91/8/29
12:28 ص
جناب مشایی با صلابت تمام اعلام نموده اند که برای نامزدی وارد خواهند شد و حسابی هم بر مدعیان وجود جریان انحرافی خواهند تاخت واین که اگر احمدی نژاد فقط 10 دقیقه از دلیل مشکلات بازار صحبت کند همه نظرات عوض می شود، ایشان گویی گفته اند که در این 6 ماه تنها حمله خواهند کرد و از هیچ کسی هم رودربایستی نخواهند داشت. ایشان خیلی مجدانه گفته اند که نمی گذارند حاصل زحماتشان به دست قالیباف بیفتد و این که برخی وقت ها به مظلومیت احمدی نژاد می گرید.
مطالب فوق در پایگاه خبری شریان منتشر شده است و در سایت های دیگری نیز از قول آن سایت بازنشر گردیده است، اگر چه احتمال می دهم برخی از بخش های آن تا حدودی پررنگ تر منتشر شده باشد و یا بعداً تکذیب گردد ولی در اصل موضوع که همان حضور مشایی در انتخابات است بسیار بعید است که شکی ایجاد کند.
اینجاست که دلیل تنش های اخیر بین قوا و حتی فراقوه ای بیشتر مشخص می شود؛ اکنون دلیل برخی حرکات و حاشیه سازی های بی مورد و دامن زدن به حاشیه های دولت مشخص می شود. رییس دولت با این حرکات به دنبال امتیاز گیری است و امتیازش هم نامزدی فردی مانند مشایی بوده است و البته بزرگان و ذی نفوذان مجلس هم بدشان نمی آید که دولت بیش از پیش آبرویش را در این دعواها خرج کند و برای این خواسته دولت بهانه ایجاد می کنند.
دولت به منظور نشان دادن جدیت خود در خواسته هایش از قبل همه برجکها را هدف قرار داده است، از قبل هم به مجلس و هم به قوه قضاییه و هم به شورای نگهبان تاخته است و با عدم احترام به شورای حل اختلاف منسوب رهبری عملاً همه را زیرسوال برده است و نشان داده است که پتانسیل حرکات شدیدتر و تمرد از حکم و نظارت شورای نگهبان را نیز دارد.
اینجاست که تحقق سیاست پوتین - مدودوفی به مهمترین هدف دولت بدل شده و سایر اهداف دیگر تحت این هدف بعضاً استحاله می شوند و همانطوری که قبلاً هم عرض کرده بودم سوءمدیریت دولت در حل مشکلات اقتصادی مانع شد تا دولت برای عملکرد خود و دفاع از مواضع انتخاباتی دست به اقدامات منطقی و انحرافی بزند چرا که عملاً در شرایط حاضر نه دولت می تواند به عملکرد فوق العاده خود ببالد و نه می تواند موفقیت های آنچنانی را به حمایت مستقیم امام زمان و مدیریت امام زمانی منتسب کند و اینجاست که عصبیت در چهره های ایشان موج می زند؛ عصبیتی که با تهدید همراه شده و چون گذشته، که حرف از لیست مفسدان زده می شد، این بار تهدید به حرف زدن 10 دقیقه ای و افشای برخی مسائل پشت پرده و همراه کردن سه سوت مردم در دستور کار قرار گرفته است.
اما این بار با تخطئه شدید رهبر به خائن بودن مسئولانی که تخم تفرقه می افشانند، بعید به نظر می رسد که سران قوا شروع کننده اختلافی دیگر باشند و از سوی دیگر ورود زودهنگام به مسائل انتخاباتی برای کسانی که کارنامه خوبی نزد مردم ندارند تقریباً یک الزام سیاسی به نظر می رسد و گرنه کسانی که کارنامه ی خوب و مشخصی دارند چه نیازی به این حاشیه سازی ها دارند، دقیقاً این سیاستی بود که مخالفان احمدی نژاد در دوره قبلی در دستور کار قرار داده بودند تا ماه ها قبل از انتخابات سلامت انتخابات را زیرسوال ببرند و کمر همت خود را برای فتنه گری ببندند و به نظر می رسد با توجه به هزینه هایی که مشایی برای انقلاب ایجاد کرده است و احتمال رد صلاحیت شدن وی از سوی شورای نگهبان، این فشارها همچنان ادامه خواهد یافت.
تکمیلی: تکذیبه دفتر رییس جمهور نسبت به خبر سایت شریان و توضیح اینجانب را در مورد این تکذیبیه اینجا بخوانید.
مطالب مرتبط:
امام زمان (عج) را دست کم گرفتند
انحراف بدخیم در باب مهدویت، ریشه مشکلات
یک نمونه واقعی از انحراف
لزوم دقت در پاسخگویی به سخنان از جنس مشایی
یک نمونه واقعی از انحراف
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
آیا امام عصر مسخ انقلابش را به نام خودش می بیند؟!
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
چگونه احساس خطر نکنم؟!
کامل اظهارات رحیم مشایی در جمع طلاب و نقدی بر آن
مشایی شهید آوینی دیگر؟!
بازهم داستان تکراری عرض اسفندیار و زحمت ما!
گاه پندگیری ولایت مداران دولت!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/28
11:55 ص
بحث مذاکره با آمریکا و تصمیم گیری در خصوص آن اگر چه در ایران محدود به نظر مقام معظم رهبری گردیده است و ایشان نیز هنوز هیچگونه تغییری را در مواضع اعلام ننموده اند، اما پس از اظهارات اوباما مبنی بر علاقه به مذاکره با ایران، این موضوع نقل اظهارات کارشناسان و مسئولان حال و سابق و محافل آمریکایی گردیده است و همانطوری که در مطالب قبلی "مذاکره آمریکا برای چیست؟!" و "مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری" پیش بینی کرده بودم، آنچه را که دولت آمریکا در این مذاکره و یا به قولی معامله مطالبه خواهد کرد بحث صلح خاورمیانه است، سند این مسئله را در "گری سیک: مذاکره با ایران، آغاز صلح در خاورمیانه است" می توانید دنبال کنید. بحث صلح در خاورمیانه یقیناً با موضوعاتی مانند سوریه و بحرین و فلسطین و مصر و ... و مدیریت انقلابات مردمی و جلوگیری از گسترش بیداری اسلامی مرتبط است و بسیاری از این موارد جزء اصول و آرمانهای انقلاب هستند که عقب نشینی از آنها حتماً از سوی رهبر انقلاب مردود است.
همانطوری که در مطالب قبلی عرض کردم، پس زدن پیشنهاد مذاکره موجب می شود تا جبهه مخالفان ایران در طاغی نشان دادن ایران تقویت شود، پس همانطوری که در "حساس تر از خود مذاکره با آمریکا" به آن پرداختم نحوه ورود و یا رد پیشنهاد مذاکره از حساسیت بیشتری نسبت به خود مذاکره برخوردار است. اگر قرار باشد مذاکره ای انجام شود و یا نشود باید مقدمه سازی مدبرانه ای از سوی مسئولان نظام و رسانه ای صورت گیرد تا ورود و یا رد مذاکره، دلالت بر معانی انحرافی و فریب کارانه از موضوع نگردد، چرا که پالس هایی که از بحث مذاکره ایران و آمریکا بر معادلات منطقه ای تأثیر می گذارد، بیش و پیش از آن است که نتایج واقعی آن مشخص گردد و چه بسا همین پالس ها، بیشتر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آمریکا را برآورده سازد و عملاً دیگر علاقه ای برای طرح بحث هسته ای و رسیدن به نتیجه در آن خصوص در طرف مذاکره باقی نماند.
اگر قرار شد ایران به مذاکره با آمریکا ورود پیدا کند مقدمتاً باید اطمینان محور مقاومت و ملتهای مسلمان و مظلوم منطقه را در جهت عدم معامله بر مصالح و حقوق ایشان جلب نماییم تا صرف ورود به مذاکره با آمریکا موجب نائل شدن آمریکا به اهدافش نشود که این مسئله نیز فعلاً با محدودیت های رسانه ای تا حدودی به مشکل برخورده است که می توان در ابتدا و به عنوان اولین پیش شرط ایران برای بررسی مذاکره، حذف این محدودیت دنبال شود و البته چقدر خوب بود که مراجع و مسئولان ذیربط قبلاً فکر اینجا را کرده بوده و طبق همان تعاریف اقتصاد مقاومتی با طراحی فرهنگ مقاومتی، ماهواره ی اختصاصی خود را مستقر می کردند تا اکنون به یک نقطه ضعف ما بدل نشود.
