90/7/8
12:2 ص
در تایید فرمایش یکی از مراجع در باب تفوق و تقدس چادر بانوان محجبه بر عبای علمای دین، قطعاً با توجه به این که علمای عزیز ما اهل رودربایستی و تعارفات روزمره نیستند، این سخن ِ صریح، صادقانه و عالمانه بوده و قابل تحلیل و بررسی است:
اگر چه عِلم و عالم در اسلام همواره بسیار مورد احترام بوده اند، ولی عَمل همیشه بالاتر از عِلم تلقی شده است و اصولاً عِلمی که به عَمل بدل نشود، باعث گمراهی و مجازات تلقی می شود و این عَمل است که تضمین مفید بودن عِلم است.
بانوان مومنه ای که عالمانه حجاب را به عنوان حجاب برتر انتخاب کرده اند، عَمل را به عِلم اضافه کرده و موجب تجسم عِلم گردیده اند. اینان عامِل عالِم هستند بر حکم حجاب، و قطعاً از برکات این عِلمی که به عَمل منجر شده است در دنیا و آخرت بهره مند خواهند بود.
بر اساس فرمایش علمای عزیز، چادر عَلم اسلام است و هر جا که دیده می شود تبلیغ است برای دین و دعوت است به عفاف. علم بر دوش علمدار است و علمدار شوکت و شکوه لشکر است. علمدار قویه است نه ضعیفه و بی احترامی به وی گناهیست نابخشودنی، چرا که بی حرمتی به عَلمدار، بی حرمتی به عَلم است و بی حرمتی به عَلم اهانت است به رهبر و لشکر.
چادر خانه است، خانه ی امن تمام علما، تمام علما مدیون مادران محجبه ی شان هستند و شیر نوشیده اند در حالی که چادر مادر بر سر داشتند. چادر مهد مومنان است. چادر مدرسه ی علما است.
چادر نشان خانواده است و مرزش با غیر خانواده. چادر امنیت مومنان است و موجب ناامنی مشرکان. چادر دفاع است از حریم خانواده. چادر حمله است بر دشمنان خانواده. سیاهی چادر، شبیخون است به تاریکی تیره دلان. چادر خود لشکریست تدافعی و تهاجمی و این لشکر محبوب مومنین است و مغضوب مشرکین و کفار.
اگر حجاب مصئونیت باشد، چادر منتهای مصئونیت است. چادر نشان غنا از نگاه و فرار از گناه است. چادری خودش را و جامعه اش را حافظ است. چادر سرباز است. چادر امنیت برقرار می کند بر جامعه و قلوب. سیاهی چادر منبع نور ایمان است. رنگ سیاهِ چادر غمناک نیست، شاد است، اما تنها برای کسانی که عیدشان دوری از گناه است و غمناک است برای کسانی که گناه را منفور نمی دارند.
چادر یادگار است. چادر یادگار مادرمان فاطمه الزهرا است. چادر یادگار حضرت زینب و حضرت معصومه است. چادر یادگار مادران و همسران شهداست. چادر یادگار مادران عفیف است و اصلا چادر مادر عفاف است.
چادر باور است. چادر باور قیامت است. چادر باور بهشت و جهنم است. چادر باور احکام خداست. چادر باور خود خداست در برابر غیر خدا.
چادر یاور است. چادر خاکی زهرا، یاور علی بود. چادر پاره ی زینب، یاور حسین بود. چادر به کمر زده، یاور جبهه ها بود. چادر مومنات، یاور امام زمان و چادر مسلمات، یاور ولایت است.
چادر مقدس است و ما آن را چون عبای علما و چفیه ی مجاهدان و حتی بیشتر می ستاییم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/5/31
10:1 ع
بعد از نشر مصاحبه ی کلهر در خاتون 1 و ذکر چادر مشکی به عنوان بدترین حجاب، خیلی ها در نقد و محکوم کردن این سخنان مطلب گفتند و نوشتند و متاسفانه مسئولان ایرنا نه تنها عذرخواهی نکردند که بر حرف غلطشان اصرار کردند و توجیهی روی توجیهی دیگر که حرفمان صحیح بوده و در این لجاجت پرده ها دریدند و حتی به علما نیز اهانت نمودند.
اما آنچه که امروز در پایگاه خبرگزاری جمهوری اسلامی درج شده است، مطلبی است از قول یک نماینده ی مجلس با عنوان "نقد مسایل فرهنگی واجتماعی، وظیفه رسانه هاست" و در بخشی از این مطلب اینچنین می نویسد:
اکبرنژاد همچنین با اشاره به فلسفه حجاب تصریح کرد : تاکید به حجاب چادر مشکی افراط است که مطبوعات باید آن را را بیان کنند، چرا که حجاب چادر مشکی دراسلام اجبار نشده واز نظر علمی، روحی و روانی نیز سفارش نشده است.
گویی مخالفان با مصاحبه ی کیهان گفته اند که حجاب فقط چادر مشکی است و بر این گفته ی خویش افراط کرده اند!!! و حال این که نظر منتقدین این بوده است که آقای کلهر حق نداشته است به لحاظ فقهی چادر مشکی را بدترین حجاب بداند و به لحاظ تاریخی آن را ارمغان سفرهای ناصرالدین شاه معرفی کند. همانطور که می بینید در این مطلب منتقدین یاوه های کلهر، به افراط بر چادر مشکی متهم شده اند و این ظلمی دیگر است که در پرونده ی خاتون به وقوع می پیوندد.
از دیگر موارد که متاسفانه در این مطلب وانمود می شود این است که انگار رنگ مشکی یک رنگ است که بیشتر با سلیقه ی مشکی پوشان جور بوده است و اصلا اشاره نمی شود که رنگ مشکی به عنوان تیره ترین رنگ، کمترین بازتاب نور را داشته و نتیجتا بیشترین پوشش را به لحاظ عدم نمایش حجم و برجستگی های بدن ایجاد می کند.
آقایان مخالف چادر مشکی، بدترین ظلم را آنجا به چادر مشکی پوشها دارند که اجر سختی هایی چون گرمای ناشی از رنگ مشکی این چادرها و محرومیت استفاده از رنگهای شاد را که مطلوب همه به خصوص بانوان است را زایل نموده و این انتخاب رنگ مشکی را از سلیقه ی شخصی این افراد و یا عرف و عادات اجتماع بیان می کند!!!
نمی دانم اصلا تاکید بر شاد بودن رنگ چادر را چرا افراط نمی دانند؟! مگر در اسلام هدف از حجاب شاد کردن است؟! یا هدف از حجاب این است که بانوان خود را در کانون توجه مردان قرار ندهند؟! مگر هدف قرآن از مخالفت با پوشیدن خلخالهایی که باصدا جلب توجه می کردند همین جلب توجه نبود؟! مگر مخالفت اسلام با استعمال عطر برای بانوان در جامعه همین جلب توجه کردن نبود؟! مگر قرار است در تمام احکام اسلامی برویم سراغ روانشناسان و علوم تجربی؟!
این آقای جوان فکر انگار بدجوری قاط زده است، حیف که از مخالفان سرسخت مثل حاج منصور و حاج سعید حرف زدن هستم و گرنه شخصیت این آقا هم مثل سرورش یعنی مشایی ظرفیت آن گونه حرف خوردن را دارد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید،در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/5/25
10:36 ص
تکمیلی: بالاخره خود ویژه نامه ی "خاتون" را پیدا کردم و جالب است اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که مجله ای با این تعداد صفحه و این جنس مرغوب کاغذ (گلاسه) و این چاپ رنگی و با کیفیت، به عنوان ضمیمه و رایگان ارائه شده است.
با ورق زدن مجله و نگاه کلی به مجله متوجه می شویم که بیشتر محتوای مجله در مورد حجاب بوده و این که اصالتاً نظر رییس جمهور، مشایی، کلهر و ... را در مورد حجاب و طرح عفاف و حواشی آن تبیین می کند و البته در این میان سخنانی از آقای حائری یا رحیم ازغدی و یا افراد مقبول دیگری نیز آمده است که بعضاً این افراد محتوی و نحوه ی نشر مطالب را مورد سوال قرار داده اند، تعدادی از نظرات نیز فقط برای قبح شکنی منتشر شده و نویسنده ی مطرحی و معروفی ندارند.
به نظر می رسد نشر یک ویژه نامه با این هزینه ی بالا از بودجه بیت المال که مالامال از نظرات غیر تخصصی افراد در حوزه ی حجاب و عفاف می باشد و در همین حوزه نیز قوانین موضوعه مانند ارشاد و امثال آن را زیر سوال می برد، با هدف سیاسی-تبلیغاتی و برای تبلیغ تفکرات منحرف گروهی خاص بوده و درج نظرات افراطی نیز برای جلب توجه بیشتر در جامعه به عنوان یک بمب خبری و البته قبح شکنی، مورد استفاده قرار می گیرد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/5/23
10:29 ص
چندی پیش یکی از سایت های مهم جریان انحرافی که فعلا فیلتر شده است مطالبی را علیه چادرمشکی منتشر کرده بود و اینک روزنامه ی ایران از نقل کلهر مطلبی را بر علیه چادرمشکی درج می کند که شاید فقط از رضاخان و امثالش انتظار می رفت. جالب است که ایشان حملات متعددی را از ابعاد فرهنگی، تاریخی و حتی فقهی به چادرمشکی وارد نموده اند و چادرمشکی را بدترین نوع حجاب می دانند چون که "چهره ی زن را قاب می کند".
جالب است که جریان انحرافی از سویی بهبود وضعیت حجاب را محتاج فرهنگ سازی دانسته و دخالت دولت را در آن بی فایده می داند ولی از سوی دیگر به جای تکریم حجاب، به مظهر حجاب، یعنی چادر مشکی حمله می کند. تأسف برانگیز این که در این میان نمی توان گفت این مطالب فقط نظر یک انسان مستقل است، چرا که اولاً ایشان سالها از نزدیکان و مشاوران مهم رییس جمهور بوده و ثانیاً روزنامه رسمی دولت آن را درج نموده و ثالثاً که این روزنامه بعد از برکناری آقای کاوه اشتهاردی، بیشترین آب را در آسیاب جریان انحرافی ریخته است؛ پس این ادعا که درج چنین مقاله ای مسئله ای کم اهمیت و اتفاقی بوده اصلاً قابل پذیرفتن نیست.
وقتی همسر رییس جمهور چادر مشکی سر می کند، نمی توان رییس جمهور را قائل به این نگاه اهانت آمیز به چادر دانست اما این که رییس جمهور در کنارش کسانی را جمع کرده است که بسان سالهای قدرت جریان اصلاحات، چادر را برنتافته و بر آن تاخته اند، بسیار جای سوال دارد؟!
چادر، آن هم از رنگ مشکی اش، همان حجاب برتر است که امام خمینی، مقام معظم رهبری و مراجع عظام آن را قبول داشته و همسران و دخترانشان از آن استفاده کرده اند، چگونه کسانی که ادعای ولایت پذیریشان گوش فلک را کر کرده است، این گونه بی محابا بر آرمان های که مورد تایید مقام عظمای ولایت بوده می تازند؟! آیا جریان انحرافی کم کم به جریان نفاق نزدیک و نزدیک تر نمی شود؟! آیا ازدواج آقای مشایی با یک عضو منافقین نشان از وجود رگه هایی از نفاق در وجود ایشان داشته و یا با آن ازدواج نفاق در ایشان نفوذ یافته است؟! اصلاً بحث فقط خود مشایی نیست، اظهارات اخیر کلهر را کجای دلمان بگذاریم؟!
حال چه شده که چادر و بخصوص چادر مشکی این قدر مغضوب است؟ چه شده است که روشن فکر غیر مسلمان و روشنفکر مسلمان و غربی و غربگرا و کافر و مشرک و فتنه گر و منحرف همگی با چادر مشکل دارند؟! به همه ی محجبه های چادری عرض می کنم که خیلی قدر خودشان را بدانند و مواظب خودشان باشند چرا که بیشترین دشمن را روی زمین دارند و اگر روز هر چادری را با یک عملیات انتحاری شهید کنند، جای تعجب ندارد! اصلا کسانی که این قدر پیش دشمنان خدا مغضوبند مگر می توانند نزد خدا محبوب ترین نباشند؟! چرا که چادری ها باعث ناکامی مردان و مردمانی هستند که از شهوت، ثروت و قدرت دور مانده اند و ان شاءالله دورتر نیز خواهند شد. اصلاً از آن زمان که چادر مادرمان زهرا را بر زمین کشاندند، مظلومیت چادر و چادری نمایان شد تا آن روزی که چادر را از سر زنان ایرانی می کشیدند و تا اغتشاشاتی که در آن چادری ها را مورد فحش و حمله قرار می دادند و تا اکنون که تیشه ی انحراف به مفهوم چادر می زنند.
انگار چادر تیریست بر روح برخی و مشکی بودنش نیز زهری بر نوک تیزش! نمی دانم بر این منطق چه بگویم که چادر مشکی را موجب قاب شدن چهره ی زنان می داند، این چه فقه من درآوردی است که بُعد کارآیی چادر را در ایجاد حجاب بدن رد می کند تنها به این دلیل که صورت در این چادر قاب می شود؟! اصلاً نظر ایشان این است که حجاب هر چه باشد نباید صورت را قاب کند؛ اصل، قاب نشدن است مثل لوگوی همین ویژه نامه ی خاتون که گردن و سینه ی آن خانم باز است تا نکند صورتش قاب شود؛ احتمالاً به نظر ایشان قاب شدن صورت در فقه یک اصطلاح خیلی خیلی تخصصی و مهمی دارد که علما و فقهای ما هنوز درسش را پاس نکرده اند؟! انگار این آقای کلهر و هر کس دیگری که زورش به خانواده اش نمی رسد، در مقام توجیه، ارزشها را زیر و رو می کند! احتمالاً این گونه است که کم کم چادر مظهر بدحجابی می شود! ماهواره مظهر پیشرفت می شود، امر به معروف، منکر می شود و نهی از منکر، معروف!
نکند جریان انحرافی که هدیه تهرانی ها را تحویل می گیرد به خاطر همین است که از بس صورتشان قاب گرفته نیست حجابشان کمال یافته است؟! نکند کمال و انسان کامل و کلاً هر چیز کمال یافته، در این آیین انحرافی همین گونه معنی می شود؟! همین است که انسان کامل در تضاد با مفهوم ولایت فقیه قرار می گیرد! همین است که چادر در تضاد با مفهوم حجاب قرار می گیرد! همین است که چادر بدترین حجاب و احتمالاً به تبع آن بی چادری بهترین حجاب تلقی گردد! همین است که خانم های بزک کرده و بی حجاب الگوی زن ایرانی معرفی می شوند! پس باید نتیجه گرفت که مفاهیم در این جریان لحظه به لحظه رنگ به رنگ می شوند و این رنگ به رنگی را خدا می داند که تا کجا قابلیت تلون دارد؟!
در انتها برای تبدیل تلخی مطلب به شیرینی، تنها خبر خوشی را که از این ماجرا می توانم بگویم، تقدیم می کنم:
با دست و پازدن، منحرفینی که در باتلاق افکار عمومی گرفتار شده اند، روز به روز به نابودی شان نزدیک تر خواهند شد، ان شاءالله.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/1/23
9:32 ع
مقاله ای با عنوان "چادری که دیگر ملاک حجاب نیست" خواندم کجا؟! در سایت اصیل حامی مشایی! همانی که اسمش ره وا است ولی بیره وا برازنده ترش است!
در این مقاله با تقبیح خانم هایی که چادری هستند ولی آرایش هم می کنند و یا در محیط کار چادری هستند و در غیر محیط کار چادری نیستند، این چنین نتیجه گیری شده است که چادر دیگر ملاک حجاب نیست و در ادامه جری تر شده و از علما و مسئولان و دولت خواسته است که با تغییر قوانین گزینشی در ادارات، صورت مسئله را به کلی پاک کنند. این مقاله از الزام!؟ به استفاده از چادر در ادارات گلایه کرده است و گفته است که این مسئله نباید در گزینش و استخدام نیروی انسانی هیچ جایگاهی داشته باشد و باید جامعه را مختار گذاشت، باور نمی کنید؟ اصل نتیجه گیری مقاله را تقدیم می کنم:
"اصلاح اینگونه رفتارهای نمایشی تنها یک راه حل دارد و آن اینکه جامعه روحانیت، فعالان حوزه، رسانه ملی و مسئولان فرهنگی کشور با جمع بندی اختلاف دیدگاهها درباره این گونه موضوعات، برنامه های مدونی برای اصلاح ساختارهای اجتماعی ترسیم کنند که در آن افق ها و دیدگاه زنان به موضوع حجاب بازنگری شود و فرهنگ عفاف به صورت خودجوش و به دلیل قرار گرفتن در ساختارهای اسلامی جامعه در میان زنان گسترش یابد. چه اینکه تداوم اجبار زنان به استفاده از پوششی خاص در نهایت نتیجه ای بهتر از آنچه جامعه کنونی ایران با آن درگیر است نخواهد داشت."
مشکل از آن حد گذشته است که من بخواهم از اهمیت حجاب و عفاف به عنوان یک الزام شرعی و اهمیت آن در سلامت جامعه بنویسم، ویا بخواهم بگویم که ریا یک امر درونی است و نمی توان چادری ها حتی از نوع آرایش کرده ی شان را ریا کار دانست فکر نمی کنم لازم باشد که در محکومیت شکستن قبح گناه بنویسم. فکر نمی کنم لازم باشد بگویم که هم اکنون در اکثر قریب به اتفاق ادارات هیچ الزامی به استفاده از چادر نیست، آری موضوع از این حدها گذشته است، بحث، بحثِ سکولاریزم جدید است.
آری سکولاریزم دوباره در حال تنفس در این کشور است، صدای خس خس شوم نفسش دوباره بلند شده است. انگار دوباره دولت مسئول حذف ریا از جامعه شده است و این را از کار فرهنگی می داند. فکر نمی کردم لازم باشد به این دولت بگویم که در هر جامعه ای که دینداری ارزش باشد، ریا حتماً وجود خواهد داشت و تنها در زمانی ریا حذف می شود که دینداری ارزش نباشد. متأسفانه نه تنها سکولاریزم جدید فساد را تقبیح و صواب را تبلیغ نمی کند، بلکه امر به معروف و نهی از منکر را آن هم در حد ناچیز موجود بر نمی تابد. متأسفانه نه تنها دولت امر به معروف و نهی از منکر را که در ادارات و جامعه روبه قبله شده، احیا نمی کند، که اصل معروف بودن امر به معروف و نهی از منکر را محکوم می کند.
آقای احمدی نژاد! منم دوست شما! یک نگاهی به اطرافتان بیندازید! منِ بی خبر از همه جا، مقاله ای نوشتم در باب تأثیرات طرح مکتب ایرانی و مهمترین تأثیرش را ضربه به اسلام و خود ایران معرفی کردم و این مسئله را موجب تفرقه ی قومیتی عربی-ایرانی دانستم که به تازگی خودتان به آن اذعان فرمودید و از دست هایی در این زمینه خبر دادید! و نگفتید و شاید ندیدید که این دستهای پنهان دور گردن شما هستند! نکند صاحب این دست های به ظاهر دوست، آبروی منتخب ملت ایران و محبوب مظلومان را می خواهد خفه کند!
آقای احمدی نژاد شما خدمت به حجاب و عفاف را با فرهنگ سازی میسر دانستید و فرهنگ سازی که نشد، ضد فرهنگ سازی هم می شود، آن هم از سوی کسی که به صورت مطلق تاکنون تأییدش نموده اید! نکند هنگامی که دیگر دیر شد هشیار شوید که جریانی عملاً در کار ضدفرهنگسازی فعال بوده است. مگر قرار نبود اگر دستی درکار بود تا تشکیلاتی در خدمت بی حجابی باشد با آن مقابله کنید، چه کار تشکیلاتی بالاتر از اینکه یک رسانه ی وابسته به جگر گوشه شما به راحتی حجاب را به بهانه ی مبارزه با ریا نشانه بگیرد، آن هم بهترین الگویش یعنی چادر را! فکر نمی کنید فرهنگ سازان دولت شما، شخصیت شما را به عنوان یک مسلمان متعهد نشانه گرفته اند!
آقای احمدی نژاد شما که به درستی دولت انتظار را در راستای دولت عدالت می دانید، چگونه می توانید کسی را که اگر سفیانی نباشد کمتر از آن نیست را مصرّاً به ایران دعوت کنید، نکند این مسئله هم قرار است به بدنامی جدیدی برای شما و سرخوردگی جدیدی برای ما تبدیل شود!
آقای احمدی نژاد عزیز! شما همان کسی هستید که اجرای سهمیه بندی بنزین و هدف مندی یارانه ها را با وجود قدرت ریزش آرا در آنها زمین نگذاشتید، چگونه در پیرامون شما کسانی برای کسب آرا خودشان را به درو دیوار می کوبند، جریان چیست که برای مطرح شدن و مطرح ماندن، پول خرج می کنند و همایش و رسانه به راه می اندازند، آنهم در دولت کسی که حاضر نبود برای خودش و حمایت از خودش هیچ کار حزبی و رسانه ای انجام دهد! آقای احمدی نژاد نکند شما ناخواسته نردبان ترقی کسی شده اید که عملش با شما زمین تا آسمان فرق دارد!؟
آقای احمدی نژاد چگونه است کسی در کنار شما که مظهر مبارزه با صهیونیست بوده ای ادعای دوستی با مردم اسرائیل را طرح می کند و بر آن پا می فشارد، فکر نمی کنید این عمل در جهت تشکیک در ضداسرائیلی بودن شما انجام شد!؟ فکر نمی کنید دفاع از پادشاه اردن نیز در همان جهت باشد؟! نکند روزی ما دوستانت را مقصر بدانی که آیینه ات نبودند و اشتباهت را ننمودند!
آقای احمدی نژاد! نکند افتخار شما به ارتباط بی واسطه ی با مردم و علما با یک مسئول دفتر کورشده باشد! نکند نه علما صدای شما را می شنوند و نه شما صدای علما را! نکند مشایی شما در کنار آن نماینده ی مردم قم، که اتفاقا هم ولایتی هم هستند، به دنبال جدا کردن شما و روحانیت باشند تا دودش اول از همه در چشم شما برود؟!
دوست نداشتم هیچ وقت من هم به این کلمه ی فتنه ی بزرگتر متوسل بشوم ولی انگار این فتنه واقعا در راه است، شاید خیلی نزدیک تر از ظهور!!