مشکل شد شدید شدند و به ناچار آن طرح را در سالهای بعد اجرا ننمودند و البته هرگز نیز نگفت و نفهمید که این یک نشانه از عدم درک صحیح از مفهوم توکل در وجود اوست.
ما در کشورمان از این نوع انحرافات بین خیلی از مسئولان مان داریم که به دلیل عدم درک صحیح از مفاهیم عمیقی مانند توکل و توسل، نظر و رأی باطل خود را به خدا و ائمه و امام زمان منسوب می کنند و همان درک غلط نیز باعث می شود که یا صدای نقد دیگران را نشنوند و یا دیگران را به پشتوانه ی همان توسل و توکل محکوم به بی اعتقادی به خدا و امام زمان نمایند. چه بسا شما بخواهی از سر دلسوزی یک طرح را نقد کنی ولی ناگهان متوجه می شود که مجری و طراح طرح، آن را آنچنان مقدس و عاری از اشتباه می داند که گویی مستقیماً توسط معصوم قرار است مدیریت شود!!
متأسفانه این گونه انحرافات فکری، فقط در همان حد ذهنی باقی نمی مانند بلکه به سرعت به مسائل عملی و اجرایی کشور نفوذ پیدا می کنند، مثلاً مسئولانی که درک غلط و انحرافی خود را از توکل و توسل، حمل بر صحت اعمال و گفتار خویش می دانند، هرگز نه اشتباهات خویش را می پذیرند و نه از اشتباهات خویش باز می گردند و حتی در صورت اجبار به بازگشت، بهانه ای برای قبول نکردن اشتباه می تراشند که مثلاً کار بسیار خوبی قرار بوده انجام بشود ولی سایرین نگذاشتند و یا لیاقت و یا ظرفیت نداشتند!
متأسفانه در کشور ما مفاهیم عمیق مذهبی دیگری نیز وجود دارند که مغفول مانده اند که به عنوان مثال می توان به استخاره اشاره کرد، دستور شرع مبین این است که هر انسانی در مواقع انتخاب براساس عقل و مشورت انتخاب کند و در صورتی که این دو ابزار نظر قطعی ایجاد نکرد و تنها نظر را به سمتی متمایل کرد در آن صورت با نماز استخاره که در واقع نوعی توکل است، از خدا می خواهیم که همین راه را راه خیر قرار دهد و اگر میزان شک مان در انتخاب دو راه کاملاً مساوی باقی ماند آنگاه می توان با استخاره از خدا طلب خیر نمود و البته هرگز حق نداریم که گمان کنیم که هر راهی را که با استخاره رفته ایم حتماً بهترین راه بوده است و کسی نباید به آن انتقاد کند؛ ولی در کشور ما مردم عادت کرده اند بدون تفکر و تحقیق و مشورت با اهل علم به سراغ استخاره بروند و آن راه را در پیش گیرند و حال این که بسیازی از استخاره ها اصلاً موضوعیت ندارند و یا در کار خیر استخاره می زنند و یا در راهی که عقل و شرع تکلیف را مشخص کرده اند.
امیدوارم که مسئولان و ما مردم حواس مان به مفاهیم دقیق مذهبی باشد و خودمان برای این مفاهیم، از خودمان تحلیل های غلط ایجاد نکنیم به خصوص اگر این تحلیل ها منشاء اثر در مسائل مهم کشور و مردم باشند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/18
11:53 ع
هر چه می گذرد جریان انحرافی عداوت و دشمنی خود را بیش از پیش نسبت به استاد مصباح و تفکراتش آشکار می کنند. گویی زمان به چند سال پیش در دوره ی دولت های اصلاحات بازگشته است و همچنان استاد مصباح نشانه ای است برای منحرفان و منافقان و البته در آن زمان دیری نپایید تا آنان که استاد مصباح را زیر شلاق تهمت ها و فحش ها می نواختند رسوا شدند و کاسه لیسی استکبارشان مشخص شد و اکنون نیز همان خاصیت استاد عزیز ما در مشخص کردن نفاق ها در حال شفاف سازی است. آنان که دم از انسانیت و محبت می زدند اکنون نسبت به یکی از بندگان خوب و بصیر خدا، نسبت به کسی که مستقیماً 35 سال شاگرد نزدیک امام خمینی و استاد بهجت بوده است، نسبت به کسی که امام خامنه ای او را مطهری زمان می داند اینچنین دست به هتاکی و بی مهری می زنند. نظر مخاطبان عزیز را در خصوص استاد مصباح، به مطالب قبلی ام رجوع می دهم، و برای سلامتی این عالم بصیر و مجاهد دعا می کنم.
