لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2 3 >

94/11/25
7:58 ص

JamNewsImage00015869اخیراً مطلبی علیه دکتر حداد عادل منتشر شده است و ایشان را بابت سمت هایشان در مجلس، فرهنگستان ادب، بنیاد سعدی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، هیأت علمی دانشگاه، بنیاد دانشنامه جهان اسلام، مدیر دبیرستان خصوصی ادب و فرهنگ، مشاور رهبری، هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، هیأت امنای مؤسسه مجمع جهانی اهل البیت، عوض شورای برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و … دارند، ناقض اصل 141 قانون اساسی معرفی کرده است در صورتی که:

1- شورای نگهبان در نامه های شماره 2432 مورخ 1367/7/5 و 118 مورخ 1368/2/19 در خصوص اصل 141 قانون اساسی، اشتغال نماینده مجلس به سمت آموزشی در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و هیأت امنای دانشگاه ها و مدارس غیر انتفاعی را بلا مانع دانسته است.

2- طبق اساسنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر حداد عادل هم مانند افراد برجسته دیگری چون دکتر حسن حبیبی از اعضای منتخب اولیه و پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است و شخصی مثل دکتر حبیبی هم همزمان، هم رئیس این فرهنگستان و هم معاون اول رئیس جمهور بوده است.

3- عضویت دکتر حدادعادل در مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم مستقیم مقام معظم رهبری در کنار افرادی مانند حسن روحانی، علی لاریجانی، ولایتی و … با حفظ سمت می باشد.

4- عضویت دکتر حداد در شورای انقلاب فرهنگی نیز به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم شخص رهبری است و همانند شخصیت هایی مثل علی لاریجانی، ولایتی، جاسبی، صادق واعظ زاده و … با حفظ سمت های دیگر ایشان است.
5- سمت مشاور برای مقام معظم رهبری نیز یک شغل محسوب نمی شود و ایشان در حوزه های مختلف نظامی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …. مشاوران مختلفی دارند که در مواقع لزوم از مشورهای شان بهره می برند ولی این که این مشاوران به مشاغل دیگری مشغول نشوند، محرومیت نظام از ایشان تلقی می گردد.

6- در مورد عضویت در هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، نام ایشان در بین اعضایی که در سال 92 منصوب شدند وجود ندارد و جالب این که در خود صفحه بنیاد ایران شناسی ویکی پیدیا، اسم دکتر حداد بین اعضای هیأت امنا دیده نمی شود.

7- طبق اساسنامه بنیاد سعدی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب الزاماً از اعضای این بنیاد است.

8- مؤسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت، بنیاد دائره المعارف اسلامی و بنیاد دانشنامه جهان اسلام غیردولتی، غیرانتفاعی و به هم وابسته هستند.

9- عضویت آقای حداد در شورای برنامه ریزی و پژوهشی وزارت آموزش و پرورش به مانند آقایان ولایتی، افروز و … با حفظ سمت و از سوی شخص رئیس جمهور (روحانی) صورت گرفته است.

10- دبیرستان خصوصی دخترانه ادب و فرهنگ، متعلق به خانم دکتر ماهروزاده همسر دکتر حداد عادل است و مدیریت آن توسط دکتر حداد عادل فاقد هرگونه منع قانونی است.

11- شورای تخصصی تحول و ارتقا علوم انسانی یک شورای تخصصی زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی که ارتقای علوم انسانی را برعهده دارد و آقای حداد عادل به عنوان استاد فلسفه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس این شوار تعیین شده است.

12- اکثر سمت های دکتر حداد عادل در موسسات غیرانتفاعی، غیردولتی و خصوصی است و سایر سمت های شان نیز یا براساس تفسیر قانونی شورای نگهبان بلامانع است و یا به واسطه سمت های دیگر ایشان است که به صورت حقوقی به سمتی دیگر منصوب گردیده اند انجام شده و یا در سمت هایی است که رسماً شغل تلقی نمی شوند و بعضاً ماهیت مشاوره یا عضویت در اتاق فکر و فاقد کار اجرایی می باشند، که عیناً همین مسأله در خصوص سایر مسئولان دولتی و مجلسی نیز وجود دارد.

13- فهرست سمت هایی که در متن های تخریبی علیه دکتر حدادعادل ادعا شده است عیناً از صفحه ویکی پیدیای ایشان است که یک منبع غیرقابل استناد و سیاستزده و متن باز است که توسط اشخاص متفرقه به راحتی قابل تغییر است، جالب این که علی رغم این که برخی از اشخاص دارای سمت های متعدد و احتمالاً بیشتری هستند، چنین فهرستی برای ایشان در صفحات ویکی پیدیای ایشان تعبیه نشده است که نشان از عمق حرکات تخریبی علیه این مرد فرهنگ و ادب ایران دارد.

نتیجه: در حالی اصلاح طلبان برای تخریب وجهه انقلابی دکتر حداد عادل دست روی سمت های قانونی و فرهنگی ایشان گذاشته اند که برخی از وزرای اقتصادی دولت یازدهم که در دولت های اصلاحات و سازندگی هم وزیر بوده اند، در هیأت مدیره ده ها شرکت اقتصادی خصوصی، از رانت های مختلف اطلاعاتی و اقتصادی نیز برخوردار بوده و ثروت هنگفتی را نیز کسب نموده اند و بسیاری دیگر از شخصیت های مسئول دولتی و نمایندگان مجلس نیز در سمت های متعدد در شورهای مختلف مشغول هستند که مورد تخریب قرار نمی گیرند که این ها نشان دهنده اغراض سیاسی این انتقاداست.


nazokbin

94/11/21
9:37 ع

photo_2016-02-09_08-14-50مدتهاست که شاهدیم بزرگترین حربه، اهرم و ابزاری که اصلاح طلبان برای رقابت و مقابله با اصولگرایان به کار می گیرند، بحث مفاسد اقتصادی است، یعنی تلاش می کنند نشان دهند که جریان اصولگرایی جریانی مفسد است که نباید به ایشان میدان داده شود، البته قابل درک است که جریان اصلاح طلبی و اعتدالیون به دلیل نداشتن کارنامه مناسب و عملکرد قابل دفاع، ناچارند به شیوه تهاجمی، تخریب رقیب را در دستور کار قرار دهند ولی مسلماً این شیوه ها، نمی تواند اخلاقی و شرعی تلقی گردد، در ادامه و در پاسخ به این سیاست بسیاری از اصلاح طلبان، موارد زیر تقدیم می گردد:

