لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< << 6

89/10/8
10:16 ص

 

برخی از دوستان ما که ظاهرا دنبال سیاه و سفید جلوه دادن همه چیزند، در این تنش اخیر متکی و دولت، نمی توانند موضعی صحیحی اتخاذ نمایند، یا تحلیل درستی داشته باشند و دوست دارند که قاطعانه از یک طرف جانبداری کنند. در پاسخ به این دوستان عرض می کنم که چرا ما باید همه چیز را باهم قاطی کنیم و یا مطلق ببینیم؟ خوب است که منصفانه مسائل را تحلیل کنیم و اگر انسان خوبی، کار بدی کرد، اشکالی ندارد که بگوییم که آن کار، کار بدی بوده است و برعکس. 

اما مباحث مرتبط با نظارت دوستان که سعی کرده ام با نگاه منصفانه تحلیل کنم و یا پاسخ بگویم:

1- اینکه متکی با این شکل عوض شد اصلا خوب نبود و آنقدر بد بود که با قرائن و شواهد نمی توان شکل برکناری را به احمدی نژاد نسبت داد، و حتی اگر دقت کرده باشید احمدی نژاد در زمانی که مشایی، ثمره و صالحی کنارش نشسته بودند به خبرنگاران گفت که آنکسی که با متکی صحبت کرده الان روبروی شما نشسته است و این یعنی می تواند یکی از 3 تن دیگر باشد که احتمال قریب به یقین با توجه به سمت رییس دفتری آقای مشایی و نوع گند زدن، بیشتر به آثار هنری مشایی شبیه است. اگر چه به این قائلم که بخشی از هر عمل بدی که مشایی انجام می دهد به گردن احمدی نژاد است مگر در برابر رفتارهای اشتباه وی موضع گیری مناسب کند.

2- این که متکی یک شبه عوض شد را قبول ندارم، چرا که بخشهایی از سیاستهای متکی طی این چند سال اخیر مورد انتقاد شخص رییس جمهور و حتی مجلس بوده که منتج به بیشترین سوال مجلسیان از وی نیز گردیده است.

3- اینکه متکی عوض شد تا نظرات به هدفمندی منعطف نشود مورد قبول نیست، چون اصولا دولت با برنامه قبلی مدتها بود که نظرات را به این مسئله منعطف می کرد. و دیگر این که می گویند این مسئله برای سرپوش گذاردن بر این بود که قیمتهای 5 ساله یک شبه آزاد شد محل اعراب است چرا که:

اولا: جز قیمت نان و گاز چیز دیگری تماماً آزاد نشده است و در برخی قلم­ها مانند شیر نیز اصلاً قدمی برداشته نشده است.

ثانیا: اگر فقط بنزین 700 تومانی اعلام می شد بنزین کاملا آزاد شده بود اما بنزین با سه نرخ تعریف شده است و این قضیه در مورد برق و آب و گاز شهری نیز صادق است و این یعنی نقض منظور دوستان.

ثالثا: درست که در 5 سال باید این کار انجام شود اما نظر دولت روی 3 مرحله و پیشنهاد دولت روی 5 مرحله بود که در هر صورت فعلا یک قدم از آن 3یا5 قدم برداشته شده است و یقینا هرچه تعداد مراحل کمتر و البته با مدیریت بهتر انجام شود، تورم کاذب ایجاد شده نیز کمتر خواهد بود.

رابعا:ً خود منتقدان و مجلسیان نیز فعلا اتخاذ موضع نکرد­ اند چرا که تا اینجا کار به خوبی انجام شده است و بعید نیست که به شرط استمرار آرامش کنونی در عرصه­ی اقتصاد و اجتماع، منتقدان نیز تسلیم نظر دولت شوند.

4- متکی علی رغم اینکه در مورد برکناری مظلوم واقع شد (که در بند 1 به آن پرداختم)، ولی بی عیب هم نبود، چرا که در شرایطی که می­دانست رییس جمهور از عملکرد وی ناراضی است، اصرار بر ماندن داشت دلایل و شواهد نارضایتی و اصرار بر ماندن وی هم اینکه:

اولا: چند بار رییس جمهور صراحتاً اعلام نارضایتی کرده بود و حتی قصد داشت وزیر را عوض کند.

ثانیا: نمایندگان امور قاره ای معرفی کرد تا جبران مافات را بنماید چرا که نتوانسته بود تحت فشارهای وراده وزیر را تعویض نماید.

ثالثا: آقای متکی در مواقع خطر برکناری، مدام دست به دامان این و آن می شد و در آن مورد بدعت انتخاب نمایندگان قاره ای نیز، ورود رهبر انقلاب برای جلوگیری از این بدعت غلط را به نفع خود تمام کرد تا فشار دیگری برای ماندن شود.

 


nazokbin

89/10/7
1:37 ع

رجانیوز- دکتر کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت و درمان دولت نهم در حالی بر خلاف پیش‌بینی‌ها به کابینه دولت دهم راه نیافت که بسیاری هم به کارآمدی او در این وزارت‌خانه اعتقاد داشتند و هم به سلامت سازمانی و اداری وی و همکارانش. با این حال، لنکرانی پس از تصمیم رئیس‌جمهور برای تغییر او در دولت جدید، ترجیح داد که جزو کم‌حاشیه‌ترین‌ها قرار بگیرد و مشابه برخی جداشدگان از دولت، ناگهان در ژست اپوزیسیون، منتقد و طلبکار از دولت و احمدی‌نژاد ظاهر نشود.
این در حالی است که وی برخلاف برخی از همین جداشدگان پرحاشیه پست و جایگاهی را در سایر نهادها و ارگان‌ها نیز نپذیرفته و با بازگشت به شهر خود؛ شیراز، به شغل اصلی‌اش یعنی طبابت مشغول است. دکتر لنکرانی البته یک کانون فرهنگی در این شهر نیز دارد که در زمینه بصیرت‌دهی به نسل جوان فعالیت می‌کند    . 
اظهارات باقری لنکرانی در حاشیه همایشی که این هفته در این کانون برگزار شد، می‌تواند درس اخلاق و الگوی سیاست‌ورزی مؤمنانه یک وزیر سابق برای برخی افراد طلبکار باشد. 
دکتر کامران باقری لنکرانی در حاشیه نشست خبری همایش «آینده انقلاب اسلامی و کالبد‌شناسی جریان فتنه» درباره تغییرات اخیر در دولت، به ایسنا، گفت: بالاخره این یک واقعیات است که رئیس دولت اختیاراتی دارد که یکی از آن اختیارات تغییر وزرا است و در قانون اساسی دوم که در سال 68 به تصویب رسید قدرت اجرایی در اختیار دولت قرار گرفت که در مجموع استفاده از این قدرت‏ها می‏تواند نقطه قوت دولت باشد. 
وی افزود: اینکه قوه مجریه بتواند خودش را اصلاح بکند و همه اجزا را با خود همراه سازد بسیار مثبت است اما آن چیزی که ممکن است نقدی به آن وارد شود نحوه کارکرد بوده به هر حال هرکاری می‏تواند به گونه‏ای انجام شود که عوارضش به حداقل رساند و از ظرفیت قانون اساسی می‏توان به گونه‏ای استفاده کرد که مشکلی پیش نیاید  اما این مسائل گذشته و دیگر آقای متکی وزیر خارجه نیستند. 
لنکرانی ادامه داد: به هر حال آقای صالحی جایگزین، آقای متکی شده‏اند و باید گفت صد حیف که آن رفت و صد شکر این آمد. 
وی درباره تغییرات در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز گفت: به صلاح هیچ دولتی نیست که با رسانه‏ها گفتمان تعاملی نداشته باشد زیرا در کشور  رسانه‌ها نقش اثر گذاری دارند و باید ظرفیت آنان به خوبی شناخته شود و در تعامل با آنان به سمت پیشرفت کشور حرکت کرد. 
عضو کابینه دولت نهم تفاوت سلیقه بین دولت و رسانه را امری عادی خواند و تصریح کرد: طبیعی است رسانه‏هایی که امروز طرفدار دولت هستند قبلا منتقد بودند و منتقدهای امروز نیز پیشتر طرفداران دولت‏های قبل بوده‏اند و این در حکومت مردم سالار کشور ما عادی است که نسبت دولت با رسانه‏ها تغییر کند اما آنچه مهم است رسانه‏ها در کارکردشان ملاک قانون و توسعه و تعالی کشور را در هر چیزی بدانند. 
وی ادامه داد: در مقابل رسانه‏ها نیز دولت باید نگاهی مثبت گرایانه داشته باشد مگر اینکه خلاف خیرخواهی رسانه برای نظام اثبات شود. تعامل بین رسانه و دولت باید به جدیت پیگیری شود و امیدواریم تغییرات اخیر نیز چنین ثمره‏ای داشته باشد. 
باقری لنکرانی درباره اینکه عزل و نصب‏های صورت گرفته در دولت از جمله عدم دعوت خود لنکرانی، صفارهرندی و فتاح به دولت دهم و عزل متکی به دلیل اختلاف نظر با رحیم مشایی بوده است، افزود: در دولت نهم نیز تغییراتی از وزرا قبل از پایان دولت داشتیم و در مقطعی شاهد بودیم وزیر تعاون، رفاه و صنایع و معادن تغییر کرد و با یک فاصله‏ای نیز وزیر کشور تغییر کرد و این بحث هم پیش می‏آمد که شاید من هم تغییر کنم توضیح دادم که این تغییرات نقطه ضعف تلقی نمی‏شود. 
وی اضافه کرد: زیرا این موارد نشان می‏دهد دولت جرات این را دارد، اعضایی که با هم هماهنگ نیستند را تغییر دهد در صورتی که در برخی از دولت‏ها داشته‏ایم رئیس دولتی با وزیر کابینه مشکل داشته اما گفته است این وزیر باشد تا چهار سالش تمام شود و این به صلاح دولت و کشور نیست. 
وزیر پیشین بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این تغییرات را در صورت هماهنگی و کارآمدتر شدن دولت مثبت ارزیابی کرد: اگر جهت‏ها بر خلاف این باشد داستان دیگری است و این حق رئیس جمهور بوده و می‏تواند از این حقش استفاده کند و دعا می‏کنیم از این حق جهت همگرایی بیشتر و کارآمدتر کردن دولت استفاده کند و اگر عده‏ای دیگر منویاتی داشته باشند آن را نمی‏دانیم. 
وی ادامه داد: در قوه مجریه به دلیل مسوولیت اجرایی کامل نیاز به همگرایی بیشتر است اما جهت همگرایی باید در جهت پیشرفت، عدالت و آرمان‏های شهدا باشد. 
این استاد دانشگاه علوم پزشکی شیراز اضافه کرد: هرکسی ممکن است در ذهنیات خود فرضیاتی داشته باشد اما آقای مشایی تکذیب کرده‏اند و گفته‏اند بین برکناری آقای متکی و سفر من به اردن ارتباطی وجود نداشته و چون اصل را بر صحت می‏گیریم، انشاالله همینگونه است که آقای مشایی گفته است. 
وی افزود: ماهیت مردم سالاری دین در کشور این است که هیچ مقامی نمی‏تواند به سمت حرکت کند و استبداد به وجود آوردو هر کس از عدالت پا فراتر بگذارد قانون برایش راه‏کار خاص دارد و مطرح کردن بحث‏های این چنینی ساده کردن بحث‏ها مهم است.
این استاد دانشگاه علوم پزشکی شیراز اضافه کرد: هرکسی ممکن است در ذهنیات خود فرضیاتی داشته باشد اما آقای مشایی تکذیب کرده‏اند و گفته‏اند بین برکناری آقای متکی و سفر من به اردن ارتباطی وجود نداشته و چون اصل را بر صحت می‏گیریم، انشاالله همینگونه است که آقای مشایی گفته است.
وی افزود: ماهیت مردم سالاری دین در کشور این است که هیچ مقامی نمی‏تواند به سمت حرکت کند و استبداد به وجود آوردو هر کس از عدالت پا فراتر بگذارد قانون برایش راه‏کار خاص دارد و مطرح کردن بحث‏های این چنینی ساده کردن بحث‏ها مهم است.


nazokbin

89/10/6
11:49 ع

آقای متکی چه در زمانی که آقای احمدی نژاد قصد داشت تا دیگر از ایشان استفاده نکند و چه در زمانی که زمزمه های تغییر ایشان بلند می شد، به اندازه ی کافی با ایجاد سروصدا و پناه بردن به افراد و چنگ زدن به هر دست آویزی خود را بر مسند نگاه می داشت و ضمن مقاومت در برابر تغییر و یا تبعیت، هرآنچه را که موجب تضعیف خود می دانست بر نمی تافت ولی این همه عدم تمکین متکی با یک خطای رییس جمهور (شما بخوانید دفتر رییس جمهور) در عزل خارج از عرف دیپلماتیک به فراموشی سپرده شد.
در این خصوص آقای سجاد فیاض مطلبی را در سایت رجانیوز درج کرده است که عینا درج می گردد:

1- در جریان عزل آقای منوچهر متکی از مقام وزارت، رئیس‌جمهور و مجموعه همکاران دفترش مرتکب اجحافی در حق برادر معزول‌مان شدند که بالاخره پنج سال برای سیاست خارجی انقلاب دویده بود.

2- کل توضیحات "دکتر" و همکارانش را می‌‎توان در یک جمله اینگونه بیان کرد: "به خدا در این اجحاف، عمد و تدبیری در کار نبوده است، انصاف آن است که ما را قاصر بخوانید نه مقصر."

3- این توضیح را چه بپذیریم یا نپذیریم، اصل اجحاف در حق آقای منوچهر متکی، قطعی و از این حیث، حقی از جنس حقوق اخلاقی باقی است.

4- توضیحات و دلجویی‌های نسبتاً مفصل و دوستانه رئیس‌جمهور و همکارانش در ترمیم روحیه وزیر سابق و دوست دیرین توفیقی نداشت و کاری از پیش نبرد و او با دو موضع آشکار و جدی که که دومی عریان‌تر از اولی می‌نمود، به مطالبه حق خود اقدام کرد که انصافاً قیام پیروزممندانه‌ای بود! جریان و هجمه سیاسی چند روز اخیر علیه دولت و رئیس‌جمهور که به اتکای مواضع پس از عزل متکی سامان یافت، آن‌قدر وسیع و خشن بود که بتوان گفت او چند برابر طلب اخلاقی خود از رئیس‌جمهور وصول کرد. از این لحاظ متکی، موفق‌ترین معزول دولت‌های نهم و دهم است.

5- قرار ما با دکتر احمدی‌نژاد عزیز از انتخابات 84 تاکنون "پاکی" است. او حق ندارد حتی برای یک لحظه بوی رقیق‌ترین بی‌انصافی‌ها را بدهد، هر چند در ارتکاب آن عمدی نداشته باشد. یادتان هست جمله مرحوم ابوترابی را چقدر دوست داشت و تکرار می‌کرد: "پاک باشیم و خدمتگزار". من از آقای متکی تشکر می‌کنم که نه تنها اجازه نداد رئیس‌جمهور ما آلوده‌ی به رقیق‌ترین حق‌الناس‌ها باقی بماند، بلکه از آن مهم‌تر، ما و رئیس‌جمهورمان را از زیر با ر منت گذشتی که می‌توانست سال‌ها بر گردن‌مان سنگینی کند، رهانید و حسابش را خیلی زود صاف کرد. خوشبختانه از این به بعد، ایشان هیچ حقی به گردن دولت اسلامی و حامیان آن ندارند. از همین‌جا از همه‌ی خواصی که احساس می‌کنند به نوعی از رفتار و گفتار دکتر احمدی‌نژاد مغبون شده‌اند یا در فرآیند عزل، توبیخ یا تهاجم انقلابی ایشان دچار خسارات مادی و روحی شده‌اند، درخواست می‌کنم که مثل آقای متکی، بدون لحظه‌ای تأمل و احتیاط، کل مطالبات خود را یک‌جا وصول کنند، چون احمدی‌نژاد حق ندارد به کسی غیر از مردم بدهکار باشد. این رسالت تاریخی اوست که تا پایان عمر، مردی از جنس مردم باقی بماند. مردم بدهکار هیچ فرد و گروه و خانواده و دانه درشتی نیستند و احمدی‌نژاد هم یکی از همین مردم است. 

 


nazokbin

89/10/6
11:12 ص

به گزارش نهال نیوز حمید رسایی ،  که از هواداران دکتر احمدی نژاد در مجلس میباشد،  اخیرا در آستانه سالروز 9 دی هفته نامه ای را با همین عنوان منتشر کرده است .

وی در تحلیلی به قلم خودش در اولین شماره نشریه ، واکنش تندی را به عزل و نصب های اخیر احمدی نژاد در دولت، به ویژه برکناری متکی و بذرپاش نشان داد

  متن این تامل نامه که در هفته نامه 9 دی به این شرح است:

1. در حق قانونی رییس جمهور بر اساس قانون اساسی برای عزل و نصب وزرا و معاونان رییس جمهور هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد اما از آنجا که بارها دکتر احمدی‌نژاد بر آغوش باز خود برای پذیرفتن انتقادات تأکید کرده است حداقل این حق را برای آحاد مردم بویژه علاقه‌مندان به ایشان و هوادارن دولت ایجاد می‌کند که بتوانند نظرات خود را درباره این عزل و نصب‌ها بیان کنند. حتی اگر از این حد نیز تنزل کنیم دیگر نمی‌شود حق سوال کردن از دلایل این تغییرات و یا پرس و جو کردن از فواید آن یا مضرات ادامه وضع گذشته و همچنین حواشی مربوط به این تغییرات را منکر شد.

2. رییس جمهور مکتبی به درستی مدعی‌اند که در تاریخ سیاسی ایران تا کنون بیشترین ارتباطات مردمی و رسانه‌ای را داشته‌اند، بنابراین طبیعی است از کسی که بیشترین مصاحبه و گفتگوی تلویزیونی را به نام خود ثبت کرده است انتظار داشت پس از بیش از 5 سال یا به عبارت دقیق‌تر حدود 64 ماه با وزیر خارجه خود، در مصاحبه تلویزیونی حداقل 5 دقیقه درباره دلایل این تغییر و حکمت زمان آن برای مردم توضیح بدهد. بویژه آنکه در همین مصاحبه درباره مذاکرات 2 هفته قبل ژنو صحبت شد و قطعاً سرنوشت وزارت خارجه برای مردم کمتر از مذاکرات هسته‌ای نیست. اهمیت این مسأله به این دلیل است که توضیح ندادن درباره این تغییرات باعث شدت گرفتن تلقی‌های خاص و شایعات و گمانه‌زنی‌ها می‌شود و هیج انسان عاقلی نمی‌گوید که این شایعات و گمانه‌زنی‌ها به نفع دولت است، اما خلاف آن صادق است یعنی سکوت رییس دولت و اطرافیان وی قطعاً به سود شایعه‌سازان و گمانه‌زنان خواهد بود.

3. پاسخ‌های کلیشه‌ای مانند اینکه آفرینش بر مبنای تغییر است و تغییر همیشه وجود دارد و ... را نیز مردم بهتر از هر کس دیگر بلد هستند و نیازی به زحمت مسوولان محترم در این زمینه نیست! در دوره 5 ساله ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد که با تغییرات بسیاری در تیم کاری وی همراه بوده است بسیاری از تغییرات نه تنها با انتقادی روبرو نشده  بلکه با استقبال مردم و خواص نیز همراه بود مانند تغییر وزرای سابق آموزش و پرورش، تعاون، رفاه، صنایع و برخی دیگر. بنابراین آنچه که مورد انتظار است صحبت صادقانه با مردم درباره دلایل مصداقی درباره فواید این تغییر و زمان و شکل آن است نه بیان کلی فلسفه تغییرات.

4. حتی اگر به تکذیب اظهارات محمدرضا رحیمی درباره اطلاع قبلی منوچهر متکی از برکناری قریب‌الوقوعش از وزارت امور خارجه کاری نداشته باشیم و اظهارات متناقض این دو را ناشی از سوءتفاهم‌ میان دکتر احمدی‌نژاد و منوچهر متکی بدانیم، ماجرای عزل مهرداد بذرپاش و انتصاب پرحاشیه خواهر زن آقای بقایی را چطور می‌توان توجیه کرد؟ براستی دلیل این شتابزدگی‌ها چیست؟ مثلاً آیا رییس جمهور قدرت برکناری آقای متکی زمانی که پایش روی زمین و در خاک ایران بود را نداشت؟ همینطور وقتی قرار است یکی از معاونان رییس جمهور عزل شود و بر اساس مستحبات مؤکد! خودش هم باید از دلایل و زمان عزلش بی‌اطلاع باشد آیا واجب قطعی! است که جانیشین وی هم از اعلام حکمش بی‌خبر باشد؟ آیا نمی‌توان همان برخوردی که پس از اعلام وی مبنی بر عدم پذیرش حکم با او شد تا بگوید سرباز رییس جمهور است و حکم را می‌پذیرد قبلاً با او می‌شد تا باعث سردرگمی مردم و رسانه‌ها نشود و این گونه به همه وانمود نکند که دولت بدون برنامه و تصمیماتش خلق‌الساعه است. رییس جمهور محترم و دولت باید به فکر انبوه علاقه‌مندانی باشند که در تهران و شهرستان‌ها رفتار دولت را رصد می‌کنند و در برابر سوالات متکثر و متعدد، پاسخی ندارند. بنابر اطلاع موثق آقای صالحی نیز خبر انتصاب خود به سرپرستی وزارت خارجه را از منابع خبری و به صورت پیامک دریافت کرده است و البته تجربه کاری وی بیشتر از آن بود که بخواهد از این موضوع به طور علنی اظهار بی‌اطلاعی کند و مسائلی شبیه خانم ترکستانی به وجود بیاید.

5. در فقدان سخنگوی رسمی در دولت و در سکوت مطلق رییس جمهور درباره دلایل این تغییرات، برخی رسانه‌ها منتقد و برخی رسانه‌های همسو به بیان دلایلی برای برکناری متکی پرداختند اما نمی‌دانستند که با برکناری قریب‌الوقوع بذرپاش، دیگر این توجهات هم جواب نخواهد داد و نوعی سردرگمی تحلیلی در رسانه‌ها مشاهده شد.

متکی 5 سال و چند ماه وزیر بود و البته در این مدت ضعف‌هایی هم داشت اما بذرپاش که تازه مشغول شده بود و برای به ثمر نشاندن ایده‌های فرهنگی‌اش به زمان نیاز داشت. متکی در سال 84 رییس ستاد استان تهران علی لاریجانی بوده و با رقبای انتخاباتی و سیاسی دکتر احمدی‌نژاد ارتباطات خوبی داشته، اما بذرپاش که از عنفوان جوانی جزو اطرافیان احمدی‌نژاد و از مسئولان اصلی ستادهای تبلیغاتی او در انتخابات 84 و 88 و رییس ستاد انتخاباتی رایحه خوش خدمت در انتخابات شورای شهر سوم بود.

متکی به تصمیم احمدی‌نژاد برای انتصاب نمایندگای ویژه به طور علنی انتقاد کرده بود اما بذرپاش که تا کنون چنین مواضعی به طور علنی نگرفته است.

احمدی‌نژاد متکی را علیرغم میل باطنی و به دلیل مناسبات سیاسی از جمله امکان رأی‌آوری از مجلس و توان تعامل با سایر نهادهای حکومتی انتخاب کرده بود اما بذرپاش که جزء سربازان خاص احمدی‌نژاد بود و سال گذشته به رغم میل باطنی خود به اصرار رییس جمهور مسئولیت سازمان ملی جوانان را پذیرفته بود.

پس همزمانی این برکناری‌ها که با شتابزدگی خاصی صورت گرفته ایجاب می‌کند به دنبال دلایل دیگری برای آنها باشیم.

6. شاید دلیل مشترکی که بتوان برای برکناری متکی و بذرپاش یافت ـ با توجه به خصوصیات شخصیتی آنها و همچنین موج برکناری‌های سال گذشته که شامل وزرای پرنفوذ و توانمند دولت همچون محسنی اژه‌ای، صفار هرندی، باقری لنکرانی و الهام نیز شد ـ یک محور اصلی باشد و آن اینکه این افراد در کنار قدرت تعامل سیاسی بالا با رییس جمهور و علاقه‌مندی به شخصیت و تفکر وی، شخصیت‌های مستقلی هستند که حاضر نیستند در کنار رییس رسمی و قانونی خود، سر بر آستان مراکز قدرت غیررسمی در دولت فرود بیاورند. بنابراین یک مرکز آتش علیه خود را که بسیار پرنفوذ هم هست به جان خریدند و بالاخره این مرکز فشار در شرایطی که رییس جمهور به شدت نیازمند فضای آرامی برای مدیریت بزرگترین جراحی اقتصادی و برنامه اصلاحی تاریخ ایران است توانست کار خود را به سرانجام برساند. به عبارت دیگر با این برکناری‌ها رییس جمهور تصور می‌کند که خود را از حاشیه‌های آزار دهنده پیرامونی خود خلاص می‌کند تا بتواند با آرامشی موقت به کار مهم و اصلی خود یعنی اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها بپردازد.

اگر این تحلیل صحیح باشد که بعید نیست چنین باشد، دیر یا زود باید منتظر چند برکناری دیگر باشیم مثلاً برکناری آقایان مصلحی، محصولی، میرکاظمی، سردار وحیدی، خانم وحید دستجردی و حتی آقای زریبافان. علت نیز روشن است؛ حلقه‌ای که برای اثبات خود حرف پرمایه‌ای ندارد و توانسته خود را به همجواری بالاترین مقام اجرایی کشور بکشاند مجبور است برای دوام خود دیگران را نفی کرده و مدام یک دشمن فرضی بتراشد تا کسی به دنبال حساب‌کشی از خود او نباشد.

7. نگارنده آرزومند است رییس جمهور را در قامت احمدی‌نژادی ببیند که به تدبیر امور کلان می‌پردازد، احمدی‌نژادی که با سفرهای استانی و هدفمندکردن یارانه‌ها شناخته می‌شود و با سفرهای سالانه به سازمان ملل، جهان را مبهوت قدرت انقلاب اسلامی می‌کند، نه احمدی‌نژادی که با عزل و نصب‌های پرحاشیه، جلوه‌های مثبت دولت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به راستی چه کسانی و با چه انگیزه‌هایی تمایل دارند دولت توان خود را مصروف حاشیه‌ها کند؟


nazokbin

89/10/5
9:21 ع


دستگاه دیپلماسی کشور در زمان متکی بیشترین تحولات را بعد از عقب نشینی های دولت قبل ایجاد نمود. اگر چه در بروز این موفقیت ها خود رییس جمهور از همگان بیشتر نقش داشته است، اما نقش وزارت خارجه و دبیر شورای امنیت ملی را نیز نمی توان نادیده گرفت.

آقای متکی برای من از آن جا شناخته شد که به عنوان میهمان در برنامه گزارش خبری شبکه­ی 2 مستقیما به بحث با نمایندگان گروه مذاکره کننده آن زمان دولت اصلاحات با آژانش هسته ای و گروه 5+1 می­پرداخت و بندبه­بند تفاهم نامه را نقد و تحلیل می­نمود. شاید آن موقع نه ایشان و نه کس دیگری فکر نمی کرد که این چهره­ی نسبتا ناشناخته طی 1-2 سال آینده وزیر امورخارجه­ی کشور شود ولی زمانی که ایشان به عنوان گزینه­ی وزیر خارجه به مجلس مطرح شد، من این انتخاب آقای احمدی نژاد را تحسین کردم.

در پایان دولت نهم و زمان تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری، آقای متکی به همراه آقای صفار هرندی از فعال ترین وزرای دولت نهم بودند که علی رغم اینکه بحث تغییر آنها در همان دولت انجام شده بود، ولی با انگیزه­ای الهی به فعالیت فشرده پرداختند که همگی دیدیم که حتی بعد از عزل آقای صفارهرندی، بازهم ایشان مخلصانه کمک یار و حامی دولت باقی ماند.

هم زمان با معرفی کابینه دهم و درحالی که اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول مطرح شده­بود، پیش بینی می­شد که قرار است تا اختیارات ایشان در این دولت افزایش یابد.

مدتی بود که به نظر می­رسید، توقع آقای احمدی نژاد به عنوان مبدع سیاست فعال خارجی و جایگزینی با سیاست منفعلانه دولت اصلاحات، همچنین به عنوان پیشتاز در اجرای این شعار، (که حتی منجر به انتقاد علی لاریجانی (دبیر وقت شورای امنیت ملی) و سایر نامزدهای ریاست جمهوری نیز شد،) فراتر از وضع موجود در زمان آقای متکی بوده و بعضا موجب افزایش زحمت رییس جمهور می گردید.

با بروز این شرایط و احتمالا سبقه­ی درگیری­های اسفندیار رحیم مشایی و وزرای ولایت مداری از قبیل متکی و از سویی با افزایش اختیارات گسترده­ی رحیم مشایی به عنوان رییس دفتر ریاست جمهور(به عنوان تنظیم کننده روابط رییس جمهور) زمزمه ی تغییر متکی بالا گرفت و با توجه به درک جامعه از مشکلات بین متکی و رحیم مشایی، فشارهایی به رییس جمهور وارد شد تا متکی همچنان به عنوان وزیر فعالیت داشته باشد و این گونه بود که آن موازی کاری پر سروصدا در معرفی نمایندگان رییس جمهور در امور قاره ها به وقوع پیوست و با توجه به فعالیت خود متکی در فرار از این وضعیت و اینکه این عمل بدعتی غلط  و غیرقانونی به­شمار می­رفت، با دخالت به­جای رهبر معظم انقلاب، حکم نمایندگان، به مشاوران رییس جمهورتغییر یافت و این درست زمانی بود که آقای رحیم مشایی، رأساً همایش ایرانیان خارج نشین را با آن هیاهوی تبلیغاتی موافقین و مخالفین برگزار کرد.

شاید اگر مشکل آقای احمدی نژاد با متکی در زمانی که صرفاً جنبه­ی کاری داشت، به راحتی با یک تغییر معمولی و طبق عرف دیپلماتیک قابل رفع بود، اما ورود رییس دفتر رییس­جمهور در مشکلات کوچک که غالباً موجب ایجاد مشکلات بزرگتری گردیده است، باعث بالاگرفتن دعوا و حساسیت ماجرا شد.

قبلا نوشتم که آقای احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگاری که در خصوص برکناری آقای متکی سوال کرده بود، گفتند که کسی که با آقای متکی صحبت کرده است اکنون روبروی شما نشسته است، اگر چه اینچنین برداشت شد که خود آقای احمدی نژاد با آقای متکی صحبت کرده بود، اما حضور آقای مشایی در کنار آقای احمدی نژاد، مرا به این گمان انداخت که احتمالا تصور آقای احمدی نژاد این است که آقای مشایی با آقای متکی قبلا صحبت کرده و از فرط اعتماد به آقای مشایی، با جمله ای که دروغ هم نبوده (آقای مشایی هم روبروی آن خبرنگاران نشسته بود) صحبت با آقای متکی را حتمی فرض نموده است و این با انکار آقای متکی موجب افزایش کدورت ها گردیده است. مطمئناً در صورتی که این تغییر با رعایت اصول ساده دیپلماتیک همراه بود، بسادگی پیامدهای موجود و هزینه های بی­مورد، اتفاق نمی­افتاد.

آنچه مسلم است این که اشتباهات و لجاجت های آقای مشایی ( که شروعش باب دوستی با مردم اسراییل و آخرینش توهین به علما به خاطر حرمت موسیقی بود)، اگر در مسند رییس دفتری رییس جمهور نیز وجود داشته باشد که دارد، مطمئناً موجب کدورت در بین اعضای دولت با یکدیگر می­گردد، همانطوری که بعضاً موجب دلسردی علما و دلسوزان از دولت گردیده است و این همان هشداری بود که مقام معظم رهبری بخردانه در خصوص آن هشدار داده بودند.

مطمئناً جمع اختیارات گسترده­ی آقای مشایی و اعتماد بی حد رییس جمهور به ایشان، موجب افزایش مشکلات رییس جمهور با وزرا، علما، اصولگرایان حقیقی، دوستان دولت، سایر کشورها و در نهایت دلگیری مقام معظم رهبری خواهد شد.

اما بحث متکی؛ دیدیم که برخی از وزرای برکنار شده در اولین فرصت از دشمنان و مخالفان احمدی نژاد شدند و حتی در کادر تبلیغات ضد احمدی نژادی نیز فعالیت گسترده ای داشتند، لذا پیش بینی می شود با توجه به اطلاعاتی که آقای متکی از دولت دارد و اینکه خریداران این اطلاعات نیز کم نیستند، و با توجه به رسوخ روز افزون مشایی، بزودی مخالفان دولت به وی طمع نمایند و همانطور که خود آقای متکی اخیرا گفتند که حرفهای زیادی برای بیان کردن دارد، در آینده­ی نه­چندان دور، حرفهای بیشتری از ایشان مطرح گردد. اما با توجه به صدق نیت ایشان، امیدوارم که ایشان نیز مانند جناب صفار هرندی، هرگز آب به آسیاب دشمنان احمدی نژاد نریزد، و یا عامداً موجب تضعیف دولت یا دستگاه دیپلماسی کشور نگردد (ان شاءالله).

 


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

89/10/3
9:59 ع

آقای احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگار شبکه ی معاند، که دلیل برکناری متکی در ماموریت را جویا بود، گفتند که نقل قول غلطی از آقای متکی در مورد مطلع نبودن از برکناریش در رسانه ها منتشر شده است و کسی که با آقای متکی قبل از سفر صحبت کرده است، اکنون روبروی شما نشسته است.

اما ضمن احترام همیشگی به هوش سرشار و قابل تحسین آقای احمدی نژاد، در پاسخ به خبرنگاران (که همگی دعا کنیم هوش شان در شناخت آقای مشایی هر چه زودتر به کارآید)، یک گمانه را مطرح می کنم:

در موقع پاسخ آقای احمدی نژاد به آن سوال، غیر از خود ایشان، چه کسانی روبروی خبرنگاران نشسته بودند؟ برای کمک به جواب این سوال، عکسش را تقدیم می کنم:

 

به نظر می رسد همه ی اعضای دولت که بر اطلاع متکی از برکناری خویش تاکید دارند، نقل قول از یک نفر کرده باشند که احتمالا شما به نامش در سوال قبلی اشاره کرده اید.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

89/10/1
12:16 ع

به گزارش نهال به نقل از  598، پس از سخنان روشنگرانه ی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در روز عاشورا و احضار ایشان به فراکسیون روحانیون مجلس و همچنین اظهار نظر تأمل برانگیز محمد تقی رهبر در این خصوص، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران و حاضرین در این جلسه با صدور بیانیه ای نسبت به این اقدام عجیب، واکنش نشان دادند، متن این نامه سرگشاده به شرح ذیل می باشد.
باسلام                                  
سخنان تعجب برانگیز شما در پاسخ به سخنان انقلابی وعاشورایی حجت الاسلام پناهیان را خواندیم .نمی دانیم به این سخنان بخندیم یا گریه کنیم. کار ما با برخی از شما نمایندگان اصولگرا از گریه گذشته است.
رئیس فراکسیون روحانیون مجلس
این روزها گویا برخی از مسئولین کاری بجز احضار ندارند و در برابر کوچکترین انتقاد اول پاسخی که به یادشان می آید احضار است.خنده ما برای همین است که ای کاش زودتر این واژه به زبانتان می افتاد، می‌گویی کجا ، آنجا که هاشمی رفسنجانی نامه بدون سلام به آقا زد، یادتان هست که! آنجا که عفت مرعشی در کمال وقاحت در حسینیه جماران و جلوی صندلی حضرت روح‌ا... اعلام شورش خیابانی داد یادتان که هست! آنجا که هاشمی برای شورشگران در پشت تریبون مقدس نماز جمعه اشک ریخت یادتان که هست! چرا از هاشمی توضیح نمی خواهید که چرا مهدی پسرش را تحویل دستگاه قضا نمی دهد. ما می دانیم چرا. شما هم
هاشمی را احضار کنید تا متوجه شوید !به این لیست خیلی ها را میشود اضافه کرد بگذریم!
نماینده ملت
این چه شیوه ای است که دارد باب می شود.آیا اگر کسی کوچکترین انتقادی کرد باید سریعا اورا احضار کرد و از او توضیح خواست. به جای احضار منتقدین کمی به این انتقادها فکر کنید!
این یک ساله عملکرد پس از فتنه خودتان را مقابلتان قرار دهید وکمی هم مثل ما به خودتان بخندید!
برادر
اگر شما و برخی از دوستانتان انقلابی بودید. همان روزی که سران فتنه مقابل حکم شورای نگهبان که حضرت امام آن را حکم خدا می‌داند. قاطعانه و انقلابی عمل می کردید و کفن پوش به خیابانها می‌آمدید و مثل مولایمان خامنه‌ای جانتان را سر دست می گرفتید کار به عاشورا نمی کشید .قبول دارید! ندارید شما هم از مردم سوال کنید. چگونه تحمل می کنید "بی‌مقداری"، نظام خمینی را فرعونی بداند و شما سکوت کنید و حتی یک داد هم نزنید. چگونه تحمل می کنید! دریغ از یک مصاحبه، فریاد، کفن‌پوشی پیش کش حاج آقا! 9دی نشان داد برخی از شما نمایندگان چقدر از مردم عقبید. اگر یادتان رفته عکسهایش موجود است بد نیست نگاه کنید و کمی دوباره به خودتان بخندید!
برادر نماینده
گفته‌اید نظر خواستن از مردمی که پای سخنرانی نشسته‌اند اشتباه است چرا که مردم ایران 70 ملیون نفر هستند و این مستمعین تنها بخشی از این ملت هستند و لذا این نظر سنجی را قبول ندارید! مگر در تمامی نظرسنجی‌ها از 70 ملیون ملت نظر می خواهند.
حاج آقای رهبر
اما آن قسمت از مصاحبه‌تان که آتش به جانمان زد آنجا بود که گفته‌اید برخی از مردمی که پای سخنان پناهیان نشسته بودند بی سواد بوده‌اند لذا تاییدشان از سخنان شما ارزش ندارد! از این اهانت به عزاداران ابی‌عبدا... استغفار کنید .اگر عملکرد شما را تایید می کردند آن وقت با سواد می شدند! حاج آقا این‌ها که شما بی‌سوادشان می خوانی همان کسانی هستند که 9دی عمرسعدها، طلحه ها و زبیرهای انقلاب اسلامی را به جهنم فرستادند. ملت در بیت آقا پس از سخنان پناهیان همان شعاری را سر دادند که در دانشگاه تهران سر دادند (خواص بی بصیرت مایه ننگ ملت) نکند از نظر شما اینها هم بی‌سواد هستند.
راستی چه خوب شد این مصاحبه را کردید. مدتها بود می خواستیم این حرفها راباشما بزنیم .دست شما دردنکند! از این کارها باز هم انجام بدهید با شما زیاد حرف داریم. منتظر مصاحبه های بعدی شما هستیم!


nazokbin

89/10/1
11:16 ص

 

حسین قدیانی در یادداشتی که روزنامه کیهان آن را منتشر کرده به ماجرای نامه خود به رئیس قوه قضائیه پرداخته است.

نمی دانم حاج حسین شریعتمداری اجازه می دهد تا از تریبون «کیهان» این یادداشت را که کمی تا قسمتی حدیث نفس است، بنگارم یا نه. هرچه باداباد؛ می نویسمش، تا چه باشد نظر استاد. و حیف اگر من باب تواضع یا کرامت یا هرچه، حذف کند این شعر را... که گفت: «بی پیر نرو تو در خرابات، هرچند سکندر زمانی». القصه؛ این روزها نامه ای از من در وبلاگ «قطعه 26» که سخنی صریح و صمیمی اما کمی تا قسمتی خیلی تند خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه بود، زیادتر از آنکه باید سروصدا کرد. آن نامه مطالبه محاکمه سران فتنه بود از دستگاه قضا که دست برقضا و متاثر از خشم مقدس من و امثال من از سران فتنه، در بعضی جملات و عبارات از مسیر انصاف خارج شد و به نوعی به جای سران فتنه، به محاکمه قوه قضاییه و ایضا اخوان لاریجانی منجر شد. من نویسنده ام و نویسنده جماعت، گاه از کوره در می رود. این هم از بد بودن مضاعف فتنه گران است که گاه میانه ما افسران جنگ نرم را با قوه قضاییه ناراست می کند. قبول دارم که برخی از تعابیرم خطاب به ریاست دستگاه قضا جناب آملی لاریجانی که مولای ما از ایشان به عنوان «دانشمندی جوان» یاد کرده اند، درست نبود. نیز در نقد رئیس محترم قوه مقننه بهتر بود برخی تعابیر را به کار نمی بردم اما روح آن نوشته را صرف نظر از برخی کلمات و بعضی جملات هنوز هم قبول دارم. من خود دل شکسته ام این روزها اما دلی اگر این وسط شکسته ام، عذر می خواهم. این همه از آن روست که ما به شدت مضاعف عاشق نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم و این عشق هرچه بگذرد در قلوب ما بیشتر می شود. هیچ چیز نمی تواند مانع استمرار عشق مستمر ما به ولایت فقیه شود. هرلحظه و هرجور که بگذرد، ما پروانه تر می شویم شمع ولایت را و ستاره تر می شویم حضرت ماه را. ما اما جوانیم و اهل شور و شر. به شدت انقلابی و اگر تعبیر به غلط نشود حتی می خواهم ادعا کنم که در راه دفاع از انقلاب اسلامی و در برابر زیاده گویی سران کفر و سران فتنه تخس هم هستیم. پس مطالبه ما از دستگاه قضا مبنی بر محاکمه سران فتنه همچنان به قوت خود باقی است. در این باب نکته ها هست که می نویسم:

1- بینی و بین الله آن نامه را خود نوشتم. بی هیچ سفارشی. خدا را و بعد اساتیدم شریعتمداری و صفارهرندی را و ایضا بچه های «وطن امروز» را شاهد می گیرم که تاکنون به سفارش احدی، قلمی ولو در حد یک کلمه نزده ام. آن نامه را خوب یا بد خودم نوشتم. فی المثل آنجا که روزی لازم دیدم جناب مشایی را نقد کنم، سفارشی از برادران محترم لاریجانی در کار نبود و آنجا که لازم دیدم خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه نامه ای بنویسم، توصیه ای از دفتر رئیس دفتر رئیس جمهور در کار نبود که من درست مثل دیگر اهالی نسل 9 دی قلم گران قیمت خود را فقط به لبخند رضایت خامنه ای می فروشم. قلم که هیچ، نسل من حاضر است هزار بار جان دهد به قیمت فقط یک لبخند بر لب مبارک این علمدار علوی تبار انقلاب. این پسر فاطمه و این نایب برحق حضرت بقیه الله. نشان به نشان همین اشکی که الان گرم کرده 2 چشمان ترم را. همواره سعی ام بر این بوده که در صراط حق، قلم برانم اما چه کنم که این روزها هرچه بنویسی، جور دیگری تحلیل می شود. نکته بعدی را با دقت بخوانید.

2- از ریاست محترم قوه مجریه بابت تقدیر از خود به خاطر تالیف کتاب «نه ده» به رسم ادب تشکر می کنم اما در همین باب چند حرف دارم:

الف- نسخه ای از کتاب «نه ده» را همان آغازین روزهای انتشار تقدیم دکتر احمدی نژاد کردم. بی شک این تقدیر اگر در همان روزها صورت می گرفت، بیشتر به دل من می چسبید و حتم دارم در آن صورت، «کیهان» نیز با افتخار خبر تقدیر رئیس جمهور از نویسنده ای که قلم زنی را از همین کیهان آموخته، کار می کرد.

ب- در روزهای گذشته جریان مشایی سخت مشغول کار بود. سایت هوادارش در به در دنبال مصاحبه با من بود، لابد برای اینکه علیه اخوان لاریجانی، چیزهای دیگری و این بار به سفارش بگویم! قبول نکردم. نیز فلان و بهمان وبلاگ نویس که دست بر قضا انتقادات امثال من و مهدی محمدی از مشایی را با توهین و افترا پاسخ داده بودند، پیامک می دادند و مرا «داداش حسین» خطاب می کردند که؛ همین طور و به همین تندی برو، ما هوایت را داریم! محل نگذاشتم. پیغام و پسغام های دیگر هم به هکذا. من اما به همان صداقت که از قوه قضاییه انتقاد کردم، لاجرم این را هم به این دوستان می گویم؛ هرگز راضی به اختلاف افکنی میان قوای 3 گانه نبوده و نیستم. این را از آن جهت می گویم که دیگر عده ای قصد نکنند از آب گل آلود، ماهی مسئله سازی صید کنند.

ج- این را هم از آن طرف قبول دارم؛ عده ای به قصد نقد مشایی، درصدد تخریب احمدی نژاد عزیز هستند. کدام عده؟ 2 عده. یکی برخی از سایت های نزدیک به خواص بی بصیرت و دیگری رسانه های دوم خردادی. بگذریم که اخیرا دوم خردادی ها بعضا سخنان مشایی را تیتر یک می کنند به قصد تایید تا 2 کار کرده باشند؛ یکی اینکه مشایی را به زعم خود مسئله اول کشور کنند و دیگر اینکه فاصله بیاندازند میان دوستان حقیقی احمدی نژاد با رئیس جمهور. اصولگرایان اما اغلب منتقد مشایی اند. با این همه خدمات دولت را رسانه های همین اصولگرایان بیش از همه پوشش می دهند. یعنی که مهمترین هواداران خدمات بی شمار دولت فعلی، آن دسته از منتقدین مشایی هستند که خوبی های فراوان دولت را تمجید می کنند و اندک اشتباهات دولت را نقد. و می بینیم عده ای دقیقا عکس این کار را می کنند. نقاط تیره و تار دولت را برجسته می کنند، مشایی را تیتر یک می کنند و اصلا کاری ندارند که ستایشی از دولت کنند و کمکی به دولت کنند مثلا به همین طرح عظیم هدفمندی یارانه ها. خوب دیدن معایب کم این دولت و بد دیدن خوبی های بی شمار این دولت، قطعا مرضی رضای خدا نیست و بیانگر وجود پاره ای امراض حزبی و جناحی در دل کسانی است که چنین می کنند.

د- به کدام هدف جریان جناب مشایی در آغاز طرح هدفمندی یارانه ها که دولت بیش از پیش به آرامش و طمانینه نیاز دارد، این عزل و نصب ها را و با این کیفیت بعضا غصه دار، بار دولت می کند؟ جریان مشایی چه از جان خدمت رسانی دولت و چه از جان رای ما به احمدی نژاد می خواهد؟ من یک سؤال خیلی واضح دارم؛ در برگه رای مان نوشتیم احمدی نژاد یا مشایی؟ متاسفانه این بار به جای جنبش سبز که البته حرف مفت می زد، ما باید ادعا کنیم که تقلب شده! چرا عده ای احمدی نژاد را مشایی خوانده و می خوانند؟ میان مقوله خدمت به ملت، با این همه مسئله سازی که جناب مشایی می کند چیست؟ چرا این جریان در برابر کلمه ساری و جاری احمدی نژاد، به این بزرگی از مشایی، «ویرگول» ساخته اند؟ این جملات را لطفا شعارگونه نخوانید. من دلیل دارم برای حرف هایی که می زنم. آیا عجیب نیست؛ تاکنون رسانه های نزدیک به جریان جناب مشایی، بیشتر خدمات دولت را انعکاس داده اند یا سخنان مشایی را؟ هم الان این جریان اطلاع رسانی پیامکی هم می کند. آیا این مسئله برای شخص رئیس جمهور جای تامل ندارد که چرا در پیامک هایی که امثال من از این جریان می بینیم و می خوانیم، سخنان مشایی به کرات هست اما خدمات دولت ولو به ندرت، بخشی از این سیل پیامک ها را شامل نمی شود؟ چرا این جریان پیامک می کند و پیام می دهد که آقای مشایی چه اظهارنظر تازه ای در باب موسیقی گرفته تا نحوه مدیریت پیامبران داشته اما این را پیامک نمی کند که به دست مدیران خادم همین دولت، به فلان روستا برق و گاز داده شده و اینترنت داده شده و در فلان جا سدی زده شده و در بهمان جا جاده ای کشیده شده و در آن منطقه مرزی، بیمارستانی با شکوه افتتاح شده؟ دکتر احمدی نژاد از همین جا می تواند پی ببرد که دوستدار ایشان ماییم یا جناب مشایی؟ اصول گرایانند یا جریان مشایی؟ آقای احمدی نژاد! باور کنید ما شما را از مشایی بیشتر دوست داریم. 2 دستی چسبیده ایم شما را و به این راحتی رهای تان نمی کنیم. اگر جریان مشایی، سخنان ایشان را منعکس می کند، ما خدمات دولت شما را پوشش می دهیم. اگر مشایی برای شما مسئله درست می کند، ما سعی مان بر این است قطار دولت از ریل خدمت خارج نشود. حال جواب دهید ما را. ما بیشتر شما را دوست داریم و در این دوستی صادق هستیم یا مشایی؟ آن زمان که آن خانم جوان در قم حلقه ازدواجش را خرج ستاد شما کرد، آن زمان که ما با اشک و دعا و نذر و نیاز برای موفقیت شما آرزوهای قشنگ داشتیم، مشایی کجا بود؟ مشایی کجا بود آن روز که پیرمرد بوشهری از 300 هزار تومان پس انداز کل زندگی اش 200 هزار تومان خرج ستاد انتخابات شما کرد؟ لحظه ای تدبر کنید در این موارد آقای رئیس جمهور.

هـ - در باب انحراف این جریان حرف ها هست. یکی هم اینکه این جریان عمدتا به جای «ولایت فقیه» می گوید «ولایت»! ولایت خالی یعنی چه؟ «ولایت خالی» یعنی ولایت فقیه نباشد و ولایت چه کسی باشد! لطفا نگویید «ولایت امام زمان»، که شما ولایت را بی پسوند به کار می برید. در ثانی، جز از طریق حضرت ماه نمی توان متوسل به خورشید شد. واسطه رابطه ما با امام زمان، فقط و فقط نائب ایشان خامنه ای است و احدی از حضرت ماه دامت برکاته به جناب خورشید عجل الله نزدیک تر نیست. (خوانندگان صلواتی بفرستند) اینجاست که ما مجبور می شویم این ولایت خالی را با برخی اظهار فضل های جناب رئیس دفتر پیوند بزنیم و آنرا «ولایت مشایی» بخوانیم و البته به همچین ولایتی بخندیم! و آیا این ولایت جدید الاحداث قصد ندارد ولایت فقیهی ها را از گرد احمدی نژاد دور کند؟

3- امیدوارم با این نوشته و چیزهای دیگری که در همین مقال خواهیم نوشت، دیگر کسی با من از آن نامه سخن نگوید و تقاضای گفت وگو نکند. آن نامه را کاملا صادقانه و کمی تند نوشتم. به آنهایی که شبهه برای شان پیش آمده می گویم؛ من و نسل من و من جمله افسران جنگ نرم در فضای سایبر و به خصوص دوستان عزیز وبلاگ نویس که حمایتی کردند، نسبتی با جریان ضد روحانیت نداریم که عمر ما اغلب پای منبر روحانیت معزز سپری شده.

حتی یادمان داده اند بزرگان مان که اگر در راهی، چشم مان به یک طلبه، به یک روحانی افتاد، چه می شناسیمش، چه نمی شناسیمش، به احترام لباس مقدس پیامبر و به حرمت لباس تبلیغ دین خدا به گرمی «سلام» کنیم. آن نامه هم «والسلام» در آخر داشت که در خود «سلام» نهفته داشت و چه بهتر بود این «سلام» همان اول نامه می آمد.

4- من هم خیلی چیزها را می دانم و من هم درک می کنم مصلحت نظام را. اتفاقا در همین کیهان نوشته ای نوشتم با عنوان «عروسکان فتنه شب بازی» که متاسفانه اندازه این نامه دیده نشد. آنجا نوشتم که مصلحت سنجی نظام چنان بلایی بر سر سران کفر و سران فتنه آورده که از چشم عالم و آدم افتاده اند. سران کفر هر جا می روند ولو در اروپا با شعار «مرگ بر آمریکا»ی ملت ما که سخت جهانی شده، روبرو می شوند. سران فتنه هم که از اوضاع شان حرفی نزنیم، بهتر است. شان این نوشته را پایین نیاورم بهتر است. مصلحت سنجی نظام ما وقتی این بلا را سر سران کفر و فتنه آورده، ما بچه بسیجی های بعضا تخس را تحریک می کند که اگر دستگاه قضایی همین نظام با عدالت با این میکروب های سیاسی رفتار کند، چه خواهد شد! و اما مصلحت را در نظام ما این خامنه ای است که با حکمت می سنجد که مجمع تشخیص بی شک زیر نظر رهبری عزیز است. الان همان اندازه که دوست فهمیده، شاید هم بیشتر دشمن ملتفت شده که خامنه ای، خمینی دیگر است. بچه بسیجی از همه بیشتر در این نظام قانون پذیر است. بچه بسیجی یکی هم برای حفظ همین قانون اساسی بود که در فتنه سال 88 جان بر دست گرفت و بعضا جان داد اما به احدی از دشمن داخلی و خارجی باج نداد.

در رژیم طاغوت، جایی پشت چراغ قرمز خیابان، سیدالشهدای انقلاب، بهشتی مظلوم به آقای قرائتی گفت: که ما نظام را قبول نداریم، نظم را که قبول داریم. هم الان حرف ما فرزندان معنوی آن شهید والامقام این است: ما نظم را قانون را قانون اساسی را هر قانونی از این نظام الهی را قبول داریم اما برای این نظام، برای انقلاب اسلامی، نه که قبول داریم، اصلا قبول داریم چیست؟ و ما که باشیم که این نظام را قبول داشته و یا قبول نداشته باشیم؟ اینجا سخن ما این است: هزار بار آرزو داریم که جان دهیم برایش. جایی در آن نامه هم اگر نوشتم که قانون برای ما وصیت نامه شهداست. فکر کنم بد فهمیده شد که دلم را سخت شکست. هم الان هم با دیدگان تر دارم می نویسم، مگر چه بوده و چه است این وصیت نامه شهیدان؟ آیا جز عمل به اسلام و ولایت فقیه؟ آیا میان وصیت نامه شهیدان با قانون اساسی افتراقی هست، آیا قانون اساسی چیزی غیر از عمل به اسلام و دستورات ولایت فقیه است؟ آیا خمینی بت شکن نگفت که؛ عرفا 04 سال عبادت کردند، قبول باشد؛ یک بار هم وصیت نامه شهدا را بخوانند؟ آیا خامنه ای نگفت که؛ «راه را با وجود شهدا با وجود وصایای این ستاره ها می توان شناخت»؟ یکی چون من وقتی حرف از دل می زند که قانون اساسی ما وصیت نامه شهداست، این یعنی احترام محض به قانون اساسی و با دلی شکسته می نویسم که این یعنی افزودن بر شان و مقام این قانون، نه تخطی از قانون. و این البته یعنی که از یاد نبریم. ما همه چیز این نظام را مدیون شهدایی هستیم که از زن و زندگی و بچه و خانه و کاشانه خود گذشتند و لحظاتی قبل از شهادت در «کانال حنظله» در سه راهی شهادت در جزیره مجنون در والفجر 8 در کربلای 5 در خیبر و بدر در بیت المقدس و فتح المبین در فکه و در فاو با سربند عباس ام البنین گفتند: «سلام ما را به امام برسانید و بگویید تا آخرین قطره خون مان مردانه ایستادیم.» و بعد سلامی فرستادند به سیدالشهدا و لبخندی زدند بر لب و رفتند اغلب با لب تشنه چون عباس بن علی... گفت: «با نگاه آخرینش خنده کرد، ماندگان را تا ابد شرمنده کرد.»

5- جایی از نامه اما نوشتم که اگر دستگاه قضایی چنان نکند، ما چنین می کنیم. اولا؛ حقیری چون من با کدام عده و عده می خواهد چنان و چنین بکند؟ ثانیا؛ آن همه که در بالا نوشتم معلوم آمد نظرم چیست نسبت به احترام به قانون، ثالثاً؛ خواستم با آن جمله، حساب کار دست سران کفر بیاید. سران فتنه را ما اصلا عددی نمی دانیم. انصافاً گلاویز شدن با شیخ بی سواد، کار ماست یا آرای باطله؟ رابعاً؛ همین هم نشان داد که در این نظام اجرای عدالت، بچه بسیجی و غیربسیجی نمی شناسد. اتفاقاً این حسن نظام ماست. خامساً؛ چونان دزدی که پز می داد در بازار کوفه که «علی» دست مرا بریده، من هم پز می دهم که منصوب رهبرم، نماینده سید علی در دستگاه قضا مرا نقد کرد. حتی تنبیه کرد. منصوب رهبرم هر کسی را نقد و تنبیه نمی کند. سادساً؛ سران کفر و فتنه خوابش را ببینند که لحظه ای اجازه دهیم شان سوءاستفاده کنند. از اختلافات درون خانوادگی ما. این نوشته دقیقاً به کوری چشم ایشان نوشته شده است.

6- جمله ای هست از شهید آوینی که؛ «در جمهوری اسلامی آزادی برای همه هست الا حزب اللهی ها». این جمله هم بیانگر حسن نظام ماست. بچه حزب اللهی در این نظام بیشتر به تکلیف خود فکر می کند تا به حقوق خود که ما مجنون لیلای جمهوری اسلامی، عاشق ولایت فقیه هستیم. ما خود این را خواسته ایم که سختی های نظام را ما به تن و جان بخریم و از مواهب آن از همه بی بهره تر باشیم. آزادی برای دیگران، آزادگی برای ما. این را ما خود خواسته ایم. ما در نظامی که خامنه ای علمدار آن است، دوست داریم شان عملگی داشته باشیم؛ ولو مهندس و دکتر و نویسنده و پژوهشگر باشیم.

7- این را هم بگویم؛ اگر ما اصولگرایان دعوایی با هم داریم اغلب از برای خدمت بیشتر است. احمدی نژاد با کار شبانه روز و طاقت فرسا حتی اگر بخواهد بگوید؛ من از قالیباف و علی لاریجانی بیشتر کار می کنم، همین را هم عشق است! و قالیباف اگر با تونل توحید با پل زیبای جوادیه می خواهد بگوید؛ من در خدمت رسانی رقیب احمدی نژادم، این هم دمش گرم! و علی لاریجانی هم اگر می خواهد بگوید؛ مجلس با قوانینی که تصویب می کند راه را برای خدمت رسانی دولت هموار می کند، از ایشان هم ممنونیم! دودی جز سود ندارد این دعوا اگر به قصد خدمت باشد که اغلب چنین است. دست همه مدیران خدوم اصولگرا را از همین جا می بوسم. این وسط دعوای زشت، دعوای اصلاح طلبان بود در عصر حاکمیت دوم خردادی ها که خودشان اغلب از فرط بی تقوایی، نمی گذاشتند خودشان کار کنند!

¤ ¤ ¤

دور و دراز شد این یادداشت. تمامش کنم به تصحیح خطایی در همین نوشتار. چند باری سفارشی متنی، جمله ای، چیزی نوشته ام! اعتراف می کنم! باری در «شیرودمحله» مادر شهید شیرودی به من گفت به خامنه ای بنویس؛ «در نماز شب هایی که روی صندلی می خوانم، در قنوت دعا می کنم خامنه ای را که این بیرق را با دست جانبازش برساند به دست مهدی فاطمه». دگربار مادر همین شهیدان افراسیابی به من گفت برای «آقا» بنویس؛ «متأسفم که بیش از این تعداد نشد برای راه ولایت فقیه شهید بدهم.» باری در بهشت زهرای تهران پدر شهید سعید شاهدی به من گفت بنویس؛ «روز و شب سران فتنه را نفرین می کنم که اینچنین فتنه آفرینی می کنند.» باری دگر در فریدون کنار مادر 4 شهید که همسرشان هم به شهادت رسیده اند، مادر شهیدان یزدان خواه، گفت: بنویس؛ «مردتر از جوانمردان ایستاده ایم. خامنه ای این را بداند.» آری! سفارشی نویسی های ما هم حکومتی است، تا وقتی حاکم «علی» است اما نمی دانم ز چه رو همین عاشورایی که گذشت برادر شهیدی در مقتل الشهدای فکه که از دیار زنجان بود، ظهر عاشورا به من گفت: می توانی از قول من یک جمله خطاب به خامنه ای در روزنامه ای، جایی بنویسی؟ گفتم: چه بنویسم: گفت: بنویس؛ «ای شمع حرم خانه، قوربانین اولوم عباس، جان لار سنه پروانه، قوربانین اولوم عباس».

 


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه