91/12/25
10:46 ع
مطلبی علمی در خبرگزاری فارس منتشر گردیده است که سهم میزان تسهیلات پرداختی بانکها و ضریب تکرار آنها را براساس آمار و اطلاعات رسمی و جدولهای تنظیمی مورد بررسی قرار داده است و در پایان اینچنین نتیجه می گیرد:
"در نهایت می توان نتیجه گرفت که علت اصلی تورم موجود در کشور نه پیگیری اهداف عدالت طلبانه ای مانند هدفمندی یارانه ها است، و نه فشارهای ناشی از درگیری سیاسی با نظام های ظالمانه بین المللی و تحریم های بانکی و نفتی کشور. علت اصلی فشارهای تورمی ساختار ربوی حاکم بر مدیریت پولی کشور است. ربا اعلام جنگ با خداست و هم اکنون مردم در بسیاری از کشورها علت اصلی بسیاری از مشکلات نظام های اقتصادی خود را عملکرد سیستم بانکی می دانند.
دولت نهم در ابتدای عملکرد خود سعی کرد از طریق کاهش دستوری سود تسهیلات، ولع این نظام در کسب سود بیشتر را کنترل کند. اما سیستم بانکی با قدرت بی پایان خود در مدیریت سیاست های پولی کشور، چنان بهم ریختگی و تورمی در پایان سال 90 در اقتصاد کشور به وجود آورد که در نهایت دولت مجبور شد با افزایش نرخ سود بانکی موافقت نماید.
جالب است که استدلال مدیران سیستم بانکی برای افزایش نرخ بهره بانکی این بود که کاهش نرخ بهره تسهیلات سبب افزایش نقدینگی جامعه و در نتیجه تورم شده است و اگر نرخ سود بانکی را افزایش دهیم، نقدینگی از دست مردم به بانک برگشته و تورم کاهش می یابد! واضح است که چنین تفسیری از علت افزایش نقدینگی و مطرح شدن گسترده آن در رسانه ها، یا ناشی از ضعف بسیار شدید علمی کسانی است که آن را مطرح کرده اند و یا حساب باز کردن روی ضعف بسیار شدید علمی جامعه مخاطب!
کاهش نرخ تسهیلات چه ربطی به افزایش نقدینگی دارد و جمع آوری نقدینگی از دست مردم و پرداخت آن به بانک برای تسهیلات دهی بیشتر و کسب سود از آن چه دخلی به کاهش نقدینگی!؟ واقعیت آن است که هنگامی که سال هاست مردم ما با سپرده گذاری در سیستم بانکی در شرایطی که سود پرداختی آن به مراتب پایین تر از نرخ تورم و در واقع منفی است، پایه ای ترین قاعده علمی بانکداری مبنی بر لزوم پرداخت سود به منظور جذب سپرده را زیر سوال برده اند، نظام جمهوری اسلامی بهترین موقعیت برای پشت سر گذاشتن نظام ربوی بانکی بین المللی و ایجاد نظام پولی اسلامی را دارا می باشد.
واضح است که مهمترین شاخصه های این نظام پولی صفر کردن نرخ تورم، صفر کردن سود سپرده گذاری، صفر کردن سود تسهیلات و تقسیم عادلانه قدرت خرید اعتباری یا همان امکان استفاده از تسهیلات بین آحاد افراد جامعه خواهد بود. به نظر می رسد با تکیه بر پتانسیل علمی و معنوی موجود در جامعه اسلامی ایران برای ارائه تمدنی اسلامی به جامعه جهانی، و افول روزافزون نظام سرمایه داری حاکم، تعریف ابعاد نظام پولی اسلامی، آزاد کردن جامعه اسلامی از دشمنی با خدا به وسیله ربا و گسترش عدالت از طریق جایگزین کردن ساختارهای سرمایه داری با ساختارهای اسلامی، هر چند دشوار اما با توکل به خدا و اعانت از معصومین دور از دسترس نخواهد بود."
این نتیجه گیری چندین ایراد اساسی و چند غفلت دارد:
1- ساختار ربوی حاکم بر مدیریت پولی کشور از زبان کارشناس اقتصادی به عنوان دلیل نهایی تورم چند ایراد دارد اولاً این که ساختار بانکداری ما براساس تجویز علما و فقها پیچیده شده است و قرار نیست که کارشناس اقتصادی در بحث تعیین ربوی بودن یا نبودن آن وارد شود. ثانیاً ساختارهای دقیقاً ربوی بانکی در بسیاری از کشورهای دنیا هم اکنون وجود دارد ولی تورمشان در حد نزدیک به صفر است، پس نمی توان حتی با فرض قبول کردن این که ساختار بانکداری ما ربوی است، آن را عامل اصلی تورم دانست.
2- نگارنده، قدرت بی پایان بانکی را بر کاهش دستوری سود تسهیلات در سال 90 غالب دانست، اما هرگز نگفت که همان میزان کمی که بر سود تسهیلات افزوده شد، چطور فوراً نرخ ارز و سکه را حدود 20 درصد کاهش داد و آیا کاهش نرخ ارز به معنی افزایش ارزش پول ملی و کاهش تورم نیست؟! اتفاقاً به نظر حقیر مشکل از همین سیاست های دستوری در مدیریت اقتصادکشور است که بالاخره موجب می شود دولت در برابر قواعد و قوانین اقتصادی تسلیم گردد. اگر دولت ها پایه گذاری درستی در اقتصاد ایجاد می کردند و با افزایش تولید و کنترل نقدینگی تورم را کاهش می دادند می توانستند نرخ سود بانکی را نیز کاهش دهند، اما وقتی دولت عملاً سود سپرده های بانکی را طوری تعیین می کند که فاقد توجیه برای سرمایه گذاری باشد، معلوم است که پول به جای اینکه به بانک برسد مستقیماً به بازار سرازیر می شود و از دست این فروشنده به دست آن فروشنده می چرخد و حال این که اگر بانک در این وسط وجود داشت، عملاً گردش پولی نیز کندتر و کنترل شده تر و به سمت های مشخص صورت می گرفت، پس عملاً بانک مزاحم اقتصاد نیست بلکه برای گردش پولی صحیح و قابل کنترل از ضرورتهای اقتصادی هر کشور است.
3- نگارنده علی رغم این که میزان و تکرار تسهیلات بانکی را در افزایش نقدینگی و تورم موثر می داند، اما ریشه ی این حرص و ولع در دریافت تسهیلات را مورد واکاوی قرار نمی دهد. وقتی که سود بانکی به مراتب از نرخ تورم کمتر در نظر گرفته شده است، معلوم است که حرص و ولع برای دریافت تسهیلات و سرمایه گذاری در هرچیزی از ارز و سکه و خودرو و خانه و ... افزایش می یابد و حال این که اگر سود بانکی و نرخ تورم نزدیک هم می بود، دیگر استفاده از تسهیلات بانکی برای دلالی عملاً چه نفعی داشت؟ و دیگر چه کسی برای خرید هرچیز غیرضروری به دریافت تسهیلات بانکی رو می آورد؟! پس علت اصلی افزایش حرص و ولع در دریافت تسهیلات و بروز تخلفات بزرگ اقتصادی مانند 3000 میلیاردی در همین رانت تسهیلات بانکی است که در صورت رعایت مبنای علمی تعیین نرخ سودبانکی با استفاده از نرخ تورم، عملاً نه مه آفرید و نه هیچ کس دیگری برای گرفتن تسهیلات بانکی اینقدر حرص نمی زدند و رشوه نمی دادند و کسی هم برای چنین تسهیلاتی نمی توانست طلب رشوه نماید، در واقع ما با این گمان باطل که سود کم ربا نیست و سود زیاد رباست اقتصاد کشور و بانکها را دچار فساد کردیم، در حالی که معیار میزان سود رعایت اصول فقهی در معاملات شرعی است نه میزان سود.
4- نگارنده احساس می کند چون سالهاست که مردم ما به سودهای سپرده های بانکی کمتر از نرخ تورم عادت کرده اند پس ما پتانسیل خوبی برای اصلاح اقتصاد داریم اما ایشان اصلاً توجه نمی کند که همین فاصله بین نرخ سود و نرخ تورم عامل اصلی تورم بالا در کشور ماست و هرگاه دولت ها اصرار داشته اند که به صورت دستوری با کاهش نرخ سود بانکی نرخ تورم را کاهش دهند عملاً به بن بست رسیده اند و دوباره ناچار به افزایش سودبانکی شده اند، همانی که نگارنده در مورد سال 90 به قدرت بی پایان سیستم بانکی تعبیر کرده اند.
5- این که نگارنده تمام کسانی را که عامل نقدینگی را به کم بودن سود سپرده های بانکی متوجه می دانند یقیناً بی سواد و یا سوءاستفاده گر می داند جای بحث کارشناسی ندارد ولی یقیناً ایراد دارد. بالاخره نقدینگی های مازاد در هر اقتصادی باید با ابزارهای اقتصادی مانند سهام و اوراق مشارکت و سپرده گذاری بانکی جمع آوری گردد و اگر این ابزارها فاقد توجیه و سودآوری و حتی با زیان همراه باشند چگونه می توان کارکرد متعارفشان را متوقع بود؟ چرا باید از مردم توقع داشت در حالی که ارزش پولشان در حال کاهش است پولشان را در بانکی بگذارند که ارزش پولشان را بیشتر کاهش دهد.
6- نگارنده طرح هدفمندی یارانه ها را در میزان نقدینگی و تورم بی تأثیر می داند در حالی که مشخص است که این طرح خوب به گونه ای اجرا شد که میزان هزینه کرد و پرداختی های دولت در هدفمندی به مراتب بیش از درآمدِ پیش بینی شده بود و این نشان دهنده ی افزایش نقدینگی در جامعه و به معنی تأثیر قطعی در افزایش تورم است.
7- نگارنده در انتها صفر کردن سود بانکی و نرخ تورم و سود تسهیلات را موجب نجات کشور می داند و استفاده از پتانسیل علمی و معنوی موجود را برای این کار کافی می داند ولی به این قسمت که اصلی ترین بخش بحث است و تاکنون مورد ادعای خیلی از افراد هم بوده که می رسد، بحث را جمع کرده و به پتانسیل علمی و معنوی و توکل بر خداوند اکتفا می کند، گویا ما و کارشناسان ما همگی استاد انتقادند و به پیشنهاد که می رسند آن را به سایرین می سپارند.
8- بحث دیگر شبهه ای است که در مورد ربوی بودن وام ها لازم به توضیح می دانم این است که اگر تسهیلات طبق دستورات مصوب و مورد تایید علما و شورای فقهی بانک مرکزی پرداخت و بازپس گرفته شود، عملاً ربایی اتفاق نمی افتد که این مهم مستلزم رعایت تسهیلات گیرندگان و نظارت بانک است. تسهیلاتی که عنوانش فروش اقساطی است و در محل معین و برای خرید کالای مشخص صرف شود و بانک به عنوان مالک آن را به صورت اقساطی و گرانتر از قیمت نقد بخرد و به تسهیلات گیرنده بفروشد مشمول معامله ی فروش اقساطی که از عقود اسلامی است می شود نه از معاملات ربوی! و همین طور است سایر معاملات شرعی مانند جعاله و مضاربه و ....
9- ادعای ربوی بودن تسهیلات بانکی به جای دعوت به رعایت اصول و شئون آن چه فایده ای دارد!؟ جز این که موجب می شود ربای واقعی در بازار رواج یابد، آیا ما مجازیم که به بهانه ی مقابله با بد، بدتر را ترویج کنیم؟! آیا این توجیه را در بین نزول خوران کم دیده اید که به استناد همین جملات امثال نگارنده استناد می کنند و نزول و ربا خوری خود را مشروع و قانونی می دانند؟! آیا نباید نحوه ی درست و صحیح و شرعی استفاده از تسهیلات بانکی را با آموزش مردم و نظارت بر بانکها دنبال کنیم؟! آیا اینچنین بی محابا و مطلق در مورد ربوی بودن تسهیلات بانکی صحبت کردن دخالت در شئون حکومتی ولایت فقیه و فلج کردن سیستم بانکی به عنوان قلب خون رسان اقتصاد کشور نیست؟! و حتی با فرض قبول سخن نگارنده، اگر سیستم بانکی ما دچار رباست و پتانسیل علمی و معنوی دوستان هم بالاست لطف کنند به جای انتقاداتِ صرف، پیشنهاد ارائه نمایند، وگرنه یقیناً می توان همین سیستم را به نحو بهتر و پاکتری اداره نمود.
در پایان نظر شما را به مقاله ای که چندی پیش با عنوان "شاه کلید حل مشکلات اقتصادی کشور" نگاشته بودم تقدیم می کنم، ضمن قبول این که یقیناً اشتباهات زیادی در مسائل اقتصادی بر من وارد است ولی بالاخره دوستانی که فقط انتقاد می کنند باید جسارت و شاید هم به زعم خودشان حماقت امثال مرا در دادن پیشنهاد بپذیرند و خودشان نیز در این عرصه با قدرت و شجاعت وارد شوند.
برچسب های مرتبط: اقتصاد بانک تورم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.