92/7/20
10:19 ع
اخیراً جناب آقای میرتاج الدینی (معاون پارلمانی رییس جمهور اسبق) به آقای روحانی نامه ای داده اند و ایشان را به تشکیل معاونت اجرای قانون اساسی و هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی تشویق نموده اند. مسئله ی نظارت بر اجرای قانون اساسی در 2-3 سال آخر ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، موضوع بسیاری از مشکلات بین قوا بود، چرا که تصور آقای احمدی نژاد که در نامه ی فوق الذکر هم موضوع پیشنهاد است، این بود که رییس جمهور مثلاً می تواند بدون اجازه در حوزه قوه قضاییه وارد شود و مثلاً به عنوان ناظر از زندان ها بازرسی کند و یا قوانین مجلس را غیرقانونی فرض کرده و اجرا نکند که این اختلافات از یک سو موجب بروز مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گردید و از یک سو حواشی آنها، مسائل تلخی را با خود داشت که هرگز از ذهن مان پاک نمی شود و چقدر موجب رنجش دل مردم و رهبر انقلاب گردید.
اگر چه تصور اشتباه آقای احمدی نژاد، با استفساریه شورای نگهبان مردود اعلام شد، لیکن ایشان تسلیم نشده و ایستادگی آقای احمدی نژاد در برابر مجلس و قوه قضاییه به شورای نگهبان نیز اشاعه یافت و موجب بروز اشتباهات متقابل و لجاجت های بعضاً کودکانه بین سران قوا شد، به نحوی که رهبر معظم انقلاب، ضمن اخطار در این خصوص، ادامه ی روند مذکور را خیانت به کشور معرفی کردند.
متأسفانه در اوج آن اختلافات، آقای احمدی نژاد حاضر نشد طبق توصیه دستور رهبر معظم انقلاب، اختلافات را به شورای عالی حل اختلافات قوا ارجاع دهد و براساس تفسیر به رأی خود، گویا شأنیت خود را فراتر از آن شورا تصور می کرد، ولی اینک آقای میرتاج الدینی به آقای روحانی پیشنهاد می دهند که از قدرت آن شورا استفاده نموده و در گام اول تفسیر شورای نگهبان از جایگاه رییس جمهور را اصلاح کند و در گام بعد وارد نظارت بر اجرای قانون اساسی در سایر قوا گردد و حال این که اشتباه محرزی در این خصوص وجود دارد، چرا که اصولاً شورای عالی حل اختلافات قوا همان طوری که از نامش مشخص است برای کمک به حل اختلافات قوا به دستور رهبری تشکیل شده است و هیچ ربطی به حیطه ی تخصصی شورای نگهبان ندارد.
اکنون آقای میرتاج الدینی که بسیار بعید است بدون اجازه و مشورت آقای احمدی نژاد چنین نامه ای نوشته باشد، تفسیر شورای نگهبان از ماده 113 قانون اساسی را رسماً اشتباه اعلام می کند که فارغ از توهین آمیز بودن این نامه نسبت به جایگاه شورای نگهبان، از شما دعوت می کنم به این اصل که بعدها اصلاح گردید و توضیحات حقیر توجه فرمایید:
اصل فعلی یکصد و سیزدهم: پس از مقام رهبری رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود، بر عهده دارد .
اصل سابق یکصد و سیزدهم: پس از مقام رهبری رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گانه و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می شود، بر عهده دارد.
همانطوری که مشاهده می کنید دامنه ی اختیارات ریاست جمهوری در اصل 113 قانون اساسی از اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود، مستثنا شده است و با توجه به این که اصل 110 قانون اساسی، مسئولیت نظارت و تنظیم روابط و حل اختلافات قوا را به رهبری موکول کرده است، عملاً ورود رییس جمهور به حیطه ی فراقوه ای و نظارتی بر سایر قوا عملاً قابل قبول نخواهد بود و استفساریه های قبل از اصلاح قانون اساسی در خصوص این ماده نیز اجازه ی دخالت قوه مجریه را در سایر قوا نمی داده است و تنها در زمانی که هنوز قانون اساسی اصلاح نشده بود و رییس جمهور وظیفه تنظیم روابط قوا را برعهده داشت، اجازه ی تذکر در این خصوص را متصور بوده است.
مورد مغفول در ارائه ی این تفسیر، در نظر نگرفتن تفاوت جایگاه ناظر و مجری است و حال این که رییس قوه مجریه به عنوان مجری قانون اساسی، نمی تواند مجری بودن خود را به نظارت تأویل نماید چرا که همواره مقام ناظر فراتر از مقام مجری تعریف شده و طبق اصل 110 قانون اساسی، قوه مجریه و سایر قوا تحت نظارت رهبر بوده و مسئول نظارت و تنظیم قوای سه گانه مقام رهبری است.
بحث دیگر این که، ماده 113 قانون اساسی را نمی توان طوری تفسیر کرد که با نص ماده 57 قانون اساسی که قوای سه گانه و اختیارات ایشان را تفکیک کرده و اجازه دخالت در امور یکدیگر را به ایشان نمی دهد، در تناقض قرار گیرد. بحث حقوقی دامنه ی اختیارات رییس جمهوری و حواشی و تاریخچه آن را می توانید به صورت مفصل تر در اینجا بخوانید.
نتیجه: اکنون که فضای تعامل و همکاری بین قوا بیش از هر زمانی برای حل مشکلات داخلی و خارجی مورد نیاز است، امیدوارم این تعامل، با پیشنهادهای رسمی و غیر رسمی افراد و جریان های مختلف سیاسی دچار چالش نشده و دولت به عنوان متولی شعار اعتدال در این خصوص، سکان دار همدلی و همکاری با سایر قوا و قانون مندی باشد.
برچسب های مرتبط: نظارت بر قانون اساسی احمدی نژاد سران قوا حسن روحانی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/24
11:14 ع
بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره شریف) و رهبر عظیم الشأن ایران اسلامی، حضرت امام خامنهای (حفظه الله)، همواره بر لزوم وحدت بین مسئولان تأکید کردهاند و تحقق این مسئلهی حیاتی را در رفتار مسئولان طلب مینمودند؛ این بزرگواران در کنار تأکیداتی که به حفظ وحدت داشتند، در مواقع حساس نیز نسبت به هرگونه وحدت شکنی و تفرقه افکنی هشدارهای جدی میدادند که چند نمونه از این تأکیدات را در خصوص اهمیت حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه را به تفکیک تقدیم می دارم:
وحدت در کلام امام خمینی:
· از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است، و آن بستگی دارد به وحدت.
· باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است ، و این رمز پیروزی را از دست ندهیم.
· ما در سایه آرامش و وحدت می توانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم.
· از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است، و آن بستگی دارد به وحدت.
· هی نگویید وحدت و دنبالش نباشید، عملاً با هم وحدت داشته باشید.شما برادرهای هم هستید.
· تأکید می کنم که اگر سران با هم خوب باشند، این کشور صدمه نمی بیند؛ و اگر صدمه ای این کشور ببیند از اختلاف سران است.
· همیشه سفارش کردیم به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشید تا بتوانید یک کاری انجام بدهید.اگر هر کدام یک جناح خاصی باشد، یک طرف خاصی بکشد، و او طرف دیگری بکشد، این ، اولین استفاده اش مال اجانب است.
· با هم باید متحد بشویم، و اگر با هم متحد بشویم آسیب پذیر نیستیم.
وحدت در کلام امام خامنه ای:
· همه ملت رشید ایران، مخصوصا آنان که سخن و عملشان در معرض قضاوت و توجه دیگران است، باید صفوف خود را متحد و مرصوص ساخته، با وحدت و همکاری و با گام های استوار، به سوی اهداف عالیه اسلام قدرتمندانه حرکت کنند و دشمنان کمین گرفته را که مترصد فرصت اند مأیوس سازند».
· وحدت مسئولان یک فریضه مهم است و تعمد در بر هم زدن آن، خلاف شرع به شمار می رود.
· مسئولان کشور در مقابل قطعنامه تحریم و تحریمهای یک جانبه امریکا و اروپا، تصمیمات بسیار درستی گرفته اند و انشاءالله با این تدابیر و در سایه وحدت و همدلی، تحریم به یک فرصت تبدیل خواهد شد.
· اختلاف نظر دولت و مجلس در مسائل مختلف فاجعه نیست بلکه تبدیل این اختلاف سلایق به شکافهای غیرقابل اصلاح و زخمهای غیرقابل علاج، خطایی بزرگ است.
· دشمن درصدد بی اعتماد کردن مردم به مسئولان است و هیچکس نباید به گونه ای سخن بگوید که مردم به دولت، مجلس و قوه قضایی بدبین شوند.
اهمیت حفظ وحدت در برهه ی حاضر
رهبر معظم انقلاب، شرایط حاضر کشور را به یک پیچ تاریخی تشبیه نمودهاند، چرا که عبور از این شرایط، به منزلهی گذار از نقطهی عطف در تاریخ انقلاب و ورود به یک پردهی جدید از پیشرفت، ثبات و امنیت تلقی میشود. دشمنان انقلاب اسلامی ایران، هرآنچه تیر از فشار، تحریم، تهدید، جنگ سخت، جنگ نرم، ترور، تهاجم فرهنگی، فتنه، تفرقه افکنی و ... در چله داشتند را رها کرده اند، ولی تاکنون نتوانستهاند انقلاب را به زانو درآورد، و هر بار با همتی مضاعف مواجه شده و موجب به هم تنیدهتر شدن ریشههای این انقلاب تنومند درقلب و جان مردم گردیده است.
آنچه که اکنون موجب تاریخی شدن شرایط کشور است، تحریمهای سخت اقتصادیست که چه به لحاظ کسب درآمد برای ادارهی امور کشور و چه به لحاظ خرید مایحتاج از غذا تا دارو، مردم را در تنگنا قرار دادهاست، این بار دشمن به خسته کردن مردم طمع کرده است، طمعی که، در چاه افتاده، به هر ریشهی سستی کند.
هم اکنون که مردم کمر همت به تحمل شرایط سخت اقتصادی بسته اند و قربتاً الی الله، مشکلات را صبورانه تحمل می کنند، وظیفهی مسئولان حل و کاهش مشکلات مردم است، مسئولان باید هرآنچه که در توان دارند را در طبق اخلاص گذاشته و دست در دست هم، به حل مشکلات مردم بپردازند.
وحدت و همدلی مسئولان در خدمت به مردم و انقلاب، موجب می شود، مردم نیز احساس آرامش کنند و قدرت تحمل شان افزون شود، مسئولان آن هنگام که دست در دست هم مینهند، توانی مضاعف در حل مشکلات پیدا می کنند، توانی که بسان خورشید تابان، دل و خانه ی مردم را نیز گرم میکند.
وحدت و همدلی مسئولان، دل سیاه دشمنان را چون گور تاریک میکند و امیدشان را از فشارها زودتر به ناامیدی نائل می سازد؛ وحدت، سفرهی تنگ تحریمها را زودتر بر میچیند و خوان عزت و برکتِ استقلال و مقاومت را میگستراند.
وقتی که وحدت مسئولان این همه برکت برای کشور، مردم و انقلاب و این همه ضربت برای دشمنان به همراه دارد، چگونه می توان از مردم دم زد، ولی به تفرقه دامن زد؟! چگونه میتوان برای دشمن کری خواند و در امر به وحدت، خود را به کری زد؟!! آنگاه که مردم این کشور، از هر مذهب و قومیتی دست در دست هم دارند، چگونه می توان دم از همهی مردم زد، ولی خواست همهی مردم را نخواست؟! مردم در 22 بهمن مرگ را برای دشمنان خواستند و وحدت و بصیرت را برای مسئولان، مردم با راهپیماییشان چه صریح، وحدت شکنی را برای مسئولانشان تقبیح کردند و چه جمیل نظر مسئولان را به جمال جانان رهبرشان جلب کردند. مردم حول محور ولایت، می چرخند و از مسئولان نیز می خواهند که ولایت مداری را مدار حرکت قراردهند، چرا که وحدت در خدمت به ملت، حول محور ولایت، به لحاظ عقلی، شرعی، اخلاقی و قانونی، واجب است و لازم، چگونه میتوان حفظ نظام را اوجب واجبات دانست ولی حفظ وحدت که ستون حفظ نظام است، را اوجب واجبات ندانست؟!
هر آنچه که انسان را از ولایت الله باز می دارد، ولایت شیطان است، تبعیت از نفس، تبعیت از شریک، اطاعت از مراد، همه و همه، آن گاه که انسان را از ولایت الله و رسول و اولیائش بازمی دارند، ولایت شیطانند، ولایتمدارانِ شیطان، می توانند در جبهههای مختلف باهم دشمنی یا به قول خودشان رقابت کنند، اما تبعیت کنندگان از ولایتِ الله، همه متحدند و منسجم و این همان جمعیت است که دست خدا را به همراه دارد.
منابع سخنان امام خمینی و امام خامنه ای:
برچسب های مرتبط: ولایت مداری سران قوا وحدت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/25
12:40 ص
امام هادی (ع) می فرمایند: از شر کسی که برای خودش ارزش قائل نیست در امان مباش
مدتی است که دیدن یک پوستر تبلیغاتی از آقای احمدی نژاد مرا به یاد حدیث فوق می اندازد، پوستری از آقای احمدی نژاد که بالای آن wanted و پایین آن robin hood نقش بسته است، البته شاید این تعابیر برای برخی طرفداران ایشان و یا خودشان جذاب و دارای کارکرد تبلیغاتی مناسبی باشد، اما به نظر من نمی تواند قابل دفاع باشد. در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نه wanted بودن جایگاهی دارد و نه robin hood دارای ارزش متعالی انسانی است و نه این که شعارهای تبلیغاتی به انگلیسی نوشته شود، قابل ستایش است.
روزی که آقای علی لاریجانی، لقب مدیریت رابین هودی را به تمسخر برای دولت به کار برد، به شخصه در همین وبلاگ مطلبی نوشتم با عنوان "آقای لاریجانی! مدیریت رابین هودی درشت گویی نبود؟!" پس چگونه است که امثال من که دل خوشی هم از این 2-3 سال رییس جمهور نداریم، باید ناراحت لقب ناشایست به رییس جمهور بشویم و ایشان خودشان خوششان بیاید؟!