مطالب مرتبط:
مصباح، چراغ انقلاب است
جاذبه و دافعه ی استاد مصباح
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/3/7
6:59 ع
گویی آخرین جلسه ای که در خصوص پرونده ی بزرگترین فساد مالی کشور (می توانید بخشی از اظهارات متهمین را اینجا بخوانید) برگزار گردید، شاه کلید بازکردن ابعادی دیگر از انحرافات جریان انحرافی بوده است. به نظر می رسد کم کم می توان منتظر ورود و پاسخگویی دم ضخیم ها بود، و البته آرزو می کردیم که ای کاش این فساد اصلاً رخ نمی داد ولی اکنون چه سود!؟ این فساد رخ داده است و تنها اکنون زمان آشکار شدن است و نه زمان جرم، جرم آنگاه شروع شد که روابط، ضوابط را دور زد، آنجا که تراوشات ذهن جاهل یک حراف از هر معلومی، مفهومی مجهول مجعول کرد تا همه چیز را بتوان با مکتبی خودساخته و غیراسلامی توجیه کرد، آنجا که به ظاهر فیلسوف و عارف و مقتصد و مجتهد و خطیب در یک خرقه گردهم آمدند و جامه ی زهد فروختند بر سادگانی که هاله ی نور را دنبال می کردند جای خود نور، آنجا که سادگان را پای تریبون های مخدوش، مدهوش کردند، آنجا که بی اعتمادی ها به اعتمادی نابجا ختم شد، آنجا که نارفیقی! تمام رفقا را تاراند، آنجا که جایگاه اساتید اخلاق به مدعیان دروغین رابطه با معصوم داده شد، آنجا که معاونت صناعی دستی و گردشگری محملی شد برای وضع حمل گروهی انحرافی، آنجا که رشد چند سلولی این گروه یکباره تشدید شد و یک به یک از شفیره های خود بیرون جهیدند، همانجا! دقیقاً همانجا بود که انحراف از فاز حرف به فاز عمل وارد شد و ناگاه، بر ورمی آلوده آگاه شدیم، که همه کار خود را، حوالت بر امام زمان می داد، آنگاه که بازرس ویژه و برادرتنی باهم رانده شدند، آنجا که نوع رابطه از منطقی بودن به مرشدی بودن نزدیک شد، آنگاه که ولایت مداری در ولایت نداری تحریف شد و حکم ولایی ولی، به توصیه ای دوستانه و البته بی ربط تعبیر شد، آنگاه که مطلع از این انحرافات قرار بود عزل شود و در ادامه قهرکسی که موجب دق دیگران می شد، و اکنون بعد از چندسال که لیستی از دانه درشت ها در جیب مانده بود، این بار گویی خود دانه درشت در جِیب پنهان شده است، که اگر خط قرمزی تعریف نشود، ان شاءالله کف دست است این بار ملخک. در این نوشته اصلاً بر این منظور نبودم که خود آقای "ا ر م" را دزد معرفی کنم ولی نوع مدیریت باری به هر جهت اگرهم!! با عمد هم همراه نباشد، سهواً فضا را برای ورود نزدیکان فرصت طلب باز می کند که اکنون شاهدش هستیم و ان شاءالله شاهد اجرای عدالت.
مطالب مرتبط:
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.