لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2

91/8/24
10:14 ص


این که برخورد با بخشی از مجرمان و متهمان مشمول مصحلت سنجی و تسامح و برخورد با برخی دیگر مشمول خشونت گردد، به هیچ وجه در شأن قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران نیست، بالاخره عدالت به عنوان یک صفت مطلق چیزی نیست که قابل فدا کردن به پای هیچ مصلحت دیگری باشد. نمی توان توقع داشت این همه تفاوت در برخورد با متهمان و مجرمان و زندانیان موجب بدنامی و بدگمانی مردم و سوءاستفاده دشمنان نشود، یکی که دست به دست انگلیس و آمریکا کشور را به گند کشید، از زندان خودش را با چاخان به تخت نرم بیمارستان و آغوش گرم پدر می رساند و تازه وقتی که دغل کاری اش مشخص می شود، طلبکار نیز می شود؛ یکی دیگر به خانواده اش زنگ می زنند که بی سروصدا گوری برای فرزندشان مهیا کنند؛ آن دیگری که مسئول قانونی زندان کهریزک است برای خودش در حال خندیدن به ریش بقیه است و لبخندش به سایر مسئولان قضایی پیام می دهد: "که حوادثی مانند کهریزک هیچ عواقبی برای شما ندارد، آنگونه که عشقتان می کشد عمل نمایید"؛ یکی مانند برخی مداحان، با توهین علنی به رییس جمهور فقط 50 هزارتومان بوو می شود؛ یکی مثل فائزه با توهین به نظام و انقلاب و رهبر بعد از 2-3 سال فقط به 6 ماه حبس جیز می شود و یکی هم مانند یک وبلاگ نویس گمنام از ترس قالب تهی می کند، آنهم اگر منکر قتل شویم!
ای کاش قوا به جای این که حواسشان فقط معطوف نظارت و مچ گیری از یکدیگر باشد، به نظارت و اجرای وظایف مستقیم خود اهتمام ورزند، تنها در آن شرایط است که ایراد گرفتن قوه ای از قوه دیگر برای مردم و سایر قوا قابل احترام است.
آقای لاریجانی آملی! از شما خواهش می کنم برای حفظ آبروی نظام اول بر مجموعه خودتان نظارت سخت تری داشته باشید، باور کنید اگر ستار بهشتی ها زنده بمانند و به همان وبلاگ نویسی با هر لحن و محتوایی ادامه دهند، بسیار کمتر به کشور آسیب می رسد، تا اینگونه از ایشان قهرمان سازی کنید و از نظام آبرو بریزید، راستی این عذرخواهی چیز خوبی است که حسرت شنیدنش از سران قوا بر دلمان ماند.

لینک مطلب در عمارنامه:چند جمله با آقای لاریجانی آملی

مطالب مرتبط:
پلیس فتا سریعاً پاسخگو گردد
این مدافعان انقلاب را سرخورده کنید  
امان از این مداحان!!! 
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟! 
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/8/13
12:50 ص

پرداختن به این مطلب واقعاً برایم سخت است آن هم در زمانی که رهبر معظم انقلاب امر به وحدت و پرهیز از ایجاد تنش های بی فایده توسط سران قوا نموده اند، اما ننگاشتن این مطلب نیز برایم بسیار سخت است چرا که اولاً آن را بی فایده نمی دانم و ثانیاً این که مخاطب دستور رهبری سران قوا بوده اند و ثالثاً ملت همیشه به هشیاری مکلف بوده و هستند و رابعاً آتش زیر خاکستری را می بینم که هر آن می تواند شعله بکشد و این شعله به مثابه خیانت و مشمول تعاریف آن خواهد شد و  خامساً این که آماده نبودن برای آن شرایط یعنی دست بسته ماندن در برابر فتنه ای دیگر.
وحدت مسئولان مدتی است که مورد تذکر رهبر معظم انقلاب بوده است و ایشان طی این چند سال بارها و بارها از توجه سران قوا و لزوم همکاری در رفع مشکلات کشور و مردم دادسخن برآورده اند، اما متأسفانه همواره آن چه که باید در امر ولایت مداری رخ می داده، تنها به صورت آرزویی تحقق نیافته بر دل مردم بر جامانده است.
اما طی این ماه، مکاتباتی محرمانه بین رییس جمهور و رییس قوه قضایی انجام شد که با خواست رییس جمهور به مکاتباتی علنی و پرحاشیه بدل شد و دعوا هم سر بازدید رییس جمهور از زندان اوین و در راستای نظارت بر اجرای قانون اساسی بود، از یک سو رییس جمهور این بازدید را در راستای تحقق صیانت از حقوق ملت و قانون دانست و از یک سو رییس قوه قضاییه این بازدید را در جهت نقض استقلال قوا و ایجاد بدعتی غیرقانونی بیان نمود.
فارغ از لحن دو نامه و مباحث حقوقی (مانند تلقی دو رییس قوه از کلمه مجری قانون اساسی) و سیاسی که در این نامه ها مطرح شد، فضای جنجالی ایجاد شده به خوراک تبلیغاتی برای رسانه های بیگانه و وسیله ای برای دشمن شاد شدن ملت ایران بدل شد، در حالی که رهبر معظم انقلاب در کنار توصیه به وحدت، یک راه کار را نیز ارائه نموده بود و آن حل اختلافات با استفاده از شورای حل اختلاف به ریاست آیت الله شاهرودی بود.
در چنین شرایطی که مسئولان قوا به توصیه های رهبری وقعی نمی نهادند، رهبر معظم انقلاب، این بار و پس از چند بار توصیه دوستانه، با نهیبی ولایی و نه به قول بعضی ها توصیه ای، کشاندن این اختلافات را بین مردم خیانت معرفی نمودند؛ در پاسخ به این تشر رهبری همه منتظر اعلام تبعیت سران قوا بودند که در همان روز سران قوای مقننه و قضاییه و روز بعد نیز رییس قوه مجریه طی پیام هایی تبعیت خود را از این پیام اینچنین بیان کردند:
نامه رییس مجلس به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر:
خدمت رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته
 سلام علیکم
رهنمودهای ناصحانه و  وخیرخواهانه حضرت عالی در باب توجه به حساسیت شرایط کشور بسیار ارزشمند ، سنجیده و به موقع ایراد گردید و قطعا رعایت دستورات ولی امر مسلمین توسط مسئولین کشور در ایجاد فضای وحدت و اخوت مخصوصا در آستانه عید سعید غدیر که مظهر برادری اسلامی است، واجب و ان شالله باعث سعادت و سر افرازی ملی خواهد بود.
اینجانب به نمایندگی از هیئت رییسه و نمایندگان محترم ملت تمامی تلاش خود را با عنایت به اندرزهای مشفقانه جنابعالی در انجام وظایف مجلس، جهت تحقق مصالح ملت به خصوص در جهت رونق تولید ملی و کنترل تورم و افزایش اشتغال به کار خواهیم بست، تا دشمنان ستم پیشه و استکباری و ماجراجوی ملت متوجه اراده محکم ملی و دستان به هم تنیده دوستداران انقلاب اسلامی گردند و قطعا در این مصاف ، مکر آنان در مقابل مجاهدت ملت رنگ باخته و گام دیگری در پیشرفت اسلامی برداشته خواهد شد.

با احترام
علی لاریجانی
رئیس مجلس شورای اسلامی

نامه رییس قوه قضاییه به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر:
مقام معظم رهبری، دام الله ظله الوارث
سلام علیکم
با احترام در آستانه عید غدیر خم،ضمن عرض تبریک و تهنیت به محضر شریف حضرت مستطاب عالی ،پیام وحدت بخش آن عزیز به مسئولان و سران سه قوه که نشات گرفته از سر چشمه زلال ولایت است با جان و دل دریافت شد.
از خداوند متعال توفیق می طلبم همه ما را در انجام وظیفه و اطاعت از رهبری معظم،مددکار باشد.

صادق آملی لاریجانی
رییس قوه قضاییه 

نامه رییس جمهور به مناسبت پیام وحدت بخش رهبر معظم انقلاب

 حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)
مقام معظم رهبری
 سلام علیکم
با تبریک عید عظیم غدیر که تضمین و کمال رسالت پیامبراعظم (ص) و نقطه پیوند بشریت با حقیقت انسان کامل و امام معصوم (س) است از توجه هوشمندانه حضرتعالی به ضرورت حفظ و تقویت وحدت در شرایط خطیر کنونی صمیمانه سپاسگزارم .
دولت ضمن استقبال کامل از این تذکر به موقع مانند همیشه تمام هم خود را مصروف خدمتگزاری بی منت و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و صیانت از حقوق اساسی ملت خواهد کرد و بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود و مانند گذشته و برای مصالح کشور همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد .
به واسطه طراحی دشمنان ،ملت و کشور در فشارند. اینجانب و همکارانم در دولت برای تدبیر امور و مقابله با توطئه های دامنه دار و وسیع بدخواهان و برای کاهش فشار بر مردم و پیشبرد امور کشور تمام توان خود را به طور شبانه روزی به کار بسته ایم لیکن ابعاد مسئله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است که امروز در خط مقدم این جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد.
مطمئن هستم که جنابعالی بر پاسداری قاطع از قانون اساسی و به ویژه از حقوق اساسی ملت و همچنین صیانت از جایگاه رفیع رییس جمهوری منتخب ملت که بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و مجری قانون اساسی است، تاکید دارید و با هر اقدامی که اختیارات و مسئولیت های مهم او را مخدوش نمایید، مخالفید .
توجه دادن حضرتعالی به امر انتخابات ریاست جمهوری بسیار دقیق و مهم است .انتخابات ریاست جمهوری مظهر اراده ملی و نماد حاکمیت مردم و بالاترین تجلی مردم سالاری است . جنابعالی بارها تاکید کرده اید که همه باید به گونه ای عمل نمایند که انتخاباتی پرشور و با حداکثر مشارکت مردم که موجب تجدید قوای انقلاب و عامل نشاط وهمبستگی ملی و بزرگترین ضربه به دشمن است برگزار گردد. این امر در شرایط کنونی از اهمیتی به مراتب بالاتر برخوردار است و ضرورت دارد از هرگونه اقدام و رفتار که شائبه تضعیف نقش محوری اراده مردم در اداره کشور و یا حضور حداکثری آنان در انتخابات است به جد پرهیز گردد . دولت با تمام توان در خدمتگزاری همه جانبه به ملت حاضر و در صدد زمینه سازی تحقق این امر است .
انشاالله با تدابیر خردمندانه حضرتعالی از این عقبه به سلامت عبور خواهیم کرد.
سلامتی و عزت روزافزون جنابعالی و ملت بزرگ ایران را از ایزد منان مسئلت دارم .

محمود احمدی نژاد

اگر چه در گام اول همین ابراز تبعیت از دستورمعظم له جای سپاس و تقدیر دارد اما در نامه رییس جمهور نکاتی هم وجود دارد که قابل تأمل و تحلیل است، این موارد هشداری در خود دارد که در مقدمه بحث به آن اشاره کرده ام:
1- اولین چیزی که در این نامه توجهم را به خود جلب می کند طولانی بودن نامه نسبت به نامه های سران قوای مقننه و قضاییه است که به نظر می رسد اعلام اطاعت و پایبندی نیازی به این همه طول و بسط نداشته باشد، که البته این مسئله به تنهایی چندان قابل اعتنا نیست.
2- بحث دیگر بکار بردن این کلمات در نامه است:
"...مانند همیشه تمام هم خود را مصروف..."، "... مانند گذشته و برای مصالح کشور..."، "... به واسطه طراحی دشمنان ،ملت و کشور در فشارند..."، "...تمام توان خود را به طور شبانه روزی به کار بسته ایم لیکن ابعاد مسئله و اهمیت موضوع مستلزم حضور همه قوا و مسئولیت پذیری و همکاری و همراهی آنان با دولت است که امروز در خط مقدم این جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد."، "... دولت با توان... در صدد زمینه سازی تحقق این امر است..."
این عبارات در نامه رییس جمهور نشان می دهد که دولت هیچ سهمی برای کوتاهی، کم کاری و سوءمدیریت برای خود متصور نیست و یا حاضر به اقرار چنین سهمی نیست و ایجاد مشکلات را تنها به دلیل تحریم می داند و رفع نشدن آنها را نیز به دلیل عدم حضور و عدم مسئولیت پذیری و عدم همکاری و همراهی سایر قوا با دولت معرفی می کند.
3- بکار بردن عباراتی مانند:
"...همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد..."، "... پاسداری قاطع از قانون اساسی..."، "... حقوق اساسی ملت..."، "... صیانت از جایگاه رفیع رییس جمهوری منتخب ملت..."، "... بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری..."، "... مجری قانون اساسی است،..."، "... اختیارات و مسئولیت های مهم او..."، "ضرورت دارد از هرگونه اقدام و رفتار که شائبه تضعیف نقش محوری اراده مردم در اداره کشور و یا حضور حداکثری آنان در انتخابات است به جد پرهیز گردد"، "... انتخابات ریاست جمهوری مظهر اراده ملی و نماد حاکمیت مردم و بالاترین تجلی مردم سالاری است"
یادآور عبارات و سخنان محمد خاتمی است که همواره با این عبارات می خواست ضمن مظلوم نمایی، خود را مظهر مردم و تمام خواست مردم معرفی کند و حال این که مردم در پس رأیی که به افراد می دهند و داده اند، به شعارها و اصول مطروحه ایشان رأی داده اند و همین را نیز در عمل اثبات کردند چرا که وقتی امثال خاتمی و هاشمی را از اصول انقلاب دور دیدند، دیگر هرگز آنها را مورد اقبال قرار ندادند.
4- بیان نمودن نظرات رهبر از زبان خود رییس جمهور در دو پاراگراف از این نامه به چشم می خورد، گویی رییس جمهور می خواهد با نقل قول این دو قسمت، دستورات دیگری را نیز در کنار دستور اخیر رهبری متوجه سایر قوا و خوانندگان نامه نماید و گرنه یادآوری کلام رهبر به خود ایشان یقیناً به دلیل فراموش کردن خود ایشان نبوده و این که اصولاً چه فایده ی دیگری برای آن می توان متصور بود؟!
5- یکی دیگر از نکات نامه رییس جمهور این جمله است:
"بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود "
این جمله نشان می دهد که رییس جمهور اگر چه از بگومگوها استقبال نخواهد کرد اما در صورت نیاز از آن  ابا نخواهد داشت و این که استقبال کردن یا استقبال نکردن از چیزی نشان دهنده موضع قطعی و تبعیت محض نخواهد بود.
نتیجه: بسیار دوست دارم این مطلب در آینده به تراوشات ذهن یک بیمار تشبیه شود و هرگز آنچنان پیش نرود که برداشت نگارنده از این نامه به اثبات برسد، ولی به نظر نمی رسد که آقای احمدی نژاد به تبعیت از دستور اخیر رهبری تغییرات محسوسی در رفتار خود ایجاد نماید و احتمالاً با کوچکترین بهانه ای، دوباره همان رویه را در پیش خواهد گرفت که البته یقیناً در چنین صورتی، به لحاظ عدم پایبندی به شعارهای اصولی خودش به خصوص در زمینه اولویت دادن به حل مشکلات مردم (نه بازدید از زندان اوین و امثالش) و به لحاظ عدم اطاعت از امر رهبری، استحقاقش را از رأی مردم  و تنفیذ رهبر از دست خواهد داد.

تکمیلی: البته ملاک در اطاعت از رهبر نامه ی کوتاه نوشتن نیز نیست چرا که رییس مجلس اگر چه در ظاهر شفاها و کتباً خود را مختصراً مقید به اطاعت از توصیه های رهبر نشان می دهد اما در عمل شیوه ای دیگر در پیش می گیرد که نمونه اش را هم اینک در بحث سوال از رییس جمهور در مجلس شاهدیم.

مطالب مرتبط:
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟! 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/2/1
2:51 ع

آقای خاتمی ضمن اعلام مواضع خود مبنی بر این که خودش و اصلاح طلبان حرکت در چهارچوب نظام و در مسیر قانون اساسی را دنبال می کنند، از مواضع اخیر آقای احمدی نژاد در خصوص نظارت بر اجرای قانون اساسی همچنین تأکید رییس جمهور بر لزوم احیای حقوق شهروندی، حمایت کرده اند و در واقع به نوعی هم به خود ایشان پالس مثبت داده اند و هم به سایر اصلاح طلبان تا چنین رویه ای را دنبال کنند.
با توجه به این که جریانات و اتفاقات 4-5 ساله اخیر واقعاً همچنان همه ی سیاسیون را متعجب و انگشت به دهان می کند، موارد دیگری را که اکنون خواندنشان بسیار غریب است ولی احتمال وقوع دارد را پیش بینی می کنم:
1-     آقای احمدی نژاد در نظارت بر اجرای قانون اساسی و به منظور اعلام بی طرفی و جدیت خود، به مقام معظم رهبری هم اخطار قانون اساسی می دهد و ضمن اعلام ولایت مداری، وظیفه ی خویش را در ولایت مداری رافع نظارت بر اجرای قانون اساسی نمی داند.
2-     آقای احمدی نژاد، رییس قوه ی قضاییه را با اخطار قانون اساسی مجرم و متهم معرفی می کند تا دیگر نه خودش و نه قضاتش به خطوط قرمز دولت چپ هم نگاه نکنند.
3-     آقای لاریجانی و دوستانشان، طرح سوال از رییس جمهور را به گونه ای اصلاح می کنند که اگر حتی 5 نفر از نمایندگان سوال کننده از سوال قانع نشدند رییس جمهور استیضاح، برکنار و بردار گردد.
4-     قوه ی قضاییه همچنان برای سایر اعضا و اقوام دولت یک پرونده ی مفتوحه با ماندگاری طولانی تشکیل می دهد تا گوشت دولت زیر دندان این قوه ی محترم گیر باشد، حالا که ریش همه در دست دولت است.
5-     مجلس محترم طی قانونی اجازه انفصال از خدمات دولتی و عمومی رییس جمهور را به قوه ی قضاییه می دهد تا در صورت هر گونه اخطار نابجای قانون اساسی، خود رییس جمهور متخلف شناخته شده و مخطار علیه گردد. اعضای تشکیل دهنده ی نظارت بر هیأت نظارت بر اجرای قانون اساس بعداً توسط ریاست محترم مجلس تعیین و به برادرشان تقدیم خواهد شد.
6-     آقای هاشمی ضمن حمایت از اظهارات آقای خاتمی در خصوص تأیید لزوم نظارت بر اجرای قانون اساسی و دفاع از حقوق شهروندی از سوی آقای احمدی نژاد، ایشان را مورد حلالیت و مشمول لطف و تحت پرو بال خویش قرار می دهند و ایشان را نیز مانند آق مهتی خود دانستند.
7-     آقای احمدی نژاد در زمینه ی عدم اجرای برخی مواد مهم قانون اساسی اعم از تحصیل و درمان رایگان و مسکن برای همه ی مردم، یقه ی خودش را گرفته و پس از یک حرکت سریع در جاخالی دادن، دو سه نفر از وزرای ولایی را با اخطار قانون اساسی به سنگال یا بنگال فرستاده و از آنجا با اخطار، برکنار می نمایند.
8-     قوه ی قضاییه از این که خاتمی را به عنوان یکی از سران فتنه محاکمه ننموده است، احساس افتخار می کند، چرا که با فرصتی که به ایشان داده شد، ایشان یکی از حامیان مهم در نظارت بر اجرای قانون اساسی شد و عملاً با بازگشت ایشان به دامان قانون اساسی، تصور خلاف قانونی آن هم در حد فتنه برای ایشان از همان اول هم متصور نبوده است و آقای خاتمی در صورت تمایل می توانند مروجین چنین تصور موهومی را مورد پیگیری قرار دهند که البته بزرگواری ایشان به مراتب والاتر از این ها بوده و فضل و بخشش ایشان همواره مثال زدنی است.
9-     موسوی و کروبی طی بیانیه هایی از احقاق حقوق شهروندی به مردم اعلام رضایت کرده و رضایت ضمنی خود را از تقلب آقای احمدی نژاد در انتخابات اعلام کردند و ضمن حلال نمودن ایشان، اعلام کردند که ماهم از اعلام تقلب قصد داشتیم قانون اساسی را پاس بداریم و نیت مان یکی بوده است و فقط راهکارها فرق می کرده است، همچنین در ادامه از طرح های ایشان حمایت کرده و اعلام امیدواری کردند که هرچه زودتر به عنوان شهروند عادی مشمول این طرح شده و بتوانند به فعالیت های مسالمت آمیز خود در کف خیابان و در اجرای کف خواسته های خود ادامه دهند.
10- رییس جمهور محترم با توجه به اهمیت ارتباط با انسان کامل از همه ی مسئولان خواستند تا مستندات خویش را در این زمینه به رییس دفتر ایشان ارائه داده تا در صورت عدم صحت، مورد اخطار قرار گیرند، ضمنا از این پس در صورت داشتن مستندات مربوط با انسان کامل، شرط التزام به ولایت فقیه قابل چشم پوشی است.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

89/10/1
11:16 ص

 

حسین قدیانی در یادداشتی که روزنامه کیهان آن را منتشر کرده به ماجرای نامه خود به رئیس قوه قضائیه پرداخته است.

نمی دانم حاج حسین شریعتمداری اجازه می دهد تا از تریبون «کیهان» این یادداشت را که کمی تا قسمتی حدیث نفس است، بنگارم یا نه. هرچه باداباد؛ می نویسمش، تا چه باشد نظر استاد. و حیف اگر من باب تواضع یا کرامت یا هرچه، حذف کند این شعر را... که گفت: «بی پیر نرو تو در خرابات، هرچند سکندر زمانی». القصه؛ این روزها نامه ای از من در وبلاگ «قطعه 26» که سخنی صریح و صمیمی اما کمی تا قسمتی خیلی تند خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه بود، زیادتر از آنکه باید سروصدا کرد. آن نامه مطالبه محاکمه سران فتنه بود از دستگاه قضا که دست برقضا و متاثر از خشم مقدس من و امثال من از سران فتنه، در بعضی جملات و عبارات از مسیر انصاف خارج شد و به نوعی به جای سران فتنه، به محاکمه قوه قضاییه و ایضا اخوان لاریجانی منجر شد. من نویسنده ام و نویسنده جماعت، گاه از کوره در می رود. این هم از بد بودن مضاعف فتنه گران است که گاه میانه ما افسران جنگ نرم را با قوه قضاییه ناراست می کند. قبول دارم که برخی از تعابیرم خطاب به ریاست دستگاه قضا جناب آملی لاریجانی که مولای ما از ایشان به عنوان «دانشمندی جوان» یاد کرده اند، درست نبود. نیز در نقد رئیس محترم قوه مقننه بهتر بود برخی تعابیر را به کار نمی بردم اما روح آن نوشته را صرف نظر از برخی کلمات و بعضی جملات هنوز هم قبول دارم. من خود دل شکسته ام این روزها اما دلی اگر این وسط شکسته ام، عذر می خواهم. این همه از آن روست که ما به شدت مضاعف عاشق نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم و این عشق هرچه بگذرد در قلوب ما بیشتر می شود. هیچ چیز نمی تواند مانع استمرار عشق مستمر ما به ولایت فقیه شود. هرلحظه و هرجور که بگذرد، ما پروانه تر می شویم شمع ولایت را و ستاره تر می شویم حضرت ماه را. ما اما جوانیم و اهل شور و شر. به شدت انقلابی و اگر تعبیر به غلط نشود حتی می خواهم ادعا کنم که در راه دفاع از انقلاب اسلامی و در برابر زیاده گویی سران کفر و سران فتنه تخس هم هستیم. پس مطالبه ما از دستگاه قضا مبنی بر محاکمه سران فتنه همچنان به قوت خود باقی است. در این باب نکته ها هست که می نویسم:

1- بینی و بین الله آن نامه را خود نوشتم. بی هیچ سفارشی. خدا را و بعد اساتیدم شریعتمداری و صفارهرندی را و ایضا بچه های «وطن امروز» را شاهد می گیرم که تاکنون به سفارش احدی، قلمی ولو در حد یک کلمه نزده ام. آن نامه را خوب یا بد خودم نوشتم. فی المثل آنجا که روزی لازم دیدم جناب مشایی را نقد کنم، سفارشی از برادران محترم لاریجانی در کار نبود و آنجا که لازم دیدم خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه نامه ای بنویسم، توصیه ای از دفتر رئیس دفتر رئیس جمهور در کار نبود که من درست مثل دیگر اهالی نسل 9 دی قلم گران قیمت خود را فقط به لبخند رضایت خامنه ای می فروشم. قلم که هیچ، نسل من حاضر است هزار بار جان دهد به قیمت فقط یک لبخند بر لب مبارک این علمدار علوی تبار انقلاب. این پسر فاطمه و این نایب برحق حضرت بقیه الله. نشان به نشان همین اشکی که الان گرم کرده 2 چشمان ترم را. همواره سعی ام بر این بوده که در صراط حق، قلم برانم اما چه کنم که این روزها هرچه بنویسی، جور دیگری تحلیل می شود. نکته بعدی را با دقت بخوانید.

2- از ریاست محترم قوه مجریه بابت تقدیر از خود به خاطر تالیف کتاب «نه ده» به رسم ادب تشکر می کنم اما در همین باب چند حرف دارم:

الف- نسخه ای از کتاب «نه ده» را همان آغازین روزهای انتشار تقدیم دکتر احمدی نژاد کردم. بی شک این تقدیر اگر در همان روزها صورت می گرفت، بیشتر به دل من می چسبید و حتم دارم در آن صورت، «کیهان» نیز با افتخار خبر تقدیر رئیس جمهور از نویسنده ای که قلم زنی را از همین کیهان آموخته، کار می کرد.

ب- در روزهای گذشته جریان مشایی سخت مشغول کار بود. سایت هوادارش در به در دنبال مصاحبه با من بود، لابد برای اینکه علیه اخوان لاریجانی، چیزهای دیگری و این بار به سفارش بگویم! قبول نکردم. نیز فلان و بهمان وبلاگ نویس که دست بر قضا انتقادات امثال من و مهدی محمدی از مشایی را با توهین و افترا پاسخ داده بودند، پیامک می دادند و مرا «داداش حسین» خطاب می کردند که؛ همین طور و به همین تندی برو، ما هوایت را داریم! محل نگذاشتم. پیغام و پسغام های دیگر هم به هکذا. من اما به همان صداقت که از قوه قضاییه انتقاد کردم، لاجرم این را هم به این دوستان می گویم؛ هرگز راضی به اختلاف افکنی میان قوای 3 گانه نبوده و نیستم. این را از آن جهت می گویم که دیگر عده ای قصد نکنند از آب گل آلود، ماهی مسئله سازی صید کنند.

ج- این را هم از آن طرف قبول دارم؛ عده ای به قصد نقد مشایی، درصدد تخریب احمدی نژاد عزیز هستند. کدام عده؟ 2 عده. یکی برخی از سایت های نزدیک به خواص بی بصیرت و دیگری رسانه های دوم خردادی. بگذریم که اخیرا دوم خردادی ها بعضا سخنان مشایی را تیتر یک می کنند به قصد تایید تا 2 کار کرده باشند؛ یکی اینکه مشایی را به زعم خود مسئله اول کشور کنند و دیگر اینکه فاصله بیاندازند میان دوستان حقیقی احمدی نژاد با رئیس جمهور. اصولگرایان اما اغلب منتقد مشایی اند. با این همه خدمات دولت را رسانه های همین اصولگرایان بیش از همه پوشش می دهند. یعنی که مهمترین هواداران خدمات بی شمار دولت فعلی، آن دسته از منتقدین مشایی هستند که خوبی های فراوان دولت را تمجید می کنند و اندک اشتباهات دولت را نقد. و می بینیم عده ای دقیقا عکس این کار را می کنند. نقاط تیره و تار دولت را برجسته می کنند، مشایی را تیتر یک می کنند و اصلا کاری ندارند که ستایشی از دولت کنند و کمکی به دولت کنند مثلا به همین طرح عظیم هدفمندی یارانه ها. خوب دیدن معایب کم این دولت و بد دیدن خوبی های بی شمار این دولت، قطعا مرضی رضای خدا نیست و بیانگر وجود پاره ای امراض حزبی و جناحی در دل کسانی است که چنین می کنند.

د- به کدام هدف جریان جناب مشایی در آغاز طرح هدفمندی یارانه ها که دولت بیش از پیش به آرامش و طمانینه نیاز دارد، این عزل و نصب ها را و با این کیفیت بعضا غصه دار، بار دولت می کند؟ جریان مشایی چه از جان خدمت رسانی دولت و چه از جان رای ما به احمدی نژاد می خواهد؟ من یک سؤال خیلی واضح دارم؛ در برگه رای مان نوشتیم احمدی نژاد یا مشایی؟ متاسفانه این بار به جای جنبش سبز که البته حرف مفت می زد، ما باید ادعا کنیم که تقلب شده! چرا عده ای احمدی نژاد را مشایی خوانده و می خوانند؟ میان مقوله خدمت به ملت، با این همه مسئله سازی که جناب مشایی می کند چیست؟ چرا این جریان در برابر کلمه ساری و جاری احمدی نژاد، به این بزرگی از مشایی، «ویرگول» ساخته اند؟ این جملات را لطفا شعارگونه نخوانید. من دلیل دارم برای حرف هایی که می زنم. آیا عجیب نیست؛ تاکنون رسانه های نزدیک به جریان جناب مشایی، بیشتر خدمات دولت را انعکاس داده اند یا سخنان مشایی را؟ هم الان این جریان اطلاع رسانی پیامکی هم می کند. آیا این مسئله برای شخص رئیس جمهور جای تامل ندارد که چرا در پیامک هایی که امثال من از این جریان می بینیم و می خوانیم، سخنان مشایی به کرات هست اما خدمات دولت ولو به ندرت، بخشی از این سیل پیامک ها را شامل نمی شود؟ چرا این جریان پیامک می کند و پیام می دهد که آقای مشایی چه اظهارنظر تازه ای در باب موسیقی گرفته تا نحوه مدیریت پیامبران داشته اما این را پیامک نمی کند که به دست مدیران خادم همین دولت، به فلان روستا برق و گاز داده شده و اینترنت داده شده و در فلان جا سدی زده شده و در بهمان جا جاده ای کشیده شده و در آن منطقه مرزی، بیمارستانی با شکوه افتتاح شده؟ دکتر احمدی نژاد از همین جا می تواند پی ببرد که دوستدار ایشان ماییم یا جناب مشایی؟ اصول گرایانند یا جریان مشایی؟ آقای احمدی نژاد! باور کنید ما شما را از مشایی بیشتر دوست داریم. 2 دستی چسبیده ایم شما را و به این راحتی رهای تان نمی کنیم. اگر جریان مشایی، سخنان ایشان را منعکس می کند، ما خدمات دولت شما را پوشش می دهیم. اگر مشایی برای شما مسئله درست می کند، ما سعی مان بر این است قطار دولت از ریل خدمت خارج نشود. حال جواب دهید ما را. ما بیشتر شما را دوست داریم و در این دوستی صادق هستیم یا مشایی؟ آن زمان که آن خانم جوان در قم حلقه ازدواجش را خرج ستاد شما کرد، آن زمان که ما با اشک و دعا و نذر و نیاز برای موفقیت شما آرزوهای قشنگ داشتیم، مشایی کجا بود؟ مشایی کجا بود آن روز که پیرمرد بوشهری از 300 هزار تومان پس انداز کل زندگی اش 200 هزار تومان خرج ستاد انتخابات شما کرد؟ لحظه ای تدبر کنید در این موارد آقای رئیس جمهور.

هـ - در باب انحراف این جریان حرف ها هست. یکی هم اینکه این جریان عمدتا به جای «ولایت فقیه» می گوید «ولایت»! ولایت خالی یعنی چه؟ «ولایت خالی» یعنی ولایت فقیه نباشد و ولایت چه کسی باشد! لطفا نگویید «ولایت امام زمان»، که شما ولایت را بی پسوند به کار می برید. در ثانی، جز از طریق حضرت ماه نمی توان متوسل به خورشید شد. واسطه رابطه ما با امام زمان، فقط و فقط نائب ایشان خامنه ای است و احدی از حضرت ماه دامت برکاته به جناب خورشید عجل الله نزدیک تر نیست. (خوانندگان صلواتی بفرستند) اینجاست که ما مجبور می شویم این ولایت خالی را با برخی اظهار فضل های جناب رئیس دفتر پیوند بزنیم و آنرا «ولایت مشایی» بخوانیم و البته به همچین ولایتی بخندیم! و آیا این ولایت جدید الاحداث قصد ندارد ولایت فقیهی ها را از گرد احمدی نژاد دور کند؟

3- امیدوارم با این نوشته و چیزهای دیگری که در همین مقال خواهیم نوشت، دیگر کسی با من از آن نامه سخن نگوید و تقاضای گفت وگو نکند. آن نامه را کاملا صادقانه و کمی تند نوشتم. به آنهایی که شبهه برای شان پیش آمده می گویم؛ من و نسل من و من جمله افسران جنگ نرم در فضای سایبر و به خصوص دوستان عزیز وبلاگ نویس که حمایتی کردند، نسبتی با جریان ضد روحانیت نداریم که عمر ما اغلب پای منبر روحانیت معزز سپری شده.

حتی یادمان داده اند بزرگان مان که اگر در راهی، چشم مان به یک طلبه، به یک روحانی افتاد، چه می شناسیمش، چه نمی شناسیمش، به احترام لباس مقدس پیامبر و به حرمت لباس تبلیغ دین خدا به گرمی «سلام» کنیم. آن نامه هم «والسلام» در آخر داشت که در خود «سلام» نهفته داشت و چه بهتر بود این «سلام» همان اول نامه می آمد.

4- من هم خیلی چیزها را می دانم و من هم درک می کنم مصلحت نظام را. اتفاقا در همین کیهان نوشته ای نوشتم با عنوان «عروسکان فتنه شب بازی» که متاسفانه اندازه این نامه دیده نشد. آنجا نوشتم که مصلحت سنجی نظام چنان بلایی بر سر سران کفر و سران فتنه آورده که از چشم عالم و آدم افتاده اند. سران کفر هر جا می روند ولو در اروپا با شعار «مرگ بر آمریکا»ی ملت ما که سخت جهانی شده، روبرو می شوند. سران فتنه هم که از اوضاع شان حرفی نزنیم، بهتر است. شان این نوشته را پایین نیاورم بهتر است. مصلحت سنجی نظام ما وقتی این بلا را سر سران کفر و فتنه آورده، ما بچه بسیجی های بعضا تخس را تحریک می کند که اگر دستگاه قضایی همین نظام با عدالت با این میکروب های سیاسی رفتار کند، چه خواهد شد! و اما مصلحت را در نظام ما این خامنه ای است که با حکمت می سنجد که مجمع تشخیص بی شک زیر نظر رهبری عزیز است. الان همان اندازه که دوست فهمیده، شاید هم بیشتر دشمن ملتفت شده که خامنه ای، خمینی دیگر است. بچه بسیجی از همه بیشتر در این نظام قانون پذیر است. بچه بسیجی یکی هم برای حفظ همین قانون اساسی بود که در فتنه سال 88 جان بر دست گرفت و بعضا جان داد اما به احدی از دشمن داخلی و خارجی باج نداد.

در رژیم طاغوت، جایی پشت چراغ قرمز خیابان، سیدالشهدای انقلاب، بهشتی مظلوم به آقای قرائتی گفت: که ما نظام را قبول نداریم، نظم را که قبول داریم. هم الان حرف ما فرزندان معنوی آن شهید والامقام این است: ما نظم را قانون را قانون اساسی را هر قانونی از این نظام الهی را قبول داریم اما برای این نظام، برای انقلاب اسلامی، نه که قبول داریم، اصلا قبول داریم چیست؟ و ما که باشیم که این نظام را قبول داشته و یا قبول نداشته باشیم؟ اینجا سخن ما این است: هزار بار آرزو داریم که جان دهیم برایش. جایی در آن نامه هم اگر نوشتم که قانون برای ما وصیت نامه شهداست. فکر کنم بد فهمیده شد که دلم را سخت شکست. هم الان هم با دیدگان تر دارم می نویسم، مگر چه بوده و چه است این وصیت نامه شهیدان؟ آیا جز عمل به اسلام و ولایت فقیه؟ آیا میان وصیت نامه شهیدان با قانون اساسی افتراقی هست، آیا قانون اساسی چیزی غیر از عمل به اسلام و دستورات ولایت فقیه است؟ آیا خمینی بت شکن نگفت که؛ عرفا 04 سال عبادت کردند، قبول باشد؛ یک بار هم وصیت نامه شهدا را بخوانند؟ آیا خامنه ای نگفت که؛ «راه را با وجود شهدا با وجود وصایای این ستاره ها می توان شناخت»؟ یکی چون من وقتی حرف از دل می زند که قانون اساسی ما وصیت نامه شهداست، این یعنی احترام محض به قانون اساسی و با دلی شکسته می نویسم که این یعنی افزودن بر شان و مقام این قانون، نه تخطی از قانون. و این البته یعنی که از یاد نبریم. ما همه چیز این نظام را مدیون شهدایی هستیم که از زن و زندگی و بچه و خانه و کاشانه خود گذشتند و لحظاتی قبل از شهادت در «کانال حنظله» در سه راهی شهادت در جزیره مجنون در والفجر 8 در کربلای 5 در خیبر و بدر در بیت المقدس و فتح المبین در فکه و در فاو با سربند عباس ام البنین گفتند: «سلام ما را به امام برسانید و بگویید تا آخرین قطره خون مان مردانه ایستادیم.» و بعد سلامی فرستادند به سیدالشهدا و لبخندی زدند بر لب و رفتند اغلب با لب تشنه چون عباس بن علی... گفت: «با نگاه آخرینش خنده کرد، ماندگان را تا ابد شرمنده کرد.»

5- جایی از نامه اما نوشتم که اگر دستگاه قضایی چنان نکند، ما چنین می کنیم. اولا؛ حقیری چون من با کدام عده و عده می خواهد چنان و چنین بکند؟ ثانیا؛ آن همه که در بالا نوشتم معلوم آمد نظرم چیست نسبت به احترام به قانون، ثالثاً؛ خواستم با آن جمله، حساب کار دست سران کفر بیاید. سران فتنه را ما اصلا عددی نمی دانیم. انصافاً گلاویز شدن با شیخ بی سواد، کار ماست یا آرای باطله؟ رابعاً؛ همین هم نشان داد که در این نظام اجرای عدالت، بچه بسیجی و غیربسیجی نمی شناسد. اتفاقاً این حسن نظام ماست. خامساً؛ چونان دزدی که پز می داد در بازار کوفه که «علی» دست مرا بریده، من هم پز می دهم که منصوب رهبرم، نماینده سید علی در دستگاه قضا مرا نقد کرد. حتی تنبیه کرد. منصوب رهبرم هر کسی را نقد و تنبیه نمی کند. سادساً؛ سران کفر و فتنه خوابش را ببینند که لحظه ای اجازه دهیم شان سوءاستفاده کنند. از اختلافات درون خانوادگی ما. این نوشته دقیقاً به کوری چشم ایشان نوشته شده است.

6- جمله ای هست از شهید آوینی که؛ «در جمهوری اسلامی آزادی برای همه هست الا حزب اللهی ها». این جمله هم بیانگر حسن نظام ماست. بچه حزب اللهی در این نظام بیشتر به تکلیف خود فکر می کند تا به حقوق خود که ما مجنون لیلای جمهوری اسلامی، عاشق ولایت فقیه هستیم. ما خود این را خواسته ایم که سختی های نظام را ما به تن و جان بخریم و از مواهب آن از همه بی بهره تر باشیم. آزادی برای دیگران، آزادگی برای ما. این را ما خود خواسته ایم. ما در نظامی که خامنه ای علمدار آن است، دوست داریم شان عملگی داشته باشیم؛ ولو مهندس و دکتر و نویسنده و پژوهشگر باشیم.

7- این را هم بگویم؛ اگر ما اصولگرایان دعوایی با هم داریم اغلب از برای خدمت بیشتر است. احمدی نژاد با کار شبانه روز و طاقت فرسا حتی اگر بخواهد بگوید؛ من از قالیباف و علی لاریجانی بیشتر کار می کنم، همین را هم عشق است! و قالیباف اگر با تونل توحید با پل زیبای جوادیه می خواهد بگوید؛ من در خدمت رسانی رقیب احمدی نژادم، این هم دمش گرم! و علی لاریجانی هم اگر می خواهد بگوید؛ مجلس با قوانینی که تصویب می کند راه را برای خدمت رسانی دولت هموار می کند، از ایشان هم ممنونیم! دودی جز سود ندارد این دعوا اگر به قصد خدمت باشد که اغلب چنین است. دست همه مدیران خدوم اصولگرا را از همین جا می بوسم. این وسط دعوای زشت، دعوای اصلاح طلبان بود در عصر حاکمیت دوم خردادی ها که خودشان اغلب از فرط بی تقوایی، نمی گذاشتند خودشان کار کنند!

¤ ¤ ¤

دور و دراز شد این یادداشت. تمامش کنم به تصحیح خطایی در همین نوشتار. چند باری سفارشی متنی، جمله ای، چیزی نوشته ام! اعتراف می کنم! باری در «شیرودمحله» مادر شهید شیرودی به من گفت به خامنه ای بنویس؛ «در نماز شب هایی که روی صندلی می خوانم، در قنوت دعا می کنم خامنه ای را که این بیرق را با دست جانبازش برساند به دست مهدی فاطمه». دگربار مادر همین شهیدان افراسیابی به من گفت برای «آقا» بنویس؛ «متأسفم که بیش از این تعداد نشد برای راه ولایت فقیه شهید بدهم.» باری در بهشت زهرای تهران پدر شهید سعید شاهدی به من گفت بنویس؛ «روز و شب سران فتنه را نفرین می کنم که اینچنین فتنه آفرینی می کنند.» باری دگر در فریدون کنار مادر 4 شهید که همسرشان هم به شهادت رسیده اند، مادر شهیدان یزدان خواه، گفت: بنویس؛ «مردتر از جوانمردان ایستاده ایم. خامنه ای این را بداند.» آری! سفارشی نویسی های ما هم حکومتی است، تا وقتی حاکم «علی» است اما نمی دانم ز چه رو همین عاشورایی که گذشت برادر شهیدی در مقتل الشهدای فکه که از دیار زنجان بود، ظهر عاشورا به من گفت: می توانی از قول من یک جمله خطاب به خامنه ای در روزنامه ای، جایی بنویسی؟ گفتم: چه بنویسم: گفت: بنویس؛ «ای شمع حرم خانه، قوربانین اولوم عباس، جان لار سنه پروانه، قوربانین اولوم عباس».