ضمناً امیدوارم طرفداران تمام گروه های سیاسی احترام خودشان و رقبایشان و مردمی را که نظاره گر حرکات ایشان هستند را حفظ کنند، یقیناً با بروز رفتارهایی که در یکشنبه سیاه از دو طرف رخ داد نه احترام خودشان را حفظ کردند و نه رقیبشان را و نه مردم و البته نه کلام رهبر را. ضمناً با توجه به اصرار برخی از کسانی که نقش حامیان آقای احمدی نژاد را در سخنرانی آقای علی لاریجانی در مراسم 22 بهمن در حرم حضرت معصومه را منکر می شدند نظر این دوستان را به تصویر زیر که مربوط به مجری cd معروف ظهور نزدیک است که از فعالیتهای حلقه ی موسوم به گروه انحرافی بود جلب می نمایم:
مطلب مرتبط: تو به ما جرأت طوفان دادی !!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/22
5:15 ع
امسال اگرچه فشارهای اقتصادی دشمنان قسم خورده انقلاب و برخی بی تدبیری ها و بداخلاقی های مسئولان، دشمنان خارجی انقلاب را به ندیدن یک راهپیمایی پرشور امیدوار کرده بود، اما این ملت غیور آن قدر خود را صاحب انقلاب می دانند که بیش از تمام مسئولان غصه اش را می خورند، مردم آمدند پیش از مسئولان و بیش از همیشه، از هر نسل و سنی حاضر بودند و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل شان مستقیماً گوش استکبار را می آزرد؛ ولی مردم به همین شعارها بسنده نکردند، بلکه چون صاحب انقلاب بودند، مسئولان را با شعارهای شفاف شان دعوت به اتحاد نمودند، امیدوارم مسئولان این کشور نیز قبل از این که مشمول شعارهای تندتری بشوند، به خدمتگزاری خالصانه و قدرشناسی نسبت به آرای ملت و اعتماد رهبری اقدام عملی نمایند، دولت های استکباری هم هر چه زودتر بفهمند که این ملت با هیچ خصومت، خیانت و حتی سوءمدیریتی، دست از انقلاب خویش برنمی دارند، بلکه موانع را از دشمنان خارجی تا خائنان و ناسپاسان داخلی از سر راه برمی دارند.
ضمناً عکس زیر در مسابقه عکس های مردمی برنامه ی پایش شبکه 1 سیما در روز 22 بهمن 91 از حدود 500 عکس ارسالی حائز رتبه ی اول شد، که از دست اندرکاران برنامه ی مردمی پایش هم تشکر می کنم:
91/11/20
2:1 ع
به فرمایش رهبر معظم انقلاب، کشور در حال گذر از یک پیچ تاریخی است و در حالی که فتنه های متعدد نظامی، سیاسی، روانی و اقتصادی را با موفقیت پشت سرگذاشته ایم، در شرایطی قرار داریم که استکبار نهایت فشارهای ممکن را نیز در حال اعمال است و گذر عزتمندانه از این پیچ تاریخ موجب آغاز مرحله ای نوین از موفقیت و پیشرفت می گردد اما متأسفانه دقیقاً در وسط گذر از این پیچ تاریخی، موتور، گیربکس و دیفرانسیل این ماشین از فرمان رهبری تبعیت محض ننموده و موجب کاهش سرعت گذر از این پیچ گردیده است. اکنون شرایطی را طی می کنیم که هریک از سران قوا با بداخلاقی های خود به سهم خود، در این کاهش سرعت نقش ایفا می کنند:
علی لاریجانی: مواضع علی لاریجانی در جریان فتنه 88 بر کسی پوشیده نیست، همان مواضعی که ایشان را به عنوان یکی از اصلی ترین ساکتین فتنه مشهور نمود، شهرتی که اگر چه در جریان فتنه به آن اعتراض نداشت و چه بسا به آن افتخار می نمود، پس از 9 دی مورد اعتراض ایشان قرار گرفت، عنوانی که اگر چه توسط ایشان مقبول نیفتاد، لیکن از سوی برخی نزدیکان ایشان مانند علی مطهری بارها مورد استفاده قرار گرفت. همین علی آقای لاریجانی در اوج جریان فتنه، محکوم کردن فتنه گران را رها کرده بود و در همان اوج فتنه به دنبال ماهیگری از جریان کهریزک و نمایش بی طرفی در فتنه بود، حرکات علی لاریجانی اگر چه او را به عنوان مخالف رهبری اثبات نمی نماید، اما یقیناً با توجه به هشدارها و توصیه های رهبری در اوج جریان فتنه مبنی بر لزوم روشنگری و مرزبندی، ایشان را از جرگه ولایت مداران واقعی بیرون کرد، رویه ای که با اصرار بر طرح بحث های اختلاف انگیز با دولت و حتی عدم تبعیت از دستورات اخیر رهبری، طبق کلام رهبر، مشمول خیانت به کشور و بداخلاقی سیاسی تلقی می شود.
محمود احمدی نژاد: آقای احمدی نژاد اگر چه در دوره ی اول ریاست جمهوری تبعیت خود را از رهبری و قانون علناً اظهار و اثبات می نمود ولی از آن برهه که رهبرمعظم انقلاب، آقای مشایی را شایسته معاونت اولی ندانستند، آقای احمدی نژاد رفتاری دون شأن یک رییس جمهور ولایی از خود بروز دادند، درواقع محمود احمدی نژاد حساسیت چندانی روی معاونت اولی مشایی نداشتند ولی این دستور مقام معظم رهبری (به زعم من با یک تیز بینی فوق العاده) یک پیام مهم ضمنی برای رییس جمهور داشت تا مشایی را برای ریاست جمهوری بعدی مد نظر قرار ندهد، مسئله ای که بعدها اهمیت آن تصمیم به وضوح نمایانگر شد. آقای احمدی نژاد بعد از مکثی که در اجرای دستور رهبری کردند، عملاً حوزه اختیارات مشایی را آنچنان گسترده کردند که از معاونت اولی نیز مهم تر شد، به نوعی که وزیر و استاندارانی که مقبول ایشان نبودند به راحتی و در هر شرایطی به کنار نهاده می شدند و برخی از این عزل ها نیز با حواشی و انتقادات زیادی اجرا شد که تنها در خصوص یک مورد از آنها (عزل وزیر اطلاعات) رهبری دخالت مستقیم نمودند که آقای احمدی نژاد در آن آزمون ولایت مداری نیز رفوزه شدند و همین رویه با تحسین های متعدد و چند خطی و اغراق آمیز از مشایی ادامه یافت. احمدی نژاد خیلی سعی کرد که اواخر کار دولتش را به گونه ای تمام کند که بتواند تمام موفقیت ها را به مشایی حواله دهد (و از لفظ مدیریت مستقیم امام زمانی نیز استفاده نمود) تا برای او رأی جمع کند، اما عملاً همان نفسانیت ها، لجاجت ها و پایبندی به مباحث انحرافی (به خصوص در مورد بحث مهدویت و ولایت فقیه) موجب گردید که مردم آنچنان دچار فشارهای ناشی از سوءمدیریت گردند که برنامه ی حواله دادن موفقیت ها به مشایی میسر نباشد و آنچنان مدیریت دولت زیر سوال رفت که احمدی نژاد برای بازنگشتن عواقب مشکلات شروع کرد به بیرون انداخت توپ از زمین خودش، به حدی که در جایی تحریم ها و عدم هماهنگی سایر قوا و مسئولان را با دولت مقصر مشکلات معرفی نمود و این رویه غیر مسئولانه و اختلاف انگیزانه فضای همدلی و وحدت را در کشور تضعیف نمود و با توصیه های رهبری مبنی بر پرهیز از این رویه و حتی خائن خواندن تفرقه افکن ها، این رویه مشمول تعریف خیانت به کشور و بداخلاقی تلقی می گردد.
آملی لاریجانی: اگر چه آقای آملی لاریجانی زمانی از طرف مقام معظم رهبری به عنوان رییس قوه قضاییه انتخاب شدند که ریاست علی لاریجانی بر قوه مقننه رو به اتمام بود، اما علی رغم ناراحتی امت حزب الله از رفتارایشان در جریان فتنه، در دوره ی بعدی نیز از سوی نمایندگان به عنوان ریاست مجلس شورای اسلامی موجب گردید، گویا نمایندگان ترجیح می دادند که مجلس در دعوا با دولت جدی تر وارد شود و این مسئله موجب شد که دو برادر هم زمان به عنوان رییس دوقوه باقی بمانند. البته ریاست مجلس به مثابه ریاست بر سایر قوا نیست، چرا که رییس مجلس مانند سایر قوا حق عزل و نصب در اعضای مجلس ندارد و ایشان نیز مانند سایر نمایندگان صرفاً یک حق رأی دارند ولی همین عنوان ریاست بر مجلس به خصوص با توجه به برخی عملکردهایی که از سوی دو قوه ی مقننه و قضاییه رخ می دهد، عملاً موجب شده است که عملکردهای متفاوت قوه قضاییه در برخورد با برخی پرونده های مشابه و وقت نشناسی در برخورد با متهمان، شائبه سیاسی کاری را در اذهان ایجاد کند و از سویی نیز دولت همین مسائل را وسیله ای برای مظلوم نمایی خود قرار دهد. اگر چه آقای آملی لاریجانی رویه ی بهتری نسبت به سران دو قوه ی دیگر داشته است، اما به خاطر برخی رفتارها که نشان تبعیض داشته اند و ورود به برخی مناقشات با قوه مجریه و تسامح با برخی دیگر مانند مهدی هاشمی و یا این اخیراً نسبت به فاضل لاریجانی و برخی بدهکاران بانکی، خودش را به عنوان مرجعی که بتواند جایگاه قاطعیت و عدالت را به نمایش بگذارد اثبات ننموده است به نحوی که در انجام تمام وظایف در برابر هر انتقادی خودش را منتظر دستورات رهبر معرفی می کند و این خود نوعی مستولیت ناپذیری تلقی می شود چرا که اگر قرار بود از رهبر معظم انقلاب در خصوص تمام پرونده هزینه شود دیگر چه نیازی به تعیین رییس قوه قضاییه بود، به زعم من، ریاست محترم قوه قضاییه اهمال کاری های خود را در تبیین مسائل مختلف قبل از این که به بحران تبدیل شوند را نمی پذیرند و جالب است طوری رفتار می کند که با دستورات اکید مقام معظم رهبری در تضاد قرار می گیرد و این یعنی ادعای منتظر دستور ولایت فقیه ماندن و ولایت مداری از سوی رییس این قوه نیز بیشتر به یک بهانه و سیاسی کاری شبیه است.
در پایان خاطر نشان می سازد که انقلاب با تمام ریزش هایی که داشته است هرگز معطل نمانده است و هرچیزی را که سدحرکتش شود را به کنار زده و یا از روی آن عبور می کند، پس ما در کوتاه مدت منتظر عذرخواهی و بازگشت به مسیر ولایت مداری مسئولان هستیم و در میان مدت و بلند مدت منتظر ورود مدیران و مسئولان ولایی تر، شجاع تر و مردمی تر خواهیم ماند.
این مطلب در سایتهای عمارنامه و زاهدان نیوز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: سران قوا(11) احمدی نژاد(72) علی لاریجانی(32) آملی لاریجانی(6)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/20
10:15 ص
اگر چه رویه این وبلاگ انتشار مطالب غیر نیست، ولی برخی مباحث و اهمیت آنها موجب می شود رویه وبلاگ را بهم بزنم. مدیر مسئول کیهان با درج یادداشتی با عنوان" ارثیه کسی نیست!" به افشای زوایایی از ماجرای استیضاح وزیر کار پرداخت:
1- بامداد دیروز سعید مرتضوی که دوشنبه شب هفته جاری بازداشت شده بود از زندان آزاد شد. دادستانی تهران با انتشار بیانیه ای درباره علت و چرایی این اقدام خود آورده است «پس از اعلام جرم دادستان تهران علیه سعید مرتضوی به اتهام قید شده در اعلام جرم، نامبرده به دادسرا احضار و پس از تحقیق و تفهیم اتهام توسط بازپرس پرونده به زندان معرفی گردید. متعاقبا پس از تکمیل تحقیقات بازپرس، نامبرده با صدور قرار تامین مناسب آزاد شد. همچنین از فاضل لاریجانی با توجه به مطالب منعکس در نوار منتشره تحقیقات لازم توسط بازپرس انجام گرفت. رسیدگی به پرونده هر دو نفر فوق ادامه دارد.» ادامه مطلب...
91/11/17
1:39 ع
بعد از اخلاق زشتی که از سران قوای مجریه و مقننه و برخی دیگر مسئولان و نمایندگان حاضر در جلسه استیضاح وزیر کار سر زد، دیشب خبری منتشر شد با این مضمون که آقای سعید مرتضوی بازداشت شد. اگر چه حقیر در همین وبلاگ بارها و بارها و قبل از فوت ستار بهشتی، بر لزوم برخورد با عوامل کهریزک و کسانی که با اقدامات خودسرانه و غیرقانونی برای نظام هزینه ایجاد می کنند، تأکید کرده ام، اما این که این بازداشت دقیقاً یک روز پس از جلسه ی یکشنبه سیاه صورت گیرد به راحتی قابل اغماض نیست.
سوال این است که قوه ی محترم قضاییه چرا نسبت به بازداشت، محاکمه و برخورد قانونی با متخلفان و متهمان آن قدر تعلل می کند تا ایشان یا فرار کنند یا طلبکار شوند و یا به سمت های بالاتر منصوب گردند و هم این که قوه ی قضاییه در مضان اتهام سیاسی کاری قرار گیرد؟! بارها و بارها شاهد بوده ایم که اتهامات متعددی بر علیه سران فتنه، حلقه ی انحرافی و برخی مسئولان دولت و تعدادی از نمایندگان مجلس و برخی آقازاده ها در جامعه منتشر می شود و این انتشار اخبار نه تنها از سوی قوه ی محترم قضاییه رد نمی شود، بلکه به آنها دامن نیز زده می شود و این سؤال ایجاد می شود که اگر این افراد خبط و خطایی کرده اند، چرا ایشان را به صورت حضوری و در صورت عدم حضور به صورت غیابی و علنی و یا با هر صورت دیگر که قانون اجازه داده است محاکمه نمی نمایند؟!
البته در حاشیه همین بازداشت، سؤالی نیز از قوه ی مجریه وجود دارد: که چرا با تعریف خط قرمز اصرار دارد افرادی را که با وجود اتهامات سنگین و بعضاً عدیده در پیرامون شان وجود دارند را همچنان در معرض اتهام نگاه دارد؟! آیا دولت محترم بهتر نیست با تعامل با قوه ی قضاییه اجازه دهد این افراد محترمانه و منصفانه مورد بازجویی و تحقیق قرار گیرند تا در صورت برائت، هم دامن دولت از این اتهامات پاک شود و هم تهمت زنندگان مورد پیگرد قانونی و تنبیه قرار گیرند؟! آیا دولت دوست دارد که قوه ی قضاییه به بهانه ی تعریف خط قرمز، افرادی چون جوانفکر یا مرتضوی را در زمانی که رییس جمهور در کشور حضور ندارد را بازداشت کند؟! آیا دولت با این حرکات به دنبال مظلوم نمایی است یا از انتشار مطالب خاصی در جلسات بازجویی می هراسد؟!
پیشنهاد من این است که اولاً دولت به جای تعریف خط قرمز برای زیرمجموعه ی خود، با تعامل سازنده و مثبت با قوه ی قضاییه، هم طهارت دامان خودش را اثبات نماید و هم تهمت زنندگان را به سزای عمل شان برساند و پیشنهادم به قوه ی قضاییه نیز این است که در مواردی که متهمی جهت بازجویی یا محاکمه به دادگاه نمی آید، رفتار قانونی خود را قبل از بحرانی شدن مسئله و پیش از این که برچسب سیاسی کاری بخورد انجام دهد و عادلانه و قاطعانه برخورد شود نه این که از یک سو، متهمی مانند مهدی هاشمی را از ورود به کشور منع کنند تا مبادا زحمت محاکمه به دوش قوه قضاییه افتد و از سوی دیگر متهمین دیگر را با این وضعیت برای بازجویی بازداشت نمایند.
این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: دولت(52) عدالت(35) قوه قضاییه(26) مهدی هاشمی(12) سران قوا(9)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/11
12:41 ص
رهبری فرمودند:"از امروز تا روز انتخابات، هرکسی اختلاف ها را به میان مردم بکشاند، به کشور خیانت کرده است" و بازهم فرمودند: "اختلاف نظر طبیعی است اما این اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و گریبانگیری و مچ گیری در مقابل مردم، تبدیل شود"
اینها یعنی که اگر چه اختلاف سلیقه و نامه نگاری ایرادی ندارد ولی نباید به رسانه ها و مجامع کشانده شود و بهانه ای برای برهم زدن جامعه و سوءاستفاده بیگانگان گردد و در اینصورت چنین اقداماتی از امروز خیانت تلقی خواهد شد و البته حقیر این جملات را اینگونه تعبیر می کنم:
1- باتوجه به تأکیدات قبلی رهبر معظم انقلاب بر لزوم حفظ همدلی و وحدت بین قوا و پرهیز از اختلاف افکنی ها و این که ایشان ادامه چنین رویه ای را از امشب تا انتخابات خیانت نام نهادند، نتیجه این خواهد بود که این اختلاف ها اگر تاکنون روی حماقت و احساسات یا پاسخگویی تلقی می شد از امروز دیگر هیچ یک از این ها را نام نخواهد داشت، بلکه رسماً خیانت به شمار خواهد رفت.
سران قوا هر چند انسان های دلسوز و پرکاری هم باشند و هرچقدر هم که قبلاً و حتی اکنون خدمت کرده و یا در حال خدمت باشند، باید حواس شان باشد که خائنین به انقلاب و نظام و شهدا در این کشور اگر جایگاهی هم داشته باشند، این جایگاه هرگز مسئولیت قوا نخواهد بود.
اگر چه نامه نگاری و اختلاف نظر از سوی رهبری مجاز شمرده شده است اما آنچه موجب دلخوری و نگرانی رهبر و ملت است علنی کردن مسئله است، چرا که جایگاه قانونی تمام قوا و نهادهای کشور در قانون مشخص است و حتی اگر اختلافی هم باشد با ابتکار قانونی رهبر معظم انقلاب با تشکیل شورای حل اختلاف سران قوا به ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی قابل حل است و هر راه حلی خارج از این چهارچوب و علنی صورت گیرد یقیناً مشمول خیانت به کشور و انقلاب تلقی خواهد شد.
اگر چه سران قوا هر کدام طی دوره های 4 یا 5 ساله موظف به انجام وظایف مشخص و معینی آن هم با انتخاب و یا تنفیذ مستقیم رهبری هستند، اما این رهبر معظم انقلاب است که به عنوان هماهنگ کننده و متولی انقلاب و ولی فقیه، صیانت از انقلاب و کشور را بر عهده دارد و هیچ کسی و با هر عنوان و رتبه ای حق ندارد به بهانه ی مدت معدودی از تکلیف خود و یا حفظ حریم مسئولیت خود، آینده انقلاب را با حماقت یا خیانت به چالش بکشد.
این مردم همانطوری که در تمامی فتنه های انقلاب با کوچکترین لب تر کردن رهبر به میدان دویدند و فتنه ها را خنثی نمودند، اکنون نیز کوتاه نخواهند آمد، پس تمام مسئولان قوا از سه قوه تا هیأت تشخیص مصلحت و یا هر نهاد دیگری حواسشان باشد که مردم تکلیفشان روشن است و هر کسی که به وظیفه شناسی مردم شک دارد می تواند آزموده را بیازماید اما بداند که این خطا در محضر ملت جزایی جز جزای خائنان نخواهد داشت.
مطالب مرتبط:
سران هنوز محترم قوا! بخوانند
خطاب به مسئولان محترم قوا
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/7
11:57 ص
این درخواست را این کمترین نوکر مردم به مسئولان قوا و به قول خودتان خادمان ملت می نویسم. اکنون کشور در موقعیت حساسی قرار دارد، نقاط عطف داخلی و خارجی به هم نزدیک شده اند، اکنون زمان آن نیست که منافع ایران اسلامی فدای هیچ چیزی شود. اکنون ملت ایران شاهدند که یک اظهار نظر به جا و روا موجب آرامش روانی و اقتصادی کشور می شود و یک اظهار نظر نابجا موجب ناامیدی مردم و امیدواری دشمنان می گردد.
آقایان محمود احمدی نژاد، علی لاریجانی و صادق آملی لاریجانی! شما را قسم می دهم به همان خلوصی که وارد عرصه ی سیاست و مسئولیت کشور شدید، فرمان اخیر رهبر مبنی بر از خودگذشتگی را در دستور کار قرار دهید، اکنون با کنارگذاشتن نام ها کنارهم بنشینید و از هم یاری بجویید برای عقبایتان؛ مهم نیست که موفقیت کشور به نام چه کسی تمام شود مهم این است که کشور موفق شود، پاداش اصلی نزد خداست و مردم چیزی جز بنده های ناقابل خدا نیستند، تمام آرای مردم به یک نظر خداوند عزیز نمی ارزد و البته تمام عزت نزد خداست و اوست که به هر کسی که بخواهد عزت می دهد.
