91/12/27
11:1 ص
در پست قبلی وبلاگ، پاسخ آقای مهدی جاهد نگارنده ی مقاله هدفمندی عامل تورم نیست/سیستم بانکی چگونه تورم میآفریند؟ که در خبرگزاری فارس منتشر شد، را به نقدی که در همین وبلاگ در مورد مقاله ایشان نوشته بودم منتشر کردم که مجدداً پاسخ من به ایشان (که قبلاًبه ایشان ایمیل شده است) منشر می شود، و دو پاسخ ردو بدل شده پس از این یادداشت که کوتاهند در پست بعدی منتشر خواهد شد.
سلام علیکم ورحمه الله و برکاته
آقا جاهد بزرگوار، از ادب و تواضعتان در بحث بسیار مسرور شدم، خیلی وقت بود با کسی مثل شما وارد هیچ بحثی نشده بودم، ابتداءا اقرار می کنم که به لحاظ اقتصادی چندان مطالعات اکادمیک و یا فقهی ندارم و اگر چیزی عرضه می کنم جسته و گریخته از منابع مختلف مثل رسانه ها و اساتیدی مثل شما کسب کرده ام.
و اما در مورد مشکلاتی که در این سیستم هست هم نظرحقیر این است که قبل از اینکه به صورت کلی بانکها و تسهیلات و سپرده ها را محکوم به ربوی بودن بکنیم به مردم بیاموزانیم که در همین سیستم چگونه می توان به صورت غیر ربوی تسهیلات دریافت کرد. بحث حرام بودن جریمه یا اینکه بسیاری از تسهیلات به دلیل رعایت نکردن عقد معامله ربوی هستند را اطلاع دارم، که مربوط به این است که ساختار بانک برایش فرق نمی کند تسهیلات را بابت چه چیز و چه شرایطی می دهد و فقط سودش را می ستاند و متأسفانه تنها مردمند که در این سیستم باید حواسشان باشد که اگر تسهیلات خاصی می گیرند رعایت کرده و در همان مصرف متعارف، صرف بنمایند و مشمول تأخیر نشود. بحث من این است که تا زمانی که سیستم بانکی مناسب ارائه و اجرا نشده باشد نباید این سیستم را به صورت کلی ربوی معرفی نمود چرا که به این شکل مردم را به نزول خوردن و نزول دادن علنی در بازار هل می دهیم، بلکه باید نحوه ی استفاده ی حلال را یاد داد.
در مورد نکته ی اولم گویی برداشتتان این است که حقیر با ساختار ربوی موافقم و حتماً چنین نیست بلکه بسیاری از حرامهایی که در بحث صرف نشدن تسهیلات در محل مشخص رخ می دهد ناشی از همین علمی نبودن اداره ی بانکهاست. بحث این است که باید هم شرعی و هم علمی عمل کرد و به یک معنی تفقه در دین همین است که هم ارزش پول مردم حفظ شود و هم به ربا نیفتند و هم بتوانند در مواقع لزوم تسهیلات دریافت کنند و هم بانک نیز بتواند به حیات خود ادامه دهد و همه ی اینها، به شرعی و علمی اداره شدن بانکها محتاج است.
در مورد این که با افزایش سود بانکی در سال 91 چرا تورم همچنان افزایش یافت دلیل مشخص است، اولاً که افزایش سود بانکی به رقمی کمتر از نرخ تورم نمی تواند موجب کاهش تورم گردد بلکه تنها باعث شد که میزان نقدینگی بازار کمی به بانکها بازگردد و فوراً قیمت ارز و سکه حدود 20 درصد افت کرد و دیگر این که نرخ تورم ما به دلیل مدیریت اشتباه بازار ارز از سوی دولت و کاهش درآمد ارزی و کاهش ارزش پول ملی رخ داد نه به دلیل افزایش سود بانکی. ضمناً اگر چه هیچ ضمانتی وجود ندارد که سیستم بانکی یا سرمایه های آن مستقیماً وارد بازارهای موازی نشود اما می توان دلیل ورود بانکها را به سفته بازی و دلالی دریافت، بانکها وقتی که باید تسهیلاتشان با سود 15 درصد پرداخت شود و به سپرده ها تا 20 درصد سود پرداخت کنند و تورم هم مثلاً 30 درصد باشد، پس عاقلانه ترین کار این است که پولهای جمع آوری شده را در محلی خرج کنند که لااقل 20 درصد سود سپرده ها را تأمین کند و این با تسهیلات 7 تا 15 درصد سودی، محقق نمی شود پس بانک نیز مثل مردم عادی برای حفظ ارزش سرمایه اش به بازارهای پرسودتر رو می آورد و اینها نتیجه ی علمی نبودن میزان سود نسبت به تورم است و مجموعه ی همین عوامل است که موجب مواردی شده است که شما در پاسختان اینگونه آنها را شمرده اید:
افزایش میزان مطالبات معوق و مشکوک الوصول نیز یکی از نتایج همین سود کم بانکی است، وقتی فردی تسهیلاتی گرفته است که میزان جمع سود و جریمه اش کمتر از نرخ تورم است، پس به لحاظ اقتصادی برایش می صرفد تا آنجا که می تواند بدهی اش را پرداخت نکند و تا آنجا که می توان تسهیلات دریافت کند یعنی 2 مشکل اصلی و بزرگ الان بانکها در کشور ما، یکی مطالبات غیر قابل وصول و دیگری فساد 3000 میلیاردی و موارد مشابه احتمالی و ولع افراد با رابطه و متمول به دریافت تسهیلات بانکی رانتی.
در مورد این که فرمودید اگر سودبانکی را با تورم نقطه به نقطه مساوی هم و 40 درصد در نظر بگیریم عملاً تولید قادر به استفاده از این تسهیلات و بازپرداخت آنها نیست که من هم فرمایش شما را قبول دارم اما تنها راه برای کاهش نرخ تورم همین است. یعنی مطابق پیشنهادی که در انتهای مقاله ام در وبلاگم لینکش را داده بودم و احتمالاً شما وقت نکردید بخوانید باید نرخ سودبانکی و نرخ تورم را در مقاطع کوتاه مثلاً 2 ماهه برابر نمود. یعنی الان شما سودبانکی را مساوی تورم در نظر میگیرد تا 2 ماه و در پایان 2 ماه مطمئناً بانکها مبلغ بسیار خوبی از نقدینگی را جمع آوری می کنند و یقیناً نرخ تورم در همین 2 ماه به صورت قابل ملاحظه ای پایین می آید چرا که بورس بازی ها و دلالی ها و بازارهای سیاه بی رونق می شوند و شما در پایان 2 ماه می بینید که نرخ تورم مثلاً شده است 35 درصد و نرخ سود را نیز به 35 میرسانید و به همین شکل همین کار را ادامه می دهید، تا نرخ سود بانکی و تورم باهم به اندازه ای پایین می آیند که هم برای تولید کننده به صرفه است و هم برای سپرده گذار ارزش پول وی را با توجه به کاهش تورم، حفظ می نماید.
در مورد این که چرا فاصله ی زیاد بین نرخ تورم و سود سپرده های بانکی عامل اصلی تورم است دلیلم این است که این فاصله موجب می شود اولاً پولی در بانکها سرمایه گذاری نشود، ثانیاً موجب می شود بانک پولی برای بخشهای مختلف من جمله تولیدی برای سرمایه در گردش شان نداشته باشد، ثالثاً پول ها به بازار سرازیر و صرف دلالی سکه و ارز و خانه و خودروو پسته و کالاهای دیگر شوند و تمام اینها در نهایت منجر می شود به اینکه تولید کاهش و نقدینگی افزایش و تورم و سرعت گردش پول به شدت بالا برود و جمع اینها می شود تورم شدید. حقیر به واسطه ی شغلی که دارم دائماً در صنایع مختلف حضور دارم و دلیل اصلی مشکلات تولید را نداشتن همین سرمایه در گردش به دلیل نبود پول در بانک و به صرفه نبودنِ دادن تسهیلات با سود کمتر از تورم می دانم، در حال حاضر آن کارگاه هایی که توانستند سرمایه در گردش خود را جذب کنند، در شرایط گرانی ارز و تحریم اتفاقاً سودآورتر در حال فعالیتند و صنایعی که به لحاظ تکنولوژی نیز حتی قوی بودند با نداشتن سرمایه در گردش و نخریدن مواد اولیه و ندادن حقوق کارگران با بحران مواجهند.
در مورد این که رفتن پول به بانکها چگونه نقدینگی را کم و چگونه تورم را کاهش می دهد، اولاً منظورم از نقدینگی مازاد آن نقدینگی است که افراد با رد شدن از مرز آن، مشتاق به سرمایه گذاری می شوند یعنی از حد تأمین نیازهای اولیه و ثانویه شان که بیشتر باشد می تواند به عنوان نقدینگی مازاد در مصارف غیر ضرور و دلالی های خرد و کلان صرف شود و دلیلم این است که شأن حضور بانک همین است که نقدینگی مازاد مردم را جمع آوری کند و به دست تولید کنندگان کالا و خدمت عرضه دارد، اما وقتی سودکمتر از تورم است عملاً پولی به بانک نمی آید و بانک هم یا پولی ندارد و یا اگر هم داشته باشد به عنوان تسهیلات نمی دهد مگر با رشوه و پارتی بازی. وقتی نرخ بهره به تورم نزدیک باشد اولاً که خودبخود نقدینگی و تورم را پایین می آورد و ثانیاً این که پس از کاهش نرخ تورم، عملاً دلالی ها نیز نمی صرفند و تنها ارزش افزوده ای که با تولید کالا و خدمت رخ می دهد است که صرفه ی اقتصادی دارد. در واقع نظرم این است که اگر با بازی کردن با سود بانکی، تورم را مستمراً پایین بیاوریم، می توانیم هم پول را از جامعه جمع اوری کنیم و هم پس از مدتی پول را با سود کم و آسان به تولید کننده یا هرکسی که محتاج پول است برسانیم. قابل توجه این که وقتی نرخ سود پایین تر از تورم است بسیاری از وامهای دریافتی که به قصد استفاده از تورم و دلالی اخذ می شوند، متقاضی پیدا نمی کند و عملاً با تقاض ولی در غیر اینصورت تسهیلات تنها از سوی کسانی دریافت می شود که بتوانند ارزش افزوده ایجاد کنند.
دلیل این که میزان درآمد نسبت به میزان هزینه خیلی کمتر است مشخص است. قبلاً دولت فقط یارانه ی انرژی می داد و الان هم بیش از قبل یارانه انرژی می دهد و هم یارانه نقدی، آیا شما فکر می کنید با این شرایط دولت در بحث هدفمندی دچار انتفاع گردیده است؟ شاید شما بگویید که در این نوع محاسبه شما نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی را دخیل کرده اید و من پاسخم این است که بالاخره وقتی می گویی درآمد کمتر از هزینه بوده است همان عوامل هم دخیل می شوند و نمی توان از آنها پرهیز نمود.
با توجه به مطالعه ی نتیجه گیری شما می توانم بگوییم که ما چند فصل مشترک بزرگ و یک اختلاف بزرگ داریم، من هم مثل شما عقیده دارم عامل اصلی تورم تحریم ها نیست، عقیده دارم عامل اصلی تورم هدفمندی نیز نیست، و من هم عقیده دارم که عامل اصلی تورم نقص سیستم بانکی است اما اختلاف بزرگ ما در این است که حقیر می گویم نرخ سود بانکی و نرخ تورم باید آنقدر نزدیک به هم باشند که بانک مثل یک امانت دار ارزش پول افراد و در نتیجه ارزش پول ملی را حفظ نماید و این کار تنها وقتی تحقق می یابد که ماهم مثل تمام دنیا نرخ سودبانکی را به صورت علمی تعیین کنیم. یکی از مسائل شرعی و فقهی که مطالبه ی رهبری بود نیز همین تفقهی بود که موجب شود ضمن حفظ ارزش پول و سرمایه مردم از معاملات ربوی جلوگیری شود و این یعنی این که به دنبال راهکار حلال برای حفظ ارزش پول مردم باشیم نه این که از مردم بخواهیم سرمایه شان را در بانک بگذارند و روز به روز فقیرتر شوند و از بانک نیز توقع داشته باشیم سرمایه خود را با سود کمتر از سپرده به مردم بدهد و روز به روز فقیر و فقیرتر بشود و از دادن تسهیلات جز با مفاسد پرهیز نماید.
مطالب مرتبط این وبلاگ:
یادداشت آقای مهدی جاهد در پاسخ به نقد من به مقاله ایشان در فارس
در نقد مقاله فارس در مورد عامل اصلی تورم
شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.