این مطلب در "عمارنامه" و "تبریز بیدار" نیز منتشر گردیده است.
مطالب مرتبط:
حساس تر از خود مذاکره با آمریکا
مذاکره آمریکا برای چیست؟!
یا مهدی! ادرک انقلابنا
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/28
12:31 ص
در این مطلب نمی خواهم منکر زحمات شهرداری و شورای شهر رشت شوم، چرا که اجرای پروژه عظیمی مانند طرح جمع آوری فاضلاب شهر رشت که با حمایت مالی صندوق جهانی پول در سراسر شهرستان رشت در دست اجراست، شرایط مدیریت شهری را از حالت معمول خارج می نماید اما نمی توان با توجه به اهمیت رفاه و آرامش مردم فهیم رشت و توریستی بودن این شهرستان، به مشکلات نیز اذعان ننمود، چرا که اعتقاد دارم در شرایط موجود می توان مدیریت بهتری را برای شهرستان رشت اعمال نمود:
1- گسترده بودن عملیات اجرایی موجب گردیده است تا نظارت مناسبی روی کار ایشان صورت نگرفته و ایشان نیز چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ کیفی به خوبی کار نکنند. این مسئله موجب می شود کوچه ها و خیابان ها بیش از زمان لازم در حالت کارگاهی بمانند و تعدادی از آنها نیز به دلیل ضعف پیمانکار به دوباره کاری بینجامد. این مسئله موجب افزایش حوادث عابران و خودروسواران گردیده است و سالانه تعداد زیادی با توجه به حوادثی که برای شان ایجاد می شود از شهرداری شکایت می کنند.
2- هماهنگی مناسبی بین دست اندرکاران مدیریت شهری اعم از پیمانکاران و سازمانهای آب و فاضلات و برق و تلفن و گاز وجود نداشته و این ناهماهنگی موجب طولانی شدن و دوباره کاری های بی حدو حصر گردیده است. بارها پیش آمده است که کوچه ای بعد از مدتها از گذشت عملیات ساختمانی آسفالت می شود، ولی دوباره توسط پیمانکاران سازمانهای دیگر تخریب و کنده کاری می گردد و چقدر تلخ است که ساکنان این شهرها وقتی که خسته از یک روز کاری به کوچه تازه اسفالت شده خود می رسند دوباره با صحنه کنده کاری مواجه می شوند.
3- با توجه به شرایط جوی شهر باران، محدودیت روزهای مفید برای پروژه های عمرانی موجب می شود تا نیاز بیشتری به مدیریت زمان و برنامه ریزی بهتر برای استفاده از ایام و فصول مناسب کاری صورت گیرد که متأسفانه چنین نیست و این مسئله در بسیاری از پروژه های شهری موجب طولانی شدن آن ها می گردد.
4- وضعیت نابسامان خیابان ها به لحاظ چاله و سرعت گیر موجب گردیده است تا میزان ترافیک، تصادف و خرابی خودروها به مراتب بیشتر از شرایط معمولی گردد، چرا که هر دست انداز شدید یا سرعت گیر نابجا و یا تاریکی مفرط، موجب ترمز ناگهانی یا کاهش سرعت و فرمان دادن های ناگهانی و آسیب به جلوبندی و یا بدنه خودروها و تلفات جانی گردد.
5- استفاده از پتانسیل کوچه ها در شرایطی که خیابان های اصلی شهر فاقد ظرفیت و کیفیت لازم هستند، کارگشای موقت مناسبی برای فرار از ترافیک شهری هستند اما وضعیت ناهمواری های کوچه ها معمولاً آدم را پشیمان می کند و به همین لحاظ به نظر می رسد برخی فعالیت هایی که در ایجاد خیابان ها و بولوارهای جدید در برخی نقاط شهر انجام شده است باید با روند سریعتری ادامه یابد که این مسئله نیازمند نیازسنجی و برنامه ریزی عاجلانه در این بخش است.
