لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2 3 >

92/5/6
7:5 ع

ژست میانه روی و اشعری های زماندر طول حیات تمام انبیا و اولیا غیر از کسانی به ایشان ستیز می کردند و کسانی که یاری شان می کردند، افرادی نیز بودند که می گفتند ما بی طرفیم و میانه رو، این افراد را در صحنه صحنه وقایع تاریخی می توانی ببینی شان، در شهرهایی که انبیا را به قتل می رساندند و در زمان هایی که ائمه را شهید می کردند. کی معاویه می توانست حکومت را از حضرت علی (ع) بستاند، اگر بی طرفی ابوموسی اشعری ها وجود نمی داشت؟ کجا مسلم در کوچه های کوفه اسیر می شد اگر بی طرفان کثیرِ شهر کوفه این قدر به صدای قدمهای تنهای کوفه زیاد نبودند؟

بی طرفی تنها یک جاست که قابل تجویز است، تنها در زمانی که بین دو باطل دعوایی رخ دهد، بی طرفی در جایی که بین حق و باطل دعوایی باشد عملاً حمایت از باطل است. خود حضرت امیر به مومنان سفارش می کند در فتنه هایی که دو باطل با هم درگیرند باید مانند کسی بود که نه اسیر فتنه شود و نه سواری به اصحاب فتنه دهد، اما اشتباه نشود، این مربوط به دعواهایی نیست که یک طرف حق باشد و طرف دیگر باطل، در کدام آیه و سوره و حدیثی آمده است که اگر کفر و اسلام سرشاخ شدند بی طرفانه به این جنگ می توان نگریست؟! در کدام آیه و سوره گفته است که اگر باطلی که فاقد مشروعیت و حتی مقبولیت است، علیه حکومت اسلامی کودتا کرد می توان با سکوت و گفتار، ژست بی طرفی و میانه روی گرفت و به آن افتخار کرد؟! چه کسی گفته اگر انگلیس به عنوان مظهر استکبار و ایران به عنوان مظهر مقابله با استکبار باهم سرشاخ شدند و هر کدام کاسه همدیگر را شکاندند بگوییم هر دو کاسه شکن باید محاکمه شوند؟! چه کسی گفته که اگر کسی منتخب ملت شد و کسی بدون سند و مدرک معترض شد و میان این دو جنگی درگرفت باید به میانه روی و اعتدال هر دو را مقصر دانست؟! آری امثال بوموسی اشعری ها هنوز هستند، اما کت و شلوار به تن کرده اند و به جای علی و معاویه، جنگ ایران و انگلیس را، فتنه کودتای مخملی را، حامیان ولایت فقیه و دشمنان ولایت فقیه را با بی طرفی قضاوت می کنند.

از مدعیان اعتدال نیز سوالی دارم، آیا ممکن است کیف پولتان را روی میز بگذارید و با کسی که مدعی کیف شماست بر سر سهم دوطرف به میانه روی و اعتدال و انصاف چانه زنی کنید؟! آیا این مذاکره را اعتدال و عقل و انصاف می توان نامید؟! پس چگونه است که ایستادگی بر حق هسته ای و حق استقلال و حق پیشرفت را برخی خلاف اعتدال می دانند و مدعی مذاکره با دزدان حقوق ملتها هستند؟!

به راستی اگر بین دو خط متنافر حق و باطل خطی بکشیم آیا حق داریم آن را میانه روی و اعتدال بدانیم و یا نه تنها یک باطل جدید ابداع کرده ایم؟! باید پذیرفت که اعتدال را نمی توان از حق جدا کرد و حق مظهر اعتدال است، نمی توان در جنگ بین اسرائیل و فلسطین بی طرف بود و نه غزه و نه لبنان سر داد و معتدل بود، نمی توان در جنگ بین اسلام و کفر بی طرف ماند و منافع ملی را علم کرد، نمی توان بین دعوای برندگان و بازندگان انتخابات بی طرف ماند و مدعی مردم سالاری و اعتدال شد، نمی توان بین دعوای فتنه گران و ولایت فقیه ساکت فتنه ماند و گلوی اعتدال صاف کرد، نمی توان بین عدل و ظلم راه میانه ای پیدا کرد، نمی توان بین ولایت طاغوت و ولایت الله، اعتدالی را تعریف کرد.

این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.

برچسب مرتبط: علی مطهری    اعتدال     رابطه ایران و آمریکا    حسن روحانی 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/3/14
12:24 ع

ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!

به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود. 

روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!

چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!

مطالب مرتبط:
تحلیلی از ورود، رد صلاحیت و قدم های بعدی هاشمی
در حاشیه اظهارات اخیر آیت الله جنتی
سوالهای هاشمیه 
هدف هاشمی، تحقق شعارهای فتنه است 

برچسب های مرتبط: شورای نگهبان    آیت الله جنتی    فتنه    هاشمی رفسنجانی   علی مطهری

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

92/3/2
12:59 ع

همانطوری که پیش بینی می شد، هاشمی تا آخرین لحظات فرصت ثبت نام، منتظر نامزدی خاتمی ماند و با عدم حضور وی شخصاً با توجه به فشارهایی که متوجه اش بود به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. هم زمانی ثبت نام هاشمی و مشایی و این جمله که اگر مشایی بیاید هاشمی هم خواهد آمد موجب فرضیه هایی در راستای هماهنگی این دو گروه به ظاهر متضاد شد.

البته در حضور هاشمی، برخی اطرافیان نزدیک وی نقش بسزایی داشتند و با نمایش های بعضاً تکذیب شده از نظرسنجی های ساختگی (از همان جنسی که موسوی را با آنها فریفتند) و دعوت شخصیتها دینی و مراجع تقلید (که همگی تکذیب شدند)، او را به وجود یک مطالبه ی عمومی قانع کردند.

کسانی که هاشمی را برای نامزدی تشویق می کردند یک بازی 2 سربرد را دنبال می کردند که تنها بازنده اش خود هاشمی بود. دو دلیلی که باعث شد خاتمی نیز علی رغم فشار اطرافیان و دوستانش به این عرصه وارد نشود در مورد هاشمی نیز صادق بود، دلیل اول خوردن مهر عدم صلاحیت برای ابد و دلیل دوم نیز شکست قطعی در انتخابات بود، هم خاتمی و هم هاشمی از جایگاه محوری خود و یاران نزدیک خود در فتنه 88 مطلع بودند و بیش از هرکسی واقف بودند که به لحاظ روال معمولی قادر به کسب احراز صلاحیت از شورای نگهبان نخواهند بود و به همین منظور مدام به دنبال کسب رضایت و مجوز از رهبری بودند تا حداقل احتمال رد صلاحیت شان را به صفر برسانند ولی مقام معظم رهبری صراحتاً‌ فرمودند که هیچ فردی منتظر دعوت اینجانب نباشد و همین مسئله یاران هاشمی را دست به دامن مراجع نمود که در آن نیز جز دو سه مورد ادعای کذب، ثمری نبستند و دلیل دوم هم اطمینان از شکست شان درانتخابات بود چرا که همانطوری که خاتمی گفته بود در یک دهه اخیر،‌ اصلاح طلبان در هیچ انتخاباتی نتوانسته بودند غالب باشند.

شورای نگهبان هاشمی رفسنجانی را واجد صلاحیت نامزدی ریاست جمهوری تشخیص نداد که این مسئله 2 دلیل اصلی داشت که یکی دخالت و نقش محوری هاشمی رفسنجانی در شروع و طولانی شدن فتنه بود و دیگری هم به دلیل توان جسمی نامتناسب با مشغله و جنب و جوش مقام ریاست جمهوری بود.

در هر صورت هاشمی با علم بر شرایط موجود و با اطمینان یافتن از عدم حضور خاتمی، وارد عرصه شد و با رد صلاحیتش، برنامه ی دوم در دستور کار حامیان و مشوقان حضور هاشمی قرار گرفت؛ ایشان با نوشتن نامه های مختلف هاشمی را واجد صلاحیت تا حد مساوی بودن با رهبری دانستند و او را تا حد یک منجی مظلوم معرفی کردند و هاشمی نیز در تکمیل پازل ایشان و این که از ابتدا نیز راغب به حضور نبود،‌ نقش یک انسان وارسته و غیرعلاقمند به مقام را برعهده گرفت، مسئله ای که می تواند برای هاشمی یک وجهه جدید احیا کند تا این وجهه نیز در جای دیگری شاید خرج توطئه ای دیگر گردد.

در استراتژی حامیان و مشوقان هاشمی، عدم صلاحیت هاشمی، ظلم و شورای نگهبان سیاسی و نظام، ظالم معرفی شدند و رد صلاحیت اصولی و فنی هاشمی نیز مغرضانه نشان داده شد، این راهکار به اینجا منجر می شود که هاشمی مظلوم!!! بتواند نقش یک حامی تأثیر گذار را برای کسی مانند روحانی ایفا کند و از سوی دیگر در مراحل بعدی، حملات بر شورای نگهبان که نگهبان انقلاب است، تشدید گردد.

رد صلاحیت هاشمی و مشایی با یک هدف، ظالمانه خوانده شد با این تفاوت که گروه انحرافی دیگر در بین نامزدها نماینده ندارد و با توجه به جایگاه و مسئولیت اجرایی در برگزاری انتخابات به صورت رادیکال تر وارد می شوند، ولی گروه هاشمی، با داشتن یک نماینده، محتاط تر و منتظر بازی های سایرنامزدها می ماند. هر اقدام و رفتار نابخردانه از سوی جریان انحرافی به یک ادعا در خصوص اثبات حقانیت هاشمی و یارانش در فتنه 88 تعبیر خواهد شد و  این بار این هاشمی و یاران او خواهند بود که فضای دوقطبی انتخاباتی را با جریان انحرافی به صورت نمایشی ایجاد خواهند نمود، البته اگر موضع گیری های شدید احمدی نژاد نسبت به هاشمی از خاطرها پاک شده بود، می شد منتظر حمایت جریان انحرافی از نماینده ی هاشمی ماند ولی با توجه به سوابق تاریخی آن مخالفت ها، حرکت نمایشی فضای دوقطبی در دستور کار قرار خواهد گرفت.

فشارهایی که برای گرفتن حکم حکومتی در تأیید صلاحیت هاشمی و مشایی وجود دارد نیز مکمل فضای دوقطبی نمایشی خواهد بود و این که هر دو فرد و حامیان شان،‌ سواره نظام و ابزارهای خود را تا زمان انتخابات به امید گرفتن صلاحیت، آماده باش نگاه خواهند داشت. آماده باشی که شاید بتواند با توجه به اوضاع و تحولات آن موقع بستری برای بروز فتنه ای جدید باشد.

با تمام این مسائل و محاسبات و دوستی های پشت پرده، باید توجه داشت که هم نظام، هم مردم در فتنه 88 به اندازه ی یک انقلاب دیگر تجربه کسب کرده است و هرچقدر که فتنه 88 موجب رسوایی عناصر ضدانقلاب و خائن گردید، فتنه ی 92 تعداد بیشتری از منافقین را رسوا و زمین گیر خواهد نمود.

برچسب های مرتبط: هاشمی رفسنجانی    فتنه     انتخابات     انحراف    علی مطهری

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

91/10/24
4:35 ع

آقای علی مطهری، با توجه به مصاحبه ی اخیرتان با هفته نامه ی آسمان این مطلب خطاب به شما نگاشته می شود:


آقای مطهری! اینطور که معلوم است شما می خواهید بگویید که اگر شهید مطهری حیات داشتند الان خیلی شرایط کشور متفاوت بود  والبته حرف جدیدی نزدید چرا که همانطور که رهبری گفتند، اگر شهید مطهری اکنون حیات داشتند، ایشان رهبر بودند ولی غیر از این مسئله، موارد دیگری نیز بود که باید آنها را هم متوجه باشید:
اگر شهید مطهری زنده بودند حقیقتا آیت الله خامنه ای، همانطور که سرباز امام خمینی بود سرباز ولی فقیه می ماند و اگر شهید مطهری زنده بود یقیناً نمی گذاشت کسی با نام او، هم سران فتنه را تطهیر کند و هم ساکتین فتنه را تقدیس و اگر ایشان زنده بودند مانند امام خمینی نمی گذاشتند دامان آقای منتظری مأمنی برای منافقان و فتنه گران گردد و مطمئناً امام خامنه ای آرزو داشت تا شهید مطهری ولی باشد و خودش آموزگار ولایت مداری باشد به خصوص برای کسانی که اکنون مدعی ولایت پدرخویشند و اگر شهید مطهری زنده بود هرگز نمی گذاشت فرزندش اینچنین نان نام پدرش را بخورد نمکدان انقلاب پدرش را بشکند.
آقای علی مطهری! و اما اگر پدرتان حیات داشتند شاید برداشت شما از اصل ولایت فقیه این شیر بی یال و اشکم نبود که اکنون دارید  و اگر شهید مطهری اکنون رهبر بودند شاید شما ولی فقیه را نماینده ی بدون واسطه خدا بر زمین می شناختید و اگر ایشان زنده بودند شاید شما همه را نوکر ولایت می دانستید و انتقاد به ولی فقیه را ارتداد تلقی می کردید و اگر شهید مطهری زنده بود، شاید شما ساکتان فتنه را مهدور الدم می دانستید و اگر ایشان زنده بودند شاید سران فتنه و ساکتان آنها را شخصاً اعدام می کردید و اگر شهید مطهری زنده بودند شما دست نویسنده ی نامه ی بدون سلام را قلم می کردید و اگر پدرتان حیات داشتند شاید اکنون دیگر آقای هاشمی را واردث پدرتان نمی شناختید.
آقای علی مطهری! ولی نه! اشتباه می کنم، چرا که همه آنچه که گفتم احتملاً رخ نمی داد چرا که اگر ایشان زنده بودند وقت بیشتری برای تربیت و هدایت شما می داشتند و حتماً به شما اصل ولایت فقیه را آنطوری که استادبزرگوارش امام خمینی، ولایت رسول الله می دانست آموزش می داد و اگر شهید مطهری زنده بود شاید، و فقط به احتمال ضعیف شاید؛ شما هم مانند حاج احمد آقای خمینی و حاج مجتبی خامنه ای و دیگر فرزندان ایشان می توانستید کمی از قدرت و ثروت و آقازاده زیستن کناره بگیرید.

علی مطهری در گفتگو با هفته‌نامه "آسمان": رئیس‌جمهور آینده بهتر است از ساکتین فتنه باشد، چون آنها معتدل‌تر هستند/ مدیریت اصولگرایان موفق نبوده و علتش برداشت غلط‌شان از اصل ولایت فقیه است/ نمی‌دانم مخالفان طرح دولت وحدت ملی از چه منظری با این طرح مخالفت می‌کنند و مهمترین محورهای سخنان نماینده مردم تهران در مجلس در گفتگو با هفته نامه آسمان بدین شرح است:
-به نظر من حرف آقای جنتی که همه سران و ساکتان فتنه رد صلاحیت شوند غیر منطقی بود.
-خیلی ها که ساکت بودند برای این بود که می گفتند اگر بخواهیم صحبت کنیم باید ایرادهای این طرف را هم بگوییم، بنابراین مشکل می شود، پس بهتر است هیچ چیزی نگوییم. کار عاقلانه ای کردند.
-به نظرم اگر رییس جمهور آینده از ساکتین فتنه باشد بهتر است چون آنها معتدل تر و عاقل ترند.
-ایده دولت وحدت ملی را که آقای هاشمی مطرح کرده اند، من موافقم و نمی دانم مخالفان از چه منظری مخالفت می کنند.
-به نظرم مدیریت اصولگرایی در کشور موفق نبوده و علتش هم برداشت غلط شان از اصل ولایت فقیه است. فکر می کنند برای همه چیز باید اول بروند اجازه بگیرند و چون از خودشان ابتکار عمل ندارند موفق نیستند. وضعیت فعلی کشور محصول همین تفکر است.
-زوج آیت الله مطهری و آیت الله منتظری می توانست کارساز باشد. طبعا اگر ایشان بود سرنوشت آقای منتظری هم حتما جور دیگری می شد.

مطالب مرتبط:
علی مطهری! مرگ بر ضد ولایت فقیه
آنچه که در مورد علی مطهری نمی توانستم بگویم

خودمانی ی سخنان علی آقا مطهری!

علی مطهری: اگه محمود نبود...

خطاب به آقای علی مطهری


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/20
11:45 ع

شاید آن زمانی که هاشمی، احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد، هیچکس فکر نمی کرد روزی این اتهام فراگیر گردد، چه کسی فکر می کرد که احمدی نژادی که به لحاظ فکری به رهبر نزدیک بود و مدعی سرسخت ولایت مداری و در خط استاد مصباح یزدی، روزگاری موجب آزردگی خاطر ولایت مداران گردد؟! آیا هاشمی قوه پیشگویی داشت؟! یا واقعاً علائمی وجود داشت که توانست چنین پیش بینی بکند؟! آیا هاشمی از روی دلسوزی چنین مقایسه ای را کرده بود؟! یا نه یک مقایسه کاملاً تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است؟! در جایی که پاسخ سؤال به نیات افراد باز می گردد، باید بسیار احتیاط کرد، آیا علائمی از مقابله با ولایت، حاشیه سازی، قانون گریزی، بی احترامی به سایر قوا و نهادهای قانونی، ارتباط با بیگانگان یا علائم مشخصه و واضح دیگری از رفتار و گفتار احمدی نژاد نمایان شده بود که او را در خط بنی صدر نشان می داد؟! آیا پیش بینی هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد دلسوز و مطمئن و غیرطلبکار از نظام باید پذیرفته می شد؟! اگر چنین است، پس چرا پیش بینی تقلب اینگونه مفتضحانه به عنوان بخشی از یک سناریوی جعلی اثبات گردید؟! نامه بدون سلام به رهبر آیا برای هشدار در خصوص احمدی نژاد بود؟! آیا تهدید به آتشفشان خشم ملت نشان از دلسوزی و خیرخواهی هاشمی داشت؟!