  • به کارگماری رحـیمی توسط احمدی نژاد یا مرتضوی، هرچند هنوز هیچ جرمی از نامبردگان اثبات نشده بود، ولی موردانتقاد بسیاری از اصولگرایان قرارگرفت تاحدی که مؤثرترین افرادی­که درپیگیری پرونده­های ایشان مؤثر بودند از بدنه خود اصولگرایان و افرادی مانند علیرضا زاکانی، احمدتوکلی والیاس نادران و… بودند که بدون مصلحت اندیشی پرونده را تا انتها پیش بردند. آیا همه شخصیت های دولتهای نهم و دهم مشکل داشتند؟! چه فساد و یا تخلف کلانی در دولت نهم و توسط دولتمردانش رخ داد؟! آیا همه دولتمردان دولت دهم فاسد بودند و یا تنها یکی دونفر از آنها دارای جرم اثبات شده گردیدند که بعضاً هم اصلا ارتباطی به زمان تصدیگری مسئولیتشان در دولت نداشته است. آیا بقایی که این همه روی فسادش مانور داده شد در نهایت و علی رغم چند ماه بازداشت و بازجویی، جرمی از وی ثابت گردید؟! اصلاً قصدم این نیست که بگویم هیچ مفسده و جرمی در جریان اصولگرایی رخ نداده است که اگر هرکسی چنین بگوید دروغ گفته است، بلکه آنچه ناراحت کننده است، سیاستبازی در این خصوص است، این که تخلفات یک نفر یا دونفر را به کل یک دولت و یا به کل یک جریان تسری بدهند، آنهم در حالی که بقیه جریان این تخلفات را به شدت محکوم کرده اند یک ظلم آشکار و تهمت غیرقابل انکار است.
  • آیا جداً آمار مفاسد بدنه جریان اصلاح طلبی با آن همه مفاسدشان در خصوصی سازی های مفسده انگیز و تقسیم غنائمی که بین جریان اصلاح طلب و کارگزاران در آن سالها انجام شد قابل انکار است؟! آیا پرونده مفاسد کلان قراردادهای بیع متقابل نفتی که تاسالها محرمانه نگه داشته می شد و از قبل آن مفاسد کلانی مثل کرسنت، استات اویل و توتال درآمد قابل تطهیر است؟! آیا توزیع پول بین حدود 60 نماینده مجلس اصلاح طلب و شخصیتهای برجسته اصلاح طلبی که عموماً چند صد میلیونی بود قابل فراموشی است؟! آیا پرونده دانشگاه و مدارک تقلبی هاوایی که بین مسئولان اصلاح طلب مدارک غیر معتبر دانشگاهی تقسیم می کرد قابل انکار است؟! آیا دکتر خطاب کردن آقای خاتمی در 8 سال ریاست جمهوری وی آن هم به دروغ (وبابت یک دکترای افتخاری)، قابل تطهیر است؟! آیا آسیبی که در فقره پرونده هسته ای با ندانم کاری متولیان امر در سال 82 چه از طریق خرید تجهیزات آلوده و چه از طریق اظهارات نسنجیده برخی نمایندگان مجلس ششم و چه از طریق برخی اسناد و مدارکی که توسط برخی دیپلمات ها، خواسته و یا ناخواسته منتشر شد قابل فراموشی است؟! آیا همین بابک زنجانی و خاوری محصول رشد و تنفس در تفکر کارگزارانی نیستند؟! آیا همین بابک زنجانی که امروز او را به عنوان مفسد اقتصادی برای تخریب کل جریان اصولگرایی مورد استفاده قرار می دهند، یک شبه و در دولتهای نهم و دهم پدید آمده اند و یا زاییده  سالها مسئولیت و مدیر عاملی در بانکهای مطرح کشور و یا تلمذ در محضر افرادی مثل شخص مرحوم نوربخش هستند؟!
  • و اما در این خصوص بعضاً دیده می شود که با انتشار عکس مدال دادن خاتمی به مرحوم کاتوزیان از حقوقدانان برجسته  کشور و یا مدال دادن روحانی به شخص ظریف در کنار مدال دادن احمدی نژاد به رحیمی یا تقدیر از بابک زنجانی بر ذهن مخاطبان پیامی خاص را منتقل کنند که در پاسخ به ایشان باید گفت: اولاً بین سران اصلاحات و کارگزاران و حتی اعتدال هم سابقه تقدیر از امثال بابک زنجانی یا مفسدان یا مجرمانی که بعداً به خاطر سوابق فساد یا جاسوسی یا خیانت از کشور متواری شدند وجود دارد. ثانیاً همانطوری که آقای خاتمی از کسی مثل کاتوزیان تقدیر کرده است، آقای احمدی­نژاد از افراد برجسته و خدمتگزار زیادی اعم ازخانواده شهدا، دانشمندان مختلف، اهالی فرهنگ وهنر و ورزش و … بارها تقدیر کرده اند که تصاویرشان فراوان و قابل جستجو است، ثالثاً در خصوص این که مدال افتخار آقای ظریف چقدر برازنده اوست نیز، تاریخ همانطوری که برای رحیمی و یا افراد دیگر گواهی داده است، برای ظریف هم گواهی خواهد داد که آیا برجام و مذاکرات و ملحقات آن در جهت و برای و به نفع منافع ملی بوده است یا خیر؟!، البته در حالی که هنوز بسیاری از ابعاد مسائل مذاکرات و توافقات و نتایج آنها پنهان است، شاید نتوان سریع قضاوت کرد ولی در همین مدتی که در خصوص مذاکرات و برجام و ادعاهای پسابرجام و پساتحریم و قراردادها و توافقات بعد آن شاهد بوده ایم، حتی خود دولتمردان هم دیگر جرأت ندارند برای برجام نقش کلیدی در حل مشکلات کشور قائل باشند و دنبال شریک جرم و یا فرار از پاسخگویی در دوره پسا برجام قرار دارند.
  • اما بحث بسیار مهم و اصلی در خصوص مقایسه میزان مفاسد و جرایم دو جریان نیست بلکه در خصوص یک تفاوت بسیار بزرگ در نحوه مواجهه با مجرمان و مفسدان اقتصادی است، چرا که اصولگرایان، غالباً متخلفان و مجرمان­شان را محکوم می­کنند و حتی در جهت مجازات شان پیگیری هم می کنند که نمونه اش را در برخورد مجلس اصولگرا با تخلفات مرتضوی و رحیمی شاهد بودیم، ولی اصلاح طلبان نسبت به مفسدان طیف خود، غالباً با حمایت و تطهیر برخورد می کنند و حتی بعضاً آن ها را تا حد قهرمان بالا می برند، نگاهی به فهرست اسامی شخصیت های بارز اصلاح طلب که شهرام جزایری به ایشان پول های هنگفت داد نشان می­دهد که بسیاری از این اسامی مانند کروبی و محمدرضا خاتمی و … هم اکنون جزء شخصیت های اصلی و کلیدی اصلاح طلبان هستند و یا شخصی مثل کرباسچی که مجرم اقتصادی بود به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران و رئیس ستاد کروبی بکارگیری شد و یا مشاهده می شود که برای محکومیت و زندانی شدن شخصی مثل مهدی هاشمی با آن همه مفاسد و جرایم کلان اقتصادی، آنچنان فضاسازی راه می افتد که گویی «نلسون ماندلا» به زندان افتاده است! و یا وقتی که آقای صادق خرازی از اصلاح طلبان برجسته از لیست اسامی کسانی می گوید که به دشمنان گرا دادند فوراً محکوم به خیانت به اصلاح طلبی می­گردد و حال این که خائن کسانی هستند که به دشمن گرا دادند و یا به منافع ملی ضربه زدند. آیا نگاه حزبی اصلاح طلبان به مسائلی که چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ امنیتی، خیانت به کشور و منافع ملی تلقی می شوند قابل انکار و قابل اغماض است؟! این مسئله ای است که به مراتب بیش از میزان و تعداد و حجم پرونده های مفساد جریان اصلاح طلب قابل نکوهش است.

nazokbin

94/11/11
7:58 ص

isاز آنجا که اصلاح طلبان در فتنه 88 به دلیل اشتباه بزرگ سران شان با اکثر ظرفیت شان در کانون فتنه گردآمدند و در نهایت بابت عدم التزام شان به قانون اساسی و ولایت فقیه دچار خروج از حاکمیت گردیدند، در حال تلاشند تا این انتخابات را بستری برای بازگرداندن عناصر لغزیده در چاه ویل فتنه قراردهند، کاری که ابتدا در مورد شخص خاتمی دنبال کردند ولی با سدی به نام خط قرمز بودن فتنه برخورد کردند ولی همزمانی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی باعث شده تا اصلاح طلبان برای این شرایط با برنامه هایی برای مقاطع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت وارد فضای انتخابات شوند که البته تحقق این برنامه ها بدون همراهی جریان اعتدالیون به راحتی قابل تحقق نخواهد بود:

  • هدف بلند مدت اصلاح طلبان تضعیف شخص رهبری و جایگاه ولایت فقیه است که برای این کار به چند اقدام دست زده اند:
    1- تشکیک در توانایی مدیریت مقام معظم رهبری
    2- طرح یک مسئله فراقانونی با عنوان «رهبری شورایی»
    3- تأویل نظارت بر حفظ شرایط قانونی رهبری (که مستمراً در مجلس خبرگان انجام می گردد) به نظارت برعملکرد رهبری
    4- طرح کردن تعیین جایگزین برای رهبری درحالی که این مسئله همیشه در مجلس خبرگان صورت می گرفته است.
  • هدف میان مدت اصلاح طلبان در فضای انتخاباتی، هجمه، فشار و تضعیف شورای نگهبان است چرا که این شورا چه در تأیید صلاحیت نامزدها، چه در تصویب قوانین و چه در جلوگیری از تأویل به رأی قانون اساسی به منزله نگهبان اسلامیت نظام، در برابر عناصر لیبرال و یا طرح های سکولاریزه کردن حکومت ایستاده است. اصلاح طلبان تحقق این هدف را با چند عامل دنبال می کنند:
    1- دعوت حداکثری برای نامزد شدن در انتخابات، حتی درخصوص افرادی که از رد صلاحیت شان اطمینان وجود داشت.
    2- تأیید صلاحیت حداکثری وغیر معمول (بالای 90 درصد) داوطلبین در هیأت های اجرایی به منظور این که فشار رد صلاحیت ها به تنهایی متوجه شورای نگهبان گردد.
    3- فشار و هجمه سنگین علیه شورای نگهبان در جهت زیر سوال بردن جایگاه بی طرفانه و قانونی شورای نگهبان و سوءاستفاده از رد صلاحیت هایی که اصلاح طلبان برایش برنامه داشتند.
    4- طرح مسائلی مانند اظهارات (مورخ 94/11/1) رئیس جمهور، مبنی بر این که بررسی صلاحیت ها به احزاب سپرده شود و یا این که فقط توسط دولت صورت گیرد و با زیرسوال بردن اصل نظارت استصوابی.
    5- یکی از روش های تخریب شورای نگهبان، سوءاستفاده از آقازادگان ناراضی است که احساس می کنند حق شان در انقلاب آن طور که باید و شاید به رسمیت شناخته نشده است، نگاهی به صفحات نشریات اصلاح طلبان نشان می دهد که استفاده ابزاری از نام بزرگان انقلاب و چهره فرزندان شان، یکی از اهداف جدی جریان اصلاح طلب برای تضعیف جایگاه شورای نگهبان است.
  • هدف کوتاه مدت اصلاح طلبان در این انتخابات، نفوذ بیشتر در مجلس است که این مسئله را از طرق زیر دنبال می کنند:
    1- با شلوغ کردن فضای انتخاباتی و مظلوم نمایی برای داوطلبین رد صلاحیت شده، تلاش می کنند نامزدهای بیشتری را از صافی شورای نگهبان عبور دهند.
    2- با مظلوم نمایی تلاش می کنند تا مردم را به سمت خود جذب کنند و نامزدهای بیشتری را به مجلسین شورای اسلامی و خبرگان وارد کنند.
    3- کاهش تعداد نامزدهای خود را فرصتی برای ائتلاف و اتحاد بیشتر قراردهند و این مسئله را به مانند مزیتی در برابر طیف مقابل قراردهند.
    4- نهایت استفاده تبلیغاتی و اقتصادی از برجام برای کسب آرای بیشتر در دستور کار دولت است که برای این امر، 3 کار را در دستور کار قرارداده اند:
    اولاً برجام را یک پیروزی بسیار بزرگ و عجیب و غریب نشان می دهند.
    ثانیاً برجام را یک موفقیت انحصاری برای دولت یازدهم قلمداد کنند و به همین منظور رسماً از رسانه ها خواستند نقدی به برجام صورت نگیرد.
    ثالثاً با وعده هایی مانند افزایش حقوق به کارمند و بازنشسته و حرف از عدم حذف یارانه و عدم افزایش قیمت ها و … تلاش خواهند کرد تا از برجام برای پوشاندن ضعفهای دولت در حل مسائل اقتصادی کشور اعم از بروز رکود (که از رسانه ها خواسته شد درباره اش نقدی صورت نگیرد)، کاهش قدرت خرید، عدم انتقادپذیری، افزایش هتک حرمت ها و تنش های منطقه ای، ضعف مفرط در دیپلماسی نفتی و شکست دربرابر سیاست های عربستان و آمریکا برای کاهش مفرط نفت و وضع تحریم های جدید و ..، نهایت استفاده را نمایند.
    5- تحریک فضا و ظرفیت سنجی مستمر در جهت ایجاد آمادگی برای هیجانی کردن فضای انتخاباتی و امتیازگیری از نظام با عباراتی مانند این که «مردم ساکت نخواهند ماند» و یا »مردم اعتراض خواهند کرد» که البته با توجه به تجربه ارزنده ای که مردم در سال 88 کسب کردند، این گزینه به یک گزینه سوخته و غیرعملی تبدیل شده است، هرچند همیشه قلیل افرادی وجود دارند که به واسطه عناد یا مزدوری حاضر به اغتشاش باشند، ولی به میدان آمدن جمعیت کثیر مردمی در این فضا اصلاً محتمل به نظر نمی رسد.

nazokbin

94/10/7
11:56 ص

753108_673

– متأسفانه دیده میشود که اصلاح طلبان هروقت که بابت پولهایی که شهرام جزایری به بزرگان اصلاح طلبی پرداخت کرده نکوهش میشوند، به جای پذیرش زشتی جرم شهرام جزایری و کسانی که از وی پول گرفتند، به یک تهمت زشت نسبت به دفتر رهبری دست میزنند و ادعا میکنند که شهرام جزایری به دفتر رهبری هم پول داده بود ولی این ادعا در هیچکدام از اظهارات شخص شهرام جزایری که ادعا کرده بود به کروبی، محمدرضاخاتمی، هادی خامنه ای، الیاس حضرتی و 60 نماینده مجلس ششم پول داده، وجود ندارد. بحث دیگر این که نه تنها شهرام جزایری هرگز چنین ادعایی نکرده است.
– بلکه علیزاده طباطبایی، وکیل شهرام جزایری (و وکیل مهدی هاشمی و از دوستان نزدیک هاشمی رفسنجانی) در مصاحبه ای که در خصوص شهرام جزایری با نشریه پنجره انجام داد عاملی را که باعث گرفتار شدن شهرام جزایری شده بود را اینچنین بیان میکند:«شاید شهرام جزایری به‎خاطر ناآشنایی با فضای سیاسی بود که چک کمک به دفتر رهبری را ارسال کرد. حتی مطرح است که اگر این کار را نمی‎کرد، ممکن بود فعلا گرفتار نشود. برخی معتقدند که جریانی به نوعی شهرام را به این سمت سوق داد که او گرفتار شود. این بحث هم هست ولی به هرجهت جریاناتی بودند که به‎دنبال زدن شهرام بودند.»
– نکته دیگری که در پرونده شهرام جزایری موجود است این اگر چه برخی از افرادی که شهرام جزایری نام برد، مانند کروبی به پولی که گرفتند اقرار کردند، اما برخی نیز این مسئله را منکر شدند البته بدون این که بخواهند از شهرام جزایری بابت تهمتی! که به ایشان زده است، شکایت کنند.
– از دیگر مسائلی که در خصوص پرونده شهرام جزایری وجود دارد این که مبالغی که بیان افراد سرشناسی دولتی و مجلسی اصلاح طلب پرداخت کرده بود عموماً ارقام بالا و بعضا چندصدمیلیونی بوده اند و این در مقایسه با پولی که محمد رضا رحیمی بین 170 نماینده اعم از اصولگرا و اصلاح طلب توزیع کرده بود، سرجمع 1 میلیارد و دویست بوده است و بحث دیگر این که پولی که رحیمی بین ایشان تقسیم کرد به عنوان رئیس دیوان محاسبات مجلس و با ادعای قانونی بودن منبع پولها صورت گرفته است.
– فارغ از تمام مطالب فوق آنچه مهم است این که برخورد سیاسی و دوگانه در برابر مفاسد اقتصادی اقدامی کاملا برخلاف منافع ملی است و و البته کاش این چنین پولهایی چه کم و چه زیاد بین مسئولان و نمایندگان توزیع نمیشد. و مفسد اقتصادی چه رحیمی و زنجانی و خاوری باشد و چه شهرام جزایری و مهدی هاشمی و کرباسچی باید محکوم گردد و نه این که مثلاً پول دادن محمد رضا رحیمی و پول گرفتن 170 نماینده را محکوم ولی پول دادن شهرام جزایری و پول گرفتن بزرگان اصلاحات و 60 نماینده مجلس ششم را تطهیر نمایند و برای این تطهیر حتی حاضر به تهمت به دفتر رهبری هم بشوند.


nazokbin

94/10/5
8:46 ص

khatamiمعمولاً و اکثریت قریب به اتفاق حامیان آقای محمد خاتمی از مدعیان تقلب در انتخابات 88 هستند که علی رغم محدودیت قانونی در تطهیر و مطرح کردن مجدد وی در رسانه ها، طی یکی دوسال اخیر تلاش زیادی در این راستا داشته اند که البته این تلاش با سکوت مقامات قضایی همراه نشد و در مواردی منجر به برخورد با نشریات متخلف گردید که این مسئله موجب گردیده است تا مطلبی در خصوص عملکرد خاتمی در این 6-7 ساله به عنوان مقدمه و در نهایت یک سوال کلیدی مطرح نمایم:

خاتمی سالها به عنوان رهبر جریان اصلاح طلب معرفی شد و طی مدتی که جریان افراطی اصلاح طلب خواستند از وی عبور کنند عملاً با تشدید مواضع ضد دینی و ضدانقلابی از سوی مردم، مطرود گردیدند، به نحوی که تاسال ها تمام انتخابات اعم از شواری شهرها و مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را باختند و در انتخابات 92 نیز ناچار به ائتلاف و سپس هم کنارگذاشتن نامزدشان در ائتلاف شدند.

حضور خاتمی در انتخابات 88 به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی تقریباً قطعی شده بود که اعلام حضور موسوی باعث شد تا خاتمی از این حضور انصراف دهد که برخی این را به مثابه گذشت وی و برخی نیز به مثابه تیزهوشی وی به منظور پرهیز از باخت در شرایطی دانستند که اولاً مردم در ادوار گذشته به رؤسای جمهور دوبار فرصت داده بودند و ثانیا عملکرد دولت نهم و محبوبیت وی قابل مشاهده بود. عدم حضور خاتمی به عنوان نامزد مانع نشد که از نامزدی موسوی حمایت نکند و به همین دلیل از چندماه قبل از انتخابات، با تشکیک کنندگان در انتخابات همصدا شد و حتی درجلسه ای که به منظور تشکیل کمیته صیانت از آرا در منزل هاشمی برگزار شد حضور یافت و در سخنرانی های خود نیز به تشکیک در انتخابات پرداخت و با خبری که در ساعت 12:10 روز 24 خرداد سایت یاری نیوز از قول او منتشر کرد، برنده شدن موسوی در انتخابات را اعلام کرد تا بعد از مصاحبه صبحگاهی عفت مرعشی دومین گام را در اعلام برد زوهنگام موسوی بردارد که این خبر با تبریک رسمی خاتمی به موسوی که در ساعت 21:6 از طریق سایت جمهوریت منتشر گردید، تکمیل شد.

بعد از شعله ور شدن آتش فتنه، خاتمی تا روزها، همچنان با حضور در راهپیمایی 25 خرداد و نامه به رئیس قوه قضاییه در 28 خرداد و صدور بیانیه 31 خرداد و اظهارات فتنه گرانه در جمع متهمان بازداشت شده فتنه در تاریخ 10 تیر و پیشنهاد رفرانودم در 29 تیر و امضای نامه تحریک آمیز به مراجع در 3 مرداد و حضور در راهپیمایی 27 شهریور دربین حامیان فتنه و … تلاش کرد تا در روشن ماندن آتش فتنه کمک نماید ولی وقتی دید تمام تلاشهایشان برای روشن ماندن فتنه در پس روشنگری های نظام و افشای ماهیت واقعی فتنه ذیل حمایتهای دشمنان خارجی بی فایده است، کم کم حضورش را از متن فتنه کم کرد و این چنین شد که برخلاف موسوی و کروبی که به اقدامات اغتشاشاگرانه شان تا زمان محصور شدن ادامه می دادند، خاتمی محصور نگردید.

پس از کمرنگ شدن حضور خاتمی در صف اول فتنه، یک اقدام دیگر او به شدت مورد انتقاد بسیاری از فتنه گران و حامیان فتنه قرار گرفت و آن حضور پای صندوق رأی انتخابات مجلس نهم بود. عملاً خاتمی با این حضور، ادعای غیرقابل اعتماد بودن نظام را نادیده گرفت که عملا یک چرخش از اتهامات قبلی خود علیه نظام به شمار می رفت، چرا که او در انتخاباتی شرکت کرد که همان دولت، همان شورای نگهبان، همان قانون انتخابات و همان نظام آن را اجرایی، نظارت و تأیید کردند.

تغییر چرخش بعدی خاتمی در یک سخنرانی بین دانشجویان بود که رسماً گفت «من نمیگویم که تقلب شده است» که فایل صوتی این جمله منتشر گردید و پس از آن نیز در یک اظهار نظر دیگر نسبت به موسوی و برخی اقدامات وی در فتنه 88 مانند خداجو خواندن هتک حرمت کنندگان به پرچم اباعبدالله سخت انتقاد کرد که این انتقاد با واکنش تند موسوی مواجه گردید.

سوال جدی که از حامیان خاتمی می توان پرسید این است که:

اگر خاتمی آنطوری که از اول نشان داد به وجود تقلب در انتخابات اعتقاد داشته است پس چرا وقتی که احتمال پیروزیش کمرنگ شد خودش را کنار کشید؟! اگرهم آنطوری که بعدا علام کرد به تقلب اعتقاد نداشته است پس چرا جریان اصلاحات را از افتادن به این چاه دروغ بازنداشته است؟! چرا وقتی که آتش فتنه 88 کم فروغ شد مسیرش را از سران دیگر فتنه جدا کرد؟! چرا پس از خاموش شدن آتش فتنه تازه یادش افتاد که ازاشتباهات موسوی در فتنه 88 انتقاد و از اعلام متقلب بودن نظام استنکاف نماید؟! آیا همه این موارد اعم از حمایت ها، کنار کشیدن ها و سپس انتقاد کردن ها نشان از رفتار غیراخلاقی وی برای حفظ قدرت و حتی با تمسک به ابزار دروغ، تهمت و تخریب نیست؟!


nazokbin

94/9/10
1:25 ع


osoolgarayan

این بار هم در مقطع حساس انتخابات و موعد تعیین رویکرد اصولگرایان، بحث وحدت اصولگرایان اهمیت خودش را نشان می دهد و همچنان مشکلات و موانعی در این راه نمایان می گردد که آنها را به دودسته تقسیم می کنیم:

1- در نهایت تعجب، اشخاصی در جریان اصولگرایی حضور دارند که کمک به جریان رقیب و ضربه به جریان خودی را دنبال کنند، ایشان در سابق هم برابر فتنه های ضدانقلاب، بعضاً تا مدتها یا سکوت کرده اند و یا مواضع غیرانقلابی از خود نشان داده اند، و اکنون نیز دارای مشخصه هایی هستند که بعضاً با مصادیق انقلابی گری در تعارض است ولی خودشان را در زمان انتخابات در جریان اصولگرایی جا می دهند و تلاش می کنند مانع رسیدن به وحدت جریان اصولگرایی و یا به بیراهه بردن آن بشوند. یکبار مثل ولایتی یک ائتلاف صوری تشکیل می دهند و بار دیگر هم شبیه آنچه که هم اکنون در حال وقوع است رسماً در مسیر وحدت اصولگرایان سنگ اندازی می کنند. علی لاریجانی از یک سو از ساکتین فتنه شناخته می شود و از سوی دیگر با جانبداری هایی که بعضاً موجب خروج وی از وظایف قانونی اش به عنوان رئیس مجلس می شود و با سفر به نیویورک برای حمایت از برجام و با تصویب 15 دقیقه ای برجام در مجلس، اصلاح طلبان و اعتدالیون را طوری راضی کرده است که او را از خود می شناسند؛ به نظر می رسد تا زمانی که امثال ولایتی، ناطق و لاریجانی، خیلی صریح تکلیفشان را با مبانی ناب انقلابی گری روشن نکنند، تلاش برای حفظ ایشان به عنوان محورهای وحدت امری اشتباه است که اشتباه بودنش بارها ثابت شده است و هرچند هنوز برخی از اصولگرایان می پندارند این افراد قابل احیا در جریان اصولگرایی هستند ولی بارها دیده شده است که این این عناصر، بیش از این که رفیق اصولگرایان باشند، در مواقع حساس، شریک یاران هاشمی و اصلاح طلبان بوده اند.
2- در به وحدت نرسیدن جریان اصولگرایی یک عامل دیگر هم نقش دارد که نه به عنوان مانع وحدت، بلکه به عنوان مانع التقاط عمل می کند، این جریان وقتی می بیند همان عناصر مذبذب به عنوان محور وحدت خود را به جریان اصولگرایی غالب کرده اند، ائتلاف با ایشان را با هدف برد انتخاباتی، یک اقدام غیرمجاز تلقی می کنند که در رأس این جریان شخص علامه مصباح قرار دارد که وحدت را فی ذاته مقدس نمی شناسد، بلکه جنس محور وحدت را عامل مشروعیت آن تلقی می کند و اگر چه بخشی از اصولگرایان ایشان را مقصر عدم وحدت این جریان در سال 92 معرفی کردند، اما بعدها ثابت شد که ائتلافی که حول محور ولایتی تشکیل شده بود یک ائتلاف صوری و هدایت شده از سوی ناطق و هاشمی بود (رجوع شود به اظهاراتعسگری و باهنر در خصوص این ائتلاف) تا در نهایت ابزاری برای تفرقه بیشتر در اصولگرایان و سوءاستفاده ائتلاف هاشمی و اصلاحات قرارگیرد و اگر چه ائتلاف سه جانبه اصولگرایان در همان روزهای اول به عنوان یک ائتلاف شکست خورده از سوی استاد مصباح معرفی شد، ولی اکثر اصولگرایان خیلی دیر متوجه این مسئله شدند و حتی زمانی که ولایتی در گرماگرم مناظره تلویزیونی بی رحمانه با اظهارات کذبش تیشه به ریشه گفتمان اصولگرایی می زد نیز بیدار نشدند.
در کنار دو عامل فوق، جریان دلسوزی نیز وجود دارد که تمام تلاششان را می کنند تا به هر قیمتی که شده، شخصیت هایی را که لقب اصولگرایی به دوش می کشند را تحت عنوان یک ائتلاف و اتحاد گردآورند تا مانع به قدرت رسیدن جریان رقیب گردند و بعضاً برای رسیدن به چنین ائتلافی حتی حاضر می شوند همان موانع ائتلاف و وحدت را محور وحدت قرار دهند، غافل از این که اولاً وحدت و ائتلاف به هر قیمتی، منافی منافع ملی و انقلاب است و ثانیاً از چنین ائتلافی به جای وحدت، زقومی جز تفرقه و شکاف بار نمی آید و ثالثاً حتی در صورتی که چنین ائتلافی برنده شود نیز نهایتاً معیارها و مشخصه های انقلابی گری تبلور نخواهد یافت بلکه تمام اشتباهات تنها به نام جریان انقلابی گری تمام خواهد شد و در نهایت نیز همان بزرگانی که برای چنین ائتلاف هایی مخلصانه تلاش کرده بودند از دیدن بدعهدی ها و تفرقه افکنی هایی از قبیل آنچه که علی اکبر ولایتی ایجاد کرد، مانند آیت الله مهدوی کنی مغموم و پریشان می گردند.
پیشنهاد : به نظر می رسد اگر بزرگان اصولگرایی گفتمان انقلابی گری را با تمام ابعاد آن محور وحدت قرار دهند هم وحدت میسر خواهد شد و هم افرادی که ساکت فتنه بودند و یا با مؤلفه های اصولگرایی مانند استکبارستیزی و به خصوص آمریکاستیزی ، پاکدستی ، عدالت طلبی ، دین محوری و ولایت مداری فاصله دارند، محور وحدت اصولگرایان قرار نمی گیرند در این صورت دست عناصر نفوذی و مذبذب نیز از خرابکاری و ضربه زدن به جریان انقلابی گری کوتاه خواهد شد.


nazokbin

94/8/22
11:1 ع

image19

بعد از این که فیاض زاهد به عنوان سخنران شب تاسوعا و روز 13 آبان برمنبر و پشت تریبون قرار گرفت، در جهت معرفی تفکر انحرافی این فرد، اطلاعاتی در شبکه های اجتماعی منتشر گردید که هیچ یک به صورت سری و محرمانه سرقت نشده بود، بلکه مواردی بودند مبنی بر سابقه عیان و آشکار ایشان در فتنه 88 و حتی 80 روز زندان ایشان و بازنشر برخی عکس هایش همراه یک زنِ کشف حجاب کرده که خودش در فیسبوکش منتشر کرده بود و آنچه که تصاویر نشان می داد این بود که متأسفانه ایشان همراه زنی که کشف حجاب کرده در خارج از کشور در ملأ عام حضور داشته و از انتشار تصاویرش نیز ابایی نداشته است و خود اقدام به انتشار آنها نموده است و با توجه به این که معرفی این جریانات انحرافی که اصرار دارند خودشان را به عنوان معرف اسلام وانقلاب کنند در جهت جلوگیری از تحریف و گمراهی عمومی ضرورت دارد، این اقدام صورت گرفته است؛ لیکن جناب فیاض زاهد طی مطلبی که مجدداً نوشتند، کسانی که چهره دروغین و مدعی ایشان را آشکار کردند را به حرامیان شب پرست و بی شرافت توصیف نمودند و ایشان را با شمر و خولی و سپاه یزید مقایسه کردند و این رفتار را به تعرض به اهل بیت شان تعبیر کرده اند!!! که واقعاً این همه سفسطه و گمراهی و انحراف جای تعجب دارد، چگونه می توان فردی که نه به غیرت، نه به حیا، نه به حجاب و نه به قانون اعتقاد ندارد اینچنین از بازنشر مطالبی که خودش در شبکه های اجتماعی منتشر کرده است نگران شود؟! قطع به یقین می توان گفت که ایشان هرگز از انتشار تصاویر بی حجاب همسرش و اثبات بی غیرتی اش ابایی نداشته است، تنها نگرانی که باعث این اعتراضات وی گردیده، این است که تضاد فکری ایشان با قرار گرفتن پشت تریبون 13 آبان و نشستن روی منبر اباعبدالله افشاشده است، حقیقت این است که گرگی که لباس میش به تن کرده است از گرگ بودنش خجالت نمی کشد بلکه افتخار هم می کند، اما وقتی کسی او را رسوا می کند از این بابت که جلوی اجرای نقشه اش گرفته شده است عصبانی می شود و ما اعلام می کنیم افرادی که اینچنین علنی عدم التزام خود به اسلام و انقلاب را مستنداً با دستان خودشان اعلام کرده اند، تا مدامی که تلاش به تحریف اسلام و انقلاب ننمایند، با ایشان کاری نداشته و خواهیم داشت ولی اگر قرار باشد در قالب نفوذی رسماً به تحریف اسلام و انقلاب بپردازند، هیچ ابایی از معرفی انحرافات عمیق شان وجود نخواهد داشت.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
کانون فرهنگی شهدا بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه