91/6/26
8:54 ع
گشت های ارشاد سالیان درازی است که به صورت فصلی یا موقتی و با اسم های مختلفی می آیند و می روند و تأثیرهای مثبت و منفی ایشان همواره مورد تحلیل و بررسی افراد و رسانه های وطنی و بیگانه قرار می گیرد؛ این گشت ها از قدیم توسط نیروهای کمیته و بعد بسیج و اکنون نیروی انتظامی صورت می گیرد و همواره مشکلات نسبتاً با ایرادات و مشکلات مشابهی مواجه بوده اند که می توان به برخوردهای افراطی، غیر مؤثر و حتی با نتیجه ی عکس و مورد سوءاستفاده ی رسانه های بیگانه اشاره کرد، اگر چه قبلاً بارها و بارها در این خصوص نوشته ام ولی این بار خلاصه و موردی دو مسئله ی مهم را به عنوان پیشنهاد ارائه می کنم:
اولا گروه ویژه ی این قضیه با آموزشهای لازم تشکیل شود (مثل پلیس مواد مخدر و راهنمایی رانندگی و ...) که واجد کلیه ی آموزشها باشند و این که واقعا اعتقاد داشته باشند و گرنه کسی که به چیزی اعتقاد ندارد چگونه می تواند آن را مؤثر و دلسوزانه اجرا کنند؟! و به همین دلیل است که اکثر برخوردها جواب منفی می دهند.
ثانیاً پیشنهاد دیگری که قبلاً هم طی مطلب مستقلی ارائه کرده بودم این بود که طلاب به عنوان متخصص ترین و دلسوزانه ترین افراد در این حوزه وارد شوند، ایشان بهترین گزینه ها برای ورود به عرصه ی امر به معروف و نهی از منکر هستند و قرار نیست که همیشه روحانیت بالای منبر منتظر باشد تا کسی بیاید و نصیحتش کند، چه ایرادی دارد که با زبان نرم، منطقی و دلسوزانه به این کار بپردازند.
مطالب مرتبط:
تعلل جدی حوزه، دولت و سیما در زمینه عفاف و حجاب
سردرگمی در حجاب و عفاف
واقعاً چاره ای جز بی حجابی نیست؟!
نقش حوزه و روحانیون در مبارزه با بدحجابی
در پاسخ به دفاع مطلق از حوزه و روحانیون
بدحجابی کسانی که به انقلاب پایبندند، مغرضانه است؟!
مساجدِ نیمه تعطیل و فاقدِ روحانی
لزوم تجمیع تعهد، تخصص و بودجه در فرهنگ
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/26
7:24 ع
طی این مدت که تلاطم بازار ارز موجب اختلال در نظام اقتصادی کشور گردیده است، علائمی بروز یافت که اگر قائل به مسائل علمی و منطقی نباشیم لااقل حسب تجربه باید به این علائم احترام بگذاریم:
1- هرگاه با پرتاب توپ در زمین دیگری خواستند مشکل را حل کنند، تلاطم بیشتر شد.
2- وقتی سران قوا باهم نشستند و ظاهری متحد از خود نشان دادند، آرامش در بازار ارز بیشتر شد و آنی قیمت ها کاهش یافت که البته با توجه به این که این نشست ها در حد همان تبلیغات باقی ماند، تثبیت نشد.
3- آنگاه که دولت فاصله ی بین سود بانکی و تورم را کم کرد قیمت ارز و سکه باهم به میزان 25% کاهش یافت که البته با توجه به این که دوباره با افزایش تورم این فاصله زیاد شد، مجدداً و طی 2-3 ماه کارکرد خود را از دست داد و دوباره افزایش قیمتها ادامه یافت.
4- آن گاه که اجلاس سران نم در ایران برگزار شد، مجدداً آرامش موقتی بر بازار ارز مستولی شد.
5- وقتی که سفارت کانادا در ایران تعطیل شد، عدم پاسخگویی به موقع دولت و رسانه ها در خصوص تبلیغاتی بودن این تعطیلی موجب ایجاد تلاطم در بازار ارز شد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/26
1:39 ص
در تعریف جنگ نرم دشمن روی هر آنچه که می تواند به عنوان نقطه ضعف تلقی شود تمرکز می کند و با تشدید و انتشار این نقاط، عملاً ضربات خود را به لحاظ روانی بر پیکر دشمن وارد می کنند. و اما وضعیت فوتبال ما با این همه باخت و مساوی از هر تیم ضعیف و مستضعفی مرا به آن داشت که کمی از در بدبینی مختص جنگ نرم به مسئله نگاه کنم.
لیگ فوتبال در کشور ما برای اکثر مردان، کودکان و حتی بسیاری از زنان مهم است، حتی اگر برای کسی بی اهمیت هم باشد لااقل وضعیت تیم ملی را همه دنبال می کنند. دو سرمربی یکی در والیبال و دیگری در فوتبال وارد کشور شدند و هر دو نیز از مربیان مطرح جهان بودند. اکنون بعد از مدت طولانی و نسبتاً مساوی از سرمربی گری هردوی این مربیان، وضعیت والیبال ایران روز به روز افتخارآفرین تر و وضعیت فوتبال ایران روزبه روز مفتضح تر می شود و این در حالی است که سرمربی فوتبال ما تمام اختیارات فوتبال کشور را نیز در دست گرفته است، از انتخاب مربیان امید و پایه تا وضعیت لیگ و تشکیلات فوتبال کشور و این همه اختیارات، اگر موجب پیشرفت فوتبال کشور می شد خوب بود اما وضعیت موجود که نیازی به تشریح جزئیات آن نمی بینم این قدر خراب است که فکر آدم را به هزار راه و شاید بی راه می برد.
در کشور ما همانطوری که قهرمانی های ورزشی موجب عزت و افتخار ملی می شوند، شکست ها هم موجب سرشکستگی و افسردگی و ناامیدی ملی می گردند، آن هم با بازی های زشت و در برابر تیم های ضعیف.
حال در ایران مان، سرمربی فوتبال مان یک غربی (پرتغالی) است و سرمربی پرسپولیس هم یک غربی (پرتغالی) دیگر، آیا این احتمال خیلی بعید است که دشمن روی این نقطه ی حساس یعنی فوتبال دست گذاشته باشد؟! آیا وضعیت فعلی فوتبال ما با توجه به این که تمام اختیارات آن را به یک فرد متخصص و معروف سپرده اند، قابل توجیه است؟! آیا این احتمال که بخواهند از ابزار فوتبال برای تلقین ضعف و ذلت در کشورمان استفاده کنند کاملاً منتفی است؟! این سوالاتی است که مسئولان کشور باید به آنها لااقل در درون خودشان پاسخ گویند و احتیاطات لازم را به جا آورند که در این برهه کاملاً ضروری به نظر می رسد، و البته هدف از این نوشته این نیست که یک توهم توطئه مطرح گردد بلکه هدف این است که تمام گزینه های ممکن مورد تحلیل قرار گیرند، آن هم وقتی خودِ دشمن می گوید تمام گزینه ها روی میز است و از ترور و تأمین بودجه و تهدید و تحریم و رسانه هم استفاده می کند، پس چه حجتی وجود دارد که در عرصه ی فوتبال ما و به قصد تضعیف روحیه ی ملی و انقلابی ما نفوذ نکرده باشد؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/26
1:2 ص
آقای داوری در جوابیه ای که به رجانیوز عزیز نوشته اند، از ابتدا مراتب خاکساری خود را نسبت به ساحت آقای احمدی نژاد و البته آقای مشایی بیان کرده و در این مراسم خود، همه گونه تقدسی به این خاکساری خود می بخشد.
ایشان این مسئله را که قبلاً در رجا نیوز مطلب می نوشته است را دلیلی می داند تا اثبات کند که رجانیوز روی خصومت و دشمنی با دولت نسبت به داوری کدورت یافته است و این داوری نیست که نان به نرخ روز می خورد که رجانیوز اینچنین است. ایشان رجانیوز را متهم می کند به این که چون داوری اکنون در خط رجا نمی نویسد مورد انتقاد است و بعد سوال می کند که به راستی چه کسی نان به نرخ روز می خورد؟ روش استدلال ایشان اینقدر سست است که حتی احساس نمی کند باید برای مخاطب دلیل بیاورد که به چه دلیل ادعا می کنند که رجانیوز از خط اصلی خود منحرف شده است و اصلا نیاز نمی بیند که ثابت کند ایشان برهمان صراط مستقیم که بود هست!!
ایشان در ادامه ی مقاله ی خود، یک بیوگرافی ناقص از استاد مصباح ارائه می دهد و بر بخش خاصی از مبارزات ایشان تمرکز می کند تا اختلافات استاد مصباح و شهید بهشتی را در خصوص نوع برخورد با دکتر شریعتی دلیلی بر اختلاف برانگیزی استاد بیان کند، ایشان اصلاً احساس نمی کند که نظر استاد مصباح و استاد شهید مطهری بسیار نزدیک به هم بوده است و هر دو بزرگوار، روشنگری را در خصوص نظرات دکتر شریعتی لازم می دانستند و به همین بهانه اینچنین القا می کند که اکنون نیز استاد مصباح اختلاف برانگیز است، ایشان همچنین روشنگری های ایشان را در شفاف سازی جریان نفاق در دوره ی اصلاحات را زیر سوال برده و از آن مثل نقطه ضعفی نام می برد که رهبر باید مدام خرابکاری ایشان را جمع می کرد، اصلاً ایشان به صفاتی که خود رهبری معظم نسبت به ایشان متصف کرده اند گویی کاری ندارند و جالب است کسی را که متصف به بصیرت است را به صفاتی برعکس بصیرت متهم می کند.
و اما تناقض بزرگ سخنان دکتر داوری اینست که ایشان که در مقدمه ی اقامه ی دلیل خویش، این مسئله را که رجانیوز قبلاً مطالب ایشان را منتشر می کرده و اکنون نمی کند را دلیلی برای نان به نرخ روز خوردن رجانیوز معرفی می کند، ولی نمی گوید که دولت که روزگاری خود را شاگرد فکری استاد مصباح می دانست و از حمایت ایشان و شاگردان بزرگ ایشان چه قبل از انتخابات ریاست جمهوری و چه بعد از آن با به خدمت گرفتن مشاوران و استاد اخلاق و وزرای مورد تأیید استاد مصباح (که هم اکنون نیز گرد این شخصیت بزرگ در جبهه پایداری گرد آمده اند) و حال که از گرد ایشان دور شده اند، به چه دلیل نان به نرخ روزخور نیستند؟! این تناقض بسیار بزرگتر از آن است که قابل توجیه باشد، چگونه آقای داوری خود را دارای شخصیتی با صلابت و ثابت به لحاظ سیاسی معرفی می کند که میزانی برای سایت مستقلی مانند رجانیوز باشد ولی شخصیت اصیل، با بصیرت و انقلابی قدیمی مانند استاد مصباح را میزانی برای کارهای خود نمی دانند؟! چگونه می شود که اکنون آقای داوری نیازی نمی بینند تا دورشدنشان را از استاد مصباح مستدلاً توجیه کنند؟! و پناه برده اند به بیوگرافی انقلابی ایشان؟! مگر استاد مصباحی که ایشان بر بیوگرافی ایشان کاملاً واقف بوده و هست، شخصیتی بوده که به این سادگی و طی 2 سال تغییر کرده باشد؟! یا نه این دولت مردان و چینش و دیدگاه ها و عملکرد ایشان است که دچار تغییر شده است؟!
مطالب مرتبط:
استاد مصباح محکی برای منحرفان
مصباح، چراغ انقلاب است
جاذبه و دافعه ی استاد مصباح
درس بصیرت؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/24
10:49 ع
شاید آن موقع که صهیونیست ها چنین فیلمی را سفارش می دادند گمان می کردند که با یک واکنش کوچک و قابل کنترل مواجه خواهند شد و می توانند به بهانه همان واکنشهای کوچک، اسلام و مسلمانان را محکوم به خشونت کنند و سیاست های تبلیغاتی شدیدتری را علیه مسلمانان و اسلام دنبال کند، اما با گسترده شدن اعتراضات به کشورهای زیاد و حتی غیر مسلمان، عملاً نه تنها همان گروه قبلی به پشیمانی دچار شده اند، بلکه هزینه ی این گونه آثار لحظه به لحظه در حال زیاد شدن است، آری اگر چه اسلام دین علم و عقل است اما دین غیرت و جهاد نیز هست، اسلام نه آن مسیحیت خودساخته است که در برابر هرسیلی، سیلی دیگری طلب کند، اسلام همان قدر که تسلیم در برابر خداست در برابر کفر نیز شدید است.
وقتی آمریکا و اسرائیل اینگونه آثار را حمایت می کنند و مجوز می دهند و حاضر به محکومیت و ایجاد قوانین بازدارنده برای ممنوعیت آنها نیستند، چه کسی باید پاسخگوی این خیانت ها باشد. مگر جز این است که سفارتخانه های آمریکایی نماینده ی کشور آمریکا در کشورها هستند؟! پس آنگاه که مردم کشوری از خشم رفتار هتاکانه و بی شرمانه آمریکایی ها به تنگ می آیند، چه توقع که این آتش خشم سفارتخانه های آمریکایی را در بر نگیرد!!
اکنون گوشه گوشه ی جهان، هرجا که مسلمانی هست، سفارتخانه های آمریکا محل اعتراض و اعتصاب گشته و می گردند، اکنون هزینه ی هتک حرمت به پیامبر اسلام در حال ازدیاد است و باید این هزینه را زیادتر نیز نمود، باید با عقل و غیرت نشان داد که حریم امن اسلام جای پارس کردن و زوزه کشیدن سگان ولگرد صهیونیسم نیست.
ما می دانیم که سیاست های خصمانه علیه پیامبر و اهل بیت ریشه در خشم و درماندگی غرب در برابر پیشرفت اسلام دارد، اما به کفار خواهیم آموخت که برای کنترل خشم خود، بدون سروصدا خودشان را بگزند و بدرند، اکنون من و هر مسلمان دیگری حق نداریم کسانی را که به قصد محاربه، به اسلام و پیامبر و اهل بیت، توهین می کنند را به دیده ی قابل بخشش بودن بنگریم، اکنون وقت آن نیست که شروران را جسورتر کنیم، اکنون باید شر این جسوران را به خودشان بازگردانیم.
توضیح این که این نوشته در برنامه ی نوبت شمای BBC فارسی مطرح گردید.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/23
11:18 ع
با توجه به افاضات جدید این هماهنگ کننده ی سران فتنه در خصوص "لزوم برگزاری انتخابات آزاد و شفاف" به نظرم آمد تا چنین انتخاباتی را از نظر خود آقای هاشمی معنی کنم:
انتخاباتی آزاد است که هر کسی بتواند در آن شرکت کند
انتخاباتی آزاد است که قبل و وسط و بعد آن همه بتوانند شلوغ کنند و آتش بزنند و بشکنند و فحش بدهند و به هر زبانی که می توانند شعار بدهند
انتخابات آزاد انتخاباتی است که فقط طرفداران آزادی رأی آورند
و اما انتخابات شفاف چیست؟
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که از اکنون با شفافیت مشخص باشد که پیروزی از آن ماست
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که صندوق ها آن قدر شفاف باشند که نیازی به شمارش نداشته باشد و همان شب انتخابات همه به ما تبریک بگویند
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که خانم مرعشی همان صبح انتخابات، نتیجه ی آن را بداند و اعلام کند.
انتخابات شفاف آن انتخاباتی است که اگر ادعای تقلب کردیم به صورت شفاف اسناد و مدارکش را هم در اختیارمان بگذارند نه این که مثل انتخابات قبلی این قدر غیر شفاف باشد که حتی یک دلیل نتوان ارائه نمود.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که تمام نمایندگان و متصدیان رأی گیری به صورت شفاف طرفدار ما باشند.
انتخابات شفاف انتخاباتی است که از فرط شفافیت بدون اقامه ی دلیل بتوان ابطال انتخابات را کف خواسته ها قرار داد.
انتخابات آزاد و شفاف یعنی انتخاباتی غیر از تمام انتخابات هایی که تا کنون برگزار شده است، البته غیر از مواردی خاصی که نتیجه ی شفاف خود هاشمی بود.
انتخابات آزاد و شفاف در یک کلام آن انتخاباتی است که ما در آن به خواسته ی مان برسیم در غیر اینصورت هم انتخابات و هم آزادی و هم شفافیت آن زیر سوال خواهد بود.
مطالب مرتبط:
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/23
10:13 ع
همه روزه با افراد زیادی مواجه می شویم که جامعه ی غربی را جامعه ی ایده آل خود می دانند و روسای غربی را انسانهای دلسوز می پندارند، افرادی که در دفاع از غرب سراسیمه بر سر وسینه می زنند و در صورتی که کسی به قبله ی آمالشان توهین کند رگ گردن شان باد می کند. چند بند زیر را خطاب به ایشان می نویسم:
1- غرب رفاه و پیشرفت خود را بر پایه ی چیزی به نام منافع ملی بنا نهاده است و این منافع ملی همان شعاری است که بسیاری از غرب دوستان نیز به آن وقع زیادی می نهند و مسئولان کشورمان را به خاطر آن مورد شماطت قرار می دهند، اما ریشه ی این شعار از آنجا موجب پیشرفت این کشورها شده است که خون ملت ها را در شیشه و نفت شان را در بشکه ریختند و سکوهای پیشرفت خویش را بر منابع کشورهایی مانند ما بنا نمودند. این کشورها الماس و طلا و نفت و گاز و ... را از کشورهای دیگر می مکیدند و کشورهای مستعمره ی خویش را چون تفاله رها می نمودند، نهایت خدمت این کشورها به مستعمرات خویش این بود که از کارگران بومی برای استخراج و حمل منابع استفاده می کردند و همین بزرگترین افتخار برای کشورهایی مانند ما بود.
2- پیشرفت غرب میسر نمی شد اگر هر کشوری سعی می کرد خودش اختیارش را در دست خودش داشته باشد و برای این که منابع کشورهای جهان سومی را همواره برای خویش نگهدارند، نگذاشتند کشوری با حکومت مستقل تشکیل شود و اگر هم چنین شد با کودتا و جنگ و تحریم و فشار و ترور آن حکومت را از پا انداختند تا هرگز به فکر استقلال نیفتد.
3- غربی ها پیشرفت کرده اند چون هرگز حاضر نشدند منافع کشورشان را به سایر کشورها بفروشند و حال این که غرب دوستان ما که قاعدتاً باید از این صفت ایشان خوششان بیاید، این خصلت را از غربی ها نیاموخته اند و حاضرند خود را و کشور خود را و حکومت و استقلال خود را فدای سلطه طلبی سایرین کنند.
4- غرب اگر به جایی رسیده است در اثر خودباوری و تلاش نیز بوده است و حال این که غرب دوستان ما از قبل میدان را واگذار کرده اند، ایشان در هر جایگاهی که هستند چیزی به اسم تلاش و پیشرفت و خودباوری ندارند و فقط منتظرند تا غرب برایشان پیشرفت را لقمه کرده و در دهانشان بگذارد، ایشان به همه چیز ایران خنده و به همه چیز غرب سجده می کنند.
5- غرب قبل از انقلاب، با استثمار سرمایه ی ما را می دزدید و بعد از انقلاب نیز با تحریم و تهدید و فشار و جنگ و ترور تمام تلاش شان را برای ذلیل و وابسته کردن ایران به خرج دادند، چگونه غرب دوستان می توانند این چنین در برابر دشمنی اینچنین کینه ای از خود بی غیرتی نشاند دهند.
6- غرب اگر زیبایی هایی دارد، زشتی هایی هم دارد که نتیجه ی حکومت سرمایه داری و تفکر قانون جنگل در اقتصاد است. این زشتی ها آنچنان عیان شده است که مردم غرب با بمباران های تبلیغاتی رسانه ای نیز خام نشده و این سیستم حکومتی را موجب از بین رفتن 99 درصد مردم به پای 1 درصد بقیه بدانند. متاسفانه غرب دوستان هرگز نگاهی به این تنش ها و نارضایتی ها ندارند و همچنان غرب را قبله ی آمال خویش می پندارند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/23
3:2 ص
حجاب باید اول از منابر و صداوسیما و سینما و فرهنگ و خانواده شروع شود. در هر حوزه متخصصین و حزب اللهی ها و آشنایان به کار فرهنگی و تبلیغی باید شروع کننده باشند. منبری ها باید حجاب را زیبا و جذاب ترسیم کنند و در این راه صبر داشته باشند، متأسفانه هم اکنون روحانیون ما از ایام اللهی که مردم به مساجد پناه می برند به خوبی استفاده نمی کنند و اگر هم از حجاب حرفی می زنند معمولاً از عذاب و عقبی می گویند نه از فضایل و زیبایی ها و فواید حجاب و عفاف و معنی عفاف را رها کرده اند و فقط ظاهر حجاب را دنبال کرده اند.
صداوسیما و سینما باید با تمام توان و استفاده از افرادی مانند سلحشور و ده نمکی و هاشمی و ... افرادی از این قبیل که واقعا به حجاب اعتقاد دارند استفاده کند و شروع به فرهنگسازی کند و البته باید از کارهای کلیشه ای پرهیز شود. اگر آقای سلحشور و امثال وی همان راه را که در ساخت آثار قرآنی و مذهبی می رفتند را در راه حجاب و عفاف ادامه می دادند یقیناً هم وضعیت فرهنگی خود سینما و هنرمندان بهتر می شد و هم وضعیت جامعه را متأثر می کردند که متأسفانه هم اکنون بیشتر انرژی این عزیزان در راه مبارزات سیاسی و موضع گیری های جنجالی صرف می شود.
دولت مردان و تمام مسئولان و همه ی کسانی که پیش مردم احترام دارند باید از عزت و آبروی خود برای ترویج حجاب استفاده کنند و به صورت عملی و شفاهی و کتبی و با بودجه و جایزه و تشویق در این راه گام بردارند، چه ایرادی دارد تا آقای رییس جمهور و وزرای فرهنگی و غیر فرهنگی برای مردم و سازمانهای تحت مدیریت خویش در خصوص حجاب توصیه و پیشنهاد کنند.
اعضای خانواده نسبت به همدیگر مسئولیت دارند تا حجاب را زیبا، جذاب و مفید جلوه دهند و هر چه را که در جهت تضعیف و از بین بردن آن است را از صحنه ی خانواده پاک کنند و به همین لحاظ نقش مادر و بعد پدر بسیار با اهمیت بوده تا به صورت عملی این مهم را تبلیغ کنند و رسانه هایی مانند ماهواره که بخشی از همت گردانندگان آن در خدمت تضعیف اسلام و مظاهر آن است را به حریم امن خانواده راه ندهند و در مراودات و رفت و آمدها خانواده هایی را انتخاب کنند که از این گوهر الهی بهره برده باشند.
مطالب مرتبط:
تعلل جدی حوزه، دولت و سیما در زمینه عفاف و حجا
واقعاً چاره ای جز بی حجابی نیست؟!
سردرگمی در حجاب و عفاف
بحث غیرت، مغفول تر و مهم تر از حجاب
سفسطه ی جدید ایرنا در نفی چادر مشکی
بی حجابم چون...
بدحجابی کسانی که به انقلاب پایبندند، مغرضانه است؟!
کلامی با بی حجابهای گرمایی
چشم چرانی یعنی این..
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/23
1:25 ص
شعار جدید دولت که در مطلب قبلی ام با عنوان "کدام شعار دولت عوض شد+عکس" معرفی شد این است: عدالت مطلق، عشق مطلق و آزادی مطلق
قبلاً به این مطلب پرداختم که از این سه شعار دو شعارش در شعارهای قبلی احمدی نژاد مشابه داشت یعنی اگر شعارهای قبلی احمدی نژاد را به خاطر بیاوریم یعنی: عدالت محوری، مهرورزی و ولایت مداری، آنگاه می بینیم که در شعارهای قدیم و جدید فقط دو مفهوم باهم متفاوتند یعنی به جای کلمه ی ولایت مداری کلمه ی آزادی مطلق نشسته است.
در جعلی بودن این شعار جدید و تناقض آشکار آن مطلب کوتاه زیر تقدیم می گردد:
عدالت یعنی هر چیز جای خود باشد و چیزی مهمتر از حکومت نداریم و ولایت یعنی حکومت در جای خود و از آن خدا باشد، پس هیچ اصلی عادلانه تر از ولایت نداریم و عدالت مطلق جز در سایه ی ولایت الهی میسر نخواهد بود.
در خصوص عشق مطلق باید گفت که هیچ عشقی مقدس تر از آن نیست که به ولایت الهی ورزیده شود. این عشق انسان به ولی الله است که انسان را به خدا می رساند، و ولایت الله از ولایت رسول خدا تا ولایت فقیه را در بر دارد و تنها عشقی که بدون ناخالصی و عیب باشد عشقی است که به خدا و خلفای برحقش تقدیم گردد.
پس تجلی عدالت و عشق در ولایت است چه بعداز آنها نام ولایت مداری را بیاورند و چه نیاورند و این در حالی است که در شعار جدید دولت بعد از عدالت مطلق و عشق مطلق کلمه ی مجعول آزادی مطلق آمده است و حال این که آزادی مطلق مفهومی است که می توان آن را در مقابل ولایت معنی کرد. آزادی متضاد بندگی است و آزادی مطلق یعنی اصلاً بندگی نکردن. و خود مفهم آزادی مطلق یک دروغ مجزا است چرا که همه بنده اند یکی بنده ی حق و یکی بنده ی غیر حق، آنکس که بنده ی حق باشد به ولایت الله و رسول و امام و ولایت فقیه در می آید و آنکس که بنده ی حق نباشد بنده ی شیطان است، خواه بنده ی شکم باشد یا شهوت یا شهرت یا قدرت، و این یعنی همه بنده اند و آزادی مطلق اصلاً وجود خارجی ندارد.
مطلب مرتبط: کدام شعار دولت عوض شد+عکس
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/22
7:35 ع
اگر این محیط مجازی "لقب افسران جنگ نرم" را یدک نمی کشید، مطمئناً از این محیط کوچ می کردم. تا از دوستان دعوت به احترام و اهتمام به تولید محتوا می نمایم، همان مطلب را مورد التفات قرار می دهند ولی در واقع هیچ تغییری در ادامه ی کارشان رخ نمی دهد. مگر می شود، مطلب مهم سیاسی را 30 نفر در عرض 3 ساعت بخوانند و فقط 3 نفرشان رأی بدهند، اصلاً توقعی برای گرفتن تأیید و مثبت ندارم، بلکه توقع دارم بازخورد مطلبی را که یکی از دوستان خودتان از نوع غیر تکراری تهیه کرده و آن را تنها با کپی یک لینک به نمایش نگذاشته است را یا با مثبت، یا با منفی و یا با نظر و حتی با شکلک به خودش بازگردانید، آنهم مسائل جدی و مهم و چقدر دردناک است که بسیاری از مطالب طنز و یا تفریحی از نوع غیر متناسب برای این شبکه با رأی و نظر بالا برگزیده می شود و مسائل مهمی که باید در قاموس بچه های جنگ نرم باشد، مأجور که هیچ، مهجور بماند. کم کم باید بار بربست از این محیط که هرچه به مدیرانش در خصوص تدوین راهکار برای در خدمت تولید محتوا بودن می نویسیم هیچ تغییری ایجاد نمی کنند و فقط رنگ و لعاب را عوض می کنند و دیگر حالی بر آن نیست که دوباره همان پیشنهادها را تکرار کنم.
نکته: تعدادی مجوز برای دعوت دوستان به شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم دارم که از وبلاگ نویسان ارزشی که تمایل به ورود به این شبکه را دارند دعوت می کنم از همین جا مشخصات خودشان و وبلاگ و ایمیلشان را برایم بگذارند تا از دعوت نامه هایم برای ایشان استفاده کنم.
مطالب مرتبط:
یک پیشنهاد به مدیران شبکه اجتماعی افسران
چند پیشنهاد کاربردی برای شبکه ی اجتماعی افسران
شبکه افسران وبلاگ نویسان را تحویل نمی گیرد
درخواستی دوستانه از افسران جنگ نرم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.