پاسخ این سؤالات شما را به یک سلسله جواب راهنمایی می کند، این که هاشمی احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه کرد تا به بهانه آن کشور را دچار چالش و شرایط بحرانی نماید، اگر قرار باشد برای بهانه ای کشور را از شرایط قانونی خارج نمود، باید یک بهانه بزرگ پیدا کرد و چه بهانه ای بهتر از کشف یک خائن بزرگ و چه خائنی بزگتر از بنی صدر؟! فرضاً اگر مقایسه ی ایشان درست بود، آیا نباید طبق رفتار امام خمینی در قبال بنی صدر که تا زمان علنی شدن خیانت های وی، او را تحمل کرد، عمل می نمود، تا از راهی قانونی وی با وی برخورد نماید؟! پس اولاً علائمی مبنی بر وجود یک بنی صدر در پس چهره احمدی نژاد وجود نداشت و ثانیاً اگر هم چنین بود طبق سیره امام خمینی و موازین قانونی باید با وی برخورد می شد و ثالثاً اگر قرار بود نظام را از فردی شبیه بنی صدر حفظ نمایند، باید این کار با دلسوزی، اطاعات و حمایت از ولایت انجام می شد نه با نافرمانی و شورش، مگر می شود پناه بردن از بنی صدر را به دامن آمریکا نشانه بصیرت و دلسوزی برای انقلاب دانست؟!

آنچه که تاکنون نوشته ام مقدمه بود و اصل بحث این است که اگر احمدی نژاد از اول شباهتی به بنی صدر نداشت و اگر از اول مقایسه هاشمی مورد اعتنا نبود پس چه شد این مقایسه فراگیر شد؟! آیا همه اش ناشی از همان حرف هاشمی است؟! آیا رسانه ها حرف هاشمی را آنقدر تبلیغ کردند تا فراگیر تر شود؟! پاسخ من منفی است؛ به نظر من سلسله رفتارهایی که در تغییر رفتار احمدی نژاد شکل داشت و این که چقدر شبیه رفتار بنی صدر بوده است، باید مورد مداقه قرار گیرد :
احمدی نژاد ماهیتاً فردی مقاوم و مستحکم بود که همین خصلت، یکی از جذابیت های ایشان به شمار می رفت، چرا که ایشان بر اصول انقلاب و اسلام پایداری می کرد، ایشان بر ولایت مداری، تواضع در برابر مردم، حاشیه گریزی، ساده زیستی، تلاش و کوشش، پرهیز از امتیاز دادن به گروه ها و جریان ها و باندهای ثروت و قدرت، مقاومت در برابر استکبار به شدت پایداری می کرد و این مقاومت بر اصول موجود شد تا ایشان با رجایی مقایسه شود و البته من این مقایسه را اشتباه نمی دانستم و نمی دانم و همین خصائص بود که موجب فریاد سران باندهای قدرت و ثروت و عداوت آقازاده ها و رانت خوارها بر احمدی نژاد شد و وقتی که پایداری و مقاومت بر اصولی اشتباه باشد آنگاه دیگر نامش می شود لجاجت.

و اما چه شد که احمدی نژاد با این شخصیتِ مقاومت تغییر کرد، (قبلاً در مطالب مختلف قبلی دلایل خود را مبنی بر تغییرات وی بیان کرده ام) پاسخ این است که در واقع شخصیت مقاوم او عوض نشد، بلکه اصول او کم کم استحاله شد. اصالت دادن به قانون رنگ باخت، اصالت دادن به ولایت مداری در  خصوص ولایت فقیه استحاله شد، اصالت دادن به حل مشکلات مردم به دفاع از برخی شخصیت های خاص مبدل شد، ولی همچنان همان روحیه پایداری بر اصول جدید باقی ماند، که از آنجا که این صفات مورد تأیید و قابل دفاع نبود دیگر مترادف با لجاجت تلقی می شد.
سؤال دیگری که طرح می شود این است که آیا عوامل بیرونی در بروز این تغییرات مؤثر بوده است یا نه؟! پاسخ را باید در شیوه تعاملات سایر نهادها و اشخاص با وی جستجو کرد، کافیست نگاهی به دولت اول احمدی نژاد بکنیم تا ببینیم که چگونه ایشان از سوی افرادی مانند علی لاریجانی به عنوان رییس مجلس و بسیاری از نمایندگان مجلس و رییس مجمع تشخیص و ... تحت فشار قرار گرفت، چه لایحه هایی که در اثر تغییرات کلی به طرح شبیه شد، چه دخالت های بی موردی که در جزئی ترین مسائل حوزه دولت از سوی مجلس انجام شد، چه استیضاح هایی (مانند استیضاح مرحوم کردان) که بعضاً فقط رنگ و بوی سیاسی داشتند صورت گرفت و چه قوانینی که فقط به قصد کنترل و فشار بیشتر بر دولت تصویب شد و چه قوانینی که به دلیل لجاجت نمایندگان بر تصویب آنها و علی رغم مخالفت شورای نگهبان، راهی مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و اینجا بود که فشارهای مجمع بر دولت آغاز می شد، قوانین ضد دولتی یکی یکی مورد تأیید و تصویب مجمع قرار گرفت و به یقین می گویم که تا 3 سال اول از ریاست جمهوری احمدی نژاد، ایشان در برابر این فشارهای زورگویانه و غیر منطقی مظلومانه تحمل می کرد و حتی به حاشیه هایی که برایش می ساختند دامن نمی زد، اما به قول بسیاری از طرفداران احمدی نژاد (که نظراتشان در همین وبلاگ موجود است) هر انسانی ظرفیتی دارد و به کنایات و اعترافات خود احمدی نژاد، کم کم کاسه صبرش لبریز می شد، او دیگر مانند گذشته مظلومانه به فشارها نمی نگریست، او دیگر قوانین را چون قانون بودند واجب الاطاعه نمی دانست بلکه کم کم حرفهای جدیدی زد و رفتارهای غریبی از خود نشان داد، او نه تنها با مجلس و قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت شروع به مقابله به مثل و مخاصمه نمود بلکه نسبت به حمایت های بیشتر از رهبر متوقع شد، احمدی نژاد هم مثل هاشمی دنبال حمایت بی چون و چرای رهبر بود، البته تا زمانی که هنوز احمدی نژاد به لجبازی مزمن گرفتار نشده بود و هنوز اصولش استحاله نشده بودند، نظرات احمدی نژاد از سوی رهبری در برابر نظرات هاشمی بیشتر مورد تأیید قرار گرفت که این حمایت که براساس عدالت و انصاف بود، موجب شد بهانه ای برای شعله ور ترکردن آتش کینه و خشم تبار هاشمی و آقازاده ها و فتنه گران مهیاتر گردد، اما احمدی نژاد با این حمایت اقناع نشد و دایره توقعاتش از حمایت رهبر در برابر تمام مراجع و نهادها و در تمام مواضع حق و ناحق گسترش یافت، دیگر حتی انتقاد دلسوزانه رهبر هم برایش سنگین بود، چه رسد به مخالفت ها و انتقادات نابجا و حتی بجای سایرین.

سوال مهم که هنوز پاسخ نداده ام این است که آیا به بنی صدر شدن احمدی نژاد اعتقاد دارم یا خیر؟! پاسخم این است که انحراف درافراد مختلف متفاوت است، انحراف بنی صدر چیزی بود، انحراف مصدق چیزی، انحراف منتظری چیزی دیگر و انحراف احمدی نژاد هم چیزی ورای این ها، پس بنی صدر شدن احمدی نژاد حتی با ادامه روند تغییرات وی برای من منسوخ است و البته ایشان را می توان دچار انحرافات مختص خود دانست، که این انحرافات برعکس مصدق، ریشه ی دینی، مذهبی و اعتقادی دارد، ریشه ای که موجب تغییر عقاید و اصول وی گردیده است، در پس تمام تحریکاتی که از سوی معاندان احمدی نژاد از لاریجانی گرفته تا هاشمی و توکلی و ... در لجاجت احمدی نژاد مؤثر بودند، عوامل دیگری نیز در پیرامون وی قرار داشتند که کم تأثیر تر از دو عامل دیگر (شخصیت احمدی نژاد و سنگ اندازی های دشمنان قدیمی احمدی نژاد) نبود و آن عامل دوستان حاشیه محور بود. احمدی نژاد و هرکس دیگری معمولاً در سختی ها و مشکلات، مشاورانی برای خودش دست و پا می کند، او در برابر سنگ اندازی ها ی غیرمنطقی و سختگیرانه و حتی منطقی منتقدان تغییر رویه داد، تغییر رویه ای که نمی تواند بدون مشورت حلقه ی خاصی که در پیرامون وی شکل گرفت اتفاق افتاده باشد، همان حلقه ای که سرحلقه ی آن، هدیه ای الهی و دارای ده ها صفت دیگر از سوی احمدی نژاد نامیده شده است.

مگر می شود احمدی نژاد در حل مشکلات و تغییر رویه اش از این هدیه الهی یاری نجسته باشد؟! مگر می توان ادعا کرد که مشایی و دوستانش، احمدی نژاد را به صبر و قانون مندی و احترام به سایر قوا و اطاعت از رهبر و ولایت مداری  دعوت کرده باشند؟! و او با این ایمان و اعتقاد به ایشان اطاعت نکرده باشد؟! هرگز من چنین چیزی را نمی توانم بپذیریم، بلکه این هدایای شیطانی را آتش بیاران معرکه می دانم! گناه این تحلیلم گردن خودم، تاوان راست و دروغش هم با خودم، مگر می شود احمدی نژاد "همکاری و آشنایی با مشایی را صفت هدیه الهی و افتخار بزرگ" بداند و او را "انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند" بشناسد و از او در نوع تعاملش با ولایت فقیه و سایر قوا و نهادها و افراد وعلما و دلسوزان و مردم استفاده نکرده باشد؟! اصلاً اگر علت اصلی تغییرات احمدی نژاد را درتأثیر گذاری این هدیه الهی بدانم گزافه گویی نکرده ام.
براساس آنچه که ارائه شد، اگر علت تغییرات احمدی نژاد را در سه عامل شخصیت مقاوم و یا لجباز احمدی نژاد، دوستان احمدی نژاد و دشمنان احمدی نژاد جستجو کنیم، یک سوی قضیه به همان ها می گردد که پیشاپیش وی را با بنی صدر مقایسه کردند، همان ها که روحیه لجبازی را در او بیدارتر و بیدارتر نمودند و بهانه ها دستش دادند تا این خصائل را برای او ملکه نمایند.

این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است: مقصرانی طلبکار در پروژه بنی صدرسازی

مطالب مرتبط: 
دشمنان احمدی نژاد چرا مهربان شده اند؟!
انتقادات از دولت به موازات تغییرات دولت 
نسبت مصدق با احمدی نژاد

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/1
12:2 ص


بعد از اصلاح قانون انتخابات مجلس و محدود کردن شرایط نامزدهای مجلس و امتیازاتی که به نمایندگان داده شد، این بار نوبت به اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و محدود تر کردن نامزدهای این انتخابات شده است. گویی یکی از قوانین نانوشته در مجلس شده است که نمایندگان و بزرگان مجلس باید با طرح های خیلی فوریتی، مسائل مرتبط با حقوق حقه و غیرحقه خود را پیگیری و تصویب و مادام العمر کنند. خیلی دوست دارم ببینم اگر روزی همین بزرگان مجلس در مجلس نباشند و شاهد این برخوردها از سوی نمایندگان و رؤسای وقت مجلس بشوند چگونه برخورد خواهند کرد. مثلاً علی لاریجانی خدای ناکرده رییس جمهور باشد و لایحه بودجه اش را شقه شقه کنند و یا ساعت کار کارمندان را نیز مجلس برایش انتخاب کند و یا این که نصف مجلس را لبخند به لب و خنجر به دست در جلوی خودش ببیند! البته این آرزوی خام یک بعد دیگر هم دارد این که دوست دارم روزی همین آقای احمدی نژاد رییس مجلس باشد ببینم چگونه با رییس جمهور وقت تعامل و همکاری خواهد داشت.

مطالب مرتبط:
آقای لاریجانی! شما صالح بر سؤالسار نیستید
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
 
سوابقی از انتقاداتم به مجلس
مهمتر از سوال، لحن سوال و جواب است
چگونه احساس خطر نکنم؟!
علی مطهری! مرگ بر ضد ولایت فقیه!
این چند نفر!!!
اصولگرایان منتقد یا اصولگرایان غرغرو؟؟
 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

91/8/18
9:8 ص

با توجه به این که مجلس، سالهاست تحت هدایت شما و دوستان و اقوام تان از علی مطهری و باهنر و توکلی و نادران و امثال ایشان به جای تصویب قوانین کارگشا به مقابله با دولت است، و با آشکارتر شدن همت شخص شما به سوال از رییس جمهور، رفتارتان را در تضاد با این جمله ی قدیمی "رطب خورده، منع رطب کی کند؟" می دانم که برگرفته از سیره و احادیث دینی و فقهی است، چرا که:
آقای علی لاریجانی! همانطوری که شما دفاع از حقوق و جایگاه مجلس را تنها وظیفه ی مهم خود می دانید، آقای رییس جمهور هم به غلط همین وظیفه را در خود حس می کند، و حال این که مجلس و دولت جز به حکم تنفیذ و تأیید رهبر و خدمت به مردم و کشور هیچ اعتباری ندارد.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما برخی منویات رهبر را فقط توصیه ای می دانید، آقای رییس جمهور نیز همین اشتباه را می کند و اینچنین است که قوانینی مانند طرح نظارت نمایندگان تعطیل و وقف دانشگاه آزاد تأیید می شود.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در برابر منتقدان به مجلس، متعصبانه موضع می گیرید، رییس جمهور نیز نسبت به منتقدان دولت همین گونه موضع می گیرد و حال این که ادعای انتقادپذیری تان گوش عرشیان را کر کرده است.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما در مواقعی که باید حضور می داشتید، فقط سکوت داشتید، رییس جمهور نیز همین عمل زشت را انجام دادند اما نه مثل شما چند ماه، بلکه چند روز.
آقای لاریجانی! شما نیز با ظاهری جدی و بزرگ منشانه، اعمالی غیربزرگانه انجام می دهید و صدای کلفت را معرف بزرگی شخصیت تان می دانید.
آقای لاریجانی! شما هم مثل رییس جمهور هرجا که کم می آورید با شوخی های بی مزه مسئله را دور می زنید، و حال این که مردم را دور زده اید.
آقای لاریجانی! بعضی وقت ها و فقط بعضی وقت ها آرزو می کنم که شما رییس جمهور و احمدی نژاد رییس مجلس شود تا ببینم این بار چه کسی رییس جمهور را از همه مهمتر می داند و و چه کسی فقط مجلس را در رأس امور خواهد دانست!؟ البته این آرزو را همیشه زود پس می گیرم.
آقای لاریجانی! اگر رییس جمهور اینچنین به لجاجت کشیده شده است، بدانید که این غریضه را شما با لجاجت هایتان در برابر دولت نهم و استیضاح های بی منطقی و نابجا در وجود ایشان بیدار کردید.
آقای لاریجانی! همانطوری که شما ملت را هشیار بر اعمالتان نمی دانید، رییس جمهور نیز این هشیاری ملت را بعضاً فراموش می کند.
آقای لاریجانی! اگر وضعیت اقتصادی کشور در شرایط خوبی قرار ندارد، شما هم به اندازه ی خودتان به دلیل کم کاری در وضع قوانین مناسب و ایجاد حواشی بی جا و برهم زدن آرامش روانی و سیاسی و اجتماعی جامعه مقصرید.
آقای لاریجانی! فارغ از اختیارات قانونی، سنگی را که در دست گرفته اید بر زمین گذارید، شما به لحاظ شرعی صلاحیت سؤالسار دولت را ندارید.

مطالب مرتبط از همین وبلاگ:
پیشنهاد جنگ تن به تن به احمدی نژاد و لاریجانی 
تحلیل نامه احمدی نژاد به رهبر
سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!‏
فاصله سران قوا تا خیانت
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!  

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/2/17
11:7 ع


نمی شد و نمی بایست رأی دادن به علی مطهری را تبلیغ می کردم، ولی نظر جدی ام این بوده و هست که حضور شخصی مانند علی مطهری در مجلس، بهتر از نبودش است. مصلحت این است که کسی مثل علی مطهری، بیاید و حرف ها و شبهه های آن ور آبی، این ور آبی، خصمانه یا از روی سادگی علیه نظام را در تریبون عمومی بیان کند تا علمای بصیر و انقلابی این گونه سخنان را بشنوند و پاسخ بگویند و البته اعتقاد دارم که علی مطهری تمام حرف هایش هم بد نیست و این گونه سخنان نه تنها موجب فعالیت علما برای پاسخگویی سریع و پویا به شبهاتی که شاید به دلیل سادگی قبلاً رها می شدند، می گردد، بلکه نشانی بارز از وجود آزادی بیان در کشور و تحمل بالا در خصوص شنیدن نظرات مخالف است و دیگر این که میزان پایبندی به اخلاق و منطق را در کسانی که مدعیان نقد نظام و اسلامند را به خوبی برای همه آشکار می کند که البته همین آشکار شدن است که موجب شد تا کسی مانند علی مطهری از کسب آرای قریب به 600 هزار رأی در مرحله ی اول مجلس قبل، به کمتر از 400 هزار رأی آن هم در مرحله ی دوم (که تعداد نامزدها محدودتر است) برسد، و البته بخشی از همین آرا هم با همین منطق منطبق با مصلحت به او داده شد و بخش دیگری هم با مشارکت صدای آمریکا و شعار تک رأی برخی ضدانقلاب های برچسب دار برای علی مطهری جمع شد و این مسأله نشان از این دارد که مردم این گونه منتقدین را به خوبی تحت نظر دارند و البته هیچ چیز بهتر از یک تریبون عمومی نمی تواند به معرفی بهتر این گونه افراد به جامعه کمک نماید.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

90/12/7
2:54 ع

آقای مطهری در نامه ای که مرقوم فرموده اید، اظهارات آقای پناهیان و البته خودایشان و نظراتشان را باهم زیر سوال برده اید و البته این که شما توانسته اید یک نامه ی به ظاهر منطقی بنویسید، برای حقیر که واقعاً در برابر نام پدر بزرگوار شما حقیرم، بسیار جالب و عجیب به نظر آمد! این که شما که می توانستید به این راحتی نامه بنویسید و احتمالاً سخنرانی کنید و در باب ولایت فقیه، لزوم انتقاد به وی، امکان عدم اطاعت از وی و ... مطلب مودبانه و منصفانه بنویسید ولی نمی نوشتید واقعاً برای من عجیب است! مگر می شد باور کرد که در جامعه ای که فتنه های عملی انجام می شود و رهبر و نظام را نشانه می گیرند و باز هم تحمل می شوند، نتوان مباحثه های منطقی کرد!؟ و در حاشیه که فراموش نمی کنیم که این نامه را خطاب به طرفداران جبهه ی پایداری نوشته اید و شاید شما اینچنین اقدامی را از خرق عادت و در حفظ شأنیت مخاطب انجام داده باشید و گرنه یقیناً با الفاظ جانانه تری آقای پناهیان را مورد عنایت قرار می دادید که البته همین هم شایسته است!
آقای مطهری! خدا شاهد است که من هم کسانی را که بدون بصیرت و درک صحیح از شرایط زمان، فقط منتظر دستور مستقیم ولی خود هستند را نمی پسندم و اعتقاد دارم یک مومن بایستی کار خوب و بد را خودش با بصیرت و دین فهمی اش بشناسد تا ولی فقط برای ایجاد هماهنگی وارد عرصه شود و این را گفتم که شما و دوستانتان مرا نیز با چند لقب رد نکنید.
آقای مطهری! پاسخ اصلی نامه ی شما به عهده ی آقای پناهیان است، که ان شاءالله دریافت خواهید کرد، ولی به عنوان یکی از دوستداران استاد پناهیان، از شما چند سوال دارم و در ادامه چند مطلب دارم:
چرا در کشوری که می توان به راحتی و بالحن منصفانه و مودبانه هر انتقادی را انجام داد، شما این قدر به توهین و تحقیر و فحاشی پرداختید؟! آیا نمی توانستید از قلم و کلم خود استفاده کنید و مانند همین نامه در جهت بیان نظرات قبلی خود از منطق استفاده کنید!؟ و یا شاید شما عمداً علاقه دارید تا لحن و کلامتان مورد سوءاستفاده قرار گیرد!؟ آیا تا کنون و پیش از این، مشورت یا انتقاد دلسوزانه به رهبر را امتحان کرده اید که این چنین احساس خفقان می کنید؟! آیا تا کنون خواسته اید با امثال پناهیان یک مباحثه و یا مناظره داشته باشید و همین مباحث را علمی بیان کنید و اینان نپذیرفته باشند؟! آیا مقام بسیار بالاتری از این حد برای خود قائلید؟! آیا بیان مطالب تخصصی و انتقادی در جمع عوام را به جمع خواص ترجیح می دهید؟! آیا به کار بردن لفظ کوچکف برای کوچکزاده با مبانی فکری شهید مطهری هماهنگی دارد که بازهم لجوجانه بر آن اصرار می کنید؟! آیا قادر نیستید بدون توهین و تحقیر حتی یک نامه یا یک سخنرانی را به پایان برسانید؟! آیا شما که این قدر مدعی بحث نقد و انتقاد و انتقاد پذیری هستید تاکنون به خاطر توهین ها و تحقیرهایتان از کسی، حتی دوست زمان تحصیلتان عذر خواهی کرده اید؟!
آقای مطهری! درب کلبه ی محقر رهبرمان همیشه به روی امثال شما بازبوده و هست که این بار نیز آقای عماد افروغ در سیمای جمهوری اسلامی ایران همین حرفها را با آزادی زدند و جالب است که امثال شما که هیچ خط قرمزی هم ندارید، بیش از همه احساس خفقان می کنید. گویی شما به جای مواجهه ی مستقیم و صحبت رودررو، ناز را به نزاع همراه کرده اید و انتقاد را در رسانه ها به سلاح تبدیل؛ آقای مطهری! شادی دشمنان را در اثر بیان برداشت اختلاف در حکم حکومتی رهبر، با شادی دشمنان از سخنان باربط و بی ربط خود مقایسه می کنید!؟ آقای مطهری! شما به راحتی در تطبیق مصداق های تاریخی دچار اشتباه می شوید، زشتی انتقاداتی را که به امام حسن انجام شد و موجب تن دادن ایشان به صلح شد را درک نکرده و از آن جنس غرها را به انتقاد تشبیه می کنید؟! آقای مطهری! از شما که به مخالف خود که او هم یک حق رای مانند شما دارد توهین می کنید، انتظار نمی رود که گذشت، متانت و تحمل رهبر را در برابر اشتباهات، تندروی ها و مخاصمه های افراد و دولت های مختلف از زمان اصلاحات تا کنون را تشخیص دهد! آقای مطهری! من به شما قول می دهم اگر شما بتوانید از ادب و انصاف بهره بیشتری بگیرید بتوانید تندترین انتقادات را با کمی منطق داشته باشید و نه تنها محکوم نشوید، بلکه عزیز نیز بمانید.
آقای مطهری! من حقیر در این وبلاگ به حوزه، دولت، مجلس، قوه ی قضاییه، فرمانده های بسیج، مسئولان و مدیران مختلف و حتی روسای مستقیم خودم انتقاد کرده ام و در صورت لزوم بازهم خواهم کرد و در این انتقادات، واقعاً دلسوزی و ادب را مد نظر قرار داده ام تا نه تنها ذلیل نباشم که عزت نیز جایزه بگیرم. آقای مطهری! ما را متهم کرده ای که فقط سخنرانی های آقای پناهیان را گوش می کنیم که البته آن را هم گوش می کنیم ولی کلام و کتاب شهید مطهری به قول و فرمایش امام خمینی و امام خامنه ای برای ما حجت است و احتمالاً شما از میزان فروش این کتابها بیش از ما مطلعید و بهره مند. 
آقای مطهری بحث ارجحیت ولایت بر عدالت را اشتباه برداشت کرده اید ما همه می دانیم که حضرت امیرالمومنین به مثابه ی میزان برای مومنین بیان شده است و نمی توان  دنبال عدالت بود ولی تحت ولایت نبود که یقیناً یکی از توجیهات کسانی که در برابر ولایت می ایستادند تهمت به عدم عدالت بوده است و حال این که اگر به همان اطلاعات تاریخی خود که اگر بخواهید به یاری تان می آید رجوع می کردید، می فهمیدید که چگونه پیغمبر اکرم در بحث تقسیم غنایم و یا موارد دیگری ولایت را بر عدالت مقدم می کردند و این که عدالت همیشه در مساوات نیست و این ولایت است که تعریف می کند چه چیزی کجا باشد و این همان تعریف ولایت هم هست. البته ای کاش بدانید که خود عدالت نیز جزئی از ولایت خدا و رسول اوست و گرنه هر کسی بسان من و شما هم مدعی عدالت می شود! و حال این که عدالت را نمی توان از ولایت خدا و رسول و ولایت فقیه که همان ولایت رسول است جدا کرد.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

