91/6/22
2:32 ع
عکس زیر در ضمیمه ی رایگان روزنامه ی دولتی ایران منتشر گردیده است، در گوشه ی سمت بالای این تصویر بخشی وجود دارد که پاک شده و سه شعار "عدالت مطلق، عشق مطلق و آزادی مطلق" نگاشته شده است. برخی گمانه زنی ها حاکی از این است که این سه شعار می توانند در انتخابات ریاست جمهوری بعدی به عنوان شعار مدل پوتینی-مدودوفی دولت مورد استفاده قرار گیرد اما نکته ی مهم این که نوشتن این سه شعار روی قسمت پاک شده می تواند این فکر را به بیننده منتقل کند که این سه شعار به جای شعارهای قدیمی نوشته شده است و فوراً شعارهای قدیمی مانند عدالت، مهرورزی و ولایت مداری به یادمان می رسد که گویی عدالت و مهرورزی با عبارات عدالت مطلق و عشق مطلق جابجا شده اند و گویی عبارت ولایت مداری باچیزی شبیه آزادی مطلق عوض شده باشد.
لینک همین مطلب در صراط نیوز: کدام شعار دولت عوض شد+عکس
لینک همین مطلب در منادی نیوز: کدام شعار دولت عوض شد+عکس
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/21
8:47 ع
در حالی که وضعیت ارز، سکه، طلا و تورم در سایر کالاها روزبه روز وضعیت وخیمتری به خود می گیرد، سکوت تیم اقتصادی دولت و پاسخ های غیر جدی رییس جمهور کاملاً غیر طبیعی و عجیب به نظر می رسد. چند شب پیش که برنامه ی چالشی اقتصادی پایش از مسئولان اقتصادی دولت مانند آقای بهمنی و یا سایر وزرا و حتی معاونان ایشان تقاضا می کردند که پاسخ گوی سوالات باشند، هیچ یک حاضر به این کار نشدند و امروز نیز یکی دیگر از مسئولان اقتصادی، پاسخگویی به رسانه ها را در شرح وظایف خود ندانست که تیتر بسیاری از خبرگزاری ها نیز شد. از سویی پاسخ های اخیر رییس جمهور محترم به سوالات اقتصادی بسیار سربسته و غیر شفاف و توأم با شوخی های زیادی و فرافکنی هایی (مانند ادامه ی بیش از یکسال کار دولت) است که بعضاً برای تشنگان شنیدن پاسخ از فحش نیز تلخ تر می گردد.
در حالی که قیمت ارز در این یک ساله دو برابر شده است قیمت کالاهای وارداتی و رقبای این کالاها به دوبرابر (بعضی کالاها بیشتر و برخی نزدیک به دوبرابر) رسیده است که این دوبرابر شدن کالاهای خوراکی و خانگی را کاملاً دربرگرفته است. در این شرایط کسانی که دارای سرمایه بودند سرمایه شان همگام با تورم رشد کرده است و کسانی که سرمایه ای نداشتند به همین میزان کاهش ارزش پول، ضعیف تر شده اند.
سکوت سنگین اقتصادی یکساله ی دولتی که شعار حمایت از مردم طبقات پایین را صادقانه احیا کرده بود و خدمات با فرجام و نافرجامی مانند سهام عدالت و هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر را به این طبقات ارائه کرد، بسیار عجیب است و تفسیر و تحلیل این سکوت برای همگان، سوال برانگیز و هرکسی از ظن خودش این سکوت را تحلیل می کند.
در این شرایط که مسئولین در برابر مشکلاتی که مکلف به رفع آنها هستند سکوت می کنند و نیازی به پاسخگویی نمی بینند نباید از چون منی توقع داشته باشند، فرضیه بافی نکنم و من هم برهمین اساس فرضیه ای را مطرح می کنم:
از آن زمان که دولت در برابر برخی چیزها بدون هیچ مبنای علمی و دینی شعارهایی را طرح کردند و حتی رهبری و سایر دلسوزان نیز نسبت به این شعارها و ایجاد توقعات تذکر دادند، علائم فرضیه ی حقیر آغاز می شود، این شعار که در سال 91 باید دومیلیون و پانصد هزار شغل ایجاد شود و این که نرخ سود بانکی در حالی که سال ها تورم بیش از 15 درصد بود باید به زیر 10 درصد برسد، این که با اجرای فازهای بعدی هدفمندی یارانه مردم سه برابر می شود (ولی برای فازدوم 28000 تومان به حساب ها ریخته شد که با مخالفت مجلس اجرایی نشد) این که هیچ کسی (حتی پیامبران مختلف) به جز امام زمان نمی توانند عدالت را در جامعه اجرا کنند و در آخر، این که دولت وضعیت اقتصاد کشور را تحت مدیریت امام زمان (عج) معرفی کند همگی نشان از یک مسئله دارد که در ادامه خواهم گفت.
این که نرخ تورم بالای 20 درصد باشد ولی دولت اصرار کند سود بانکی 12 درصد باقی بماند مورد اعتراض بسیاری از اقتصادبلدهای کشور قرار گرفت ولی گویی یک تفکر به ظاهر مذهبی در دولت خانه کرده بود که سود بالای 10 درصد یعنی ربا و سود کمتر نه!! درحالی که دولت نهم در تعویض کادر اقتصادی خود اعم از وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکز هیچ تأملی نمی کرد و کوچکترین انتقادی به طرح زودبازده (طرح آقای جهرمی) با شدیدترین برخورد مواجه می شد و حال این که وضعیت اقتصادی کشور بسیار بهتر از اکنون بود ولی اکنون تیم اقتصادی دولت نه پاسخ می دهند و نه مورد انتقاد رییس دولت قرار می گیرند و این نشان از یک مسئله دارد که در ادامه خواهم گفت.
به نظرم، نه وزیر اقتصاد و نه رییس بانک مرکزی و نه سایر بازوهای اقتصادی دولت در ایجاد شرایط اخیر تعیین کننده نبودند و کسی که تعیین کننده نباشد، پاسخگو نیز نخواهد بود. آقای بهمنی چرا باید پاسخ مسائلی را بدهد که خودش در آنها نقش تعیین کننده نداشته است، آقای حسینی وزیر اقتصاد چرا باید پاسخ مشکلاتی را بدهد که خودش در آنها نقش کلیدی نداشته است و از سویی چرا این مسئولان عوض شوند در حالی که مقصرنیستند و از سویی هم طرح این مسائل (درصورت عزل) می تواند دولت را با چالشی عظیم مواجه کند؟!
کدام دکترای اقتصاد است که نفهمد در تورم بالای 50 درصد (مراجعه شود به مقاله اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی مربوط به حدود 80 روز پیش) سود بانکی 20 درصد نمی تواند نقدینگی را از دست مردم جمع کند که اگر این فاصله در آن زمان که تورم 18 درصد و سود بانکی 12 درصد بود کم می شد، تورم روز به روز بیشتر نمی شد. کدام دکترای اقتصاد است که نداند مردم پول شان را در چنین تورمی از بانک بیرون می آورند و ارز و سکه می خرند تا سرمایه شان هر روز بی ارزش تر نشود؟! کدام کارشناس اقتصادی است که نداند در هدفمندی یارانه ها اگر پول توزیع شده بین مردم بیشتر از هزینه های افزوده شده شان باشد نقدینگی و تورم در کمین خواهد بود، آنهم وقتی که بابی برای جذب نقدینگی تعریف نشده است؟!
کدام دکترای اقتصادی است که متوجه نشود این همه بحث های بی مورد بر سر چیزهای بی فایده که از سوی رییس جمهور و سایر سران قوا رخ داد موجب بی ثباتی اقتصادی می شود شاهد این که جلسه ی سران قوای دیشب که با اراده ی رییس جمهور بر کاهش نرخ سکه همراه بود موجب کاهش 200 تومانی قیمت دلار در یک روز شد.
آری فرضیه ی حقیر این است که سیاست های اقتصادی کشور توسط کسانی در حال تدبیر است که به علم اقتصاد واقف نیستند و البته مسئولیت مستقیمی نیز در این خصوص ندارند و تفکرات بنجل خود را نیز با عباراتی نظیر مدیریت امام زمان به رییس جمهور غالب کرده اند و اینچنین موجب شده اند که ایشان نه دفاعی داشته باشد و نه توان تعویض مسئولان اقتصادی را، جز این که توپ را در زمین تحریم و اطلاعات و استانداران و مردم و .... بیندازد و البته این پایگاه مدیریت اقتصاد جدای از پایگاه مدیریت سیاسی هم نیست.
توضیح این که لینک همین مطلب در رجانیوز نیز منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
یک فرضیه تورمی دیگر
تلخ ترین فرضیه تورمی
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
موتور حاشیه سازی دولت روشن شد
کاش دولت همیشه علمی عمل کند
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت
کاش رییس جمهور بخواند
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند
نسبت مصدق با احمدی نژاد
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست
13+25=؟
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/21
7:31 ع
با توجه به ثبات نسبی نمایندگان ولی فقیه در استان ها به عنوان ائمه ی جمعه در مراکز استان، عموماً ایشان اطلاعات صحیحی و نسبتاً خوبی در خصوص شخصیت های مطرح استان و یا استانداران منصوبه پیدا می کنند و اگر چه با دخالت های مستقیم و خارج از حد، ایشان در بحث اجرایی مخالفم، اما نمی توانم منکر شناخت و اطلاعات ائمه ی جمعه از وضعیت مدیریت اجرایی استانداران در استان شوم.
بارها و بارها در زمان کار تمامی دولت ها، در استانهای مان از کیفیت و میزان مطلوبیت رابطه ی ائمه ی جمعه و استانداران شنیده ایم و بارها نیز اختلافات ایشان نیز در استان ها دامنه پیدا کرده است و بعضاً این اختلافات منجر به تعویض استاندار گردیده است، البته این اختلاف ها غیر طبیعی هم نیست چرا که هر کسی در راستای انجام وظایف خویش مکلف است عمل کند و وظیفه ی امام جمعه به عنوان نماینده ی ولی فقیه در استان تذکر است و وظیفه ی استاندار نیز اجرا که برایند صحیح این تکالیف موجب رشد استان ها می شود.
بحث دیگری که برای فعالان سیاسی استانها مشهود است، تأثیر و نفوذ آقای مشایی در انتخاب استانداران است (چرا که وجه اشتراک اکثر استان داران داشتن رفاقت دیرینه با شخص آقای مشایی بوده است) که اکنون در یک ساله ی آخر دولت آقای احمدی نژاد، این انتخاب استانداران می تواند نقش حیاتی در میزان محبوبیت و نفوذ جریان نفوذی که یقیناً به دنبال معرفی نامزد در انتخابات ریاست جمهوری است ایفا نماید و از این جهت این جریان برای ایجاد انسجام بیشتر در خصوص فعالیت استانداران و کاهش انتقاد به ایشان، مبادرت به جلب رضایت و مفاهمه ی بیش از پیش و حتی غیر طبیعی با ائمه ی جمعه می نماید.
یقیناً در جایی که استانداران جدید به دلیل تفاهم های اولیه مورد تذکر و نظارت نمایندگان ولی فقیه در استان ها قرار نگیرند، از قوت و قدرت سیاسی بیشتری برخوردار خواهند بود که این مسئله نمی تواند به بحث انتخابات ریاست جمهوری بی رابطه ارزیابی گردد و اگر چه ائمه ی جمعه که از شعور سیاسی بالایی نیز برخوردارند را محتاج این تذکر نمی دانستم ولی وظیفه ی خود دانستم که این وظیفه را جسورانه به جان بخرم.
توضیح این که این مطلب در راستای تغییر و معارفه ی تعدادی از استانداران نوشته شد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/19
9:32 ع
امشب والیبال ایران به لیگ جهانی راه یافت و پرونده ی پارالمپیکی ها نیز مانند المپیکی ها با موفقیت بسته می شود که این موفقیت ها را به شما تبریک می گویم. واقعاً جای تقدیر دارد که دولت در زمینه ی ورزش اینقدر خوب عمل کرده است و با موفقیت های ورزشی هم دل مردم را شاد می کند و هم قدرت ایران را در عرصه های جهانی به رخ دنیا می کشد.
امشب وزیر ورزش پیرو این موفقیت ها به خبر ساعت 21 شبکه ی اول آمد و از موفقیت ها گفت و مورد تقدیر قرار گرفت و از جامعه ی ورزشی نیز تشکر کرد ولی در این شیرینی این موفقیت ها یک حسرت کام دلم را تلخ کرد و آن این بود که ای کاش همیشه مسئولان کشور در شکست ها و ضعف هایشان نیز به راحتی بین مردم و رسانه ها حاضر می شدند و گزارش می دادند و خودشان را در معرض نقد و پوزش خواهی قرار می دادند، شما هم با من آرزو کنید شاید خداوند به همت مسئولان خدوم این دعا را برآورده کرد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/19
6:23 ع
این متن خطاب به مطلب حاج آقا مسعود شفیعی کیا با عنوان "درس بصیرت" تقدیم می گردد:
91/6/19
11:57 ص
مطلبی علمی را با عنوان "تغییر لحظه ای قیمت ها" در وبلاگ "سی و یک شب" خواندم که تغییر لحظه ای قیمت اجناس را با توجه به این که بازاری ها به صورت روزانه خرید نمی کنند و یا به صورت لحظه ای اجناس وارد کشور نمی شود، متوجه بازاری ها دانسته بود که با زیاده خواهی می خواهند سود بیشتری به جیب بزنند، که در انتقاد به این مطلب که اتفاقاً در مجله پارسی بلاگ نیز منتشر شده است، تقدیم می دارم:
ما ابتدا باید خودمان را جای بازاری ها هم بگذاریم، یک بازاری مثلاً 10 میلیون تومان جنس می خرد تا 12 میلیون آنها را بفروشد تا 2 میلیون سود ببرد و چرخ زندگی اش را بچرخاند، اما وقتی می رود بازار تا دوباره مغازه اش را پر کند می بیند که این بار همه ی 12 میلیون تومان فروشش را باید بدهد و چیزی برای گذران زندگی برایش باقی نمی ماند در چنین حالتی بازاری باید یا از قید سهم خانواده بزند و یا موجودی مغازه را کاهش دهد و یا قیمت جنس خرید قبلی اش را به تناسب تورم بالا ببرد و این راهی است که هر کس دیگر هم احتمالاً انتخابش می کند .
نکته ی دیگر این که این روش که کارمند بازاری را و بازاری کارمند را و تولید کننده مردم را و مردم تولید کننده را و سرمایه دار کارگر را و کاگر سرمایه دار را مقصر می گیرند را نمی پسندم و در صورتی که ریشه ای به مسائل نگاه شود متوجه می شویم که همه و همه گرفتار عوامل یکسان هستیم و البته ماهمه در کارخودمان می توانیم به دنبال رفع اشتباهات باشیم اما این که به سادگی چشم مان را ببندیم و دیگری را مقصر اعلام کنیم را منصفانه نمی دانم.
در شرایط حاضر دولت باید ظرفیت جذب نقدینگی در جامعه و قسمت های سازنده افزایش دهد تا پول و سرمایه مردم به سمت تشدید تورم و گرانی سرازیر نشوند و ارزش پول ملی را در برابر ارزهای خارجی حفظ نماید تا تورم ناشی از گرانیی ارز را که فعلاً مهمترین عامل تورم کالا است کاهش یابد و البته مردم نیز باید سعی کنند به خاطر کسب سود بیشتر به سوداگری های بیهوده و مضر کشیده نشوند و ناخواسته موجب تضعیف اقتصاد کشور نگردند و تولید کنندگان نیز سعی کنند با افزایش کیفیت کالا و خدمات خود، مردم را در انتخاب محصولات داخلی یاری نمایند.
مطالب مرتبط:
یک فرضیه تورمی دیگر
تلخ ترین فرضیه تورمی
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟!
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم)
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/18
11:53 ع
هر چه می گذرد جریان انحرافی عداوت و دشمنی خود را بیش از پیش نسبت به استاد مصباح و تفکراتش آشکار می کنند. گویی زمان به چند سال پیش در دوره ی دولت های اصلاحات بازگشته است و همچنان استاد مصباح نشانه ای است برای منحرفان و منافقان و البته در آن زمان دیری نپایید تا آنان که استاد مصباح را زیر شلاق تهمت ها و فحش ها می نواختند رسوا شدند و کاسه لیسی استکبارشان مشخص شد و اکنون نیز همان خاصیت استاد عزیز ما در مشخص کردن نفاق ها در حال شفاف سازی است. آنان که دم از انسانیت و محبت می زدند اکنون نسبت به یکی از بندگان خوب و بصیر خدا، نسبت به کسی که مستقیماً 35 سال شاگرد نزدیک امام خمینی و استاد بهجت بوده است، نسبت به کسی که امام خامنه ای او را مطهری زمان می داند اینچنین دست به هتاکی و بی مهری می زنند. نظر مخاطبان عزیز را در خصوص استاد مصباح، به مطالب قبلی ام رجوع می دهم، و برای سلامتی این عالم بصیر و مجاهد دعا می کنم.
مطالب مرتبط:
مصباح، چراغ انقلاب است
جاذبه و دافعه ی استاد مصباح
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/18
8:3 ص
بسیار دیده ام که دونفر که هر دو مؤمن هستند و اهل خدا و پیغمبر و معتقد به دین خدا، در مسائل سیاسی با هم بحث می کنند و بعضاً شأن خودشان و همدیگر را نیز در این مباحثه رعایت نمی کنند و اغلب به مجادله نیز کشیده می شوند و متأسفانه بعضی وقت ها نیز با الفاظ زشت و توهین آمیز به افراد مورد علاقه ی همدیگر می تازند که همین مسئله باعث تشدید کدورت می گردد.
یکی از دونفر مثلاً به آقای احمدی نژاد توهین می کند و دیگری به یکی از بزرگان منتقد رییس جمهور و اینجا شعله ی مجادله که بنا به سخن بزرگان از کارهای نادان ها است در می گیرد. چنین مجادلاتی معایب زیادی دارند که می توان به اضطراب و گناهان زبان اعم از غیبت و تهمت و دروغ و حرف به غیر علم نام برد، اما آنچه که در مباحثه ی دو مؤمن بر مباحث سیاسی بسیار به چشم می خورد این که حواسمان باشد که نکند دو نفر که بر سر اصول اشتراک دارند و به نوعی برادر دینی محسوب می شوند به خاطر اشتباه در شناخت مصداق ها و سوءتفاهم ها دچار تعصب و کینه شوند و همین مباحث موجب لجبازی گردد و اینچنین حتی وقتی که گذر زمان می تواند سوءتفاهمات را و شناخت ها را اصلاح کند در اثر دریده شدن حرمت ها و لج بازی ها بی فایده گردد.
چه بسا کسانی که از مسیر سیاسی و یا سخنان خود پشیمان شده باشند اما به خاطر شدت موضع گیری و یا پافشاری بیش از حد بر آن، دیگر روی بازگشت را ندارند و در راه باطلی همچنان طی طریق می کنند تا قعر جهنم را درک نمایند و از سویی چه بسا ما حرف مان صحیح باشد و حرف طرف مقابل اشتباه، اما نباید کاری کرد که طرف مقابل روی بازگشت را نداشته باشد و گاه پشیمانی پل پشت سر را خراب بیند، و چقدر زشت است که مؤمنین که اصول وفروع و فقه و پیامبر و امامشان یکی است اینچنین بر سوء تفاهمات سیاسی به بیراه روند و همدیگر را مورد بی مهری و اهانت قرار دهند که یقیناً چنین مسئله ای وقتی که بین مؤمنین رخ می دهد هم مورد سوءاستفاده ی سایرین قرار می گیرد و هم به عنوان گناهی بزرگ تلقی می شود.
مطالب مرتبط:
بحث سیاسی نکنید، مشکل جای دیگریست
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/17
2:54 ع
با ورود احمدی نژاد به عرصه ی ریاست جمهوری بسیاری از پیمانکاران که در دولت های سازندگی فربه شده بودند، بنای عدم همکاری با دولت را گذاشتند و این عدم همکاری از سوی پیمانکاران قدیمی موجب شد تا سپاه بار برزمین مانده را بر دوش گیرد و این شد آغازی برای استفاده از پتانسیل فنی، مهندسی و اجرایی سپاه در پروژه های مختلف و متنوع عمرانی و اقتصادی. پس از مدتی از اوج گرفتن همکاری سپاه با دولت، اجرای اصل 44 قانون اساسی به دستور رهبری در دستور کار قرار گرفت و اینجا بود که سپاه که اکنون در مجاری اجرایی و عمرانی کشور جایگاهی یافته بود در عرصه ی مزایده ها و مناقصات دولتی وارد شد.
شاید در آن هنگام که سپاه وارد عرصه ی خصوصی سازی شد، تنها می خواست از پتانسیل موجود در خود در جهت آبادانی استفاده کند اما این اقدام سپاه ایراداتی داشت که هر چه می گذرد بیشتر عیان می شود.
1- ورود سپاه به عنوان یک ارگان حکومتی در معاملات دولتی و بورس و خرید و فروش سهام نهادهای دولتی نه تنها موجب خصوصی سازی نمی شود بلکه دقیقاً موجب انحصاری شدن این بخش ها می شود.
2- قدرت سپاه به عنوان یک ارگان نظامی موجب می شود که این ارگان عملاً به سادگی قابل نظارت و الزام به قانون و تعهدات قانونی نباشد چرا که نه کسی از سپاه شکایت می کند و نه امیدی به بررسی منصفانه شکایات وجود دارد و این چنین حق مردم که در نهایت مصرف کننده ی نهایی کالا و خدمت هستند تضییع می شود (نمونه اش عدم پرداخت و محاسبه ی ودیعه ی تلفن همراه برای سیم کارتهایی که چند صد هزارتومان بابت ودیعه از مردم دریافت شده بود و حتی عدم فرصت به اندازه ی این ودیعه برای مبالغ بدهی مشترکان برای قطع نکردن خطوط ایشان).
3- ارگان سپاه یک ارگان نظامی است و مسائل در آن عموماً به صورت طبقه بندی شده و محرمانه هستند. این محرمانه بودن اطلاعات عملاً از میزان شفافیت فعالیت های اقتصادی که لازمه ی یک فعالیت سالم و قابل نظارت همگانی است می کاهد (به نحوی که همین کارگران شرکت دخانیات بعد از خصوصی شدن از بسیاری از حقوق و مزایای معمول خود محروم شدند).
4- فعالیت های اجرایی و اقتصادی سپاه به عنوان بخشی از دولت موجب بزرگ شدن دولت در بخش هایی می شود که عملاً حاکمیتی نبوده و به راحتی توسط بخش خصوصی قابل اجرا هستند و این با الزام قانون در خصوص کوچک سازی دولت منافات دارد، چرا که عملاً کوچک سازی رخ نمی دهد بلکه یک بنگاه اقتصادی از زیر مجموعه ی یک نهاد به زیر مجموعه ی نهاد دیگری می پیوندد.
5- ورود سپاه در عرصه ی اقتصاد موجب شده است بسیاری از رقبای بخش خصوصی عملاً یا تمایلی به ورود و ادامه ی فعالیت نداشته باشند و یا با فشارهای رقیب قدرتمند خود از صحنه خارج شوند و این یعنی بخش خصوصی ضعیف تر می گردد (هم اکنون در توسعه ی شبکه اپراتور سوم رایتل در شهرهای مختلف سنگ اندازی های زیادی می شود که احتمالاً به این مسئله بی ارتباط نیست).
6- در جایی که پول و معامله و تجارت وجود دارد احتمال فساد و تضییع حقوق نیز وجود دارد و رخ دادن چنین مقولاتی برای ارگانی که همواره مدافع ایران و ایرانی بوده است بسیار تلخ و مورد سوءاستفاده خواهد بود. اگر حتی یک اختلاس کوچک و یا ظلمی در سپاه اتفاق بیفتد بسیار بیشتر موجب دلسردی مردم و مورد سوءاستفاده رسانه های بیگانه قرار خواهد گرفت تا مفاسدی که در سایر نهادها صورت می گیرد.
7- در حالی که سپاه به دلیل نظامی بودن و البته انقلابی بودن بیشتری هدف تحریم های اقتصادی است، در تأمین نیازهای خود دچار سختی ها و مشکلاتی می شود (که این سختی ها مثلاً در مخابرات موجب شده است تا تأمین تجهیزات و نیازهای اولیه برای نگهداری و توسعه شبکه تلفن همراه دچار مشکل شود و اینچنین حتی همراه اول نقاط کور درشهرهای بزرگ را تحت پوشش قرار نمی دهد).
8- ورود سپاه در عرصه های اقتصادی موجب می شود خواه یا ناخواه به سیاست هم وارد شود چرا که هر نهاد اقتصادی ناچار برای حفظ منافع اقتصادی به عرصه های سیاسی نیز وارد می شود و شاید این دخالت از سوی فرماندهان رخ ندهد بلکه مدیران رده پایینی که در گلوگاه های تولید سرمایه هستند به این عرصه ورود پیدا کنند.
بر این اساس پیشنهاد می شود که سپاه به عنوان یک ارگان امین و مورد اعتماد، تنها فعالیت هایی را که فاقد متولی هستند و یا از پس کسی دیگری برنمی آید را مد نظر قرار دهد و نباید به مقولاتی که در توان بخش خصوصی است ورود پیدا کنند و در صورتی که الزامی برای ورود به یک عرصه ی اقتصادی وجود داشت حتماً بیش از این که به فکر منافع اقتصادی باشند در پی پیشرفت کشور و رضایت مردم باشند و البته این مسئله عملی نمی شود مگر با بازنگری اساسی فرماندهان و بزرگان سپاه.
مطالب مرتبط:
کسی بر مخابرات نظارت می کند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/16
1:3 ع
متأسفانه قیمت خودرو طی چند ماه اخیر دچار جهشی غیر منطقی شده است که این افزایش قیمت در بازار علی رغم ثابت ماندن قیمت خودرو اتفاق افتاده است که با توجه به این موضوع به نظر می رسد علت افزایش قیمت، افزایش قیمت خودروهای وارداتی در اثر افزایش قیمت ارز بوده باشد، چرا که وقتی یک محصول خارجی افزایش قیمت می یابد خودبه خود قیمت محصول رقیب داخلی آن نیز به دلیل افزایش تقاضا افزایش می یابد. از سوی دیگر به اذعان برخی منابع تولید نیز کاهش یافته است که خودش موجب کاهش عرضه و نتیجتاً افزایش قیمت می گردد و حتی اگر تولید ثابت هم مانده باشد اما با افزایش قیمت ارز میل تولید کننده به فروش در بازارهای خارجی بیشتر شده و عرضه در بازار داخل با تعلل انجام می شود، چرا که افزایش قیمت ارز به نفع صادر کننده است.
از سویی وقتی که بازار عرضه و تقاضا بهم می خورد و افزایش قیمت در یک محصول زیاد می شود، خودبه خود موجب افزایش دلالی و افزایش قیمت مضاعف می گردد و البته کنترل این مسئله و افزایش قیمت در سایر اقلام مشابه مانند مسکن و ارز و سکه صرفاً با سیاستهای صحیح پولی و از طریق کنترل نقدینگی و ایجاد ظرفیت برای جمع آوری غیر مخرب نقدینگی میسر است که باید به صورت ریشه ای و از قبیل کمک واقعی به تولید و در گام بعد کاهش فاصله نرخ سودبانکی و تورم مورد چاره اندیشی قرار گیرد.
حال در شرایطی که این افزایش قیمت نفعی هم به حال تولید ندارد و صرفاً در حال فشار بر مردم است را چگونه می توان رفع نمود؟!
حقیر پیشنهاد می کنم حالا که قیمت ارز از کنترل خارج شده است، مجلس حق گمرک واردات خودرو را کاهش دهد تا اینچنین افزایش قیمت ارز در کشور خنثی شود و جلوی این وضعیت افزایش قیمت در خودرو گرفته شود و البته به موازات آن فکری هم به حال جمع آوری نقدینگی نماید چرا که در غیر اینصورت با بسته شدن هر بازار سیاه، بازاری سیاه دیگری تشکیل می شود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.