6- مجتمع های پراکنده کارگاهی در ورودی های مختلف شهر که معمولاً از نقاط پرترافیک شهر هستند موجب ترافیک بیشتر و توقف خودروها می گردند که این مسئله باید با جابجایی این کارگاه ها به نقاط مناسب تر حل گردد. البته حل بسیاری از این مشکلات مستلزم هزینه و همکاری مردم است که شاید این دلیل مانع قدم گذاشتن شهرداری در این جهت گردیده باشد.
7- اجرای هرچه سریعتر کمربندی جدید با توجه به این که محیط شهر از کمربندی موجود فراتر رفته، اقدامی است که اگر چه در برنامه های شهرداری وجود دارد اما تاکنون اجرا نشده است. در صورتی که شهرداری هرچه زودتر به این مهم دست نزند ممکن است برای تصرف زمین های این کمربندی دچار مشکلات بیشتری گردد و البته این که همین الان شهر محتاج این کمربندی است و چه بسا اجرای چند سال دیگر محتاج تغییر کلیه نقشه های این طرح است.
8- از مشکلات مهم شهر رشت بسته شدن خیابان اعلم الهدی به عنوان شاهراه کوتاه شهر است که موجب گردیده است دو سمت رشت فقط با تعدادی کوچه های تنگ و یک طرفه به هم متصل گردند و عملاً خودروها برای طی مسیر جایگزین این خیابان معمولاً ناچار به طی مسیرهای خلاف، طولانی و پیچیده می شوند که همین مسئله نیز موجب افزایش ترافیک و زمان حضور خودرو در خیابان ها می گردد.
9- سطح بالای آب در مناطق شمالی کشور اگر چه مانعی برای احداث زیرگذر محسوب می شود اما تجربه احداث زیرگذر میدان یخسازی وقعاً نشان داد که استفاده از این زیرگذرها می تواند چقدر در حل مشکلات شهری کارگشا باشد. استفاده از زیرگذر معمولاً به فرایند طولانی تصرف و خرید زمین های بیشتر نیازی نداشته و به همین لحاظ در زمان کمتری قابل اجراست. از مواردی که می تواند برای این زیرگذرها پیشنهاد کنم احداث زیرگذر برای خیابان اعلم الهدی است که البته باید مهندسان و کارشناسان فن نسبت به عملی بودن مسئله بحث کنند. اما آنچه که مسلم است این است که استفاده از زیرگذر برای حل و کاهش مشکلات ترافیکی متأسفانه تا حدود زیادی در شهرستان رشت مغفول مانده است و اگر چه پل های زیادی در این شهر در حال احداث است اما در بخش زیرگذر همچنان عقب افتاده ایم.
10- ایجاد یک سامانه مستقل و حتی مشوقانه برای دریافت طرح های شهری و پیشنهاد های مربوطه می تواند بسیاری از مشکلات شهری را حل نماید چرا که هیچ کسی بیشتر از خود مردم با مشکلات و شاید راه حل های آنها آشنا نباشد.
11- از دیگر مشکلات شهر رشت، نابسامانی پیاده روها است. بسیاری از پیاده روها تناسبی با ظرفیت عابران ندارد و چه بسا که پیاده رویی بیش از اندازه باریک و یا پیاده روهایی که بیش از اندازه پهن هستند و چه بسا با کاهش عرض آن پیاده رو یک لاین در خیابانی باز گردد. بسیاری از پیاده روها نیز اینقدر ناهموار و یا تاریک (فاقد روشنایی مصنوعی برای شب) هستند که افراد دچار آسیب پذیری و مصدومیت می گردند.
مطالب مرتبط:
چاله های رشت بلای جان شهروندان
مسکن مهر کارمندان رشت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/26
10:48 ع
حساسیت بحث مذاکره آمریکا با ایران به ویژه با پیروزی اوباما در انتخابات جدی تر مطرح می شود. تا قبل از انتخابات آمریکا، بحث مذاکره فقط به عنوان یک بحث انتخاباتی تلقی می شد چرا که نتیجه انتخابات تحت الشعاع کوچکترین سخنان و شعارهای نامزدها بوده و همیشه حرفهای مانند حمله یا مذاکره با ایران، چاشنی این بحث ها بوده است که همواره در همان حد حرف باقی مانده اند؛ اما پس از پایان یافتن انتخابات و پیروزی اوباما طرح دوباره رابطه با ایران جدی تر به نظر می رسد اما در شرایطی که وضعیت اقتصادی و فشار وارده به مردم بیش از این که انگیزه ی مخاصمه را ایجاد کند انگیزه مصالحه ایجاد نموده است، جای بحث، تحلیل و حتی تئوری پردازی دارد:
1- اگر چه شرایط اقتصادی ایران نسبت به قبل بدتر شده است، اما شرایط جهانی و داخلی آمریکا نیز نسبت به قبل تضعیف شده است، اکنون بحث مصالحه با ایران برای آمریکا نیز می تواند راهکاری برای کاهش تنش های بین المللی و کاهش اصطکاک با جامعه جهانی تلقی گردد.
2- بحث جبهه مقاومت روز به روز حساس تر می شود، روند جنگهای 33 روزه و بعد 22 روزه و این جنگ اخیر که انشاءالله شکستی مفتضحانه تری برای اسرائیل در پی خواهد شد و از یک سو تقویت روزافزون حزب الله و پایداری سوریه و انقلابهای منطقه ای و بیداری اسلامی کشورهای منطقه و همسایه اسرائیل، آمریکا را به این سمت می کشاند که با نشاندن ایران به پشت میز مذاکره، ابهت مهمترین محور مقاومت و چشم امید ملل مسلمان و مستضعف شکسته شده و موجب تضعیف کل جبهه مقاومت و جلوگیری از ادامه روند بیداری اسلامی گردد.
3- شرایط به وجود آمده در ایران به لحاظ فشارهای اقتصادی از نظر آمریکا و غرب آن قدر نمی تواند پایدار و محتوم بماند که آمریکا منتظر شرایط بهتری برای نشاندن ایران به پای میز مذاکره بماند، چرا که مهمترین تحریم که همان تحریم فروش نفت است با کاهش دما و سرمای هوا به سرعت به عنوان برگ برنده ایران و موجب افزایش قیمت خارج از تحمل اقتصاد راکد و تحت فشار غرب تبدیل می گردد و فرصت تحریم های شکننده که عملاً با گرمای هوا آغاز شده بود با نزدیک شدن فصل سرما عملاً در حال انقضای تاریخ مصرف است.
4- بحث ورود به مذاکره با ایران اگر با بی تفاوتی ایران مواجه شود به عنوان یک بداخلاقی ایرانی ها تبلیغ شده و موجب اجماع کشورهای بیشتری بر علیه ایران می گردد و اگر با ورود ایران به مذاکره مواجه شود در همان گام اول موجب برآورده شدن بخش بزرگ اهداف آمریکا در جهت تضعیف محور مقاومت و تخریب وجهه انقلابی ایران گردیده و فارغ از این که این مذاکرات به ثمر برسد یا نه، همین برآورده شدن هداف اولیه یک بازی دوسربرد برای آمریکا ایجاد می کند.
5- اوباما پیش بینی می کرد با توجه به شرایط داخلی اقتصادی و سیاسی ایران، طرح بحث مذاکره با ایران موجب درگیری های داخلی و تفرقه و اختلاف بین مسئولان و فعالان سیاسی گردد و البته این هدف با هوشمندی مسئولان و فعالان سیاسی مواجه شده و همگی تصمیم نهایی را متوجه رهبری دانسته و التزام عملی خود را به این تصمیم اعلام نموده اند.
علی رغم تمام آنچه که بیان کردم اعتقاد دارم که بیش از بحث مذاکره، نحوه ورود یا رد آن دارای اهمیت است، که موارد مهم در این قضیه به این شرح پیشنهاد می گردد:
اولاً تمایل ایران به کاهش تنش ها و ایجاد اعتماد در زمینه بحث هسته ای زیر سوال نرود و پذیرش یا نپذیرفتن مذاکره به نوعی انجام شود که وجهه منطقی و دلسوزی ایران همچنان حفظ گردد.
ثانیاً جلوی سوءاستفاده های آمریکا و غرب در تعمیم بحث مذاکره هسته ای به مذاکره بر اصول و آرمان های انقلاب، با شفاف سازی و روشنگری کامل گرفته شود تا خدای ناکرده موجب دلسردی و تضعیف جبهه مقاومت و بیداری اسلامی نگردد.
