92/2/4
4:10 ع
باتوجه به این که قبلاً موبایل سامسونگ داشتم، اشتراکی جهت بهره مندی از نرم افزارهای سامسونگ samsung apps ایجاد کرده بودم که به همین لحاظ هنوز از سوی سامسونگ برای من ایمیل ارسال می شود. دیروز ایمیلی ارسال شده بود به این شرح:
کاربر محترم
بدینوسیله به آگاهی می رساند که از تاریخ {22 می، 2013} خدمات برنامه های کاربردی سامسونگ به جهت برخی موانع حقوقی موقتاً متوقف خواهد شد.
پیشنهاد می گردد تا پیش از تاریخ مذکور برنامه های کاربردی گوشی سامسونگ خود را بروزرسانی نمایید، در غیر اینصورت پس از آن تاریخ، بروزرسانی برنامه ها امکان پذیر نخواهد بود.
این اطلاعیه، به موجب ماده 2 -10 شرایط استفاده از برنامه های کاربردی سامسونگ برای خریداران و ماده 2-23 شرایط و ضوابط خدمات سامسونگ، یک اخطاریه قبلی در خصوص توقف خدمات برنامه های کاربردی تلقی می گردد.
پوزش ما را از بابت وضع پیش آمده بپذیرید.
آن موقعی که یک تبلیغ ضدایرانی برای تبلت سامسونگ ساخته و پخش شد، مطلبی در جهت تحریم محصولات سامسونگ نوشتم با عنوان محصولات سامسونگ را تحریم کنید که بازتاب گسترده ای پیدا کرد و شرکت سامسونگ در پی فشارها و اعتراضات ایرانیان مجبور به عذرخواهی گردید و امروز دوباره شاهدیم که این شرکت در جهت برآورده کردن سیاستهای ضدایرانی، ایرانیان را تحریم می کند و پیشاپیش برای اقدام زشت خود پوزش هم می طلبد!!! دوباره همان سوال را که در مطلب قبلی پرسیدم و سه سوال جدید را مطرح می کنم:
آیا تحریم کردن این شرکت توسط خود مردم، کوچکترین خدمتی نیست که می توان به شخصیت خودمان انجام دهیم؟!
آیا اگر ما مردم دفعه ی پیش این شرکت را تحریم می کردیم، اکنون می توانست برای ایرانیان خط و نشان بکشد؟!
آیا شایسته است که پول خود را در جیب چنین شرکتی بگذاریم؟!
آیا اکنون که کشورمان در ساخت گوشی های هوشمند اینچنین پیشرفت کرده است، آیا خرید گوشی ایرانی بهترین اقدام ممکن نیست؟!
مطلب مرتبط: محصولات سامسونگ را تحریم کنید
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.
92/1/25
7:17 ع
در این چند ساله وبه خصوص با شدت یافتن مشکلات اقتصادی کشور و گرم شدن مباحث هدفمندی یارانه ها، در مطالب متعددم در همین وبلاگ، در حوزه ی هدفمندی یارانه ها و تحلیل سیاست های بانکی و ریشه یابی مشکلات اقتصادی کشور مانند تورم، بر چند مسئله به کرات تآکید کرده ام که متأسفانه نظرات افرادی چون حقیر، هیچگاه قابل نظر مسئولان اقتصادی کشور نگردیده اند، حتی اگر در برنامه های تلویزیونی وطنی و ماهواره ای و خبرگزاری های معتبر منعکس شده باشند، به عنوان مثال عامل اصلی تورم را در سیاست های غیر علمی و دستوری بانک مرکزی دانسته ام و بهترین راه حل تورم را در اصلاح سیاست های بانکی کشور و تبعیت از مبانی علمی که با اصول فقهی اقتصادی کشور منطبق گردیده باشند؛ یا در موارد متعدد بهترین راه حل برای خنثی کردن تحریم ها را دور شدن از اتکا به درآمدهای نفتی با اتکال به اخذ مالیات براساس یک بسترسازی اطلاعاتی مناسب از درآمدها و دارایی ها معرفی کرده ام؛ از دیگر مسائلی که در این وبلاگ بارها به آن پرداخته شده است و حتی یکی از موارد مورد مباحثه چندقسمتی با مقاله نویس خبرگزاری فارس بود، تأثیر میزان توزیع نقدی یارانه ها و سود کم بانکی بر تورم بود که به شدت از سوی دولتی ها این تأثیر رد می شده است.
غرض از تکرار مطالب فوق که به راحتی از فهرست یادداشت ها و برچسب های اقتصادی ذیل همین مطلب قابل بازبینی هستند این بود که امشب مصاحبه ی دکتر رابرت لوکاس، موثرترین اقتصاددان جهان و گیرنده ی نوبل اقتصادی را در خصوص اقتصاد ایران می خواندم که بخش عمده ی آن با مطالب حقیر در این وبلاگ انطباق داشت و با علم بر این که ایشان طبق اقرار خودشان اطلاعات تخصصی از اقتصاد ایران ندارند، ولی با توجه به درجه ی علمی و تسلط ایشان بر مباحث اقتصادی و تجاربی که از سایر اقتصادهای با شرایط مشابه ایران داشته اند، مصاحبه ی ایشان را که در سایت بولتن نیز منتشر شده است را عیناً تقدیم می کنم، ای کاش می شد برای حل مشکلات اقتصادی کشور و حرکت به سوی یک اقتصاد اسلامی و علمی و عملیاتی، بین دانشمندان اقتصادی و فقهای عالی مقام و مسئولان اجرایی کشور یک ارتباط تنگاتنگ ایجاد نمود. در مصاحبه ای که تقدیم می شود پررنگ ترین مسئله ای که دکتر رابرت لوکاس به آن تأکید دارد این است که دولت باید درآمد خود را از مالیات کسب نماید نه از فروش نفت:
به گزارش بولتن نیوز، هفته نامه تجارت فردا که تا کنون با دو نوبلیست علم اقتصاد گفت وگوی اختصاصی داشته،در نخستین شماره سال 1392 سراغ یک نوبلیست مطرح دیگر رفته وبا او در مورد مسائل مهم روز اقتصاد جهان وایران گفت وگو کرده است. این نوبلیست اقتصاد، رابرت لوکاس نام دارد که در رتبه بندی اقتصاد دانان جهان در وب سایت ideas در رتبه پنجمین اقتصاد دان جهان قرار گرفته است.
آقای لوکاس که در سال 1995 به واسطه بسط وتوسعه نظریه "انتظارات عقلانی" موفق به دریافت جایزه نوبل شد،در سه دهه گذشته همواره جزو مهم ترین نظریه پردازان علم اقتصاد بوده وبه همین دلیل عنوان اثر گذارترین اقتصاد دان زنده جهان به این اقتصاد دان آمریکایی اطلاق می شود.
به نوشته هفته نامه تجارت فردا: " قرار گفتوگو با رابرت لوکاس روز دوشنبه 28 اسفند تنظیم شد. در یک طرف این گفتوگو رابرت لوکاس و در طرف دیگر فرهاد نیلی -رئیس پژوهشکده پولی بانک مرکزی ایران- همراه با پویا جبلعاملی –اقتصاددان و مشاور علمی نشریه- در تهران حضور داشتند.
دراین گفت وگوی اینترنتی، موضوعاتی شامل بحران مالی، بانک مرکزی و ارتباط آن با اقتصاد کلان، شاخههای جدید در اقتصاد کلان، مباحث مربوط به رشد اقتصادی، کاربرد ریاضیات در اقتصاد، پیشبینی برنده بعدی جایزه نوبل اقتصاد، نحوه حضور دانشجویان ایرانی در دانشگاه شیکاگو، وضعیت تورم در ایران، قانون هدفمندسازی یارانهها و تحریمهای وضعشده علیه ایران مطرح شد".
در ادامه بخش هایی ازاین گفت وگوی حایز اهمیت را می خوانید:
• هیچ کس فکر نمیکند که مشکلات بحران مالی حل شده است. اینکه چه چیزی ظهور خواهد کرد، من نمیدانم. این برای من مساله خیلی دشواری است.
• به نظر من بانک مرکزی نباید نگران نرخ ارز باشد، همچنین به نظر من بانک مرکزی نباید درصدد رفع بیکاری باشد. بلکه بانک مرکزی میبایست تمرکز خود را بر ثبات و استحکام قیمتها معطوف کند. ثبات و استحکام قیمتها به منظور حفاظت از پول ملی.
• بانک مرکزی نباید خود منبع و منشاء بروز مشکل در اقتصاد باشد. در عین حال نباید حلال مشکلات نیز باشد. مشکلات زیادی وجود دارند که بانک مرکزی از پس حل آنها برنمیآید. پروژههای دیگری باید در دستور اجرا قرار گیرند. ما میتوانیم از مالیاتستانی و پرداختهای دولتی استفاده کنیم.
• در حال حاضر در هند اتفاقات خوبی رخ داده است. هر دو کشور هند و مصر به شدت در سیاستهای سوسیالیستی و برنامهریزی متمرکز غرق شده بودند. اینها چیزهایی نبودند که برای راه حل مورد نظر ما ساخته شده باشند. اما هماینک هر دو این کشورها (مصر و هند) از سوسیالیسم فاصله گرفتهاند که همین به آنها کمک میکند.
• رسیدن به آمریکا بسیار سختتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. همه ما فکر میکردیم ژاپن در دهههای 60 و 70 میلادی به آمریکا خواهد رسید و همچنین فکر میکردیم که اروپا نیز به آمریکا خواهد رسید. اما هنوز هم شکافی حدوداً به اندازه 40 درصد از نظر استاندارد زندگی بین آمریکا در یک طرف و اروپا و ژاپن در طرف دیگر وجود دارد.
• استاندارد زندگی در چین هنوز خیلی پایین است. حدس من این است که در حال حاضر استاندارد زندگی در این کشور به میزان قابل توجهی پایینتر از ایران است. آیا این موضوع صحت دارد؟
• من خیلی در مورد اقتصاد ایران نمیدانم. عنصر کلیدی و مهمی که باید به آن اشاره کنم، آزادی اقتصادی است. مردم باید برای شروع ایدههایشان آزادی داشته باشند بنابراین باید آنها را به سمت بهترین راه ممکن که بهترین کارکرد را دارد، ترغیب کرد. این همان چیزی است که در چین شروع شده است. این موضوع در کره جنوبی نیز رخ داده ولی در کره شمالی خیر.
• از شما (فرهاد نیلی) میخواهم که دانشجویان ایرانی را برای تحصیلات تکمیلی به شیکاگو بفرستید. ما همین جا هستیم. دانشگاه شیکاگو تجربه خوبی از دانشجویان ایرانی دارد. آنها سختکوش، باهوش و خلاق هستند.
• اوه. این مقدار تورم(30درصد) خیلی زیاد است. عجیب و دور از ذهن. بانک مرکزی ایران حتماً باید به مقدار کافی سیاستهای پولی خود را انقباضی کند.
• عجیب است. در همسایگی شما یعنی در کشور ترکیه موفق شدند نرخ تورم را از رقمهای بسیار بالا به رقمهای پایین کاهش دهند. این را دوستان اهل ترکیه من بازگو کردهاند.
• چرا نروژ تورم دورقمی ندارد؟ نروژ هم مثل ایران نفتی است و از درآمدهای نفتی استفاده میکند. هرگز از خود پرسیدهاید چرا آنها نرخ تورم پایینتری دارند؟ آنها درآمدهای نفتی خود را سرمایهگذاری میکنند. استفاده مستقیم از منابع نفتی نفت سیاست خوبی محسوب نمیشود.
• لازم است بانک مرکزی مستقلی داشته باشید و دولتی که بانک مرکزی را برای چاپ اسکناس و تامین منابع مالی تحت فشار قرار ندهد.
• امیدوارم صحبتهای من مورد توجه قرار گیرد. به خصوص این که شما (فرهاد نیلی) نقش مشورتدهنده به بانک مرکزی کشور خود دارید. من باز هم تکرار میکنم. در دنیا کشورهای زیادی هستند که روزگاری با ابرتورم دست و پنجه نرم کردهاند اما اکنون تورم آنها به پایینترین حد رسیده است. مثلاً به آرژانتین نگاه کنید. به شیلی نگاه کنید. این کشورها خیلی بهتر از ایران توانستند تورم را مهار کنند. اشتباه از کجاست؟
• به نظر من ایران و ترکیه در مورد اعمال سیاستهای پولی خوب و بد، مثالهای خوبی هستند. در ترکیه هم مشکل مشابهی برای مدتی طولانی وجود داشته است. احتمالاً مشکل آنها به مشکل شما هم مربوط میشود. شما مهمت یوروکوغلو را میشناسید؟ او یکی از همکاران من در دانشگاه شیکاگو بود و در بانک مرکزی ترکیه کار میکرد. او مردی بسیار باهوش است و زمانی که مشغول کار بود، فقط جلوی انتشار پول را گرفت.
• آنچه من در مورد ترکیه میدانم این است که آنها برای سالهای طولانی، مشکل اقتصاد خود را اشتباه تشخیص دادند. یعنی هر دولت پس از دولت دیگر، همان اشتباه دولت قبلی را تکرار کرد. حتماً میپرسید اشتباه آنها چه بود؟ اشتباه آنها در تشخیص نقش بانک مرکزی در اقتصاد بود. خیلی سخت است که سیاستمداران این نکته را بفهمند اما وقتی مشکل فهمیده شد، راه درمان مشخص و آسان است.
• من نمیتوانم بفهمم که دولت ایران چرا چنین سیاستی(توزیع نقدی یارانه ها) در پیش گرفته است. این کار چیزی جز چاپ پول و تورمی کردن پول ملی نیست. از نظر من نباید این کار را انجام بدهند.
• تحریم منبع تورم نیست. این یک هزینه رفاهی (Welfare Cost) محسوب میشود. مثل آنکه ذخایر نفتی را یک پیامد رفاهی مثبت (Welfare Plus) به حساب آوریم. این اتفاق، برای کشورتان کمبود نفت را پررنگ میکند. تحریمها برای شما به منزله این است که اگر نفت نمیداشتید، چه میشد. بسیار خوب. اما این بهانه خوبی برای وجود تورم نیست.
• به نظر من خصوصیسازی نفت درایران سیاست خوبی است. تشخیص من این است که این کار را انجام دهند.
• من نمیفهمم تا وقتی شما مالیات دارید، چرا از نفت استفاده میکنید؟
برچسب های مرتبط: اقتصاد تورم تحریم بانک اقتصاد مقاومتی بانکداری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
92/1/8
3:41 ص
داشتن اطلاعات از اولین ملزومات مدیریت در هر زمینه ای است؛ تا در هر زمینه ای اطلاعات و آمار دقیقی وجود نداشته باشد، عملاً تعیین هدف، داشتن برنامه برای رسیدن به هدف و امکان ارزیابی عملکرد غیر ممکن خواهد بود. در سال حماسه ی اقتصادی و حماسه ی سیاسی به گفته ی کارشناسان متعدد سیاسی و اقتصادی، اولین گام برای برپا کردن یک حماسه ی واقعی، کاهش و قطع وابستگی به درآمد نفتی قلمداد می شود، الزامی که سالهاست مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار داشته است. تا زمانی که حیات کشور به فروش و تولید نفت و گاز به بیگانگان باشد، اهرم فشار بیگانگان همیشه بالای سر ملت سنگینی خواهد نمود در حالی که اگر چنین نباشد، همین نفت و گاز به عنوان ابزاری تأثیر گذار در دستان ایران موجب تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی کشور خواهد شد.
اگر قرار باشد درآمد اصلی کشور نفت نباشد، اولین جایگزین آن مالیات خواهد بود. مالیات در غالب اقتصادهای دنیا اولین منبع بودجه ی دولت ها و اعتبار لازم جهت توسعه و آبادانی کشورهاست. اگر چه منابع درآمدی دیگری مانند صادرات و یا توریسم نیز وجود دارد اما این منابع درآمدی به دلیل وابستگی به منابع خارجی، در شرایط اقتصادی ما که با تحریم و فشار مواجه هستیم عملاً پرخطر و غیرقابل اعتمادند.
در کسب درآمد مالیاتی، اولین شرط لازم، داشتن اطلاعات از درآمدها و دارایی های مردم است، و با توجه به نبود چنین اطلاعاتی، عملاً درآمد مالیاتی نیز محقق نمی شود و اما این که چرا تاکنون نتوانسته ایم بانک اطلاعاتی کاملی در حوزه های مختلف اقتصادی داشته باشیم دلایل متعددی دارد که تا شناسایی و چاره اندیشی در خصوص آنها، اولین شرط جداشدن از درآمدهای نفتی محقق نمی شود. اهمیت داشتن اطلاعات دقیق به غیر از کسب درآمد مالیاتی در موارد دیگری مانند برنامه ریزی جهت تنظیم بازار، تنظیم الگوی مصرف، تنظیم بودجه های سالانه و برنامه های چندساله کشور، ارزیابی عملکرد نهادها وزارتخانه ها، نقش عوامل مختلف در مشکلات و یا موفقیت ها، دارای اهمیت به سزایی است. در ادامه با توجه به مانع تشکیل یک بانک اطلاعاتی دقیق در کشور، مواردی را که باید برای تحقق آن به صورت توأمان به کار گرفت را تقدیم می کنم:
1- بسیاری از نهادها و سازمان های مختلف در کشور ما نه تنها مردم را به ارائه ی اطلاعات دقیق تشویق نمی کنند، بلکه عملاً ناخواسته مردم را به مخفی داشتن اطلاعات وا می دارند. به عنوان مثال وقتی هنوز یک بانک اطلاعاتی نداریم اصرار بر حذف یارانه ی برخی اقشار، عامل مخفی داشتن اطلاعات شان می شود یا وقتی داشتن 2 خودرو موجب قطع سهمیه ی بنزین یک خودرو گردد همین مسئله موجب می شود که بسیاری از مردم تاجایی که ممکن است معاملات خودرویی خود را ثبت نکنند، یا مثال دیگر این که وقتی داشتن کارت پایان خدمت اولین شرط انجام هر معامله تلقی می شود بسیاری از افراد معاملات خود را یا ثبت نمی کنند و یا به نام دیگران ثبت می کنند، لذا بایستی تمام مسائلی که به صورت ناخواسته موجب مخفی داشتن اطلاعات و بی اعتمادی یا ترس از آینده گردد، شناسایی و حذف گردد و این عمل محقق نمی شود، مگر با اصالت دادن و اولویت دادن به جمع آوری اطلاعات؛ یعنی باید با ایجاد اعتماد به عدم سوءاستفاده از اطلاعات مردم، ایشان را به تأمین این زیرساخت مهم کشور دعوت نمود؛ باید خیال مردم از ارتباط نداشتن مسائلی مانند قطع یارانه نقدی یا یارانه ی سوخت به اطلاعات تقدیمی راحت شود، بالاخره وقتی که خانواده ای به هر دلیل احساس می کند حقیقتاً به یارانه نیاز دارد، از ترس این که خودش اطلاعات دقیق بدهد و دیگران ندهند و یارانه اش حذف شود، از دادن اطلاعات پرهیز می کند، پس همانطوری که گفتم دولت باید با توجه به ضریب خطای احتمالی اطلاعات جمع آوری شده، آنها را مبنای مسائل حیاتی مانند یارانه ها قرار ندهد.
2- کسب اطلاعات از مردم، نباید لزوماً و فقط به معنی گرفتن مالیات باشد، بلکه دولت باید نسبت به کسانی که اطلاعات خود را در اختیار دولت می گذارند یک برنامه ی مشخص حمایتی داشته باشد. اگر قرار است دولت از فلان تولید کننده مالیات هم بگیرد باید برپایه اطلاعاتی که در مورد تولید وی دارد طوری برنامه ریزی کند که بیشترین انتفاع به تولید کننده برسد و کمترین ضربه از واردات بی رویه به وی وارد آید. همین برنامه ریزی در تمام اصناف و مشاغل باید وجود داشته باشد، مثال دیگر این که اگر کسی قرار است اطلاعات درآمدی خود را از مسافرکشی به دولت بدهد، دولت هم باید به او سرویس هایی جهت تسهیل مسافرکشی و قطع دست افراد متفرقه از این کار ارائه بنماید.
3- بانک اطلاعاتی که بتوان نیازهای کشور را برپایه آن برنامه ریزی نمود، باید جامع باشد، باید نسبت به تمام معاملات، کالاها، تولیدات، نیازها، مصرف ها، دلالی ها، ارز، سکه، خودرو، مسکن و ... طوری طراحی شده باشد که تمام معاملات لزوماً از فیلتر اطلاعاتی دولت عبور نمایند. باید طوری تمام بنگاه ها، صرافی ها، مراکز پخش، بانکها و .... به شبکه ی اطلاعات دولت متصل باشند که اگر یک بسته دلار هم از یک صرافی خارج شد مشخص باشد به کجا رفته و اگر هم خارج نشد باید قابل ردگیری و صحه سنجی باشد. باید طوری برنامه ریزی شود که هیچ کسی نتواند در کار دلالی خودرو وارد شود و ردپایی از خود بجای نگذارد، باید طوری شود که تمام معاملات از طریق مراکز مجاز و دارای مجوز صورت گیرد تا هم اطلاعات درآمدی دقیق باشد و هم پایش دقیقی از چرخه ی فروش و خرید و انبارش کالاها، ارز و املاک وجود داشته باشد و این ها تنها وقتی میسر می شود که :
الف- دولت دادن مجوز برای کارهای قانونی را بدون شرط کرده و تسهیل نماید تا مردم مجبور به لاپوشانی نشوند.
ب- شبکه ی الکترونیکی ثبت اطلاعات معاملات و فعالیت های اقتصادی در تمام اصناف به صورت یکپارچه و اجباری تعریف گردد تا هر معامله یا فعالیت اقتصادی آناً ثبت و مستند گردد.
4- هزینه ی ثبت معاملات منقول و غیر منقول باید اینقدر پایین باشد که این هزینه ها موجب پنهان شدن اطلاعات معاملات و درآمدی نگردند. نباید مردم برای هزینه ی زیاد انتقال یک خودرو یا ملک، سند را باز بگذارند، بلکه باید مشخص شود که دقیقاً یک ملک از چه زمانی از مالکیت فردی خارج و به چه فردی منتقل گردیده است و با چه قیمتی خرید و با چه قیمتی فروخته شده است.
5- بانک اطلاعاتی، نه تنها به تعبیه ی شبکه های اطلاعاتی در اصناف و مشاغل مختلف نیاز دارد، بلکه به تقویت شبکه ی دولت الکترونیکی نیز وابستگی کامل دارد. اگر چه هم اکنون بخش هایی از زیرساخت های تشکیل دولت الکترونیکی در ادارات و نهادهای مختلف انجام شده است، اما همچنان به دلیل عدم یکپارچگی و هماهنگی های لازم بین این ادارات و نهادها، عملاً دولت الکترونیک محقق نگردیده است و دراکثر موارد هر اداره در داخل خود به صورت paperless کارهای اداری خود را سامان داده و نام همین را دولت الکترونیک گذاشته است در صورتی که تنها زمانی این شبکه محقق می شود که مکاتبات و فرایندهای مشترک ادارات و وزارتخانه ها و نهادهای دولتی و عمومی و حتی خصوصی از طریق شبکه های دولت الکترونیک انجام شوند. در این صورت با اجرای کامل دولت الکترونیک، خود به خود یک گام بزرگ به کسب اطلاعات صحیح، سریع (آنلاین) و دقیق برداشته می شود.
6- اهمیت مسائل فرهنگی در هر کار مهمی غیر قابل انکار است، مردم باید به جایگاه اطلاعات و اهمیت آن در پیشبرد و مدیریت و هدایت یک جامعه پی ببرند، مردم باید از تکلیف قانونی خود به پرداخت مالیات و در عوض به حقوق خود در ازای تقدیم اطلاعات آگاه باشند. مخفی کردن اطلاعات باید به مثابه ی یک کار ضداخلاقی و اشتباه معرفی گردد، مباحثی مانند مالیات و سهم پرداختی اقشار مختلف از مالیات به خوبی تشریح شود، به عنوان مثال اگر طبقه ی مرفه بدانند که میزان مالیات پرداختی و سهم شان در آبادانی کشورشان به نسبت درآمدی که در کشور کسب می نمایند به مراتب کمتر از همین نسبت مالیات به درآمد در اقشار ضعیف مانند کارمند و کارگر است، می تواند با خیال راحت تر نسبت به ارائه اطلاعات و حتی پرداخت مالیات متعهد گردد. براستی چرا باید میزان و زمان مالیات پرداختی یک کارمند یا کارگر نسبت به یک تاجر یا دلال هم بیشتر و هم سریع تر و هم غیرقابل اعتراض باشد؟! به راستی که باید بحث مالیات به لحاظ فرهنگی بیشتر مورد ترویج و برنامه ریزی قرار گیرد و این کار به همت رسانه ها و مسئولان میسر خواهد بود.
مطلب مرتبط:
این مالیات، فزاینده فاصله طبقاتی+راهکار
برچسب های مرتبط: اقتصاد اقتصاد مقاومتی تحریم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/9
12:5 ص
با پیشنهادات و اعلام تمایلاتی که از سوی سران آمریکا برای مذاکره ی مستقیم با ایران به وجود آمده است، میزان تناقضات رفتاری آمریکا مدام در حال افزایش است. از یک سو تشدید تحریم ها و از یک سو اصرار به نزدیک شدن و مذاکره کردن. اگر چه لایه اول تحلیلی که این تناقضات در پی دارند در راستای همان سیاست چماق و هویج است، اما در لایه های بعدی تحلیلی جدیدتر و جدی تر هم بدست خواهیم آورد. آمریکا طی 2-3 سال اخیر و پس از بروز فتنه 88، جنگ با ایران را در زمین های بیشتری به صورت جدی شروع کرد، از سوریه و ترکیه و عربستان و عراق و مصر و افغانستان بگیرید تا جنگهای اقتصادی و تشدید عملیاتهای جاسوسی و سایبری و تروریستی و حتی عرصه های هنری؛ آمریکا در همه ی این زمین ها به شدت و با تمام وجود و آبرو اعتبار خود حاضر شد، به نحوی که در برخی از این جنگ ها، عملاً حیثیت نداشته اش را نیز به باد داد. اکنون بعد از 2-3 سالی که گذشت، جز آشکار کردن خوی درندگی و زورگویی و بی آبرویی، آمریکا دستیافت دیگری نداشته است و در عین حال که در جبهه های کلیدی درگیر جنگ های فرسایشی و رو به شکست گردیده است، بیشتر و بیشتر به اهمیت و قدرت نفوذ ایران پی می برد. قدرت نفوذی که باید به عنوان قوی ترین قدرت نرم جهان از آن یاد کرد، قدرتی که جهان را و به خصوص کشورهای اسلامی را تحت الشعاع خود قرار داده است.
از یک سو آمریکا آخرین تیرهای ممکنش را هم به ایران شلیک کرده است و دیگر تیری برای پرتاب در چله ندارد و از سوی دیگر روز به روز با ایران چغرتر و مقاوم تری روبرو می شود، پس چاره ی کار آمریکا چیست؟! این یک دوراهی واقعی در پیش روی آمریکا است و آمریکا دیگر نه هویجش هویج است و نه چماقش چماق، ولی همچنان پذیرفتن این حقیقت بسیار مشکل است، آن قدر مشکل که باید بگوییم این بار آمریکاست که زهر شکست را در جام اعتراف ریخته است و تنها تلخی این جام است که موجب ننوشیدنش گردیده است و البته تنها یک کورسوی پلید، امید به این که شاید اختلافات و سوءمدیریت ها بتوانند مردم را خسته و نظام را تضعیف نماید، امیدی که با راهپیمایی 22 بهمن به یأسی دوباره بدل شد، لیکن تلخی این جام زهر آنچنان پیل افکن است که همچنان آمریکا جام در دست منتظر شاید فرصتی دیگر باشد، همچنان که خودش را برای سرکشیدن آن آماده می کند، و آن گاه، همان وقت است که ایران به همت و وحدت مردم و مسئولانش، پیچ بزرگ تاریخی شان را به سلامت رد کرده اند.
برچسب های مرتبط: آمریکا(3) رابطه ایران و آمریکا(11) غرب(9) تحریم(17)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/22
5:15 ع
امسال اگرچه فشارهای اقتصادی دشمنان قسم خورده انقلاب و برخی بی تدبیری ها و بداخلاقی های مسئولان، دشمنان خارجی انقلاب را به ندیدن یک راهپیمایی پرشور امیدوار کرده بود، اما این ملت غیور آن قدر خود را صاحب انقلاب می دانند که بیش از تمام مسئولان غصه اش را می خورند، مردم آمدند پیش از مسئولان و بیش از همیشه، از هر نسل و سنی حاضر بودند و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل شان مستقیماً گوش استکبار را می آزرد؛ ولی مردم به همین شعارها بسنده نکردند، بلکه چون صاحب انقلاب بودند، مسئولان را با شعارهای شفاف شان دعوت به اتحاد نمودند، امیدوارم مسئولان این کشور نیز قبل از این که مشمول شعارهای تندتری بشوند، به خدمتگزاری خالصانه و قدرشناسی نسبت به آرای ملت و اعتماد رهبری اقدام عملی نمایند، دولت های استکباری هم هر چه زودتر بفهمند که این ملت با هیچ خصومت، خیانت و حتی سوءمدیریتی، دست از انقلاب خویش برنمی دارند، بلکه موانع را از دشمنان خارجی تا خائنان و ناسپاسان داخلی از سر راه برمی دارند.
ضمناً عکس زیر در مسابقه عکس های مردمی برنامه ی پایش شبکه 1 سیما در روز 22 بهمن 91 از حدود 500 عکس ارسالی حائز رتبه ی اول شد، که از دست اندرکاران برنامه ی مردمی پایش هم تشکر می کنم:
91/10/30
9:13 ع
طرح مشکلات تحریم در کشور از آنجا آغاز شد که برخی سوءمدیریت های دولت و برخی حمله های غیر منصفانه منتقدین و لجاجت های این دو موجب شد تا دولت در دفاع از خودش جنبه های تحریم و تأثیر آنها را بر اقتصاد کشور علنی نماید. بعد از طرح مشکلات تحریم در جامعه توسط مسئولان، متأسفانه امید دشمنان به پیروزی با این حربه بیشتر شد، آن قدر که صدای هل هله های شوم وحشیانه شان به گوش مان می رسد، تحریم هایی که زندگی روزمره مردم را از غذا تا درمان و سلامتی هدف گرفته است و اگر چه با مدیریت بهتر و دقیق تر تا حدود زیادی قابل پیشگیری بود ولی اکنون نقطه ی امیدی برای دشمن شده است. در این شرایط دولت و مجلس اقدام به نشست مشترکی برای بررسی و رفع مشکلات کرده اند که در مطلب قبلی همین وبلاگ به آن پرداخته ام اما از نگاه دیگر در این نشست باید به غیر از محصولات مدیریتی از مردم نیز مدد جست.
مردم ولایی و مومن ایران می توانند جور اشتباهات و نقصان های مسئولان را در همکاری و اجرای اقتصاد مقاومتی به دوش بکشند، مردم به انقلاب و استقلال کشورشان علاقه دارند و اگر صادقانه و مسئولان از ایشان خواسته شود، حاضرند ایثارگرانه از خودگذشتگی کنند. همدلی و وحدت مسئولان اگر حقیقتاً برای حل مشکلات و در راستای مقاومت جانانه در برابر تحریم ها باشد و از حرف به عمل و رفتار برسد، حتماً مردم نیز با حس اعتمادی که به مسئولان پیدا می کنند بیشتر حاضر به همکاری خواهند شد. همانطوری که در دوکلام اقتصادی با مردم و 2 تکلیف اقتصادی مهم ما در این شرایط به آنها پرداختم ما مردم می توانیم سهم بسیار ویژه ای در گذشتن از این مرحله داشته باشیم، برای نیل به این هدف، باید با موارد زیر را مورد اهتمام جدی قرار دهیم:
1- صرفه جویی در مصرف همه چیز برای کاهش واردات و افزایش صادرات
2- پرهیز از خرید محصولات خارجی و ارز بر برای صرف ارز در جاهای ضروری
3- پرهیز از مصرف پول برای دلالی که موجب افزایش تورم و نتیجتاً کاهش ارزش پول ملی و تضعیف اقتصاد کشور می شود.
4- دمیدن حس آرامش و روحیه مقاومت در اطرافیان و اجتماع به منظور افزایش مشارکت عمومی در پوشاندن مشکلات و مراعات کردن انصاف بیشتر نسبت به همدیگر
5- پرهیز از مسافرتهای غیر ضرور خارجی از سیاحتی گرفته تا زیارتی غیر ضروری
6- سپردن نقدینگی به بانک و بورس در جهت تقویت نقدینگی تولید و صنعت در کشور
7- همت بیشتر از سوی سرمایه دار و نیروی کار در جهت افزایش تولید و بهره وری و نتیجتاً کاهش واردات و افزایش صادرات
8- توکل به خدا و توسل به اهل بیت همواره در حل مشکلات به خصوص وقتی که با تلاش همراه می شود معجزه می کند و نمی توان آن را نادیده گرفت
با رعایت این موارد به مسئولان فرصت می دهیم تا با همدلی و وحدت مشکلات را حل کنند، تا به شرایط عادی برسیم، فقط کافیست مسئولان به صورت جدی از مردم بخواهند، کافیست مسئولان مجلس و دولت با اقرار به کوتاهی های خودشان در ایجاد تفاهم و همکاری و سوء مدیریت و باتعهد بر تلاش برای جبران اشتباهات، از مردم بخواهند تا مردم نیز عاشقانه همکاری کنند، نکته مهم این است که مردم به چنین دعوی صادقانه ای پاسخ رد نخواهند داد و تمام تلاش خود را برای حل مشکلات خواهند نمود.
مطالب مرتبط:
2 تکلیف اقتصادی مهم ما در این شرایط
دوکلام اقتصادی با مردم
اقتصاد مقاومتی یعنی ..
یا مهدی! ادرک انقلابنا
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/10/30
6:55 ع
امشب قرار است جلسه مشترک دولت و مجلس به قصد بررسی راهکارهای کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و با حضور رییسان دولت و مجلس و وزرای اقتصادی و اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس برگزار گردد. امیدوارم این جلسات قابل تقدیر که باید خیلی زودتر از اینها شروع می شد به صورت منظم استمرار یافته و از حاشیه سازی حاشیه سازان مجلس و دولت دور بماند و این که نتیجه اش با همدلی بیشتر مسئولان و همراه کردن ایجاد اعتماد و آرامش در جامعه همراه شود. امیدوارم رسانه ها نیز در این امر کمک نمایند و امیدوارم مسئولان خالصاً و مخلصاً و بدون این که بدنبال پیداکردن نقطه ضعف و بهانه باشند در این جلسه حضور بهم رسانند و نیات خود را بعدا به منت و غرزدن آلوده نکنند. مسئولان محترم یادشان باشد که اقتضای پذیرفتن مسئولیت و ولایت مداری این است که با وحدت و همدلی منافع شخصی و حزبی خویش را فدای آرامش مردم و اطاعت از رهبری نمایند و جز این باشد باید منتظر بازخواست الهی باشند.
مطالب مرتبط:
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
آقای لاریجانی! شما صالح بر سؤالسار نیستید
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
دعواهای سیاسی و راههای بازگشت
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی
انصاف گمشده ی سیاسیون
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!
جهاد اقتصادی و تکلیف مجلس
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/30
11:16 ص
در مطلب سایت ایرنا با عنوان "راه عبور از تحریم ها اجرای کامل هدفمندی یارانه ها است" در دوشماره اظهارات اخیر رییس جمهور را مطرح کرده است که یک مشخصه ی بارز در این سخنان وجود دارد و آن پذیرش کلی برخی اشتباهات در دولت و شیوه تعاملات با سایرین است که جای تقدیر دارد، لذا ضمن دعوت از شما برای مطالعه کل مطلب ایشان در سایت ایرنا، پیرامون برخی مطالب ایشان توضیحاتی به ذهنم رسیده است که تقدیم می کنم، در این نوشته فونت های بزرگتر عیناً از سایت ایرنا برداشته شده است و فونت های ریز توضیحاتی است که تقدیم می شود: ادامه مطلب...
91/8/28
11:55 ص
بحث مذاکره با آمریکا و تصمیم گیری در خصوص آن اگر چه در ایران محدود به نظر مقام معظم رهبری گردیده است و ایشان نیز هنوز هیچگونه تغییری را در مواضع اعلام ننموده اند، اما پس از اظهارات اوباما مبنی بر علاقه به مذاکره با ایران، این موضوع نقل اظهارات کارشناسان و مسئولان حال و سابق و محافل آمریکایی گردیده است و همانطوری که در مطالب قبلی "مذاکره آمریکا برای چیست؟!" و "مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری" پیش بینی کرده بودم، آنچه را که دولت آمریکا در این مذاکره و یا به قولی معامله مطالبه خواهد کرد بحث صلح خاورمیانه است، سند این مسئله را در "گری سیک: مذاکره با ایران، آغاز صلح در خاورمیانه است" می توانید دنبال کنید. بحث صلح در خاورمیانه یقیناً با موضوعاتی مانند سوریه و بحرین و فلسطین و مصر و ... و مدیریت انقلابات مردمی و جلوگیری از گسترش بیداری اسلامی مرتبط است و بسیاری از این موارد جزء اصول و آرمانهای انقلاب هستند که عقب نشینی از آنها حتماً از سوی رهبر انقلاب مردود است.
همانطوری که در مطالب قبلی عرض کردم، پس زدن پیشنهاد مذاکره موجب می شود تا جبهه مخالفان ایران در طاغی نشان دادن ایران تقویت شود، پس همانطوری که در "حساس تر از خود مذاکره با آمریکا" به آن پرداختم نحوه ورود و یا رد پیشنهاد مذاکره از حساسیت بیشتری نسبت به خود مذاکره برخوردار است. اگر قرار باشد مذاکره ای انجام شود و یا نشود باید مقدمه سازی مدبرانه ای از سوی مسئولان نظام و رسانه ای صورت گیرد تا ورود و یا رد مذاکره، دلالت بر معانی انحرافی و فریب کارانه از موضوع نگردد، چرا که پالس هایی که از بحث مذاکره ایران و آمریکا بر معادلات منطقه ای تأثیر می گذارد، بیش و پیش از آن است که نتایج واقعی آن مشخص گردد و چه بسا همین پالس ها، بیشتر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آمریکا را برآورده سازد و عملاً دیگر علاقه ای برای طرح بحث هسته ای و رسیدن به نتیجه در آن خصوص در طرف مذاکره باقی نماند.
اگر قرار شد ایران به مذاکره با آمریکا ورود پیدا کند مقدمتاً باید اطمینان محور مقاومت و ملتهای مسلمان و مظلوم منطقه را در جهت عدم معامله بر مصالح و حقوق ایشان جلب نماییم تا صرف ورود به مذاکره با آمریکا موجب نائل شدن آمریکا به اهدافش نشود که این مسئله نیز فعلاً با محدودیت های رسانه ای تا حدودی به مشکل برخورده است که می توان در ابتدا و به عنوان اولین پیش شرط ایران برای بررسی مذاکره، حذف این محدودیت دنبال شود و البته چقدر خوب بود که مراجع و مسئولان ذیربط قبلاً فکر اینجا را کرده بوده و طبق همان تعاریف اقتصاد مقاومتی با طراحی فرهنگ مقاومتی، ماهواره ی اختصاصی خود را مستقر می کردند تا اکنون به یک نقطه ضعف ما بدل نشود.
این مطلب در "عمارنامه" و "تبریز بیدار" نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
حساس تر از خود مذاکره با آمریکا
مذاکره آمریکا برای چیست؟!
یا مهدی! ادرک انقلابنا
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/20
1:36 ص
چندی پیش که 52 قلم کالا با محدودیت صادرات مواجه شد، حقیر که قبل از تصویب آن، دقیقاً چنین چیزی را مستدلاً در همین وبلاگ پیشنهاد داده بودم از این طرح حمایت کردم ولی پس از مدتی تعداد 52 قلم کالا به بیش از 70 قلم افزایش یافت و این بار هم حقیر به حساب حسن ظنی که در نتیجه آرامش نسبی در بازار ارز پیدا کرده بودم، به دولت حق دادم با توجه به شناختی که از میزان ارز خارج شده در اثر نیاز به واردات مشابه همین کالاهای صادراتی دارد، چنین اقدامی انجام دهد؛ پس از محدودیت در صادرات برخی کالاها، بحث محدودیت واردات هم رخ داد و بازهم با توجه به میزان ارزی که برای کالاهای لوکس من جمله خودروهای گران قیمت از کشور خارج می شد، با این اقدام نیز موافق بودم اما با اعلام لیست کالاهای لوکس به این نتیجه رسیدم که گویی این بار قرار است دولت از آن ور بام بیفتد.
محدودیت واردات کالاها، تنها باید برای کالاهایی اتفاق می افتاد که مشابه داخلی داشته و به لحاظ میزان تولید با کمبود نیز مواجه نباشیم و یا این که کالاهایی که صرفاً محدود به قشر بسیار مرفه جامعه و غیر مرتبط با زندگی روزمره مردم عادی باشد، اما محدودیت واردات کالاهایی مانند موبایل و لب تاب و کامپیوتر واقعاً برایم عجیب به نظر رسید. حتی واردات کالایی مانند تبلت نیز با توجه به این که تولید داخل کفاف نیازمان را نمی دهد نیز منطقی به نظر نمی رسد. حقیقت این است که اگر واردات کالاهایی مانند خودروهای چند صد میلیونی ممنوع شود تنها اتفاقی که می افتد این است که قیمت این خودروها در داخل افزایش می یابد و این افزایش در زندگی مردم عادی هیچ خللی ایجاد نمی کند، اما وقتی واردات موبایل و لب تاب ممنوع می شود یک بازار سیاه برای کالاهایی ایجاد می شود که حقیقتاً در زندگی مردم عادی مصرف دارند. اکنون هر خانواده ای که دانشجو و حتی دانش آموز دارد، به لب تاب یا موبایل نیاز واقعی دارد و این چنین بازار سیاهی تنها منجر به افزایش قاچاق و فشارمضاعف بر خانوارها می گردد. امیدوارم دولت پس از آزاد گذاشتن افراطی بازار واردات و صادرات به ورطه تفریط و سخت گیری غیر منطقی کشانده نشود، حقیقتاً عرصه اقتصاد با این همه فاکتورهای پیچیده طاقت این همه اقدامات نسنجیده و آزمون و خطا را ندارد.
سوال حیاتی از دولت این است که اگر وضعیت کشور اینقدر در تنگناست که حتی برای خرید کامپیوتر و موبایل و خودروهای معمولی هم ارز نداریم، پس چرا تا همین 2-3 هفته پیش خودروهای چند صد میلیونی و تجملاتی با ارزهای غیر آزاد از مبادله ای گرفته تا یارانه ای صورت می گرفته است؟! و این که در حالی که تولید خودرو در کشور تقریباً تعطیل است، ممنوعیت واردات خودروهای معمولی چه عواقبی جز متشنج تر کردن بازار پرآشوب خودرو و گرانی مضاعف و نارضایتی عمومی در پی دارد؟! آیا این تأخیر فازهای چند ماهه در مدیریت اقتصاد کشور و ادامه سوء مدیریت ها، نیاز به تقویت تیم اقتصادی کابینه و واگذاری مسائل اقتصادی به اهلش را اثبات نمی کند؟! آیا این سوءمدیریت ها را می توان با خودزنی و قسم حضرت اباالفضل فقط به تحریم ها منتسب دانست؟! آیا این سوءمدیریت ها در عرصه اقتصاد به وادادگی در عرصه سیاست خارجی و پیش کشیدن بحث مذاکره، ترکیبی برای نوشاندن یک جام زهر دیگر نیست؟! آیا این جنگهای بین سران قوا یک جنگ زرگری نیست که خاطره جام زهر اول را در دل زنده می کند؟! بحث از مجرایش خارج شد و حقیقتاً قصد کشاندن به اینجا را نداشتم اما این چند خط را پاک نمی کنم و نام مطلب را بر اساس همین مطالب انتخاب می کنم و این که من هم به همراه شما دعا می کنم که هرچه زودتر به خاطر یاوه گویی هایم از مخاطبانم عذر بخواهم! و چنین عذر تقصیری به مراتب برایم شیرین تر از این سخنانی است که برخی مسئولان کشورم علی رغم تذکر رهبر انقلاب در باب مذاکره با آمریکا بر زبان می آورند.
و این که امیدوارم این قوانین سختگیرانه برای برخی از ما بهتران که از پایگاه های دولتی یا رانت های اطلاعاتی برخوردار بوده و قبلاً میزان انبوهی موبایل یا لب تاب و امثالهم وارد کرده اند، تصویب نشده باشد و این که امیدوارم برخی از افراد بی صلاحیت که در دولت خانه کرده اند با این اقدامات قصد ایجاد نارضایتی های عمیق را در مردم نداشته باشند و مردم مثل همیشه تحمل و بصیرت تشخیص فتنه های داخلی و خارجی را داشته باشند.
مطالب مرتبط:
تحلیلی بر محدودیت های صادراتی
قوانین صادراتی اصلاح شود
بی انصافی برنامه پایش، پاسخ به تحریم دولتی ها
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
مادر مشکلات اقتصادی
بی توجهی خودروسازان به امر رهبر
گام های بعدی کنترل بازار چیست؟
پیشنهاد برای کنترل بازار خودرو
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
مدام نگویید بانکداری ما ربوی است
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.