مسئولان قوا! شما را سران قوا خطاب نمی کنم که از خود گذشتگی را باید از همین عنوان گذشتگی ها شروع کرد، کرسی ریاست را باید شست و بر صندلی مسئولیت نشست، مسئولیت آن چیزی است که برای دنیا و آخرت مؤثر است، اکنون چنگ و دندان دشمنان خارجی و داخلی باید شما را با هم متحد کند، اینک گاه خودرأیی، خود محوری و خود در رأس بینی نیست، اکنون باهم مشورت کنید، باهم هماهنگ کنید، همدیگر را در خلوت و جلوت عزیز بدارید، همدیگر را در رأس بدانید والله که چیزی از شما کم نمی شود و بدانید که ملت از همه ی شما در رأس تر است و این که حواستان باشد که خدا از همه بزرگتر است و اصلاً کسی در مقابل وجود خدا، وجود ندارد، فکر می کنم با گفتن این اذکار "الله اکبر" و "لااله الاالله" هم از خودگذشتگی تان بیشتر می شود و هم موفقیت های کشور.
مسئولان قوا! از شما خواهش می کنم در مسائل مختلفی که وجود دارد از متخصصان و علمای حوزه های تخصصی هم دعوت کنید تا در محفلتان بنشینند و در هم اندیشی تان مشارکت کنند، این کار شما را پایین نمی آورد، شما را بالا می برد، کمی به سیره ی رسول اکرم در مشاوره بنگرید.
مسئولان محترم قوا! شما را به خدا قسم می دهم، حواستان به منسوبان و منصوبان تان باشد، متأسفانه اظهارات ایشان به نام شما و به کام دشمنان نوشته می شود، ایشان را به همدلی الزام نمایید، همنشینی و هم اندیشی ایشان مرهم دل ملت است، این خصوصیت را شرط مهم به کارگماری در مشاغل حساس بدانید و حاشیه سازان و تفرقه افکنان را برانید و به موقع نسبت به تبرا از اینگونه موضع گیری ها اقدام نمایید.
مسئولان محترم قوا! گاه مسئولیت می گذرد و به استناد تاریخ، احترام تان هم به فرصت مسئولیت را قدر شناختن است، از خودگذشتگی یعنی حواس مان باشد که خودمان را، یعنی نفس مان را زیرپاگذاریم و لجاجت دیگران را به سماجت خودمان عجین نکنیم، اکنون رهبر این کشور، مردم تان و مطمئناً شخص امام زمان، رحماء بینهم و از خودگذشتگی را از شما طلب می کند، اشداءعلی الکفار بودن، بدون رحماءبینهم یعنی شکست و تنهایی و تسلیم و ذلت و به کار بستن این دو باهم یعنی پیروزی و موفقیت.
مطالب مرتبط:
سخنی با سران هنوز محترم قوا!
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
دیگر کسی در رأس امور نیست؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/30
11:57 ع
یکی از دعواهای این یکی دوساله اخیر دولت و مجلس دعوا سر این بود که چه کسی در رأس امور است، بارها و بارها مسئولان دولت و مسئولان و نمایندگان مجلس به هم تاختند و اوضاع کشور را به هم زدند و از در لج بازی هر چه توانستند بر طبل جنگ زدند.
این قدر باهم لجاجت کردند که توگویی دیگر قصد ندارند باهم سر موضوعی بنشینند و در حل مشکلات هم فکری کنند و این تفرقه آن قدر مشخص بود که رهبر بانگ زد و مسئولان را دعوت به وحدت کرد ولی چه سود از گوشی که نبود! این تفرقه باعث شد که نه تصویب قوانین و نظارت و نه اجرای قوانین برگرفته از مصالح کشور نباشند و بر اساس لج بازی و خود برتربینی صورت گیرد. از یک سو مجلس با ادغام های ضرب العجلی و از یک سو دولت با بسته کردن حلقه ی مشاورانش موجب شدند تا امور کشور فشل و فشل تر شود.
اکنون ولی مدتی است که با نابسامان تر شدن وضعیت اقتصادی کشور، کسی ادعای در رأس امور بودن نمی کند، اکنون همه از بی اختیاری، مسئول نبودن و پاسخگو نبودن سخن می گویند، اکنون مدعیان در حالی که سوت می زنند به کوچه ی علی چپ نگاه می کنند، انگار نه انگار همین ها مدعی بودن که من شخص دوم و من در رأس امورم و از این ادعاهای خودخواهانه و چقدر خدا متکبر است و در برابر تکبر دیگران، اکبر.
خدا می داند که چند روز کاری مجلس و چند روز کاری دولت صرف همین دعواهای کودکانه شد، اکنون قانون گذار بهانه می گیرد که دولت قوانین و وظایف خود را انجام نداده و مقصر است و دولت هم همه را مقصر می داند جز خودش را و ای کاش اکنون اینها که در مشکلات ساکتند و به مشغله های بی اهمیت خویش مشغولند، دست از سکوت خود بر می داشتند و در رأس امور بودن خود را همچنان فریاد می زدند و پاسخ می گفتند که چه برنامه ای برای حل مشکلات مردم دارند.
مطالب مرتبط:
مردم مقصرند؟!
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
سخنی با سران هنوز محترم قوا!
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.