94/12/24
7:57 ص
یکی از اختلاف نظرهای مقام معظم رهبری و رئیس جمهور، بحث خوشبینی و یا بدبینی به توافق است، برخی مثل خود رئیس جمهور بعد از رسیدن به توافق طوری وانمود کردند که انگار حرف ایشان مبنی بر خوشبینی به مذاکرات به کرسی نشسته است و همین تلقی را در صحبت هایشان هم نشان دادند، اما آنچه که شاهدیم کاملاً برخلاف تلقی رئیس جمهور است که مختصراً به برخی ابعاد فرجام برجام اشاره میکنم:
1- تجربه همین حدود 30 ماه مذاکره نشان داده است که هیچ یکی از شئون حکومت آمریکا اعم از دولت، خزانه داری، کنگره و دادگستری آمریکا نه تنها از خودشان پایبندی به روابط غیرخصمانه با ایران نداشته اند، بلکه در قبال برخورد با هر سه توافق ژنو، لوزان و برجام طوری رفتار کرده اند که حتی اگر نقض توافق حسابشان نکنیم، حداقل به قول دولتمردان با روح توافقات منافات اساسی داشته است، این بدعهدی ها تا به آنجا انجامیده که پس از گذشت 50 روز از موعد اجرای تعهدات طرف مقابل در اجرای برجام، هنوز بسیاری از این تعهدات محقق نگردیده است.
2- در بین شئون حکومتی آمریکا، رئیس جمهور فعلی آمریکا، بیشترین تمایل را به حفظ برجام دارد و اجرای بسیاری از تعهدات برجام به دستورات 120 و 180 روزه شخص وی بند است و این مسئله با توجه به نامزدهای ریاست جمهوری فعلی آمریکا که اکثراً از همین الان به عدم پایبندی خود به برجام اذعان دارند، یا اساساً محقق نمیشود و یا با افزایش بدعهدی ها و فشارهای طرف مقابل در حوزه های دیگر همراه خواهد شد.
3- برآیند مصوبات و اعضای کنگره آمریکا در همین چند ماهه نشان دهنده مواضع سخت ایشان نسبت به ایران است و همانطوری که همه شاهد بودیم، اوباما بدون استفاده از حق وتوی خودش (وحتی برخی از لابیگری های پشت پرده)، از پس تصویب برجام در کنگره برنمیامد که این خود نشان از شکنندگی بیشتر برجام در آمریکا در برابر فشارهای آتی برجام دارد.
4- دادگاه های آمریکا طی همین مدت پس از اجرای برجام نشان داده اند که هیچ التزام و توجهی به برجام ندارند و شاید هم فرصت فعلی را برای برداشت از دارایی های ایران مغتنم میدانند و به همین دلیل تاکنون شاهد همکاری دادگاه های آمریکا و کنگره و حتی دولت آمریکا در جهت بریدن جریمه های میلیاردی بابت اشغال لانه جاسوسی آمریکا و عملیات تروریستی11 سپتامبر و… علیه ایران بوده ایم.
5- یکی از مسائلی که برجام را تهدید میکند وابستگی بیش از حد اقتصادی و تبلیغاتی دولت به برجام است، تا حدی که حتی حاضر به انتشار برخی بدعهدی های طرف مقابل و پیگیری در خصوص آنها نیست و این مسئله اگر چه در ظاهر موجب کوتاه آمدن ایران و استمرار برجام میشود، ولی نهایتاً موجب افزایش زیاده خواهی های طرف مقابل و تشدید خطر فروپاشی برجام خواهد شد.
6- هرچند که برجام در نهایت ضعف و طوری نوشته شده و دست طرفهای مقابل را برای تحریم به بهانه های دیگر کاملاً بازگذاشته است، تاحدی که بتوانند تمام تحریم های هسته ای و حتی بیشتر از آن را این بار به بهانه های موشکی و حقوق بشر و ترویستی بازگردانند، ولی یقیناً مردم و نظام غیور ما، در برابر چنین برجام بی اثری، با آرا و تصمیمات خودشان موضع لازم را در آن هنگام، خواهند گرفت.
94/12/24
7:55 ص
انتقادات به برجام به 3 بخش تقسیم میشود، انتقاد به روند مذاکرات، انتقاد به برجام و انتقاد به اشتباهات پسابرجامی
الف- به روندی که برای رسیدن به برجام طی شد انتقاداتی وارد است که مختصراً به برخی از آنها اشاره میکنم:
1- توقف رشد هسته ای در همان بدو آغاز مذاکرات، باعث شد تا طولانی شدن زمان مذاکره به نفع رقیب و به ضرر ما باشد و طرف مقابل برای هربار تمدید مذاکرات از ما امتیازات جدیدی بگیرد که نمونه این عقب نشینی ها را از توافقات ژنو تا لوزان و تا برجام در کاهش درصد غنی سازی و تعداد سانتریفیوژ شاهد بودیم.
2- بارها در طول مذاکرات، مسئولان دولت از نتوانستن، ناچار بودن، خالی بودن خزاله و ارتباط همه مسائل به تحریم ها حرف زدند که این مسلماً موجب ضعف قدرت چانه زنی مذاکره کنندگان ما گردید.
3- در طول فعالیت های هسته ای، ما برگ برنده هایی جمع کرده بودیم که باید با آنها سهم بیشتری از حقوقمان را احقاق میکردیم، ولی بعضاً دیدیم که برخی از آنها را به راحتی و بدون هیچ ما به ازای خارجی و بعضاً صرفاً به خاطر تمدید مذاکرات از دست دادیم. یکی از مهمترین برگ برنده های ما، غنی سازی 20 درصد بود که به راحتی بابت تعلیق تحریمهای پتروشیمی و خودروسازی از دست دادیم که آن ها هم به دلیل باقی ماندن تحریم های بانکی عملاً فایده ای نداشت.
