91/12/30
1:2 ص
چند روز پیش آقای احمدی نژاد از نگرانی جدید خود اینچنین گفتند:
"نظام ولایت فقیه پشت آن به امام زمان(عج) محکم است و در واقع برای امام زمان و استقرار حکومت امام زمان(عج) است. ولایت فقیه این نیست که جبهه سیاسی برای یک عدهای خاص باشد که خود را پشت آن مخفی کنند و بازیهای انتخاباتی خود را پیش ببرند، بحث از این موضوع بالاتر است. ما نباید این موضوع را بیاوریم در قالب بحثهای کلیشهای یا دم دستی."
نکته ی اول: احتمالاً یکی از نتایجی که می توان گرفت این است که اگر ولایت فقیه اعتبارش برای استقرار حکومت امام زمان (عج) باشد، پس کسانی که اعتبار خودشان را در خدمتگزاری به ولایت فقیه قرار داده اند یقیناً کمتر از کسانی است که مستقیماً در پی استقرار حکومت امام زمان (عج) و بهار انسانها هستند!!!!
نکته ی دوم: ولایت فقیه بالاتر از آن است که یک عده ی خاص خود را پشت آن مخفی کنند و بازی های انتخاباتی کنند، شاید بشود همین جمله را اینچنین نیز گفت که مقام انسان کامل و امام زمان (عج) نیز بالاتر از آن است که یک عده ی خاص خود را پشت آن مخفی کنند و بازی های انتخاباتی کنند. البته تفاوتش این است که اگر کسی الکی خودش را پشت مقاوم ولایت فقیه مخفی کند یقیناً با واکنش رهبری مواجه می شود و رهبری در بیان رسوایش می کند و اگر کسی خودش را پشت نام نامی امام زمان مخفی کند از غیبتِ کبرای ایشان سوءاستفاده می کند و امام زمان (عج) در عمل رسوایش می کند.
نکته ی سوم: امام زمان (عج) و نائب ایشان یعنی ولایت فقیه، افرادی نیستند که نیازی داشته باشند کسی پشت ایشان مخفی شود، بلکه مقام ولایت مداری در این است که انسان سپر بلای ولایت و عامل به دستورات ایشان باشد، نیت خوانی هم باشد برای خداوند منان که از نیات اطلاع دارد.
نکته ی چهارم: گویا برخی مقام ولایت معصوم و ولایت فقیه را از دوجنس می دانند! و حال این که به فرمایش امام خمینی قدس سره الشریف، ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است و گرنه چه معنی دارد که بخواهیم خدمت به ولایت فقیه را از خدمت به امام زمان (عج) جدا کنیم؟!
نکته ی پنجم: رطب خورده چگونه منع رطب می کند، آنگاه که برخی خودشان را پشت رییس جمهور مخفی کرده اند تا بازی های انتخاباتی خود را به پیش ببرند و از هر برنامه و بودجه و تریبونی در کنار رییس جمهور، ماهی انتخاباتی بگیرند؟!
نکته ی ششم: ای کاش ایشان می فرمودند که تعریفِ دقیقِ بحث های کلیشه ای یا دم دستی انتخاباتی در باب ولایت فقیه و ولایت مداری چیست؟ مثلاً استفاده ی چند ده باره از برخی کلمات در هر سخنرانی توسط خود رییس جمهور و انتساب دادن این کلمه به برخی خیلی نزدیکان مثل بهار و بهاری و انسان کامل و .... آیا جزء مباحث کلیشه ای و دم دستی برای سوءاستفاده به شمار نمی رود؟!
نکته ی هفتم: سوال جدی این که این نگاه که، ظهور و استقرار حکومت امام زمان (عج) بالاتری هدف روی زمین است و هر چیز دیگر باید به پای آن فدا شود، به خصوص آن گاه که این تفکر با منابع غیر اصیل و انحرافی آمیخته شده باشد، آیا یک نوع نگاه حجتیه ای جدید را ایجاد نخواهد کرد؟! یا بهتر بگویم ننموده است؟!
نکته ی هشتم: آیا اولین شرط رهروی در راه امام زمان (عج) این نیست که زیر پرچم نائبش گرد آییم؟! آیا می توان از مدعیان محبت حضرت مهدی علیه السلام جز این توقع داشت که تمرین ولایت مداری را زیر علم ولایت فقیه تمرین کنند؟! آیا کسی که زیر علمِ ولایت تاب نیاورد به راستی می تواند تحمل عدالت مهدی فاطمه سلام الله علیهما را بیاورد؟!
نکته ی نهم: به گمان می رسد همه ی آن کسانی که تا مدت ها اعتبار خود را در ایستادن یا تعلل در برابر ولایت فقیه جستجو می کردند، خیلی زود متوجه می شوند که اعتبار زیر پرچم ولایت وجود دارد نه در موازات وی و به همین دلیل همه ی این افراد پس از این که سرشان به سنگ می خورد ولایت مداران را دروغین و نافرمانی های خود را از ولایت دوستی و دلسوزی و حتی کمال دین داری و اعتقاد به مهدویت معرفی می کنند.
نکته ی دهم: همانطوری که رییس جمهور می گویند، در جمع کسانی که خودشان را مطیع ولایت می دانند و در هر جمع خوب دیگر، همواره کسانی نیز از ریا و نفاق حاضرند، اما نگرانی رییس جمهور خیلی جایگاهی ندارد، چرا که اگر چه نفاق همیشه خطرناک بوده و هست ولی باید توجه داشت که مردم ثبات در ولایت مداری را در اعمال مدعیان جستجو می کنند نه در دست بوسی و شانه بوسی.
برچسب های مرتبط: احمدی نژاد(76) ولایت مداری(20) بصیرت(21)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/24
11:14 ع
بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره شریف) و رهبر عظیم الشأن ایران اسلامی، حضرت امام خامنهای (حفظه الله)، همواره بر لزوم وحدت بین مسئولان تأکید کردهاند و تحقق این مسئلهی حیاتی را در رفتار مسئولان طلب مینمودند؛ این بزرگواران در کنار تأکیداتی که به حفظ وحدت داشتند، در مواقع حساس نیز نسبت به هرگونه وحدت شکنی و تفرقه افکنی هشدارهای جدی میدادند که چند نمونه از این تأکیدات را در خصوص اهمیت حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه را به تفکیک تقدیم می دارم:
وحدت در کلام امام خمینی:
· از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است، و آن بستگی دارد به وحدت.
· باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است ، و این رمز پیروزی را از دست ندهیم.
· ما در سایه آرامش و وحدت می توانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم.
· از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است، و آن بستگی دارد به وحدت.
· هی نگویید وحدت و دنبالش نباشید، عملاً با هم وحدت داشته باشید.شما برادرهای هم هستید.
· تأکید می کنم که اگر سران با هم خوب باشند، این کشور صدمه نمی بیند؛ و اگر صدمه ای این کشور ببیند از اختلاف سران است.
· همیشه سفارش کردیم به اینکه باید وحدت کلمه داشته باشید تا بتوانید یک کاری انجام بدهید.اگر هر کدام یک جناح خاصی باشد، یک طرف خاصی بکشد، و او طرف دیگری بکشد، این ، اولین استفاده اش مال اجانب است.
· با هم باید متحد بشویم، و اگر با هم متحد بشویم آسیب پذیر نیستیم.
وحدت در کلام امام خامنه ای:
· همه ملت رشید ایران، مخصوصا آنان که سخن و عملشان در معرض قضاوت و توجه دیگران است، باید صفوف خود را متحد و مرصوص ساخته، با وحدت و همکاری و با گام های استوار، به سوی اهداف عالیه اسلام قدرتمندانه حرکت کنند و دشمنان کمین گرفته را که مترصد فرصت اند مأیوس سازند».
· وحدت مسئولان یک فریضه مهم است و تعمد در بر هم زدن آن، خلاف شرع به شمار می رود.
· مسئولان کشور در مقابل قطعنامه تحریم و تحریمهای یک جانبه امریکا و اروپا، تصمیمات بسیار درستی گرفته اند و انشاءالله با این تدابیر و در سایه وحدت و همدلی، تحریم به یک فرصت تبدیل خواهد شد.
· اختلاف نظر دولت و مجلس در مسائل مختلف فاجعه نیست بلکه تبدیل این اختلاف سلایق به شکافهای غیرقابل اصلاح و زخمهای غیرقابل علاج، خطایی بزرگ است.
· دشمن درصدد بی اعتماد کردن مردم به مسئولان است و هیچکس نباید به گونه ای سخن بگوید که مردم به دولت، مجلس و قوه قضایی بدبین شوند.
اهمیت حفظ وحدت در برهه ی حاضر
رهبر معظم انقلاب، شرایط حاضر کشور را به یک پیچ تاریخی تشبیه نمودهاند، چرا که عبور از این شرایط، به منزلهی گذار از نقطهی عطف در تاریخ انقلاب و ورود به یک پردهی جدید از پیشرفت، ثبات و امنیت تلقی میشود. دشمنان انقلاب اسلامی ایران، هرآنچه تیر از فشار، تحریم، تهدید، جنگ سخت، جنگ نرم، ترور، تهاجم فرهنگی، فتنه، تفرقه افکنی و ... در چله داشتند را رها کرده اند، ولی تاکنون نتوانستهاند انقلاب را به زانو درآورد، و هر بار با همتی مضاعف مواجه شده و موجب به هم تنیدهتر شدن ریشههای این انقلاب تنومند درقلب و جان مردم گردیده است.
آنچه که اکنون موجب تاریخی شدن شرایط کشور است، تحریمهای سخت اقتصادیست که چه به لحاظ کسب درآمد برای ادارهی امور کشور و چه به لحاظ خرید مایحتاج از غذا تا دارو، مردم را در تنگنا قرار دادهاست، این بار دشمن به خسته کردن مردم طمع کرده است، طمعی که، در چاه افتاده، به هر ریشهی سستی کند.
هم اکنون که مردم کمر همت به تحمل شرایط سخت اقتصادی بسته اند و قربتاً الی الله، مشکلات را صبورانه تحمل می کنند، وظیفهی مسئولان حل و کاهش مشکلات مردم است، مسئولان باید هرآنچه که در توان دارند را در طبق اخلاص گذاشته و دست در دست هم، به حل مشکلات مردم بپردازند.
وحدت و همدلی مسئولان در خدمت به مردم و انقلاب، موجب می شود، مردم نیز احساس آرامش کنند و قدرت تحمل شان افزون شود، مسئولان آن هنگام که دست در دست هم مینهند، توانی مضاعف در حل مشکلات پیدا می کنند، توانی که بسان خورشید تابان، دل و خانه ی مردم را نیز گرم میکند.
وحدت و همدلی مسئولان، دل سیاه دشمنان را چون گور تاریک میکند و امیدشان را از فشارها زودتر به ناامیدی نائل می سازد؛ وحدت، سفرهی تنگ تحریمها را زودتر بر میچیند و خوان عزت و برکتِ استقلال و مقاومت را میگستراند.
وقتی که وحدت مسئولان این همه برکت برای کشور، مردم و انقلاب و این همه ضربت برای دشمنان به همراه دارد، چگونه می توان از مردم دم زد، ولی به تفرقه دامن زد؟! چگونه میتوان برای دشمن کری خواند و در امر به وحدت، خود را به کری زد؟!! آنگاه که مردم این کشور، از هر مذهب و قومیتی دست در دست هم دارند، چگونه می توان دم از همهی مردم زد، ولی خواست همهی مردم را نخواست؟! مردم در 22 بهمن مرگ را برای دشمنان خواستند و وحدت و بصیرت را برای مسئولان، مردم با راهپیماییشان چه صریح، وحدت شکنی را برای مسئولانشان تقبیح کردند و چه جمیل نظر مسئولان را به جمال جانان رهبرشان جلب کردند. مردم حول محور ولایت، می چرخند و از مسئولان نیز می خواهند که ولایت مداری را مدار حرکت قراردهند، چرا که وحدت در خدمت به ملت، حول محور ولایت، به لحاظ عقلی، شرعی، اخلاقی و قانونی، واجب است و لازم، چگونه میتوان حفظ نظام را اوجب واجبات دانست ولی حفظ وحدت که ستون حفظ نظام است، را اوجب واجبات ندانست؟!
هر آنچه که انسان را از ولایت الله باز می دارد، ولایت شیطان است، تبعیت از نفس، تبعیت از شریک، اطاعت از مراد، همه و همه، آن گاه که انسان را از ولایت الله و رسول و اولیائش بازمی دارند، ولایت شیطانند، ولایتمدارانِ شیطان، می توانند در جبهههای مختلف باهم دشمنی یا به قول خودشان رقابت کنند، اما تبعیت کنندگان از ولایتِ الله، همه متحدند و منسجم و این همان جمعیت است که دست خدا را به همراه دارد.
منابع سخنان امام خمینی و امام خامنه ای:
برچسب های مرتبط: ولایت مداری سران قوا وحدت
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/12/24
9:7 ص
چندروز پیش رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری، عصبانیت بیش از همیشه ی استکبار را نشانه و ناشی از پیشرفتهای چشم گیر انقلاب دانستند و به موضوع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم نیز اشاره کردند و گفتند: برخی از این مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم ها است و برخی هم مربوط به مدیریت ها و سیاست های اقتصادی است اما نکته مهم این است که این مشکلات قابل حل هستند.حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: من به مسئولان برای حل موضوع گرانی توصیه مؤکد کرده ام و اکنون آنها باید گزارش دهند که چه کرده اند؟ایشان تأکید کردند: مسئولان باید برای حل این مشکلات، برنامه ریزی و تلاش کنند زیرا این مشکلات قطعاً قابل حل هستند.
با توجه به گرانی هایی که در بازار وجود دارد و با توجه به بیانات رهبری معظم مشخص است که مشکل گرانی همچنان به درستی حل نشده است و این که مقام معظم رهبری نیز منتظر گزارش از دولت هستند تا بگویند که چه کرده اند؟ همانطوری که در بیانات رهبری مشخص است مشکلات قطعاً قابل حل هستند و رهبری و مردم یقیناً منتظر نیستند که محتوای گزارش مسئولان این باشد که بهتر از این نمی شود.
و دیروز هم دکتر احمدی نژاد در جلسه هیات دولت با تقدیر از زحمات و تلاش های هیات وزیران و تیم اقتصادی دولت گفت: همه اعضای دولت با وجود تحریم و حجم بالا و فشرده برنامه های خود در مسیر خدمت رسانی به مردم، اقدامات گسترده و خوبی را به اجرا گذاشته ا ند و بدون تردید ، حجم و سطح این تلاش ها و خدمات در روزها و هفته های آینده هر چه بیشتر افزایش خواهد یافت. رییس جمهور اعضای هیات دولت را به تلاش شبانه روزی برای تنظیم و نظارت بر بازار شب عید توصیه کرد و گفت: امیدوارم چند روز پایانی سال را هم ، تلاش مضاعفی برای تنظیم و کنترل بازار داشته باشید تا کام مردم شیرین شود.
نمی خواهم بگویم که رییس جمهور حق ندارد از تیم اقتصادی دولت تشکر کند، بلکه شایسته است ابتدا طبق دستور رهبری گزارش دهند تا مردم از تلاشهایی که دولت انجام داده است و میزان موفقیت برنامه هایش، مطلع شوند و ایشان نمره بدهند وگرنه به قول قدیمی ها:
"مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید"
البته این شعر تنها در تیم اقتصادی دولت نیست که معنی می شود، بلکه مدتی است که اعضای دولت همه به همدیگر نان قرض می دهند و مدال نصب می کنند، مسئله ای که با شعارهای 7 سال پیش رییس جمهور به شدت در تضاد است، همین رییس جمهور بود که اینگونه تقدیرها را به شدت مورد انتقاد قرار می داد و امروز با تشدید مشکلات اقتصادی و عدم توان دولت در تنظیم نرخ ارز و کنترل گرانی و تورم به نظر می رسد که اگر گروهی در دولت شایسته ی نهیب یا عزل باشند تیم اقتصادی دولتند والبته بحث دیگر هم این است که به این تقدیرهای رییس جمهور نباید دل خوش کرد، چرا که همین چندی پیش یک وزیر آقای احمدی نژاد که به زعم ایشان نمره اش 20 بود عزل شد.
بحث دیگر این که حل مشکلات اقتصادی کشور فقط با نظارت بر تنظیم بازار در شب عید حادث نمی شود، بلکه آرامش و ثبات اقتصادی تنها زمانی حاصل می شود که دولت، مدیریت علمی و هدفمند خود را در خصوص ثبات قیمت ارز، حمایت مناسب از تولید، پایبندی به اصول اقتصاد مقاومتی، حمایت واقعی (ونه شعاری) از مصرف کننده و ایجاد راهکارهای علمی برای جمع آوری نقدینگی مازاد ارتقا دهد و تنها در این صورت است که نظارت بر بازار می تواند به عنوان مکمل موجب حل مشکلات اقتصادی گردد، پس ما نیز منتظریم تا هر چه زودتر دولت، مسئولانه گزارش واقع بینانه و دقیق خود را به محضر رهبری و مردم ارائه نماید.
این مطلب در سایت 8دی و عمارنامه منتشر شد.
برچسب های مرتبط: اقتصاد مقاومتی ولایت مداری اقتصاد نظارت بازار
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/11/20
2:1 ع
به فرمایش رهبر معظم انقلاب، کشور در حال گذر از یک پیچ تاریخی است و در حالی که فتنه های متعدد نظامی، سیاسی، روانی و اقتصادی را با موفقیت پشت سرگذاشته ایم، در شرایطی قرار داریم که استکبار نهایت فشارهای ممکن را نیز در حال اعمال است و گذر عزتمندانه از این پیچ تاریخ موجب آغاز مرحله ای نوین از موفقیت و پیشرفت می گردد اما متأسفانه دقیقاً در وسط گذر از این پیچ تاریخی، موتور، گیربکس و دیفرانسیل این ماشین از فرمان رهبری تبعیت محض ننموده و موجب کاهش سرعت گذر از این پیچ گردیده است. اکنون شرایطی را طی می کنیم که هریک از سران قوا با بداخلاقی های خود به سهم خود، در این کاهش سرعت نقش ایفا می کنند:
علی لاریجانی: مواضع علی لاریجانی در جریان فتنه 88 بر کسی پوشیده نیست، همان مواضعی که ایشان را به عنوان یکی از اصلی ترین ساکتین فتنه مشهور نمود، شهرتی که اگر چه در جریان فتنه به آن اعتراض نداشت و چه بسا به آن افتخار می نمود، پس از 9 دی مورد اعتراض ایشان قرار گرفت، عنوانی که اگر چه توسط ایشان مقبول نیفتاد، لیکن از سوی برخی نزدیکان ایشان مانند علی مطهری بارها مورد استفاده قرار گرفت. همین علی آقای لاریجانی در اوج جریان فتنه، محکوم کردن فتنه گران را رها کرده بود و در همان اوج فتنه به دنبال ماهیگری از جریان کهریزک و نمایش بی طرفی در فتنه بود، حرکات علی لاریجانی اگر چه او را به عنوان مخالف رهبری اثبات نمی نماید، اما یقیناً با توجه به هشدارها و توصیه های رهبری در اوج جریان فتنه مبنی بر لزوم روشنگری و مرزبندی، ایشان را از جرگه ولایت مداران واقعی بیرون کرد، رویه ای که با اصرار بر طرح بحث های اختلاف انگیز با دولت و حتی عدم تبعیت از دستورات اخیر رهبری، طبق کلام رهبر، مشمول خیانت به کشور و بداخلاقی سیاسی تلقی می شود.
محمود احمدی نژاد: آقای احمدی نژاد اگر چه در دوره ی اول ریاست جمهوری تبعیت خود را از رهبری و قانون علناً اظهار و اثبات می نمود ولی از آن برهه که رهبرمعظم انقلاب، آقای مشایی را شایسته معاونت اولی ندانستند، آقای احمدی نژاد رفتاری دون شأن یک رییس جمهور ولایی از خود بروز دادند، درواقع محمود احمدی نژاد حساسیت چندانی روی معاونت اولی مشایی نداشتند ولی این دستور مقام معظم رهبری (به زعم من با یک تیز بینی فوق العاده) یک پیام مهم ضمنی برای رییس جمهور داشت تا مشایی را برای ریاست جمهوری بعدی مد نظر قرار ندهد، مسئله ای که بعدها اهمیت آن تصمیم به وضوح نمایانگر شد. آقای احمدی نژاد بعد از مکثی که در اجرای دستور رهبری کردند، عملاً حوزه اختیارات مشایی را آنچنان گسترده کردند که از معاونت اولی نیز مهم تر شد، به نوعی که وزیر و استاندارانی که مقبول ایشان نبودند به راحتی و در هر شرایطی به کنار نهاده می شدند و برخی از این عزل ها نیز با حواشی و انتقادات زیادی اجرا شد که تنها در خصوص یک مورد از آنها (عزل وزیر اطلاعات) رهبری دخالت مستقیم نمودند که آقای احمدی نژاد در آن آزمون ولایت مداری نیز رفوزه شدند و همین رویه با تحسین های متعدد و چند خطی و اغراق آمیز از مشایی ادامه یافت. احمدی نژاد خیلی سعی کرد که اواخر کار دولتش را به گونه ای تمام کند که بتواند تمام موفقیت ها را به مشایی حواله دهد (و از لفظ مدیریت مستقیم امام زمانی نیز استفاده نمود) تا برای او رأی جمع کند، اما عملاً همان نفسانیت ها، لجاجت ها و پایبندی به مباحث انحرافی (به خصوص در مورد بحث مهدویت و ولایت فقیه) موجب گردید که مردم آنچنان دچار فشارهای ناشی از سوءمدیریت گردند که برنامه ی حواله دادن موفقیت ها به مشایی میسر نباشد و آنچنان مدیریت دولت زیر سوال رفت که احمدی نژاد برای بازنگشتن عواقب مشکلات شروع کرد به بیرون انداخت توپ از زمین خودش، به حدی که در جایی تحریم ها و عدم هماهنگی سایر قوا و مسئولان را با دولت مقصر مشکلات معرفی نمود و این رویه غیر مسئولانه و اختلاف انگیزانه فضای همدلی و وحدت را در کشور تضعیف نمود و با توصیه های رهبری مبنی بر پرهیز از این رویه و حتی خائن خواندن تفرقه افکن ها، این رویه مشمول تعریف خیانت به کشور و بداخلاقی تلقی می گردد.
آملی لاریجانی: اگر چه آقای آملی لاریجانی زمانی از طرف مقام معظم رهبری به عنوان رییس قوه قضاییه انتخاب شدند که ریاست علی لاریجانی بر قوه مقننه رو به اتمام بود، اما علی رغم ناراحتی امت حزب الله از رفتارایشان در جریان فتنه، در دوره ی بعدی نیز از سوی نمایندگان به عنوان ریاست مجلس شورای اسلامی موجب گردید، گویا نمایندگان ترجیح می دادند که مجلس در دعوا با دولت جدی تر وارد شود و این مسئله موجب شد که دو برادر هم زمان به عنوان رییس دوقوه باقی بمانند. البته ریاست مجلس به مثابه ریاست بر سایر قوا نیست، چرا که رییس مجلس مانند سایر قوا حق عزل و نصب در اعضای مجلس ندارد و ایشان نیز مانند سایر نمایندگان صرفاً یک حق رأی دارند ولی همین عنوان ریاست بر مجلس به خصوص با توجه به برخی عملکردهایی که از سوی دو قوه ی مقننه و قضاییه رخ می دهد، عملاً موجب شده است که عملکردهای متفاوت قوه قضاییه در برخورد با برخی پرونده های مشابه و وقت نشناسی در برخورد با متهمان، شائبه سیاسی کاری را در اذهان ایجاد کند و از سویی نیز دولت همین مسائل را وسیله ای برای مظلوم نمایی خود قرار دهد. اگر چه آقای آملی لاریجانی رویه ی بهتری نسبت به سران دو قوه ی دیگر داشته است، اما به خاطر برخی رفتارها که نشان تبعیض داشته اند و ورود به برخی مناقشات با قوه مجریه و تسامح با برخی دیگر مانند مهدی هاشمی و یا این اخیراً نسبت به فاضل لاریجانی و برخی بدهکاران بانکی، خودش را به عنوان مرجعی که بتواند جایگاه قاطعیت و عدالت را به نمایش بگذارد اثبات ننموده است به نحوی که در انجام تمام وظایف در برابر هر انتقادی خودش را منتظر دستورات رهبر معرفی می کند و این خود نوعی مستولیت ناپذیری تلقی می شود چرا که اگر قرار بود از رهبر معظم انقلاب در خصوص تمام پرونده هزینه شود دیگر چه نیازی به تعیین رییس قوه قضاییه بود، به زعم من، ریاست محترم قوه قضاییه اهمال کاری های خود را در تبیین مسائل مختلف قبل از این که به بحران تبدیل شوند را نمی پذیرند و جالب است طوری رفتار می کند که با دستورات اکید مقام معظم رهبری در تضاد قرار می گیرد و این یعنی ادعای منتظر دستور ولایت فقیه ماندن و ولایت مداری از سوی رییس این قوه نیز بیشتر به یک بهانه و سیاسی کاری شبیه است.
در پایان خاطر نشان می سازد که انقلاب با تمام ریزش هایی که داشته است هرگز معطل نمانده است و هرچیزی را که سدحرکتش شود را به کنار زده و یا از روی آن عبور می کند، پس ما در کوتاه مدت منتظر عذرخواهی و بازگشت به مسیر ولایت مداری مسئولان هستیم و در میان مدت و بلند مدت منتظر ورود مدیران و مسئولان ولایی تر، شجاع تر و مردمی تر خواهیم ماند.
این مطلب در سایتهای عمارنامه و زاهدان نیوز منتشر گردید.
برچسب های مرتبط: سران قوا(11) احمدی نژاد(72) علی لاریجانی(32) آملی لاریجانی(6)
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/6
9:49 ع
ما ولایت فقیه را به حکم استنباط عقلی وشرعی علمای بزرگی مانند امام خمینی جانشین امام معصوم در زمان غیبت می دانیم و براساس همان عقیده، ولایت فقیه را در امتداد ولایت رسول خدا می دانیم. معتقدان به ولایت فقیه اگر چه می دانند که ولی فقیه معصوم نیست اما به حکم عقل و شرع ایشان را نائب و مورد حمایت امام معصوم می دانند. ما اعتقاد داریم اگر هم اشتباهی از سوی ولی فقیه رخ دهد امام معصوم مسائل و مشکلات را به سمت صلاح و خیر حل خواهد نمود. ما ولی فقیه را خادم ائمه معصوم می دانیم و تبعیت از ایشان را به همان شکل واجب می دانیم و این تبعیت امتیازات بسیار بزرگی را برای ولایت مداران به ارمغان می آورد:
1- ولایت فقیه براساس مبانی عقلی و شرعی حجتیست بر ولایت مداران و باعث می شود وحدت و شرع و عقل در امور ولایت مداران و جامعه ولایت مدار جریان داشته باشد و چه چیزی در زمان غیبت بیش از این موارد مورد نیاز جامعه ی اسلامی می تواند باشد.
2- اعتقاد به ولی فقیه به عنوان نائب امام زمان، دلها را آماده تبعیت از ایشان می نماید چرا که کسانی که از ولایت فقیه به عنوان امام غیر معصوم و جانشین امام معصوم تبعیت محض کرده اند هرگز احتمال سرپیچی از امام زمان برای ایشان متصور نخواهد بود؛ آخر چگونه ممکن است کسی که عمری به عشق امام زمان از جانشین و خدمتکار ایشان فرمانبرداری کرده است، در زمان حضور ایشان سروجانشان را فدای امام زمانشان نکنند؟!
3- ولایت فقیه اعتبارش را از امام زمان می گیرد و تا مدام که فردی به لحاظ اجماع فقها و علمای خبرگان از همگان در امر امامت امت برتر باشد به حکم عقل و شرع تبعیت محض و مطلق از ایشان واجب است، پس اعتبار ولی فقیه هیچگاه به موازات اعتبار امام زمان قرار ندارد و ولی فقیه حلقه ای است که ولایت مداران را در عصر غیبت به امام زمان متصل می کند، اما مسلمانانی که به ولایت فقیه اعتقاد و امتثال ندارند در واقع به امام زمان اتصال ندارند و این که تبعیت از ولی فقیه تبعیت از دستور امام زمان در اطاعت از فقها و علمای امت است، چرا که ولی فقیه عصاره و منتخب فقها و علمای خوشنام جامعه اسلامی است و همین ایشان وظیفه نظارت و شور به ولایت فقیه را نیز برعهده دارند، این تبعیت اگر براساس اعتقاد و اخلاص باشد، یقیناً به عنوان تبعیت از ولایت معصوم و مرضی رضایت پروردگار خواهد بود.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/9/2
12:45 ص
رهبر معظم انقلاب امروز با گذشت و بزرگواری ویژه خودشان، با محبت تمام نسبت به مسئولان کشور برخورد کردند و بدون این که کسی را مورد نکوهش قرار دهند، از نمایندگان خواستند تا طرح سوال از رییس جمهور را در جهت حفظ آرامش و وحدت در کشور رها کنند. اگر چه بسیار پسندیده تر بود که خود مجلسیان براساس بصیرت شان و بدون نیاز به توصیه و امر رهبر به این مهم اقدام کنند، اما همین که اعلام تبعیت خود را فوراً اعلام کرده اند نیز جای تقدیر و تشکر دارد و ای کاش رییس جمهور نیز به همین سرعت قدرشناسی و تشکر خود را از رهبری اعلام می کردند و البته مهمتر از تشکر و اعلام اطاعت این است که مسئولان قوا و نمایندگان مجلس و سایر مسئولان انقلاب مهمترین نیازهای کشور را بشناسند و بین وظایف و مسئولیت ها اولویت بندی داشته باشند و مدام نیاز نباشد تا رهبر و سایر دلسوزان مسائل بدیهی و مصالح کشور را تذکر دهند.
راستی همدلی اخیر نمایندگان اصولگرا و رییس جمهور و سخنان اخیر رهبری و اعلام اطاعت مجلس از ایشان بشدت موجب انزجار و سرخوردگی ضدانقلاب شده است که همین امشب با گردشی در فضای مجازی، از کامنت ها و فیدها و پست های شان کاملاً آشکار است. امید که هرچه زودتر مسئولان نظام، عناصر و مسائل تفرقه افکن را از صدر امور برداشته و یا توجیه نمایند و با همدلی و آرامش بیشتر، مسائل کشور را عالمانه، مخلصانه و در محیط های دوستانه حل نمایند.
لینک همین مطلب در عمارنامه:
لینک همین مطلب در سایت زاهدانه
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/7/9
10:24 ص
تا قبل از فتنه 88، تنها و تنها کلامی را که از زبان خیلی از روحانیون و اصولگرایان و دلسوزان می شنیدیم لزوم پایبدنی صرف به ولایت مداری بود، اما بعد از جریان فتنه بحث بصیرت و نیاز کشور به عمارها و سلمان ها زیاد شد و سایت های مختلف با این عناوین شروع به کار کردند و البته انصافاً کم هم خدمت نکردند ولی کم کم با فروکش کردن فتنه دوباره همان جریان های گذشته شروع کردند به تعبیر کردن بصیرت به همان ولایت مداری صرف، تا دوباره مفهوم حیاتی بصیرت ذیل سایه عبارت خطیر و مهم ولایت مداری پنهان شود که البته حقیر در این شرایط بازهم سعی کردم تا این دو مفهوم همسو و غیر همگون را متمایز نمایم و اینک دوباره....
علائم مختلفی از سوی حتی جریان های به ظاهر غیر همسو دیده می شود که خبر از توافقات و برنامه های پنهانی جدیدی دارد، خبر نامزدی هاشمی در انتخابات، بازگشت عامدانه خاندان هاشمی به تیتر روزنامه ها، علاقه ایجاد رابطه با آمریکا از سوی دولت، بی علاقگی قوه قضاییه به محاکمه فتنه گران (با پیغام و پسغام برای بازنگشتن به کشور) و با اهمیت قائل نشدن دولت به حل مسائل اخیر اقتصادی کشور، پس گرفتن متعدد امضاهای مهم در مجلس، زمزمه های مرموزانه اصلاح طلبان، یکی به میخ و یکی به نعل زدن های خاتمی و در آخر نزدیکی به زمان انتخابات 92، بی ارتباط به نظر نمی رسد.
دوستانی که در فتنه 88 علم بصیرت را به دوش کشیدند، هشیار باشند، اوضاع غبار آلود است، نیازی نیست که موضع گیری های عجولانه بنمایند اما مراقب رفتارها و گفتارها باشند، منتظر نمانند تا دستور ورود عمارها داده شود، عمار وجه تمایزش به ولی شناسی و شنیدن حرف دل رهبر است، بصیران یک توان ویژه دارند و آن هم شنیدن حرف دل رهبر است، بصیر بیش از این که به گوش باشد به هوش است، پس به هوش باشید.
مطالب مرتبط:
اول بصیرت، بعد معرفت، محبت و ولایت
بصیرت و ولایت همیشه مهمند
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
حس تکلیف هاشمی و سن تکلیف ما
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/19
6:23 ع
این متن خطاب به مطلب حاج آقا مسعود شفیعی کیا با عنوان "درس بصیرت" تقدیم می گردد:
91/6/8
7:11 ع
بصیرت از آن جهت مهم است که وسیله ی آگاهی و شناخت به شمار می رود و آگاهی و شناخت نیز مقدمه ای هستند برای این که ما نسبت به چیزی موضع دوستانه یا مغرضانه بگیریم و این موضع دوستانه و یا مغرضانه نیز با بصیرت و آگاهی به این مقام می رسند که آیا این دوستی با ولایت همراه شود و یا دشمنی با مبارزه آمیخته گردد.
آری به لحاظ عملکردی این دو مفهوم موجب ارتقا و کمال می شوند ولی این به این معنی نیست که هر دو کاملاً برهم انطباق دارند. انسان بدون این که تأثیر دارویی را بداند آن را مصرف کند نیز موجب سلامتش خواهد بود ولی این جایگاه با جایگاه کسی که تأثیر داروها را می شناسد و تجویز مناسب را انجام می دهد متفاوت است. در مفهوم ولایت مداری شما در صورتی که عملی را طبق دستور و خواسته ی ولی انجام دهی، مطیع ولایت بوده ای و ولایت مدار، و نیازی نیست که برای ولایت مداری دلیل و علت کارها را بدانی چه بسا که ما عبادت واجب را انجام می دهیم و دلیل این کیفیت عبادات را نیز نمی دانیم اما آیا ندانستن ما دلیلی بر آن است که این عبادات بدون حکمت و علتند؟! نه! عبادات فلسفه و دلیل دارند و علما کتاب ها در خصوص آنها می نویسند و این جاست که مفهوم یک عابد با یک عارف مشخص می شود. عابد عبادت می کند و معنی عملیاتی عبادت را مد نظر دارد ولی عارف عبادت می کند و معنی معرفتی عبادات را مد نظر دارد و اصلاً عبادتی بهتر از معرفت وجود ندارد.
در قرآن و اسلام تأکید بسیار زیادی بر شناخت و معرفت و تدبر شده است و در سیره ی اهل بیت نیز اهمیت زیادی به پرسش داده اند؛ تا آنجا که حضرت امیر از مردم مکرراً می خواهد که از او سوال کنند و البته فقط نمی گوید که از ایشان اطاعت کنند، فقط کافی است در این که حضرت امیر مدام از مردم می خواهد تا از ایشان سوال کنند نیز مهم است و حال این که در مفهومی که برخی دوستان در مورد ولایت بیان می کنند، پرسش نافرمانی و چون و چرا تلقی می شود.