89/12/13
6:23 ع

رجا:
پس از انتشار نوشته‌ای از علی مطهری خطاب به رئیس قوه قضائیه در مورد رسیدگی فوری به موضوع فحاشی علیه 

فائزه هاشمی و استفاده از تعابیری مانند اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند"، "اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد مورد ملامت نیست بلکه سزاوار است" و مصدل حد قذف یعنی 80 ضربه شلاق دانستن عمل فرد توهین کننده،‌ دکتر مهدی کوچک‌زاده که مطهری در تیر ماه سال جاری از میکروفون مجلس الفاظ رکیکی علیه او به‌کار برده بود، در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه با بیان استنادهای قانونی خواستار رسیدگی و مجازات مطهری شد.
به گزارش رجانیوز، کوچک‌زاده در این نامه با یادآوری یکی دیگر از توهین‌های مطهری به خود با کنایه درخواست کرده است که علی‌رغم ارادت قلبی‌اش به بزرگان و بزرگ‌زادگان واقعی به شکایت او نیز رسیدگی شود تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگ‌زادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگ‌زادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
متن کامل این شکوائیه در ادامه آمده است:
ریاست محترم قوه قضائیه
آیت‌الله صادق لاریجانی دامت برکاته
با اهدای سلام و آرزوی توفیق، حادثه هتاکی و دشنام‌ آقای علی مطهری به اینجانب "مهدی کوچک زاده" نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، چیزی است که می خواستم به حرمت حاصل عمر امام(ره) آیت الله شهید مرتضی مطهری، از کنار آن بگذرم چرا که  به تعبیر قرآن کریم "و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما" ولی با توجه به تذکر آقای مطهری در فراز آخر شکایتی که برای شما ارسال کرده، و در ادامه همین شکایت آورده شده است، مبنی بر اینکه "اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم (منظور فحاشی) دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند" و فقط به منظور حفظ حرمت انقلاب اسلامی و مجلس شورای اسلامی که باید در رأس امور باشد! این شکایت را تنظیم و به محضرتان تقدیم می دارم.
امید است به موازات دستوری که برای رسیدگی به شکایت ایشان صادر می فرمایید، امر فرمایید تا به شکایت اینجانب "مهدی کوچک زاده" که علی‌رغم ارادت قلبی به بزرگان و بزرگ‌زادگان واقعی هیچ نسبتی اعم از سببی و نسبی با هیچ بزرگ و بزرگ‌زاده ای ندارم، نیز رسیدگی نمایند تا بی طرفی دستگاه قضا بر همگان اثبات شود و نتوانند ادعا کنند که در این کشور برخی بزرگ‌زادگان از همه قید و قانونی آزادند و این فقط ضعفا و غیر مرتبطین با بزرگ‌زادگانند که به خطاهایشان رسیدگی می شود.
لازم به یاد آوری است با اصرار نایب رئیس محترم مجلس و تحت اشراف ریاست مجلس (اخوی گرامی جنابعالی) فحاشی آقای مطهری بر خلاف قوانین از متن چاپ شده مذاکرات آن روز مجلس حذف گردیده است! ولی فیلم و نوار صدای ایشان در آرشیو مجلس موجود است.
حادثه از این قرار است  که آقای علی مطهری در حین نطق خود در مجلس که از رادیوی مجلس برای عموم به طور زنده پخش می شد توهین و فحاشی هایی به اینجانب کردند که بر اساس مواد 608 و 609 قانون مجازات اسلامی که اشعار می دارد:
«ماده 608 – توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا (74) ضربه و یا پنجاه هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.
ماده 609 – هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و موسسات و شرکت های دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا (74) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.»
قطعا مستحق مجازات می باشند.
البته پیش از آن نیز ایشان با اظهار مطالبی توهین آمیز نسبت به نام خانوادگی من، به پدر و خانواده من اهانت کرده اند که از برنامه زنده رادیو گفت‌وگو پخش و ملت ایران آن را شنیده اند و نوار صدای آن نیز در آرشیو صداوسیما موجود است و این نشان می دهد ایشان بر تکرار عمل زشت و مجرمانه خود اصرار دارند و احتمال تکرار آن نیز بسیار زیاد است.
گذشته از اینکه باید بررسی شود که چرا برخی فرزندان بزرگان انقلاب  ما به این انحطاط کشیده شده اند و بنده از ریشه‌یابی آن در اینجا پرهیز می کنم، نظر به اینکه فیلم و صدای فحاشی آقای مطهری هم در مجلس و هم در برنامه رادیو گفت‌وگو موجود و نیازی به تحقیقات پیچیده برای شناسایی مجرم و جرم نمی باشد، مستدعی است دستور اقدام عاجل درخصوص اجرای حکم در ملاعام پس از اثبات جرم در دادگاه صالح، صادر فرمایید.
اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان بزرگ‌زادگان در انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. قبلا از حسن توجه جناب عالی سپاسگزارم.

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه