91/12/4
4:17 ع
هاله ی نور صحبتی بود که آقای احمدی نژاد در محضر آیت الله جوادی آملی به نقل از یکی از حضار در آن جلسه بیان کرد، این حاضر در جلسه که هاله ی نور را دید که بود؟ این ایده که هدفمندی یارانه ها را مستقیماً حضرت مهدی (عج) مدیریت می کند از چه کسی بود؟ این ایده که پول یارانه ها نیز پول امام زمان است و با بقیه ی پول هایی که به مردم می رسد متفاوت است و حتی نباید با آنها قاطع بشود (همین 44500 تومان) از چه کسی بود؟ این ایده که آقای احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی اسامی برخی از غیرعلیه السلام ها را ببرد بر مبنای کدام حجت بود؟ آن دلیل که برای عوض نکردن مشایی، یک هفته احمدی نژاد را ساکت کرده بود یا برای عوض کردن حیدر مصلحی او را خانه نشین کرد، کدام حجت بود؟ آن کسی که به آقای احمدی نژاد خط داد در جلسه ی استیضاح، به جای دفاع از وزیرش، سران دو قوه را مورد اتهام قرار دهد چه کسی بود؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع کرد وزرایی را که هلو بودند یا نمره شان 20 بود را یک شبه عوض کند کدام بود؟ آن حجت که باعث می شود دل دشمنان را شاد ودل مردم و رهبر را خون کند چه حجتیست؟ آن حجت که باعث شده است کارشناسان اقتصادی را آدم هم حساب نکند کدام دلیل است؟ آن حجت که اینقدر به ایشان اعتماد به نفس داده که همه را مقصر مشکلات می داند غیر از خودش را کدام است؟ آن حجت که احمدی نژاد را قانع می کند از برخی دستورات ولی فقیه و تکالیف قانونی خود سرپیچی کند کدام است؟
سوالات بالا می توانند همچنان ادامه پیدا کنند، اما همان 2-3 تای اولش کافیست تا من سؤال اصلی ام را از آقای احمدی نژاد بپرسم:
آقای احمدی نژاد! من به یقین رسیده ام که شما در وجود مشایی چیزی دیده اید که برای شما حجت است، و این که این حجت بعضاً از دلایل عقلی نیز فراتر می رود، پس لطف کرده و حجت تان را برای ما هم بیان کنید، چه بسا ماهم به حجت شما ایمان آوردیم، از شما نمی خواهیم صفات عالیه و متعالی ایشان نظیر "هدیه الهی، انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین" را دوباره تکرار کنید، بلکه اصل حجت یا حجت هایی را که از ایشان دیده اید را بیان کنید و حجت را بر ماهم تمام کنید، شاید ماهم به راه راست هدایت شدیم و اگر حجتی که به آن رسیده اید برای ما قابل بیان و حتی قابل اشاره هم نیست، لطف کنید از این حجت که برای ما قابل فهم نیست برای مدیریت کشور استفاده نکنید، ما به احمدی نژادی که حجتش ولایت فقیه و راهش قابل فهم بود رأی دادیم نه به احمدی نژادی که معلوم نیست حجتش چیست و کیست و مقصدش کجاست.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: انحراف(25) احمدی نژاد(73) مشایی(32) هاله نور(2)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/3
10:47 ع
همزمان با قطعی شدن آرای تعدادی از متهمان پرونده فساد بزرگ اقتصادی و ضمن این که برخورد شدید با این افراد را که موجب آلوده شدن تعداد زیادی از مسئولان و ادارات به فساد اداری و رشوه شدند را قبول دارم، اما نپرداختن به بخش دیگر این پرونده را ظلمی در حق همین متهمان و موجب تکرار مسائل مشابه می دانم.
کسانی که فساد بزرگ اقتصادی را شروع کردند، گام اولشان کارخانه ی تولید آب معدنی داماش بود، اما فاصله ی زیاد سودبانکی با تورم در آن هنگام، موجب شد تا این گروه به دریافت این تسهیلات به بهانه های مختلف از جمله تأسیس شرکتهای واقعی و بعضاً غیرواقعی و معاملات صوری اقدام نمایند. این گروه قصد نداشتند تسهیلات را پرداخت نکنند، قصد خروج سرمایه و فرار هم نداشتند، ایشان تسهیلات را می گرفتند و به ازای هر تسهیلاتی از فاصله ی بین سود بانکی و تورم، از سودکلان و بی زحمتی برخوردار می شدند، با هر تسهیلات، بهانه ای برای تسهیلات بعدی درست می کردند و با بخش دیگر وامها، بدهی های وامهای قبلی را تسویه می کردند.
اگر به خواهیم ریشه یابی این فساد بزرگ اقتصادی را داشته باشیم، غیر از طمع ورزی و سیری ناپذیری عاملان اصلی و فساد اداری رایج در بانکها، باید به اقدام غیرعلمی دولت در ایجاد فاصله ی زیاد بین سود بانکی و نرخ تورم اشاره کنیم. اگر دولت با این درک غلط و انحرافی از مفهوم ربا، سود بالاتر از 10 درصد را ربا و زیر آن را حلال فرض نمی کرد و طبق عقود شرعی (مثلاً فروش اقساطی) و مبانی علمی، فاصله ی بین سودبانکی و نرخ تورم را به صفر می رساند، هرگز نه مفسدان این پرونده و نه هیچ مفسد دیگری، تسهیلات بانکی را یک آبشخور برای طمع ورزی خود فرض نمی کرد. اگر این فاصله و رانت وجود نداشت، نه هیچ دریافت کننده ی تسهیلاتی برای آن رشوه پرداخت می کرد و نه هیچ بانکی برای دادن چنین تسهیلاتی ناز می نمود.
از سوی دیگر فاصله ی بین جریمه های دیرکرد این تسهیلات با نرخ تورم و نگرفتن وثیقه های کافی و مطمئن از بدهکاران بزرگ بانکی، مانع از بازپرداخت به موقع تسهیلات گردیده و بخش زیادی از تسهیلات بانکی عملاً در دست تعداد معدودی باقی مانده است، نقیصه ای که عامل بدحسابی بسیاری از بدهکاران بانکی گردیده است.
قبلاً، از اهمیت این ایرادات در سیستم بانکی در خروج سپرده ها از بانک ها، کاهش سرمایه ی بانک ها برای تأمین نیاز سرمایه گذاران و تولید کنندگان، جهش نقدینگی در جامعه و افسارگسیختگی تورم نوشته ام و یک راه حل کلیدی را نیز برای حل تمام این مشکلات ارائه کردم، اما متأسفانه تلفیق تفکرات غیر علمی اقتصادی و تفکرات انحرافی دینی موجب شده است، همچنان این مشکلات باقی بمانند. اصلاً فلسفه ی "وام فروش اقساطی" همین است که اگر کسی چیزی را قسطی یا بلندمدت می فروشد، ضرر نکند و کسانی که نمی توانند بصورت نقد چیزی را بخرند نیز مشکلات شان حل گردد، اما وقتی کالاها با نرخ 30 درصد گران شده اند ولی نرخ تسهیلات فروش اقساطی مثلاً 15 درصد است، یعنی بانک از دادن چنین تسهیلاتی دچار ضرر شده و به این تسهیلات گردن نمی نهد و مصرف کننده ی واقعی نیز به آن دست نمی یابد و تنها افراد با رابطه و اهل رشوه، با دریافت این تسهیلات روزبه روز پولدارتر می شوند و همان وام ها نیز برای کسب درآمد و پرداخت تسهیلات بانکی، وارد فعالیت های دلالی و احتکار در بازارهای مختلف ارز، سکه، خودرو و مسکن و .... می گردند.
مطالب مرتبط: شاه کلیدی برای حل مشکلات اقتصادی کشور مادر مشکلات اقتصادی
برچسب های مرتبط: بانک(10) فساد بزرگ اقتصادی(6)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/3
9:13 ع
رییس محترم قوه قضاییه، آیت الله آملی لاریجانی در جلسه مسؤولان عالی قضایی، ضمن تسلیت وفات حضرت فاطمه معصومه (س) در پاسخ به کلام رهبرمعظم انقلاب در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی، با اعلام اینکه قوه قضاییه پس از این نیز از ظرفیت بالای خود در مقابله با فساد اقتصادی بهره خواهد برد اینچنین فرمودند:
قوه قضاییه توصیههای مقام معظم رهبری را نصبالعین خود قرار داده و میدهد و همچنان قاطعانه با انواع فساد مبارزه خواهد کرد .
این جملات رییس قوه ی قضاییه مرا به یاد نامه ی قبلی رییس جمهور خطاب به رهبری انداخت:
دولت ضمن استقبال کامل از این تذکر به موقع، مانند همیشه تمام هم خود را مصروف خدمتگزاری بی منت و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و صیانت از حقوق اساسی ملت خواهد کرد و بدلیل مسئولیت های سنگین خود از بگومگوها و یا اصطکاکات داخلی استقبال نخواهد نمود و مانند گذشته و برای مصالح کشور همه نامهربانی ها را صبورانه تحمل خواهد کرد.
از سوی دیگر هم قوه ی محترم مقننه و رییس محترمش مدام به تنش زایی و تفرقه افکنی دامن می زنند و هر بار با نهیب رهبری، دم از ولایت مداری می زنند. گویی دو قوه ی مجریه و قضاییه، اصولاً خودشان را از قبل و حال و بعد در مسیر صحیح قلمداد می کنند و قوه ی مقننه نیز خیلی راحت اشتباهات سهمگین می کند و بعد با یک ببخشید می خواهند آثارزشت اعمالشان را نیز خاک کنند.
برایم سوال است اگر قوای مختلف ما این قدر ازگذشته و حال و آینده بر اصول و انجام صحیح وظایف قانونی خود و ولایت مداری و وحدت مصر هستند، پس خطاب رهبر در مورد قوای سه گانه کدام کشور است؟!
برچسب های مرتبط: ولایت مداری(18) سران قوا(14) آملی لاریجانی(6)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/1
8:59 ص
به اقتضای حضور خود در فضای حقیقی و مجازی، روزانه مباحثات زیادی را انجام می دهیم ولی هر کدام مان به نوعی در مباحثات برخورد کرده و نتایج مختلفی نیز از آنها می گیریم. یک مباحثه ی مناسب می تواند موجب افزایش سطح معلومات دوطرف، حل برخی مشکلات، کمک به انتشار حق و حقیقت در جامعه و افزایش رفاقت ها و وحدت گردد و یک مباحثه ی اشتباه می تواند موجب تشدید لجاجت ها، ایجاد شبهات بیشتر و مبهم نمودن حق و حقیقت، بروز کدورت ها و ایجاد تفرقه می گردد. اما چه می توان کرد؟ آیا می توان یک مباحثه را به سمت مباحثه ی خوب تغییر مسیر داد؟ آیا همیشه این امکان وجود دارد؟ آیا در همه ی مباحثات باید شرکت کرد؟ این ها سوالاتی هستند که در بحث مباحثات روزمره بروز می یابند و پاسخ دادن به آن ها در جهت فرار از مباحثات بد و استقبال از مباحثات مفید و اداره ی خوب آنها بسیار مفید است.
یک مباحثه ی خوب در ابتدا به تخصص و اشراف در زمینه ی مورد مباحثه نیاز دارد، اصولاً وارد مباحثه ای که تخصصی در آن نداشته باشیم موجب می شود حرفهای بی حجت و مسئولیت آور بزنیم و چه بسا اگر حرفهای اشتباه ما از سوی طرف مباحثه و جمع پذیرفته شود و اشتباه بوده و برای ما مسئولیت شرعی، قانونی و اخلاقی ایجاد نماید.
یک مباحثه ی خوب زمانی صورت می گیرد که موضوع بحث به صورت دقیق مشخص و ریشه یابی شده و مراجع قابل استناد نیز مشخص شده باشد، به عنوان مثال کسی که چندان به اسلام پایبندی اعتقادی ندارد، چگونه می توان او را با باستناد به آیات و روایات متقاعد نمود؟ یا کسی که بحث ولایت فقیه را قبول ندارد چگونه می توان برای او از کلام رهبری حجت آورد؟ یا کسی که به معصومین اعتقاد چندانی ندارد را چگونه می توان با استناد به کلام معصوم به لزوم کمک به مردم فلسطین متقاعد کرد؟ این مشکل در بسیاری از مباحث ما وجود دارد، یعنی اولاً موضوع بحث مشخص نشده است و ثانیاً منابعی که مورد تفاهم دوطرف باشند مورد استفاده قرار نمی گیرند. به عنوان مثال در جایی که بحث اثبات توحید برای فردی است نمی توان از قرآن یا روایات دلیل آورد بلکه باید به عقل و دلایل عقلی و یا فطری استناد کرد.
در مباحثاتی که طرف مقابل فقط به دنبال محکوم کردن شماست نباید وارد شد. هدف از مباحثه این نیست که وارد مجادله ای بی فایده و عصبی کننده و وقت گیر بشویم، در چنین مباحثاتی معمولاً لجاجت طرف مقابل در نحوه ی مباحثه ی ما نیز تأثیر می گذارد، باید دقت داشت هر جایی که فضای مباحثه از کنترل خارج و به سمت مجادله در حال رفتن است، ابتدا باید فضای بحث را آرام کرد، حسن نیت خود را نشان داد و طرف را به آرامش دعوت نمود و در صورتی که این رفتار مفید نبود یقیناً با بیان این جمله که این بحث فایده ای ندارد می توان از آن کناره گرفت، پیش از آن که فرار از آن به مثابه ی شکست تلقی گردد.
در مباحثاتی که تماشاچی دارد باید بیشتر دقت کرد تا مبادا شبهات را بی پاسخ نگذاریم و به همین منظور باید از تشطت در بحث جلوگیری کرد و در موضوع خاص بحث را انجام داد، به خصوص در جاهایی که تماشاچی ها ممکن است نتیجه ی بحث را در تصمیم گیری های فردی و اجتماعی خود مورد استفاده قرار دهند. در چنین مباحثاتی داشتن تخصص و علم و رعایت اخلاق و آداب مباحثه بسیار مهم است چرا که اهمیت این مباحثات نیز بسیار بیشتر است.
از مباحث مهم در این موضوع استفاده کردن از کلمات و عبارت مثبت به جای منفی است، اگر تا جایی از بحث کسی را قبول داریم، ابتدا به آن قسمت که قبول داریم اشاره کنیم و بعد به قسمت بعد آن بپردازیم، اما اگر همواره صرفاً اختلافات بحث را برجسته و پررنگ کنیم، بحثی ناامید کننده خواهیم داشت، اختلافات حل نمی شود مگر این که پلکانی بسازیم که پله های آن از تفاهمات باشد.
یکی از مسائل مهم در مباحثه این است که نباید روی جمع بندی در بحث آن هم به همان شکل که ما می گوییم اصرار داشت. بسیاری از مباحثات بعداً در ذهن طرفین جمع بندی می شود، اصرار بر جمع بندی سریع باعث می شود که مطالب، فرصت پخته شدن در ذهن را پیدا نکنند.
مباحثات را باید تلطیف کرد، مباحثاتی که خیلی جدی هستند، زودتر به مجادله کشانده می شوند، بحث را باید با شوخی های ظریف، شعر و لطیفه های به جا تلطیف کرد. داشتن یک مباحثه ی خوب با شروع خوب و مراقبه ی مناسب صورت می گیرد، یعنی مدام باید تمام معیارهای فوق مورد مداقه باشند، مدام مواظب باشیم از موضوع بحث، منابع قابل استناد، لحن مناسب و دوستانه و حوزه ی معلومات خارج نشویم.
این مطلب در سایت 8 دی منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: سبک زندگی(23)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/30
12:21 ص
بحث پسته ی برنامه این هفته ی پایش، داغ بود. میهمان تلقنی و میهمان حضوری برنامه آقایان عسکراولادی و نهاوندیان از مخالفان محدودیت صادرات پسته بودند اما منطقی که پشت بحث وجود دارد را به دلایل زیر قبول ندارم:
این که ما چون صادر کننده ی پسته هستیم، نباید بازار پسته مان را از دست بدهیم و به همین دلیل باید همچنان صادر کنیم را حقیر قبول ندارم، چرا که شرایط فعلی کشورمان طوری است که نمی توان از قوانین ساده ی اقتصادی تبعیت کرد، ما در جهاد اقتصادی هستیم و راهکار ما اقتصاد مقاومتی است. اگر ما برای جذب چند دلار بیشتر کاری کنیم که قیمت مایحتاج مردم آنقدر بالا برود که نتوانند آنها را ابتیاع کنند، در واقع دچار خسران عظیمی شده ایم که با هیچ مبلغی قابل جبران نیست.
وقتی بازار صادرات ما قیمت فروش همان جنس را در داخل به تناسب افزایش قیمت ارز افزایش می دهد باید صادرات را با محدودیت مواجه کرد، محدودیتی که چند ماه پیش بر لزوم آن تأکید کرده بودم و اکنون چندقلم محدودیت صادرات را در مرغ و پسته می شنویم که هنوز کم است و با کارشکنی مواجه میشود. به عنوان مثال، قیمت لبنیات به دلیل صادرات نامحدودی که دارد، در داخل کشور از کنترل خارج شده است و این مسئله اهمیت محدودیت کنترل صادرات در مایحتاج ضروری مردم را خاطر نشان می سازد.
اگر قرار باشد منافع برخی تجار و دلالان که قدرت سیاسی و نفوذ بالایی دارند در تضاد با منافع مردم قرار گیرد، آنچه که باید ترجیح داده شود، رفاه مردم است نه منافع تجار و اینک مردم گرفتارند و تجار به فکر از دست دادن بازارهای خارجی شان است، انگار نه انگار که مردم کشورشان از تولیدات کشورشان محروم مانده اند!!! انگار نه انگار برخی اقلام ضروری خانوار مانند لبنیات و مرغ و گوشت از سفره ی هموطنان شان در حال حذف شدن است!!
اگر قیمت پسته به 60 هزارتومان و بیش از آن هم برسد طبقات مرفه که دارایی و درآمدشان نیز افزایش یافته است، دچار مشکل نمی شوند، بلکه مردم طبقات متوسط به پایین هستند که گرفتار و محروم می شوند و در این میان، این توصیه که به جای کنترل صادرات، مردم خرید نکنند، تنها در جهت حفظ منافع تجار وصادرکنندگان است، نه منافع مردم!!! و در این میان طبقات مرفه هم مایحتاج خود را به هر قیمتی تهیه می کنند و فقط سفره ی طبقات ضعیف است که کمرنگ تر می شود و حال این که کنترل صادرات به صورت محدود می تواند منجر به حفظ کیفیت زندگی طبقات مستضعف شود.
کسب نظر از تجار و صادرکنندگان در چنین مقولاتی یقیناً جز به نفع همین اقشار پیش بینی نمی شود و کاش در برنامه ی ارزشمند پایش افرادی هم به نمایندگی از مردم و مصرف کنندگان در برنامه شرکت می داشتند تا از حقوق مردم دفاع کنند.
برچسب های مرتبط: برنامه پایش(9) اقتصاد مقاومتی(4) جهاد اقتصادی(4) صادرات(3)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/29
1:7 ص
سخنان رهبر معظم انقلاب اینقدر شفاف و صریح بود که نیازی به تفسیر و تعبیر ندارد، فقط تکلیف مسئولان را گرچه خودشان بهتر می دانند را بیان می کنم:
در گام اول مسئولان باید از محضر مردم و رهبر معظم انقلاب عذرخواهی کنند چرا که دل شان را رنجانده اند و اما پس از عذرخواهی این که دیگر تکرار نکنند، تمام آنچه که رهبر فرمودند ما از قبل می دانستیم و مشخص بود، مشخص بود که این استیضاح اشتباه است و به آن هم پرداخته بودیم، مشخص بود که برخوردهای کودکانه، لجوجانه و خائنانه اشتباه است و بارها در خصوص آن تذکرات لازم بیان شده بود، اما این که مسئولان محترم علی رغم مشخص بودن و روشن بودن تکلیف همچنان اشتباه می کنند و بعد منتظر گلایه رهبر می مانند تا عذربخواهند، چیز پسندیده ای نیست، اگر چه عذرخواهی شرط اول و لازم است.
امام حسین علیه السلام می فرماید: بپرهیز از اینکه کاری انجام دهی که مجبور شوی عذر خواهی کنی از آن ، زیرا مومن خطا نمی کند تا معذرت بخواهد ، اما منافق پیوسته هر روز خطا میکند و معذرت میخواهد. (بحارالانوار جلد 17 و جلد 2 صفحه 112)
اگر چه از سوی سران قوای مقننه و قضاییه بیانیه امتثال و عذرخواهی صادر شده است، اما بعد از چند ساعت از نهیب رهبر، هنوز از سوی رییس جمهور، بیانیه ی معذرت خواهی از مردم و امتثال از فرمان رهبری صادر نگردیده است که این مسئله، اگر هرچه زودتر اصلاح نشود، نشانگر سقوط ادامه دار ایشان خواهد بود و در این صورت، ایشان باید منتظر سخنان پس از نصیحت رهبری و طرد همگانی از سوی مردم بمانند، امیدوارم اگر بیانیه ای صادر شد مانند بیانیه ی قبلی نباشد که در آن خودشان را مبرا بدانند، بلکه خیلی کوتاه و با قبول اشتباه و بدون بازی با کلمات، حقیقتاً از مردم و رهبری عذربخواهند و بگویند که تکرار نخواهد شد.
این مطلب در سایت 8 دی در این آدرس ها منتشر گردید: http://blog.8dey.ir/35653/ و http://www.8dey.ir/45984/
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/28
11:1 ع
بعد از جشنواره ی سنگین فجر و خودنمایی رنگین هنرپیشه ها و متلک پراکنی های ننگین برخی برندگان جوایز، امروز دومین جلسه ای بود که جامعه القرآن رشت ما را به استمداد طلبید. بزرگترین مرکز آموزش قرآنی که به همت حجه الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی در سراسر کشور مشغول تعلیم قرآن و تربیت اسلامی این ممکلت است، با مشکلات بسیار سخت اقتصادی و مالی مواجه است. از یک سو تعلیم قرآن و فراگیر کردن آن، با اخذ هزینه های گزاف به سان سایر کلاس های آموزشی، منافات دارد و از یک سو هزینه های مختلف این فعالیت مقدس شوخی بردار نیست. در این مراکز قرآنی کسانی در حال جهاد مخلصانه هستند که به حقیقت می ستایم شان، مدیران و مربیان قرآنی که تمام وقت در حال تعلیم قرآن به سنین مختلف و جنسیت های متفاوت هستند و با چند مرکز در هر استان بار کاهلی مسئولان دولتی و حوزوی را در نشر فرهنگ قرآنی به دوش می کشند.
مربیانی که به ازای هر ماه فقط بین 30 تا 50 هزار تومان اجرت که چه عرض کنم! هدیه، دریافت می کنند که حتی کفاف هزینه های ایاب و ذهابشان را هم نمی دهد، اصلاً با شهریه های ناچیزی که به ازای هر ماه کمتر از 20 هزارتومان از قرآن آموزان اخذ می شود، چگونه می توان توقع داشت که هم هزینه های اجاره بها، هم نگهداری، هم امکانات، هم ایاب و ذهاب و هم هزینه ی اساتید قابل پرداخت گردد، باید مرد برای این مشکل، به خدا اگر جان دهم از این غم به حق است.
در شرایطی که ثانیه ثانیه ی هنرپیشه ها و کارگردان هایی که بر علیه اصول و فروع دین هنرفروشی می کنند، برای مسئولان فرهنگی این کشور ذی قیمت و با ارزش است، به چه حسابی کسانی که عمرشان را هنرمندانه وقف تربیت قرآنی فرزندان این آب و خاک می کنند، باید اینچنین با سیلی صورت خود را سرخ نگاه دارند، آقای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیایید و لطفی بکنید و این عنوان شغلی تان را کمی مسئولانه نگاه کنید و یا کمی سبکشان کنید تا لااقل دل رنجور فرهنگ سازان واقعی این کشور اینچنین به درد نیاید.
به جای آن وزیر و دولت مردانی که به این هنرپیشه ها کمک های چندصد میلیونی می کنند و ایشان را حج می برند، بنازم به همت آن بنده ی خدایی را که خانه ی هرچند کلنگی اش را وقف بخشی از فعالیت های گسترده ی جامعه القران رشت نمود و من می سوزم از این که ناتوانم از کمک شایان توجهی به این سنگر مقدس. از فرط ناراحتی، نوشتن هرکلمه ای جز افسوس و ناراحتی گلویم را می فشارد، بر این هزینه ها که پای هنرهای غیردینی و ترویج بی دینی ها ریخته می شود و پای قرآن عزیز هزینه نمی شود، انگار نه انگار که یکی از شافعان و شاکیان بزرگ در محشر همین قرآن مجید است.
دلم می سوزد از این که آموزش و پرورش که به قول خودش وظیفه ی تعلیم وتربیت فرزندان این ملت را برعهده دارد، نه تنها کمکی به این جهادگران نمی کند، بلکه برای گواهی های این معتبر ترین مرکز آموزش قرآنی نیز هیچ اعتباری قائل نیست، کودکی که از 4 سالگی تا 6 ساله ای مراحل روخوانی، روان خوانی، ترتیل و تجوید را طی کرده است در مقابل فرزند یک فرهنگی برای ثبت نام در مدرسه ی شاهد هیچ شانسی ندارد و این هم از محبت های وزارت آموزش و پرورش است که نه تنها هیچ کمکی به این مراکز تعلیم و تربیت قرآن نمی کند که حتی اعتبارشان را نیز زیر سوال می برد.
دلم می سوزد برای حوزه ی علمیه و دفاتر ائمه ی جمعه و مراجعی که حاضر نیستند به این مراکز نشر قرآنی کمک شایانی بنمایند و در کنار این هزینه های گزافی که برای ساخت حوزه ی علمیه و متأسفانه بعضاً مراکز تجاری (مثلاً در شهرستان رشت) و دادن شهریه به برخی روحانیون غیر مستحق (نه طلاب در حال تحصیل)، می نمایند، حاضر نیستند این باب مقدس را کمی بیشتر بازنمایند.
دلم می سوزد از این که وزارت ورزش و جوانانی که باید در خدمت جوانان باشد و برای فرهنگ و تفریح سالم جوانان این کشور هزینه کند، فقط می تواند میلیاردی پول به پای بازیکنان بعضاً بویی از فرهنگ و جوانمردی نبرده اند و برخی به اصطلاح فعالان عرصه ی جوانان بریزد و باشگاه های فرهنگ و تربیت انسان های وارسته که جوانمرد تربیت می کنند به قدر استوک کفش برخی فوتبالیست ها نیز جایگاهی نداشته باشند.
طولانی شدن این دلنوشته فقط از درد و تألمی است که به عمق وجود حس می کنم وگرنه خلاصه اش می شود این که: جامعه القرآن نمادی مقدس از خصوصی سازی در عرصه ی نشر فرهنگ اسلامی است و روز به روز به سوی محدودیت و تعطیلی گام می نهد، پس فریاد می زنم از این که چرا وقتی یک روحانی با خلوص، مثل حجه الاسلام طباطبایی، عَلمی را الم مندانه و یک تنه به دوش کشیده است، آنها که بودجه های دولتی و وجوهات شرعیه در اختیار دارند، قلم شدن دستِ علمداران فرهنگی را حتی نظاره هم نمی کنند؟!
اصلاً از خیر آقایان گذشتیم، بزرگواران و فعالانی که دستشان به دهانشان می رسد، آنچه در چنته دارند در این عرصه رو کنند، امروز پسرم، چراغ اول را روشن کرد و قرارشد 40000 تومانی را که در حساب پس انداز داشت و می خواست برای خرید پکیج رباتیک هزینه کند را به معلم قرآنش کمک کند، پسر 11 ساله ام نگران عزت و آبروی معلم 24 ساله ی قرآنش در عید است، می فهمد که معلمی که 30000 تومان حقوق ماهانه اش است در این وانفسای گرانی و خصومت دشمنان ایران اسلامی، چه می کشد، و کاش مسئولان و متولیان فرهنگی ما هم لااقل این قدر را می فهمیدند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/27
12:42 ص
با توجه به این که هنوز جبهه پایداری نامزد نهایی خود را مشخص نکرده است، باعرض پوزش از بازدیدکنندگان عزیز، مطلب زیر که حدوداً 2 ماه پیش درهمین وبلاگ منتشر گردیده بود، به عنوان پست ثابت وبلاگ تقدیم می نمایم، بدیهی است مطالب وبلاگ به صورت مستمر ذیل همین مطلب به روز می گردد:
دکتر لنکرانی از چهر های بسیار عزیز و اصولگرایی هستند که ضمن داشتن یک دوره مدیریت اجرایی موفق در سطح عالی وزارت، به لحاظ جوانی، تحصیلات، مقبولیت، بی حاشیه بون و انصاف نیز برای پست ریاست جمهور مناسب به نظر می رسند، اما گویا چون ایشان سخنگوی جبهه پایداری هستند و شخصیت محجوب و متواضعی دارند نسبت به نامزدی برای ریاست جمهوری تاجای ممکن قصد وارد شدن ندارند.
از دیگر کسانی که امکان دارد به عنوان گزینه ی اصلی جبهه پایداری معرفی شود آقای دکتر سعید جلیلی هستند که به عنوان شخصیتی ساده زیست، مبارز و مسلط در چانه زنی برای احقاق حقوق حقه ی ایران، شناخته می شوند.
اگر چه هر دو گزینه برای من بسیار قابل احترام و برای تصدی ریاست جمهوری مناسب هستند اما به منظور انتخاب گزینه ی اصلح، به چند دلیل ترجیج می دهم که جبهه ی پایداری با پشتوانه و حمایت خودِ آقای دکتر سعید جلیلی، آقای دکتر لنکرانی را به عنوان نامزدریاست جمهوری معرفی کنند. به نظر می رسد سیاست خارجی ایران به شدت محتاج وجود فردی مانند آقای دکتر سعید جلیلی است و حل مسائل خارجی ایران، در شرایط فعلی کم اهمیت تر از مسائل داخلی و تصدی پست ریاست جمهوری نیست و از سویی تجربه ی موفق آقا دکتر باقری لنکرانی در پست اجرایی وزارت و پایداری ایشان بر اصول انقلاب، ایجاب می کند که ایشان با صلابت به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شوند، امیدوارم هر چه زودتر برادران جبهه پایداری من جمله دکتر جلیلی و دکتر لنکرانی تعارفات را کنار بگذارند و مصلحت کشور را مبنای تفاهم خود قرار دهند.
این مطلب در سایت حرف تو منتشر شد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/26
12:15 ص
چندسالی است که به صورت منظم فوتسال بازی می کنم و هدفم هم از این ورزش مفرح ولی خطرناک، سلامتی، تفریح، بودن با دوستان و استراحت دادن به ذهن و فراموش کردن موقت مشکلات است. بعد از فوتبال شما با استراحتی که به ذهن تان داده اید خیل راحت تر می توانید راه حل مشکلات پیچیده تان را پیدا کنید. غیر از پیامدهایی که در خصوص فوتبال برشمردم، در خلال آن، به نتایج مهمی نسبت به رفتار افراد و دوستان تان می توانید دست یابید.
اگر چه همگی شنیده ایم که دوست را باید در سفر شناخت، اما به نظر حقیر فوتبال نیز جای خوبی است تا دوستان تان را محک بزنید. برخی از افراد در ظاهر دوستان خوبی به نظر می رسند و شاید سال ها طول بکشد تا متوجه شویم این فرد دوست خوبی نبوده و چه بسا ضربات مهلکی نیز بابت این به ظاهر دوستان خورده باشیم، اما به جای این چند سال دوستی ناکام، اگر و فقط اگر چندبار باهم در یک تیم و چند بار در مقابل هم بازی می کردیم به راحتی به ابعاد شخصیتی وی پی می بردیم:
دوستی که به خاطر یک اشتباه تان در هنگام پاس یا شوت زدن، در جمع دوستان بر شما فریاد می کند یقیناً دوست خوبی نمی تواند باشد، او احترام و دوستی را برای چیزهای کوچک فراموش خواهد کرد.
اگر دوست تان به ندرت پاس می دهد و همیشه اصرار به تک روی دارد، او انسان خودخواهی است، تمام پیروزی ها را به تنهایی و به نام خود می خواهد.
اگر روی زمین افتاده اید و از درد به خود می پیچید و دوست تان شما را ببیند و به دنبال بازی خود باشد، نمی توانید توقع جوانمردی را در روابط تان از وی داشته باشید.
اگر وقتی که یک توپ را خراب می کنید، دوست تان به شما دلداری بدهد و یا اصلاً به روی خودش نیاورد، او دوست با گذشت و مهربانی است که هرگز نباید او را از دست بدهید.
اگر دوست تان در اعتراض به تصمیم داوری زیاده روی می کند و یا حتی به توهین، دروغ و تقلب متوسل می شود، بدانید که ممکن است روزی همین اعمال را در مقابله با شما انجام دهد و اینکه او برای قضاوت افراد بی طرف نیز احترام قائل نخواهد بود.
اگر همبازی تان از آنهایی است که بدون این که بازی بلد باشد مدام با داد و فریاد از بقیه طلب پاس می کند، بدانید که ایشان از آن هایی است که برای گرفتن هر پست و مقامی همیشه آماده و جنگنده است، حتی اگر مطمئن باشد که هیچ چیزی از آن مسئولیت نمی داند.
اگر دوست تان علاقه و اصرار خاصی به لایی زدن و یا دریبل های تحقیر آمیز دارد، بدانید که چه بسا این خصلت در زندگی عادی وی نیز جریان داشته باشد، شاید روزی را ببینید که همو از نقاط ضعف تان برای تحقیرتان استفاده کند.
اگر دوست تان به صورت خطرناک و با دوپا به سمت شما تکل می رود و تنها هدفش این است که شما را متوقف کند و اصلاً سلامتی شما برای او هیچ اهمیتی ندارد، روی دوستی وی خیلی حساب باز نکنید، او انسان خطرناکی است، چه بسا برای حیثیت و اعتبارتان نیز اهمیتی قائل نباشد.
اگر دوست تان وقتی پاس و یا شوط اشتباهی کرد از سایرین عذرخواهی می کند، مطمئناً دوست با مسئولیتی در کنار خود دارید، به خصوص نسبت به کسانی که بعد از اشتباهات خود، از سایرین طلبکار می شوند.
اگر به خاطر بازی ضعیفتان، شما را بازی نمی دهند یا اصلاً به شما پاس نمی دهند، همبازی هایتان، فداکار و ایثارگر نیستند، چرا که ایشان پیشرفت و موفقیت خود را هرگز برای چند دقیقه بازی کردن شما به خطر نمی اندازند.
اگر دوست تان هرگز حاضر با تعویض با شما یا دیگران نیست، بدانیدکه او برای دیگران حق بودن قائل نیست، حق بودن برای دیگران آنجا ارزش دارد که مانعی برای پیشرفت و بودن وی تلقی نشود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/25
12:40 ص
امام هادی (ع) می فرمایند: از شر کسی که برای خودش ارزش قائل نیست در امان مباش
مدتی است که دیدن یک پوستر تبلیغاتی از آقای احمدی نژاد مرا به یاد حدیث فوق می اندازد، پوستری از آقای احمدی نژاد که بالای آن wanted و پایین آن robin hood نقش بسته است، البته شاید این تعابیر برای برخی طرفداران ایشان و یا خودشان جذاب و دارای کارکرد تبلیغاتی مناسبی باشد، اما به نظر من نمی تواند قابل دفاع باشد. در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نه wanted بودن جایگاهی دارد و نه robin hood دارای ارزش متعالی انسانی است و نه این که شعارهای تبلیغاتی به انگلیسی نوشته شود، قابل ستایش است.
روزی که آقای علی لاریجانی، لقب مدیریت رابین هودی را به تمسخر برای دولت به کار برد، به شخصه در همین وبلاگ مطلبی نوشتم با عنوان "آقای لاریجانی! مدیریت رابین هودی درشت گویی نبود؟!" پس چگونه است که امثال من که دل خوشی هم از این 2-3 سال رییس جمهور نداریم، باید ناراحت لقب ناشایست به رییس جمهور بشویم و ایشان خودشان خوششان بیاید؟!
ضمناً امیدوارم طرفداران تمام گروه های سیاسی احترام خودشان و رقبایشان و مردمی را که نظاره گر حرکات ایشان هستند را حفظ کنند، یقیناً با بروز رفتارهایی که در یکشنبه سیاه از دو طرف رخ داد نه احترام خودشان را حفظ کردند و نه رقیبشان را و نه مردم و البته نه کلام رهبر را. ضمناً با توجه به اصرار برخی از کسانی که نقش حامیان آقای احمدی نژاد را در سخنرانی آقای علی لاریجانی در مراسم 22 بهمن در حرم حضرت معصومه را منکر می شدند نظر این دوستان را به تصویر زیر که مربوط به مجری cd معروف ظهور نزدیک است که از فعالیتهای حلقه ی موسوم به گروه انحرافی بود جلب می نمایم:
مطلب مرتبط: تو به ما جرأت طوفان دادی !!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.