 


nazokbin

89/9/28
10:22 ع

برخلاف نظر دوستانی که نامه­ی حسین قدیانی را تندروی و برخلاف مصلحت نظام و احترام به قوای سه­گانه و دستورات رهبری می دانند، حقیر نظر دیگری دارم، چرا که برخلاف برخی این دوستان، اعتراض به قوه­ی قضاییه را دلیلی بر اتهام فساد به آن می دانند، این دو مفهوم را مترادف نمی دانم. آنچه که مورد  اعتراض ما است، فساد در قوه ی قضاییه نیست بلکه مشکل همان است که خود رییس قوه گفته است یعنی "برخورد با سران فتنه به صلاح نیست" و این یعنی متولی عدالت، آن را فدای مصلحت نموده است و چه مصیبتی بالاتر از اینکه ارزش مطلقی مانند عدالت، فدای مصلحتی نسبی گردد، این یعنی فاتحه ای برای این قوه باید خواند؛ دیگر اینکه خاطرمان باشد که نظر آقا در مورد نخبگان این است که منتظر حرکت دیگران نباشید وهرجا که احساس نیاز می کنید، وارد شوید، آیا اگر آقای قدیانی این مطالب را نمی نگاشت آقای آملی لاریجانی می گفت که به خاطر مصلحت، عدالت را تعطیل کرده است؟ مگر نه اینکه مطالبه عمومی می­تواند این مصلحت و عدالت را باهم منطبق نماید!؟ پس با مطالبه ی عمومی اجرای عدالت و تبیین مفهوم فتنه که اشد از قتل است و در این فتنه که هم منجر به قتل، هم منجر به ضربات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به کشور گردید، آیا تقاضای مجازات اعدام برای سران فتنه که مسلما دیگر عامدا و عالما به حرکات خود ادامه می­دهند، کار اشتباهی است؟! با این تسامح، چه تضمینی که در انتخابات بعدی هم مثلاً آقای ع-ل مدعی تقلب نشود؟ آیا فکر نمی­کنید، مطالبه­ی عدالت از سوی آقا همیشه مورد تایید و تاکید بوده است؟! آیا فکر نمی­کنید وقتی در کشورما برای پرونده ی کوچکی مانند قتل همسر ناصر محمدخانی، این همه وقت کشی می­شود و سروصدا بلند می­شود، ایرادی ندارد که قوه ی قضاییه را قوه­ی بی قوه خطاب نمود؟! پس همه بنویسیم و فریاد بزنیم، که این کشور اکنون به قوه­ی قضاییه­ای قدرتمند، بیش از هر زمانی نیازمنداست، از جرایم ساده ای چون سرقت و قتل گرفته تا مفاسد اقتصادی کلان و تا فتنه های بزرگی مانند فتنه ی 88 نباید به این راحتی به یک مشکل بزرگ برای کشور تبدیل شوند.

دیگر اینکه وقتی استادی مثل پناهیان نیز از حسین قدیانی حمایت می کند، نمی توان این مسئله را بر خلاف نظر رهبری انگاشت و باید مانند ایشان در خط بصیرت شجاعت داشت تا عدالت اجرا شود و گرنه که از مصلحت سنجی مجمع تشخیص کم به این مملکت نرسیده است که اکنون قوه­ی قضاییه نیز در آن مسیر گام گذاشته است.

nazokbin

89/9/21
7:36 ع


دیگر این جمله سید مرتضی دارد با گوشت و پوست مان حسابی عجین می شود. آری در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزب اللهی ها!!! و چه درست می گفت سید مرتضی. آهای ارکان دستگاه قضای این مملکت ! آهای شمایان … عالجینابان … خوب است که همه را رها کرده و به فرزندان انقلاب بند کرده اید … آخر شما را چه به محاکمه سران فتنه ؟! بگذار موسوی در بیانیه دیروزی اش مولای ما را فرعون بخواند! بگذار امام سفر کرده ی ما را دچار اشتباه و هتاکان بیرق عباس را در عاشورای ?? ، ” خداجو ” بنامد! شما را چه باک؟ افتخار بسیجیان خامنه ای ، مسدود شدن به دستان شماست … گمان کردید اگر قطعه ?? بسته شد فریاد ما در حلقوم می خشکد؟ … از امروز همه ما قطعه ?? هستیم … می گوئید نه؟ مطلب زیر تقدیم به ارکان قوه بی قوه این روزهای غبارآلود این خراب آباد … به افتخار قوه بی قوه یک هورای بلند

راستی از آقایان فارس و رجا و باقی شرکا هم ممنون که طبق معمول جز سکوت و گرفتن پز مصلحت اندیشانه حرکت دیگری نکردند … البته امثال ما به بایکوت شدن از هر دو طرف دعوی عادت کرده ایم … پس نیازی هم به اطلاع رسانی شما نیست … شاید یک موقع مثل مشرق شما را هم فیلتر کردند و از کاسبی افتادید …
سخنی بی پرده و صریح با ریاست قوه قضاییه … به قلم حسین قدیانی
جناب آقای آملی لاریجانی!
اگر اجازه دهید با احترام اما بی سلام نامه را آغاز کنم که این نامه من به شما نیست؛ ناله من از دستگاه قضاست و ناله را با شیون شروع می کنند نه با درود. پس چه سلامی و چه علیکی؟ و تا دیر نشده بسم الله!
ریاست قوه قضاییه!
این نامه را و در حقیقت این ناله را در حالی دارم مکتوب و فریاد می کنم که در “مسجدالحرامم” و دقیقا نشسته ام مقابل “رکن یمانی”. زادگاه امام عدالت پیشگان که شهید شدت عدل خویش شد. الحمدالله در چنین مکان مقدسی، یارای دروغم نیست و سخن جز به صداقت اما با صراحت نمی توانم بُرد که هر گاه چشم از این صفحه برمی دارم کعبه را خانه خدا را می نگرم و بیش از پیش وجود خدای داور را احساس می کنم. در چنین جایی بر خلاف وجدان، اگر هم بخواهم، توان حرف زدنم نیست. پس با دقت نامه ام را بخوانید و با همت مضاعف ناله ام را گوش کنید.
چند روز پیش و در همین حج و با سوء استفاده از اینترنت پرسرعت آل سعود و به مناسبت رد کردن شمارگان وبلاگم؛ “قطعه مقدس ??″ از عدد یک میلیون بازدید، در قامت یک خبرنگار از دوستانم سئوالاتی مطرح کردم که یکی اش این بود؛ “از ?? نمره، چه نمره ای به دستگاه قضایی می دهید؟”. متاسفانه و در کمال بدبختی، میانگین نمره ایشان به دستگاهی که ریاستش بر عهده حضرتعالی است، از عدد درخشان ? هم کمتر شد اما نه! اشتباه نکنید؛ نزدیک به ?? عزیزی که در این گفت و گوی اینترنتی شرکت کردند، اعضای سایت بالاترین و جرس نیستند. این دوستان را اگر می خواهید بشناسید در یک جمله خلاصه کنم که؛ “ستاره های حضرت ماه اند” و در فتنه ای که گذشت در فضای سایبر، وبلاگ خود را سنگری برای پاسداری از “خامنه ای. دات. آی. آر” در خط مقدم گوگل کردند و با کمترین امکانات و بی هیچ حمایتی از جانب دولت و حتی حکومت، بدترین فحاشی ها و نارواترین اهانت ها به خودشان و پدر و مادرشان را در کامنت های دشمنان متحمل شدند و دل شکسته شاید، خسته هرگز، و فی المثل با دلی خون از عملکرد دستگاه قضایی، هنوز هم در هر فضایی پای کار انقلاب اسلامی اند. هم ایشان شما را همانطور که “آقا” گفته اند “دانشمندی جوان” می دانند اما شما یک شخصیت حقوقی دارید و یک شخصیت حقیقی. ما حتی اگر شما را عمار سیدعلی بدانیم لیکن به عملکرد شما به عنوان رئیس دستگاه قضایی نمره بدی می دهیم. کاش در اجتماع ??? هزار نفری بسیجیان برگه ای توزیع می شد که شمایان چه نمره ای به دستگاه قضایی می دهید. شک ندارم بیش از همان نمره ای که اهالی پای کار قطعه ?? به دستگاه قضایی دادند، نمی دادند. حقیقت این است که ملت ? دی و ملت ?? بهمن از دستگاه قضایی ناراحت و عصبانی است. چرا؟ عرض می کنم خدمت تان در نکاتی. خوب دقت کنید.
?- چرا “آقا” همچنان باید از فتنه بگوید و نیز از فتنه گران، اما شما نه؟ آیا شان چه کسی در نظام مقدس جمهوری اسلامی از رهبر بالاتر است. این آبروی ما که به برکت جوشش و حرکت دائمی خون شهدای این نظام است، کی و کجا باید خرج شود و ریخته شود؟ نه خون می دهیم، نه خون دل می خوریم، نه پول و نه آبرو و نه هیچ چیز دیگر. و اینگونه چرا و به کدام دلیل، رهبر انقلاب نباید “این عمار” بگوید؟ راستی که “این عمار” رهبر برای چه بود؟ چه کسانی کدام سنگرها را خالی کردند و تنگه احد را به تونل عافیت و وادی مصلحت فروختند، که چنین شد؟ “این عمار” رهبر یعنی که کوچکی مثل من و بزرگی مثل شما آنطور که باید به وظایف خود عمل نکردیم؛ وای بر من و وای بر شما. که هنوز هم و با گذشت این همه روز و این همه ماه، “حضرت ماه” بیش از من و شما مشغول “آه” کشیدن است؛ نمی شنوید؟ آیا شان شما از رهبر بالاتر است که سران فتنه را “میکروب سیاسی” می خوانند و شما همچنان مشغول نگه داشتن احترام سران فتنه اید؟ “آقا” جز به حکمت سخن نمی رانند. میکروب را از بدن باید درآورد. یعنی باید کُشت. چرا شما هنوز سران فتنه را اعدام نکرده اید؟ به کدام دلیل فقهی؟ چرا؟ موسوی برای بالا رفتن از چوبه دار دیگر کدام بیانیه را باید بنویسد و چه توهینی باید به رهبر بکند؟ وای بر من بچه بسیجی و وای بر شمای رئیس قوه قضا که موسوی نظام ما را که برآمده از خون شهدایی است که پدر من کوچک ترین شان بود، متهم به فرعونی گری می کند و ساکتیم. خدایا بر ما ببخش. شما بفرمایید جناب موسوی در آخرین بیانیه خود، چه چیز دیگری باید می نوشت که کک دستگاه قضایی ما بگزد؟ اینکه با رذالت تمام ادعا کنی؛ مولایی که خود را غلام قنبر علی هم نمی داند، “انا ربکم الاعلی” می گوید، آیا مستحق اندک تذکری از قوه قضاییه نیست؟ هزینه توهین به رهبر در این مملکت، از نظر جنابعالی به عنوان سکاندار دستگاه قضا چیست؟
?- نمی خواهم بر شما جسارت کنم؛ فقط اُف بر من که ادعا می کنم بسیجی ام. تف بر من. موسوی رذل و خبیث که زنش لایق همان جایزه “سکس و فلسفه” مخملباف است، به نظام برخواسته از خون پدرم تهمت فرعونیت می زند، به رهبرم می گوید که ادعای خدایی دارد و من؟ انگار نه انگار. تف بر من. تف بر غیرت نداشته ام که بصیرت نامش نهاده ام. لعنت بر من اگر یک بار دیگر خود را فرزند حاج احمد متوسلیان بدانم که قسم می خورم همین رکن یمانی را همین شکاف کعبه را که اگر بود، سر از بدن موسوی و زنش جدا کرده بود و آن کاری که قوه قضاییه شما، شهامت انجامش را ندارد، انجام می داد. تف بر من. و اف بر شما که یک بار در رژیم شاه، در روزنامه اطلاعات، به امام، اهانت شد؛ آن زمان بیشتر سر و صدا شد که الان. چرا؟ چون یک مشت خواص بی بصیرت، فقط چفیه را در سفر با رهبر و نه در خطر با ولایت به دوش می اندازند. و از جمله این خواص بی بصیرت، یکی هم متاسفانه برادر خود شماست که در روزگار فتنه، پرسه در مه زد و همین که فتنه خوابید با ماه همسفر شد! چیست این که برادرتان می کند آقای آملی لاریجانی؟ چفیه را ایشان چند ماه دیر انداخت روی دوش. وقت فتنه، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی کجا بودند؟ می دانید راز سکوت شان را؟ نکته بعدی را بخوانید.
?- آقای آملی! می دانید شما کی و در چه صورتی جرئت می کنید که سران فتنه را دار بزنید؟ فقط در یک زمان. و آن زمان، زمانی است که شما جرئت کنید و اول، یک سیلی محکم بر گوش خواص بی بصیرت بخوابانید؛ جدای از بستگی قومی و خویشی و حزبی و سیاسی شان به خود. من یک سئوال دارم از شما. به چه حقی، اخوی تان به دیدار بسیجیان می رود و سخنرانی می کند؟ و به چه حقی چفیه بر دوش می اندازند؟ با چه رویی؟ ما که بر خلاف بعضی ها در فضا سیر نمی کنیم؛ “آقا” به چه کسانی گفتند “خواص بی بصیرت”؟ قالیباف که خودش مشهدی است و همشهری رهبر! محسن رضایی که زمان جنگ فرمانده بوده! علی لاریجانی که با “آقا” هزار تا عکس دارد که یکی اش را آقای هاشمی با امام نداشت! ناطق نوری که مکعب مستطیل نظام اند و چون روزی مالک اشتر علی بودند، احترام شان بر عمارعلی هم واجب! آن یکی که آن جور، این یکی هم که همچین. نکند رهبر منظورشان از خواص بی بصیرت، ما افسران جنگ نرم بودیم؟ یا نکند “آقا” مرادشان از خواص بی بصیرت، دانشمند فارین پالیسی، جناب کروبی بود؟ آیا ما با خودمان تعارف داریم؟ قوه قضاییه باید عده ای را مامور کند تا لااقل اجازه ندهند خواص بی بصیرت با رهبری عکس بگیرند و همسفری کنند. این که دیگر کف خواسته ما از شماست. و اما اینکه چرا برادر شما پرسه در مه زد ایام فتنه را؟ اول اینکه این پرسه در مه زدن را امیدوارم قبول داشته باشید و الا اصلا لزومی ندارد این نوشته را تا انتها بخوانید. چون در آن صورت، من و شما اصلا حرف همدیگر را نمی فهمیم. دیگر اینکه باید بپذیرید که از جمله خواصی که در فتنه ?? بی بصیرتی کرد، اخوی شما بود. و رهبر، بی شک یکی از خواصی را که لااقل در ایام فتنه، بی بصیرت شان نام نهاد، هم ایشان بود. حال می دانید چرا علی لاریجانی در مه پرسه زد؟ این را در یک خط و نکته بعدی و بی هیچ اشاره اضافی می گویم.
?- خواص بی بصیرت، جملگی از این ترسیدند که نظام اگر سقوط کرد، چه؟! بگذار جایی در رژیم بعدی در جمهوری اسلامی قلابی، و نه انقلابی داشته باشیم. ولله به همین خانه خدا قسم به همین رکن یمانی قسم، جز این نبود و همه چیز هم مختصر و مفیدش خلاصه در همین جمله می شود. به خون مطهر پدرم جز این نبود. خودتان هم می دانید که جز این نبود. و صد البته مطمئن تان کنم که این نوشته را این نامه من به شما را و این ناله من از دست شما را رهبر هم خواهند خواند. شک نکنید.
?- این را هم جناب رئیس! مختصر و مفید بگویم؛ اگر شما با سران فتنه و با خواص بی بصیرت که به نظر ما از سران فتنه، منفورترند، تعارف دارید، ما در راه رهبرمان با احدی، حتی با خود حضرتعالی تعارف نداریم. قوه قضاییه بگوید سران فتنه را کی اعدام می کند؟ و اعلام کند که اگر در این کار گستاخی لازم را ندارد، ما حاضریم تک تک سران فتنه را رهسپار جهنم کنیم. آخر کاسه صبر ما لبریز شده است. اگر ما می خواستیم مثل خواص بی بصیرت مثل برادر شما از انقلاب اسلامی دفاع کنیم، به قرآن قسم تا به حال جمهوری اسلامی ده بار کفن پوسانده بود. ما اما مثل پدران مان از رهبر دفاع می کنیم. به همان شور و شری. اگر شما تاب بیانیه های دیگر موسوی را دارید، ما نداریم. ما بی تاب شده ایم دیگر از دست صبر شما.
?- دستگاه قضایی لطف کند و کارنامه خود در قبال فتنه گران را اعلام کند. چند آشوبگر عاشورا توسط شما اعدام شد؟ الان رسیدیم به سالگردش. از این پس هر توهینی که موسوی به نظام مقدس جمهوری اسلامی بکند، ما از چشم صبر شما می بینیم. و چرا نبینیم؟ و اصلا چرا موسوی در بیانیه خود رسما و علنا چند قدم دیگر در فحاشی های خود به جلو برندارد؟ قوه قضاییه که با او با موسوی خوئینی ها با خاتمی با کروبی با عفت مرعشی با محسن هاشمی با فائزه هاشمی و با جمیع دون مایگان پست فطرت، کاری ندارد؛ من مانده ام از حجب و حیای سران فتنه! با این دستگاه قضایی، من مانده ام که چرا موسوی رسما به خون شهدا فحش نمی دهد؟ من مانده ام که چرا آشوبگران، دوباره تحرکی از خود نشان نمی دهند؟ با این دستگاه قضایی، چه بزدل اند سران فتنه! و چه بی جگرند آشوبگران عاشورا.
?- لطف کنید و با ما چون شیوخ اهل نصیحت سخن نگویید. ما خود پیر شده ایم از بس در جوانی، پیرهن پاره کرده ایم. ما خود ذغال فروشیم؛ خواهش می کنیم به ما نفرمایید که؛ “آقا” گفته اند سران فتنه را کاری نداشته باشید، تا مردم، خود متوجه قضایا شوند. ما بسیجیان تخسی هستیم؛ لطفا اندرونی و بیرونی نکنید اخبار را. هیچ کس چون ستاره مَحرم راز ماه و اخبار ماه نیست. ما همه چیز را می دانیم. ما اینقدر می دانیم که در روز ? دی کیفر خواست سران فتنه را ملت نوشت و شما تاخیر کردید در اجرای عدالت. ما ملت پی به فرعونیت سران فتنه، پی به گوساله پرستی شان برده ایم. ما ملت ملتفت شده ایم که سران فتنه گوسفندی به نام سارکوزی را می پرستند. شما لطف کنید و سران فتنه را اعدام کنید. نترسید؛ آب از آب تکان نمی خورد.
?- اینگونه مواقع مدعی باید دلیل اقامه کند. بله! می دانم؛ من اما مدعی نیستم. مدعی شما هستید. شما در مقام عمل و با صبر نابه جای خود ادعا کرده اید که حکم سران فتنه، تا به امروز، اعدام نبوده. غیر از این است؟ بفرمایید با کدام دلیل فقهی و قضایی و محکمه پسند تا کنون موسوی خوئینی ها اعدام نشده است؟ عذر می خواهم از شما. و معذرت می خواهم از همه خوانندگان این نامه… در کدام جماعت و در کدام مجمع مثلا روحانیون و بعضا با حضور منافقی چون خاتمی و به سرکردگی همین جناب خوئینی ها، گفته شد که؛ “ما این بار باید خامنه ای را از تخت پایین بکشیم؟”. خاتمی پشیمان شده یا موسوی و یا موسوی خوئینی ها و یا کروبی و یا عفت مرعشی؟ کدام شان پشیمان شده اند؟ اینها که همچنان همان راه فتنه را می روند. اما اگر شما بگویید خاتمی پشیمان شده، من به شما عرض می کنم؛ چون در مثل مناقشه نیست، شک نکنید که توبه گرگ، مرگ است. این اداها از نفاق این ملعون است و نه از پشیمانی او. منافق ترین سران فتنه همین خاتمی است. گول این ملعون را نخورید. و آیا جز این است که از اولین آمرین فتنه خانم عفت مرعشی بود؟ “بریزید در خیابان ها”، یعنی جناب آقای آملی! بریزید در خیابان ها و علی را از تخت پایین بکشید. چرا این زنی که آمر فتنه بوده، یعنی آمر محاربین بوده و یعنی آمر به قتل غلام کبیری ها و سایر شهدای بسیج بوده، و به کدام دلیل فقهی در دستگاهی که شما سکان دارش هستید، اعدام نشده؟ شما اعدام نمی کنید؛ توقع دارید این زن برندارد بگوید؛ از مهدی هاشمی به گرمی استقبال خواهد شد؟ با چه کسی تعارف دارید شما؟ با استوانه ها و مکعب مستطیل ها؟ اما ما با خون پدران مان تعارف نداریم. ما الکی این همه سال یتیمی نکشیده ایم. آقای آملی! موسوی در بیانیه آخرش به پدر من اهانت کرد، چون “بابای ماست خامنه ای”. من آن کس را که اهانت به بابااکبر کند در کامنت های وبلاگم، شاید بگذرم، اما از موسوی هرگز. دستگاه قضایی بفرماید کی و کجا موسوی را اعدام می کند، که من کارمند جمهوری اسلامی نیستم که نظم این نظام مقدس ببندد دست و پایم را. من فرزند انقلاب اسلامی ام و کاری به اصول قانون اساسی ندارم. اصول قانون اساسی برای من، خطوط وصیت نامه پدرم است. قوه قضاییه برای خودش بهتر است که سران فتنه را اعدام کند. صبر ما دیگر سر رسیده است.
?- جناب آقای آملی! اگر تا پیش از این اعدام سران فتنه، خواسته از روی حقیقت ما از شما بود، از این لحظه به بعد، مصلحت نظام ایجاب می کند که بر اساس عدل و اصول فقهی و محکمه پسند (که ما نمی دانیم؛ شما که می دانید) سران فتنه را اعدام کنید. نیز باید خواص بی بصیرت را به هر گونه که صلاح می دانید، متنبه کنید که چفیه را لباس شهدا را لطف کنند و ندزدند. چفیه را برادر شما متاسفانه اشتباه گرفته با شال گردن. و با پوتین هم آقای قالیباف عکس بیاندازد، ما را فقط یاد “پوتین” می اندازد که جام جهانی بعدی قرار است در این کشور یعنی “روسیه” برگزار شود. حالا جناب آملی! هی این سبزها بردارند و بگویند “مرگ بر روسیه!”
??- و آخر نکته؛ با خبر شدیم دستگاه قضایی بالاخره جواب استخاره اش را گرفت و شهلا جاهد را اعدام کرد. راستی یک سئوال که بیانگر عمق فشلی دستگاه قضاست و این البته فقط تقصیرش گردن شما نیست؛ اگر قرار بر اعدام این زن بر طبق نص صریح قصاص بود، چرا تا این همه کش دار شد؟ فقط قوه قضاییه می خواست همه دنیا را و همه جهانیان را از این موضوع باخبر کند؟ و سوژه دهد دست این و آن؟ آیا این اعدام می بایست به یک پروژه و یک پروسه برای دستگاه قضایی تبدیل می شد؟ و باز یک سئوال دیگر. آمدیم و آن دنیا همین شهلا جاهد جلوی شما را گرفت، که چرا من را عاقبت اعدام کردید اما سران فتنه را نه؟ جواب شما چیست؟ اگر این بنده مرحومه، آن دنیا یقه دستگاه قضایی را بگیرد که؛ چرا من اعدام شدم و فائزه و مهدی و عفت مرعشی اعدام نشدند؟ جواب شما چیست به عنوان سکان دار دستگاه قضایی؟ و مگر مادر شهید حسین غلام کبیری، بخشیده خانم عفت مرعشی را؟ و مگر ملت ? دی، این اولیای دم و این اولیای خونِ دل مادران و پدران چند شهید داده، بخشیده اند سران فتنه را؟ و مگر خامنه ای بخشیده سران فتنه را؟ شما متحیرم که از کدام کیسه دارید می بخشید؟ خامنه ای آنقدر مهربان و رئوف است که از حق خود بگذرد، اما از حق خون پدران ما و از حق خونِ دل ما، نخواهد گذشت مولای ما. لبیک به خامنه ای است اعدام سران فتنه. کوچکترین لبیک به خامنه ای است. لبیک بزرگتر به “حضرت ماه” کار ما ستاره هاست. آمریکا و اسرائیل جرئت دارند حمله کنند. مثل سگ از ما می ترسند. آمریکا و اسرائیل با ??? کلاهک هسته ای با ???? ماهواره جاسوسی، مثل سگ از ما می ترسند، شما ببین سران فتنه مثل چی از قوه قضاییه حساب می برند!
***
این نکته را اما مجزا می نگارم با تفکیک ? ستاره که در بالا آمد. می دانید چرا “آقا” شما را به جای جناب هاشمی شاهرودی بر این صندلی خطیر گماردند؟ چون شما علاوه بر عنصر فقاهت و دانشمندی، “جوان” هم هستید. یعنی به تناسب مسندی که بر آن تکیه زده اید، جوان هستید. جوان، نه به معنای خامی و ناپختگی، که به معنای انگیزه و شور بیشتر. مهمترین حکمتی که از انتصاب شما به این سمت، من برداشت کردم این بود؛ جوانان معمولا اگر هم بخواهند قربانی کنند، مصلحت را قربانی حقیقت می کنند. یعنی تشخیص مصلحت سنجان را قربانی عدالت می کنند. هیچ اندیشه کرده اید که چرا همواره “آقا” روی جوان بودن شما تاکید می کنند؟ و شما را فقیه جوان و یا اندیشمند جوان می خوانند؟ پیران را مصلحت سنجی رواست و جوانان را به عدالت طلبی شان می سنجند. در این مهم بسی اندیشه کنید جناب آقای آملی. آخر سخن و شاید به قصد مزاح. آن دیگر برادر شما “جواد” در فتنه نمره خوبی گرفت اما چفیه اش را این دیگر برادرتان می اندازد. ما و اخوان لاریجانی را داستان دور و دراز و پر رمز و رازی است. خداوند پدر فرزانه و حکیم تان را که حقا دانشمندی بی همتا و نمونه ای نادر از علمای اهل فضل بود، با “حضرت باقرالعلوم” محشور و مشهور کند. آمین. و از تحمل و سعه صدرتان ممنون. و اینک “والسلام” که در خود “سلام” هم نهفته دارد! علیک اش را می خواهید بگویید؛ سران فتنه را اعدام کنید.

 


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه