91/6/26
9:58 ع
همه ی ما ایرانی هستیم و همانطور که به پیشرفت کشورمان علاقه مندیم از شکست ها و ضعف ها ناراحت می شویم، ولی آیا همین برای ایرانی خوبی بودن کافی است؟! مسلماً پاسخ منفی است، ما باید در راستای پیشرفت ها گام نهیم و از شکستها جلوگیری کنیم، البته در حد توانمان. اما آنچه که موجب شد این مطلب را بنویسم این است که تعداد زیادی از ما چه مذهبی و چه ملی کارهایی می کنیم که واقعاً برخلاف منافع کشورمان است. حقیر به عنوان کوچک تمام مردم ایران، تعدادی از این موارد را که برای خودم و شما یادآوری می کنم:
1- وقتی که چیزی در کشورمان در حال گران شدن است، باید نفع کشورمان و نیازمان را در نظر بگیریم و بعد تصمیم به خرید یا نخریدن آن بگیریم. وقتی مرغ گران می شود کسانی که شاید یک مرغ هم در هفته مصرف نمی کردند در صفِ مرغ به دنبال خرید 3-4 مرغ بودند که این گونه کارها موجب گران تر شدن، کمبود و نرسیدن کالا به سایر هموطنان که بعضاً واقعاً محتاج آن کالاهستند، می گردد و این مسئله موجب اخلال در نظام اقتصادی و حتی سیاسی کشور و سوءاستفاده ی سوءاستفاده کنندگان داخلی و خارجی می گردد. در تمام دنیا وقتی چیزی گران می شود همه ی مردم به کالاهای مشابه و جایگزین رو می آورند تا قیمت جنس مزبور کاهش یابد اما در کشور ما به دلیل اشتباه ما مردم و اشتباه دولت مردان در عدم جلب اعتماد مردم، همان جنس گران، مشتری بیشتری یافته و گران تر و کم یاب تر می شود.
2- در حالت عادی هم بیش از مصرف خرید می کنیم، به عنوان مثال همیشه دوست داریم مصرف چند ماه از هر کالایی را در خانه داشته باشیم و این مسئله موجب می شود تا هم پولمان را زود از دست بدهیم و هم فضای زیادی از خانه و یخچال را صرف انبارداری کنیم و هم مصرف برق مان در نگهداری مواد غذایی زیاد شود. اصلاً به لحاظ غذایی و بهداشتی هم صحیح نیست وقتی مرغ تازه در مغازه ها موجود است، مرغ تازه را بگیریم و در فریزر منجمد کنیم تا هزینه های برق خانوار زیاد شود و هم خواص و طعم مرغ را عوض کنیم؟! اگر یک بار محاسبه کنیم می بینیم به اندازه ی یکی دوماه از حقوق مان را صرف خرید وسایلی کرده ایم که ضرورتی هم به داشتن آن ها نداریم.
3- برای سرمایه گذاری در چیزهایی سرمایه گذاری می کنیم که ضربه به اقتصاد کشور محسوب می شوند، به عنوان مثال وقتی که خانه داریم و خانه گران می شود می رویم خانه می خریم تا بفروشیم و سود ببریم و این یعنی دلال بازی و افزایش قیمت کاذب خانه و این یعنی ضربه به بازار مسکن و زندگی فرزندان مان، یا وقتی به ارز یا سکه نیازی نداریم از همه چیزمان بزنیم و برویم سکه و ارز بخریم و این یعنی اخلال در نظام اقتصادی کشور، یعنی افزایش خطرناک قیمت ارز و بروز تورم در تمام کالاها و بی ارزش شدن پول ملی و آن گاه می بینیم همان بخشی از مردم که در این وضعیت سهیم بوده اند، از گرانی و تورم گلایه می کنند و حال این که سودی که از این وضعیت برده اند به هیچ وجه با ضربه ای که به اقتصاد کشور و خودشان وارد می کنند قابل مقایسه نیست.
4- مالیات از مقولاتی است که توصیه به پرداخت آن به قشر کارمند و کارگر نیاز نیست چرا که بیش از هر قشر دیگر و خود به خود و قبل از دریافت حقوق انجام می شود و می ماند اقشار دیگر که ایشان هم بهتر است برای مشارکت در پیشرفت کشورشان به آن اهتمام بورزند و این گونه مواجهه با مالیات که اکثر بازاری های ما انجام می دهند، یقیناً ضربه به اقتصاد کشور و از بین بردن منابع ملی مانند نفت و گاز برای اداره ی امور جاری کشور تلقی می شود و موجب یک اقتصاد مبتنی بر نفت و آسیب پذیر به لحاظ اقتصادی و سیاسی می گردد.