ثالثاً طوری برخورد شود که نتیجه مذاکرات با رسیدن عزت مندانه به اهداف هسته ای و یا اثبات دروغگو بودن تمایل به مذاکره سازنده با آمریکا دنبال شود و یک بازی دو سربرد برای ایران در پاسخ به استراتژی آمریکایی دنبال شود.
رابعاً وحدت و اهتمام مسئولان کشور در حل مسائل کشور و اقتصاد مقاومتی به عنوان ابزار امتیاز گیری در مذاکرات، به صورت جدی تری دنبال شود و هرگز در جستجوی این مذاکرات اقتصاد کشور بیش از این رها نشود.
مطلب مرتبط:
مذاکره آمریکا برای چیست؟!
یا مهدی! ادرک انقلابنا
رابطه عدم تقویت تیم اقتصادی دولت با جام زهر
مذاکره با آمریکا یعنی نقد بدهی نسیه بگیری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/25
9:6 ع
علت حمله اسرائیل به نوار غزه را باید در رفتار امثال مرسی و اردغان جستجو کرد. مرسی و اردغان برخلاف مواضع به ظاهر انقلابی خود در برابر اسرائیل، اما همچنان به روابط دوستانه خود با این رژیم غاصب ادامه می دهند و این که همین ایشان هستند که در سوریه منافع اسرائیل را با قوت دنبال می کنند.
اگر اسرائیل جسارت حمله را به خود داده است مهمترین دلیلش همین سست عنصری کشورهای ترکیه و مصر و البته خودفروخته بودن کشورهای عربی است و اگر هم این دو کشور حملات اسرائیل را محکوم کنند هیچ عاملی بیش از جلوگیری از خشم مردم شان دخیل نخواهد بود و گرنه ماهیت آمریکایی بودن مرسی و اردغان از آن دم خروس ها نیست که قابل کتمان باشد.
اگر مصر و ترکیه و اعراب واسطه صلح نیز بشوند به غیر از هدف ساکت کردن مردم کشورشان دلیل دیگری می تواند داشته باشد، این که خود اسرائیل به واسطه آمریکا درخواست آتش بس نماید و آن گاه است که این دو کشور با حالت قهرمانان خودشان را قهرمان ایجاد صلح در منطقه و کشورهای شان معرفی کنند.
و البته دل مان روشن است به این که این بار میوه مقاومت بازهم شیرین تر و پربارتر باشد و جز سیاهی چیزی به ذغال زشت زایون نخواهد رسید.
مطالب مرتبط:
سکوت معنا دار عاشقان غرب در حمله به غزه
دلیل این رفتار اسرائیل چیست؟
نه غزه نه لبنان، فقط شاه عربستان!!!
اردغان! با چه خود را محاسبه می کنی؟!
آمریکا! همچنان از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
دهنه سران عرب در دست زنان جوان زیبارو!!!
عاشقان غرب بخوانند
غرب به تقدس دموکراسی اعتقاد دارد؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/25
9:32 ص
خیلی از افراد از جناح ها و گروه های مختلف سیاسی و فکری در کشور هستند که فجایع کهریزک و امثال آن را محکوم کرده و خواهان مجازات حقیقی عاملان این جنایاتند، اما برخی افراد گویی فقط با این فجایع مشکل دارند و آنها را نشانه ای از نداشتن مطلق آزادی و عدم احترام به انسانیت در کشور می دانند و با مثال زدن کشورهای غربی مدام حس انسان دوستی و آزادی بیان در غرب را الگو معرفی می کنند.
ولی همین شیفتگان غرب که تا خون از دماغ کسی در ایران و سوریه می آید فریادشان به هوا می رود، در برابر حمله ی همه جانبه نظامی به مردم غزه سکوتی مرگبار اختیار کرده اند. گویی شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" دوباره در خاطره ها زنده می شود و البته بماند که "جانم فدای ایران" شان با "جانم فدای غرب و آمریکا" تعویض شود با رویه و مسلک شان سازگار تر است، چرا که ایشان ایرانی را دوست دارند که دستش را به علامت تسلیم در برابر فرهنگ و قدرت آمریکا بالا برده باشد و انگار نه انگار که حمله ی اخیر و حملات قبلی اسرائیل به مردم بی گناه غزه و لبنان همگی با حمایت و پشتیبانی آمریکا بوده است.
همین ها که اسرائیل و آمریکا را دوست دار مردم سوریه و انسانیت و احترام به دموکراسی معرفی می کردند اکنون حملات زمینی و هوایی به مردم غزه را کلاً سانسور می کنند و احتمالاً حق هم به این غاصبان و حامیان شان خواهند داد. اکنون سکوت اعراب و ترکیه و سبزها و مدافعان دموکراسی و حامیان حقوق بشر را باهم به تماشا نشسته ایم و البته همچنان به فضل خدا و مقاومت مردم غیور غزه امیدواریم تا بعد از جنگ های 33 روزه و 22 روز این بار اسرائیل با افتضاحی دیگر قدمی به محو کامل نزدیک تر شود.
لینک مطلب در عمارنامه: سکوت معنا دار عاشقان غرب در حمله به غزه
مطالب مرتبط:
دلیل این رفتار اسرائیل چیست؟
نه غزه نه لبنان، فقط شاه عربستان!!!
اردغان! با چه خود را محاسبه می کنی؟!
آمریکا! همچنان از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
دهنه سران عرب در دست زنان جوان زیبارو!!!
عاشقان غرب بخوانند
غرب به تقدس دموکراسی اعتقاد دارد؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/24
11:26 ص
دیشب با حضور دو مسئول در برنامه گزارش خبری شاهد بودم که متأسفانه توپ مشکلات مردم زلزله زده به زمین خودشان شوت شد و کسی هم نبود که بر این بیداد، داد برآورد و به قول شاعر از زبان این مردم مصیبت زده بگوید که: تو که نوشم نه ای، نیشم چرایی؟
من این وسط داور و حتی مطلع نیستم که در مناطق زلزله زده چه می گذرد اما در حضور مردم که همیشه مظلوم ترین غائبان در رسانه ملی هستند چنین صحبتی برایم خیلی سنگین آمد و متأسفانه مجری برنامه هم با تکان های سرش و تأییدات انتهایی برنامه، مسئله ی مورد ادعای مسئولان را مورد تأیید قرار داد و توگویی که این برنامه برای این نبود که گزارشی از عملکرد مسئولان در آن اتفاق بیفتد، بلکه بهانه ای بود تا زلزله زدگان سرمازده مقصر بدقولی های مسئولان معرفی شوند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/24
10:14 ص
این که برخورد با بخشی از مجرمان و متهمان مشمول مصحلت سنجی و تسامح و برخورد با برخی دیگر مشمول خشونت گردد، به هیچ وجه در شأن قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران نیست، بالاخره عدالت به عنوان یک صفت مطلق چیزی نیست که قابل فدا کردن به پای هیچ مصلحت دیگری باشد. نمی توان توقع داشت این همه تفاوت در برخورد با متهمان و مجرمان و زندانیان موجب بدنامی و بدگمانی مردم و سوءاستفاده دشمنان نشود، یکی که دست به دست انگلیس و آمریکا کشور را به گند کشید، از زندان خودش را با چاخان به تخت نرم بیمارستان و آغوش گرم پدر می رساند و تازه وقتی که دغل کاری اش مشخص می شود، طلبکار نیز می شود؛ یکی دیگر به خانواده اش زنگ می زنند که بی سروصدا گوری برای فرزندشان مهیا کنند؛ آن دیگری که مسئول قانونی زندان کهریزک است برای خودش در حال خندیدن به ریش بقیه است و لبخندش به سایر مسئولان قضایی پیام می دهد: "که حوادثی مانند کهریزک هیچ عواقبی برای شما ندارد، آنگونه که عشقتان می کشد عمل نمایید"؛ یکی مانند برخی مداحان، با توهین علنی به رییس جمهور فقط 50 هزارتومان بوو می شود؛ یکی مثل فائزه با توهین به نظام و انقلاب و رهبر بعد از 2-3 سال فقط به 6 ماه حبس جیز می شود و یکی هم مانند یک وبلاگ نویس گمنام از ترس قالب تهی می کند، آنهم اگر منکر قتل شویم!