اطاعت اگر چه یک جنبه از ولایت مداری است اما صرف اطاعت نیست که کسی را ولایت مدار کامل می کند، بلکه این وجود بصیرت است که اطاعت را به ولایت مداری دائم و عاقبت به خیری می رساند. زبیر اگر گمراه شد دلیلش همین عدم شناخت است، عدم شناخت از دنیا، حیله ها و مکاری های آن، عدم شناخت از امیال و ضعف ها، عدم شناخت از دام ها و فتنه ها و غفلت از فرزندان یا همان فتنه ها، این جا است که بصیرت یعنی دائماً پاییدن و دائماً مد نظر قرار دادن تا شروع گمراهی اتفاق نیفتد.
اصلاً اینطور بگویم ولایت مداری واقعی از جایی شروع می شود که بصیرت وجود داشته باشد و وقتی که کسی از ولایت دور می شود جز دو دلیل نمی تواند داشته باشد یکی از بین رفتن ایمان و دیگری نبود بصیرت.
مفهوم ایمان باعث می شود تا تحت ولایت خدا قرار بگیریم و تدبر و اندیشه نیز موجب شناخت ولی و تکلیف می گردد و شاید دلیلی که موجب می شود تا بصیرت معمولاً مغفول بماند همین مبتنی بر شناخت و اندیشه بودن است چرا که ولایت مداری مبتنی بر عملگرایی است و آشکار و بصیرت در دل انسانهاست و معمولاً غیر آشکار، آنچنان که حتی کسانی که به ولایت نیز معتقد نیستند به یاوه، خود را بصیر می دانند و البته تنها در فتنه ها است که بصیرت اهمیت خود را نشان می دهد که می توان تمام فتنه ها را مورد واکاوی قرار داد تا نقش بصیر و بصیرت را درک کرد.
مطالب مرتبط:
بصیرت و ولایت همیشه مهمند
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
بصیرت چشمه ولایت مداری
صبر و بصر مهلک است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/8
1:23 ص
در خلال مباحثی که طی چند مطلب اخیر در خصوص بصیرت و ولایت انجام شد، از سوی برخی دوستان مواردی به عنوان نظر مورد سوال واقع شد که نظر خودم را در خصوی این سوالات تقدیم می کنم:
بر اساس نظر امام خمینی ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است و در مطالبی که در خصوص ولایت مداری نوشته ام بین آنها فرقی نگذاشته ام و در صورتی که دوستان در خصوص اهمیت ولایت مداری سوال یا بحثی داشته باشند، علاقمند هستم تا در مجالی دیگر در آن خصوص نیز معلومات مان را روی هم بریزیم.
بحث دیگر این که همیشه کسانی هستند که جایگاه ولایت را چه ولایت امام و چه ولایت فقیه را تضعیف می کنند و یا این که با ایجاد شبهه مردم را نسبت به ولی بی اعتماد می کنند.
حتی همیشه کسانی هستند که حرف ولی را تحریف می کنند و یا به نفع خودشان تأویل می کنند، کافی است نگاهی به تیترهای روزنامه های متضاد در خصوص سخنرانی های رهبری بفرمایید تا ببینید که چگونه می خواهند حرف ولی را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
در زمان امام معصوم نیز کسانی خودشان را امام معرفی می کردند و حال این که دروغ می گفتند و شناخت ولی خود محتاج می شد به بررسی و حضور در جلسات مناظره ای که برای اثبات حقانیت ایشان تدارک دیده می شد.
هم اینک کسانی هستند که با ایراد شبهاتی به عملکرد رهبر ابتدا سعی می کنند صلاحیت ایشان را زیر سوال برند و بعد هم اصل ولایت فقیه را به چالش بکشند.
همه ی این موارد و موارد دیگر نشان می دهد که خیلی از افرادی که در جستجوی ولی بودند و یا حتی او را یافته بودند به خاطر بی بصیرتی از ولی دورشدند و یا نسبت به وی کافر شدند، پس اینجاست که اهمیت بصیرت به عنوان مقدمه ی ولایت مداری مشخص می شود. بصیرت موجب می شود تا انسان میان این همه شبهات و سوالات بتواند هم خودش را و هم دیگران را پاسخ گوید و بتواند دین خود را تحت ولایت ولی الله حفظ نماید.
ولایت مداری در مقام عمل موجب می شود که مومنین دچار تفرقه نشوند و البته ولایت مداری در مقام عمل است و چه بسا کسی در حالی که از ولی تبعیت می کند، پایه های پندارش در مورد ولایت و لزوم اطاعت از وی سست شده باشد، و اینجاست که بصیرت در مقام اندیشه موجب می شود تا ولایت مداری مورد اعتقاد قلبی باقی بماند و نه تنها خود فرد را مقید به ولی می کند بلکه موجب می شود که سایرین نیز گرد ولایت جمع شوند.
مطالب مرتبط:
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
بصیرت چشمه ولایت مداری
صبر و بصر مهلک است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.