5- خرید کالای ایرانی یقیناً خدمت بزرگی است که هر ایرانی می تواند به اشتغال، تولید، پیشرفت و اقتدار کشورش داشته باشد و این مسئله از خرید خودکار تا خرید خودرو را در بر می گیرد و ما باید نسبت به خودمان، خانواده و دوستان مان حساسیت ایجاد کنیم تا خرید کالای خارجی در زمانی که کالای مشابه داخلی وجود دارد را ضربه و خیانت به کشورمان بدانیم و البته نامگذاری سال 91 باید به این حساسیت ما بیفزاید نه مانند یک شعار با آن برخورد کنیم.
6- صرفه جویی در زمانی که ارز در ورود کالای خارجی و حتی تأمین مواد اولیه کالای داخلی از کشور خارج می شود، موجب تقویت نظام اقتصادی ما و جلوگیری از خروج سرمایه و امکان پیروزی راحت تر بر تحریم ها و مدیریت آسانتر کشور را ایجاد می کند، آن هم در سالی که اقتصاد مقاومتی به امر رهبر باید در دستور کار همه قرار داشته باشد که سهم مصرف کنندگان می تواند همین صرفه جویی و استفاده از کالای داخلی باشد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/19
11:57 ص
مطلبی علمی را با عنوان "تغییر لحظه ای قیمت ها" در وبلاگ "سی و یک شب" خواندم که تغییر لحظه ای قیمت اجناس را با توجه به این که بازاری ها به صورت روزانه خرید نمی کنند و یا به صورت لحظه ای اجناس وارد کشور نمی شود، متوجه بازاری ها دانسته بود که با زیاده خواهی می خواهند سود بیشتری به جیب بزنند، که در انتقاد به این مطلب که اتفاقاً در مجله پارسی بلاگ نیز منتشر شده است، تقدیم می دارم:
ما ابتدا باید خودمان را جای بازاری ها هم بگذاریم، یک بازاری مثلاً 10 میلیون تومان جنس می خرد تا 12 میلیون آنها را بفروشد تا 2 میلیون سود ببرد و چرخ زندگی اش را بچرخاند، اما وقتی می رود بازار تا دوباره مغازه اش را پر کند می بیند که این بار همه ی 12 میلیون تومان فروشش را باید بدهد و چیزی برای گذران زندگی برایش باقی نمی ماند در چنین حالتی بازاری باید یا از قید سهم خانواده بزند و یا موجودی مغازه را کاهش دهد و یا قیمت جنس خرید قبلی اش را به تناسب تورم بالا ببرد و این راهی است که هر کس دیگر هم احتمالاً انتخابش می کند .
نکته ی دیگر این که این روش که کارمند بازاری را و بازاری کارمند را و تولید کننده مردم را و مردم تولید کننده را و سرمایه دار کارگر را و کاگر سرمایه دار را مقصر می گیرند را نمی پسندم و در صورتی که ریشه ای به مسائل نگاه شود متوجه می شویم که همه و همه گرفتار عوامل یکسان هستیم و البته ماهمه در کارخودمان می توانیم به دنبال رفع اشتباهات باشیم اما این که به سادگی چشم مان را ببندیم و دیگری را مقصر اعلام کنیم را منصفانه نمی دانم.
در شرایط حاضر دولت باید ظرفیت جذب نقدینگی در جامعه و قسمت های سازنده افزایش دهد تا پول و سرمایه مردم به سمت تشدید تورم و گرانی سرازیر نشوند و ارزش پول ملی را در برابر ارزهای خارجی حفظ نماید تا تورم ناشی از گرانیی ارز را که فعلاً مهمترین عامل تورم کالا است کاهش یابد و البته مردم نیز باید سعی کنند به خاطر کسب سود بیشتر به سوداگری های بیهوده و مضر کشیده نشوند و ناخواسته موجب تضعیف اقتصاد کشور نگردند و تولید کنندگان نیز سعی کنند با افزایش کیفیت کالا و خدمات خود، مردم را در انتخاب محصولات داخلی یاری نمایند.
مطالب مرتبط:
یک فرضیه تورمی دیگر
تلخ ترین فرضیه تورمی
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/12
11:52 ع
این که نرخ تورم به صورت محرمانه فقط برای مسئولان اعلام می شود، دلیلی نیست تا قیمت ها بی محابا افزایش یابند و همین طور دلیل نمی شود تا ما هم به این مقوله نپردازیم و از حقوق خودمان دفاع نکنیم.
بعد از مرغ که با یک گرانی موقتی حدود 200 درصدی اکنون به قیمت حدود 100 پارسال رسیده است، بین سایر اجناس خوراکی که با گرانی مواجه شدند لبنیات جزء پیشتازان است؛ فقط کافیست تا قیمت دوغ و ماست و پنیر و شیر و ... را نسبت به پارسال همین موقع حساب کنید، متوجه دوبرابر شدن قیمت ها خواهید شد و در برخی اقلام از 100 درصد نیز، افزایش بیشتری داشته ایم، به عنوان مثال دوغ کیسه ای که پارسال قیمتش 450 تومان بود همین امشب خریدم 950 تومان و این یعنی یک کارگر با حقوق قانونی یک ماه خودش می تواند فقط 400 عدد دوغ کیسه ای بخرد و این افزایش قیمت ها یقیناً آسیب جدی به خانوارهای آسیب پذیر کارگر و کارمند که حقوق ثابت و با ضریب پایین دارد وارد می کند.
بازهم از کسانی که فکر می کنند به دلیل تحریم ها نباید به سوء مدیریت ها اعتراض کرد، درخواست می کنم که نسبت به این مسئله با تحمل بیشتری برخورد کرده و نسبت به مشکلاتی که موجب اختلال در زندگی و سلامتی طبقه ی ضعیف جامعه می شود، حساس تر باشند، آن هم در زمانی که مشکل خوراک دام حل شده است و به اندازه ی کافی برای دامداری ها تأمین می شود.
مطالب مرتبط:
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/3
9:19 ع
مدتیست به واسطه ی شکافی که بین اصولگرایان به واسطه ی ترک ساکتین در فتنه رخ داد، اصلاح طلبان بوی گوشت داغ شده به مشامشان رسیده است. ایشان با هر حرکتی از متقاطع و موازی و متنافر مشغول تحرکند و حتی نامزدهایی را برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی مطرح می کنند و محک می زنند؛ اما آنچه که مرا واداشته است این مطلب را بنویسم، بهانه ایست که ایشان برای حضور خودشان مطرح می کنند.
تمام کسانی که در جبهه ی اصلاح طلبان، عَلم فتنه را به دوش کشیدند، اینگونه ادعا می کنند که ایشان راه علاج مشکلات کشورند و این که به خاطر رفع سوءمدیریت های جاری کشور آمده و کمر همت بسته اند و با کمال طلبکاری، مدیران و مسئولان کشور را به مقصر بودن در مشکلات متهم می کنند، اگرچه ماهم نقش سوءمدیریت را به خصوص در عدم اجرای اقتصاد مقاومتی مورد اشاره ی رهبری به منظور خنثی سازی توطئه های دشمنان، پررنگ می دانیم اما نمی توانیم از نقشی که فتنه گران در به تأخیر انداختن ثبات و آرامش در کشور ایفا کردند غافل شویم.
4 سال پیش، درست زمانی که گروه 5+1 از فشارهایی 3-4 ساله خویش و مقاومت جانانه دولت و ملت خسته شده بود و به مذاکرات بدون شرط راضی شده بودند، همین اصلاح طلبان با یک حرکت هماهنگ شده به سردمداری تمام بزرگانشان، با ایراد تهمتی رذیلانه به انقلاب، فتنه ای بزرگ را کلید زدند و برای موفقیت خود، از آمریکا و اروپا کمک خواستند تا مستکبران را قانع کنند که با هرچه در توان دارند به ایران فشار آورند، آنجا که خود دولت آمریکا در مجلس آمریکا تمام حمایت های خود را به لحاظ فشارهای سیاسی و اقتصادی و مالی مورد شمارش قرار دادند و همین حمایت ها موجب شد تا مذاکرات جانانه هسته ای که به پیروزی ملت ایران ختم می شد دوباره منقطع شد و فشارها زیاد شد و این بار تحریم ها با چاشنی تهدید دوباره تشدید شد و تمام اینها نبود مگر به سفارش و پشتگرمی همین حامیان فتنه، همین هاشمی رفسنجانی، همین خاتمی و همین کسانی که اکنون در سنگر اصلاح طلبان مشغول روشن کردن آتشی دیگرند و بخشی شان نیز اکنون در لندن مشغول دم تکان دادن هستند.
اکنون همان کسانی که با فشارهای اقتصادی مسیر پیشرفت و پایداری کشور را چند سال به تأخیر انداختند، مدعی و طلبکارند و چقدر جسورند که از دربِ باز بزرگواری نظام، گربه صفتانه حیا نمی کنند. اکنون بسیاری از کشورهای به اصطلاح توسعه یافته با مشکلات عدیده ی داخلی مواجهند بی آنکه تحت فشار و یا تحریمی باشند، پس چگونه کسانی که خودشان پالس تحریم و فشار و حتی حمله ی نظامی را می دادند، اکنون انگشت اتهام را به سوی کسان دیگر می گیرند، آیا ایشان نمی اندیشند که اگر کسی سوءمدیریت کرده باشد فقط قاصر است، اما کسی که عامداً و عاملاً به دنبال خیانت بوده مقصر، مجرم و گناه کار است؟! آیا ایشان گناه سوءمدیریت و خیانت را یکی می دانند؟! اصلاً ماهم قبول داریم که خادمان در کارشان قصور داشته اند، اما آیا این دلیل می شود که خائنان از خادمان طلبکارشوند؟
مطالب مرتبط:
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/5/23
7:42 ع
امروز مطلبی خواندم که علی رغم این که به صورت گروهی و به ایمیل شخصی من هم ارسال شده بود ولی با توجه به وقاحت آن صلاح دیدم تا مستقلاً به آن بپردازم، عنوان مطلب این بود: مقصر کیست؟ در این مطلب مطلع کلام این بود که گرانی ها و مشکلات کشور ناشی از مردم است و این که مردم چنان که باید با دولت همکاری نمی کنند.
در پاسخ به این مطالب ابتدا عرض می کنم که مردم کشورم را پای این نظام بسیار محکمتر از آنچه که برخی معرفی می کنند می دانم و البته این مسئله را خود مردم بهتر از هر کسی دیگر در جنگ و تحمل تحریم ها و مبارزه با فتنها و حضور در انتخابات و حمایت از مواضع نظام اثبات کرده اند. در بسیاری از همان کشورهایی که مردمش را هم یار حکومت کشورشان می دانند، با گران شدن 5% از یک جنس و یا یک تورم 4 درصدی اعتصابات خیابانی به راه می افتد و حال این که مردم کشور عزیز ما در حمایت از نظام خویش بسیار پایمردانه سختی ها را تحمل کرده اند. همین همکاری و استقامت مردم ایران عزیز است که کاسه ی صبر دشمنان را لبریز نموده است. البته حقیر نیز برخی فرهنگها را موجب آشکار تر شدن مشکلات کشور می دانم ولی نه مقصر اصلی بروز اختلالات.
به عنوان مثال وضعیتی که برای مرغ حاصل شد نتیجه ی سوء مدیریت و عدم استفاده ی مناسب از ابزار واردات و تنظیم بازار می دانم و البته در رتبه های دست چندم، مردم نیز به سهم خودشان مقصرند چرا که با گران شدن و یا کمبود یک جنس رغبت بیشتری به خرید آن پیدا می کنند و این مشکل را نیز در بیشتر نمونه ها به مسئولان معطوف می دانم چرا که در این گونه مسائل باید مسئولان، مردم را از راهکارهای خود مطلع نموده و اعتماد مردم را با مدیریت صحیح ثابت کنند، اما در حال حاضر وقتی چیزی گران یا کمیاب می شود چه کسی است که از برگشت پذیری آن اطمینان داشته باشد، اصلاً همین که سوءمدیریت ها را تقصیر تحریم ها بدانیم موجب می شود تا مردم گرانی و کمبود را ناشی از کمبود واقعی و قحطی بدانند و حال این که اگر همان ابتدا بیایند بگویند علت گرانی مرغ تعلل در واردات دان مرغ است و بعد بگویند چه کار برای جبران وضعیت موجود در واردات مرغ و دان مرغ کرده اند و البته این وعده ها به صورت مناسب تحقق یابد مطمئناً مردم کشور نیز به بازار هجوم نمی برند جنسی را بخرند که یک ماه دیگر قیمتش دوباره به حالت عادی بر می گردد مگر از اضطرار، در این صورت احتکار هم موجب ضرر محتکرین می شود و بهترین راه برای کنترل و منکوب کردن محتکرین مدیریت صحیح کشور است تا اولاً تنگنایی برای جولان مفسدان و محتکران ایجاد نشود و ثانیاً در اثر ایجاد تنگنا مردم به سرعت عمل و مدیریت دولت اعتماد داشته باشند.
قویاً اعتقاد دارم نباید عامیانه از یک مسئله با دلایل علمی صحبت کرد چرا که مثلاً آن طوری که نگارنده تعداد زیاد مرغداری ها را نشانی از بی انصافی مرغداری ها در این وضعیت معرفی کند، در حالی که به هیچ وجه نبود دان مرغ نمی تواند با تعداد زیاد مرغداری ها قابل حل باشد، بلکه ورشکستگی این حجم مرغداری در اثر همان سوءمدیریت موجب علاقه ی کمتر به تولید مرغ در دوره های بعدی و گرانی و کمبودهای طولانی می شود.
در مطلبی که خواندم با اشاره به شلوغ بودن فروشگاه ها و رستوران ها و افزایش خودروهای لوکس اینچنین نتیجه گیری شده بود که مردم ما طماع هستند و ناشکر و حال این که تمام این دلایل اصلاً قابل استناد نیستند چرا که اولاً تمام طبقات جامعه قادر به رفتن به رستوران و داشتن خودروهای لوکس و حتی خودروهای ساده نیستند و بسیاری از افراد نیز فقط در فروشگاه ها حضور می رسانند و چه بسا به نان شب نیز محتاج باشند و فروشگاه برایشان نمایشگاه باشد و البته چشم و هم چشمی در همه ی طبقات وجود دارد اما این گونه مؤثر نشان دادن چشم و هم چشمی را در مشکلات کشور تنها ناشی از نادیده گرفتن سوء مدیریت ها می دانم.
وقتی در سطح کلان کشور دیگران را مقصر گرفتن این چنین شیوع می یابد دیگر در سطح جامعه چه توقعی است وقتی به جای این که کادر اقتصادی را مقصر بدانند، تحریم ها، دستان پشت پرده، وزارت اطلاعات، بی مدیریتی استانداران و در نهایت مردمی را که به بازار می روند را مقصر معرفی کنند!!
اکثریت مردم ایران می دانند که دلیل تحریم ها پایبندی به اصول اسلام و انقلاب است و کسی از این تحریم ها احساس شکست نمی کند بلکه مردم به تحریم ها عادت کرده اند و فرق تحریم و سوءمدیریت را نیز به خوبی می دانند. اصرار دولت به توزیع مبلغ یارانه بین مردم به نحوی که تمام مبلغ ناشی از صرفه جویی و بیش از آن بین مردم توزیع شود، خود از دلایل افزایش نقدینگی و تورم است و هدفمندی نیست که موجب تورم شده است بلکه عدم توان دولت در مدیریت نقدینگی و امکان جذب آن موجب افزایش قیمت ارز و دلیل این تورم هاست. البته وقتی مردم می بینند پول شان روز به روز بی ارزش و بی ارزش تر می شود و بانک هم مثلا 7% به ایشان سود می دهد، شاید به ناچار و البته به زعم شما از طمع، تمام سرمایه شان را می روند ارز و سکه می خرند و دولت هم نه تورم و نه قیمت ارز را کنترل می کند و نه راهی برای سرمایه گذاری متناسب با این تورم پیش پای مردم می گذارد.
بازهم در انتها اصرار دارم تا حساب تحریم و سوء مدیریت را از هم جدا کنیم و هر یک از احزاب با سیاسی کاری این که این دو را پای همدیگر ننویسند. جایی که تحریم مؤثر است از مردم بخواهیم تحریم را تحمل کنند و خودمان در جهت جایگزینی روشهای دیگر بکوشیم و در جاهایی که سوء مدیریت ایجاد مشکل کرده است از مردم عذر بخواهیم و اعتمادشان را جلب کرده و بخواهیم تا با تحمل مسئله فرصتی کوتاه برای جبران بدهند.
عین مطلبی را که این پست در پاسخ به آن نگاشته شده است را در ادامه ی مطلب تقدیم می کنم:
ادامه مطلب...
91/4/30
1:7 ص
آقای رییس جمهور! ای مرد میدان خدمت! امروز خود را از مشکلات مردم مطلع دانستید و بیان کردید که در یک نبرد سنگین و بی سروصدا هستید و اکنون من به شما می گویم که ماهم از مشکلات شما واقفیم، آری آقای رییس جمهور ما هم از تحریم اطلاع داریم، ماهم می دانیم که مشکلات ناشی از فشارهای خارجی چیست، اما مگر آقای رییس جمهور! ما کادر اقتصادی تان را تعریف کرده ایم؟! آقای رییس جمهور! مگر ما سیاست به قول خودتان فعال خارجی شما را این گونه خرج کردیم!؟ آقای رییس جمهور عزیز! مگر ما به شما گفتیم که دولت نباید دانشمند اقتصادی داشته باشد؟! مگر شما نگفتید که وزرا نباید اهل تئوری پردازی باشند و فقط باید اهل هماهنگی و اطاعت باشند؟! مگر ما از شما خواستیم که همه چیزتان را با دوست دیروز و فامیل امروزتان هماهنگ کنید؟! آقای رییس! مگر اکنون مجوز واردات و صادرات های کلان را ما به نام این و آن می زنیم؟! آقای رییس جمهور! مگر پیمانکاران بزرگ را ما مشخص می کنیم؟! مگر ما قول اشتغال دومیلیون و پانصدهزار تایی داده ایم؟! مگر ما قول بیکاری و تورم زیر 10 درصد دادیم؟! مگر کسی شما را مجبور به این همه وعده کرد؟! مگر ما از شما خواستیم یارانه مان را سه برابر کنید؟! آقای رییس جمهور! شما که اکنون بیش از مفسدان از سوءاستفاده گران رنجیده اید، مگر همان ها که لیست مفسدان را به شما می داد اکنون نمی توانند اسامی سوءاستفاده کنندگان را بدهند؟! مگر ما می گوییم که آن وقتی را که برای کری خواندن با اسرائیل می خواندید، برای دعوا با سایر قوا بگذارید؟! مگر ما می گوییم با حاشیه سازی، حاشیه ها را محملی برای منفعت طلبی به قول شما سوءاستفاده گران قرار دهید؟! مگر ما می گوییم که دوستان تان را از خودتان دور کنید؟! مگر دوستانی که در دولت قبلی دورتان بودند به دنبال مقام و مکنت دنیا بودند که اینچنین خودتان را از پیشنهاد و انتقادشان محروم کرده اید؟! مگر ما می گوییم از دانشمندان و نخبگان اقتصادی برای رفع و رجوع مشکلات بهره نجویید؟! و آیا ملت به همدردی شما محتاج است و یا به مدیریت تان!
آقای رییس جمهور! امروز نشان مدیریت را لایق کسانی دانستید که با 390 هزارتومان حقوق، خانواده ی شان را اداره می کنند و اکنون من به شما می گویم که کسی از شما نشان مدیریت نمی خواهد و شما لطف کنید برنامه ای بریزید که اگر حقوق کارگران و کارمندان سالی یکبار 15 درصد افزایش می یابد، مایحتاجشان سالی چند بار هر بار 20 درصد افزایش نیابد، تمام نشان مدیریت های دنیوی و اخروی ارزانیتان اگر موفق شوید و اگر خود را تنها می دانید و تنهایی زورتان به سوءاستفاده کنندگان نمی رسد، دست کمک به مجلس و قوه قضاییه و کارشناسان و دوستان سابقتان دراز کنید، البته اگر کسر شأن مقام دوم بودنتان نمی گردد.
آقای رییس جمهور! قابل توجه تان اینکه اکنون ما ملت هم در حال یک نبرد بی سروصداییم، اما ما مشکلاتمان را از قوت دشمنانمان نمی دانیم، از تحلیل رفتن دوستانمان می شناسیم! ما نمی توانیم تفاوت مدیریت در دولت نهم و دهم را نادیده انگاریم، ما در یک نبرد ساکت، باید بین یک درآمد ثابت و هزینه های سیال، تعادل برقرار کنیم و ما نمی دانیم از کدام خرجمان در این موازنه بگذریم، نه صندوق توسعه ی ملی و نه صندوق ذخیره ی ارزی داریم و نه مجلسی که بایک متمم جیب مان را پر پول کند، اکنون ما مانده ایم و مرغی که بر درخت قیمت نشسته و گوشتی که بر پشت گوشمان نشسته و میوه هایی که انگار هرگز از درخت چیده نشده اند و حقوقی که با گذشت 4 ماه از سال هنوز همان حقوق 90 است، امروز اگر دشمن دشمنی می کند، همیشه کرده است و از دشمن چه توقعی جز دشمنی و از سوءاستفاده کننده چه توقعی جز سوءاستفاده، ما از بی دقتی خودمان است که رنجیده ایم از این که خودمان محمل را برای ایشان مهیا کرده ایم و گرنه در این انقلاب، هر سختی که از دشمن ناشی شده، چه شیرین و قابل افتخار تحمل شده است.
مطالب مرتبط:
تلخ ترین فرضیه تورمی
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
موتور حاشیه سازی دولت روشن شد
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
کاش رییس جمهور بخواند
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند
نسبت مصدق با احمدی نژاد
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست
13+25=؟
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/20
11:9 ع
چندی پیش مطلبی نوشتم با عنوان تلخ ترین فرضیه تورمی و در آن اشاره کردم که وضعیت موجود در کنترل بازار ارز و کالا غیر سهویست و این نظر را که دولت نمی تواند وضعیت موجود را کنترل کند را با توجه به سابقه دولت قبلی و استمرار شرایط سخت اقتصادی در تمام دولتهای انقلاب، غیر منطقی دانستم و البته ریشه ی این سوءمدیرت عمدی را در منافع سیاسی برخی نزدیکان رییس جمهور که بدبینی مردم به انقلاب را دنبال می کنند معرفی کردم. اکنون یک فرضیه ی خوشبینانه تر را مطرح می کنم:
دراین فرضیه هم، تورم ناشی از عدم توان مدیریت دولت در کنترل اقتصاد کشور به نظر نمی رسد، ولی دلیلی غیر از فرضیه ی قبلی برای آن ارائه می گردد. در ابتدای اجرای طرح هدف مندی یارانه ها قرار بود که دولت با توجه به اجرای این طرح درآمدی کسب کند و بخشی از آن را بین مردم و بخشی را برای تولید و بخشی دیگر را در مصارف خاص خودش صرف کند و در همان موقع مبلغی را به عنوان اولین سری پرداخت یارانه به مردم تعریف کردند تا بر همان اساس یارانه پرداخت گردد. دولت در اجرای این طرح کل مبلغ درآمد پیش بینی شده از اجرای طرح هدف مندی یارانه ها را بین مردم تقسیم کرد و این مبلغ تعیین شده یارانه در ابتدا مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار گرفت؛ نظر کارشناسان این بود که این مبلغ پرداختی صرفاًً با افزایش های غیر قابل تحمل در قیمت بسته های انرژی و بنزین میسر است و البته دولت در آن موقع این کارشناسان را حسودانی معرفی کرد که نمی توانند یارانه ی 45 هزارتومانی مردم را آن هم با مدیریت عالی دولت ببینند.
مدتی از اجرای این طرح که گذشت مشخص شد که هزینه های افزوده شده بر زندگی مردم که درواقع درآمد دولت هم از همان محل (و صرفه جویی در مصرف انرژی) باید تأمین می شد، کمتر از مبلغ پرداختی یارانه هاست. مرور زمان دولت را با مشکل نخواندن دخل و خرج مواجه کرد. اکنون دولت مجبور به ادامه ی طرحی بود که هزینه اش بیش از درآمدش است و حال این که دولت در ابتدا با گشاده دستی، حتی سهم خودش را که می توانست یک حاشیه ی امن برای متضرر نشدن دولت ایجاد کند را هم پیش پیش به مردم پرداخت کرده بود و ادامه ی طرح به این شکل نمی توانست ادامه یابد. این بار دولت اراده کرد فاز دوم هدفمندی را با ماهانه 28 هزارتومان ادامه دهد و با توجه به این که دولت قول داده بود در پایان سه فاز هدفمندی مبلغ اولیه سه برابر شود، این مسئله می تواند موید این فرضیه باشد که فاز دوم قرار بود طوری اجرا شود که درآمد بیشتر و هزینه ی کمتری برای دولت ایجاد نماید ولی این مسئله یعنی اجرای فاز دوم با توجه به مخالفت های مجلس و رسانه ها محقق نشد. این بار دولت با توجه به این که کمکی به تولید نکرده بود و سهم کمک به تولید را برگردن داشت و این که حتی درآمد دولت نیز محقق نشده بود، اقدام به اجرای برنامه های دیگری در جهت جبران ضرر نمود که می توان به افزایش قیمت کالاها در جهت حمایت از تولید و کسب درآمد بیشتر از مردم و افزایش قیمت ارز در جهت کسب درآمد بیشتر در تبدیل به ریال و در نتیجه جمع آوری بیشتر یارانه های داده شده به مردم نمود.
اکنون اگر چه قیمت ها افزایش یافته است، اما نمی توان از درآمد بیشتری که در نتیجه ی افزایش ارز به جیب دولت می رود و نقدینگی که از جیب مردم و در جهت جمع آوری یارانه های پرداختی کسر می شود، به راحتی گذشت. در واقع با توجه به این که دولت کمک مستقیم به تولید کنندگان را در جهت جبران هزینه های انرژی، موجب عدم افزایش بهره وری صنایع و کاهش مصرف انرژی در آنها می دانست، شاید بهترین راه از نظر دولت این بود که با افزایش قیمت محصولات، به تولید کنندگان در جهت جبران هزینه های افزوده شده کمک گردد و تولید کننده نیز در جهت درآمد بیشتر انگیزه ای برای افزایش بهره وری و اصلاح و بهسازی تکنولوژی خود داشته باشد.
البته این فرضیه تا جایی می تواند برنامه ریزی شده باشد و مسلماً با ایجاد تنش در اقتصاد کشور، با توجه به عوامل و متغیرهای متعددی که در اقتصاد کشور چه از داخل و چه از خارج وجود دارد، کنترل دقیق همه چیز غیر ممکن و غیر منطقی به نظر می رسد و اینچنین سناریوی نوشته شده در برخی قسمتها از کنترل خارج شده و شاید جهش تورمی در برخی کالاها از آثار چنین تنشی باشد و دیگر این که در کنار این فرضیه احتمالاً سوءمدیریت هایی نیز وجود داشته است که احتمالاً از این فرضیه خارج بوده ولی موجب همسویی کور با سیاست تورمی برنامه ریزی شده دولت گردیده اند.
اگر بخواهیم جمعی بین این دوفرضیه برقرار کنم می توانم اینگونه بنویسم که چه بسا کسانی در دولت وجود داشته باشند که بر اساس فرضیه ی اول و در جهت ایجاد نارضایتی به تورم ها دامن زده اند و در کنار همان ها کسانی نیز باشند که به زعم خودشان در جهت اصلاح مشکلات دولت و تولید کنندگان در همان مسیر گام برمی دارند که البته به نظر می رسد که این سیاق در هر صورت موجب نگرانی و ناراحتی است و خوب است که اگر دولت احساس می کند در گامی از برنامه های اقتصای خودش راه را به بیراهه رفته است، مردانه از آن راه بازگردد، نه این که با روش های دیگری که اگرچه نیازی به معذرت خواهی ندارند، موجب پیچیده تر شدن مشکلات گردند.
مطلب مرتبط: تلخ ترین فرضیه تورمی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/20
7:50 ع
در اوضاعی که یک مرغ با وزن متوسط 2 کیلوگرم حدوداً 15000 تومان به فروش می رسد، دیدن برنامه ی آشپزی 3 با عنوان مرغ سوخاری کره ای، به حسابِ وصف العیش، نصف العیش، شاید بد نباشد، اما اگر کسی مثل ما هوس آن نصفه ی دیگر عیش را کرد، چه کند؟!
صداوسیما کمی به هوش باشد، اگر مرهمی بر دل مرغ ندیدگان نمی تواند باشد، لااقل بگذارد کمی تب گرانی دیوانه وار چیزی مثل مرغ فروکش کند و بعد فرزندان مردم را چون مرغ سرکنده در طلب تکه ای مرغ بی تاب نماید.
از یک سو کارشناسان و مسئولان و رسانه ها می خواهند مردم را راضی کنند که وقتی چیزی گران شد، کمتر به سمتش برویم تا با تنظیم عرضه و تقاضا قیمتش کاهش یابد و از سوی دیگر سیمای ما هوس همان چیز را در دل مردم زنده می کند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/19
8:17 ص
دو سه روز پیش به مرغ فروشی های محل سرکشی کردیم که مرغکی بخریم ولی دریغ از مرغ فروشی باز و از خیرش گذشتیم، ولی دیروز جای تان خالی، میهمان داشتیم و این شد بهانه ای تا به همت همسرم دوباره یک تجدید قوایی با مرغ بکنیم و این شد که خرید مرغ را شخصاً بر عهده گرفتند. پس از بازگشت از محل کار و صرف غذا از همسرم پرسیدم که این مرغ که خوردیم را به راحتی توانست به قیمت مصوب کیلویی 4700 بخرد یا نه؟ که ایشان فرمودند راحت آری! ولی 4700 نه 7400!
این مطلب اگر چه طنز به نظر می رسد ولی قابل توجه برخیست که فکر می کنند با نظارت صرف می توان مشکل گرانی را سامان داد. اصلاً فرضاً حتی مجازات اعدام هم برای گران فروشان اجرا کنند، تنها باعث می شود با تعطیل کردن برخی گران فروشی ها، تعداد فروشگاه های فعال کمتر، عرضه بازهم کمتر وقیمت ها بالاتر رود. به نظر من وقتی که نظارت سخت گیرانه با سوءمدیریت همراه گردد، تبعاتی سخت تر از سوءمدیریت صرف دارد، چرا که این دو باهم، منجر به کاهش عرضه و تشدید بازار سیاه نیز می شوند و اینچنین آشفتگی بازار چند برابر می گردد.
سوال جدی اینکه: بر اساس چه منطقی دولت توقع دارد وقتی که قیمت دان مرغ دوبرابر می شود، قیمت خود مرغ افزایش متناسب با آن نیابد؟! آیا این حمایت از تولید است که تولید کننده باید هزینه اش دوبرابر شود ولی قیمت فروشش ثابت بماند؟! آیا این افزایش قیمت دان مرغ، ناشی از افزایش قیمت ارز بود یا افزایش قیمت جهانی دان؟! آیا این فشارهای مضاعف نظارتی، با کاهش تولید و تشکیل بازار سیاه بیشتر موجب گرانی نخواهند شد؟! این ها سوالاتی است که بازار جوابش را داده است و پاسخ به آنها نیازی به تأیید از سوی هیچ مرجعی ندارد، اگر همتی است، بر چاره اندیشی کاش صرف شود.
مطلب مرتبط:
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
وزارت اطلاعات، کشور و استانداران مقصر گرانی؟!
......
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/4/16
9:57 ع
بعد از چند هفته سری به پایگاه اطلاع رسانی ایرنا یا همان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران زدم تا از حال و هوای این سایت جامع خبری مطلع شوم، و چقدر خوب شد! این قدر خوب بود که به همه ی شما توصیه می کنم سری به آن بزنید، چون نه در صفحه ی اصلی و حتی نه در صفحه ی اقتصادی این پایگاه، هیچ خبری از گرانی و یا مشکلات اقتصادی که مردم با آن مواجهند نیست. اصلاً نه حرفی از نرخ تورم نه از نرخ ارز، نه از قیمت مرغ و گوشت و میوه و ... در آن مشاهده نمی کنید؛ با ورود به این سایت آنچنان از مشکلات کشور خودتان دور می شوید که ممکن است پس از خروج از این سایت اصلاً مفهومی به نام گرانی را باور نداشته باشید. در این سایت نه خبری، نه انتقادی، نه برنامه ای و نه پیشنهاد و پیش بینی در خصوص مشکلات اقتصادی و بحث مدیریت اقتصاد کشور مشاهده نمی کنید، تنها در قسمت تجارت از صفحه ی اقتصادی به نقل از خبرگزاری دولت گفته است که "قیمت مرغ و گوشت کاهش یافت" شاید هم همین سایت وزین است که برخی مسئولان را به انکار و یا کوچک انگاری تورم واداشته است، پس اگر شما هم می خواهید واقع بین باشید و با مشکلات اقتصادی کشور دست به گیریبان نباشید، ایرنا بخوانید و شاد شوید.
مطالب مرتبط از این وبلاگ:
سفسطه ی جدید ایرنا در نفی چادر مشکی
ایرنا، مرگ بر ضد ولایت فقیه را سانسور کرد!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.