ای کاش قوا به جای این که حواسشان فقط معطوف نظارت و مچ گیری از یکدیگر باشد، به نظارت و اجرای وظایف مستقیم خود اهتمام ورزند، تنها در آن شرایط است که ایراد گرفتن قوه ای از قوه دیگر برای مردم و سایر قوا قابل احترام است.
آقای لاریجانی آملی! از شما خواهش می کنم برای حفظ آبروی نظام اول بر مجموعه خودتان نظارت سخت تری داشته باشید، باور کنید اگر ستار بهشتی ها زنده بمانند و به همان وبلاگ نویسی با هر لحن و محتوایی ادامه دهند، بسیار کمتر به کشور آسیب می رسد، تا اینگونه از ایشان قهرمان سازی کنید و از نظام آبرو بریزید، راستی این عذرخواهی چیز خوبی است که حسرت شنیدنش از سران قوا بر دلمان ماند.
لینک مطلب در عمارنامه:چند جمله با آقای لاریجانی آملی
مطالب مرتبط:
پلیس فتا سریعاً پاسخگو گردد
این مدافعان انقلاب را سرخورده کنید
امان از این مداحان!!!
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/8/24
1:7 ص
و حسین در راه است، همین امروز فردا می رسد؛ می رسد به آخر ارض و سما، به تربت پاک کربلا، به کانون کرب و مرکز بلا. امام می رسد با خونی که به قلیان افتاده تا بجوشد از چشمه ی سینه ی فراخش و جاری شود بر کویر دلهای عالمیان. امام به سجده گاه هستی می رسد، سرها بر مُهر مِهر او به رحمت خدا می رسند. امام چشمه ایست که می جوشد، می خروشد و آتش گناهان مان را می نشاند، مِهر امام در کویر دل ها می تراود و نورش بر ظلمت آنها می تابد. امام تماماً عبادت است، آمدن و بودن و رفتنش همگی طاعت است، خواب و بیداری و قیام و قعود و سجودش همه سجده بر آستان قدس الهی و قیام بر عرش کبرایی است. امام بر کرسی دل ها نشسته و مشق عشق بر قلب تاریخ نوشته است، امام حکومت می کند در دلهای ما و ما این ولی را با هیچ والی عوض نمی کنیم. امام آنگاه که قدم بر ارض بلا می گذارد، جهان مشوش، عرش متشنج و طبیعت متوحش می شود، آخر، حسین (ع)، امام همه بود، امام همه هست و ما همچنان در تب و تابیم، گویی هنوز سر به تن دارد سید الشهدا! و گویی هنوز خون در بدن دارد خون خدا! و ما هنوز خنجر خونین کین را باور نداریم، گویی هنوز چکمه شمر را بر سینه شبیر باور نداریم، گویی هر محرم بار دیگر سر از تن عشق جدا می شود و هل من ناصر ینصرنی را به گوش می شنویم. داستان حسین (ع) هرگز تکراری نمی شود، هر چند کل یوم و کل ارض همیشه عاشوراست و کربلا، و هرچند تاریخ همیشه تکرار می شود. اباعبدالله (ع) شمشیر مِهر خدا را کشیده است و چپ و راست بر قلب همه زخم عشق می نشاند، اباعبدالله با اهل و عیالش به تمام عالمیان تاخته است و شمشیر محبتش را بر همگان کشیده است و دلها را به اسارت درآورده است و آنان که این شمشیر را به جان نمی خرند و به سپر نفس پس می زنند، به خنج شیطان زخمی می شوند و هنوز محبت حسین بر شقی ترین های جهان ما را به تعجب وا می دارد.
حسین جان! چگونه چون منی می تواند شما را شناخته باشد؟! و چگونه شما را نشناخته اینچنین اشک عشق از چشمان مان جاری می شود؟! آیا اینها جز اثبات مقام امامت شماست که ما را کشان کشان به سوی خدا می رساند؟! یا اباعبدالله! صحبت با شما حتی آنجا که گوش دل کر است و شنیدن پاسخ نامیسر، شیرین است! شیرین تر از شهد گل برای زنبور عسل؛ یا اباعبدالله! ذکر نام تان قوت قلب ماست و ما با هر یادتان زنده می شویم و لبیک می گوییم و به درگاهت مدام کشته می شویم، یا حسین! شعور و شورمان را در درگاهت بیفزا.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.