ب- اشتباهاتی که در خود توافق برجام وجود دارد این است که:
1- دربرجام همه تحریمها رفع نشدند و حتی همه تحریم های هسته ای از قبیل تحریم های اولیه و تحریم های ایالتی هم باقی ماندند.
2- به جای لغو تحریم ها، تعلیق آنها پذیرفته شد که موجب شده است تا قرادادهای تجاری و صنعتی پسابرجامی، به علت ریسک بازگشت تحریم ها عمدتاً منعقد نشوند و یا با ریسک و قیمت بالا به ضرر ما تمام شوند.
3- همزمان نبودن تعهدات طرفین از ایرادات مهم برجام بود، یعنی ما ماه ها زودتر از طرف مقابل شروع کردیم به انجام تعهدات و بعد از تأیید با تأخیر اجرای برجام توسط آژانس، 50 روز است که شاهد بدعهدی و تعلل طرف مقابل در اجرای تعهداتش هستیم.
4- بازگشت پذیری اقدامات ما نسبت به طرف مقابل بسیار طولانی، سخت و پرهزینه و در برخی موارد غیرممکن است و این عدم توازن در بازگشت پذیری، مسلماً طرف مقابل را در بدعهدی و تعلل جسورتر و ما را در اعتراض نسبت به بدعهدی هایشان محتاط تر میکند.
5- بازرسی از اماکن نظامی و امنیتی پذیرفته شده است که متأسفانه امنیت کشور را پایین می آورد و نظام به منظور حفظ امنیت خود، حتماً باید بیش از زمانی که اسرار نظامیش فاش نشده به تقویت توان دفاعی خود بپردازد.
6- درست است که بخشی از تحریم های هسته ای براساس برجام باید متوقف شوند، اما باز گذاشتن راه های دیگر افزایش تحریمها باعث شده است که طرف مقابل خیلی جسورانه نسبت به استفاده از این مسیرها فعال گردد که این مسئله از طرح ها و لوایح تحریمی در صف تصویب کنگره و دولت آمریکا به خوبی عیان است.
7- پذیرش تحریم های موشکی در قطعنامه 2231 اگر چه موجب نقض برجام نمیشود، اما بستری پرهزینه برای تصویب تحریم های موشکی و تغییر زمین تحریم ها از هسته ای به موشکی ایجاد کرده است که اولین موردش را ظرف همان ماه اول اجرای برجام شاهد بودیم.
ج- برخی از اشتباهات برجامی در حین اجرا:
1- اگر چه مقام معظم رهبری اجرای برجام را به برخی از شرایط و تضمین ها مشروط کردند تا اجرای برجام بدون زیاده خواهی طرف مقابل انجام شود، ولی عدم رعایت این شرایط موجب شد تا دولت در مقید کردن طرف مقابل به اجرای تعهداتش دچار مشکل گردد.
2- یکی از اشتباهات بزرگ پسابرجامی دولت، انعقاد قراردادهایی است که دهان ما را در برابر بدعهدی های طرف مقابل بیشتر میبندد؛ وقتی قرارداد هواپیما به جای این که از نوع فروش اقساطی باشد، از نوع اجاره به شرط تملیک است، یعنی اگر تمام شرایط قرارداد که از قضا مثل قرادادهای پژو و قراردادهای جدید نفتی IPC محرمانه مانده اند عیناً (به هر دلیلی من جمله نقض برجام) محقق نشود، ما ضمن پرداخت اقساط، مالک هواپیماها نخواهیم شد.
3- میزان بهره برداری سیاسی دولت از برجام اینقدر زیاداست که باعث شده تا اخبار بدعهدیها و تعللهای طرف مقابل را یا سانسور کند و یا خیلی ملایم منعکس کند که این امر از سوی طرف مقابل با سوءاستفاده های سنگین مواجه خواهد شد.
4- نمایش وابستگی زیاد به برجام نه تنها باعث جسارت طرف های مقابل برجام گردیده است، بلکه حتی کشورهای همسایه هم از این نقطه ضعف دولتمردان ما استفاده کرده اند و با جسارت و اهانت نسبت به کشور ما، اتباع ایرانی و مسئولان کشور برخورد میکنند و دولت هم از ترس این که ساحت برجام لکه دار شود، در برابر این جسارتها یا ذلیلانه سکوت میکند و یا بسیار ضعیف موضع گیری میکند.
94/12/3
8:31 ص
اگر چه با توجه به تعداد انتخابات و عمر انقلاب، به صورت متوسط در هر سال یک انتخابات برگزار شده است، ولی تاکنون هیچ انتخاباتی بی اهمیت قلمداد نشده است و هر انتخاباتی از اهمیت و حساسیت خاص خودش برخوردار بوده است.
انتخابات از نظر مردم همواره مهم بوده است چون می تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد ولی همین انتخابات ها از سوی کشورهای مخالف جمهوری اسلامی ایران هم مهم است چرا که سال هاست که از انتخابات های کشورهایی که با حکومت شان مشکل دارند به عنوان بستری برای ناامیدی مردم، تحریم انتخابات، تحریک مردم به اعتراض و آشوب، تضعیف حکومت، ایجاد فتنه و حتی براندازی استفاده می کنند و جالب این است که از تمام این روش ها در طول تاریخ انقلاب، انجام شده است و البته همه این روش ها تاکنون به رغم خسارت هایی که بعضاً برای کشور و مردم ایجاد کرده اند، به شکست انجامیده اند و از این لحاظ، امسال شاهد طرح جدیدی برای انتخابات های 94 هستیم.
در دو انتخابات امسال هم به لحاظ برخی رفتارهای جریان های داخلی و هم برخی رفتارهای دول متخاصم خارجی، مشخصات جدید و خاصی را شاهدیم که برخی از این مشخصات باهم تقارن های منحصر به فردی دارند که نشان از اتاق فکرهای واحد و یا قرابت های فکری خیلی نزدیک دارند که این شرایط خاص می تواند اقتضائات ویژه ای را نیز رقم بزند که برای شناخت صحنه، لازم است ابتدا متوجه حساسیت مسئله و طرح و نقشه های امروز دشمن باشیم، حساسیت انتخابات های 94 از چند لحاظ ویژه است:
با توجه به شرایطی که شمرده شد، انتخابات های 94 می توانند نقش تعیین کننده و بسزایی در مسائل ایران، منطقه و جهان داشته باشد و یقیناً به همین دلیل است که کشورهایی که دنبال اجرای نقشه خاورمیانه جدید و بهم زدن توازن قوا در منطقه هستند نیز نتوانستند از دخالت علنی در این انتخابات پرهیز کنند که همه این حساسیت ها و ویژگی ها، اقتضائاتی را رقم می زند که در مطالب بعدی به آن ها خواهیم پرداخت.
این مطلب در بولتن نیوز منتشر شد.
94/11/21
9:32 ع
آثار ضعف های برجام و عواقب عدم رعایت منشور رهبری در اجرای برجام، خیلی سریع خودشان را در چند مسأله نشان داده اند:
1- عدم توجه به شرط مقام معظم رهبری مبنی بر اخذ تضمین رسمی از رئیس جمهور آمریکا، که در آن هنگام دولت از فرط عجله برای اجرای برجام آن را نادیده انگاشت، امروز و درگام اول، خودش را در بحث تعامل با بانک های خارجی نشان می دهد. وقتی آقای ظریف در روز 15 بهمن، از آمریکا درخواست ضمانت ویژه برای بانک های اروپایی را می نماید، و حتی در متن نامه نیز ضمانت های موجود را ناکافی می داند، یعنی دولت در تنظیم برجام و تبعیت از منشور رهبری در خصوص اجرای برجام قصور جدی ورزیده اند.
2- وقتی با وجود امتیازات متعدد برای خرید و یا بهتر بگویم اجاره به شرط تمیلک 16 ساله هواپیمای ایرباس، نهایتاً همانطوری که امروز در اخبار سیما اعلام کرد، شرکت ایرباس انجام معامله با ایران را منوط به مجوز خاص از آمریکا می داند، این یعنی همانطوری که منتقدان گفته بودند و همانطوری که مقام معظم رهبری خواسته بودند، لغو تحریم ها یک اصل بود که به دلیل قصور دولت برای پذیرش تعلیق به جای لغو، عملاً شرکت ها و بانک های خارجی، هنوز جرأت و جسارت و آمادگی پذیرش ریسک معامله با ایران را ندارند و این یعنی نه قرارداد برجام و نه قرارداد اجاره به شرط هواپیما فاقد کارکرد کامل در بازکردن امکان سرمایه گذاری یا تعاملات بانکی است.
3- آقای بعیدی نژاد (از اعضای تیم مذاکره کننده ایران)، دو هفته پس از زمانی که آقای روحانی، ثبت 1000 ال سی را خبر داده بود، اعلام کرد که به علت آمریکایی بودن نرم افزار سوئیفت، برای استفاده از آن ناچاریم که با شرکت های واسطه ای ارتباط برقرار کنیم و این یعنی نقدی که در کمیسیون برجام در همین خصوص صورت گرفت، واقعیت داشت و دولت به منظور رفع این نقص در برجام، احتمالاً امتیازات دیگری را هم به آن شرکت های واسطه پرداخت خواهد نمود.
4- در حالی که دولت، قطعنامه 2231 را موجب تحریم یا فشار موشکی نمی دانست، ولی دیدیم که پس از اجرای رسمی برجام، بسته تحریم موشکی بابت آزمایش موشکی بر کشور تحمیل گردد و این یعنی تصورات آقای ظریف در این خصوص، با آنچیزی که در عالم واقع رخ می دهد متفاوت بوده است.
94/11/13
3:53 ع
در یک سال اخیر، مسئله ای که در اظهارات و مصاحبه های برخی مقام های آمریکای و ایرانی خیلی به گوش رسید، صحبت از یک دوره حدود 10 تا 15 ساله بود، به نحوی که گویا در این مدت قرار است در ایران اتفاقات نگران کننده و خاصی رخ دهد که نگاهی به متن اظهارات نشان می دهد که این مدت، برگرفته از 10 تا 15 سال اجرای برجام است که در ابتدا نظرشما را به برخی از این اظهارات کلیدی جلب می کنم:
بخشی از سخنرانی جنجالی نتانیاهو در کنگره امریکا (اسفند 93):
«آقایان و خانم ها، من امروز اینجا آمده ام که بگویم ما (آمریکا و اسرائیل) نمی توانیم روی امنیت جهان به این امید قمار کنیم که ایران تغییر کند و بهتر شود. نمی توانیم روی آینده خود و کودکانمان قمار کنیم. چرا باید کسی چنین توافقی را بکند؟ زیرا امید دارد که ایران در سالهای آینده بهتر شود؟ من باور ندارم که رژیم تندروی ایران بعد از این توافق، بهتر شود. می توانیم اصرار کنیم که محدودیت های روی برنامه اتمی ایران تا زمانی که این کشور به تجاوزگری های خود در منطقه و جهان ادامه بدهد، برچیده نشود، پیش از برچیدن این محدودیت ها، جهان می بایست از ایران سه چیز بخواهد: اول اینکه به تجاوزگری به همسایگان خود در خاورمیانه پایان بدهد. دوم به حمایت از تروریسم در سراسر دنیا خاتمه بدهد و سوم اینکه به تهدید به نابود کردن کشور من اسرائیل، تنها کشور یهودی دنیا پایان بدهد. اگر قدرت های جهانی آماده نیستند بر لزوم تغییر رفتار ایران پیش از امضای توافق اصرار کنند، دست کم می توانند بر لزوم تغییر رفتار ایران پیش از منقضی شدن توافق (10 تا 15 سال) اصرار کنند. اگر ایران رفتار خود را تغییر دهد، این محدودیت ها برچیده می شود، اگر تغییر نکند، این محدودیت ها نباید برداشته شوند.»
جان ساورز، رئیس سابق ام آی 6 در مصاحبه با cnn (شهریور 94) :
«من فکر میکنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن، زمان برای توسعه و تکامل ظرف 10 تا 15 سال پیش رو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هستهای بکند، ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است، داریم. اما من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که ایران طی 10 تا 15 سال آینده به کشوری عادی تر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.»
اظهارات کری در شورای روابط خارجی امریکا(مرداد 94):
«گذشت 15 سال میتواند تغییرات زیادی در ایران ایجاد کند… من چنین چیزی را نمیتوانم تضمین بدهم . باور من این است که در 15 سال، در یک کشور اتفاقاتی میافتد.»
باراک اوباما در گفتگو با با توماس فریدمن خبرنگار مشهور نیویورک تایمز(تیرماه 94):
«ما با این توافق عملا یک دهه اجماع بین المللی را پیش خرید کرده ایم تا اگر احساس کنیم ایران هر کدام از این توافقات را نقض می کند ، به ما بپیوندند اما 10 یا 15 سال دیگر ، کسی که در جای من رئیس جمهور آمریکا خواهد بود ، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، نه فقط همین ظرفیت را برای اقدام نظامی لازم یا اعمال تحریمهای جدید دارد، بلکه نگاه دقیقتری درباره برنامه هسته ای ایران خواهد داشت و در جایگاه بهترین قرار خواهد داشت و اگر قرار باشد با نقض این توافقنامه برخورد کند ، مشروعیت و مجوز بین المللی خواهد داشت. اگر ما به این توافق پشت کنیم، یک پیام به افراطگرایان در ایران میفرستیم و آنان احساس خوبی خواهند کرد و کسی نمیداند که در انتخابات بعدی چه بر سر روحانی میآید.»
تیتر و طرح روی جلد مجله تایم (آذرماه 94):
تیتر نسخه آذرماه 94 این نشریه می گوید: «ایران 2025 چگونه در دهه آینده جهان را تغییر خواهد داد»، که در طرح روی جلد این مجله نیز دختر جوانی با یک گوشی هوشمند و بادبادکی در دست کنار پارک چیتگر ایستاده بود و در واقع این مطلب را به ذهن متبادر می ساخت که ایران در سال 2025 اینقدر دچار تغییر خواهد بود که می تواند با تأثیرگذاری روی جریان انقلابی در دنیا، جهان را دچار تغییر کند.
مصاحبه اخیر سریع القلم (از مشاوران دولت) (11/11 /1394):
«مورد سومی که درباره تغییرات دید و تحلیل در آمریکا در قبال ایران در تحقیقات برای من روشن شده است، این است که آنها (آمریکایی ها) به این نتیجه رسیدهاند میانگین سنی مسئولان کلیدی ایران حدود 73 سال است و ایران در «یک دهه آینده» در فرایند تغییر مدیران قرار خواهد گرفت…»
سخنان فوق نشان می دهند که آمریکا، غرب و اسراییل روی تغییرات ایران در مدت 10-15 سال آینده حساب خاصی باز کرده اند، این تغییرات بر چند بستر برقرار است:
1- تغییر نگرش انقلابی گری به سمت پذیرش نقش آمریکا به عنوان کدخدای جهان باستفاده از جنگ نرم و تهاجم فرهنگی و با ابزارهای نوین رسانه ای در جهت تغییر اهداف و آرمان ها و شعارهای انقلاب است که در همین خصوص مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم (1394/10/19) می فرمایند: «تغییر باطن و سیرت انقلاب به معنای تغییر انگیزهها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است و در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک «معمم» در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد.»
2- تضعیف «توان بازدارندگی دفاعی ایران» به دلیل امکان نظارت گسترده بر اماکن نظامی و امنیتی کشور که توسط برجام بر آژانس و عملاً آمریکا تأمین می گردد که البته مقام معظم رهبری در این خصوص همین امسال در دیدارهایی که با نیروهای ارتشی و سپاهی داشتند به این مسأله تأکید فراوانی داشتند به حدی که عدم تضعیف توان دفاعی ما توسط برجام از پیش شرط ها و خطوط قرمز مهم مقام معظم رهبری بود.
3- دل بستن به تغییرات اساسی در «تضعیف جایگاه ولایت فقیه و انتخاب فردی به عنوان رهبر که کشور را از روحیه انقلابی گری دور کند»، نگاهی که امسال با اظهاراتی مانند شورایی شدن رهبری یا نظارت بر همه فعالیت های رهبری (و نه نظارت بر حفظ شرایط رهبری) و اصرار برای فتح مجلس خبرگان توسط افرادی که در خصوص این موارد همکاری لازم را با جریان معارض داشته باشند از طریق فشار بر شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت ایشان دنبال می شود، مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت انتخاب افراد مناسب برای مجلس خبرگان در تاریخ 1394/10/19 فرمودند: «برخلاف برخی تصورها، مجلس خبرگان برای سالی یکی دو بار جلسه و سخنرانی تشکیل نمیشود بلکه میخواهد روزی که رهبر فعلی در قید حیات نیست، رهبر یعنی کلیددارِ حرکت انقلاب را انتخاب کند و این مسئله بسیار مهم است. بسته به ترکیب خبرگان، آنها ممکن است در هنگام ضرورت، شخصی را به رهبری انتخاب کنند که با توکل به خدا و با شجاعت در مقابل دشمنان بایستد و راه امام را ادامه دهد اما این احتمال نیز وجود دارد که فردی با ویژگیهای متفاوت را به رهبری برگزینند، بنابراین باید با تحقیق و دقت و شناخت و اطمینان به آنها رأی داد.»
4- «نفوذ» گسترده، جریانی، تشکیلاتی و موردی در نظامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور که مقام معظم رهبری در این خصوص تذکرات مؤکدی را ایراد فرمودند که برای تحقق آنها هم مردم باید در انتخاب های شان عناصر مطمئن را انتخاب کنند و هم نیروهای اطلاعاتی باید هوشیارتر از همیشه جایگاه های کلیدی را رصد نمایند.
5- یکی از مسائل مهم برای تحقق اهداف آمریکا، استفاده از «بستر برجام» است، برجامی که به فرموده مقام معظم رهبری پر از اشکالات و ایرادات و نقاط ضعف است که اگر منشور ایشان در خصوص اجرای برجام و ملاحظات مجلس شورای اسلامی و شورای امنیت ملی به دقت رعایت نشود، این خطرات از حالت بالقوه به بالفعل درخواهند آمد و اهتمام مجلس شورای اسلامی و شورای امنیت ملی در حراست از این چارچوب ها می تواند این خطرات را کاهش دهد.
94/11/11
8:10 ص
اگر چه آقای روحانی امر کردند که دیگر به برجام نقد نشود ولی باتوجه بهسخنان اخیرشان در همایش استانداران(94/11/1) در مورد برجام، لازم است در خصوص این سخنان، مواردی بیان گردد، لذا ابتدا به سخنان ایشان توجه می کنیم:
«ما می خواستیم همه قطعنامه هایی که علیه مردم ایران تصویب شده لغو شود. به این نکته توجه کنید نه تعلیق شود و نه تعویق شود، خوب این ادعا ادعای بزرگی بود، من اولین بار که به تیم مذاکره کننده هسته ای گفتم خط قرمز من برای شما این است که قطعنامه ها باید لغو بشود، این خط قرمز من است بقیه مهم نیست. قطعنامه ها به عنوان اولین خط قرمز است و خط قرمز دوم هم تحریم ها است، همه تحریم ها باید برداشته شود. بقیه موضوعات را میشد با فرازو نشیب بپذیریم.رییس جمهوری ادامه داد: ‘حالا سانتریفیوژ ها 5 هزار یا 6 هزار، یا 6 هزار و 40 تا است. من اشاره می کنم اینها چیزهای مهمی نیست، در یک مسئله مهم ملی و بین المللی ما باید به آن اهداف بلند و اصلی که سرنوشت ملت به آنها گره خورده، آنها را باید حل و فصل کنیم.»
اظهارات برجامی روحانی در همایش استانداران از چند جهت قابل نقد است:
اولاً که ایشان به خط قرمزهایی که خودشان صلاح می دانستند اصالت داده اند و از تیم مذاکره کننده اینها را خواسته و گفته بقیه موضوعات را می شود با فراز و نشیب پذیرفت!! و این در حالی است که خطوط قرمز مقام معظم رهبری باید به عنوان اصول اولیه واصولی که قابل عدول نبود از سوی رئیس جمهور برایدستگاه دیپلماسی تعیین میشد، مشخصاً خطوط قرمزی که ایشان برای مذاکره کنندگان تعیین کردند فرسنگها از خطوط قرمز رهبری عقب تر بوده است.
ثانیاً این که ایشان لغو قطعنامه ها را خواستند و الان هم این لغو را محقق شده اعلام می کنند اشکال اساسی دارد. شاید این که در قطعنامه 2231 کلمه لغو برای قطعنامه های قبلی آمده است کفایت کرده است اما واقعاً آیا قطعنامه ها لغو شده اند؟! چطور وقتی بندهای 11 و 12 قطعنامه 2231 می گوید «اگر هرکدام از دولت های طرف برجام درخصوص پایبندی طرف مقابل اعتراض داشته باشد، بعد از به نتیجه نرسیدن یک مکانیزم یک ماهه، همه 6 قطعنامه قبلی، به همان شکل پیش از برجام اعمال خواهند شد»، این بازگشت ظرف یک ماه با مکانیزم ماشه و حتی بدون فرصت برای رأی وتوی چین و روسیه می تواند به معنی «لغو» تعبیر گردد؟! آیا این به تعلیق یا تعویق نزدیک تر نیست؟!
ثالثاً خط قرمز دوم آقای روحانی صرفاً برداشته شدن تحریم ها بود، برداشته شدنی که البته به معنی «لغو تحریم ها» که مد نظر مقام معظم رهبری بود، نبود و بدتر این که همین تعلیق ها نیز اولاً درمورد همه تحریم ها نبود، ثانیاً که در مورد همه تحریم های هسته ای نبود و ثالثاً این که وقتی مکانیزمی برای جلوگیری از افزودن تحریم به بهانه های دیگر در توافقات تعبیه نشده است و به اقرار آقای ظریف، آمریکا نیز به تحریم معتاد شده است، عملاً تمام آنچه که بابتش مذاکره شد احتمالاً با بهانه های جدید برما تحمیل خواهد شد.
رابعاً زمانی که آقای روحانی کار دولت یازدهم را شروع کردند، 19 هزار سانتریفیوژ درحال کار بودند و ایشان در همان بدو مذاکرات، توسعه سانتریفیوژها را که عامل بسیار مهمی در میزان امتیازگیری بود را متوقف نمود و در حالی که نظر مقام معظم رهبری حفظ 190 هزارسو بود تا حداقل نیاز نیروگاه بوشهر تأمین شود، ولی گویا این مقوله نیز از مقوله هایی بود که برای شخص رئیس جمهور فاقد اهمیت بوده است.
خامساً آقای روحانی می گویند حل مسائل ملی، بین المللی و اهداف بلند مهم بوده است ولی نمی دانم چرا این تصور به ذهن می آید که گویا ایشان اهداف بلند را بهانه ای برای توجیه پذیرش محدودیت های بلند مدت قرار داده اند، در هر صورت مقام معظم رهبری بارها مخالفت شان را با پذیرش محدودیت های بلند مدت 10 و 15 ساله اعلام کرده بودند، ولی آقای روحانی به بهانه اهداف بلند، محدودیت های بلندی را بر صنعت هسته ای و مسائل امنیتی و نظامی کشور (اعم از محددیت های موشکی تا بازرسی های گسترده) پذیرفتند.
نتیجه: اگر چه ظاهراً سخنان روحانی یک روایت ساده از مسیر مذاکرات است اما نگاهی به سخنان وی اثبات می کند که ایشان بیشتر درپی این است که اثبات کند که در مسیر برجام هر هدفی که به عنوان خط قرمز تعیین کرده را عینیت بخشیده است، یقیناً این همان مسئله ای است که مقام معظم رهبری در خصوص آن فرمودند بهتر از این هم در خصوص برجام می شد عمل کرد و یا در نامه تأیید برجام فرمودند که برجام پر از نقاط ضعف حقوقی است که اگر به درستی از آنها حراست نشود طرف مقابل از آنها به نفع خود استفاده خواهد کرد. متأسفانه برجام هم به لحاظ خطوط قرمزی که ملاک مذاکرات بوده از سوی مذاکره کنندگان به درستی هدایت نشده و هم به لحاظ این که راه فرار و تأویل در آن به نفع طرف مقابل تعبیه شده است همانطوری که تحریم های جدید موشکی یکی از همین تأویل نظرها بوده است. با تمام آنچه که گفته شد، همانطوری که مقام معظم رهبری فرمودند، برجام مشکلات کشور را حل نمی کند بلکه مدیریت صحیح کشور براساس اقتصاد مقاومتی تنها چاره ساز کشور است.
94/11/1
6:2 ع
رسیدن به مرحله اجرای برجام ، فارغ از تمام فراز و نشیب هایی که در دوران مذاکرات داشت، به عنوان یک مصیبت و یا یک پیروزی بزرگ نمی تواند تلقی گردد، برجام با تمام نقاط قوت و ضعف حقوقی اش در هر صورت موجب توقفِ بخشهایی از تحریم های ایران می گردد و این توقف تحریم ها هرچند با تعریف تحریم های جدیدی به بهانه های دیگر در میان مدت همراه خواهد شد، ولی تا آن موقع فرصتی برای اقتصاد ما ایجاد میکند تا هرچه سریعتر، زیرساختها و تکنولوژی صنعت و کشاورزی را نوسازی کند و شفافیت اقتصادی را در این دوران بیشتر نماید.
بالاخره بخواهیم یا نخواهیم، مقوله فشار اقتصادی بر انقلاب اسلامی به این راحتی از ذهن دشمنان دور نمی شود و به فرموده مقام معظم رهبری، کشور نیاز به اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی دارد. کشور باید با تقویت زیرساخت های اقتصادی براساس اقتصاد درونزای برون نگر، به سمتی حرکت کند که تهدید به تحریم را فاقد صرفه و کارایی و برای دشمن پرهزینه نماید تا اساساً تحریم یا از دستور کار دشمن خارج گردد و یا فاقد تأثیرگذاری و ماندگاری باشد. در هر صورت میل به افزایش تحریم ها در مجموعه حاکمیت آمریکا اعم از دولت و کنگره با شدت و ضعف وجود دارد و بعد از محدودیت ویزا و تهیه بسته تحریم موشکی و صدور مجوز برداشت از پولهای ایران و طرح هایی که هم اینک روی میز کنگره و دولت قرار دارد نشان می دهد که تصور منفک شدن اقتصاد ایران از تحریم ها برای همیشه و حتی برای میان مدت خیالی خام و پوشالی است.
شرایط پسا تحریم همانطوری که می تواند فرصت باشد، می تواند تهدید نیز قلمداد گردد که البته بخشی از این تهدید قبلا محقق گردیده است چرا که دولت با بهره برداری سیاسی از آن، اینقدر آن را بزرگ و بابتش توقع ایجاد کرده است که محقق کردن این وعده ها و توقعات، از بسیاری از جهات غیرممکن و از برخی دیگر از جهات مضر و منافی اقتصاد مقاومتی است.
واقعیت این است که برجام کشور را نمی تواند بهشت کند و تنها فرصتی برای تقویت در برابر تحرم هایی که در آینده نزدیک جایگزین تحریم های قبلی می شود ایجاد میکند و دولت این مدت را باید قدربداند و به جای واردات کالاهای مصرفی و تجملاتی، به اصلاح ساختار اقتصادی کشور براساس اصول علمی و مبتنی بر اقتصاد مقاومتی بپردازد و تمام این ها بدون پذیرفتن پیش فرضی به نام عداوت و کینه آمریکا و اسراییل و ایادیشان محقق نمی گردد، دولت باید بپذیرد که دشمن هر آن به هر بهانه ای دنبال تشدید فشارهاست و اگر به برجام تن داد تنها برای به عقب راندن پیشرفت هسته ای بود و لاغیر؛ دولت برای این که به عقب رفتن در عرصه های دیگر فکر نکند تنها یک راه دارد و آنهم تقویت ساختار اقتصادی و پرهیز از بهره برداری سیاسی از برجام است.
یکی دیگر از آفاتی که استمرار اجرایی شدن برجام را تهدید میکند، بروز پالس های وابستگی شدید به آن از سوی دولت است. اگر دولت نشان دهد که بدون برجام، قادر به اداره کشور و حفظ بقای سیاسی خود نیست، مطمئناً دشمن همین وابستگی را محملی برای استمرار نقض برجام و امتیازگیری در زمین های دیگر قرار خواهد داد و این مسأله، برجام را از فرصت بودن به یک تهدید نزدیک خواهد نمود.
از دیگر مواردی که باید برای فرصت ماندن اجرای برجام مدنظر قرار گیرد، بستن فرصت هایی است که آن را به محلی برای نفوذ در اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور تبدیل می کند، مطمئناً شرایط پساتحریم و عقد قراردادهای مختلف و رفت و آمد افراد و پیمانکاران متعدد فرصتی را برای دشمنان مهیا خواهد کرد که اگر این مسأله از سوی دولتمردان و مسئولان اطلاعاتی ما مدنظر نباشد، برجام را به تهدیدی علیه امنیت ملی تبدیل خواهد نمود.
94/10/13
9:7 ص
امروز 1394/10/11، اخبار ساعت 14 شبکه یک سیما گفت که کاخ سفید اعلام جزئیات بسته تحریم موشکی را که قرار بود دیشب منتشر کند، فعلاً معلق کرده است و این یک درس بزرگ برای مسئولان ما دارد که چاره تحریم ها، محدودیت ها و یاوه گویی های آمریکا، سکوت و انفعال نیست، بلکه باید محکم ایستاد و همانطوری که رئیس جمهور و وزیر دفاع و فرمانده های نظامی کشور همان دیشب و امروز اعلام کردند، اینقدر محکم موضع گیری کرد که طرف مقابل از اقدامات خود پشیمان گردد، در همین خصوص موارد توجه به نکات زیر مهم به نظر می رسد:
1- هیچ تضمینی نیست که این بسته تحریمی دوباره در دستور کار قرار نگیرد و این تعلیق، موقت نباشد، لذا باید در خصوص آن اقدامات پیشگیرانه و بازدارنده نظامی و حقوقی اجرا کرد.
2- اگر موضع نسبتاً متفاوتی که در خصوص بسته تحریمی موشکی دیروز از سوی رئیس جمهور اتخاذ شد در مورد محدودیت ویزا هم به منزله نقض برجام اعلام میشد مسلماً هم ایران را از آن محدودیت خارج میکرد و هم تحریم موشکی و برداشت حدود 2 میلیارد دلاری را رقم نمی زدند.
3- حراست از برجام تنها وقتی قابل تحقق است که دولت آن را به منزله یک ابزار انتخاباتی و تبلیغاتی نگاه نکند و به آن متکی نگردد و حاضر باشد در براب نقض ها یا برخوردهای خلاف طرف مقابل واکنش متوازن نشان دهد.
4- اگر آمریکا احساس کند که دولت نسبت به حفظ برجام اینقدر نقطه ضعف دارد که هر ذلتی را حاضر است بپذیرد مطمئناً آن را به منزله یک ابزار و اهرم فشار برای زیاده خواهی های بیشتر مورد استفاده قرار خواهد داد.
5- یکی از کارکردهای مهم و اساسی منشور رهبری و طرح اقدام مشترک مجلس شورای اسلامی و شرایط شورای امنیت ملی در خصوص اجرای برجام این بود که نقاط ضعف اساسی برجام را تاحد ممکن بپوشاند و مانع شروع زیاده خواهی ها و سوءاستفاده های طرف مقابل گردد که اگر همانطوری که رئیس جمهور کتباً به پایبندی به آنها اذعان کرد در عالم معنی نیز همین پایبندی را نشان میداد در همین مدت کوتاه شامل 2 قطعنامه حقوق بشری و ضد تروریسمی و محدودیت ویزا و مجوز برداشت میلیاردی از پولهای بلوکه شده ایران و تهیه بسته تحریم موشکی نمی بودیم.
94/10/12
11:13 ص
پس از صدور دو قطعنامه به بهانه های «نقض حقوق بشر» و «حمایت از تروریسم» و امضای مصوبه کنگره آمریکا تحت عنوان «محدودیت ویزا» توسط رئیس جمهور شیطان بزرگ و پس از طرح برداشت1.57 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران ، امروز با اعلام آماده شدن «بسته تحریمی جدید آمریکا علیه ایران به بهانه توان موشکی»، جابری انصاری، سخنگوی وزارت امورخارجه گفت:
«تحریم جدید ربطی به برجام ندارد و پاسخ ما تقویت توان بنیه نظامی خواهد بود»
که باتوجه به پاسخ ایشان، لازم است به موارد زیر توجه گردد:
1- حتی با فرض این که تحریم موشکی ناقض برجام نیست، نمی توان فراموش کرد که مصوبه محدودیت ویزا از سوی تمام کارشناسان و مسئولان کشور نقض صریح برجام اعلام گردید و تذبذب دولت در برابر تحریم ها و محدودیت های جدید، تنها باعث جسورتر شدن و تشدید فشارها به بهانه های دیگری مانند موشکی و حقوق بشری و تروریسی و … می گردد.
2- در حالی که دولت در برابر انتقاداتی که به قطعنانه 2231 می شد مدام اعلام می کرد که این قطعنامه نمی تواند در خصوص توان موشکی ایران تحریمی ایجاد کند، امروز شاهدیم که قبل از رفع تحریم های هسته ای، تحریم های جدید به بهانه توان موشکی به صورت کاملاً جدی در حال عملیاتی شدن است.
3- دولت از روز اول براساس خطوط قرمز هسته ای که رهبری تعیین کرده بود، مکلف بوده تا هم تمام تحریم ها را رفع و مانع افزوده شدن تحریم های جدید به هر بهانه ای گردد، به نحوی که این مسئله در منشور رهبری نیز آمد و دولت نیز کتباً خودش را متعهد به رعایت آن دانست.
4- اخیراً آقای سلطانی فر، معاون گردشگری رئیس جمهور اعلام کرده بود که پاسخ ایران در قبال محدودیت ویزا، پرداخت تسهیلات برای گردشگران خارجی است و امروز هم سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد که در برابر تحریم های موشکی پاسخ دولت، تقویت توان دفاعی است و یا آقای ظریف در برابر مصوبه محدودیت ویزا، خود مصوبه را ناقض برجام ندانست بلکه اجرای آن را ناقض برجام دانست!!!، این موضع گیری ها به این معنی است که دولت در جواب تحریم ها و محدودیت ها و نقض عهدهای طرف مقابل در قبال برجام، به هیچ وجه حاضر به انجام اقدام متقابل و متوازن نیست.
5- در حالی که دولت فعلی آمریکا که به ظاهر حامی مذاکره و بهبود روابط با ایران و اجرای برجام است، اینچنین به راحتی به نقض برجام و خصومت ادامه میدهد، چگونه می توان به دولت های بعد آمریکا امیدوار بود تا برجام را رعایت کند؟!
6- در حالی که مردم منتظرند اگر دولت منافع و حقوق ایشان را رعایت ننمود مجلس وارد عمل شود اما رئیس مجلس که ظرف 20 دقیقه طرح متقابل اجرای برجام را به تصویب مجلس رساند، بعد از چند روز از مصوبه ویزا تازه اعلام کرده است که مجلس در حال برنامه ریزی برای اقدام مناسب است و این یعنی از مجلس هم برای فشار در خصوص منافع ایران در اجرای برجام و منشور رهبری نمی توان توقع اقدام مناسبی داشت.
94/10/5
8:43 ص
امروز آقای ظریف گفت: «اگر نامه اخیر کری موجب جلوگیری از تأثیرگذاری مصوبه اخیر کنگره که به امضای اوباماهم رسید گردد، مشکلی با این مصوبه ندارد و باید این مسئله را در روند اجرای برجام صحه گذاری کند.»
از آنجا که این اظهارات به معنی پذیرش تلویحی نامه کری به عنوان یک تعهد قانونی به نظر می رسد، لازم است به چند سوال جدی پاسخ داده شود:
چرا وقتی خود آقایان ظریف و عراقچی تصویب این طرح را صراحتاً ناقض برجام دانستند، به واسطه یک تعهد این نقض را نادیده می گیرند؟! آیا تعهد یک وزیر در حالی که این تعهد برخلاف قانون مصوب آن کشور است می تواند برای تمام مدت 10 ساله اجرای برجام اعتماد ساز باشد؟! آیا نباید با پافشاری بر حقوق کشور، موجب ابطال یا اصلاح آن قانون می شدند؟! آیا آقای تعهدی وجود دارد که آقای ظریف در برابر سایر نقض ها هم به تعهدات مشابه دلخوش نکنند؟! آیا شأن مصوبه مجلس که به امضای رئیس جمهور رسیده است اینقدر پایین است که نامه کری به عنوان ضامنی در برابر آسیب های آن مصوبه قابل احتساب باشد؟! آیا مجلس، شورای امنیت ملی، کمیسیون اجرای برجام در قبال این نقض برجام تعهدی احساس نمی کنند؟! چرا در حالی که تاکنون دو قطعنامه به اصطلاح حقوق بشری و تروریستی علیه کشور تصویب شده است و محدودیت تجاری و توریسمی اخیر بر کشور وارد شده است و مسئله تست موشکی ایران در دستور کار دولت آمریکا برای مقابله و تحریم احتمالی قرار گرفته است، دولت وارد عمل نمی شود و از حقوق ایران دفاع نمی کند؟! اگر دولت نتواند اجرای برجام را از اوبامایی که در آن نقش داشته طلب کند چگونه در قبال رؤسای جمهور بعدی به این مهم دست خواهد زد؟! آیا با این تذبذب دستگاه دیپلماسی ما، احساس نمیکنند که آمریکا مدام بر تحریمها و محدودیتها و قطعنامه هایش خواهد افزود؟! آیا دولت در حالیکه هنوز اقداماتش در اجرای برجام به اتمام نرسیده است، جرأت مقابله قانونی با نقض برجام را ندارد، در آینده که تعهدات سختش را که به لحاظ بازگشت پذیری بسیار پرهزینه و زمانبر هستند را اجرا کرد، جسارت دفاع از حقوق ایران در برجام را خواهد داشت؟!