91/1/25
2:50 ع
حتماً دیده ایم برخی افراد که به اصطلاح خیلی مدعی و مفتخر به ایرانی بودن هستند، مدام انقلاب و مسئولان را مورد نکوهش قرار می دهند که چرا جایگاه ایران را پاس نمی دارند؟! و بعد هم ایران ایران و کورش کورش و هخامنش هخامنش شان گوش فلک را کر می کند که ما الان باید چه و چه می بودیم و الان چه و چه هستیم و بعد هم مستقیماً دو سه نفر مقصر را معرفی کرده و شروع به توهین و ناسزا می کنند، اگر در حین سخن گفتن با اینان یکی دو کلمه ی عربی را در جمله ات به کار ببری به سان یک مورخ ادیب و متعصب ایرانی از تاریخچه زبان فارسی می گویند و ظلم هایی که زبان عربی به آن کرده است و بعد هم کلاً عرب را و هر متن عربی و هر عربی را فارغ از اینکه قرآن باشد یا نبی باشد یا ولی، همه و همه را محکوم می نماید.
همه ی اینها را که گفتم تا این گونه ایرانی بودن را رد کنم، آری! ایرانی بودن در این نیست که به عنوان یک ایرانی از وظایف امروزمان غافل شویم و مدام از گذشته و دیگران بگوییم و بنالیم؛ ایرانی بودن به این نیست که زبان فارسی را بخواهیم ولی جنس ترک بپوشیم! ایران را پاس داشتن به این نیست که منشور کورش را بین هزاران تزیینات و لوازم اروپایی و چینی قرار دهیم و بعد هم افتخار کنیم! ایرانی بودن این نیست که از لجاجت با عربی، کلماتی که حروف "گ"، "چ"، "پ" و "ژ" را بیش از سایر کلمات دارند را لقلقه ی زبان کنیم ولی وسایل الکترونیکی و خودرو و لوازم خانگی و فرش و ظرف و کفش و لباس مان منقش به made in iran نباشد.
ایرانی بودن به مسئولیت داشتن در برابر ایران است، نه بی مسئولیتی و طلبکاری، نه به غر زدن، ایرانی بودن به این است که ایران را از هیچ کشور دیگر کوچک تر ندانی و قدرش رابدانی، ایرانی بودن به این است که ایران را از پنجره ی دشمنان ایران نبینی و بدانی که منافع ملی ایرانیان را bbc دنبال نمی کند. ایرانی بودن به این است که بدانی بودجه ای که آمریکا و انگلیس برای ما تصویب می کنند برای حمایت و بزرگداشت ایران نیست؛ ایرانی متعصب بودن به این است که جنست را خودت مصرف کنی اگر حتی هیچ جای دنیا یک پول سیاه هم برایش ندهند، ایرانی بودن البته به احترام گذاشتن برای ایرانیان است نه اینکه جنست را برای مشتری داخلی بی کیفیت تر و گران تر از مشتری خارجی بسازی و بفروشی، ایرانی بودن به این نیست که کارگر غیر ایرانی را بر ایرانی ترجیح بدهی و یا این که پولت را بفرستی آن ور آبها تا خرج اشتغال کارگر غیر ایرانی شود، ایرانی بودن قواعدی دارد و شواهدی وگرنه ادعایش را که همه داریم، پس بیایید ایرانی واقعی باشیم نه فقط یک مدعی.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/23
12:11 ص
در پیرامون ما همواره موقعیت هایی پیش می آید که دوست داریم و لازم می دانیم که انتقاد کنیم ولی با توجه به تجربه های شخصی که از خودمان و دیگران سراغ داریم بسیاری از اوقات به دلیل عدم احتمال در اثربخشی آن، قید نقد را زده و یا آنچنان این انتقاد در ذهنمان دشوار و یا خطرناک به نظر می آید که حاضر به تقبل ریسک آن نمی شویم.
اما آیا در خصوص انتقاد مؤثر و راحت می توان مهارت هایی را تعریف نمود؟ پاسخ به این سوال را می توان با مثال هایی در اطرافمان مشاهده نمود، چگونه است که برخی وبلاگها و سایت ها بیشترین انتقادها را می کنند ولی خطری تهدیدشان نمی کند و برخی دیگر به راحتی منحل و یا همان فیلتر می شوند؟! یا این که چگونه است که برخی انتقادات شان نه تنها مورد مواجهه واقع نمی شود بلکه بابت انتقاد به آنها حق الزحمه نیز می دهند؟! فارغ از بحث پشتوانه ها و روابط در این زمینه نحوه ی خود انتقاد در این مسئله اولین نقش را ایفا می کند.
ابتدا بایستی منظورم را از انتقاد راحت و مؤثر بیان نمایم، انتقاد راحت انتقادی است که با کمترین خطر و مواجهه انجام می شود و منتقد در معرض خطرات جسمی، روحی، اجتماعی و شغلی قرار نمی گیرد و انتقادِ مؤثر، انتقادی است که تأثیر گذار باشد و بتواند اصلاح را در پی داشته باشد. این چنین انتقادی نه به انتقاد کننده و نه به انتقاد شنونده آسیبی وارد نکرده و حتی منجر به ارتقا و پیشرفت توأم آنها نیز می گردد.
اکنون می توانیم به خود عنوان مطلب بپردازیم، یعنی چگونه می توانیم راحت و مؤثر انتقاد کنیم؟
یک انتقاد خوب با سه شرط مهم میسر است و هر یک از این شروط مهیا نباشد نمی توان آن را به عنوان یک انتقادِ خوب ارزیابی نمود:
ادب- اولین شرط یک انتقاد خوب این است که ادب در آن رعایت شود به نحوی که انتقاد شونده احساس احترام داشته باشد و این حس باعث می شود تا با کمترین واکنش شنوای انتقاد مواجه باشد. ادب باعث می شود تا انتقاد شنونده ظرفیت بیشتری پیدا کرده و انتقادات تند و تیزتر را نیز بهتر تحمل نماید.
انصاف- شرط دیگر یک انتقاد خوب، رعایت انصاف است؛ اگر در انتقادات خود به صورت غیر منصفانه عمل کنیم و فقط بدی ها را آشکار کنیم و خوبی ها را نبینیم یا به آنها اشاره ای نکنیم، انتقاد شونده به حتی بخش های منطقی و انتقادات وارد را نیز غیر منصفانه تلقی کرده و به آنها التفاتی نمی کند و حتی ممکن است موجب لجاجت و بدتر شدن وضع شود. انصاف موجب می شود تا انتقاد شونده کمتر به واکنش های تدافعی متوسل شود و همین مسأله موجب می شود تا به جای این که انرژی اش را صرف توجیه و مجادله نماید، به خود انتقاد و فهم توجه داشته باشد.
علم- انتقاد اگر غیرآگاهنه و از سوی افراد غیر متخصص وارد شود، عملاً فایده و اثری نخواهد داشت، چرا که یک انتقاد باید همراه با تحلیل و تجزیه بیان شود تا ذهن انتقاد شونده را درگیر و تسلیم نماید و در صورتی که کسی در زمینه ای اطلاعات خوبی نداشته باشد و بخواهد انتقاد نماید، انتقاد شونده یا وی را غیر منصف و یا غیر متخصص تلقی نموده و چه بسا از جایگاه نقد شدن در برابر چنین منتقدی فرار کرده و حتی موجب هتک حرمت به منتقد گردد.
در کنار سه شرط ضروری مورد اشاره، موارد دیگری نیز در انتقاد وجود دارند که می توانند یک انتقاد خوب را به یک انتقاد عالی تبدیل نمایند که می توانم به این موارد اشاره کنم:
دلسوزی- این که یک منتقد خودش را دلسوز انتقاد شونده معرفی کند و انتقاد شونده این مفهوم را در ذهن خویش بپذیرد، آن قدر مؤثر است که حتی بعضاً موجب می شود تا منتقد به جای رعایت شرط ادب، با کلام غیر مؤدبانه ولی دلسوزانه نقد خویش را در ذهن نقد شونده بنشاند.
استفاده از آیات، روایات، کلام بزرگان، لطایف، هنر و ضرب المثل- چه بسا با یک لطیفه ی بامزه، انتقاد تندی را بیان کرده و نه تنها موجب دلخوری نشویم، بلکه باعث شادی، نشاط و اصلاح نیز گردیم و این استفاده از لطایف و هنر در انتقاد را در نمایش ها و شعرهای طنزِانتقادی و کاریکاتورها به تناوب دیده ایم و لذت برده ایم.
معمولاً منتقدانی که در هر زمینه ای بدون رعایت مبانی انتقاد، بی محابا و بعضاً اهانت آمیز نقد می کنند، با توهین، تحقیر، طرد و حتی تنبیه مواجه شده و معمولاً این افراد مدام از ظرفیت پایین جامعه در برابر نقد دادها سرخواهند داد و این در حالی است که به نظر حقیر ظرفیت نقد پذیری جامعه و حکومت بسیار فراتر از حد مورد ادعای نامنتقدان است که البته خود مفهوم نقد پذیری و ارتقای ظرفیت آن مقوله ی مهم و مستقل دیگری است که بایستی به صورت ویژه و کاربری به آن نیز پرداخت.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/21
11:40 ص
این علی کریمی که دیروز با تمارض یک پنالتی گرفت، امروز می گوید که حرفه ای گری کردم و چون به نفع تیمم کار کردم، کارم درست بوده؛ این موضع دقیقاً مرا یاد موضع همین آقا و دوستانش در آن بازی ملی انداخت که با پارچه ی سبز، ننگی را برای خودشان نوشتند، همان ها که هنوز اذعان می کنند جرزنی، تمارض و مظلوم نمایی حرفه ای گری است.
آری! علی کریمی توجیه خوبی کرد؛ برای حرفه ای بودن، لازم نیست پایبند به قانون و اخلاق بود، لازم نیست مثل تختی پهلوان بود، بلکه فقط کافی است به نفع تیمت و دوستانت فکر کنی، اگر لازم شد به زمین بیفتی و حتی دایو بروی و حتی پارچه ی سبز به همه جایت ببندی!!! فقط کافی است نمایشی خودت را روی زمین بیندازی و وانمود کنی که رویت خطا کرده اند و اگر در انتخابات باشد نشان دهی که رویت تقلب انجام داده اند، همین! حالا مدام سرمایه ی این کشور را صرف قهرمان سازی از امثال بازیگران و بازیکنان اینچنین کنند و ما ذوقشان کنیم!!!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/20
10:25 ع
انسان در زندگی اگر هر هدفی را دنبال کند، نیازمند خطوط قرمزی است تا برای خودش ترسیم کرده و از آنها گام بیرون ننهد. خط قرمز برای هر کسی به فراخور اعتقادات وی تعریف می شود و کسی نیست که خط قرمزی نداشته باشد و حتی می بینیم که برخی همین عدم اعتقاد به هیچ خط قرمزی را به عنوان خط قرمز انتخاب می کنند و بر آن پای می فشارند و از آن کوتاه نیز نمی آیند.
یک انسان، مومن نیست مگر خطوط قرمزش را با دین تنظیم نماید و نمی تواند مومن بماند، مگر وقتی که مدام خط قرمزهایش را کنترل و پررنگ نماید و اگر این چنین نباشد، چون همواره خطوط قرمز ما به دلیل تعامل مان با جامعه، دوستان، خانواده، عرف و فرهنگ های دیگر مورد هجمه قرار می گیرند، خطر کمرنگ شدن و پافراتر گذاشتن از این خطوط نیز به تدریج وجود خواهد داشت.
در کنار اصرار بر حفظ حریم ها، خوب است که انسان همواره در جهت حفظ خود، قبل از خطوط قرمز شرعی، خطوط قرمز خود را بر مبنای خطوط قرمز اخلاقی و تنگ تر ترسیم نماید. انسان نمی تواند بدون حساسیت بر گناه از گناه دوری کند و اگر کسی از بی فایده و مکروه دوری گزیند، یقیناً کمتر به سمت گناه و حرام می رود.
همه ی ما ناچاریم در برخی مواقع، مسائلی را به خاطر جمع و جامعه ای که درآنیم تحمل کنیم، ولی نکته ی مهم این است که تحمل این مسائل نباید به عادی شدن آنها در ذهنمان و بی تفاوت شدن در برابر آن گناهان بینجامد، و این مسئله موجب شسته شدن خط قرمزهایمان می گردد و وقتی چشم مان این خطوط کمرنگ را نبیند، پایمان نیز از آن فراتر خواهد رفت.
چه بسا کسانی که نگاه به نامحرم و بی حجابی را با دیدن فیلم های صدا و سیما و ماهواره، عادی فرض کردند و سپس به چشم چرانی و بی غیرتی و بی حجابی گرفتار آمدند.
چه بسا کسانی که چون قلیان را جزء خطوط قرمز قرار ندادند، از در تفریح به قلیان روی بردند و پس از عادی شدن آن، سپس به سیگار و بعدهم به مواد مخدر دیگر روی آوردند.
چه بسا کارمندان و مسئولانی که گرفتن هدیه را خط قرمز خود قرار ندادند و کم کم به هدایای مشکوک و حتی رشوه روی خوش نشان دادند.
چه بسا کسانی که تسلیم نشدن در برابر حق را خط قرمز خود قرار ندادند و کم کم بر باطل نیز لجاجت و اصرار ورزیدند.
چه بسا کسانی که ولایت فقیه را از خط قرمز خویش خارج کردند و کم کم منکر وجود امام زمان و حتی حقانیت اسلام گشتند.
آری خط قرمزها در زندگی مهمند و باید روی آنها تحلیل و دقت داشت. نباید گذاشت خطوط قرمز مان بر اساس معیارهای دنیوی و نفسانی تعیین و تثبیت شوند و نباید گذاشت خطوط قرمز صحیح زیر گامهای دیگران در برابر چشمان ما نیز رنگ ببازد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/20
11:2 ص
ترکیه طی دهه ی اخیر پیشرفت های اقتصادی چشمگیری داشته است و به منظور تکمیل این پیشرفت ها در ابعاد سیاسی قصد کرد تا با ارتقای سطح فعالیت های سیاسی منطقه ای، جایگاه خود را در منطقه به عنوان یک قدرت مهم و بزرگ تثبیت نماید و در این هدف خود، ابتدا با دراز کردن دست دوستی به ایران و جبهه ی ایستاگی متحد مقاومت خواست تا از وجهه ی ایران استفاده کند تا خودش را نیز به عنوان یک کشور مستقل و دوست ایران مطرح نماید، ولی پس از مدتی به خصوص با وقوع فتنه ی 88 و شدت گرفتن فشارهای آمریکا و اروپا به ایران، کم کم پایش را به سمت بیرون گلیم خویش برد تا بتواند جایگاه ایران را به عنوان قدرت بلامنازع منطقه غصب نماید.
ترکیه به منظور کسب مقاوم اول در قدرتهای منطقه، حتی دست دوستی به آمریکا و ناتو دراز نمود و خط سیر خود را بر اساس مقاومت در برابر سیاست های منطقه ای ایران و جبهه ی مقاومت تنظیم نمود. ترکیه همانطور که در جریان فتنه 88 در خصوص ایران دچار توهم شده بود، اکنون نیز نمی تواند تفاوت قیام های منطقه را با اتفاقات ناخوشایند سوریه درک نماید و بدون این که بفهمد چه بر سر همان جایگاه داخلی و خارجی خود می آورد، بی محابا به سیم آخر زده و در تقابل با این جریان به پیش می رود و متأسفانه حتی از خراب کردن پل های پشت سرش هم ابایی ندارد و از سویی آمریکا و غرب نیز از ضعف های ترکیه در مورد ورود به سازمان تجارت جهان نهایت استفاده را می کنند.
آنچه که ترکیه در حال حاضر قادر به درکش نیست، این است که دشمنی همزمان با اسراییل و بازی در زمین وی برای مردم ترکیه و منطقه نخ نما و تهوع آور شده است و این تناقض در رفتار ترکیه به تدریج موجب تضعیف این کشور و حتی اعتراضات داخلی و خارجی به این کشور گردیده است، این بار ترکیه افسرده، عصبی و لجوجانه تخریب همان جایگاهی را که با ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل کسب کرده بود به انتظار نشسته است.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/20
8:7 ص
آیا همیشه نقدینگی، تورم در پی دارد؛ و آیا هر تورمی، نامطلوب است؟!
با توجه به نامه ای که آقای علی لاریجانی در خصوص طوفان تورمی ناشی از اجرای فاز 2 هدف مندی یارانه ها خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته اند، این مطلب را تقدیم می کنم و فارغ از این که فاز اول هدف مندی که با سرانه 45500 تومان اجرا شد منجر به چنین تورمی نشد تا چنین توقعی از این فاز که با مبلغی معادل نصف آن در شرف اجراست داشته باشیم، این سوال را مطرح می کنم که: آیا هر نقدینگی، تورم و آیا هر تورمی، بد است؟!
شروع بحث را با یک سوال آغاز می کنم، فرض کنید طبق همان قانون معروف 80 -20، 20 درصد پول کشور در دست 80 درصد و 80 درصد پول در دست 20 درصد افراد باشد و بخواهیم این نسبت را از 80-20 به 70-30 و سپس 60-40 برسانیم، نتیجه ای که اتفاق می افتد چیست؟!
نتیجه این می شود که اگر قبلاً 20% مردم می توانستند به بازار بروند، اکنون 40% به بازار می روند و این یعنی افزایش تقاضا و تورم برای کالاهایی که عمومیت دارند و حال این که این تقاضا در صورتی که با تولید بیشتر یعنی عرضه ی بیشتر نیز همراه شود، عملاً تعادل عرضه و تقاضا زود بازگشته و با مدیریت صحیح، تورم جهشی (به قول آقای لاریجانی طوفانی) ایجاد نمی گردد و این جاست که نقدینگی ناشی از مثلاً هدفمندی یارانه ها، موجب جهش در عدالت اجتماعی گشته، که اگر چه تورم زایی این نقدینگی، غیرقابل انکار به نظر می رسد، ولی اهتمام به بحث تولید ملی یعنی شعار امسالمان موجب می شود تا این تورم نیز کنترل شده و نیروی تورم در راستای اشتغال و سرمایه گذاری مهار گردد و دیگر این که این رونق اقتصادی موجب افزایش رونق بازار سرمایه گردیده و همان اقشار پایین نیز به فراخور توان خود، پول خود را در بورس و یا حتی بانک ها سرمایه گذاری نمایند.
سوالی که شاید همچنان باقی باشد این است که مگر نقدینگی می تواند خوب و بد هم داشته باشد؟! پاسخ این است که آری! در تشریح این آری می نویسم:
اولا،ً که کاهش بیش از حد نقدینگی در جامعه اگر چه موجب کاهش موقت تورم می گردد، اما رکودی ایجاد می کند که موجب کاهش اشتغال و تولید ناخالص ملی و تعطیلی بنگاه ها و نتیجتاً افزایش تورم می شود.
ثانیاً، اگر افزایش نقدینگی از سمت بالا به پایین باشد موجب افزایش عدالت اجتماعی و افزایش سطح رفاه مردم طبقات پایین می گردد که نمونه اش را در بحث هدفمندی شاهدیم.
ثالثا،ً نقدینگی در دست سرمایه دارانی که پول را برای سرمایه گذاری به خصوص از نوع دلالی و سوءاستفاده به کار می گیرند، صرفاً موجب اختلال در بازارهای مختلف و مهمی چون مسکن و ارز و طلا می گردد، مگر این که با رونق بازار تولید این سرمایه داران نیز دلالی را به سمت تولید رها کنند.
رابعا،ً در صورتی که سرمایه گذار و نیروی انسانی و به تبع آن تولید داخلی بتواند هم ارز تقاضای داخلی و نقدینگی حرکت کنند، نه تنها تورم محسوسی ایجاد نمی کند، بلکه موجب افزایش ثروت و اشتغال ملی نیز می گردد.
در بحث هدفمندی یارانه ها، بسیاری از مخالفان اجرای این طرح مانند دکتر احمد توکلی، تورم های نجومی 70 درصدی را قطعی می دانستند، که در پیش بینی اشتباه خود، به محل تجمع نقدینگی توجهی نداشتند؛ یارانه ها معمولاً در جایی جز همان افزایش قیمت حامل های انرژی و خوراک و پوشاک خرج نمی شود و این یعنی خانواده ی مستضعفی که مثلاً مرغ و گوشت نمی خرید، حالا چون کمی توان خریدش را پیدا کرده است، تقاضا را افزایش داده و این افزایش تقاضا، موجب کاهش فقر غذایی خانواده گردیده است و البته این افزایش تقاضا برای دولت در مرحله ی کوتاه مدت، نیاز به واردات بیشتر و در مرحله ی میان مدت و بلند مدت نیاز به حمایت از تولید بیشتر را ایجاب می کند که در صورت اجرای دقیق این سناریو، کشور در بستر عدالت اجتماعی می تواند در جهت رشد اقتصادی متوازن نیز گام نهد.
به جرأت می گویم که اگر دولت نرخ ارز، طلا و مسکن را با ابزارهایی مانند افزایش سود بانکی و اوراق مشارکت و حمایت بیشتر از تولید و بازار سرمایه کنترل می کرد و نقدینگی اضافه را می توانست بهتر جمع آوری کند، تورمی بسیار کمتر از تورم موجود داشتیم و همین افزایش قیمت ارز به تنهایی موجب افزایش قیمت تمام محصولاتی گردید که تمام یا بخشی از آنها با ارز تهیه شده و همان تورم 10-15 درصدی بخش مسکن نیزحاصل همان عدم توان دولت در جذب نقدینگی مازاد بود به نحوی که شاید بتوان ادعا کرد نیمی از تورم موجود حاصل همان سوءمدیریت دولت در جذب نقدینگی مازاد بود که از منفی ترین نقدینگی هاست.
نتیجه: امسال، سال تولیدملی و حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی است و اگر دولت و مجلس و سرمایه گذاران و مصرف کنندگان همت شان به سمت تحقق موارد زیر برود:
1- نقدینگی های اضافه به سمت تولید بازگردند.
2- کالاها و مصارف کشور از تولید ملی ابتیاع گردند.
3- بخش تولید در جهت حرکت دوشادوشی با افزایش نقدینگی و تقاضای اقشار پایین توان حرکت داشته باشد.
4- سیاست های کوتاه مدت دولت حکیمانه، دقیق و سریع باشد تا ضمن حفظ تعادل بازار موجب تشویق تولید کنندگان به افزایش تولید گردد نه این که موجب ورشکستگی و بی انگیزگی شان شود.
5- اعتماد مردم مانند اجرای سهمیه بندی سوخت که موجب کمترین افزایش تورم شد، همچنان حفظ گردد تا مردم و تولید کنندگان در مسیرهای تعیین شده توسط حکومت حرکت کنند و نه به بازار هجوم ببرند و نه سرخود افزایش دستمزد و محصول دهند که این مسئله بیشتر حاصل حسن مدیریت و کاهش تنش های سیاسی و اقتصادی است.
مطمئناً با تجمیع موارد فوق در کنار عامل مثبتِ تحریم ها، می توان یک جهش اقتصادی معادل همان جهاد اقتصادی گمشده در سال 90 را در سال 91 به بار نشاند، ان شاءالله.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/19
8:48 ص
دیروز طی بازدیدی که از مسکن مهر رشت داشتم، در کل پروژه و تمام تعاونی هایی که از کنارشان گذشتم، هیچ کارگر مشغول به کاری ندیدم و طی صحبتی که با نگهبان کارگاه تعاونی مسکن مهر کارمندان داشتم، فهمیدم که قبل از عید تا کنون پیمانکاران کارشان را تعطیل کرده اند و هنوز که 18 فروردین است، شروع به کار نکرده اند و این درحالیست که شرایط جوی در این ایام واقعاً برای کارساختمانی ایده آل بود؛ براستی این چه توجیهی می تواند داشته باشد که بخش خصوصی آن هم پیمانکاری که چند ماه از برنامه عقب مانده است و بایستی مشمول جریمه شود، از ادارات دولتی هم بیشتر تعطیل باشد؟! آن هم کار ساختمانی که در رشت اول تابع شرایط جوی است!
از این که کار به این شکل و برای همه ی تعاونی ها را رها شده دیدم، خیلی ناراحت شدم به خصوص این که این پیمانکاران به بهانه ی آب و هوای نامساعد، تقصیر خود را در طولانی شدن پروژه برای مسئولان استانی توجیه کرده و نه تنها از جریمه ی دیرکرد خود فرار کردند، بلکه با موافقت مسئولان اجرایی استان، بی شرمانه حتی بر مبلغ پیمان خود نیز افزوده اند.
علی رغم این که عصر جمعه بود با مدیرعامل محترم تعاونی مسکن مهر کارمندان تماس گرفتم و ناراحتی ام را با ایشان درمیان گذاشتم که دیدم ایشان نیز مانند من از پیمانکار گلایه دارند و البته از گلایه چه فایده؟! تک تک این روزهایی که غیر مسئولانه بر آماده سازی پروژه افزوده می شود، موجب می گردد تا نه تنها موفقیت و اهمیت طرح مسکن مهر کمرنگ شود، بلکه بر قیمت مسکن نیز افزوده گردد، در مورد پایان پروژه نیز مدیرعامل محترم تعاونی گفتند که قرار شده تا پایان شهریور پروژه بایستی تحویل اعضا گردد که البته نگفتند که ما قادر به این کار هستیم یا خیر! ایشان همچنین گفتند که کارهای زیربنایی شهرک به اتمام رسیده است و فقط آسفالت ورودی شهرک باقی مانده است و این یعنی کار پیمانکاران است که موجب طولانی شدن پروژه گردیده است.
متأسفانه عدم نظارت و سوء مدیریت دستگاه های اجرایی و مسئولین دولتی در این پروژه، کار را به اینجا رسانده است که بسیار طولانی و گران تر از سایر شهرها و مراکز استان تمام شود چرا که قیمت پارکینگ و انباری هم برمبنای سایر اجزای ساختمان محاسبه شده و این که از ابتدا قیمت ساخت 85% پروژه 320 هزارتومان تعیین شده که بیش از قیمت نرم 300 هزارتومان برای ساخت کل پروژه توسط شخص وزیر مسکن اعلام شده بود.
با تمام این مسائل و تا از شرایط مساعد ساخت و ساز سال 91 نیز خارج نشده ایم، از استاندار جدید و مدیر کل جدید تعاون کار و مدیر مسکن و رفاه و مدیر مسکن و شهرسازی خواهش می کنم که هر چه زودتر در این گرفتاری اجاره نشینان فریادرسی کنند، چرا که هر روز تأخیر در اجرای پروژه، معادل است با سودهایی که بر دوش متقاضیان افزوده می شود و اجاره هایی که می تواند به جای قسط وام مسکن پرداخت شود، همچنین افزایش بهایی که پیمانکاران به پشتوانه ی برخی مسئولان به پشت مستأجران می نهند و این که تمام پیمانکاران و قیمت های ساخت و ساز توسط مسئولان اجرایی تعیین شده است و واقعاً اعضا و تعاونی ها در آنها نقشی نداشته اند تا این چنین مظلوم واقع شوند.
مطالب مرتبط:
اصلاح قیمتی در مسکن مهر رشت یا ظلم به متقاضیان
پس مسکن مهر رشت چه شد؟
نامه به استاندار گیلان در خصوص مسکن مهر رشت
ضمناً لینک مطلب در وبلاگ مسکن مهر کارمندان رشت را می توانید اینجا مشاهده کنید.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/17
10:33 ص
با توجه به مطلبی که قبلا در خصوص یارانه ها نوشته بودم و در بخشی از آن اشاره کرده بودم که مابه التفاوت خودم بدون ارسال پیامک انصراف به حسابم واریز نشده است، لازم دیدم با توجه به واریز آن، رفع مشکل را در همین وبلاگ اعلام نمایم؛ احتمالاً سایر کسانی که بدون پیامک انصراف، مابه التفاوت آنها واریز نشده است نیز، مشکل آنها یا رفع شده باشد و یا در حال رفع باشد.
91/1/17
1:2 ص
دیشب در برنامه ی قوی ترین مردان ایران دیدم که 4-5 شرکت کننده ی غول پیکر با متوسط قد 185 سانتی متر و با میانگین وزن 135 کیلوگرم در کنارهم ایستاده بودند و با دست چیزی را می راندند و تکان می خوردند و جا خالی می دادند در حالی که از چیزی می ترسیدند، به طوری که مجری برنامه به شرکت کنندگان گفت: "نترسید، چیزی نیست، همش یک زنبور است" و اگر به حکیم بودن خدا اعتماد داشته باشیم، می فهمیم که خداوند چگونه با یک زنبور مدعیان قوی ترین بودن و ما و همه ی تماشاگران را به کوچکی خودمان توجه داد که: بندگان من! هر چه باشید در برابر عظمت من چیزی نیستید، چه بسا ظالمانی که به نیش حشره ای از مسند قدرت به حفره ی محنت فرود آمده اند! و این یعنی هیچ یک از ما به قدرت، هوش، اصل و سوادمان متکبر نباشیم که این صفت تنها یک شایسته دارد و آن همان خداوند متکبر است، همو که بر کبراییش غیرت دارد و مستکبرین را در درگاهش خوار می کند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/1/16
1:15 ص
زهرا این ذکر همه عشاق، این یاد من عاشق؛ زهرا این طنین آواز خدا، این جلوه ی ناز اله؛ زهرا این مظهر تمام عشق؛ عشق مادر، عشق همسر، عشق فرزند؛ زهرا این مظهر مادری، مادر همه عالم؛ زهرا این اسوه ی همسری، همسر پدر امت، علی؛ زهرا این مظهر دختری، ریحانه ی بهترین خلق خدا؛ زهرا این مظهر جمال در عین جلال؛ زهرا این دلبر جانان ما؛ این برده دل و جان ما؛ زهرا این امید دلها، این راه نجات از غم ها؛ زهرا این اسوه ی ولایت مداری، این مظهر بصیرت و بیداری؛ زهرا این محشر ما در عصر؛ این شفیع ما در حشر؛ زهرا این ذکر مستدام ما، این شعر شورانگیز و شیرین جان ها، این ذکر اول، وسط و آخر ما، آری زهرا، زهرا، زهرا، زهرا،...
این ذکر صدای نفس ماست که بی آنکه بخواهیم یا نخواهیم می گوییم و حیات می یابیم، پس با همین ذکر، نفس مان را تازه می کنیم و نفسمان را خسته.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.